|
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 20 اسفند 1392
|
حضرت آيت الله العظمی بهجت(ره):
هركس در دام گناه يا خطايي افتاده و به آن عادت كرده و از
ترك آن عاجز است مي تواند به مدت 40 هفته (پنجشنبه
شبها يا جمعه صبح ها) بصورت مستمر بر سر مزار يكي از
اولياء الهي برود و قرآن بخواند.
منبع:منتظران ظهور رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2139
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 6 اسفند 1392
|
وصیت عارف بزرگ آیت الله نخودکی طبق نقل پسرش اینگونه است:
ولقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله….
نیست جز تقوی در این ره توشه ای/ نان و حلوا را بنه در گوشه ای
«بالتقوی بلغنا ما بلغنا»، اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند:
انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ بعدا
اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.
*بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می کشم.
*بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود که به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد. *بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله است.
اکنون پسرم، تو را به این چیزها وصیت و سفارش می کنم:
اول: آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
دوم: آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
[در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد. فرمودند: چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.]
سوم: آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه ای نیست.
چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز.
پنجم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.
در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و باطن باز می دارد، اما ناگهان پدرم چشم خود بگشودند و فرمودند:
تصور بیهوده مکن، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خدا است.
بعد از آن فرمودند:
چون صبحگاه روز یکشنبه کار من پایان یافت، اگر حالت مساعد بود، خودت مرا غسل بده و کفن و دفن مرا مباشرت کن.
همچنین سفارش کردند که مرحوم دکتر شیخ حسن خان عاملی که طبیب معالجشان بود ایشان را به جانب قبله کند و آداب میت را اجرا نماید. و به مرحوم سید مرتضی روئین تن مدیر روزنامه طوس نیز فرمودند:
شما هم صبح یکشنبه بیائید و بعد از فوت من یکساعت بالای سر من قرآن بخوانید.
منبع:صراط
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2451
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 6 اسفند 1392
|
ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود. ده تخت هم داخل اتاق است، دکتر می گوید: «به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند.
حالا اگر بلند شود و بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا بگوییم خدایا چرا به فلانی خانه ی دو هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم.
پی نوشت: مجموعه سلوک ابرار ۲ - طریق وصل ؛ مجموعه رهنمودهای اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2279
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 4 اسفند 1392
|
مشروح سخنرانی حجت الاسلام جاودان را بخوانید:
*دین را خدای رب العالمین فرستاده است. پیامبران را خدای رب العالمین فرستاده است. کتاب های آسمانی را خدای رب العالمین فرستاده است. نه خدای رازق. خدای رازق پیغمبر فرستاده است؟ نه. خدای رازق رزق داده است. مشخص است؟ خدای خالق پیغمبر را خلق کرده. اما چه کسی او را پیغمبر کرده؟ خدای رب العالمین او را پیغمبر کرده و خدای رب العالمین او را برای ما فرستاده است. اگر این را بفهمیم خیلی چیز فهمیده ایم. خدای رب العالمین در دست حضرت موسی علیه السلام ید بیضاء قرار داد و چوب دستی او را اژدها کرد. خدای رب العالمین طوفان نوح را به پا کرد. اگر بفهمیم خیلی حرف عظیمی است. خدای رب العالمین ادیان را فرستاده است.
*البته ادیان که نیست، ما یک دین داریم، به مناسبت پیامبران می گویم ادیان. مثلا اگر پنج تا پیامبر اولوالعظم داریم، اینها را خدای رب العالمین فرستاده است. آن پیامبران بعدی را چه کسی فرستاده است؟ خدای رب العالمین. ببینید ما سیصد و خورده ای پیامبر و رسول داریم، بقیه نبی هستند.
*حالا فعلا بحث مان فرق رسول و نبی نیست. خدای رب العالمین پیامبران و ادیان و کتاب های آسمانی را فرستاد و معجزات را به دست انبیاء جاری ساخت. ساده بودها. دقت کنید. دین مبتنی بر ربوبیت رب العالمین است، چون خدای رب العالمین است، دین را فرستاده. دین مبتنی بر ربوبیت اوست نه خالقیت او.
* بُن همه ادیان جریان تربیت است. خدای تربیت کننده پیامبر و کتاب آسمانی و دین فرستاده. دین مبتنی بر جریان تربیت است. خدای متعال می خواسته انسان ها را تربیت کند. سایر مخلوقات تحت یک جریان طبیعی تربیت می شوند، مثلا گوسفند باید شصت هفتاد کیلو شود، اگر فقط آب و غذا بخورد به این مقصود می رسد، اما انسان نباید شصت هفتاد کیلو شود.
*از آنجا که ما ابعاد مختلفی داریم، باید در تمام ابعاد تربیت شویم. مثلا در جریان بدن، نباید چاق شویم. چاق و لاغر شدن دست خودمان است. اما مثلا اینکه قدمان کوتاه شود یا بلند شود دست خودمان نیست، اما می توانم چاق شوم و می توانم لاغر شوم. می گویند این را حساب کن. این هم می رود در جریان تربیت. مثلا، شما باید حرف زدن را بلد باشید. این در جریان تربیت است دیگر. باید حرف زدن را بلد باشید. نباید طوری حرف بزنید که دل یک کسی بسوزد. بفهمی چه می گویی.
*در یک جلسه ای خدمت آیت الله مصباح بودیم، ایشان هرچه که می خواستند بگویند، ابتدا در دهانشان مزه مزه می کردند و بعد می گفتند. وقتی انسان تربیت شود، اینگونه می شود. هر نگاهی که می خواند بکند، با حساب نگاه می کند. هر حرفی که می خواهد بزند، با حساب حرف می زند. هر قدمی که می خواهند بردارد، با حساب برمی دارد. هر رفیقی که انتخاب می کند، با حساب انتخاب می کند.
*تربیت یک مربی می خواهد، اصطلاحا می گویند یک متربی می خواهد و یک مربی. متربی یعنی شاگردی که باید تربیت شود. آن مربی، باید مربی کامل باشد، مربی ای که ناقص باشد نمی تواند. مثلا شما مربی زبان انگلیسی ای داشته باشید که خودش درست زبان انگلیسی بلد نیست. خب نمی شود.
*مربی باید تمام و کامل و درست باشد. متربی باید استعداد تربیت داشته باشد. معمول انسان ها و آنهایی که در سطح متوسط هستند این است که استعداد تربیت شدن را دارند. لزومی ندارد که نابغه باشد. ببینید اگر بنا باشد که نابغه باشد تا تربیت شود، پنج نفر می شوند. درحالیکه طرح خدای متعال این نیست و ادیان را برای تربیت همه مردم فرستاده است. پس همه می توانند. جز کسانی که از سطح معمولی هوش پایین تر باشند. درمورد آنها اصطلاح و اسم خاصی وجود دارد. ممکن است آن نشود. البته معمولا یک درجاتی از تربیت را روی آنها هم عمل می کنند. مثلا فرض کنید از نظر حرکت مشکل دارد و رویش کار می کنند و از نظر حرکت بهتر می شود.
*عبدالله اُبی رئیس منافقین بود. منافقین عصر پیامبر دو دسته بودند. منافقین آشکار که دیگران آنها را می شناختند و منافقینی که دیگران آنها را نمی شناختند. عبدالله ابن ابی جز منافقین آشکار بود. برای نماز هم می آمد. این آدمی که منافق است، یعنی مربی را قبول ندارد. بنابراین هروقت بتواند از زیر دستورات در می رود. پس تربیت به عنوان رکن اول به ایمان احتیاج دارد. وَالَّذِينَ آمَنُوا که در قرآن آمده. همه وَالَّذِينَ آمَنُوا هایی که در قرآن آمده و وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ که در مرحله بعد است، یعنی می گویند این آدم مربی اش را قبول دارد. اعتقاد دارد که تمام نقطه نقطه اش درست است.
*اینجا بود که شیطان گیر کرد و خیلی اساسی گیر کرد و رانده شد. عبارت چه بود؟ گفتند این منافق بود. وقتی کسی به یکی از دستورات مسلم شک داشته باشد، مرتد است. در عصر پیغمبر به پیغمبری ایشان شک داری پس با ربوبیت الهی مشکل داری. وقتی کسی به یک دستور مسلم شک دارد و زیر بار نمی رود، به توحید برمی گردد. اگر عملا زیر بارش نمی رود، گناهکار است که برای خیلی از ماها از این موارد پیش می آید.
*استقامت لازم است تا تربیت به مقصد برسد. اصلا هیچ تربیتی وجود ندارد مگر اینکه انسان استقامت بورزد. دوستان ما می خواستند زبان انگلیسی بیاموزند. اگر به طور فشرده کار می کردند، یعنی روزی هشت ساعت، شش ماهه زبان انگلیسی را یاد می گرفتند. اگر یک کم کمتر کار می کردند، یکی دو سال طول می کشید. ببینید یک استقامت و پیگیری و دنبال کردن و مداومت شش ماهه، یک ساله یا دو ساله می خواهد تا فقط در یک وجه که یک زبان است، مسلط شود. من می خواهم بر زبانم، بر چشمم، بر گوشم، بر همه اینها مسلط شوم. اگر می توانستم برایتان مثال بزنم، می فهمیدید که این چگونه است.
*داستان حاج آقای حق شناس را بارها عرض کرده ام. من پیش خودم می گفتم که خب گوش ایشان سنگین است یک دکتری بیاوریم و برای گوششان یک کاری بکنیم. آن دوستمان به من خبر داد که یک دکتر درجه اول آوردیم و نیم ساعت سه ربع ایشان را معاینه کرد و گفت آقا این گوش قابل معالجه نیست. این دست خود ایشان است. هروقت می خواهد می شنود و هروقت می خواهد نمی شنود. اگر انسان تربیت ببیند به این حد می رسد. هروقت بخواهد می شنود و هروقت بخواهد نمی شنود. البته کسانی که این را می گفتند نمی فهمیدند یعنی چه. می گفتند مثل اینکه مرحوم آقای بروجردی هروقت بخواهد می شنود. گوش ایشان هم یک کمی سنگین بود. هروقت می خواست می شنید.
*اختیار انسان دست خودش می آید. اگر اختیار انسان دست خودش بیاید، اختیار عالم هم دستش می آید. اینگونه عرض می کردم. اگر تو خودت را فتح کردی، از من که گذشته، اگر یک جوان و نوجوانی همت گماشت و از نوجوانی همت گماشت، نه من و شمایی که از دست رفته ایم، کسی که از نوجوانی و جوانی همت گماشت، می تواند. تا چه زمانی؟ یک کاری بکن که زیر بیست سالگی یک کاری بشود و یک طوری بشود. اگر بگذرد سخت می شود.
*در آیه 30 سوره مبارکه فصلت و آیه 13 سوره مبارکه احقاف می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ. همان حرفی که اول عرض کردم. رَبُّنَا اللَّهُ من مربی را قبول دارم. مربی کامل و صد در صد و درست است. صد در صد درست است و من قبول دارم. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ مربی درست است. تمام است. پیامبر چه بود؟ پیامبر فرستاده مربی اصلی است. در ادامه آیه می فرماید: ثُمَّ اسْتَقَامُوا من مربی را قبول دارم و چون ایمان دارم، استقامت می ورزم. اگر من یک روز برای نماز صبح زود بلند شوم و اول وقت بخوانم، این هم خوب است، بد نیست. اما ثمر این به اندازه یک روز است. اگر همیشه نماز صبحت را اول وقت خواندی، آن ثمر اصلی بدست می آید.
*به دوستان عرض می کنم شما هر روز یک زیارت امام زمان بخوانید. همین زیارت آل یاسین را هر روز بخوانید. اگر یک روز بخوانیم چطور؟ یک روز بخوانید هم خوب است. اما آن وقت ثمر اصلی را می دهد که انسان هر روز به یاد امام زمانش باشد و به درگاه ایشان عرض [ارادت کند.] یک نکته عرض کنم. در همان داستان شیطان که عرض می کردم، شیطان چکار کرد؟ جلوی امام زمان خودش سرش را بالا نگاه داشت. حضرت آدم امام زمان آن دوران بود. همه فرشتگان ایمان داشتند و کرنش و سجده کردند.
*حالا اگر انسان صد هزار سال خدمت امیرالمومنین باشد خب خوب است. اما این می ماند و بعداز صدهزار سال می آیند می گویند لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. بستگی دارد به مقدار کاری که انسان کرده است. تمام کاری که شما در طول روز انجام می دهید در این موثر است که فرشته ها چه زمانی بیایند بگویند لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. یا ممکن است برای قیامت بماند. وقتی شما به قیامت وارد می شوی، هزار جور ترس و مشکل و این حرف ها هست. اواسط دوران قیامت در این پنجاه هزار سال می گویند. آقا راست است؟ پنجاه هزار سال! اینجا اگر ترس زیاد باشد، دو دقیقه طول بکشد، انسان سکته می کند. اینطور نیست؟ پنجاه هزار سال. وسطش می آید. بستگی دارد به اینکه انسان چه مقدار کار کرده باشد. می آیند می گویند لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. ولی اگر در خاطرتان باشد یک کسانی که طیبین هستند.
*در همان لحظه مرگ به آنها می گویند فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. همه چیز تمام شد. از حالا به بعد، شادمانی است. چقدر شادمانی؟ اصلا قابل تصور نیست. یعنی اگر آن شادمانی ای که برای یک نفر پیش می آید را بین ماها تقسیم کنند، همه مان از شدت شادمانی می میریم. برای یک نفر انقدر شادمانی است. می تواند تحمل کند. بله. حظ و لذتش را هم در همان درجه اعلا می برد. ما کوچک هستیم و همه چیز را با همان کوچکی خودمان می سنجیم. مثلا یکی یک ربع سکه در کوچه پیدا کند، دیگر پرواز می کند. اندازه های ما اینگونه است. چه عرض می کردم؟ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ. در آیه بعد یعنی آیه 14 سوره مبارکه احقاف می فرماید: أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ خب زحمت کشیده. بارک الله. می گویند یک کسی خیلی کله پاچه دوست داشت، رفته بود شاگرد کله پزی شده بود. صبح و ظهر و شب دلش پر می زد اما نمی خورد. مثال است ها. البته نمی شود که آدم سی سال دلش کله پاچه بخواهد. درست می شود.
*اگر انسان یک مدتی دندانش را روی جگرش بگذارد، جگرش معالجه می شود. همه ما همین جا کم می آوریم و دندان روی جگر نمی گذاریم. مدام برمی داریم. حالا این که در آیه فرمود شرط سوم بود. اول متربی باید مربی را قبول داشته باشد. دوم باید طبق دستورات او عمل کند، سوم در عمل استقامت بورزد. باور کنید، آدم اگر خودش را فتح کند، خیلی عظیم است. آن هفته داستان را برایتان عرض کردم. گفت زمین مرتضی به تو می گوید آرام باش. اینکه چیزی نیست.
*در آیه 30 سوره مبارکه فصلت می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا، استقامت به ثمر می رسد. در ادامه آیه می فرماید: تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ آقا ملائکه فقط به پیغمبران نازل می شوند؟ به آدمیزاد هم نازل می شوند. آدمیزادی که حرف گوش کرده است و پایش ایستاده است. در ادامه می فرماید: تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا دیگر نترسید. آقا این دیگر نترسید خیلی عظیم است ها. خیلی. ما نمی فهمیم یعنی چه. در ادامه می فرماید: وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ شما را بشارت باد به بهشتی که گفتیم. می گوییم هرکس خوب و درست عمل کند، ما یک بهشتی می دهیم. شما اصلا نمی دانی بهشت یعنی چه. حسن صباح را که شنیده اید؟ می گویند آن قدیم ها به مریدان بیچاره اش هشیش می داند و وقتی کله اش گرم بود او را می بردند به یک باغ خیلی خوبی که درست کرده بودند، با یک چیزهای دیگر و می گفتند این بهشت است. اگر تو بروی فلانی را بکشی، اگر هم کشته شدی، به اینجا می روی. آن بدبخت بیچاره هم صاف و ساده بود و انجام میداد. مانند اینهایی که به خودشان بمب می بندند.
وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ در آیه بعد می فرماید: نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ.
منبع:عقیق رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله جاودان ,
رایة الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2083
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 9 بهمن 1392
|
نهم بهمن ماه مصادف است با سالروز رحلت محمداسماعیل دولابی از عارفان و سالکان الهی. او در سال 1282 در منطقه دولاب از توابع تهران به دنیا آمد، در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانشآموزی در جلسات علمای دینی معاصر میپرداخت.
این عارف بالله در 9 بهمن 1381 به لقاءالله پیوست و در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد.
در ادامه برخی از توصیههای اخلاقی مرحوم حاج اسماعیل دولابی را میخوانید. این سخنان از کتابهای «مصباحالهدی» و «طوبای محبت» گردآوری شده است:
* در دعا هم از نیاز عاشق سخن میرود، هم از ناز معشوق؛ هم از احتیاج این و هم از اشتیاق، او هم از انس هم از خوف، هم از محبت هم از معرفت، هم از توبه و انابت هم از کرم و اجابت، هم حاجتی معیشتی و زمینی هم از مطلوبات آرمانی و آسمانی، هم از تسلیم و هم از تعلیم.
*سوال نکن شاید خدا به تو بفهماند، گدایی نکن شاید خدا غنیات کند، به قلبت فشار نیاور شاید خدا مشکلت را حل کند.
* چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی یک «شاید» کنار زندگیات بگذار.
