مراسم شب ششم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی، مناجات خوانی و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه خوانی توسط حاج منصور ارضی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری در مسجد ارک برگزار شد.
گزیده ای از سخنان حجت الاسلام حسینی قمی را بخوانید
- اوج نا امیدی، نامیدی از رحمت خداوند است و این اولین گناه کبیره است، گناهی است که خداوند میفرماید: "وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ )سوره یوسف آیه 87) این شرک را خداوند نمیبخشد.
ستر و غفران الهی برای ما اهل مناجات معنایی خاص دارد یعنی بیشتر از آنکه اهل اعتراف باشیم اهل توبه باشیم!
- امام صادق(ع) میفرمایند در قرآن وعده هایی برای تائبین وجود دارد که اگر آن را برای نجات همه اهل آسمانها و زمین داده میشد همه را کفایت میکرد اما وعدههای قرآن:
وعده اول سوره فرقان آیات 68 تا 70
" وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ " ..."إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ "
و آنان که با خدای یکتا خدای دیگری نمیگیرند و کسی را که خدا کشتنش، راحرام کرده مگر به حق نمیکشند و زنا نمیکنند و هر که این کارها کند، عقوبت گناه خود را میبیند... مگر آن کسان که توبه کنند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند خدا، گناهانشان را به نیکیها بدل میکند.
وعده دوم قرآن سوره غافر آیه 7
" الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ "
مقربترین فرشتگان فرشتگان حامل عرش هستند که علاوه بر حمد وثنای خداوند وظیفه استغفار طلبیدن برای مومنین(مردم) را هم دارند.
وعده سوم قرآن سوره بقره آیه 222
" إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ "
خداوند توابین را به اندازه متطهرین دوست دارد!
- توبه باید بین خود و خدا باشد یعنی خداوند به دنبال اعتراف انسانها نیست! چرا؟
امام خمینی در چهل حدیث این گونه بیان میدارند:
"مبادا شیطان و نفس اماره مطلب را بزرگ نمایش دهند و تو را از توبه منصرف سازد "
امام بیان میدارند شیطان دو حیله برای انسان به کار میبرد:
اول بزرگ و سخت شمردن توبه به درگاه الهی
دوم کوچک شمردن گناه برای تکرار آن
بدانیم توبه باعث میشود خداوند از حقوق خود بگذرد و قرار به جبران حقوق دیگران بگذارد! ولی ورود به گناهان کبیره باعث ریشه دواندن گناه در انسان میشود و فیض توبه را از کف برون میکند.
در دعای افتتاح میخوانیم" یارب ندیدم مولایی کریم که این همه صبر کند بر بنده لئیمی مثل من، صدایم میزنی من بر نمیگردم، محبت میکنی من دشمنی میکنم، دوستی تو را نمیپذیرم خدایا من با تو طوری برخورد میکنم که انگار من بر تو نعمت دارم! "
به همین دلیل است که در آیه 50 سوره ذاریات خداوند میفرماید: " فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ " از من به سوی من فرار کنید!
توبه جناب حُر باعث شد به هنگام شهادت در دامن امام زمانش ابی عبدالله الحسین علیه السلام جان دهد و حضرت علی اکبر علیه السلام برای او نوحه گری کند، این مقام توابین و پناه آورندگان به حسین علیه السلام است! ای اهل مناجات اگر در ماه رمضان آمرزیده نشوید باید تا عرفه صبر کنید!
- چندی پیش در مشهد بزرگداشتی برای عالم بزرگوار آقا سید هاشم نجف آبادی برگزار شد. مقام معظم رهبری برای این بزرگداشت مطلبی در مقامات علمی و معنوی ایشان ارسال داشتند جالب اینجاست که با اینکه ایشان سالهای زیادی به تفسیر قرآن پرداختند ولی کتاب تفسیر قرآن ایشان توسط خودشان تالیف نشد بلکه توسط فردی که پای منبر ایشان مینشست و ظاهراً بازاری هم بودند گرد آوری شده است یعنی یک مستمع هم میتواند با همین منبرها دست به گردآوری تفسیر قرآن بزند.
گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید
عده ای می خواهند ترس از قبر و مرگ را از بین ببرند
رحمت و نعمت باهم است، اگر توانستیم از هر دو استفاده کنیم عمل به سوال و جواب الهی هم به راحتی امکان پذیر است. بحث ورود اموات به قبر را عرض کردیم که امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه 188 نهج البلاغه میفرمایند:"أَوْحَشُوا مَا کَانُوا یُوطِنُونَ" به راستی از جایی که وطنشان بوده وحشت و دوری میکنند "وَ أَوْطَنُوا مَا کَانُوا یُوحِشُونَ" و آنجا که از آن وحشت داشتند به عنوان وطن برمی گزینند. کسی که از دنیا میرود دیگر اختیاری ندارد، باید غسل و کفنش کنند و برود زیر خاک و این حقیقت است. حالا این مبانی را در وادی طنز میآورند و جایی دیدم سوال و جواب که یکی از ارکان قبر است را مسخره میکردند که به این طایفه گفتند این طوری جواب داد به آن طایفه گفتند آن طوری جواب داد. این نشان میدهد که تلاشها و فعالیتهای دشمن کارایی دارد. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند قبر و مرگ وحشت دارد، اما بعضی به گونه ای برنامه ریزی میکنند که مردم از مردن نترسند و وحشت از قبر و قیامت را از بین ببرند. یکی از بچه هایی که در آتش نشانی لواسان کار میکند به من میگفت که در این تصادف اخیر که در آن حوالی اتفاق افتاد همگی مست بودند که ظاهرا دو نفرشان هم از دنیا رفته اند. یعنی به مرحله ای رسیدند که دیگر اصلا برایشان ترس از مرگ و قبر و قیامت مهم نیست برعکس فرمایش امیرالمومنین علیه السلام. مرگی که حتمی است و امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند واعظ حقیقی است، این را به مسخره میگیرند.
بعضی ها در قبرستان ها هم دنبال خوش گذرانی اند
حضرت میفرمایند به قبر که وطنشان بوده است و الان در آن جای گرفته اند و از آن دوری میکردند و وحشت میکردند برگشته اند، چون اینجا به عنوان وطن بوده است نه دنیا. دنیا یک گذری بوده است برای چند سال حالا هرکسی به اندازهی خودش. به راستی همان آدمی که به تازگی مرده، قبلا که در قبرستان میرفت وحشت داشت. الان که طوری قبرستانها را میسازند بعضی آنجا هم که میروند دنبال خوش گذرانی اند، بساط میآورند پهن میکنند، این غلط است. کلی هزینه فقط برای سنگ روی قبر میکنند اما حاضر نیستند کمی کمک برای ازدواج دو جوان بکنند. مادران شهدا استثنا هستند که آنجا شب و روز میماندند، آنها قبر را یک منزل حقیقی میدانستند تا وقتی که جان دادند. افرادی هم که با یک سر و شکلی میآیند در قبرستان که بقیه به گناه میافتند و آدم از دستشان زجر میکشد.
رذایل اخلاقی مثل سگ درنده داخل قبر می رود
زمانی که زنده بود از قبرستان وحشت داشت، اما حالا باید به همان جایی که از آن وحشت داشت برگردد. اگر به او میگفتی شب بیا برویم قبرستان واقعا میترسید. یکی دو تا از اوتاد و عباد در مسیر بندگیشان که باید این سیر را طی میکردند تعریف کردند که شب رفتم در قبرستان برای مناجات، دیدم یک جنازه ای را آوردند که به دنبالش یک جوانی خوش سیما و یک سگ درنده بود که همراه با آن میت داخل قبر رفتند و در قبر بسته شد. بعد از مدتی دیدم جوان خون آلود از قبر بیرون آمد، جلویش را گرفتم گفتم چه خبر بود؟ گفت من اخلاق خوبش بودم عبادتش بودم، آن سگ هم رذایل اخلاقیش بود. چون سالها پای آن اخلاق و گناهان ایستاده بود دیگر با او ماند تا قیامت. این مکاشفه چیزی نیست که برای همه باشد، ولی این مثال واقعیت دارد. دیدند پیغبر اکرم صلوات الله علیه و آله در تشییع جنازه جوانی چند لحظه با نوک پا حرکت کردند، علت را از رسول الله پرسیدند، حضرت فرمودند چون جوان خوبی بود ملائکه برای تشییع پیکر او آمده اند. زمانی که در قبر گذاشتنش پیغبر اکرم صلوات الله علیه برایش تلقین خواندند، دیگر بهتر از این؟ یک دفعه حضرت گریه کردند، گفتند آقا جان چه شد؟ حضرت فرمودند: چون در خانه کمی بد دهن و بد زبان بود الان دچار فشار قبر شد و من از این فشار وحشت کردم. این تازه برای یک انسان خوب بود.
سختترین ظلمت قبر است
رذایل اخلاقی را در ماه رمضان میشود از بین برد. جایی که امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند "یُوحِشُونَ" جایی است که باید تو در همین دعای ابوحمزه حس کنی. تو باید در ماه رمضان بفهمی یک جایی تو را میبرند که مسجد نمیتوانی بیایی، زن و بچه ات را دیگر نمیتوانی ببینی، دیگر نمیتوانی عمل صالح انجام دهی. در دعا میگوید من عمل صالحی نیاورده ام تا قبرم را فرش کنم. لذا در آخر کمیل هم که میگویی "یا نورُ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُّلْمِ" طلب میکنی چون سختترین ظلمت قبر است. بعد حضرت میفرمایند اینها در دنیا به چی مشغول بودند که سرانجام از آن جدا گشتند و جایی را که به آن منتقل شده اند و وطنشان بوده یعنی سرای آخرت را تباه کرده اند.
کی گوش حرف شنو با خودش آورده؟
ما این مطالب را عرض میکنیم، بزرگان ما نیز همین مطالب را بهتر و واضحتر و کاملتر از این شکافته اند و بیان کرده اند، اما به قول استاد ما میگفت: کی گوش حرف شنو با خودش آورده؟ بعضیها کر میآیند و کر میروند. شاید هم برای امام حسین علیه السلام گریه کند، تازه میگویند حاج آقا سالهای قبل یک حال دیگری داشتیم و دنبال بازی است. نمیفهمد کجا آمده و کجا خواهد رفت. وقتی که با توجه زیاد قرآن میخوانید، آرام آرام یک خشیتی وجودتان را دربر میگیرد، به خاطر همین است آن دعای نیمه شعبان را میگویم دستور است در نماز شبت بخوان "اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ مَا تَحُولُ بِهِ بَیْنَنَا وَبَیْنَ مَعَاصِیکَ" . چقدر حضرت حق شناس بر روی این دعا تاکید داشت. برای چی؟ چون این خشیت و این ترس زیبا اگر در وجودت نباشد، ایمانت محکم نمیشود، الان اینجا نشستی دینداری، از اینجا که میروی بیرون چیز دیگری. چند شخصیتی میشوی که خیلی بد است.
ما برای دین چه زحمتی کشیده ایم؟
خدایا شب ششم است، فردا هم روز بیعت ایرانیان با امام رضا علیه السلام است، که به روایتی یک نمازی دارد که دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد بیست و پنج توحید دارد، به شکرانه این که امام رضا علیه السلام به ایران آمدند و همه با حضرت بیعت کردند و با این نماز تو هم بیعت میکنی. تا کوچکترین مسائل را بزرگان و علمای ما نوشته اند، مخصوصا شیخ عباس قمی که تو حواست به امام رضا علیه السلام باشد، چقدر اینها زحمت کشیدند و راحت در اختیار ما قرار دادند. ما برای دین چه زحمتی کشیده ایم؟ شهدا با خونشان زحماتشان را کشیدند، جانبازان هم که یکی یکی دارند به آنها ملحق میشوند. من دیدم تا آنجایی که بتوانند شبها خودشان را به اینجا با چه زحمتی میرسانند. اما ما چه زحمتی کشیده ایم؟ تو همین که زحمت بکشی بیای با خدا آشتی کنی با کتابش آشتی کنی با اهل بیت علیهم السلام آشتی کنی، حواست باشد دشمنان دین سرت کلاه نگذارند، هرکسی به اسم دین چیزی را به تو تلقین نکند، همین اندازه کافیست. لقمه نانی که در میآوری مواظب باشی که حلال و حرام را در آن رعایت شود، وگرنه روزگار میگذرد.
خدایا اگر کمک نکنی ما هم از دست میرویم
من حساب کردم بعضیها شاید بیست و پنج سال است شبهای ماه رمضان با ما دعا میخوانند، خیلی است، ای جوان الان پدر و مادر بیست و پنج سال است که برای تو زحمت کشیده اند تا به این قد و هیکل رسیده ای، قدر بدان. خدایا نمیدانم چکار کنم، خودم هم در کار خودم مانده ام. خدایا اگر کمک نکنی ما هم از دست میرویم، همین قلیل جمعیت از دست میرود. در مقابله با این جنایتکاران با این کسانی که کارشان فقط ضربه زدن به دین است، این جوانان چه کار کنند؟ ما که گذراندیم ما که پیر شدیم تمام شد، گول زدن ما یک سیر دیگری دارد. اما این جوانان با این همه کاری که میتوانند انجام بدهند، شبها میآیند اینجا عمرشان و وقتشان را میگذارند تازه خودشان هم خجالت زده اند که کاری که نکردیم. خدایا یک نگاه کنی کار همه تمام است و دل همه را به دست میآوری، آنوقت این جمعیت وقتی عاشق تو شوند پشت این جمعیت هر کدام یک نفر را هم سمت خدا بیاورند خیلی است، باز دشمن ضربه میخورد، ببین کجاها را ما داریم میبینیم. خدایا ما خیلی دوست داریم بازار تو گرم شود، الان چقدر جوان به انحراف افتاده اند و گرفتار این ماهوارهها و حالات دیگر و مجالس دیگر هستند اصلا شاید یک بار هم اسم خدا به گوششان نرسد.
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در شب ششم ماه مبارک رمضان
اشعار مناجاتی حاج منصور ارضی در ابتدای جلسه
تو اگر که نظرت با منِ مسکین باشد
حیف باشد که دلم پیش تو غمگین باشد
همه شهر به بیچارگی ام خندیدند
پس چه خوب است سرم پیش تو پایین باشد
می زنی گاه تلنگر، بخورم زود ولی
وای اگر که زدنت از سر نفرین باشد
وای اگر زود ببخشی و بگویی که برو
وای اگر جلوه ستاری تو، این باشد
بند ابلیس شدم هی به گناه افتادم
نکند بندگی من، به تو توهین باشد
نکند با منِ مغرور شوی سرسنگین
نکند بنده تو بنده تحسین باشد
تو اگر قهر کنی بنده تو میمیرد
بغلم کن، فقط آغوش تو تسکین باشد
من که بد بوده و بد کرده ام اما والله
بدتر این است که آدم به تو بدبین باشد
یا ببخشید مرا یا جلوی چشم حسین
مگذارید که پرونده ام سنگین باشد
دم افطار فقط تربت او میچسبد
هر چه هم دور و برم سفره رنگین باشد
گریه کنهای حسینیه محشر هستیم
گریههای سحر ما همه تمرین باشد
بسپارید مرا دست اباعبدالله
نوکری پیش حسین است که شیرین باشد
.........................................................................................
اشعار خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در میان جلسه
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
میان معرکه، سلمان، خداش خیر دهد
دوید و زود عبا را روی نگار انداخت
دری که ساخته بودم به من خیانت کرد
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
زن جوان من را میزدند نامردان
مدینه، فاطمه را به احتضار انداخت
چقدر چادر زهرا به پاش میپیچید
زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت
از آن به بعد که برگشت فاطمه، زینب
دو گوشوارهء خود را دگر کنار انداخت
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج