میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4621
:: باردید دیروز : 817
:: بازدید هفته : 4621
:: بازدید ماه : 6167
:: بازدید سال : 132096
:: بازدید کلی : 997530
نویسنده : گمنام
دو شنبه 31 خرداد 1395

حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان استاد اخلاق و مفسر قرآن کریم در دوازدهمین روز ماه مبارک رمضان در مسجد حضرت امیرالمؤمنین(ع) تهران طی سخنانی اظهار داشت: وجود مبارک رسول خدا(ص) ده خصلت اخلاقی برای اهل درک و فهم بیان فرموده‌اند؛ یکی از موفقیت‌های مهم این دسته از افراد، جواب دادن به نبوت پیغمبر اکرم(ص) است.

 

وی گفت: شیعه و غیر شیعه در مهم‌ترین کتاب‌های خود نقل کرده‌اند که رسول خدا(ص) فرمودند «علت مبعوث شدن من به رسالت این است که ارزش‌های اخلاقی را در مرد و زن به کمال برسانم»؛ چراکه اخلاق مایه ایمان و عمل صالح و انجام خیر است.

 

استاد انصاریان ابراز داشت: مرحوم کلینی(ره) در کتاب کافی از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که: در ترازوی عمل انسان در قیامت، عملی سنگین‌تر و پر وزن‌تر از اخلاق خوب نیست؛ همان‌طور که وجود مبارک حضرت محمد(ص) بر بلندای ارزش‌های اخلاقی عظیم قرار داشتند.

 

وی خاطرنشان کرد: بر اساس آیات قرآن کریم اگر پیامبر اکرم(ص) سلم فردی خشن یا سنگ‌دل بودند، احدی بر دین اسلام باقی نمی‌ماند؛ بنابراین وجود ارزش‌های اخلاقی در انسان می‌تواند مؤثرترین درس دین و اخلاق برای دیگران باشد.

 

استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در روایتی می‌فرمایند: «هر انسانی به واسطه فهم و درکش، اهل پند گرفتن و عبرت گرفتن می‌شود»؛ کسی که درک و فهم داشته باشد، می‌داند اگر کار خوب یا بدی در این دنیا انجام دهد، روزی به خودش باز می‌گردد.

 

وی یادآور شد: خداوند متعال تمامی احکام واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح را از روی محبت به بندگان وضع کرده است؛ انسانی که فهم داشته باشد، بی چون و چرا تمامی احکام دینی را می‌پذیرد حتی اگر فلسفه آنان را نداند؛ اهل عقل و فهم، از گرفتار شدن در امان هستند زیرا رعایت احکام شرعی، گرفتاری‌های دنیوی و اخروی را از انسان دور می‌کنند.

 

استاد انصاریان با اشاره به ادامه روایت حضرت رسول(ص) در بیان خصلت‌های انسان‌های فهمیده، ادامه داد: انسان فهمیده اهل تواضع و فروتنی است، برای خودش جایگاه خاصی در برابر دیگران قائل نیست و هیچ‌گاه احدی را از خود پایین‌تر نمی‌بیند.

 

وی در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: اهل فهم هرچه بالاتر می‌روند و عالم‌تر و صاحب منصب‌تر شوند، متواضع‌تر می‌شوند؛ همان‌طور که اهل‌بیت معصومین علیهم‌السلام با تمام عظمتی که داشتند، هیچ‌گاه برای خود جایگاهی قائل نبودند و با فقرا هم سفره می‌شدند.

 

استاد اخلاق حوزه علمیه قم تصریح کرد: حضرت موسی بن جعفر می‌فرمایند: «هر چیزی در این عالم مرکبی دارد؛ مرکب عقل تواضع است»؛ کسی که تواضع ندارد، عقلش معطل است و فایده‌ای برایش ندارد.

 

وی عنوان کرد: امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند که خدا دو فرشته موکل بر بندگان کرده است؛ این دو فرشته هر مرد و زنی را دارای فروتنی ببینند، مرکب قیامتی او را بالا ببرند و در میان مردم عزیزش کنند؛ اما اگر انسانی را مغرور و متکبر ببینند، او را به خاک می‌کشند.

 

استاد انصاریان گفت: با توجه به مطالعه کتاب‌های عالمان بزرگ شیعه از قرن ششم تا کنون، همگی از دختر سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در خرابه شام نام برده‌اند؛ توهین منکرین به این دختر سه ساله حرام است، چراکه ایشان تمام کتاب‌های شیعه را ندیده‌اند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 3140
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395

دانلود آهنگ مدافعان حرم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ســـــیاســـــی , مــــــداحــــــى , دفــاع و امنیت , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم , آهنگ مدافعان حرم , آهنگ مدافعان حرم میلاد حیدری , میلاد حیدری , آهنگ مدافعان حرم , دانلود اهنگ میلاد حیدری , آهنگ حماسی , اهنگ مدافعان حرم با صدای میلاد حیدری ,
:: بازدید از این مطلب : 2526
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 فروردين 1395

پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: «إن‏ من‏ تعظيم‏ جلال اللّه، کرامة ذي الشيبة في الإسلام و حامل القرآن و الإمام العادل‏»، از بزرگداشت آن جلال و شکوه و عظمت پروردگار عالم، این است: احترام نهادن به ریش‌سفیدان؛ یعنی آن کسانی که در کبر سن هستند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2183
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 24 بهمن 1394

مراسم هفتگی جلسه درس اخلاق آیت الله جاودان در حسینیه شیخ مرتضی زاهد برگزار شد.

در ادامه متن سخنان آین استاد اخلاق را بخوانید:

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین

آیا این این غیبت است؟

مساله. یک کسی یک کار خلافی، خلاف شرعی، خلاف اخلاقی انجام داده. خودش برای من گفته. خب من از این مطلع شده ام دیگر. حالا مثال می زنیم. معمولا سیگار کشیدن را به عنوان مثال کار بد می گوییم. من می گویم آقا من می دانم فلانی سیگار می کشد. این غیبت است. من اطلاعی را که از طریق خود او نسبت به کارش یافته ام [به کسی می گویم.] یک وقت دیده ام و می گویم. یک وقت شنیده ام و می گویم. نه شنیدن مردمی که ممکن است پایه نداشته باشد. نه. خودش گفت. خودش گفت من سیگار کشیدم. خب اگر این را گفتم غیبت است. یک وقت می گویم آقا فلانی گفت فلانی خودش گفت. نقل می کنم. یک وقت مطلب می گویم. دارم از خودم می گویم که فلانی فلان کار بد را کرده. این غیبت است. یک وقت من نقل می کنم. نه نقل مردم ها. نه خودش گفت. خودش گفت من این کار را کردم. اینکه خودش گفت من این کار را کردم یک وقت سر بود. خب جایز نیست من سر را فاش کنم. یک مجلس خصوصی بود. من و او بودیم. گفت این پیشت بماند. اگر گفت این پیشت بماند این سر است و امانت است. من به امانت خیانت کردم. از مسلمانی به دور است. یک وقت نه. بنده علنی در این مجلس یک چیزی را گفتم. شما یک جای دیگر از قول من نقل می کنی. یک وقت می گویی فلانی این کار را کرد. این غیبت است. یک وقت نه. می گویی فلانی گفت که من این کار را کردم. این دیگر غیبت نیست. من یک وقت اینجا یک چیزی عرض کردم که یکی از دوستان اعتراض کرد. مساله اش این است. مسائل غیبت یک ذره بیشتر از این است که ما می دانیم. که الحمدلله ما هیچ چیز از مسائل غیبت را نمی دانیم. در هیچ رساله ای هم ننوشته. در کتاب های اخلاقی نوشته. یک وقتی یکی از دوستان ما یک رساله نوشت. بنابر احتیاط. احتیاط همه آقایان را در نظر گرفت و نوشت. همه رساله بر اساس احتیاط بود. یعنی سخت ترین نظر و فتوا. آنجا یک چهارتا مساله از مسائل غیبت را گفته بود. من جای دیگر ندیدم. یک رساله کوچکی احتمالا شهید ثانی نوشته بود. به زبان عربی بود. کشف الریبة فی احکام الغیبة. اصلش عربی بود و به زبان فارسی ترجمه شده بود. آن هم باز مقداری از مسائل غیبت را داشت. مقداری را داشت. مثلا این مساله ای که بنده عرض می کنم قاعدتا در آن کتاب نبود. حالا اگر آدم می خواهد از زبان خودش محافظت کند، باید یک کمی مساله بداند. از این بگذریم.

ذهن آدم مثل حوضی است که پنج راه ورود آب دارد

آقایان علمای اخلاق یک مثال زده اند. ذهن آدمی را به یک حوض آب [تشبیه کردند]. قدیم ها خانه ها حوض داشت. مثلا می خواستند وضو بگیرند، می خواستند دست شان را آب بکشند، میخواستند رخت بشورند، در حوض می شستند. یعنی وقتی می خواستند آب بکشند. رخت را جدا می شستند و تمیزش می کردند که رنگ نداشته باشد و در حوض آب می کشیدند. الان دیگر از خانه ها رفته. ما اصلا نمی توانستیم سر شیر وضو بگیریم و صورت مان را بشوییم. حتما باید در حوض باشد. اما خب بعد عوض شد و شد. این حوضی که ذهن آدمی را به آن مثال می زنند، دقت کنید؛ حوضی که ذهن آدمی را به آن مثال می زنند حوضی است که پنج تا راه ورود آب دارد. حوض های قدیم یک دانه راه ورود آب داشت. راه خروج آب هم نداشت. لذا یک کسانی بودند که آب حوض کش بودند و می آمدند آب حوض را خالی می کردند و بعد تمیز می کردند و برای آب جدیدی که بخواهند درونش بریزند آماده می شد. ذهن آدمی پنج تا راه آب دارد. آن حوض قدیمی ها یک راه آب داشت. این پنج تا راه ورود آب، یکی چشم است. یکی گوش است. یکی زبان است. با اینکه ما با زبان حرف می زنیم. اما همین که داری حرف می زنی، یک آبی دارد به آن حوض وارد می شود. پنج حس. یکی هم حس لامسه است. باز از این هم یک پیامی دارد به اندرون آدمی می رود. آن پیام در اندرون ثبت می شود و می ماند. در این مثال در آن حوض. خب اگر از این پنج راه، آب آلوده وارد آن حوض شود، اگر از این پنج راه، آب آلوده به آن حوض وارد شود چه می شود؟ همه سرمایه آدم آلوده می شود. همه واردات آلوده است. همه واردات. پس همه آنچه که در آن حوض یعنی در ذهن شما موجود است، آلوده است. حالا دوستانی مکرر آمدند که مثلا توبه کردند و گذشته شان را کنار گذاشتند. اما می گوید رها نمی کند. عکس ها. خاطرات. خیالات بد. این آن چیزهایی است که در آن حوض مانده. خب اگر آدم بخواهند این حوض را، یعنی ذهن خودش را [پاک کند].

چطور آلودگی های ذهن را پاک کنیم؟

ببینید ذهن محل ورود این عالم به آن عالم است. آن عالم ما که روح ماست از طریق حواس پنجگانه به محل ورودی که آن ذهن ماست وارد می شود و در روح و جان ما می مانند. حالا بعد عرض می کنم. خب. اگر شما بخواهی این حوض پاک شود باید چکار کنی؟ مثلا من به زیارت امام حسین می روم. عمره می روم که دیگر نمی شود رفت. عرضم به حضور شما زیارت حضرت رضا علیه السلام می روم. نماز جماعت می خوانم. زیارت عاشورا می خوانم. نماز هایم را اول وقت می خوانم. دعا می خوانم. قرآن می خوانم. روضه می روم. گریه می کنم. گاهی هم به نامحرم نگاه می کنم. آنها آب های پاکیزه ای بود که به آن حوض وارد شد. از چشم من دارد یک آب آلوده وارد می شود. حرف هم می زنم. آدم حرف بزند... آن چه کسی است که می تواند نیم ساعت حرف بزند و هیچی حرف مردم را نزند. در حرفش غیبت و تهمت در نیاید. حرف هم می زنم. از این حرف ها هم باز یک مجموعه آلوده ای به آن حوض که ذهن من است وارد می شود. از طریق گوشم یک چیزهایی می شنوم. مثلا غیبت می شنوم. یا موسیقی می شنوم. باز یک آب آلوده ای از طریق گوش. با یک کسی که نباید دست داد دست می دهم. خب نباید دست داد. با بعضی ها نباید دست داد. حداقل با نامحرم. حالا فروض دیگرش را عرض نمی کنیم. خب این یک آب آلوده است که به آن ذهن من وارد می شود. اینها باید بسته شود. من می خواهم ذهنم را پاک کنم. باید فقط آب پاک از راه های ورودی به این حوض وارد کنم. این دودوتا چهارتا است ها. فقط باید آب پاک به این ذهن وارد شود تا به نتایجش برسیم. پس اگر گاهی آب آلوده وارد می شود، نمی شود. ببینید فقط یک مثال ها. یک حوض بزرگ است. از پنج راه آب می آید درونش. چهار راهش آب های تمیز می آید و یک راهش آب آلوده می آید. این حوض پاک و پاکیزه نخواهد بود. یک حوض بزرگ آب تمیز، با اندکی آب آلوده، آلوده می شود. نمی شود. آدم باید به طور جدی کنترل کند. ببینید عرض می کنم جدی. اگر جدی نکنید، همین است که تا حالا بوده و بعد هم همینجور خواهد بود و شاید هم بدتر بشود. وضع ما همینجور که تا حالا بوده خواهد بود، بلکه بدتر هم می شود. چرا؟ چون راه های ورودی به ذهن مان را مراقبت کامل نکردیم. بفرمایید ورود به شخصیت من. من دارم شخصیت خودم را با این می سازم. با واردات دارم شخصیت خودم را می سازم. من که روزی ده تا غیبت می شنوم، نمی شود. از نظر چشم، گوش، زبان، نمی شود.

باید انقدر آب پاک بیاید تا آن قبلی ها برود و دیگر هیچ چیزش نماند

اگر شما توانستی این آب های آلوده را ببندی و فقط آب پاکیزه بیاید، که این یک راهی است که جز آن هیچ چاره ای نیست، هیچ چاره ای نیست. جز این راه هیچ فرض دیگری وجود ندارد. اگر آدم بخواهد یک ذره خوب شود، هیچ فرض دیگری وجود ندارد. باید این گوشش غیبت نشنود. زبانش غیبت نکند. چشمش به نامحرم نگاه نکند. من کاسب هستم. مغازه دارم. زن مراجعه می کند. فرق نمی کند. باید حلش کنم. باید مشکلش را حل کنم. نمی شود. با نگاه به نامحرم درست نمی شود.  آن چیزی که آدم می خواهد انجام نمی شود. حالا اگر بستیم و فقط آب پاک به ذهن من وارد شد، بفرمایید اطلاعات پاک، واردات پاک به ذهن من وارد شد؛ باید انقدر آب پاک بیاید تا آن قبلی ها برود و دیگر هیچ چیزش نماند. و این به این زودی ها نمی شود. همه آنچه که به عنوان توبه می گویند، آن کوششی است که من برای تخلیه آن آب های آلوده از ذهنم می کنم. ببینید وقتی ذهن آلوده است، در نماز قابل جمع نیست. من نمی توانم ذهنم را جمع کنم. الان در این جمعیتی که اینجا نشسته اند، از بنده گوینده تا همه آقایان شنونده [چه کسی] می تواند در نماز ذهنش را جمع کند و در اختیار بگیرد؟ آنچه که می شنود، بشنود. یعنی سخن امام جماعت و قرائت امام جماعت را از اول تا آخر بشنود. هرچه خودش می گوید، می فهمد دارد چه می گوید. چیزی از دستش نمی رود. مثلا وقتی سبحان ربی الاعلی می گوید، سبحانش رفت و ربی الاعلی اش ماند. نه. اینطور نمی شود. این ثمره آن بی بند و باری واردات آدم است. اگر بی بند و باری واردات نباشد، ذهن آدم جمع می شود. آقا اگر ذهن آدم جمع نشود، بعد گرفتار می شود. گرفتار ذهن پراکنده. اگر آدم بتواند ذهنش را جمع کند و در اختیار بگیرد، در اختیار بگیرد. آقا این اختیار گرفتن ذهن یک روزه نمی شود. یک روزه نمی شود. من باید ادامه بدهم. یک روز، دو روز، یک سال، دو سال، ده سال، پاکی واردات. اگر واردات به ذهن پاک باشد، یک روز، دو روز، دو سال، ده سال، شاید، شاید آدم بتواند. حالا ما این را به یک لفظ دیگر می گوییم. اگر شما توانایی حفظ چشمت را به طور دقیق داشته باشی. دقیق ها. همه اینها را دقیقش را می گوییم. اگر به طور دقیق داشتی، می توانی ذهنت را حفظ کنی. اگر شما توانایی حفظ چشمت که عرض کردیم را، زبانت را، گوشت را، و سایر حواس را داشتی، اگر داشتی می توانی. باز یک روزه نه ها. یک روزه نمی شود. یک روز هم خوب است. اما یک روزه نمی شود. آدم می خواهد ذهن خودش را در اختیار داشته باشد. کسی که ذهن خودش را در اختیار داشته، معجزه کرده. معجزه کرده که ذهنش را در اختیار دارد و ذهن بی بند و بار نیست. شاید قدیم ها هم برایتان عرض کردم. ذهن آدمی از هر دزدی دزدتر است. من نشسته ام برای شما صحبت می کنم، در جیب شما هستم. دارم خیالات می کنم. می گویم بله ایشان اینجوری چک کشیده و فلان کار را کرده. آقا به تو چه؟ ذهن در اختیار من نیست. فضولی می کند. دارم با شما صحبت می کنم. ذهنم کجاست. حالا قاعدتا خودتان هم نمونه هایش را تجربه کرده اید. هرچه چشم من بی بند و بارتر باشد، ذهن من بی بند و بارتر و دزدتر است. هرچه گوش، هرچه زبان، هرچه دست. خب چشم سال ها باید پاک دامنی کند. چشم سال ها باید پاک دامنی کند. گوش و زبان هم همینطور تا ذهن آدمی بتواند پاک شود. اگر ذهن پاک شد در اختیار شماست. اگر می بینی نیست، یک عیبی دارد. عیب دارد. خب دوتا فرض دارد. یا چشم و گوش و زبان و اینها بی بند و بار است و ناگزیر آنچه که به ذهن من وارد می شود، آلوده است. ثمر می دهد. اینها یک درخت هایی را در آن حوض آب می رویاند. درخت حسادت از اینجا می روید. درخت تکبر از اینجا می روید. از گناهانی که آدم پیوسته انجام داده است. درخت بخل. همه صفات بد از این اعمال بدی که من انجام داده ام و واردات بد، واردات بد. این واردات بد، مثلا می گوییم ها؛ در ابتدا مثل اینکه فقط یک کاسه آب به حوض ذهن من وارد شد که آلوده بود. این کاسه آب آلوده می ماند. یک حرفی می زند. قرآن فرمایش دارد. اگر بلافاصله توبه کردی، اصلا نمی رسد. به آن مخزن وارد نمی شود. گناه را برای شما نمی نویسند. اگر طول کشید، که اصطلاحا می گویند بعد از هفت ساعت. اگر بعد از هفت ساعت توبه کرد، بخشیده شده. این مهم است ها. اگر آدم زود توبه کند. اگر بماند، آن وقت ثبت می شود. وقتی ثبت می شود به مخزن می رود.

گریه بر سیدالشهدا(ع) موثر است

حالا می خواهیم از مخزن درش بیاوریم. مگر به این زودی می شود؟ برای اینکه آدم بتواند این مخزن ذهن خودش را از آلودگی ها پاک کند، یک راه هایی گفته اند. یک چیز خیلی گردن کلفتش گریه برای حضرت اباعبدالله است. این خیلی مهم است. زیارت حضرت اباعبدالله است و این نمونه کارها. مثلا روایت دارد که اگر کسی به زیارت حضرت رضا علیه السلام برود و باران ببارد و یک قطره ی باران بر او ببارد، گناهانش بخشیده می شود. مثلا. اینها. اما باید بگیردها. باید آن یک قطره باران بگیرد. مشهد خیلی باران می آید. باید بگیرد. حالا اینکه چگونه بشود بگیرد، یک داستان دیگری است. در هرصورت اینها عوامل پاک شدن ذهن آدمی است. حالا من یک جلسه برای امام حسین گریه می کنم. خب یک جلسه مثلا عرض می کنیم مثل این است که ده تا پیاله آب آلوده از این حوض خارج کردی. اما یک دقیقه بعد هم نشستی آنجا و با هم گعده کردیم و گفتیم و خندیدیم. در مجلس امام حسین. شما آمده ای اینجا دعا بخوانی. آمده ای قرآن بخوانی. آمده ای نماز بخوانی. نشستیم خندیدیم و با هم صحبت کردیم. حرف خودمان را زدیم. دومرتبه برگرداندیم. آن پیاله هایی که از ذهن خارج کرده بودیم را برگرداندیم. داشتم این را عرض می کردم. اگر آن آب های آلوده به ذهن آدمی بیاید، اینها یک ثمر می دهد. پاک نشود و بماند، ثمر می دهد. ثمرش یک درخت های قطور مستحکمی است که می روید. اسمش می شود بخل. اسمش می شود حسادت. اسمش می شود... برسید تا یک روزی به نفاق می رسد. آدم منافق می شود. گناه، گناه زیاد و پشت سر هم به نفاق می کشاند. خب. بالعکس اگر من جز آب پاک و پاکیزه، جز واردات پاکیزه و پسندیده، در جان خودم وارد نکردم. واردات. این همه واردات به جان من می رسد. اعمالی که انجام می دهم، وارداتی است برای جان من. این واردات به جان من همه اش پاکیزه است. اگر همه اش پاکیزه است، ثمر می دهد. مثل آن آب های آلوده که ثمر می دهد اینجا هم ثمر می دهد. اینجا یک درخت هایی از پاکیزگی می روید. قرآن دارد که شجره طیبه می روید. شجره طیبه سخاوت. شجره طیبه ترس از خدا. شجره طیبه شجاعت. شجره طیبه همه صفات خوب. صفات خوب در اثر اعمال خوب در آدم می روید. این صفات خوب اگر رشد کافی بکند، حالا همه اش مثال است ها؛ این درخت ها گل می دهد. یک درخت هایی هست که پر از گل است. اصلا درخت پر از گل است. غیر از گل چیزی ندارد. به آنجا می رسد. اگر به آنجا برسد آن وقتی است که در خاطر آدمی یاد خدا جای می گیرد. لذتش را نچشیدید. لذتش را نچشیدید. وقتی یاد خدا در ذهن آدمی جای بگیرد. قرار بگیرد. قرار. قرار بگیرد. یاد امام حسین قرار بگیرد. یاد امام زمان قرار بگیرد. این ثمره آن روئیدنی های پاک و پاکیزه است. شجره های طیبه صفات خوب است. شجره طیبه صفات خوب ثمر می دهد. گل می روید. چه عرض کنم که من باید آن را چشیده باشم تا بفهمم. اگر این گل رویید و این یاد امام زمان قرار گرفت.

 