* لحظهای تفکر کنید و چیزهای بیارزش که فانی هستند را برشمارید و با بهره گیری از صفت آگاهی آنها را بسنجید، سپس نتیجه گیری کنید چیزهایی که رفتنی و فانی است و فقط در دنیا هستند و این را باور قلبی داشته باشید، آن وقت آرامشی وصف نشدنی خواهید داشت.
* گروهی محبت را میفروشند برای سیر کردن شکم خود، قدر محبت را بدان، نکند آن را به چیزیهای کوچک بفروشی؛ حب فقط برای خدا و خوبان خداست.
* خلاصه اخلاق دو کلمه است: «مرنج و مرنجان»
* اگر شکر کردید برای شما زیاد میکنم... یعنی شکر هر چیزی مناسب خود آن چیز است؛ شکر پول، کمک کردن و انفاق به فقیر است، شکر علم تعلیم دادن است، شکر قدرت گرفتن دست ضعیف است. اینها شکر نعمتند. شکر منعم، یعنی خدا را عبادت کنیم چون سزاوار عبادت شدن است نه برای اینکه به ما نعمت داده است.
* اگر خداوند را میخواهید بجویید در زمین و آسمان نیابید که پیدا نمیشود چون خود رحمانش فرمود: زمین و آسمان وسعت مرا ندارد دل مؤمن جایگاه من است. هر مصنوعی صانعش را نشان میدهد. به هر چیزی نگاه کنی، سازنده آن را یاد میکنی. قالی را میبینی، میگویی عجب قالیبافی داشته است. ساختمان را میبینی، میگویی عجب معماری داشته است. خودت را چه؟ اگر خودت را هم جلوی آیینه نگاه کنی، یاد خدا میافتی؟!
* در دنیا اگر خودت را مهمان حساب کنی و حق تعالی را میزبان، همه غصهها میرود، چون هزار غصه به دل میزبان است که دل میهمان از یکی از آنها خبر ندارد. هزار غم به دل صاحبخانه است که یکی به دل مهمان راه ندارد. در زندگی خودت را میهمان خدا بدان تا راحت شوی. اگر در میهمانی یک شب بلایی به تو رسید شلوغ نکن و آبروی صاحبخانه را حفظ کن. اعمال هر کس به اندازه معرفتش قیمت دارد، خلوص عمل بسته به میزان معرفت است، اعمالی که از محبت سرچشمه میگیرد خلوصش بیشتر است.
* از دنیا نگو، از خلق نگو، از خودت هم نگو، از خدا بگو. چند وقت که تنها از خدا بگویی اگر غیر از او چیزی هم وجود داشته باشد از یادت میرود و غیر او را فراموش میکنی.
* موت را که بپذیری، همه غم و غصهها میرود و بیاثر میشود؛ وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصههایت کم میشود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک میکند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر(ع) میفرماید: یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمیدهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن. اگر دقت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار میگذارد.
* هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین از زندهها و مردهها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چینها باز میشود.
* با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر میشود و عبادت هم معرفت ایجاد میکند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود میآید و نهایتا به ولایت منجر میشود.
* دلهای مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علی علیهالسلام متصل شد، به دریا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس میشود ولی آب کُر نه تنها نجس نمیشود بلکه متنجس را هم پاک میکند.
منبع:فارس رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2211
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 8 بهمن 1392
|
نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام حائری زاده در مراسم سالروز جشن ورود حضرت معصومه(س) به قم در هیئت مهدی جان را بخوانید:
*شیطان در بین خانواده دشمنی و کینه ایجاد می کند، هرکجا دعوا شد شیطان آنجاست، اکثر دعواها در هیئت ها عصر روز عاشوراست، چون شیطان می بیند که عزاداران اهل بیت خوب گریه کرده اند سعی می کند اثر معنوی را از آنها بگیرد.
*سرمنشا همه زشتی ها کینه توزی است، در بین حیوانات شتر مظهر کینه توزی است، شتر اگر بیست سال بعد کسی که به او بدی کرده را ببیند می شناسد و تلافی می کند، خروس مظهر شهوت پرستی است، طاووس مظهر تجمل گرایی است.
*امیرالمومنین فرمود: سگ ده صفت خوب دارد که مومن باید داشته باشد ولی یک صفت بد دارد که باید از آن پرهیز کرد و آن هم این است که شب ها بیدار است ولی صبح ها در خرابه ها چرت می زند.
*شیطان در سه جا حضور پیدا میکند، جایی که انسان عصبانی شود، برای اینکه کمتر عصبانی شویم باید با وضو باشیم، سکوت کنیم، ذکر یاحلیم یا صبور بگوییم و موقیعت و فضایی که در آن حضور داریم را تغییر بدهیم.
*همسرآقا سید علی قاضی به او فحش می داد و ایشان عکس العملی نشان نمی داد، به ایشان گفتند: شما سخت تان نیست اینقدر فحش می شنوید، آیت الله العظمی قاضی فرمود: این شنیدن فحش ها من را به این مقام رساند که شما به من می گویید آقا سید علی قاضی، که محصول نفس زدن آقای قاضی شد آیت الله بهجت و شیخ مرتضی طالقانی.
*یکی از علائم غفلت این است که غافل با مسجد و هیئت و منبر کاری ندارد و شمایی که در مجالس حضور دارید پس اهل ذکر هستید، آن کسی که ولایت اهل بیت را ندارند هرچه نماز بخواند پای شیعیان اهل بیت نوشته می شود.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1795
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 دی 1392
|
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوي فقري ميشتابد كه از آن ميگريزد، و سرمايهاي را از دست ميدهد كه براي آن تلاش ميكند.در دنيا چون تهيدستان زندگي ميكند، امّا در آخرت چون سرمايهداران محاكمه ميشود. و در شگفتم از متكبّري كه ديروز نطفهاي بيارزش، و فردا مرداري گنديده خواهد بود. و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديدهها را مينگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را ميبيند و مرگ را از ياد برده است. و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار ميكند در حالي كه پيدايش آغازين را مينگرد. و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدني، را آباد ميكند امّا جايگاه هميشگي را از ياد برده است.
متن حدیث:
وَ قَالَ عليه السلام: عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى مَنْ يَمُوتُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرِ دَارِ الْفَنَاءِ وَ تَارِكِ دَارِ الْبَقَاءِ
«نهج البلاغه، حکمت 126»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1644
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 دی 1392
|
از ما نیست کسى که هر روز حساب خود را نرسد پس اگر عمل نیکى انجام داده از خداوند زیاد شدن اعمال خیر را طلب کند و اگر کار بدى مرتکب شده، از خداوند آمرزش بخواهد.
از جمله ویژگى هایى که حضرت براى اهل ذکر بر مى شمارند، محاسبه نفس و بررسى رفتار خویش است.
ضرورت و اهمیت محاسبه نفس بر کسى پنهان نیست و نگاهى اجمالى به آیات و روایات فراوانى که در این زمینه وارد شده، ضرورت و جایگاه حیاتى آن را براى ما آشکار مى سازد.
علماى اخلاق نیز اکیدا سفارش کرده اند که انسان در پایان هر روز به بررسى و محاسبه رفتار خویش بپردازد و بنگرد به وظایف الهى و واجباتى که بر عهده او بوده عمل کرده یا نه.
اگر پس از بررسى پى برده که به وظایف خویش عمل کرده است و رفتارش بر طبق موازین شرع بوده است، خداوند را سپاس گوید که توفیق انجام وظایف را به او عنایت کرده است و سعى کند در روزهاى بعد همان مسیر سالم و صحیح را ادامه دهد؛ اما اگر به وظایف الهى خویش عمل نکرده، یا آنها را ناقص انجام داده و به لغزش و انحراف آلوده گردیده است، سعى کند با انجام اعمال نیک و مستحبات، به خصوص نمازهاى نافله، کاسى ها را جبران کند و در برابر ترک وظایف الهى و انجام معصیت خداوند، خویشتن را سرزنش کرده استغفار نماید تا خداوند از گناهانش در گذرد.
درباره اهمیت محاسبه نفس امام کاظم(ع) مى فرمایند: " لیس منا من لم یحاسب نفسه فى کل یوم فان عمل حسنا استزاد الله و ان عمل سیئا استغفر الله منه و تاب الیه"(1) از ما نیست کسى که هر روز حساب خود را نرسد پس اگر عمل نیکى انجام داده از خداوند زیاد شدن اعمال خیر را طلب کند و اگر کار بدى مرتکب شده، از خداوند آمرزش بخواهد و به سوى او بازگشت کند.
پیامبر اکرم(ص) به اصحابشان مى فرمایند: " الا انبئکم باکیس الکیسین و احمق الحمقاء؟ قالوا بلى یا رسول الله. قال: اءکیس الکیسین من حاسب نفسه و عمل لما بعد الموت، و اءحمق الحمقاء من اتبع نفسه هواء و تمنى على الله الامانى"(2) آیا شما را از زیرک ترین زیرکان و نادان ترین نادانان آگاه نسازم؟ اصحاب گفتند: بله، اى رسول خدا. حضرت فرمود: زیرک ترین انسان ها کسى است که به حساب نفس خویش رسیدگى کند و براى پس از مرگ خویش عمل کند، و احمق ترین احمق ها کسى است که پیرو هواى نفس خویش باشد و پیوسته آرزوهاى خود را از خداوند در خواست کند.
پی نوشت ها: 1_( اصول کافى ، ج 2، ص 453) 2_(بحارالانوار، ج 70، باب 45، روایت 16)
(کتاب "یاد او" تالیف آیت الله مصباح)
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2017
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 آبان 1392
|
حجت الاسلام والمسلمین جاودان با اشاره به احادیثی پیرامون آثار دنیوی و اخروی ترک گناه، بر الگوگیری و تأثیرپذیری انسان تأکید کرد و گفت: خدا وقتی جهان را خلق کرد، از نور امام حسین(ع) بهشت را خلق کرد حالا اگر کسی به امام حسین(ع) برسد به چه میرسد؟ امام حسین(ع) به دنبال اصحابی که ایشان را میخواستند، آدم میفرستاد که بیائید بهشت آماده است.
به گزارش مهر، حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان از علمای تهران در هفتیمن شب دهه اول محرم،(19 آبان ماه) در حسینیه آیتالله حقشناس(ره) به بیان احادیثی پیرامون بهشی بودن شیعیان، برزخ و همچنین محبت امام حسین (ع) پرداخت.
متن کامل سخنان این معلم اخلاق به شرح زیر است:
تلخی گناه؛ نشانه ایمان
یک وقت گناه برای انسان تلخ است. مثلا فرد نماز صبحش قضا شد،اوقاتش تلخ است. اگر آدم خواب بماند و برای نماز بیدار نشود، گناه نکرده ولی اوقاتش تلخ است. یا در یک مجلسی غیبت کردند و نشد دفاع کند، اوقاتش تلخ شود، این تلخ شدن اوقات نشانه ایمان است. اما فرد دیگری اصلا باکش نیست و در اثر گناه هیچ طورش نمیشود؛ گناه بزرگ و کوچک به حالش فرق نمیکند. اینها نشانه بیایمانی است. فردی که اینگونه است انشاء الله در اثر حادثهای تغییر پیدا کند، تا نجات پیدا کند.
عمرو بن یزید نقل کرده که به امام صادق (ع) گفتم: من از شما شنیدم که میفرمودید همه شیعیان ما به خاطر آنچه دارند (عقیده به ولایت)در بهشت هستند. امام فرمودند « عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ قَالَ صَدَقْتُكَ كُلُّهُمْ وَ اللَّهِ فِي الْجَنَّةِ». راست گفتی؛ به خدا سوگند همگی در بهشت میباشند. البته در مثال اول گفتم که اگر کسی باکش نیست و هر چه شد، شد، این دین ندارد و شیعه نیست. این حرف برای کسی است که اگر گناه میکند اوقاتش تلخ میشود.
یک عالمی روزهای عمرش را حساب کرد. مثلا 65 سالش بود. از 15 سالگی تا 65 سالگی 50 سال میشود. با خود حساب کرد اگر در این 50 سال روزی تنها یک گناه کرده باشد، بیش از 18 هزار گناه در پرونده دارد. پس از این، این فرد از غصه تعداد گناهانی که فرضا در طول روز کرده است، دق کرد.
عمرو گفت: فدایت شوم ! گناهان زیادند و بزرگ. امام فرمودند: امّا در قیامت، همه آنها در بهشت میباشند؛ به سبب شفاعت پیامبر مطاع یا وصّی پیامبر. بعد فرمود «وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخِ» ولی به خدا سوگند من بر شما درباره برزخ میترسم.
برزخ مدتش چقدر است؟ چند سال است؟ برزخ زمان ندارد. آنجا زمان بر شما نمیگذرد. اینجا روز طلوع میکند و صبح و شام مشخص است اما آنجا که شب نداریم. ممکن است یک میلیون سال یا صد هزار سال طول بکشد؟ شرایط برای برخی اما متفاوت است و تا چشمانش را میبندد و باز میکند، وارد بهشت میشود. حدیث شب گذشته یادتان باشد که فرمودند شیعیان را پاک میکنیم. اگر پاک شدنی نباشد که بدتر، ولی اگر شدنی باشد که پاک میشود.
سکوت در برابر اموری که دیدهاید
آقا لازم نیست که هر چه میبینم را بگویم. خب نگم. من شجاعم و هر چه از دهن و فکرم در آمد، میگویم. شنیدهاید که میگویند بین حق و باطل 4 انگشت است. چشم حق است و گوش باطل. ممکن است اینکه من دیدم و میگویم شماها ندیده باشید. اگر کسی علنا حرفی زده و کاری کرده، مگر مریضم بگویم؟ به من چه؟ چهکار دارم یک کسی غلطی کرده. اگر به من مربوط است، بگویم ولی اگر مربوط نیست چرا بگویم؟ اگر بگویی غیبت نکردی ولی چه لزومی دارد که بگویی؟ همه هم دیدند که فلانی در کوچه یک کاری کرده ولی چه لزومی دارد که به همه بگویی؟ البته وقتی که من تنها یک چیزی را اتفاقا دیدم و یا شنیدم، دیگر نمیشود آن را گفت.
آن فرد از امام میپرسد که گفتم: برزخ چیست؟ امام هم میفرمایند: «برزخ همان قبر است از زمان مرگ شخص تا روز قیامت».
گناهت را به اندازه وسعت برزخ حساب میکنند
بعد از مرگ انسان به یک دنیای دیگر میرود. وسعت آن دنیا چقدر است؟ ائمه مثال زدند که یک انگشتر را در صحرا بیندازید. این حلقه در این صحرا چه نسبتی با کل بیابان دارد؟ این دنیا با همه بزرگیاش مثل حلقه است. آنچه شما در آسمانها میبینید فقط آسمان اول است. یک منظومهای دیده بودند که شبیه زمین بود با 15 سال نوری فاصله. ما نمیتوانیم دنیا را حتی در آسمان اول محاسبه کنیم. این آسمان اول در مقایسه با آسمان دوم چقدر است؟ بزرگی عالم بزرخ قابل مقایسه نیست. لذا اگر من اینجا دروغ بگویم در آن عالم به اندازه وسعت برزخ با من حساب میکنند.
پیامبر(ص) فرمود: قسم به آنکه مرا به حق مبعوث گردانید، شما همانطور که میخوابید، میمیرید. یک خانمی خوابید. نیمه شب از دنیا رفت. صبح آمدند صدایش کنند ولی او فوت کرده بود. همانطور که به خواب میروید، از دنیا میروید و همانطور که از خواب برمیخیزید روز قیامت برخواهید خواست. مهم این است. بعد از مرگ جا نداریم. دنیایی نیست، یا بهشت است یا جهنم. جای سومی نداریم.بهشت را ارزان میدهند. دو رکعت نماز درست بخوانی، بهشت برایت واجب میشود. مادرت از حرفی که میزنید دلش خوش شود، بهشت بر شما واجب میشود. دلش خوش شد، لازم نیست شما را دعا کند، همان دلخوشیاش هزار دعاست.
امام حسین(ع) دریا دریا گناه را پاک میکند
اینجا اگر حقی از مردم به گردن نداشته باشد، ممکن است گناهانش بچکد و پاک شود. میشود. چنین توانایی را یکی دارد. او میتواند دریا، دریا گناه را پاک کند. ما احتیاج داریم که بیائیم برای امام حسین(ع) گریه کنیم برای اینکه علاقهمان بماند.
یک آقایی به همراه فرزندش مجلس میآمد. پسر این فرد، دو تا دوست همسن و سال هم داشت که آنها هم به مجلس میآمدند. سال اول خیلی از چهرهشان خوشم آمد. سال بعد آمدند و یک گردی بر چهره آن دو نفر نشسته بود. سال سوم اما باور کنید که صورتشان طوری بود که بدم آمد و دیگر هم به مجلس نیامدند. البته آن پسر که پدرش او را آورده بود، همچنان میآمد و باز هم همانطور خوب بود چون خانوادهاش خوب بودند. گناه آدم را عوض میکند و امام حسین(ع) را از انسان میگیرد.
شرور محله نمازخوان شد
ما نمیدانیم بعد چه میشود. بگذارید داستانی را تعریف کنم. مرحوم آیتالله خوانساری از خانه پیاده به مسجد میرفتند. چون خانه و مسجد هر دو داخل بازار بود، امکان سوار ماشین شدن برای ایشان نبود. در بین مسیر فقرا بنا به دلایلی آقا را اذیت میکردند. کلانتری محل دید اگر بلایی سر آقا بیاید، مسئول است. خودش هم بخواهد دنبال آقا برود، آقا راضی نیست. در محله آقای خوانساری یک آدم شر بود که از همه شرهای محل بدتر بود. پاسبان یقه او را گرفت و گفت: « از فردا دنبال آقا میروی و اگر فقرا اذیتشان کردند، لت و پارشان میکنی. دنبال آقا میروی تا مسجد و میپلکی تا نمازشان تمام شود و بیاید. در برگشت هم با فاصله همراهشان میآیی». همین رفت و آمد باعث شد که این شر محله، نمازخوان شود چون دنبال یک آدم راه افتاده بود. یک وقت میشود که یک حادثه پیش میآید و آدم غرق شده نجات پیدا میکند.
حدیث بعدی را بگویم. پیامبر(ص) میفرمایند: «خلقتم لِدار البَقا لا لِدار الفنا» خدا شما را خلق نکرده که بروید. خدا شما را خلق کرده تا بمانید تا ابد. پس مرگ یعنی چی؟ فرمود از یک خانه به خانه دیگری میروی. اگر خانه کوچک است، به خانه بزرگتر میروی. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است که با مرگ، آخرت شروع میشود. مرگ اولین منزل است، اگر اول منزل خوب باشد، بقیه هم خوب است. دنیا تمام شود، آخرت شروع میشود. باید بکوشیم منزل خوبی داشته باشیم.
خلق بهشت از نور امام حسین(ع)
دیشب گفتم که امام فرمود اگر دوستان ما از خدا بترسند و از گناه پرهیز کنند، با ما هستند. یک چیز عرض کنم که خیلی مهم است. خدا وقتی جهان را خلق کرد، مثلا از نور پیامبر (ص)فلان چیز را خلق کرد و از نور امام حسین(ع) بهشت را خلق کرد. اگر کسی به امام حسین(ع) برسد به چه میرسد؟ امام حسین(ع) به دنبال اصحابی که ایشان را میخواستند، آدم میفرستاد که بیائید بهشت آماده است.
اما در مورد نعمتهای بهشتی هم بگویم. خدا در حدیث قدسی به عیسی(ع) فرمود: اگر میتوانستی بهشت و نعمتهایی که برای بندگان صالحم آماده کردم را ببینی، قلبت از آن همه زیبایی که در نعمتهای بهشتی است، ذوب میشد و جانت از شوق آن نعمتها از بدنت بیرون میآمد. هیچ خانهای مثل خانه آخرت نیست. این توصیف کردنی نیست. خودش چه است؟ در آنجا همسایه بهترین بندگان خدا خواهی بود. فرشتگان مقرب میآیند و بر تو سلام میکنند. این بندگان صالح وقتی به آنجا میرسند جزو کسانی هستند که چشمشان را میبندند و وارد بهشت میشوند.
نتیجه ترس از خداوند در خفا
کسانی هم هستند که از قبر به سوی بهشت پرواز میکنند. ماموران بهشتی از آنان میپرسند که شما حساب دیدهاید؟ می گویند: نه! میپرسند: جهنم دیدهاید؟ می گویند: نه! میپرسند: صراط دیدهاید؟ می گویند: نه! ما یکسره وارد بهشت شدیم. وقتی میپرسند چگونه میگویند ما در پنهان از خدا میترسیدم. یعنی وقتی کسی نبود و من بودم تنها و مثلا در اینترنت یک چیزی آمد، از خدا ترسیدم.این افراد اصلا صراط و جهنم را نمیبینند.
نعمتهای بهشت اصلا عوض نمیشود. در خانه قدیمی ما یک گل محمدی بود. چند روز پس از اینکه این گل باز میشود، طبیعتا میریزد یا پژمرده میشود. ولی آنجا پژمرده نمیشود و فردایش زیباتر است. در بهشت حوصله سر نمیرود. حوصله سر رفتن برای این عالم است. در آنجا لذت روی لذت است. اینجا من امروز سلطنت دارم ولی شاید فردا نداشته باشم ولی آنجا سلطنت دائمی است. اگر شما بهشت میروید، دیگر تمام نمیشود و بیشتر میشود. البته این خانه موکول به پاکی است و اگر پاک ماندید، همه اینها است. اگر هم کمی آلوده شدیم، پاکمان میکنند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2519
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
جمعه 17 آبان 1392
|
جوانی محضر امام حسین(ع) رسید و گفت: من مردی گناهکارم و نمی توانم خودم را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.
امام حسین(ع) فرمودند: پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می خواهی گناه کن.
۱) روزی خدا را مخور و هر چه می خواهی گناه کن.
۲) از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می خواهی گناه کن.
۳) جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن.
۴) وقتی عزرائیل(ع) برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می خواهی گناه کن.
۵) زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد در آتش وارد مشو و هر چه می خواهی گناه کن.
جوان کمی فکر کرد و شرمنده شد و در برابر واقعیت های گفته شده چاره ای جز توبه نداشت.
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1663
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 14 آبان 1392
|
مراسم استقبال از ماه محرم در هیئت فدائیان حضرت زهرا(س) برگزار شد که در ادامه بخش هایی از سخنان حجت الاسلام سعیدیان را بخوانید:
*چرا خداوند نام امام حسین را ماندگار کرد، علت اینکه خداوند از سیدالشهدا حمایت کرد چه بود؟ خداوند از کسانی حمایت می کند که آنچه که از آن ها در اوج محبت خدا هستند و در راه تربیت عاشق برای خداوند هستند حمایت می کند، در ادعیه وجود دارد که از خدا بخواهید جامعه ای داشته باشیم که در آن محبت به خدا وجود داشته باشد، نسبت به محبت الله خیلی توجه داشته باشید.
*در جامعه کبیره می خوانیم هرکسی شما را دوست داشت باشد حقیقتا خدا را دوست دارد، امام حسین هرآنچه که بود خدا بود، نور اهل بیت از نور خداست، هرکه شما رو دوست دارد که خود نمی بیند هر اراده ای در وجودش دارد اراده خداست، اگر در قلوب ما انکسار ایجاد شود، چرا ما واقعا نمی توانیم خدا را مثل آیت الله بهجت دوست داشته باشیم؟ چون قلب خود را در راه محبت خدا قرار داده بود، باید مشغولیات خود را کم کنیم با هرکسی حرف نزنیم.
*حرف هایی که ما می زنیم در آن خدا نیست، در شوخی های ما خدا نیست، لذا بی توجه هستیم نسبت به خدا، در مناجات شعبانیه داریم الهی هب لی کمال الانقطاع الیک مگر نعمت فقط ثروت است، آبرو وشخصیت نعمت است، آن کسانی که عزت خود را از خدا می گیرند، عزت آنها ماندگار است حتی بعد از مرگ، شرط آن عشق با خدا و عشق بازی با خداست، با نماز شب می شود خیلی در ها را باز کرد، خدا حسین بن علی را عزت داده است و به کسی عزت می دهد که وجودش سراسر محبت الله باشد.
*برخی ها برای اینکه عزت پیدا کنند هرکاری را انجام دهند، اگر می خواهید نوکری خوبی داشته باشید،محبت الله تنها راه است، راه رسیدن به سعادت محبت الله و عشق به خداست، دروغ می گوید می گوید کسی که می گوید عاشق خداست ولی اهل عبادت و اطاعت نیست، اولین دلیل ماندگاری امام حسین محبت الله است.
*روز عاشورا جبرئیل نازل شد، پرسید یا اباعبدالله تو چه قصدی داری؟ امام حسین فرمود: از خداوند بپرس تو چه دوست داری؟ علی بن ابیطالب 25سال پای ارزش ها ایستاد، تمام سختی ها را تحمل کرد؛ بعد از 25 سال مرد طوری به حضرت هجوم آوردند که نزدیک بود استخوان های حضرت خرد شود، ایستادگی پای دین دومین نکته است، خیلی ها بودند که هیئتی بودند و بعد از مدتی امام حسین را رها کردند.
*متاسفانه به شکلی شده است که قشر مذهبی ما حتی معاشرت هایش سخت شده است، در روایات آمده است که مومن در آخرالزمان غریب می شود، خیلی طعنه به علی علیه السلام زدند، ما غالبا این صفت را نداریم و با یک حرف سریع رنگ عوض میکنیم، آیت الله بهبهانی فرمودند: حضرت ظهور نمی کند زیرا ترس از این وجود دارد که توسط شیعیان خود کشته شود، یک فردی مهر بر صورت آیت الله بهبهانی کوبید و به ایشان گفت ما جلوی امام زمان نمی ایستیم، فرد شب آمد به دستان آقای بهبهانی افتاد، گفت خواب دیدم که امام زمان آمده و به من فرمود این خانه را بفروش چون از پول ناپاک خریده ای، برخی ها در ماه 150هزار تومان قلیان می کشند ولی یک قران خرج دین خود نمی کند، آقا فرمود: زن خود را باید طلاق بدهی چون زن تو خواهر رضاعی توست ، برگشتم به امام زمان گفتم شما هنوز نیامده داری همه چیز مارا می گیرید. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1858
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 13 آبان 1392
|
اگر دوستي، سزاوار است چنين باشي...
سزاوار است حال دوستان آل محمد – که رحمت خدا بر آنان باد – بحکم دوستى و وفا و ایمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول کریم ، در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیماى خود، آثار اندوه و درد این مصیبتهاى بزرگ و دردناک را آشکار نمایند. باید مقدارى از لذائذ زندگى را که از خوردن و نوشیدن و حتى خوابیدن و گفتن بدست مى آید ترک نموده و مانند کسى باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است . نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش – رحمت خداوند بر آنان باد – را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد.
نباید احترام خود و نزدیکانشان باشد و لازم است که خدا و پیامبر و امامش – رحمت خداوند بر آنان باد – را بیش از خود، فرزندان و نزدیکانش دوست داشته باشد. خداوند متعال مى فرماید: «بگو اگر پدران و پسران خود را بیش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست دارید، منتظر باشید تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشیمان و زیانکار شوید.»
یکى از فرزندان کوچکم در دهه اول محرم فقط نان خالى و بدون خورش مى خورد. و تا جائى که مى دانم کسى به او نگفته بود که این کار را انجام دهد و گمان مى کنم سرچشمه این کار دوستى باطنى او بود.
حال اگر کسى نتواند در تمام دهه اول این کار را انجام بدهد، باید در روز تاسوعا، عاشورا و شب یازدهم نان خالى بخورد. و در روز عاشورا، تا عصر خوردن ، آشامیدن و حتى سخن گفتن – مگر آن که لازم باشد - و دیدار با برادران دینى را ترک کرده و آن روز را روز گریه و اندوه خود قرار دهد. و نیز در دهه اول ، هر روز امام حسین (علیه السلام ) را با زیارت عاشورا زیارت نماید. و اگر مى تواند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نیتى خالص برپا نماید، باید همین کار را بکند. و اگر نمى تواند، در مساجد یا منازل دوستانش به برپایى این مراسم کمک کرده و این مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزدیک شده و از خودنمایى دور شود. و هر روز مقدارى از اوقات خود را در مکانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.
مواسات با امام حسین (علیه السلام ) و اهل بیت – رحمت خدا بر آنان باد – نیز باید بخاطر صدمات ظاهرى که به آن حضرت وارد شد، باشد. ولى از این مطلب هم نباید غافل شد که صدمات ظاهرى که بر آن حضرت (علیه السلام ) وارد شد، در مورد هیچکدام از پیامبران و جانشینان آنان و حتى در مورد هیچیک از جهانیان شنیده نشده است ؛ بخصوص تشنگى حضرت (علیه السلام ) که در احادیث قدسى و غیر قدسى چیزهایى درباره آن آمده است که انسان توان تصور آن را نیز ندارد. همچنین مصیبتهایى مانند شهید شدن اهلبیت و اسارت حرمش ، گویا او با محبوبش پیمان بسته بود بخاطر خوشنودى او کشته شدن را با انواع آن از قبیل سر بریدن ، کشتن از زیر گلو، کشتن با شکنجه و با گرسنگى و تشنگى و اندوه و غیر اینها، تحمل کند. ولى با این همه شادمانى و نشاطى بجهت آشکار شدن نورهاى زیبایى و عظمت خداوند و شوق دیدار با او و رسیدن به ذات مقدسش به او مى رسید که آن سختیها را آسان مى نمود.
بلکه سختى آن را به لذت تبدیل مى نمود. یکى از یاران او در این رابطه مى گوید: هر چه شرایط بر امام (علیه السلام ) سخت تر مى گردید، سیماى او برافروخته تر و خوشحال تر مى شد. ولى بهر حال درد و اندوه سختیها و مصیبتهایى که بر جسد مبارک حضرت (علیه السلام ) و بر دل اهل بیت محترم او وارد شد و هتک حرمت ظاهرى او انسان را مى کشد.
بنابراین دوستانش باید کارهایى را که مناسب این مصیبت بزرگ است، بخاطر مواسات با آن حضرت (علیه السلام ) در این مصیبت، انجام دهند؛ بگونه اى که گویا این مصیبت بر خود، عزیزان و فرزندان یا خویشان آنان وارده شده است . زیرا امام (علیه السلام ) بفرموده جدش (صلى الله علیه و آله و سلم ) سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان مى باشد و باین جهت که او این مصیبتها را پذیرفت و وجود شریف خود را فداى پیروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناک رهایى بخشد. فرزندان و عزیزان خود را یتیم نموده ، به اسارت حرم و زنان ، و زینب و سکینه – که سلام خدا بر آنان باد – رضایت داده و اصغر و اکبر و برادران و دودمان خود را سر برید، تا پیروانش را از گمراهى و پیروى گمراه کنندگانى که هلاکت شده و دیگران را به هلاکت مى کشانند نجات داده و بدین وسیله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهایى بخشد؛ پیروانش را از تشنگى روز قیامت رهانیده و از نوشیدنیى که ظرف آن با مشک مهر شده است، به آنها بنوشاند. بنابراین بحکم وفا و مواسات که از صفات عالى انسانى است، لازم است که همان چیزى را که امام (علیه السلام) به آنان عنایت کرده است، آنان نیز به امام (علیه السلام ) تقدیم نموده و همانگونه که امام (علیه السلام) خود را فداى آنها نمود آنان نیز خود را فداى او نمایند.
و حتى اگر چنین کارى را نیز انجام بدهند باز هم بخوبى با او مواسات ننموده اند. زیرا وجود شریف او قابل مقایسه با دیگران نیست. باین جهت که او مانند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) و سلم، علت آفرینش تمام موجودات و آقا و سرور تمام مخلوقات و پیامبران و فرشتگان نزدیک به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوبِ محبوبِ اوست .
نیز با گفتارى صادقانه و با زبان حال بگوید: آقاى من ! کاش بجاى تو تمام این بلاها بر سر من آمده و فداى تو مى شدم ! کاش خویشان و فرزندان من بجاى خویشان و فرزندان تو کشته و اسیر مى شدند! کاش تیر حرمله – که لعنت خدا بر او باد – سر شیرخوار مرا مى برید! کاش فرزندم ، على بجاى فرزند تو قطعه قطعه مى شد! کاش جگر من از شدت تشنگى تکه تکه مى شد! کاش از شدت تشنگى دنیا بر چشمم تیره و تار مى شد! کاش من درد این جراحتها را تحمل مى نمودم ! کاش آن تیر به گلوى من مى نشست ! و جان مرا مى گرفت ! کاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند کنیزان در شهرها گردانده ولى خویشان تو در خوارى و ذلت نمى افتادند!
کاش وارد آتش شده و شکنجه مى شدم ولى این مصیبتها به شما وارد نمى شد.اگر این سخنان را صادقانه بگویى ، تو را پذیرفته و بخاطر مواسات راستین با بزرگوارترین سادات تو را در جایگاه راستگویان با آنان همنشین مى گرداند. ولى جدا از فریبکارى با این سخنان بپرهیز زیرا ممکن است وقتى مى گویى : حاضرم این بلاها را بجاى امام (علیه السلام ) تحمل نمایم ، حال و دل تو بمقدار کمتر از یک صدم آن را هم تصدیق نکرده و در موقع امتحان جز مقدار کمى از این ادعاها قبول نشود. و در این صورت بجاى این که به جایگاه صدق و درجه صدیقین برسى به ذلت دروغ و پایینترین درجات منافقین مى رسى . پس اگر مى بینى که نمى توانى این گونه با امام (علیه السلام ) مواسات نمایى ، ادعاهاى دروغ را از خود دور کرده و خود را خوار نکن و فقط بگو: کاش با تو بوده ، در مقابل تو کشته شده و به سعادت بزرگى مى رسیدم . و اگر مى بینى باین مقدار هم معتقد نیستى ، مرض دل خود را که همان دوستى این دنیاى پست و میل و اعتماد به زندگى آن و فریب خوردن به زیباییهاى آن است، معالجه کرده و این فرمایش خداوند متعال را بخوان :«اى یهود! اگر گمان مى کنید فقط شما دوستان خدایید و اگر راست مى گویید، آرزوى مرگ کنید».
و در آخر روز عاشورا زیارت تسلیت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى کامل به حمایت کننده و پناه آن روز که از معصومین (علیهم السلام ) مى باشند بپایان رسانیده و در توسل ، اصلاح حال و پذیرش عزادارى را خواسته و از کوتاهى خود معذرت بخواهد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1755
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 13 آبان 1392
|
*در بعضی تواریخ هست که سر بریده حضرت کنار امیرالمومنین دفن شده و بعضی ها میگویند یک شب فقط آمده است نجف، در آن زیارتی که وجود دارد برای حضرت امیرالمومنین در نجف معرفی حضرت با بیان ولایت کلیه است که می گوید: تو آقایی هستی که آمدی دین را زنده کردی ولی اول مردم با تو مخالفت کردند و بعد با تو جنگیدن و سپس تو را شهید کردند، طرحی که در دست دشمن است اینگونه است که اول مخالت میکنند و بعد می جنگد و بعد می کشند، به تو حسین جان افتراء زدند چهار یا پنج مرحله برنامه داشتند و به حضرت گفتند تو خارجی هستی، معروف شد منکر و منکر شد معروف، و هر مداحی بداند وقتی بحث برائت پیش می آید دشمن جلوی آن را می گیرد.
*در عراق هم گفتم، اینجا حاضرند همه جوره عزاداری کنند ولی کلامی از سیاست بیان نشود، حاضرند برای ظهور امام زمان دعا کنند ولی به بیان حقیقت این ادعیه نپردازند، ولی برای بیداری اسلامی تمام معممین و مکبرین آنها کلمه ای حرف نمی زنند، رواج میدهند بین مداحان و منبری ها که شما چکار دارید به سیاست، روضه بخوانید پولتان هم بیشتر می دهیم.
*الان در کنار هر هیئت یا مسجدی قهوه خانه زده می شود. بعضی مداحان را می بینیم که به شکلی شوار نامناسب می پوشند که بدنشان معلوم است خب این برای مستمع الگو می شود، مداح باید بروی لباس سینه زن خودش دقت کند، باید به مستمع بگوید و تذکر بدهد، امام حسین مسیحی و لات و ... را با خود به کربلا برد ولی کسی مثل ابن عباس جا ماند.
*با مناجات انس داشته باشید، وای بر مداحی که نمازشبش قضا شود، چرا با مناجات آشنا نمی شوید، مداح باید با مناجات آشنا بشود، خداوند اثر کلامی به تو می دهد که وقتی تذکر میدهی مستمع قبول می کند، چرا نمیخواهی با خدا آشنا شوی؟
اشعاری که حاج منصور ارضی خواند؛
دلم آتش گرفت غم دارد
بیشتر حسرت حرم دارد
کاروانی که یار کم دارد
چند بانوی محترم دارد
شده نزدیک کربلا ای وای
پیشت افتاده نیزه ها ای وای
این طرف خواب کربلا دیدن
آن طرف گرد غصه پاشیدن
این طرف کام تشنه بوسیدن
آن طرف شمر چکمه پوشیدن
اینطرف نور چشم ام بنین
آن طرف تیرهای زهرآگین
این طرف قلب پر هراس رباب
آن طرف حرمله سه شعبه جواب
این طرف شیرخواره رفته به خواب
بوی محرمت میاد
سه ساله دخترت میاد
قاسم و اکبرت میاد
ساقی لشکرت میاد
ناله ی خواهرت میاد
تیغ روی حنجرت میاد
صدای غم بگوش میاد
شمر که چکمه پوش میاد
خدا کنه شرر نیاد
پیراهن تو در نیاد
خداکنه دست کسی
سراغ معجری نیاد
خداکنه تو خیمه زجر
دنبال دختری نیاد
خداکنه که خواهرت
میان ازدحام نیاد رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
شـــعرآیینــــی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1771
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 13 آبان 1392
|
امامان معصوم هشدارهایی درمورد دوران غیبت دارند که جوانان مواظب دینشان باشند، جوانان باید احتیاط کنند. در دین اسلام محور و ملاک وجود دارد و اگر مساله ای پیش آید، باید به بزرگان و علما مراجعه کنند.
در روایات اسم دوران غیبت را دوران تمحیص و امتحان گذاشته اند، دوران امتحان در کتب غیبت باب مفصلی است و کتاب های مهمی نیز به این مساله پرداخته اند.
یکی از کتب غیبت کتاب غیبت نعمانی است که از کتب اصل در مهدویت است، همانطور که گفتیم بعضی از علمای اهل سنت مستقلا در مورد امام زمان کتاب نوشتند که خیلی تخصصی است و باید اهل فن آنها را بررسی کنند، اما حدیث امشب از امام صادق(ع) که مربوط دوران امتحان و غیبت است. تمحیص و امتحان در این جا دو معنا دارد که یکی به معنای آزمایش است که آمده است خدا چرا بنده را امتحان می کند، او که همه چیز را می داند در جواب باید گفت برای این است که بنده خود را بشناسد که اگر خود را نشناسیم، خسارت کرده ایم. معنای دیگر امتحان تمرین دادن است، در این زمینه کسانی هستند که خدا قلب هایشان را براساس ایمان تمرین داده است. امتحان از کلماتی است که همیشه به معنای آزمودن استفاده می شود ولی الان زمان امتحان و دوران غیبت امام عصر(عج) است. برای امتحان و دوران غیبت حدیث فراوان است بر این اساس که در این دوران دشمنان شماتت می کنند اگر راست می گویید پس امام زمان شما کجاست، بعضی ها در این زمان القای شبهه می کنند، یک عده متزلزل می شوند و یک عده نیز عقب می مانند. ما شیعیان از غدیر و ولایت امیر المومنین(ع) خود را رساندیم و در ادامه رسیدیم به عاشورا بعد از سوختن در این واقعه به امامان بعدی رسیدیم و در آخر رسیده ایم به امام زمان و دوران غیبت ولی دشمنان می خواهند در این دوران القای شبهه کنند اما دشمن خبیث است می خواهند در اخر این راه ما را رفوزه کنند ولی بدانند که ما عاشق امام زمان هستیم و بر این عشق می مانیم. امامان معصوم در زمان غیبت هشدارهایی داده اند که جوانان مواظب دینشان باشند، جوانان باید احتیاط کنند که در دین اسلام محور و ملاک وجود دارد و اگر مساله ای پیش بیاید باید به بزرگان، علما و رهبر معظم انقلاب مراجعه کرد. باید توجه داشت که توطئه های دشمن مختلف است، اولین راه این است که از طریق محبت مردم شیادی می کنند در اینجا باید به شما بگویم که مواظب باشید هر کتابی از شما دلبری نکند هر سخنرانی از شما دلبری نکند بعضی از سخنرانی ها سرتاسر ضرر به اسلام است. در زمان امتحان که دوران غیبت امام زمان است، عده ای می خواهند شما را از امام زمان جدا کنند، عده ای هم می خواهند تو را عالم کنند ولی باید بدانی که این جهل و عدم شناخت است که موجب بسیاری از مشکلات و آسیب ها می شود. امام حسن مجتبی(ع) در حدیثی می فرمایند: "نادان ساکت شود اختلاف در دنیا پدید نمی آید" در این زمینه لازم است که رسانه ها روشنگری کنند و در کنار این روشنگری شما هم باید مواظب اعتقاداتتان باشید. امام صادق(ع) برای دوران غیبت و امتحان در روایتی می فرمایند: "والله شکسته می شوید شما مردم مثل شکستن شیشه، ولی بر می گردنند و بعضی ها مانند سفال شکسته می شوند که دیگر نمی توانند برگردند. عده ای اول شکسته می شوند بعد به وسیله یک صاحب نفس و ولی خدا به راه درست برمی گردند و درست می شوند و از اولشان بهتر می شوند ولی باید توجه داشت که سفال دیگر بر نمی گردد اگر مواظب خودتان نباشید و در این راه بشکنید پل های پشت سرتان را خراب کرده اید. در این دوره غیبت و امتحان مواظب عقاید خودتان باشید عناوین و القاب از شما دلربایی نکند درون خود را جستجو کنید خدا به شما مواهبی داده که می توانید از آنها استفاده کنید. امام سجاد(ع) می فرمایند برای هر مخلوقی در نعمات یک سهمی گذاشته است باید دید چه قدرت هایی دارید اما توجه کنیدکه این نعمات خود را به دست یک شیاد نسپارید. در کشور عالمانی داریم که می توانید از آنها کمک بگیرید این ها برکاتی است که بر ما نازل شده است کتاب های خوبی چاپ شده که می شود استفاده کرد البته در آنها سرخود نباشید و از استادی کمک بگیرید. سوالی که در اینجا پیش می آید این است که آیا در این زمان پر خطر نباید به علمای ربانی نزدیک شویم که در غیر این صورت مانند سفال شکسته می شویم و دیگر نمی توانیم برگردیم، در زمان امتحان نباید جوان را به حال خودش بگذاریم. خلاصه امام با تمام دقت می فرماید بعضی ها مانند شیشه شکسته می شوند که برمی گردنند و بعضی ها مانند سفال شکسته می شوند که دیگر نمی توانند برگردند.
پی نوشت:
(گزیده ای از سخنان آیت الله فاطمی نیا در حرم امام رضا(ع))
منبع: شبستان
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــهـــــدویــــت ,
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1991
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 1 آبان 1392
|
:ملا محمدعلی مجتهد، معروف به مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی از علمای بنام تهران بود که سال 86 بدرود حیات گفت، اما سخنرانیها و پندهای عرفانی و اخلاقی وی به یادگار مانده است و میتوانیم هر چند به صورت مجازی هم که شده پای درس این استاد اخلاق تلمذ کنیم.
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
زمزمههای عارفانه خدا با حضرت موسی(ع)
احادیث در زمینه فضیلت نماز شب زیاد است در امالی شیخ صدوق حدیثی از امام صادق (ع) روایت شده است که حضرت فرمودند موسی(ع) در مقام مناجات با خدا بود که خداوند خطاب به او فرمود: «ای پسر عمران دروغ میگوید آن کسی که میپندارد مرا دوست دارد، اما آنگاه که تاریکی شب همه جا را فرا میگیرد میخوابد. آیا مگر این گونه نیست که هر محب و عاشقی خواهان خلوت با حبیب و معشوق خویش میباشد؟»
خداوند به حضرت موسی در این روایت فرموده، آدم دوست دارد با محبوبش در یک جایی تنها باشد پس چه طور این کسانی که ادعای دوستی مرا میکند با من خلوت نمیکنند و به راز و نیاز نمیپردازند، پس اینها دروغ میگویند. خواب بر عاشقان بود حرام/خواب آن کس کند که خام بود.
یک وقتی استاد ما آقای برهان این را تعریف میکرد که کسی عاشق شده بود. معشوق به عاشق قول داد که سر فلان ساعت پیش تو میآیم وقتی معشوق سر ساعت قرار حاضر شد متوجه شد که عاشق در خواب است او چند تا گردویی که به همراه داشت را در جیب عاشق ریخت و رفت.
عاشق بعد از چند روز معشوق را دید و شکایت کرد که فلانی وعده داده بودی، اما نیامدی. معشوق گفت تو را چه به عاشقی تو باید بروی گردو بازی کنی. عاشق متوجه شد که گردوها را معشوق را در جیب او ریخته است. عاشق که خواب ندارد. خواب بر عاشقان حرام است شما دیدهاید کسانی که عاشق مجازی میشوند از خواب و خوراک میافتند و گاهی دست به خودکشی میزنند، آن وقت چه طور ممکن است که ما عاشق خدا باشیم، اما شب تا صبح بخوابیم بعضیها هستند که برای نماز صبح هم آنها را باید با منجنیق بلند کرد چه برسد به نماز شب.
خوشا به حال کسانی که نماز شب میخوانند. طلبهای که نماز شب نخواند به درد طلبگی نمیخورد طلبههایی که اهل نماز شب هستند در آتیه چیزی میشوند البته بله طلبهای که نماز شب نخواند به درد آخوندیگری میخورد، اما منظور ما عالم ربانی است، عالم به درد بخور، مجتهد، ملا، مفسر، آشیخ عباس قمی، محدث کلینی، مرحوم مجلسی، این علمای بزرگ همه اهل نماز شب بودند.
امام (ره) چگونه امام شد؟
امام (ره) آن شبی که از پاریس به تهران تشریف میآوردند، در هواپیما نماز شب خواندند و بعد از اذان صبح نماز صبح را هم خواندند و سپس خوابیدند در حالی که خبرنگاران فکر میکردند که آقا از شدت اضطراب و ترس خوابش نمیبرد امام برای همین تهجد و شبزندهداری امام شد در بیمارستان هم که دیدید در حالی که سرم در دستشان بود مقید به خواندن نماز بودند.
اگر کسی نماز شب نخواند چیزی نمیشود
این تجربه عمر ماست اگر کسی نماز شب نخواند چیزی نمیشود طلبههایی که اهل نماز شب نبودند چیزی نشدند و کسانی که اهل نماز شب بودهاند الان به درد بخور هستند.
خداوند در انتهای مناجات با حضرت موسی فرمود: «هان ای پسر عمران این منم که بر دوستانم مطلعام چون شب آنان را فرا گیرد چشم دلشان را دگرگون میسازند (که جز من چیزی نمیبینند) و عقوبتم را در مقابل دیدگانشان مجسم میکنم (بدان گونه) از راه شهود و رویارویی با من به مخاطبه میپردازند و حضورا با من به گفتوگو مینشینند. ای پسر عمران در دل شبهای تار از دلت خشوع و از تنت خضوع و از چشمانت قطرات اشک نثار من بنما و مرا بخوان که مرا به خود نزدیک و اجابتکننده دعایت خواهی یافت.
منبع:دانشجو
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1643
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 30 مهر 1392
|
رسول اکرم(ص) فرمودند: بـهتـرین نـماز بـعد از نـماز واجـب، نـماز خـواندن در دل شـب است.
امام صادق(ع) برای نماز شب 7 فضیلت برشمردند. ایشان فرمودند: نماز شب، انسان را خوش سیما، خوش اخلاق و خوشبو مى کند و روزى را زیاد و قرض را ادا مى نماید و غم و اندوه را از بین مى برد و چشم را نورانى مى کند.
امام حسن عسگری(ع) نیز تنها راه رسیدن به خداوند متعال را مرکب شب دانسته اند و فرمودند: به درستی که رسیدن به خداوند عز و جل سفری است که جز با مرکب شب، پیمودن راه و نیل به مقصد ممکن نیست.
ثواب الاعمال ص 43
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
نمازشب ,
:: بازدید از این مطلب : 1939
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
شنبه 20 مهر 1392
|
آيتا... قرهي: محضر مبارک آيتا... بهاءالديني(اعلي ا... مقامه الشّريف) بوديم، يک آقايي آمد که ظاهراً قبلاً دو، سه مرتبه آمده بود. گفت: آقا! يک چيزي به من بگوييد. آقا فرمودند: همان که قبلاً گفتم و قبلاً هم دو سه بار آمدي. نسخه تو فقط همان نسخه است. گفت: آقا! من الآن يک سال است...! فرمودند: پنج سال بايد اين کار را انجام دهي. من فکر کردم آقا يک نسخه خاصّي به ايشان داده است. او که داشت ميرفت، من به بهانه چاي ريختن رفتم. به آن شخص گفتم: آقا به شما چه نسخهاي دادند که فرمودند: پنج سال بايد انجام بدهي؟ گفت: هر موقع که من ميآيم، ميگويد: فقط چشمت را مواظبت کن، هر چه ميگويم ذکري به من بدهيد، ميفرمايند من به تو ذکري نميدهم، فقط همان چشمت را مواظبت کن. چاي ريختم و آمدم، آقا فرمودند: خوب، رفتي از او پرسيدي ديگر. من که ميدانم چاي ريختن، بهانه بود!
پرتوسخن رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1857
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
شنبه 20 مهر 1392
|
اگر انسان فهميد آسيب هايي متوجه اوست، قبل از اينکه سراغ کسي برود ، و دنبال اذکار باشد ، اول نمازش را درست کند
حجت الاسلام مومني در اين جلسه به شرح مطالبی که در شب عاشورا مورد توجه امام حسين(ع) قرار گرفته بود پرداخت.
وي اولين مطلب مورد توجه حضرت سيدالشهداء را خواندن نماز عنوان کرد و گفت،امام حسين فرموند: من نماز خواندن را دوست دارم. امام صادق(ع) مي فرمايند: بعد از معرفت به خدا مطلبي بالاتر از نماز پيدا نکردم، اگر قبول شد اعمال ديگر هم قبول است، و اگر نشد بقيه اعمال هم قبول نيست.
وي افزود: روزنه هاي نفوذي که، ممکن است شيطان بخواهد، از طريق آن به دل انسان وارد شود، با نماز از بين مي رود.
حجت الاسلام مومني در ادامه گفت: اگر انسان فهميد آسيب هايي متوجه اوست، قبل از اينکه سراغ کسي برود، و دنبال اذکار باشد، اول نمازش را درست کند، تا موانع يکي يکي از سر راه او برطرف شود.
حجت الاسلام والمسلمين مومني تلاوت قرآن را دومين مطلب مورد توجه امام حسين(ع) عنوان کرد، و در توضيح آن گفت: پيامبر اکرم در حديث ثقلين مي فرمايد: چنگ زدن به دو مطلب، يکي کتاب خدا و دومي اهل بيت من، انسان را از گمراهي نجات ميدهد.
وي در ادامه با با اظهار تاسف از اينکه در سالهاي اخير سکولار هيئتي در حال شکل گرفتن است، گفت: سکولار هيئتي معتقد است که اهل بيت به تنهايي براي هدايت و نجات انسان کافي است. اين گروه قرآن را حذف کرده و فقط اهل بيت را مورد توجه قرار داده است. غافل از اينکه پيامبر خدا فرموده اند: امکان ندارد کسي متمسک به عترت باشد ولي متمسک به قرآن نباشد. و همچنين کسي که متمسک به قرآن باشد بدون تمسک به اهل بيت به درد نمي خورد!
حجت الاسلام مومني با تاکيد بر اينکه پيامبر(ص) فرموده اند: در يک دست قرآن باشد و در دست ديگر اهل بيت، اضافه کرد: تمسک به عترت داراي مراتب معرفت، محبت و ولايت است. اگر اين سه باشند، سکولار هيئتي نمي تواند نفوذ کند و غايت را فقط گريه بداند.
وي از اينکه برخي به آشنا بودن به زبانهاي زنده دنيا افتخار مي کنند ولي نسبت به بلد بودن قرآن افتخار نمي کنند، يا اصلا از تلاوت آن به دور هستند. اظهار تاسف کرد .
حجت الاسلام مومني به منظور بيان آثار شگفت تلاوت قرآن با ذکر خاطره اي از آيت اله مجتهدي گفت: جواني از ايشان پرسيد: چطور مي شود همانگونه که سمباده آهن زنگ زده را جلا داده، و صاف و پاک مي کند، من دل خود را صاف و پاک کنم؟ آقاي مجتهدي در پاسخ گفتند: قرائت قرآن! به خصوص در وقت سحر.
این سخنران با اظهار تاسف از گرايش به خواندن تنها ترجمه قرآن، خاطر نشان کرد: خواندن قرآن با همين الفاظ موضوعيت دارد.
حجت السلام مومني در اهميت قرائت قرآن در دل شب به خطبه همام اميرالمومنين اشاره کرد و گفت: ايشان مي فرمايند: افضل الذکرقرائت القرآن. بالاترين ذکرقرائت قرآن است. در دل شب قرآن بخوانيد! قرآن قلب را نوراني ميکند، توجه به معاني قران داشته باشيد.
وي یکی از راه های تمسک به قرآن را عمل به آيات آن، بيان نمود و ادامه داد: بايد به آياتي که مي دانيم عمل کنيم. به آياتي مانند احترام به والدين، امر به معروف و نهي از منکر و دشمني با شيطان.
وي تاکيد کرد:اگر کسي اهل عمل به قرآن بود، هر دردي که داشته باشد، خدا راه حل آن را از قرآن به او نشان خواهد داد. بعد ازعمل به قرآن، يک تفال به قرآن بزنيد، ببينيد خدا راه جلوي پايتان مي گذراد يا نه!
مومني سومين مطلب مورد توجه امام حسين(ع) را استغفار عنوان کرد و در بيان معناي استغفار گفت: استغفار يعني بازگشت و رجوع به سمت خدا. لازمه بازگشت به سمت خدا محاسبه اعمال است. انسان بايد اعمال خدا را محاسبه کند. استغفار به انسان تواضع ميدهد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1883
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
شنبه 20 مهر 1392
|
*وضو نور است:
آری ای برادر! بدان که وضو نور است و تداوم آن، باعث ارتقا به عالم قدس خواهد شد، بدان که این دستور با برکت، نزد بزرگان علم و عمل تجربه شده است، پس ای سالک کوی یار، بر تو لازم است که اولاً؛ همیشه آن را انجام دهی و ثانیاً همت عالی داشته باشی و پس از نماز، از خدای - تبارک و تعالی - آنچه را که باقی و جاودانه است بخواهی و از او به جز او را نخواهی و با زبان حال، این گونه مترنّم باشی:
ما از تو نداریم به غیر تو تمنّا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است!
زیرا آن کس که طعم محبت خدای را چشیده است غیر او را هیچ میانگارد، علاوه بر اینکه آنچه از غیر او بخواهد، هر یک مظهر اسمی از اسمای الهی است؛ پس اگر او زمانی اصل را یعنی (ذات حق را) یافت، همه فروع را به دست آورده است:
چرا زاهد اندر هوای بهشت است
چرا بی خبر از بهشت آفرین است؟
عارف متأله، صدرالدین دزفولی این گونه میسراید:
خدایا زاهد از تو حور میخواهد قصورش بین
به جنت میگریزد از درت یا رب شعورش بین
پس آن گاه که نماز را به پایان آوردی سر بر سجده نهاده و بگو:
«اَللّهُمَّ ارزُقنِى حَلاَوَهَ ذِکرِکَ وَ لِقَائِکَ وَ الحُضُورِ عِندِک...»
خدایاً شیرینی یادت را به من بچشان، خدایا! دیدارت را روزی من بگردان، پروردگارا! توفیق حضورت را به من عنایت بفرما.
منبع:بسیج
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1888
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
جمعه 19 مهر 1392
|
آنچه سلب توفیق از انجام نماز شب کند، کدام است؟ شیخ بهائی -اعلی الله مقامه- در "مفتاح الفلاح" تنها به یک نکته اشاره فرموده که آن را از حضرت مولیالموحدین امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب -علیه السلام- نقل کرده است:
۱. گناه: از عوامل عدم توفيق به نماز شب گناه است. "اِنَّهُ جَاءَ اِلَي اَميِرِالمُؤمِنيِنَ، فَقَالَ: اِنَّي قَد حَرُمَت صَلوَهَ الَّليلِ، فَقَالَ [عليه السلام]: اَنتَ رَجلٌ قَد قَيَّدَتكَ ذُنُوبُكَ"؛ شخصی محضر مبارک حضرت امیرالمؤمنین -علیه السلام- شرفیاب شد و گفت: من از انجام نماز شب محروم مانده ام؟ حضرت در پاسخ او فرمود: تو مردی هستی که گناهان تو را به زنجیر کشیده است. پس ای عزیز گناه مکن!
چند نکته را نیز ما بر پاسخ ایشان از این سؤال اضافه خواهیم کرد، شاید جواب کامل تر گردد:
۲. بی نظمی در خواب: به نظر می رسد گاه بی نظمی در برنامه خواب به ویژه در جوانان و نوجوانان یکی از عوامل سلب توفیق از انجام نماز شب و شب زنده داری باشد. پس باید برنامهای ریخت و شبها را زودتر به بستر خواب رفت تا که سحرگاهان نشاط بیشتری داشته باشد.
۳. پرخوری قبل از خواب: نباید در هنگام شب خود را از غذا سیر کرد، چرا که پرخوری در سلب توفیق از شب زنده داری تأثیر فراوانی است.
۴. بیتوجهی به انجام این برترین عبادت: گاه شخص چون معرفتی جدی به این عمل خداپسندانه نداشته و آن را درک نکرده است، پس اهمیت لازم را نداده و بر آن شوق لازم را ندارد. بر او باد به معرفت، معرفت و معرفت. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
پـرســــــــمـان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2931
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
جمعه 19 مهر 1392
|
از غذای خود از نظر کم و کیف کم کنید و از خوردن غذاهای محرک بپرهیزید ، خصوصا شبها؛ و بین الطلوعین مقداری قدم بزنید، ورزش در هوای آزاد نمایید و از نظر فکر و نظر در مناظر مهیج خود داری نمایید و برای ازدواج به نحو آسان اقدام کنید و با توبه و تضرع به درگاه خداوند مهربان و توسل به امام عصر (عج) از خداوند بخواهید که شما را از گناه حفظ فرماید.
خودمان باعث عذاب می شویم.
انٌ الله لا یُغَیَرُ ما بِقَوم حَتٌی یُغَیروا ما بِاَنفسِهم «سوره رعد آیه ۱۱»
خداوند هرگز اوضاع قومی را تغییر نمی دهد، تا این که خود آنان آنچه را که دارند تغییر دهند.
هر چه هست از قامت نا ساز بی اندام ماست. تا ما نا جور نشویم ، آنچه از بالابر سر ما نازل می شود ، نا جور نمی شود؛ بلکه کاری می کنیم که باران رحمت بر ما نقمت و عذاب می شود.
منبع: بسیج
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 10 مهر 1392
|
رجانیوز: خدمت آيت الله بهاالديني رسيدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سيد سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خيلي دست کم گرفته اند آبرو بردن را.
ببينيد خدا چند گناه را نمي بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدين.4- آبرو بردن.
اين گناهان اين قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهي موفق به توبه نمي شوند. پسر يکي از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، براي من تعريف مي کرد: "به پدرم گفتم پدر تو درياي علم هستي. اگر بنا باشد يک نصيحت به من بکني چه مي گويي؟
مي گفت پدرم سرش را انداخت پايين. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروي کسي را نبر!" الان در زمان ما هيئتي ها، مسجدي ها و مقدس ها آبرو مي برند.
عزيز من اسلام مي خواهد آبروي فرد حفظ شود. شما با اين مشکل داري؟ دقت کنيد که بعضي ها با زبانشان مي روند جهنم.
روايت داريم که مي فرمايد اغلب جهنمي ها، جهنمي زبان هستند. فکر نکنيد همه شراب مي خورند و از ديوار مردم بالا مي روند. يک مشت مومن مقدس را مي آورند جهنم. اي آقا تو که هميشه هيئت بودي! مسجد بودي! بله. توي صفوف جماعت مي نشينند آبرو مي برند.
اميرالمومنين به حارث همداني مي فرمايد: اگر هر چه را که مي شنوي بگويي؛ دروغ گو هستي. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1901
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 28 شهريور 1392
|
هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم، او خودش را گناه می داند. محزون که شدی استغفار کن.
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم ها را از بین می برد.
همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد؛
استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی
در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست: موت و حیات, مرض و صحت, فقر و غنا, خواب و بیداری, چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2331
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 28 شهريور 1392
|
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2419
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 21 شهريور 1392
|
گزیده ای از سخنان حجت الاسلام شهاب مرادی در مراسم شب شهادت امام صادق(ع)در هیئت آل یاسین تهران
خدمت یکی از علما بودم به یکی از نزدیکان خود فرمود: چرا ریشت را اینقدر کوتاه کردی؟آن فرد پاسخ داد که تنظیمات ماشین ریش تراش خراب شد، عالم با روی باز بدون ترش رویی جواب داد تنظیمات چیز دیگری بهم می خورد که این کار را انجام میدهیم.
*یکی از نیازهای اساسی معنوی آدمی؛ موعظه است. برای همه ی انسانها در هر سطحی از ایمان و معنویت؛ چنانچه امیرالمومنین علیه السلام فرزند خود وصیت فرمودند: قلبت را با موعظه احیا کن. (أحیِ قلبَکَ بِالموعظة) قلب انسان مریض می شود و می میرد اگر موعظه نباشد.
*موعظه با سرزنش متفاوت است. سرزنش، تعییر و سرکوفت زدن، اثر تربیتی ندارد، آزاردهنده است و مورد رضایت خدا نیست. اما موعظه نور است خصوصا مواعظ اهل بیت که تماما نور است؛ حیات می دهد، امید می دهد و کلید به دست انسان می دهد.
* قلب ما برای اینکه ناامید نشود، مغرور نشود، مبتلای به قساوت نشود و برای اینکه دچار افراط و تفریط نشود، موعظه میخواهد. اما موعظه تنها عامل سعادت و عاقبت به خیری مومن نیست؛ تفکر و تامل، عبرت، عزم و اراده و محاسبه و مراقبه و ... نیز لازم است.
* قد جائتکم موعظةٌ من ربکم و شفاءٌ لما فی الصدور؛ قرآن خودش را موعظه معرفی می کند و شفاء. که برای احیاء و مرمت دل ما نازل شده نباید از آیات و روایات غافل شد.
اینها بخشی از مقدماتی بود تا حجت الاسلام شهاب مرادی مواعظی را از امام صادق علیه السلام نقل کند، از جمله:
*مَن أرادَعِزّاً بِلا سلطانٍ و کثرةً بِلا إخوان و هیبةً بَلا مالٍ هر کسی که عزت می خواهد بدون آنکه سلطان باشد و جمعیت و قدرت می خواهد بدون داشتن برادران و دوستان و عشیره و شکوه و هیبت می خواهد بدون ثروت؛ فَلیَنتَقِل مِن ذُلِّ معاصیِ الله الی عزِّ طاعته باید از خواری گناه به عزت اطاعت از خدا درآید. باید هرکسی منشاء انتخاب ها و تمایلاتش را رصد کند و رویکردش را به دنیا و آخرت مدام تنظیم و اصلاح کند تا مبادا معصیت را به اطاعت خدا ترجیح دهد
* امام صادق آخرین عملش موعظه بود، در آخرین لحظات در بستر فرمود: به شفاعت ما اهل بیت نائل نمی شود کسی که نماز را سبک بشمارد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1865
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 20 شهريور 1392
|
حجت الاسلام و المسلمین محمد کاظم راشد یزدی، استاد اخلاق حوزه علمیه مشهد، شامگاه سه شنبه در جمع هزاران نفر از زائران و مجاوران بارگاه ملک پاسبان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) گفت: زندگی سالم اسلامی از بعضی از حرکت ها و اعمال مبرا است. یعنی اگر انسان این گونه حرکات را وارد زندگی کند، زندگی او از مدار اسلامی انسانی خارج می شود. یکی از این اعمال «بد زبانی» و «کژگویی» است.
وی ادامه داد: اگر تصور کنیم فردی در مکالمات، محاورات و برخورد با اعضای خانوادهاش نزاکت را رعایت نکند، وضعیت خانهاش ـ که مرکز زندگی و کانون حیات انسانی است ـ به برخوردهای ناشایست تبدیل می شود.
وی با بیان این که حسینیه، مسجد و منزل از اماکن مقدس است و با طرح این پرسش که آیا می شود مسجد را نجس کرد، پاسخ داد: خیر؛ همه اجزای ساختمان مسجد باید پاک باشد و اگر پاک نباشد نمی توان در آن مسجد نماز خواند؛ بنابراین حکم خدا این است که نجس کردن مسجد حرام است. منزل نیز از اماکن مقدس و این چنین است.
سخنران حرم مطهر رضوی ابراز داشت: بروز کلمات خارج از نزاکت از زبان اهل منزل، جو منزل را نجس می کند و دیگر امکان زندگی مطلوب و راحت در آن منزل وجود نخواهد داشت، چرا که رحمت الهی از این منزل قطع می شود و بلا بر منزل نازل می شود و منزل غیر قابل سکونت خواهد شد.
وی راحتی و پناهگاه بودن منزل را در گرو رعایت نزاکت دانست و تصریح کرد: افرادی که در محدوده مسکن، مسجد و مأوا زندگی می کنند باید از صدور سخنان نا پسند توسط زبانشان بپرهیزند؛ یکی از گناهان کبیره ای که از زبان انسان صادر می شود،حرف های رکیک و فحش است.
حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی در ادامه بیان کرد: در جامعه ما دو مسأله غیر اخلاقی پر واژه ترین کلامت را داراست، یکی «تملق و چاپلوسی» است ـ که نباید از مرد و زن مؤمن صادر شود ـ و دیگری کلامت رکیک، زشت، خارج از نزاکت، دشنام و شک است؛ متأسفانه انواع و اقسام آن در زندگی ما وارد شده است؛ البته بستر آن در کوچه و بازار فراهم است و فرزندان ما از این مراکز عمومی آنان را می آموزند.
وی با ذکر این که هنگامی حرف های رکیک از زبان انسان صادر می شود، ماهیت اصلی انسان نمایان خواهد شد، اظهار داشت: در هنگام عصبانیت حالت «سکر و مستی» به انسان دست می دهد ـ که نتیجه عدم کنترل انسان بر اعصابش است ـ لذا انسان هرچه به زبانش بیاید، آن را بیان می کند.
این استاد اخلاق حوزه علمیه مشهد با اشاره به این که مولای متقیان امام علی علیه السلام می فرمایند «فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ» افزود: کسی که نماز می خواند ذاتش از نماز روشن تر است و کسی که فحش می دهد باطنش وسیع تر از این است.
وی سپس به زائران توصیه کرد: زائران باید تصمیم بگیرند که زندگی مورد نظر امام رضا علیه السلام را برگزینند؛ فردی که نزد امام می آید باید تحت تأثیر خلقیات امام قرار گیرد. یکی از سوغات های زائران باید پاک زبانی و زدودن آلودگی آن باشد؛ مشهد شهر تزکیه و پاک کردن کجی و اعوجاج است.
حجت الاسلام و المسلمین راشد یزدی با بیان این که در اسلام سخن زشت و ناپسند مطلقا حرام است، اذعان داشت: فحش دادن انسان به «سنگ»، «سگ» و «صدام» حرام است، چرا که کلمات زشتی که انسان به صدام یا کافران و مشرکان دیگر می گوید، ذره ای بر گناه آن ها اضافه نمی کند؛ حتی فحاشی به وسیله نقلیه حرام است.
وی ادامه داد: گاهی گناه، گناه است و گاهی علاوه بر گناه بودن، دلیل بر پستی، لئامت، بی شخصیتی و سبکی انسان هم می شود.
وی گفت: افرادی که کلامت رکیک را به زبان می آورند، زبانشان «هرز و لق» است. گاهی غیبت و دورغ می گویند و گاهی فحش می دهند؛ فحاشی دلیلی بر پستی انسان است.
سخنران حرم مطهر رضوی با یادآوری این که اگر کسی به گوش انسان بزند، انسان می توانید او را عفو و یا قصاص کند، اما مسأله فحش این چنین نیست، فحش را به فحش نمی توان کیفر داد، تصریح کرد: باید توجه داشت که به فحشا نمی توان کیفر داد. آیا می توان به کسی که به ناموس دیگران تجاوز کرده است، تجاوز کرد؟ فردی نزد پیغمبر آمد و گفت «همسایه من، به من فحش می دهد» سپس پیغمبر اکرم فرمودند «دو نفرکه با هم فحاشی می کنند مثل دو شیطان مست هستند که بر روی هم شمشیر می کشند» فحش دادن حد دارد ولی نمی توان فحش را به فحش پاسخ داد.
وی سپس بیان کرد: گاهی اوقات زن و مرد به یکدیگر فحش می دهند؛ فحاشی سبب اتفاقات ناگوار در منزل می شود. اگر حرف های زشت و اهانت کنید تقدس منزل از بین می رود؛ اصلا انسان حق اهانت به یکدیگر ندارد. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در این خصوص می فرمایند«یکدیگر را گرامی بدارید».
گزارش: سید امیر حسین ارشادی نیا/مشهد رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2082
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392
|
جريمه اي بهتر، معتدل تر، مؤثرتر از اجراي فرمان خدا برای نفس وجود ندارد.
واجب را پياده كن حرام را هم ترك كن، اين بزرگترين رياضت و جريمه برای نفس است.
نمي خواهد شما نذر كني که پاي پياده مكه بروی. نه، همينکه تصميم بگيری نماز بخوانی، روزه بگيری، واجبات را انجام بدهی اين بهترين رياضت است. انسان را تربيت مي كند. ايمان بالا مي رود، ايمان که بالا رفت همه ی داخل انسان اصلاح مي شود.
كساني كه نذر سنگين و شاق مي كنند اما پاره اي از واجبات را انجام نمي دهند یا پاره اي از محرمات را مرتكب مي شوند تا آخر هم موفق نمي شوند. چون گناه كارش تخريب است. گناه را نبايد بغل عبادت بگذاري.
قسمتی از سخنرانی حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه
در تاریخ 90/3/9
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله خوشوقت ,
رایة الهدی کرج ,
:: بازدید از این مطلب : 3358
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392
|
خداوند كليد ورود به صراط مستقيم را تقوا و عمل به فرمان خودش قرار داد....
در ادامه چند تا حديث از امام صادق و امام باقر صلوات الله و سلامه عليهما ميخواهيم بخوانيم كه حجت بر ما تمام شود تا نظر خدا، نظر پيغمبراكرم، نظر حضرات معصومين علیهم السلام درباره تقوا و اطاعت فرمان خدا را شنيده باشيم و ديگر هيچ عذري در ترك بندگي و اطاعت فرمان خدا نداشته باشيم و به اندازهاي كه آنها براي تقوا و عبوديت در برابر پروردگار متعال ارزش قائلند ما هم همان مقدار ارزش قائل باشيم نه كمتر...
اختلاف نظر ما با خدا يعني ما خرابيم، معنايش اين است. خدا كه طوريش نيست. اگر ما نظرمان با خدا اختلاف پيدا كرد گناه گردن ماست نه خدای متعال.
بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين، يكي از ابوابي كه در كتاب كافي شريف مرحوم كليني باز كرده است «باب الطاعة و التقوي» است، یعنی اطاعت فرمان خدا و به كار بستن تقوا.
«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: لَا تَذْهَبْ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» [1]
اين طرف و آن طرف نرويد، شيعيان ما كساني هستند كه مطيع فرمان خدا هستند. هر كسي گوش به حرف خدا بدهد شيعه ماست. آن كه گوش به حرف ندهد شيعه نيست. كمال تشيّع را ندارد. خُب ديديم كه حقّانيت راه و مذهب را منوط به اطاعت فرمان خدا كرده است.
دوباره از ابيجعفر امام باقر صلوات الله و سلامه عليه حديث نقل كرده ايشان فرمود:
«قَالَ قَالَ لِي يَا جَابِرُ أَ يَكْتَفِي مَنِ انْتَحَلَ التَّشَيُّعَ أَنْ يَقُولَ بِحُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» [2] آيا كافي است كسي كه نسبت تشيع به خودش ميدهد ميگويد من شيعهام، ميگويد فقط اهل بيت را دوست دارم كافي است؟
فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ وَ مَا كَانُوا يُعْرَفُونَ»[2]
شيعه ما كساني هستند كه در برابر فرمان خدا تقوا را مراعات كنند و اطاعت كنند اين شيعه ماست...
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ فَقَالَ الَّذِي يَتَوَرَّعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ »[3]
(سوال کردم از امام صادق) آدم باورع كيست؟ فرمودند: آن آدمي كه از كار حرام اجتناب مي كند و خودش را كنار نگه ميدارد.
درس اخلاق عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
در مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه
1383/7/23
[1] - كافي ج2 ؛ ص73
[2] - كافي ج2ص74
[3] - كافي ج2 77 رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2523
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392
|
بسم الله الرحمن الرحیم
قال علي عليه السلام «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ» (1).
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند كه دو چيز است كه خيلي من مي ترسم از اينكه شما دچار آن دو چيز بشويد؛
یكي به دنبال خواسته های نفس رفتن؛ يعني متابعت هوي.
آدم هر چه دلش مي خواهد دنبالش برود. لباس خوب، غذاي خوب، خانه خوب، زن خوب، آن خوبهايي كه آدم دلش مي خواهد. خُب در اين خوبها گاهي هم حرام هست، اگر از حرام نتوانيم بگذريم آن وقت نگذشتن در انسان قوي تر مي شود. بعد ديگر عاجز مي شود و از دَم حرام و حلال را درو مي كند و جلو مي رود.
این مظنه ترس است، هم دنيا را خراب مي كند و هم آخرت را، و هم صفات بد در انسان توليد مي كند و هم گرفتاري عقوبت در آخرت را.
خداي متعال بحث متابعت هوي را در قرآن آورده است «وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى، فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى»(2) اگر از هواي حرام خودداري كرديم بهشت جايگاه ما خواهد بود. اينقدر مسأله مهم است. غالباً افراد نمي توانند. عادت محكم شده است فشار زياد مي آید آدم نمي تواند و گرفتار مي شود روز به روز هم فشار سنگين تر مي شود ديگر آدم از كار مي افتد.
مسأله دوم هم «طول امل» است.
هر وقت آدم خلوت پيدا كرد در فكر مي رود که فلان جا خانه بخرم شصت سال ديگر قیمت آن آن گونه مي شود ، آن كار را بكنم پنجاه سال ديگر اين جوري مي شود. هيچ چيز از این فکرها در نمي آید و دچار خستگی مي شود، فردا مي افتد مي ميرد و عمرش هم تلف شده و زمينها به قيمت نرسيده است.
لذا خطرناك است، اگر انسان مي خواهد سالم زندگي كند بايد هم از هواي حرام اجتناب كند و هم از آرزوهاي طول و درازي كه در عمر ما نمي گنجد.
قسمتی از سخنرانی حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
در تاریخ 22 / 2/1391
1) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ قَالَ أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ ...الخبر - کتاب كافي ج8 ص 58. 2) وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى - سوره مبارکه نازعات آیات 40 و 41. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1659
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 20 شهريور 1392
|
همه چيز خدا نزديك متقين است، علمش، قدرتش؛
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ»[1]،
معيّت خدا، نصرت خدا، ياري خدا، تفضّلات خدا، احسان های خدا، نزديك به متقين است يعني آدم هایی كه گوش به حرف خدا ميدهند.
طبعاً این (تفضّلات) از آدمهای ديگر دور خواهد بود و اگر ما گناه بكنيم و انتظار رحمت داشته باشيم بايد بنشينيم! معنياش اين است.
رحمت خدا همه جا را پر كرده است، اما معاصي مانع ميشوند، اگر ما معصيت نكنيم رحمت خدا از همه چيز به ما نزديكتر است اما اگر گناه كرديم همچنان محروم خواهيم بود.
درس اخلاق عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه 1390/1/18
[1] - يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ سوره مبارکه توبه آیه 123
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2111
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392
|
به گزارش نوید شاهد استاد بزرگ اخلاق آقای میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه 15 دستورالعمل را ذکر میکند که به ترتیب در ذیل آورده شده است:
1. هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.
2.زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
3.اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5.موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
6.اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7.تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
8.هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها باز می شود.
9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی وخدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و. کار محبت همین است.
10.با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11.خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13.ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
14.دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند."
15.هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2238
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 18 شهريور 1392
|
حجت الاسلام و المسلمين پناهيان در هيات محبین امیرالمومنین(ع) به بيان نكاتي پيرامون نحوه نگرش انسان نسبت به نفس، خطر پيروي از نفس و راه هاي مبارزه با آن پرداخت كه در ادامه گزيده اي از آن را مي خوانيد:
* پيرو جلسات گذشته بايد دوباره متذكر شوم كه نگرش ما به نفس بايد منفي باشد. ما بايد نسبت به نفس تنفر داشته و آن را خطرناك و زشت بدانيم؛ اين اولين قدم است. بايد براي خودمان اين مطلب را جا بيندازيم كه نفس دشمن ماست.
* حيا يعني اينكه بر روي خواسته هاي نفساني خود دري قرار دهيم. مثالي از دوران دفاع نقدس مي زنم؛ در آن دوران اغلب رزمندگان مي گفتند كه شهيد و مجروح بشويم اما دست بعثي ها نيفتيم. دليلش هم اين بود كه آن ها انسان را بسيار آزار مي داند. حال روح ما همينطور است و نبايد اسير دشمن (نفس) شود.
** فالوده اي كه حضرت امير(ع) از آن ميل نكرد
* فالوده اي نزد حضرت امير(ع) آوردند و ايشان مقداري از آن فالوده را چشيد و فرمود خوشمزه است اما ببريد، من نمي خورم. براي اطرافيان سوال پيش آمد كه آيا اين فالوده مشكلي دارد يا حرام است كه شما ميل نمي فرماييد كه حضرت در پاسخ فرمود: خير؛ من نفسم را عادت نمي دهم به اين نوع غذاها. اگر نفسم را به اين نوع غذاها عادت دهم احتمال دارد در آينده از من چيزهاي بيشتري طلب كند. اين يعني حضرت امير(ع) از اينكه اسير نفس شود به شدت دوري مي كرد.
* از آقاي بهجت سوال كردند كه علاج سوء ظن چيست؟ كه ايشان در پاسخ گفت بايد به خودت سوء ظن داشته باشي. اگر انسان به خودش سوء ظن داشته باشد ديگر به دنبال عيوب ديگران نمي رود و مشغول خودش مي شود.
** ما شمر بالقوه هستيم
* ما بايد نفس خود را كنترل كرده و از اسير شدن به دستش دوري كنيم. آيت الله بهجت مي فرمود ما شمر بالقوه هستيم؛ يعني اصلا بعيد نيست كه نفس، ما را به جايي برساند كه پست ترين انسان ها شويم و براي دوري از اين حالات بايد با نفس در تقابل بود.
* بعد از اولين قدم كه داشتن حس تنفر نسبت به نفس است به دومين قدم يعني بناي مبارزه با نفس مي رسيم. داشتن بناي مبارزه با نفس بسيار مهم است. اگر كسي اين بنا را داشت و بعضا در ميانه راه زمين هم خورد، خداوند دستش را مي گيرد. ما در روايت داريم كه مومن بناي مبارزه با نفس را دارد و ممكن است در اين مسير زمين هم بخورد و مرتكب گناهاني هم بشود اما خداوند او را ياري داده و او مي تواند بر مبارزه خود با نفس ادامه دهد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1766
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392
|
رُوِیَ عَن ابی الحَسن عَلِیٍّ بنِ مُوسَی الرِّضا(صَلَواتُاللهُعَلَیهما) قالَ «لا تَدعُوَا العَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِجتِهادَ فِی العِبادَةِ اِتِّکالاً
عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم لا تَدعُوَا حُبَّ الِ مُحَمَّدِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ
اِتِّکالاً عَلَی العِبادَةِ فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ» در روایتی از امام هشتم(علیهلسلام)، منقول است که حضرت
فرمودند: عمل شایسته و کوشش در عبادت را به بهانه دوستی اهل بیت رها نکنید! و از طرفی دوستی اهل بیت و
تسلیم در برابر دستورات آنها را برای تکیه کردن به عبادتهایتان رها نکنید، «حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ اِتِّکالاً
عَلَی العِبادَةِ». حضرت علّتش را هم بیان میکند و میفرماید: «فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»، این جمله، جملۀ تعلیلی
است و علّتش را میگوید. دو چیز را امام هشتم(علیهلسلام)، میفرماید: یک؛ مسئلهای درونی است، دوم؛ امری
بیرونی است. امر درونی عبارت از دلبستگی به اهل بیت است که این امر، درونی است. و از طرف دیگر این که فرمودند
اجتهاد در عبادت و عمل صالح را ترک نکنید، عمل شایسته، عملی بیرونی است و عبادت هم عملی بیرونی است؛ لذا
دو تا هستند. حضرت میفرماید: طوری نشود که این دو تا از یکدیگر جدا باشند؛ که اگر از یکدیگر جدا شوند، هیچ
کدامشان پذیرفته نیست، این خیلی مهم است! اگر امرِ درونی باشد امّا امر بیرونی نباشد؛ امرِ درونی کارساز نیست و
مقبولیت ندارد. از طرف دیگر هم اگر امر بیرونی باشد ولی امر درونی نباشد، باز هم کارسازی ندارد. میفرماید: «فَاِنَّهُ
لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»؛ این جور نیست که یکی از اینها پذیرفته شود امّا آن یکی نشود. این دو با هم توأم هستند،
هر دوی اینها باید باشد و انسان، از نظر درونی هم باید حبّ اهل بیت را در دل داشته باشد و هم از نظر بیرونی
کوشش کند که عمل صالح انجام دهد، عبادت کند و طاعت خدا را انجام دهد و بدان که جداسازی کارسازی ندارد. امام
هشتم دارد اینها را میگوید. انسان نباید به صرف این که حبّ اهل بیت در دلش هست نعوذبالله.... امّا در اینجا
میخواهم نکتهای را بگویم. آن حبّی به درد آدم می خورد که سازنده باشد، نه آن حبّی که نقش تخریبی داشته باشد.
اتّکال تخریبی است. لذا حضرت تعبیر به «اِتِّکالاً» میکند؛ یعنی تکیه گاهت این است و وقتی تکیه گاهت شد، از یکی
دیگری منصرف می شوی؛ هر دوتا «اِتِّکالاً» دارد، هم راجع به حبّ، اتّکال دارد و هم راجع به عمل. هر دوتایش اتّکال دارد.
لذا این را بدان که اگر واقعاً تکیه گاهت فقط محبّت باشد، این محبّت، برای تو کارسازی ندارد و نقش سازندگی هم برایت
ندارد و اگر بخواهد تکیه گاهت اعمالت صالح و عباداتت باشد، این هم برایت کارسازی ندارد. ایندو باید باهم باشند،
«فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»؛ «لایُقبَلُ» یعنی پذیرش و سازندگی. بنابراین انسان باید هم در دل حبّ اهل بیت را
داشته باشد و هم تسلیم به امر. لذا حضرت تعبیر می کند: «وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ»؛ یعنی به هر آنچه که آنها میفرمایند
و دستور دادهاند، عمل کند. لذا حبّ آنها و تسلیم امر آنها شدن باید با هم باشد و خودسرانه نباید عمل کرد و باید
طبق هر آنچه که آنها فرمودهاند عمل کرد.
بحار جلد 78 باب 26 صفحه 346
شارح:مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1988
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 17 شهريور 1392
|
- امام صادق عليه السلام:
-
«اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّيرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِكُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَينِ»
-
گناهی كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كه پشيمانى مى آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است. گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست. گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است.
- علل الشرايع، ج 2، ص 584
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آثاروضعی گناهان ,
:: بازدید از این مطلب : 1840
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
|
نویسنده : گمنام
شنبه 16 شهريور 1392
|
در محضر بزرگان فرصتی است برای آموختن نکاتی که در هیچ کتابی یافت نمیشود و در حقیقت راه میانبری است به سوی خوبیها و درستیها که تقدیم به همه کاربران عزیز میگردد.
آقای قاضی(ره) برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.
« آن مرحوم همچنین به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید [و زیارت کنید].»
منبع:باشگاه خبرنگاران رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1918
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
جمعه 15 شهريور 1392
|
امام صادق - علیه السلام - در تفسير آية نوراني " وَ بِالوالدَينِ إحسانا " میفرمايد:
احسان به پدر و مادر اين است که با حالي خوش و شيرين و با صبر و حوصله با آنان نشست و برخاست کني؛ با کسالت و چهره درهم با آنان رو به رو نشوی؛ هر چه نياز دارند، اگر چه بينياز باشند، بدون اين که از تو بخواهند، برايشان فراهم آوری؛ و هر وقت به ديدنشان می روی، با دست پُر بروی.
زکريا بن ابراهيم، ابتدا مسيحی بود و در فضای مسيحيت متعصب کوفه مسلمان شد. او پس از مسلماني به مکه آمد و به محضر امام صادق - علیه السلام - شرفياب شد و عرضه داشت: " خانوادهام همه مسيحي هستند و تنها مسلمان آن خانواده منم. پدر و مادرم جز من کسی را ندارند. مادرم نابينا شده و من به ناچار با آنها زندگی می کنم. آنها دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم. چه کنم؟! " حضرت فرمودند: " آيا پدر و مادرت گوشت خوک ميخورند و يا با خوک تماسی دارند؟ " زکريا عرضه داشت: " نه "؛ حضرت فرمود: " از آن خانه بيرون مرو! از پدر و مادرت جدا مشو! به مادرت خدمت کن! کارهايش را انجام بده! او را به حمام و دستشويي ببر! لباسهايش را عوض کن! و لقمه به دهانش بگذار! "
زکريا میگويد: وقتی به کوفه بازگشتم، تمام دستورات امام صادق - علیه السلام- را نسبت به مادرم عمل کردم. روزی مادرم به من گفت: " زکريا، حقيقت را به من بگو! آيا مسلمان شدهای؟ " گفتم: " آری و اين همه محبت و خدمت به دستور امام و پيشوايم، فرزند پيامبر خدا، امام صادق - علیه السلام- است. " مادرم گفت: " به يقين او خود پيامبر است. " گفتم: " نه، او زاده پيامبر و امام ششم است. " گفت: " نه، اين کارهايی که در حق من انجام میدهی، دستور پيامبران خداست. در هر صورت من در عين کوری میفهمم که دين تو از دين من بهتر است. اينک مرا به دين خودت راهنمايی کن! " آيين اسلام را به مادرم آموختم و او را به مسلمانی مشرّف ساختم. او نماز ظهرش را با من خواند. به هنگام مغرب به من گفت: " باز نماز بخوان تا با تو بخوانم؛ زيرا از نماز ظهر لذت بردم. " مادرم نماز مغرب را با من خواند و پس از نماز از دنيا رفت.
يادم آمد که امام صادق - علیه السلام- فرموده بود: «اگر مادرت از دنيا رفت، خودت دفنش کن!» از اين رو شيعيان کوفه را اول صبح خبر کردم، گفتند: " به کشيش مسيحی مراجعه کن! " گفتم: " مادرم مسلمان شده بود. " ... آنگاه با کمک شيعيان مراسم غسل و کفن و دفن مادرم را به انجام رساندم.
جابر جُعفی، از ياران وفادار امام صادق - علیه السلام - میگويد: در محضر امام صادق - علیه السلام - بودم که مردی عرضه داشت: " پدر و مادرم از اهل سنت هستند و بسيار متعصب؛ با آنها چگونه رفتار کنم؟ " امام فرمود: " با شيعيان راستين ما چگونه برخورد میکنی؟ " عرض کرد: " از روی عشق و محبت و با اهتمام به حل مشکلات آنان. " حضرت فرمود: " با پدر و مادرت نيز به همين شيوه رفتار کن! "
منبع : خانواده و تربیت مهدوی | آقاتهرانی/حیدری کاشانی رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
دکترآقاتهرانی ,
بالوالدین احسانا ,
:: بازدید از این مطلب : 2284
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392
|
... عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ... [بقره 216]
...چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است...
داستانك:
حجة الاسلام قرائتي مي فرمايند:
من رفتم اول طلبگى روضه بخوانم اما منبر من نمىگرفت. يادم است كه شب عاشورا بود، در حسينيه بودم گفتم: ابالفضل، مردم خنديدند. گفتم: على اصغر، ديدم مردم مىخندند. همهى حرفهايى كه آقاى كوثرى مىزد من هم مىزدم، ولى مردم مىخنديدند. حتى رفتند نامه نوشتند كه ما اين شيخ را نمىخواهيم. شب هفتم محرم مىخواستند من را بيرون كنند. بعد كه پاى تخته آمدم، فهميدم كه چه خوب شد كه منبر ما نگرفت. آدم نمىداند. گاهى وقتها شكستى كه مىخورد برايش مفيد است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2009
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392
|
روی عن رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم قال:
اَلَا وَ إِنَّ اَعْقَلَ النَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَاَصْلَحَهَا وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَا.
از پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلم» روایت است که حضرت فرمودند:
عاقلترین مردم کسی است که در او چهار خصوصیت باشد:
اوّل: پروردگارش را بشناسد و از او اطاعت کند، «عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطَاعَهُ». تعبیر به «عَرَفَ» غیر از «عَلِمَ» است. عَلِمَ یعنی «بداند»، عَرَفَ یعنی «بشناسد». اینها با هم فرق میکنند. موضوع در «عَلِمَ» جنبه مفهومی دارد، امّا در «عَرَفَ» جنبه مصداقی پيدا ميكند. «عرف» یعنی اينكه شخص، خدا و پروردگارش را احساس کرده باشد، نه اینکه خدا از نظر مفهومی در ذهن باشد. انسان گاهی در زندگی وقتي با یک سری از مسائل برخورد میکند، میگوید: تازه خدا را شناختم! خود ما هم اینطور هستیم، مثلاً وقتي میبینیم گره خیلی کوری که باور نمیكرديم به طرز عجیب و غریبی باز ميشود، میگوییم: واقعاً عجیب است، ما خدا را نمیشناختيم! میگوئیم: نمی شناختم «عَرَفَ»، نمیگوئیم: نمیدانستم «عَلِمَ».
حضرت میفرمایند: «عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ»، بندهاي كه پروردگارش را بشناسد؛ یعنی یک مقدار در زندگی هنگام برخورد با برخي از امور، خدا را شناخته باشد که خدایی وجود دارد، یک موجود برتری هست، کارها به دست او است و او است که زندگي مرا میچرخاند. حضرت میفرمایند: «رَبَّه»، پروردگارش را؛ یعنی کسی که او را پرورش میدهد بشناسد. «عَرَفَ رَبَّه فَأطاعَه»، وقتی پروردگارش را شناخت، پس اطاعتش میکند.
دوم: «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ»، هم دوست و هم دشمنش را بشناسد. بداند چه موجودی دشمن او است؛ بعد هم از فرمانهای او سرپیچی کند، «فَعَصَاهُ». در اینجا «عَدُوّهُ» اشاره به شیطان است. هوای نفس افسار گسیخته است. حضرت میفرمایند: این را هم بفهمد که چقدر از اموراتي كه موافق هوای نفس بوده، انجام داده و بعد هم پسگردنیاش را خورده است. «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ»، دشمنش را بشناسد، بعد نسبت به او عصیان کند نه اطاعت.
سوم: «وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَاَصْلَحَهَا». اقامت یعنی جایی که انسان در آن میماند. «اقامت» در مقابل «سفر» است. بفهمد جایگاه همیشگیاش کجا است و آن را آباد کند، «فَاَصْلَحَهَا». آباد کردن جایی که همیشگی نیست و گذرگاه محسوب ميشود، نشان از بیعقلی است؛ چون اینجا بحث «اَعْقَل النَّاس» است. انسان عاقل، گذرگاه را آباد نمیکند. این را میگذارد و میرود.
چهارم: «وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَا»، و بفهمد که به سرعت دارد کوچ ميكند و در حال رفتن است. ما آن به آن داریم به مرگ نزدیکتر میشویم! داریم از این دنیا کوچ میکنیم! هر لحظه ای که از ما میگذرد گامی است به سوی کوچ از دنیا.
حضرت نمی فرمایند: بفهمد که از دنیا میرود، بلکه میفرمایند: بفهمد که دارد سریع میرود. اگر این را بفهمد و به آن برسد، آنوقت چه میشود؟ «فَتَزَوَّدَ لَهَا»، ميگويد: من که دارم میروم پس از اینجا برای خودم توشه بردارم و همراهم ببرم، چون بازگشتی وجود ندارد.
بحارالانوار ج74 ص 181
شارح: مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2467
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
جمعه 8 شهريور 1392
|
راهکاری از امام صادق علیه السلام به ابی بصیر از لسان آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه
دانلود
" یاد مرگ " [بسیار می تواند موثر باشد]. در آیات و روایات و دعاها، به ما دستور داده اند که وقتی خیلی شیطان و نفس فشار می آورد، یکی از قوی ترین کارها، یاد مرگ است.
" عن ابی بصیر قال شکوت الی ابی عبدالله علیه السلام الوسواس. فقال یا ابا محمد اذکر تقطع اوصالک فی قبرک و رجوع احبائک عنک اذا دفنوک فی حفرتک و خروج بنات الماء من منخریک و اکل الدود لحمک فان ذلک یسلی عنک ما انت فیه. " (کافی ج3 کتاب الجنائز باب النوادر ص255 ح20) ابی بصیر می گوید من به امام صادق علیه السلام از وسواس شکایت کردم. کلام امام صادق علیه السلام است ؛ دستورالعمل چه کسی بهتر از آن حضرت ؟! می فرماید : هر وقت سختی به آن جا کشید، به یاد بیاور که بندبند استخوان هایت از هم جدا می شود. این دیگر حتمی و قطعی است. و آن لحظه را توجه کن که تو را دوستانت در آن چاله گذاشتند و برگشتند و آن وقت که در قبر افتادی، کم کم می بینی کرم ها از سوراخ های بینی ات رفت و آمد می کنند. چه وضع کثیف و بدترین ذلتی است که آن کرم ها در آن جا عرض اندام می کنند. و به یاد بیاور آن وقتی را که کرم ها گوشت تو را می خورند. چطور می شود که یک گوسفندی را سر می برند و گوشتش را سر سفره می گذاریم یا مرغی را پَر می کَنیم و آن را یک انسانی می خورد که نتیجه آن و قوه آن، علم و کار مفید است. اما پس از این همه، ما در سر سفره کرم هائی هستیم که حتی نگاه کردن به آن ها را هم دوست نداشتیم.
حضرت، درمان و دستوری می دهد. با یک دید عمیق اگر باشد، آن اوضاع و احوال، همه از بین می روند. این برایت آسایش و آرامش خاطر می آورد و در درگیری با دشمن، به کمک ات می رسد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 3983
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 7 شهريور 1392
|
جهت دریافت این فایل تصویری بر روی عکس کلیک نمایید. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2037
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392
|
رُوِيَ عن عَليٍّ عليه السّلام قال:
اِنَّ سَخاءَ النَّفسِ عَمّا في اَيدِي النّاسِ لَاَفضَلُ مِن سَخاءِ البَذلِ[1]
ترجمه: روایت از علی علیه السلام منقولاست که حضرت فرمودند: گذشت و سخاوت نفس از آنچه را که در دست مردم است هر آینه افضل و بالاتر است از گذشت و سخاوت در بذل و عطا کردن به دیگران .
شرح حدیث
آیت الله مجتبی تهرانی(ره): سخاوت در اصل معنایش گذشت کردن است. شما یک چیزی را به کسی می بخشی، بذل میکنی، از آن دل میکنی، گذشت میکنی میدهی به او. سخاوت این است.
امیرالمؤمنین علیه السلام بر طبق این روایت میفرمایند: سَخاء نفس یعنی گذشت درونی از آنچه که در دست دیگران است از امور دنیایی. اسم این را گذاشته سخاوت. چرا؟ چون مثل همان گذشت است. این چشم پوشی از آنچه در دست دیگران است فضیلتش بیشتر و بالاتر است از اینکه دست کنی در جیب خودت و پول به کسی بدهی. چرا؟ اگر انسان چشمداشت داشته باشد نسبت به آنچه که از امور دنیایی در دست دیگران است و چشمش دنبال آن باشد، حداقل منشأ 3 رذیله در انسان میشود:
1- متوقع میشوی که او به تو بدهد. توقع اینکه او به تو بدهد از آنچه که دارد این طمع است و طمع هم از رذائل اخلاقی است.
2- به تو نمیدهد. اینجا در دلت آرزو میکنی چون من ندارم خدا از او بگیرد. نگاه کنید گام به گام پیش میروم. اینها مال نفس است و تودلی است. اول به من بدهد میشود طمع. بعد میبینی به تو نمیدهد. آرزو میکنی که او هم نداشته باشد و از او هم گرفته شود. این اسمش چیست؟ حسد. این رذیله دوم. نگاه کنید گام به گام پیش میروم . چند صورت که بیشتر ندارد.
3- نه توقع دارم به من بدهد نه میخواهم که از او گرفته شود. بلکه میگویم خودم میروم تلاش میکنم که هر طور بشود بدست آورم. این چه میشود؟ خودم را به آب و آتش می زنم. لا ابالیگری در بدست آوردن مال . نه حرام سرم میشود دیگر نه حلال. می خواهم مثل او بشوم. ببینید چقدر جمله گویا است.
اِنَّ سَخاءَ النَّفسِ عَمّا في اَيدِي النّاسِ لَاَفضَلُ مِن سَخاءِ البَذلِ چشم پوشی کردن از آنچه را که در دست دیگران است از امور مادی و دنیایی، هر آینه بالاتر است ازاینکه دست کنی در جیبت یک چیزی به کس دیگری بدهی. فهمیدی؟ چون اگر آن چشم پوشی نشود منشأ رذائل اخلاقی است. یا مبتلا به طمع میشوی یا حسد میشوی یا لا ابالیگری در بدست آوردن مال.
یکشنبه 16 اسفند 88 – 20 ربیع الاول 1431
.[1] غررالحکم، ص 381، حدیث 8645
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 3601
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392
|
رُوِیَ عَنِ الباقِرِ عَلَیه ِالسَّلامُ قالَ:
مَن عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لا یُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجُورِهِم شَیئاً وَ مَن عَلَّمَ بابَ ضَلالٍ کانَ عَلَیهِ مِثلُ اَوزارِ مَن عَمِلَ بِهِ وَلا یُنقَصُ اُولئِکَ مَن اَوزارِهِم شَیئاً[1]
ترجمه حدیث: امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر کسی به شخص و یا اشخاصی عمل نیکی یاد بدهد و یا اینکه او را راهنمایی به کار نیکی بنماید و آن شخص یا اشخاص، به آن عمل نیک عمل نمایند، شخص یاد دهنده، تمام پاداش عمل کنندگان به آن عمل نیک را میبرد، بدون اینکه ذرّهای از پاداش آن اشخاص نزد خداوند کم گردد، و هرکس کار زشت و گمراهی را به کسی یا اشخاصی یاد بدهد و یا آنان را به عمل زشتی دعوت و یا راهنمایی کند، تمام گناه عمل کنندگان به آن کار زشت در نامۀ عمل او هم نوشته میشود. بدون آنکه ذرّهای ازگناه عاملان به آن کار زشت کاسته گردد.
شرح حدیث: با راهنمایی و یا یاد دادن کار نیک به دیگران و با انجام آن کار نیک، یک دری از هدایت خیر و سعادت به سوی انسان باز میشود. این تعلیم و یاد دادن، میتواند زبانی، عملی و یا نوشتنی باشد و یا ممکن است تسلسلی باشد، یعنی این کار نیک را که به دیگری یاد داده است، او هم به دیگری یاد بدهد و همین کار ادامه پیدا کند تا روز قیامت؛ بدون اینکه عمل خیری انجام دهد، پاداش عمل کنندهها برای او نوشته میشود.
برعکس، اگر انسان به دیگری یک راه گمراه، زشت، گناه، شیطنت، خدعه و نیرنگ را یاد بدهد، با انجام آن عمل زشت، دری از ضلالت به سوی او باز میگردد. حتی ممکن است عمل زشتی را آن شخص انجام ندهد ولی دیگران را به آن عمل راهنمایی کند. در روایت داریم: "الدّالُ عَلَی الخَیرِ کَفاعِلِه[2] " و الدّالُ علی الشَّرِکَفَاعِلِه. ثواب و اجر راهنمایی کنده به خیر و نیکی همانند عمل کننده به آن است. و گناه راهنمایی کننده به کار زشت و شر به اندازه انجام دهندۀ آن کار زشت است.
راهنمایی و تعلیم انسانها به کار نیک -که پرسودترین تجارت دنیوی و اخروی است- کار انبیاء و اولیاء علیهم السلام است. برای همین هم تربیت فرزند، بستگان، دوستان، جامعه و... بسیار مهم است. انسان باید بداند که بیتوجهی به این امر مهم و به انحراف کشیده شدن نزدیکانش، گناه یا مغفرتش تا روز قیامت برای پدر، مادر، مربّی و... نوشته میشود.
[1] اصول کافی، جلد 1، صفحه 35
[2] من لا یحضره الفقیه، جلد 4، صفحه 380
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2395
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392
|
فیما اَوصَی بِهِ اَمیرُ المُؤمِنِینَ «علیه السّلام» اِبنَهُ:
یا بُنَیَّ اِنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ وَ اَشَدُّ مِن ذلِکَ مَرَضُ البَدَنِ وَ اَشَدُّ مِن ذلِکَ مَرَضُ القَلبِ وَ اِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ المالِ وَ اَفضَلُ مِن ذلِکَ صِحَّةُ البَدَنِ وَ اَفضَلُ مِن ذلِکَ تَقوَی القُلُوبِ[1]
ترجمه حدیث: در وصیّتهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای پسرم! از گرفتاریها وبلاهای انسان در دنیا، فقر و تنگدستی است، و سختتر از آن، بیماری جسمی است، و سختتر و بدتر، این است که انسان دلش بیمار باشد. از نعمتهای الهی به انسان در دنیا، داشتن مال و ثروت است و بهتر و بالاتر از آن، بدن صحیح و سالم داشتن است، امّا بالاتر ازآن دارا بودن تقوای قلبی است.
شرح حدیث: حضرت علی علیه السلام، گرفتاریها و خوشبختیهای انسان را در سه چیز خلاصه کرده و میفرمایند دو قسمت از گرفتاریهای انسان مربوط به گرفتاریهای مادّی است که انسان مشاهده و حس میکند؛ اوّل: فقر و تنگ دستی است. به این معنا که انسان از نظر مالی توانایی گذران زندگی خود را نداشته باشد. و دوّم هم بیماری جسمی میباشد. امّا بخش سوّم گرفتاری انسان که محسوس و مشهود نبوده و از دو بخش قبل سختتر است؛ بیماری دل و قلب میباشد. البته منظور، این قلب که عضوی از اعضای بدن است نیست، بلکه این بخش مربوط به گرفتاری روحی، روانی، درونی، دلی و قلبی او بوده و همان گرفتاری اعتقادی، اخلاقی، گناه ، معصیت و... میباشد.
نعمت و خوشبختی انسان هم دو بخش مادّی دارد: اوّل: اینکه به اندازۀ گذران زندگی باشد که محتاج کسی نشود و به آن اندازه از مال دنیا داشته باشد. دوّم: بدنی سالم داشته باشد، زیرا ممکن است انسان پول داشته باشد اما بیمار باشد و پول برای او فایدهای ندارد.
بخش سوّم، مربوط به قلب است که دارای ظرافت است. «تقوی القلب» یعنی پرهیز قلب از حبّ دنیا. یعنی این قدر به دنیا نچسبد. زیرا نعمت مال و سلامتی و فقر و بیماری گذرا میباشد، ولی مرض و بیماری قلبی این طور است که اگر انسانی دارای این بیماری باشد، با این مرض ازدنیا میرود. حضرت صادق علیه السلام در ذیل آیه"یَومَ لا یَنفَعُ مَالٌ وَ لابَنُونَ إلّا مَن أتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیمٍ[2]" میفرمایند: « هُوَ القَلبُ الَّذی سَلِمَ مِن حُبِّ الدُّنیا[3] » قلب سلیم، دلی است که انسان از حبّ دنیا پرهیز کند. زیرا بیماری قلب تا قیامت با انسان باقی میماند. اگر انسان میخواهد در دنیا و آخرت سعادتمند باشد، با دل سالم در دنیا زندگی کند و با دل سالم از دنیا برود.
[1]بحار الانوار، جلد 67، صفحه51
[2]سورۀ مبارکۀ شعرا، آیه 88-89
[3] مستدرک الوسائل، جلد 12، صفحه 40
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2118
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 5 شهريور 1392
|
روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»
روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1] اوّل؛ «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد بهاصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود، گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی ایندو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
لذا حضرت پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.
بحار الانوار ج64 ص293
چهار شنبه 21 تیر 91 – 21 شعبان 1433
[1] . ما راجع به نشانه های مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده. در این روایت حضرت پنج تایش را مطرح می فرماید.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1822
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 5 شهريور 1392
|
حجت الاسلام حسینی قمی در برنامه سمت خدا در مورد اسامی قیامت نکاتی گفت که گزیده ای از سخنان ایشان را می خوانید:
*بعضی پرسیده اند که اگر ما گناهی از دیگری دیدیم آیا می توانیم آنرا به خانواده و دوستانش بازگو کنیم؟ ما حق نداریم گناهی که انجام داده ایم به احدی بگوییم، حالا چطور حق داریم که در مورد گناهان دیگران صحبت کنیم؟ فردی که مرتکب گناه می شود حتی نمی تواند آنرا برای امام زمانش بازگو کند. پس وقتی ما نمی توانیم اسرار خودمان را آشکار کنیم، حتما هم اجازه نداریم اسرار دیگران را آشکار کنیم.
*درکتاب کافی کلینی داریم: فردی نزد امام علی (ع) آمد و گفت :من عمل خلافی مرتکب شده ام، حد الهی را بر من جاری کن. امام چهار بار روی از او برگرداند و خشمگین شدند و فرمودند: چقدر زشت است که انسان گناهش را نزد دیگران بگوید. چرا گناهت را به من می گویی مگر بین خود و خدایت توبه نکرده ای؟ حضرت فرمود: به خدا قسم اگر او بین خود و خدا توبه می کرد بالاتر از این بود که پیش من اعتراف کند و من حّد را بر او جاری کنم. این فکر اشتباه است که با اعتراف به گناهان سبک می شویم. ما باید با توبه کردن نزد خدا سبک بشویم.
*ممکن است خانم یا آقایی، قبل از ازدواج یا بعد از ازدواج رابطه ی نامشروعی داشته است. آنها حق ندارند که این مطلب را بگویند و اگر بگویند حرام است. نباید راحت گناهان خودمان یا دیگران را بیان کنیم. روایت داریم که پیامبر(ص) از خدا تقاضا کرد که خودش به حساب امتش برسد ولی خداوند قبول نکرد و فرمود: من نسبت به بندگانم مهربانتر هستم و خودم به حساب آنها رسیدگی می کنم. با این روایت، یوم تبلی السرائر چه معنایی دارد؟ قرآن می فرماید که در قیامت خداوند باطن ها را آشکار می کند. اگر در دنیا از کار دیگران پرده پوشی کنیم خداوند هم در قیامت از کار ما پرده پوشی می کند. اما اگر اسرار دیگران را آشکار کنیم در قیامت خداوند همه ی سِّرهای ما را به دیگران نشان می دهد. اگر مردم در دنیا از نیش زبان یا قلم ما در امان نباشند، مطمئن باشیم که در قیامت خداوند کارهای ما را پرده پوشی نمی کند.
*از آقایی پرسیدم که برادرتان کجاست؟ او گفت: برادرم به فلان اتهام در زندان است. من ناراحت شدم و می خواستم بگویم که چرا به من گفتی که برادرت در زندان است. من نباید براحتی خبر زندان شدن دوستم را بگویم. در کافی روایتی از امام صادق(ع) داریم :اگر کسی خبر مومنی را پخش کند که آبروی او را ببرد یا از چشم مردم بیندازد، خداوند او را به ولایت شیطان منتقل می کند و شیطان هم او را نمی پذیرد.
*گاهی ما می خواهیم در مناسک حج به شیطان سنگ بزنیم ولی می بینیم که ما خودمان از شیطان هستیم. در بعضی مواقع شیطان هم ما را نمی پذیرد. آیا چنین شخصی می تواند انتظار داشته باشد که خداوند در قیامت کارهای او را پرده پوشی کند؟ آیا او آبروی کسی را حفظ کرده است که در قیامت خداوند آبرویش را حفظ کند؟
*مرحوم شوشتری دارد که امام حسین (ع)در برابر نیزه نفرین نمی کردند ولی وقتی زخم زبان می زدند، نفرین می کردند. زخم شمشیر خوب می شود ولی زخم زبان به آسانی خوب نمی شود. سعی کنیم که زخم زبان نزنیم و دل کسی را نشکنیم. ممکن است که فردی خطا کند آیا باید آن را همه جا پخش کرد؟ مثلا پیامک یا بولوتوثی به شما می رسد که فلانی کار خطایی انجام داده است آیا شما باید آنرا برای همه بفرستید؟ بعضی ها دنبال این پیامک ها می گردند.
*شیخ بهایی دارد که امام صادق(ع) یکی از یارانش را دید که چیزی دستش بود. امام پرسید چه چیزی خریده ای؟ گفت: شیر خریده ام و به خانه می برم. او شراب خریده بود ولی نمی توانست به امام بگوید. امام گفت: مقداری از این شیر را در کف دست من بریز. وقتی او ظرف را سرازیر کرد، در دست امام شیر آمد. درحالیکه طرف فکر می کرد الان شراب به دست امام می آید. پس امام از تصرف ولایی خودش استفاده کرده و شراب را به شیر تبدیل کرد تا آبروی فردی حفظ شود. ما گاهی شیر مردم را تبدیل به شراب می کنیم.
*ممکن است که فردی خلاف کند و بعد توبه کند. ولی وقتی کار خلاف او پخش شد، با خودش می گوید: حالا که همه فهمیدند ما خلاف کردیم، پس کار از کار گذشته است و به کار خلاف خودش ادامه بدهد. پخش کننده این خبر در گناه فرد سهیم است. گاهی ما به این کارها عادت کرده ایم و منظوری هم نداریم. مثلا گناه غیبت و تهمت چه لذتی دارد؟ مثلا کسی کار خلافی می کند، توبه می کند و به مسجد می آید ولی وقتی ما گناه آنها را پخش می کنیم او از ما دور می شود. پس پرده پوشی خداوند برای کسانی است که در دنیا پرده پوشی می کنند. تمام فرد فرد ما باید جانشین خدا روی زمین باشیم. آیا خدا آبروی کسی را می برد؟ بعضی ها زبانشان در اتهام زدن و آبرو بردن خیلی دراز است و بعد آن را توجیه می کنند و می گویند که وظیفه ی شرعی ماست که اینها را بگوییم.
منبع: فرهنگ نیوز
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اجـــتماعــــــی ,
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2788
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 31 مرداد 1392
|
به یاد دارم زمانی که میخواستم خانه خود را بسازم به محضر آیتالله حاج حسن آقا صافی -رحمت الله علیه- رسیده و عرض کردم: «میخواهم خانهای بسازم، به نظر شما خانه من چگونه باشد؟»
خانه یک انسان مسلمان باید محلّ یاد خدا و نزول برکات او باشد. محل تلاوت آیات وحی و بزرگداشت قرآن خدا باشد. خانهای که در آن قرآن تلاوت میشود و به آسمانها نورافشانی میکند. همانگونه که ستارگان آسمان به زمین نور میدهند. خانه مسلمان باید به تمام معنا مورد رضایت حضرت ولیّعصر (ارواحنا فداه) باشد و شایستگی نزول اجلال حضرت را داشته باشد.
به یاد دارم زمانی که میخواستم خانه خود را بسازم به محضر آیتالله حاج حسن آقا صافی [1] -رحمت الله علیه- رسیده و عرض کردم: «میخواهم خانهای بسازم، به نظر شما خانه من چگونه باشد؟»
ایشان فرمودند: «خانهای بساز که اگر امام عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - روزی با حال خسته از نزدیکی خانهات گذشتند، خانهات آن قدر شایسته و درخور باشد که حضرت در خانهات را بزنند و بخواهند که در خانه تو دقایقی را استراحت کنند. منزلت را منزل خود بدانند و دوست داشته باشند که در آن جا لحظاتی میهمان تو باشند.»
از ایشان پرسیدم: «آن کدام خانه است که شایسته ورود حضرت ولیّ عصر - ارواحنا فداه - است و به اندازهای درخور و شایسته است که حضرت برای رفع خستگی در آن نزول اجلال میفرمایند؟»
ایشان در بیان خود اینگونه فرمودند: «بعضی دارائی های ما در منزل چون آشپزخانه، اتاق خواب، حمام، آب سرد و گرم، نور کافی و ..از ضروریات زندگی هستند. ولی بسیاری از چیزهای دیگر فقط تشریفات و تجمّلات هستند و هیچ ضرورت وجودی ندارند که در خانههای ما وجود داشته باشد؛ لوسترهای آنچنانی، گچکاریهای پرنقش و نگار، فرشهای دستباف و ... از ملزومات ضروری خانه به شمار نمیآیند. گاهی میتوان با بهای یک فرش دستباف تمام خانه را موکت و یا با فرش معمولی، مفروش نمود. گاهی میتوان با کاستن از تجمّلات و تشریفات غیرضروری، خانهای برای مسلمانی دیگر فراهم نمود، هزینه ازدواج دو جوان مسلمان را پرداخت کرد یا لوازم ضروری خانه شخص دیگری را تهیه کرد. اینها، آن چیزهایی هستند که حضرت ولیَعصر - عجلّ الله تعالی فرجه الشریف - دوست دارند و در خانههای اینچنینی است که حضرت با رغبت و تمایل فرود آمده و آنجا را برای اقامت خود برمیگزینند.» [2]
خداوند متعال را بر وجود مبارک چنین اساتید ارجمندی سپاس فراوان می گویم که با بیانی ساده و سنجیده ترین سخنان رهگشای راه سعادت بر ما و همه جوانان بوده اند تا که همه بیاموزیم که چگونه راه حق را بپیمائیم و زندگی ایده ئالی را رقم زنیم که در آخرت نیز به سعادت ادامه یابد.
پی نوشت:
1. آیت الله حاج شیخ حسن صافی -رحمت الله علیه- رئیس حوزه علمیه اصفهان و از شاگردان آیات عظام حضرت امام خمینی -رحمت الله علیه-، سیّد ابوالقاسم خویی-رحمت الله علیه-، و سیّد علی آقا قاضی طباطبایی -رحمت الله علیه- بودهاند. ایشان فقیهی وارسته و عارفی واله بودند که حوزههای علمیّه نجف اشرف، قم المقدّسه و اصفهان در دهه های گذشته از برکت وجودشان بهرهمند میشده است.
2. در حدود تاريخ 1367 بود كه در اصفهان در منزل حضرت آيت الله صافی -رحمت الله علیه- از ايشان پرسيده ام.
منبع : - استاد مرتضی آقاتهرانی -
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2093
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 31 مرداد 1392
|
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 4. الشُّكْر
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:
هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:
4.شكرگزارى.
منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد 3 ، صفحه 166
داستانك:
روزى حضرت عيسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسيد به فلان محل برو كه ما را در آنجا دوستى است، مسيح به آن محل موعود رفت زنى را ديد كه نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمين افتاده و زبانش مترنم به اين ذكر است:
« الحمدالله على نعمائه والشكر على آلائه »
خدا را بر نعمتهاى ظاهرياش سپاس و بر نعمتهاى باطنياش شكر.
آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پيش رفته و به او سلام كرد، زن گفت: عليك السلام يا روح الله! فرمود اى زن تو كه هرگز مرا نديدهاى از كجا شناختى من عيسى هستم، زن گفت: آن دوستى كه تو را به سوى من دلالت كرد برايم معلوم نمود كه تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا ميگويم كه دلى ذاكر و زبانى شاكر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانيت و يگانگى ياد ميكنم كه هرچه را ميتوان با آن معصيت كرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر ميكردم، اگر دست داشتم به حرام ميآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع ميرفتم چه عاقبتى داشتم؟
اين نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است.
منبع:خزينة الجواهر ،صفحه318
ما بايد ديدمان را عوض كنيم و به نعمتهايي كه خدا به ما داده توجه كنيم ،نه به كمبودها. يعني در يك كلام در مسائل مادي به پايين دست خود نگاه كنيم رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2520
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 31 مرداد 1392
|
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 3. حُسْنُ الْخُلُقِ ...
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:
هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:
3. خوش اخلاقي ...
منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد 3 ، صفحه 166
داستانك:
آیت الله مظاهری،در كتاب ارزشمند «تربيت فرزند ، از ديدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، مي آورند:
فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟
گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!
بعد به من گفت : بيا برويم قبرم را نگاه كن
جلو رفتم و ديدن ته قبرش سوراخ است
گفت:وقتي مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد كه تمام روغن من گرفته شد و رفت در اين سوراخ.
اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت مي دادم
منبع: كتاب تربيت فرزند از نظر اسلام صفحه 101 [با تلخيص]
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2500
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 31 مرداد 1392
|
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 2. الْحَيَاءُ ...
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:
هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:
2. حيا ...
منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد 3 ، صفحه 166
حيا بحث بسيار مهمي است ، تا آنجا كه در روايت آمده است : هيچ ايماني مثل حيا و صبر نيست؛ لا إيمان كالحياء و الصبر
برخي از انسانها در اعمال حيا را رعايت نمي كنند؛ به عنوان مثال:
در صحبت كردن حيا را رعايت نمي كند و در كلامش همه نوع حرف و فحش و... را مي آورد
مردان لباسهايي مي پوشند كه بسيار زننده است ، وتا مي نشينند و يا در نماز به ركوع و سجده مي روند ، پشتشان نمايان مي شود.
خانمها به بدترين صورت و بدون حجاب در مقابل نامحرم ظاهر مي شوند
پدر و مادر در منزل، مقابل فرزندانشان لباسهاي نا مناسبي به تن ميكنند
اعضاي خانواده كنار هم مينشينند و فيلمهاي زشت ماهواره اي نگاه مي كنند
دانشجويان در خوابگاهها لباس نامناسب به تن مي كنند
و...
برخي هم در حيا ، افراط مي كنند و مسائل غسل و بانوان و ... را نمي پرسند و اعمال را اشتباه انجام مي دهند
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2559
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 31 مرداد 1392
|
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:
أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 1. الصِّدْقُ ...
امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:
هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:
1. راستگوئى ...
منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى ؛جلد 3 ، صفحه 166
داستانك :
كاسبى بود در بازار كاشان كه به شاگرد خود مىگفت: اگر مشترى آمد و قيمت جنس را پرسيد و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بينداز تا من دست به چنين كارى نزنم. قرار ما اين است اگر اينكار را كردى نصف مغازهام را به تو مىدهم و اگر در برابر انحراف و عمل شيطانى من سكوت كنى؛ اخراجت مي كنم
منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى(جلد 2)، صفحه: 111
بعضي از انسانها مفت مفت ، دروغ مي گويند ،بدون اينكه چيزي بدست بياورند
لطيفه :
شخصي به دوستش گفت : در نزديكي خانه ي ما كوهي است كه هر چه مي گويي تكرار مي كند . مثلا اگر بگويي: حسين . مي گويد: حسين حسين حسين حسين ...
دوستش كه مي خواست كم نياورد گفت : اين كه چيزي نيست . كوه كنار خانه ي ما ؛ اگر بگويي حسين . مي گويد: كدام حسين! رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2342
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
|
|