میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2331
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 2578
:: بازدید ماه : 11968
:: بازدید سال : 109027
:: بازدید کلی : 974461
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396
مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی در یکی از درس ها اخلاق خود نقش رفاقت در تربیت انسان را مورد بررسی قرار می دهد و می گوید اگر محیط خانواده مناسب باشد اما محیط رفاقت نا مناسب،  این محیط بر روی انسان اثر تخریبی خواهد داشت همچنین برعکس.
 
آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این استاد اخلاق است:
 
محیط رفاقتی ، از محیط‏هایی است که بر روی روح انسان، یعنی تمام ابعادش، اثر می‏ گذارد و جهت آن هم این است که دوستی و رفاقت بر محور پیوند محبت است؛ پیوندهای جسمی، حسبی، نسبی، بُعد دینی و اخوّت دینی، این‏ها همه پیوند هستند؛ یک پیوند در روابط اجتماعی، پیوند محبتی است که پیوندی قوی است. لذا اثرگذاری‏اش هم بر روی انسان قوی است به طوری که موجب می‏ شود نسبت به آنچه که انسان در دو محیط قبلی، یعنی محیط خانواده و محیط آموزشی، فراگرفته است یا نسبت به اثرگذاری که روی روح داشته است، گاهی جنبه تخریبی داشته باشد، گاهی هم بر عکس.
 
مثلاً اگر محیط خانوادگی انسان مناسب نبود، محیط آموزشی اش مناسب نبود، امّا محیط رفاقتی اش مناسب بود، به این معنا که با شرع و عقل هم‏سو بود، این رفاقت نقش تخریبی آن‏ها را از بین می برد. برعکس، اگر محیط خانوادگی مناسب بود، محیط آموزشی مناسب بود، امّا محیط رفاقتی مناسب نبود و هم‏سو با شرع و عقل نبود، این رفاقت، آنچه را که در محیط خانواده و آموزش ساخته شده بود، ویران می‏کند.
 
نقش رفاقت بر تربیت
 
بحث مفصلی راجع به نقشِ بسیار اساسیِ محیط رفاقتی مطرح است که من فقط به آن اشاره می‏کنم. قرآن همین محیط رفاقتی را در آیات متعدد، مطرح می‏کند. روایات زیادی هم راجع به نقش این محیط داریم. من یکی، دو آیه را به عنوان نمونه می‏خوانم. در سوره فرقان آمده است: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا» روز قیامت، روزی است که ستمکار دست‏هایش را می‏گزد. «یَعَضُّ» یعنی می گزد و می‏گوید: ای کاش ما، رابطه و پیوندی با پیغمبر برقرار می‏کردیم. منظور پیوند محبتی و رفاقتی است. بعد می گوید: «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا لَقَدْ أَضَلَّني‏ عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني‏ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً». برعکس! کاش من فلانی را رفیق نمی‏گرفتم. او مرا گمراه کرد. هر دو نوع را دارد. هر دو مورد، پیوندِ رفاقتی است. ای کاش من با این آقا پیوندِ رفاقت برقرار می‏کردم و ای کاش با فلانی رفیق نمی‏شدم.
 
در آیه ای دیگر در سوره زخرف آمده که: «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين» بعضی از رفیق‏ها در آن روز با یکدیگر دشمن می‏شوند، مگر متّقین.
 
اثر رفاقت بر انسانیّت انسان
 
اثر رفاقت چیست؟ همین که رفیق شدیم، بر اثر رابطه محبتی، پیوند محبتی بین ما دو نفر برقرار شد، این رابطه چه اثری دارد؟ روایتی از علی(علیه السلام) می خوانم و بعد آن را توضیح می‏دهم. اتفاقاً روایت، در ارتباط با همین آیه شریفه‏ای است که دارد: «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين». حضرت فرمود: «فَسَادُ الْأَخْلَاقِ بِمُعَاشَرَةِ السُّفَهَاءِ وَ صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ بِمُنَافَسَةِ الْعُقَلَاءِ وَ الْخَلْقُ أَشْكَالٌ «فَكُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ» وَ النَّاسُ إِخْوَانٌ فَمَنْ كَانَتْ إِخْوَتُهُ فِي غَيْرِ ذَاتِ اللَّهِ فَإِنَّهَا تَحُوزُ عَدَاوَةً وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ‏»».
 
 «خُلق» به معنای «خو» است. «خو» به معنای ملکه است. علی(علیه السلام) در اینجا مسأله را بر محور معاشرت، یعنی همان رابطه تنگاتنگ بین دو نفر مطرح می کنند و این اثرگذار و ملکه‏ساز است. گاهی همراه خود ملکه فاسده و گاهی ملکه شایسته می‏آورد. «فَسَادُ الْأَخْلَاقِ، صَلَاحُ الْأَخْلَاقِ» اول درستی و نادرستیِ اخلاق را می‏فرماید، بعد می‏آید روی این معنا که «وَ الْخَلْقُ أَشْكَالٌ»، یعنی خلق، برای تو شاکله وجودی درست می‏کند و باطنت را می‏سازد. همین ملکات است که باطن ما را می‏سازد. این است که انسان را می‏سازد. ملکات سیئه ـ نعوذ بالله ـ انسان را به صورت حیوان می‏سازد؛ ملکات حسنه به صورت فرشته می‏سازد. درون من را که روز قیامت با آن محشور می‏شوم. «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»،یعنی آن شاکله و شکل درونی تو در آن روز هست.
 
رفیق بر ناخودآگاه انسان اثر می‏ گذارد
 
آیه بر محور دوستی‏ها است. «الْأَخِلاَّءُ». این رابطه رفاقتی که قوی‏ترین پیوندها است، چون بر محور محبت است، باطن انسان را در ابعاد گوناگون می‏سازد؛ لذا من گفتم دو نفر که رشته محبت، این‏ها را به هم پیوند داد و رفیق شدند، ناخوآگاه رفیقش را می‏سازد. «تربیت» از عناوین قصدیّه نیست و در رابطه رفاقتی سریع روی ناخودآگاه دوست اثر می‏گذارد و او را می سازد و در نهایت هم موجب می‏شود که او با دوستش محشور است. هر روز هیکل او را می‏بیند. بارها می‏آید و می‏رود در اتاق بایگانی ذهن و در حافظه اش شکل می‏گیرد. اعمال او به روح رفیقش شکل می‏دهد، گفتار او نیز اینگونه است. درون رفیقش را می‏سازد. محور پیوند هم در اینجا قوی‏ترین پیوندها است.
 
رفیق عاقل، بهترین رفیق
 
در این محیط‏های چهارگانه که گفتیم، آن محیطی که از نظر درونی روی انسان، می‏تواند بیشتر از همه اثر بگذارد، محیط رفاقتی است. این هم که ما آمدیم روی محیط آموزشی و حساسیّت به خرج دادیم، به این دلیل بود که از آن، «رفیق‏» متولّد می‏شوند. در محیط آموزشی بچه‏ها با هم رفیق می‏شوند. یک محیط رفاقتی که در سازندگی انسان از نظر درونی‏اش، قوی‏ترین محیط ها است، متولد می‏شود. لذا در روایات، زیاد داریم. از خود علی(علیه السلام) می‏فرماید: «صُحبَةُ الوَلِيِّ اللَّبِيبِ حَيَاةُ الرُّوحِ»دوست عاقل، روح تو را زنده می‏کند و او را نمی‏میراند. در اینجا خود روایات، مطلب را توضیح دادند و برای ما تبیین کردند که رفیق خوب کیست.
 
رفیق فاسق، بدترین رفیق
 
از آن طرف از علی(علیه السلام) نقل شده است که: «إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق». از دوستی با فاسق بپرهیز که تو هم مثل او می شوی. دوست عاقل روح تو را زنده می‏کند، امّا دوست فاسق، تو را مثل خودش می کند. این همان معنایی است که ما در باب رفاقت عرض کردیم؛ رفیق ممکن است نقش سازنده داشته باشد و به قدری قوی باشد که اثر دو محیط خانوادگی و آموزشی را تحت‏الشعاع قرار دهد. اگر محیط خانودگی مناسب نبود، محیط آموزشی مناسب نبود، امّا اگر رفیق مناسب بود، روح او را میسازد. عکس هم همینطور است، اگر نامناسب بود، روح او را می میراند.
 
منبع: رسا
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1281
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396
«حجت‌الاسلام سید حسین مومنی» در سلسله جلسات بیان معارف اهل بیت(ع) که با حضور جمعی از زائران و مجاوران بارگاه قدسی حضرت رضا(ع) در رواق بزرگ امام خمینی(ره) برگزار شد، گفت: شیطان دشمن آشکار و بزرگترین دشمن انسان است و قسم یاد کرده که انسان‌ را به گمراهی و ضلالت بکشاند.
 
وی تصریح کرد: شیطان از راه‌های مختلفی سعی می‌کند که انسان را گمراه کند و همانطور که در قرآن کریم هم به آن اشاره شده، شیطان برای فریب انسان از چهار جهت؛ جلو، پشت سر، سمت راست و چپ به انسان حمله می‌کند تا او را گمراه کند و حمله از پشت سر به این صورت است که آخرت را در نظر انسان کمرنگ جلوه می‌دهد.
 
این کارشناس دینی افزود: انسان باید همیشه و در هر حالی دغدغه قیامت داشته باشد و مرگ را در چند قدمی خود احساس کند و حضرت امیرالمومنین(ع) نیز در این مورد فرموده‌اند:«خدا و آخرت همواره در نزد متقین بزرگ است».
 
وی اظهار کرد: شیطان می‌خواهد با فریب انسان به او القاء کند که قیامت بسیار دور است تا او را از یاد آن غافل کند. کسی هم که از یاد قیامت و حساب رسی در عالم آخرت غافل شود قطعا باکی از ارتکاب گناه نخواهد داشت.  
 
استاد حوزه علمیه ادامه داد: دومین مورد حمله شیطان از پشت سر است به این صورت که انسان را وسوسه می‌کند تا به جمع‌آوری مال و منال دنیا بپردازد، حقوق الهی از جمله خمس و زکات را پرداخت نکند و او را از فقر و تنگدستی می‌ترساند در صورتی که پرداخت حقوق الهی و همچنین انفاق در راه خدا به مال انسان برکت می‌دهد.
 
وی ایجاد شبهه در دین را مصداق حمله شیطان از سمت راست انسان دانست و اظهار کرد: در این مورد شیطان سعی می‌کند در دین خدا شبهه ایجاد کند به این صورت که حق را باطل و باطل را همچون حق جلوه می‌کند. به عنوان مثال کسی که حجاب خود را رعایت نمی‌کند طوری استدلال می‌کند که گویا حق با او است و رعایت حجاب کاری عبث و بیهوده می‌باشد.
 
خطیب حرم مطهر رضوی عنوان کرد: انسان همواره در معرض دسیسه‌های شیطانی است و نماز خواندن به خصوص در اول وقت بهترین روش برای در امان ماندن از این دسیسه‌ها است و کسی که به خواندن نماز اول وقت مقید باشد، می‌تواند نفس خود را در برابر امیال نفسانی کنترل کند.
 
«حجت‌الاسلام مومنی» یادآور شد: کسی که نماز اول وقت می‌خواند روح او به نورانیتی دست پیدا می‌کند که در پرتو این نورانیت قدرت مبارزه با نفس و پرهیز از ارتکاب گناه را پیدا می‌کند.
 
منبع: ابناء
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1054
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

حتم دارم آن لحظه های آخر که قاتل چنگ در موهایت انداخته بود، داشتی روضه های همه این سال ها را با خود مرور می کردی. حتم دارم در آن لحظه های آخر زیر لب خوانده ای که: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... و اگر اشکی گوشه چشمت حلقه زد به یاد دودمه های محرم بود و گرنه آن چاقوی صیقل خورده، حقیرتر از آن بود که بخواهد به آسمان بلند چشمان تو، گرد هراس بپاشد.

حتم دارم آن ثانیه های آخر چشمانت را بستی و فقط گفتی حسین... و یادت آمد که چقدر با این ذکر در همه این سال سینه زدی و دم گرفتی: شاه گفتا قتلگاه امروز میدان من است....عید قربان من است... نمی دانم چند بار گفتی حسین، اما می دانم که اگر یکی مثل من صد سال هم زندگی کند و بگوید حسین، یک «یا حسین» لحظه  آخر تو نمی شود. حتم دارم وقتی لب های خشکت را به هم می ساییدی زیر لب می خواندی: تشنه لب کربلا وای حسینم حسین... قبول باشد بچه هیأتی! قبول باشد سردار!  این غرور فقط به چشمان تو می آید. وقتی سرت را در دست گرفتی و تقدیم ارباب کردی، به یاد ما بیچاره ها هم باش که انگار سرنوشتمان همین  است که تا آخر عمر، سیاه لشکر این سپاه باشیم.

رضا صیادی

این غرور فقط به چشم‌‌های تو می‌آید

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1243
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

مراسم هفتگی قرائت دعای پرفیض کمیل با حضور جمعی از شب زنده داران با مداحی حاج منصور ارضی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) برگزار شد.

در ادامه گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی پیش از قرائت دعا را بخوانید:

مراقب باشید شیطان می‌خواهد ما را حتی برای لحظه‌ای از طاعت و عبادت خداوند دور کند.

در مناجات خائفین به این فراز رسیدیم که می‌ترسم گوش‌های من کَر شود و دیگر ذکر تو را نشنوم. در ادامه می‌گوید " أَوْ تَغُلُّ أَکُفّاً رَفَعَتْهَا الْآمَالُ " یا دست‌هایى را که با آرزو و امید به مهرورزی‌ات به سویت بلند کرده‌ به زنجیر می‌بندى. در اینجا دست‌ها را بر آرزوها اطلاق کرده است. مشکل اینجاست که انسان کارهای زیادی را انجام می‌دهد و به همین دلیل نمی‌تواند تشخیص بدهد کدام کار و رفتار باعث این مصیبت شده است. مثلاً در دعاهای نیمه شعبان در فرازی می‌فرماید: " وَاغْفِر لِىَ الَّذنْبَ الَّذى یَحْبِسُ عَلَىَّ الْخُلُقَ، وَ یُضَیِّقُ عَلىَّ الرِّزْقَ حَتّى اَقُومَ بِصالِحِ رِضاکَ " این چه گناهی است که باعث می‌شود خلق و خوی نیکوی من محبوس شود؟ شاید من همیشه بد اخلاق هستم یا اصلاً ظرفیت وجودی من اخلاق خوب را پذیرا نیست؟ و تشخیص این موارد با بزرگان است.

فردی را می‌بینی که در انجام فرایض عبادی کوشاست، در گریه کردن بر مصائب اهل بیت علیهم السلام، به حلال و حرام توجه دارد، اما بد اخلاق است حتی چهره ظاهری خود را مدام تغییر می‌دهد چون خودش هم می‌داند وحشتناک است، البته مردم هم می‌فهمند. عده‌ای هم بد زبان هستند و با یک سلام کردن و گفتن دوجمله همه را تخریب می‌کنند. معلوم می‌شود خلق و اخلاق حسنه در یک عده‌ای مُرده است.

" رَفَعَتْهَا الْآمَالُ إِلَیْکَ رَجَاءَ رَأْفَتِکَ " بعضی افراد هرچه آرزو می‌کنند خداوند در آن جایی ندارد ولی بعضی افراد شاید چهره و رفتار مذهبی هم نداشته باشند ولی عجیب به خداوند امید دارد. 

" أَوْ تُعَاقِبُ أَبْدَاناً عَمِلَتْ بِطَاعَتِکَ حَتَّى نَحِلَتْ فِی مُجَاهَدَتِکَ " یا بدن‌هایى را که در طاعتت کوشیده تا جایى که در راه کوشش در بندگى‌ات لاغر شده مجازات مى‌کنى.
افرادی را دیده‌اید که برای این انقلاب حبس کشیده‌‌اند، خون دل هم خورده و در ساواک هم شکنجه شده‌اند اما الان منشاء نفوذ و مجری طرح‌های آمریکا و جنایات آنان شده‌اند. ظرفیت بعضی‌ها چنان کوچک است که از یاد می‌برند به وسیله رای مردم یک شخصیت ظاهری پیدا کرده‌اند و می‌روند با آن شخص معلوم‌الحال عکس می‌گیرند که خودشان هم تعجب کرده‌اند که چرا این‌چنین شده است. در جایی دیگر نیز برای عزت کشور و انقلاب عده‌ای از جوانان ما را غریبانه سر می‌برند. ظرفیت انسان‌ها با هم خیلی متفاوت است. 
توجه کنید من و شمایی که چنین حرف‌هایی می‌زنیم چقدر به این حرف‌ها عمل می‌کنیم؟ این سوال را از خود داشته باشید. خدا به آبروی حضرت زهرا توفیق بندگی به ما عطا کند وگرنه از این مجالس و این حرف‌ها زیاد است، مراقب باشید شیطان می‌خواهد ما را حتی برای لحظه‌ای از طاعت و عبادت خداوند دور کند

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 999
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

امام علی(ع) فرمود: ای اسیران شهوت ها دست نگه دارید که دل بستگان به دنیا را چیزی نمی ترساند جز صدای به هم خوردن دندان های حوادث. ای مردم تربیت نفس خود را عهده دار شوید و آن را از خوهای بدی که دارد بازبدارید.

 

پی نوشت:

نهج البلاغه صبحی صالح، ص537

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 927
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

مراسم یادبود شهید احمد مشلب شب گذشته با حضور حجت‌الاسلام پناهیان، بدرالدین، مادر شهید مشلب و در حضور پر شور مردم استان قم در شبستان امام علی(علیه السلام) مسجد مقدس جمکران برگزار شد.

در این یادواره، ابتدا مادر شهید طی سخنانی ضمن اشاره به ویژگی‌های فرزند شهیدش، بر لزوم حمایت از مقاومت در تمامی کشورهای اسلامی و نیز تبعیت از رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله امام خامنه ای(مدظله العالی) تأکید کرد.

کرامت شهدای ما از امام حسین(ع) است
مادر شهید احمد مشلب گفت: در محضر دوستان شهدا من احساس عجز می‌کنم که حرف بزنم و از شهدا خواستارم تا به سخنان ناچیز من اثربخشی کنند؛ این که شهدای ما کرامت دارند، همه از امام حسین(علیه‌السلام) سرچشمه گرفته است؛ در دامن ایشان فرزندان عاشورایی تربیت شده‌اند و در راستای قوام‌بخشی به دین فعالیت می‌کنند. اساساً آنچه سبب میشود که جوانان شهادت‌طلبی کنند، الگوگیری از امام حسین(علیه‌السلام) است.

وی با اشاره به این آیه قرآن که خداوند می‌فرماید «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا»، گفت: به نظر من مصداق این آیه شریف امام حسین(علیه‌السلام) و شهدایی که به ایشان اقتدا کردند، هستند.  بهترین و بزرگ‌ترین هدف امام حسین (علیه‌السلام) این بود که پرچم اسلام را برافرازد؛ هم اکنون شهدای بزرگوار نیز به پیروی از ایشان در جهت این هدف والا میکوشند.

مادر شهید احمد مشلب ادامه داد: تقدیر از شهدا، تکریم از جانفشانیهای در راه خداوند است؛ بنابراین ما باید نهایت تلاشمان را کنیم تا با همه وجود شهدا را تکریم و راهشان را ادامه دهیم. همه شهدا به ویژه «احمد محمد مشلب» رضای خداوند را بر همه چیز ترجیح دادند و زندگی خود را در راه خداوند فدا کردند.

پناهیان: کسی که قدرت شهدا را درک کند، با قدرت‌های پوشالی عکس سلفی نمی‌گیرد
در ادامه، حجت الاسلام علیرضا پناهیان با اشاره به غلبه قدرت نرم که مظهر آن شهدا هستند بر قدرت سخت و تکنولوژی و تجهیزات مادی در جهان اظهار داشت: جمهوری اسلامی از قدرت نرمی پرده برداشت که در جهان ناشناخته بود و توانست قدرت‌های سخت جهانی را به زانو درآورد.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: آن قدر که فکر و اندیشه یک ملت قدرت‌آفرین است، تجهیزات و تکنولوژی و سایر قدرت‌های سخت اینگونه نیست. کسی که قدرت شهدا را درک کرده باشد، با قدرت‌های پوشالی غربی عکس سلفی نمی‌گیرد.

پناهیان با اشاره به هدف دشمنان از ایجاد جنگ و اشغال در جهان و به ویژه جهان اسلام گفت: دشمنان به دنبال قدرت افتصادی و نفت و سایر منافع در منطقه و جهان نیستند، بلکه به دنبال ابقای خود در جهانند چون می‌دانند و می‌بینند که جمهوری اسلامی همانطور که حضرت امام(ره) فرمود، سنگرهای جهان را یک به یک فتح می‌کند.

رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس در پایان به اهمیت مجالس اهل‌بیت(علیهمالسلام) و یادواره‌های شهدا اشاره کرد و یادآور شد: داعش آخرین تیری بود که دشمنان در ترکش داشتند، اما این بدل هم جواب نداد. یکی از رازهای مهم و محوری عدم موفقیت دشمنان این بود که آنها سیدالشهدایی به عنوان الگو ندارند. اینجاست که ارزش مجالس روضه اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) شناخته می‌شود. مجالس روضه راهبردی‌ترین حربه برای فتح جهان است.

ذکر مصیبت و عزاداری سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(علیه السلام) توسط سیدرضا نریمانی و مسعود پیرایش و حاج احمد پناهیان بخش پایانی مراسم بود.

شهیداحمد محمد مشلب در تاریخ 19 جمادی‌الاول 1437 و در سن 21 سالگی در تل حمام روستایی در جنوب حلب به فیض شهادت رسید. از بخشی از وصیت‌ این شهید بزرگوار آمده است: «خدا توراکمک کند ای امام زمان؛ ماانتظار او را نمی‌کشیم، او انتظار ما را می‌کشد  و وقتی خودمان را درست کنیم و اصلاح کنیم بعد ساعاتی ظهور می‌کند.»


منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1142
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

رسول خدا(ص) فرمود: کلامی به غیر ذکر خدا را زیاده مگویید  زیرا سخن گفتن زیاد  به غیر ذکر خدا موجب سخت شدن دل است و دورترین مردم از خدا سخت دلانند.

 

پی نوشت:

امالی شیخ طوسی، ص3

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 954
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

 

المُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، وَالمُنافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ

 

مؤمن شوخ و شنگ است، و منافق اخمو و عصبانى.

 
پی نوشت:
(تحف العقول، ص 49 )

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 953
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 26 مرداد 1396

حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی در دیدار با خانواده شهید حججی اظهار داشت: اگر تربیت اسلامی مادری مؤمن، نان حلال و تربیت صحیح پدری با دیانت و همسری فداکار و متدین نبود، قطعاً شهید حججی به این سعادت و عزت نمی‌رسید.

وی با اشاره به اینکه تکفیری‌های داعشی سربازان رسمی صهیونیسم و استکبار هستند گفت: شهادت شهید حججی موجی از توجه به خدا و ارزش‌های دینی، ایثارگری، دشمن‌ستیزی و نفرت از دشمن را در میان آحاد جامعه ایجاد کرده است.

تولیت آستان قدس رضوی بیان کرد: پیام‌هایی که از سوی خانواده این شهید به جامعه انتقال داده شد، امید و آگاهی‌بخشی، بصیرت‌آفرینی، مقاومت و انتخاب راه حقیقت با چشمان باز بود.

رئیسی افزود: وقایع اخیر ثابت می‌کند که عاشورا همچنان برای جهاد با دشمنان خدا، شهادت در راه دین و صبر برای حفظ ارزش‌ها ادامه دارد. نسل سوم و چهارم انقلاب، انقلابی‌تر از جوانان روزگار اول انقلاب هستند.


منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1132
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1396

قَالَ عَلِيٌّ ع إِنَّ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ ثَلَاثَةَ أَخِلَّاءَ فَخَلِيلٌ يَقُولُ أَنَا مَعَكَ حَيّاً وَ مَيِّتاً وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ خَلِيلٌ يَقُولُ لَهُ أَنَا مَعَكَ إِلَى بَابِ قَبْرِكَ ثُمَّ أُخَلِّيكَ وَ هُوَ وَلَدُهُ وَ خَلِيلٌ يَقُولُ لَهُ أَنَا مَعَكَ إِلَى أَنْ تَمُوتَ وَ هُوَ مَالُهُ فَإِذَا مَاتَ صَارَ لِلْوَارِثِ.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هر مسلمان سه دوست دارد؛ یکی از این دوست ها می گوید من در زندگی و پس از مرگ با تو هستم و آن عمل او است. یک دوست می گوید من تا بالای قبرت با تو هستم و سپس تو را تنها می گذارم و آن فرزند او است و دوست دیگری می گوید من تا زمان مرگ با تو هستم و آن ثروت او است که هرگاه بمیرد ثروتش به وارثان می رسد.

 

پی نوشت:

خصال شیخ صدوق، ج1، ص114.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1196
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1396

حالا کسی نمانده که این عکس را ندیده باشد، کسی نمانده که ماجرای سربریده شهید مدافع حرم محسن حججی را نشنیده باشد؛جوانی که تیرماه 1370 در اصفهان به‌دنیا آمد و مردادماه 1396 در سوریه به شهادت رسید. حالا همه جا پر است از قصه رشادت جوانی دهه هفتادی که ایمان و عشق روئین‌تن‌اش کرده ؛جوانی که آرزویش شهادت بوده. آرزویی که حالا یک طور خاص، یک شکل غریب، رنگ حقیقت گرفته؛ محسن سرش را داده و بال درآورده و پرواز کرده سمت آسمان.

ما با « زهرا عباسی» همسر این شهید مدافع حرم، به بهانه شهادت همسرجوانش به‌گفتگو نشسته‌ایم. شیرزنی که تمام قد پشت همسرش ایستاده و می‌گوید:« شهادت محسن افتخارخانواده ‌ماست.

خانم عباسی چطور با شهید حججی آشنا شدید؟

اگر ماجرای آشنایی ما را کسی از محسن می‌پرسید می‌گفت ما بواسطه شهدا باهم آشناشدیم، حالا من هم همان رامی‌گویم: ما بواسطه شهدا آشنا شدیم. من در یک نمایشگاه که مربوط به دفاع مقدس و بزرگداشت شهدای این دوران بود کار می‌کردم، همسرم هم در یک دوره‌ای آنجا با ما همکار شد، همدیگر را دیدیم و به قول ‌محسن، این شهدای دفاع مقدس بودند که واسطه آشنایی ما شدند.

چه خصوصیتی در ایشان دیدید که فکر کردید می‌تواند شریک زندگی‌تان باشد؟

من همیشه از خدا می‌خواستم که کسی را در مسیر زندگی ‌من بگذارد که حضرت زهرا(س) تائیدش کرده باشد، این آرزوی قلبی‌ام بود و وقتی محسن را دیدم، با تمام وجودم حس کردم که دلش یک جور خاصی با اهل بیت است، حس کردم اگر یک نفر باشد که حضرت زهرا(س) در این دوره و زمانه بخواهد تائیدش کند،‌ همین محسن است، همین طور هم شد حالا می‌بینم که حضرت زهرا (س) هم ایشان را تایید کرد.

چند وقت با همدیگر زیر یک سقف زندگی کردید؟

ما 11 آبان 91 عقد کردیم؛ 9 مرداد 93 ازدواج کردیم و زیر یک سقف رفتیم. تنها فرزندمان علی، هم 24 فروردین 95 به‌ دنیا آمد.

در این چند روز تصاویر زیادی از همسر شما منتشر شده که نشان می‌دهد درکار جهادی خیلی فعال بوده.

بله همین طور است. محسن از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود، همیشه در اردوهای جهادی شرکت می‌کرد. یکی از اعضای فعال موسسه شهیدحاج احمد کاظمی بود و کلا فعالیت‌های جهادی‌اش را از همینجا شروع کرد و حالا که نگاه می‌کنم می‌بینم حتی مسیر زندگی‌اش را هم ازهمین موسسه پیدا کرد و ادامه داد. محسن همیشه در پایگاه بسیج فعال بود، این اواخر در فضای مجازی از نظر فرهنگی بسیار فعال بود، می‌گفت مقام معظم رهبری وقتی که فرموده‌اند : «جواب کار فرهنگی باطل ، کار فرهنگی حق است.» تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کرده‌اند و ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا دغدغه اش کار فرهنگی بود. محسن خیلی خیلی زیاد کتاب می‌خواند، هروقت هم جایی به مشکل می‌خورد و گیر می‌کرد، می‌گفت حتما کتاب کم خواندم که اینجوری شده.

 

چطور شد که مدافع حرم شد؟

قضیه‌اش طولانی است...محسن همیشه فعالیت‌های‌ جهادی و فرهنگی داشت اما موقعی که به‌ خواستگاری من آمد هنوز عضو سپاه نبود، یعنی بحث مبارزه و... هنوز در زندگی‌اش مطرح نشده بود، با این حال علاقه زیادی به شهادت داشت. یادم است سر سفره عقد که نشسته ‌بودیم، به من گفت :« الان فقط من و تو ، توی این آینه مشخص هستیم، از تو می‌خواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.» من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش‌ کنم. در این چند سال هم همیشه همه تلاشم این بود که این خواسته‌ای را که سر سفره عقد از من داشت، انجام بدهم. حتی خودم از او خواستم که اگر امکان دارد، عضو سپاه بشود. گفتم خیلی دوست دارم همسرم سپاهی باشد. محسن چون خودش هم علاقه داشت، از این پیشنهاد استقبال کرد فقط گفت: «زهرا اگر من این مسئولیت را قبول کنم، هرجایی که اسمی از اسلام بیاید، می‌روم و از اسلام دفاع می‌کنم،چه مرزهای کشورخودمان باشد، چه یک کشور دیگر... تو با این قضیه مشکلی نداری؟» گفتم نه...مشکلی ندارم.

واقعاَ نداشتید؟

نه، واقعا نداشتم. چون این راهی بود که محسن انتخاب کرده ‌بود، راهی بود که او را به آرزویش می‌رساند. بعد هم محسن با توجه به سوابق فعالیت‌های جهادی‌اش و خصوصیاتی که داشت توانست به عضویت سپاه دربیاید و ازهمان موقع که محسن عضو سپاه شد، بحث مدافعان حرم پیش آمد و تنها آرزوی همسرم این بود که اعزام به سوریه قسمت او هم بشود.

چرا این آرزو را داشت؟

می‌گفت اگر ما 1400سال پیش نبودیم که یار و یاور اهل بیت باشیم، حالا این فرصتی است که به ما داده شده و نباید این فرصت را از دست بدهیم. حتی دفعه اولی که می‌خواست اعزام شود، من باردار بودم، محسن آمد با خوشحالی گفت که بالاخره با کلی خواهش، اسم من درآمده و با اعزامم موافقت شده،‌می‌خواهم بروم سوریه اما تو به کسی نگو که بارداری که مخالفت نکنند. من هم همین‌کار را کردم و محسن چند روز قبل ازمحرم 94 اعزام شد و بعد از اربعین 94 به خانه برگشت.

می‌دانستید، در کدام منطقه مشغول عملیات است؟

در ماموریت اولش بیشتر در حلب و لاذقیه عملیات داشتند.

بعد از اینکه از سوریه برگشت، چه حال و هوایی داشت؟

هم خوشحال بود هم یک حسرت عجیب داشت. دلیل خوشحالی‌اش این بود که می‌گفت فرصتی برایش فراهم شده که به وظیفه‌اش که دفاع از اسلام بوده عمل کند ، همین‌طور چون سردار سلیمانی را ملاقات کرده بود خیلی خوشحال بود،‌ چون از قبل آرزو داشت که یک روزی ایشان را از نزدیک ببیند. نسبت به سردارسلیمانی یک ارادت خاصی داشت و همیشه‌می‌گفت الگویش در زندگی سردار سلیمانی است. این دفعه دوم هم که رفت می‌گفت زهرا دعا کن من دوباره سردار را ببینم، می‌خواهم از او بخواهم کاری بکند که من همانجا در سوریه بمانم و تا تمام نشدن جنگ برنگردم ایران.

حسرتش برای چه بود؟

می‌گفت من در هر عملیاتی که داشتم، هر آن شهادت را می‌دیدم که به طرفم می‌آید اما نصیبم نمی‌شود. می‌گفت تیر به سمتم شلیک می‌شد اما از کنار سرم رد می‌شد، ترکش می‌آمد اما ترکش‌ها سرد بودند عمل نمی‌کردند، خمپاره بغلم زمین می‌خورد اما منفجر نمی‌شد... حتی یک بار وقتی داخل تانک بودم ، تانک را زدند، همه گفتند که حتما شهید شدم اما من حتی یک خراش هم برنداشتم. بعد می‌گفت زهرا، لابد من یک جای کارم می لنگد ، یک جای کارم اشکال دارد که شهید نمی‌شوم. گله می‌کرد که چرا من شهادت را می‌بینم اما شهادت به سمتم نمی‌آید... آن موقع من هنوز باردار بودم ،می‌گفتم غصه نخور، صبر کن، حتما باید شرایطش مهیا باشد. محسن هم می‌گفت: من یک سقف بالای سر تو و این بچه درست کنم،‌انشالله دیگر همه چیز حل می شود و می‌دانم که کارم حل است و همین طور هم شد روزی که سقف خانه ما را زدند و کار سقف تمام شد،‌ من خبر اسارت محسن را شنیدم.

این دفعه دوم کی اعزام شد به سوریه؟

27 تیرماه اعزام شد.

این بار خداحافظی برایش سخت‌تر نبود؟ بالاخره علی به دنیا آمده بود و بعنوان یک پدر و یک همسر وابستگی محسن به خانواده‌اش قطعا بیشتر شده بود.

شاید باورتان نشود اما محسن واقعا راحت از من و فرزندمان دل کند. چون عشق اصلی‌اش خدایی بود. همه می‌دانستند که چقدر من ومحسن به همدیگر علاقه داشتیم، همه غبطه می‌خوردند به عشق بین من و شوهرم. اما او همیشه می‌گفت زهرا درعشق من به خودت و پسرمان علی شک نکن ولی وقتی که پای حضرت زینب(س) بیاید وسط، زهرا جان من شماها را می‌گذارم و می‌روم.

خود شما چطور؟ این دفعه دوم ، حتی ته دل‌تان هم مخالف رفتنش نبودید؟

نه نبودم...چون آرزوی قلبی‌اش را می‌دانستم. به‌خاطر همین هیچوقت کاری نمی‌کردم که ناراحت باشد،‌دوست داشتم از جانب من و علی خیالش راحت باشد و با خیال راحت برود. حتی یک بار همین اواخر که سوریه بود و زنگ زد گفتم محسن جان من اینجا کلاس معرفت نفس می‌روم ، به من گفته‌اند که اگر از هر شهیدی بعد از شهادت بپرسند که شما برای چه آمدی و شهید شدی و او بگوید که آمدم از حرم دفاع کنم، این قبول نیست. گفتم محسن تو را به خدا نیتت را فقط برای خدا بکن. فقط و فقط برای خدا بجنگ. بگو خدایا من آمده‌ام از حرمین دفاع کنم برای رضایت تو... محسن این را که شنید گفت: زهرا ، چقدر دلم را آرامتر کردی...حالا با خیال راحت اینجا هستم.

 

از اسارت محسن چطور باخبر شدید؟

سه شنبه بود که عکس محسن را در تلگرام دیدم.

همان عکس معروفی را که محسن را اسیر داعشی‌ها نشان می‌دهد؟

بله همان عکس را دیدم. من تلگرام محسن را روی گوشی خودم نصب کرده بودم، یک دفعه دیدم دریکی از گروه‌هایی که با دوستانش داشت، عکسی را فرستادند و گفتند برای آزادی این اسیر دعا کنید. من عکس را باز کردم و این اسیر محسن من است.

چه حالی داشتید؟

انتظار اسارتش را نداشتم به‌خاطر همین شوکه شدم اما چون محسن از من خواسته بود کمک کنم در مسیر شهادت باشد، آرزو کردم که به همان هدفش برسد . من می‌دانستم که اگر محسن الان هم شهید نشود،‌اول و آخر شهید می‌شود،‌چون مسیرش شهادت بود و با تمام وجودش شهادت را می‌خواست.

 

 

 

 

همسر شما در این عکسی که منتشر شده،‌ آرامش عجیبی دارد،‌ آنقدر که این آرامشش نظر همه را جلب کرده و در این چند روز خیلی ها از اسیری می‌گویند که بدون ذره‌ای ترس مقابل داعشی‌ها ایستاده. خودتان محسن را در این عکس چطور دیدید؟

همان طور که بود دیدم. شما این عکس را نگاه کنید، انگار نه انگار که شوهر من تیر خورده و اسیر دست داعشی هاست، عکس طوری است که انگار محسن، آن نیروی داعشی را اسیر گرفته . به چشم‌های شوهر من نگاه کنید، اصلا ترس در این چشم‌ها نیست، همه‌اش شجاعت است، دلیری است، ‌محسن توی این عکس مثل کوه است، با صلابت است. بگذارید یک خاطره‌دیگر برایتان تعریف کنم،من امسال به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم ، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن می‌خواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را درآورد، الا این یکی. گفت من این یکی را با خودم می‌برم، من از اینها به‌خاطر حضرت زهرا(س) کینه دارم،‌من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم. بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بی‌سرش منتشر شده،دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئتنم که داعشی‌ها انگشتر او را از دستش درآورده‌اند چون اسم حضرت زهرا(س) رویش حک شده بود.

خبر شهادت محسن را کی شنیدید؟

ساعت سه بامداد چهارشنبه... من اصلا خواب به چشمم نمی‌آمد، بعد از اینکه عکس اسارتش را دیده بودم مدام فکر می‌کردم که الان محسن در چه حالی است، یک دفعه دیدم در گروه های تلگرامی زدند که شهید بی‌سر،شهادتت مبارک... دیدم این شهید بی‌سر، محسن من است. همان موقع فهمیدم که محسن به آرزویش رسید. من افتخار کردم که محسن شهید شده ،‌گفتم خدایا شکرت که محسن به آرزویش رسید. همان موقع فکرکردم که چقدر شوهرمن پیش اهل بیت عزیز بود که از هرکدام یک نشانه‌گرفت و شهید شد. دیدم دشمن برای امام علی(ع) خنجر کشید، برای همسر من هم خنجر کشید، سر شوهرمن را مثل امام حسین(ع) ازتن جدا کردند، محسن مثل علی اکبر جوان بود، مثل حضرت زینب(س) اسارت کشید... دیدم ارادت شوهر من به اهل بیت آنقدر زیاد بود که از هرکدام یک نشانه گرفت و شهید شد.

یعنی تصویر پیکر بی‌سر همسرتان را هم بعد از شهادت دیدید؟

بلهز من تصویر بدن بی‌سرش را دیدم، خیلی‌ها به من گفتند که این عکس را نبین، گفتند تو همان عکسی را ببین که محسن استوار ایستاده و اسیر شده، این یکی را نگاه نکن. اما من گفتم نه اینطور نگویید، مگر حضرت زینب(س) در مجلس یزید نفرمودند که «ما رعیت الا جمیلا.» من هم هیچ چیز جز زیبایی در این مسیر، در این عکس نمی‌بینم.

فکر می کنید وقتی علی بزرگ شد و این عکس را دید چه احساسی نسبت به این عکس داشته باشد؟

اگر علی آن جوری که من دوست دارم، تربیت شود و بزرگ شود،‌ قطعا به این عکس افتخار می‌کند و قطعا همین مسیر را انتخاب می‌کند و انشالله مثل پدرش شهادت نصیب او هم می‌شود. علی با همین دوتا عکس یعنی اسارت و شهادت پدرش می‌فهد که او چقدر شجاع بوده، چقدرمرد بوده،‌با غیرت بوده،‌ با ایمان بوده.

حال وهوای شهر شما بعد از شهادت محسن چطور است؟ خبر را دیگر همه شنیده‌اند؟

نجف‌آباد الان عزادار محسن است. تا الان کسی نمانده که به خانه ما نیامده باشد، همه منتظرند که مراسم‌های محسن شروع شود. الان به ما گفته‌اند که تا دوشنبه صبر کنید،‌تا معلوم شود که آیا پیکرش برمی‌گردد یا نه،‌بعد برایش مراسم بگیرید

 

.

 

دوست دارید پیکر همسرتان برگردد؟

جسم که فانی است، زیر خاک از بین می‌رود،‌ من خودم محسن را بخشیدم به حضرت زینب(س) محسنِ من فدایی حضرت زینب(س) شد، می‌دانم که تا مزار محسن مثل حضرت زهرا(س) پنهان باشد،‌حتما می‌تواند ایشان را ملاقات کند. اما به‌خاطر تسلی دل پدرو مادرش دوست دارم که پیکرش برگردد.

در صحبت‌هایی که شده از نحوه اسارت ایشان خبردار شدید؟

بله گفتند که در منطقه التنف در مرز عراق و سوریه، محسن با همرزمانش عملیات داشتند،‌ که داعشی‌ها بعضی‌ها را شهید و زخمی می‌کنند و از آن جمع فقط محسن اسیر می‌شود. دوستانش دیده ‌بودند که محسن تیر خورده و اسیر شده. بعد هم شنیدم که محسن را تیرباران کرده‌اند بعد هم سر از بدنش جدا کرده‌اند. اما من از این شهادت ناراحت نیستم، من خوشحالم، الان هم اگر گریه می‌کنم به‌خاطر اهل بیت گریه می‌کنم، به حال خودم گریه می‌کنم که از محسن جا ماندم. به هرکسی هم که به مجلس محسن می‌آید و گریه می‌کند می‌گویم خواهش می‌کنم اشک‌تان هدف‌دار باشد. برای حضرت زینب(س) اشک بریزید، ‌برای امام حسین(ع) اشک بریزید تا دل شهید من هم راضی بشود

دوست دارید پیکر همسرتان برگردد؟

جسم که فانی است، زیر خاک از بین می‌رود،‌ من خودم محسن را بخشیدم به حضرت زینب(س) محسنِ من فدایی حضرت زینب(س) شد، می‌دانم که تا مزار محسن مثل حضرت زهرا(س) پنهان باشد،‌حتما می‌تواند ایشان را ملاقات کند. اما به‌خاطر تسلی دل پدرو مادرش دوست دارم که پیکرش برگردد.

در صحبت‌هایی که شده از نحوه اسارت ایشان خبردار شدید؟

بله گفتند که در منطقه التنف در مرز عراق و سوریه، محسن با همرزمانش عملیات داشتند،‌ که داعشی‌ها بعضی‌ها را شهید و زخمی می‌کنند و از آن جمع فقط محسن اسیر می‌شود. دوستانش دیده ‌بودند که محسن تیر خورده و اسیر شده. بعد هم شنیدم که محسن را تیرباران کرده‌اند بعد هم سر از بدنش جدا کرده‌اند. اما من از این شهادت ناراحت نیستم، من خوشحالم، الان هم اگر گریه می‌کنم به‌خاطر اهل بیت گریه می‌کنم، به حال خودم گریه می‌کنم که از محسن جا ماندم. به هرکسی هم که به مجلس محسن می‌آید و گریه می‌کند می‌گویم خواهش می‌کنم اشک‌تان هدف‌دار باشد. برای حضرت زینب(س) اشک بریزید، ‌برای امام حسین(ع) اشک بریزید تا دل شهید من هم راضی بشود

دوست دارید پیکر همسرتان برگردد؟

جسم که فانی است، زیر خاک از بین می‌رود،‌ من خودم محسن را بخشیدم به حضرت زینب(س) محسنِ من فدایی حضرت زینب(س) شد، می‌دانم که تا مزار محسن مثل حضرت زهرا(س) پنهان باشد،‌حتما می‌تواند ایشان را ملاقات کند. اما به‌خاطر تسلی دل پدرو مادرش دوست دارم که پیکرش برگردد.

در صحبت‌هایی که شده از نحوه اسارت ایشان خبردار شدید؟

بله گفتند که در منطقه التنف در مرز عراق و سوریه، محسن با همرزمانش عملیات داشتند،‌ که داعشی‌ها بعضی‌ها را شهید و زخمی می‌کنند و از آن جمع فقط محسن اسیر می‌شود. دوستانش دیده ‌بودند که محسن تیر خورده و اسیر شده. بعد هم شنیدم که محسن را تیرباران کرده‌اند بعد هم سر از بدنش جدا کرده‌اند. اما من از این شهادت ناراحت نیستم، من خوشحالم، الان هم اگر گریه می‌کنم به‌خاطر اهل بیت گریه می‌کنم، به حال خودم گریه می‌کنم که از محسن جا ماندم. به هرکسی هم که به مجلس محسن می‌آید و گریه می‌کند می‌گویم خواهش می‌کنم اشک‌تان هدف‌دار باشد. برای حضرت زینب(س) اشک بریزید، ‌برای امام حسین(ع) اشک بریزید تا دل شهید من هم راضی بشود

دوست دارید پیکر همسرتان برگردد؟

جسم که فانی است، زیر خاک از بین می‌رود،‌ من خودم محسن را بخشیدم به حضرت زینب(س) محسنِ من فدایی حضرت زینب(س) شد، می‌دانم که تا مزار محسن مثل حضرت زهرا(س) پنهان باشد،‌حتما می‌تواند ایشان را ملاقات کند. اما به‌خاطر تسلی دل پدرو مادرش دوست دارم که پیکرش برگردد.

در صحبت‌هایی که شده از نحوه اسارت ایشان خبردار شدید؟

بله گفتند که در منطقه التنف در مرز عراق و سوریه، محسن با همرزمانش عملیات داشتند،‌ که داعشی‌ها بعضی‌ها را شهید و زخمی می‌کنند و از آن جمع فقط محسن اسیر می‌شود. دوستانش دیده ‌بودند که محسن تیر خورده و اسیر شده. بعد هم شنیدم که محسن را تیرباران کرده‌اند بعد هم سر از بدنش جدا کرده‌اند. اما من از این شهادت ناراحت نیستم، من خوشحالم، الان هم اگر گریه می‌کنم به‌خاطر اهل بیت گریه می‌کنم، به حال خودم گریه می‌کنم که از محسن جا ماندم. به هرکسی هم که به مجلس محسن می‌آید و گریه می‌کند می‌گویم خواهش می‌کنم اشک‌تان هدف‌دار باشد. برای حضرت زینب(س) اشک بریزید، ‌برای امام حسین(ع) اشک بریزید تا دل شهید من هم راضی بشود.

 

منبع:جام جم آنلاین

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1411
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 مرداد 1396

 

دانلود با کیفیت 128

دانلود با کیفیت 320

 

اگه من ای خدا خوبم و یا بد 
عشق یارم توی سینه ام نداره حد

کربلا اگه نمی تونم برم من 
اما دلتنگ که می شم میرم به مشهد

توی مشهدش دلم به شور و شینه 
اما باز دل توی بین الحرمینه

به امام رضا می گم گنبدت آقا 
شبیه گنبد طلائیه حسینه

خودتم مثل همون گنبد زردت طلایی 
واسه ما ایرانیا خودت یه پا کربلایی
همیشه سرت شلوغه بسکه مهمون نوازی 
یکی شونم نمیره از در خونه ات ناراضی

اگه من از تموم دنیا سیرم 
اگه می بینی به رضا هم اسیرم

واسه اینه که میخوام آقا یه روزی 
کربلا تو از امام رضا بگیرم

هرکی دل شکسته تر شما بهش امید میدی
دهنشو وا نکرده همینجور ندید میدی

صدای نقاره خونه ات زائر و تکون میده
انگاری که جبرئیل بالای بوم اذون میده

پنجره فولاد تو بیمار را آورده است
تو جوابش را بده دکتر جوابش کرده است

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: میلاد , حیدری , ارزشی , شهریار , شهریارا , در دریاری , یار , گرفتار , کسی , حیدری ارزشی , ایرانی , زیبا , مشهد , آهنگ مشهد , میلاد حیدری ,
:: بازدید از این مطلب : 1405
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 3 مرداد 1396

 

دانلود با کیفیت 128

دانلود با کیفیت 320 

 

 

در دياري كه در او نيست كسي يار كسي
كاش يارب كه نيفتد به كسي ، كار كسي
هر كس آزار منِ زار پسنديدولي
نپسنديد دلِ زار من آزارِ كسي
آخرش محنت جانكاه به چاه اندازد
هر كه چون ماه برافروخت شبِ تارِ كسي
سودش اين بس كه به هيچش بفروشند چو من
هر كه باقيمت جان بود خريدار كسي
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نكوشيد پس گرمي بازار كسي
غير آزار نديدم چو گرفتارم ديد
كس مبادا چو من زار گرفتار كسي
تا شدم خار تو رشكم به عزيزان آيد
با الها ! كه عزيزي نشود خوار كسي
آنكه خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزي است هوادار كسي
لطف حق يار كسي باد كه در دورة ما
نشود يار كسي تا نشود باركسي
گر كسي را نفكنديم بسر سايه چو گل
شكر ايزد كه نبوديم به پا خار كسي
شهريارا سرمن زير پس كاخ ستم
به كه بر سرفتدم ساية ديوار كسي

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: میلاد , حیدری , ارزشی , شهریار , شهریارا , در دریاری , یار , گرفتار , کسی , حیدری ارزشی , ایرانی , زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 1556
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 31 تير 1396

مقصود از حضور قلب در نماز این است که قلب را خالى گرداند از غیر چیزى که بآن تکلم می نماید یعنى دلش و فکرش مشغول به نماز باشد و حواسش متوجه بکلمات  باشد و هر گاه دید فکرش جاى دیگر سیر می کند توجه به نماز کند.

 

آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسیر رضاى خدا است، کاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاکید می کند منافات با حضور قلب ندارد.

 

بزرگان ما براى تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، راه های متعددی همچون: تحصیل معرفت والا به خدا و دنیا، عدم توجه به کارهاى پراکنده و مختلف ، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادات ، پرهیز از گناه، آشنایی به معنی نماز و فلسفه افعال و اذکار آن ، انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب را بیان نموده اند.

 

از این روی استاد حجت الاسلام والمسلمین سید عبداللّه فاطمی نیا به نقل از عالم ربانی فیض کاشانی می فرماید: «اگر کسی یک چیز شیرینی خورده است و در اطراف دهان او از ذرّات آن شیرینی باقی مانده و دهانش را نشسته است، در این حال مگس ها می آیند و در اطراف دهان او می نشینند ؛ و هر چه او با دست آنها را دور می کند، دو مرتبه باز می گردند. آن شخص باید دهانش را بشوید تا شیرینی کاملا از بین برود و مگس ها دفع شوند. !»

 

ایشان می فرماید : «این افکار و خیالات ، مانند همان مگس ها هستند. چون ما با دلهای آلوده به محبت دنیا و زر و زیور آن وارد نماز می شویم، تمام افکار و اندیشه های فراوان که منشا آنها دوستی دنیا و شئون آن است ، بر دل ما هجوم می آورند.»

 

 

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1201
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 31 خرداد 1396

شیخ زکراکی با جذبه، متانت و رفتارش، قریب به بیست میلیون را شیعه کرد. در همان نیجریه، پسر یکی از اهل جماعت، گفته بود: می‌خواهم پیش شیخ زکزاکی بروم. گفته بود: نرو، می‌گویند: یک چای دارد که هر کس آن را بخورد، شیعه می‌شود. گفته بود: پدر خبر نداری، من آن چای را خوردم و کار از کار گذشته است.

 

حالا این چای که از باب مثال است، ببینید چه کسی بوده، چه مقامی داشته، چه جذبه‌ای داشته و چگونه رفتار کرده است. شوخی نیست من و شما در عمرمان توانستیم یکی دو نفر را شیعه کنیم؟! زده نکرده باشیم خوب است، نمی‌خواهد شیعه کنیم. ما گاهی با رفتار و کردارمان همه را زده می‌کنیم. ایشان بیست میلیون را شیعه کرد، طوری که وهابیّت ملعون طاقت نیاورد و دیدید که چه کردند.

 

یکی از عرفای عظیم‌الشّأن فرمودند: مقام ایشان را دیدم، همان که پیامبر به امیرالمؤمنین فرمودند: «شیعتک فی منابر نور و هم جیرانی»، یکی از آن‌ها ایشان بود. پس خدا نگاه نمی‌کند که چه کسی چه شکلی است، زیباست، سیاه است، سفید است و ... .

 

کما این که بیان کردم وقتی ما از آسمان بالا برویم، دیگر عنوان روز و شب معنا ندارد. این هم همین حالت را برای خدا دارد و فقط عمل، ملاک است.

 

لذا آن‌هایی که ایمان دارند، اگر خطایی کنند، پروردگار عالم عذابشان را در همین دنیا قرار داده است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1369
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 29 اسفند 1395

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در سالروز ولادت باسعادت حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) در دیدار جمعی از مداحان و ذاکران اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، سیره و حرکت آن بانوی بزرگوار اسلام در نقش یک رهبر حقیقی و همچنین یک همسر و مادر نمونه را «الگویی کامل برای زن مسلمان» خواندند و تأکید کردند: شاعران خوش‌ذوق و مداحان خوش‌بیان اهل‌بیت باید متناسب با نیاز و وظایف امروز، افکار و جهت‌گیری‌های آن بزرگواران را به گفتمانی رایج در جامعه تبدیل کنند.

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مقامات معنوی و الهیِ سیده‌ی زنان عالَم را خارج از درک و فهم بشر دانستند و افزودند: در موقعیت بسیار دشوار و غیرقابل توصیف بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و در شرایطی که حتی بزرگان و خواصِ از صحابه (به‌جز تعداد معدودی) از حق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دفاع نکردند، حضرت زهرای اطهر(سلام‌الله‌علیها) به مسجد آمد و آن خطبه‌ی غرّاء را در دفاع از حق بیان کرد.

 

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: حرکت عظیم حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در دفاع از ولایت و در نقش یک رهبر واقعی، قابل مقایسه با هیچ فداکاری دیگری نیست و بر اساس همین عظمت است که فردی همچون امام بزرگوار ما -که خود عالم، فقیه و عارف بود- می‌گوید اگر حضرت صدیقه‌ی کبری مَرد بود، پیغمبر می‌شد.

 

ایشان، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) را مصداق کامل «زنِ اسلام» و در بالاترین تراز «زنِ اسلامی» یعنی در حدّ یک رهبر خواندند و با تأکید بر اهمیت شناخت جایگاه زنِ مسلمان، گفتند: با وجود آن عظمت و مقامات خارج از فهم و تصور بشر، یکی از شئون و مشاغل حضرت فاطمه‌ی زهرا، نقش «مادری، همسری و خانه‌داری» است.

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با انتقاد از برخی افراد که با به رُخ کشیدن حرف‌های ناقص و پوچ غرب درخصوص نگاه اسلام به زن خدشه وارد می‌کنند، افزودند: این فریفتگان غافل، خانه‌داریِ زن را تحقیر می‌کنند، درحالی‌که خانه‌داری یعنی تربیتِ انسان، و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر.

 

رهبر انقلاب اسلامی، بیان برخی مطالب به‌عنوان دفاع از حقوق زن را در واقع تضعیف زن دانستند و خاطرنشان کردند: قرار دادن زن به‌صورت متاع و ابزار التذاذ در دنیای غرب، به احتمال زیاد جزو توطئه‌های صهیونیست‌ها با هدف نابود کردن جامعه‌ی بشری است اما متأسفانه گاهی در داخل کشور و برخی محیط‌های اسلامی نیز وظایف و انتظاراتی درخصوص زن مطرح می‌شود که در حقیقت، کوچک کردن و تحقیر زن است.

 

ایشان با اشاره به برخی شباهت‌ها و تفاوت‌های نهاده‌شده در مرد و زن از جانب خداوند متعال، گفتند: مرد و زن از جهاتی همچون «عروج به مقامات معنوی»، «قدرت رهبری» و «توانایی هدایت بشر»، تفاوتی با هم ندارند اما از جنبه‌ای همچون «وظایف در اداره‌ی زندگی» با هم متفاوتند و نمونه‌ی همه‌ی این موارد، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) است.

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به ترویج مفاهیمی همچون «عدالت جنسیتی» و «برابری جنسیتی» در غرب، گفتند: عدالت یعنی شناخت ظرفیت‌های خدادادی و پرورش آن‌ها.

 

ایشان خاطرنشان کردند: امروز اندیشمندان غربی و افرادی که مسائلی همچون برابری جنسیتی را دنبال می‌کردند، از کار خود به‌دلیل مفاسد ناشی از آن پشیمان هستند و امیدواریم منظور کسانی که در داخل کشور، چنین مباحثی را مطرح می‌کنند، همان مفهوم نادرست غربی نباشد.

 

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان، مداحی و ستایشگری اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را «پدیده‌ای انسانی، ایمانی و هنری» خواندند و افزودند: به این فکر کنید که چگونه این پدیده‌ی کم‌نظیر کاملاً به نفع اسلام و مسلمین و در مسیر رضای الهی باشد، زیرا دنیا و تحسین و تمجیدهای دنیوی ارزشی ندارد.

 

ایشان، قالب مداحی را یک شیوه‌ی هنریِ مخصوص خواندند و با تأکید بر پاسداری از نعمت صوت خوش و حنجره‌ی گرم و گیرا، گفتند: نباید قالب مداحی با شیوه‌های هنری دیگر مخلوط شود و مثلاً شعری در مصیبت یا مدح اهل‌بیت در قالب ترانه‌‌ی فردی دور از دین و معنویت و غرق در فساد و مادیات خوانده شود.

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، وظیفه و نقش «محتوا» در مداحی را «معرفت‌افزایی به اهل‌بیت علیهم‌السلام» و «آشنا کردن مردم با وظایف دینی» دانستند و افزودند: جامعه‌ی مداح باید بتواند با نگاه به دنیای روز و متناسب با نیاز زمان و وظایف و جبهه‌بندی‌ها، گفتمان‌سازی کند.

 

 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نقش‌آفرینی مؤثر شاعران و مداحان مذهبی در دوران دفاع مقدس و آماده کردن مردم برای دفاع از کشور، گفتند: با گذشت حدود ۳۰ سال از دفاع مقدس همچنان یاد فکه و شلمچه زنده است زیرا استقلال، آزادی، عزت، هویت، محفوظ ماندن ناموس مردم و ناتوانی دشمن در تسلط بر کشور به‌دلیل همان فکه و شلمچه و فداکاری‌هاست.

 

ایشان هر برهه از زمان را نیازمند فکر و گفتمانی متناسب با آن خواندند و با اشاره به پیشرفت‌های خوب شعر مذهبی خاطرنشان کردند: باید از این فرصت استفاده و با آسیب‌شناسی، از انحراف‌ها جلوگیری کرد.

رهبر انقلاب اسلامی، نوکری واقعی برای اهل‌بیت علیهم‌السلام را «تلاش برای گسترش روزافزون افکار، خط‌مشی و جهت‌گیری آن بزرگواران در جامعه» دانستند و خاطرنشان کردند: این حرکت، کشور و نظام و مردم را عزتمند و پابرجا و مشکلات را برطرف خواهد کرد و اگر ما جامعه‌ای باثبات و برخوردار از مدیریت خوب، استقلال و آزادی داشته باشیم، بهترین تبلیغ برای اسلام خواهد بود.

 

در ابتدای این دیدار، تعدادی از مداحان به مدیحه‌سرایی در فضائل و مناقب حضرت صدیقه‌ی کبری (سلام‌الله‌علیها) پرداختند

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1535
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 18 اسفند 1395
آهنگ ایرانی ام ایرانی میخرم 
 
با صدای میلاد حیدری
 
 
میلاد حیدری
 
 
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: میلاد حیدری , ایرانی ام ایرانی میخرم , اقتصاد مقاومتی ,
:: بازدید از این مطلب : 1754
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 15 بهمن 1395

وصیت نامه اش همان جمله معروف حاج «همت» بود که روی پوستری از تصویر حاج همت بر روی کمدش نصب کرد. جمله ای که می گفت: «با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم.»

«محمودرضا بیضایی» متولد 18 آذر سال 1360 در تبریز است. همان ابتدای جنگ سوریه در سال 90 به همراه تیم رسانه ای مستندسازی به سوریه رفت و به عنوان رزمنده در منطقه ماند. وی سرانجام پس از سال ها مجاهدت 29 دی ماه سال 1392 در حین درگیری با نیروهای تکفیری در اثر اصابت ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه به شهادت رسید. در ادامه خاطره ای از زبان برادر، مادر و همرزمان شهید بیضائی آمده است.

خدا شهادت را به آدم های سخت کوش می دهد

برادر شهید: میدان انقلاب، سر کارگر جنوبی قرار گذاشته بودیم. با پرایدش آمد. سوار شدم و به سمت اسلامشهر راه افتادیم. همیشه می نشستم، توی ماشین بعد روبوسی می کردیم. موقع روبوسی دیدم چشمهایش خون است و سر و ریشش پر از خاک.

از زور خواب به سختی حرف می زد. گفتم: چرا اینطوری هستی؟ گفت: چهار روز است خانه نرفته‌ام.

گفتم: بیابان بودی؟ گفت: آره! گفتم: چرا خانه نمی روی؟ گفت: چند تا از بچه ها آمده‌اند آموزش، خیلی مستضعفند، یکی از آن ها کاپشنش را فروخته و آمده است. به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت. یکبار گفت من یک چیزی فهمید‌ام، خدا شهادت را همیشه به آدم هایی داده که در کار سختکوش بوده‌اند.

با اهلش شوخی می کرد

برادر شهید: محمودرضا گاهی با اهلش به‌ قدری شوخ بود که تا سر کار گذاشتن طرف پیش می‌رفت. من به‌ عنوان برادرش هیچ‌وقت طرف شوخی او قرار نگرفتم. این از چیزهایی است که هنوز هم یادآوری‌اش مرا شرمنده می‌کند. محمودرضا ادب بسیار زیادی با بزرگتر از خودش داشت و حق ادب را ادا می‌کرد. با هم زیاد می‌خندیدیم. خیلی پیش می‌آمد که چیزی از اتفاقات کارش یا مسائل روزمره یا حتی سر کار گذاشتن دوستانش تعریف می‌کرد و می‌خندیدیم، اما هیچ‌وقت نشد من طرف شوخی کوچکی از او قرار بگیرم.

خجالت می کشم به صورت حاج قاسم نگاه کنم

برادر شهید: اسفند سال 88 در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهادت شهید باکری مراسم گرفته بودند. محمودرضا زنگ زد و گفت: می‌آیی مراسم؟ گفتم: می‌آیم، چطور؟ گفت: بیا، سخنران مراسم حاج قاسم سلیمانی است. گفتم: حتما می‌آیم.
 

تا حاج قاسم بیاید، با محمودرضا حرف می‌زدیم؛ ولی حاج قاسم که روی سن رفت، محمودرضا سکوت کرد و دیگر حرف نمی‌زد. من گوشی موبایلم را درآوردم و شروع کردم به ضبط کردن حرف های حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همینطور در سکوت به صحبت ها گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم حرفهایش را جمع بندی می‌کرد، محمودرضا یک مرتبه گفت: حاجی خیلی ضیق وقت دارد. این کت و شلواری که تنش هست را می‌بینی؟ شاید اصرار کرده‌‌اند تا این کت و شلوار را بپوشد و الا حاج قاسم همین قدر هم وقت ندارد.
 

بعد از برنامه، از پله‌های ساختمان وزارت کشور پایین می‌آمدیم که به محمودرضا گفتم: کاش می‌شد حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. گفت: من خجالت می‌کشم وقتی به صورت حاج قاسم نگاه می‌کنم؛ چهره‌اش خیلی خسته است.

در ولایت پذیری به گرد پایش هم نرسیدم

برادر شهید: وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیه‌ای که از آقا گرفته با او دفن شود. جا خوردم، نمی‌دانستم از آقا چفیه گرفته! رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند. مانده بودم با پیکرش چه بگویم. همیشه در ارادت به آقا خودم را بالاتر از او می‌دانستم. چفیه را که روی پیکرش گذاشتم، فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده‌ام.

در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت: «شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمی‌کنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتاده‌ایم.»

با شیعیان کشورهای لبنان، عراق، بحرین، سوریه و… آشنایی داشت و گاهی در موردشان چیزهایی می‌گفت. یکبار پرسیدم: شیعیان لبنان بهترند یا شیعیان عراق؟ گفت: شیعه‌های لبنان مطیع‌ترند؛ ولی شیعه‌های عراق دچار دسته‌بندی و تشتت هستند، اما در جنگیدن و شجاعت بی‌نظیرند؛ دلشان هم خیلی با اهل‌بیت (ع) است، طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را می‌بری طاقتشان را از دست می‌دهند.
 

گفتم: شیعه های_ایران کجای کارند؟ با لحن خاصی گفت: شیعه‌های ایران هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعه‌ها؛ این را از فیلمی که یکبار نشانم داد، فهمیدم. موقع دفن پیکرش، داخل قبر بودم که کسی آمد، بالای سرم و گفت: محمودرضا یک دوست عراقی به اسم… دارد که پیغام داده به برادرش بگویید صورت محمودرضا را داخل قبر از طرف من ببوسد!

شما در پناه شیعیان حضرت علی(ع) هستید

همرزم شهید: یکی از رزمنده‌های مدافع حرم، چند روز بعد از شهادت محمودرضا برایم تعریف کرد که محمودرضا در مناطق مختلف با مردم سوریه ارتباط می‌گرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه چهار زن شدیم که مقابل یک خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمنده‌های سوری که همراه ما بود، گفت: «اینها مشکوکند و شاید انتحاری باشند.» محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آن‌ها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به زبان عربی با آن‌ها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آن‌ها گفت: «نترسید، ما شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) هستیم و شما در پناه مایید.» وقتی این را گفت آرام شدند. بعد با آن‌ها حرف زد و اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از تکفیری‌ها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای شناسایی از مردم منطقه استفاده می‌کرد. یکبار یکی از اهالی منطقه را که اهل سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا طوری با مردم رفتار می‌کرد که آن‌ها را جذب می‌کرد و بعد با همان ها کار می‌کرد.»

باید زودتر به زلزله زده ها کمک کنیم

مادر شهید: در ایام زلزله رودبار محمودرضا کودکى ٩ ساله بود، پس از وقوع زلزله که سازمان هاى امدادى شروع به جمع آورى کمک هاى مردمى کردند به خانه آمد و گفت: مادر می خواهم به زلزله زدگان کمک کنم. گفتم: پسرم آفرین کار خوبى میکنى، بگذار شب پدرت بیاید خانه از او پول می گیریم، میبرى در محل جمع آورى تحویل میدهى.

محمودرضا گفت: نه مادر الان وضعیت آنها خیلى اضطرارى است و باید هر چه سریعتر به آنها کمک برسد تا شب دیر می شود، من می خواهم از وسایل خانه چیزى بدهم.

وقتى شب پدرش به خانه آمد جریان را گفتم که هزینه اى را کمک کند، اما محمودرضا پول را نگرفت و گفت من خودم ظهر کمک کردم.

بعد از چند سال متوجه شدیم پتوى نو، اما قدیمى که در خانه داشتیم را برداشته و برده به محل جمع آورى تحویل داده است.

منبع:دفاع پرس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1779
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 15 بهمن 1395


من توصیه می کنم شما چندین بار زیارت رسول اکرم ازدور را چندین بار بخوانید ، چرا که در آن به مقاماتی از حضرت اشاره می‌شود تاثیر زیادی بر روی شما دارد چرا که همراه یک اعمالی است و نماز آن مهم است شاید بتوان گفت بلندترین زیارتنامه اهل بیت زیارت خود حضرت رسول است.  من تجربه ای از خود را در اختیار شما قرار می‌دهم هر روز قرآن بخوانید، کسی که هر روز یک جزء قرآن می‌خواند و در طول ماه یک ختم قرآن دارد واقعاً برنده است ولی هر روز قرآن خواندن خود را نذر یکی از خاندان اهل بیت کنید مثلاً یک روز را نذر مادر حضرت رسول اکرم کنید یک روز را نذر مادر امیرالمومنین... واقعاً خداوند" یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب" شما را بهرمند می‌سازد

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1700
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 15 بهمن 1395

حاج منصور:

حَتَّى رَفَعْتَ بِهِ نَوَاظِرَ الْعِبَادِ" این مقام پیامبر اکرم است که در منظر بندگان خدا مقام او بالا می‌رود ، کسی که پیرو ایشان است نیز همین اتفاق برای او می‌افتد! مرید پیغمبر باش ،اما بعضی‌ها گرفتار نفس و محیط خودمان هستیم. آقا پس گرفتاری و شکایت خود را به پیش چه کسی ببریم؟ وقتی به جای مناجات به غرزدن بپردازیم این نامیدی به بار می‌آورد، پس این حال بد را به محیط و اطرافیان برمی گردانیم. فکر میکنیم این حال افسرده و ناامید بندگی است اما بندگی انیطور نیست. در مورد پیامبر اکرم می‌فرمایند واقعاً " أَحْیَیْتَ بِهِ مَیْتَ الْبِلادِ" همین اتفاق اخیر درباره آتشنشان‌ها همه مردم ضرر کردند خیلی از آدمهای خوب متضرر شدند، در صبح اتفاق در همان ساختمان زیارت عاشورا برپا بود – مثل هر هفته – خیلی از کسبه غیر از سرقفلی خود در اجناس و ماشین آلات ضرر کردند اما کسی دم برنیاورد، به حرمت ایثارگری آتشنشانها، اصلاً شاید بعد از این به دنبال جبران ضرر بروند اما الان نگاه کنید، همانطور که به وجود پیامبر سرزمینهای زنده می‌شوند" أَحْیَیْتَ بِهِ مَیْتَ الْبِلادِ" یکی از این سرزمینهای مرده قلبهای ما می‌باشد. هر کسی به نسبت مقام و کاسبی و مسئولیت خود به دنبال معیشت خود بودیم که ناگهان یک بیدارباش همه جامعه را فراگرفت. برای مثال همین الان شروع کردند برای انتخابات رفت و آمدهای خود را شروع کردند، کم کم وزیر و وکیل و شورایار می‌آیند برای رأی جمع کردن

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1785
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

سردار حسین سلامی ظهر امروز در کنگره سردار شهید محمود خادمی‌ 1700 شهید شهرستان کاشان اظهار داشت: انقلاب بزرگ امام خمینی (ره)‌ بعثت مجدد اسلام بود و همانگونه که پیامبر(ص) با نزول آیات وحی بر قلبش بشریت را از جاهلیت نجات داد و انسان خفته در گورستان جهان را بیدار کرد و افق‌های بلند خورشید اسلام را بر تمام نقاط عالم گسترش داد تا عدالت، آزادی، اخلاق و معنویت جوهر اصلی حیات انسان شود.

جانشین فرمانده سپاه پاسداران افزود: انقلاب امام خمینی (ره) برای از بین بردن جاهلیت مدرن و بیداری مسلمانان از گورستان جاهلیت نوین بود و انقلاب شکوهمند اسلامی را از افق ایران برای محو حاکمیت غیرمسلمانان آغاز کرد.

وی گفت: تا قبل از انقلاب جهان اسلام بخشی از جغرافیای عالم کفر شده بود و دنیای غرب با محوریت آمریکا بر سرنوشت مسلمانان حاکم شده بود و کفر به خدا و ایمان به طاغوت بخشی از زندگی مسلمانان شده بود و جهان اسلام تحت غارت و چپاول ثروت و هویت فرهنگی از سوی دشمنان اسلام قرار داشت.

سلامی ابراز داشت: هیچ سرزمین مستقلی در اسلام وجود نداشت و حاکمان دست‌نشاندگان استعمار بودند و فقر و بردگی و وابستگی مشخصه اصلی دنیای اسلام را شکل می‌داد اما امام خمینی(ره) با انقلاب نبوی خود روح جدیدی بر پیکره جهان اسلام دمید و شکوه انقلاب شکستن استخوان‌های قدرت بزرگی بود که بر کشورهای اسلامی و ایران خیمه زده بود.

وی تصریح کرد: همانگونه که در بعثت اولیه اسلام منافقان و مشرکان در مقابل طلوع نور خورشید بایستند، در این دوره نیز منافقان و مشرکان بایکدیگر متحد شده‌اند تا نور خداوند بر قلب مسلمانان جلوه‌گر نشود.

سردار سلامی افزود: ایران سرزمینی بود که قدرت‌های بزرگ قدرت خود را از طریق  تسلط بر آن به تمام جهان گسترش می‌دادند و اسلام با پیام های آسمانی خود خواهان جاری کردن احکام خداوند روی زمین بود و این خلاف منافع قدرت های بزرگ بود زیرا اسلام به عدالت، آزادی و استقلال ملت معتقد است درحالیکه غربی‌ها و شرقی‌های ستمگر به ستمگری، غارت و ایجاد دنیایی با محورهای دوگانه می‌اندیشند و برای ملت‌هایی نظیر ما هویت مستقلی قائل نیستند.

جانشین فرمانده سپاه مطرح کرد: دشمنان می‌خواهند در مدار اراده آن‌ها عمل کنیم و امروز تمام قدرت خود را متحد کرده‌اند تا در مقابل انقلاب بزرگ ما بایستند اما طرح هایشان ناکام ماند.

وی ادامه داد: تمام جهان خواستار این بودند که ما را از جغرافیا حذف کنند و نشان دهند ما بدون تکیه بر قدرت‌های نمی‌توانیم بایستیم و بدون وابستگی به آمریکا حیات ملت ممکن نیست اما شهدا نشان دادند با تکیه بر ایمان و اسلام و با تبعیت از رهبری در مقابل هر قدرتی با هر عظمتی می‌توانند بایستند.

وی گفت: تاریخ شکوهمند ما سرشار از این پیروزی‌ها علیه مستکبران است و با تکیه بر جهاد و شهادت در مقابل هر قدرتی می‌توان ایستاد و از شرف و حیثیت مسلمانان دفاع کرد و اگر امروز اجتماع کرده‌ایم تا از شهدا تجلیل کنیم به این دلیل است که هرآنچه امروز عظمت، رفاه، استقلال و آزادی و پیشرفت داریم مرهون خون‌های ریخته شده شهیدان است.

سردار سلامی اعلام داشت: ملت ایران آموخته ‌که اگر جبهه وسیعی علیه دشمنان خدا نگیرد و در مقابل دشمن زانو زند نمی‌تواند به استقلال، عزت، رفاه و پیشرفت برسد و امروز هر کشوری که قوی است، مستقل و پیروز است و سرنوشت دولت‌ها و ملت‌های ضعیف اشغال است.

وی اظهار کرد: تمام قدرت‌های بزرگ در طول 40 سال گذشته تلاش کردند ملت ایران را شکست دهند و توطئه‌ها و فتنه‌های زیادی پیاده کردند که برای گذر از اینها ملت صبر کرده ‌و شهیدان و جانبازان بسیاری داده است.

جانشین فرمانده سپاه گفت: تحریم اقتصادی، جنگ داخلی، تهاجم فرهنگی، ترور دانشمندان و علما، فشار برای ممانعت از پیشرفت علمی هسته‌ای و خلع سلاح کردن از جمله دسیسه‌های دشمن علیه ما بوده ‌که می‌بینید چگونه تمام این توطئه‌ها و فتنه‌ها خنثی می‌شود.

سلامی افزود: نظام اسلامی ایران توانسته ‌نفوذ عظیمی در منطقه جهان اسلام داشته باشد  و موفقیت بزرگ مسلمانان نشان می‌دهد که جغرافیای تسلط بر قدرت‌های جهان اسلام تنگ شده است.

وی تصریح کرد: این ملت آنقدر بزرگ بود که از دیوار تحریم ها عبور کرد و امروز ما در یک جهاد بزرگ درگیریم و تا زمانی که شهادت آرزوی مردان اسلام است و تکیه بر آیات قرآن راه روشن ماست هرگز شکست نخواهیم خورد بلکه شکست را به جبهه دشمن هدایت می‌کنیم.

سلامی خاطرنشان کرد: با تکیه بر ایمان می‌توان بر سلاح پیروز شد و دشمنان ما اکنون هراسناک هستند و قدرت واقعی ما را درک کرده‌اند و دشمنان هرگاه احساس ترس می‌کنند متحد می‌شوند و بر ما فشار می‌آورند و تهدید و جوسازی می‌کنند تا از طریق عملیات روانی بر اراده مردم تاثیر بگذارند.

سلامی اظهارداشت: اگر قدرت موشکی ما قدرتی نبود که بر دل آمریکا هراس وارد کند دلیلی به این جنجال‌ها نبود و امروز قدرت عظیم موشکی ایران جزء قدرت‌های بی‌نظیر بازدارنده جهان است و اگر دشمنان از قدرت هسته‌ای ما ترس دارند به پناهگاه بروند.

وی اعلام داشت: ملت ایران آموخته ‌با تکیه بر ایمان درونی خود عظمت ایجاد کند و این نظام کنونی جهان معتقدند حق با کسی است که غلبه دارد و ما هرگز در مقابل خواسته قدرت‌های جهان تغییر مسیر نمی‌دهیم و هر روز قدرت موشکی و غیرموشکی ما به روز می‌شود.

سلامی گفت: هر روز بر تعداد موشک‌ها، شناورهای جنگی و موشک‌اندازهای پدافندی ایران افزوده می‌شود و آسمان و زمین و دریا تحت کنترل و تسلط این ملت است و اینجا سرزمینی نیست که یک بیگانه بتواند با نیت شوم بر آن پای گذارد؛ اینجا سرزمین دلاوران و شهیدان است.

منبع: تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1621
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

امام در مدرسه علوی بود و گروه گروه مردم از همه جای ایران با اشتیاق برای دیدارش می‌آمدند. آنقدر سیل جمعیت غافلگیرکننده بود که هر برنامه‌ و پیش‌بینی‌ای که کمیته استقبال رشته بود، پنبه شد. ساعت سه تا شش عصر را گذاشتند برای دیدار زن‌ها. از ساعت یازده صبح جلوی مدرسه و تمام خیابان ایران را زن‌ها قرق می‌کردند. بعضی‌ها هم گروهی می‌آمدند و برای اینکه گم نشوند چادرها را به هم گره می‌‌زدند، به خاطر فشار جمعیت روزی چندصدنفر از حال می‌رفتند و زیر دست و پا می‌ماندند، نه امدادگر زنی در کار بود و نه حتی کمیته استقبال، انتظامات ویژه داشت. از این طرف هم همیشه این هراس بود که به خاطر محدودیت در گشتن لباس و چادر، جان امام به خطر بیفتد. دست آخر یکی‌ دو نفر رفتند پیش امام و گفتند:«اجازه بدهید دیدار زن‌ها را به خاطر همین مشکلات تعطیل کنیم». حتی گفتند «این‌ها زیر دست و پا می‌مانند و مرد نامحرم باید بلندشان کند» امام اما بر خلاف انتظار، اخم کرد و گفت: «شما فکر می‌کنید اعلامیه‌های شما شاه را بیرون کرد؟! همین‌ها شاه را بیرون کردند...» بعد هم گفت بروید وسیله رفاه و آسایش آنها را فراهم کنید.

 
زن‌ها شاه را بیرون کردند 
 
بعدها رهبر همین را اینجوری برایمان تعریف کرد: «من اقرار کنم، اول کسی که نقش زنان را فهمید، امام بزرگوار ما بود، مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید در حالی که هیچ‌کدام از ماها نمی‌فهمیدیم، نقش زنان را هم او فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زن‌ها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آن حصار محکمی که انسان به او تکیه می‌داد، خاطر جمع می‌شد، تا بتواند در مقابل این‌جور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه می‌شد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود»

پی نوشت:
۱. از خاطرات حجت‌الاسلام ناطق نوری عضو کمیته استقبال از امام
۲. بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی‌ ۱۳۹۰/۱۰/۱۴

منبع:فردا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2032
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: چهار خصلت است که هر کس دارا باشد خداوند برای او خانه‌ای در بهشت بنا نماید:
هر کسی که یتیمی را پناه دهد و کفالت او کند؛ و ضعیفی را مهربانی کند؛ و به پدر و مادر مهربان باشد و با زیر دست خویش با مهر و نرمی رفتار نماید.

متن حدیث:

اربع من کنَّ فیه بنی الله له بیتاً فی الجنَّة من اوی الیتیم و رحم الضَّعیف و أشفق علی والدیه و رفق بمملوکه.

پی نوشت:
«خصال صدوق، جلد 1 ، صفحه 211»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1756
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

سید محسن میرباقری، کارشناس علوم قرآنی، دوشنبه شب در برنامه «پرسمان» شبکه قرآن با بیان اینکه بر اساس روایات کسی که توبه کرده، مثل کسی است که گناهی نکرد، گفت: این یعنی گناه را از پرونده او پاک می‌شود. همچنانکه فرمودند اگر کسی توبه کند، خدا هم نسبت به او توبه می‌کند.

وی افزود: توبه ما انسانها به سوی خداست و توبه خداوند بر بنده‌اش است. بنده با توبه کردن به سوی خدا و خدا نیز با توبه به سوی بنده‌اش باز می‌گردد.

میرباقری خاطرنشان کرد: بر اساس قرآن و روایات توبه بنده میان دو توبه خداوند است. اولین بار خداوند باب آتشی را باز می‌کند، این در حالی است که بنده باب قهر را اول باز می‌کند، این توبه اول خداوند است. خدا به وسیله ملائکه خود بنده را آماده توبه و وقتی بنده توبه می‌کند، خدا با نظر لطف و رحمت به سوی بنده‌اش باز می‌گردد که این همان توبه دوم خداوند است.

وی افزود: امام سجاد (ع) در مناجات «تائبین» به زیبایی مسئله توبه را باز می‌کنند. ایشان در این مناجات می‌فرمایند خدایا به راستی تو به روی بندگانت دری را گشوده‌ای و اسم آن را توبه نهادی، اگر کسی از ورود به این در غفلت کند، در پیشگاه تو چه عذری دارد؟

میرباقری یادآور شد: خدا کسانی را که زیاد توبه می‌کنند، دوست دارد، یعنی تا مرتکب خطایی می‌شود، از خدا درخواست بخشش می‌کنند و نمی‌گذارند خطایشان کهنه شود. خدا برای خودش توبه‌ای را قرار داده و این برای کسانی است که خطایشان از روی جهالت است و فوراً هم از خطای خود باز می‌گردند. همچنین مطرح شده است که برای کسی که دائم گناه می‌کنند، وقتی زمان مرگش فرا می‌رسد و توبه می‌کند، می‌گویند دیگر زمانی برای توبه نیست.


منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1820
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

حرم مطهر رضوی ملجأ فکری، فرهنگی و معنوی عموم ارادتمندانی است که از نقاط مختلف دنیا و ایرانی اسلامی به این آستان کبریایی مشرف می‌شوند. بسیارند زائرانی که هر زمان پا به این قطعه از بهشت می‌گذارند از سر ارادت و دوست داشتن مقداری از دارایی و یا بهترین چیزی را که دوست دارند، نذر حضرت می‌کنند.
سیدکاظم جعفرزاده، مدیر نذورات کل آستان قدس رضوی در یکی از روزهای سرد زمستانی، به گرمی ما را به حضور پذیرفت و با کلامی شیوا برایمان در مورد ارادت خالصانه زائران آستان مقدس رضوی سخنانی را گفت. مشروح این گفتگو را با هم می خوانیم:

آقای جعفرزاده! ناذرین با چه روش‌هایی می‌توانند نذورات خود را پرداخت کنند؟
خوشبختانه امروزه پرداخت نذر برای زائران حضرت رضا(ع) بسیار ساده شده است، به طوری که می‌توان از راه‌های مختلف این کار را انجام داد. بسیاری از زائران طلا و یا پولی را که نذر کرده اند، داخل ضریح مطهر و پنجره‌ها می‌اندازند. یکی دیگر از راه‌های پرداخت نذورات مراجعه به دفاتر نذورات است که در بسیاری از صحن‌ها و رواق‌ها وجود دارد، امروزه اکثر افراد کمتر پول نقد به همراه دارند و بیشتر از کارت‌های بانکی استفاده می‌کنند، از این رو دستگاه‌های کارتخوان در تمامی دفاتر نذورات وجود دارد. همچنین برای راحتی عموم زائرانی که از کشورهای مختلف برای زیارت حرم مطهر رضوی می‌آیند، تمامی ارزهای خارجی نیز در دفاتر نذورات گرفته می‌شود.

برخی دوست دارند که مواد غذایی مانند خرما، زعفران، گندم، حبوبات، البسه، ویلچر، قالی و قالیچه، لامپ روشنایی و کالاهای ارزشمند قدیمی را نذر امام رضا(ع) کنند، از این رو دفاتر نذورات غیر نقدی مستقر در مبادی ورودی حرم مطهر این دسته از نذرها را تحویل می‌گیرند و رسید آن را به شخص می‌دهند. یکی دیگر از راه‌های پرداخت نذورات واریز وجه مورد نظر به شماره‌های کارت و حساب‌های آستان قدس رضوی است.

* چه تعداد دفتر نذورات در مجموعه حرم مطهر رضوی وجود دارد؟
تا سال ۱۳۴۴هجری شمسی در آستان قدس حضرت رضا(ع) محل و یا دفتری جهت دریافت  نذورات وجود نداشت و عموماً افراد نذورات نقدی و طلا و نقره و جواهر زینتی خود را به داخل ضریح مطهر می‌انداختند.
نخستین دفتر مستقل جهت دریافت نذورات نقدی و اشیای با ارزش در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی  در رواق دارالسرو حرم مطهر ایجاد شد و دریافت دام زنده و گوشت، حبوبات، زعفران و... و. به صورت مستقیم توسط مهمانسرا تحویل و رسید آن به افراد داده می‌شد.

اما اکنون به منظور دسترسی راحت زائران، بیش از ۲۰ دفتر در صحن‌ها، رواق‌ها و ورودی‌های حرم مطهر وجود دارد که از این تعداد ۱۱ دفتر به صورت شبانه روزی و بقیه از ساعت هفت تا ۲۱ آماده دریافت نذورات نقدی و غیرنقدی زائران می‌باشند.

*در بین دفاتر نذورات، بیشترین مراجعات به کدام دفتر است؟
دفاتر نذورات واقع در رواق‌های دارالسرور، دارالولایه و دارالسعاده بالاترین مراجعات را دارند.

* عموماً نیات ناذرین که به دفاتر نذورات مراجعه می‌کنند، در چه حوزه‌هایی است؟
بیشتر نیات ناذرین در مورد نذر امام رضا(ع)، هدیه به امام رضا(ع)، نذر وسایل نقل و انتقال زائر، نذر میهمانسرای حضرت، نذر قسمتی از دام، نذر دام، نذر فرش‌های حرم مطهر، نذر روشنایی حرم مطهر، نذر بنای حرم، کمک به ساخت و توسعه مساجد، قربانی عید، رد مظالم، عقیقه، صدقات و خیرات، خواندن زیارتنامه و ادعیه، ختم قرآن، ایتام و فقرا می‌باشد که افراد بر اساس نیاتی که دارند، رسید دریافت می‌کنند.

* در بین این نیات، بیشتر نذورات در چه حوزه‌ای است؟
در بین ایرانی‌ها بیشترین نذورات ناذرین جهت میهمانسرای حضرت رضا(ع) می‌باشد و پس از آن مرمت و نگهداری ابنیه تاریخی اماکن متبرکه و فرش حرم، بیشترین ناذرین را به خود اختصاص داده است.
 سالانه بیش از ۷ هزار گوسفند زنده نذر میهمانسرای حضرت می‌شود که این گوسفندان توسط ناذران محترم از راه‌های دور و نزدیک جهت اهدا به میهمانسرای این بارگاه ملکوتی حمل و تحویل دفتر دریافت وام می‌دهند. همچنین برخی از زائران نذورات نقدی و غیرنقدی مانند حبوبات، برنج و... در این خصوص دارند، که تحویل دفاتر می‌دهند.

جالب است که بدانید بیشتر نذورات زائران غیر ایرانی به ویژه پاکستانی در حوزه امور جاری اماکن متبرکه و مرمت و نگهداری ابنیه تاریخی آن است.

* اشاره کردید که سالانه ۷ هزار گوسفند زنده برای مصرف در میهمانسرا تحویل دفتر نذورات دام می‌شود، در این دفاتر آیا گوشت گوسفند  و ... هم پذیرفته می‌شود؟
خیر، با توجه به مسایل بهداشتی که باید رعایت شود، در دفاتر نذورات دام تنها گوسفند زنده دریافت می‌شود و یا افراد با پرداخت وجه نقد می‌توانند در قسمتی از دام نیز سهیم شوند.
حتی گاهی دام‌های تحویلی به دلیل لاغری و نداشتن گوشت کافی بعد از مدتی نگهداری در مزرعه، ذبح می‌شوند و در اختیار میهمانسرا قرار می‌گیرند و یا اگر این دام‌ها به دلیل نداشتن گوشت کافی قابل مصرف نبود، فروخته و با وجه آن به صورت جایگزین برای میهمانسرا گوشت خریداری می‌شود.

علاوه بر ۷ هزار گوسفند زنده‌ای که برای میهمانسرا ناذرین نذر می‌کنند، سالانه حدود ۶ تا ۷ هزار گوسفند زنده و یا هزینه یک گوسفند برای عقیقه تحویل نذورات حرم مطهر رضوی می‌شود که گوشت‌های این گوسفندان توسط معاونت امداد مستضعفان آستان قدس رضوی برای محرومان و مستضعفان و مراکز خیریه صرف می‌شود.

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1806
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: شام غریبان بود من در نیکنام (بلواری در منطقه 14 تهران) قدم می‌زدم. آن وقت در نیکنام زندگی می‌کردم. می‌دانید که شام غریبان چراغها را خاموش می‌کنند و دسته هم که می‌آید یک چراغ کوچک یا شمع یا مشعل کوچک جلوی قافله‌شان است، مابقی همه تاریک است و در تاریکی در کوچه‌ها می‌رفتند. من هم قدم می‌زدم. شام غریبان جایی نبود که برای روضه‌خوانی و تماشای سینه‌زنی بروم. گفتم در خیابان می‌روم و دسته‌ها که می‌روند. تنها بودم.

دیدم داخل کوچه‌ای دو نوجوان 14-15 ساله با هم‌اند، یکی از آنها به دیگری می‌گوید بیا برویم میدان ژاله، سینما. دیگری گفت تو که می‌دانی من در ماه محرم سینما نمی‌روم. اولی گفت بیا برویم، امروز عاشورا بود و تمام شد. امشب سینماها باز کرده‌اند. دومی گفت نه من نمی‌ایم. اولی چند بار التماس کرد، تا این که آن یکی که التماس‌ها را جواب می‌داد و می‌گفت نمی‌توانم و نمی‌آیم یک باره گریه افتاد، چون دید رفیقش او را رها نمی‌کند شکست خورد و گریه افتاد. تا او گریه افتاد آن یکی هم گریه افتاد. دو نفری گریه می‌کردند. من در خیابان مرتباً این طرف کوچه می‌رفتم و آن طرف کوچه می‌رفتم. آن شب چنان تماشایی از صفات و اخلاق امام حسین(ع) و گرفتن این دو جوان کردم! پدر و مادر، کجا می‌توانند چنین کنند؟ این به او گفت بیا سینما برویم. او این را به عرض برد. اول التماس کرد که مرا رها کن، من محرّم‌ها این کاره نیستم، تا دید دارد مغلوب می‌شود گریه افتاد، تا گریه افتاد آن یکی که التماس می‌کرد هم گریه افتاد. دو نفری گریه کردند و گریه‌شان طول کشید. من مرتّباً این طرف می‌رفتم و آن طرف می‌رفتم و هی تماشا کردم؛ خدایا اینها چه کار می کنند، این محبت چقدر آقاست و این صدق چقدر ریشه دارد. شما هم همه این گونه‌اید. ماجرای آنها را چون با چشم خودم دیدم و قدم زدم و بهره‌اش را بردم، شرح دادم و به شما هم ارائه دادم.
آخرش هم رفیق را بر می گرداند. رفیق خوب، خیلی چیز خوبی است. ان‌شاء الله همه شما که جوانید رفقای خوب داشته باشید. رفیق خوب هیچ وقت رفیقش را رها نمی‌کند. ببین می‌خواهد او را سینما ببرد، آیا او که می‌خواهد عرش برود نَبَرَد؟ یکی از آنها می‌خواست به عرش برود و دیگری به فرش. آن شب تصادفاً این گونه شد. شاید فردا شب آن یکی می‌خواست عرش برود. اما دو نفر بودند. آن یکی می‌خواست سینما برود و دیگری می‌خواست شب شام غریبان، در کوچه‌ها، غریب راه برود.
امیدوارم همه‌تان بر روی نیّت‌های خوبی که در قلبتان هست کار کنید. آیا امشب به این روایت توجه کردید؟ در نهج‌البلاغه هست، نمی‌خواهد خیلی بگردید. صفحه‌ای هم هست، اگر یادداشت کنید آن را در خانه پیدا می‌کنید. ان‌شاءالله خداوند به برکت محمّد و آل محمّد(ص) برکات خود را زیاد کند.

 

پی نوشت:

کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 199
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1717
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

همزمان با سالروز ولادت حضرت زینب(س) شاید یکی از مهم‎ترین نکاتی که در شناخت حضرت زینب(س) مورد غفلت قرار گرفته است، معرفی شاخصه‎های این بانوی گرامی اسلام بر اساس آیات قرآن است، زیرا تا الان بیشتر بر اساس مطالعات تاریخی به شخصیت والای حضرت پرداخته‎اند. بر این اساس چهره قرآنی حضرت زینب(س) را بر اساس سخنان مقام معظم رهبری می‎خوانیم.

رهبر معظم انقلاب با مقایسه رنج آسیه(س) با رنج جسمانی حضرت زینب(س) در بیانات خود فرمودند: «یک مقایسه‌ کوتاه بین زینب کبرى(س) و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبرى را نشان می‎دهد. در قرآن کریم، زن فرعون براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا نمونه‌ ایمان شناخته شده است، آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسى ایمان آورده بود و دلبسته‌ آن هدایتى شده بود که موسى عرضه می‌کرد، وقتى در زیر فشار شکنجه‌ فرعونى قرار گرفت که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجه‌ جسمانى او، او را به فغان آورد «إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» از خداى متعال درخواست کرد که پروردگارا! براى من در بهشت خانه‌اى بنا کن. در واقع، طلب مرگ می‎کرد؛ می‎خواست که از دنیا برود. «وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» من را از دست فرعون و عمل گمراه‌کننده‌ فرعون نجات بده. در حالى که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادى از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنج‌هاى روحى که براى زینب کبرى پیش آمد، اینها براى جناب آسیه - همسر فرعون - پیش نیامده بود ... وقتى از او سؤال می‎شود که چگونه دیدى؟ می‎فرماید «مارأیت الّا جمیلاً» این همه مصیبت در چشم زینب کبرى زیباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعتلاى کلمه‌ اوست.»

رهبر انقلاب در ادامه کلام ارزشهای دینی کنونی را در گروی صبر و استقامت حضرت زینب(س) معرفی کردند. در این راستا اشاره داشتند: «نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. بقاى دین اسلام، بقاى راه خدا، ادامه‌ پیمودن این راه به بندگان خدا یعنی امام حسین‌بن‌على علیه‌السلام و(به تبع ایشان) زینب کبرى(س) متکى شده و مدد و نیرو گرفته است. یعنى آن  صبر عظیم، آن ایستادگى، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما مى‌بینید ارزشهاى دینى در دنیا، ارزشهاى رایج است.(بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش (19/11/88)

منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2020
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

امیرمحسن شیخان

یکی از زیباترین و قوی‌ترین تعابیری که توسط زینب (س) در ماجرای کربلای امام حسین (ع) بیان شد، «ما رأیت الا جمیلا» است. به راستی این تعبیری است که امروزه پس از گذشت هزار و اندی سال، هیچ کسی نتواسنته است تبیین و مفهوم صحیحی از آن ارائه دهد و صرفاً نظرات شخصی و ذوقی در این باره مطرح شده است. این در حالی است که تبیین و مفهوم‌یابی این تعبیر حضرت از بزرگان دین که سال‌ها به مطالعه در این عرصه پرداخته‌اند، توقع زیادی نیست. به عبارت دیگر، نه تنها مردم آن زمان نفهمیدند که حضرت زینب (س) چه کلامی فرمودند، بلکه امروزه نیز به اوج قله کلام ایشان کسی دست نیافته است.

اینکه حضرت زینب (س) در کاخ دشمن و در آن فضای خاص که برادر و فرزندانشان را کشته شده دیدند، فرمودند «ما رأیت الا جمیلا»، با هیچ منطق و استدلالی قابل فهم نیست، جز با منطق نور و نگاه آسمانی به ابعاد مختلف ماجرای امام حسین (ع). نگاهی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است و بیشتر به جنبه‌های دیگری چون کشتار، خون و شمشیر ... توجه شده است. ایشان با کلامی نورانی دشمن را در کاخ خود تحقیر کردند و چنان داغی بر دل بر آنان گذاشتند که بعد از گذشت هزار و اندی سال از گذشت آن ماجرا، همه از مجاهدت عزت‌مندانه آن حضرت می‌گویند و افتخار می‌کنند.

کلام حضرت زینب (س) در حقیقت توصیف نحوۀ حرکت دادن کاروانیان امام حسین (ع) است و این همان چیزی است که امروزه شیعه به آن نیاز دارد. شیعه باید می‌دانست که برای حسینی شدن باید چون کاروانیان حسینی روحیه اطاعت و تبعیت یعنی جا پای جای امام گذاشتن را یاد بگیرد، شیعه باید آنقدر رشد کند که در اندک زمان به عالی‌ترین جایگاه‌ها رسانده شود، همچنان که اصحاب امام حسین (ع) در 32 به اعلی‌علیین رسانده شدند. شیعیان و مومنان باید طوری رشد کنند که مصداق این جمله امام حسین (ع) یعنی «رأیهم رأیی و أمرهم أمری» قرار گیرند. به راستی چه توفیقی بالاتر از این وجود دارد؟

حضرت زینب (س) چه چیز دیدند که چنین فرمودند؟ ایشان دیدند که چگونه اصحاب در کاروانی با قالفه‌سالاری امام حسین (ع) رشد کردند، ایشان هنرنمایی امام (ع) را در تعلیم و تربیت اصحاب دیدند، ایشان نمود و ثمره تربیت اصحاب را در صحنه آزمون در عصر عاشورا دیدند که چگونه نزد امامشان درس پس دادند، اینجاست که باید گفت حضرت زینب (س) زیبایی را در بُعد مادی و دنیایی آن حادثه ندیدند و یقیناً زیبایی مدنظر ایشان متعلق به آسمانهاست.

به نظر می‌رسد این کلام حضرت زینب (س) باید به عنوان یک رمز و راز باقی می‌‌ماند و اصلاً شاید نباید این راز در طول تاریخ آشکار می‌‌شد، چراکه با گشایش این رمز، بسیاری از معارف شیعیان تبیین می‌شود. امروزه با گذشت زمان و با برپایی انقلاب اسلامی گویا راه آسمان به زمین بازتر از گذشته شده است و نور آسمان دارد تأثیر بر زمینیان می‌گذارد و به مرور این رمز را آشکار می‌سازد.

شاهدمان برای این کلام جریان «اربعین حسینی» است که چند سالی است رنگ و بوی دیگری نسبت به گذشته پیدا کرده است. در اربعین حسینی فضایی سرشار از نور، محبت، ایثار و عشق وجود دارد و به تبع همین مسئله، زیباترین رفتارها را از مردم شاهدیم، وقتی آدمی در راهپیمایی اربعین حسینی توفیق حضور پیدا می‌کند، نمی‌تواند کلامی به غیر از «ما رایت الا جمیلا» بر لب براند. به عبارت دیگر، در فضای اربعین است که باید این جمله حضرت زینب (س) را به عنوان رمز فهم عاشورا مورد توجه قرار دهیم.

وقتی با چنین نگاهی یعنی از پنجره «ما رأیت الا جمیلا» به ماجرای عاشورا می‌نگریم، برکات و ثمرات زیادی نصیبمان می‌شود و این هنر حضرت زینب (س) است که کلید مرجع ورود مؤمنان و شیعیان به تفکر و درک ماجرای عاشورا را بیان فرمودند.

منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1727
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

متن حدیث را از کتاب معاني الأخبار منتشر می کند.

قَالَ النَّبِيُّ (ص): إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا زَبْرَ لَهُ وَ قَالَ هُوَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند تبارك و تعالى مؤمن ضعيفى را كه هيبت و صلابت ندارد دشمن مى دارد. آن حضرت فرمود: او كسى است كه نهى از منكر نمى كند.

 

پی نوشت:

معاني الأخبار، النص، ص: 344.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1692
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 بهمن 1395

پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 نقطه عطفی در تاریخ ایران و جهان در قرن حاضر به شمار می‌‌آید که منجر شده تا صاحب‌نظران و کارشناسان بسیاری در حوزه‌های مختلف به این رویداد بپردازد و در باب و باره آن سخن بگویند. 

هرچند وقوع جنگ تحمیلی در زمانی نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد تا تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از زمانی دیرتر از تاریخ شفاهی دفاع مقدس شروع به کار کرد و از این نظر، ضعف‌هایی دارد، اما تاکنون کتاب‌های متعددی منتشر شده‌اند که پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش‌‌های مردم برای به ثمر نشستن آرمان‌، آرزو و آلامشان را از زبان مسئولان، فعالان و مبارزان در گروه‌های مختلف و مردم بیان می‌کنند. در واقع، کتاب‌های منتشر شده انقلاب را از زبان کسانی نقل کرده‌اند که خود ارتباطی مستقیم و تأثیرگذار بر این جریان داشته‌اند؛ از اعضای گروه‌ها و نحله‌های مختلف گرفته تا مردم عادی که تمام آرزویشان در دیدن روی امام(ره) خلاصه می‌شد.

کتاب «کالک‌های خاکی» نوشته گلعلی بابایی و حسین بهزاد از جمله آثار حوزه خاطرات است که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این اثر خاطرات سردار عزیز جعفری، فرمانده سپاه را روایت می‌کند. راوی در این اثر که جلد نخست خاطرات او به شمار می‌آید، عمده خاطرات پیش از انقلاب و حوادث ابتدای انقلاب و جنگ را روایت می‌کند. کتاب از توصیفی با خانواده راوی از زبان او آغاز می‌شود، سپس در ادامه ورود او به دانشگاه آغاز می‌شود و سپس در ادامه،‌ تلاش دانشجویان خط امام و مردم برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی روایت شده است. یکی از نقاط قوت این کتاب، بیان جزئیات حوادث مختلف مانند درج یک مقاله در روزنامه و واکنش مردمی به آن و ... است که نشان‌دهنده اشراف راوی بر ارزش این خاطرات است.

یکی از بخش‌های خواندنی کتاب، روز 12 بهمن‌ماه، دغدغه مردم برای ورود امام(ره) به ایران و تلاش برای محافظت از ایشان است. در این بخش می‌خوانیم:

سرانجام، دولت غیر قانونی شاهپور بختیار در مقابل صلابت انقلابی توده‌های محروم به زانو درآمد. از طریق دوستانمان، در کمیتة استقبال مردمی، مطلع شدیم قرار است حضرت امام روز 12 بهمن‌ماه 1357 به تهران مراجعت کنند.

گرگ و میش غروب 11 بهمن‌ماه 1357، گروه بیست نفره ما دوباره در منزل من جمع شدیم. سحرگاه 12 بهمن‌ماه 1357، قبل از اذان صبح، راه افتادیم به سمت بهشت‌زهرا(س). چنان‌ که قبلاً هم اشاره کردم، وظیفة گروه حفاظت از جایگاه سخنرانی امام در بهشت‌زهرا(س) بود. در مکانی نزدیک جایگاه مستقر شدیم. سوز سرمای زمستانی سحرگاه، آن هم در بیابانی درندشت، مثل شلّاق بر بدنمان می‌نشست؛ اما، آن‌قدر تشنة دیدار امام بودیم که هیچ سرمایی را احساس نمی‌کردیم. نماز صبح را همان‌جا خواندیم.

با روشن شدن هوا سرِ پست‌های خودمان مستقر شدیم و منتظر ماندیم تا امام تشریف بیاورند. هم‌زمان، گروه‌گروه مردم مشتاق، به عشق دیدار امام و شنیدن صحبت‌های ایشان، اطراف جایگاه مستقر شدند. هیجان و التهاب ناشی از انتظار مانع آن می‌شد که گذر زمان را احساس کنیم. هنگامی که هلی‌کوپتر ترابری S.T.214 حامل امام خمینی در حال فرود آمدن در نزدیکی جایگاه برای پیاده کردن ایشان بود، ابراز احساسات مردم به اوج رسید.

جایی که من پست می‌دادم با محل استقرار و سخنرانی امام حدود هشتاد متر فاصله داشت. از آنجا کاملاً می‌توانستم افراد داخل جایگاه را ببینم. آقایان صدوقی، مطهری، مفتح، و ناطق‌نوری از افراد حاضر در جایگاه بودند. بعد از جلوس امام خمینی در جایگاه، آیت‌الله صدوقی بیشتر از بقیة افراد مردم را به نظم و آرامش دعوت می‌کرد. ایشان با لهجة شیرین یزدی از مردم می‌خواست سرِ جای خودشان بنشینند تا امام هر چه زودتر بتواند سخنرانی‌اش را شروع کند. بعد از صحبت‌های آقای صدوقی، آقایان مفتح و مطهری هم پشت میکروفن، خطاب به انبوه جماعت، تذکراتی دادند و بعد سخنرانی امام شروع شد ...».

هرچند تحلیل‌های فرمانده سپاه در بیان خاطرات کمتر به چشم می‌خورد و این خود یکی از نقاط قوت آثار در حوزه تاریخ شفاهی محسوب می‌شود، اما موضع وی در قبال حوادث مختلف نیز خالی از لطف نیست. سردار جعفری در ادامه این خاطرات، به سخنرانی تاریخی امام(ره) می‌پردازد و فضای کلی جامعه را پس از ورود امام به کشور توصیف می‌کند:

«سخنرانی آتشین امام خمینی(ره) در بهشت‌ زهرا و کنار مزار شهیدان انقلاب، به‌خصوص آنجا که فرمود: «... من دولت تعیین می‌کنم. من توی دهن این دولت می‌زنم.» دولتِ غیر قانونی شاهپور بختیار را چنان در منگنه قرار داد که قدرت تصمیم‌گیری از او و حامیانش به‌کلی سلب شد. برعکس، در جبهه انقلاب، با استقرار امام خمینی در مدرسه علوی تهران و سازمان‌دهی دقیق‌تر نیروهای انقلابی، روال امور در مسیر بهتری قرار گرفت.

چند روز به همین منوال گذشت تا اینکه فرمانداری نظامی تهران و حومه روز یک‌شنبه، 21 بهمن‌ماه 1357، با صدور اعلامیه‌ای، که در ساعت 2 بعد از ظهر از اخبار سراسری رادیو پخش شد،‌ مقررات منع عبور و مرور را به جای 9 شب تا 5 صبح، از 4:30 بعد از ظهر تا 5 بامداد اعلام کرد. این مانور غیر منتظره بقایای رژیم سلطنتی، که از آن بوی توطئه‌ای شوم به مشام می‌رسید، خیلی زود و به فاصله کمتر از یک ساعت از زمان پخش آن خبر به وسیلة امام خمینی بی‌اثر شد. ساعت 4 بعد از ظهر همان روز خبردار شدیم امام، با انتشار اعلامیه‌ای خطاب به اهالی پایتخت، اولاً حکومت نظامی را غیر قانونی اعلام کرده و ثانیاً از مردم خواسته به جای نشستن در منازلشان به خیابان‌ها بریزند و مقررات منع آمد و شد را نادیده بگیرند.

حوالی غروب روز یک‌شنبه، 21 بهمن‌ماه، بعد از صدور اعلامیه امام خمینی، با خودم گفتم با این فرمان امام دیگر ماندن در دانشگاه و منزل حرام است و باید مثل بقیه مردم کف خیابان‌ها باشم. با چند نفر از رفقای دانشجو مشورت کردم. آن‌ها هم، ضمن تأیید حرف‌های من،‌ گفتند: «این اطلاعیه فرمانداری نظامی بوی خیر نمی‌دهد.» بعد از سرنگونی رژیم و دستیابی انقلابیون به اسناد ساواک، ماهیت واقعی این حرکت مشکوک رژیم در آن روز برملا شد.

... حوالی بعد از ظهر روز دوشنبه، 22 بهمن‌ماه 1357، از آخرین بازداشتی بداقبالی که به جمع ما ملحق شد وضعیت بیرون را جویا شدیم. او گفت: «نگران نباشید. کار این‌ها تمام است. کل رژیم در حال سرنگونی است.»

ساعت 5 بعد از ظهر، هر چه نگهبان‌ها را صدا زدیم هیچ‌کس جوابمان را نداد. فهمیدیم همه زندانبان‌های ما از آنجا فرار کرده‌اند و ما مانده‌ایم و خودمان و لاغیر! ناچار با همان دست‌های بسته شروع کردیم به شکستن در سلول. با دردسر بسیار بالاخره موفق شدیم از بازداشتگاه‌ خارج شویم. حین جست‌وجوی ساختمان، تعدادی اسلحه پیدا کردیم و به همان تفنگ‌ها مسلح شدیم.

در گوشه و کنار پادگان هنوز نظامیانی بودند که مقاومت می‌کردند. تعدادی هم، گیج و سردرگم،‌ نمی‌دانستند چه کاری باید انجام بدهند. همه آن نظامی‌ها را، که حدود صد نفر می‌‌شدند، یک ‌جا جمع کردیم و به آن‌ها گفتیم: «چرا بیهوده دارید مقاومت می‌کنید؟ فرماندهان کله‌گنده شما فرار کرده‌اند. شما هم بهتر است به مردم ملحق بشوید.» بعد از یک ساعت صحبت، آن‌ها کوتاه آمدند و سلاحشان را زمین گذاشتند و تسلیم شدند. در این فاصله تعدادی جوان مسلح انقلابی به داخل پادگان رخنه کردند. ما، وقتی دیدیم نظامی‌ها تسلیم شده‌اند، به جوان‌‌هایی که داخل پادگان آمده بودند، گفتیم: «این نظامی‌ها داوطلبانه تسلیم شده‌اند. شما با آن‌ها کاری نداشته باشید.»

خیلی دوست داشتم بدانم خارج از محوطه بسته آن پادگان چه خبر است. برای همین سریع از پادگان بیرون زدم و با مشاهده اولین تاکسی، که از آنجا رد می‌شد، به راننده‌ گفتم: «آقا، میدان 24 اسفند؟» راننده تاکسی بی‌درنگ گفت: «بپر بالا داش!» با اسلحه‌ای که همراهم بود سوار تاکسی شدم. از راننده پرسیدم: «چه خبر از شهر؟» شنگول و سرحال جواب داد: «همه‌چیز تمام شده. ممددماغ رفت بَرِ دستِ کورش و داریوش جونش!»

حال و هوای خیابان‌های پایتخت هم همین واقعیت را نشان می‌داد. مردم، از زن و مرد و پیر و جوان، خوشحال و سرمست، مسلح و غیر مسلح، مشغول جشن و پایکوبی بودند ...».

علاقه‌مندان به تهیه و مطالعه این اثر می‌توانند به فروشگاه‌های انتشارات سوره مهر یا سوره مهر الکترونیک مراجعه کنند.

منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1596
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه