|
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
به نقل از خبرگزاری دانشجو، مقام معظم رهبری شخصیتی نادر و برجسته است که بهرهمندی از دانش و حکمت ایشان برای رهروان انقلابی بسیار کارگشاست.
کلاسهای درس خارج فقه ساعت هفت صبح برگزار میشود و ایشان قبل از درس چند دقیقهای بحث اخلاقی دارند که در این سلسله نوشتارها به بیان این نکات میپردازیم.
از امتیازات درس مقام معظم رهبری آن است که اجازه میدهند شاگردان بدون هیچ ترس و یا احساس ابهتی به راحتی سوالاتشان را بپرسند و ایشان نیز با صبوری پاسخ میدهند؛ همچنین در این کلاس حضور و غیاب جدی وجود دارد.
ایشان در این جلسه به شرح حدیثی از رسول گرامی اسلام پرداختند.
من مواعظ النبی صلى الله عليه وآله وسلّم:
خياركم احسنكم اخلاقاً، الذين يَألفون و يُؤلفون (1)
بهترين شما، كسانى هستند كه برخوردشان با مردم، از همه بهتر است؛ چهرهاى گشاده دارند كه مردم رغبت میكنند با آنان انس و الفت بگيرند.
معناى روايت، اين نيست كه اگر كسى پاىبندِ عمل به تكليف شرعى نيست ولى خوش برخورد است بر كسى كه وظائف دينى خود را انجام مىدهد ولى گشادهرو نيست، ترجيح دارد.
بلكه مراد اين است که فرد مؤمنى كه وظائف خود را انجام مىدهد و حسن خلق هم دارد بر مؤمنى كه خوش اخلاق نيست برترى دارد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
بهترین مومنسن ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2416
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
يك گام به سمت خدا برداريد، خداى متعال شما را به خود نزديك ميكند. آن كسانى كه به حقيقت، به معنويت، به خدا و به دين پشت كردهاند، خداى متعال از روى رأفت و رحمت، آنها را دعوت ميكند و فرا ميخواند؛ اين لطف و رحمت الهى است. جوانهاى عزيزمان نورانيتهائى را كه در اين ماه به دست آوردند، انشاءاللّه براى خود حفظ كنند؛ اين ذخيره را براى تمام طول عمر و لااقل براى اين يك سال تا عيد فطر آينده و تا ماه رمضان آينده، براى خود نگه دارند.انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذكر را، حضور در صحنههائى كه خداى متعال دوست ميدارد بندگانش در آن صحنهها حضور پيدا كنند - چه صحنههاى مربوط به درون خود ما، چه آنچه كه مربوط به گسترهى دنياى اسلام و جامعهى ما و امت اسلامى است - براى خود نگه داريم، حفظ كنيم؛ و خداى متعال هم بركت خواهد داد....
يك مسئله، مسئلهى روز قدس است. روز قدس، اين حركتى كه امام بزرگوار ما آن را آغاز كردند و بحمداللّه روزبهروز بهتر و سالبهسال گرمتر اين حركت ادامه دارد، يك حركت بسيار عميق و پرمعنائى است؛ اين فقط يك راهپيمائى نيست؛ خونى است كه در اين روز در رگهاى امت اسلامى ميدود؛ علىرغم كسانى كه ميخواهند مسئلهى فلسطين و ملت فلسطين به دست فراموشى سپرده شود، اين مسئله را روزبهروز زندهتر ميكند؛ و همين جور خواهد بود. وظائف سنگينى بر دوش مسئولان كشورهاى اسلامى است، كه اميدواريم خداوند همه را هدايت كند به آنچه كه وظيفهى آنهاست، و كمك كند كه بتوانند اين وظائف را انجام بدهند.
البته مسائل دنياى اسلام در اين برههى از زمان، مسائل بىنظيرى است. اين تحولاتى كه در دنياى اسلام اتفاق افتاده است، تحولات عجيب و تكاندهنده و تعيينكنندهى مسير امت اسلامى در آينده است. اميدواريم انشاءاللّه همچنان كه تاكنون ملتهاى اين منطقه توانستهاند كارهاى بزرگى را انجام بدهند و مسئولان كارهاى شايستهاى انجام دادهاند، اين آهنگِ رفتار همچنان ادامه پيدا كند و دشمنان امت اسلامى كه روزبهروز ترفندهاى خود را پيچيدهتر ميكنند و با همهى قوا، با همهى توان، از همهى اطراف وارد اين ميدان ميشوند، نتوانند بر همت امت اسلامى غلبه كنند؛ و البته انشاءاللّه نخواهند توانست غلبه كنند. روزگار تازهاى آغاز شده است، وضع جديدى در دنياى اسلام به وجود آمده است، و اين وضع بر روى زندگى همهى ملتهاى جهان بتدريج اثر خواهد گذاشت؛ «باش تا صبح دولتت بدمد»؛ انشاءاللّه.
سعى كنيم در تحليلهامان، در شناخت حوادث، دچار خطا و اشتباه نشويم. بدانيم كه آمريكا و صهيونيسم دشمنان امت اسلامىاند؛ سردمداران رژيمهاى جبار، دشمنان امت اسلامىاند. اگر ديديم در يك جائى آنها در يك جهت قرار گرفتند، بدانيم كه آن جهت، جهت باطلى است، جهت غلطى است؛ دچار خطاى در تحليل نشويم. آنها هرگز براى ملتهاى مسلمان دل نميسوزانند؛ هرچه بتوانند، تخريب ميكنند و در روندها اخلال ميكنند. امروز همين جنجالهائى كه آنها در واقع به راه مىاندازند، اگرچه گاه از زبان بعضى افراد غافل هم تكرار ميشود؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات نژادى و زبانى؛ اينها را عمده ميكنند؛ در حالى كه در اسلام اينها نيست؛ «انّ اكرمكم عند اللّه اتقيكم»؛(3) همه يكى هستند، همه با هم برادرند. بايد همهى ما بيدار باشيم، بصير باشيم، چشمهامان را باز كنيم، دچار خطاى تحليل نشويم....
بقیه در ادامه مطلب...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ســـــیاســـــی ,
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
بصیرت ,
اختلاف افکنی ,
روزقدس ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2783
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
در روايات فراواني از اهلبيت سلام الله عليهم آمده كه پرداخت صدقه رفع قضا و بلا ميكند.از اين رو ارادتمندان حضرت بقيةالله عليه السلام كه سلامتي وجود مقدس آن حضرت مهم ترين آرزو و خواسته آنان است، كاملاً جا دارد كه پيش و بيش از هر كس براي سلامتي آن حضرت صدقه دهند. گرچه اراده الهي بر حفظ و بقاي آن آخرين ذخيره الهي قرار گرفته و خداوند خود، آن حضرت را از گزند هر گونه قضا و بلايي حفظ خواهد كرد، اما پرداخت صدقه براي سلامتي آن حضرت در واقع موجب جلب عنايات حضرت حق و حضرت بقيةالله الاعظم عليه السلام نسبت به شخص پرداخت كننده خواهد شد.
استاد بزرگ عرفان، سيد بن طاووس رضوان الله تعالي عليه عبارتي در اين باره چنين توصيه مي فرمايد:
پس در دوستي و مهر و وفا به آن بزرگوار و توجه دل و تعلق خاطر، آن گونه باش كه خدا و رسول او و پدران بزرگوارش ميخواهند و خواستههاي حضرت او را بر نيازهاي خود مقّدم دار و پيش از آنكه براي عزيزانت صدقه دهي، براي حضرت او صدقه ده ...
محدث نوري رحمهالله در باب وظيفة بندگان خدا نسبت به امام عليهالسلام فرمودهاند: صدقه دادن به آنچه ميسر است در هر زمان براي حفظ وجود مبارك امام عصر ارواحنا فداه.
استاد بزرگوار حضرت آيتالله حاج آقا حسن صافي اصفهاني قدس سره ميفرمودند: هر روز قدري صدقه براي سلامتي آقا كنار بگذاريد، وقتي پول آن جمع شد، گوسفندي را به نيت سلامتي امام عصر سلام الله عليه ذبح كنيد و بين فقراي شيعه و متدين به آقا تقسيم كنيد.
بيترديد وقتي با اهداي صدقه و قرباني به نيت سلامتي مولا از آن حضرت دفع بلا شد، از آنجا كه امام محبوبترين و عزيزترين عبد صالح نزد خداوند است، خداوند و خود حضرت مارا مشمول عنايات و الطاف بيشتري قرار خواهند داد. پس اين فرصت راهيابي به درگاه خداوند و امام عصر روحي فداه را نبايد از دست داد.
منبع : سودای روی دوست | استاد آقاتهرانی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــهـــــدویــــت ,
,
:: برچسبها:
دکترآقاتهرانی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2166
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
وقتی زلزلهآذربایجان در عرض۲۴ ساعت از ذهن ضدانقلاب خارج میشود
حضور سرزده رهبر معظم انقلاب در مناطق زلزله زده آذربايجان، علاوه بر تسكين آلام مردم اين خطه به طور محسوسي در خنثي شدن دروغ پردازي هاي رسانه اي ضدانقلاب در اين باره موثر بوده است.
به گزارش رجانيوز، در حالي كه سواستفاده رسانه هاي ضدانقلاب از تنوع قومي و نژادي در ايران همواره يكي از محورهاي اصلي جهت ايجاد گسست داخلي ميان مردم بوده است، زلزله اخير آذربايجان بهانه مناسبي براي ادامه اين روند در ميان رسانه هاي بيگانه بود بگونه اي كه طي چند روز پس از وقوع زلزله در اين منطقه، موج شايعات و پروپاگانداي رسانه اي كم سابقه اي جهت سواستفاده از اين مساله به راه افتاد.
انتشار شايعات و اخبار كذب و هم چنين بزرگنمايي برخي مشكلات بوجود آمده در اين مناطق كه بعد از هر زمين لرزه اي به طور طبيعي براي گروه هاي امدادي بوجود مي آيد، خط خبري مشترك همه رسانه هاي فارسي زبان اينترنتي و شبكه هاي ماهواره اي بود كه طور دائم به صورت گزارش، يادداشت و گفتگو و ... پيگيري مي شد اما نكته جالب توجه در اين بين، سفر سر زده رهبر معظم انقلاب در روز پنج شنبه به اين مناطق است كه بلافاصله منجر به سكوت معنادار اين رسانه ها درباره زلزله آذربايجان شد.
سفر رهبر معظم انقلاب به مناطق زلزله زده كه صبح روز پنج شنبه صورت گرفت، نه تنها موجب آرامش قلبي و خوشحالي مردم زلزله زده اين مناطق گشت كه عملا بعد از اين سفر، بسياري از رسانه هاي اينرنتي ضدانقلاب كه تا روز قبل از سفر ايشان، با راه اندازي صفحه هاي ويژه مربوط به اخبار مناطق زلزله زده، مدعي همدردي با مردم ايران بودند! ترجيح دادند با بايكوت كامل اين مساله و هم چنين نپرداختن به اخبار روزهاي بعد از سفر معظم له به اين مناطق، عملا ميزان همدردي و دلسوزي خود نسبت به مردم زلزله زده را نشان دهند.
در همين زمينه سايت هاي اينترنتي ضدانقلاب مانند جرس، راديو فردا و ... از بعد از سفر رهبر معظم انقلاب به اين مناطق، هيچ خبر ديگري كه مربوط به زلزله آذربايجان باشد را پوشش ندادند مساله ای که نشان از تاثير قوي حضور معظم له در اين مناطق مي باشد كه عملا بسياري از توطئه هاي عملي و رسانه اي ضدانقلاب را خنثي كرده است.
از سوي ديگر در حالي كه همواره تمسخر و اهانت به توده هاي مردم ايران بويژه قوميت هاي مختلف و آذري زبان ها يكي از محورهاي فعاليت رسانه هاي ضدانقلاب بوده است، نوع پرداختن تصنعي و معنادار آنها به مساله زلزله آذربايجان ، نشان مي دهد هدف اصلي اين رسانه ها نه همدردی با مردم آذربایجان که بهره برداری سیاسی از این حادثه طبیعی بوده و عملا اين سوژه خبري منجر به خرسندي و خوشحالي آنها شده است؛ چرا كه بدیهی است بعد از سفر رهبر معظم انقلاب به اين منطقه، تمام مشكلات بوجود آمده در فاصله 24 ساعت حل و فصل نشده و بر این اساس بايكوت كامل اخبار مربوط به مردم زلزله زده از سوي اين رسانه ها نشان می دهد که سوژه مد نظر آنها یعنی ایجاد اختلاف قومیتی پس از این سفر ناکام مانده که این رسانه ها را به بایکوت اخبار زلزله پس از بازدید رهبر معظم انقلاب واداشته است. رویکردی که انگيزه و هدف مدعيان دلسوزي براي ملت ايران و بويژه آذري زبان ها را بيش از پيش نشان مي دهد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ســـــیاســـــی ,
,
:: برچسبها:
زلزله تبذیز ,
امام خامنه ای ,
رایه الهدی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2564
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
کسی که میتواند زبانش را کنترل کند به جایی میرسد
حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان در شب عید فطر امسال و در هیئت عشاق الحسین (ع) شرق تهران، نکاتی درباره ماه رمضان و ضایع شدن اعمال بیان کرد که از نظر شما میگذرد:
عرایضم را با یک مثال شروع میکنم: این چراغهای مهتابی را که روشن میکنند، ابتدا روشن میشود، خاموش میشود، دوبار سه بار روشن و خاموش میشود، قدیم هفت – هشت بار خاموش روشن میشد، تا روشن شود. اوایل فاصله روشن و خاموش شدنش بیشتر بود، تا اواخر فاصله کمتر میشد و نهایتا روشن میشد و روشن میماند.
انسان در ماه رمضان یک چیزی به دست میآورد. اگر انسان زیارت حضرت رضا (ع) برود یک چیزی به دست میآورد. اگر زیارت امام حسین (ع) برود یا مثلا ماه محرم و از این نمونهها، یک چیزی گیرش می آید. انسان یک حالی دارد و احساس میکند که با قبل از ماه رمضان فرق داشته است، اگر بتوانیم این حالت را حفظ کنیم، ممکن است آن چراغ روشن شود و روشن بماند. باید یک ذره پایش زحمت کشید. آن چیزی که به دست میآوریم، مرحمت خداست، باید پایش بایستیم. حفظش کنیم. در این مورد درباره سفر حج روایت داریم، اما شامل دیگر نکات و حالات هم میشود.
میفرمایند اگر کسی سفر حج برود خدا یک روح جدیدی به او میدهد که تا گناه نکند این روح در او باقی میماند.
من در سفر اول حج خود با یکی از دوستان همسفر بودم، این نور را در صورت او تا دو سال دیدم. اصلا صورتش با صورت دیگران فرق داشت. اگر این را حفظ کنیم، یک چیزی میشود. هرچقدر هم من پست باشم و اهل معصیت باشم، ماه رمضان یک طوری میشوم. چون از طرف من نیست، از طرف خدا یک چیزی به انسان داده میشود. باید پای این حالت بایستیم. با چشم و گوشمان کاری نکنیم این چراغ خاموش شود. به خاطر کم توفیقی ما نور خیلی کم است، اما اگر حفظ کردی، نور بعدی که بیاید میشود دوبرابر، پنج برابر. انسان یک زندگی دیگری پیدا میکند. عبارت را عوض میکنم و میگویم: قدر ماه رمضان را بدانید. قدر ماه رمضان به این است که من بعد از این، آنچه که در ماه رمضان گیرم آمده حفظ کنم. البته این حرفها تکراری است و همه این حرفها را زدهاند. باید یک ذره مواظبت بکنیم.
حرف زدنها را مواظبت کنیم. نگاهها را مواظبت کنیم. اگر قوه خیال را کنار بگذاریم، بیحساب و کتابترین عضو ما از نظر عمل ابتدا چشم است، بعد زبان است. این چشم را کنترل کنیم؛ نمیگوییم بیست و چهار ساعت چشم بسته باشد، اما جاهایی که خدا راضی نیست، چشم را میبندیم. اگر این را مواظبت کنیم خیلی فرق میکند. ولو به اندازه یک ذره.
استاد ما آیت الله حق شناس میفرمود: "من رفتم پیش استادم." آن زمان ایشان جوان بود. به استادشان گفته بودند:"اجازه میدهید اعمالم را روی کاغذی بنویسم و خدمت شما بیاورم و شما ببینید درست هست یا نه." استادشان جواب داده بودند: باشه"
فردا که رفتند پیش ایشان، هشت صفحه نوشته بودند. استادشان گفت:"چقدر حرف زدی؟مگر من وقت دارم هشت صفحه را بخوانم؟" فردا شب که رفت خدمت استادش، فقط دو صفحه نوشته بود. شش صفحه از حرف زدنش را کم کرده بود. استادشان فرمودند:" تو به جایی میرسی." کسی که میتواند زبانش را کنترل کند به جایی میرسد.
که بعد هم رسید و اینکه کجا رسید نمیتوانم عرض کنم. یک ذره مواظبت کنیم یک ذره بیشتر از قبل از ماه رمضان. هرکس یک زندگی قبل از رمضان داشته، اما برای بعد از ماه رمضان زندگیام مقداری فرق کند. نگاه کردن، حرف زدن، غذا خوردن، هرجایی غذا نخوردن و ..
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
حجت الاسلام جاودان ,
رایه الهدی ,
کنترل زبان ,
:: بازدید از این مطلب : 2543
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
* دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین»
خدایا، بپوشان در آن با مهر و رحمت و روزی کن مرا در آن توفیق و خودداری و پاک کن دلم را از تیرگیها و گرفتگیهای تهمت، ای مهربان به بندگان با ایمان خود!
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ» میگوید: ای خدا، من را به رحمت خودت بپوشان! «غش» یعنی پوشاندن. اگر کسی به طرف معامله، گندم نشان دهد و جو بفروشد، در معامله «غش» کرده و آن معامله باطل است. در تاریکی این نوع معامله انجام میشود و به همین دلیل میگویند که معامله در تاریکی کراهت دارد.
وی ادامه داد: کسی که عیب جنس را بپوشاند، در معامله غش کرده است و حدیث داریم کسی که آب به شیر ببندد، مسلمان نیست. آنها که در معامله غش میکنند خیر نخواهند دید.
این استاد اخلاق در ادامه بیان میکند: حال در این دعا میگوییم که خدایا، همانطور که او در معامله عیب را میپوشاند تو هم به رحمت خودت عیب من را بپوشان!
این استاد اخلاق ادامه میدهد: از سالها پیش روز بیست و نهم رمضان در میان خانمها به روز «غشنی» معروف است و آنها در مساجد حضور مییافتند. اما فکر میکنند که این غشنی به معنای ضعف کردن است و با لحن ضعیف به خدا میگویند که خدایا من غش کردم، در حالی که این طور نیست و معنای پوشاندن میدهد.
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز بعدی دعای روز بیست و نهم میگوید: در این بخش از دعا از خدا میخواهیم که به ما توفیق اعطا کند تا موفق به نماز شب و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی شویم. توفیق رفیقی است که به هر کس ندهندش.
وی در ادامه به حدیثی از امام جواد (ع) اشاره میکند و میگوید، امام جواد (ع) میفرماید: «مؤمن 3 خصلت دارد. اولین آنها این است که توفیق داشته باشد.» زیارت، کمک به مستحق، نماز شب، حضور در جشنهای نیکوکاری، فعالیت در مدرسهسازی کمک به حوزههای علمیه و ... از توفیقاتی است که نصیب مؤمن میشود.
وی با ابراز ناراحتی از کسانی که بخشی از مال خود را در راه خدا انفاق نمیکنند تصریح میکند: این افراد توفیق ندارند و حتی توفیق زیارت حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) را هم پیدا نمیکنند.
آیتالله مجتهدی تهرانی در بخشی از سخنان خود با بیان ویژگیهای برجسته حضرت عبدالعظیم حسنی میگوید: حضرت عبدالعظیم از علما و محدثین و وکیل امام هادی بود. برخی قائلند که دشمنان، حضرت را زنده دفن کردند و وی را به شهادت رساندند.
وی ادامه میدهد: روزی دیدم آیتالله وحید خراسانی از قم برای زیارت به شهر ری آمدند. تقاضا کردم تشریف بیاورید در منزل و مسجد میهمان ما با باشند که گفت تنها برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) آمدهاند. این را باید به تمام امامان جماعت بیان کنیم تا هم خودشان مشرف شوند و هم مریدان خود و مسجدیها را به زیارت حضرت عبدالعظیم تشویق کنند.
وی در بیان ادامه حدیث میگوید: طبق حدیث امام جواد (ع) دومین خصلت مؤمن این است که گاهی خودش را موعظه کند و سومین خصلت این است که هر کس او را نصیحت کند قبول کند.
این عالم ربانی در ادامه شرح دعای روز بیست و نهم میگوید: در ادامه دعا از خدا میخواهیم که ما را ازگناهان حفظ کند و قلبمان را از آلودگیهای شک برطرف کند و قلب ما گرفتار شک نباشد.
وی ادامه میدهد: آنها که قلبشان گرفتار شک است، ذکر «لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم» را زیاد تکرار کنند. این ذکر برای رهایی از وسوسههای شیطان بسیار مؤثر است.
آیتالله مجتهدی تهرانی ادامه میدهد: ابوذر میگوید که رسول خدا (ص) فرموده: «ابوذر این ذکر را زیاد بگو که از گنجهای بهشت است.» بعد از نماز های مغرب و صبح، هفت بار این ذکر را بیان کنید که جزو تعقیبات است ولی قبل از بیان هر یک از آنها باید یک بار «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید.
وی ادامه میدهد: دعای روز بیست و نهم را اینگونه به پایان میرسانیم. ای خدایی که به بندگان مؤمنت رحم میکنی، این دعاها را درباره ما اجابت کن! خدا بسیار مهربان است. خدا نعمتهایی به ما میدهد که اصلاً ما از او نخواستهایم و تقاضا نکردهایم. به قدری ما را دوست دارد که هر چه در دلمان است را ولو اگر نخواهیم به ما میدهد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2964
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391
|
«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا، یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا»
و روزی که ستمکار (مشرک) دو دست خود را (از روی حسرت) به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با پیامبر همراه میشدم، ای وای بر من! کاش فلانی را دوست خود نمیگرفتم، رفیق من بعد از آن که حق از طرف خدا برای من آمد، مرا گمراه ساخت و شیطان هنگام امید انسان را رها میکند.
-اسلام برای دوستی و انتخاب دوست، سفارشهای زیادی دارد و دوستی با افرادی را تشویق و از دوستی با افرادی نهی کرده است. برخی از عنوانهای فرعی موضوع «دوست و دوستی» به این شرح است:
راههای شناخت دوست، مرزهای دوستی، ادامه دوستی، قطع دوستی، انگیزههای دوستی، آداب معاشرت با دوستان و حقوق دوست که برای هر یک آیات و روایات بسیاری است و ما به گوشهای از آنها اشاره میکنیم:
-اگر در شناخت کسی به تردید افتادید، به دوستانش بنگرید که چه افرادی هستند «فَانظُرُوا اِلی خُلَطائِهِ»
-تنهایی، از رفیق بد بهتر است.
-از پیامبر (ع) پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.
-حضرت علی (ع) فرمود: هنگامی که قدرتت از بین رفت، رفقای واقعی تو از دشمنان شناخته میشوند.
-حضرت علی (ع) فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است.
-در حدیت آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دینار و مسافرت آزمایش کن، اگر در این آزمایشها موفق شد، دوست خوبی است.....
بقیه در ادامه مطلب.....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیین دوست یابی ,
احکام نگاه کردن ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2599
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح پنجشنبه با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب، روستای سرند از توابع شهرستان هریس یکی از مناطقی بود که مورد بازدید رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس با حضور در روستای کوویچ با مردم این روستا از نزدیک دیدار و گفتگو کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم کوویچ هدف اصلی از سفر به مناطق زلزله زده را ابراز همدردی و همدلی با مردم این مناطق و عرض تسلیت بیان و تاکید کردند : همه ملت ایران با ساکنان مناطق زلزله زده همدرد و همدل هستند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مردم ایران، مردمی متحد و یکپارچه هستند و همین اتحاد و یکپارچگی موجب قدرت و نیرومندی ملت شده است.
ایشان با توصیه مردم مناطق زلزله زده به صبر و بردباری خاطر نشان کردند: اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند این حادثه می تواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این منطقه تبدیل شود.
رهبر انقلاب اسلامی خدمت رسانی به مردم مناطق زلزله زده را خوب ارزیابی کردند و افزودند: البته مسئولان برای بازسازی و مقاوم سازی مناطق زلزله زده وظایف سنگینی دارند و مردم این مناطق نیز باید به مسئولان برای انجام این وظایف سنگین کمک کنند.
تصاویر حضور رهبر معظم انقلاب در مناطق زلزله زده
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
امامت و ولایت ,
,
:: برچسبها:
رهبرمعظم انقلاب ,
زلزله تبریز ,
:: بازدید از این مطلب : 2454
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
« «داوود بصائری به سال 1346 متولد شد. او در 22 فروردین 1362 ، در حالی که دانش آموز سال سوم دبیرستان بود ، شربت شهادت نوشيد. آن چه خواهید خواند ، نخستین نامه داوود بصائری از خوزستان به زادگاهش ، پس از اولین اعزامش به جبهه می باشد. این نامه جلوه ای زیبا و تاثیر گذار از روح دریایی یک بسیجی 14 ساله است:
[متن اولین نامه شهید داوود بصائری از جبهه] :
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم اعظم خانم. من داوود هستم. می خواستم که این نامه را برای مادرم بخوانید و بگویید من به جبهه رفتم و چون مادرم خبر ندارد که من به جبهه رفتم. می خواهم او را دلداری بدهید و نگذارید ناراحت شود و به مادرم بگویید چون می دانستم به من اجازه نمی دهید به جبهه بروم برای همین به شما خبر نداده ام و امیدوارم از من راضی باشی و دعای خیر یادت نرود. چون من دیگر غم شهادت دوستان را طاقت نیاورده به جبهه رفتم. و اگر پرسید درست چه می شود ، بگویید که من درسم خیلی خوب شده بود و می توانم بعدا بیام امتحان بدهم.
روحمان با یادش شاد
دست نویس اولین نامه شهید داوود بصائری از جبهه
بسیجی شهید داوود بصائری
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ایثـار و شهادت ,
,
:: برچسبها:
شهیدداودبصائری ,
:: بازدید از این مطلب : 2453
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
خلاصه قصه
قصه جوجه اردک زشت با وصف یک مرغزار آغاز میشود و جمله سوم آن این است: «لکلک با پاهای دراز شَنگَرفی راه میرفت و به زبان مصری سخن میگفت 3». 4در این مرغزار، ماده اردکی در لانة خود بر روی تخم هایش خوابیده است. تخم ها جوجه می شوند ولی یکی از تخم ها که کمی بزرگتر است با تأخیر سر برمیآورد. هرچند که او درشت تر از بقیه است ولی آشکارا سیاه و زشتروی مینماید. او مثل اردک ها شنا میکند اما با دیگر جوجه اردک ها تفاوت دارد. ماده اردک از او دفاع می کند و در برابر زخم زبان های مردم، جوجۀ زشت و غریبش را با این جملات می ستاید: «این بیچاره به کسی کاری ندارد»، یا «درست است که این بچه زیبا نیست اما اخلاق خوبی دارد و در آینده زیبا خواهد شد». اما وقتی آزار سایر اردک های مرغزار علیه او زیاد میشود مادر نیز دست از حمایت او برداشته میگوید: «دلم می خواهد چنان گورت را گم کنی که دیگر پیدایت نشود».
جوجه اردک زشت به ناچار می رود و پاییز و زمستان سختی را در میان بلایای مهیبی همچون تفنگ شکارچیان و حملة سگ های وحشی و سرمای کشنده از سر می گذراند. لکن در بهار می بیند که قدرت پرواز یافته است. او از میان همه نوع حیوان و پرندگان آن بیشه، فقط به قوها علاقه مند شده است. لذا شنا کنان به نزد چند قوی زیبایی می رود که در برکه شنا می کنند. وقتی به آنها می¬رسد سر به تعظیم خم نموده ناگهان تصویر خود را در آب مشاهده میکند و می بیند که او نیز به سان همان ها از جنس «قو» است. آنگاه سایر قوها به او سلام کرده وی را نوازش می کنند. به زودی کودکان نیز برای این قوی جوان و زیبا نان روغنی می ریزند و از اینکه او نیز به جمع قوهایشان اضافه شده به رقص و پایکوبی می پردازند. قصة اندرسن با این جملات به پایان میرسد که این قوی جوان، چون دل پاک و سرشتی نیکو داشت و از تکبر نیز به دور بود لذا قدر آن سعادت و شکوه رخشانی را که به وی روی آورد را بهتر از دیگران میدانست.
اقتباس از تاریخ یهود
قصۀ جوجه اردک زشت ماجرای اقامت بنی اسرائیل در مصر را به طور نمادین بازگو می کند.5 واضحاً در ابتدای داستان به «زبان مصری» که همان زبان قبطی باشد تصریح می شود. جوجۀ اردک کمی سیاه است همچون یهودیان که رنگ پوست آنها به تیرگی میزند. او پدر و مادر خود را نمیشناسد و این نشانهای است از غربت او در یک سرزمین بیگانه. بنیاسرائیل نیز سه دوره از غربت و آوارگی را تجربه کردهاند: در مصر، سپس در بابل و در نهایت در تمام ممالک جهان. در اینجا برای فهم بهتر ماجرا ناگزیر از ذکر تاریخ مختصر بنیاسرائیل هستیم.
بنی اسرائیل از زمان حضرت یوسف (ع) به مصر آمدند و چهار صد سال در آن سرزمین ماندند تا زمانی که حضرت موسی طبق وعدة خداوند پدید آمد و ایشان را از بردگی مصریان نجات داد و به سمت سرزمینی که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) عطا فرموده بود هدایت فرمود. خداوند حکیم حضرت ابراهیم(ع) را پس از بت شکنی در قوم، از خانة پدری اش در نزدیکی بابل (حوالی بغداد امروزی) بیرون آورد تا به فلسطین داخل کند (قرآن: انبیاء/ 71، اعراف/ 137، مریم/ 49 ـ تورات: سفر پیدایش 12/ 1 و 2). در تورات کنونی اگرچه ماجرای بتشکنی ابراهیم(ع) موجود نیست ولی مذکور است که خداوند ماجرای غربت چهار صد سالۀ فرزندان حضرت ابراهیم در زمین بیگانه را به او خبر داده بود. در آنجا مؤکد است که آنها در پشت چهارم به فلسطین باز خواهند گشت (پیدایش ۱۵/ ۱۳ تا ۱۶). علت اصلی تبعید بنی اسرائیل از زمین مقدس فلسطین کفاره شدن گناهِ فروختن یوسف(ع) بود. زیرا این گناه توسط این پیامبرزادگان تعمداً برای مخالفت با خواست خداوند در وصایت یوسف(ع) صورت گرفته بود و خداوند خواست تا آنها بدین طریق از آن گناه پاک شوند.....
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ســـــیاســـــی ,
,
:: برچسبها:
جوجه اردک زشت ,
:: بازدید از این مطلب : 2405
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
آیتالله تهرانی با بیان اینکه دعا نوعی تحکیم رابطه بنده با پروردگارش است، گفت: در روایات اسلامی بر این تأکید شده که اگر در اجابت کمی تأخیر شد نباید سرخورده شده و دعا را کنار گذاشت.
استعجال، سیری برای ترک دعا
مطلبی را میخواهم عرض کنم که در باب سرخوردگی است. یعنی شخص در اجابت استعجال دارد و بعد به تأخیر میافتد، در اینجا موجب میشود که آن فرد قنوط کند و بعد هم مأیوس شود. مأیوس که شد، دعا را کنار میگذارد. در اینجا او دعا کرده، اجابت به تأخیر افتاده، بعد یأس ایجاد شده و ترک دعا میکند. در پایان کار ترک دعا است.
تعبیرات در ترک دعا
میخواهم در مورد ترکِ دعا بگویم که در معارف ما چگونه است؟ ترک دعا بهطور کلّی، حال چه دعایی باشد که به اجابت نرسیده و تأخیر افتاده و چه دعایی که اصلاً انجام نشده است. در اینجا ضمیمه کردم که بدانید عقبات بسیار بدی دارد. به همین خاطر از آن نهی شده و تعبیرات غلیظی هم داریم. در روایتی هست از پیغمبراکرم دارد: «مَنْ لَمْ یَدْعُ اللهَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ»؛ خدا به کسی که دعا نمیکند خشمگین میشود. حالا این روایات را تکتک عرض میکنم. دقّت کنید! روایت دیگری است باز پیغمبراکرم که: «قال رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم: قالاللهتعالی: مَنْ لاَ یَدْعُونِی أَغْضَبُ عَلَیْهِ»؛ یعنی پیغمبر فرمود: «قالَ الله تَعالی» خدا فرموده است: کسی که از من درخواست، دعا و تقاضا نکند، به او خشمگین میشوم. خیلی صریح بیان میکند.
خدا از عبد میخواهد، امّا عبد نمیدهد!
روایت دیگری از پیغمبراکرم است که: «یَخرُجُ مِنَ النَّارِ رَجُلٌ فَیَقُول لَهُ رَبُّهُ تَعالى: ما تُعطینی إِن أَخرَجتُکَ؟»؛ شخصی است که در روز قیامت سر از آتش جهنّم بیرون میآورد. خدا به او میگوید: چه به من میدهی اگر تو را از این جهنّم نجات دهم؟ «فَیقُول: یا رَبّ! أُعطیکَ مَا تَسأَلُنی»؛ هر چه بخواهی به تو میدهم، فقط من را از این آتشها بیرون بیاور. «فَیقُول لَهُ: کَذَبتَ»؛ خدا به او میگوید: دروغ میگویی! چرا؟ «وَ عِزَّتی قَد سَأَلتُکَ ما هُوَ أَهوَن مِن ذلِک»؛ قسم به عزّتم من از تو یک چیزی را درخواست کردم که از این درخواستم خیلی پائینتر و کمتر بود، امّا ندادی، «فلم تعطنی»؛ خیلی پائین بود و از تو خواستم امّا به من ندادی. حالا چه چیزی خواسته؟ «سَأَلتُکَ أَن تَسأَلَنی فَأُعطِیک»؛ من از تو خواستم که در دنیا هر چه از من بخواهی به تو بدهم، «وَ تَدعُونی»؛ از من درخواست و دعا کن، «فَأَستَجیبُ لَک وَ تَستَغفِرُنی فَأَغفِر لَک»؛ از من از گناهانی که کردی پوزش بطلب، که من میخواهم تو را بیامرزم.
عبد به ربّش اعتنا نمیکند!
اینها را در دنیا گفتم امّا نکردی، «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ مگر من اینها را نگفتم؟ ولی اصلاً اعتنا نکردی، امّا حالا اینجا که آمدی و سر از آتش بیرون آوردی، میگویم: چه به من میدهی و تو میگویی: هر چه بخواهی؟! آنجا که از تو خواستم و همهاش به نفعت بود، حاضر نشدی.
واجب است که از من درخواست کنید
در روایتی از پیغمبراکرم است که: «قال رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم: تَرْکُ الدُّعَاءِ مَعْصِیَة»؛ اگر کسی دعا نکند، یعنی بنایش را بر این بگذارد که دعا نکند، معصیتکار است. نمیخواهم از بحثم منحرف شوم و بحثهای فقهی بکنم امّا باید عرض کنم: چه بسا بعضیها این امری که در آیة «اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ آمده است را یک امر الزامی گرفته باشند؛ یعنی واجب است که شما درخواست کنید و البته قهراً با این روایت همینطور است. میخواهم عرض کنم: چقدر بر این تأکید میشود که اگر کسی دعا را ترک کند، خدا به او غضب میکند و از او خشمگین میشود. البته نمیخواهم بگویم این معصیت است. بحث این است و بر این تأکید شده که اگر در اجابت کمی تأخیر شده، نباید سرخورده بشوی و دعا را کنار بگذاری!
حقّ مسلّم عبد
ما در معارفمان این را داریم که چه بسا عبد مستحق باشد تا از ناحیة ربّش، عنایاتی بشود و خیر کثیری به او رو بیاورد، امّا چون دعا و درخواست نمیکند، خدا به او نمیدهد. از نظر علمی این بحث مطرح است که اعطا مشروط به درخواست است. این بحثی است که یک وقتی کردهایم و اینجا جایش نیست.
به تو میدهم، امّا اگر بخواهی!
یک چیزهایی وجود دارد که اینها برای همة موجودات منضبط است، مثل اینکه روزی او را برساند؛ امّا چیزهای دیگری وجود دارد که نه، زیادتی است، زیادتیها مشروط است. مثال میزنم: کسی را استخدام میکنم و میگویم: این مقدار به تو میدهم که برایم کار کنی. امّا اگر از من درخواست کنی، بیشتر به تو میدهم. بیدرخواست، مزد این است؛ یعنی اگر درخواست زیادتی کردی، آن وقت به تو میدهم. مطلب این را میگوید: آن شخص مستحق است و اگر درخواست کند به او میدهم، امّا چون درخواست نکرده به او نمیدهم. بنابراین ترک دعا خیلی ضرر دارد.
بخواه تا بدهم
«رُوِیَ عَن رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم قال: إِنَّ اللَّهَ لَیُمْسِکُ الْخَیْرَ الْکَثِیرَ عَنْ عَبْدِهِ»؛ خداوند جلوی خیر کثیر را میگیرد، که به بندهاش نرسد، «فَیَقُولُ لَا أُعْطِیهِ حَتَّى یَسْأَلَنِی»؛ میگوید: من این را به او نمیدهم تا اینکه از من درخواست کند و بخواهد.
شرح مسئله: خدا مثل ما نیازمند دعاست؟
در اینجا باید به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه، «نعوذبالله» مگر خدا مثل ما است که وقتی کسی به او رو بیاندازد، لذّت ببرد و به او بدهد؟ اصلاً و ابداً اینطور نیست. پس چگونه است که مرتّب میگوید: بخواهید تا بدهم، بخواهید تا بدهم، «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ». این بحث در قرآن و روایات بسیار مطرح شده و بحث کلّی و ریشهدار و عمیقی است. در اینجا خدا را به خودت قیاس نکن؛ خدا مثل من و تو نفسِ شهوت و... ندارد که خوشش بیاید. این حرفها درست نیست.
باید پیوند ربّ و عبد محکم شود
اینجا بحث بسیار عمیق و لطیفِ معرفتی میکند. اینکه عبد باید از خدا درخواست کند، برای «تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت» است. اگر بنا بشود که خدا همة چیزها را درست کند، اصلاً و ابداً خدا یادمان میرود. از یاد میبریم که پروردگار چه کسی است؟ و فراموش میکنیم، کسی که پرورشمان میدهد کیست؟ اگر بنا بشود تمام امور بر منوال خودش بچرخد و بحث دعا و تقاضا و... کنار برود، پس خدا هم کنار میرود. دیگر ربّم را نمیشناسم و نمیدانم آن کسی که دارد من را پرورش میدهد کیست. چون دعا در ارتباط با احتیاجات، چه معنوی و چه مادّی است. دعا برای تحکیم رابطة ربوبیّت و عبودیّت عبد است. تحکیم این رابطه است، که میگوید دعا کن و از من بخواه تا به تو بدهم و اینکه بفهمیم بر سر سفرة چه کسی نشستهایم.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2575
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی میگوید: استاد ما مرحوم آقای برهان میفرمودند که آدم باید گاهی مستحبات را هم نوبر کند! چطور مقید هستیم که خرما و ازگیل را نوبر کنیم، یک بار هم نماز جعفر طیار را نوبر کنیم.
* دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»
خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات و گرامى دار در آن به حاضر کردن و یا داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیلهام به سویت از میان وسیلهها اى آنکه سرگرمش نکند اصرار و سماجت اصرار کنندگان!»
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در آغاز سخنان خود میگوید: دعا برای کمال است. ما فکر میکنیم که دعا برای ثواب است؛ در حالیکه برای کمال دعا میخوانیم، تمام مضامین دعا درس اخلاق و کمال هستند، آنها که عربی نمیدانند، میتوانند به کتابهای دعای ترجمهدار رجوع کنند تا معنای این دعاها را بفهمند و خود را با آن مفاهیم تطبیق دهند.
وی تأکید میکند: دعاهای کمیل، ابوحمزه ثمالی و دیگر دعاها برای کمال است. امام در دعای ابوحمزه میفرماید: «خدایا، در میان بندگانت از من بدتر هم هست؟» این کمال است که آدم به علمش مغرور نشود. وقتی معصوم اینچنین میگوید، پس ما چه باید بگوییم؟! چرا باید به 2 رکعت نماز نافله شب تفاخر کنیم؟!
این استاد اخلاق میگوید: امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه میفرماید: «خدایا اگر من در این حال بمیرم چه کنم؟» از خدا بخواهیم هنگامی بمیریم که آمادگی داشته باشیم و دست خالی از دنیا نرویم.
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ» میگوید: خدایا بهره من را از نوافل زیاد کن! یعنی اینکه به نمازهای مستحبی موفق باشم. استاد ما مرحوم آقای برهان میفرمودند که آدم باید گاهی مستحبات را هم نوبر کند. چطور مقید هستیم که خرما و ازگیل را نوبر کنیم، نماز جعفر طیار را هم نوبر کنیم.
وی تأکید میکند: آنها که اهل نماز شب نیستند، یک شب بیدار شوند و نماز شب بخوانند، ببینند که چه مزهای میدهد. خواندن نماز امیرالمؤمنین(ع)، نماز فاطمه زهرا (س)، نمازهای امام زمان (عج) و انجام مستحبات سبب میشود که گناهان آدم بخشیده میشود.
این استاد اخلاق میگوید: صحیح نیست که کسی به مستحبات بیاعتنا باشد. آدم واجبات را باید به جا بیاورد و در کنار آن مستحبات را اگر همیشه نتوانیم، باید نوبرانه انجام دهیم.
* ارث مساوی میان خواهر و برادر!
وی در توضیح فراز «واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ» اظهار میکند: در این بخش از خدا میخواهیم که مسایل شرعی خود را بدانیم، از خدا بخواهید تا مسئلههای شرعی زیادی بدانید. خیلی مهم است که کسی از شما مسألهای شرعی را بپرسد و شما پاسخ آن را بدانید.
آیتالله مجتهدی تهرانی ادامه میدهد: مثلاً اگر پرسیدند که خواهر و برادر در چه صورتی به طور مساوی ارث میبرند، بتوانید پاسخ دهید. جواب آن این است؛ آنجا که خواهر و برادر مادری باشند. اگر شخصی فوت کند و اولاد نداشته باشد، خواهر و برادر از او ارث میبرند و خواهر و برادران مادری سهمشان ثلث ارث است که بینشان مساوی تقسیم میشود.
این استاد برجسته حوزه علمیه ادامه میدهد: در بخش بعدی دعا میخوانیم: خدایا، بین وسایل آن وسیلهای که من را زودتر به تو میرساند به من نزدیک کن! و بهترین وسیله برای نزدیکی به خدا اهل بیت (ع) هستند که ما حاجتمان را میخواهیم و آنها برآورده میکنند.
* به مادر امام زمان(عج) توسل کنید
آیتالله مجتهدی تهرانی اظهار میکند: بهتر است برای حاجات خود به «نرجسخاتون» متوسل شوید؛ چون مادر امام وقت است و اگر چیزی را نذر او کنید؛ از پسرش میخواهد تا حاجت آن شخص را برآورده کند و پسرش هم مجبور است تا به حرف مادر عمل کند.
وی در پایان میگوید: در آخر دعا میگوییم، ای خدایی که درخواستهای مردم او را مشغول نمیکند، این دعاها را در حق ما اجابت کن! هر چند نفر با خدا حرف بزنند و از او درخواست داشته باشند، خدا مشغول نمیشود. اگر همه عالم با خدا حرف بزنند باز خدا مشغول نمیشود و اینطور نیست که به حرف برخی گوش کند و به حرف عدهای دیگر نتواند گوش نکند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
رایه الهدی ,
مستحب ,
:: بازدید از این مطلب : 2594
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
آیتالله تهرانی میگوید: هر کس در اجابت دعایش تأخیر دید، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ خدا را در هر حال سپاس میگویم، چه در حالی که دارد به من میدهد و چه زمانی که هنوز به من نداده است.
روایت دیگری داریم که آن هم از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «إِذَا سَأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ مَسْأَلَةً فَتَعَرَّفَ الاسْتِجَابَةَ فَلْیقُلِ»؛ اگر یکی از شما از پروردگارش درخواستی کرد و بعد هم دید که دارد به اجابت میرسد پس بگوید: «فَلْیقُلِ»؛ اینجا حضرت امر میکند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِعِزَّتِهِ وَجَلالِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ»؛ این برای آنجایی است که نشانههای اجابت را میبینم. امّا در آنجایی که تأخیر در اجابت میبینم، «وَ مَنْ أَبْطَأَ عَنْهُ مِنْ ذَلِکَ شَیءٌ»؛ یعنی هر کس در اجابت دعایش تأخیر دید، «فَلْیقُلِ» اینجا بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ خدا را در هر حال سپاس میگویم، چه در حالی که دارد به من میدهد و چه زمانی که هنوز به من نداده.
مگر از خدا طلب داری؟
چرا؟ مسئله این است و بحثی هم در دعا داریم. از اموری که در دعا از آن منع شده و البته مضرّ هم هست مسئله استعجال در اجابت است. یک وقت میبینید که اجابت میرسد، معلوم است که چگونه با خدا برخورد میکنم. امّا آنجایی که میبیند هنوز خبری نشده، در اینجا باید اشاره کرد که: مراقب باشد تا حالت استعجال در اجابت برای او پیش نیاید، چون همین حالت موجب میشود که در اجابت تأخیر بشود. تا خدا میبیند، این حالت پیدا شد میگوید: فعلاً دست نگه دارید و به او ندهید. نه اینکه مطلقاً به او ندهید. حالا نمیخواهم بگویم، چه بسا گاهی خود ما هم همینطور باشیم. در باب استعجال در دعا، روایت میخوانم و مطلب را هم معنا میکنم.
قوانین خلقت استوار است
در روایتی از امام صادق(علیهالسّلام) است که میفرماید: «إِنَ الْعَبْدَ إِذَا دَعَا لَمْ یزَلِ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی حَاجَتِهِ مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ»؛ وقتی بنده دعا میکند، خدا دنبال این است که حاجت او را بدهد. چه بسا یک سنخ مقدّماتی در کار باشد، امّا اینطور نیست که خدا سلسله اسباب و مسبّبات را برای خاطر بنده به هم بزند. به قول ما، قوانین خلقت که نباید به هم بخورد. باید قوانین بر جای خودش باشد و بر همان روالی که باید به دست من برسد، از همان مسیر برسد، حال چه به نفع من باشد یا به ضرر من؛ در حقیقت خدا در صدد این است که این را هر طور که هست به دست من برساند؛ امّا معقول و مشروع به دست من برسد.
عبد شتاب نکند؟!
حالا سؤال اینجا است که این تا چه وقت است؟ «مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ»؛ یعنی خدا پیوسته در کار حاجت او است امّا به شرطی که عبد شتاب نکند و شتاب به خرج ندهد. یعنی چه؟ به این معنا که تا وقتی داعی، شتاب به خرج ندهد، به اجابت نمیرساند. حالا اینکه عبد شتاب به خرج ندهد یعنی چه؟
اثر استعجال: از خدا رو برمیگرداند!
در روایتی از ابوبصیر است که از امام صادق(علیهالسّلام) نقل میکند. میگوید، حضرت فرمودند: «لَا یزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَیرٍ وَرَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ مؤمن همیشه در مسیر خیر است و امیدهایی هم که دارد تا به آن برسد، بر اثر رحمت الهی نسبت به او است؛ امّا: «مَا لَمْ یسْتَعْجِلْ فَیقْنَطَ وَ یتْرُکَ الدُّعَاءَ»؛ تا موقعی که حالت استعجال برای او پیش نیاید. حضرت توضیح میدهند که: میدانی اگر حالت استعجال یعنی انتظار از اینکه خدا زود برساند و شتابزدگی کند پیش بیاید، چه در پی دارد؟ در حالت شتاب این اتفاق میافتد که وقتی عبد ببیند حاجت برآورده نشد، اینجا است که به حالت قنوط و یأس مبدّل میشود. از خدا ناامید میشود و بعد هم دعا را ترک میکند؛ یعنی رویش را از خدا برمیگرداند. اینها را چون مناسب دیدم که بعد از لیالی قدر مطرح کنم تذکّر میدهم.
این کار را نکن!
وقتی میبینی به زودی به دستت نرسید، به حالت استعجال رو نیاوری که این، قنوط را در پی میآورد. یعنی چه؟ به این معنا که از خدا ناامید میشوی و باز این ناامیدی چه در پی دارد؟ ترک دعا؛ یعنی از خدا رویم را بر میگردانم. در حرفهای من دقّت کنید و ببینید که معارف ما چقدر زیبا است.
استعجال یعنی چه؟
وقتی جناب ابوبصیر این را از امام صادق(علیهالسّلام) میشنود، نقل میکند که: «قُلْتُ لَهُ کَیفَ یسْتَعْجِلُ؟»؛ به آقا عرض کردم: ممکن است به ما بفرمایید: چگونه است که بنده دعا میکند و بعد هم در دعا استعجال میکند؟ استعجال را برای ما معنا کنید؟ ما گفتیم «شتابزدگی در اجابت»؛ امّا این یک مفهوم ذهنی است. او میخواهد تا مسئله را برای ما روشن کند. «قَالَ یقُولُ:» حضرت فرمود: خواهم گفت که استعجال یعنی چه؟ یعنی: عبد دعا میکند، بعد هنوز حاجتش به او داده نشده، شروع میکند و این حرف را میزند: «یقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ»؛ میگوید: مدّتها است دعا کردهام امّا از اجابت خبری نیست، «دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ»؛ مدّتی است که از خدا خواستیم امّا جوابی نمیشنوم و چیزی از اجابت نمیبینیم. البتّه ابوبصیر انسان فاضلی است. مسئله این است که مواظب باشید تا یک وقت کارتان به اینجا نکشد. عرض کردم که از دو حالت خارج نیست. یکی اینکه سپاسگزاری خدا را بکنید و دیگری اینکه از خدا طلبکار نشوید.......
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
رایه الهدی ,
دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2654
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
معیار توحید، توحید در ربوبیت و فرمانبری از خدا است، نه سجده تنها بر خدا. تنها سجده کافی نیست. من روزه میگیرم، حج میروم، نماز میخوانم، تمام دستورات را اجرا میکنم، اما غیر از اینها خدای متعال از انسان خواسته است در برابر ولیّ و امام زمان خویش کرنش کند. ابلیس که از درگاه خداوند متعال رانده شده برای این بود که زیر بار این نرفت. او در برابر امام زمان خویش سرتسلیم فرو نیاورد. انسان باید در برابر امام زمانش کرنش کند، این آخرین مرحله از توحید است.
اطاعت از فرمان امام توحید است، انسانپرستی نیست بلکه خداپرستی است. اینجاست که خداپرستی انسان به آخرین و بالاترین مرحله میرسد. در اینجا مشخص میشود که انسان موحد است یا خیر. توحید شیطان در اینجا شکست خورده است. ابلیس در برابر امام زمانش کوتاهی کرد. پذیرش امام زمان بالاترین مرحله توحید انسان است. انسان در اینجا به مرحله اعلای توحید میرسد.
آنچه در اسلام اتفاق افتاد این بود: آقایانی که بعد از پیغمبر قدرت را بر عهده گرفتند، هیچکدام نمیگفتند نماز نخوانید. همان روزی که پیامبر از دنیا رفت، سقیفه برپا شد و ظهر همه نماز جماعت خواندند. قاعدتاً اینطور بود که همه نافله هم میخواندند. پس ببینید هشت رکعت نافله ظهر را خواندهاند؛ نمازشان را هم به جماعت خواندهاند. نماز عصر را هم همانطور. اگر هم کسی در آن روز، روزه بود، روزهاش را نمیخورد. هم روزه را قبول داشتند، هم نماز را قبول داشتند، هم حج را قبول داشتند. پس چه چیز را قبول نداشتند؟ آنان امام زمانشان را قبول نداشتند!
خدای متعال فرموده بودند با قبول یک ولی و یک امام من از دین شما راضی هستم. اگر امامت را بپذیرید من نمازتان را میپذیرم و قبول دارم. اگرنه نمازتان قبول نیست. در آیه 3 سوره مبارکه مائده میفرماید: «رَضیتُ لکـُم الإسْلامَ دینا» من در اینصورت اسلام شما را قبول دارم. «الیَومَ أَکمَلتُ لَکـُمْ دینکـُمْ» دینتان را امروز کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم.
خداوند متعال فرمود من هم اکنون این دین را پسندیدم، اگر این قسمت از دین را کنار بگذارید، من دینتان را نمیپسندم. نکته بسیار مهمی است. دینتان را نمیپسندم. این دین اسلام، آن اسلامی که من میخواهم نیست. اسلام بدون امامت، اسلامی نیست که من میخواهم. اگر امام همراه این اسلام باشد من اسلامتان را میپسندم. اگر نباشد، نمیپسندم!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
توحید ,
:: بازدید از این مطلب : 2431
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
* دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین»
خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بارگران را، ای مهربان به بندگان شایسته خویش!
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ» میگوید: در این بخش از دعا میخوانیم، ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزیام کن! از این دعا برخی احتمال میدهند که شب بیست و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شیعه اعتقاد دارد که به احتمال قوی شب بیست و سوم، شب قدر است و اعمال بیست و سوم مهمتر از اعمال شب نوزدهم و بیست و یکم است. شبهای نوزدهم و بیست و یکم، یک غسل مستحبی دارند؛ اما شب بیست و سوم دو غسل دارد. خواندن سورههای «دخان»، «روم» و «عنکبوت» در شب بیست و سوم سفارش شده است.
وی میافزاید: برادران اهل تسنن به بیست و هفتم اعتقاد دارند و این شب را احیاء نگه میدارند و اعمال شب قدر را به جا میآورند. شیعه هم البته شب بیست و هفتم احیاء دارد؛ اما تنها در اول شب.
این استاد اخلاق با بیان اینکه برخی قایل به شب قدر بودن شب نیمه شعبان هستند، ادامه میدهد: اندازهگیری برنامههای ما اعم از سلامتی، عمر طولانی، رفاه، بلا، گرفتاری و هر پیشامدی در شب قدر اتفاق میافتد. شبی که مورد اختلاف است و حتی برخی، عید فطر را برای آن قائلند.
این عالم ربانی در ادامه اظهار میکند: برخی اولیاء، تمام سال را احیاء میگرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.
آیتالله مجتهدی تهرانی درباره جایگاه شب قدر تصریح میکند: شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین میآیند تا مقدرات ما را معلوم میکنند. ملائکه میآیند و دور دل ما میگردند؛ اما جای خالی نمیبینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.
وی میافزاید: گوشهای از آن جای محبت زن و بچه است. گوشهای از آن جای محبت پول، ریاست و علاقههای گوناگون است و به همین دلیل ما فضای خالی در دل نداریم تا ملائکه در آن فرود بیایند.
وی در ادامه در خصوص فراز «وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ» میگوید: در جمله دوم دعا میخوانیم که خدایا امورات من را از سختی به آسانی مبدل کن! غالب مردم گرفتار هستند. گرفتار همسایه بد، عروس بد، داماد بد و گرفتارهای دیگر و در این دعا از خدا میخواهیم که این گرفتاریها و سختیها را برای ما به آسانی مبدل کند.
آیتالله مجتهدی تهرانی همچنین در توضیح فراز «واقْبَلْ مَعاذیری» اظهار میکند: خدایا عذر من را بپذیر! گاهی کسی از شما غیبت کرده یا در عصبانیت حرفی میزند و عذرخواهی میکند؛ ما هم با این دعا به در خانه خدا میرویم و از او به خاطر کارهایی که انجام دادهایم عذرخواهی میکنیم. اگر کودکی از پدرش عذرخواهی کند، پدر منقلب میشود حالا که ما از خدا عذرخواهی کنیم، خدا بسیار بیشتر از والدین مهربان است و حتماً میبخشد.
وی با تاکید بر اینکه همیشه از خدا عذرخواهی کنید، در شرح بخش پایانی دعا میگوید: در آخر دعای روز بیست و هفتم ماه رمضان میخوانیم «وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین» یعنی، خدایا گناهانم را محور کن! ای خدایی که به بندگان صالحت مهربانی! مهربانی خدا بسیار زیاد است. آدم هرگاه رو به خدا عذرخواهی میکند، خدا او را میپذیرد ولو اگر یک عمر نا اهل باشد. در گذشته جوانهای منحرفی بودند که در ایام محرم، امام حسین (ع) از آنها دستگیری میکرد و در آخر محرم تمام گناهان خود را ترک میکردند. در شبهای تاریک و در خلوت و تنهایی با خدا صحبت و از او عذرخواهی کنید. خدا دست شما را میگیرد و اصلاح میشوید.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
شب قدر ,
:: بازدید از این مطلب : 2904
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
خدای متعال از ما دو توحید را خواسته است: یکی توحید در الوهیت و دیگری توحید در ربوبیت.
توحید در الوهیت یعنی اینکه تنها در برابر او سر به خاک بگذاریم و در مقابل هیچ کس دیگری سر به خاک فرو نبریم. اله یعنی معبودِ واحد. توحید در الوهیت یعنی توحید در معبود، یعنی من جز خدای واحد، هیچ کس دیگری را نمیپرستم. شیطان لعین و رجیم اینگونه بود. یعنی توحید در الوهیت را داشت، او گفت من نمیخواهم غیر تو را بپرستم. اجازه بده من تنها در برابر تو سر به خاک بگذارم. بنابر این او از این امتحان سربلند بیرون آمده بود. اما یک مطلب دیگر وجود داشت و آن مرحله دوم توحید بود که آخرین مرحله است. کسی که آن توحید را بپذیرد، توحیدش تمام است و موحد است. اوست که موحدِ مقبول و فرمانبر است.
توحید در ربوبیت یعنی قبول اینکه قانون، قانونِ خداوند است. من جز در برابر قانون خداوند، در مقابل قانون دیگری سر فرود نمیآورم. هر چه او گفته میپذیرم و اطاعت میکنم. شیطان اله واحد را پذیرفته یعنی توحید در الوهیت داشت اما قانون خداوند متعال را نپذیرفت. خدای متعال فرموده بود آدم را سجده کن، اما شیطان از این امر سرباز زد و قانونی را که خداوند فرموده بود، قبول نکرد. ابلیس ربّ واحد را نپذیرفته بود.
اینکه جز در برابر خداوند سر به خاک نمیگذارد، این بسیار خوب است، اما این معیار توحید نیست. معیار توحید این است که فرمان خدا را گوش کند و پذیرا باشد. ما گاهی خدای نکرده، خدای نکرده گناه میکنیم. با فرمان خدا مخالفت میکنیم. اما قبول داریم این فرمان خداست و باید این فرمان را اجرا کرد و انکار نمیکنیم. اگر انکار کنیم مانند شیطان میشویم. شیطان خطاب به خداوند گفت: خدایا این فرمانی که تو دادی، فرمان درستی نبود. تو مرا از آتش خلق کردی و آدم را از خاک و آتش از خاک برتر است، حالا من چرا باید به این موجود پایینتر از خودم سجده کنم؟! اصلاً این دستوری که دادی درست نیست. تمام دستوراتت درست است، اما این یک قانون و فرمانت درست نیست. توجه کنید ابلیس گفت، اصلاً قانونت درست نیست نه اینکه فقط اجرا نکند.
این توحید یک توحید ناقص است. مشکلش هم این است که اگر شما این توحید را نپذیری تمام توحیدهای گذشته را هم خراب میکند. آن توحید الوهیتی را هم که کسب کرده بودی، بر باد میدهد. ابلیس 6 هزار سال سجده کرده، اما قیمت ندارد. چون فرمان خدا را نپذیرفت. اگر فقط یک دقیقه به فرمان خداوند متعال گوش فرا میداد و بر آدم علیهالسلام سجده میکرد، در آن صورت همه چیزش قبول میشد. ما هم اگر خداوند متعال را به عنوان اله و معبود واحد قبول داشته باشیم، ولی قانونی از قوانین خداوند را انکار کنیم، هیچ عملی از اعمالمان مورد قبول واقع نمیشود، انگار اصلاً کاری نکردهایم.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله جاودان ,
رایه الهدی ,
ابلیس ,
:: بازدید از این مطلب : 2550
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
* دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین»
خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانى شده و گناه مرا در این ماه آمرزیده و کردارم را در آن مورد قبول و عیب مرا در آن پوشیده، اى شنواترین شنوایان!
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً» میگوید: در این بخش از دعا میخوانیم، خدایا سعی و تلاش ما در ماه رمضان را بپذیر! واژه «مشکوراً» به معنای «تشکر کن» است و مقصود آن در این دعا «بپذیر» و «قبول کن» است.
وی میافزاید: آدم زحمت میکشد و روزه میگیرد، گرسنه و تشنه میشود؛ اما غذا و آب نمیخورد و کمخوابی ماه رمضان را تحمل میکند و اگر خدا تلاشهای ما را قبول نکند، کاری از ما ساخته نیست. اگر زحمتی و رنجی کشیده شود و حاصلی در پی نداشته باشد، اتفاق ناگواری افتاده است.
این استاد اخلاق میگوید: ما باید غصه بخوریم که نکند اعمال ما را آفت بزند. مثلاً یک غیبت میتواند تمام زحمات ما را هدر دهد. اگر غیبت کنید 40 روز اعمال خوب شما در نامه اعمال شخص غیبت شونده نوشته میشود و اگر عمل خوبی نداشته باشید، گناهان آن شخص در نامه اعمال شما نوشته میشود. این روایت از معصوم (ع) است.
وی ادامه داد: باید به خودمان بپردازیم و ببینیم که خودمان چه کار کردهایم؛ آیا هیچ عیبی نداریم؟ گل بیعیب خداست و ممکن نیست که ما عیب نداشته باشیم. در روایت آمده که «چه میشود انسان را، یک خار کوچک را در چشم رفیقش میبیند؛ اما شاخهای که در چشم خودش رفته را نمیبیند».
آیتالله مجتهدی تهرانی تصریح میکند: این روایت کنایه از این است که انسان عیبهای بزرگ خود را نمیبیند؛ اما عیب کوچک مردم را میبیند.
این عالم ربانی در ادامه اظهار میکند: این حدیث از معصوم (ع) است که خوش به حال کسی که عیب خودش را میبیند و به عیب کس دیگری کاری ندارد.
وی در ادامه در شرح «وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً» میگوید: در این فراز از دعای روز بیست و ششم ماه رمضان خدا میخواهیم تا گناهان ما را بیامرزد و اعمالمان را قبول کند! از خدا میخواهیم تا گناهانی که پیش از ماه رمضان انجام دادهایم را ببخشد؛ چون ماه رمضان، فصل درآمد معنوی و کسب ثواب است، حتی خوابیدن و نفس کشیدن در این ماه عبادت محسوب میشود.
آیتالله مجتهدی تهرانی تأکید میکند: در ماه رمضان این همه درآمد وجود دارد و آیا امکان ندارد با این همه درآمد کسب شده، انسان جان خودش را از گرو دربیاورد؟ پیامبر اسلام در خطبه شعبانیه میفرماید: «پشتتان از گناه سنگین شده و به گرو رفته است و در ماه رمضان بدنتان را از گرو در بیاورید». وی ادامه میدهد: برخی هنگام نماز صبح نمیتوانند به خاطر سنگینی بلند شوند که از آثار گناه است. شخصی به امام حسن عسگری (ع) گفت که هر شب قصد میکنم تا نماز شب بخوانم؛ اما نمیشود. امام فرمود: «گناه تو را زنجیر کرده است.» دلیل اینکه کسی دلش میخواهد نماز شب بخواند اما نمیتواند، انجام گناه است و با استغفار میتواند آن را رفع کند.
این استاد بزرگ اخلاق و حوزه در ادامه سخنان خود درباره بیدار شدن در هنگام سحر و استفاده کردن از برکات آن تأکید و بیان کرد: شعری هست که میگوید «هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد»، هر کسی که هنگام سحر خواب است، نمیداند که کیست و باید خود را پیدا کند. حدیث از معصوم (ص) است که میفرماید، عجب است که مردم به دنبال گمشده خود هستند اما به دنبال خود نمیگردند.
وی میگوید: وضو بگیرید و شب در تاریکی صد بار از خودتان بپرسید که من که هستم؟ شاید خودتان را پیدا کنید. اگر خودت را پیدا کردی هوس نماز شب پیدا میکنی.
وی در ادامه در شرح «وعَیبی فیهِ مَسْتوراً» میگوید: خدایا کاری کن تا عیب من مستور باشد و کسی از عیبم مطلع نباشد! خدا «ستارالعیوب» است و نگذاشته تا کسی از گناهان ما اطلاع پیدا کند. حدیث است اگر گناه بو داشت دو نفر کنار هم نمینشستند. اگر عیب آدم عیان میشد کسی جنازه کسی را دفن نمیکرد.
آیتالله مجتهدی در شرح فراز پایانی دعا میگوید: در پایان دعا میگویم ای خدایی که از همه شنوندهها تو شنواتری! خدا همه چیز را میشنود. اگر یواش هر حرف بزنیم خدا باز هم میشنود. حضرت موسی (ع) به خدا گفت که خدایا، اگر نزدیکی من یواش صحبت کنم و اگر دوری بلند صحبت کنم؛ خدا فرمود: «من همنشین کسی هستم که یاد من باشد.» خدا شنواترین است؛ پس میگوییم، ای خدایی که از همه شنوایان شنواتری، این دعاها را درباره ما مستجاب کن!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
نمازصبح ,
:: بازدید از این مطلب : 2441
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
آیتالله تهرانی با بیان اینکه شیطان در کمین دعای انسان است، میگوید: روایت از پیغمبر اکرم است که حضرت فرمود: اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند، بهشت به خدا عرض میکند: بارالها! او را وارد بهشت کن...
پافشاری مخلوقات برای باز کردن گره
در نهاد انسان این وجود دارد که با یک درخواست و به تعبیری عدم جوابگویی اینطور نیست که به طور کلّی سرخورده شود. در مخلوقات میبینیم که در این مواقع پافشاری و اصرار میکنند. حال ما اینطور نیستیم؟ اگر گرهای به کارمان افتاده و یقین داریم که باز کردن گره از دست کسی ساخته است و میتواند کارمان را راه بیندازد، پافشاری و تکرار میکنم تا به مقصدم برسم. سؤال: یک دفعه که به او گفتم و گره را باز نکرد، آیا سرم را میاندازم پائین و میروم؟ اصلاً و ابداً اینطور نیست، بلکه این در نهاد ما است.
نه برو و نه اصرار بکن!
در باب خدا، هم همین روش صدق میکند. همانطور که خدا در ابتدا برای بندهاش، مراجعه کردن به مخلوق را دوست ندارد و میگوید باید سراغ من بیایی، همانطور هم اصرار کردن در مقابل مخلوق را دوست ندارد؛ یعنی اینکه سراغ مخلوقی بروی و بعد هم مرتّب اصرار کنی. اصل رفتن و پافشاری بعدش را بدش میآید. عکس نسبت به خودش که مراجعه به خودش را دوست دارد و هر چه اصرار و پافشاری کنی بیشتر خوشش میآید.
خدا دوست ندارد!
اصلاً در روایت داریم که خدا میگوید من از صدای آن عبد خوشم میآید. باید عرض کنم که خدا به وقتش میدهد و در اجابت بندگانش دقیق و حساب شده عمل میکند. روایت از امام صادق(صلواتاللهعلیه) است: «قَالَ(علیهالسّلام) إِنَ اللَّهَ کَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ»؛ خدا، پافشاری مردم در خواهششان از یکدیگر را خوش نمیدارد. «کَرِهَ» یعنی بدش میآید، «وَ أَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِهِ»؛ این را برای خودش دوست میدارد؛ که وقتی به محضر او رفتی مرتّب اصرار کنی، «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ خداوند دوست میدارد که از آنچه در نزد خدا است، درخواست و مطالبه کنی.
همه چیز دست خداست
در اینجا باید «مَا عِنْدَهُ»؛ را توضیح بدهم. عرض کردم که مراجعه را خوشش میآید و دوست دارد. امّا اینجا دارد: «مَا عِنْدَهُ»؛ آنچه که در نزد خدا است. مراد آنچه که در ید قدرت حق است؛ یعنی آنچه که در دستِ قدرت الهی است؛ که هرطور اراده کند، میتواند عمل کند. سؤال: آیا چیزی هست که نزد خدا نباشد و خدا قدرت بر آن نداشته باشد؟ در بحثهای قبل گفتهام، حاجتی که آدم میخواهد باید معقول باشد؛ چیزی که مورد احتیاج من باشد و خدا قادر به آن نباشد نداریم، بلکه تمام امور در ید قدرت او است.
آنچه که من در اختیار دارم را بخواه!
خدا میگوید: دوست دارم آنچه که پیش من است، از من بخواهی. معنایش چیست؟ معنای آن این است که هر چه بخواهی به تو میدهم. هر چه نیاز داری دوست دارم از من بخواهی: «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یسْأَلَ وَ یطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ دوست دارد آنچه که در نزد او است درخواست و مطالبه کنید. اینطور نیست که من چیزی بخواهم که در دست قدرت او نباشد.
فکر میکنی خدا خسته میشود؟
در دعای جوشن کبیر نکته زیبایی وجود دارد؛ بخشی در آن است: یک مرتبه این به ذهنت نیاید که خدا را جای خودت بگذاری و فکر کنی او از پافشاری بدش میآید و خسته میشود. او در باب مسئله مطالبه و سؤال و دعا خستگی ناپذیر است. خدا اینطور است: «یا مَنْ لَا یبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّین»؛ پافشاری پافشاری کنندگان هیچوقت او را به ستوه نمیآورد.
دعا حدّی ندارد
در اینجا ممکن است که بعضیها در ذهنشان این آمده باشد که چند بار دعا کنیم؟ اینطور نیست که در مسئله پافشاری و اصرار در دعا سقفی تعیین کرده باشند. به این صورت که «سقفی تعیین شده باشد و ما آن را باید رعایت کنیم» نداریم. راجع به پیغمبراکرم، وقتی به دعاهایی که میکرده مراجعه میکنیم میبینیم تکرار میکردهاند و چه بسا به نظر من این اقلّ است. ما در تعیین سقف حداکثر نداریم و فکر میکنم این اقلّ باشد و چون از خود پیغمبر نقل شده، به نظر حداقلّ است و حداکثر نیست. این نکتهای است که باید اهل تحقیق دقّت کنند تا اگر به این روایات برخورد کردند، اینها را روایات حداکثری نگیرند.
پیغمبر دعا را چندین بار تکرار میکرد
در روایتی دارد: «کان نبی(ص) إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثاً»؛ هرگاه پیغمبر دعا میکرد؛ سه بار تکرار میکرد، «وَ إِذَا سَأَلَ سَأَلَ ثَلَاثًا»؛ و هر وقت که میخواست درخواست بکند سه بار خواسته خود را تکرار میکرد. در روایت دیگری است که عبدالله بن مسعود نقل میکند و میگوید: «أَنَّ رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) کَانَ یعْجِبُهُ أَنْ یدْعُوَ ثَلَاثًا وَیسْتَغْفِرَ ثَلَاثًا»؛ یعنی پیغمبر لذّت میبرد و خوش داشت که دعای خود را سه بار تکرار کند و سه بار طلب آمرزش کند که آن هم استغفار و دعا است؛ البته به نظر من این سقف حداقلّی است.
بیشتر از سه بار بخواه
در باب مسئله تکرار در دعا روایات زیادی دیدهام. من آنکه حداقلّ بود مطرح کردم امّا نسبت به دعا وتقاضا در باب تکرار نسبت به بهشت و جهنّم داریم که انسان تقاضای بهشت کند و تقاضای نرفتن به جهنّم کند و... که اگر میخواهی این کار را بکنی، حداقلّ سه بار بگو تا مؤثّر باشد. روایت از پیغمبراکرم است که حضرت فرمود: «مَنْ سَأَلَ الْجَنَّةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ اگر کسی سه بار از خدا بهشت را درخواست کند، «قَالَتْ الْجَنَّةُ اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُ الْجَنَّةَ»؛ بهشت به خدا عرض میکند: بارالها! او را وارد بهشت کن. میخواستم اشاره کنم که این سه بار براساس همان مطلبی است که گفته شد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ و اگر کسی سه بار از دوزخ به خدا پناه ببرد، «وَ مَنْ اسْتَجَارَ مِنْ النَّارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ سه بار به خدا پناه ببرد، «قَالَتْ النَّارُ»؛ جهنّم میگوید: «اللَّهُمَّ أَجِرْهُ مِنْ النَّارِ»؛ پروردگارا! او را از جهنّم پناه بده. میخواستم این را عرض کنم که در باب تکرار در دعا، ممکن است کسی سؤال کند که سقف آن چیست؟ و آن اینکه در روایات دیدهام که حداقلّ آن سه بار است. و البته دلواپس آن طرف هم نباش، به اینکه « نعوذبالله»، مثلاً خدا خسته میشود و... اینطور نیست......
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
رایه الهدی ,
دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2580
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
صدیقی:در تبیین موضوع انتظار کتابی به این جامعیت ندیدهام/ عباسی: این کتاب یک مدل برای کار تئوریک در حوزه علوم انسانی ـ اسلامی است
کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه و عارفانه» چهارمین اثر حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مراسمی با حضور حجت الاسلام صدیقی، دکتر حسن عباسی و جمعی از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب، در سالن عمار دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی رونمایی شد.
به گزارش رجانیوز در این مراسم رونمایی حجت الاسلام صدیقی، دکترعباسی و حجت الاسلام پناهیان نویسنده کتاب سخنانی را پیرامون این کتاب و موضوع محوری آن بیان کردند. در ادامه مشروح سخنان سخنرانان این مراسم را میخوانید. گفتنی است متن فصل اول این کتاب در سایت بیان معنوی (ناشر آثار حجت الاسلام پناهیان) قابل دسترسی قرار گرفته است.
صدیقی: انقلاب خودش یک گامی از انتظار واقعی بود
در مراسم رونمایی از کتاب انتظار، امام جمعه موقت تهران به موضوع انتظار پرداخت و به این بهانه به کتاب جدید حجت الاسلام پناهیان هم گریزی زد. در ادامه متن کامل سخنان حجت الاسلام صدیقی را می خوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم. انتظار یک بلوغ است، هجرت است، تجهیز است، آمادگی است، معرفت است، عشق است، سوز است، حرکت است، جریان است، حضور دائمی در صحنه برای رسیدن به آن آرزو و برای فتح آن قله و برای رفع همۀ مشکلات و برای وصال آن دلبر است.«اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّه»(یوسف/87)
خدا را شکر میکنیم که انقلاب خودش یک گامی از انتظار واقعی بود، امام راحل(ره) وجودشان انتظار بود و چون انتظار در ایشان موج میزد، جوشش هم بود، نیر و انرژی هم بود و جهش و انقلاب هم بود. ادامۀ راه امام(ره) در مقابلۀ با استکبار و رذایل اخلاقی و کارهای زشت و گناهان این استمرار انتظار است.
انتظار یعنی انقلابی ماندن و هرگز به خمودی و فرسودگی و ضعف نگراییدن، انتظار یعنی مقتدر بودن و تا رسیدن به قله با اقتدار استقامت کردن.
مسألۀ انتظار، هم شعلۀ امید است در وجود فرد و حرکت و پویایی و بالندگی و پیشرفت است، و هم پیوند با نیروهایی است که آنها هم آرمانی زندگی میکنند و فراهم آوردن قطرات بیکران در ساختن یک دریای خروشان است.
این انتظار برای همۀ انبیاء و اوصیاء و همۀ اولیاء الهی به عنوان یک عبادت، یک عرفان، یک عقیده و یک عمل، سرلوحۀ کارهایشان بوده است، من البدو الی الخلق.
انتظار منجی نهایی، انتظار ظهور موعود بشر، از وجود نازنین پیامبر خاتم(ص) به این طرف، تندتر، مشتعلتر، واضحتر، شفافتر مطرح شده است. لذا دعاهایی که از امام صادق(ع) و دیگر ائمۀ هدی(ع) در موضوع حضرت مهدی(ع) آمده است، نقطۀ عطف است در ارائۀ معارف دینی ما.
در میان بزرگان ما، نویسندگان ما، اهل فکر و قلم ما در این موضوع، من کتابی در رستای تبیین انتظار با این جامعیت ندیدهام
در موضوع انتظار، هم در روایات ما و هم در قلم بزرگان ما مطالب پراکنده فراوان آمده است، لکن توفیقی که به برادر بسیار عزیزمان، خطیب بزرگوار جناب حجتالاسلام والمسلیمن پناهیان پیش آمده است، این سرمایهگذاری، این بذل همت در راستای تبیین انتظار در ابعاد مختلف، کار بدیع و نویی بوده است، در میان بزرگان ما، نویسندگان ما، اهل فکر و قلم ما در این موضوع با این جامعیت من ندیدهام.
ایشان در این اثر به حمدلله هم مسألۀ انتظار را بازکردهاند، هم برداشت سطحی و قشری از انتظار را با عواقب و آثاری که میتواند داشته باشد، به قلم آوردهاند، انتظار عالمانه را مطرح کردهاند، بعد هم رفتهاند در وادی عشق، که آغاز و انجام امور به عشق و محبت است. منتهی عشقی که محرکش معرفت است، « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی»(شوری/23) نتیجۀ رسالت پیغمبر(ص) و میوۀ شجرۀ نبوت و رسالت و رهبری نبی مکرم اسلام(ص) رساندن جامعه به مودت و عشق اهلبیت(ع) است.
اما خیلی روشن است که مودت و محبت از آثار معرفت است تا معرفت و شناخت پیش نیاید، عشق بروز نمیکند. عشق به پیامبر اکرم(ص) حضرت صدیقۀ طاهره(س) و ائمۀ اطهار که بیخوابشان کرده بود، این عشق و بیقراری و بیتابی، معلول آن معرفت والا بود.
هر کس معرفهالله بیشتری داشته باشد، عشقش به خدا تیزتر و تندتر است و انتظارش برای وصال نهایی و فناءفیالله با افراد کممعرفت قابل مقایسه نیست. و ما امام زمان(ع) را جلوۀ خدا میدانیم و حکومت حضرت حجت(ع) را تجلی حکومت خدا در روی زمین میدانیم و زدوده شدن همۀ غبارها و از بین رفتن همۀ حجابهای بین عبد و مولا میدانیم، بنابراین معرفت به امام زمان(ع) اساس ایمان است و کسی که این معرفت را پیدا نکند، مسلمان نیست؛ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»(کمال الدین/2/409)
اگر آن معرفت آمد، این حرکت و جوشش و پویایی و بالندگی و بیقراری، این جهاد و هجرت و این دست و پا زدن برای فراهم کردن راه و مقابلۀ با اموری که مانع آمدن حضرت است، طبیعیِ آدمهای بامعرفت خواهد بود، این مسائل را حضرت آقای پناهیان عزیزیمان خوب پرداختهاند، تحلیل جامعی کردهاند، «شكر اللّه مساعيه الجميلة»
اینکه خدا به قلم قسم خورده است «وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُون»(قلم/1) در روایات داریم که «الجهاد جهادان؛ جهاد بالبیان و جهاد بالبنان» به فضل الهی ایشان و برخی از عزیزان ما که در آسمان تبلیغ درخششی دارند در این مسالۀ بیان همیشه من ایشان را جزء خطشکنان عرصۀ ولایت و انقلاب میدانستم و همواره در حقشان دعا کردهایم و مشوق بودهایم، بحمدالله در عرصۀ قلم آمدهاند که سنگرنشین و خطشکن باشند، انشاءالله....
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــهـــــدویــــت ,
,
:: برچسبها:
انتظار ,
رایه الهدی ,
صدیقی ,
عباسی ,
پناهیان ,
:: بازدید از این مطلب : 2521
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391
|
(۱) شب های آخر
آقا سلام ؛ ماه مبارک تمام شد
شبهای آخر من و ماه صیام شد
درهایی از ضیافت حق بسته شد ، ولی
پشت در نگاه شما ، ازدحام شد
سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد
بین دعای آخر سفره دعا کنید
شاید که سال سال ظهور امام شد
آقا دعا کنید که شبهای آخر است
شاید که میهمانی ما هم به کام شد
(۲)خدا کند...
خدا کند که منم دعوت شما باشم
و بخش کوچکی از خلوت شما باشم
و در کنار همین سفره ها کنار شما
نمک بریزم و هم صحبت شما باشم
فرار کرده ام از دست ظلمت نفسم
که دست تربیت رحمت شما باشم
خدا کند که نظر کرده را نظر نکنند
که در نظاره ی بی منّت شما باشم
مخواه بین گداهای قیمتی حرم
گدای بی غم و بی قیمت شما باشم
ضیافت است و گدا هست و انتخاب شما
خدا کند که منم قسمت شما باشم
اگر چه قیمت من با گناه قسمت شد
اگر چه بنده ی بی قیمت شما باشم!!!
ولی به قیمت کرب و بلا نگاهم کن
که من غلام همین هیئت شما باشم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
شب های آخر ,
:: بازدید از این مطلب : 2939
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391
|
حضرت آيتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب عصر دیروز (يكشنبه) در ديدار صدها نفر از اساتيد، محققان و پژوهشگران دانشگاهها، جهان را در حال گذر و تحول به سمت يك «ساختار و هندسه جديد سياسی، اقتصادی و اجتماعی» خواندند و با تبيين جايگاه و نقشآفرينی ويژهی ملت ايران در اين تحول عظيم تاريخی تأكيد كردند: نخبگان كشور از جمله دانشگاهيان میتوانند با عمل به وظايف بسيار مهم خود در اين برههی بسيار حساس تاريخی، به ارتقای جايگاه ايران در ساختار جديد جهان، كمك تعيين كنندهای كنند.
حضرت آيتالله خامنهای اوضاع در حال گذر جهان را از لحاظ ظاهری با مرحله تحولات پس از جنگ جهانی اول و دوران پيدايش استعمار اروپا قابل مقايسه دانستند اما تأكيد كردند: جهت گيری تغييرات آتی جهان برخلاف دورانهای ياد شده، در جهت تبادل قدرت و توانايیهای عمومی بخشی از ملتهای جهان با بخشهای ديگر است.
ايشان، در تبيين نشانهها و شواهد بروز تحولات و تغييرات عميق جهانی به بيداری اسلامی اشاره كردند و افزودند: احساس هويت و بيداری متكی بر اسلام در ميان ملتهای مختلف اسلامی، نشانهی بیسابقهای است كه از عمق تحول در ساخت و هندسهی آتی جهان، خبر میدهد.
رهبر انقلاب شكست غرب به رهبری امريكا در تسلط بر منطقه غرب آسيا را نشانهی ديگری از «دوران تحول كنونی» برشمردند و افزودند: خيز ناموفق امريكا برای تسلط بر اين منطقهی مهم و حساس كه در قضيه عراق و افغانستان آشكار شد از ديگر نشانههای تغييرات عميقی است كه جهان با آن روبروست.
حوادث جاری در اروپا و آيندهی مبهم كشورهای قدرتمند اين قاره از ديگر شواهدی بود كه رهبر انقلاب برای اثبات حركت جهان كنونی بهسمت يك ساختار جديد، به آن استناد كردند.
ايشان افزودند اوضاع كنونی اروپا كه سرانجام آن را به زمين خواهد زد، ناشی از خطاهای تاكتيكی يا راهبردی نيست بلكه ناشی از خطای بنيانی در جهان بينی است.
حضرت آيت الله خامنه ای افول وجهه امريكا در جهان را چهارمين نشانه ای دانستند كه اثبات می كند جهان، در حال گذر به يك وضع جديد است.
ايشان خاطرنشان كردند: امريكا به عنوان قدرت اول ثروت و علم و فناوری نظامی و غيرنظامی، چندين دهه در ميان ملتها دارای وجهه عمومی بسيار خوبی بود اما اين كشور امروز نه تنها هيچ وجهه ای ندارد بلكه در افكار عمومی جهان به سمبل زورگويی، ظلم، دخالت در امور ملتها و جنگ افروزی تبديل شده است.
رهبر انقلاب پس از تشريح نشانه های بروز تحولات عميق در ساختار و هندسه جهان آتی،به تبيين اين واقعيت پرداختند كه كشور و ملت ايران در اين دوران گذر از جايگاه مهم و حساسی برخوردارند كه درك آن، وظايف سنگينی را متوجه ملت، نخبگان و مسئولان می كند.
حضرت آيت الله خامنه ای بيداری نشأت گرفته از انقلاب اسلامی و استواری و استحكام بی نظير شالوده نظام بر مبنای اعتقاد،ايمان، عقل و عاطفه را از جمله دلايل جايگاه ويژه ايران در تحولات كنونی جهان خواندند.
ايشان افزودند: علاوه بر اين دلايل ثروت و منابع عظيم و خدادادی ايران از جمله منابع انرژی و نيروی انسانی برخوردار از استعداد بالا، به ايران در موقعيت در حال تحول جهان،ويژگی های قابل توجهی بخشيده است.
رهبر انقلاب اسلامی در همين زمينه با اشاره به سترون و نازا بودن غرب در ارائه انديشه های نو و ايده های جديد برای بشريت، تأكيد كردند: جمهوری اسلامی بر خلاف غرب عقيم، در ابعاد مختلف سياسی، حكومتی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برای جامعه بشری حرفهای نوين و موج آفرينی دارد.
ايشان مردم سالاری دينی، ابتنای تمدن بر معنويت و آميختگی دين و زندگی در عرصه های سياسی و اجتماعی و اقتصادی را از جمله حرفهای نو ملت ايران و نظام اسلامی برای ملتهای جهان دانستند.
رهبر انقلاب اسلامی در ارائه آخرين دليل برای اثبات جايگاه خاص ايران در روند تحولات جهانی به پايداری و سرسختی ملت ايران و نظام اسلامی در مقابل شيوه های سلطه غرب اشاره كردند و افزودند: ايران، مردمش، نخبگانش و مسئولانش در مقابل تهديد،جنگ آفرينی، ترور، كشتار و اختلاف افكنی غرب، ايستادگی می كنند و اين واقعيت نيز، به اين كشور بزرگ ويژگی خاصی بخشيده است.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از تبيين نشانه های ورود دنيا به مرحله يك تحول اساسی و تشريح جايگاه ويژه جمهوری اسلامی ايران در اين تحول، اين سوال را مطرح كردند كه آيا دانشگاهها و حوزه های علميه در قبال اين حوادث بسيار مهم مسئوليتی دارند يا نه؟
حضرت آيت الله خامنه ای يك سوال ديگر نيز مطرح كردند: آيا دانشگاهها و حوزه های علميه می توانند در اين تحولات مهم، تماشاگر باشند و برای خود نقشی تعريف نكنند؟
ايشان در پاسخ به اين سوال ها خاطرنشان كردند: توفيق و نقش آفرينی ملت ايران در اين برهه بسيار مهم و تاريخی، در درجه اول بعهده دانشمندان كشور است و يقيناً دانشگاهها يكی از عناصر رتبه اول برای تأثيرگذاری در اين تحولات هستند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقش بسيار حساس و عظيم دانشگاه در اين تحولات، افزودند: دانشگاهها می توانند با عمل به مسئوليت های خود بگونه ای نقش آفرينی كنند كه كشور، ملت و تاريخ ايران در اين تحولات برنده باشند و اين مسئله، نشان دهنده نقش بسيار حساس نخبگان و دانشگاهيان در اين مقطع تعيين كننده است.
حضرت آيت الله خامنه ای در بخش ديگری از سخنان خود با اشاره به پيشرفتهای كشور در عرصه های مختلف از جمله بخشهای علمی،خاطرنشان كردند: در كنار اين پيشرفتها، نقاط منفی نيز در زمينه مديريت های علمی و برنامه ريزی ها وجود دارند كه تنها راه برطرف كردن آنها، تمركز ذخيره علمی و كارشناسی دانشگاهها برای حل اين مشكلات است.
شبهه لزوم بی طرف بودن علم و دخالت ندادن آن درسياست، موضوع ديگری بود كه رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره كردند.
حضرت آيت الله خامنه ای تأكيد كردند: علم در مرحله كشف حقايق بيطرف است اما هنگامی كه علم در خدمت يك جهت گيری قرار گيرد،به هيچ وجه بی طرف نيست و اين وضع كنونی جهان شاهد اين مسئله است.
ايشان افزودند: چگونه است كه قرنهای متمادی، علم در خدمت سلطه گری و استعمار ملتها، توليد سلاح و كشتار انسانها و جنگ افروزی قرار گرفته است اما نبايد در خدمت عدل، ارزشها و پيام اسلام قرار گيرد.
رهبر انقلاب اسلامی به يك مغالطه ديگر و آنهم تقسيم بندی دستگاه علمی كشور به دولتی و غيردولتی اشاره و خاطرنشان كردند: برخی تلاش می كنند تا مفاهيم «دانشجو، استاد و تشكل دولتی» را به عنوان يك دشنام مطرح كنند در حاليكه حمايت دانشجو، استاد و يا يك تشكل دانشگاهی از نظام و حكومتی كه بر پايه مبانی اسلامی و الهی شكل گرفته، يك افتخار است.
ايشان افزودند: بايد فرهنگ تلاش و مجاهدت برای جبهه حق در دانشگاهها گسترش يابد كه البته نقش اساتيد در اين زمينه بسيار برجسته است.
رهبر انقلاب اسلامی تأكيد كردند: گسترش فرهنگ تلاش و مجاهدت برای جبهه حق،در واقع همان فرماندهی جنگ نرم است كه به عهده اساتيد دانشگاهها قرار دارد.
حضرت آيت الله خامنه ای در پايان سخنان خود، ضرورت تأمل مسئولان درخصوص ايجاد نظام ملی نوآوری را مورد تأكيد قرار دادند و خاطرنشان كردند: خلاء نبود نظام ملی نوآوری كه در واقع شبكه ای از ارتباط های زنجيره ای كلان و خرد دستگاههای علمی كشور است، به شدت احساس می شود كه بايد برای آن چاره انديشی كرد.
ايشان تأكيد كردند: مهمترين وظيفه نظام ملی نوآوری، رصد و هدايت جريان علمی و نوآوری در كشور است....
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ســـــیاســـــی ,
اجـــتماعــــــی ,
,
:: برچسبها:
آیت الله خامنه ای ,
رایه الهدی ,
افول امریکا ,
:: بازدید از این مطلب : 2584
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391
|
21 مرداد سال 61؛ کوچ خونین شهیدان طاهری،میرجلیلی،طهماسبی
پرونده سازمان منافقين بقدري ننگين است كه حتي بازخواني يكي از جنايتهاي اين سازمان، ننگ و نفرت ابدي را متوجه آن مي كند. يكي از اين جنايتها شكنجه سه تن از پاسداران انقلاب اسلامي به نام طالب طاهری،محسن میرجلیلی،شاهرخ طهماسبی است كه در 21 مرداد سال 61 به وقوع پيوست. متن زير شرح دلخراش اين جنايت است كه توسط يكي از شكنجه گران اعتراف شده است. خواندن اين اعتراف همانقدر كه انسان را از منافقين و حمايت كنندگان خبيث آنها متنفر مي كند، قدر و ارش انقلاب اسلامي را در پيش چشم او بالا مي برد.
شکنجه نیروهای انقلابی و حتی عناصر سازمان به وسیله تیم های ویژه بود. مرکزیت منافقین براین گمان بود که بدون نفوذ عناصر وابسته به حکومت درمیان اعضا و هواداران سازمان که امکان دست گیری های پی در پی و کشف خانه های تیمی در تهران و شهرستان ها وجود ندارد. بنابراین به عنوان یکی از وظایف – یا به اصطلاح خطاها – مقرر شده بود که عناصر مشکوک ربوده شوند و در خانه های تیمی مورد شکنجه قرار بگیرند تا بتوان به ماهیت عناصر وابسته به حکومت در بدنه سازمان پی برد.
در این مورد برای مسئله دار نشدن اعضا و هواداران، گفته می شد که این روش موقت است و پس از رسیدن به اهداف، کنار گذاشته خواهد شد. یکی از شکنجه گران منافق – مهران اصدقی – در این باره گفته است "به کلیه خانه های تیمی این خط را داده بودند که اگر در اطراف خانه افراد مشکوکی را دیدید، آن ها را بگیرید و سریع اقدام کنید. آن ها را بدزدید و به خانه تیمی ببرید و شکنجه کنید و اطلاعات بگیرید." بعد از اینکه این خط به ما داده شد تعداد زیادی حکم های جعلی کمیته و سپاه به ما داده شد و از طرف مسوولم مسعود قربانی با نام مستعار تقی به ما گفته شد که حسین ابریشمچی با نام مستعار رحمت خانه اش را برای این کار اختصاص داده و این مسئله آنقدر مهم است که او خانه خودش را در اختیار گذاشته، آدرس خانه به مصطفی معدن پیشه (رحمان) داده شد و او به همراه دو نفر دیگر به نام های شهرام روشن پناه و محمدرضا به خانه فوق رفتند. قرار بود آنها برطبق دستورالعملهایی که از بالا به ما گفته بودند خانه را آماده کنند و وسایل لازم برای شکنجه را تهیه کنند.
بعد از چند وقت جریان دزدیدن پاسداران کمیته پیش آمد و این جریان این طور بود که در خانه تیمی دیگری که در خیابان کارون داشتیم افراد مرکزیت بخش ویژه که مهدی کتیرایی و حسین ابریشمچی بودند جمع شده بودند فردی که مسوول حفاظت این خانه بود جواد محمدی با نام مستعار طاهر بود. طاهر حین مراقبت از خانه و دیده بانی از داخل خانه مشاهده می کند که فردی بیرون از خانه ایستاده است به او مشکوک می شود و طبق خط داده شده اقدام به شناسایی وی می کند. طاهر به خیابان می رود و از این فرد سوال می کند که مغازه ای که لوازم یدکی اتومبیل داشته باشد کجاست. وی آدرس یک مغازه لوازم یدکی را می دهد و طاهر فکر می کند وی بچه همین محل است و شکش برطرف می شود و به خانه برمی گردد.
روز بعد مشاهده می کند که همان فرد دیروزی به همراه یک جوان دیگر در خیابان ایستاده اند طاهر کاملا به آنها مشکوک می شود و به افراد بالا که در خانه بودند اطلاع می دهد آنها بعد از اینکه این جوانها را مشاهده می کنند به طاهر می گویند این دو نفر را بدزدید طاهر به همراه دو نفر دیگر که در آن خانه بودند اقدام به دزدیدن این دو جوان می کنند و به خیابان می آیند و با ماشین جلوی آنها می پیچند و به آنها می گویند که ما کمیته ای هستیم که به شما مشکوک شده ایم و با زور و تهدید این دو نفر را به داخل ماشین می اندازند و به ساختمانی که از قبل آماده شده بود می برند و به همراه افراد دیگر که در خانه بودند شروع به شکنجه آنها می کنند.
روايتي از يك شكنجه قرون وسطايي
مهران اصدقی در اعترافات خود نحوه شکنجه دو برادر پاسدار طالب طاهری و محسن میرجلیلی گفته: "جواد محمدی، رضا هاشملو و نبی ضیایی برادران پاسدار را با ماشین در حالیکه آنها را به پایین صندلی ماشین دولا کرده بودند وارد خانه کردند چون به برادران پاسدار گفته بودند ما کمیته ای هستیم و به شما مشکوک هستیم درخانه نیز می خواستند با همین وضع با آنها برخورد کنند ولی وقتی آنها را داخل اتاق وارد کنند برادران پاسدار عکس موسی خیابانی که به دیوار چسبیده بوده را می بینند متوجه می شوند که به وسیله چه کسانی ربوده شده اند. به همین خاطر از همان ابتدا سکوت می کنند و جواد به همراه افرادی که در خانه بودند همان ابتدا سکوت می کنند و جواد به همراه افرادی که در خانه بودند دست به شکنجه می زنند برادران پاسدار را روی صندلی نشانده و با طناب دست ها و پاهای آنها را می بندند و با کابل به کف پا و سر و صورت و بدن پاسداران می زنند و سپس جواد محمدی مدارک و کارت های پاسداری را از جیب برادران پاسدار درآورده و می برد تا به مسوولان بالا نشان دهد.
در همین روز از طریق مسعود قربانی که مسوول من ، مهران اصدقی بود به من اطلاع داده شد که چنین افرادی دزدیده شده اند و مسعود قربانی به من گفت: مسوولیت بازجویی از اینها به عهده توست و همین امشب سوالاتی در زمینه شیوه های شناسایی خانه های تیمی در می آوریم و تو به خانه خیابان بهار برو. من پس از تنظیم سوالات صبح به آن خانه رفتم و با ورود به خانه به دیدن افراد دزدیده شده رفتم نقابی پارچه ای به صورتم زدم و ابتدا وارد حمام شدم محسن میر جلیلی یکی از پاسداران در حمام بود و در حالیکه پاهایش تاول هایی زده بود که خون داخل آنها مرده بود با زنجیر دستها و پاهایش بسته شده بود. با ورود من به حمام، او متوجه شد که من فرد جدیدی هستم.
حدودا 26- 25 ساله بود و لاغر و قد بلند بود و فقط به من نگاه می کرد بعد از اینکه از حمام بیرون آمدم وارد اطاق شدم تا پاسدار دیگر را که طالب طاهری نام داشت ببینم او نیز دست ها و پاهایش با زنجیر بسته شده بود و پاهایش متورم و کبود و تاول زده بود وی قدی نسبتا کوتاه داشت و حدود 17 ساله بود . از اتاق بیرون آمدم. من به همراه مصطفی و شهرام و محمدرضا کار شکنجه را شروع کردیم ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم من کابل می زدم و مصطفی معدن پیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود و وقتی مصطفی میزد من دهانشان را می گرفتم آنها مرتب مطالب راتکذیب می کردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان میامد الله اکبر می گفتند.
در اثر زدن با کابل تاول هایی که روی پاهای آنها بود ترک می خورد و خون جاری می شد و به مصطفی گفتم پاهایش را باند پیچی کند تا بتوانیم مجددا آنها را بزنیم. در اثر ترکیدن تاولها خون کف حمام راه افتاده بود و وقتی شکنجه محسن تمام می شد او را بیرون می آوردیم و طالب را داخل حمام می بردیم. تا عصر ما شکنجه را ادامه دادیم وقتی خودمان خسته می شدیم آنها را از روی صندلی باز می کردیم و دست ها و پاهایشان را با زنجیر به میز داخل اطاق می بستیم.
روز بعد باز دست به کار شدیم در حمام من و مسعود قربانی نزد محسن میر جلیلی که روز صندلی بسته شده بود رفتیم مسعود قربانی خطاب به محسن گفت: شنیده ام تو اطلاعات نمی دهی میدانی ما با دشمنانمان چطور رفتار می کنیم؟ اگر اطلاعات ندهی ترا می پزیم سپس به من گفت اتو بیاور من اتو آوردم مسعود اتو را به برق زد و اتو را در حالیکه چراغش روشن شده بود و داغ می شد از فاصله بین تکیه گاه صندلی و محل نشستن آن به کمر محسن نزدیک کرد طوریکه او احساس می کرد که اتو داغ است و فقط به من خیره شده بود و هیچ حرفی نمی زد مسعود قربانی مجددا سوال کرد حرف میزنی یا نه؟ که به دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر محسن میر جلیلی چسباند که محسن از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد سپس از هوش رفت.
سپس مسعود قربانی به محمدرضا گفت آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید . من از حمام بیرون رفتم و وارد اتاقی که جواد محمدی و مصطفی معدن پیشه در آن بودند شدم. جواد خطاب به طالب می گفت زندگی و نجاتت دست خودت است یا باید اطلاعات بدهی یا پوستت را می کنم سپس به مصطفی گفت: برو چاقو بیاور مصطفی چاقو را آورد و به جواد داد. جواد دو بار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد می خواست حرف بزند که جواد گفت: خفه شو دوباره خواست حرفی بزند جواد گفت خفه شو و با مشت توی دهان طالب کوبید طوریکه دندان هایش شکست و دهانش خونی شد باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الان حالیت می کنم و سپس میله ای سربی را برداشت و به دهان و فک و چانه و دندان های او زد مصطفی نیز با میله سربی دیگر که در دستش بود به جاهای مختلف بدن طالب می زد و این ضربات آنقدر محکم بود که طالب از ناحیه دنده هایش احساس درد شدید می کرد.
سپس به حمام رفتم دیدم محسن به هوش آمده است مسعود قربانی گفت: باید با آب داغ حال اینها را جا آورد و سپس من آب داغ آوردم و مسعود به من گفت: آب داغ را یواش یواش بریز تا بیشتر زجر بکشد.
طوری که تمام تاول های پایش ترکید و حال خیلی وحشتناکی پیدا کرده بود و از جای باندها خون آبه راه افتاده بود و پوست پاها از بدن جدا می شد. محسن بیهوش شد و وقتی به هوش آمد مسعود قربانی که آب داغ را روی دست های محسن ریخت که دستهایش پف کرد و چروک شد و حالت پختگی داشت. من در حالیکه عرق کرده بودم از حمام خارج شدم و به اتاقی که جواد و مصطفی بودند رفتم با صحنه دلخراشی مواجه شدم:
پوست سمت راست سرطالب به همراه موهایش کنده شده بود.
وقتی طالب به هوش آمد مصطفی سر او را محکم گرفت و جواد با عصبانیت گوش و بینی طالب را برید. طالب بیهوش شد جواد محمدی چاقو را کنار چشم طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت وقتی طالب به هوش آمد مصطفی با کابل به سینه و پاهای طالب می زد.
به حمام رفتم و با کابل شروع به زدن محسن کردم محمدرضا هم دهان محسن را گرفته بود. سپس محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با زنجیر به میز بستیم.
من مجددا به اتاقی که طالب در آن شکنجه می شد رفتم. طالب بیهوش، در حالیکه خون در جاهای مختلف صورتش خشکیده بود روی صندلی همچنان در حال شکنجه شدن بود و جواد محمدی در حالیکه انبردست در دستش بود مشغول کشیدن دندان های طالب بود. طالب که به هوش آمد جواد از او اطلاعات می خواست و در مورد یکسری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سوال می کرد و می گفت: آدرس دوستانت را به ما بده که طالب جوابی نمی داد. جواد گفت: اینطوری نمی شود باید این را کبابش کرد و مصطفی به آشپزخانه رفت و یک گاز پیک نیک و یک سیخ به همراه خودش آورد و به جواد داد.
شب آمپول سیانور به بدنشان تزریق کردیم که بعد از تزریق سیانور صدای خر خر از گلوی آنها خارج می شد و ما در حالیکه هنوز زنده بودند و در حال جان دادن بودند بدن آنها را طوری طناب پیچ کردیم که داخل صندوق عقب جا شود و حین طناب پیچ کردن دیدم داخل لباس های طالب خرده شیشه است به طرف خیابان نظام آباد به راه افتادیم تا ماشین را تحویل خروزندی و محمد جعفر هادیان برای دفن بدهیم.
بخشی از سوالات دادستان از مهران اصدقی
باتوجه به اینکه اجساد شکنجه شده توسط شما، سه تن از برادران پاسدار بوده اند و شما در رابطه با جزییات شکنجه به دو نفر از آنان اشاره نموده اید، در مورد سومین پاسدار شکنجه شده توضیح کافی دهید؟
پاسدار سوم که شاهرخ طهماسبی نام دارد به وسیله واحدهای دیگر بخش ویژه که تحت مسوولیت فردی به نام محمد شعبانی با نام مستعار نادر و حمید از مسوولان نظامی بخش ویژه بوده اند ربوده می شود. شاهرخ طهماسبی در یکی از خانه های تیمی بخش ویژه مورد شکنجه قرار می گیرد و پس از مقاومت زیادی که در قبال شکنجه می کند به شهادت می رسد و سپس وی را در محلی دفن می کنند.
هدف شما از اعمال این گونه شکنجه های وحشیانه چه بود؟
این خط جدای از سایر خطوط ما نبود چون بعد از ضربه 12 اردیبهشت خط شکنجه داده شد و در تحلیل سازمان نسبت به شکنجه گفته می شد که ما ضربه نظامی با رژیم زیاد زده ایم ولی تا به حال کار اطلاعاتی نکرده ایم کار اطلاعاتی موفقیتش خیلی بالا است و از طرفی ماهر نوع شیوه ای اعم از ترور، به آتش کشیدن منازل را انجام داده ایم ولی نتیجه ای نداده بنابراین باید به کار اطلاعاتی رو بیاوریم و با شکنجه افرادی که عضو شبکه های اطلاعاتی رژیم هستند می توانیم براحتی خطمان را جلو ببریم و جلوی ضرباتی که به خودمان وارد می شود بگیریم و به عبارتی حیات و موجودیت سازمان تنها و تنها با ادامه شکنجه امکان پذیر است.
این جنایات فجیع توسط چه کسانی طراحی و هدایت می شد؟
ضربه 12 اردیبهشت که به مرکزیت سازمان وارد شده بود کیفی ترین و بالاترین نیروهای سازمان را پشت جریان شکنجه کشاند چون مسئله مهم بود و خط سیر عملیاتی سازمان روی شکنجه قرار گرفته بود لذا مرکزیت سازمان در راس این جریان قرار داشت و بطور خاص افرادی از مرکزیت که در هدایت این جریان نقش داشتند عبارتند از مسعود رجوی، علی زرکش یزدی، محمود عطایی، مهدی افتخاری و افرادی که در داخل کشور مسوول اجرای آن بودند مهدی کتیرایی و حسین ابریشمچی... بودند و ما نیز عاملین اجرایی جریان فوق بودیم.
برادران در مقابل شکنجه وحشیانه شما چه عکس العملی از خود نشان می دادند؟
پاسداران در مقابل اقدامات ما هیچگونه اطلاعاتی ندادند و مقاومت کردند و در مقابل شکنجه های ما مدام الله اکبر می گفتند و هر چه قدر به آنها فشار می آوردیم تا آدرس دوستانشان و نحوه کشف خانه ها را به ما بدهند جواب نمی دادند و اظهار بی اطلاعی می کردند.
چه نتیجه ای از شکنجه عاید شما شد؟
با آن اهدافی که وارد این جریان شدیم چیزی از آن اهداف نصیبمان نشد و هنوز نتوانسته بودیم کانال ضربات را در بیاوریم و روز به روز ضربات بیشتری از جانب رژیم دریافت می کردیم لذا سازمان تصمیم به خارج کردن آخرین بازمانده های تشکیلات خود که ضربه نخورده بودند را گرفت و برای این که بتواند براحتی این کار را انجام دهد. خطر انجام روزی 30 عملیات به واحدهای عملیاتی داده شد تا جو شهر را متشنج کنند. از طرف دیگر افشای جریان شکنجه سازمان را زیر علامت سوال برده بود و حتی بچه های خودمان نسبت به این جریان مسئله دار شده بودند و سوال می کردند که این کار کیست و ما چون توجیهی برای کار نداشتیم و نتیجه مناسبی هم کسب نکرده بودیم ناچارا می گفتیم کار ما نیست.
پس از افشای جریان شکنجه و انعکاس آن در رسانه های گروهی، عکس العمل مرکزیت سازمان تروریستی منافقین چه بود؟
ضربات 12 اردیبهشت آنقدر برای سازمان سنگین بود که مانند فردی که غرق می شود و برای نجات خود به هر چیزی دست میاندازد ما نیز برای نجات خود از نابودی تنها به این فکر بودیم که حتی اگر شده برای چند روزی موجودیت سازمان را حفظ کنیم و لذا جنون آمیز دست به شکنجه زدیم و خودمان حتی پیش بینی این مسئله را نکرده بودیم که در صورت فاش شدن این قضیه چه کار کنیم این مسئله نشان دهنده دستپاچگی ما و بی برنامه بودن سازمان و نداشتن تحلیل درت از جریانات بود و وقتی خسرو زندی بعد از این جریان در عملیات دستگیر شد و محل دفن اجساد شکنجه شده و قضیه شکنجه گری سازمان لو رفت سازمان تصور نمی کرد که فاش شدن این جریان اینقدر برایش گران تمام شود و وقتی با انبوه شرکت کنندگان در تشیع جنازه این پاسدار و مسئله دار شدن بچه ها در داخل تشکیلات رو به رو شد و دید تمامی اذهان عمومی بر علیه اش بسیج شده اند مجبور به موضع گیری شد و به ما که در این عمل دست داشتیم گفتند چیزی به افراد تشکیلات نباید بگویید و اگر سوالی کردند بگویید کار خود رژیم است.
اعتراف فرانسوي!
اجساد سه تن از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی که به دست عناصر سازمان مجاهدین خلق ربوده شده و پس از شکنجه های فراوان به قتل رسیده بودند، امروز 25 مرداد با شرکت صدها هزار تن از مردم تهران تشیع شد. روزنامه جمهوری اسلامی در گزارشی از این مراسم نوشت: پیکر مطهر سه تن از پاسداران مظلوم کمیته انقلاب اسلامی که به فجیع ترین وضع به دست منافقین ضد خلقی به شهادت رسیدند صبح امروز در میان انبوه هزاران تن از امت عزادار تهران با حضور شخصیت های سیاسی و مذهبی کشور از مقابل کمیته انقلاب اسلامی تشیع و در قطعه 26 شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده شد. ساعت 9 صبح امروز در حالی که میدان بهارستان و خیابان های اطراف آن مملو از جمعیت عزادار تهران با چهره های برافروخته شان بود، پیکرهای مطهر شهیدان طالب طاهری، محسن میر جلیلی و شاهرخ طهماسبی، سه شهید مظلوم کمیته انقلاب اسلامی که پس از اسارات به دست منافقین و تحمل هولناک ترین شکنجه های ددمنشانه از سوی مزدوران امریکا، به شهادت رسیدند، طی مراسمی باشکوه در حالی که دسته موزیک مارش عزا می نواخت، به میان جمعیت انتقال داده شد.
تشییع کنندگان با گفتن الله اکبر، لا اله اله الله شعار می دادند: مرگ بر منافق، مجاهدین بر سنگر حق می ستیزند، منافقین در پشت جبهه خون می ریزند، ای پاسدار قرآن شهادتت مبارک، دادستان، دادستان به خاطر مکتب من، شکنجه های تن من، القصاص القصاص، شهیدان زنده اند الله اکبر، این جان و تن ما هدیه به رهبر ماست.
خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی این مراسم، اقدامات سازمان مجاهدین خلق و مقابله جمهوری اسلامی با آن سازمان را مورد توجه قرار داده است که گزیده ای از آن بدین شرح است: با اجتماع هزاران تن از مردم تهران برای تشییع جنازه سه پاسداری که به وسیله منافقین شکنجه شده بودند، مبارزه ای که مقامات ایرانی از چند روز قبل علیه تروریسم داخلی شروع کرده بودند، مشخص تر شد. اجساد این سه تن در حالی که در پلاستیک پیچیده شده بود بر سر دست های هزاران تن، از کمیته مرکزی مرکز تهران تشییع شد. صدای گنگ دست هیای که با یک نوحه به شدت به سینه ها می خورد با فریاد مرگ بر منافق در حالی که مشت ها به هوا می رفتند جا عوض می کرد...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ایثـار و شهادت ,
,
:: برچسبها:
شکنجه ,
منافقین ,
پاسدارها ,
شهدای انقلاب ,
رایه الهدی ,
شهیدمیرجلیلی ,
شهیدطهماسبی ,
شهیدطاهری ,
:: بازدید از این مطلب : 2413
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391
|
بر اساس آمار پايگاه استنادی اسکوپوس، ايران از اول سال ميلادی تا اوت 2012 برابر با 21 مردادماه 1391 با توليد 19 هزار و 559 مقاله در جايگاه شانزدهم توليد علم جهان ايستاد.
دکتر جعفر مهراد، سرپرست پايگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) در گفتوگو با ايسنا، با اعلام آخرين آمار توليد علم توسط دانشگاه ها وموسسات پژوهشی و فناوری کشور گفت: ثبت و نمايه سازی مقالات دانشمندان و پژوهشگران ايران در پايگاه استنادی اسکوپوس از اول سال ميلادی تا اوت 2012 برابر با 21 مردادماه 1391 نشان می دهد که ايران در اين بازه زمانی 19 هزار و 559 مقاله توليد کرده که از نظر طول زمان يعنی تقريبا هفت ماه و 10 روز در تاريخ آموزش عالی ايران بی نظير و منحصر به فرد است.
وي ادامه داد: سياست های موثر دولت باعث ايجاد انگيزه قوی در اعضای هيات علمی و پژوهشگران دانشگاه ها و موسسات تحقيقاتی و فناوری شده و اکنون دانشگاه ها با علاقه وافر در جهت توسعه علمی از نظر کمی و کيفی گام های بلندی را به جلو بر می دارند که تبلور آن در تربيت بيش از چهار ميليون دانشجو در دانشگاه های دولتی و غير دولتی، افزايش دوره های تحصيلات تکميلی و پرداختن به پديده های نوين علمی در قلمرو نانوفناوری، بيوتکنولوژی، هوا و فضا، سلول های بنيادی و توليد علم است.
سرپرست پايگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) تصريح کرد: رتبه توليد علم ايران در پايگاه اسکوپوس در سال 2011، هفدهم بود كه با تلاش های بی وقفه مجموعه عوامل شامل اعضای هيات علمی، مديريت ها و سرمايه گذاری در عرصه آموزش عالی طي هفت ماه نخست سال 2012 به شانزدهم ارتقا يافته است.
مهراد با تبريک اين موفقيت غرور آفرين به جامعه علمی گفت: ترکيه که همواره از نظر توليد علم در سال های مختلف بر ايران پيشی داشت نه تنها در سال 2011 ميلادی از جمهوری اسلامی ايران عقب افتاده، بلکه در سال جاری نيز با اختلاف سه رتبه پس از ايران قرار گرفته است. رتبه توليد علم ترکيه در حال حاضر 19 است که همين رتبه را در سال 2011 ميلادی نیز بدست آورده بود.
به گفته مهراد، طی دوره هفت ماهه ياد شده، ايالات متحده با حدود 282 هزار و 665 مقاله در رتبه اول جهان است و رتبه های دوم تا پنجم به ترتيب به چين (197 هزار و 537 مقاله)، انگلستان (81 هزار و 853 مقاله)، آلمان (75 هزار و 635 مقاله) و ژاپن (60 هزار و 446 مقاله) تعلق دارد.
سرپرست پايگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) افزود: هندوستان از قاره آسيا، پس از ژاپن در جايگاه هفتم توليد علم جهان نشسته است و ميزان توليدات علمی اين کشور 47 هزار و 82 مقاله است. رتبه های ششم، هشتم، نهم و دهم جهان نيز مربوط به فرانسه، کانادا، ايتاليا و اسپانيا می باشد. کره جنوبی، سومين کشور قاره آسيا است که از نظر توليد علم بعد از ژاپن و هندوستان با توليد 350 هزار و 9 مقاله، مقام دوازدهم توليد علم را از آن خود كرده است. از ساير کشورهای نوظهور علمی می توان به برزيل و تايوان اشاره کرد که به ترتيب با توليد 24 هزار و 951 و 212 هزار و 18 مقاله، رتبه های چهاردهم و پانزدهم جهان را کسب کرده اند.
مهراد در گفتوگو با ايسنا افزود: نگاه اجمالی به توليدات علمی ساير کشورها نشان می دهد که بسياری از کشورهای پيشرفته و در حال توسعه جهان رتبه ای بعد از جمهوری اسلامی ايران به دست آورده اند؛ مثلا کشورهای سوئيس، روسيه و سوئد به ترتيب با 19 هزار و 242 مقاله، 18 هزار و 156 مقاله و 16 هزار و 552 مقاله بعد از جمهوری اسلامی ايران در رتبه های 17، 19 و 20 قرار دارند.
وی تصريح کرد: مالزی که به دلايل مختلف موفق شده جمعيت زيادی از کشورهای جهان را به عنوان دانشجو در دانشگاه های خود بپذيرد و سهم قابل توجهی از اين دانشجويان به دانشجويان ايران تعلق دارد، تنها هشت هزار و 837 مقاله توليد كرده و رتبه 27 جهان را احراز کرده است. رتبه رژيم اشغالگر قدس هم با توليد 9 هزار و 149 مقاله، بيست و ششم جهان است.
رييس مرکز منطقهيي اطلاع رسانی علوم و فناوری در گفتوگو با ايسنا خاطرنشان كرد: عربستان سعودی و مصر به ترتيب با پنج هزار و 787 مقاله و پنج هزار و 629 مقاله دارای رتبه های 38 و 40 توليد علم جهان می باشند.
مهراد خاطرنشان كرد: ارتقاي مرتبه ايران در توليد علم در شرايطی حاصل شده است که تحريم های مختلف نه تنها بر کليت جمهوری اسلامی ايران بلکه بر دانشگاه ها و موسسات پژوهشی و فناوری کشور نيز تحميل شده، طوری که کشورهای غربی حتی از فروش برخي مجلات به دانشگاهها و مراکز تحقيقاتی امتناع می ورزند، با اين حال از آنجا که دانشمندان جمهوری اسلامی ايران راه ترقی و پيشرفت علمی را با توجه به سند چشم انداز ايران 1404 و نقشه جامع علمی کشور به خوبی شناخته اند اکنون هيچ حرکتی نمی تواند روند پيشرفت های علمی ايران را کند كرده و به تاخير اندازد.
سرپرست پايگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) تاكيد كرد: با اصلاح آئين نامه ارتقا که در آن به موازات توليد علم به شکل انتشار مقالات در مجلات معتبر بين المللی به کاربردی کردن علم نيز توجه ويژه ای شده، می توان انتظار داشت که در آينده نه چندان دور بخش مهمی از مقاله های علمی دانشمندان کشور در عرصه های تجاری جنبه کاربردی پيدا کرده و بخش صنعت کشور نيز از اين حرکت مهم علمی استقبال و در تجاری سازی يافته های علمی به نحو مطلوب بهره جويي کند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
علم و فنــاوری ,
,
:: برچسبها:
تولید علم ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2523
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391
|
به نقل از مهر، آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی بعدازظهر یکشنبه در ادامه تفسیر سوره احزاب که در شبستان بزرگ امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه(س) برگزار شد اظهار داشت: منافقان بر اثر ضعف ایمان و یا نداشتن ایمان فکر میکردند هر لحظه ممکن است لشکر احزاب به آنها حمله کرده و زنان آنها را به اسارت ببرند.
این مرجع تقلید با بیان اینکه هر چه ایمان انسان قویتر باشد شجاعت او بیشتر است، به سرنوشت برخی از اصحاب امام علی(ع) اشاره کرد و گفت: اگر تاریخ اصحاب امام علی(ع) جمع شود یک کتاب خواندنی میشود.
وی ادامه داد: امام علی(ع) چه مردانی را پرورش داد که هر کدام آنها از نظر دانش، سخاوت، ساده زیستی، ایمان و عشق به خاندان پیغمبر الگو بودند.
آیتالله مکارم شیرازی پیغمبر اسلام را الگویی برای همه مسلمانان دانست و تاکید کرد: شجاعت پیامبر در میدان جهاد عجیب بود و ایشان در میدان سادهزیستی سرمشق ما هستند.
وی با اشاره به ساده زیستی پیامبر در جشن ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) اظهار داشت: پیامبر دستور داد مقداری خرما و روغن تهیه کردند و آستین مبارک را بالا زد و با دستان خودش حلوا درست کرد و دستور داد میان میهمانان توزیع شود اما اکنون بعضی از جشنهای عروسی آنقدر پرخرج است که شب جشن عروسی، عزای آنها محسوب میشود.
این استاد برجسته حوزه تاکید کرد: بعضیها میگویند اگر مراسم کم خرج باشد آبروی آنها میرود. آبرویی که به این مسائل بند است هر چه زودتر برود بهتر است.
آیتالله مکارم شیرازی یکی از مهمترین موانع ازدواج را پرخرج بودن و پر رزق و برق بودن مراسم جشن و جهیزیه یاد کرد و گفت: در مراسم خواستگاری هم گفته میشود اتومبیل داماد از چه نوع اتومبیلی است؟ آیا خانه شخصی دارد؟ درآمدش چقدر است؟ در حالی که مراسم ازدواج باید ساده برگزار شود.
این مرجع تقلید از بالابودن هزینه پرداخت دستمزد به برخی ورزشکاران انتقاد کرد و گفت: ورزش امر سادهای است و اگر در حد خود باشد باعث سلامتی میشود و باید در همه شهرهای کشور برنامههای ورزشی برای جوانان باشد اما وقتی ورزش تبدیل به حرفهای میشود آسیبهای به همراه دارد.
وی افزود: چه حقوقهای کلانی به برخی از ورزشکاران میدهند و در جراید نوشتهاند، اما اگر جوان دانشمندی در آزمایشگاه داروهایی که جلوی بیماریهای خطرناک را گرفته کشف کند و ما را از کشورهای دیگر بینیاز کند حقوق او قابل مقایسه با ورزشکاران نیست.
آیتالله مکارم شیرازی با بیان اینکه تا کی میخواهیم چشم و گوش بسته دنبال غربیها باشیم، اظهار کرد: ریخت و پاشهایی که میشود نشان میدهد که تا رسیدن به حقیقت خیلی راه است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اجـــتماعــــــی ,
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مکارم ,
رایه الهدی ,
ورزش ,
ازدواج ,
:: بازدید از این مطلب : 2478
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391
|
راه شناسایی رضایت خدا از بنده/ ویژگی مؤمن از نظر امام جواد(ع)
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی میگوید: اگر در مصیبتها و نداریها از خدا گله نکنیم و تسلیم خدا باشیم، یعنی اینکه ما از خدا راضی هستیم و خدا هم از ما رضایت دارد.
* دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین»
خدایا در این روز از تو درخواست میکنم آنچه را که رضای تو در اوست، و به تو پناه میبرم از آنچه تو را پسند است و از تو توفیق میخواهم که در این روز به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانی نکنم، ای عطا بخش سوالکنندگان!
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در ترجمه این دعا میگوید: در این دعا رو به پروردگار میگوییم؛ «ای خدا، من از تو چند چیز را در ماه رمضان سؤال میکنم، اول اینکه تو از من راضی شوی و زندگی من طوری باشد که از من رضایت داشته باشم. این توفیق است که آدم کارهای خود را به گونهای انجام دهد که خدا از او راضی باشد و پناه میبرم به تو از چیزهایی که تو را اذیت میکند، یعنی از گناه و اطاعت از شیطان و اطاعت از نفس.»
وی میگوید: اگر میخواهید بدانید که خدا از شما راضی هست یا نه، ببینید خودتان در ته دل از خدا راضی هستید؟ اگر راضی باشید، خدا هم از شما راضی است.
این عالم ربانی میافزاید: حدیث داریم که شما مانند بیمار هستید و خدا مانند دکتر و طبیب. همانطور که دکتر هر چه بگوید، بیمار میپذیرد، خدا هر چه به ما داد، ما هم باید رضایت داشته باشیم.
آیتالله مجتهدی تهرانی ادامه میدهد: اگر در مصیبتها و نداریها از خدا گله نکنیم و تسلیم خدا باشیم، یعنی اینکه ما از خدای راضی هستیم و خدا هم از ما رضایت دارد. اما خیلی سخت است که انسان ذرهای گله از خدا نداشته باشد.
وی در شرح فراز «وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ» دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان میگوید: خدایا از تو توفیق میخواهم که در ماه رمضان اطاعت تو را کنم و گناه انجام ندهم! روایت داریم از امام نهم (ع) که فرمود: مؤمن باید 3 خصلت داشته باشد. اول توفیق داشته باشد، دوم خودش را موعظه کند و سوم اینکه نصیحت دیگران را قبول کند.
این استاد اخلاق با اشاره به مالاندوزی برخی از مردم برای وراث، گفت: وارثان خود را به خدا بسپارید و نه به پول. حدیث داریم که اگر وارث خوب هستند، خدا خودش نگهبان آنهاست و اگر بد و دشمن خدا هستند؛ چرا برای دشمنان خدا زحمت میکشید؟
آیتالله مجتهدی تهرانی میگوید: در پایان دعا برای استجابت دعا میگوییم؛ ای خدایی که به هر کسی که از تو چیزی سؤال میکند، تو جود میکنی و نسبت به او بخشش داری، دعای ما را استجابت کن! ما گاهی سائلین را رد میکنیم؛ اما خدا درخواست همه را میدهد و رد نمیکند؛ ولی گاهی چیزی که صلاح ما نیست را از خدا میخواهیم و خدا نمیدهد؛ البته آن خواسته را هم در قیامت برآورده میکند.
وی در پایان میگوید:در قیامت بندگان میپرسند؛ خدایا اینها که به ما میدهی، چیست؟ خطاب میآید که در دنیا خواستی صلاح نبود بدهیم و الان آن را برآورده میکنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
هیئت منتظران مهدی(عج) ,
:: بازدید از این مطلب : 2512
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391
|
آیتالله تهرانی میگوید: وقتی میخواهی از خدا تقاضا کنی، نگاهی هم به سوابق گذشتهات بکن و بگو: خدایا! مرا ببخش. بعد با صدق نیت، استغفار کن...
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیکَ وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیکَ»
مروری بر مباحث گذشته
جملاتی که اوّل بحثم در مباحث دعا مطرح میکنم از علی(ع) است و از مناجاتهای ایشان است. بحث ما این بود که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعای به خیر برای خود و دیگران، حال چه مادّی باشد و چه معنوی و به خصوص در لیالی قدر که به آن سفارش شده است.
عرض شد، در روایت موثّقّه زراره داریم که شب نوزدهم، لیله تقدیر بود. یعنی شبی که مسائل موجودات را نسبت به سال آینده بررسی و اندازهگیری میکنند و در آن روایت داشت که شب بیست و یکم لیله ابرام است؛ یعنی در امشب آنچه را نسبت به شخص بررسی و اندازهگیری کردهاند، ثبت و ضبط میکنند و بعد آنچه را که نسبت به سال آینده مناسب دیدهاند، در شب بیست و یکم قرار میدهند. عرض کردم اگر بنا باشد که بررسی و اندازهگیریها بر محور سوابق باشد، یعنی براساس آنچه سال گذشته انجام دادهایم، سال آینده را برای ما ترسیم کنند، مصیبت است؛ لذا عرض کردم شب نوزدهم شب شرمندگی است.
ترمیم گذشته و ترسیم آینده
اینجا جمع شدهایم و خیلی ساده چه میخواهیم؟ بنده فکر میکنم که شما هم همینطور باشید. دو تا چیز میخواهیم. یک: ترمیم نسبت به گذشته، دو: ترسیمِ خوب نسبت به آینده.
چقدر بد بودیم! آیا میبخشی؟
ترمیم گذشته؛ به این معنا که ما بد کردیم و این قابل انکار نیست. سال گذشته اینقدر گناه و خطا کردیم که خودمان نمیتوانیم خطاهایمان را بشماریم، پس اوّلین چیزی که میخواهیم درخواست کنیم ترمیم گذشته است و آن اینکه: خدایا عفو کن! به تعبیری که در قرآن هم وجود دارد، «صفح جمیل» کن. خیلی ساده بگویم: خدایا! ندیده بگیر؛ امشب اینطور با ما برخورد کن. صحیفه اعمالِ ما را که «نعوذ بالله»، به خطاهایمان آلوده شده است، پاک و تمیز کن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل باید تقاضای ترمیم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبیری که در روایات و از پیغمبراکرم برای لیله قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو کنید و به تعبیر اهل معرفت ستّاریتِ ناشی از غفّاریتِ خدا را بخواهیم. به طوری که هیچگونه تبعاتی نسبت به خطاهای گذشتهمان برای ما نباشد.
چه مقدار از گناهانم بخشیده میشود؟
بعد آن وقت سراغ ترسیم میآییم. به این معنا که: خدایا! سال آینده را سال خوبی برای ما ترسیم کن، یعنی امر کن که سال خوبی باشد. در اینجا مطلب مهمّی است و به ذهن همهمان میآید که: ما ترمیم را از خدا تقاضا میکنیم و طلب عفو میکنیم؛ حالا سؤال پیش میآید: چون من یک موجود کوچک و محدود و کوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو میکند؟ بنابراین اوّل سؤال این است که آیا عفو میکند یا نه؟ و دوّم هم چقدر؟
سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمیدهد؟
روایتی است که عثمانبنعیسی از امام صادق(ع) نقل میکند. راوی میگوید: «قُلتُ»؛ یعنی به حضرت عرض کردم: «آیتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا»؛ دو آیه در قرآن است که میخواهم ببینم مصداقی در خارج دارند یا ندارند؟ گشتم و مصداقی هم پیدا نکردم، «قَالَ وَ مَا هُمَا»؛ حضرت به او میگوید: آن دو آیه کدام است؟ در نقلی است که، «لا اَدری ما تَأویلُه»؛ نمیدانم که تأویل این دو آیه چیست؟ «وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ این آیه که من را بخوانید، از من درخواست کنید و من جوابگوی درخواست شما هستم، «فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً»؛ از خدا حاجت میخواهم امّا از اجابت خبری نیست و به تعبیر ما میخوانم ولی پاسخی نیست. امام صادق(ع) فرمود: «قالَ(ع) أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ»؛ تو فکر میکنی که خدا خلف وعده میکند؟ یعنی وعده میکند و بعد به آن عمل نمیکند؟ «قُلْتُ لَا»، نه! چنین چیزی نیست، «قَالَ فَمِمَ ذَلِکَ»؛ بگو پس چهطور شده که میخواهی و بعد هم میبینی به اجابت نرسید و میگویی چنین چیزی نیست؟ علّت آن چیست؟ حضرت به او میگوید: من علّت آن را به تو میگویم. «قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ»؛ به تو خبر میدهم.
استجابت دعای مطیعین
در اینجا حضرت انسانها را دو گروه میکند، «مطیعها» و «عاصیها». گروه اوّل: «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ»؛ حضرت فرمودند: کسی که خدا را در آن امری که کرده اطاعت کند و بعد از خدا در آن جهتی که با او هم سو باشد، تقاضا کند، خدا جوابش را میدهد. «قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ»؛ امّا جهت دعا چیست؟
برای اجابت دعا چه کنیم؟
حضرت در اینجا مطیعین را کنار میگذارد و آن چیزی را که مبتلا به همه است و مربوط به عاصین است وسط میکشد. حضرت میفرماید: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ»؛ ابتدا نسبت به نعمتهایی که به تو عنایت کرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِی(صَلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمتهایش تشکّر کن و به پیغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ». مهم اینجا است. سراغ گناهانی که کردی برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف کن. بگو: خدا! بد کرد. تکتکِ معصیتها را در ذهن خود بیاور، «ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا»؛ پس با این خطاهایت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ»؛ تکتکِ گناهانی که به یادت میآید، «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر که یادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِی عَلَیکَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آنهایی که در نظرت نیست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه کن.
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
رایه الهدی ,
توبه ,
استغفار ,
:: بازدید از این مطلب : 2250
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
کشوری گفت بیخود میکنی نقشم را بازی نکنی/برای بازی ریشم را نمیزنم
خبرگزاری فارس: سیدجواد هاشمی که خودش را معلم میداند و نه مجری و بازیگر و کارگردان و آهنگساز، میگوید برای بازی در یک فیلم ریشهایش را نمیزند...
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «سیدجواد هاشمی» هنرمندی است که بازیگری، اجرا، نویسندگی، آهنگسازی و کارگردانی همه در کارنامهاش جمعاند، اما از او که بپرسی چهکارهای، خودش را تنها یک معلم میداند و بس.
وی که این روزها به گفته خودش از ابتدای ماه مبارک رمضان شاید یک شبانه روز کامل نخوابیده، هم اجرای تئاتر دارد، هم پخش زنده برنامه تلویزیونی؛ خواب نیز برایش دست نیافتنی شده به فراخور. اما با همه این اوصاف در این تنفسهای چند ساعته بین کارهایش، برایمان وقتی خالی کرد تا با هم گپی بزنیم.
مشروح گپوگفت فارس با سیدجواد هاشمی در ادامه میآید:
* خودتان رو معرفی کنید؟
سیدجواد هاشمی پوراصل.
* اهل کجائید؟
من تهران به دنیا آمدم، صادره از تهران. اما اصلیتم تالشی است، آن طرف بندرانزلی.
* پدرتان چه کاره بود؟
پدرم قبل از انقلاب آهنگساز و بعد از آن وکیل دادگستری.
* شغل خودتان؟
معلم هستم.
* چند سال است که معلم هستید؟
29 سال.
* خودتان چند سال دارید؟
من 47 سالم است به شرطی که زمستان بیاید.
* ازدواج کردید؟
بله
* فرزند هم دارید؟ اسمهایشان چیست؟
دو فرزند، محسن و فاطمه
همیشه درس زبان را از روی دست سعید آقاخانی مینوشتم
* در مدرسه چه درسی میدهید؟
من جز ریاضی و فیزیک و زبان انگلیسی همه چیز درس دادهام.
* چرا؟
من در دانشگاه همیشه زبان را از روی دست «سعید آقاخانی» مینوشتم. البته با اجازه استاد! چون اهل تقلب نبودم. جالب اینجا بود که یک بار سعید برگهاش را با من عوض کرد من شدم 17 و او 16؛ چون وقت نکرد برگه خودش را پر کند!
همیشه میگویم «سعید آقاخانی» در پاس کردن زبان، خیلی در زندگیام نقش داشته. من ضربالمثل بودم در کلاس زبان، اگر استاد سادهترین سوالها را میپرسید و کسی بلد نبود میگفت: «واقعا که! این که جوابش رو هاشمی هم بلده!» من ضربالمثلی بودم، برای خودم.
یک سال است که در تعلیقم
* هنوز بازنشسته نشدید؟
(کمی مکث میکند) خیر اما یک سالی است که در تعلیقم.
* چرا؟
من به شدت از مسئولان آموزش و پروش منطقه 11 دلخورم، به خاطر اینکه بعد از 28 سال خدمت، تازه یادشان آمد که من را از کار تعلیق کنند.
* شاید کلافهشان کردید؟
نه این طوری نیست، چون من اوایل کارم که زیاد مدرسه نمیرفتم، همهاش جبهه بودم. بعد از جنگ هم، مدرسه که تمام میشد میرفتم سر فیلمبرداری.
سالی 600 پیشنهاد مجریگری دارم
* به نظرتان این طور کار کردن، کمی عجیب نیست؟
خب، من در کانونها کار میکردم و آموزش موسیقی و سرود و تئاتر میدادم. من بچههایم را از 6 عصر تا شب آموزش میدادم و کسریها جبران میشد.
فکر میکنم با من لج کردند و از آنها گلهمندم، مخصوصا از رئیس آموزش و پروش منطقه 11 سرکار خانم ماجد. من فکر میکنم ایشان میتوانست قدر و منزلت این همه آدمهای بزرگ را که در عرصه هنر تربیت کردم را در نظر بگیرد و بعد این کار را کند. البته حقوق آموزش و پرورش برایم هیچ اهمیتی نداشت. این را میگویم و با افتخار میگویم که من با ماشین آخرین سیستم وارد محل کارم در میدان راهآهن میشدم.
* حقوق آموزش و پرورش در یک ماه، یک چهارم یک ساعت حقوق مجریگری من است
شما فکر کنید، حقوق آموزش و پرورش در یک ماه، یک چهارم یک ساعت حقوق مجریگری من است. من اگر من فقط مجریگری کنم میلیاردر میشوم! سالی 600 پیشنهاد برای اجرا دارم. به طور متوسط روزی 2 تا، به هیچ کس این قدر مجریگری پیشنهاد نمیدهند.
* اولین فیلمی که بازی کردید چه بود؟
فیلم «پرواز در شب» رسول ملاقلی پور در سن 19 سالگی.
* تئاتر، سینما، تلویزیون کدام را ترجیح میدهید؟
تئاتر
* چرا؟
من سالی دو تئاتر کار میکنم، اما سالی دو فیلم بازی یا کارگردانی نمیکنم؛ بنابراین تئاتر را بیشتر دوست دارم.
* جنگ رفتید؟
بله.
* در کدام گردان و لشکر یا دسته؟
لشکر 27 محمد رسولالله، گردان مقداد. در تبلیغات هم بودم، اما برای اولین بار که به جبهه رفتم در تیپ قدس لشکر خوزستان بود، من 15 سالم بود و چون قدم کوتاه بود، شنیده بودم که بچههای کوتاه را هم در شادگان اعزام میکنند، برای همین به شادگان رفتم و با بچههای آنها اعزام شدم.
* چه سالی بود؟
سال 61
پدرم حاضر بود برایم «بی.ام.و» بخرد تا جبهه نروم
* پدرتان راضی بودند که به جبهه بروید؟
نه، اصلا. حاضر بود یک «بی.ام.و» زیر پایم بگذارد که من نروم جبهه، البته پدرم هم دوست دارم، او واقعا بزرگوار است.
* ایشان را راضی کردید یا در شناسنامهتان دست بردید؟
پدر و مادرم از هم جدا شده بودند، مادرم من را به اصرار راهی جبهه کرد. البته اصرار که نه تشویق، چون خودم هم خیلی دوست داشتم.
بقیه در ادامه مطلب... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اجـــتماعــــــی ,
فـــــــــرهنـگی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2612
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
حضرت علی(ع) میفرماید: ای جوینده علم! عالم سه نشانه دارد: علم و حلم و سکوت و برای متظاهر به علم سه نشانه: با برتر از خود به ناروا نزاع میکند و به فروتر از خود به چیرگی ستم میکند و حامی ستمگران است.
کسب علم و برپایی جلسات علمی از جمله مواردی است که همواره از سوی ائمه اطهار علیهمالسلام مورد توجه قرار گرفته است به طوری که پاداش عالمان دینی، برتر از عبادت کنندگان ذکر شده است از این رو در شب قدر نیز میتوان علاوه بر عبادت به کسب علم نیز پرداخت.
به همین مناسبت این نوشتار ما به بیان ارزش علم و پاداش گرامی داشتن علما از کتاب «مفاتیحالحیات» علامه جوادی آملی میپردازد.
ارزش علم و عالم
خدا درباره ارزش علم و عالم در قرآن میفرماید: بگو آیا کسانی که خدا و دین او را میشناسند با کسانی که خدا و دین او را نمیشناسند یکسانند؟ تنها خردمنداناند که حقایق را درمییابند.
رسول گرامی (ص) نیز فرمود: برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهاردهم بر دیگر ستارگان است. در سخنی دیگر فرمود: از جبرئیل پرسیدم: آیا عالمان نزد خدا گرامیترند یا شهیدان؟ گفت: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامیتر است. زیرا پیروی عالمان از پیامبر(ص) است و پیروی شهیدان از عالمان.
یکی از عبادتهای پرفضیلت تکریم عالمان است. در این بخش ذیل سه عنوان ارزش عالم، فضیلت طلب علم و تعلیم آن روایاتی عرضه میشود:
فضیلت نگاه به عالم و پاداش آن
پیامبر اکرم (ص) فرمود: نگاه به چهره عالم عبادت است و نیز فرمود: نگاه به چهره عالم برای تو برتر از آزاد کردن هزار برده است.
فضیلت زیارت عالم و پاداش آن
حضرت رسول (ص) فرمود: هر کس دوست دارد به آزاد شدگان خدا از آتش بنگرد، به طالبان علم نگاه کند پس به آن که جانم در دست اوست، سوگند هیچ طالب علمی به خانه عالم (محل تحصیل) آمد و شد نمیکند، مگر اینکه خدا برای هر قدمش یک سال عبادت مینویسد و برای هر قدم او شهری در بهشت بنا میکند و چون بر روی زمین راه میرود زمین برایش آمرزش میطلبد و شب و روز او در حالی سپری میشود که مورد مغفرت الهی قرار گرفته است و فرشتگان برای آنان شهادت میدهند که اینان آزاد شدگان خدا از آتشاند.
پاداش گرامی داشتن عالمان
رسول خدا (ع) فرمود: هر کس عالمی را گرامی بدارد مرا گرامی داشته است و هر کس مرا گرامی بدارد خدا را گرامی داشته و هر کس خدا را گرامی بدارد پایان کارش بهشت است.
از امام صادق (ع) روایت شده است که میفرماید: هرکس عالم دینشناس مسلمانی را گرامی بدارد در روز قیامت، خدا را در حالی ملاقات میکند که از وی راضی است.
ویژگی عالمان مورد احترام در قرآن
خشیت الهی: از میان بندگان خدا تنها عالماناند که از خدا میهراسند و در برابر او خشوع میورزند.
ابلاغ رسالت و نترسیدن: هم آنان که پیامهای خدا را ابلاغ میکردند و از خدا میترسیدند و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و حسابرس بودن خدا را بس میدانند پس بایسته است که تنها از او پروا شود.
فروتنی و تسلیم در برابر قرآن: به آنان که علم داده شد باید بدانند که قرآن حق و از جانب خدای توست و به آن ایمان آورند و دلهایشان در برابر آن فروتن ونرم میشود.
گریه و مناجات: کسانی که پیش از آن به آن ها علم ارزانی شده است چون قرآن بر آنان خوانده شود به زمین میافتد و سجده میکنند و میگویند پروردگارمان منزه است. وعده پروردگارمان عملی خواهد شد. سجده میکنند و میگریند در حالی که بر خشوع آنها افزوده میشود.
رسول خدا (ص) با استناد به این آیه فرمود: آن که به علمی دست یافته که سبب گریه او نمیشود در حقیقت به علم غیر نافع رسیده است.
زمان شناسی و خود شناسی: امام صادق (ع) در معرفی عالمان مورد احترام میفرماید: صاحب فقه و خرد، دارای اندوه و حزن و بیداری در شب است. سر در جامعه بندگی نهاده و در تاریکی شب برپا میخیزد و در حالی به عمل میپردازد که خشیت الهی او را فرا گرفته و بیمناکانه خدا را میخواند و به شان خود توجه دارد ومردم زمان خود را میشناسد و از مطمئنترین برادرانش وحشت دارد. خدا ارکان اینگونه عالم را استوار میکند و روز قیامت به او ایمنی میبخشد.
امیر مومنان (ع) همواره میفرمود: ای جوینده علم! عالم، سه نشانه دارد: علم و حلم و سکوت و برای متظاهر به علم سه نشانه: با برتر از خود به ناروا نزاع میکند و به فروتر از خود به چیرگی ستم میکند و حامی ستمگران است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2225
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی میگوید: باید خودمان را شست و شو بدهیم تا لیاقت حضور در مهمانی خدا را داشته باشیم، پس اگر میخواهید از روزه ماه رمضان استفاده کنید، باید از گناه شست و شو پیدا کنید.
* دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
«اللّهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین»
«خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه و پاکم کن در آن از عیبها و آزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دلها، اى چشم پوش لغزشهاى گناهکاران»
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ» میگوید: در این دعا از خدا میخواهیم تا ما را از گناهان شست و شو دهد. اگر قصد رفتن به میهمانی داشته باشیم خودمان را شست و شو میدهیم و تمیز میکنیم، حالا ماه رمضان میهمان خدا هستیم آیا خودمان را و دلمان را از گناه تمیز کردهایم؟
وی میافزاید: ماه رمضان ماهی است که شما را دعوت کردهاند به میهمانی خدا و رفتن به میهمانی مقدماتی دارد از جمله شست و شو دادن؛ اما در ماه رمضان کسی به فکر این نیست که خودش را تمیز کند.
راهپاک شدن انسان از گناهان
این استاد اخلاق ادامه میدهد: باید خودمان را شست و شو بدهیم تا لیاقت حضور در مهمانی خدا را داشته باشیم، پس اگر میخواهید از روزه ماه رمضان استفاده کنید باید از گناه شست و شو پیدا کنید.
این مجتهد و عالم ربانی در ادامه میگوید: برای اینکه از خدا بخواهیم تا ما را پاک کند، باید نیمه شب از خواب برخیزیم و مانند کودکان اشک بریزیم و گریه کنیم و چون خدا مهربان است ما را میبخشد.
وی در ادامه در شرح فراز «وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ» اظهار میکند: خدایا من را از عیبم پاک کن! عیبها عبارتند از: تهمت، غیبت، دروغ، ریا، تکبر، حسد و ... بدانید که اگر عیب داشته باشیم، ثواب کامل اعمالمان نوشته نمیشود.
معنای چراغ قرمز و چراغ سبز دین
استاد بزرگ اخلاق در ادامه شرح دعای روز بیست و سوم در توضیح فراز «وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ» میگوید: در این بخش از دعای روز بیست و سوم ماه رمضان میگوییم؛ خدایا، دلم را آزمایش کن تا با اهل تقوا هماهنگ شوم! آنهایی که تقوای دل دارند، تقوای دل از تقوای زبان بهتر و ارزشمندتر است. ما گاهی زبانمان ترس خدا را اعتراف میکند، اما در دلمان ترس خدا نیست.
وی ادامه داد: در دین، چراغ قرمز به معنای حرام و چراغ سبز به معنای حلال است. حال خدا ترس کسی است که پشت چراغ قرمز بایستد و هنگامی که چراغ سبز شد، حرکت کند. البته نباید برای ترس از جریمه شدن پشت چراغ قرمز توقف کرد، بلکه باید برای احترام به قانون از آن عبور نکرد که این دو دارای ارزشهای متفاوت هستند.
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح «یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین» میگوید: ای خدایی که همه لغزشهای گناهکاران را اقاله میکند! این دعاها را درباره ما اجابت کن، اقاله یعنی اینکه شما از یک کاسبی جنسی را خریداری کردهاید و بعد از مدتی میخواهید آن را پس بدهید و مستحب است که آن کاسب جنس را پس بگیرد. این را اقاله مینامند، به خدا هم میگوییم خدایا گناهان ما را اقاله کن و ما را مفتکی و بدون هزینه بیامرز.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2956
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 21 مرداد 1391
|
آیتالله جاودان از علمای اخلاق تهران میگوید: شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر میشود.
فردی از اصحاب حضرت صادق علیه السلام خدمت امام رسیدند و حضرت فرمودند: شب بیست و یکم و شب بیست و سوم چکار میکردی؟ عرض کرد خواب بودم. مگر خبری بود؟ حضرت فرمودند خوب این شبها، شب بیداری و عبادت است. عرض کرد من خواب بودم. حضرت فرمودند نه تو یک کاری کردی که از همه برتر بود. گفت یادم نیست. فرمودند تشنه بودی و از خواب بیدار شدی. ظرف آب را که برداشتی یاد تشنگی امام حسین علیه السلام افتادی. یک قطره اشک از چشمت چکید. آن یک قطره اشکی که از سر اخلاص تمام و بیهیچ چشمداشتی از چشمانت چکید از تمام اعمالی که آن شب دیگران انجام دادند، برتر بود!
این بسیار قیمتی است. برای شب قدر صد رکعت نماز وارد است که بسیار خوب است و آثار مفصلی دارد. اما ممکن است اگر کسی یک لحظهای دلش واقعا به خدا متصل شود، از صد هزار رکعت برتر باشد.
اگر کسی دلش برای امام حسین علیه السلام سوخت بسیار قیمتی است. هر کاری برای امام حسین علیه السلام انجام دهید به درد میخورد. قدیمیها در روضه بر پیشانیشان میزدند. حالا این رسم برداشته شده است. حالا مثلا در یک روضهای دو مشت بر سینهات زدی؛ قیمتی است. فقط با اخلاص باشد. اگر اخلاصش درست باشد بسیار قیمتی است. اگر در ترازو بگذاریم ممکن است از همه اعمال ما برتر باشد.
در شب قدر به لطف و مرحمت خدا زیارت امام حسین را بخوانید. امیدواریم خدا از همه بپذیرد، مرحمت کند. قبلش هم توبه کنید و العفو گویید و مناجات بخوانید که امیدواریم انشاءالله همه این کارها برایتان تا فردای محشر باقی بماند.
شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. یعنی هشتاد سال. اگر من امشب دو رکعت نماز خواندم مثل این است که هشتاد سال نماز خواندم. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر میشود. یک صلوات فرستادم مثل این است که هشتاد سال صلوات فرستادم. ارزش این را فراموش نکنید.
شاید این شب هشتاد ساله امشب باشد. سعی کنید به خواب و کسالت نگذرد، حوصلهتان سر نرود. تحمل کنید. یک شب است. یک عمل با نشاط، صد هزار برابر عملی که از سر خستگی و بیحوصلگی باشد، ارزش دارد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله جاودان ,
صدقه ,
شب قدر ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2701
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 20 مرداد 1391
|
سید علی دوامی به سال 1346 در ساری متولد شد. سید علی 21 سال بعد ، به سال 1367 در منطقه عملیاتی شلمچه ، در لباس سربازی نهضت حضرت روح الله بال در بال ملائک گشود. او در زمان شهادت ، جانشین فرماندهی گردان مسلم ابن عقیل از لشکر 25 کربلا را بر عهده داشت.
بی شک زندگی کوتاه این شهید عزیز ، سرشار از نکته های آموزنده و جالب توجه است اما تنها یکی از آن ها است که سید علی را در میان اهل دنیا شاخص تر از سایر همرزمان شهیدش می کند. او در 21 رمضان به دنیا آمد و در 21 رمضان به شهادت رسید. نامش هم «علی» بود. بعضی ها اعتقاد دارند ، این که در زمان شهادت هم 21 سال داشته است ، حلقه دیگری از همین نشانه ها به حساب می آید.الله اعلم. به بهانه قرار داشتن در ایام شهادت مولا امیر المومنین (صلوات الله علیه) که سالگرد شهادت سید علی دوامی هم هست ، نگاهی می کنیم به تعدادی از تصاویر به یادگار مانده از او که از پایگاه رزمندگان شمال برداشت کرده ایم.
این عکس ها تنها بخشی از جمال زیبای شهیدانی چون او را به نمایش می گذارد. حقیقت آنان جز در میان آسمانیان شناخته شده نیست و شاید زمانی که این سید ، در رکاب مولایش بازگردد تا انتقام خون شهدای کربلا را بستاند ، بخش دیگری از زیبایی روح بلند او آشکار شود. خدا را چه دیدی ، شاید آن روز هم 21 رمضان باشد.
و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا
روحمان با یادش شاد
تصاویر کودکی شهید سید علی دوامی
شهید دوامی، جانشین فرمانده گردان مسلم ابن عقیل
شهید سید علی دوامی جانشین فرمانده گردان مسلم
جانشین فرمانده گردان مسلم بن عقیل در لباس غواصی
تشییع پیکر شهید سید علی دوامی
و کوچه ای معطر به یاد شهید...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ایثـار و شهادت ,
,
:: برچسبها:
21رمضان ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2359
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
به گزارش مشرق ،اپل و گوگل نرمافزار كاربردي پخش برنامههاي تلويزيوني شبكه المنار را باز حذف کردند.
نرم افزارهاي كاربردي Apple iTunes و Google Play براي پخش برنامه ايستگاه تلويزيوني المنار كه وابسته به سازمان حزبالله لبنان است، حذف شدهاند كه اين مسئله دسترسي كاربران به اين برنامهها را در سيستم عامل آيفون و اندروئيد غيرممكن ميسازد.
هرچند كه اتحاديه اروپا اخيراً درخواست اسرائيل مبني بر قرار دادن حزبالله در فهرست سازمانهاي تروريستي را نپذيرفته است اما اين گروه و شبكه تلويزيوني وابسته به آن از سوي آمريكا و ديگر كشورها به عنوان سازمانهاي تررويستي شناخته ميشوند.
شبكه خبري يهوديان(JN1) در مصاحبهاي با "تال اوفر"(Tal Ofer) نماينده بريتانيا در پارلمان يهوديان اروپا پرسيد كه طرح ممنوعيت استفاده از نرم افزار كاربردي اپل و گوگل براي پخش برنامههاي تلويزيون المنار چه واكنشي را در كميتههاي يهوديان به دنبال داشته است.
تال اوفر، نماينده بريتانيا در پارلمان يهوديان اروپا:
"اين تصميم بسيار خوبي است، چون نشان ميدهد كه حزبالله يك سازمان تروريستي است و اين دقيقاً همان چيزي است كه ميخواهيم در اتحاديه اروپا شاهد آن باشيم... در اروپا مشكل اينست كه حزبالله را بازيگر قانوني ميدانند چون نماينده دولت لبنان است، چون در ارتش لبنان و ساير ارگانها نفوذ كرده است. با اينحال، حزبالله يك گروه تروريستي است كه نيروهاي مسلح خود را دارد، و براي انجام حملات تروريستي عليه اهداف اسرائيلي و يهوديان در سرتاسر جهان از جانب ايران مورد حمايت مالي قرار ميگيرد، دست به حملات انتحاري ميزند و ايدئولوژي آن اسلامگرا و بسياري از آموزههاي آن ضديهودي است."
غولهاي دنياي فناوري اطلاعات براي حذف اين برنامه كاربردي تحت فشار قرار گرفتند كه اين نرم افزار را در ماه جولاي براي مدت كوتاهي در دسترس كاربران قرار داده بودند تا اينكه گروههاي فشار از جمله اتحاديه ضدافتراء به اين مسئله اعتراض نمود كه شبكه تلويزيوني المنار "بر تبليغات ضدآمريكايي و ضداسرائيلي تمركز نموده و نفرت و خشونت را در بين مخاطبان ترويج ميدهد."
برای دانلود فیلم کلیک نمایید
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
دفــاع و امنیت ,
,
:: برچسبها:
حرب الله ,
گوگل ,
اپل ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2697
|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
به گزارش مشرق؛ مجله آمریکایی نشنال اینترست، در مقاله ای با عنوان "سلاح مخفی ایران" که توسط شخصی به نام "کِوین لیم" نوشته شده است با اشاره به حوادث سوریه می نویسد: وقایع سوریه برای ایران دارای عوارضی است. ایران با تحریم هایی مواجه است و این در حالیست که حافظ اسد و بشار اسد هر دو از متحدان ایران بوده اند. ضمن آنکه این دو رهبر سوریه، در کنار حزب الله لبنان و گروه های آزادیخواه فلسطینی نیز در محور مقاومت نقشی کلیدی را ایفا کرده اند. حزب الله موفق ترین نتیجه عملکرد ایران در بحث صدور انقلاب بوده است اما شکست سوریه می تواند یک ناکامی برای ایران در صدور انقلاب محسوب شود.
این مجله آمریکایی در ادامه مقاله خود آورده است: ایران قابلیت های نامتقارن فراوانی را در خود ایجاد کرده است که توسط بخش های مختلفی در این کشور از جمله سپاه پاسداران، وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات و ... پیگیری و هماهنگی می شوند.
یکی از این بخش ها که می توان از آن با عنوان "شناخته شده ی ناشناس" و محرک اصلی در تدبیرهای برون مرزی جمهوری اسلامی ایران یاد کرد، واحد قدرتمندی به نام سپاه قدس است که تمرکز اصلی آن بر مسئله صدور انقلاب اسلامی، ایجاد بازدارندگی و مقولاتی از این دست است.
نشنال اینترست می افزاید: بر اساس گزارش گروه جنگ آمریکا در سال 2010، نیروی قدس، مغز متفکر مقابله خارجی با دشمنان جمهوری اسلامی ایران و حامی اصلی حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی در سال 2006 بوده است.
در سال های اخیر، توجه محافل بین المللی به سمت سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده این نیرو به عنوان شخصیتی مرموز جلب شده است.
به گزارش نشنال اینترست، یک کارشناس از موسسه آمریکن اینترپرایز در همین زمینه می گوید: مدارکی رسمی درباره سرلشکر سلیمانی وجود ندارد اما گفته می شود او نقش های مهمی را در جنگ هشت ساله ایران با آمریکا، در غائله کردستان، در دفع کاروان های شرارت و مواد مخدر در شرق ایران و همچین در افغانستان ایفا کرده است.
این کارشناس آمریکایی تصریح می کند که سرلشکر سلیمانی روابط نزدیکی نیز با رهبر جمهوری اسلامی ایران دارد و در حال حاضر چهره ای با نفوذ است که تبدیل به یک اسطوره شده است.
نشنال اینترست همچنین با اشاره به ادعای ژنرال پترائوس مبنی بر دریافت یک پیامک از حاج قاسم سلیمانی در عراق و تاثیر فراوان جمهوری اسلامی ایران در کشور عراق می نویسد: اما عراق تنها یک تکه از یک پازل حیاتی است و قسمت های دیگری شامل لبنان، افغانستان، سوریه و خلیج فارس نیز شامل این پازل می شوند.
بازوی بلند انقلاب اسلامی
این نشریه آمریکایی در ادامه مقاله خود از مجموعه تحت امر سردار سلیمانی با عنوان "بازوی بلند انقلاب اسلامی" یاد می کند و با طرح ادعاها و تهمت هایی علیه جمهوری اسلامی ایران در خاتمه می نویسد: معادلات ریاضی اینطور می گوید که یک جنگ سخت و طولانی در مقابل ایران و رژیم صهیونیستی قرار دارد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
دفــاع و امنیت ,
,
:: برچسبها:
حاج قاسم سلیمانی ,
رایه الهدی ,
انقلاب اسلامی ,
:: بازدید از این مطلب : 2283
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
حاج حسین سازور در پاسخ به سوالی در خصوص شکایت دولت از حاج منصور ارضی تصریح کرد: شخصیتی مثل حاج آقا منصور در این سی و دو سال انقلاب در مقاطع مختلف اعلام نظر کرده است و موضع گرفته است این موضعی که حاج آقا در دولت فعلی گرفته است یکی از بخش ها است.
یک بخشی از مردم جامعه ما به این چیزها حساس هستند و می بینند که این موضع گیری ها هیچ انگیزه دنیایی و مادی نداشته است. اگر به فرض حاج آقا منصور برای دنیا می خواست همچین موضعی بگیرد آن وقت باید خانه ی ایشان از نازی آباد به چند محله بالاتر می رفت و بزرگتر هم می شد. مردم همه این تغییرات را متوجه می شوند و تبعا آنهایی هم که در مقابل این ها ایستاده اند را می بینند.
بعضی اوقات موضع گیری ها و ایستادن ها در برابر انحرافات و ایستادن ها در برابر کفر هزینه پول دارد که ما پرداخت می کنیم یا هزینه آن جان دادن و زخمی شدن است، جان می دهیم و زخمی می شویم یا هزینه آن دادن آبرویمان است، آبرویمان را می دهیم یک وقتی هم هزینه زندان است، زندان می رویم.
وی در بخش دیگری از این گفت و گو تاکید کرد: حاج منصور و سعید آقا و دیگر نوکران امام حسین اگر برای دین خدا حرف زدند هیچ خدشه ای هم برای آنها نیست و هزینه اش را هم می دهند. آخر کار این است که آنها محکوم شدند وحتی زندان هم رفتند مگر علم این کار می خوابد؟ خیر کسانی صریح تر و صریح الهجه تر از آنها می آیند و این کار را انجام می دهند. مردم مذهبی و متدین نسبت به این وقایع حساس هستند و پیگیری می کنند . مطمئن باشید که این جریان مطرود مردم می شود، مطرود حزب اله خواهند شد یعنی این جریان به خودی خود خیر است که این خیر را بعدا می بینید. مشروح این گفتگو به این شرح است:
در ابتدا اگر مایل باشید از تاثیر مداحی و روضه اهل بیت علیهم السلام در جبهه ها شروع کنیم موافقید؟
بخشی از کار های فرهنگی جبهه همین روضه ها بود. مدح خوانی ها و توسلات دو بخش اساسی داشت، بخشی حماسی بود که حاج صادق آهنگران قسمتی از این وظیفه را انجام می داد ولی بخش مهمی هم مربوط به روضه بود یعنی توسلات، دعاها، شب زنده داری ها، هیئت ها، گریه ها و مناجات ها. این برنامه ها در جبهه نقش اساسی داشت که شاید یکی از ارکان پیروزی و نگه دارنده رزمنده ها درجبهه ها همین روضه بوده است. بحث در مورد مداحی در جبهه خودش یک فصل مفصلی است که من آن را به عنوان یک طرح درسی نوشتم. که اثرات مداحی در جبهه چه بوده است. آن دسته از مداحانی که در جبهه بوده و آن جا خوانده اند؛ اکنون خیلی از بقیه ی مداحان موثرترند.
وقتی از شهدا و جانبازان حرف می زنند خودشان شهید و جانباز را لمس کرده اند و این امر باعث شده حال این افراد نسبت به دیگران متفاوت باشد. اثرات جبهه بعد از جنگ روی خود خواننده ها و ذاکران و مداحان خیلی بوده است گرچه بخش عمده ای از قشرهایی که با جبهه سروکار داشتند، آن زمان را فراموش کرده اند. ولی همین الان که حدود بیست و چند سال از جنگ می گذرد ما به دلیل نوع وظیفه ای که انجام می دهیم دائما با جبهه مانوسیم. ما در سالگردها، یادواره های شهدا، دفاع مقدس و در تشیع شهدایی که از جبهه می آورند، درگیر هستیم و مستقیما با این موارد ارتباط داریم و در خواندن های الانمان هم جبهه اثر گذار است.
شما سال های طولانی است که در کنار حاج منصور ارضی هستید. شاید تا ایشان در قید حیات هستند نتوانید خیلی از حرف ها را راجع به ایشان بزنید. اما ما دوست داریم مقداری از این گنجینه را برای ما باز کنید.
به دلیل چند خصوصیتی که درحاج منصور وجود دارد و شاید کمتر کسی این خصوصیت را داشته باشد؛ ایشان از سایر مداحان متمایز شده اند یکی از این خصوصیت ها ارتباط نزدیک ایشان با جبهه و شهدا و جانبازان است و خصوصیت دیگر اعتقاد ایشان است.
ممکن است عده ای با شهدا و جبهه ارتباط داشته باشند ولی چون اعتقاد قلبی نداشته اند اکنون این موضوع را فراموش کردند و تا اینکه به مسئولیتی رسیدند راه شهید را فراموش کردند و آن تعهد دینی و اخلاقی که به شهدا داده بودند را در پیچ و خم زمانه گم کردند برای همین امام پیامی دادند و فرمودند: نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم های زندگی فراموش شوند.
وقتی شهدا را فراموش نکنیم شهدا هم ما را فراموش نمی کنند وحتی جاهایی که کم بیاوریم و به بن بست برسیم کمکمان می کنند و راه را برایمان باز می کنند. برای اینکه شهدا می دانند ما به آنها معتقدیم و با آنها رابطه داریم و این رابطه دو طرفه است.
از خصوصیات دیگر حاج منصوراین است که ایشان استاد های خوبی داشته است و آدم های متقی خوبی بالای سر ایشان بودند مثل مرحوم آقا سید علی میرهادی که خیلی متدین بود و بنده ایشان را ندیده بودم؛ مرحوم شیخ محمود نجفی که من پسر ایشان را دیده بودم. مسئله ی مهمی که درباره حاج منصور وجود دارد و در نفس حق ایشان اثر گذار بوده ، شب زنده داری و اهل سحربودن این نوکر اهل بیت است.
جلسه های کمیلی که حاجی در سید الکریم دارد بیش از چهل سال است که دایر است. نه چهار هفته، نه چهار ماه، نه چهل هفته و نه چهار سال؛ بلکه چهل سال؛ که شب های جمعه و سحر شب جمعه تا نماز صبح جمعه دعای کمیل و مناجات و گریه برقرار است. این موارد خیلی مهم است و در سالم نگه داشتن اثر بالایی می گذارد.
اگر این چند خصوصیت با خواننده ها و مداحان باشد انشاءالله عاقبت بخیری شان تضمین است ،از مواردی هم که در من کمتر است و در دیگران بیشتر؛ اخلاص است که ما به مقوله مداحی باید به عنوان یک وظیفه نگاه کنیم، و نه اینکه بگوییم ما هنرمندیم. هنر و هنرمندی تحت الشعاع است، اصل این کار یک وظیفه است همانطور که بندگی وظیفه شماست.
مداحی و ذاکری اهل بیت وظیفه ای است که ما باید آن را انجام دهیم این یک واجب کفایی است که یک عده ای این کار را انجام می دهند، از گردن بقیه افراد ساقط است،اما اگر کسی انجام نداد همه باید مداحی کنند. اگر به این موضوع به حکم یک وظیفه نگاه کنیم باعث می شود که خیلی از سختی ها برای ما ساده شود، خیلی از مشکلات برای ما حل خواهد شد و توقعات مان پایین می آید.
غیر از حکم وظیفه، هرحکمی پیدا کند، مشکلاتی بوجود می آید لذا یکی از علل موفقیت های حاجی همین است که به مقوله مداحی به حکم وظیفه نگاه می کنند.
بساط شب های ماه رمضان در مسجد ارک یک وظیفه است، بساط محرم یک وظیفه است و ما هم انشااله. در حال انجام همین کار هستیم و همین رویه را پیش می گیریم. شما که در حال گرفتن مصاحبه هستید اگر وظیفه ی خود را انجام داده باشید در حال انجام عبادت هم هستید، ولی اگر الان با من و چند روز بعد با فلان ترانه خوان مصاحبه کنید این یک وظیفه برای شما نیست بلکه این کار شغل شماست.
حاج حسین سازور بیشتر استاد است یا بیشتر شاگرد؟
همیشه شاگرد بوده و است و انشااله خواهد بود. چون ما در دستگاه اهل بیت اصلا استاد نداریم. دستگاه اهل بیت یک استاد دارد و زیر دست آن استاد همه کار می کنند، یک ارباب دارد و همه هم غلام هستند منتها این غلامان رتبه بندی می شوند غلام جوان داریم و غلام مسن داریم و در آخر هم پیر غلام است. منظور از استاد و ارباب، اهل بیت هستند.....
بقیه در ادامه مطلب..... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــــــداحــــــى ,
,
:: برچسبها:
حاج حسین سازور ,
رایه الهدی ,
حاج منصور ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2749
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391
|
ما هم یتیم کوفه
اگر نگاه کنی پیش پای چشمانت
یتیم پُر شده در کوفه های چشمانت
مگر چه دیده ای از شهر کوفه ی من که
گرفته باز دوباره هوای چشمانت
به غیر اشک خجالت نداشتم آقا!
نداشتم که بیارم برای چشمانت
و در قبال تمام جفای چشمانم
ندیده ام بخدا جز وفای چشمانت
نشسته ام که کمیل نگاه تو باشم
که مستجاب شوم با دعای چشمانت
تو مُهر سجده من ؛ تو ابوتراب منی
رواست اینکه بیفتم به پای چشمانت
و یطعمون علی حُبّه شما هستید
منم اسیر و یتیم و گدای چشمانت
بخوان دو آیه برایم ؛ دو آیه از چشمت
سپس مرا بنشان در حرای چشمانت
چه دیده ای که دو چشمت دو کاسه ی خون شد
چه دیده ای به مدینه ، فدای چشمانت
به پیش چسم تو یاس تو را چقدر زدند!!؟
چقدر صبر نموده خدای چشمانت
و میخ قصه ی تلخیست در نگاه شما
که سالهاست گرفته عزای چشمانت....
کوفه ی بی علی علیه السلام
سکوت می وزد و باد ها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند
شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه نانند
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند
هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند
تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!
هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند
هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه میخوانند
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
شعر آیینی ,
رایه الهدی ,
یتیم کوفه ,
قبله ,
نمازمدینه ,
:: بازدید از این مطلب : 2472
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم
وقتش رسیده پر بکشی سوی مادر
دیگر خجل نباش تو از روی مادرم
فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم
از پشت در دوباره تو را می زند صدا
تا که به دست تو بدهد محسن تو را
سی سال در نبودن مادر شکسته ای
پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای
در کوفه های درد مکرر شکسته ای
از مردم و نبودن باور شکسته ای
گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر
این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر
یادت که هست مادر ما قد خمیده بود
یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود
یادت که هست محسن خود را ندیده بود
یادت که هست غنچه خود را نچیده بود
آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد
موی منم شبیه تو بابا سپیده شد
مادر رسیده عطرپیمبر بیاورد
تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد
مرهم برای این دل پرپر بیاورد
تا خار را زدیده تو در بیاورد
حرفی بزن که مونس تو مادر آمده
حالا که استخوان زگلویت در آمده
بابا بگو به مادرم از غصه های من
از کوفه های بعد تو و ماجرای من
از بی حسین گشتن من از عزای من
از کوفه گردی من و از کربلای من
بابا بگو که زینب خود را دعا کند
بعد از حسین زود مرا هم صدا کند
مادر رسید و زخم سرت را نگاه کرد
گریه برای گودی یک قتلگاه کرد
پس رو به روسیاهی خیل سپاه کرد
نفرین به رقص خنجر مردی سیاه کرد
وشمر جالس ... نفس مادرم گرفت
سر که به نیزه رفت دل معجرم گرفت
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2602
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
منو مشغول خودت کن بذار درگیر تو باشم
واسه منهم سفره بنداز که نمک گیر تو باشم
تا زیر چشمات بمونم زیر تدبیر تو باشم
دیوونم کن دیوونم کن که به زنجیر تو باشم
ای خدایا شب قدره من پیشت قدری ندارم
اومدم تا سر به روی دامن عفوت بذارم
منو درگیر خودت کن که فقط مال تو باشم
منو راهی سفر کن که به دنبال تو باشم
من بی چیزو بخر تا جزو اموال تو باشم
حال خوبی نصیبم کن پی احوال تو باشم
من می خوام مال تو باشم سندم رو بزن امضا
حلقه ای توی گوشم کن منو من نوکر زهرا
تو قفس در به درم من زخمیه بال و پر من
گناهام رو می بینی که چی آورده به سر من
چون که یک عالمه غفلت پر شده دور و بر من
توی تاریکی و ظلمت کو خدایا سحر من
سحر من یه نگات یه نگاه آسمونی
تا منم سفره نشین شم کنارت تو میهمونی
روسیاهم مثل شبها مثل شبهای جدایی
مثل تاریکی شبها که نداره روشنایی
آسمون تا منو دید گفت : چقده دور از خدایی
بعیده که روسفید شی بعیده به چشم بیایی
تنها یک راه جلو پات اونم از لطف خداتِ
اون راهم راه حسینه سفر کرببلات
سفر کرببلایی دو تا بال گریه می خواد
پا توی روضه گذاشتن شور و حال گریه می خواد
پا توی مقتل نذاری که مجال گریه می خواد
سر روی نیزه یار قیل و قال گریه می خواد
مشک خالی اباالفضل چشم به راه گریه هات
دو تا دستای اباالفضل نگاه کن که جلو پات
شاید آقا واسطه شه شاید آقا بپذیره
به دو تادست ابالفضل دستتو امشب بگیره
آخه دستای این آقا تو کرامت بی نظیره
حرم چشماش قشنگه صحن چشماش دلپذیره
خوش به حال من بی کس که یک کس مثل تو دارم
جای مشک تو می خوام من همیشه گریه بیارم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: برچسبها:
حاج رحمان نوازنی ,
رایه الهدی ,
مناجات ,
:: بازدید از این مطلب : 2546
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
* دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
«اَللّهمَّ افتَح لی فیه ابوابَ فَضلکَ وَ اَنزل عَلَیّ فیه بَرَکاتکَ وَوَفّقنی فیه لموجبات مَرضاتک واسکنّی فیه بحبوحات جَنّاتکَ یا مجیبَ دَعوَه المضطَرّینَ»
«خداوندا! در این روز بر من درهای فضل و کرمت را بگشا و بر من برکاتت را نازل فرما و بر موجبات رضا و خشنودیت موفقم بدار و در وسط بهشتهایت مرا مسکن ده، ای پذیرنده دعای پریشانان و درماندگان!»
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اَللّهمَّ افتَح لی فیه ابوابَ فَضلکَ» میگوید: خدایا، دربهای فضل خودت را به روی من باز کن! خدا به فضل خودش معامله میکند و اگر بخواهد به عدل خودش معامله کند، کار ما خراب میشود. برخی در دعای قنوت میخوانند «اللهم عاملنا به فضلک و لا تعاملنا بعدلک» کسی گفت که خدایا، من این همه دعا و نماز میخوانم؛ تازه منت سرم میگذاری، با من به عدلت معامله کن. تا اینکه محکوم به اعدام شد. از طرف پیامبر زمان به او گفتند که خودت گفتی خدا به عدلش با تو معامله کن. روزی یک مگس را اعدام کردی و خدا به عدل خودش معامله کرد؛ تو مگسی را معدوم کردی و خدا تو را اعدام میکند!
وی ادامه میدهد: در قرآن آیهای است که هر پیشآمدی که برای شما اتفاق میافتد، محصول اعمال زشت خودتان است. با این حال خداوند خیلی از اعمال بندگان را ندید میگیرد. ندید گرفتن خیلی از کارهای ما توسط خدا، فضل است و اگر بخواهد همه کارهای ما را حساب کند، عدل است. یادتان باشد اگر خدا بخواهد به عدل با ما معامله کند، کار ما زار میشود.
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «وَ اَنزل عَلَیّ فیه بَرَکاتکَ» اظهار میکند: اینجا میخوانیم که خدایا برکات خودت را نیز بر ما نازل کن! برکات چیست؟ برخی عمر با برکت دارند، چه اهل علم چه غیر اهل علم. دستگیری و انجام کار خیر را برکت مینامند. معنی این فراز این است که عمر با برکت داشته باشیم. اگر پولداریم، کار خیر انجام دهیم و اگر عالمیم شاگرد تربیت کنیم و کتاب دینی بنویسیم.
این استاد اخلاق ادامه میدهد: هر عالمی و آخوندی باید کار و تدریسی داشته باشد و نگوید که پیشنمازی مسجد، کار و شغل من است. عالم اگر تدریس، تألیف و تربیت شاگرد داشت، عمرش با برکت است.
این استاد برجسته اخلاق در ادامه بیان میکند: علامه مجلسی از جمله کسانی بود که عمر با برکت کرد و کتاب ارزشمند «بحار» ایشان 110 جلد است. از آنهایی که تازه به حوزههای علمیه میآیند تا تحصیل کنند، میخواهم که فقط پیشنماز نشوند و با کار و تلاش خودشان را به درجه حضرات جوادی آملی و حسنزاده آملی برسد.
آیتالله مجتهدی تهرانی همچنین در خصوص فراز «وَوَفّقنی فیه لموجبات مَرضاتک» تشریح میکند: خدایا، در کارهایی که سبب رضایت توست، من را موفق گردان! یادتان باشد که کارهای نیک، موجبات رضایت پروردگار را فراهم میکند. اگر بتوانیم به مستحقان کمک کنیم، برای دختران دم بخت بیبضاعت جهیزیه تهیه کنیم، مسبب رضایتمندی خداوند میشوم.
وی تأکید میکند: اگر من این دعا را بخوانم ولی کاری نکنم که خدا از من راضی شود، فایده ندارد.
این استاد اخلاق در شرح «واسکنّی فیه بحبوحات جَنّاتکَ» میگوید: خدایا من را واسط بهشت ساکن کن! فلسفه وسط بهشت را نمیدانم و شاید اولیاء و انبیاء در آنجا ساکن هستند. به هر حال بهترین جای بهشت در وسط آن است که در دعای روز بیستودوم ماه رمضان از خدا میخواهیم آن را نصیب ما گرداند.
وی در توضیح بخش پایانی دعا میگوید: در پایان دعا میخوانیم «یا مجیبَ دَعوَه المضطَرّینَ» یعنی ای خدایی که دعای بیچارهها را اجابت میکند، این چند دعا را درباره من استجابت کن! رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
شرح دعای ر ,
ز بیست ودوم ,
رایه الهدی ,
آیت الله مجتهدی تهرانی ,
بهشت ,
:: بازدید از این مطلب : 2367
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
شنبه 18 مرداد 1391
|
آیتالله تهرانی میگوید: راجع به شبهای قدر آمده است که انسان باید بداند از ناحیه خداوند هیچ مانعی نیست برای اینکه درخواستهای بنده را بپذیرد، بلکه مانع گناه انسان است.
درهای آسمان باز است
فقط برای اینکه تذکّری داده باشم دو روایت میخوانم. روایتی از پیغمبراکرم نقل شده است که حضرت فرمودند: «إِنَ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»،[2] درهای آسمانها در اولین شب از ماه مبارک رمضان باز شده است و تا آخرین شب ماه مبارک رمضان بسته نمیشود. در روایت دیگری هم هست که البته صرف باز بودن در مطرح نیست. امّا این باز بودن برای رسیدگی به حاجات عبد است که اثر هم دارد: «یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند در هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان سه بار میفرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کنندهای هست که از من درخواستی کند و من درخواست او را جواب دهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا رجوع کنندهای هست که در ربط با خطاهایش از من پوزش طلبد؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛[3] آیا استغفار کنندهای هست که من او را بیامرزم؟ این دو روایت را به عنوان نمونه خواندم که در ارتباط با ماه مبارک رمضان بود.
در ماه مبارک رمضان دری بسته نیست
به صورت کنایی فرمودهاند که در این ماه از ناحیه ربّ یعنی خداوند هیچ حجابی در کار نیست و برای عبد همة راهها به سوی سیر الی الله، باز است و دری بسته نیست. از آن طرف هم نسبت به خصوص لیلة قدر هم داریم که پیغمبر فرمود: «تُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ».[4] غرض این بود که از نظر ارزشی مطلب را بیان کنم.
مانعی از سوی جانان نیست
امشب شبهای ماه مبارک رمضان و یکی از لیالی قدر است، لذا باید قدر آن را بدانیم و انشاءلله بهترین بهره را بگیریم. به تعبیر ما از بالا و از ناحیه خداوند هیچ مانع و رادعی نیست.
به امور همه موجودات رسیدگی میشود
مطلب دوم که باید تذکّر بدهم و نسبت به لیالی قدر داریم این است؛ یک سنخ امور است که به فرمان الهی به آنها رسیدگی میشود. بلکه میشود گفت آنچه که نسبت به جمیع موجودات است در لیله قدر رسیدگی میشود. در باب لیالی قدر یعنی شبهای قدر در روایات داریم که گفته میشود: سه شب است، نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم. به امر الهی، در هر یک از این شبها به همان روالی که در نظام خلقت داریم، به یک چیزی رسیدگی میشود.
شب نوزدهم
امشب شب نوزدهم است. در شب نوزدهم تعبیری که در «موثقه زراره» است، این است که امام صادق(علیهالسّلام) فرمود: «التَّقْدِیرُ فِی لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ».[5]
معنای تقدیر
تقدیر[6] به معنای اندازهگیری کردنِ امور در شب نوزدهم است، البته میگویند نسبت به سال آینده. یعنی اینکه امور هر موجودی در سال آینده چگونه باشد، از ناحیه خداوند در شب نوزدهم رسیدگی میشود.
گذشته مؤثر در آینده
در اینجا این مطلب پیش میآید که آیا این بررسی فقط نظر به آینده دارد و گذشته هیچ نقشی نسبت به آینده ندارد؟ یعنی آیا کارهایی که کردهام در اموری که برای سال آیندة من میخواهند رسیدگی کنند، مؤثر است؟ آیا رسیدگی برای آینده است یا اینکه گذشته هم در مسألة اندازهگیری کردن نسبت به آیندة من مؤثر است؟
ترسیم آینده با توجه به گذشته
گفتهاند: اینطور نیست که فرض کنید، فقط بیایند و بگویند سالِ آینده فلانی در صحّت و بیماری و مسأله امور مادّی و معنوی اینگونه باشد. بلکه با توجّه به گذشتة من، آیندة من ترسیم میشود. به اینکه در گذشته من چه کردهام رسیدگی میشود. به تعبیری پروندة من را که میآورند اینطور نیست که صاف و ساده باشد، بلکه میگویند پرونده را بیاورید، ببینیم وضعش چه بوده است، تا سال آینده را برایش برنامهریزی کنیم.
بیواسطه با خدا!
لذا راجع به شبهای قدر آمده است که انسان باید بداند از ناحیه خداوند هیچ مانع و رادعی برای اینکه درخواستهای بنده را بپذیرد نیست. به تعبیر ما مقتضی، موجود و مانع، مفقود است؛ یعنی از ناحیه خدا مفقود است، امّا از ناحیه بنده چه؟ مهم اینجاست: «لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبْکَ عَنْهُ».[7] امشب، اگر خدا واسطهای هم داشته فرموده است: بروید کنار! و درها را باز کنید تا هرکه خواست بیاید.[8] حال از طرف او حجب برطرف شده امّا خودِ من چه؟ آیا خودم مانعی بر سر راهم درست کردهام یا نه؟ مهم این است. حالا به بعضی از روایات اشاره میکنم.
من؛ سدّ اجابت دعا!
«لَا تَسْتَبْطِئْ إِجَابَةَ دُعَائِکَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ»؛[9] یعنی اجابت دعایت را به تأخیر میانداز. چطور؟ به این معنا که تو با گناهانت راه اجابت دعا را مسدود کردهای و اینها مانع شدند. از علی(علیهالسّلام) است که: «الْمَعْصِیَةُ تَمْنَعُ الْإِجَابَةَ»؛[10] گناه موجب میشود که دعا به اجابت نرسد. از آن طرف درها باز است و هیچ مانعی نیست امّا از این طرف، من سنگهایی بر سر راه انداختهام. از امام هفتم(علیهالسّلام): «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِی کُلَ ذَنْبٍ یَحْبِسَ رِزْقِی وَ یَحْجُبُ مَسْأَلَتِی»؛[11] خدایا! بیامرز هر گناهی را که روزیِ من را حبس کرده و مانعی شده از اینکه درخواست من به اجابت برسد.
با چه رویی به درگاهت بیاییم؟
حالا فرض کنیم و هیچ اشکالی هم ندارد[12] اگر خدا به من امشب خطاب کرد: ای بنده من! به تو امر کردم فلان کار را بکن، امّا نکردی و گفتم آن کار را نکن، ولی انجام دادی؛ به تو نعمت دادم امّا سپاسگزاری نکردی و در راه من استفاده نکردی؛ من از شما سؤال میکنم: چه جوابی داریم بدهیم؟ امشب درها باز است و هر چه میخواهی بگویی میتوانی، امّا سه سؤال از تو دارم. گفتم بکن، نکردی؛ گفتم نکن، کردی؛ به تو نعمت دادم، امّا سپاسگزاری نکردی. در اینجا من چه جوابی بدهم؟
شبِ نوزدهم، شبِ شرمندگی و سرافکندگی
شب نوزدهمِ شبهای قدر، شب سرنوشت سازی است. امّا باید بگویم شب نوزدهم، شب شرمندگی است؛ شب سرافکندگی است. خدایا! ما بد کردیم!
التجا به مقام غفّاریت خداوند
در اینجا این مسئله پیش میآید که اگر ما اعتراف کردیم، آیا جواب مثبت است یا نه؟ مهم اینجا است. «فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ»؛ آیا این برای من سودی دارد که امشب اعتراف کنم به اینکه من بد کردم؟ آیا این برای من فایده دارد؟ «وَ هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ»؛[13] آیا اعترافم پیش تو من را نجات میدهد؟ به اینکه من کار زشت کردم یا نه؟ جواب بر طبق تمام روایاتی که ما داریم مثبت است، «إِنَ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا».[14] اهل معرفت میگویند به مقام غفّاریّت خداوند پناه ببر و از خدا پوزش بطلب. شب نوزدهم شبی است که انسان باید پناه به مقام غفّاریّت خدا ببرد.
حبّ علی(علیهالسّلام)
امّا یک چیزی هم وجود دارد و آن اینکه امشب ما دستِ خالی نیستیم. این را مکرّر گفتهام. اینطور نیست که هیچچیز نداشته باشیم. بلکه یک گوهر گرانبها در دلم دارم و به آن اتّکا میکنم و آن حبّ علی(علیهالسّلام) است. در خانة علی(علیهالسّلام) برویم.
در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عذاب
مینویسند: علی(علیهالسّلام) هر شب از شبهای ماه رمضان، منزل یکی از فرزندان خود میرفتند. شب نوزدهم منزل دخترش امّکلثوم بود. امّکلثوم میگوید: اوّل مغرب پدر وارد شد و به نماز ایستاد. من افطار را در طبقی برای او حاضر کردم. دو عدد نان جو بود، یک کاسة شیر و مقداری نمک سوده. نماز علی(علیهالسّلام) که تمام شد، نگاهی به طبق کرد و گفت: برای من افطار حاضر کردی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: و برای من دو خورش گذاشتهای؟ چه وقت من دو خورشت مصرف کردهام؟ آیا نمیدانی من از پسر عمّ و برادرم رسول خدا متابعت میکنم؟ شروع کرد دختر را نصیحت کردن: دخترم هر کسی در دنیا غذایش، پوشاکش و خوراکش نیکوتر، روز قیامت ایستادنش در محضر خداوند بیشتر است؟ ای دختر! بدان در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عذاب است. به خدا قسم اگر یکی از این دو خورشت را برنداری، افطار نمیکنم. امّکلثوم میگوید: کاسة شیر را برداشتم. دو لقمه نان جو با نمک افطار کرد و بعد پدرم ایستاد به نماز و مرتّب نماز میخواند. گاهی به صحن خانه میآمد و نگاهی به آسمان میکرد. مضطرب بود. امّکلثوم میگوید: پیش پدر آمدم و گفتم: پدر! این چه حالی است که امشب در شما میبینم؟ این چه اضطرابی است؟ علی(علیهالسّلام) به من رو کرد و گفت: «وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ»؛ به خدا قسم! دروغ نمیگویم و به من دروغ گفته نشده؛ امشب همان شب است که به من وعده داده شده است، «اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِی الْمَوْتِ»؛ خدا! مرگ را بر علی مبارک کن. دخترم! صبحِ امشب پدرت را شهید میکنند.
تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى
امّکلثوم میگوید: پدر آماده رفتن به مسجد شد، وارد صحن شد، دیدم پرندگان اطراف پدرم را گرفتهاند و سیحه میزنند. زبان حال پرندگان این است: علی نرو، علی نرو. میگوید: آمدیم تا اینها را کنار بزنیم، علی(علیهالسّلام) فرمود: با اینها کاری نداشته باشید. «فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ» اینها صیحه میزنند امّا بعدش گریهها و نالهها است که بلند میشود. آمد در خانه، حلقة در به کمربند علی اصابت کرد و کمربندش باز شد. معلوم میشود جمادات هم به علی علاقهمند هستند و میگویند: علی نرو. وارد مسجد شد. در تاریخ مینویسند: در مسجد چند رکعت نماز خواند و به بالای بام مسجد رفت. نگاهی به افق کرد. گفت: ای سپیده دم! نشد که روزی طلوع کنی و چشمان علی در خواب باشد. پائین آمد و وارد شبستان شد، چراغها را روشن کرد و کسانی را که خفته بودند بیدار کرد. به آن خبیث ازل و ابد رسید، دید به رو خوابیده است. گفت: اینطور نخواب، این خواب شیاطین است و بعد فرمود: تو قصدی به خاطر داری که اگر بخواهم بگویم، میتوانم و از قصد تو آسمانها میخواهد فرو ریزد و زمین چاک شود و کوهها سرنگون گردد. وارد محراب شد. نمیگویم چه شد. منادی بین زمین و آسمان ندا کرد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ».
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
شب قدر ,
گناه رایه الهدی ,
آیت الله تهرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 2365
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
انسان هرچه انجام میدهد یک روزی آن را میبیند. هرکاری که می کند آن را میبیند. یک ذرّه در عالم گم نمیشود. هم میدانیم و هم باید اعتقاد داشته باشیم و هم قرآن مکرر این را فرموده است.
در آیه 7 و 8 سوره مباکه زلزله میفرماید: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» یک معنای لغوی کلمه ذرّه مورچههای بسیار ریزی است که معمولا ما ندیدیم و به آنها ذرّه میگویند. معنای دیگر آن هم این است که معمولاً وقتی از روزنهای آفتاب میتابد ذرات ریزی در هوا حرکت میکند که به آنها ذرّه میگوییم.
هرکس به وزن یک ذرّه خیر کند، آن را میبیند و آن گم نمیشود. مگر اینکه مثلا ظلمی که کرده است را حل کند. مثلا به کسی حرفی زده، بعد میرود آن را حل میکند. از طرف رضایت میطلبد و حقّش را ادا میکند. خب این چیزی باقی نمیماند، این حل شده است. یا یک گناهی بین خودش و خدای خودش بوده و به طور جدّی توبه کرده، این هم حل میشود انشاءالله.
ببینید دوستان توبه از پشیمانی شروع میشود. وقتی انسان پشیمان شد، توبه کرده است. آن وقت ممکن است شما برای امام حسین علیه السلام قطره اشکی بریزید و هرچه را که پشیمان شده بودید که فقط بین خودتان و خدا بوده بخشیده میشود. البته عرض کردم که باید بین خودتان و خدا بوده باشد. اگر بین شما و خلق بوده باید آن را حل کنید و جبران کنید و رضایت بطلبید. اگر بین شما و خدا بود هم عرض کردیم باید با پشیمانی جدّی همراه باشد. پشیمانی این است که من دیگر آن کار را نمیکنم. آن کار را ترک میکنم و هرگاه یادم میآید پیش خودم خجالت میکشم، ناراحت میشوم که چرا همچین چیزی اتفاق افتاده است. این پشیمانی جدّی است و پشیمانی هم توبه است.
اگر یک بهانهای هم پیدا شود بسیار خوب است. مثلاً میگویند اگر شما به زیارت حضرت رضا علیه السلام بروید و یک قطره باران بر سرتان ببارد، گناهانت بخشیده میشود. اینها بهانههایی است که ممکن است پیش بیاید و خدا آن چیزی که من از آن پشیمان شدهام را ببخشد.
کسی که ندانسته گناه کرده، تا برگردد میبخشند. اما برای من که میدانم سخت میگیرند. باید بسیار پیگیری کنم تا انشاءالله خدا ببخشد. هیچگاه ناامید نشوید که ممکن است چیزی باشد و بخشیده نشود. هیچ وقت کسی اینگونه فکر نکند. انسان تا زنده است میتواند جبران کند.
در آیه 110 سوره مبارکه بقره می فرماید: «وَأقیمُوا الصَّلاة وَآتوا الزَّکاة وَما تُقدّمُوا لأنفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدوهُ عِندَ اللهِ» نماز را به پا دارید. زکات بدهید. وقتی شما کار خوبی انجام میدهید؛ یک کار خیری انجام دادید، یک غصهای برطرف کردید، نمازی در نیمه شبی خواندید، صدقهای دادید، «تَجِدوهُ عِندَ اللهِ» آن را نزد خدا مییابید. خودش را مییابید البته به شکل آخرتی خودش.
مثلاً اینجا دلی را خوش کردید، یک جوان زیبارویی به بهترین شکل ممکن، به بهترین سیما و بوی خوش در قبر به سراغ شما میآید و میگوید من آن دلی هستم که یک روزی خوش کردی. هر کاری نوع خودش را دارد. آنچه از خوبی پیش فرستادی را مییابید.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
توبه ,
آیت الله جاودان ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2453
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
عبدالحسین احمد امینی که بعدها به «علامه امینی» معروف شد، بیش از یک قرن پیش یعنی در سال 1285 هجری شمسی، در یکی از روستاهای سراب از توابع تبریز به دنیا آمد.
وی پس از کسب معارف اولیه در مدرسه علمیه تبریز و بهرهمندی از محضر اساتیدی همچون سیدمحمد موسوی (مولانا) و حضرات آیات سیدمرتضی خسروشاهی و حسن توتونچی، در سن 16 سالگی راهی نجف اشرف شد.
شیخ عبدالحسین در نجف، از محضر اساتیدی همچون سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد نائینی، شیخ محمدحسین کمپانی، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، سیدمحمد حسینی فیروزآبادی، سیدابوتراب خوانساری، میرزا علی ایروانی و میرزا ابوالحسن مشکینی بهرهمند شد.
او پس از 16 سال تلمّذ از محضر اساتید و بهرهمندی از معنویات امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف، در سن 32 سالگی به کشور بازگشت، اما شیفتگی او به مقام امیرالمؤمنین (ع) بار دیگر او را به نجف بازگرداند و در این مراجعت، به درجه اجتهاد نائل آمد.
مرحوم علامه امینی، از مجتهدان بزرگی از جمله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، علیاصغر ملکی تبریزی و آقابزرگ تهرانی اجازه روایت و نقل حدیث دریافت کرد.
علامه امینی پس از مدتی تدریس، به تألیف کتابهای دینی روی آورد و رسالاتی چون «شهداءالفضیلة»، «سیرتنا وسنّتنا»، «تفسیر فاتحةالکتاب»، «ثمرات الأسفار»، «ریاض الأنس» و «المقاصد العلیة» را به رشته تحریر در آورد.
مهمترین اقدام علامه امینی در حوزه تألیف، کتاب 20 جلدی «الغدیر» است که به گواهی مرحوم سیدجعفر شهیدی (از یاران علامه در تهران و نجف)، مرحوم علامه امینی چهل سال متوالی، هر روز در حدود 16ساعت در تهیه مطالب «الغدیر» همت گماشت.
وی در تبیین هدف خود از نگارش الغدیر میگوید: «الغدیر، ملل اسلامی را در یک صف واحد، متحد و متشکل میسازد. مجموعه مطالب این اثر اتحادی را که در زمان رسول خدا (ص) در سایه همدلی اسلامی بین صفوف مسلمین بود، دوباره به جوامع اسلامی باز میگرداند».
علامه امینی در «الغدیر» کوشیده است با نامبردن از 110 تن از صحابه و 84 نفر از تابعین پیامبر (ص) ـ که حدیث غدیر را رویات کردهاند ـ ولایت مطلقه ائمه معصومین را از طریق اثبات خلافت بلافصل امام علی (ع) اثبات کرده و سپس ولایت غیر معصوم را نفی کند.
علامه امینی میگوید: «من برای نوشتن الغدیر، 10 هزار کتاب را از بای بسمالله تا تای تمّت خواندهام و به 100 هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم.»
علامه امینی در دوازدهم تیرماه سال 1349 در تهران دار فانی را وداع گفت. مزار این عالم ربانی در نجف اشرف است و به عقیده بسیاری از علما، علامه امینی با نگارش کتاب «الغدیر» دل امیرالمؤمنین (ع) و شیعیان آن حضرت را شاد کرد.
* اثبات صحت ماجرای نماز 1000 رکعتی امیرالمؤمنین(ع)
حجتالاسلام والمسلمین محمد مسعودی از استادان رجال و علوم حدیث حوزه علمیه قم درباره یکی دیگر از اقدامات مهم علامه امینی چنین میگوید: علامه امینی(ره) احوالات عجیبی داشت. ما شنیدهایم که امیرالمومنین علی علیهالسلام در هر شب هزار رکعت نماز میخواندند. این مسئله مورد نقد برخی مخالفین قرار گرفت که مگر در یک شب، انسان چقدر میتواند نماز بخواند که هزار رکعت شود؟!
وی ادامه داد: در احوالات علامه امینی است که ایشان در سفری که به مشهد مقدس داشت، در حرم امام رضا علیهالسلام شبها هزار رکعت نماز میخواند تا ثابت کند چنین امری محال نیست. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
امامت و ولایت ,
,
:: برچسبها:
نماز1000رکعتی ,
علامه امینی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1828
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
آیتالله مجتبی تهرانی از علمای اخلاق میگوید: اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر میشود، ولو اینکهبرخی گناهکار نباشند. اگر میزان دعا و توبه پایین بیاید، آنجاست که «نَزَلَ الْبَلَاء» صورت میگیرد...
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»
مروری بر مباحث گذشته
عرض شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعای به خیر کردن برای خود و دیگران، چه دنیوی و چه اخروی است. بحث در این بود که شخص دعا کننده برای غیر دعا کند و راجع به کفّار و مشرکین عرض شد که برای بعضی نباید دعا کرد و برای بعضی هم اشکال ندارد، امّا دعای آنها دربارة مسلمانها مستجاب میشود و مقبول است. اینها بحثهایی در باب دعا است، که مدار مسئله دعا را نسبت به دیگران خیلی وسیع میکند، بهطوری که آن کسی که برای تو دعا میکند لازم نیست مؤمن یا مسلمان باشد؛ اصلاً اینطور نیست. آن کسی که برای تو دعا میکند مشرک یا کافر یا ملحد باشد، فرق نمیکند. این را بحث کردیم و جهت آن را گفتم و روایاتش را هم خواندم.
استکثار: توسعه مدار دعا
عرض کردم، مدار دعا را خیلی توسعه میدهند و در روایات هم با عنوان «استکثار» مطرح میکنند؛ یعنی طلب کثرت کردن در دعا، به این معناست که از دیگران درخواست دعا کند. روایتی است از پیغمبراکرم که دارد: «قال رسولالله(صَلَّیاللهُعَلیهوَآلِهوسَلَّم): اسْتَکْثِرْ مِنَ النَّاسِ مِنْ دَعاءِ الخَیْرِ لَکَ»؛ مسئله عا برای خودت را زیاد طلب کن به این معنا که از دیگران تقاضا کن.
در گذشته بحثی راجع به آثار دعا کردم و به مناسبت ایّام قدر این تذکّر را میخواهم بدهم. در باب مسئه دعا، بُرد آن، از نظر بلاء و گرفتاریها، روایات بسیاری داریم که قبلاً هم مفصّل بحث کردهام و تکرار هم نمیکنم.
دافعیّت و رافعیّت دعا
دعا هم جنبة «دافعیّت» دارد و هم جنبة «رافعیّت». یعنی مثلاً من گرفتاریای پیدا کردهام که اسم آن را بلا میگذاریم. از خدا میخواهم که رفع کند و خدا هم لطف میکند و دعا را مستجاب میکند آن را رفع میکند؛ این را «رفع بلا» میگویند. دعا رافع بلا بود و گرفتاری حل شد.
دو: دافع بلا است. یعنی مثلاً فرض کنید، پیش خودم میگویم: یکوقت نکند ما هم گرفتار این مصیبت شویم. مثلاً کسی گرفتار شده و من خوف این را پیدا میکنم که نکند من هم مبتلا شوم. از خدا میخواهم «خدایا! ما را حفظ کن، خودم، همسرم، بچّهام...» این چیزهایی که میگویم خیلی عادّی است و رواج دارد. خدا هم لطف و عنایت میکند و پیشگیری میکند که این را میگوییم «دفع». نمیگذارد این بلا و گرفتاری، متوجّه من بشود.
سطح دعا پایین بیاید، بلا زیاد میشود
سوّم؛ و آن مسئله من و دفع بلا و رفع بلا از من که مشخّصاً معلوم شد نیست. بهطور کلّی اگر در یک جامعه سطح دعا پائین بیاید در اینجا است که سطح بلا و گرفتاری بالا میرود. یک رابطهاین چنینی دارد. اگر سطح دعا در جامعه پائین برود، سطح بلا بالا میآید و برعکس اگر دعا بالا برود، بلا پائین میآید. در اینجا بحث شخصی هم نیست. نسبت به کلّ جامعه گرفتاریهای فراگیر وجود دارد. روایتی است از پیغمبراکرم: «قالَ رَسُولالله(صَلَّیاللهُعَلیهوَآلِهوسَلَّم): إِذَا قَلَ الدُّعَاءُ»؛ هرگاه دعا کردن، کاستی پیدا کند؛ «نَزَلَ الْبَلَاء»؛ آن موقع است که بلا فرود میآید.
دعای جمعی، برطرف کننده بلا
اگر ادعیّه وارده ماه رمضان را ببینید، خصوصاً آنهایی که بعد از نماز وارد شده، خیلی از آنها جنبة شخصی ندارد: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ»؛ «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ»؛ همة مریضها، «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ»؛ در اینجا هم بحث شخصی نیست. همه را سراسری، دعا میکند و اینجا جنبههای شخصی ندارد. دقّت کنید! از اوّلِ دعا را تا آخرش بخوانید، «أَشْبِعْ کُلَ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ». یا اینکه در ادعیّة ما وارد شده، «اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ المُؤمِنات».
همه در قبال جامعه مسئولیم
این را بدانند! اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر میشود ولو اینکه من گناهکار نباشم. اگر دعا، اِنابه و توبه، سطحشان پائین بیاید، آنجا است که، «نَزَلَ الْبَلَاء». رابطهای بین این دو است. در اینجا بحث دافعه و رافعه نیست؛ این را کنار بگذارید. یک رابطة کلّی بین دعا و بلا در این روایت وجود دارد.
آثار فراگیر شدن گناه در جامعه
روایتی از علی(علیهالسّلام) است که در آنجا دافعه و رافعه را توضیح میدهد و جلسة گذشته هم به مسئلة معصیت اشاره کردم. حضرت فرمود: «مَا زَالَتْ نِعْمَةٌ وَ لَا نَضَارَةُ عَیْشٍ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوا»؛ هیچ نعمت و خرّمی و زندگیای به زوال نمیآید مگر به سبب گناهانی که صاحبان آن مرتکب شدهاند. اینجا بحث جامعه است که وقتی گناه فراگیر شد بیچاره میشویم؛ به چه کنم، چه کنم میافتیم و نان شب هم برای خوردن، نداریم، «إِنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ»؛ تصوّر نکنید! خدا هرگز به بندگانش ستم نمیکند. بلکه کارکرد دست من و تو، اثر وضعی آن است. «وَ لَوْ أَنَّهُمُ اسْتَقْبَلُوا ذَلِکَ بِالدُّعَاءِ وَ الْإِنَابَةِ لَمْ تَزُلْ»، اگر آنها با دعا و توبه به استقبال نعمتها میرفتند، این نعمتها و خوشیها رو به زوال نمیرفت. اینجا مسئلة دافعیّت است. یعنی دعا، انابه و توبه جلوی زوال نعمت را میگیرد. این همان است که به صورت کلّی مطرح شده بود،
امّا در اینجا علی(علیهالسّلام) آن را باز کرد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذَا نَزَلَتْ بِهِمُ النِّقَمُ وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى اللَّهِ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ لَمْ یَهِنُوا وَ لَمْ یُسْرِفُوا»، اگر زمانی که بلا نازل شد و گرفتاریِ فراگیر آمد؛ «وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ»، و نعمتهایشان گرفته شد، در اینجا با خلوص نیّت به خداوند پناه میبردند و سستی و زیادهروی و اسرافکاری را کنار میگذاشتند؛ اینجا دارد: «لَأَصْلَحَ اللَّهُ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ»؛ خدا همة تباهی آنها را سامان میداد؛ «وَ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ صَالِحٍ»؛ و آن چیزهایی که گرفته بود به آنها برمیگرداند.
سخن علی(ع) در راستای رسولاکرم
یک رابطة تنگاتنگ و بیواسطه نشان میدهد. به تعبیر ما آنجا پیغمبر یک کبرای کلّی فرمود، که بدان! اگر دعا کم بشود، بلا نازل میشود. بحث شخصی نیست بلکه کلّ جامعه را مطرح میکند. اینجا امیرالمؤمنین علی(علیهالسّلام) به صورت اصولی مطلب را باز میکند.
تو سزاوار چه هستی؟
اوّل بدان که کار خدا بیحساب نیست. اگر دیدی بلایی فرستاده این نتیجه اعمال خودِ تو است. بعد از آن هم حاضر نشدی به در خانه خدا بروی و توبه و انابه کنی و حاضر نشدی که دعا و استغفار انجام بدهی. حالا تو سزاوار چه هستی؟ غیر از این است که نعمت از تو گرفته شود و بعد هم به جای آن نغمت بیاید.
عرض کردم که بحث، بحث شخصی نیست. آن وقتها تعبیرهایی میکردند و میگفتند که اگر بلا بیاید تر و خشک را با هم میسوزاند. البته اینجا هم بحثی دارد؛ اینطور نیست که بیحساب و کتاب باشد بلکه حساب شده است. در صورتی که کسی به وظیفة خودش عمل کرده باشد در اینجا مطرح نمیشود امّا اگر عمل نکرده باشد آن هم جزء دیگران است.
اوّل سراغ موانع برویم و بعد توبه کنیم
غرضم این است که این همه به دعا سفارش کردهاند و آن هم قبل از درخواست امور مادّی، مسئلة دعا نسبت به مغفرت را بیان میکنند. میدانید این برای چه است؟ برای این است که اوّل میخواهند شستوشویمان دهند و آن آلودگیهایی که مانع نزول برکات خدا شده بود برطرف کنند.
بنابراین اوّل سراغ آن چیزهایی که مانع به استجابت رسیدن دعا شده بود میروند. ببینید که پیغمبراکرم با یک کبرای کلّی میفرماید: این را بدانید! مثل کفّة ترازو است که وقتی دعا بالا برود، بلا پائین میآید و وقتی دعا پائین بیاید، بلا بالا می رود. این رابطة بیواسطه و مستقیم، بین دعا و بلا است. اگر مثلاً دیدید که در یک روزی گرفتاریای فراگیر و همگانی میشود، این را بدانید که از یک طرف معصیت صورت گرفته و از طرف دیگر هم، همه حاضر نشدند توبه و استغفار کنند و به درِ خانة خدا بروند و دعا کنند.
رفع گرفتاری با توسّل
سرّش را هم گفتم و آن اینکه برویم و اهلاللّهی را پیدا کنیم و با التماس به او بگوییم: آقا! خواهش میکنیم که برای ما دعا کنید تا از مردم رفع گرفتاری بشود، مردم بیچاره شدند. امّا آن دعا دیگر بردی که گفتیم ندارد، چون ما یک سنت الهی داریم: «اِذا قَلَّ الدُّعا نَزَلَ البَلاء»؛ این جنبة شخصی نیست بلکه جنبة عمومی دارد. عرض کردم، برویم و بگوییم: آقا! التماس دعا داریم؛ خیلی گرفتاریم و وضعمان بد است. راجع به همه نوع است هم مادّی و هم معنوی. البته هر کسی نوعی از گرفتاری دارد و بعضیها هم مشترک هستند، یعنی در بلاء و گرفتاری اشتراک دارند.
دعای همگانی در شب قدر
لذا این مطالبی که عرض کردم برای این بود که از این لیالیقدر، کمال استفاده را بکنید تا از جامعة ما رفع بلا بشود. نمیگویم برای خودتان دعا نکنید، بلکه دعای همگانی یادتان نرود. آن وقت در اینجا است که انشاالله خدا لطف خود را بیشتر خواهد کرد و رفع بلا خواهد کرد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
دعا ,
توبه ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2752
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
ما مسئله امامت را به عنوان ادامه جریان نبوت و رسالت میشناسیم طرح اصلی نبوت و رسالت برای رفع اختلاف در جامعه بشری است، انسان بر اساس جهل یا بر اساس هوی و هوس با سایرین به اختلاف میرسد و اختلاف گاهی تا حد جنگهای طولانی مدت پیش میرود، پیامبران آمده اند که مشکل جهل را حل کنند، دیگر کسی بر اساس جهل با هم نوع خود اختلافی پیدا نکند. دو برادر ممکن است برای ارث بیشتر به اختلاف و جنگ برسند. ولی وقتی قانون روشن بود کسی اینگونه به اختلاف نمیرسد. انبیا آمدهاند، این جهل را از بین ببرند.
پس عاملی که مردم را به اختلاف میرساند یا جهل است و یا هوی و هوس و در همه روزگاران این عوامل بوده است. پیامبران میآیند که قانونی که حل کننده اختلافات است را به مرم برسانند.
قرآن میفرماید که این اختلاف بعد از وفات پیامبران هم وجود داشته است (سوره بقره آیه 213) البته دیگر این اختلاف بر اساس جهل نیست، بلکه بر اساس هوی و هوس است، این به شکلی که خودش میخواهد و منافعش آن را تعیین میکند، قانون را تفسیر میکند و طرف مقابل و رقیب او هم باز قانون را به نفع خودش تفسیر میکند.
بعد وفات پیامبران اختلاف فقط بر اساس هوی و هوس و ریاست خواهی است، بنابراین در تمام زمانها یک نفر باید باشد که اگر مردم به او مراجعه کنند واقعیت قانون را بیان کند، تا زمانی که پیامبر خود در میان مردم بود، میفرمود که قانون این است و مردم بر طبق آن عمل میکردند؛ اما وقتی ایشان از قید حیات رفتند باید کسی دیگر باشد که بتواند بگوید قانون اینگونه است و سخن او همانند پیامبر اعتبار و حجیت داشته باشد.
پس امامت تا پایان جهان لزوم دارد، پیامبر یعنی کسی که رفع اختلاف میکند. امام یعنی کسی که رفع اختلاف میکند، البته این یکی از آثار جریان رسالت و امامت است و آثار بزرگ دیگری نیز وجود دارد. ائمه ما براساس همین دلیل امامت را اثبات میکردهاند. در زمان پیامبر اگر کسی حکم خدا را نمیدانست، ایشان آن را بیان میفرمود و بعد از ایشان همه حکم خدا را میدانستند، منتهی ممکن است برخی بر اساس هوی و هوس و منافع خود حکم را به نفع خود تفسیر کنند.
در هر صورت پیامبران و ائمه برای رفع اختلاف و ادیان و کتابهای آسمانی برای حل اختلافات آمدهاند. اما این را هم لازم است بدانیم که حل اختلافات تنها یکی از کارکردهای اصلی پیامبران و ائمه در جامعه بشری است.
اشکال پیش میآید که پس امام غایت یعنی چه؟
در جواب میگوییم: یازده تن از کسانی که خداوند برای رفع اختلافات منصوب کرده بودند به دست دشمن کشته شدهاند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند، حتی برخی در سنین جوانی مثلاً 25 سالگی شهید شدهاند، برای همین بود که خداوند آخرین تن از دوازده تن امام معصوم را به غیبت برده است و برای اجرای کامل اسلام در آخرالزمان محفوظ نگاه داشته است.
نه اینکه امروز به ایشان نیاز نیست، ما امروز و هر روز به یک حل کننده اختلاف، احتیاج قطعی و مبرم داریم. این همه اختلاف در میان اهل اسلام دلیل کافی برای لزوم چنین کسی است. کسی به ظاهر مسلمان از یک مذهب و مرام به خود بمب میبندد و به جمع کسانی از اهل اسلام وارد شده و برای نابودی آنها خود را تکه پاره میکند. آیا چنین نیست؟ اما اگر امروز ایشان هم در دسترس بودند همانطور که پدرانشان را به قتل رساندند، آن حضرت را نیز کشته بودند. بنابراین خدای متعال ایشان را با غیبت از انظار محفوظ نگاه داشته است.
امیرالمومنین علیهالسلام در صدر کسانی است که بعد از پیامبر ماموریت برای حل اختلاف بین مردم را داشتهاند، ولی کسانی در همان روز اوّل گفتند که پیامبر کسی را برای این کار مشخص نکرده است. در حالی که ایشان صد بار و به صد شکل توصیف شده بود، نشان داده شده بود، مشخص شده بود. از جمله روزی پیامبر در میان اصحاب فرمود: در میان شما کسی است که برای تاویل (معنای واقعی) قرآن خواهد جنگید، همان طور که امروز برای تنزیل آن میجنگد! چند نفر از سران صحابه خدمت ایشان بودند نفر اول گفت: آن کس من هستم؟ فرمود نه! نفر دوم گفت: آیا من هستم؟ فرمودند: نه! بعد از آن اشاره به امیرالمومنین علی علیهالسلام کردند و فرمودند: اوست که برای تاویل قرآن و برای احیا دین خدا خواهد جنگید. 1
غدیر خم هم یکی دیگر از مواضعی است که پیامبر (ص)، امیرالمومنین را برای بعد از خودشان مشخص فرمودند. یکبار دیگر در حدیث مسلم ثقلین فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم، مرجع دین شما، راه هدایت شما بعد از من این دو هستند، کتاب خدا و عترت من و تا شما به این دو چنگ میزنید، هرگز گمراه نمیشوید، «إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» این دو، مرجع دین مردم و راه هدایتند، رأس خاندان پیامبر، اهل بیت پیامبر و عترت پیامبر (ص)، حضرت امیرالمومنین (ع) بود. پیامبر پنج تن از این عترت را در جریان نزول آیه تطهیر مشخص کردند و فرمودند: «اللهم هولاء اهلی»؛ این پنج تن اهل بیت من هستند و در حدیث ثقلین هم فرمود که بعد از من مدار هدایت در گرو دو چیز گرانبهاست و شما باید برای هدایت به آنها رجوع کنید و آن قرآن و عترت من است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
امامت و ولایت ,
,
:: برچسبها:
استادجاودان ,
رایه الهدی ,
پیامبر(ص) ,
امام علی(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2425
|
امتیاز مطلب : 87
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
بامداد امروز شبکه سوم سیما ویژهبرنامهای از حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) در نجف اشرف پخش شد.در این ارتباط مستقیم، حجتالاسلام والمسلمیناحمد عابدی از اساتید درس خارج حوزه علمیه به بیان فضایل حضرت امیر(ع) و نکاتی درباره شب قدر و اهمیت آن پرداخت.
وی در بخشی از این برنامه به تفسیر سوره قدر پرداخت و درباره «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ همانا ما آن را در شب قدر نازل کردیم» گفت: معولا این آیه را چنین ترجمه و معنا میکنیم: ما «قرآن» را در شب قدر نازل کردیم! در حالی که این آیه میگوید ما «آن» را در شب قدر نازل کردیم.
استاد درس خارج فقه و اصول ادامه داد: این ضمیر «ه» در «انزلناه» واسطه آشنایی امام خمینی(ره) با استاد عرفانش آیتالله العظمی شاه آبادی(ره) شد. ظاهراً حضرت امام در جوانی روزی در یکی از خیابانهای قم به روحانی پیرمردی برخورد میکند که برخی در طول راه از او سؤال میپرسیدند و پاسخ میگرفتند. امام هم با خود فکر میکند سؤالی را که مدتها در ذهن دارد را با ایشان در میان بگذارد، بنابراین مرجع ضمیر «هُ» در «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» را جویا میشود.
عابدی افزود: آقای شاهآبادی چنین میفرمایند که این «هُ» به «هویت غیبیه» باز میگردد! امام از ایشان میپرسد هویت غیبیه چیست؟ آیتالله شاهآبادی پاسخ میدهد که اگر معنای آن را میخواهی بدانی باید 6 ماه به کلاس من بیایی. اینچنین میشود که رابطه مرید و مرادی میان امام و استادش شکل میگیرد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مـــردان خــــدا ,
,
:: برچسبها:
احمدعابدی ,
رایه الهدی ,
آیت الله شاه آبادی ,
امام خمینی ,
سوره قدر ,
:: بازدید از این مطلب : 2603
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
سه طایفهای که شیطان با آنها کاری ندارد
* دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»
خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودىهایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى و قرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه، اى برآورنده حاجتهاى جویندگان!
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً» میگوید: خدایا کاری کن، راهی برایم پیدا شود تا تو از من راضی شوی! باید توفیقاتی از ما سر بزند تا دلیل و راهنمایی باشد، برای اینکه خدا از ما راضی باشد.
وی میافزاید: حدیث داریم که اگر میخواهید بدانید خدا از تو راضی هست یا نه؛ به خودت نگاه کن، ببین تو از خدا راضی هستی یا گوشه دلت میگویی چرا فلانی دارد و من ندارم! اینکه گله میکنی که خدا چرا به من نداده و فلان کس داده نشان دهنده این است که از خدا راضی نیستی و خدا هم از تو رضایت ندارد.
این استاد اخلاق در ادامه اظهار میکند: شما مثل بیمار هستید و خدا مثل دکتر است. ساعت 10 صبح دکتر به اتاق بیمارستان میآید و دستور غذا را به مسئول آشپزخانه میدهد. در یک اتاق گاهی 8 بیمار میخوابند و دکتر میگوید به این بیمار چلوکباب دهید و به آن آقا غذا ندهید و به آن بیمار دیگر هم سوپ دهید. حالا آن بیماری که دکتر از غذا منعش کرده با دکتر نزاع نمیکند، چون میداند عمل جراحی خواهد شد و نباید غذا بخورد. نگاه تمام بیمارها به دکتر یکسان است و ما هم پیش خدا باید اینجور باشیم.
این استاد اخلاق ادامه میدهد: همانطور که دکتر صلاح مریض را هر چه باشد، میداند، خدای تبارک و تعالی هم هر چه صلاح ما باشد را میدهد. به یکی کمتر و به یکی بیشتر میدهد و ما نباید اعتراضی کنیم.
آیتالله مجتهدی تهرانی تأکید میکند: اگر این روحیه را پیدا کردیم که هر چه خدا به ما دهد به همان راضی باشیم، خدا هم از ما راضی میشود؛ اما اگر در دلمان شکایت داشته باشیم که خدا به ما کم داده، به این معنی است که خدا هم از ما راضی نیست.
وی با بیان اینکه منشأ غیبت «حسد» است، میگوید: باید ریشه حسادت را بزنیم تا غیبت نکنیم. ما نوعاً گرفتار حسد و اخلاق رذیله هستیم و دچار غیبتیم، حالا در ایام رمضان نیت کنیم که اعضا و جوارحمان نیز روزه باشند تا اسیر غیبت و دیگر گناهان نشویم.
وی در ادامه میگوید: حدیث داریم که هر وقت روزه میگیرید کاری کنید تا گوشتان هم روزه باشد. غیبت و آواز حرام گوش ندهید، زبانتان غیبت نکند و زنان پوست صورت و موی خود را به نامحرم نشان ندهند. ولی متأسفانه ما روزه عام میگیریم و آخر ماه همان آدم اول ماه هستیم.
آیتالله مجتهد تهرانی میگوید: حدیث داریم کسانی که جاهلند و روزه حقیقی نمیگیرند و عبادت خالص انجام نمیدهند مثل حیوان آسیابان هستند. یعنی از صبح تا شب راه میروند؛ اما پیش نمیروند و غروب همان جایی هستند که صبح بودند.
وی در خصوص شرح فراز «وَلا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً» میگوید: در این بخش میخوانیم که خدایا کاری کن تا شیطان در ماه رمضان و ایام بعد از آن بر من راه پیدا نکند! حال چه کار کنیم تا شیطان بر ما راه پیدا نکند؟ حدیث داریم که شیطان با 3 طایفه کاری ندارد. آنهایی که یاد خدا میکنند، آنهایی که هنگام سحر بلند میشوند و استغفار میکنند و آنهایی که از ترس خدا هنگام سحر گریه و نابه میکنند.
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً» میگوید: خدایا بهشت را منزل من قرار بده! منزل بازگشت و آسایشگاه ما را بهشت قرار بده! کسانی که شیعه علی (ع) و اهل بیت هستند، انشاءالله جهنم نمیروند. امام صادق (ع) میفرماید: «ایمانتان را با خودتان بیاورید ما شفاعتتان میکنیم.»
وی تأکید میکند: آیاتی که درباره شفاعت آمده برای کسانی است که با ایمان از دنیا میروند. آیات قرآن که در آن شفاعت نیست برای کافران و مردودیهاست. ما تجدید میشویم و یکی دو نمره کم میآوریم؛ اما چون شیعه هستیم، شفاعت اهل بیت (ع) شامل حال ما میشود.
این استاد بزرگ اخلاق در شرح فراز پایانی میگوید: در پایان دعا میخوانیم «یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین» یعنی ای خدایی که حوائج طالبین را برآورده میکنی، یعنی هر کسی هر کاری که دارد به سراغ تو میآید و طلب میکند و تو حاجتش را میدهی، این دعاها را در حق ما اجابت کن!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
شرح دعا ,
ماه رمضان ,
:: بازدید از این مطلب : 3417
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
دعای مساکین و مستضعفان
در اینجا مسئله مستضعف و مساکین و اینکه دعای آنها را دست کم نگیرید مطرح میشود. دو روایت گویای این مطلب است که نباید مسائل معنوی را با مسائل مادّی از نظر ارزشی خلط کنید. یعنی چه؟ یعنی تصوّر نکنید که خدا به داعی از نظر وضع دنیوی او نگاه میکند. اگر کسی وضع درستی ندارد و در اصطلاح به نان شب خود محتاج است، چگونه به او بگویم که برای من دعا کن؟ اگر دعایش به جایی میرسید برای خودش دعا میکرد؛ کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی.
دید کور انسانی در برابر دعای مساکین
مساکین کسانی هستند که در سطح پائینی زندگی میکنند و زمینگیر هم هستند و فرق آن با فقیر این است ،«إِذا اجْتَمَعَا افْتَرَقَا» که در ادبیات میگوییم. دید انسانی که در بستر مادیت است اینطور است که خیال میکند در تشکلات معنوی هم از نظر ارزشی همین دید وجود دارد و حال اینکه اشتباه میکند. البته این مستضعف که مطرح میکند استضعاف فکری و فرهنگی ندارد بلکه اینجا استضعاف مادّی را بیان میکند. اصلاً و ابداً دست کم نگیرید، دعای او برای مریضهای شما شفا است. همین کسی که از نظر مادیت دستتنگی دارد، از او بخواه که برای مریضت دعا کند. این به اجابت میرسد. این فکر را نکنی که: کل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی؛ او اگر میتوانست، پس دعا میکرد تا لقمهای نان به دست بیاورد. جواب: نه! میزان و معیار دارد.
میزان و معیار دعای مسکین
راجع به یهودی و نصرانی گفتهام و زمینه برای من باز شد تا توضیح دهم و آن اینکه ما در باب دعا داریم، چه بسا دعایی که او راجع به خودش نسبت به امور مادّی میکند مصلحت نباشد تا خدا به او بدهد. این یکی از اصول در دعاها است: «وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ». من که در جایگاه خداوند ننشستهام تا ببینم چه خبر است. آن کسی که حکیم است و با حکمت بالغهاش دستگاه وجود را اداره میکند، میداند که به صلاح هست یا نیست. دو روایت میخوانم.
ای کاش به آن نمیرسیدم!
علی(علیهالسّلام): قال: «رُبَّ أَمْرٍ حَرَصَ الْإِنْسَانُ عَلَیهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یکُنْ أَدْرَکَهُ»؛ بسا چیزی که انسان خواهان آن است ولی وقتی به آن میرسد آرزو میکند و میگوید ای کاش به آن نمیرسیدم. مثال فراوان در جامعهمان داریم. در آخرین تشرّفی که به مشهد مقدّس داشتیم که در ماه رجب بود، یکی از همراهان به حرم رفته بود. وقتی صحبت میکردیم، گفت: خانمی را دیدم که به امام هشتم رو کرده و میگوید: یا امام هشتم! اشتباه کردم که از شما پول خواستم، بچّه خواستم، ماشین خواستم و... و شروع کرد به گفتن همه اینها. گفت: همه را اشتباه کردم و الآن هم آمدهام تا فقط از شما سلامتی و عافیت بخواهم. میگفت: بعد از سالها، مرتّباً آمدم پول خواستم، بچه خواستم، خانه خواستم و امثال اینها امّا حالا میفهمم که اشتباه کردم. غرضم این بود که روایت فهمیده شود.
نعمت در غیر آرزوی انسان!
علی(علیهالسّلام): «رُبَّ أَمْرٍ حَرَصَ الْإِنْسَانُ عَلَیهِ فَلَمَّا أَدْرَکَهُ وَدَّ أَنْ لَمْ یکُنْ أَدْرَکَهُ»؛ این را امام ششم(علیهالسّلام) در یک قالب دیگر میریزد، به این تعبیر: «کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلَّهِ عَلَى عَبْدِهِ فِی غَیرِ أَمَلِهِ وَ کَمْ مِنْ سَاعٍ مِنْ حَتْفِهِ وَ هُوَ مُبْطِئٌ عَنْ حَظِّهِ»؛ چه بسیار نعمتهایی که خداوند به بندهاش عنایت میکند امّا در غیر آرزوی او. یعنی او اصلاً آرزو نکرده بود و به او میدهد، «وَ کَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أَمَلًا الْخِیارُ فِی غَیرِهِ»؛ و چه بسیار کسانی که آرزومندِ آرزویی هستند و خیر و مصلحت در غیر او است. در روایت دیگری است از علی(علیهالسّلام) که میگوید: خدا از فوق عرش خود فریاد میزند: «یا عِبَادِی أَطِیعُونِی فِیمَا أَمَرْتُکُمْ بِهِ»؛ مرا اطاعت کنید به آن چیزی که به شما امر کردم، «وَ لَا تُعَلِّمُونِی بِمَا یصْلِحُکُمْ»؛ و نمیخواهد به من یاد بدهید که چه چیزی صلاح شما است، «فَإِنِّی أَعْلَمُ بِهِ»؛ من بهتر میدانم، «وَ لَا أَبْخَلُ عَلَیکُمْ بِمَصَالِحِکُمْ»؛ و من به آن چیزی که مصلحت شما است که به شما بدهم بخل نمیورزم.....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
دعا ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2397
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
شمشیر ایمان چیست/ نویدی که آیتالله شاهآبادی به امام خمینی(ره) داد
مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه با بیان اینکه انسان با ایمان به شک و شبهه نمیافتد، با اشاره به روایتی از امام علی(ع) گفت: شمشیر ایمان این است که انسان یک آراستگی در باطن و ظاهر خود پیدا کند.
«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ»
ایمان؛ محبوب و زینت بخش قلوب
قرآن کریم و مجید الهی پر از آیاتی است که بحث ایمان و مؤمنین در آن تشریح شده است و راجع به ایمان و این که انسان بداند همه کارها براساس ایمان شروع میشود، آیات متعدّدی دارد.
از جمله این آیات، آیه شریفه 7 سوره حجرات است. پروردگار عالم نسبت به مؤمنین میفرماید: «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ». خدا ایمان را محبوب شما قرار داد. لذا اگر ایمان محبوب انسانها نباشد و دلهای آنها آراسته به ایمان نباشد، موحّد نمیشوند.
پس ایمان اصل است. اگر ایمان بود، به حقیقت توحیدشناسی به وجود میآید. انسان میداند که ذوالجلال و الاکرام یگانه است، پس همه کارهایش هم یگانه است. تفاوت پروردگار عالم با انسانها و با هر مخلوق پروردگار عالم همین است که اصلاً ذوالجلال و الاکرام یگانه است. لذا همه مطالبش، رحمتش، مغفرتش، صادق الوعد بودنش، کرمش و ... یگانه و استثنائی است. برای همین است که باید ایمان، محبوب دلها و زینت قلوب باشد، تا یگانگی توحید را درک کند.
.......
توطئه اسلام آوردن ظاهری عدّهای از یهودیان شیراز
یک بار گروهی از زرتشتیها در یزد اعلان اسلام کردند و گروهی هم از یهودیهای شیراز با روحانیون خودشان آمدند و اسلام آوردند. این مطلب در تاریخ یهود است و من اینها را مطالعه کردم. در اینجا نکتهای برداشت کردم که چرا اسلام آوردن این دو گروه باید در همان زمان به وجود آمدن فرقه بابیّه باشد. من در مباحث یهودشناسی که در ماه محرّم و صفر داشتیم، عرض کردم که اصلاً ما قائل به این هستیم که هر فتنهای در عالم میشود، زیر سر یهود است.
لذا ششصد نفر از زرتشتیها و حدود سیصد الی چهارصد نفر از یهودیها آمدند به ظاهر اسلام آوردند. امّا شش ماه بعد گروه بابیّه به وجود آمد که بیان شد: بعضیها از مسلمانان به پیامبری باب ایمان آوردند. امّا من مطالعه کردم، دیدم اینهایی که ایمان آوردند، درست همین زرتشتیها و یهودیهای تازه مسلمان شده بودند و إلّا از خود مسلمین هیچکدام به علی محمّد باب ایمان نیاوردند.
میدانید این یعنی چه؟ یعنی این که یهود اینها را پرورش دادند و از اوّل دسیسه بود که شما بیایید اعلان کنید ما مسلمانیم و از آن طرف زرتشتیها هم بگویند ما مسلمانیم. بعد از این بابیّه را به وجود بیاوریم و بگوییم: از خود مسلمانها هم قبول دارند که او پیامبر است. لذا این توطئهای بود که همه اینها زیر دست یهود است.
نفوذ ایمان در قلب
البته الآن بحث من این نیست. بحث ما بحث ایمان هست که امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) در این روایت شریف فرمودند: پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «یَا عَلِیُّ اکْتُبْ»، ای علی! بنویس، گفتم: یا رسول الله! چه بنویسم؟ «فَقَالَ اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ» ایمان آن است که در قلب، جایگاه دارد. «وقر» به معنی شکافنده بودن و نافذ بودن هم هست. یعنی ایمان، قلب را میشکافد و در قلب انسان نفوذ دارد. به تعبیر دیگر سرسری نیست.
نشان آن هم اعمال انسان است؛ یعنی اعمال انسان دلالت بر این است که راست میگوید مؤمن است.
ایمان آیتالله شیخ فضلالله نوری و حضرت امام(ره) به مسائل غیبی
این جاست که حضرت سیّدالسّاجدین(علیه الصّلوة و السّلام) میفرمایند: من امید دارم و با عمل خودم هم نشان میدهم که پناه آوردم، «وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ»؛ یعنی واقعاً قبول دارم که تو یگانه هستی و این ایمانم باعث شناخت یگانگی توست و همین است که میدانم تویی که یگانهای، میتوانی مرا ببخشی؛ چون تو صادق الوعدی و گفتهای: «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم» و من خلاف این را نمیبینم.
از وقتی حضرت سلطانالعارفین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به آیتالله العظمی شیخ فضلالله نوری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفتند: تو را در تهران به دار میزنند؛ دیگر به این قضیّه ایمان داشتند.
آیتالله سیّد عبدالله بهبهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان نامه دادند و گفتند: آقا! این بیرق روسها را بالای خانهات بزن. گفتند: من زیر پرچم اینها نمیروم و بعد گفتند: آقا سیّد عبدالله اینها من را به دار میزنند. این نامه در دفتر اسناد انقلاب اسلامی با دستخط خود ایشان موجود است. از کجا میدانستند؟ چون ایمان داشتند.
لذا ایمان این خیلی مهم است. «الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ» چون ایمان در قلوب جا کرده و نفوذ پیدا کرده است. در انقلاب هم آن زمانی که همه میگفتند معلوم نیست چه بشود، امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) میفرمودند: ما پیروزیم.
خانم حدیدچی (دبّاغ) میگفت: از لبنان به دیدار امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) رفتم و علیرغم موانع، ایشان را دیدم. گفتم: وضع خیلی ناجور است. امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: نه، پیروزیم. وقتی بیرون آمدم، با خودم گفتم: ایشان خبر ندارند، یک کنج نشستهاند و در نجف دارند درس میدهند، اصلاً در ماجرا نیستند؛ چون سالهاست امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را از کشور بیرون کردند.
امّا امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) میدانستند؛ چون آیتالله العظمی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان وعده داده بودند که تو پیروز میشوی و امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به این مطلب ایمان داشتند. به این ایمان میگویند؛ یعنی درون قلب نافذ است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله قرهی ,
رایه الهدی ,
دعای ابوحمزه ثمالی ,
آیت الله شاه آبادی ,
:: بازدید از این مطلب : 2441
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
|
«غیبت» ثواب 40 روز را زایل میکند/ قبر انسان هر روز 5 کلمه را فریاد میزند
*دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
«اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الى خَیراتِهِ ولاتَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الى الحَقّ المُبین»
خدایا زیاد بگردان در آن بهره مرا از برکاتش و آسان کن راه مرا به سوى خیرهایش و محروم نکن ما را از پذیرفتن نیکیهایش، اى راهنماى به سوى حـق آشکار!
*شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ» میگوید: خدایا کاری کن که از برکات ماه رمضان بهره بسیار ببرم. حال برکات ماه رمضان چیست؟ خواندن دعا، عبادت کردن، تلاوت قرآن و قرائت دعاهایی مانند ابوحمزه از برکات رمضان است.
وی میافزاید: آنها که زبان عربی بلد نیستند، قرآن و مفاتیح ترجمه شده تهیه کنند و ترجمه آنچه را میخوانند، بدانند.
وی ادامه میدهد: ما در مفاتیح در دعایی میخوانیم که خدایا برای تاریکی قبرم گریه میکنم. خدایا برای تنگی لحدم گریه میکنم. آخر زندگی انسان قرار گرفتن در قبور است و حدیث داریم که شبانهروز، قبر ما 5 کلمه را صدا میکند. قبر صبح به صبح میگوید: من خانه تنهایی تو هستم، برای خودت انیسی پیدا کن با انجام کار خیر!
وی ادامه میدهد: قبر همچنین به ما میگوید که منم خانه تاریکی تو، یک چراغی برای خودت بفرست! میگوید: من خانه پر از کرم و عقرب توام، زهری بفرست تا کرمها را بکشد!
قبری که پر از عقرب بود
این مدرس بزرگ اخلاق در ادامه اظهار میکند: در گذشته شخصی بود به نام حاج سعید حقگو، میگفت: در قم جنازهای را بردیم تا دفن کنیم، قبر پر از عقرب بود و هرچه از آنها را میکشتیم باز هم در قبر میجوشیدند و در آخر خسته شدیم و جنازه را روی عقربها گذاشتیم و روی آن خاک ریختیم.
این استاد اخلاق میگوید: این صداهای قبر را بشنویم و در فکر مردن باشیم، ما آنچنان شیفته دنیا هستیم که بیهوش شدهایم و آدمی که بیهوش باشد، هیچ نمیفهمد. از خدا بخواهیم ما را هوشیار کند.
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه میگوید: خدایا کاری کن از برکات ماه رمضان استفاده کنیم. برخی استفاده نمیکنند و حتی برای سحر بلند نمیشوند. برای استفاده از برکات ماه رمضان باید هنگام سحر بیدار شد و دعا خواند و عبادت کرد. حتی آنانکه مسافر هستند و یا به علت بیماری روزه نمیگیرند، هم وقت سحر بیدار شوند و بهره ببرند.
وی ادامه میدهد: بهره ماه رمضان بهشت و بهرههای معنوی است. بهرههایی که خدا میدهد، معنویاند که باید برای رسیدن به آنها دعا کرد.
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه سخنان خود در شرح فراز «وسَهّلْ سَبیلی الى خَیراتِهِ» میگوید: خدایا راه من به سمت خیراتش را آسان کن. رمضان خیرات بسیاری دارد. آدم اگر بتواند افطاری دهد، خیرات کرده است. اگر تمکن مالی دارید، افطاری درست کنید و به فامیل خود به خصوص آنانکه فقیر هستند، افطاری بدهید که از کارهای ثواب است.
وی با اشاره به اقداماتی که در دهههای قبل برای گرایش کودکان و جوانان به مسجد انجام میدادند، میگوید: در مساجد حتی درخت توت میکاشتند تا کودکان به هوای خوردن توت به مساجد بیایند؛ اما الآن کاری نمیکنند تا جوانان به مساجد روی بیاورند و مسجدها را بیشتر افراد مسن پر میکنند.
یک غیبت مساوی است با هدیه 40 روز حسنات به فرد غیبت شونده
این استاد اخلاق ادامه میدهد: در کار خیر افراد فقیر آبرومند شناسایی کنید و به آنها کمک کنید. از احوال همسایههایتان با خبر شوید و اگر مستحق بودند به آنها کمک کنید. اگر کسی خبر نداشته باشد و همسایهاش گرسنه باشد مورد اعتراض قرار میگیرد و اگر باخبر باشد و کمک نکند، کافر است. حدیث داریم که کسی اگر همسایهاش گرسنه باشد، مسلمان نیست.
آیتالله مجتهدی تهرانی همچنین در تشریح «ولاتَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ» اظهار میکند: خدایا من را از قبول حسنات محروم نکن. اگر دعای ابوحمزه نماز شب و دعای سحر میخوانم و روزه میگیرم، حسنات و ثواب اینها را به من بده و من را محروم نکن. یعنی کاری نکنم که آن حسنات از بین برود؛ چون آدم یک غیبت کند، حسنات کاری که کرده از بین میرود.
وی میگوید: اگر کسی غیبت دیگری را بکند، تا 40 روز ثواب اعمال او در نامه اعمال آن شخص (غیبت شونده) نوشته میشود و این حدیث است. غیبت کردن، دروغ گفتن، نگاه کردن به نامحرم، گمان بد به کسی زدن باعث میشود که حسنات آدمی از بین برود.
آیتالله مجتهدی تهرانی در خصوص فراز پایانی دعای روز نوزدهم ماه رمضان میگوید: خدا ما را به دین حق یعنی دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی راهنمایی کرده است و اینکه شیعه مرتضی علی (ع) هستیم خیلی مهم است. خدایا این چند دعا را درباره ما مستجاب بفرما!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
,
:: برچسبها:
روز نوزدهم ,
آیت الله مجتهدی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2633
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 مرداد 1391
|
شب قدر سرنوشتم خواب و از چشام گرفته
میخونه چقدر شلوغه هر کسی یه جام گرفته
باز صدات می زنم آقا گر چه این صدام گرفته
مادر بزرگوارت اجازه برام گرفته
اجازه داده که امشب سوره قدر رو بخونم
تا شاید واسه همیشه قدر آقامو بدونم
آقا جون هر جا نشستی سایه هات روی سر ما
بخدا عطر حضورت پر شده دور و بر ما
نکنی اگه نگاهی ، صبح نمی شه سحرما
دست رد نزن آقا بر فرصتای آخر ما
فرصت آخر امشب منو هم مثل زهیر کن
منو یکسال روسفید کن سرنوشتمو بخیر کن
اگه هر کسی ندونه تو می دونی که کی هستم
می دونی که مثل کشتی چقده به گل نشستم
هی نمک دادی به دستم هی نمکدونو شکستم
آمدی به خونم اما من درو به روی تو بستم
زبونم لال شده آقا از گناه و روسیاهی
همه ترسم اینه امشب که منو دیگه نخواهی
ای آقای آسمونیم ای آقای مهربونم
دستم بگیر بلند شم شاید این دفعه بتونم
من که دارم برای تو دعای فرج می خونم
پشت این درای بسته نذار اینقدر بمونم
نذار از چشت بیفتم نذار بی پدر بشم باز
نذار از تو دور بشم باز نذار دربه در بشم باز
اگه تقدیر تو هستی دست تقدیررو می بوسم
اگه تو چاره می سازی هر چی تدبیرو می بوسم
چونکه تو آینه هستی روی تصویررو می بوسم
اگه بندم بزنی باز ؛ بند زنجیر رو می بوسم
می زنم به جای دستت بوسه بر مهر نمازم
به همین سجده شکرم به فرشته ها می نازم
چی میشه الآن به ما ها بدی تک تک یه بشارت
ما رو با خود ببری باز دست جمعی به زیارت
واسه ما روضه بخونی با نگاه و با اشارت
بالا تل زینبیه بخونی با این عبارت
السلام جد غریبم السلام جد شهیدم
من از اینجا بالای تل قتلگاهتو می دیدم
میدیدم نیزه و خنجر پرشده دور و بر تو
خون به آسمون می پاشه از تموم پیکر تو
چقدر ناله زد اینجا عمه من خواهر تو
آخرش دست پلیدی بریداز قفا سر تو
السلام ای سر مظلوم که به روی نیزه هایی
توهمان خون خدایی رو زمین کربلایی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
شـــعرآیینــــی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2181
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
|
حجتالاسلام قرائتی ضمن بیان رمز مخفیبودن شب قدر درباره زمان آن میگوید: طول شب قدر، یک شب کامل کره زمین است که 24 ساعت مىشود، نه آنکه مخصوص مکان خاصى همچون مکه و آن هم به میزان هشت ساعت شب آن منطقه باشد!
سیماى سوره قدر
سوره قدر در مکّه نازل شده و همانند دیگر سورههاى مکّى، آیاتش کوتاه و موزون است.
این سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بیان اهمیّت شب قدر نزد خداوند و برترى آن بر هزار ماه ادامه مىیابد و با سلام و درود الهى در آن شب پایان مىپذیرد.
روایات متعدّدى در فضیلت تلاوت این سوره بعد از سوره حمد در نماز وارد شده است و به کسى که آن را در نماز واجب بخواند خطاب مىشود: «غفر اللّه لک ما مضى فاستأنف العمل»؛ خداوند گذشته تو را بخشید، از نو آغاز کن.
امام رضاعلیه السلام فرمود: کسى که در زیارت قبور مؤمنین، سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، خداوند آن مردگان و کسى که این سوره را تلاوت کرده است، مىآمرزد.
از انضمام آیه «انّا انزلناه فى لیلة القدر» با آیه «شهر رمضان الّذى انزل فیه القرآن» معلوم مىشود که شب قدر در ماه رمضان است، امّا اینکه کدام یک از شبهاى ماه رمضان است، در قرآن چیزى بر آن دلالت ندارد و در روایات نیز به صورت مردّد میان یکى از سه شب آمده است. چنانکه از امام صادقعلیه السلام در مورد شب قدر پرسیدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان جست و جویش کن. البته معروف میان اهل سنّت آن است که شب بیست و هفتم رمضان، شب قدر است.
این سوره با اشاره به نزول قرآن در شب قدر آغاز و با بیان اهمیّت شب قدر نزد خداوند و برترى آن بر هزار ماه ادامه مىیابد و با سلام و درود الهى در آن شب پایان مىپذیرد.
کلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به کار رفته است:
الف) مقام و منزلت. چنانکه مىفرماید: «و ما قدروا اللّه حقّ قدره»؛ آن گونه که باید، مقام و منزلت الهى را نشناختند.
ب) تقدیر و سرنوشت. چنانکه مىفرماید: «جئت على قدر یا موسى»؛ اى موسى تو بنا بر تقدیر (الهى به این مکان مقدّس) آمدهاى.
ج) تنگى و سختى. چنانکه مىفرماید: «و من قدر علیه رزقه...»؛ کسى که رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود
دو معناى اول در مورد «لیلة القدر» مناسب است، زیرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدیر و سرنوشت است.
هستى، حساب و کتاب و قدر و اندازه دارد. «و اِن مِن شىء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم» هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعیین شده فرو نمىفرستیم. حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. «و انزلنا من السماء ماء بقدر»؛ نه تنها باران، بلکه هر چیز نزد او اندازه دارد. «و کلّ شىء عنده بمقدار» چنانکه خورشید و ماه، از نظر حجم و وزن و حرکت و مدار آن حساب و کتاب دقیق دارد. «و الشمس و القمر بحسبان».
خداوند در شب قدر، امور یک سال را تقدیر مىکند، چنانکه قرآن در جایى دیگر مىفرماید: «فیها یفرق کلّ امر حکیم» در آن شب، هر امر مهمّى، تعیین و تقدیر مىشود. بنابراین، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پیامبر نیست، بلکه در هر رمضان، شب قدرى هست که امور سال آینده تا شب قدر بعدى، اندازهگیرى و مقدّر مىشود.
بیدار بودن شب قدر و احیاى آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پیامبر و اهل بیت آن حضرت بوده است و در میان سه شب، بر شب بیست و سوم تأکید بیشترى داشتهاند. چنانکه شخصى از پیامبر پرسید: منزل ما از مدینه دور است، یک شب را معیّن کن تا به شهر بیایم. حضرت فرمود: شب بیست و سوم به مدینه داخل شو.
امام صادقعلیه السلام در حالى که بیمار بودند، خواستند که شب بیست و سوم ایشان را به مسجد ببرند و حضرت زهراعلیها السلام در این شب، با پاشیدن آب به صورت بچهها، مانع خواب آنها مىشدند.
در روایات آمده است که دهه آخر ماه رمضان، پیامبر بستر خواب خود را جمع کرده و ده شب را احیا مىداشت.
در حدیثى طولانى از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله مىخوانیم که حضرت موسىعلیه السلام به خدا عرض کرد: خدایا مقام قربت را خواهانم، پاسخ آمد: «قُرْبى لِمَن اسْتَیْقَظَ لَیْلَةَ الْقَدْر»، قرب من، در بیدارى شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رَحْمَتى لِمَنْ رَحمَ الْمَساکِینَ لَیلةَ الْقَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است.
گفت: خدایا، جواز عبور از صراط مىخواهم. پاسخ آمد: «ذلِکَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَیْلَةَ الْقَدْر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.
عرض کرد: خدایا بهشت و نعمتهاى آن را مىطلبم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبیحَة فى لیلةِ القدر»، دستیابى به آن، در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است.
عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلک لِمَنْ اسْتَغْفَرَ فِى لَیلةِ الْقَدْر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.
در پایان گفت: خدایا رضاى تو را مىطلبم. پاسخ آمد: «رِضاىَ لِمَنْ صَلّى رَکْعَتَینِ فِى لَیلةِ الْقَدْر»، کسى مشمول رضاى من است که در شب قدر، نماز بگذارد.
از وقایع عجیب تاریخى، ضربت خوردن حضرت علىعلیه السلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آرى، اشرف خلق خدا، در اشرف مکانها و اشرف زمانها، در اشرف حالات، شهید شد.
شب قدر جایگاه ویژهاى در مسائل معنوى دارد که به چند مورد آن اشاره مىکنیم:
خداوند براى اهداى تورات، حضرت موسى را به مناجات شبانه فراخواند: «اربعین لیلة»
قرآن، زمان مناسب براى استغفار را، هنگام سحر مىداند: «و بالاسحار هم یستغفرون»
عروج پیامبر به آسمان، به هنگام شب بود. «اسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام»
پیامبر مأمور بود که مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. «و من الّیل فتهجّد به نافلة لک»، «قم الّیل الاّ قلیلا»
خداوند از عابدان در شب ستایش مىکند. «یتلون ایات اللّه اناء الّیل» و به تسبیح در شب سفارش مىکند. «فسبّحه لیلا طویلا»
خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر یک بار سوگند یاد کرده است ولى به هنگام سحر سه بار. «و الّیل اذا عسعس»، «و الّیل اذ ادبر»، «و الّیل اذا یسر»
طول شب قدر، یک شب کامل کره زمین است که 24 ساعت مىشود، نه آنکه مخصوصِ مکان خاصّى همچون مکّه و آن هم به میزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد. چنانکه مراد از روز عید فطر، یک روز کامل کره زمین است که شامل همه نقاط و مناطق مىشود.
تقارن شب تقدیر بشر با شب نزول قرآن، شاید رمز آن باشد که سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پیرو قرآن باشد، سعادت و رستگارى و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختى براى او رقم مىخورد.
ابوذر مىگوید: به رسول خدا عرضه داشتم آیا شب قدر در عهد انبیا بوده و امر بر آنان نازل مىشده و پس از آنکه از دنیا مىرفتند، نزول امر در آن شب تعطیل مىشده است؟ حضرت فرمودند: شب قدر تا قیامت هست.
شاید رمز اینکه شب قدر مخفى است، آن باشد که مردم شبهاى متعدّد را به عبادت بپردازند، کسانى که یک شبِ آن را درک کردند مغرور نشوند و کسانى که آن را درک نکردند، از باقى شبها مأیوس نشوند.
در روایات آمده است: «العمل الصالح فیها خیر من العمل فى الف شهر لیس فیها لیلة القدر» کار نیک در شب قدر، بهتر از کار نیک در هزار ماه بدون شب قدر است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
رایه الهدی ,
شب قدر ,
حجت الاسلام قرائتی ,
:: بازدید از این مطلب : 2480
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
|
|