به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، آیتالله رضا رضوانیزاده امام جماعت مسجد سید ولی بازار تهران و از اساتید مدرسه مرحوم آیتالله مجتهدی است.
وی ابتدای دوران طلبگیاش را در مدرسه آیتالله مجتهدی گذراند و در سال 1350 برای شرکت در درس مراجع تقلید به شهر مقدس قم عزیمت کرد.
این تحصیلکرده حوزه علمیه قم در سال 1371 بنا بر درخواست استادش آیتالله مجتهدی تهرانی مبنی بر کمک در اداره امور مدرسه، به تهران بازگشت. وی از همان سالها به مسجد امامزاده سیدولی بازار تهران رفت و امامت نماز جماعت آن را برعهده گرفت.
آیتالله رضوانیزاده، دو روز از روزهای عادی سال را بعد نماز جماعت منبر میرود و مسائل اخلاقی را برای مردم عنوان میکند اما در ایام ماه مبارک رمضان بیشتر ترجیح میدهد تا از منبر دیگر وعاظ بهره ببرد و تنها دهه سوم ماه مبارک رمضان را به بیان مسائل اخلاقی و احکام میپردازد.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی مشروح خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس با این عالم دینی است.
-روزه از جمله عباداتی است که دارای ابعاد گوناگونی بوده و برخلاف برخی از عبادات که یک بعدی و یا دو بعدی هستند روزه، بعدهایی مانند: بعد عبادی، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی و ... دارد.
بُعد عبادی روزه این است که یکی از وسایلی که انسان بتواند با آن، نفس خویش را مهار کند و ارادهاش را در انجام کارهای خیر قوی کند، روزه است. ما قبل از ماه مبارک رمضان به طور کامل این اختیار را داشتیم که سر یخچال رفته و مثلا از آب گوارا بنوشیم در ماه مبارک رمضان این اراده ما نیز وجود دارد و چه بسا نفس آدمی بگوید برو آب را بخور! اما ایمان فرد میگوید حرف نفس را گوش نده و در واقع، روزه اراده فرد را در مقابل نفس قوی میکند.
بنابراین بعد عبادی روزه، انسان را چنان مطیع امر الهی میکند که با همه توان بر خوردن و آشامیدن خود غلبه میکند و نتیجه روزه این است که اراده انسان در برابر مهار قوای نفسانی قوت مییابد و از این رو روزه یکی از سپرهای آتش جهنم نامیده شده است و به همین مناسبت خداوند متعال جزا و پاداش هر عمل خیری را مشخص کرده است اما پاداش روزه را معین نکرده است بلکه فرموده پاداش روزه با من است این موضوع نشان دهنده این است که روزه، بسیار برای مردم مفید است و آنقدر پاداش دارد که خداوند متعال جزای آن را در عبارت خاصی نگنجانیده و میفرماید پاداش روزهدار با من است.
بُعد اقتصادی روزه هم این است که فرد روزهدار با تحمل گرسنگی و تشنگی یاد فقرا میافتد و عملا بیشتر به آنها کمک میکند اگر اسلام روزه را بر ما واجب نمیکرد و فقط میفرمود به فقرا کمک کنید چه بسا ما به فقرا کمک میکردیم اما عملا طعم گرسنگی را لمس نمیکردیم و خداوند با وجوب روزه میخواهد ما بفهمیم که گرسنگی و تشنگی یعنی چه؟ و در واقع ما اینگونه بیشتر به یاد فقرا خواهیم بود.
بُعد بهداشتی روزه نیز در این نکته است که تمام اطبا در سراسر جهان معتقدند یکی از بهترین طرق درمان بیماریها امساک است که امروزه واژه «پرهیز» درباره آن به کار میرود لذا دارو آنقدر مهم نیست که پرهیز کردن مهم است و روزه یعنی پرهیز از خوردنهای اضافی که منجر به تصفیه شدن درون انسان شده و بدن او را متعادل میکند و از این رو بنده معتقدم که در پایان ماه مبارک رمضان بدن انسان از هر لحاظ متعادل است.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: روزی حضرت رسول(ص) برای ما خطبه خواند و درباره عظمت ماه مبارک رمضان بحثی را فرمودند: ماه مبارک رمضان، ماهی است که خواب انسان در آن عبادت است نفس روزهدار تسبیح، دعای روزهدار مستجاب، عمل روزهدار مقبول درگاه الهی است آیا پذیرایی از این بالاتر وجود دارد؟! و این مسئله بیانگر عظمت ماه مبارک رمضان است.
* با توجه به ویژگی انسان مبنی بر «وکان الانسان عجولا» ماه رمضان بهانهای برای نزدیک شدن به درگاه الهی است، راهکاری برای انس بیشتر نسل جوان و تداوم این ارتباط بعد از ماه رمضان بفرمایید.
-هدف از روزه ماه مبارک رمضان این است که انسان ساخته شود و انسان به برکت ماه مبارک رمضان، رمضانی شود بدین معنا که روح، فکر، دیده، رفتار و تمام اعمال او رمضانی شود. حال رمضان به چه معناست؟ به تعبیر ساده بنده، رمضان، تحمل سختیهاست که این تحمل سختیها در انسان یک ملکه و یک طبیعتی را به وجود میآورد که انسان پس از ماه مبارک رمضان بتواند مشکلات را راحتر تحمل کند به عبارت دیگر، ماه مبارک رمضان، ماه تمرین خوبیهاست.
به ما دستور داده شده است که در این ماه از دروغ، غیبت و تهمت دوری کنیم و این امر به ماه مبارک رمضان اختصاص ندارد بلکه نقطه عطف و مبنای آن در ماه مبارک رمضان واقع شده است. انسان میتواند در ماه رمضان این تمرین را داشته باشد که گوش، چشم، زبان، دست و پای خویش از ارتکاب گناه مهار کند و این روحیه رمضانی نام دارد که بعد از ماه رمضان نیز میتواند ادامه پیدا کند.
نکته دوم، برای تاکید و استمرار روحیه ترک گناه پس از ماه رمضان، ائمه اطهار علیهمالسلام، دستور عملی به ما دادهاند که باید انسان برای تقویت این روحیه از قرآن کریم نیز بهره ببرد. در احادیث آمده است که هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است و وقتی در ماه مبارک رمضان روح انسان با قرآن و رمضان عجین شد انسان رمضانی و قرآنی میشود که بعد از ماه رمضان هرجا گام نهد یک انسان رمضانی و قرآنی خواهد بود.
و آنقدر قرآن خواندن در ماه رمضان عظمت دارد که به عنوان تشویق فرمودهاند: قرائت یک آیه از قرآن در ماه مبارک رمضان با یک ختم قرآن در غیر ماه مبارک رمضان برابری میکند. این برای چیست؟ خداوند که به قرآن خواندن من نیاز ندارد «یک بسمالله الرحمن الرحیم» گفتن که تغییری در عالم ایجاد نمیکند بلکه هدف، آن است که روح انسان با آیات نورانی عجین شود و روح او قرآنی شود که پس از ماه رمضان نیز این روحیه قرآنی بر اعمال انسان سایه افکند از این رو یکی از بهترین اعمال در ماه مبارک رمضان قرائت قرآن است..
بنابراین جوانی که این روحیه رمضانی و قرآنی را حفظ کرده و پس از ماه رمضان آن را ادامه دهد انسانی بهشتی است و کسی که روزه بگیرد بالاترین جزای آن ورود به بهشت برین است در واقع وقتی انسان در ماه مبارک رمضان بر انجام واجبات و ترک محرمات تمرین میکند خوی دائمی او را در ماههای دیگر را به دنبال خواهد داشت.
*با توجه به مشکلات جامعه امروزی و رواج بداخلاقیها و برخی گناهان مانند دروغ، غیبت، ریا و ... چه طور میتوان این خلأ فکری، هویتی و شخصیتی نسل جوان را برطرف کنیم؟
- علمای اخلاق بیان جالبی را در این زمینه دارند. یکی از راههای درمان بیماریهای اخلاقی، مطالعه کردن در مضرات آن بیماری است و نیازی نیست که ما به یک جوان بگوییم دروغ نگو! بلکه خوب است که ما جوان را به سوی آگاهی از مضرات دروغ هدایت کنیم؛ دروغ، شخصیت انسان را از بین میبرد مال حرام، شخصیت ایمانی فرد را از بین میبرد وقتی انسان مضرات این میکروبهای اخلاقی را فهیمد به طور اتوماتیک و به طور ناخودآگاه از این مضرات دور میشود و تمرین این موضوع باید از ماه رمضان شروع شود.
در ماه رمضان که میگویند چشم و گوش و زبان خود را مهار کنید وقتی به متن روایات، رجوع میکنیم میبینیم به دلیل ضررهایی است که گناه دارد لذا بینش ما نسبت به گناه باید بینش سمّی باشد و زمانی که این رویکرد و این نوع نگاه در انسان ایجاد شد خلأهای وجودی انسان پر خواهد شد چرا که فرد میداند نه تنها دیگر نباید به دنبال سم برود بلکه باید به دنبال شفا نیز باشد و شفا در صدق، دوری از غیبت و مال حرام است و انسان به راحتی میتواند خود را اصلاح کند. در احادیث آمده است که اگر یک گام در راه اصلاح نفس بردارید خداوند متعال عنایاتش را شامل حال انسان میکند و چون ماه رمضان تمام میشود فرد، همانند نوزادی است که تازه از مادر متولد شده است و گناهی در پرونده او وجود نخواهد داشت.
*آیا فقط مردم باید در راه ترویج فضایل اخلاقی تلاش کنند؟ نقش مسئولان در نهادینه شدن اخلاق اسلامی در جامعه چیست؟
-این مسئله دو جنبه دارد؛ یک وظیفه فردی و یک وظیفه اجتماعی.
وظیفه فردی آن است که هر کسی در درون خودش باید این سمّ بودن گناه را دریابد به طور مثال وقتی من دریافتم که گناه سم هست قطعا وقتی در جامعه حاضر میشوم مراقب هستم که دروغ نگویم. با توجه به اینکه جامعه از افراد تشکیل شده است از این رو وقتی تک تک افراد جامعه فهمیدند که این غذا سمّی است و آن را نخوردند بالتبع شاهد جامعهای سالم خواهیم بود و برای اینکه جامعهای را از این آلودگی نجات دهیم غیر از اینکه باید از غذای سمّی پرهیز کنیم باید ارشاد هم انجام دهم چراکه هر فردی نسبت به دیگران نیز مسئول است.
بنابراین، فرد هم نسبت به خود و نسبت به خانوادهاش که یک جامعه کوچکی است و هم نسبت به فضای عمومی جامعه نیز مسئول است از این رو بخشی از بروز ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه برای این است که ما احساس نکردیم که مردم در حال آلوده شدن به سمّ هستند باید این احساس را داشته و مردم را نیز ارشاد کنیم لذا نه تنها خودم از فلان غذا نخورم بلکه به دیگران هم بگویم که آن را نخورند، نه تنها خودم نماز بخوانم بلکه دیگران را هم به خواندن نماز تشویق کنم. بنابراین ما باید وظیفه فردی و اجتماعی خود را در این خصوص انجام دهیم و لذا اگر مثلا من کاری به شما نداشته باشم و شما هم کاری به سومی نداشته باشید جامعه اصلاح نخواهد شد!
*متاسفانه امروزه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما خیلی کمرنگ شده است چگونه میتوان این فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر «تذکر لسانی وظیفه همگانی» را جامه عمل پوشانده و آن را کاربردی کنیم
.- آیات قرآن کریم، یکی از امتیازهای امت اسلامی را در امر به معروف و نهی از منکر قرار داده است. از این رو قرآن کریم نمیفرماید که چون این امت نماز میخوانند، روزه میگیرند نسبت به سایر امتها برترند بلکه فرموده است: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ»؛ برای اینکه شما از خصوصیت خوب امر به معروف و نهی از منکر برخوردارید امت ویژهای در میان امتهای انبیا هستید.
اگر در جامعه امروزی میبینیم که امر به معروف کم رنگ شده است علتهایی دارد. یکی از آنها این است که ما منکر و معروف را نفهمیدهایم.
وجود مقدس امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه فرمودهاند: معروف، زمانی معروف است که من بدانم این معروف است لذا ابتدا باید درک درستی از معروف و منکر داشته و مصادیق آنها را نیز بشناسم چون تا وقتی که انسان این امور را نشناسد به جای امر به معروف، امر به منکر میکند و در اثر عدم شناخت به جای نهی از منکر، نهی از معروف میکند لذا گام اول شناخت معروف و شناخت منکر است.
گام دوم پس از شناخت، عمل کردن به آن معروف است و سپس در گام سوم، دیگران را به معروف امر کرده و یا از منکر نهی کنیم. اینجا یک بزنگاهی وجود دارد لذا گاهی اوقات ما در نحوه گفتار لنگ هستیم، نمیدانیم چگونه گفتاری باید داشته باشیم گاهی امر به معروف میکنیم اما نتیجه نمیگیریم چرا که شرایط آن را رعایت نکرده و مثلا با خشونت و یا همراه با تندی بوده است و گاهی هم هنوز نمیدانیم که زمینه برای امر به معروف و نهی منکر مساعد است یا نه! لذا در غیر جای مناسب رفتار کردهایم یعنی جایی که باید امر به معروف میکردیم انجام ندادیم و جایی که باید از منکر نهی میشد این اتفاق صورت نگرفت از این رو در هیچ جا نتیجه مطلوب را نگرفتهایم.
قرآن کریم اولین شرط امر به معروف و نهی از منکر را «وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» یعنی با زبان خوش و بیان زیبا میداند پس من هنر نکردهام که بگویم خانم این حجابی که شما دارید حجاب نیست و آقای بازای شما مرتکب ربا شدهاید بلکه باید با یک زبان و بیانی چنان او را جذب کنم که خود شخص، احساس شرمندگی کند همانند امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که وقتی پیرمردی را با محاسن سفید دیدند که اشتباه وضو میگیرد، نگفتند وضوی شما غلط است بلکه به آن پیرمرد فرمودند: تو داوری کن ببین وضوی کدامیک از وضوی ما اشتباه است.
بنابراین اگر با روش زیبای خداپسندانه، امر به معروف و نهی از منکر کنیم صددرصد هم اگر نتیجه نگیریم 99 درصد به نتیجه خواهیم رسید و آن یک درصد هم ممکن است قلب فرد مقابل آماده نباشد؛ به قول فلاسفه ایراد در فاعل نیست بلکه قابل مشکل دارد مگر حضرت ابیعبدالله روز عاشورا امر به معروف نکرد و یا اینکه شرایط امر به معروف و نهی از منکر را رعایت نکرد خیر، بلکه طرف مقابل، قابلیت پذیرش حق را نداشت.
بنابراین نه تنها اغلب ما شرایط امر به معروف و نهی از منکر را رعایت نکردهایم بلکه گفتار ما خشن بود، تند برخورد کردیم و بیجا سخن گفتیم پس نتیجه نگرفتیم. گاهی اوقات برخی افراد دیدند این حرف از گلو بالاتر است یعنی هر آنچه را که میگوییم خوب است اما خودمان در زندگی شخصی خود اینگونه رفتار نمیکنیم و گفتار و عمل ما با هم متفاوت بوده است و اینها اموری است که باعث میشود آن نتیجه زیبایی که باید حاصل میشد را نگیریم.
توصیهام به تمام افراد متدیّن و با ایمان آن است که در مراحل امر به معروف و نهی از منکر ابتدا شناخت خوبی داشته، خود به آن عمل کرده و سپس در مقابل بیماری به دیگری امر به معروف و نهی از منکر کنند آن هم با آن زبان زیبایی که اثربخش باشد.
*سبک زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام در گذشته برای تمام انسانها الگو بوده است اما متاسفانه امروزه سبک زندگی غربی نمود بیشتری در سبک زندگی مسلمانان دارد، مشکل کار کجاست؟
- من از این موضوع به «بلا» تعبیر میکنم. یکی از بلاهایی که ما به آن گرفتار شدهایم این است که سیره نورانی ائمه اطهار علیهمالسلام در حال فراموشی است و به جای اینکه الگوی ما امامان معصوم باشند در مسئله پوشش لباس، رنگ موی سر و تجملات الگوهای غربی در جامعه نمود پیدا کرده است و این جای بسی تأسف دارد.
به اعتقاد بنده یکی از علل این موضوع آن است که ما نیامدیم سیره ائمه(ع) را در زندگی مردم وارد کنیم؛ کم گفتهایم و یا اگر هم گفتهایم عملکرد دشمن قویتر بوده و گفتههای ما را خنثی کرده است. امروز جهان، جهان ارتباطات است و آنگونه که دشمنان وارد عرصه شدهاند مسلمانان کار نکردهاند و سیره ائمه (ع) نوعا به دلیل حفظ موقعیتها و یا به دلیل از دست رفتن منابع مالی و یا عدم تامین منافع، منجر به فراموشی در جامعه شده است.
ما جنبه الگو بودن ائمه راخیلی مطرح نکردهایم و بیان و گفتار ما در این زمینه، اندک بوده است لذا از بعضی از مسئولان رده بالای نظام گلهمندیم آنجا که آقای استادی در نماز جمعه قم میگوید: «دانشگاهها باید تفکیک شود و پسران از دختران جدا شوند» یکی از مسئولان فرموده بود که ما این کار را نخواهیم کرد!
مگر مرگ است که انسان نتواند جلوی آن را نگیرد بلکه امری اختیاری است که میشود دو اتاق جداگانه برای پسران و دختران درنظر گرفت.
بنابراین یکی از علتهای رواج زندگی غربی در جامعه امروزی ما این است که گفتارها و تبلیغات دینی کم شده است و علت دیگر آن نوع عکسالعمل بعضی از مسئولان است و این دو عامل باعث میشود جوّ جامعه، غربی زده باشد از این رو وقتی وارد بازار جامعه مسلمین میشویم متاسفانه چیزی که دیده نمیشود اسلام است.
به قول سیدجمالالدین اسد آبادی که گفته بود: من به کشورهای اسلامی رفتم اسم اسلام را شنیدم اما مسلمان ندیدم، به کشورهای غیر اسلامی رفتم مسلمان ندیدم اما اسلام را دیدم؛ یعنی در کشورهای غیر مسلمان، عملا دزدی کمتر است ولی در کشورهای اسلامی در مأذنهها «اشهد أن محمدا رسولالله» گفته میشود اما هنگامی که در بازار قدم میزنیم آثاری از «اشهد ان محمدا رسولالله» دیده نمیشود و زندگیها غربی شده است گویی مردم مسخ شدهاند و کمتر میتوان نور ایمان را در چهره آنها مشاهده کرد. این موضوع نیازمند فعالیت بیشتر و اثرگذار مبلغان ما در ماه مبارک رمضان است.
* مقام معظم رهبری چندین مرتبه در سخنان خود فرمودهاند که ما پیشرفتهای چشمگیری را در عرصههای علمی داشتهایم اما متاسفانه در مباحث اخلاقی عقب ماندهایم، علت این امر چیست؟
- بله متاسفانه ما به لحاظ اخلاقی، ورشکستهایم! باید آموزههای دینی را با قالبی زیبا بیان کرده، عبارات قدیمی را رها و با زبان روز با نسل جوان صحبت کرد. وظیفه مبلغان دینی است که امروزه بیشتر احساس خطر کنند لذا نه تنها باید آغوش خود را به روی جوانان باز کنند بلکه باید با تمام وجود به استقبال آنها بروند و اگر اینگونه نباشد دشمنان آنها را صید خواهند کرد.
- تصویر استادم آیتالله مجتهدی تهرانی است. هرچه دارم از ایشان است. اولین درس طلبگی را در محضر ایشان فرا گرفتم و در یک کلام، ایشان پدر معنوی من است.
یکی از چیزهایی که استادم همواره به من سفارش میکرد رعایت عرف بود و میگفت: خیلیها ملّا بودند اما چون عرفیات را رعایت نمیکردند از مقبولیت کمتری برخوردار بودند.
* اگر امکان دارد خاطرهای از زهد و تقوای آیتالله مجتهدی نقل کنید.
- آیتالله مجتهدی، تقریبا اولین روحانیایی بود که تجار قوی بازار میلیونها تومان پول برایش میفرستادند و هیچ روحانی نبود که اینقدر پول به دستش برسد نکتهای که در زندگی ایشان وجود داشت این بود که آیتالله مجتهدی با وسعت مالی که داشت میتوانست در بهترین خانه زندگی کرده و از امکانات رفاهی نیز برخوردار باشد اما در اواخر عمر ایشان که موفق شدیم ماشینی را برای نقل و انتقال اساتید خریداری کنیم آیتالله مجتهدی نیز با همان ماشین رفت و آمد میکرد.
بنابراین یک روحانی که در دریایی از پول قرار داشت اما خانه محقر و کوچک خود را با شرط بیع خریداری کرد و به فروشنده گفت: اگر تا آخر سال توانستم پول خانه را بپردازم خانه مال من میشود!
همچنین آیتالله مجتهدی معتقد بود تا زمانی که طلبهها عبای خوب نداشته باشند من هیچ وقت عبای گران قیمت بر دوشم نخواهم انداخت.
گفتوگو: سمیه نبی