منبع:رجانیوز
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
خودم را به آويني نچسبانم به چه كسي بچسبانم؟ بسماللهالرحمنالرحیم. یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال. انشاءالله در سال جدید حال همه ما تحویل شود به قول احمدینژاد بهار... بهار احمدینژاد هم حکایتی شد! پيش از ورود به بحث اصلي، همين اول بگويم كه خیلی سئوال شده است که این سعید قاسمی کیست که خودش را به آوینی میچسباند؟ اصلاً چقدر با آوینی بوده است؟ همین جا اعتراف میکنم که سر جمع بیشتر از دو هفته با آوینی نبودهام و هیچ ادعایی نسبت به آوینیشناسی ندارم. این را اول قصه بنویسید. این هم که خودم را به آوینی میچسبانم به خاطر این است که دوست دارم بچسبانم. به آوینی نچسبانم به چه کسی بچسبانم؟ ولو یک ساعت درک کرده باشم، ولو دو جمله درک کرده باشم، اگر اسمش را میگذارید دودرهبازی باشد دودرهبازی است. اگر کسب آبرو کردن است، ما که غیر از این چیزی نداریم. از شهدا کسب آبرو نکنیم، از چه کسی بکنیم؟ من خودم را به اینها میچسبانم و از اینها کسب آبرو میکنم. شما ناراحتید؟ دو روز و دو ساعت با آوینی بودی هی میروی این طرف و آن طرف صحبت میکنی؟ بله، هنرم این است. شما با هر کدام از خوبها بودهاید بروید این طرف و آن طرف بگویید. من بروم از بدیهایم و از جاهایی که باطل بوده است بگویم؟ چرا ناراحت میشوید؟ نامردم اگر تو بیایی صحبت کنی و میکروفون را به دستت ندهم آقا! سیدمرتضی رفقایی داشت که دهها سال با او زندگی کردهاند. اینها کجا هستند؟ خب بیایند صحبت کنند. مگر کسی جلویشان را گرفته است؟ هر سال توی سعید قاسمی چرا در بهشتزهرا صحبت میکنی؟ عشقم است که صحبت کنم. عزیز من! تو میآیی صحبت کنی؟ من خورهي میکروفونم، اما نامردم اگر تو بیایی صحبت کنی و میکروفون را به دستت ندهم. رفیق فابریکهای سید! اینها جنگولکبازی نیستند بیایند به هم ببافند. شما بیایید به هم ببافید که بافتنی نیست. هرچه در باره این شهید بگویی کم گفتهای. اصلاً اجازه نمیدهند که لاطائلات به هم ببافی. توی دهنت میزنند. مگر اجازه میدهند که هر کسی هر چرت و پرتی را بگوید. آقا! همین شمایی که با سید بودید، خب بیایید بگویید من یک سال از او کسب فیض کردم و چنین آدمی بود.
ماجراي دلبريهاي آويني
مثلاً من یک بار او را دیدم و کلامی به ما گفت. یک بار آمد خانهي ما و دید که بچه من کلکسیون تمبر دارد. یک سال بعد رفت پاکستان، آمد و پاکتی را برایم فرستاد و گفت: «سال جدید را تبریک میگویم. راستی من دیدم بچهام به تمبر علاقه دارد، این چند تمبر را آنجا دیدم، به بچهات بگو بگذارد در کلکسیون تمبرش!» اصلاً این آدم کجاست؟ اوضاع ما آنقدر شلوغ پلوغ است که وقت رسیدگی به ننه بابایمان را نداریم. تمبری که بچهي طرف که یک بار او را دیده جمع کرده است! حواسش جمع است دیگر. دلبری و دلخری میکند. این هنر است. بیا و اینها را بگو. بگو دو ساعت آمد خانهي ما و با تمبر، ما را خرید. من اصلاً مال این حرفها نبودم. نه به انقلاب کار داشتم، نه به نظام، ولی میدیدم حزباللهی که میگویند تویی؟ شما حزباللهی هستی؟ حواست واقعاً به این چیزها هست؟ اینها دلبری است. قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. دین یعنی همین. اسلام یعنی همین. حزبالله یعنی شریعت، یعنی اخلاق. «اني بعثت لاتمم مكارم الاخلاق»(2).
سيد ميتوانست يك آرپيجي زن يا يك فرماندهي خوب باشد
بگذريم؛ آقایی که شما باشید، داستان «سید» که شهادتش برمیگردد به 20 فروردین 72، 9 صبح جمعه، یعنی مقطعی که یک سال یا یک سال و نیم بود که تفحص را شروع کرده بودیم. تفحص را هم که شروع کردیم مثل بسیاری از کارهای دیگرمان، بیتوجه به این بودیم که یک اتفاق تاریخی عظيم رخ داده است؛ چنانكه که همين حالا هم با سایر آثار جنگ و مستنداتش بي تفاوت برخورد میکنیم. اما سید از حضرت آقا اذن گرفت که تاریخ جنگ را مستند و مدون کند و از ابتدا به اين موضوع توجه داشت. میدانید كه سید در طول جنگ میتوانست یک آر.پی.جیزن یا فرماندهي خوب باشد؛ یعنی نه تنها در علم، ادب، شعر، موسیقی و معماری چیزی کم نداشت و دستی بر آتش داشت، كه حتي میتوانست فرمانده خیلی خوبی هم باشد. اما به نظر من از همان ابتدا بصیرتی داشت و میدانست روزهایی میرسد که برای یک فریم عکس، یک صحنهي تهاجم یا پاتک یا وداع یا شهادت مردم لهله خواهند زد؛ چون مقطعی از تاریخ است که میآید و بهسرعت میگذرد.
ميدانست كه تاريخ را يا تند و شور مينويسند يا ضعيف و غيرقابل باور
ببينيد بسیاری از اتفاقات در جنگ بودند که قبلاً وجود نداشتند و نمیشد آنها را مستند کرد، ولی در این مقطع که دوربین آمده و تکنولوژی در اختیار ماست، در این حدش را میتواند ثبت کند؛ یعنی یک ثبّات تاریخ باشد و این را میفهمید که یکی دو نسل بعد از او میآیند که پیوسته در طول تاریخ یک هویت گمشده داشتهاند و الان هم با تهاجم مضاعفی مواجهند و آن بخشی که تشنه هستند، برای این مستندات لهله میزنند و یک بخشی هم کلاً انکار میکنند. اینهایی را که میگویم خودم بعد از شهادت سید به آن پی بردم و جامعه هم همین طور.
آدمی که این همه در حوزهي قلم، فیلم، مستند و ديگر کارهای برجسته خروجی داشت، آنجا معلوم شد که او این روشنبینی را داشته و میدانسته که چنین وضعیتی پیش میآید که تاریخ دستخوش حوادثی میشود و تاریخنویسان یا آن را تند و شور مینویسند که قابل باور نباشد و یا آن قدر ضعیف مینویسند که در هر دو صورت مخدوش شده است.
هیچ کس سر کلاس بلند نمیشود بگوید آقا این قدر چرت و پرت نگو!
مثلاً همین الان در دانشگاه رضاشاه دارد تطهیر میشود، شاه دارد تطهیر میشود، مجاهدین خلق با 12000 شهیدی که از ما گرفتند، دارند تطهیر میشوند و همین بیخ گوش ما در دانشگاه تهران، استاد دانشگاه دارد از آنها حمایت میکند. به همین راحتی و هیچ کس سر کلاس بلند نمیشود بگوید آقا بس است! این قدر چرت و پرت نگو! مسعود رجوی تروریست را که نمیشود تطهیر کرد. هنوز سه دهه از انقلاب و دو دهه از جنگ و یک دهه بیشتر از جنایتهایی که مسعود رجوی در آن دست داشت، از جمله به شهادت رساندن صیاد شیرازی نگذشته است. همین الان هم تیم مسعود رجوی که در اسرائیل آموزش دیده است، دارد امثال احمدی روشنها را ترور میکند و در این قصه دست دارد. الان چه برنامهای دارند؟ خدا میداند. آن وقت این تروریستی که 12000 شهید به نامشان ثبت شده است، دارد در دانشگاه تطهیر میشود. این یعنی اینکه اگر تاریخ درست نوشته نشود، مستند نشود و دقیق و درست بازگو نشود، ما در آینده قطعاً دچار فاجعه خواهیم شد. این نشان میدهد سید درست تشخیص میداد و لذا ميفهميد كه هر قدر که در توان دارد باید تصویر بگیرد و کار کند.
«خان گزيدهها» را پخش كنند تا يادمان بيايد كجا بوديم!
به همین دلیل است كه این آدم در مقطع جنگ خواب و خوراک ندارد. این آدم کسی است که حدود 70 قسمت مستند روایت فتح دارد. قبل جنگ هم اولین مستندش را با بچههای جهاد به اسم «خان گزیدهها» کار کرد که چقدر زیباست و دقيقاً مصداق آن چیزی است که امام (ره) میگوید عمق هنر واقعی نشان دادن مظلومیت مظلومان، رنجدیدهها و پابرهنهها و ظلم و ستمی است که بر آنها روا داشته شده است.
همين الان در همین مقطع اگر مستند «خان گزیدهها» را که یک سال بعد از انقلاب ساخته شد پخش كنند، خواهید دید بسیاری از کسانی که در آن روزها حتي در روستاهای نزدیک تهران و شهرهای بزرگ ساكنند، با عرض معذرت حیوانوار و میمونوار زندگی میکنند و از زندگی «هیچ چیزی» ندارند، میخورند که فقط زنده بمانند. اگر اینها را نشان بدهند که آن بودیم و این شدیم، آن وقت ميتوان به آن آقا و استادی که الان دارد در رسانه و يا دانشگاه چرت و پرت میگوید و متلك میاندازد، گفت كه این مستند ماست. زیاد هم راه دوری نیست. همین جا بغل ورامین است. بغل شیراز، کرمان و شهرهای بزرگ است و در خود شهرها کپرها و آلونکهاست. امروز اگر این مستند نشان داده شود، دیگر خیلیها چرت و پرت نمیگویند یا لااقل در فحش دادن یا اسراف کردن ترمزدستی را میکشند. بچهي من اصلاً نمیداند چه خبر است که هیچ، بزرگترها هم نسیان گرفتهاند و یادشان رفته است که چه بودیم و کجا بودیم و حالا کجا هستیم.
تصوير خودش را كه ديد قشقرق به پا كرد!
جالب است بدانيد كه در هیچ کدام از اين مستندهايي كه مرتضي ساخت، نمیبینید که ته آن نوشته باشد تهیهکننده یا کارگردان سیدمرتضی آوینی! در حاليکه حتي همهي نريشنها را خودش نوشته است.
ببینید برکت از کجا میآید؟ ما امروز هر کاری را که انجام میدهیم، سر و ته پروژه حتماً اسممان را مینویسیم که بگوییم این کار من است، کار تیم من است. اما آويني در آن صحنههایی هم که بوده است، خودش در فیلم حضور ندارد. فقط یک صحنه را بچهها گرفتند و به خودش نگفتند و فیلم پخش شد و دید و قشقرقی به پا کرد که نگو و نپرس که مگر میخواهید طاغوتسازی کنید؟ اخلاص یعنی این. يعني 70 قسمت مستند بسازی و نه اسمت باشد، نه حتی یک صحنه از خودت نشان بدهی که یعنی من هم در خط بودم. به حرف میگوییم، اما الان سال 92 است. خیلی سخت است. شمایی که خبرنگار هستی، یک متن نوشتی و بالایش زدهای نویسنده فلان! ويراستار فلان، نريشننویس فلان، فیلم که درست میشود، فقط نیمساعت تیتراژ میآید که با تشکر از فلان و بهمان. فیلمهای سید این چیزها را ندارد. فقط زده تهیهکننده: گروه روایت فتح.
وقتي بركت نباشد، 4 ميليارد هم هزينه كنيم ميشود «فرزند صبح»!
این روزها سئوال این است که آقا چهار میلیارد هزینه کردیم راجع به پدر و مادر امام، فيلم «فرزند صبح» درست کردیم. چهار میلیارد را چه کسی هزینه کرده است؟ دفتر نشر آثار امام. فیلم فقط یک شب اکران شد، آنچنان بویش پیچید که دیگر جرئت نکردند نشانش بدهند. همین طوری کردند توی گونی و صدایش را درنیاوردند. چهار میلیارد فقط یک قلمش است. کارگردان كيست؟ آقای علیرضا افخمی، رفيق فابریک سیدمرتضی آوینی! میگویند پول نیست! نه آقا! برکت نیست. کل مؤسسهي روایت فتح عبارت بود از دو اتاق، یک سیدمرتضی آوینی، چهار پنج تا از بروبچههایی که تا آخر با او بودند و امسال که داریم حرف میزنیم، به برکت چشمهای نداشته آقایان و حسادتهایشان موفق شدند ریشهي روایت فتح را بهکلی بکنند و دیگر روایت فتح نداریم و تمام شد و جارو کردند! چرا مؤسسه به نامش درست شد و اسم خیابان و... به نامش زدند، ولی اصل مؤسسه روایت فتح را از ریشه کندند. جالب است! این آدم در دو اتاق با یک عده بروبچههای مخلص آثاری را خلق میکند که برای کل تاریخ میماند، ولی میلیاردها تومان برای کارهایی هزینه میشود و بیفایده و آخرش هم خیلی راحت میگوییم حیف شد! کار درنیامد!
گفتم: «سید! وسواسی شدی؟»
خب علت آن چیست؟ سالها قبل در بهشتزهرا و جاهای دیگر اين ماجرا را تعريف كردهام. گفت پشت دستگاه مونتاژ نشسته بودم، سید بلند شد رفت بیرون و وضو گرفت و برگشت. هنوز چند دقیقهای ننشسته بود که باز بلند شد رفت، وضو گرفت و برگشت. گفتم: «سید! وسواسی شدی؟» سید فهمیده بود من بیوضو پشت دستگاه نشستهام. شما را به خدا امر به معروف و نهی از منکر را ببینید. با زبان نمیگوید پسرجان! بلند شو برو وضو بگیر و بیا. میگوید درست است که اینها فیلم هستند و فیلم یک موجود مرده است، اما ما داریم راجع به موضوعی صحبت میکنیم که مثل نماز خواندن پشت سر خودش فلسفهای دارد. برای اینکه به ما اجازه بدهند راجع به شهید قلم بزنیم و فیلم بسازیم، مثل نماز خواندن است و نمیشود بدون وضو به آن دست زد. مردانگی میکند و جوری نمیگوید که به طرف بربخورد.
ميز كاري كه رو به قبله بود
میز کار باید رو به قبله باشد. مثل من نیست که میزش رو به هر جایی، رو به کاخ کرملین، امریکا یا شوروی باشد. میز کار باید رو به قبله باشد. مثل نماز خواندن است. زاویهي فکر این آدم را تماشا کنید که حتی نسبت به میز حساس است.
همين جا یک حاشیهای برویم. گاهی اوقات میپرسند آقا! کلید شهادت چیست؟ چه اکسیری است که یکسری آدمها پیدا میکنند. من خودم بعد از کلی کنکاش هنوز به این مقوله نرسیدهام و اگر بگویم حرف گزافهای زدهام، ولی رسیدم به اینجا که رعایت کردن نکات بسیار ریزی که این روزها اصلاً صورت مسئله نیست، گرهي کار را باز میکند. یکی از آنها دل شکستن است.
گفتم: «سيد! تو هم اهل معامله شدهای»
سر قصهي بوسنی، با «نادر طالبزاده» 10 قسمت «خنجر و شقایق» ساخه و چه زحماتی کشیده شد. مرتضي نريشنها را که میآورد، از بس تا ساعت دو و سه شب گریه کرده بود، کاغذها مچاله بودند. دو سه قسمت پخش شد و آن غوغا را برپا کرد و بعد هم مسئول وقت صدا و سیما، آقای محمد هاشمی، مابقی را بلوکه کرد و پخش نشد. من رفتم دم در خانهشان که: «آقاجان! حالا که صدا و سیما فیلم را بلوکه کرده است، تو فیلم را بردار بیاور ما در دانشگاهها نشان بدهیم». گفت: «نمیشود.» ما به خرج حضرت آقای زم، (با یک سکوت یک دقیقهای!) -مسئول حوزه هنری وقت- فیلم را ساختهایم و ایشان هم اجازه نمیدهد. گفتم آقاسید دنیایی منتظر این قصه هستند. از دستش ناراحت شدم و جلوی در خانهاش به او بیاحترامی کردم و گفتم: «تو هم اهل معامله شدهای. ما رفتیم خداحافظ!» فردای آن روز پاکتی به دستم رسید، دیدم کل اینها را در پاکت گذاشته و یادداشتی نوشته است: «تقدیم به آقاسعید، همان که قبل از اینکه ببینمش میشناختمش و دوستش داشتم». خلاصه یک دلبری این جوری از ما کرد. این همه غیبت پشت خلقالله میکنیم و حواسمان هم نیست و یک قلپ آب هم پشتش میخوریم و میگوییم برو بابا! آن وقت این آدم شب خوابش نمیبرد که تو یک حرفی به او گفتی و او برای اینکه اثبات کند معاملهگر نیست، همهي فیلمها را میگذارد و این جوری با چهار خط نامه لولهات میکند! چون به آن چیزی توجه دارد که بالای سر قبر خودش نوشته است: «هنر آن است که بمیری قبل از آنکه بمیراندت و مبدأ و منشاء هنر آنانند که این چنین زیستهاند و این چنین مردهاند».
برگشتم و دیدم نه، سید است که روی مین رفته!
این تنها يك دستنوشته نیست، بلکه این آدم خودش این جوری است. این «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» را باور کرده و افسار دستش هست، ول نیست که همین طور هر چیزی را بگوید و به هر چیزی نگاه کند و هر کاری را انجام بدهد، بلکه سوار کار است و دقیقاً توجیه است که باید چه کار کند. اینهایی را که میگویم به کلام نیست، چون لحظات شهادت اینها را دیدم. خیلی رفیق داشتم که دست و پایش قطع شد و عربده میزدند. اصلاً دست خودت نیست. عربدهای میزنی که بیا و ببین. مین زیر پایت منفجر شود. 1300، 1400 تکه است. مین والمری (VALMERیکی از مزخرفترین چیزهایی است که ساخته شده است. پایت روی آن برود، 1300، 1400 ساچمه بیرون میریزد. تقریباً در آن صحنه همه زخمی شدند. من فکر کردم نفر جلویی من روی مین رفته است. بعد دیدم پشت خود من هم خیس شده است. برگشتم و دیدم نه، سید است که روی مین رفته است و رفیق خودم آقاسعید یزدانپرست «رحمةاللهعلیه» دانشجوی معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت.
:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , , :: برچسبها: شهیدآوینی , :: بازدید از این مطلب : 2445 |
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط: برنامه های هیئت , مراسم های مناسبتی , , :: بازدید از این مطلب : 3172 |
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
بیش از 40 روز از خداحافظی زمین خاکی با مادر نامدارترین خلبان جهان میگذرد، مادری که رفتنش داغی دیگر بر دلها نهاد. خواهر شهید «علی اکبر شیرودی» از پدر و مادرش به عنوان اسوه صبر و شکیبایی یاد میکند و میگوید: پدر و مادرم علاقه زیادی به علیاکبر داشتند؛ من فکر نمیکردم در غم شهادتش آنها این قدر صبوری کنند. در جنگ کردستان برادرم به خاطر مشغله کاری چند ماه نتوانست به مرخصی بیاید. بعد از چند ماه که آمد، مادرم مانند پروانه دور علیاکبر چرخید و بیهوش شد. من آن لحظه فکر میکردم اگر برادرم شهید شود، برای مادرم چه اتفاقی خواهد افتاد. اما دیدم صبوریهای مادرم را. زانوی غم بغل نگرفت، بیتابی نکرد، بلکه 40 روز بعد از شهادت علیاکبر وارد فضای اجتماع شد و در شاخههای کمکرسانی به جبهه حضور فعال داشت. در آن ایام به دیدار خانواده شهدا و جانبازان میرفت تا به آنها روحیه بدهد و خودش نیز در کنار آنها روحیه بگیرد.
وی ادامه میدهد: مادرم برای مشکلگشایی روستاییان تلاش میکرد؛ منزل شخصیاش را پایگاه کمکرسانی به مناطق جنگی کرده بود؛ 6 ماه بعد از شهادت علیاکبر همراه با تعدادی از مادران شهدا با کاروانی از کمکهای مردمی به جبهههای جنگ رفت و با حضور در بین رزمندگان به آنها روحیه داد.
شیرودی بیان میدارد: مادرم اسوه صبر و استقامت و پایداری بود؛ او داغ سه فرزند جوان و داماد شهیدش را دید؛ اینها باعث نشد که روحیهاش را از دست بدهد و سی سال پرچم شهادت فرزندش را به دوش کشید و همواره تلاش کرد فرهنگ شهادت را در اذهان مردم زنده نگه دارد.
وی میافزاید: چند سال قبل که مادرم به دیدار رهبر معظم انقلاب رفته بود، ایشان از مادرم پرسیدند: «چه خواستهای دارید؟» مادرم پاسخ داد: «سلامتی شما»، آقا فرمودند: «چند سال قبل هم که در منزل شما مهمان بودیم، شما همین را گفتید»، مادرم گفت: «ما شهید ندادیم که خواستهای داشته باشیم».
مادرم معتقد بود خانواده شهدا باید کار زینبی کنند و راه شهدا را ادامه دهند. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , , :: بازدید از این مطلب : 2312 |
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
علامه مجلسی(ره) نویسنده کتاب بحار الانوار که یک قرن پس از «مقدس اردبیلی» زیسته است، درباره او میگوید: در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدم و متأخر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم. ولادت و تحصیلات
وی در عصر صفویه و در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. پس از کسب تحصیلات ابتدایی، به قصد تحصیلات عالیه، به نجف اشرف مهاجرت کرد و با بهرهگیری از فضای علمی و معنوی نجف اشرف مجاورت آن خاک اقدس را پذیرفت.
وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمیکرد. هر جا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی مییافت به خدمتش میشتافت و از علم و معرفت وی بهره میگرفت. به همین دلیل زمانی نیز برای استفاده از محضر فیلسوف و عالم وارسته جمال الدین محمود (از شاگردان فیلسوف نامی جمال الدین اسد دوانی) به شیراز مهاجرت کرد و مدتی نزد وی به تحصیل علوم عقلی مشغول گردید.
احمد بن محمد اردبیلی در بین توده مردم بـه مقدس اردبیلی، و در میان خواص و فقها به محقق و مدقق اردبیلی شهرت دارد و عامل این شهرت، وجود آن آثار وتالیفات و تحقیقات گرانقدری است که در زمینه فقه، کلام و عقاید از او به یادگار مانده است.
مقدس اردبیلی پس از شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه شیعه را در نجف بر عهده داشت.
وی با وجود شهرتی که در میان تودههای مردم داشت، ولی با کمال تاسف منابع شـناخت این فقیه عالیقدر در میان کتابها و منابع تراجم و رجال بسیار محدود است.
مقدس اردبیلی در گفتار بزرگان
وی از آن جمله عالمانی است که مورد تجلیل فراوان علما و فقها قرار گرفته است.
سید مصطفی تفرشی از معاصران محقق اردبیلی می نویسد: «امرش در جلالت و اطمینان و امانت مشهورتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که عبارتی بتواند آن را وصف کند. او متکلمی فقیه و عظیم الشان و جلیل القدر و بلند منزلت و باورع ترین شخص زمانش و عابدترین و با تقواترین آنها بود.»
شیخ حر عاملی که خود از چهرهها و بزرگان دین و دانش است مینویسد: «احمد بن محمد اردبیلی عالمی فاضل، محققی عابد، مورد اطمینان و پارسا، عظیم الشان و جلیل القدر و معاصر شیخ بهایی بود»
علامه مجلسی مینویسد: «محقق اردبیلی در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدم و متاخر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم ... کتب او دارای بالاترین مراتب دقت نظر و تحقیق است.»
شیخ عباس قمی مینویسد: «شیخ اجل عالم ربانی فقیه محقق صمدانی معروف به محقق اردبیلی ... در مراتب علم و فضل و عبادت و زهد و کرامت و وثاقت و تقوا و ورع و جلالت به درجهای رسید که توصیف نشود و در قدس و تقوا به مرتبهای رسید که به او مثل زده شود و به راستی اشعه انوار جمال و پرتو حسن آن عالم مفضال چنان تجلی کرده بر هیچ دیده پوشیده نیست»
شهید استاد مطهری مینویسد: «احمد بن محمد اردبیلى، معروف به مقدس اردبیلى. ضرب المثل زهد و تقواست و در عین حال از محققان فقهاى شیعه است. محقق اردبیلى در نجف سکنى گزید. معاصر صفویه است. گویند شاه عباس اصرار داشت که به اصفهان بیاید، حاضر نشد. شاه عباس خیلى مایل بود که مقدس اردبیلى خدمتى به او ارجاع کند تا اینکه اتفاق افتاد که شخصى به علت تقصیرى از ایران فرار کرد و در نجف از مقدس اردبیلى خواست که نزد شاه عباس شفاعت کند. مقدس نامهاى به شاه عباس نوشت به این مضمون: «بانى ملک عاریت عباس بداند: اگرچه این مرد اول ظالم بود، اکنون مظلوم مىنماید. چنانچه از تقصیر او بگذرى «شاید» که حق سبحانه از «پارهاى» تقصیرات تو بگذرد. بنده شاه ولایت، احمد اردبیلى.»
شاه عباس نوشت: «به عرض مىرساند: عباس خدماتى که فرموده بودید به جان منت داشته، به تقدیم رسانید. امید که این محب را از دعاى خیر فراموش نفرمایید. کلب آستان على، عباس.»
امتناع مقدس اردبیلى از آمدن به اصفهان سبب شد که حوزه نجف به عنوان مرکزى دیگر در مقابل حوزه اصفهان احیا شود، همچنانکه امتناع شهید ثانى و پسرش شیخ حسن صاحب معالم و دخترزادهاش سید محمد صاحب مدارک از مهاجرت از جبل عامل به ایران سبب شد که حوزه شام و جبل عامل همچنان ادامه یابد و منقرض نگردد. صاحب معالم و صاحب مدارک براى این که دچار محظور و رودربایستى براى توقف در ایران نشوند، از زیارت حضرت رضا علیهالسلام که فوق العاده مشتاق آن بودند صرف نظر کردند.
این بنده فعلًا نمىداند که مقدس اردبیلى فقه را کجا و نزد چه کسى تحصیل کرده است. همین قدر مىدانیم که فقه را نزد شاگردان شهید ثانى تحصیل کرده است. پسر شهید ثانى (صاحب معالم) و نواده دخترىاش (صاحب مدارک) در نجف شاگرد او بودند. در کتاب زندگى جلال الدین دوانى مىنویسد که: «ملا احمد اردبیلى، مولانا عبد اللَّه شوشترى، مولانا عبد اللَّه یزدى، خواجه افضل الدین ترکه، میرفخرالدین هماکى، شاه ابومحمد شیرازى، مولانا میرزا جان و میرفتح شیرازى شاگردان خواجه جمال الدین محمود بودهاند و او شاگرد محقق جلال الدین دوانى بوده است.»
و ظاهراً تحصیل مقدس اردبیلى نزد خواجه جمال الدین محمود در رشتههاى معقول بوده نه منقول.»
شاگردان مقدس اردبیلی
شاگردان برجسته وی را چنین برشمردهاند:
1. شیخ حسن (متوفی 1011 ق .) فرزند شهید ثانی (مولف کتابهای معالم الاصول و المنتقی )
2. سید محمد (متوفی 1009) نوه دختری شهید ثانی، معروف به صاحب مدارک
3. میر فیض الله تفرشی
4. عنایت الله کوهپایهای، ترتیبدهنده برخی از کتابهای رجالی
5. ملا عبدالله شوشتری (متوفی 1012)
تالیفات مقدس اردبیلی
فقیه بزرگوار محقق اردبیلی علاوه بر تدریس، کتابهای پرارجی نیز در موضاعات کلام، فقه، اصول، سیره اهل بیت علیهمالسلام و عقاید تالیف کرد که از برخی ازآنها اثری در دست نیست.
فهرست قسمتی از این آثار عبارت اند از:
1. استیناس المعنویه (در علم کلام )
2. بحر المناقب
3. حاشیه بر شرح تجرید
4. رساله خراجیه
5. زبدة البیان فی آیات الاحکام
6. مقاله فی الامر بالشی (در علم اصول )
7. مناسک حج (فارسی )
8. مجمع الفایده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان
این کتاب یکی از مشهورترین و عمیق ترین دایرة المعارفهای فقه استدلالی و یکی از مصادر و منابع گران سنگ فقه جعفری است که همواره مورد توجه مجتهدان بوده است.
نادرستی انتساب کتاب حدیقة الشیعه به مقدس اردبیلی
برخی معتقدند که کتاب «حدیقة الشیعه» نوشته مقدس اردبیلی است اما واقعیت این است که انتساب این کتاب به مقدس، صحیح نیست.
کتاب حدیقة الشیعه، سالها پس از مقدس اردبیلی تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و سخنان محقق سبزواری (م 1090) و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط علما، نتیجه میگیریم که این کتاب در فاصله سالهای 1070 تا 1090 تنظیم شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. (یعنی کتاب حدیقة الشیعه، همان کاشف الحق اردستانی است که مطالبی به آن افزوده و در موارد اندکی از آن کاستهاند.)
انگیزه این که محقق اردبیلی را برای این جعل، برگزیدند موقعیت ویژهای است که ایشان داشت و داستانها و حکایتهایی از پاکی و زهد آن مرد بزرگ در میان مردم منتشر شده بود تا به این وسیله برخی از روایات آن کتاب را اعتبار بخشند.
به هر حال، با توجه به ناسازگاریهایی که در «حدیقة الشیعه» وجود دارد، اشکالات و اشتباهاتی که در عبارات است و روایات ضعیف آن، نسبت دادن این کتاب به مقدس اردبیلی، نه تنها فضیلت برای آن عالم فرزانه نیست، بلکه ظلم به ایشان است.
سیره مقدس اردبیلی
مقدس اردبیلی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوق العاده کوچک میشمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار میداد.
اخلاص در کار تعلیم و تدریس نیز از خصلتهای بارز مقدس اردبیلی بوده است. ملا عبدالله شوشتری از شاگردان مقدس اردبیلی در مجلسی مساله ای را از استاد خویش پرسید. مقدس سوال او را پاسخ گفت. اما شاگرد به این پاسخ قانع نشد و بحث ادامه یافت. ناگهان مقدس سکوت کرد و پس از لحظهای فرمود: این بحث بماند برای بعد، باید به کتاب مراجعه کنم! سپس از مجلس برخاست و به شاگرد فرمود تا همراه او به جایی دیگر بروند. پس از خروج از آن مجلس محقق اردبیلی پاسخی بسیار دقیق و عمیق بیان کرد به طوری که شاگرد قانع شد و شبههای برایش باقی نماند. شاگرد پرسید: آقا، چرا پاسخی به این نیکویی میدانستید و در همان مجلس بیان نفرمودید؟
محقق فرمود: آنجا چون در مجلس و در حضور جمعی از مردم بودیم احتمال داشت که قصدمان جدل و فخرفروشی و اظهار فضل بر یکدیگر باشد ولی اینجا این شبهه نیست زیرا تنها خدای متعال ناظر بحث و گفتگوی ماست.
کمک به محرومان نیز از خصوصیات پسندیده مقدس اردبیلی بوده است. در یکی از سالها قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و فقر و گرسنگی بیداد میکرد محقق اردبیلی اندک آذوقهای داشت که فقط کفاف قوت خانوادهاش را میکرد اما او راضی نشد که خانوادهاش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند از این رو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد. همسرش از این عمل او برآشفت و گفت: در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟
محقق پاسخی نداد و از منزل خارج شده، راه مسجد کوفه را در پیش گرفت. او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد اعتکاف کرده، به عبادت و راز و نیاز بپردازد. در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چارپایی بار کرده، به خانه محقق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت: صاحبخانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است. چند روزی گذشت تا اینکه مقدس اردبیلی به خانه بازگشت. همسرش به او گفت: آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود. محقق، بیخبر از همه جا، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف خدا بوده است و خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد.
کرامتی از مقدس اردبیلی
یکی از شاگردان و نزدیکان مقدس اردبیلی که فردی دانشمند و پارسا بود (میر فیض الله) میگوید:
من در مدرسهای که حجرههای آن در صحن مطهر امیرالمومنین علی علیهالسلام قرار داشت، سکونت کرده به فرا گرفتن علم اشتغال داشتیم.
در یکی از شبهای تاریک پس از آنکه از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه میکردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبه مبارک میرود. با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که میخواهد به حرم دستبرد بزند و قندیلهای حرم مطهر را به یغما ببرد! به ناچار -طوری که او متوجه نشود- تعقیبش کردم، دیدم به طرف در حرم مبارک رفت و اندکی توقف کرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و در باز شد و او وارد گردید و بعد در دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد.
دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف شده، سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد. متوجه شدم با امام علیهالسلام درباره یکی از مسائل علمی گفتگو میکند. سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد.
من هم پشت سر او به طوری که متوجه من نبود حرکت کردم (تا از اسرار او سر در آورم) وقتی به مسجد رسید به محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مساله علمی گفتگو میکند. پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او حرکت کردم. وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آنکه از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: ای آقای ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آنها درباره مسائل علمی صحبت میکردید چه کسانی بودند؟
مقدس وقتی این درخواست را شنید، پس از آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم، فرمود: ای فرزند من! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم میماند، پس در هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمومنین علیهالسلام میروم و مساله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت میکنم. امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور شرفیاب شدم و حضرت مرا به صاحب الزمان علیهالسلام حواله کرد و فرمود: فرزندم مهدی (عج ) در مسجد کوفه است، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن حضرت استدعا کن آن مردی که در مسجد کوفه دیدی حضرت مهدی (عج) بود.
مقدس اردبیلی و حضرت موسی (ع)
مقدس اردبیلی شبی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در خواب دید که حضرت موسی علیهالسلام در خدمت آن بزرگوار نشسته است و مقدس نیز در آنجا حضور دارد. حضرت موسی از رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال کرد: این مرد کیست؟ پیامبر فرمود: از خودش سوال کن. حضرت موسی علیهالسلام از مقدس پرسید: تو کیستی؟ مقدس جواب داد: من احمد پسر محمد از اهل اردبیل هستم و در فلان کوچه، فلان خانه منزل من است!
حضرت موسی علیهالسلام تعجب کرد و گفت: من از اسم تو سؤال کردم این همه تفصیل برای چه بود؟ مقدس در جواب گفت: خداوند عالم وقتی از شما سؤال کرد که این چیست که در دست شما است، چرا آن قدر در پاسخ تفصیل دادید؟!
(اشاره به این دو آیه است: «وَ مَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَمُوسىَ - قَالَ هِىَ عَصَاىَ أَتَوَکَّؤُاْ عَلَیهْا وَ أَهُشُّ بهِا عَلىَ غَنَمِى وَ لىَِ فِیهَا مَارِبُ أُخْرَى» (طه/17 و 18) اى موسى! آن چیست به دست راست تو؟ - گفت: این عصاى من است، بر آن تکیه مىکنم و با آن براى گوسفندانم برگ مىتکانم، و نیازهاى دیگرى هم براى من در آن هست)
حضرت موسی علیهالسلام به پیغمبر صلی الله علیه و آله گفت: راست گفتی که علمای امت من همانند انبیاء بنیاسرائیل هستند.
وفات مقدس اردبیلی
سرانجام ماه رجب سال 993 قمری فرا رسید. در این سال جسم آفتاب فقاهت که از شهر اردبیل درخشیده بود و در سراسر جهان تشیع پرتو افشانی نموده بود پس از عمری تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در راه دین و شریعت جاودانی اسلام در نجف اشرف غروب کرد و روح مقدسش با آثار ارزشمندش همچنان پرتو افشان اسلام و تشیع است.
پیکر مطهر مقدس اردبیلی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی علیهالسلام به خاک سپردند تا همان گونه که در دنیا عاشق اهل بیت علیهالسلام بود، در آخرت نیز همنشین آنها باشد.
منبع:فارس رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , , :: بازدید از این مطلب : 2690 |
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
آیتالله کشمیری میگوید: مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی تا چهار سال در مشهد مقدس، هر شب تا صبح قرآن را ختم و به امام رضا(ع) هدیه میکرد تا به آن مقامات رسید؛ ای کاش به جای تدریس بعضی کتابها در جوانی قرآن میخواندم. به گزارش فارس، آیتالله سید عبدالکریم رضوی کشمیری در تاریخ 1343 هجری قمری در خانوادهای از تبار سادات و روحانی در نجف اشرف چشم به جهان گشود. از طرف پدر به جد بزرگوارش اسوه علم و عرفان آیتالله سید حسن کشمیری و از طرف مادر به فقیه متبحر، سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب «عروة الوثقی» منتسب بود.
پدرش حجتالاسلام سید محمدعلی کشمیری بود که در کربلا به دنیا آمد و پس از مراحل تحصیل، داماد آیتالله سید محمد کاظم یزدی شد و به زهد و تعبد و روحانیت، معروف و مشهور شد. همچنین مادر آیتالله کشمیری زنی پاکدامن، مؤمنه و فرزند آیتالله سید محمد کاظم یزدی بود که از نظر شهرت مرجعیت و فقاهت در نزد علما زبانزد بود. این استاد فرزانه از اوائل طفولیت به دستور والد گرامی خویش به علوم دینی روی آورد و چون از حافظه و استعدادی قوی برخوردار بود ترقی و پیشرفت سریعی داشت تا آن جا که روزی یازده درس از فقه و اصول و فلسفه و ادبیات و ... تدریس میکرد. هجرت از نجف از آیتالله کشمیری سؤال شد: با وجود آن همه علاقهای که به نجف داشتید چرا به ایران آمدید؟ پاسخ داد: روزی در صحن امیرالمؤمنین(ع) بودم کسی از من پرسید: صدام چطور آدمی است؟ گفتم: «کلب عقور» (سگ گزنده و نیش زن است) فردا بعضی از آشنایان برایم خبر آوردند که اسم تو را حزب بعث در لیست دستگیر شوندگان و اخراجیها نوشتهاند. صدام هم کسی نبود که از این مسائل به سادگی بگذرد، لاجرم با خوف و عواقب بعدی و اصرار بعضی به ایران آمدم آن هم با دست خالی، حتی دفتر جزوات اذکار و اخلاق را از من گرفتند. به دنبال اولیاء خدا آیتالله کشمیری از طفولیت با جذبهای که در وجودش بود، به سوی حق و اولیاء الهی کشیده میشد از این رو با اینکه نوجوان بود ملاقات با بزرگان نصیبشان میشد و آنها را دوست میداشت و میگفت: «من از اول دنبال پیرمردها بودم و رفیق جوان کم داشتم ... و هر کدام را میدیدم که بویی از طریق اهلبیت علیهمالسلام برده باشد دستورالعملی از آنها میگرفتم.» اولین کسی که این عالم ربانی را در سنین کوچکی متذکر شد که دنبال حقایق برود مرحوم شیخ مرتضی طالقانی بود. آیتالله کشمیری داستان را این گونه تعریف کردهاند: «روزی نزدیک مدرسه جدم سید کاظم یزدی، با بچههای هم سن و سال بازی میکردم، شیخ تا مرا دید اشاره کرد بیا نزدم، نزدش رفتم و فرمود: در مغزت نور است با بچهها بازی نکن که تو به درد بازی نمیخوری!
* ویژگیهای آیتالله سید عبدالکریم کشمیری(ره) تجلیل از بزرگان این استاد فرزانه، عدهای از بزرگان اخلاق و عرفان را با احترام و با تجلیل یاد میکرد که بعضی از آنها را به عنوان ادای حق اساتید و بعضی را به خاطر مقامات آنها، متذکر میشد، مانند: ملا حسینقلی همدانی، آقا سید احمد کربلایی، آقا سید علی قاضی، سید مرتضی کشمیری، شیخ زین العابدین مرندی، شیخ طه نجف، شیخ مرتضی طالقانی، شیخ علی اکبر اراکی، آقا سید حسن کشمیری، آقا سید هاشم حداد، آقا سید عبدالغفار مازندرانی، مستور آقا شیرازی، شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی و ... . انس حقیقی با قرآن کریم آیتالله کشمیری،حافظ کل قرآن نبود، ولی آیات ممتاز و قبل و بعد آیات را از حفظ میخواند و در موارد استخاره زیاد دیده شد که با آیات قرآن پاسخ میداد و می گفت: در زمانی که نجف اشرف بودم، هر سه روز یک ختم قرآن میکردم، و در حل مشکل افراد، بسیار شنیده شد که به بعضی سورهها و آیات قرآنی حواله میداد. از این رو وقتی یکی از اهل دانش که با خانوادهاش مشکلی داشت و به حضور وی آمد و راه حلی درخواست کرد، گفت: قرآن بخوانید تا این مشکل حل شود. آن شخص گفت: مدتهاست که لای قرآن را باز نکردهام! زمانی هم برای ترغیب به خواندن قرآن میفرمود: مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی تا چهار سال در مشهد مقدس، هر شب تا صبح، قرآن را ختم میکرد و به امام رضا علیهالسلام هدیه میکرد، تا به آن مقامات رسید. نقل شده از تلامذه مرحوم آیتالله شیخ مجتبی لنکرانی استاد حوزه علمیه نجف که آیتالله کشمیری، بعضی درسهای سطح را نزد وی خواند که ایشان اواخر عمر قرآن بسیار می خواند، و گاهی میگفت: کاش به جای تدریس بعضی کتابها در جوانی، قرآن میخواندم! تا اینکه روزی از آیتالله کشمیری نیز مانند همین کلام شنیده شد!! اعتقاد راسخ به ولایت ائمه معصومین (ع) سیره استاد در سه چیز بود: معرفت نفس، معرفت ولایت، معرفت رب ولی حساسیت و تعصب خاصی درباره ولایت داشت که بارها از جنابش ظاهر شد. وقتی شخصی به منزل استاد آمده بود و از کسی که اهل دانش بود و منصبی داشت صحبت کرد، که آن کس حق حضرت زهرا سلامالله علیها را منکر و مانند اهل سنت نظر داد! به قدری ناراحت و عصبانی شد که با تمام وجود به گوینده آن هجوم برد به طوری که هیچ گاه چنین حالتی در وی مشاهده نشده بود و عجیب آنکه مدتی بعد، آن شخص از مسئولیتی که داشت برکنار شد. وفات این مصباح هدایت در اواخر ماه مبارک رمضان سال 1419 به علت عارضه سکته قلبی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده و حدود سه ماه در بیهوشی به سر برد تا اینکه در روز چهارشنبه 18 فروردین 1378 (بیستم ذی الحجه 1419) در سن 74 سالگی به لقاء محبوب شتافت. پیکر شریفش از تهران به قم منتقل شد و آیتالله بهجت(ره) در صحن حرم حضرت معصومه(س) بر آن نماز خواند و بالای سر مرقد مطهر حضرت معصومه(س) کنار قبر علامه سید محمدحسین طباطبایی به خاک سپرده شد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , , :: بازدید از این مطلب : 2944 |
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
باید هر روز برای کشتار در میانمار، پاکستان، بنگلادش و غصه بخوریم، اگر این دین برای برقراری امنیت آمده است، راه حل دارد، تنها راه حل فقهی و اصولی نیست که حوزه علمیه انجام بدهد، این نیاز به راه امنیتی، مذاکره و مانند آن است، ما ناچار یک قدری افسوس و گریه میکنیم، یک ناله کردن و افسوس خوردن و مجلس ترحیم گرفتن کار ما شده است.
حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی هفدهم فروردین ماه در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار شد، به تفسیر آیات ابتدایی سوره مبارکه احزاب پرداخت و گفت: سوره مبارکه احزاب در مدینه نازل شد و عناصر محوری آن مسائل حکومتی و سیاسی است، تشریح و تأسیس نظام و ارتش اسلامی و پایگاه اقتصاد اسلامی در سورهای مدنی مطرح است، در سوره مبارکه احزاب از مرجوفون نام برده شد، مرجوفون کسانی هستند که خبرهای رجفهدار، لرزه دار و اراجیف را به جامعه انتقال میدادند، خبری که پایه و اساس ندارد رجفهدار است، این اخبار جامعه را ناآرام میکند، در این سوره احزاب پنج بار «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ» آمده که نشان از اهمیت مسأله است که گاه مسائل نظامی و مسائل خانوادگی است که این مسائل خانوادگی بعدها میتواند منشأ بسیاری از خطرها شود، والا مسائل خانوادگی در حدی نیست میفرماید «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ» این نشان میدهد که از این بیت خطری دامنگیر جامعه میشود، یا میفرماید «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَىٰ» چنانچه جنگ جمل از این خانه برخاست.
پیامبر حتی یک بار به بتها فحش نداد وی با اشاره به آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّـهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِین إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا» اظهار داشت: باید دانست که تأسیس و تشکیل حکومت کار آسانی نیست، «یَا أَیُّهَا» ندا برای تنبه و از غفلت درآوردن یا برای تذکر و نشان دادن حساس بودن این مطلب است، در جریان یا ایها النبی این نشان از حساس بودن موضوع است، در هیچ جای قرآن خداوند اسم حضرت را مورد خطاب قرار نمیدهد، آنجا که اسم حضرت را نظیر سوره آلعمران یا فتح یاد میکند برای آن است که به مردم بفهماند وجود آن حضرت سمتی به نام رسول الله یا نبی الله دارد، میخواهد بگوید که ایشان سمتی دارد، خداوند آن طور که با سایر انبیا اسم آنان را آورده است با پیامبر(ص) برخورد نکرده است، این نشان میدهد که ما نیز موظف هستیم با نبی با تجلیل و مودبانه سخن بگوییم. مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: خداوند در آیه ابتدایی سوره احزاب به پیامبر(ص) میگوید تقوا داشته باش، تو کار مهمی در پیش داری و این مطلب با دستیابی به قله تقوا محقق میشود، جنگ، خونریزی، اسیردادن و کشته شدن اصحاب را در پیش داری، عزیزترین بستگانت را در این راه از دست میدهی و مورد آزار و اذیت قرار میگیری، پیمودن این راه با تقوا ممکن است، این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، باید قله تقوا را داشته باشد، وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) کعبه را ساختند، بعد از مدتی این کعبه بت کده شد، همه بتها را در آنجا گذاشتند، یکبار پیامبر(ص) به اینان بد نگفت و فحش نداد، فرمود از اینان کاری ساخته نیست، شما هم اگر بخواهید آرام زندگی کنید و از طرفی تکفیری نداشته باشید و از این طرف کشتار بیرحمانه روزانه در میانمار و بنگلادش و در شرق نداشته باشید باید به این روش عمل کنید، باید راه پیامبر را بروید، یکبار نشد که پیامبر(ص) به آنان فحش دهد. کشتار مسلمانان کمتر از موضوع انرژی هستهای نیست حضرت آیتالله جوادی آملی بیان کرد: مقداری که از شما برمیآید در راه صحیح قدم بردارید، خداوند نیز به شما کمک میکند، اگر کسی بخواهد یک حکومت و نظام اسلامی تشکیل دهد، راهکار مشخصی دارد، ادب اجتماعی و مردمی را حفظ کند و با بتپرستها از راه برهان و مانند آن پیش میروند، به بت فحش دادن کاری را حل نمیکند، سب و لعن کاری را حل نمیکند، ما که در عالم تنها زندگی نمیکنیم، ما مشکلات ملی، منطقهای و بینالمللی داریم، اینها را باید عاقلانه حل کنیم، تولی و تبری باید با مسأله امنیت جمع شود، این یک کار سیاسی و اجتماعی است، هم دارالتقریب، کارهای فقهی را باید مراجع و علما و اصولیین حل میکنند، اما اصل تولی و تبری از یک سو و برقراری امنیت و حفظ دما مسلمین از سوی دیگر باید جمع شود، این موضوع کمتر از جریان انرژی هستهای نیست، از این طرف مدام سب و لعن و از آن طرف همواره کشتار، هر روز میشنوید که کشتاری صورت میگیرد، این امر در نهایت راه حلی دارد، این راهی دارد یا باید هر روز برای کشتار در میانمار، پاکستان، بنگلادش و غصه بخوریم، اگر این دین برای برقراری امنیت آمده است، راه حل دارد، تنها راه حل فقهی و اصولی نیست که حوزه علمیه انجام بدهد، این نیاز به راه امنیتی، مذاکره و مانند آن است، ما ناچار یک قدری افسوس و گریه میکنیم، یک ناله کردن و افسوس خوردن و مجلس ترحیم گرفتن کار ما شده است. وی در پاسخ به سؤالی درباره تفاوت میان لعن و سب اظهار داشت: لعن در کلیات است، خداوند به طور کلی فرمود: «أُولَـٰئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّـهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ» این کلیات را هم ما قبول داریم، هم دیگران، لعن در کلیات است، اما تطبیق در جزییات مسأله دارد، سابقا این طور بود که اگر میان دو کشوری جنگ بود اگر ولیعهد یک کشوری میمرد، یک هفته آتشبس میدادند و بعد هم جنگ را ادامه میدادند، اما اگر ولیعهد عربستان میمیرد، برخی میروند در کنار سفارت عربستان آجیل و شیرینی پخش میکنند، این امر نه واجب و نه مستحب و نه معقول و نه منقول است، جلوی این کارها را میشود گرفت؛ آن وقت انتظار داریم برای حجاج فرش قرمز پهن کنند؛کارهای علمی و فقهی حوزههای علمیه سرجای خود محفوظ است، اما اگر بخواهد اجرایی و جهانی شود همه باید دست به هم دهند، هم مردم و هم ملتها دست به دست هم دهند، همان کاری که با انرژی هستهای میکنند، تا کی باید این دردها را تحمل کرد. منبع:رسا :: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , , :: بازدید از این مطلب : 3086 |
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
مستحبات اضافه کار است یعنی اگر مزد بیشتر می خواهی مستحبات را انجام دهید و آن چیزی که اجازه ترک آن را به ما نمی دهد مسئله واجب و حرام است چرا که ترک واجبات خطر آفرین است و باطن انسان را ضایع می کند . اگر انسان دید در مسیر زندگی، کسی واجب خدا را زیر پا می گذارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند که در واقع تمام تلاش ما در مسیری باشد که اگر فرمان خدا به ما رسید خود را از مخالفت با آن حفظ کنیم که معنای واقعی «اهدناالصراط المستقیم» همین است. همزمان با فرارسیدن اربعین درگذشت عالم وارسته مرحوم آیت الله عزیز الله خوشوقت از اساتید اخلاق و عرفان حوزه های علمیه، مصاحبه منتشر نشده ای با مرحوم حضرت آیت الله خوشوقت در تیرماه سال 1391 در مدینه منوره در جوار حرم شریف رسول الله توسط یکی از همکاران پایگاه 598 صورت پذیرفته است که تقدیم نظر خوانندگان و علاقه مندان این عالم وارسته می گردد. حضرت استاد برای کسب توفیقات الهی و حال خوش چه باید کرد؟
همه توفیقات بعد از انجام واجبات و ترک حرام و اخلاص نصیب ما می شود. گرچه مستحبات در جای خودشان آثار خاصه خودش را دارد خداوند در قرآن کریم می فرماید که عمل انسان گناهکار پذیرفته نیست و باید بدانیم اگر نظم این دو (انجام واجبات و ترک حرام) به هم بخورد همه چیز به هم می ریزد.
برای رسیدن به آن باید سعی کنیم مهمترین قسمت ریاضت را در انجام واجبات و ترک گناه آنهم با اخلاص قرار دهیم که هم ظاهر و هم باطن ما را اصلاح می کند.
انجام مستحبات چه تاثیری در این مسیر دارد؟
مستحبات اضافه کار است یعنی اگر مزد بیشتر می خواهی مستحبات را انجام دهید و آن چیزی که اجازه ترک آن را به ما نمی دهد مسئله واجب و حرام است چرا که ترک واجبات خطر آفرین است و باطن انسان را ضایع می کند .
خداوند دو بازوی توانمند را برای اینکه پرچم تقوا در جامعه ی انسانی به زمین نیفتند و ساقط نشود کنار این قرار داده است یکی امر به معروف و دوم نهی از منکر است .
اگر انسان دید در مسیر زندگی، کسی واجب خدا را زیر پا می گذارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند که در واقع تمام تلاش ما در مسیری باشد که اگر فرمان خدا به ما رسید خود را از مخالفت با آن حفظ کنیم که معنای واقعی «اهدناالصراط المستقیم» همین است.
هدی للناس و هدی للمتقین چه تفاوتی با هم دارد؟
قرآن کریم درباره هدایت با چند نفر طرف می باشد که از جمله آنان بت پرستان هستند که اسلام آمد با بت پرستان حرف زد چرا که در آن زمان مسلمان و متقین وجود نداشتند، واینها «ناس» هستند و بعد از آنکه بت پرستان حرفها را شنیدند و یک قدم جلو آمدند مسلمان شدند و دوباره این مسلمانان که مسائل را یاد گرفتند و آموختند و به آن عمل کردند متقین شدند و در واقع اگر اسلام را پذیرفته باشی و به آن عمل نکردی هدایت نشدی!
هر وقت اسلام را قبول کردی و موفق شدی به آن عمل کنی از هدایت واقعی برخوردار می شوی والا گناهکار هدایت نشده است.
از منظر حضرتعالی بهترین زیارت ائمه اطهار چیست؟
بهترین زیارت این است که روبروی قبر ائمه اطهار بایستی و بگویی دیگر گناه نمی کنم و هرچه دعا بخوانی و از طرف دیگه گناه کنی فایده ای ندارد واگر می خواهید حضرات معصومین را خوشحال کنید بروید و بگویید دیگر من گناه نمی کنم و به طور جدی ترک گناه کنید و همه را خوشحال کردید.
عواملی که باعث می شود ترک گناه درانسان تقویت بشود چیست؟
اولین عامل روزه است که اگر شکم خالی شد گرایش انسان به گناه کمتر اتفاق می افتد لذا می بینیم که در ماه رمضان گناهکارها کمتر گناه می کنند و بنابراین بهترین راهی که موجب تقویت انجام واجب و ترک گناه می شود روزه است.
امیدواریم که حضرات معصومین با اینکه تصمیم جدی بگیریم که دیگه گناه نکنیم خوشحال شوند. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , , :: بازدید از این مطلب : 2078 |
امتیاز مطلب : 51
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
خداوند مؤمن را آزاد آفريد اما به او اجازه نداد كه آبروي خودش را ببرد، خودش را ذليل و فرومايه كند. آبروي ما مثل مال نيست كه هر جا بخواهيم صرف بكنيم آبروي ما حقّ الله است و ما امينالله هستيم، آبروي مؤمن امانت الهي، كرامت الهي و عزّت الهي است نزد ما. حضرت آیت الله جوادی آملی در اولین درس اخلاق هفتگی خود در سال جدید به شرح مسائل مهم عقیدتی پرداختند . گزیده ای از این سخنان از نظرتان می گذرد.
در ایام شهادت صديقه كبری فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه عليها) هستيم اين ايام منتسب به وجود مبارك آن بانوي دو عالَم(سلام الله عليها) است، اين ماتم را به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) تعزيت عرض ميكنيم ، اميدواريم كه همه ما مشمول شفاعت خاندان عصمت و طهارت باشيم. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج :: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , , :: بازدید از این مطلب : 2119 |
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
در روایتی از موسی کلیم الله آمده است : حضرت موسی علیه السلام به خدا عرض کرد: گناه کدامیک از مخلوقات تو بزرگتر است؟ خداوند فرمود: کسی که مرا متهم می کند موسی عرض کرد: آیا کسی هست که تو را متهم کند؟ خداوند فرمود: آری ای موسی ،کسی که از من طلب خیر می کند و به حکم من راضی نیست و شکر نعمت هایم را به جا نمی آورد و بر آزمایش من صبر نمی کند. مجموعه ورام ج2 ص231 رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: بازدید از این مطلب : 2093 |
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
خبرنامه دانشجویان ایران: آیتالله سیداحمد خاتمی در گفتگوی تفصیلی با «نسیم»: کسانی که از 'اعتراف به اشتباه در رأی دادن به احمدینژاد' دم میزنند بگویند چرا در 88 رهبری را تنها گذاشتند؛ برخی کاندیداها طوری حرف نزنند که گویی فرشته نجات کشورند، رسانهها کاری کنند که نامزدهای بداخلاق منفور جامعه شوند. مهمترین محورهای گفتگوی «نسیم» با آیتالله سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران بدین شرح است: رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
• فضای باز سیاسی یکی از محسنات نظام است که عدهای از آن درست استفاده نمیکنند -فضای باز سیاسی یکی از محسنات نظام جمهوری اسلامی است. در نظامهای دیکتاتوری اسمی از فضای باز نیست. به برک انقلاب اسلامی و نظام اسلامی که خونبهای شهیدان است این فضای آزاد شکل گرفته است. این موضوع را کسانی درک و لمس میکنند که رژیم سیاه، ضددین ضداستقلال و ضد آزادی طاغوت را درک کرده باشند. - ما باید این آزادی را نعمت بدانیم. در همین فضای آزاد برخی قلم میزنند و هرچه بخواهند میگویند و در عین حال میگویند که "آزادی نیست"، این نا سپاسی است. همین که به راحتی میگوئید و مینویسید "آزادی نیست" نشان آن است که آزادی هست. - نقطه ضعف دوم که احساس میشود در فضای کنونی سیاسی وجود دارد این است که قدری ظرفیتها و تحملها کم شده است. در فضای آزاد باید تحمل هم باشد، وقتی شما میگوئید هر کس مجاز است که آنچه را که میخواهد بگوید، معنایش این است که او را هم باید تحمل کنید. جالب این است که این کم تحملی از سوی نظام نیست، نظام آغوش باز برای سلایق مختلف دارد بلکه این کم تحملی از ناحیه برخی از گروههای سیاسی است. - غلبه برخوردهای تخریبی بر برخوردهای منطقی و خردورزانه نیز یکی دیگر از آفات فضای سیاسی است. - به نظر می رسد که راه حل بالا آوردن ظرفیتها، آموزش برخوردهای منطقی به خصوص با الهام از سیره امامان معصوم – صلواتالله علیهم اجمعین- است. •سه راهبرد برای حفظ آرامش سیاسی کشور -در مرحله اول برای حفظ آرامش سیاسی کشور در ماههای مانده به انتخابات از شورای نگهبان انتظار میرود که بدون ملاحظه اشخاص، جناحها و گروهها فقط به مصالح انقلاب بیندیشند و اجازه ورود به کسانی که میخواهند ساختار شکنی کنند و به بهانه انتخابات و تبلیغات اساس نظام را زیر سوال ببرند به هیچ بهانهای اجازه ورود به صحنه را ندهند که البته پبیشینه مثبت شورای نگهبان در این 32 انتخابات، گویای این است که این دقت وجود دارد.ما اجازه نداریم به هیچ نحوی و به هیچ مناسبتی از اصول نظام و انقلاب عقبنشینی کنیم. -در مرحله دوم، انتخاب مردم است. مردم ما توجه داشته باشند که شورای نگهبان کف صلاحیتها را مشخص میکند. سقف صلاحیتها را مردم باید رقم بزنند. راه انتخاب این نیست که فقط خوبی کاندیدا را در نظر بگیریم چون همه میدانند با آمدن یک رئیسجمهور چتر نیرو از مرکز تا کل کشور پخش میشود. باید دید که چه جریانی از این کاندیدا حمایت میکند، انن جریان باید جریان صالح باشد، جریانی چون جریان فتنه یا جریان انحراف نمیتوانند در چارچوب نظام اسلامی و ارزشهای آن قرار بگیرند و بنابراین باید عقبه هر کاندیایی را دید که چه جریانی است. -جریان انحراف که میگویم مقصودم جریان انحراف از ارزشهای انقلاب و از اصول انقلاب است، به عنوان مثال مسأله ولایت فقیه و التزام عملی به رهنمودهای ولایت یک اصل برای نظام اسلامی ما است، هرگونه عقب ماندن از این اصل انحراف است. -مسأله مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی یک انحراف است. هر جریانی که زمینه ساز مذاکره با آمریکا باشد، منحرف محسوب میشود. -آرامش کشور در فضای انتخاباتی و در آستانه انتخابات یک اصل است و التهابآفرینی انحراف از مسیر انقلاب است. تکلیف جریان فتنه هم روشن است جریانی که در شرایط 88 آتشافروزی کرد و جریانی که از آنها حمایت کرد و بعد از چهار سال از آن ماجرای دردناک هنوز ابراز برائت و تنفر نکردند، همه اینها جریان فتنه محسوب میشوند. -در مرحله بعدی صدا و سیما به عنوان گستردهترین رسانه عمومی، سنگرهای نماز جمعه و رسانههای مکتوب میتوانند با تبیین فضای اخلاقی و اخلاق انتخاباتی به سمت سالمسازی فضای انتخاباتی بروند که هر کاندیدا و حامیانش و هر رسانه اگر بداخلاقی از خود نشان داد، منفور جامعه بشود. •ما از رأی به احمدینژاد پشیمان نیستیم چراکه انجام تکلیف پشیمانی ندارد -انجام تکلیف جای پشیمانی ندارد. اواخر جنگ بعضی میگفتند "ما اشتباه کردیم به جنگ ادامه دادیم". امام فرمود "ما در 8 سال جنگ حتی برای یک لحظه پشیمان نیستیم". مگر انجام تکلیف جای ندامت دارد؟. -به کسانی که ولایتمداران را ملامت میکنند که به آقای احمدینژاد رأی دادند باید گفت که اگر جریان دیگر سر کار میآمد از روز اول به صورتی شفاف به مقابله با ولایت میپرداخت. اینها که رأی نیاوردند اینطور التهابآفرینی کردند، اگر قدرت به دستشان میافتاد از روز اول شمشیر علیه ولایت میکشیدند. -به صراحت میگویم در آن مقطع راه درست و صحیح انتخاب آقای احمدی نژاد بود. این حسن اصولگرایان است که زمانی که نقاط ضعف را در احمدینژاد دیدند، به صراحت گفتند و انتقاد کردند. *کسانی که رهبری را در سال 88 تنها گذاشتند باید اعتراف به اشتباه کنند -اگر قرار بر اعتراف به اشتباه باشد باید آقایانی که در مقابل اقدامات جریان فتنه سکوت کردند، اعتراف به اشتباه کنند؛ چراکه رهبری را در مقابله با جریان برانداز تنها گذاشتند و رهبری در آن برهه "سردار تنها" شد. -کسانی که امروز سخن از اعتراف به اخطا دارند اول از خود انتقاد کنند و پاسخگوی خدا باشند. بارها همانها گفتند که "امام به همراه بودن با رهبری سفارش کرده است"، چرا رهبری را تنها گذاشتند؟. آنها پاسخ بگویند که ولایتمداری یعنی چه؟ •احمدینژاد در سالهای اخیر بر اصولی که خود میگفت پایبند نبود/ نباید نسبت به احمدینژاد بی انصافانه قضاوت کرد/ احمدینژاد تمام سرمایههای خود را فدای یک شخص کرد -همین جا به صراحت میگویم که متاسفانه آقای احمدینژاد بر اصولی که خود میگفت در این سالهای اخیر بخشی را پشت سر گذاشت. وی در مسأله التهابآفرینی اخیر به صراحت رهبر معظم انقلاب موضع ایشان را خلاف شرع نامید. به هر حال این کلی که بشر جایز الخطا است یک واقعیت است اما در این خطا باید واقع بینانه قضاوت کرد که چه کسی به خطا رفته است. -احمدی نژاد در هشت سال دولت خود نقاط قوت قابل ذکر دارد. سخت کوشی، حضور در استانها، شهرها و روستاهای دوردست، شجاعت در مجامع بینالمللی که نقاط قوت وی بود. نباید یک سونگرانه و بیانصافانه حرف زد اما ایشان با اعتماد به بعضی کسانی که حوزه علمیه و مراجع دربرابرش موضع داشتند "این همه سرمایه را فدای یک شخص کرد". اینکه کسی بگوید هیچ جا از ولایت تبعیت نکرد این اشتباه است اما اینکه بگویم همه جا تبعیت کرد این هم نادرست است. تحلیلگران اگر میخواهند احمدینژاد را تحلیل کنند هم نقاط قوت هم نقاط ضعفش را ببینند. •برخی وقتها تکلیف، احساس تکلیف نکردن است -تعدد کاندیداها را باید در دو مقطع ارزیابی کرد. یکی قبل از انتخابات یکی حین انتخابات؛ در مقطع قبل از انتخابات حضور کاندیداهای متعدد سبب گرم شدن فضا است چراکه ایجاد فضای با نشاط انتخاباتی با حضور کانیداهای متعدد است. -اگر برای برخی چهرههای اصولگرا در پایان نظرسنجیها مشخص شد که گرایش مردم به چه کسی است و در آن مقطع همچنان بر حضور خود در صحنه اصرار کنند به اصولگرایی ضربه زدهاند یا صریح بگویم اصولگرا نیستند. -اگر کاندیدایی انتخاب شود که اصلح نباشد در تمام مصائبی که پیش خواهد آمد آن کاندیاهایی که به نفع فرد اصلح کنار نکشیدند، مسئول خواهند بود. -برخی از افراد تکلیفشان در این است که احساس تکلیف به آمدن نکنند. برخی از احساس تکلیفها برای حضور در عرصه رقابت انتخاباتی اغواگری شیطان است. • در جامعه مدرسین اگر احساس نیاز به حمایت از کاندیدای خاصی باشد، وارد میشویم -مواضع رسمی جامعه توسط رئیس محترم یا بیانیههای مکتوب بیان میشود. ما در عرصه کلان در خصوص حضور مردم در انتخابات، نشاط انتخاباتی، تبیین ویژگیهای کاندیدای اصلح فعال خواهیم بود اما در تعیین مصداق باید فضای انتخابات را ببینیم. -اگر دیدیم کاندیدها همه صلاحیت دارند و در کارآمدی نزدیک به هم هستند، در آن شرایط جامه مدرسین در تعیین مصداق وارد نخواهد شد اما اگر احساس شود که رقابت در یک طرف کسانی هستند که اگر قدرت ریاست پیدا کنند مشکلزا میشوند، در آن شرایط تکلیف به نحو دیگری رقم میخورد. -جامعه مدرسین درصدد رصد شرایط است، اگر احساس نیاز به حمایت از کاندیدای خاصی باشد، وارد میشویم. •برخی کاندیداها طوری حرف نزنند که گویی فرشته نجات کشورند -همه جریانهای سیاسی مصلحت نظام را برتر از مصلحت خود بدانند، آنچنان که امیرمومنان 25 سال سکوت را بخاطر حفظ اسلام انتخاب کرد. -کاندیداها برای کسب رأی مردم، نظام را تخریب نکنند، طوری حرف نزنند که گویی همهجا خراب است و آنها فرشته نجاتند. کاندیداها باید چهرههای کلیدی کابینه را به مردم معرفی کنند چون در انتخاب مردم تاثیرگذار است. -نامزدهای انتخابات به صراحت به مردم بگویند که ما اگر رای نیاوردیم اولین تبریکگوینده به کاندیدای منتخب شما هستیم و پیمان ببندند که فضای سیاه سال 88 تکرار نشود. •حضرت آیتالله العظمی خامنهای، شخصیت بیبدیل برای رهبری است - کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان ارزیابیهای خودش را درباره رهبری حضرت آیتالله خامنهای انجام داده و به این نتیجه رسیده است که ایشان شخصیت بیبدیل رهبری است :: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , , :: بازدید از این مطلب : 2433 |
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
سایت تبیان در این باره نوشته است: بزرگان حوزه بر یاد این لحظه با توجه به تأثیر آن مداومت میورزیدند؛ چنانکه آمده است مرحوم آیتالله خوانساری (ره) هر چند مدت یکبار کتاب منازل الآخرة شیخ عباس قمی(ره) را مطالعه میکردند.
و نیز نقل شده است که آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی(ره) گاهی زیارت جامعه کبیره میخواندند و هدیه میکردند به حضرت عزرائیل(ع) تا هنگام مرگ بر ایشان آسان بگیرد.
اگرچه این نگرانی همیشه در ذهن شریفشان بوده و اعمال خود را اندک میشمردهاند اما با مطالعه لحظات آخر عمر بزرگان، رضایت خاطر و آرامش روانی آنها در حالت احتضار مشهود بوده و نشان از پذیرش آنها توسط حقتعالی است.
آیتالله سید علی قاضی(ره)
آیتالله کشمیری میفرمودند: هنگام احتضار، خودش با اشاره به بدن خود میفرمود: « این دارد میرود. » و هنگام غسل مشاهده شد که صورتش باز و لبانش خندان بود.
باز آیتالله کشمیری فرمودند: « بعد از وفاتش خواستم بفهمم مقام ایشان چقدر است، در رۆیا دیدم از قبر آقای قاضی تا به آسمان نور کشیده شده است، فهمیدم خیلی مقام والایی دارد. »
سید عبدالحسین قاضی نوه ایشان جریان شب رحلت آقای قاضی را این طور بیان میکند: « ایشان مدتی بیمار بودند. یک شب به پدرم که در آن زمان 20 ساله بودند میگویند امشب نخواب و بیدار باش. پدرم هم متوجه نمیشود جریان چیست.
ایشان نقل میکند ساعتی از نیمهشب آقای قاضی او را صدا میزنند و رو به قبله دراز میکشند و میگویند من در حال مرگ هستم و به او سفارش میکنند که همسر و بچههای دیگرشان را بیدار نکند و تا صبح بالای سرشان بنشیند و قرآن بخواند. پدرم میگوید علیرغم این که اگر کسی بداند که پدر در حال مرگ است و هیچ نگوید سخت است، من این موضوع را با کمال آرامش پذیرفتم و به کسی هیچ نگفتم و پیش او نشستم.
آقای قاضی به من فرمودند که دارم راحت میشوم و این راحتی از طرف پاهایم شروع شده و به طرف بالا میآید. سپس فرمودند فقط قلبم درد میکند. بعد فرمودند که رویم را بپوشان، من هم روی صورتشان را پوشاندم و ایشان از دنیا رفتند.
من بدون هیچ دغدغه و اضطراب تا صبح پیش ایشان نشستم و قرآن خواندم تا آن که هنگام اذان صبح شد و خانواده آمدند و پرسیدند که جریان چیست. من هم گفتم که پدر فوت شده است که فریاد و سر و صدا از اهل خانه بلند شد و در آن لحظه تازه متوجه تصرف او شدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و از مرگ پدرم بسیار متأثر شدم. »
آیتالله شیخ محمد کوهستانی(ره)
روزهای آخر حیات که هر لحظه به مرگ نزدیکتر میشد در حالی که ترس تمام وجود او را احاطه کرده بود، فرمودند: حتما مرا به مشهد ببرید، من باید پناهنده به حضرت رضا(ع) شوم. جنازه مرا ببرید دور ضریح مطهر طواف بدهید، من پناهنده به آن حضرت بشوم، آن گاه هر جا خواستید دفن نمایید.
در روزهای آخر با این که در بستر بیماری بود و دیگر رمقی نداشت، اما همواره در یاد خدا و مشغول ذکر بود. دختر مکرمه شان نقل میکند: پرسیدم: آقاجان میتوانی با دهانت ذکر بگویی؟ فرمود:« خدا لعنت کند شیطان را هر وقت میخواهم ذکر بگویم سرفهام میگیرد، اما من دهان شیطان را مشت میزنم و هر طور است ذکر خودم را میگویم. » روز پنج شنبه ششم ربیع الاول 1392 بر اثر شدت بیماری آقا جان از هوش رفت و به مدت یک هفته تمام در حال اغما به سر برد و در طول این مدت یکی دو بار بیشتر نتوانست سخن بگوید، آن هم به صورت جملهای کوتاه.
از جمله سخنان گهربار او در واپسین لحظات آن بود که فرمود:« مگر راهی غیر از راه خدا هست؟»
شیخ محمدحسین زاهد(ره)
مرحوم شیخ محمدحسین زاهد(رحمهالله) در لحظات آخر عمر و سکرات موت فرمودند: من 5000 نفر را تربیت کردم، لحظات آخر زندگی به اطرافیان فرمودند مرا بلند کنید و وقتی ایشان را بلند کردند فرمودند: السلام علیک یا اباعبدالله و در همان لحظه یعنی در تاریخ 21 محرم سال 1372 ه - ق از این دنیا رحلت کردند.
مرحوم آیتالله مجتهدی(رحمه الله) میفرمودند: ایشان همیشه وصیت مینمودند که اگر من از دنیا رفتم بعد از آنکه جنازه مرا داخل تابوت گذاشتند بدون سروصدا و بدون اینکه شلوغ کنید و راه را برای مردم ببندید از گوشه و کنار حرکت کنید. ولی بعد از فوت ایشان جمعیت عظیمی از مسجد جامع تا ابن بابویه پیکر مطهر ایشان را پیاده تشییع کردند و تمام بازار به خاطر ایشان تعطیل شد.
آشیخ مرتضی زاهد(ره)
لحظات آخر عمر ایشان بود که او را دیدند که سه بار فوت کردند و بعد از دنیا رفتند. یکی از علما آن مرحوم را در خواب میبیند و میپرسد: آیا راست است که شما در هنگام احتضار فوت کردید؟ شیخ فرمودند: بله، پرسید چرا؟ گفت: به دنیا و زیباییها و مفاخر آن فوت کردم.
مرحوم آیتالله سیداحمد خوانساری(ره)
مرحوم آیتالله العظمی حاج سیداحمد خوانساری، روحانی کمنظیری بود که در موقع ارتحال فرمودند: از دنیا میروم در حالیکه دستم خالیست ولی به یک چیز امید دارم و آن گریه بر امام حسین(ع) است.
خانواده ایشان میفرمودند: روزی در وسط هفته بود، دیدم از درون اتاقی که روی تخت خوابیدهاند، صدای صحبت میآید. گفتم: خدایا! کسی در اتاق نبود، یا تلفن زنگ نزد، شاید حواس ما نبوده و یکی از ارادتمندان به ایشان در را باز کرده و نزد ایشان رفته است، مزاحم نشویم. بعد صدا قطع شد.
من این گونه مردنها را خودم دیدهام. بالای سر چند نفر بودم که گویا الان جلوی چشم من مجسم هستند که در حال رفتن از دنیا، صحبت آنها قطع شد.
ایشان میگفت: من در را باز کردم و دیدم هیچ کس داخل اتاق نیست. پرسیدم:آقا! با خودتان حرف میزنید، فرمود: نه، کسی اینجا بود. گفتم: چه کسی بود؟ فرمود: ملکالموت. خیلی راحت. گفتم: پس شما چطور زنده هستید؟ فرمود: من از او پرسیدم که تشریف آوردهای مرا ببری؟ گفت: نه، به عیادت شما آمدهام. هفته دیگر میآیم تا شما را ببرم. خانوادهاش میگفتند: یک هفته به رحلت ایشان مانده، در آن حال بیهوشی، دعای عدیله را با زبان خودش، خود به خود میخواند.
ایشان زمان را به گونهای تنظیم کرده بود که قبل از وصل به مردن، دقیقاً 12 هزار بار «لا اله الا الله» بگوید و در آخرین ذکرش از دنیا رفت.
قبل از شروع این ختم «لا اله الا الله» به خانواده خود گفته بود: تمام ملک من، یک قالیچه است. این را بفروشید، پول آن را برای نماز و روزه من اجیر بگیرید.
آیتالله سیدمحمد کوهکمرهای حجت(ره)
حجتالاسلام شیخ علی تهذیبی از حضرت آیتالله حائری نقل نمودند که فرمود: در اواخر عمر مرحوم آیتالله سیدمحمد کوه کمرهای حجت(ره) بالای سرشان بودم و اطرافیان ایشان هم در آنجا جمع بودند، آن بزرگوار از من آب خواستند. زمانی که آب خدمت ایشان آورده شد و چشمشان به آب افتاد فرمود: «هذا آخر زادی من الدنیا»... در همان وقت حال آقا منقلب شد. دیدیم که آقای حجت به طرف کفشکن چشم دوخته است. با دقت کامل به آنجا نگاه میکند ناگهان بلند شده و نشستند و گفتند: « یا جداه، یا امیرالمومنین، یا علی، چرا آنجا نشستهاید؟ به داخل تشریف بیاورید؛ سپس مثل چراغ خاموش گشت».
آیتالله بهجت(ره)
فرزند ایشان میگوید: بعد از نماز صبح و چند نماز دیگر که ایشان خواندند دیدم حالشان مساعد نبود، دیدم مرتب «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» را دارند تکرار میکنند و این سابقه نداشت. سرمی به ایشان وصل کردیم اما حالشان بهتر نشد . رفتیم وسایل را جمع کنیم برای بیمارستان اما هنگامی که برگشتم دیدم ایشان جواب نمیدهند.
آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)
فرزند آقا در مورد لحظات آخر عمر ایشان میگوید: ایشان خیلی درد میکشیدند و خیلی ذکر «یا حسین» و «یا الله» را میگفتند. در مورد آخرین شب حیاتشان هم عرض شود که از همشیرهام شنیدم که ایشان در آن زمان به امام رضا (ع) سلام دادند و توجهی به اطراف نداشتند. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , , :: بازدید از این مطلب : 2797 |
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
ایام سوگواری و عزاداری حضرت فاطمه زهرا(س) روزهای حرمت نهادن به مقام و جایگاه دردانه رسول الله(ص) است.
به نقل از خبرآنلاین، آیتالله مکارم شیرازی به سوالهایی درباره برگزاری مراسم عقد و عروسی، حدود ایام فاطمیه و همچنین تعبیر سیدهالنساء العالمین برای حضرت زهرا (س) ، پاسخ گفته است.
متن این پرسشها و پاسخها را بخوانید.
تاریخ شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در منابع
سوال: اینکه سه دهه فاطمیه داریم آیا بر اساس سندهای شیعی است یا خیر؟ آیا اینکه میگویند دهه فاطمیه 45 روزهای نداریم چقدر صحت دارد؟ معیار شروع دهه فاطمیه چه زمانی است؟ قبل از شهادت یا بعد از روز شهادت شروع میشود؟ پاسخ: در مورد سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو روایت است. یکی اینکه ایشان 75 روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند که میشود 13 جمادی الاول و دیگری اینکه 95 روز بعد از رحلت پیغمبر به شهادت رسیدند که می شود 3 جمادی الثانی و طول این 20 روز را ایام فاطمیه نامیدهاند.
حدود ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) سوال: احتراماً محدوده دو دهه فاطمیه را بیان فرمایید و همچنین برگزاری مراسم جشن عقد و عروسی و امثال آن در این مدت چگونه است؟ پاسخ: سه روز 13 و 14 و 15 جمادی الاول و سه روز 1و 2 و 3 جمادیالثانی بنا بر معمول به «فاطمیه» اختصاص دارد ولی در بین این دو برگزاری مراسم عقد و عروسی (با رعایت تمام موازین شرعی) مانعی ندارد.
تعبیر سیده النساء العالمین برای حضرت زهرا (س)
سوال: چرا ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را سیده النساء العالمین میدانیم؟ چرا که در قرآن از او نامی نیامده است در حالیکه در قرآن از حضرت مریم به این عنوان یاد شده است و ما او را منحصر به زمان خودش میدانیم؟
پاسخ: این تعبیر در برخی روایات آمده است و سوره هلأتی و کوثر در واقع در شأن آن بزرگوار است و همچنین آیه تطهیر و مباهله. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , , :: بازدید از این مطلب : 2507 |
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
به نقل از فردا، اخیرا در شهرهای مختلف کشور افراد منحرفی که بعضی از آنها سابقه رمالی در پرونده ی خود دارند به دروغ ادعای مرتبط بودن با امام زمان (عج) را میکنند و با سوء استفاده از احساسات مردم سعی می کنند آنها را منحرف کرده و اهداف شوم خود را القا کنند . عمده ی این افراد که بی سواد هستند در چند سال گذشته اقدام به سوء استفاده از عنوان ارتباط با امام زمان(عج) کرده و مردم را به سمت و سو های مشخص شده دشمنان اسلام می بردند که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر شده اند.
اما در چند ماهه گذشته برخی از این افراد دستگیر شده که آزاد شده اند ادعای جدیدی کرده که خودشان امام زمان هستند.
یک منبع آگاه در گفتگو با قم فردا اعلام کرد که در یک ماهه گذشته بیش از ده نفر در قم با عنوان مدعین دروغین امام زمان در مسجد مقدس جمکران دستگیر شده اند.
برخی از افراد منحرف قصد داشتند در آستانه عید نوروز وبا استفاده از شلوغی مسجد مقدس جمکران قم به مهدویت و امام عصر (عج) توهین کنند که خوشبختانه نتوانستند هیچ اقدامی انجام دهند.
بیشتر افراد دستگیر شده ارتباط خود را با برخی عناصر ضد دین خارج از کشور اعلام نموده اند این افراد در زندان هم ادعاهای واهی خود را تکرار می کردند.
برخی از این امام زمان های قلابی دستگیر شده که تیمی هایی را در سطح مسجد مقدس جمکران قم داشته اند با ایجاد شبهه در رابطه با مهدویت قصد تخریب حضرت ولی عصر (عج) را داشته و می خواستند به ساحت مقدس امام عصر(عج) توهین کنندکه خوشبختانه با هوشیاری به موقع سربازان گمنام امام زمان (عج) در مسجد مقدس جمکران و در محوطه حیات مسجد در حین جو سازی و طرح ادعاهای واهی دستگیر شده اند .
اکثر این افراد دستگیر شده در یک ماهه گذشته در قم که تعداد آنها بیش از 20 نفر است ادعا کرده اند خود امام زمان هستند.
این افراد به دنبال شیادی و کلاهبرداری هستند و قصد فریب دادن عوام را دارند و عمده ی آنها سابقه دار و قبلا نیز به جرایم مختلف در زندان بوده اند . رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , , :: بازدید از این مطلب : 2560 |
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
معنای فروردین و سال نو آن است که زمین که هر شبانه روز یکبار به دور خود می چرخد و شبانه روز تولید می کند در طول سال هم یکبار به دور آفتاب می گردد و سال تازه می شود.
وی تاکید کرد: ما که ساکن زمین هستیم ناظر بر سیر زمین به دور آفتاب هستیم و اگر ما هم شمس حقیقی داشته باشیم و به دور آن یکبار می گشتیم سال ما نو می شد.
کسی که سنش 50 سال است یعنی 50 بار زمین به دور آفتاب گشت و او 50 ساله شد و اگر این شخص در طول این 50 سال، 50 قدم برنداشته باشد همان کودک 50 ساله است برای اینکه این فرد رشد نکرد و همان توقعات و طرز فکر دوران بچگی را به سبک دیگری دارد.
ما باید خودمان حرکت کنیم تا عمرمان زیاد شود تصریح کرد: قرآن کریم افراد را در انتخاب مدار حرکت به سه گروه تقسیم کرده است. گروه اول کسانی هستند که دورهوس می گردند، گروه دوم دور نفس و گروه سوم دور عقل و قلب می گردند. فرمود: برخی ها به دورهوس می گردند و هوامدارند، لذا ظالمانه سیر می کنند؛ بعضی ها به دور میل و امثال میل حرکت می کنند که اینها از گروه اول بالاترند، ولی میانه رو هستند و برخی ها حول عقل و وحی و قلب حرکت می کنند که مصداق کاملش ائمه اطهار علیهم السلام هستند.
پیامبر اکرم(ص) عمر پربرکتی داشتند که خدای سبحان به عمر ایشان سوگند یاد کرد، برای اینکه عمر پیامبر(ص) الگوی عقل و وحی و قلب است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: بازدید از این مطلب : 2280 |
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نامه مذکور نمونه خوبی میتواند باشد برای سنجش رفتار کسایی که امروز در جاهای مختلف مشغول کار بوده و حقوق که دریافت میکنند و گاها از دریافت های ماهیانه خود ناراضی بوده و به روش های مختلف به دنبال افزایش حقوق خود میباشند... به گزارش سرويس وبلاگستان مشرق ، نويسنده وبلاگ هم نفس شهداء در آخرين مطلب خود نوشت : در تابستان سال1332 در روستای کردکلا بخش جوبیار در خانواده ای کشاورز متولد شد مادرش زنی مومنه و با کشاورزی مخارج زندگی را تامین میکرد. چون پدرش قبل از تولد او فوت کرده بود، مادر نام پدرش ذبیح الله را بر اون نهاد و بدین ترتیب ذبیح الله عالی چشم به جهان گشود . او تحصیلات ابتدایی را در روستای محل تولد خود گذرانید . و پس از آن برای ادامه تحصیل به قائم شهر مهاجرت کرد. در کنار تحصیل به ورزش کشتی محلی علاقه بسیار داشت . دارای روحیه پهلوانی و منش مردانگی بود . در سال 1355 ازدواج کرد و قبل از انقلاب کشاورزی میکرد. به خاطر بضاعت مالی که داشت در یک درخواست کتبی از سپاه محل کارش خواست تا از اصل حقوقش به اندازه 2000تومان (در سال 1362) کسر نمایند .
این درحالی بود که در آن دوران حقوق پاسداران ماهی 3000تومان تجاوز نمیکرد. جالب اینجاست که اخرین کلمه شهید که پشت بیسیم گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... همین که گفت : حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ..... و ناگهان ترکش خمپاره حنجره مبارکش را پاره کرد و سرش را از تنش جدا نمود و شهید بر روی بال های فرشتگال به آسمان ها پر کشید و به شهادت رسید. :: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , , :: برچسبها: چندشغله ها , شهادت , ایثار , :: بازدید از این مطلب : 2220 |
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانهاش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بیداد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: ددم وای! حلالش هم کردهام. در بخش نخست روایتهای طنز از زبان آیتالله مجتهدی به «مزاحهای پیامبر(ص)» اشاره کردیم. اینک به مناسبت ایام نوروز که با شادی و شادکامی همراه است، داستانهای دیگری را با استناد به کتاب «آدابالطلاب» از آیتالله مجتهدی تهرانی نقل میکنیم: *ریشتراشی جوانی همیشه ریشش را با تیغ میتراشید. وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت: «مادرم میگوید پسرم! اگر تو ریش بگذاری مردم فکر میکنند سنت زیاد است. آن وقت میگویند حتماً مادرش هم پیر است. پس بهتر است قید ریشت را بزنی!» *درخت گردو شخصی زیر درخت گردو ایستاده بود و میگفت: «خدایا! همه کارهایت درست است فقط نمیفهمم چرا گردوی به این کوچکی را بالای این درخت بزرگ قرار دادهای ولی هندوانه به آن بزرگی را لای بتههای کوچک! » همینطور که داشت با خدا درددل میکرد ناگهان بادی وزید و گردویی روی صورتش افتاد و از بینیاش خون آمد. او به خودش آمد و گفت: «خدایا! کارت درست است. اگر یک هندوانه بالای درخت بود، معلوم نبود چه بلایی سرم میآمد!» *حلالم کن یکی از علما چند شب در هیأتی منبر رفت. شب آخر، پاکت چند شبی را که منبر رفته بود از صاحب مجلس گرفت. شخصی جلوی عالم را گرفت و گفت: «حاج آقا! بیزحمت یک دعا در گوش من بخوانید». آن عالم دعا را خواند. بعد آن شخص گفت: «آقا! من را حلال کنید». حاج آقا گفت: «حلالت کردم». چند دقیقه بعد آن عالم رفت تا برای خانهاش خرید کند. وقتی خواست پول اجناس را به صاحب مغازه بدهد، دست کرد داخل جیبش و دید ای داد بیداد! خبری از پول و پاکت نیست. عالم به لهجه ترکی گفت: «ددم وای! حلالش هم کردهام». *قاطر و آسیاب شخصی وارد یک آسیاب گندم شد. دید به جای اینکه یک انسان گندمها را آسیاب کند چوب آسیاب به گردن یک قاطر بسته شده. قاطر میچرخید و آسیاب کار میکرد اما به گردن قاطر یک زنگوله آویزان بود. از صاحب آسیاب پرسید: «برای چه به گردن قاطرت زنگوله بستهای!» آسیابان گفت: «برای اینکه اگر ایستاد بفهمم و متوجه شوم که آسیاب کار نمیکند». آن شخص دوباره پرسید: «خب! اگر قاطر ایستاد و سرش را تکان داد، از کجا میفهمی؟» آسیابان گفت: «برو این پدر سوختهبازیها را به قاطر من یاد نده!» *آیههای سجدهدار علامه حلی در سنین کودکی پیش داییاش که محقق بود میرفت و درس میخواند. وقتی درسی را یاد نمیگرفت یا شیطنت میکرد، دایی دنبالش میکرد تا تنبیهش کند. علامه کوچک اما سریع یک آیه سجدهدار میخواند و داییاش به سجده میرفت، آن وقت خودش پا به فرار میگذاشت و فرار میکرد. *سنگ قبر سلطان سلطان محمود غزنوی برای خود قبری ساخت، تا زمانی که مرد آنجا دفنش کنند. وقتی میخواست روی سنگ قبرش آیهای از قرآن را بنویسد، از نوکرش پرسید: «چه آیهای را بنویسم بهتر است؟» نوکر جواب داد: این آیه از قرآن را بنویس: «هذه جهنم التی کنتم توعدون؛ این جهنمی است که همواره وعدهاش به شما داده میشد!» رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: بازدید از این مطلب : 2555 |
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نرمافزار مسجد یاب ویژه تلفن همراه +لینک دانلود
نرمافزار رایگان و کاربردی «مسجد یاب» مخصوص سیستم عامل آندروید است که به تازگی تولید شده و علاوه بر ارائه فهرست کاملی از مساجد ایران، امکان نمایش نزدیکترین مسجد را نسبت به موقعیت فعلی کاربر داراست. - نمایش نزدیکترین مساجد به موقعیت فعلی کاربر بر روی نقشه (نیاز به GPS و GPRS دارد) - لیست جامعی از مساجد ایران به همراه موقعیت مسجد بر روی نقشه - امکان اعلام فاصله فعلی کاربر از مساجد - معرفی مساجد معروف ایران به همراه توضیحات، تاریخچه و تصاویر مربوطه - امکان جستوجوی مساجد بر اساس شهر و نام مسجد - امکان ایجاد لیست منتخب از مساجد مورد علاقه
برای دانلود این نرمافزار کاربردی با حجم 14 مگابایت از اینجااقدام کنید. این نرمافزار رایگان ویژه گوشیهای تلفن همراه با سیستم عامل آندروید است و بهای آن در سایت منتشر کننده (شیعه مدیا) «صلوات» عنوان شده است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: موضوعات مرتبط: علم و فنــاوری , , :: بازدید از این مطلب : 2884 |
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: ايمان مومن كامل نمىشود تا در او سه صفت نباشد حلم و بردبارى كه او را از جهالت دور كند و ورع و پارسائى كه او را از گناه باز دارد و كرامتى كه همنشينى و مصاحبت با او را نيكو كند. «مستدرك الوسائل جلد 11 صفحه 288» رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: بازدید از این مطلب : 1769 |
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ما باید به زندگی از عینک امتحان نگاه کنیم؛ نه با حادثه ها به شکل امتحان نگاه کنیم، به غیر حادثهها هم با نگاه امتحان نگاه کنیم. بعضیها نشستند و میخواهند نمرات امتحانی را بشمارند.
در ادامه صوتی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان با موضوع "عینک امتحان" آمده است؛ پناهیان در این سخنرانی به مهم ترین امتحانات الهی اشاره می کند٬ و ابراز می کند: پدیده های بسیار روشن و واضحی در انسان هستند که برای ما روشن است ولی انگار عمیقا ارتباط با آن برقرار نکرده ایم و متناسب با آن رفتار نمی کنیم.
به عنوان نمونه٬ ما با مفهوم امتحان آشنا هستیم٬ هم در زندگی خودمان با امتحانات سرکار داریم٬ و هم در رابطه بین خودمان و خدا خیلی شنیدیم و گاهی هم حس کردیم که خداوند متعال دارد از ما امتحان می گیرد٬ و خدا بندگان خودشان را به چیزی مبتلا می کند که بتواند از آنها امتحان بگیرد. مفهوم امتحان برای ما کم و بیش روشن است٬ پدیده امتحان را کم و بیش با آن مواجه می شویم٬ ولی چرا عمیقا با آن ارتباط برقرار نمی کنیم؟کسی که بخواهد عمیقا با امتحان ارتباط برقرار کند٬ طبق آن چیزی که قرآن می گوید٬ باید کل زدگی را از دریچه امتحان ببیند. - آیا امتحان یک حادثه ویژه است؟ - آیا امتحان پدیده خاصی است که گاهی در زندگی انسان اتفاق می افتد؟ ما باید به زندگی از عینک امتحان نگاه کنیم؛ نه با حادثه ها به شکل امتحان نگاه کنیم، به غیر حادثه ها هم با نگاه امتحان نگاه کنیم. بعضی ها نشستند و می خواهند نمرات امتحانی را بشمارند؛ ولی ما در اینجا که نمره نداریم، اینکه چرا این کم است و چرا زیاد است، همه اینها امتحان است. از دریچه امتحان به زندگی نگاه کردن یعنی درست نگاه کردن؛ جالب اینجا است که طرف از دریچه امتحان به زندگیش نگاه نمیکنه بعد می خواهد زندگیش را درست کند؛ این که نمیشه. دنیا فقط امتحان است، البته در امتحان سختی و آسانی است؛ در امتحان شادی و غم است؛ کدام شادی را خدایا به ما میدهی، آن شادی که خدا بتواند ما را با آن امتحان کند؛ لذا می فرماید وقتی من شادی و غم را بهت میدم، وقتی شادی دادم نگی خدا به من احترام داده، خدا پاداش و شادی را در آخرت می دهد، و وقتی بلا بهت می دم نگو خدا به من اهانت کرد، بلکه خدا دارد امتحان می گیرد. پس معلوم است که ما برای امتحان آفریده شده این و تمام طراحی ها برای امتحان است. البته در جاهایی هم داریم که آنجا می شود امتحان نهایی، که استثناهایی وجود دارد؛ مثلا عمر سعد در کربلا داشت از همین امتحانات عادی می داد، که به یکباره در آن امتحان رد شد، و آن امتحانش شد امتحان نهایی. صوت کامل این سخنرانی را که در حدود 40 دقیقه است بشنوید و دریافت کنید. :: موضوعات مرتبط: ســـــخنرانـــی , , :: بازدید از این مطلب : 3235 |
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج :: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , , :: بازدید از این مطلب : 3374 |
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
بازخوانی 20 سال هشدار پیرامون اقتصاد غیر نفتی; من سالها پیش این را گفتم که یکى از آرزوهاى من این است که یک روزى ما بتوانیم کشور را جورى اداره کنیم که حتى اگر لازم بود، یک قطره نفت هم صادر نکنیم و کشور اداره شود. این چیزى است که تا امروز پیش نیامده است. البته کار آسانى هم نیست. منشور بیانات مقام معظم رهبری که در ادامه ملاحظه می فرمایید شامل جستوجوی کلید واژهی «نفت» در «تمامی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی و پیامهای ایشان» میباشد که 258 رکورد جستوجو را شامل شد. چیدمان مطالب بر حسب تاریخ می باشد. اگر نفت در اختیار غربیها بود... یک وقت خطاب به بعضى از سیاسیونى که در کشورهاى دیگر تولید کنندهی فعال نفت هستند، نکته و سؤالى مطرح کردم و گفتم: «ما امروز نفت داریم. کشورهاى حاشیهی خلیج فارس، بعضى کشورهاى آفریقایى و بعضى کشورهاى آسیایى هم، نفت تولید می کنند. این نفت گران قیمت را به قیمتهاى ارزان و به بشکه اى چندین برابر کمتر از قیمت حقیقى آن، از اینها می خرند. این کشورها هم چون به پولِ فروشِ نفت احتیاج دارند، بالاجبار آن را با قیمت پایین می فروشند. آنگاه مستکبرین می روند و از این نفت، حداکثر استفاده را می کنند.» سؤالى که مطرح کردم این بود. گفتم: «حالا فرض کنید به جاى کشورهاى عربستان، ایران، اندونزى، امارات، کویت و غیره، نفت در اختیار آمریکا و انگلیس و ایتالیا و بعضى کشورهاى دیگر اروپایى بود و ما می خواستیم از آنها نفت بخریم. شما را به خدا، حاضر بودند حتى یک قطره نفت به ما بدهند؟! اگر شما می خواستید یک بشکه نفت از آنها بگیرید، صد گونه شرط و شروط می گذاشتند و بعد هم به هر قیمتى که دلشان می خواست، آن را به شما می دادند! امروز همان نفت، یعنى همان مایع ذىقیمت را، با استفاده از خیانت بعضى از دولتهاى تولید کنندهی نفت، که دستشان در دست آنهاست، به کمترین قیمت ممکن می خرند و در واقع غارت می کنند و می برند و از آن، همه اساس مدنیّت صنعتى کنونى را بر پا می دارند. روشنایی شان از نفت ماست؛ گرمایشان از نفت ماست؛ حرکتشان از نفت ماست؛ کارخانه و مصنوعاتشان هم از نفت ماست!» بیانات مقام معظم رهبرى در صحن «آستان قدس رضوى»، 1373/01/01 قطع وابستگی به نفت؛ نفت ما که می گویم، منظور نفت کلّ این منطقه و دیگر مناطق نفت خیز دنیاست. این منطقه بخش عمده اى از نفت جهان را داراست. یعنى همان دولتهایى که دستشان با دزدان غارتگر بین المللى یکى است، متأسفانه بخش عمده اى از نفت را صاحباند. امروز جنسِ بهاین ارزشمندى به منزلهی ابزارى در دست مصرف کنندگانى است که شدیداً به آن احتیاج دارند. آنها چنین سیاستى را از دهها سال پیش تا به امروز، طراحى و اجرا کرده اند و متأسفانه همواره عده اى از سیاستمداران خائن کشورهاى وابسته نیز، با آنها همکارى می کنند. در چنین وضعیتى اگر ملت ایران- اعم از کارگر ایرانى، جوان ایرانى، تولید کنندهی ایرانى و معلم ایرانى- با همه تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونه اى بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهاى مصرفى، محتاج فروش نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگى به امروز و آیندهی این کشور خواهد بود! بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار کارگران و معلمان، در «روز کارگر» و «هفتهی معلم»، 1373/02/13 آرزویی که ممکن است بهاین زودیها قابل تحقق نباشد آرزوى واقعى من- که البته ممکن است بهاین زودیها قابل تحقق نباشد- این است که ما درِ چاههاى نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیرنفتى بنیاد نهیم. یعنى فرض کنیم این کشور، کالایى به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سالها و بهاین زودیها عملى نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوى، بیش از حدّ تصور خرابکارى کرده اند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نموده اند که نشود بهاین آسانى چنین کارى را کرد. اما روزى باید این کار بشود و آن روز، روزى است که ملت ایران بدون این که سرمایه هاى خود را مفت و مجّانى به دست کسانى بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملى کشورها استفاده می کنند، با تکیه بر امکانات ذاتى، روى پاى خودش بایستد. بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار کارگران و معلمان، در «روز کارگر» و «هفتهی معلم»، 1373/13/02 دولت چه روزی اعلام می کند در چاه های نفت را می بندم البته دولت ما امروز حداکثر استفاده را از نفت می کند و باید هم بکند. اما باید کارى کند که بتواند روزى به دنیا اعلام نماید که از امروز تا شش ماه دیگر، تا یک سال یا چهل روز دیگر، می خواهیم درِ چاههاى نفت را ببندم. می خواهم یک قطره نفت صادر نکنم. دولت باید بتواند تصمیم بگیرد. باید به نفت احتیاج نداشته باشد. ما ثروت،نابع طبیعى و تولیدات داخلى زیاد داریم. امکانات تولید ثروت در داخل کشور، خیلى زیاد است. روزى به خاطر جنگ، این کارها عملى نبود، ولى بحمدالله امروز عملى است. باید هم انجام گیرد و انجام دهند. دولت هم این کار را می کند، باید هم بکند. ما هم اخیراً اعلام و ابلاغ کرده ایم کهاین کار شروع شود و مقدمات کار، در حال انجام است. ممکن است این طرح در مدت یک سال، دو سال، سه سال یا پنج سال نتیجه بدهد. اگر به فضل پروردگار، چنین شود، بسیارى از مشکلات این کشور کاهش پیدا خواهد کرد. البته به شرط این که همهی ملت؛ همهی کسانى که بازوى توانا، فکر و قلم فعال، زبان گویا و دل بیدار دارند، پشت در پشت، با همین وحدتى که امروز در میان این ملت است، تلاش کنند و نگذارند مردم تقسیم شوند. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با مردم مشهد و زائران حضرت عل ابن موسی الرضا(علیهالسلام)، در صحن حضرت امام خمینى، 1375/01/04 اقتصاد و ملت ایران باید از نفت جدا شود؛ البته من یک نگرانى مختصرى دارم- که مربوط به امروز هم نیست؛ سالهاست کهاین نگرانى را دارم- و آن این است که باید اقتصاد و ملت ایران از نفت جدا شود. این مسأله را اخیراً به دولت خدمتگزار ابلاغ کرده ایم که برایش برنامه ریزى کند و در حال برنامه ریزى است و کارهایى هم انجام داده است. ما باید کارى کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسفانه، امروز در دنیا نفت به سیاستهاى بین المللى، کمپانیها و غارتگران بزرگ و جهان خواران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آن هاست. هرگاه بخواهند، قیمتش را پایین می آورند، تولید را کم یا زیاد می کنند، یکى را از دور خارج یا وارد دورْ می کنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایه اى مایهی دردسر است. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با مردم مشهد و زائران حضرت عل ابن موسی الرضا(علیهالسلام)، در صحن حضرت امام خمینى، 1375/01/04 نفت را مفت میفروشیم؛ آمادگی برای روزی که نفت تمام شود؛ من یک وقت عرض می کردم که اگر یک روز نفت منطقهی خاورمیانه تمام شود- که ممکن هم هست چنان روزى پیش آید- دولتها باید به فکر باشند. این که ما این قدر روى اقتصاد بدون نفت تکیه می کنیم و اصرار داریم که هرچه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهاى دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضى از کشورها- از جمله خود آمریکا- نفت خودشان را استخراج نمی کنند؛ نفت وارد می کنند، چون بهاین قیمتى که نفت را می خرند، یعنى در واقع مفت! نفت صادر کنندگان این منطقه، با استخراج هرچه بیشتر و فروختن هرچه بیشتر بهاین ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام می شود؛ ولى چاههاى آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاههاى نفت آمریکا، به برکت وفور چاههاى نفت ما نیست- چاههاى متوسطى است- ولى به هر حال نفت هست. آن روزى که آنها نفت داشته باشند و کشورى مثل ما العیاذُ باللّه نفت نداشته باشد و بخواهد از آنها نفت بخرد- که امیدوارم چنین روزى پیش نیاید- آنها بابت هر شیشه نفتى که به ما بدهند، ده برابر قیمت یک بشکه نفت از ما پول خواهند گرفت! آنها به ما نفت می دهند؟ کسانى که جلوی چشمشان، ملتها از گرسنگى می میرند، ولى گندمشان را در دریا می ریزند و به ملتهاى گرسنه نمی دهند، براى این که قیمت گندم پایین نیاید، به کسى نفت خواهند داد؟! بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهیتهران، 1375/10/28 نفت ابزار توسعه و قدرت سیاسی کشور باید باشد؛ نفت، ذخیرهی همیشگى این ملت است و می ماند. اولاً از آن براى ساخت زیربناهاى ماندگار و دیگر سرمایه هاى اساسى کشور استفاده می شود. ثانیاً به وسیلهی قدرت نفت، ملت ایران می تواند در صحنهی سیاست بین المللى، ابراز قدرت کند. یک وقت اعلام کند که من مىخواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همهی دنیا را تحت تأثیر قرار می دهد؛ همهی سیاستها را تحت تأثیر قرار می دهد. یا بگوید می خواهم این قدر کم کنم، یا این قدر زیاد کنم! این در طول زمان انجام می گیرد. پس از این طرف، ملت ایران ضرر می کند، از آن طرف هم مسؤولین کشور، همین پول نفت را به خاطر نیاز کشور می دهند و گندم وارد می کنند! بعد وقتىکه این گندم وارد می شود، وقتىکه آرد می شود، نان می شود و پا به سفرهی من و شما می گذارد، آنجا ضایع می شود! امروز ما آن مقدارى که از ضایعات نان ضرر می بینیم از هیچ ضایعهی مادی اى ضرر نمی بینیم! یعنى همین نان خشکى که از خانهی من و شما خارج می شود که به نظر ما هم هیچ نمی آید معادل بخش عظیمى از قیمت گندم وارداتى ماست! این مطلب را دولتی ها، مسؤولین می گویند؛ امناى من و شما می گویند! اقتصاد وابسته به نفت، میراث رژیم پهلوی؛ چند سال است کهاین مطلب را به مسؤولین گفته ایم؛ مسؤولین هم چه در دولت قبل و چه در دولت فعلى جدّاً این قضیه را دنبال کردند و می کنند که شاید بتوانند؛ اما کار دشوار است. این خشت کجى است که در زمان رژیم پهلوى گذاشته شده است. آن جوانانى که نمی دانند رژیم گذشته با این کشور چه کرده است، بدانند یکى از دهها کار خیانت آمیزى که کردند، این است! اقتصاد این کشور را متّکى به نفت کردند که به آسانى هم نمی شود آن را تغییر داد و دگرگون کرد! این ملت اگر بتواند، باید با صادرات گوناگون، صادرات میوه، صادرات معادن گوناگونى که در این کشور هست، تولیدات صنعتى، کشاورزى و خدمات این کشور را اداره کند. اقتصاد منهای نفت؛ بنده از چند سال قبل، دو، سه سال قبل شعار تکیه بر «اقتصاد منهاى نفت» را با مسؤولین کشور در میان گذاشتم؛ آنها هم انصافاً استقبال کردند. البته کار آسانى نیست. این کار در طول یک سال و دو سال و پنج سال، انجام نمی گیرد؛ باید به مرور و به تدریج انجام گیرد که ما براى ادارهی امور کشور، براى کارهاى گوناگون کشور، براى واردات و خدمات کشور، براى آموزش و پرورش و بودجهی جارى کشور، مجبور نباشیم نفت را که ذخیرهی ماست، بفروشیم و گندم، یا شیر خشک وارد کنیم! این غلط است. ضربهی اقتصادی نفت به ایران؛ نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است که نمایندهی ملت است اما درآمد دولت تولید کنندهی نفت، کمتر از درآمد دولتى است که کمپانیهاى نفتى آن، نفت ما را می خرند و آن دولت از آنها مالیات می گیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگى در دنیا انجام می گیرد و اتفاق می افتد! یعنى تجار و کارخانه داران فلان کشور صنعتى که نفت را از خلیج فارس می خرند و به آنجا می برند، دولت از آنها مالیات می گیرد به خاطر نفتى که آنها می خرند و وارد می کنند آن مالیاتى که او به خاطر این نفت می گیرد، بیشتر از آن قیمتى است که دولت تولید کننده و صادر کنندهی نفت، به خاطر فروش نفت خودش می گیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمى است که کشورهاى صنعتى می کنند؛ اعمال نفوذى است که می کنند. این یک ضرر! آمادگی برای کاهش درآمد نفتی؛ مسؤولین اقتصادى دولت، برنامهی کشور را طورى تنظیم می کنند که هیچگونه ضربه اى بر مسایل اساسى کشور وارد نیاید. این کار را کرده اند و می کنند؛ خیلى هم خوب است. قیمت نفت، در دوران جنگ از این هم کمتر بود، ولى به خوبى گذراندیم. در زمان ریاست جمهورى بنده، قیمت نفت که امروز هر بشکه اى حدود 12 دلار است از 18 دلار به 12 دلار رسیده است به 8 دلار، به 7.5 دلار رسید و گذراندیم! وقتى مسؤولین بر کار خودشان مسلط باشند و مردم را پشت سر خودشان داشته باشند، می توانند انجام دهند. ما آن روز، جنگ را هم داشتیم که خرج جنگ هم خرج خیلى عظیمى بود، پس این کافى نیست. در کنار این، مسألهی صرفه جویى مطرح است. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا(علیهالسلام)، 1377/01/01 در چاههای نفت را ببندیم؛ من دو، سه سال قبل از این گفتم که آرزو می کنم یک روزى درِ چاههاى نفتمان را ببندیم و به دنیا اعلام کنیم که می خواهیم یک مدت نفت نفروشیم. البته این آرزوى دوردستى است؛ دسترسى به آن بسیار مشکل است و آسان هم نیست. خدا لعنت کسانى را که از اولِ پیدا شدن چاههاى نفت در این کشور به خصوص آن وقتی که قیمت نفت مقدارى گران شد اساس و بناى کار را در این کشور بر روى درآمد نفت گذاشتند که بعد از انقلاب هم به خاطر گرفتاریهاى متعدد، همان وضع کم و بیش ادامه پیدا کرد. سالهاست که دولتهاى ما هم این دولت فعلى، هم دولتهاى قبلى درصدد بودند که وابستگى به نفت را کم کنند؛ تلاشهایى هم کردند، اما کارِ سختى است. فعلًا وضعیت این است که درآمد دولت کم است. قیمتگذاری نفت به دست غربیها است؛ مادهی ارزشمندى که امروز دنیا جانش به آن بند است یعنى نفت، به ملتهاى خاصى متعلق است. عمدتاً در همین منطقهی خود ما، مقدارى هم در جاهاى دیگر اما سرنوشت این ماده، قیمت گذارى و مصرفش، دست دیگران است و صاحبان اصلى در آن کمترین نقش را دارند! یک روز سیاستهاى آنها به نحوى اقتضا می کند که قیمت را اندکى بالا ببرند، تا فلان دولت پولدار شود و برود جنسهاى آنها را بخرد؛ لذا مقدارى قیمت را بالا می برند. یکوقت سیاستها اقتضا می کند که چند کشور را دچار تنگناى اقتصادى کنند، پس قیمت نفت باید پایین بیاید؛ لذا قیمت نفت پایین می آید؛ از داخل «اوپک» هم به آنها کمک می شود! دولت و ملت ما باید یک فکر اساسى براى این مشکل بکنند. بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهیتهران، 1377/10/04 وابستگی به نفت،میراث رژیم پهلوی است؛ کیفیت بناى هندسهی اقتصاد کشور، از دوران رژیم وابستهی پهلوى، کیفیّت غلطى بوده که تغییر دادن آن تا امروز، کار دشوارى بوده است. به خصوص در دوران جنگ که فرصت سازندگى و تولید هم نبود، همان روش وابستگى به نفت، ادامه پیدا کرد؛ روز به روز تشدید شد، یا لااقل همانطور ادامه یافت. مسؤولین کشور، دولت خدمتگزار و علاقه مندان به سرنوشت این کشور می توانند این روش را عوض کنند و انشاءاللّه عوض خواهند کرد. این خواب خوشى است که کمپانیهاى نفتى و وابستگان به آنها در دنیا دیده اند که خیال می کنند این ملت، همیشه خودش را وابسته نگاه خواهد داشت! عزیزان من! البته این تصمیمها نیاز به فضاى برادرانه دارد. سرنوشت نفت به دست بیگانگان است؛ من از سه، چهار سال پیش بهاین طرف، به خصوص تأکید کرده ام تا آنجایى که می توانند، باید وابستگى اقتصادى کشور را به نفت، کم کنند. نفت، کالایى است که ما داریم. البته ارزشمند است و باید از این هم استفاده شود؛ منتها امروز سرنوشت این کالا به دست صاحبانش که ما باشیم نیست، به دست بیگانگان است! طبیعى است اقتصادى که بر پایهی کالایى است که قیمت گذارى آن در دست دیگران است، همین مشکلات را هم دارد؛ یک روز می شود بشکه اى 18 دلار و 20 دلار، یک روز هم ناگهان به 7.5 دلار و 8 دلار تنزل می کند! ما احتیاجى نداریم به این که این کالا را اینطور مصرف کنیم. ما می توانیم در داخل کشور، از منابع فراوان و عظیمى که وجود دارد، استفاده کنیم و دولت، امروز در فکر این مسایل است. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا(علیهالسلام) ، 1378/01/01 استقلال اقتصادی با قطع وابستگی به نفت؛ ما امروز دنبال استقلال اقتصادى هستیم؛ دنبال رها شدن کشور از وابستگى به نفت هستیم. امروز می خواهیم در وضع اقتصادى کشور ترتیبى داده شود که پایین آمدن فلان مقدار از قیمت یک بشکه نفت، نتواند در کشور ما این همه تأثیر بگذارد. این کارها چگونه ممکن است؟ اگر ما بخواهیم خودمان را از نفت بی نیاز کنیم، غیراز این است که باید به محیط کار، به جامعهی کارگرى، به مسألهی کارگاهها و به مسألهی آموزش کارگران، اهتمام ویژه اى بشود؟ بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار جمع کثیرى از کارگران و معلّمان، به مناسبت «روز کارگر» و «هفتهی معلم»، 1378/02/15 آمادگی برای قطع نفت؛ این مسألهی قطع یک ماههی نفت که ما گفتیم، یک مسألهی اساسى است. با این مسأله نمی شود سطحى برخورد کرد. البته یک مسألهی نمایشى هم نیست که دولتى تنها بایستد و بگوید من نفت خود را قطع می کنم؛ معلوم نیست چه طورى قطع می کند یا نمی کند. این یک مسألهی جدّى و واقعى است و باید همه تصمیم بگیرند. آمدند گفتند که قطع نفت به ضرر کشورهاى قطع کننده است؛ در حالى کهاین طور نیست؛ این خطاى در محاسبه است. قطع نفت به ضرر ملتها نیست؛ به سود آنهاست. همین الان شما می بینید در نوسانات قیمت نفت، چند صباح قیمت به 24 دلار، 25 دلار می رسد؛ اما بعد از چند روز به 15 دلار، 16 دلار کاهش پیدا می کند. از بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها ملتها این همه ضرر می بینند؛ چون اختیار در دست دیگران است. با قطع یک ماههی نفت، این قدرت تصمیم گیرى در ملتهاى اسلامى آشکار خواهد شد. بیانات در دیدار جمع کثیرى از کارگران و معلمان به مناسبت «روز کارگر» و «هفتهی معلم»، 1381/02/11 نفت را مفت میفروشیم؛ من یک وقت راجع به نفت گفتم، اگر این نفتى که دست کشورهاى این منطقه است، در دست اروپاییها بود و بنا بود آنها به شما مردم ایران و مردم سایر کشورهایى که امروز نفت تولید می کنند، بفروشند، براى هر استکانش جانِ شما را می گرفتند! حالا میلیونها بشکه را به قیمت ثمن بَخس می خرند و پولى که بابت آن می دهند، مثل ندادن است. بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، 1381/08/11 نفت سرمایه است؛ سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسایل اقتصاد کلان کشور مىگویید نفتِ استخراج شده، سرمایهیملى است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایهی ماندگار تبدیل کنیم. دیدار با نمایندگان مجلس، 1383/03/27 نفت تمام میشود؛ یاوه گوها و یاوه بافها بیخود سعى نکنند این طور بپراکنند که چه لزومى دارد این کار و چرا دنبالش می کنند؛ نه، این نیاز ملت ایران است. امروز کشورهاى پیشرفتهی دنیا بیشترین یا سهم مهمى از انرژى برق خودشان را از نیروگاههاى هسته اى تولید می کنند، نه از نفت که هم سرمایهی دود زاست و هم تمام شدنى و هم قابل تبدیل به چیزهاى بسیار ارزشمندتر از سوخت. آنها که می خواهند ملتهاى داراى نفت را از این موهبت محروم کنند، می گویند شما که نفت دارید، دیگر به انرژى هسته اى چه نیازى دارید؟ مگر باید نفت را تمام کنیم، بعد دست به طرف شما حتماً دراز کنیم! سرنوشت ملتها نیاز به شماست؟ آنها می گویند نفت را مصرف کنید، بعد دستتان که خالى شد، محتاج ما شوید؛ بیایید درِ خانه ما. بیانات در دیدار هیأت علمى و کارشناسان جهاد دانشگاهى، 1383/04/01 نفت تحت تأثیر قدرتهای جهانی است؛ اینها می خواهند انرژى کشور همیشه وابسته به نفت باشد که نفت هم تحت تأثیر سیاستهاى قدرتهاى جهانى است. می خواهند ملتها را با ریسمان هاى نامرئى همیشه در مشت خودشان نگه دارند؛ ملت ایران این را قبول نمی کند. بیانات در دیدار مردم پاکدشت در سالروز عید سعید غدیر، 1383/11/10 اروپایی ها اگر نفت داشتند ارزان نمی فروختند؛ من چند سال پیش در یکى از سخنرانیهاى اول سال در مشهد گفتم اگر نفتى که امروز تولید کشور ما و منطقهی خاورمیانه است، اروپایىها و غربىها مىداشتند و بنا بود ما از آنها نفت بخریم، هر بشکهی نفت را از قیمتى که امروز از این منطقه مىخرند، گرانتر مىفروختند و حاضر نبودند به ما نفت بدهند. آنها از هر چیزى که ملتهاى این منطقه را مستغنى و مستقل کند و آنها را روى پاى خودشان نگه دارد، نگرانند. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1384/01/01 نفت باید برای نسلهای بعدی بماند؛ براى ما مسألهی هسته اى، مسألهی علمى و اقتصادى است. در مسألهی هسته اى، راهى را که تا الان آمده ایم و بحمداللَّه به طور کامل هم موفق بوده ایم، اگر بتوانیم در آن پیش برویم و به آخر برسانیم، این یک پیشرفت علمى براى کشور است. جوانان ایرانى در این میدان، مهارت و استعداد و توانایى علمىِ خودشان را ثابت کرده اند؛ این از لحاظ علمى خیلى براى ما باارزش است. از لحاظ اقتصادى هم مقرون به صرفه است. آنها می گویند شما از همین نفت و سوختهاى فسیلى - یعنى منابع تجدید ناپذیر و تمام شدنى - استفاده کنید. این مثل این است که شما بخواهید در باغچهی خودتان سبزى بکارید یا میوه تولید کنید و بفروشید و زندگی تان را از آن اداره کنید؛ کسى بگوید نه آقا، شما برو اشیایى که در خانه ات هست - آن یادگارهاى قدیمى، آن نگین تاریخى، آن فرش زیر پایت - بفروش و بخور. ما می خواهیم منابع تجدید ناپذیرمان براى نسلهاى دیگر بماند. اینطور نباشد که 20 سال دیگر، 25 سال دیگر، این کشور نفت نداشته باشد؛ مجبور باشیم نفت خود را از آمریکا یا از عوامل آمریکا بخریم. ما می خواهیم جایگزین نفت داشته باشیم و آن، انرژى هسته اى است. آنها می گویند نه، نداشته باشید؛ همان نفتتان را مصرف کنید تا تمام شود. بیانات در خطبههاى نماز جمعهیتهران، 1384/05/28 اروپا و آمریکا می خواهند که کشورهای دیگر به آنها محتاج باشند من یک وقتى در همین مشهد در حضور جمعیت عظیم مردم گفتم، اگر این نفتى که امروز در اختیار ماست، در اختیار اروپا و آمریکا بود، ما براى هر بشکهاش باید در مقابل آنها سجده مىکردیم تا یک بشکهی نفت به ما بدهند؛ مگر مىدادند؟! اینها مىخواهند 15 سال، 20 سال آیندهی ملت ایران براى نیاز صنعتى و کشاورزى خود و براى جریان حیات در کشور خود، محتاج آنها باشد؛ برود درِ خانهیآنها؛ اهمیت انرژى هستهاى این است. نفت یک روز تمام میشود؛ نفت یک منبع تمام شدنى و تجدید ناپذیر است. نفت تا ابد که باقى نمىماند؛ اگر اینطور که امروز مصرف مىشود، مصرف شود، تا 20 سال، 25 سال دیگر نفت ملت ایران تمام خواهد شد. دنیا به جاى نفت به سراغ انرژىهاى جایگزین رفته است که از همه مهمتر و قابل اطمینانتر، انرژى هستهاى است. اگر کشور ما 20 سال دیگر انرژى هستهاى نداشته باشد، براى راهاندازى یک کارخانه، دستش به سمت کسانى دراز است که پیشرفت ملت ایران را به هیچ قیمتى نمىپسندند. آبرو و عزت ملت را مىگیرند تا یک مختصرى از آنچه که در اختیار دارند، بهاین ملت بدهند. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1385/01/01 نفت را هدر میدهیم؛ شما ببینید نفت چه قدر در سرنوشت یک کشور اثر دارد. کشف کردن نفت و استخراج کردن نفت یعنى یک ذخیرهاى را از زیر زمین درآوردن و در واقع به یک معنا هدر دادن؛ این بلایى که ما امروز داریم سر نفت در مىآوریم، هدر دادن نفت است؛ والا استفادهیبهینه از این ماده ممکن است هزار برابر ارزش مادى و معنوىاش بیشتر از آن چیزى باشد که امروز ما داریم خرج مىکنیم. بیانات در دیدار مسؤولان سازمان انرژی اتمی و کارشناسان هستهای،1385/03/25 سوخت، بدترین استفاده از نفت است؛ من 10، 12 سال پیش به مسؤولان آن روز گفتم، آن روزى انسان در قضیهنفت احساس رضایت مىکند که کشور قادر باشد با اختیار خودش اعلام کند که من مصلحت مىدانم امروز تولیدم را فلان قدر کم کنم؛ امروز سر فلان تعداد چاه کشور را طبق مصلحت کشور مىخواهم ببندم؛ امروز مىخواهم صادرات نفتم را این قدر کم کنم و نفت را در کارهاى غیرسوخت مصرف کنم - سوخت، بدترین استفادهاز نفت است و دنیا الىماشاءاللَّه استفادههاى بهتر از سوخت نفت را کشف مىکند و پیش مىرود - آن روز ما مىتوانیم خوشحال باشیم و به نفت خشنود باشیم. بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، 1385/03/29 نفت را ضایع میکنیم؛ از نفت هم باید استفادهیبهینه کنیم. کارشناسها مىگویند - من خودم وارد نیستم؛ آمار و ارقام از کارشناسهاست - این 50، 60 میلیاردى که ما از طریق فروش نفت به دست مىآوریم، با 900 میلیارد دلار صادرات و معامله و تجارت به دست مىآید؛ این خیلى مهم است. ما این درآمد را که از طریق نفت به دست مىآوریم، صرف مسایل روزمرهیزندگى مىکنیم؛ این، معنى ندارد؛ بایست اینها با محاسبهیصحیح انجام بگیرد. ما این نفت را ضایع مىکنیم؛ البته این، کارِ امروز و دیروز نیست؛ دهها سال است که بناى اقتصاد و پیشرفت کشور روى این روش گذاشته شده است و یک شبه هم نمىشود آن را عوض کرد. بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، 1385/03/29 با هزار تحمیل هر بطرى نفت را گرانتر از بشکه آن به ما مىفروختند آن کسانى که توانستهاند انرژى هستهاى را به دست بیاورند، در آیندهی نه چندان دورى خواهند توانست سرنوشتِ انرژى دنیا را در دست داشته باشند. حالا آنها نفت را ندارند، ولى اگر همین نفت - فعلاً انرژى کنونى ما نفت و گاز است - که در اختیار کشور ما و کشورهاى این منطقهی خلیج فارس هست، در دست دیگران بود و بنا بود آنها به ما بدهند، من بارها گفتهام که نه بشکهاى، هر بطرىاش را گرانتر از قیمتى که ما امروز به آنها یک بشکه را مىفروشیم، به ما مىفروختند؛ با هزار تحمیل. آنها مىخواهند فردا که نفتى وجود نداشت در دنیا - نفت که تا ابد نمىماند، تمام مىشود - اختیار انرژى در دست آنها باشد. ملتهایى که مىتوانند خودشان تولیدِ انرژى کنند، نکنند؛ این را مىخواهند، دنبال این هستند. بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی، 1385/11/28 نهی وابستگی به نفت؛ امروز نفت را برداریم مصرف کنیم؛ یک روزى این نفت تمام خواهد شد. آن روز ملت ایران براى برق خود، براى کارخانهیخود، براى گرماى خود، براى روشنایى خود، براى حرکت زندگى خود، دست نیاز دراز کند به سوى کشورهاى دیگر تا به او انرژى بدهند؟ این براى مسؤولینِ امروز کشور جایز است؟ عدهاى حرف دشمن را تکرار مىکنند. همانهایى که ملى شدن نفت را که به وسیلهی دکتر مصدق و مرحوم آیت الله کاشانى انجام گرفت، امروز تمجید مىکنند - که آن کار، نسبت بهاین کار کوچک بود؛ این از او بزرگتر است – همانها امروز نسبت به انرژى هستهاى همان حرفى را مىزنند که مخالفین مصدق و کاشانى آن روز مىگفتند. اینها قابل قبول نیست. ما در این راه پیش رفتیم، با ابتکار خودمان پیش رفتیم. بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى، 1386/01/01 به فکر روزی باشیم که نفت تمام شود؛ ما امروز داریم فکر روزى را میکنیم که کشور ما نفت نداشته باشد؛ انرژى، انرژىِ بدون نفت. کشورى که نفت ندارد، شاید در منابع دنیا هم نفت باقى نماند. دنیا دارد فکر انرژى آن روز را میکند. ما هم با این دردسرهایى که ملاحظه میکنید، ایستادهایم براى این که آن آینده را، امروز تأمین کنیم. اگر نکنیم، آن روزى که نفت تمام میشود، ما نیستیم، اما اثر سوء این عمل ما آن روز خواهد بود. ما مسؤول خواهیم بود. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعى از اساتید، فضلا، مبلغان و پژوهشگران حوزههاى علمیهی کشور، 1386/09/08 نفت، استقلال اقتصادی نمیآورد؛ استقلال یک کشور، وابسته به کار است. هیچ کشورى و هیچ ملتى با بیکارى و تنپرورى و بىاعتنایى به کار به جایى نخواهد رسید. ممکن است از یک بخش الهى یا غیر الهى - مثل نفتى، چیزى - درآمدى داشته باشند، زندگى را به حسب ظاهر خوش بگذرانند، محصولات خارجى بیاید فضاى زندگى آنها را پر کند؛ اما استقلال نخواهند داشت. عزت یک ملتى که داراى استقلال است، جز به وسیلهی کار به دست نخواهد آمد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگران و کارآفرینان، 1387/02/04 ارزش آیندهی نفت، بیش از ارزش فعلی آن است؛ ما امروز نفت را میسوزانیم؛ ممکن است در آینده، بهرهمندىهایى از نفت براى بشر به دست بیاید و به قدرى ارزشمند بشود که هیچ عاقلى حاضر نباشد یک قطرهنفت را بسوزاند؛ به جاى آن از انرژیهاى دیگر استفاده کنند. شما ببینید، امروز از زبالهیشما بازیافتِ مواد باارزش میکنند. خب، زباله، زباله است؛ این یک مثال خیلى کوچک است. خیلى از چیزها هست که ممکن است از آنها استفاده بشود؛ به چه وسیله میشود آنها را فهمید؟ به چه وسیله میشود به راههاى دَه توى طبیعت پى برد و راه برد و از آنها استفاده کرد؟ به وسیلهعلم. با مصرف نفت، گنجینهمان را تخلیه میکنیم؛ آن روزى که ما بتوانیم درآمد کشور را از راه دانشمان به دست بیاوریم و درِ چاههاى نفت را پلمپ کنیم، آن روز براى ما روز خوبى است. امروز ما داریم از ذخایرمان میخوریم. بیشتر بودجهی کشور از نفت است. نفت ذخیرهی ماست. گنجینهمان را داریم تخلیه میکنیم؛ از روى ناچارى. باید روزى برسد کهاین ملت بتواند از دانش خود ثروت تولید کند. آن وقت خودِ آن ثروت به پیشرفت دانش کمک خواهد کرد ... دائماً هم افزایی به وجود مىآید. البته جهتگیریها، باید جهتگیریهاى درست و معنوى و الهى باشد. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان جوان دانشگاهى، 1387/06/05 نفت روزی تمام خواهد شد؛ در قضیهیهستهاى آنچه که ایران به دنبال آن است، دانش مورد نیاز است؛ دانشى که اگر امروز ملت ایران آن را دنبال نکند، فردا دیر خواهد بود؛ فردایى که نفتى به کار نباشد و همهیچرخهاى اقتصادى دنیا بر اساس نیروى هستهاى حرکت کند و ملت ایران دستش خالى باشد؛ بنشیند منتظر که دیگران به او کمک کنند؛ آنها این را میخواهند. مسألهی هستهاى ما این است؛ من بارها گفتهام. ما امروز براى دانش هستهاى که براى ما مهم است، کار میکنیم که 20 سال دیگر، 30 سال دیگر، فرزندان ما، جوانان ما، نسل آینده، ملت بزرگ ایران، آن روز دستش به طرف غربیها دراز نباشد. غربیها امروز که نفت مال ماست، از زمین ما نفت استخراج میشود و به آنها داده میشود، دارند براى همین نفت به ما زور میگویند! - امروز این نفتى که از چاههاى این منطقه بیرون مىآید، سودش براى دولتهاى غربى از سودش براى کشورهاى نفتخیز بیشتر است! - امروزى که نفت مال ماست، در اختیار ماست، دست ماست، زورگویى میکنند، فردا که ما بخواهیم انرژى هستهاى را از خود آنها بگیریم، شما ببینید چه بر سر ملتها مىآید. نظام جمهورى اسلامى فکرِ آن روز را میکند. لذا امروز اصرار میکند که ما بایستى این علم را، این فنآورى را، این دانایى را، این تمکّن را براى خودمان کسب کنیم. آن وقت جنجال راه مىاندازند در دنیا که چرا میخواهید شما این را کسب کنید؟ و تهمت میزنند، افکار عمومى را گمراه میکنند که اینها دنبال بمب اتماند، اینها فلاناند. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم به مناسبت عید غدیر، 1388/09/15 لزوم رشد صادرات غیرنفتی برای کاهش وابستگی به نفت؛ من سالها پیش این را گفتم که یکى از آرزوهاى من این است که یک روزى ما بتوانیم کشور را جورى اداره کنیم که حتى اگر لازم بود، یک قطره نفت هم صادر نکنیم و کشور اداره شود. این چیزى است که تا امروز پیش نیامده است. البته کار آسانى هم نیست، کار بسیار مشکلى است. افزایش صادرات غیرنفتى موجب میشود که ما بهاین هدف نزدیک شویم؛ و این کار دارد انجام میگیرد. سال 89 گام بلندى در این راه برداشته شد. استفاده از درآمد نفتی در بودجه، روش غلطی است؛ از جملهکارهایى که باز همت مضاعف را در زمینهیاقتصاد نشان میداد، افزایش صادرات غیرنفتى است. بودجهیکشور ما متأسفانه از دهها سال پیش بهاین طرف، وابستهبه نفت است. این روش را همهیاقتصاددانهاى دلسوز رد میکنند؛ این روش در کشور ما عادت شده است. نفت را استخراج کنند، بفروشند، از پول آن کشور را اداره کنند؛ این شیوهیغلطى است. بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 90 امکان قطع صادرات نفت در شرایط ضروری؛ من چند سال قبل از این گفتم - البته آن وقت مسؤولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند - ما باید به جایى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کنندهنفت به وجود مىآورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا بیست روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهاى در دنیا به وجود مىآید. امروز ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون بهاین درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارىاش در دنیا فوقالعاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت میخواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود. وابستگی به نفت، بلیه اقتصادی ما است؛ ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنیاز کنیم. یکى از بزرگترین بلیات اقتصاد ما و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فعالان بخشهاى اقتصادىکشور، 1390/05/26 استقلال در سیاستهای نفتی؛ کشورهایی که نفتشان را براساس نیاز و سیاستگذاری کمپانیهای غربی میفروشند و تلاشی برای دستیابی به دانش پیشرفته و صنعت بومی انجام نمیدهند شاید جیب حاکمانشان پرشود اما سودی حقیقی به دست نمیآورند چرا که روزی که نفتشان تمام شود، فقط یک کشور بایر و غیرآباد هستند ... لازم است به گونهای عمل کنیم که در هر موقعیت، هرگونه تصمیمگیری دربارهی میزان تولید و فروش نفت، به دست خودمان و براساس منافع خودمان انجام شود که البته در این مسیر تا حد زیادی پیش رفتهایم و انشاءالله این هدف در آینده، به طور کامل محقق خواهد شد و جمهوری اسلامی در این زمینه نیز به الگویی برای دیگر کشورها مبدل خواهد شد. بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه توانمندیهای صنعت نفت و گاز کشور، 1390/12/22 قطع وابستگی بودجه به نفت؛ براساس برنامهی توسعه، نفت باید از منبع درآمد و محل تأمین بودجهی کشور خارج و به منبعی برای پیشرفت و اقتدار اقتصادی ایران تبدیل شود و مسؤولان باید این سیاست صحیح و مدبرانهی نظام را، با قوت ادامه دهند ... خرج کردن درآمدهای نفتی برای کارهای روزمرهی کشور، غیر عاقلانه و ضرری حقیقی است ... باید درآمدهای نفتی را به عنوان ذخایر و میراث کشور و ملت، به سرمایهای ماندگار تبدیل کنیم که در این صورت منابع و ذخایر نفتی، واقعاً به نقطهی قوت کشور تبدیل خواهد شد. بیانات در دیدار كارگزاران نظام 1391/05/03 يكى از الزامات اقتصاد مقاومتى كاهش وابستگى به نفت است كاهش وابستگى به نفت يكى ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين وابستگى، ميراث شوم صد سالهى ماست. ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد، استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليتهاى اقتصادىِ درآمدزاى ديگرى جايگزين كنيم، بزرگترين حركت مهم را در زمينهى اقتصاد انجام دادهايم. امروز صنايع دانشبنيان از جملهى كارهائى است كه ميتواند اين خلأ را تا ميزان زيادى پر كند. ظرفيتهاى گوناگونى در كشور وجود دارد كه ميتواند اين خلأ را پر كند. همت را بر اين بگماريم؛ برويم به سمت اين كه هرچه ممكن است، وابستگى خودمان را كم كنيم. بیانات در حرم مطهر رضوی 1392/01/01 هر وقت اراده کردیم باید بتوانیم در چاه های نفت را ببندیم اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابستهی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان "تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا ميكنند. :: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , , :: بازدید از این مطلب : 2255 |
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
حجتالاسلام احدی از اساتید حوزه علمیه قم در یکی از خاطرات خود به ماجرای مراجعه همسر رهبرمعظم انقلاب به پزشک اشاره میکند و میگوید: منبع:مشرق رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , , :: بازدید از این مطلب : 3069 |
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
این روزها همه در ماتم از دست رفتن والاترین بانوی دو عالم هستند و برای آن حضرت عزاداری می کنند. اما تا به حال از خودمان پرسیده ایم که چقدر با فاطمیه و حضرت فاطمه (س) آشنا هستیم؟ خواندن کتاب های مختلف راهی برای آشنایی با اهل بیت پیامبر اکرم(ص) است. ما نیز برای شما بسته ای نرم افزاری برای راحتی بیشتر آماده کرده ایم که می توانید از آن استفاده کنید. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
نرم افزار یاس کبود ویژه رایانه - دانلود نرم افزار کبوتر حرم ویزه رایانه - دانلود نرم افزار فاطمیه ویژه موبایل های جاوا - دانلود :: بازدید از این مطلب : 2300 |
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
کلیپ صوتی «مصحف فاطمی» با موضوع بیانات رهبر معظم انقلاب درباره حضرت فاطمه (س) رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج:: بازدید از این مطلب : 2351 |
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
آیت الله جوادی آملی در یکی از دروس تفسیر خود در تاریخ ۱۲/۷/ ۱۳۸۸ به یکی از شبهات جدید وهابیت درباره مصائب حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ پرداختند، و بر مظلومیت ایشان اشک ریختند.
ايشان که در اين درس به آيه ۶ سوره مبارکه مريم (يرِثُني و يرِثُ من آل يعقوب) رسيده بودند اين آيه را يکي از پاسخهاي حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ به غاصبان فدک برشمردند و در ضمن آن، به شبهه اي قديمي که بتازگي از سوي برخي وهابيون افراطي مطرح شده است پاسخ گفتند. اخيراً «عثمان الخميس» روحاني بشدت افراطي وهابي، در برنامه خود در "شبکه ماهوارهاي الصفا" به حديث جعلي «نحن معاشر الانبياء لانورّث ، ما ترکناه صدقة» استناد کرده و فدک را حق حضرت فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ ندانست. وي در اين برنامه به زعم خود تلاش کرد تا با دلايل متعدد ثابت کند که منظور آيات قرآن از ارثي که انبياء باقي گذاشتند تنها "علم و نبوت" است. در پاسخ به اين اظهارات بي پايه، مفسّر و متأله بزرگ معاصر، آيت الله عبدالله جوادي آملي با توضيح خطبه فدکيه حضرت زهرا و نيز وداع اميرالمؤمنين علي ـ عليهما السلام ـ با ايشان، به ايراد پاسخ پرداختند که در ضمن آن بر مظلوميت آن حضرت اشک ريختند.
آنچه در پي مي آيد متن بيانات ايشان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حضرت علامه جوادی آملی است.
-------------------------------------------------------------------------------
نبوت ارثي نيست. «الله أعلم حيث يجعل رسالته»[۱]. رسالت، نبوّت، امامت، اينها به عصمت برميگردد، اينها ارثي نيست. اين ميراث کتاب ـ به معناي نبّوت ـ را ارث بردن نيست. کتاب را پيامبر به امت ارث ميدهد. مثل اينکه فرمود: «إنّي تارکٌ فيکم الثّقلين». از ارث به "ترکه" و "ماتَرَک" ياد ميکنند. در تعبيرات ديني، به "ترکه" ياد شده است. ما هم تعبير عرفيمان اين است که: تَرَکه ميّت چيست؟ حضرت (ص) هم فرمود: «ميراث من قرآن و عترت است؛ "إنّي تارکٌ فيکم الثَقَلَين"، اين ترکه، اين إرث در بين شما هست». به اين معنا ، همه چيز براي همه امّت، چه ظالم، چه صالح، چه طالح ارث است.
وقتي که وجود مبارک زکريا (ع) از ذات اقدس إله فرزند ميخواهد، چون طبق دو آيه، دو خصيصهي تلخ براي فرزندها ذکر شده، براي اينکه به آن دو خصيصه مبتلا نشود هم در آيه سوره مبارکه آل عمران به خدا عرض کرد: «و اجعله مِن لدُنکَ ذرّيةً طيبة» يعني فرزند طيب؛ هم در آيه مبارکه سوره مريم عرض کرد: «و اجعله ربِّ رضيا».
در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبياء در آياتي مثل "يرثني و يرث من آل يعقوب" و "ورث سليمان داود"] اقوال متعدّدي است. گفتهاند: منظور از ميراث، نبوّت است. منظور از ميراث، علم و حکمت است.
منظور از ميراث، مال است.
اين اقوال سهگانه در قالب کتابهاي تفسيري ـ مخصوصاً در جامع قُرطبي ـ آمده.
بررسي اقوال سهگانه :
اول : منظور ، نبوّت نيست؛ براي اينکه نبوّت امر ارثي نيست؛ بر اساس آيهي «الله أعلمُ حيثُ يَجعَلُ رِسالَتَه» ارثي نيست. هيچکدام از انبياء ، نبوّت را از نبي قبلي ارث نبردند. سلسله انبياء ابراهيمي ـ عليهم السلام ـ از وجود مبارک حضرت ابراهيم(ع) و انبياء بعدي، اينها هر کدام بر اساس "اعطاء الهي" به نبوت رسيدند، نه اين که ارث برده باشند.
دوم : درباره علم و حکمت ـ که [فرمودهاند:] «العلماء ورثة الأنبياء» ـ اين سر جايش محفوظ است؛ که اينها وارثان انبياء هستند. براي اينکه انبياء معلم کتاب و حکمتاند و اينها هم علم و حکمت را از انبياء به ارث ميبرند. اين هم اختصاصي به هيچ پيغمبري ندارد. سوم : ميماند مسأله مال. در جريان مسأله مال که قول سوم است اختصاصي به ما شيعهها ندارد، عدهاي، هم از اهل سنت و هم از قدما و از اصحاب ـ مثل «ابن عباس» و ديگران ـ اين ارث را ارث مال دانستهاند. ما بايد ببينيم که اين ارث، ارث مال است يا غير مال:
روايتي را «مرحوم کليني رضوان الله عليه» در کافي نقل ميکند که: انبياء درهم و دينار را به ارث نميگذارند، اينها علم را به ارث ميگذارند. اين روايت را که مرحوم کليني نقل کرد حق است. يعني بناي انبياء بر اين نيست که اينها مال جمع بکنند؛ مال را به ديگري منتقل بکنند؛ اينها نيست.
آنچه که محور نزاع بين دو فرقه است آن ذيلي است که جعل شده ؛ [يعني] "ما تَرَکناه صدقة". اين "ما تَرَکناه صدقة" را که آنها نقل کردند سند ندارد و جعلي است و در جوامع روايي معتبر نيامده و در کتاب شريف کافي هم نيست. آنها اين را جعل کردند تا بگويند اين "فدک" و امثال فدک صدقه است؛ وقتي صدقه عمومي شد به بيت المال ميرسد؛ وقتي بيت المال شد به حاکم وقت منتقل ميشود؛ و همين کار را هم کردند.
ما براي اينکه ببينيم اين روايت درست هست يا نه، اولاً در سند اين روايت: متن اين روايت به همين جمله ختم ميشود که مرحوم کافي در کليني نقل کرده است که «الانبياء لا يوَرِّثون درهماً و لا دينارا». اين ها علم را ارث ميگذارند. آن «ما تَرَکناه صدقة» در جوامع روايي معتبر نيست. اين يک.
و ثانياً در حجيت روايت: چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد، اولاً و بالذّات بايد بر کتاب خدا عرضه شود. اين دو طايفه روايات است که هر دو را مرحوم کليني نقل کرد، بزرگان ديگر هم در جوامع روايي آوردهاند:
يک طايفه مربوط به عنوان "نصوص علاجيه" است که در کتابهاي اصولي فراوان مطرح است، که اگر دو خبر معارض بودند چه بکنيم؟ حضرت فرمود که: "ما وافَقَ کتابَ الله" ميشود حجت، و "ما خالَفَ کتاب الله فاضربوه علي الجدار" و مانند آن. اينها به عنوان "نصوص علاجيه" است که روايتهايي که معارض هم هستند، معيار حجّت و لاحجّت يا ترجيح إحدي الحجّتين، عرض بر قرآن کريم است. طايفه ديگر رواياتي است که مطلق است چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد. وجود مبارک پيغمبر ـ عليه و علي آله آلاف التحية و السلام ـ و همچنين ائمه ـ عليهم السلام ـ فرمودند: «به نام ما حديث جعل ميکنند؛ ولي به نام خدا آيه قرآن را نميتوانند جعل بکنند»... به نام ما روايات جعلي زياد هست. هر روايتي که از ما به شما رسيد بر کتاب خدا عرضه کنيد. اگر مطابق با کتاب خدا نبود و مخالف کتاب خدا بود، اين حجت نيست و حرف ما نيست.
خدا غريق رحمت کند «علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه» را ؛ ايشان ميفرمود: طبق همين روايت معلوم ميشود که چيزهايي را به نام پيغمبر جعل کرده اند. براي اينکه اين روايت «ستکثر عَلَيّ القالَة» [۲]يا صادر شده و يا صادر نشده. اگر صادر شده و پيغمبر(ص) فرمود به نام من دروغ جعل ميکنند معلوم ميشود احاديث موضوع داريم. و اگر اين روايت صادر نشده باشد همين دليل بر جعل است، براي اينکه همين را از پيغمبر(ص) نقل کردند. لذا ايشان فرمود: اين روايت چه صادر شده باشد چه صادر نشده باشد مضمونش حق است. يعني معلوم ميشود که به نام پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ احاديثي جعل ميکنند. پس هر روايتي چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد بايد بر قرآن کريم عرضه شود. لذا اول ما بايد خطوط کلي قرآن را ارزيابي کنيم، بعد روايت را بر قرآن عرضه کنيم.
وقتي آيات قرآن را بررسي ميکنيم، ميبينيم عموماتي دارد، اطلاقاتي دارد و خصوصياتي. هم عموم و اطلاقش شامل أنبياء و غير أنبياء ميشود، هم آنچه که مخصوص أنبياء است. تمام اين اطلاقات از «أقيموا الصلاة»، از «کُتِبَ عليکم الصيام»، از مسأله جهاد، از مسأله حج، از مسائل امر به معروف و نهي از منکر، همهي تکاليف شامل أنبياء و معصومين ـ عليهم السلام ـ ميشود. البته آنها احکام مختصه هم دارند نظير وجوب نماز شب بر پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ و مانند آن.
ولي:
يک : «يوصيکم الله في اولادکم»[۳] اينگونه از عمومات مسأله ارث را تبيين ميکند و شامل پيغمبر [هم] مي شود. همه اينها مشمولند... دو : آيه سوره مبارکه احزاب که «اولوا الأرحام بعضُهُم اولي ببعض» که طبقات ارث را تبيين ميکند شامل أنبياء هم ميشود.
سه : قصه «وَرِثَ سليمانُ داود»[۴] درباره خصوص نبوّت است. چهار : اينجا هم «ولياً يرِثُني و يرِثُ من آل يعقوب»[۵] ظاهرش، مال است. براي اينکه "ارث نبوّت" يا "ارث علم" يا "ارث حکمت" قرينه ميخواهد.
وقتي عرفاً گفتند ارث، يعني "مسأله مال". فلان کس ارث برد، فلان کس وارث است يعني مال. درست است که ميشود گفت فلان شخص وارث علم فلان کس است، وارث حکمت فلان کس است ولي مع القرينه است. با قرينه ميشود ارث را در مسائل علم و حکمت مطرح کرد؛ ولي بي قرينه همان مسأله ارث مال است . لغةً اينطور است، عرفاً اينطور است، اعتبار عقلاء اينطور است.
پس اين چهار دليل نشان ميدهد که أنبياء همانند افراد ديگر مشمول اين عموم و اطلاقاتاند.
مهمتر از همه استدلال صدّيقه کبري ـ سلام الله عليها ـ در حضور همه مهاجر و انصار با اطّلاع وجود مبارک امام زمانش يعني علي بن ابيطالب ـ سلام الله عليه ـ است. حضرت باخبر بود که وجود مبارک صديقه کبري (س) چگونه دارند احتجاج ميکنند. يکي از کساني که اين خطبه را حفظ کرد و نقل کرد زينب کبري ـ سلام الله عليها ـ بود که اين خطبه را حفظ کرده بود و براي ديگران نقل کرد. يکي از روات اين خطبه زينب کبري ـ سلام الله عليها ـ است. الان شما ملاحظه بفرماييد اين خطبه نوراني حضرت (س) از چند بخش تشکيل ميشود و از چند جهت حضرت استدلال ميکنند... بعد از حمد و ثنا و توحيد الهي و وحي و نبوت و... به مسأله ارث ميرسند که خطاب به مهاجر و انصار فرمود: «اَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَ اُغْلَبُ عَلى اِرثي؟ يا بن أبيقحافه! أفي كتاب الله ان ترث اباك و لا ارث أبي»؟ تو قرآن آمده که تو ارث ميبري ولي من از پدرم ارث نميبرم؟ «لقد جئت شيئاً فريا. أفعلى عمد تركتم كتاب الله و نبذتموه وراء ظهوركم؟ اذ يقول: "و ورث سليمان داود"؟ و قال فيما اقتصّ من خبر يحيي بن زكريا اذ قال: «فهب لى من لدنك وليا، يرثني و يرث من آل يعقوب»؟ پس اين آياتي است مربوط به انبياء که ارث ميبرند. و همچنين «و قال: "و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض في كتاب الله"[۶] و قال: "يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين"[۷] و قال: "ان ترك خيراً الوصيه للوالدين و الاقربين بالمعروف حقاً على المتقين"[۸] و زعمتم أن لا حظوة لى و لا أرثُ من أبى؟! و لا رحم بيننا؟! أفخصّكم الله بآية اخرج أبي منها»؟ يک آيهي خاصي داريم يا دليل مخصوصي داريم که پدرم ارث نميگذارد؟
بعد هم آن جمله جگر سوز را فرمود که مسأله در و پيکر زدن با [مصيبت و دردناک بودنِ] اين جمله اصلاً قابل قياس نيست (تأثر و گريه استاد) ..
فرمود: شما هيچ دليلي نداريد که مرا از ارث، محروم کنيد مگر اينکه بگوييد معاذ الله ... نقل نکنم. ۸ خوب، بعد در جملههاي بعدي خطبه را ادامه ميدهند تا آنجا که به مردم خطاب کردند: «أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبي وَ اَنْتُمْ بِمَرْأىً مِنّي وَ مَسْمَعٍ وَ مُنتَدىً وَ مَجمَع» همهتان حاضريد ميبينيد که ارث مرا دارند "هضم" ميکنند.
شما در خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه ميبينيد وجود مبارک حضرت امير (ع) وقتي ميخواستند حضرت زهرا(س) را دفن کنند رو کرد به قبر مطهر پيغمبر (ص) و عرض کرد: «السلام عليک يا رسول الله عني و عن ابنتک النازلة في جوارک و سريعة اللحاق بک، قلّ يا رسول الله عن صفيّتک صبري ...» تا به اين جمله که: «و ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علي هضمها...»
اين هضم همان است که در خطبه حضرت زهرا آمده ؛ «أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبي وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّي » همهتان ميبينيد در روز روشن دارند ارث مرا ميبرند؟ اينجا هم حضرت فرمود: «ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علي هضمها ، فاحفها السؤال و استخبرها الحال...»
بنابراين اطلاقات حاکم است ؛ عمومات حاکم است ؛ دليل خاص درباره ارث انبياء حاکم است ؛ مهمتر از همه: تفسير و تبيين و تشريح صديقه کبري (س) حاضر است. و قبلاً هم گذشت که اگر وجود مبارک حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ يک مطلبي را بفرمايد مثل اين است که اميرالمؤمنين فرمود، امام باقر فرمود، امام صادق فرمود. معيار حجيت، عصمت گوينده است نه امامت او. اگر کسي معصوم بود قولش حجت است ديگر.
بنابراين اين تفسير که منظور از ارث، ارث مال است ميشود محکَّم. عمومات و اطلاقات هم حاکماند و دليل خاص هم تأييد ميکند و تفسيري که از حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ شده است تبيين ميکند. پينوشتها : ۱. سوره انعام ـ آيه ۱۲۴ ۲. يا «ستکثر بعدي القالة عليّ» يعني: « پيامبر اکرم ـ صلى الله عليه و سلم ـ فرمود: پس از من کساني که دروغ بر من ميبندند فراوان خواهند شد».
۳. سوره نساء ـ آيه ۱۱
۴. سوره نمل ـ آيه ۱۶
۵. سوره مريم ـ آيههاي ۵ و ۶
۶. سوره انفال ـ آيه ۷۵.
۷. سوره نساء ـ آيه ۱۱
۸. سوره بقره ـ آيه ۱۸۰
۹. آن جمله جگرسوز که استاد نقل نکردند اين است که: «أم تقولون: إنّ اهل ملّتين لا يتوارثان؟! اولست انا و ابى من اهل ملة واحدة؟» يعني «مگر اينکه بگوييد من مسلمان و بر دين پدرم نيستم» معاذ الله رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , , :: بازدید از این مطلب : 2439 |
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
در وصف حال دختر پیامبر سلام الله علیهما آوردهاند. "ما زالت بعد ابيها مُعصبة الرأس، ناحِلة الجسم، منهدّة الركن، باكية العين" (بحار الانوار جلد 43) شهید مطهری در توصیف این عبارت میگوید: "زهرا را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصابهای ( پارچهای که از به خاطر سر درد به سر میبندند) را که به سر بسته بود از سر باز کند، روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوانتر میشد. بعد از پدر همیشه زهرا را با چشمی گریان دیدند.سخنرانی مکتوب
والاترين فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها از زبان حضرت امام(ره)
راجع به حضرت صديقه عليهاالسلام، خودم را از هر ذكرى قاصر مىدانم. فقط به اين روايت شريف که با سند معتبر نقل شده است، اكتفا مىكنم. حضرت صادق عليه السلام مىفرمايد: فاطمه عليهاالسلام بعد از پدرش، 75 روز در اين دنيا نبودند و حزن و شدت بر ايشان غلبه داشت. جبرئيل امين مىآمد و به ايشان تعزيت عرض مىكرد و مسايلى از آينده نقل مىفرمود. ظاهر روايت، اين است كه در اين 75 روز مراودهاى بوده است؛ يعنى رفت و آمد جبرئيل زياد بوده است.
گمان ندارم كه غير از طبقهى اول از انبياى عظام دربارهى كسى اين طور وارد شده باشد كه در ظرف 75 روز جبرئيل امين چنين رفت و آمدى داشته باشد. جبرائيل، مسايل واقع در آتيه و آنچه را كه به ذريه ى فاطمه عليهاالسلام مى رسيده است، ذكر مى كرده و حضرت امير هم آنها را مى نوشته است. حضرت امير، همان طورى كه كاتب وحى رسول خدا بوده است- و البته آن وحى به معناى آوردن احكام، با رفتن رسول خدا، تمام شد- كاتب وحى حضرت صديقه در اين 75 روز نيز بوده است.
مسألهى فرود آمدن جبرئيل، يك مسألهى ساده نيست؛ خيال نشود كه جبرئيل براى هر كسى امكان دارد بيايد و يك تناسب كامل بين روح آن كسى كه جبرئيل بر او وارد مى شود و مقام جبرئيل، كه روح اعظم است، لازم است. چه ما همچون اهل نظر قايل شويم كه قضيه ى تنزل جبرئيل، به واسطه ى روح خود ولى يا پيغمبر است كه روح ولى، جبرئيل را تنزيل مى دهد و تا مرتبه ى پايين وارد مى كند يا همچون بعض اهل ظاهر، بگوييم حق تعالى او را مأمور مى كند كه برو و اين مسايل را بگو، تا تناسبى بين روح اين كسى كه جبرئيل به نزد او مى آيد و بين جبرئيل كه روح اعظم است، نباشد اين معنا امكان ندارد. اين تناسب، تنها بين جبرئيل كه روح اعظم است و انبياى درجه ى اول بوده است؛ مثل رسول خدا، موسى، عيسى، ابراهيم و امثال اينها. اين تناسب براى همه كس نبوده است و بعد از اين هم، براى كس ديگرى واقع نشده است، حتى درباره ى ائمه هم من نديده ام كه چنين امرى وارد شده باشد.
طبق آن چيزى كه من ديده ام فقط براى حضرت زهرا عليهاالسلام وارد شده است كه جبرئيل به طور مكرر در طول 75 روز وارد مى شده و مسايل آتيه را كه بر ذريه ى او مى گذشته است، مى گفته و حضرت امير هم ثبت مى كرده است، شايد يكى از مسايلى كه گفته است، راجع به مسايلى بوده است كه در عهد ذريه ى بلندپايه ى او حضرت صاحب عليه السلام واقع مى شود كه مسايل ايران هم جزو آن مسايل باشد؛ ما نمى دانيم، ممكن است. در هر صورت من اين شرافت و فضيلت را از همه ى فضايل عظيمى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده اند، بالاتر مى دانم؛ فضيلتى كه براى غير انبيا عليهم السلام، آن هم نه همه ى انبيا، بلكه براى طبقه ى بالاى انبيا عليهم السلام و بعضى از اوليايى كه در رتبه ى آنها مى باشند، براى كس ديگرى حاصل نشده است. و با اين كيفيت كه جبرئيل در طول هفتاد و چند روز مراوده داشته باشد، براى هيچ كس تاكنون واقع نشده است. اين فضيلت، از مختصات حضرت صديقه عليهاالسلام است.
امام خمينى در ديدار با گروهى از خواهران به مناسبت روز زن، تازيخ 11/ 12/ 62. صحيفه ى نور: ج 19، ص 278. با اندكى ويرايش.
صوت//
تحليل جالب آيت الله بهجت از وصيت حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـبه اين كه شبانه دفن شود
اين كه حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ بعد از آن همه مظلوميت، در حال احتضار وصيت نمود كه شبانه دفن گردد،(1) كار عجيبى بود كه نظير كار پيغمبران ـ عليهم السّلام ـ است؛ زيرا كار كسى كه نزاع كند و مغلوب شود و كشته و شهيده گردد و عليه او قضاوت بشود و آن همه بلاها را ببيند، و با اين حال راهى را پيدا كند كه خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به ديگران نشان دهد، به كار پيغمبران و اعجاز شباهت دارد، راهى كه فكر بشر از فهم آن عاجز بود و آن اين كه وصيت نمود بدون تشييع شبانه دفن گردد.
اگر دستگاه حكومت و خلافت به فكرشان مى رسيد كه حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ چنين كارى را مى خواهد بكند، به منزل آن حضرت وارد مى شدند و از انجام آن جلوگيرى مى كردند.
بعد از دفن نيز راهى جز نبش قبر آن حضرت نبود كه حضرت امير ـ عليه السّلام ـ از آن جلوگيرى نمود و نتوانستند كارى بكنند.
پي نوشت:
1.بحار الانوار، ج 49، ص 192؛ اقبال الاعمال، ص 623؛ عيون اخبار الرضا، ج2، ص187؛ نهج الحق، ص270؛ رسالة حول حديث « سخن معاشر الانبياء لانورّث »، ص 28.
صوت//
حجتالاسلام پناهیان در نخستین شب عزاداری شهادت حضرت زهرا(س) در حسینیه امام خمینی(ره) به موضع آبرو و جاه پرداخت و با بیان راههای کسب آبرو از طریق نیت نامشروع و عمل نامشروع گفت: کسانی که نه طرف حق را میگیرند و نه طرف باطل را اعتبار کسب میکنند.
وی در اینباره به جایگاه ابوموسی اشعری و میانه روی او در بین امام علی (ع) و معاویه اشاره کرد و گفت: این رفتار ابوموسی اشعری موجب اعتبار یافتن او نزد کوفیان شد و در جنگ صفین به عنوان حکم به امام علی(ع) تحمیل شد.
پناهیان با بیان اینکه لذت عزیز شدن در بین منافقین و کفار کورکننده و مست کننده است، افزود: جهنم مژده باد بر کسی که نهادهای بینالمللی او را تایید کنند!
وی با اشاره به داستانهایی از اسرای جنگ تحمیلی در اینباره گفت: آن اسیری که به خبرنگار گفت تا حجاب نداشته باشی به تو پاسخ نمیدهم میتوانست به بهانه جذب کردن محکم نایستد.
پناهیان با بیان داستانی از اسارت مرحوم ابوترابی مشهور به «سیدالاسراء» افزود: صلیب سرخ از ایشان چند بار پرسید که آیا شما شکنجه میشوید و او جواب نداد، سپس فرمانده بعثی او را احضار کرده بود و گفته بود تو که از ما نمیترسی، بیشترین کتک را از ما خوردهای، چرا نگفتی و مرحوم ابوترابی گفته بود ما دو مؤمن هستیم شکایت را پیش کافر نمیبریم.
وی ادامه داد: من از طرف کارگردانان عذرخواهی میکنم که چنین اسوههای را معرفی نکردند چرا که این داستانها عنادهایی که این روزها در میان مسلمانان وجود دارد را بر طرف میکند.
پناهیان در ادامه سخنرانی خود در جمع عزاداران حسینیه امام خمینی(ره) از مسئولیت آبرو بر روی دوش آبروداران، سخن گفت و تاکید کرد: همانگونه که مال و جان زکات دارد، آبرو هم زکات دارد اما برخی جان دادن برایشان بهتر از آبرو دادن است.
وی با بیان اینکه خرج کردن اعتبار از خرج کردن مال و جان سختتر است، با اشاره به حدیثی از امام صادق(ع) افزود: اگر کسی از طریق آبرو از کسی کمک نکرد، خداوند 3 حاجت از منافقین را جلوی تو قرار میدهد که آبرویت را برای آنها خرج میکنی و سپس آنها به تو نارو میزنند و در پیش خدا هم اجر نداری.
پناهیان همچنین با نقل روایتی از امام علی(ع) درباره گزیده شدن دو نفر گفت: یکی از آنها را عقرب زده بود بعد از دو ماه آنها را آوردند و امام علی(ع) به او گفت میدانی که حکمت نیش عقرب چه بود؟ در فلان جلسه دوستت یک طعنهای بر سلمان فارسی تو سکوت کردی که مبادا اعتبار دوستیتان از بین نرود در حالی که نه مالت و نه جانت در خطر بود و تنها رودربایستی کردی؛ آبروی سلمان [دوست ما] را حفظ نکردی.
وی افزود: اگر قومی در راه خدا آبرو قربانی کردند مومنانی «کالجبل الراسخ» میسازد و موجبات ظهور فراهم میشود.
حجتالاسلام پناهیان در ادامه سخنان خود با اشاره به فرازی از خطبه فدک حضرت زهرا(س)، گفت: حضرت زهرا(س) در این فراز رو به انصار کردند که شما که آبرو دارید چرا بر ظلمی که رفته چشمپوشی میکنید؛ نخبگان چرا اقدامی نمیکنید.
وی افزود: در روایت آمده است انصار همه سرها را پایین انداختند، گریه کردند اما کمک نکردند و غاصب حق حضرت علی و زهرا(س) جریتر شد و چون نخبگان آن هزینهها را نکردند و آبروداران از آبروی خود مایه نگذاشتند درب خانه حضرت زهرا(س) را آتش زدند.
صوت//
روضه مکتوب
برگرفته از کتاب منتهی الآمال شیخ عباس قمی
بدان که در روز وفات آن حضرت، اختلاف بسیار است واظهر نزد احقر آن است که وفات آن حـضـرت در سـوم جـُمـادى الاخـره واقع شده چنانکه مختار جمعى از بزرگان علما است واز بـراى مـن شـواهـدى است بر این مطلب که جاى ذکرش نیست.(۱) پس بقاى آن حـضـرت بـعد از پدر بزرگوار خود، نود وپنج روز بوده. واگرچه در روایت معتبر وارد شـده اسـت کـه مـدت مـکـث آن مخدّره بعد از پدر خود در دنیا هفتاد وپنج روز بوده لکن توان وجـهـى بـراى آن ذکـر کـرد بـه بـیـانـى کـه مـقـام ذکـرش در ایـنـجا نیست ولکن خوب است عـمـل شـود بـه هـر دو طـریـق در اقـامـه مـصـیـبـت و عـزاى آن حـضـرت چـنـانـکـه فعلاً معمول است.
بـه هـرحـال؛ بعد از پدر بزرگوار خود در دنیا چندان مکث نکرد و پیوسته نـالان و گـریـان بـود، در آن مـدت قلیل، آن قدر اذیّت و درد کشید که خداى داند و اگر کسى تـأمـل کند در آن کلمات که امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از دفن فاطمه علیهاالسلام با قـبـر پیغمبر صلى اللّه علیه وآله وسلّم خطاب کرد، مىداند که چه مقدار بوده صدمات آن مظلومه. واز آن کلمات است:
«سـَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَظافُرِ اُمَّتِکَ عَلى هَضْمِها فَاحْفِهَا السُّؤ الَ وَاسْتَخْبِرْهَا الْح الَ فـَکـَمْ مـِنْ غـَلیـلٍ مُعْتَلَجٍ بِصَدْرِه ا لَمْ تَجِدْ اِلى بَثِّهِ سَبیلاً وَسَتَقُولُ وَیْحَکُمُ اللّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ.» (۲)
حـاصـل عـبـارت آنـکـه امـیـرالمـؤمـنـیـن عـلیـه السـّلام بـا رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه وآله و سـلّم مـىگـوید: «و به زودى خبر خواهد داد تو را دختر تـو بـه مـعـاونت و یارى کردن امت تو یکدیگر را بر غصب حق من و ظلم کردن در حق او، پس از او بـپـرس احـوال را چه بسیار غمها ودردهاى سوزنده که در سینه فاطمه علیهاالسّلام بر روى هـم نـشـسـتـه بـود کـه بـه کـسى اظهار نمىتوانست بكند و به زودى همه را به شما عرض خواهد کرد و خدا از براى اوحکم خواهد کرد واو بهترین حکم کنندگان است.»
شـیـخ طـوسـى بـه سـنـد مـعتبر از ابن عباس روایت کرده است که "چون هنگام وفات حضرت رسـول صلى اللّه علیه وآله وسلّم شد، آن قدر گریست که آب دیدهاش بر محاسن مبارکش جـارى شـد. گـفتند: یا رسول اللّه! سبب گریه شما چیست؟ فرمود: گریه مىکنم براى فـرزنـدان خـود و آنچه نسبت به ایشان خواهند کرد. بَدانِ امّت من بعد از من، گویا مىبینم فـاطـمه دختر خود را بر او ستم کرده باشند، بعد از من و او ندا کند که یا اَبَتاه، و اَحدى از امـت مـن اورا اعـانـت نـکـنـد؛ چـون فـاطـمـه عـلیـهاالسّلام این سخن را شنید، گریست. حضرت رسول صلى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که گریه مکن اى دختر من، فاطمه علیهاالسّلام گفت: گریه نمىکنم براى آنچه بعد از تو با من خواهند کرد، ولیکن مىگریم از مفارقت تـو یـا رسـول اللّه صـلى اللّه علیه وآله وسلّم. حضرت فرمود که بشارت باد تو را اى دخـتـر مـن کـه زود بـه مـن مـلحـق خـواهـى شـد و تـو اول کـسـى خـواهـى بـود کـه از اهل بیت من به من ملحق مىشود." (3)
در کـتـاب (روضـه الواعـظـیـن) وغـیره روایت کردهاند که حضرت فاطمه علیهاالسّلام را مرض شدیدى عارض شد و تا چهل روز ممتد شد. چون دانست موت خود را اُمّ اَیْمَن واَسماء بنت عُمَیسْ را طلبید و فرستاد ایشان را که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام را حاضر سازند، چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام حاضر شد، گفت: "اى پسر عم! از آسمان خبر فوت من به من رسید و من در جناح سفر آخرتم، تو را وصیت مىکنم به چیزى چند که در خاطر دارم."
حـضـرت فـرمـود: "آنچـه خـواهـى وصـیـّت کـن اى دخـتـر رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه وآله وسلّم" پس بر بالین آن حضرت نشست وهرکه را در آن خـانـه بـود، بـیرون کردند. پس فرمود که اى پسر عم! هرگز مرا دروغگو و خائن نیافتى و از روزى کـه بـا مـن معاشرت نمودهاى، مخالفت تو نکرده ام. حضرت فرمود که معاذ اللّه تـوداناترى به خدا و نیکوکارتر و پرهیزکارتر و کریمتر و از خدا ترسانترى از آنکه تو را سـرزنـش کنم به مخالفت خود و بر من بسیار گران است مفارقت تو و لیکن مرگ امرى اسـت کـه چـاره از آن نـیـسـت، بـه خـدا سـوگـنـد کـه تـازه کـردى بـر مـن مـصـیـبـت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله وسلّم را و عظیم شد وفات تو بر من، پس مىگویم: اِنّا ا للّه وَ اِنـّا اِلَیـْهِ راجِعُون براى مصیبتى که بسیار دردآورنده است مرا و چه بسیار مرا و چه بـسیار سوزنده و به حزن آورنده است مرا، به خدا سوگند که این مصیبتى است که تسلى دهـنـده نـدارد و رَزیـّه اى اسـت کـه هـیـچ چـیـز عـوض آن نـمـىتـوانـد شـد؛ پـس سـاعتى هر دوگـریـسـتـنـد، پس امیرالمؤمنین علیه السّلام سر حضرت فاطمه علیه السّلام را ساعتى بـه دامـن گـرفت و آن حضرت را به سینه خود چسبانید فرمود که هرچه مىخواهى وصیّت بـکن که آنچه فرمايى به عمل مىآورم و امر تو را بر امر خود اختیار مىکنم؛ پس فاطمه عـلیـهـاالسـّلام گـفـت کـه خـدا تـو را جـزاى خـیـر دهـد اى پـسـر عـم رسـول خـدا صـلى اللّه عـلیـه وآله وسـلّم، وصـیـّت مـىکـنـم تو را اول که بعد از من اُمامه را به عقد خود درآورى؛ زیرا که مردان را چاره از زن گرفتن نیست. او براى فرزندان من مِثْل من است. پس گفت که براى من نعشى قرار ده زیرا که ملائکه را دیـدم که صورت نعش براى من ساختند. حضرت فرمود که وصف آن را براى من بیان کن؛ پـس وصـف آن را بـیـان کـرد و حـضـرت از بـراى او درسـت کـرد و اول نـعشى که در زمین ساختند، آن بود. پس گفت که باز وصیّت مىکنم تو را که نگذارى بـر جـنـازه مـن حـاضـر شـوند یکى از آنهايى که بر من ستم کردند و حق مرا گرفتند؛ چه ایـشـان دشـمـن مـن و دشـمـن رسول خدا صلى اللّه علیه وآله وسلم هستند و نگذارى که احدى از ایـشـان و اتـبـاع ایشان بر من نماز کنند و مرا در شب دفن کنى، در وقتى که دیدهها در خواب باشد.(۵)
---------------------------------
۱ـ عـلامـه مـجـلسـى؛ در (جـلاء العـیـون) ایـن قول را اصح واَشْهَر میان علماى امامیه دانسته است. ر.ک: (جلاء العیون) ص ۲۷۹. ۲ـ (الکـافـى) ۱/۴۵۹، بـاب (مـولد الزهرا علیهاالسّلام)، حدیث سوم؛ (روضه الواعظین) ۱/۱۵۲.
3ـ (الخصال) شیخ صدوق ۱/۲۷۲، باب الخمسه، حدیث ۱۵.
4ـ (روضه الواعظین) فتال نیشابورى ۱/۱۵۱.
صوت//
:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , امامت و ولایت , , :: بازدید از این مطلب : 2784 |
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
مردی همسرش را به نزد حضرت فاطمه(س) فرستاد تا از ایشان سوال کند که آیا او از پیروان و شیعیان آن حضرت محسوب می شود یا نه که حضرت فاطمه(س) در پاسخ فرمودند: به شوهرت بگو اگر به آنچه خواسته و هدف ماست عمل می کنی و از آنچه ما نهی می کنیم، بیزاری می جویی، بدان که از شیعیان ما خواهی بود. در غیر این صورت از شیعیان ما نخواهی بود. :: بازدید از این مطلب : 2113 |
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
آیت الله العظمی حاجآقا مجتبی تهرانی رحمة الله علیه در مراسم شب بیستوسوم ماه مبارک رمضان سال گذشته در رابطه با شهادت حضرت صدیقه کبری(س) بحثی را مطرح کردند و پس از آن روضه حضرت را خواندند: ********************* رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
همچنین آیت الله العظمی مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه در یکی از جلسات خود به ذکر مصیبت شهادت حضرت صدیقه کبری(س) پرداختند که در فیلم زیر می توانید مشاهده کنید: :: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , , :: بازدید از این مطلب : 2546 |
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
آیت الله خاتمی با بیان اینکه خط قرمز همه سلایق سیاسی برای حضور در انتخابات قرار گرفتن آنها در چارچوب نظام جمهوری اسلامی است، گفت: برخی از سخنان نوروزی رهبر انقلاب درخصوص حضور همه سلایق سیاسی سوء استفاده کرده و به دلخواه خود این معنا را برداشت کردند که جریان های ساختارشکن و قانون گریز هم می توانند کاندیدا معرفی کنند که این برداشتی از اساس نادرست و بر خلاف روح کلی سخنان ایشان است.
به گزارش مشرق، آیت الله سید احمد خاتمی عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با مهر در خصوص نامگذاری امسال توسط رهبر انقلاب با عنوان "حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی" با بیان اینکه نامگذاری های سال از ابتکارات هوشمندانه مقام معظم رهبری است، گفت: این ابتکار صرفاً یک تشریفات نیست بلکه تبیین استراتژی و برنامه راهبردی سال جمهوری اسلامی ایران است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
آیت الله خاتمی افزود: رهبری امسال را به نام "حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی" نامیدند که بخش دوم این شعار یعنی حماسه اقتصادی در حقیقت به معنای تاکید ایشان بر تداوم مسیر نامگذاری سال گذشته است که بر محور تولید ملی در کشور تاکید داشت. وی به انجام رساندن و تکمیل طرح های عمرانی، ملی و زیربنایی را از تاکیدات همیشگی رهبری برشمرد و تصریح کرد: تاکید بر تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی موضوعی است که به صورت مداوم باید مورد توجه مسئولان قرار داشته باشد، که با توجه به لزوم ادامه این مسیر در سال جاری و همزمانی آن با تحریم های ناجوانمردانه نظام سلطه، رهبری با تعبیر حماسی از آن نام بردند. امام جمعه موقت تهران در خصوص عبارت "حماسه سیاسی" در شعار سال گفت: رهبر انقلاب در سخنرانی مشروح خود در رواق امام خمینی(ره) حرم رضوی بر حضور حماسی مردم در انتخابات تاکید ویژه ای داشتند و به نوعی با این تاکید محور اصلی حماسه سیاسی در سال را مشخص کردند. وی افزود: رهبر انقلاب فرمودند، حضور مردم در این انتخابات بسیار مهم و تاثیرگذار بر سرنوشت کشور و حتی حوزه اقتصاد و تولید است. آیت الله خاتمی با بیان اینکه تاکید ویژه رهبری بر حضور همه سلیقه ها در انتخابات و قانون مداری همه جریان ها و گروه هایی که در انتخابات شرکت خواهند کرد از نکات مهم مورد تاکید ایشان است. وی افزود: رهبر انقلاب بر این موضوع تاکید داشتند هیچ جریانی حق ندارد این تصور را ایجاد کندکه انتخابات مختص به اوست و همه جریان های درون نظام که در چارچوب قانون اساسی فعالیت می کنند می توانند و باید در انتخابات شرکت کنند. عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: گمان نمی کنم جریانی از جریان های درون نظام و دلسوز انقلاب باشد اما بر حضور گسترده مردم در انتخابات و حضور همه جریان های سیاسی درون نظام تاکید نداشته باشد. وی گفت: آنچه رهبری در این خصوص تاکید دارند دقیقاً همان تاکید حضرت امام(ره) مبنی بر حضور همه سلایق و آرا و میزان بودن رای مردم است. آیت الله خاتمی با بیان این که این موضوع ریشه در بینش اعتقادی ما دارد تاکید کرد: حق تعیین سرنوشت و اختیار انسان ها در مشارکت اجتماعی موضوعی است که به مسلمانان هم اختصاص ندارد و حتی اقلیت های دینی هم حق دارند در انتخابات حضور داشته باشند چه رسد به سلایق گوناگون و جریان های فکری و سیاسی درون نظام اسلامی. وی با اشاره به فرازی از نامه امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر گفت: علی (ع) در توصیه خود به مالک می گوید با همه مردم مهربان باش زیرا آنها یا برادر دینی تو هستند و یا برادر انسانی تو. امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه کشور آنگاه سامان می یابد که تک تک مردمی که در جامعه حضور دارند خود و فکر و رای شان را در سرنوشت کشور شریک بدانند، تصریح کرد: راز تاکید حکیمانه رهبری بر حضور گسترده مردم و همه سلایق سیاسی در همین موضوع نهفته است. وی گفت: در گذشته گفتهایم و باز هم می گوییم که نمی توان اصل آزادی را پذیرفت اما سلایق مختلف در چارچوب نظام اسلامی را تحمل نکرد. آیت الله خاتمی در بیان حد و مرزهای در چارچوب نظام بودن سلایق سیاسی گفت: خط قرمز همه سلایق سیاسی برای حضور در انتخابات قرار گرفتن آنها در چارچوب نظام جمهوری اسلامی است و طبیعی است کسانی حق دارند در این جشن بزرگ مشارکت داشته باشند که در سوابق خود این موضوع را به اثبات رسانده باشند که این چارچوب را با همه بایدها و نبایدهای آن پذیرفته اند. وی ادامه داد: نظام در این جا یعنی قانون اساسی ، نظام یعنی ولایت که از مهمترین اصول قانون اساسی است، نظام یعنی جمهوریت و پذیرش رای مردم و نظام یعنی پذیرش عملی خط امام(ره) که روح قانون اساسی و خط کلی انقلاب است. عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفت: برخی از این صحبت های رهبری سوء استفاده کردند و به دلخواه خود این معنا را برداشت کردند که بر این مبنا جریان های ساختارشکن و قانون گریز هم می توانند در انتخابات شرکت کرده و کاندیدا معرفی کنند که این برداشتی از اساس نادرست و بر خلاف روح کلی سخنان ایشان است. وی ادامه داد: فتنه گرانی که در سال 88 ساختارشکنی کردند و به مصاف کلیت نظام اسلامی آمدند دیگر با هیچ نگاه و سلیقه ای، درون چارچوب نظام تعریف نمی شوند و به صورت طبیعی سخن رهبری درخصوص حضور همه سلایق فکری و سیاسی برای کاندیداتوری در انتخابات شامل حال آنها نیست. امام جمعه موقت تهران افزود: هیچ عقل سلیمی نمی تواند سخن رهبری را اشاره به این موضوع بگیرد که جریان های ساختار شکن نیز می توانند در انتخابات حضور داشته باشند بلکه خواست مردمی و همه دلسوزان انقلاب است که سران فتنه و حامیان آنها برای جرایم متعددی که مرتکب شده اند باید در دادگاه افکار عمومی پاسخگو باشند. آیت الله خاتمی در خصوص تاکید رهبر انقلاب بر مخفی بودن رای خود تصریح کرد: رهبر انقلاب در سخنرانی خود عنایت ویژه ای بر تبیین این مطلب داشتند که نشان از اهمیت این موضوع در دیدگاه ایشان دارد. وی ادامه داد: فکر می کنم دلیل این موضوع به اعتقاد راسخ رهبر انقلاب بر تشریفاتی نبودن رای مردم است چرا که اگر از سوی فرد یا جریانی چنین القا شود که نظر رهبری بر روی کاندیدای خاصی است ممکن است همان جریان ها چنین وانمود کنند که این موضوع برای مردم تکلیف را مشخص کرده است و چنین شایعه و دیدگاهی باعث کاهش تاثیرگذاری رام مردم در انتخابات خواهد شد. عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفت: بینش رهبر انقلاب در این خصوص مبتنی بر نگاه امام(ره) است که میزان را رای ملت می دانستند. بنابراین گروه ها و جریان ها حق ندارند در نفی و یا اثبات کاندیدایی مطلب و یا سخنی را به رهبری منتسب کنند و در این خصوص تفاوتی هم نمی کند که بگویند رهبری بر روی کاندیدا نظر دارد یا با فلان کاندیدا مخالف است. آیت الله خاتمی در پایان با بیان اینکه چه بسا در اوج هیجانات انتخابات چنین دروغ هایی را در تیراژ گسترده به وسیله ابزارهای ارتباطی چون موبایل به صورت میلیونی پیامک کنند گفت: این خود مردم هستند که باید با توجه به سخن رهبری به کذب بودن این شایعات توجه کنند. :: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , , :: بازدید از این مطلب : 2078 |
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
شهید شهریاری ثابت کرد که بی شک علم و عمل دو بال سعادت آدمی است و خداوند متعال انسان سعادتمند را با زیباترین حال نزد خود برمی گرداند و در دل مردم نیز جایگاهی خاص می نهد.
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد دینی
سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد اخلاقی
اگر مجید شهید نمی شد عجیب بود سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد خانوادگی
شاخه های گل مریم سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد علمی
شهيد مجيد شهرياري؛ دانشمند متعهدي که گفت جمهوري اسلامي "ميتواند" و "بايد بتواند" سبک زندگی شهید دکتر شهریاری از بعد ولایتمداری
ولايتمداري صادق بود و ولي فقيه را راهبر ما از ظلمت فساد و گناه به دنياي حقيقت و کمال ميدانست. رزمنده و بسيجي مخلص و يار و ياور رزمندگان خصوصا در بعد تقويت بنيه علمي بود و در تمامي حضور دانشگاهياش (دوران دانشجويي و دوران استادي) آموزش ايشان براي عزيزان رزمنده و بسيجي تعطيل بردار نبود. تا لحظه آخر پيرو راه شهداء و وفادار به آرمانهاي شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي خصوصا قافله سالار شهداء امام خميني رضوان ا... تعالي و مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) بود. :: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , مـــردان خــــدا , , :: بازدید از این مطلب : 2595 |
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
کلیپ زیبای "اتل متل یه بابا" گوشه ای از زندگی غریبانه تنهاترین سردار شهید احمد پاریاب 16 ساله بود که "آمد" به سوی میعادگاه عشاق. زیرک بود و چابک، فرمانده گروهان شد. لیاقتهایش او را فرمانده گردانی کرد که به نام فرمانده جناح چپ سپاه سیدالشهدا علیهالسلام یعنی حبیب ابن مظاهر زینت داده شده بود و مدتی بعد هم فرمانده گردان "شهادت" لشکر 27 محمدرسول الله... در اکثر عملیاتها حضور داشت. با "همت" جبهه ها دمخور بود. یادگاری های زیادی از جنگ داشت. از تیر و ترکش تا شیمیایی! درصد جانبازی او را باید از تعداد سرفه هایش و خونی که بعد از سرفه ها دستمال همراه او را رنگین می کرد شمرد؛ مظنه نه در دستان کارکنان جنگ ندیده "بنیاد" است و نه... این آخریها داروهایش او را "تحریم" کرده بودند. آنها هم برای او کلاس می گذاشتند، مثل همان کارکنان جنگ ندیده بنیاد: "مگر برای ده روز بیشتر زنده ماندن او، اینقدر باید هزینه از "بیت المال(!)" بدهیم!" غریبانه جنگید و غریبانه زندگی کرد و غریبانه پرید؛ گمنامی را از بانوی شلمچه به ارث برده بود. به خاطر همین خیلی "مادری" بود. بیشتر از مردم، لوله های کپسول اکسیژن درد او را می شناختند و غمخوارش بودند، همان طور که صدای هق هق گریههای غریبش را کسی نشنید جز در و دیوار خانه اش. "تنها"ترین سردار بود، اما سردار نبود سر "دار" بود. سر و سرّی هم با "آقا" داشت. می گفت نباشم آن روزی که زبانم لال "آقا" نباشد. با غربتش نشان داد که می شود سردار بود اما در قرچک ورامین زندگی کرد، می توان سردار بود اما کسی در اطرافت پرسه نزند، می توان سردار بود اما تنهایت بگذارند، می توان سردار بود و کنج خانه ات جان بدهی و جنازه ات هم سه روز توی خانه ات بماند و مأموران دلسور آتش نشانی به دادش برسند! "اتل متل یه بابا" کلیپی زیبا و تأثیرگذار ساخته شده توسط گروه نصر تی وی برگی از زندگی غریبانه این جانباز شهید در ادامه منتشر می شود؛ روحمان با یادش شاد
:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , , :: بازدید از این مطلب : 2591 |
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد.
آیت الله خامنه ای در بیانات روز نخست در مشهد مقدس در قسمتی از سخنانشان با اشاره به مسئله رژیم صهیونیستی با بیان این مطلب که " رژيم صهيونيستی در قواره و اندازهای نيست كه در صف دشمنان ملت ايران به چشم بيايد"، افزود: گاهی سردمداران رژيم صهيونيستی، ما را تهديد هم ميكنند؛ تهديد به حملهی نظامی ميكنند؛ اما بهنظرم خودشان هم ميدانند، و اگر نميدانند، بدانند كه اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآويو» و «حيفا» را با خاك يكسان خواهد كرد.
کار بازسازی این بنا درشهر اشغالی حیفا دو سال و نیم به طول انجامید و تمام هزینه های بازسازی مرکز این فرقه ضاله که به گزارش آسوشیتدپرس، بالغ بر شش میلیون دلار بوده است را رژیم اشغالگر قدس و آمریکا برعهده گرفته اند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج :: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , دفــاع و امنیت , , :: بازدید از این مطلب : 2053 |
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
|
|