آیت الله مصباح فرمودند که من خدمت آقای حاج میرزا عبدالعلی تهرانی رسیدم. آقای حاج میرزا عبدالعلی تهرانی از علمای بزرگ و محترم تهران بود و از علمای اخلاق تهران بود. شاگرد مرحوم آقا شیخ مرتضی زاهد بود. ایشان فرموده بودند که وقتی من قم بودم به نماز آقای حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی می رفتم. آن وقت ایشان بود و من به نماز آقای ملکی می رفتم. من هفته ای یک بار بیشتر به این نماز نمی رفتم چون اگر بیشتر می رفتم من را از زندگی می انداخت. ببین این نماز چقدر قوی بود و ایشان هم چقدر آماده بود. من را از زندگی می انداخت. اصلا دیگر دستم به کار نمی رفت. مثلا طلبه ام دیگر. باید برای خودم غذا درست کنم. دستم نمی رفت که برای خودم غذا درست کنم. کارم می ماند. لذا بیشتر از یک بار به نماز ایشان نمی رفتم. بعد خب به تهران آمدم. حالا ایشان فرموده بودند. من به تهران آمدم و خدمت آقای آقا شیخ مرتضی رسیدم و به نظرم آمد که ایشان از آقای میرزا جواد آقا برتر هستند. حالا این تشخیص ایشان است. البته خودش عالم و اهل فن بود. گفته بودند برای اینکه ایشان همیشه در محضر امام زمان است. این محضر امام زمان مگر می شود؟ آن شعر در خاطرتان هست که می گفت رو پاک شو، دیده بر آن پاک انداز. ببین آدم باید چقدر پاک شود که دائماها. اینها که دائما در محضرند یعنی در خواب هم هستند. خواب شان زنده است. خواب مرده نیست. خواب ما مرده است. نه خواب می بیند ها. البته خواب هم می بیند. اما این خواب نیست. زنده است. در خواب زنده است. این تنش خوابیده. خودش بیدار است. اصحاب پیغمبر منتظر بودند ایشان بخوابد و به سر و کول هم بزنند. از این بازی هایی که ما هم گاهی [می کنیم]. مثلا از این کارها کردند. صدای ایشان برخاست که شما فکر می کنید من خوابم. شما فکر می کنید من خوابم. قلبم بیدار است. اگر قلب شما به حیات برسد، دیگر نمی خوابد. هیچ وقت خواب بر او غلبه نمی کند. تن خوابیده ها. مثال عرض می کنم مثلا آنها هم می دیدند که پیغمبر دارد خر خر می کند. حالا ایشان خر خر نمی کرده. حالا. پس خواب است دیگر. من خواب نیستم. قلبم بیدار است. این ثمره آن زخماتی است که آدم در پاکدامنی کشیده. هیچ چیز بدون پاکدامنی نمی شود. پاکدامنی از کجا شروع می شود؟ باید ذهنت را پاک کنی. چگونه ذهنم را پاک کنم؟ گناه نکنی. هیچ گناه نکنی. اگر هیچ گناه نکنی، و بکوشی، بکوشی. این هم هست. یادتان باشد قبلا هم به صور دیگر عرض کردم که بکوشی گذشته را جبران کنی. این لفظ گذشته را جبران کنی، برایتان عرض کرده ام. گذشته باید جبران شود. من پشت سر شما غیبت کردم. آبروی شما را بردم. در جمع. باید بروم تک تک آنها را پیدا کنم و بگویم آقا من بودم که گفتم. من تهمت زدم. من غلط زیادی کردم. من بیخود گفتم. دروغ گفتم. آنچه که گفتم نادرست بود. بعد نفر بعد. بعد هم از آن آدم رضایت بطلبم. این جبران است. خب اگر نکنم باز عرض می کنم همین می شود که ما هستیم. ما چه هستیم؟ همین هستیم که هستیم. بعد فرق می کند؟ بعد فرق نمی کند. کارت عوض شد؟ کارهایت عوض شد، سرنوشتت عوض می شود. نشد، همین است که هست. من یک عمر نماز می خوانم. همین نماز. پرت و پلا. یک ذره اش هستم. یک ذره اش نیستم. بیشترش نیستم. کمترش هستم. هرچه هم زمان می گذرد، بیشتر از نماز بیرون می روم. اگر یادتان باشد برایتان عرض کردیم. امام فرمودند الصَّلاه میزانٌ نماز میزان است. من اخلاقم خوب است یا نه؟ در نمازت معلوم می شود. اگر حواست در نماز جمع بود، بدان اخلاقت خوب است. بدان اعمالت درست است. اگر نیست، خب نیست دیگر چکارش کنیم؟ الصَّلاه میزانٌ. خب اگر آن گل هایی که بر این درخت های صفات خوب، گل هایی که بر درخت های صفات خوب می روید، بر این بوته های پاک و پاکیزه، اگر این گل ها توانست همه قلب شما را پر کند، آن مقصد آن وقت به دست می آید. شما در یاد خدا غرق شوی. داستانش را مدام برایتان عرض کردم. در یاد خدا غرق شوی. غرق. عرض کردم یک وقت ما مشهد بودیم حاج آقای حق شناس را دعوت کردیم منزل مان. مثلا پنج شش نفر از شاگردان ایشان بودیم. حالا ما که شاگرد نبودیم. حالا خدمت شان می رفتیم. ناهار دعوت شان کردیم و ایشان تشریف آوردند. بعد از ناهار ایشان از من سوال کردند که مثلا این غذا را چگونه پختید؟ مثلاها. یادم نیست چه سوالی کردند. من شروع کردم به توضیح دادن. من در چشم ایشان نگاه کردم دیدم نیست. حرف من را نمی شنود. مثلا من باید ده دقیقه صحبت می کردم. سه چهار دقیقه صحبت کردم و رها کردم. ایشان هم هیچ چیز نگفت. نبود. این اواخر هم باز دوستان نقل می کردند که ایشان نماز صبح را می خواند و قرآن را جلویش باز می کرد. بعد می دیدیم نیست. صورتش شده سفید. نیست. همینطور دارد به دیوار روبه رو نگاه می کند. این ثمره اش است. بهشت چیست؟ برای این آدمی که این حالت هست، بهشت چیست؟ می گویند یاران حضرت حسین، آنها که در راه ایشان شهید شدند؛ امیدواریم که این شهدای خوب ما که به عنوان مدافعان حرم هستند، یا قدیمی هایشان، آن شهدای قدیم دفاع، اینها هم جزء همان ها باشند. بسیاری شان، بسیاری شان یا شاید هم همه شان به عشق امام حسین بودند. حالا خوشا به حال شان. اینها روز قیامت دور هم نشسته اند. آقا بهشت منتظر شما هستند. حالش را ندارند. من می گویم حالش را ندارندها. حالش را ندارم را هم نمی گویند. می گویند ما فقط می خواهیم امام حسین را ببینیم. فقط. بهشت می خواهیم چکار. واقعا می گوید بهشت می خواهم چکار. زیبایی های بهشت را چندین و چند بار برایتان عرض کرده ام. گفتیم یک دانه برگ از بهشت، یک برگ از یک درخت بهشتی، بکنند و به این کره زمین بیاورند، کل کره زمین بهشت می شود. یک برگش. انقدر خرم است. خرمی یک برگ بهشتی. حالا اصلا این را نمی بیند. اصلا نمی بیند. آنها انقدر اندک است. مثلا آنها که برای امام حسین شهید شدند. شهادتی که در این راه بهشان می رسد را انقدر اندک حساب می کنند. انقدر اندک حساب می کنند. می گفت آقا هزار بار. مگر هزار بار شوخی است. من زنده شوم و در راه تو شهید شوم. بعد مثلا من را بسوزانند و خاکستر من را به باد بدهند. انقدر کوچک می شود. اگر آدم به این مقدمات عمل کند. مقدمات را عمل کند. چشمش را مواظبت کند. گوشش را مواظبت کند. چه عرض می کردم؟ مسائل غیبت را بلد باشد. مسائل غیبت را بلد باشد. فقط آقایان طلاب وقتی که مکاسب محرمه می خوانند، در مکاسب محرمه مسائل غیبت جزء گناهانی که آنجا گفته می شود، یکی از کسب های حرام غیبت است. بحث غیبت آنجا می شود. وگرنه جای دیگری نیست. می شود من مساله دان هم هستم اما این مساله را بلد نباشم. ندانسته غیبت کنم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2457
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 4 بهمن 1394

 

مراسم گرامیداشت مدافع حرم اهل بیت (س) پاسدار شهید محمد کامران از طرف آیت الله جاودان با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج امیر عباسی در حسینیه مرحوم شیخ مرتضی زاهد (ره) برگزار شد.

_ بحث امروز را با یک مثال ساده شروع می کنم . بازیگر خوب کسی است که بتواند هر نقش خوب را ایفا کند و در یک تیپ مخصوصی در ذهن مخاطب جا نگیرد و مردم او را هم فن حریف بدانند. بازیگر باید آماده باشد نقش های مختلفی که کارگردان از او می خواهد ارائه دهد. بازیگر خوب بازیگری است که بتواند با گفته های کارگردان خودش را تطابق دهد. یعنی خودش نباشد آنی باشد که کارگردان از او می خواهد و الا اسمش به عنوان بازیگر خط می خورد. من البته فکر می کنم هر اتفاقی در عالم می افتد می تواند به انسان در فهم یک سلسله معانی بالای دینی کمک کند. اینکه در روایت فرموده اند در هر صحنه ای برای مومن عبرت و درسی است همین است.

_بازیگر کسی است که اگر کارگردان نقشی از او خواست بتواند ایفا کند. نقش را خوب باید بازی کند نباید خودش باشد. نگوید من امروز خسته ام و نمی توانم این نقش را انجام دهم . در ارتباط با پروردگار عالم ما باید چنان حالتی را داشته باشیم. حالا اولین باری که این بحث مطرح شد زمانی بود که ابلیس تمرد کرد بر سجده بر آدم. گفت من نمی توانم این کار را بکنم. من جایش 6 هزار سال عبادت کردم. بعد یک لحظه تکبر کرد. تکبرش را چطور توجیه می کرد. می گفت اگر بحث عبادت شماست من اینطور که تو می گیی نمی توانم عبادت کنم. ولی آنطور که خودم بلدم دو هزار سال جای این سجده ای که تو می گویی عبادت می کنم. خدا در پاسخش گفت: برو گمشو. تمام شد. هبط عمل یعنی همین . یعنی 6 هزار سال عبادت به خاطر یک لحظه تکبر هیچ شد .

_امیرالمومنین (ع) در خطبه قاصعه می فرماید که احکام خدا در آسمان و زمین یکی است.خدا یک ملکی را اینطور ساقط کرد ، آیا به یک بشر که آن هم این پشتوانه عبادت را ندارد رحم خواهد کرد. آنجا خداوند بحث بازیگر را وسط کشید. فرمود : من می خواهم بندگی کنی هرجور که من می خواهم نه هرجور که تو می خواهی و دلت می خواهد. من دلم می خواهد یک جور دیگر بندگی کنی.

 

 

_در وصیت نامه این شهید بزرگ در کنار بسیاری از کلمات عرشی دیدم مضمون این بحث را هم صریحا آورده است. که خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم که شما دوست دارید.

_یکی از شهدای تفحص از رفقای قدیم ما بود. کسی هم زیاد نمیشناختش . بعد از شهادتشان من فهمیدم یک بچه فلج دارد. رفته بود امام رضا(ع) و گفته بود من می روم شفای بچه ام را می گیرم. بعد در خواب دیده بود امام رضا(ع) به او گفته بود که بگذار باشد و او هم گفته بود چشم . بله آدم به اینجا می رسد.اهمیت این بحث به این است که معمولا نوع آدم ها نقطه مقابل این تصور هستند. فکر می کنند ما باید برای یک سلسله رفتارهایی آماده بشویم و بعد آن رفتار را انجام بدهیم ولی نه. ما باید ببینیم بعدا به ما چه ماموریتی می دهند.. معمولا خدا به یک رفتار خوب آدم را عادت می دهد بعد می گوید نمی خواهد بیا این کار را انجام بدهی و اینجاست که آدم کم می آورد. مثل ابلیس که کم آورد. خدا می فرماید: تو باید به دستورات من گوش بدهی و انجام بدهی و بعد می گوید که این کار را انجام نده. اینجاها خیلی ها گیر می کنند.اصلا از بد بود بودن به خوب شدن انگار فرع ماجراست.

_آقاجان گناه نکن ، بچه خوبی باش ! این مقدمه است. اینکه کاری ندارد اصلا. این اول ماجراست. حالا می گویند که اینجوری خوب باش این کفر آدم را در می آورد. یعنی کسی که هر دستوری دادند انجام بدهد و آماده برای نقشی که خدا ازش خواسته است بشود . کسی که صادقانه این را بخواهد شهید می شود و شهید هم نشود مثل شهداست.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2803
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 29 دی 1394

مسجد ارک تهران نقش ویژه ای در تاریخ انقلاب دارد. بخش عظیمی از تاریخ مبارزات انقلاب در این مسجد رقم خورده است. سخنرانی و حضور بسیاری از علمای برجسته و انقلابی چون آیت الله حائری به عنوان امام جماعت مسجد، مرحوم فلسفی، آیت الله بروجردی، آیت الله مکارم شیرازی، شهید مطهری ، شهید بهشتی و شهید مصطفی چمران بخشی از برگ های درخشان این مسجد است. در سال های اخیر نیز این مسجد نقطه ثقل هیئت های تهران محسوب می شود. برنامه های عزاداری ایام محرم و فاطمیه و مناجات های پرشکوه شب های ماه مبارک رمضان با مداحی حاج منصور ارضی اهمیت این پایگاه مردمی را دوچندان کرده است. به بهانه افتتاح پایگاه بسیج شهدای مسجد ارک در هفته جاری گفت و گوی کوتاهی با حاج منصور ارضی ذاکر با اخلاص اهل بیت(ع) داشته ایم که در ادامه می خوانید: * به تازگی شاهد افتتاح پایگاه بسیج شهدای مسجد ارک بودیم . شما در سخنان خود در مراسم افتتاحیه بر پرورش یاران با اخلاق و ولایتمدار بسیجی تأکید کردید؛ چگونه می‌توان به این موفقیت رسید؟ نوع انتخاب بسیجی بر چند پایه استوار است؛ در قدم اول می‌بایست با تقوا باشد. دوم، با درد مردم آشنا باشد. البته من در سخنان خودم به ملاک‌ها و معیارهای بسیجی اشاره کردم که در این‌جا لازم است اشاره کنم ملاک با مصداق فرق دارد. نماینده باید دارای ملاک باشد؛ پس باید بسیج احساس تکلیف کند و هوشیار باشد که این ملاک‌ها را مدنظر قرار بدهد. چرا‌که این ملاک‌ها همچون پلاک‌هایی هستند که روزی در جبهه‌های نبرد سند شناسایی رزمنده‌ها بودند و امروز همین ملاک‌های گفته‌شده می‌تواند سند شناسایی یک نماینده بسیجی در خانه ملت باشد که تشخیص افراد دارای این ملاک‌ها با یک دید الهی میسر است. *جنابعالی در قالب تبیین رسالت بسیج ، به انتخابات و حضور نمایندگان با شناسنامه و هویت یک بسیجی اشاره کردید؛ در این باره بیشتر توضیح می دهید؟ ملیت نماینده پیش از ایرانی بودن، باید اسلامی باشد. یعنی ببینید آیا مومن واقعی است و یا خیر؟! مردم ما باید در این میدان فریب شعارها و گفتارها را نخورند. تحت تأثیر جوسازی و تعصبات نباشند! کارها را ببینند؛ کار یک نماینده خدایی است و نه جناحی! «تخلّقوا باخلاق الله...»- یکی از راه‌های تخلّق به اخلاق الهی، جهاد با نفس است. البته در این مسیر داشتن استاد و شرکت در مجالس مذهبی و حضور در گروه‌های سالم نیز لازم است. *فلسفه تشکیل پایگاه بسیج و تقویت این جبهه در مقابل میدان‌های سخت جنگ نرم دشمن چیست؟ بگذارید این‌گونه پاسخ بدهم که بسیجیان ابتدای انقلاب این رسم را داشتند که با روزه‌داری(دو روز در هفته یا بیشتر) و یا اهتمام به سایر اعمال عبادی اقدام به پاکسازی و خودسازی می‌کردند. زیرا بسیجی‌بودن فقط به لباس نیست؛ یک بسیجی باید دستورالعمل هایی را که برای طلاب علوم دینی گفته شده، انجام دهد.

 

* گفتگو از مجتبی برزگر

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2281
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 29 دی 1394

گزیده ای از سخنان حجت الاسلام مومنی را بخوانید:

 

_ بالاترین سرمایه ای که خدا به ما انسان ها ارزانی داشته نعمت عقل است که وجه تمایزما انسان ها با حیوان همین عقل و ادراک انسان است. از رهگذر عقل که اسمش پیغمبر درون و یا حجت درون است،بنا به گفته نورانی امام کاظم انسان می تواند مسیر صحیح را از مسیر ناصحیح تشخیص دهد. _ نعمت عقل انسان را به سمت بندگی و عبودیت سوق می دهد. به سمت یکتا پرستی که ای انسان سرمایه های وجودی خود را جایی بگذار که صددرصد سود نصیب تو شود. کارهایی که از انسان ها سرمی زند و آنها را به سمت غیر خدا سوق می دهد جهل است. جهل انسان را از ولایت خدا خارج می کند و تحت ولایت ابلیس و شیطان قرار می دهد. اما عقل انسان ها را از ولایت های مختلف خارج می کند و تحت ولایت خدا قرار می گیرد. _ انسان عاقل اجازه نمی دهد که سرمایه هایش هرز برود و از بین برود. انسان عاقل سرمایه هایش را در محضر دزد و راهزن قرار نمی دهد. انسان عاقل کسی است که استفاده حداکثری از سرمایه ها می برد و جایی سرمایه گذاری می کند که ذره ای احتمال ضرر ندهد. _ در وجود انسان یک سری سرمایه هایی مانند عمر و زندگی و جوانی و عدم گرفتاری و سلامتی وجود دارد. این سرمایه ها را باید جایی هزینه کرد که انسان را به سمت بندگی خدا سوق دهد.جوان می تواند از جوانی خود لذت ببرد. جوانی که از همه تعلقات می گذرد و به دفاع از حرم می پردازد. چه اتفاقی می افتد که چنین می شود. این افراد در دوران جوانی به اوج عقل رسیده اند. _ کسی که سرمایه خود را برای خدا هزینه کند اولین کسی که خریدارش می شود خود خداست. روایت است کسی که در محبت خدا سماجت قرار دهد و محب خدا شود ، عاشق خدا می شود و کسی که عاشق خدا شود خدا عاشق او می شود و کسی که خدا عاشق او شود نزد خدا می رود. خدا دیه عاشق خود را می دهد. این دیه خود خدا می شود. این ها زنده هستند. این ها عند ربهم یرزقون هستند.این جوانان از چیزی که خدا به آنها داده شاد هستند. این جوانان با رسیدن به اوج عقل در مقابل تعلقات قرار می گیرند و عقل را در مسیر خدا قرار می دهند. _ دو نکته بسیار مهم است که باید به آن توجه کرد و می توان آنها را انجام داد که با انجام آن یک عمر انسان ارتزاق کند. اول این که به آنچه که خدا به گردن ما قرار داده است کوتاهی نباید کنیم. رأس این نماز است. از رهگذر نماز در وادی خدا می توان قرار گرفت که با سرعت بسیار زیاد انسان به رشد و درجه ای می رسد که باور کردنی نیست. _ دومین مورد هر چیزی که احساس می کنید انسان را از خدا دور می کند کنار بگذارید. اجازه ندهید هیچ چیز جای خدا را در قلب انسان بگیرد. گناه قلب انسان را آزده و خدشه دار می کند. گناه لکه ای است که بر لوح صاف و پاک قلب قرار می گیرد. فکر خود را در بندگی خدا و اتصال به سیدالشهدا آرام کنید. _ جوانی دوران آزمون و خطا نیست و راحت از دست انسان می رود. حداکثر استفاده را باید از عمر کرد.با انجام واجبات و ترک محرمات می توان از عمر استفاده حداکثری کرد. اگر محبت امام حسین(ع) را در دل دارید بدانید خدا به شما نگاه کرده است. _ نشانه عقل و انسان عاقل چهار ویژگی است. اولین نشانه دل نبستن به دنیاست ، دوم روی آوردن به آخرت و سومین مورد توشه برداشتن برای شب اول قبر و چهارمین مورد آماده بودن برای روز قیامت است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2321
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 25 آبان 1394

آهنگ نازدانه ارباب به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س)

با صدای میلاد حیدری و علیرضا حیدری

 

با کیفیت 320

با کیفیت 128

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: آهنگ نازدانه ارباب با صدای میلاد حیدری و علیرضا حیدری , با صدای میلاد حیدری و علیرضا حیدری , نازدانه امام حسین ,
:: بازدید از این مطلب : 3383
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 30 مهر 1394

شهیدنیوز: امروز نصف‌جهان میزبان یکی از اهالی بهشت است، مسلم خیزاب که فرماندهی گردان یا زهرا (س) لشکر ۱۴ امام حسین (ع) را بر عهده داشت، به کاروان شهدا پیوست تا امروز پیکر مطهرش بر روی دست مردمان دیار شهیدپرور و ولایت‌مدار اصفهان تا خانه ابدی در گلستان شهدا تشییع شود.

 

امروز شهر گنبدهای فیروزه‌ای میزبان شهید مدافع حرمی است که سعادت ابدی را بر زندگی چند روزه دنیوی ترجیح داد و در نهایت نیز در آستانه عاشورای حسینی، به افتخار حسینی شدن دست یافت تا ما جاماندگان زمزمه کنیم ای عاشق راه حسین، ای سربلند میدان بصیرت، ای یاور ولایت و ای مدافع حرم اهل‌البیت، شهد شیرین شهادت گوارایت باد.

 

*شیرزنی که رسالت زینب‌وار بر عهده گرفت

 

مسلم خیزاب به آرزوی دیرینه‌اش که همانا شهادت و وصال معبود بود، دست پیدا کرد و همسر وی امروز زینب‌وار رسالت پاسداری از خون این شهید بزرگوار و تحقق خواسته وی مبنی بر ولایت‌داری و تبعیت محض از مقام عظمای ولایت را بر عهده گرفته است.

 

متانت خانم رنجبر در طول گفت‌وگو و صبر و طاعتش در غم از دست دادن شریک زندگی ۱۱ ساله و پدر فرزندش نشان می‌دهد که این شیرزن در قبال سرخی خون همسرش، رو سفید خواهد شد.

 

همسر شهید مسلم خیزاب به یادآوری وداع آخر با او پرداخته و می‌گوید: حدود ۶۰ روز قبل بود که وی راهی سفر شد؛ از قبل می‌دانست که سرنوشت شهادت در انتظار اوست و وصیت کرده بود در گلستان شهدا و نزدیکی‌های مزار شهید حسین خرازی به خاک سپرده شود.

 

نخستین بار در مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول (ص) بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب مرا خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت اگر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی. من هم در جواب گفتم رضایت دارم بروی و ان‌شاءالله صحیح و سلامت بر می‌گردی اما وی تاکید داشت که شهید می‌شود.

 

وی به وداع شهید با یارانش در گلستان شهدا نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: سر قبر شهید تورجی‌زاده که رفتیم، دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت: آمین بگو؛ من هم دستم را روی قبر شهید تورجی‌زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم، پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم.

 

*جواز شهادتش را از شهدای غواص گرفت

 

مراسم تشییع شهدای غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظه‌شماری می‌کرد تا به یاران شهیدش بپیوندد.

 

همسرش در این‌باره می‌گوید: بعد از مراسم تشییع شهدای غواص که وی ساعت‌ها در کنار آن‌ها بود، گفت: اول شهادت و بعد سلامتی خانواده را از شهدای غواص خواستم و به هر دو خواسته نیز خواهم رسید. وی همواره می‌گفت آرزو دارم با گلوله مستقیم دشمن شهید شوم و به من نیز تاکید کرد اگر دیدی سر بر تن من نیست، گلوگاهم را ببوس و بگو خدایا این قربانی را از ما بپذیر.

 

*یادگار شهید خواب شهادت پدرش را دیده بود

 

محمدمهدی پنج ساله یادگار شهید خیزاب است که با وجود اینکه شهید شدن پدرش را در خواب دیده، امروز دلتنگ پدری است که به مولا و امامش اقتدا کرده است.

 

همسر شهید خیزاب در این‌باره می‌گوید: چند وقت قبل محمدمهدی برایم گفت که خواب دیده همسایه‌‌مان که شهید شده، ستاره‌ای به وی داده و گفته پدرت شهید می‌شود.

 

وقتی خوابش را برای من تعریف کرد، نگران بود که من ناراحت شده باشم اما به وی گفتم که پدرش به سلامت از سفر باز خواهد آمد.

 

دادن خبر شهادت پدر به محمدمهدی خردسال کار ساده‌ای نیست اما این شیرزن اصفهانی، با تکیه بر مهر و محبت مادری، خبر شهادت پدر را به یگانه فرزند داده است.

 

محمدمهدی از اینکه پدرش در گلستان شهدا به خاک سپرده می‌شود، خوشحال است، زیرا به خیال خودش حالا می‌تواند با دوچرخه‌اش در محوطه گلستان شهدا بازی کند.

 

*سفارش شهید خیزاب به شهید خرازی

 

شهید خیزاب در آخرین حضورش در گلستان شهدا سفارش محمدمهدی را به شهید خرازی کرده است.

 

همسر وی در این باره می‌گوید: من نمی‌دانستم که شهید خرازی پسری به نام محمدمهدی دارد اما شنیدم که همسرم سفارش پسرمان را به شهید خرازی کرد و گفت که وی نیز پسری همنام فرزند ما دارد.

 

در این لحظه به وی گفتم چرا می‌خواهی ما را تنها بگذاری که وی جواب داد: شما خدا را دارید و تنها نخواهید بود؛ شما که بالاتر از حضرت زینب (س) و خانواده امام حسین (ع) نیستید که در صحرای کربلا تنها مانده بودند.

 

وی ادامه می‌دهد: شهید خیزاب از من خواست که پس از شهادتش، بی‌تابی و گریه و زاری نکنم تا ترحم کسی برای ما جلب نشود.

 

همسر شهید خیزاب با الگو گرفتن از حضرت زینب کبری (س) به خواسته شوهرش عمل کرده و امیدوارانه از جلب رضایت وی می‌گوید: روز گذشته بعد از مراسمی که تعدادی از همرزمان همسرم برگزار کرده بودند، یک لحظه پلکم روی هم رفت و در خواب همسرم را دیدم که خوشحال بود و مرا از بابت اینکه به وصیتش عمل کرده و برایش آبروداری کردم، تحسین می‌کرد.

 

**به جای فامیل‌های وابسته بنویسید لشکر امام حسین(ع)

 

شهید مسلم خیزاب قبل از شهادت از همسرش درخواست‌هایی داشته که رنجبر با تشریح آن‌ها می‌گوید: حرف اول و آخر شهید این بود که گوشتان به حرف امام خامنه‌ای باشد و راه شهدا را ادامه بدهید.

 

وی ادامه می‌دهد: همسرم علاقه زیادی به مقام معظم رهبری داشت و سفارش کرده بود در اعلامیه‌شان، عکس و جمله‌ای از ایشان باشد.

 

رنجبر با اشاره به وصیت این شهید می‌گوید: شهید خیزاب دوست داشت مراسم ترحیم وی مکانی برگزار شود که نفس و بوی سپاه را داشته باشد و بنا به علاقه وی، مراسم ترحیم در ناحیه امام صادق برگزار می‌شود، همچنین وی تاکید داشت که در اعلامیه به جای فامیل‌های وابسته بنویسند سپاه پاسداران و لشگر ۱۴ امام حسین؛ جا دارد از همکاری و مساعدت لشگر ۱۴ امام حسین و دوستان و همرزمان وی که در این روزها در کنار خانواده ما بوده‌اند، تشکر کنم.

 

*گلستان شهدای اصفهان امروز میهمان دارد

 

شهید مسلم خیزاب به خواسته‌اش رسید و ردای شهادت را بر تن کرد تا اینگونه خطاب به وی بگوئیم آن هنگام که در جلوی چشمانت، یاران شهادت‌طلب رفته و شجاعت و ایثار به نهایت می‌رساندند، نمی‌پنداشتی که نعمت بزرگ شهادت نصیب تو نیز خواهد شد اما امروز یاران شهیدت در گلستان شهدای اصفهان به استقبال تو آمده‌اند، شهید خرازی مدال شجاعت بر گردنت خواهد آویخت و میهمان نوحه باصفای یازهرای شهید تورجی‌زاده خواهی شد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 3187
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

آمد محرم صاحب غم ها کجایی؟

ای داغدار اشک و ماتم ها کجایی؟

ای خسته از انبوه آدم ها کجایی؟

اصلا بگو آقا محرم ها کجایی؟

دلگیرم از این روزهای بی تو بودن

این روزهای از فراق تو سرودن

روزی که میایی نمیدانم که هستم

آه ای عزیز فاطمه خالیست دستم

من چشم بر دیدار چشمان تو بستم

هرشب اگر در مجلس روضه نشستم؛

امشب هم از خونابه های تشت خواندیم

هم زان تنی که پاره پاره گشت خواندیم

کم کم جوانی هم به سر آمد ولی تو...

از لحظه ی رفتن خبر آمد ولی تو...

عمری محرم شد صفر آمد ولی تو...

عمری به جان ما شرر آمد ولی تو...

این عبد بی مولا نمیخواهد جهان را

از غم رها کن دیگر ای صاحب ،زمان را

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3174
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه و محرمی

 

آه دلم به آینه زنگار می زند

پیراهن وصال تنش زار می زند

عمرم،جوانی ام، همه خرج گناه شد

این گریه ها زیان مرا جار می زند

دیگر چرا اجل، به خدا که همین فراق

عکس مرا به سینه ی دیوار می زند

حالم شبیه حالِ بد مجرمی ست که

سیلی نخورده دست به اقرار می زند

چون ورشکسته ای شده ام که به هستی اش

چوب حراج از سرِ اجبار می زند

بر روی من حساب نکن جمعه ی ظهور

سنگت به سینه، نوکر غمخوار می زند

خون هزار عاشق این شهر پای توست

خال لب تو دست به کشتار می زند

با اینکه رو به قبله شدم، دل خوشم هنوز

گاهی سری طبیب به بیمار می زند

شرمنده ام نمرده ام از رنج روضه ها

خیلی بد است کارگر از کار می زند

لعنت به نانجیب مدینه که بی هوا

سیلی به پابه ماه عزادار می زند

چون روز روشن است از امروز کوچه اش

فردا سه ساله را سر بازار می زند

پنجاه سال بعد به اسم سه شعبه ای

مسمار را به چشم علمدار می زند

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3125
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات

 

به دریا رَوَد آب جویی که داریم

به مِی می‌رسد این سبویی که داریم

میسّر نگردد به بال "وبالی"

هوای پریدن به کویی که داریم

به جز آب از چاهِ ناله کشیدن

چه شد حاصل از جستجویی که داریم؟!

به چه رویی آخر شما را بخوانیم؟

اگر با چنین خُلق و خویی که داریم!

بدون تو در دوره‌ی سخت غیبت

نرفت آب خوش از گلویی که داریم

ز خون شهیدانِ این آب و خاک است

اگر هست نام نکویی که داریم...

به شاهیِ عالم خدایی می‌ارزد

در خانه‌ات آبرویی که داریم

فقط با همین روضه‌ها درامانیم

ز هر فتنه‌ی پیشِ‌رویی که داریم

اگر خوب یا بد، غلام حسینیم

ز کرب و بلاست عطر و بویی که داریم

حرم با تو رفتن صفا دارد آقا...

چه بی‌انتهاست آرزویی که داریم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3729
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

حال ما بی تو شبیه است به باران بودن

میخورد از جهتی هم به بیابان بودن

مثل باران ز غم یار فقط باریدن

چون بیابان نفس افتاده و بیجان بودن

هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد

سهم ما نیز شد از هجر پریشان بودن

مدتی میشود از فیض بکا محرومم

چشم آلوده کجا لذت گریان بودن

بی تو قرآن به روی طاقچه ها خاکی شد

شرمساریم ازینگونه مسلمان بودن

بدم اما نروم جز در تو جای دگر

مزه دارد به سر خوان کریمان بودن

تو طبیب دل بیمار منی آقا جان

باتو ننگ است پی دارو و درمان بودن

مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم

نمی آید به گدای تو هراسان بودن

هرکجا نام حسین است میاید یوسف

پس چرا در پی تو راهی کنعان بودن؟

تو بیا روضه بخوان گریه به پایش با ما..

جان سپردن ز غم کرببلایش با ما

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3063
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

دستِ ما گیر كه در ورطۀ غم می اُفتیم

یـادِ ما بـاش كه ما یادِ تو كم می اُفتیم

بـاید اینـجا بنشیـنیم كه مـا را بخرند

گریه كـن، گریه و گر نه ز قلم می اُفتیم

لطفِ چشمـانِ تـرِ مادرمـان بود اگر

كه درِ خـانۀ اربـابِ كَـرَم می اُفتیم

ریشۀ ما همه در خاكِ حسینیۀ توست

دستِ مـا نیست كه در پایِ عَلَم می اُفتیم

می زنیم آنقدر از عشق بر این سینه كه باز

مثـلِ گیسویِ تو بر شـانۀ هـم می اُفتیم

تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین

حق بـده پیشِ تو هـر نیم قـدم  می اُفتیم

مـادر افتاد زمیـن تا كه نیـوفتیـم از پـا

تـا بگوئیـم فـقـط بیـنِ حـرم می اُفتیم

تا شنیـدیم كه بر رویِ كـمر دست گذاشت

در ورودیِ حـرم بـا قـدِ خـم می اُفتیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3234
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

هوای کهنه ی این شهر تازه دم کرده

گناهکاریمان تنزل النقم کرده

ظلمت نفسی ما را شنید دلبر و گفت :

امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده

به شوق یوسف اگر چشم مان چو یعقوب است

هنوز گریه به درد فراق کم کرده

چه می شود سحری دیده بارد و بیند

کریم ، بارش باران به ما کرم کرده

ای آسمان ز چه گشتی بخیل ؟ پر وا کن

گناه کرده اگر شیعه ، توبه هم کرده

به توبه های محرم قسم که شوق ظهور

فدائیان تو را با تو هم قسم کرده

محرم آمد و غم شد فزون تر و دیدم

کتیبه ای هوس شعر محتشم کرده

دوباره چادر مشکی وصله دارش را

زنی برای پسر بچه اش علم کرده

هوای کرب و بلا جان تازه ام داده

دل حزین مرا راهی حرم کرده

امام عشق و محبت ، خدا کند بینم

نسیم کرب و بلا آسمانی ام کرده

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2977
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات

 

بر وادی وصال بر این دل نوا دهید

با اشک دیده سینه ی ما را جلا دهید

یک بار هم ز لطف قدم  رنجه ای کنید

بر نوکران بی سر و پا هم بها دهید

سر بر کنیم و منتظر مقدم شما

منت دهید و کلبه ی ما را صفا دهید

از بس کرم به روی کرم دارد این حرم

لب وا نکرده حاجت هر بی نوا دهید

یک گوشه ی نگاه شما کیمیا کند

بر خاک پای خویش عیار طلا دهید

خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند

فیض غلامی حرم خود به ما دهید

دری گناه حائل ما و خدا شده

راضی شوید و آشتیمان با خدا دهید

تا آنکه روضه خوان حریم شما شویم

بر ما ز سوز فاطمه حزن صدا دهید

حیف است آرزو به دل از این جهان رویم

لطفی کنید و تذکره ی کربلا دهید

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3224
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

در معرض نگاه شما نور می شوم

بی نور تو ز محضرتان دور می شوم

کم با تو حرف می زنم امّا دلم پر است

از شرمساری است که مهجور می شوم

اصلاً به روی من نمیاری که من بَدَم

وقتی که باز وصلۀ ناجور می شوم

بی آبرویم و به غمت گریه می کنم

آنگاه از نگاه تو مسرور می شوم

چشمان توست جوشش آب حیات من

من با تو زنده می شوم و نور می شوم

وقتی به سبک زندگی ات زندگی کنم

پس با مسیر بندگی ات جور می شوم

در پیش پات سفرۀ جان پهن می کنم

روزی که در سپاه تو مأمور می شوم

دارم امید روز قیامت به اذن تو

من باز روضه خوان تو محشور می شوم

گاهی شباهتی به تو پیدا کند دلم

با یک فرازِ ناحیه ، مأجور می شوم

پس ندبه می کنم به غریبی جدّ تو

آنقدر گریه می کنم که دگر کور می شوم

یا منتقم سپاه تو تشکیل می شود

من هم در آن به نام تو مشهور می شوم

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3070
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

 

ای امیر الحاج قلبم بی قراری می کند

تا که از غصه نمیرم گریه یاری می کند

جان من کم تر بگو ، کرب و بلا ، کرب و بلا

نام این صحرا ز دیده اشک جاری می کند

گوئیا می بینم اینجا صبح تا قبل غروب

هر طرف یک بانوئی را سوگواری می کند

اولین تصویر جسم ارباً اربای علی ست

دشت را دشمن از او آئینه کاری می کند

گوئیا می مبینم اینجا دور تو بگرفته اند

زان میانه رأس تو نیزه سواری می کند

دشمنت سر تا به پایت را به غارت می برد

بهر یک پیراهن کهنه چه کاری می کند

هر که بهر غارت آمد دست خالی برنگشت

موی بین پنجه ها را یاد گاری می کند

 

قاسم نعمتی

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3293
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

سیدی کن نظر این بی سرو سامانی من

گریه دار است ز بس شام پریشانی من

آخر از عشق تو کارم به سر دار کشید

به تماشا بنشین لیله قربانی من

کوچه گردی کنم و ناله زنم کوفه میا

چه کنم؟ دیر شده وقت پشیمانی من

بسته شد راهم و پیغام سپردم به نسیم

تا رساند به تو این ناله ی طوفانی من

تا سر پای خود هستی به مدینه برگرد

بشنو این توصیه از غربت پنهانی من

پیکرم را سر بازار به خیرات برند

در همه شهر ببین سفره ی مهمانی من

با وجودی که شدم پیش نماز مسجد

نشد اثبات در این شهر مسلمانی من

دوره کردن مرا سنگ زدند هو کردند

تازه آغاز شده غربت پنهانی من

تا که کوبید عصایش به لب و دندانم

کرد تغییر دگر لهجه ی قرآنی من

گو به عباس اگر بسته نمی شد دستم

می نوشتم نگران سر زینب هستم

 

قاسم نعمتی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 3078
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

استاد شیخ حسین انصاریان، در پیامی با تسلیت شهادت سردار رشید اسلام  حاج حسین همدانی، آورده است: چهره نورانی او که از سال 1360 در میدان جهاد و نبرد با او آشنا شدم، در مقابل چشمانم جلوه گری می نماید، صدای ناله ها و حال منقلب او در حین مناجات و محافل دعا و سخنرانی در گوشم طنین انداز است، درخواست دعای او برای مشرف شدن به مقام شهادت در عملیات‌های مختلف در عرصه دفاع مقدس را فراموش نمی کنم و حق بود که عروج و تشرفش به محضر مبارک حضرت حق بر بال شهادت صورت بگیرد.

استاد اخلاق حوزه در بخش دیگری از پیام خود خاطرنشان کرده است: بار دیگر اندوه فراوان از دست دادن او و همسنگران و یاران سفر کرده میدان جهاد و شهادت بر قلب و جانم سنگینی می نماید و از درگاه ربوبی امید علو درجات برای آن عزیر سفر کرده و صبر و اجر برای بازماندگان مسئلت می نمایم.

 

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2902
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

سردار شهید حاج حسین همدانی یکی از بنیانگذاران سپاه منطقه غرب خصوصا استان "همدان" و "کردستان" بوده و از فرماندهان جنگ تحمیلی و از یادگاران دوران دفاع مقدس و از همرزمان نزدیک سردار شهید حاج محمود شهبازی به حساب می‌آید.

تصویری از رونوشت دستخط سردار شهبازی بر کتاب پرواز در ملکوت اهدایی به حسین همدانی در فضای مجازی منتشر شد.

دست‎نوشته یک شهید برای سردارهمدانی+عکس

دست‎نوشته یک شهید برای سردارهمدانی+عکس
 
منبع:باشگاه خبرنگاران
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3107
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

اما علت انتخاب پرچم های سرخ چه بود؟ پرچم سرخ در فرهنگ عربی، نشانه خون خواهی است و کسی که در عزای عزیز از دست رفته ای پرچم سرخ به دوش می گیرد، در واقع به قاتلان می گوید که انتقام خون او را خواهد ستاند. این مهم ترین پیامی بود که امروز از ایران به داعشی ها مخابره شد.

امروز نیز سپاه محمد رسول الله (ص) اعلام کرد که انتقام خون شهید همدانی را از داعشیان خواهد گرفت. امید که با نابودی سلفی ها و داعشی ها، انتقام خون تمام کسانی که مظلومانه در این پیکار به شهادت رسیدند از متحجرین مزدور گرفته شود.

راز پرچم های سرخ در مراسم تشییع پیکر سردار همدانی+عکس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2919
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
سه شنبه 21 مهر 1394

 

سوریه در روزهای آینده شاهد پیروزی‌های بزرگی است/ تا ریشه‌کنی کامل داعش از پای نمی‎نشینیم/ درایت شهید همدانی در فتنه 88 مشهود بودبه گزارش مشرق، سرلشکر محمدعلی جعفری صبح امروز در مراسم تشییع پیکر سرلشکر همدانی در همدان با درود به تمام شهدای اسلام و انقلاب اظهار کرد: این رزمنده صمیمی و مجاهد در جبهه‌های شرف و کرامت حضوری فعال داشت و مقطع پایانی عمر خود را در جبهه‌های نورانی دفاع از حرم اهل بیت (ع) صرف کرد.

وی با بیان اینکه سردار همدانی از پرافتخارترین شهدای انقلاب اسلامی است، افزود: وی پس از انتقال تجربیات و انجام فعالیت‌های مستشاری در سوریه جان خود را تقدیم اسلام کرد.

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نثار درود خدا بر مجاهدان راه دین، گفت: مردم همدان فرزند مجاهدی مانند سردار همدانی را تقدیم نظام و انقلاب اسلامی کردند و باید از این نظر به خود ببالند.

وی نخستین شرط مجاهدت در راه خدا را پشت پا زدن به همه تمایلات دنیایی و روزمره دانست و خاطرنشان کرد: مجاهدان در راه خدا زندگی دنیایی را با آخرت معامله می‌کنند.

جعفری افزود: چنین مردانی چه کشته شوند و چه زنده بمانند و سال‌ها بعد به شهادت برسند اجر عظیمی در نزد خدای متعال دارند.

وی با تأکید بر اینکه سردار همدانی نیز مزد سال‌های سختکوشی، مجاهدت و تلاش خود را در راه برقراری امنیت و دفاع از اسلام عزیز تقدیم کرد، اظهار کرد:‌ این سردار بزرگ در مسیر استحکام‌بخشی به جبهه مقاومت اسلامی به شهادت رسید.

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بصیرت سردار همدانی سخن به میان آورد و خاطرنشان کرد: وی با همه توان در مسیر معرفت‌افزایی و ایجاد بصیرت اقدام کرد و در همین مسیر نیز پیروزی‌های بزرگی به دست آورد.

جعفری با بیان اینکه سردار همدانی خوب می‌دانست شرط «ایمانی وقعی» به خدا چیزی نیست، جز جهاد در راه او، ادامه داد:‌ وی در همان ابتدای انقلاب با مشاهده ناامنی در کشور در خط مقدم دفاع از نظام حضور یافت و در این مسیر دستاوردهای بزرگی برای انقلاب رقم خورد.

وی با بیان اینکه با شروع جنگ تحمیلی در منطقه غرب کشور به ویژه سر پل ذهاب و در جنوب حضوری فعال داشت،‌ تأکید کرد: البته بهتر است بگوییم وی در تمام مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس برای دفاع از نظام در مقابل دشمن مبارزه کرد.

وی از توانمندی سردار همدانی در مقابله با دشمنان خدا و مدیریت وی در سازماندهی و فرماندهی جبهه‌های مختلف سخن گفت و تصریح کرد: تشکیل بسیج، تشکیل سپاه و یگان موفق تیپ انصارالحسین تنها بخش کوچکی از خدمات ایشان به نظام اسلامی بود.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سابقه درخشان و طولانی این شهید بزرگوار با همرزمی وی با حاج احمد متوسلیان، شهید همت و شهید شهبازی سخن گفت و افزود: وی عمر پربرکت و گرانمایه خود را در راه دفاع از حق صرف کرد و در این مسیر همیشه آرزوی شهادت داشت.

وی ادامه داد:‌ سردار همدانی بعد از جنگ نیز از پای ننشست و با اداره لشکر 16 قدس استان گیلان تجارب خود را در اختیار نظام و انقلاب قرار داد.

وی با بیان اینکه سردار همدانی در ستاد نیروی زمینی سپاه مسئولیت معاون هماهنگ‌کننده نیروی زمینی را بر عهده داشت، تأکید کرد: آماده‌سازی یگان‌های رزمی از وظایف وی بود که در این راه خوش درخشید.

وی تشکیل سپاه محمدرسول‌الله (ص) در تهران بزرگ را از دیگر مأموریت‌های سردار همدانی دانست و گفت:‌ بر هم زدن توطئه دشمنان در فتنه 88 از دیگر فعالیت‌های بزرگی بود که با عنایت الهی توسط سردار همدانی انجام شد.

جعفری تأکید کرد:‌ اگر درایت و مدیریت سردار همدانی در عاشورای سال 88 نبود، جمع کردن این فتنه سخت می‌شد.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه وی بعد از قائله 88 و دفع فتنه آرام و قرار نداشت و داوطلبانه برای دفاع از جبهه مقاومت به سوریه رفت، تأکید کرد: سردار همدانی با صبر و مجاهدت در آن جا نیز با بهره‌گیری از تجارب هشت سال دفاع مقدس، بسیج عظیم مردمی را در سوریه تشکیل داد.

وی افزود: کوله‎بار تجربیات سردار در سوریه و مهم‌تر از همه امداد الهی که به کمک وی آمد، باعث شد تا سوریه در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی پیروز شود.

جعفری با بیان اینکه پیروزی‌های بزرگی را در روزهای آینده در سوریه شاهد خواهیم بود، افزود: شهید همدانی جان خود را در این مسیر تقدیم کرد.

وی با طرح این سئوال که سوریه چه اهمیتی برای ایران دارد و چرا باید از جریان مقاومت در آن جا حمایت کرد؟ در پاسخ به آن گفت: مردم بصیر کشور به تبعیت از رهبری می‌دانند که سوریه پشتیبان جبهه مقاومت اسلامی در مقابل استکبار و رژیم صهیونیستی غاصب است.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأکید کرد: امنیت منطقه غرب آسیا از جمله ایران اسلامی به عنوان کانون جوشان انقلاب اسلامی به سوریه و محور مقاومت در این جبهه وابسته است.

وی با بیان اینکه رهبر فرزانه انقلاب نیز سوریه را خط مقدم جبهه انقلاب اسلامی خوانده‎اند، بیان کرد: باید با تمام توان از این جبهه حمایت کرد.

سرلشکر جعفری ادامه داد: نظام سلطه در منطقه به دنبال سقوط نظام حاکم در سوریه هستند تا از این طریق نفوذ خود را در کشورهای اسلامی گسترش دهند.

وی تأکید کرد: سردار همدانی با عمق وجود این خطر را احساس کرده بود و با درک همین موضوع برای دفاع از جریان مقاومت در سوریه حضور موثری داشت.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خطاب به جریان استکبار گفت: مردم مومن و انقلابی ایران به آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و ایادی استکبار جهانی به وی‍ژه آل سعود مسلمان‌کش تأکید می‌کند که تا آخرین قطره خون خود از انقلاب اسلامی و آزادی ملت‌های منطقه دفاع خواهیم کرد.

وی خاطرنشان کرد: با همه توان در مقابل فرزند شوم استکبار یعنی داعش تروریست می‎ایستیم و تا ریشه‌کنی کامل آنها راه خود را ادامه خواهیم داد.

جعفری تأکید کرد: آل سعود بداند خشم انقلابی ملت‎های مسلمان در از دست دادن عزیزانشان در فاجعه منا دامان حکومت بی‎تدبیر عربستان را خواهد گرفت.

وی با بیان اینکه تنها راه سعادت، قرارگیری در مسیر جهاد در راه خداست، افزود: تقدیم جان نخستین شرط مبارزه در راه پروردگار است.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارزش و جایگاه مجاهد فی‎سبیل‌الله را بی‌بدیل دانست و ادامه داد: شهید سردار همدانی پیش‌روی راه مجاهدت و ایثارگری بود.

وی افزود: سردار همدانی می‌دانست که طی این مسیر نیازمند تقواست به همین دلیل لقب خود را به «متقی‎نیا» تغییر داد و در راه تقواپیشگی نیز به مقام شهادت رسید.

جعفری ادامه راه شهید سردار همدانی را پیروی از ولی فقیه و دفاع از دین مبین اسلام دانست و خواستار توجه به این مهم شد.


 
منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2577
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 21 شهريور 1394

شهید محمد حمیدی در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و مبارزه با تروریست های تکفیری به شهادت رسید. وی از اقوام حاج مهدی سلحشور از مداحان اهل بیت کشورمان بود که خون پاکش در راه اسلام به زمین ریخت.

 
 
حاج مهدی سلحشور در خصوص ویژگی‌های شهید محمد حمیدی گفت: شهید محمد چند ویژگی داشت که شجاعت از مهم‏ترین ویژگی‏‌های او است که زبانزد خاص و عام است و هر چه از آن بگوییم کم است.
 
وی ادامه داد: در سفری که به سوریه داشتم اکثر دوستان شهید حمیدی می‏‌گفتند قبل از اذان صبح و سحر صدای گریه و ضجه محمد سالن و اتاق را پر می‏‌کرد. شاید این موضوع و این حال معنوی و استمرار در انجام فرائض دینی را کمتر کسی از محمد بداند.
 
وی با اشاره به انتخاب نام ابو زینب توسط شهید حمیدی در سوریه گفت: در چند ماه گذشته مکرراً به دوستان و بسیاری از اطرافیانش گفته بود در این سفر حتما شهید می‏‌شوم؛ رزمندگان در سوریه برای این‏که اسمشان نامعلوم بماند یک اسم جدید برای خود انتخاب می‏‌کنند، یکی از هم‏رزمان محمد که او هم نامش را «ابو زینب» گذاشته بود پیش من آمد و گفت به محمد گفتم نام هر دوی ما «ابو زینب» است، این‏طوری همکاران به اشتباه می‏‌افتند بیا یک اسم جدید انتخاب کنیم. شهید حمیدی در پاسخ گفته بود نه شما ابو زینب بمان من تا چند روز دیگر حتما شهید می‏‌شوم.
 
وی تصریح کرد: از دیگر ویژگی‏ های این شهید قبولی در یک آزمون بزرگ است. این شهید که پس از 12 سال پدر شده بود فرزند 8 ماهه‌‏اش را برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) رها و به عراق و سوریه سفر کرد و راه شهادت را انتخاب کرد. یکی از دوستان محمد به او گفته بود درست نیست آدم ناموسش را رها کند و برای جنگ به سوریه برود. شهید محمد حمیدی در جواب گفته بود اتفاقا می‏‌خواهم از ناموس اهل بیت دفاع کنم انءشالله که خداوند مرا فدایی حضرت زینب (س) کند.

منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 3265
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 21 شهريور 1394

جلسه هفتگی درس اخلاق آیت الله جاودان با حضور پرتعداد جوانان عاشق مکتب اهل بیت(ع) در حسینیه شیخ مرتضی زاهد(ره)برگزار شد.

  • گزیده ای از سخنان آیت الله جاودان را بخوانید:
  •  

یک عبارتی در زیارت امین الله است. فکر می کنم من در حرم حضرت رضا علیه السلام که جای شما خالی بود، توانستم یک بار بخوانم. ان شاء الله که خدا برای شما و بنده هزار بار دیگر زیارت حضرت رضا را نصیب کند. این زیارت خیلی زیارت فوق العاده ای است. خیلی فوق العاده است. یکی از به اصطلاح فرازهایش و یکی از نکته هایش این است: مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ گفته است که مرا اینطوری کن. اینطوری کن. اینطوری کن. یکی از آنها این است: مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِيَوْمِ جَزائِكَ برای من زاد و توشه قرار بده برای آمدن روز قیامت. آدم بدون تقوا نمی تواند به روز قیامت برود. زاد و توشه آدم برای روز قیامت تقواست. بحث تقوا را هم مکرر، مکرر عرض کرده ایم. حالا ممکن است یک وقت های دیگری هم عرض کنیم. بله اَللّهُمَ اَجعَل نَفسی مُطمَئِنَّةً بِقَدَرکَ راضیةً بِقَضائکَ مُولَعَةً بِذِکرِکَ وَ دُعائِک مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلاَئِكَ‏ شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلاَئِكَ مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ دقت کنید. مرا مشتاق شادمانی لقاء خودت قرار بده. روز قیامت برای بعضی ها یک شادمانی وجود دارد. شادمانی دیدار خدا. شادمانی دیدار خدا. ای کاش من بتوانم بگویم و ای کاش شما بتوانید بگیرید. یک شادمانی وجود دارد. یک شادمانی که نه سر دارد و نه ته. بی نهایت تا بی نهایت. شادمانی بی نهایت تا بی نهایت. سعی کنیم بفهمیم. من به عمرم همچین حرفی نشنیدم. خب نشنیدی. تو اشکال داری. من اشکال دارم. من اشکال دارم که نگفتم و شما اشکال داری که نشنیدی. در قیامت یک شادمانی وجود دارد. این منتهای آرزوی اولیاء خداست. منتهای آرزوی اولیاء خدا، این شادمانی است. که به چنین شادمانی برسند.


 من گیر گناهم. نمی توانم چشمم را از زن نامحرم بگردانم. خب حالا من... در هرصورت یک شادمانی وجود دارد. این شادمانی ممکن است در دنیا برای کسانی اتفاق بیفتد. عرض می کنم این منتهای آرزوی اولیاء خداست. منتهای آرزوی اولیاء خداست. بهشت منتهای آرزوی اولیاء خدا نیست. در بهشت منتهای آرزوی اولیاء خداست. در دنیا منتهای آرزوی اولیاء خداست. امیرالمومنین یک فرمایشی دارد که فرمایش مشهوری است. هم در روایات اهل سنت آمده و هم در روایات شیعه آمده. یک وقت امیرالمومنین فرمود که از من سوال کنید. سوال کنید. این آدم ها خوب تربیت نشده بودند. آن آدم ها خوب تربیت نشده بودند. چرا خوب تربیت نشده بودند؟ سه دوره گذشته را شما حساب کنید. آنها خوب تربیت نشده بودند. حالا ایشان می گوید که از من سوال کنید. یک نفر بلند شد گفت آقا تعداد موهای سر من چندتاست. حضرت اگر بفرماید که یک میلیون و چند و چند، قابل اثبات نیست. قابل اثبات نیست. اصلا جواب نفرمود. فرمود که در خانه تو کسی هست که پسر من را می کشد. پسرش را گفت. این پدر سنان بود. خب هزار نفر این را دیدند. مردم کوفه بودند دیگر. این نوع جواب فرمود. می خواهم عرض کنم که مردم لایق نبودند. حالا یک نفر باز از همین نوع آدم ها، یک جنس دیگری، بلند شد گفت آقا شما خدای خودت را دیده ای؟ سوال نکرد که بفهمد. یک کسی سوال کرد. حضرت فرمود سوال کن که بفهمی. سوال نکن که اذیت کنی. سوال نکن که اذیت کنی و به زحمت بیندازی. سوال کن که بفهمی. حالا این هم سوال کرد که هَل رأیتَ رَبَّک؟ آیا پروردگار خودت را دیده ای؟ فرمود من آن خدایی را که نبینم عبادت نمی کنم. خب این را امام ما گفت. امام ما بوده. حالا چه عرض کنیم که امام ما بوده یا نبوده. اسماً و اعتقادا که امیرالمومنین امام ما بوده. حالا من همچین حرفی را به عمرم نشنیده ام. شادمانی لقاء تو را
. مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مرا مشتاق شادمانی لقاء خودت قرار بده. عرض کردیم که این پایان آرزوهای اولیاء خداست. ما چکار کنیم؟ ما چکار کنیم؟ قرآن می فرماید که اگر کسی گنهکار باشد، آن جایی که می تواند خدای خودش را ببیند، چون خدا را با چشم که نمی توان دید، با دل می توان دید؛ اگر آنجا را خراب کرده باشد، روز قیامت که جمال او برای همه آشکار است، این باز هم کور است. باز هم صدتا پرده جلوی چشمش است. پس قدم اول این است که من گناه نکنم. گناه خراب می کند. آن مرکزی [که جای دیدن پروردگار است را خراب می کند] همانجا در آن سوال امیرالمومنین فرمود که این به چشم نبوده ها. این به چشم نمی شودها. اصطلاح شان این است. به حقایق الایمان می توان خدای متعال را مشاهده کرد. یعنی به ایمان حقیقی. اگر شما به ایمان حقیقی برسی، خدای خودت را [می بینی.] نه از نوع دیدن من. من و شما هم همدیگر را می بینیم. من رویم را آن طرف می کنم و قیافه شما را یادم می رود. در شما شک می کنم. نه اینطوری. نه از نوع دیدن چشم. از نوع دیدن واقعیت. شما با واقعی ترین بخش وجودت، با واقعی ترین بخش وجودت این مشاهده را بدست می آوری. و شادمانی ای بدست می آید که عرض کردم دیگر سر و ته ندارد. از آن روز که این حادثه اتفاق می افتد هست، تا بی نهایت. شما بهشت و صد هزار بهشت را فراموش می کنی. شما بهشت و صد هزار بهشت را فراموش می کنی.


 عرض کردم قدم اولش چیست؟ قدم اولش این است که من گناه نکنم. گناه آن مرکزی را که این حادثه برایش اتفاق می افتد خراب می کند. قرآن در آیه 14 سوره متففین این عبارت را دارد
. بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ. رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم یعنی زنگار می گیرد. روی دل هایشان زنگار می گیرد. دل شان زنگ می زند. چه؟ ما كَانُوا يَكْسِبُونَ. آنچه که عمل کرده اند زنگ می زند. باعث زنگ زدگی دل شان می شود. یک گناه، یک گناه ها. یک گناه باعث زنگ زدگی می شود. توبه جدی زنگ را پاک می کند. این که آن بزرگان دستور می دادند که استغفار کنید و همه اش می گفتند استغفار کنید، این استغفار این زنگ ها را پاک می کند. بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ. باز آیه اش را فراموش کردم. در همان سوره می فرماید اینها روز قیامت از این دیدار محجوب اند. در اثر گناه که گناه شان باقی مانده و همراه شان برده اند، این زنگار روی دل مانده، انقدر بوده که حوادث مرگ که حوادث خیلی سنگینی است، حوادث قبر که خیلی سنگین است، حوادث سنگین قبر و قیامت آن را پاک نکرده. اینها با آن زنگار به قیامت رفته اند. اینها محجوب می مانند. جلوی چشم شان پرده دارد. آن چیزی که برای همگان [قابل دیدن است را نمی بینند] اگر همین مساله که عرض کردم فهمیده شده باشد، دیگر عرضم را تمام می کنم. ما یک قدم برداریم. یک قدم. قدمش سخت است. اما یک قدم برداریم که از گناه دست بکشیم. یک قدم است. فقط یک قدم است. اما اگر خدا کمک کند، سهل می شود. اگر آدم دست به دامان خدا شود، سهل می شود. یعنی به خدا پناه ببرد. راستی و واقعی به خدا پناه ببرد، سهل می شود و می تواند از همه گناهان پرهیز کند و پاک بماند. پاک بماند. پاک بماند. اگر پاک بماند. اگر پاک بماند. اگر پاک بماند. ممکن است در قیامت این شادمانی برایش دست بدهد. یکی از بهترین راه های پاک شدن بعد از اینکه آدم خدایی نکرده گناه کرد و بعد توبه کرد، برای اینکه توبه اش قبول شود، این است که برای امام حسین گریه کند

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2929
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

انسان از آن جهت که صاحب فکر و اندیشه است، می‌خواهد در مورد بسیاری از مطالب پرس‌وجو کرده، چرایی و چگونگی مطالب را دریابد. از جمله مسائلی که فکر انسان را به خود معطوف داشته، مسائل مربوط به «رزق و روزی» انسان و دیگر موجودات است به طوری که همواره در پی آن است تا روزی‌ِ بیشتری به دست آورد.
انسان سؤالات فراوانی را در این مورد در ذهن خود می‌یابد تا آنجا که اگر بگوییم بعضی از سؤالات به صورت روزانه در بین مردم جریان دارد، سخن به گزاف نگفته‌ایم.
سؤالاتی از این قبیل:
- عوامل مؤثر در افزایش روزی چیست؟ اسباب و علل کاهش روزی کدام است؟
- فلسفه وسعت رزق یک گروه و اندک بودن رزق گروهی دیگر چیست؟
- نقش تلاش و سعی انسان برای به دست آوردن روزی و ارتباط آن با تقدیر روزی چگونه است؟
- آیا دعا در افزایش روزی مؤثر است؟
- تا چه اندازه رزق حلال و حرام در سرنوشت انسان مؤثر است؟
کتاب «رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث» اثر علی متین، به سؤالات و دغدغه‌های افراد در خصوص کسب رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث پاسخ گفته است که در ادامه می‌خوانید:
یکی از عوامل نقصان و کاهش روزی، اجیر شدن برای دیگران است: عمار ساباطی می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: «مردی تجارت می‌کند و اگر خود اجیر دیگران شود سهمی از تجارت به او می‌دهند»، امام(ع) فرمود: «خود را اجیر نکنید و روزی را از خدا خواسته و خود تجارت کنید، زیرا اگر کسی اجیر دیگران شود [درِ افزایش] روزی را بر خود بسته است».
شاید بتوان در تحلیل کاهش رزق و روزی به واسطه اجیر شدن چنین گفت: از آنجا که شخص اجیر حقوق معینی را ماه به ماه دریافت می‌کند، لذا به همان حقوق خود چشم دوخته و برنامه‌های خود و اداره زندگی را با توجه به آن سامان می‌دهد و امید رسیدن بیش از آن را ندارد و شاید همین امر تا حدودی موجب غفلت از خدا می‌شود. اما شخصی که به اصطلاح، شغل آزاد دارد بیش از آن که به اسباب ظاهری عنایت کند، توکل بر خدا را در نظر داشته و همین امر نیز سبب توجه بیش‌تر خداوند سبحان می‌شود.
شاید با مراجعه به وجدان نیز تا حدودی بتوان مطلب را دریافت که آنجا که وسایل و اسباب مادی مناسبی در اختیار داشته باشیم، توجه ما به خدا اندک است و اما آنجا که وسایل و اسباب مادی به ظاهر خوب و مطمئنی در کار نباشد، توجه ما به او بیشتر خواهد بود. حال شخص اجیر تو گویی همان کار خود را از وسایل محکم و خوب می‌داند، به خلاف کسی که اجیر نیست.
مرحوم کلباسی نیز در توضیح احادیثی از این قبیل می‌گوید: بعضی از بزرگان گفته‌‌اند:
شاید سرّ نکته این باشد که انسان وقتی اجیر دیگران شد به آن دستمزد تکیه می‌کند و چنین می‌اندیشید که آن دستمزد زندگی‌اش را می‌چرخاند و چون بر آن اطمینان دارد، بر خدایی که همه کارها دست اوست تکیه نخواهد کرد و اما اگر خود تجارت کند، به دلیل اتفاقات احتمالی، کالای خود را در امان نمی‌بیند، لذا بر خدا توکل می‌کند؛ اتفاقاتی از قبیل:‌ گرانی و ارزانی، رواج و رکود بازار، رغبت و بی‌رغبتی مشتری، خرابی و سرقت. بنابراین اگر انسان دریابد که بدن و نیروی او در معرض آفت‌های بسیاری است و روحیه تکیه و امید بر خدا را در خود حفظ کند، می‌تواند خود را اجیر نماید و موجب فقر نیز نخواهد بود و در یک جمله، روایت غالب انسان را شامل می‌‌شود.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان گفت: اگر کسی اجیر شود برای اداره زندگی‌اش و از سوی دیگر آن را وسیله‌ای برای اداره زندگی بداند و از توکل بر رزّاق حقیقی غافل نباشد، اجیر بودن این شخص موجب کاهش روزی او نخواهد شد.


منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 3316
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

صبح امروز مراسم جشن  تکلیف آرمیتا فرزند شهید هسته‌ای داریوش رضایی‌نژاد در تالار شهر مشهد با  حضور فعالان فرهنگی مشهد و اعضای شورای شهر مشهد برگزار شد.

این مراسم در حالی برگزار شد که آرمیتا در کنار مضجع شریف رضوی به سن تکلیف رسید.

مقام معظم رهبری به مناسبت به سن تکلیف رسیدن آرمیتا رضایی‌نژاد فرزند شهید رضایی نژاد برای وی هدیه‌ای فرستادند. این هدیه امروز با حضور جمعی از مسئولان استانی و شهری در محل تالار شهر مشهد مقدس به آرمیتا رضایی نژاد اهدا شد.

بسمه تعالی جشن تکلیف بر آرمیتای عزیز مبارک باد. امید است در پرتو قرآن خوش بخت و در راه آرمانهای قرآنی ثابت‌قدم باشد. انشاءالله. 94/6/14  

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3091
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

مراسم اربعین جانباز شهید حاج عباس وکیل زاده و یادواره شهدای دفاع مقدس با سخنرانی حجت الاسلام صدیقی و مداحی حاج محمدرضا طاهری و  حاج سید محمد جوادی در حسینیه فاطمة الزهرا(س) برگزار شد.

  • در ادامه گزیده ای از سخنان حجت الاسلام صدیقی را بخوانید

_ زندگی اصلی انسان ها بعد از مرگ است. اگر خواستید که عمل در زمین مستعد بکارید دلتان را از بدی پاک کنید. زمین شوره زار زحمت انسان را بر باد می دهد و حاصلی هم به دست نمی آورد. پاکی درون جزء شرایط لازمه احکام است.

_خدا در سوره منافقون در آیات مختلف انسان ها را سه گروه معرفی کرده است. مؤمنین و کفار و منافقین سه گروه از انسان ها هستند. جهنم تاریک است و علو ندارد. بهشت درجات مختلف دارد. بهشت هشت در دارد و جهنم هفت در دارد.

_ رحمت خداوند متعال بر غضبش سبقت گرفته است. گاهی رحمت خداوند شدید می شود و جلوی غضب الهی را می گیرد. خود بینی و منت گذاشتن و تکبر اعمالی هستند که ثمری ندارد. کسانی هستند که باطن کارشان برای خدا نیست ولی ظاهر کارشان برای خداست. اما اعمال این افراد در قیامت پذیرفته نیست.

_ در روایت داریم که یکی از کارهایی فشار قبر را کم می کند مداومت بر خواندن سوره ملک است. سوره ملک درس های فراوانی دارد.یکی از درس های سوره مبارکه ملک اخلاص است.خداوند متعال زندگی و مرگ را آفریده است. مرگ به سراغ انسان می آید. جلوی مرگ را کسی نمی تواند بگیرد. اگر در دژهای محکم هم باشید مرگ داخل می شود. هیچ در بسته ای جلوی عزرائیل و مرگ را نمی گیرد.

_خداوند مرگ را آفریده تا انسان را امتحان کند. دنیا محل امتحان الهی است.خداوند زندگی را امتحان انسان ها قرار داده است. کارنامه زندگی حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) برنامه زندگی است.حضرت علی فرمودند در طول زندگی خود با حضرت فاطمه نه یک بار فاطمه من را رنجاند و نه یک بار من فاطمه را رنجاندم.

_ فلسفه امتحان الهی این است که خداوند می خواهد بداند که کدام بنده مخلص و بی ریا است. چه کسی ظاهر و باطن یکی دارد. کدام بنده درست است. باید ببینیم چه کسی رکورد شکسته و چه کسی از امام حسین مدال نوکری گرفته و این مدال را با خود به قبر برده است. خیلی ها از نوکری دم زدند ولی نوکر امام حسین(ع) نبودند.

_خداوند با امتحان ، ممتازها را به انسان ها نشان می دهد و ما باید این ممتازها را الگو قرار دهیم. با امتحان های الهی جایگاه خوبان مشخص می شود. با این امتحان ها بود که شهدا مشخص شدند و به ما معرفی شدند.

_ صبر جانبازها مهم تر از صبر شهداست. در حدیث است که اگر کسی ابتلایی در بدن داشته باشد و برای خدا صبر کند خداوند ثواب هزار شهید را به او می دهد. جانبازها بازار شهدا را رونق دادند. اگر جانبازها نباشند شهادت ها از یاد برده می شود و غیرت ها از بین می رود.

_ جانبازها گاهی در روز ثواب چند شهادت را می برند. در قرآن کریم شصت آیه در مورد اهل صبر وجود دارد. همچنین حدود 12 آیه در مورد کسانی است که به جبهه آمدند و جبهه ای ماندند.خوشا به حال کسی که در مسیر محبت سوز امام حسین(ع)  تا دم مرگ یا حسین (ع) گفته و از این خط خارج نشدند که این ها جزء اولیا الله هستند.

_خداوند در سوره مبارکه فصلت بشارت هایی برای کسانی که تا دم مرگ ثابت قدم ماندند می دهد .اول این که ملائکه گروهی به دیدار این فرد می آیند. دومین بشارت این است که ملائکه به این انسان ها می گویند که به گذشته های خود نگاه نکنید و نترسید از این که در گذشته گناهی داشته باشید به واسطه صبرتان خدا گناهان گذشته شما را بخشیده است وبه آینده امیدوار باشید و خداوند شما را به بهشت برین وعده داده است. ملائکه رفاقت خود را با این افراد در دنیا با بیدار کردن برای نماز شب و زیارت و کارهای خیر مشخص کرده اند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2595
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

مراسم هفتگی هیئت مکتب المهدی(عج)  با سخنرانی حجت الاسلام بی آزار طهرانی و  مداحی حاج علی آیینه چی و حاج محمد کمیل در فاطمیه ارشاد برگزار شد.

  • در ادامه گزیده ای از سخنان حجت الاسلام بی آزار تهرانی را بخوانید:

_ اربعین بعد از شهادت سیدالشهدا(ع) موضوعیت دارد و سنت است و در سیره اهل بیت(ع) وجود داشته است.مسئله اربعین و چله گیری در روایات ما وجود دارد . عدد چهل در عالم عدد مقدسی است و موضوعیت دارد. البته چله گرفتن به روش صوفیه مطرود اهل بیت(ع) است. بعضی از این چله گیری ها منیت است.این خطر است.

_ نکته اینجاست که اگر کسی چهل روز کارهایش را خدایی کرد و کشیک نفس کشید و اهتمام به واجب کرد و ترک محرمات کرد و بر اندازه سعه و ظرفیت و فوق زحمتش هم به مستحبات و سنن پرداخت ولی پایه اصلی بر این است که چهل روز گناه را کنار بگذارد یقیناً راه برایش راحت تر می شود و اشک بهتری بر سیدالشهدا (ع) می ریزد.

_ اولین قدم برای رسیدن ترک گناه است. یکی از کارهایی که باعث می شود انسان اشک خود را از دست بدهد قساوت قلب است. یکی از کارهایی که باعث محک دل است زنده بودن و رمز رسیدن به مقصد است. خیلی ها زندگی می کنند ولی زنده نیستند.

_ آیت الله بهجت می فرمودند که ما در این دنیا نیامده ایم که به هر قیمتی زندگی کنیم بلکه باید در کنار بودن خود باید قیمت پیدا کنیم که این زنده بودن است. کسی که یک عمر با روح و معنویت کار کرده مرگ برایش معنا ندارد. ما در کل عالم روزی به نام امام حسین(ع) داریم . در این روز هر جا در کره زمین بروید این بیت را می بینیم که بازاین چه شورش است که در خلق عالم است.

_ هر کسی به امام حسین(ع) وصل شود زنده است. کسانی که فلسفه حضورشان را در این عالم بدانند قیمت پیدا می کنند. فلسفه حضور ما این است که عاشق شویم. خداوند متعال آمد و رفت هستی را برای این که انسان عاشق شود قرار داده است.

_ تاج کرامت از جانب حضرت دوست برای همه ما لحاظ شده است. کسانی که آیین تاج داری را بلد باشند کم هستند. کسی که در این مقام قرار بگیرد از وحشت و ناراحتی و حزن و خوف رهایی می یابد. بشر زمانی تاج بندگی را از سر خود زمین می اندازد که بین خوف و حزن قرار بگیرد.

_کسانی که  آیین کله داری و عیاری و روحیه جوان مردی و فتوت را ندارند عمرشان در دو نقطه هدر می روند. اول کسانی که ترس از دست دادن چیزی که دارند و نگران فردا باشند . اگر خدا را باور کنیم ترس از فردا نباید باشد. خداوند متعال رزاق است. خداوند وکیل تمام عیاری است اگر وکالت خود را به طور کامل دست خدا قرار دهیم ما را در جای بسیار خوبی قرار می دهد.

_ دوم کسانی که حزن دارند و ناراحت آن چیزی  هستند که دیگران دارند و آنها ندارند و حسرت می خوردند. در روایت است که کسی که نگاهش به دست و داشته های دیگران داشته باشد حزن و نگرانی آن را فرا می گیرد. مقام کرامت مقامی است که انسان خود و قیمت خود را باور کند.

_ خداوند همه چیزهایی را که ما می بینیم و حتی نمی بینیم را به پای ما ریخته است ولی ما را به خاطر این ها نیافریده است. این ها هدف نهایی انسان نیست بلکه همه این ها باید وسیله ای برای رسیدن به هدف نهایی که ملاقات خداوند است، باشد.

_ برای به دست  آوردن تاج کرامت رسیدن به معنویت و اخلاق خوبان است. صاحب کرامت کسی است که گوهر وجود خود را بشناسد و خود را در این هستی پیدا کند. خوشا به حال کسی که می داند از کجا آمده و برای چه آمده و به کجا رهسپار است. کسی که با این دید نگاه کند به حقیقت معنوی خود دست پیدا می کند.حقیقت انسان این تن خاکی نیست. حقیقت انسان رسیدن به گوهر معنویت است که هر کس به این حقیقت دست یابد تاج بندگی را بر سر می گذارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2580
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) در یکی از مباحث اخلاقی خود به ذکر  فضیلت زیارت حرم ائمه معصومین (علیهم السلام) پرداخت که در ادامه بخش مربوط به زیارت امام رضا (ع) می آید.                                                                                     

دعا در این جا مستجاب است

 

یکی دیگر از مکان‏هایی که در دعا مؤثر است، حرم مطهر امام هشتم(علیه‏ السلام) است. من روایتی از امام هادی(علیه‏ السلام) را می‏خوانم كه حضرت فرمود: «مَنْ كَانَتْ لَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حَاجَةٌ فَلْيَزُرْ قَبْرَ جَدِّيَ الرِّضَا بِطُوسَ وَ هُوَ عَلَى غُسْلٍ وَ لْيُصَلِّ عِنْدَ رَأْسِهِ رَكْعَتَيْنِ وَ لْيَسْأَلِ اللَّهَ تَعَالَى حَاجَتَهُ فِي قُنُوتِهِ فَإِنَّهُ يَسْتَجِيبُ لَهُ‏».
اگر کسی حاجتی داشته باشد، مزار امام هشتم را در طوس زیارت کند، اول غسل کند، بعد برود بالا سر و دو رکعت نماز بخواند، در قنوت حاجتش را بخواهد كه خدا هم از او می‏پذیرد و دعايش مستجاب می‏ شود.

 

 

دریافت

 

 



حرم ‏هاي ائمه اطهار(ع)

یک روایتی از امام هشتم(علیه‏ السلام) است كه از نظر طلبگی اين مطلب از آن به دست می‏آید كه قبور ائمه اطهار(علیهم ‏السلام) دارای این اثر هستند كه اگر انسان در آنجا دعا کند، دعايش مستجاب است.
حضرت فرمودند: «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْقُبُورِ إِلَّا إِلَى قُبُورِنَا»؛ اینکه آدم بخواهد زحمت بکشد و راه بیفتد كه به محل دفن كسي برود، ارزش چندانی ندارد مگر اینکه خودش را براي زيارت قبور ما به زحمت بیاندازد و بخواهد به زيارت ما بيايد. منظور از «قبورنا» قبور ائمه اطهار است. بعد حضرت راجع به خودشان می‏فرماید: «أَلَا وَ إِنِّي مَقْتُولٌ بِالسَّمِّ ظُلْماً وَ مَدْفُونٌ فِي مَوْضِعِ غُرْبَةٍ فَمَنْ شَدَّ رَحْلَهُ إِلَى زِيَارَتِي اسْتُجِيبَ دُعَاؤُه وَ غُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ». من با سمّ و ظالمانه كشته مي‏شوم و در سرزمين غربت نيز دفن خواهم شد؛ پس اگر کسی به زیارت من بيايد، دعایش مستجاب است.

من خواستم از این روايت، اين مطلب را عرض كنم كه چه بسا از صدر این روایت اين‏طور ظاهر شود که اثر استجابت دعا نسبت به قبور تمام ائمه است. يعني با توجه به اين كه در صدر روايت، سخن از قبور تمام ائمه است، این اثر استجابت دعا، هرچند كه تصريح به قبر امام هشتم دارد، ولي نسبت به قبور ديگر ائمه هم ثابت است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3079
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه