ماجرای خوابیدن پیامبر(ص) در قبر حضرت خدیجه(س) * رایه الهدی *

میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 355
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 1284
:: بازدید ماه : 9264
:: بازدید سال : 47039
:: بازدید کلی : 650523
نویسنده : گمنام
جمعه 9 مرداد 1391

 حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان از علمای اخلاق تهران ضمن اشاره به هراس حضرت خدیجه از فشار قبر گفت: رسول خدا قبل از اینکه ایشان را دفن کنند، در قبرشان خوابید تا خدا فشار قبر را از خدیجه کبری(س) بردارد.

خبرگزاری فارس: ماجرای خوابیدن پیامبر(ص) در قبر حضرت خدیجه(س)

 

 

 حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان و به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) نکاتی را بیان کرد که در پی می‌آید.

 

در زمان رسول خدا، پیامبر پرچم دعوت و تبلیغ را به دوش گرفته اند. اصلا پیامبر آن کسی است که باید پرچم تبلیغ را به دوش بگیرد. وظیفه دارد و به عهده دارد که پرچم تبلیغ دین خدا را به دوش بگیرد.

اگر کسی پرچم تبلیغ دین خدا را بر دوش بگیرد از اطراف و اکناف همینطور تیر و سنگ به سویش می‌بارد. انواع دشمنی‌ها از در و دیوار عالم برایش می‌ریزد. باید کسی را داشته باشد که خودش را سپر کند.

اگر پیامبری کسی را داشت که خودش را سپر کند، کار تبلیغ او به سرانجام می‌رسد. پیامبر این سپر را داشت که حضرت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بودند. گفته اند ایشان ثروتمندترین زن عرب بود. حتی گفته‌اند ایشان ثروتمندترین ثروتمند عرب بودند. هیچ زنی به ثروتمندی ایشان نبود؛ حضرت خدیجه جریان تجاری بسیار عظیمی داشت. ایشان تا آخرین ذره ثروتشان را در راه اسلام صرف کردند.

آن سه سالی که مسلمانان و پیامبر و بنی‌هاشم در شعب ابی‌طالب محاصره هستند، نان نباید به آنجا می‌رفت. یک ذره چیزی نباید از آنجا بیرون می‌رفت. یک ذره هم نباید به آنجا وارد می‌شد. ما گاهی در ایام جنگ قطعه‌ای می‌خواستیم و باید به پنج برابر قیمت از فلان جا می‌خریدیم.

آنها هم باید گندم را مثلا به پنج برابر قیمت می‌خریدند. هرکس گندمی به آنها می‌فروخت در معرض نابودی بود و دیگر قریش با او معامله نمی‌کرد؛ او را راه نمی‌دادند؛ کاملا در معرض خطر بود. خب با این شرایط باید اجناسش را بسیار گران حساب می‌کرد. تمام ثروت حضرت خدیجه اینگونه مصرف شد. گندم می خریدند تا این جمعیت زیادی که در شعب ابی طالب بودند یک نانی داشته باشند تا بخورند.

می‌گویند اگر کسی بیرون این شعب می ایستاد، صدای کودکان را که از گرسنگی ناله می‌کردند می شنوید!

قریش قرار گذاشته بودند که به آنها چیزی نفروشند، از آنها چیزی نخرند، به آنها دختر ندهند و از آنها دختر نگیرند. هیچ ارتباطی نداشتند. همه چیز قطع بود. وقتی حضرت خدیجه اموالش را صرف می‌کرد اصلا فرض برگشت نداشت. ما رفته ایم یک جا و در محاصره ایم و تا نفر آخر کشته می شویم یا از گرسنگی می‌میریم. هیچ کس هم نیست ما را دفن کند. اصلا فرض اینکه ما بیرون می آییم و فردا پیروز می شویم وجود نداشت. به این شعب که رفتند از همه چیزشان گذشتند. این خیلی مهم است.

هر مسلمانی که به شعب آمده بود فرض برگشت، پیروزی، زنده ماندن و سربلند بیرون آمدن برایش وجود نداشت. مانند داستان اصحاب حضرت حسین (علیه السلام). که فرمودند هرکس بماند فردا کشته می‌شود. یک مرد در این خیمه ها نمی ماند. آنجا هم چنین حالتی را داشت. نه اینکه پیغمبر فرموده باشند همه شما کشته می شوید اما فرض دیگری هم وجود نداشت.

در هر صورت یک جمعیت صد یا دویست نفره به شعب آمده بودند که فرض برگشت نداشتند. تا آخرین نفس می مانند.

همه اموال حضرت خدیجه در شعب ابی طالب مصرف شد. دقت کنید ندادند که چیزی بگیرند. در داستان شهدای کربلا هم در زیارت عاشورا فرموده «بذلوا مهجهم دون الحسین». می گویند بذل آن دادنی است که برگشتن برایش وجود ندارد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد. اگر می دهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط می دهد. اصلا یادش نیست که بعد چه می شود.

چنین افرادی به جایی می رسند. می گویند کار به جایی رسیده بود که پیغام فرستاد. ایشان سی سال با رسول خدا زندگی کرده بودند اما باز از ایشان حیا می کردند. پیغام فرستاد که لباسی از خودتان را بدهید تا مرا کفن کنند. حالا معنای این درخواست این بود که ایشان حتی کفن هم نداشت یا اینکه می دانست یک روز قیامتی هست و می‌خواست آن لباس را برای آن روز بردارد.

ایشان گفت آقا من خیلی از فشار قبر می‌ترسم. رسول خدا قبل از اینکه ایشان را دفن کنند آمد در قبرشان خوابید. پیامبر فرمود من از خدا خواستم فشار قبر را از شما بردارد.




:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: ماجرای خوابیدن پیامبر(ص) در قبر حضرت خدیجه(س) , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1796
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
مطالب مرتبط با این پست
بیانیه شدیداللحن آیت الله سبحانی درباره اقدام اخیر دولت آذربایجان
برخی اعمال شب و روز اول ماه رجب
برترین ذکرها
روش های رفتاری آشناسازی کودکان با اهل بیت (علیهم السلام)
«لیلة الرغائب» یکی از سه شب برتر سال/ نماز 12 رکعتی در اولین شب جمعه ماه رجب
داستان شنیدنی فرشته داعی در ماه رجب به روایت آیت الله تهرانی
پناهيان: كوتاهي كرده‌ايم كه دشمن جسارت پيدا كرده است
شبی که خدا بی حساب می‌بخشد
آرزوی امام هادی(ع) در لحظه شهادت چه بود
"لیله الرغائب" شبی به بلندای خواستن ها

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه