میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5424
:: باردید دیروز : 817
:: بازدید هفته : 5424
:: بازدید ماه : 6970
:: بازدید سال : 132899
:: بازدید کلی : 998333
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

شیخ رضا سراج از آن دسته روحانی‌هایی بود که در بین عموم مردم، محبوبیت بسیاری داشت و اقشار گوناگون با عقاید متفاوت پای منبر او می‌نشستند: طلبه، بازاری، کاسب، کارمند و ... او با بیانی نافذ در بیان مسائل مربوط به دین از اعماق دل حرف می‌زد و به همین دلیل سخنانش بر دل‌ها می‌نشست.

مورخ و نویسنده معاصر مرحوم شیخ محمد شریف رازی در زمان حیات شیخ رضا سراج در چهارمین جلد از کتاب «گنجینه دانشمندان» نوشته است: جناب آقای سراج، بیانی نافذ و منبری جامع و مفید در ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت و در گریاندن مستمعین بسیار قوی و کم نظیر بود. او بیش از چهل سال است که با این سمت موفق و مفتخر است و در مصائب اهل بیت رسالت علیم السلام بسیار از چشم مردم اشک گرفته است.

و باز مرحوم حاج شیخ محمد شریف رازی بعد از وفات حاج شیخ رضا سراج در کتاب «اختران فروزان ری و تهران» درباره او می‌نویسد: خدایش رحمت کند که سخنانش و روضه خواندنش دلنشین بود و مستمعین بی نهایت تحت تاثیر قرار گرفته و می‌گریستند و کمتر کسی بود که در پای منبر او نگرید.

اسطوره مداحی

مرحوم حاج شیخ رضا سراج بر گردن بسیاری از مداحان و نوحه خوان‌های قدیمی و پا به سن گذاشته تهران حق دارد. تقریباً همه کسانی که کم و بیش در جلسات صنف لباس فروش‌ها و برنامه‌های مسجد ارک تهران حضور داشته اند، نام مرحوم حاج شیخ رضا سراج را بارها شنیده اید.

شیخ رضا سراج در منبرهای خود رویکرد اخلاقی و تربیتی داشت و روضه‌های برآمده از قلبی سوخته و عاشق را ادا می‌کرد. در منبرهایش مسائل شرعی، دینی، تربیتی و اجتماعی را مطرح می‌کرد و آنچه که موجب شهرت ایشان شد، توجه به اهمیت روضه دلسوزی و تخلق به اخلاق قرآنی بود.

در واقع شیخ رضا سراج، روحانی آشنا به زوایای دین بود که آموخته‌هایش را در عمل به اجرا می‌گذاشت و به نحوی با اقشار گوناگون جامعه برخورد می‌کرد که همه را به دریای پاک و پاک کننده اسلام هدایت کند.

کسبه‌ها و اهل بازار وقتی پای منبر ایشان می‌نشستند تحت تاثیر فضای معنوی قرار گرفته و دست و دلشان به سمت حرام نمی رفت. انقدر که در پرداخت خمس، زکات و سایر تکالیف شرعی دقت و وسواس خاصی به خرج می‌دادند.

 

روضه پسر در مقابل پدر

گروهی به همراهی شیخ رضا سراج به قصد زیارت راهی عتبات عالیات شدند، به کربلا که رسیدند در حرم امام حسین(ع) مردم از شیخ رضا در خواست کردند که برایشان روضه علی‌اکبر (ع)را بخواند.

شیخ رضا با همان حالت معنوی و دل سوخته گفت: نمی‌توانم بخوانم. مردم اصرار کردند. با حالتی گریان جواب داد: نمی‌توانم روضه شهادت پسر را در برابر پدر بخوانم؛ اول چند نفر به اباعبدالله کمک کنند که از حرم بیرون بروند تا من بتوان روضه پسرش را بخوانم.

همین پاسخ بهترین بهانه بود تا اشک‌های جماعت زائر را سرازیر کند.

داستان مراسم عید غدیر

روزهای دهه اول ذی‌الحجه سپری شد و شیخ رضا تصمیم گرفت مراسمی برای عید غدیر برپا کند.اما این مراسم آن‌گونه که در ذهن شیخ فضاسازی شده بود. با همه برنامه‌هایی که برای عید غدیر برگزار می‌شد فرق داشت.

شیخ تصمیمی گرفت برای این مراسم دعوت نامه‌ای تهیه کند و برخلاف آن روزها که مرسوم نبود، افراد را شخص به شخص دعوت کند . برای علما، هیئتی‌ها و بزرگان بازار تهران دعوت نامه فرستاد که «وعده ما فلان روز، جشن عید غدیر، قدوم سبزتان را به انتظار نشسته‌ایم» اصل کاری ها مانده بودند و هنوز دعوتنامه ایشان را نداده بود. خودش شروع کرد به دوره افتادن در میان کوچه و بازار . هرکسی را که می‌دید که در کسوت لوتی و داش مشتی است دعوتنامه‌ای به او می‌داد و می‌گفت: «قدوم سبزتان را در مراسم عید غدیر به انتظار نشسته‌ایم ما را سرافراز کنید و مجلس‌مان را با حضورتان نورانی.» و عکس‌العمل این افراد در مقابله با شیخ چیزی جز تعجب نبود وقتی می‌دیدند که فردی با کسوت لباس پیامبر (ص) آن‌ها را به مجلس جشن عید غدیر دعوت کرده است.

بالاخره روز مراسم فرا رسید هیئتی‌ها آمدند. اقایان اهل علم هم آمدند. دور تا دور مجلس پر شد از هیئتی‌ها و کسبه بازار و آقایان اهل علم.

 

 

لوتی‌ها هم آمدند داش‌ها هم آمدند. هیئتی‌ها تعجب کرده بودند که امروز در مجلس چه خبر است قیافه‌هایی می‌دیدند که تا به آن روز در هیئت ندیده بودند افرادی که آنها را بیشتر در قهوه‌خانه‌ها و پاتوق‌های مخصوص می‌دیدند؛ کلاه شاپو به سر دستمال یزدی به دور دست عده ای هم دستمال به دو گردن آمدند. فضای مجلس فضای عجیبی بود. دور تا دور بچه هیئتی‌ها، آقایان کسبه و طلبه نشسته بودند و وسط مجلس هم اکثر این داش مشتی‌ها و لوتی‌ها.

بالاخره مجلس آماده شد شیخ رضا منبر رفت. کمی درباره امامت و غدیر و حضرت علی (ع) صحبت کرد بعد رو به بچه هیئتی‌ها و آقایان کرد و گفت: «پیغمبر(ص) دخترش زهرا (س) را دست ما آخوند‌ها سپرد. در کوچه به او سیلی زدند. اگر دخترش را به این داش مشتی‌ها و لوتی‌ها می‌سپرد می‌دانستند که چطور و چگونه از حریم مادر سادات دفاع کنند. می‌دانستند چطور از خانه امیر المومنین علی (ع) دفاع کنند.» وقتی شیخ رضا این جملات را به زبان می‌آورد داش مشتی‌ها گریه می‌کردند بر سر خود می‌زدند گریه می‌کردند و حضرت زهرا (س) را صدا می‌زدند.

آن روز مجلس، مجلس متفاوتی بود. به نفس گرم شیخ رضا خیلی از افراد که رنگ و بوی هیئت را هم ندیده بودند شدند پای ثابت منبر شیخ رضا و خیلی از آنها هم در شیوه زندگیشان تجدید نظر کردند.

بیا به جلسه ما

مرحوم سراج در یک دوره و زمانی یک هیئت و جلسه روضه خاصی را به راه می‌اندازد. هیئت و جلسه‌ای هفتگی که در آن آدم‌های شیدا و دلسوخته‌ای از جمله رسول ترک و شیخ رضا دور هم جمع می‌شدند و می‌سوختند.

بیا سوته دلان گرد هم آییم

سخن‌ها وا کنیم، غم وانماییم

آن هیئت مکان و جای معین و ثابتی نداشت و هر هفته در خانه یکی از شرکت‌کنندگان و اعضای هیئت تشکیل و برگزار می‌شد. معمولاً هر هفته در پایان و در انتهای هر جلسه اعلام می‌شد که در هفته بعد هیئت در فلان مکان یا در خانه فلان شخص برقرار می‌شود.

یک بار تا پایان یکی از جلسات هنوز مشخص نشده بود که هیئت و جلسه هفته بعد در کجا و در خانه چه کسی برقرار خواهد شد. بنابراین حاج شیخ رضا سراج اعلام کرد در بین هفته به همه خبر خواهد داد که جلس بعدی در کجا برقرار خواهد شد. دو سه روز گذشت و شیخ رضا تصمیمی گرفت تا جلسه بعدی را در منزل یک آقایی برقرار کند که این هیئت تا به حال در منزل او برگزار نشده بود به همین دلیل اعضای هیئت خانه آن آقا را که در محله منیریه تهران بود را نمی‌شناختند.

حاج شیخ رضا سراج می‌بایست در مدت دو سه روز اعضای هیئت را خبردار می‌کرد و نشانی را به تک‌تک آن‌ها می‌داد. او شروع به خبر کردن و آدرس دادن به دوستان و اعضای هیئت کرده بود اما متاسفانه عواملی باعث شده بود تا شیخ رضا سراج موفق نشود تا دوست با صفا و دلسوخته‌اش رسول ترک را نیز خبردار کند.

روز و ساعت برقراری هیئت فرار می‌رسد و شیخ رضا سراج از اینکه سهل‌انگاری کرده بود و نتوانسته بود رسول ترک را نیز دعوت کند بسیار نارحت و دلخور بود. در واقع حضور و وجود رسول ترک نمک جلسه بود.

به هر حال جلسه آن روز بدون حضور رسول ترک آغاز می‌شود اما دقیقه‌های زیادی نمی‌گذرد که ناگاه حاج شیخ رضا سراج می‌بیند که رسول ترک با چشم‌هایی پر اشک وارد مجلس شد و زمزمه‌ای نیز بر لب‌هایش جاری است. زمزمه‌ای با جمله ای دو کلمه‌ای. او تند تند زیر لب تکرار می‌کرد: «خانم کجایی؟»

شیخ رضا سراج نسبت به دو مسئله و موضوع متعجب و کنجکاو شده بود: اول اینکه او می‌دانست که به طور عادی نمی‌بایست رسول ترک از نشانی و آدرس جلسه این هفته با خبر باشد. پس او چگونه نشانی را پیدا کرده بود و چگونه در این جلسه حاضر شده بود؟

و دوم اینکه این زمزمه خانم کجایی؟ چه قصه و حکمتی داشت؟ شیخ رضا در همان مجلس و در فرصتی مناسب جویای این دو مسئله معماگونه می‌شود و رسول ترک که شیخ رضا را اهل ولایت و محرم می‌دانسته است بدون معطلی پاسخ می‌دهد: من تا دیروز هر چه منتظر ماندم تا مرا از جلسه این هفته باخبر کنید؛ خبری نشد و خیال کردم شاید جلسه این هفته تعطیل باشد ولی دیشب که به خواب رفته بودم در دنیای خواب حضرت فاطمه زهرا (س)را مشاهده کردم و حضرت به من فرمودند: فردا یادت نرود که به جلسه شیخ رضا سراج بروی.

من به خانم عرض کردم مرا که این بار خبردار نکردند و من نشانی و آدرسی ندارم. که ان حضرت فرمودند من خودم به تو نشانی را می‌گویم و سپس حضرت نشانی را بیان فرمودند و من هم حفظ شدم و الان هم طبق همان آدرسی که حضرت زهرا(س) دیشب به من عنایت فرمودند به اینجا آمدم و دیدم شما‌ها در اینجا حضور دارید.

هنوز دومین مسئله و معمای شیخ رضا سراج حل نشده بود که رسول ادامه داد؛ دیشب وقتی حضرت فاطمه زهرا (س) آدرس را بیان می‌کردند، فرمودند: فردا حتماً بیا به آن جلسه من هم آنجا هستم.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 5742
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 16 شهريور 1394

سخنرانی حجت الاسلام شمس الدین و مداحی حاج مهدی  سلحشور و حاج ابوذر بیوکافی در هیئت ثارالله (ع) رشت برگزار شد.

 

  • در ادامه گزیده از سخنان حجت الاسلام شمس الدین را بخوانید:

 

_ در حدیث کسا آمده است  ای ملائکه من، زمین و آسمان و خورشید و ماه و دریاها و افلاک ها و همه نظام هستی را خلق نکردم الا برای محبت خمسه طبیه .در حدیث کسا محور را فاطمه زهرا(س)  بیان فرموده است.

_ محوریتی که انسان ها باید حول او بگردند وجود مقدس پیامبر و اهل بیت است.در رابطه با اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت وظایفی را داریم. تکالیف و وظایف ما نسبت به اهل بیت متعدد است. همه ما انسان ها وظیفه داریم در برابر پیامبر اکرم و حجج الهی و اهل بیت عصمت و طهارت دو کار را انجام دهیم. اول نصرت و یاری امام است.این نصرت و یاری معانی مختلفی پیدا می کند و متناسب با اقتضائات زمان است.

_ زمانی در کنار اهل بیت و زمانی از طریق نشر معارف اهل بیت نصرت معنا پیدا می کند. امروز در دوره غیبت حضرت ولی عصر(عج) نصرت معنای دیگری دارد. روزی در دوره دفاع مقدس و جنگ تحمیلی است و باید از اسلام و کیان اسلامی دفاع کرد و روزی در میدان جنگ نرم و مبارزه اقتصادی و سیاسی است که همان نصرت امام و حجت خدا می باشد.

_ وظیفه ما نسبت به اهل بیت این است که در هر زمانی که زندگی می کنیم باید معارف دین و دستورات زندگی خود را از اهل بیت پیامبر باید بگیریم. جایی که برای ارائه راه و دستور و برنامه زندگی خداوند متعال راه برای ما قرار داده وجود مقدس پیامبرو اهل بیت هستند و غیر از این مسیر راه نادرست است.

_ عترت و قرآن تا روز قیامت از هم جدانشدنی نیستند. تمسک به قرآن و عترت سبب می شود که دچار گمراهی نشویم. امام مبین قرآن و مفسر قرآن است. از جمله درس هایی که اهل بیت به ما دادند و فرمودند در این مسیر زندگی کنیم و مواظب باشیم که از این مسیر لغزش نکنیم این است که جامعه اسلامی و انسانهای جامعه اسلامی باید در دنیا عزیز باشند و با سرافرازی زندگی کنند.

_ انسان مؤمن اجازه ندارد خود را به ذلت بیاندازد. باید انسان مؤمن طوری زندگی کند که عزت برای خود و جامعه اسلامی بماند. جهاد مایه عزت برای اسلام است. ما قبل از این که مسلمان باشیم و وظیفه داشته باشیم که عزت خود را حفظ کنیم وظیفه داریم عزت اسلام را حفظ کنیم. دشمن از اسلام ناب محمدی می ترسد و نگران است.

_ برنامه دشمن این است که در اسلام تا می تواند جنگ راه بیاندازد. جنگی که به هیچ قانون و ضابطه ای تابع نباشد.دشمن به هیچ چیز در اسلام رحم نمی کنند و احترام نمی گذارند. اگر عزت اسلامی در دنیا خدشه دار شد مؤمن هم عزتمند نیست. دشمن می خواهد روحیه مبارزه و جهاد را از مسلمانان بگیرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2620
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

12 شوال مصادف با سال روز ارتحال مردی بزرگ و عالمی اندیشمند از خاندان عاملی‎های لبنان است که به شیخ بهایی معروف شده است.

بهاءالدین محمد بن‏ حسین عاملی معروف به شیخ بهائی ۶ ذیحجه ۹۵۳ هجری دیده به جهان گشود . دوران کودکی را در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام «جبع» یا «جباع» زیست، او از نژاد «حارث بن عبدالله اعور همدانی» بوده‌است خاندان او از خانواده‌های معروف جبل‌عامل در قرن دهم و یازدهم خورشیدی بوده‌اند. پدر او از شاگردان برجسته شهید ثانی بوده است.

انتشار شرح حال در 700 صفحه

حجت‎الاسلام والمسلمین مختاری، مسئول موسسه کتاب‎شناسی شیعه در گفت‌وگو با خبرگزاری ایکنا گفت: شیخ بهایی و پدرش که از شاگردان مبرز و برجسته شهید ثانی بوده و به سفارش ایشان به ایران سفر کرده است خدمات بزرگی به تشیع کرده‎اند.

وی ادامه داد: اگر این خاندان و به طور کلی عالمان جبل عامل نبودند معلوم نبود سمت و سوی تشیع و حکومت صفوی که پرچمدار آن بود به کدام سمت و سو می‌رفت.

مختاری تصریح کرد: موسسه کتاب‌شناسی شیعه در راستای تجلیل از این عالم جامع، شرح حال وی را در 700 صفحه در مجموعه سلسله بزرگان شیعه به فارسی منتشر خواهد کرد.

وی ادامه داد: ایشان اگرچه در ابعاد معماری و مهندسی معروف شده ولی شخصیتی تراز اول و جامع است و آثار وی تاکنون در همه عرصه‌های علمی مورد استفاده علما و اندیشمندان بوده و هست.

120 اثر

بهاءالدین عاملی در علومی که در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یکی از محققان بالغ بر ۹۵ کتاب و رساله‌ است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کرده‏‌ا‌ند.

شاخص‎ترین آثار

جامع عباسی شاخص‎‏ترین اثر شیخ است در فقه و به زبان فارسی که این خود ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می‌رفت تا آن‏جا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده است‏ یاد می‏‌کنند، این کتاب از یک مقدمه و 20 ‏باب (از طهارت تا دیات) تشکیل شده‌است.

الزبدة فی الاصول

مهم‏ترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال 988  - ۱۰۱۸ هجری -  و به قولی در سال 975 - ۱۰۰۵ هجری -، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده‌ است همچنین اثر وی در حوزه قرآنی «مفتاح الفلاح» در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر سورة حمد است.

وی در سال ۱۰۰۰ - 1030 هجری  - در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مقبرهٔ علی ابن موسی الرضا جنب موزه آستان قدس دفن کردند. هم‌اکنون قبر وی بین مسجد گوهرشاد و صحن آزادی و رواق امام خمینی است که به نام خودش معروف است.

شعر زیر که بر اهمیت خدمت به مردم و مقایسه آن با ثواب دیگر اعمال تاکید می‎کند منسوب به این عالم اندیشمند است:

همه روز روزه رفتن، همه شب نماز کردن/همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

 

ز مدینه تا به مکه، به برهنه پای رفتن/دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن


به معابد و مساجد،همه اعتکاف جستن/ز مناهی و ملاهی،همه احتراز کردن

 

شب جمعه‏ ها نخفتن، به خـدای راز گفتن/ز وجود بی ‏نیازش، طلب نیاز کردن

 

به خدا قسم که آن‏ را، ثمر آن قدر نباشد/که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

 

همچنین ایشان بر پرهیز از خوگرفتن به کاخ‎نشینی و خوی پادشاهی تاکید زیادی در آثار خود کرده است و در یکی از اشعار به آیه 113 سوره هود «وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ» استناد جسته است. 

 

 

 

منبع:ایکنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2862
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

 دین اسلام از بین دیگر ادیان الهی کامل‌ترین و جامع‌ترین دین به حساب می‌آید و در قرآن کریم نیز بر آن تأکید بسیاری شده است. انسان مسلمانی که خود را تسلیم این دین و فرامین نورانی آن می‌کند، مفتخر است که چنین آیین مقدسی در همۀ ابعاد زندگی او دارای برنامه بوده و نسبت به پرسش‌های احتمالی او پاسخگوست.
در این بین یکی از سؤالات مبتلا به قشر جوان ما "چرایی زودتر مکلف شدن دختران نسبت به پسران" می‌باشد! آیا خالق هستی‌بخش تفاوتی بین زن و مرد قائل شده است؟
 آیت‌الله جوادی‌آملی مفسر قرآن و از مراجع تقلید درباره دلیل زودتر مکلف شدن دختران نسبت به پسران معتقد است: توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند حداقل باید بگوید زن همانند مرد است. زیرا ‏تقریباً شش سال قبل از این که مرد، مکلف بشود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است. زن ‏همین که از 9 سالگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی‎ ‎شد، خدا او را به حضور می‏‌پذیرد و با او ‏سخن می‏‌گوید و روزه را بر او واجب می‏‌کند، مناجات‌های او را به عنوان دستور مستحب شرعی ‏گوش می‏‌دهد.
وی اشتغال پیشتر زنان نسبت به مردان به راز و نیاز با خدا را بعنوان یکی از اساسی‌ترین تشرف زن به محضر باری تعالی برشمرد و گفت: آن وقتی که هنوز مرد به عنوان یک نوجوان مشغول بازی است، زن مشغول راز و نیاز ‏و نماز است. شش سال زمینه ‏سازی کردن و از دوران نوجوانی او را به حضور پذیرفتن، نماز را که ‏عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الی‏‌اللَّه است و ‏مهمانان در آن سفر به ضیافتگاه خداوند می‏‌روند، بر زن واجب کردن، اینها همه نشانه آن است که ‏زن برای دریافت فضائل، شایسته‏‌تر از مرد است و اگر این منطق درست تبیین و اجرا گردد، نتیجتاً ‏معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتای مرد است.‏
مرد وقتی پانزده سالگی را تمام نمود و وارد شانزدهمین سال زندگی شد، ‏شایستگی خطاب الهی را کسب می‏‌نماید و قبل از آن چنین لیاقتی ندارد، زیرا بلوغ زمینه تشرف به ‏مقام عبودیت است.‎
این مفسر قرآن در مورد اهمیت پاسداشت سن بلوغ و تشرف دانستن این مرحله با استناد به مناجات‏‌الذاکرین امام ‏سجاد (صلوات اللَّه علیه) تصریح کرد: درباره یکی از علمای بنام شیعه ابن طاووس - رضوان اللَّه علیه - نقل شده است که روز بلوغش ‏را جشن گرفت، او وقتی از پانزده سالگی وارد شانزدهمین سال زندگی شد دوستان و آشنایان خود ‏را به شکرانه این که من نَمُردم و سنّ من به حدّی رسید که خدای سبحان با من سخن گفت و از ‏من تکلیف طلب کرد، جشن گرفت چون انسان‎ ‎تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تکلیفی خدا نیست، و به ‏هنگام بلوغ لیاقت می‏‌یابد که مورد خطاب خدای سبحان واقع شود.
این که این جشن در اسلام ‏مشروعیت دارد و جزو سنن هست یا نه؟ مسأله‏‌ای جداگانه است، کسی به قصد ورودِ سنّت اقدام ‏به برگزاری این مراسم نمی‏‌کند، بلکه این جشن را به شکرانه یک نعمت برگزار می‏‌نماید. و شاید ‏مرحوم سید ابن طاووس زیر پوشش اطلاقات اولیه که هر نعمتی به شما رسیده است حق‏‌شناس و ‏شاکر باشید، این چنین عملی را انجام داده است.
بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آنها که اهل سلوکند می‏‌گویند ما مشرَّف شدیم نه ‏مکلّف، چون زحمت و مشقتی در کار نیست، بلکه شرف در کار است. لذا در مناجات‏‌الذاکرین امام ‏سجاد صلوات اللَّه و سلامه علیه می‌خوانیم «یا من ذکره شرف» ای خدایی که نام تو مایه ‏شرافت است.‏
اگر کسی به جایی برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر، به یاد خدا و خدا هم به یاد او ‏باشد، شرافتی نصیب او گردیده است، و زن شش سال قبل از مرد به این شرافت می‏‌رسد. اگر ‏چنانچه به این نکته دقت شود، قبل از این که مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد، زن ‏بخش زیادی از این راه را طی کرده است.
بنابراین هم آن محرومیت‏‌هایی که زن در دوران عادت دارد ‏قابل جبران است و هم اینکه شش سال قبل از مرد، بالغه می‏‌شود همه نقص‏‌ها را ‏ترمیم می‏‌کند. بنابراین اگر نقصانی در ایمان باشد و علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل ‏جبران است بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران شش ساله را مغتنم بشمارد عظمتی فزونتر نیز ‏خواهد یافت.‏
‎از آنچه گفته شد روشن می‌شود سِرّ بیان حضرت امیر سلام‏‌اللَّه علیه در نهج‏‌البلاغه که در ‏وصف زن خطاب به امام مجتبی علیه السلام می‌فرماید« فاِنّ المرأة ریحانة ولیست بقهرمانة ».‏ ‎ ‎یعنی این که زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد، تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این ‏صورت ضایع می‏‌شود.
روایتی دیگر نیز از حضرت صادق سلام‏‌اللَّه علیه نقل شده است که ‏می‌فرماید:‏ ‎ »‎من اتّخذ امرأة فلیکرمها فانّما امرأة أحدکم لعبة فمن اتّخذها فلا یضیّعها».‏ ‎ ‎مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباب‏‌بازی نیست، بلکه یعنی زن ریحانه است این ریحانه را ‏ضایع نکنید. اسلام به اولیای مدرسه و منزل دستور می‏‌دهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگی ‏کنید.
اگر تکلیف بر دختر، شش سال قبل از پسر شروع می‌شود بنابراین اولیای منزل و مدرسه ‏مسؤولیتشان نسبت به دخترها بیش از پسرهاست.


پی نوشت :
کتاب زن در آئینه جلال و جمال، آیت‌الله جوادی آملی

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3101
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

 

.... قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَعْمَى قَالَ الَّذِي عَمِلَ لِغَيْرِ اللَّهِ يَطْلُبُ بِعَمَلِهِ الثَّوَابَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ

زيد بن صوحان از اميرمؤمنان عليه السلام پرسيد: كورترين انسان ‏ها كيست؟

حضرت فرمود: آن كه براى غير خداى تعالى كار مى‏ كند و ثواب و پاداش كار خود را از خداى عز و جل طلب مى ‏نمايد.

من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 383

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2954
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

دستیابی به مقام و عزت در میان دیگران خواسته ای فطری است که بشر همواره برای رسیدن به آن تلاش کرده است و راهی میانبر برای آن وجود دارد.

تواضع و فروتنی در پیشگاه خداوند و در ارتباط با دیگران از سفارشات اسلام است که مقام انسان را بالا برده و او را مورد محبت خدا قرار می دهد.
 
رسول اكرم (ص) فرمودند: «سه چيز است كه خير از آنها تراوش مى‏ كند، تواضع كه مقام آدمى را بالا مى‏ برد،
خوار كردن نفس به او عزّت مى‏ دهد
و عفت كه ثروت مى‏ آورد.»

 امام باقر (ع) در تعریف تواضع فرمودند: «تواضع اين است كه هر جا شد بنشينى و به هر كس رسيدى سلام كنى و جدال را ترك نمائى اگر چه حق با شما باشد و دوست نداشته باشى كه از تقواى تو تعريف كنند.»

همچنین، على بن سويد مدنى از امام كاظم (ع) پرسيد كه تواضع چيست؟ و انسان با چه عملى متواضع شناخته مى‏ شود؟،
 
حضرت (ع) فرمودند: «تواضع چند درجه دارد،
انسان قدر خودش را بداند
و از حد خود تجاوز نكند
و با مردم آن كار را بكند كه دوست دارد مردم با او انجام دهند
و اگر كسى به او بدى كرد او به نيكى با او رفتار كند،
از مردم درگذرد و خشم خود را فرو برد، اگر چنين كند مورد محبت خداوند قرار مى‏ گيرد.»
 

امام صادق (ع) نیز می فرمایند: «كسى عزيز نمى ‏شود مگر اينكه نزد خدا ذليل شود و كسى مقام پيدا نمى‏ كند مگر اينكه در نزد خدا متواضع باشد.»

همچنین، رسول خدا (ص) فرموده اند: «بدعاقبت‏ترين مردم پادشاهان هستند و مبغوض‏ترين مردم متكبران مى‏ باشند، و خوارترين مردم كسى است كه به مردم اهانت كند.»

امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «حب در تواضع است،
عجب و خودپسندى انسان را به وحشت و تنهائى گرفتار مى‏ كند،
از متكبر در شگفت مى‏ باشم كه ديروز نطفه بود و فردا يك مردار خواهد شد.»
 

رسول اكرم (ص) نیز فرموده اند: «هر بنده‏ اى يك فرشته با وى همراهى مى‏ کند، او بر سر آن بنده موكل است، هر گاه تكبر كرد پائين مى‏ آورد و هر گاه تواضع كرد بالا مى‏ برد.»

امام صادق (ع) نیز می فرمایند: «متكبرين مانند ذرات در زير پاى مردم قرار خواهند گرفت تا خداوند از حساب خلائق فارغ شود.»

پی نوشت:
 مشکاه الانوار
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2903
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394
 
مراسم روضه هشتم ماه شوال سالروز تخریب بارگاه بقیع باسخنرانی حجت الاسلام شهاب مرادی و و مداحی حاج عبدالرضا هلالی ، حاج روح الله بهمنی و کربلایی محمد حسین پویانفر در آستان مقدس امام زاده صالح(ع) برگزار شد.

در ادامه گزیده ای از سخنان حجت الاسلام شهاب مرادی را بخوانید:

_ امروز بیش از هر روزگاری انسان در همه جای دنیا دچار نگرانی و اضطراب است. شاید افسردگی و اضطراب مهمترین مشکل انسان در این روزها باشد. اگر نگاه ما به دنیا و خدا اصلاح شود که این اصلاح نیاز به یادآوری و تکرار دارد ، نگرانی ها و اضطراب ها  کم می شود.

_ عامل اصلی دروغ نا امنی است.هر درختی میوه ای دارد. در بهشت بعضی درخت ها چندین نوع میوه دارد. در دنیا هم بعضی از بیماری ها همین طور است و چندین نوع ثمر دارد. درخت اضطراب یکی از میوه هایش بدبینی است. با حرف زدن می توان این بدبینی را اصلاح کرد و غم و اضطراب و دلشوره و تشویش را کم کرد.

_ در حدیثی از امام مجتبی علیه السلام  آمده است که خدا شما را بیهوده نیافریده است. این را در قرآن هم شنیده ایم. قلب انسان به بعضی از تکرار ها نیاز دارد. بعضی وقت ها برای قلب و دلتان نماز بخوانید. همه چیز و همه کلیدها دست خود خداست.

_ افراد شاخص موفق کسانی هستند که به داشته های خود نگاه کردند و چشم از دیگران برداشتند و جبراً توسط اتفاقات و یا توسط انتخاب خودشان به لطف خدا هر چند که شاید خدا را هم قبول نداشته باشند در این مسیر قرار گرفتند . خداوند هر چند که تو هم از او نخواهی به تو می دهد. غریب به اتفاق افراد موفق کسانی هستند که در مسیر استعداد خود قرار گرفتند.

_ خدا انسان را عبث خلق نکرده و رها نکرده است. کشتی بان وجود انسان خداست. به خدا خیلی باید اعتماد کرد. خدایی که تمام اجل های انسان را نوشته است. امور مادی انسان توسط خدا انجام می شود و همه بر اساس حساب و کتاب است. البته این ها کم و زیاد می شود. مثلاً با صله رحم عمر زیاد می شود. اما مهم این است که در ارتباط با خدا تعامل را به دست آوریم.

_ رزق انسان ها دست خداوند است. اگر زندگی تان سخت است فوری خودتان را رصد کنید. عمده مشکل انسان ها برای بی نمازی است. در حدیث آمده است کسی که از ذکر من روی برگرداند زندگیش سخت می شود. اگر مسیر کاسبی شما درست است ولی باز هم گرفتاری دارید شاید گناهی در زندگی انجام می دهید. اگر همه این ها هم درست بود شغلتان را عوض کنید شاید که رزق شما در این کسب نباشد.بعضی وقت ها انسان سراغ رزقش نمی رود.البته گاهی وقت ها هم امتحان است و باید صبر کرد و از خدا مدد گرفت.

_ خیلی ها در زندگیشان عالمی ندارند که با آن مشورت کنند. بعضی وقت ها علما  نکته ای را می گویند که زندگی را زیر و رو می کند. خداوند مرگ و اجل را تعیین کرده است و روزی انسان را هم مشخص کرده است و این ها مقدر است و قابل تغییر نیست. هر خردمندی باید جایگاه خود را بداند.

_ اصول ارتباط با رزاق را باید یاد گرفت. انسان صاحب خرد باید جایگاه خود را بفهمد. خداوند با هر کسی یک معامله ای دارد. بدترین معامله این است که بگویید که من که مؤمن هستم چرا خدا به من کم داده است. 

_ چیزی که برای شما مقدر نشده محال است که به شما برسد. هر چقدر دست و پا هم بزنید باز هم به شما نمی رسد. فقط زمان را از دست می دهید. زندگی که می خواهید بسازید همین زندگی الان شماست. الان وقت زندگی است. خوش به حال زیرکانی که درست ازدواج می کنند. زندگی را خوب نگاه کنید.

_ هر چه برای شما مقدر شده مطمئناً به شما می رسد.اگر این را درک کنید آرامش را به دست می آورید.احساس سرخوردگی و آرزوهای بربادرفته اساس زندگی انسان را از بین می برد. از الان زندگی خود بهره ببرید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2808
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394
 
 
مراسم یادواره شهدای عملیات مرصاد و شهدای مسجد باب الحوائج با سخنرانی حجت الاسلام مومنی و مداحی حاج مصطفی خورسندی برگزار شد.

  • در ادامه گزیده از سخنان حجت الاسلام مومنی را بخوانید:


_ خداوند برای کسانی که در راه خدا قرار گرفته اند ویژگی هایی را در آیات قرآن بیان می کند. سرمایه هایی را خدا برای انسان قرار داده است. انسان عاقل آن است که این سرمایه ها را در جایی قرار بدهد که صددرصد سود به انسان برساند.  هیچ انسان عاقلی این سرمایه را در جایی نمی گذارد که شاید سود بدهد و شاید سود ندهد.

- خداوند می فرماید این سرمایه هایی را که به شما دادم به خود من بفروشید و با من تجارت کنید. انسان عاقل کسی است که این سرمایه را فقط برای خدا و در راه خدا خرج کند.در تعریف عقل امام صادق(ع) فرمودند که آن ملکه ای که در درون انسان، انسان را به سمت خدا و کسب آخرت و بهشت و جنت سوق می دهد عقل  است. انسانی که سرمایه ها را هرز می دهد و در جهت میل به متاع دنیا از این سرمایه ها بهره می برد انسان عاقلی نیست.

_ سوره مبارکه صف آیات 10 و 11 نازل به همین مسئله است. در این آیات آمده است که آیا می خواهید شما را به سمت تجارتی ببرم که شما را از عذاب الیم نجات بدهد ایمان به خدا بیاورید و مجاهده کنید با مال و جانتان. بهترین تجارت معامله گری با خداست.

_ نیروی جوانی از آن سرمایه هایی است که بسیار مهم است. شهدا اکثراً در دوران جوانی و نوجوانی بودند که  وجه رب شدند. سرمایه هایی که خدا به آنها داده مانند جوانی و سلامتی را تماماً برای خدا هزینه کردند. شهدا واقعاً به مقام عبودیت و بندگی رسیدن و  واسطه فیض درخانه خدا و اهل بیت(ع) هستند.

- خدا اگر نیروی دیدن به انسان داده نباید این نیرو را هرز دهد. این چشم نباید روزنه ورودی شیطان به قلب وجود باشد. نعمت شنیدن نباید برای اموری که انسان را آلوده می کند خرج شود. قلب که جایگاه خدا و حرم خدا است و این قلب را نباید برای افراد و اغیار و کسانی که انسان را به سمت شیطان سوق می دهند ببرد. قلب باید فقط برای خدا هزینه شود.

- حقیقت عبودیت در کلام امام صادق(ع)  در سه مطلب خلاصه می شود. اول انسان برای خودش در دنیا ملکیتی قائل نباشد و بداندهر آنچه که دارد از آن اوست. اهل بیت(ع) واسطه برای رسیدن انسان به درگاه خداوند هستند . دوم انسان تبیین امر را به خدا واگذار کند. سوم تمام اشتغال فرد به انجام واجبات و ترک محرمات باشد.

_ انسان اگر به مرحله ای برسد که  بداند و باور کند  که خدا می بیند دیگر گناه نمی کند. جوان عزیز !  در جوانی به مقام بندگی خدا برسید که نماز اول وقت شما را در این مسیر کمک می کند.شهدا الگوی خود را از اباعبدالله(ع)  گرفتند. امام خمینی(ره)  فرمودند روضه امام حسین(ع)  جبهه های ما را نگه داشته است.این خیلی مهم است.وقتی بندگی خدا را کردید خداوند همه جوره شما را مراقبت می کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1984
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

شیخ بهایى روزى از بازار اصفهان می‌گذشت، در یک گوشه دور افتاده بازار توى یک مغازه کوچک و رنگ و رو رفته که نور باریکى از سقف آن به داخل دکان مى‏‌تابید و در و دیوارش را روشن مى‏‌ساخت، ناگهان چشمش به پیرمردى افتاد که بیش از 90 سال از عمرش مى‏‌گذشت و در آن حال مشته سنگینى به دست داشت و مشغول کوبیدن به تخت گیوه بود.
شیخ بهایى با دیدن پیرمرد دلش به حال او سوخت و به داخل مغازه رفت و از پیرمرد پرسید: تو چرا در جوانى اندوخته و پس اندازى براى خود گرد نیاوردى تا در این سن پیرى مجبور به کار کردن نباشى؟
پیرمرد سرش را از روى گیوه برداشت و نگاه نافذش را بر روى شیخ بهایى انداخت ولى چیزى نگفت، شیخ دست پیش برد و مشته را از دست پیرمرد گرفت و با علمى که داشت آن را تبدیل به طلا کرد و بعد زیر نورى که از سقف به روى پیشخوان مى‏‌تابید جلو پینه‌دوز گذاشت، مشته فولادى سنگین وزن که در آن لحظه تبدیل به طلا شده بود در زیر نور خورشید تلؤلؤ خاصى پیدا کرد و ناگهان دکان پینه‌دوز را به رنگ طلایى در آورد، شیخ بهایى بعد از این کار به سرعت عازم خروج از مغازه شد و در همان حال خطاب به پیرمرد گفت: پینه دوز، من مشته تو را تبدیل به طلا کردم آن را بازار طلافروش‏‌ها ببر و بفروش و بقیه عمر را به راحتى بسر ببر.
شیخ بهایى هنوز قدم از دکان بیرون نگذارده بود که ناگهان صدایى او را بر جاى نگاه داشت، این صداى پیرمرد بود که مى‏‌گفت: اى شیخ بهایى اگر تو مشته مرا با گرفتن در دست تبدیل به طلا کردى، من آن را با نظر به صورت اولش در آوردم! شیخ بهایى به سرعت برگشت و به مشته نگریست و دید مشته دوباره تبدیل به فولاد شده است، دانست که آن پیرمرد به ظاهر تنگدست و بى‌سواد از اولیاءالله و مردان خدا بوده و علم و دانش‌اش به مراتب از او بیشتر است و نیازى به مال دنیا ندارد، روى این اصل با خجالت و شرمندگى پیش رفت و دست پینه‌دوز را بوسید و عذر بسیار خواست و بدون درنگ از مغازه خارج شد، از آن به بعد هر گاه از جلو دکان پیرمرد رد مى‏‌شد، سرى به علامت احترام خم کرده و با شرمندگى مى‏‌گذشت!


منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2956
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

روزی شیخ بهایى به همراه گروهى از شاگردانش براى خواندن فاتحه به قبرستان رفت، بر سر قبرها مى‌‌نشست و فاتحه‌‌اى نثار گذشتگان مى‌‌کرد تا اینکه به قبر بابا رکن‌الدین رسید، آوایى شنید که سخت او را تکان داد. از شاگردان پرسید: شنیدید چه گفت، گفتند: نه!
شیخ بهایى پس از آن حال دیگرى داشت و همواره در حال دعا و گریه و زارى بود. مدتى بعد، شاگردانش از او پرسیدند آن روز چه شنیدى؟ گفت: به من گفتند آماده مرگ باشم، شش ماه گذشت و دوازدهم شوال 1030 قمری (یا 1031 ق) فرا رسید و روح ملکوتی آن عارف و عالم بزرگ به سوى معبود پر کشید، بیش از 50 هزار نفر در تشییع جنازه او شرکت داشتند، علامه محمدتقى مجلسى بر وى نماز گزارد و سپس پیکرش را به مشهد مقدس بردند و بنا به وصیتش در جوار مرقد امام رضا(ع) به خاک سپردند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2864
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

 آیت‌الله سیدهاشم حسینی‌بوشهری در دیدار مدیران بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم، اظهار کرد: بزرگان دین همیشه به ما هشدار داده‌اند که هیچ گاه دین را فدا و ابزاری برای رسیدن به دنیا قرار ندهیم.
وی با اشاره به سرنوشت زبیر در زمان نبی مکرم اسلام(ص)، ادامه داد: افراد بسیاری در تاریخ بودند که به خاطر منافع دنیا، دین خود را از دست داده و از بالاترین درجات به پایین‌ترین سطوح جهنم رسیده‌اند.
مدیر حوزه‌های علمیه گفت: زبیر از بزرگترین مدافعان حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) بوده و برای دفاع از حق امام در ولایت و خلافت در سخت‌ترین شرایط شمشیر کشید و جان خود را سپر ایشان کرد؛ اما هنگامی که دنیا به او روی آورد و چهارمین فرد ثروتمند مدینه شد، تغییر کرد و در مقابل حضرت امیر(ع) قرار گرفت.
این عضو مجلس خبرگان با اشاره به دسته‌های گوناگون دین داری مردم، خاطرنشان کرد: عده‌ای از مردم از اهالی خاص ایمان و تقوی هستند؛ اما در هنگام سقوط، به بدترین شکل ممکن سقوط خواهند کرد و ما باید مراقب باشیم تا جزو چنین دسته‌ای نباشیم که بسیار خطرناک است.
معاون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: از جمله عوامل سقوط انسان، کبر و خودپسندی است که افراد دین‌دار بسیاری را طعمه خود کرده و آنان را به پایین‌ترین سطوح رسانده است؛ همچنین هوا و هوس‌های دنیایی از دیگر عواملی است که باعث سقوط انسان‌ها در چاه ویل می‌شود؛ چراکه چیزی از انسانیت انسان باقی نمی‌گذارد.
حسینی بوشهری یادآور شد: لقمه حرام از دیگر مباحثی است که منجر به سقوط انسان‌ها خواهد شد.
مدیر حوزه‌های علمیه با اشاره به ویژگی‌های بنده خالص خدا، اظهار کرد: رفع مشکلات و گرفتاری‌های مردم، یکی از شاخصه‌های بندگان خالص خداست که با این حرکت، در دل، احساس شادمانی کرده و بنا بر فرموده بزرگان، این خوشحالی قلب، نسیمی از نسیم‌های بهشت است که در دل انسان می‌وزد.
وی ادامه داد: صابرین، اجتناب کنندگان از گناه، توبه کنندگان و فروبرندگان خشم از دسته‌های دیگر بندگان خالص خدا هستند.

 

منبع:ایسنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2825
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

 

 

دریافت

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2846
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

آیت الله قرهی نکته ای اخلاقی بیان کرده که متن آن برای علاقه مندان در پی می آید؛  
بعضی از خلقیات بشر فطری است و بعضی اکتسابی است؛ یعنی آنها را کسب می کند، از جامعه کوچک که خانه است، تا جامعه بزرگ. مهم اینجاست که باید بدانیم کدام یک از خلقیات قابل تغییر و تحول نیستند؛ یعنی فطری اند و کدام یک از خلقیات قابل تغییر و تحول اند یعنی اکتسابی اند.
اگر خوب این را تشخیص دادیم، بدانیم در راه تزکیه بهترین راه را می رویم و موفق ترین افراد خواهیم بود. لذا برای همین است که من از جلسه اول تا به حال تأکید می کنم تزکیه هم باید تزکیه علمی باشد. بشر دوست دارد و فی ذاته بدش نمی آید که به سوی خوبی برگردد، اما اگر تزکیه علمی نباشد، از چاله در می آید و در چاه می افتد.
به صورت ظاهر به دنبال خوبی ها هم می رود و به صورت ظاهر به دنبال آن گمشده خودش هم می رود اما چون راه را تشخیص نمی دهد و چون تزکیه علمی نیست از چاله خودش را در چاه می اندازد. از راه کجی که رفته و حالا می خواهد به سمت راست برگردد یکدفعه به بیراهه ای می رود، که گویی به چاه رفته و در ظلمات است تصور هم می کند در راه رفته است.
 لذا شما دقت کنید، خوارج قرآن می خواندند، حافظ قرآن بودند. گاهاً بعضی از آنها اهل نماز شب بودند.
 فکر نکنید شمر بن ذی الجوشن لعنت الله علیه یک آدم قمار باز و شراب خوار بوده است؛ خیر!  شمر اول در سپاه امیرالمؤمنین بود بعد تبدیل به خوارج شد.
 شمر کسی بود که آرزوی مرگ معاویه و یزید را داشت. آرزوی کشتن معاویه و یزید را به دست خودش داشت و بارها این مطلب را گفته بود.
 به خوارج می گفت من نذر کردم روزه بگیرم و روزه ام بخاطر این است که روزی عزوجل به من قدرتی بدهد و من بتوانم به آن دارالفساد در کاخ یزید و معاویه بروم و «و جعلنا من بین ایدیهم...» بخوانم، همه را کور کنم و معاویه را هلاک کنم؛ ولی بیچاره ای که از چاله به چاه افتاد، بیچاره ای که بعداً خودش بیان کرد من مصداق «خسر الدنیا و الاخرة» هستم.
می دانید در روایت داریم در کتاب احادیث القدسیه شیخ حر عاملی و در کتاب کلمة الله آیت الله شهید آقای سید حسن شیرازی اعلی الله مقامه الشریف که عزوجل به پیامبر خطاب کرد: حبیب من امکان دارد یک عده را در عذاب به واسطه شفاعت شما نجات بدهم اما اگر همه عالم را هم بیامرزم، شمر را نمی آمرزم.
اگر تو هم شفاعت کنی نمی آمرزم و اگر خود ابی عبدالله خون خواهی نخواهد و بگذرد باز نمی آمرزم.» شمر خودش گفت مثل من مثل «خسر الدنیا و الاخرة» است. برای چی؟ برای اینکه او به صورت ظاهر اوائل عبادت هم می کرد اما کسی که نداند تزکیه علمی تزکیه حقیقی است و باید در ولایت باشد و نداند ولایت آل الله به راه می برد، مسلماً نماز می خواند ولی نمازش بی محتواست. یک انسان پلید به صورت ظاهر زیبا.
 فکر نکنید وقتی راجع به شقاوت ها بحث می شود، شقاوت ها مخصوص کسانی است که مثلاً کثافت کاری های روحی را انجام می دهند، مشغول به گناه هستند (که البته آنها خیلی مؤثر است) اما گاهی شقاوت ها برای کسی به دست می آید که صورت ظاهر ذنوبی که مخصوص چنین و چنان است را انجام نمی دهد، آنهایی که بی تزکیه می شوند، بی تزکیه علمی مثل همان ملعون ابن ملجم.

 

منبع: مهر

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3018
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 مرداد 1394

حضرت اباعبدالله‌الحسين عليه‌السلام در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان عليه‌السلام رخ مى‌دهد فرمودند: بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى‌ريزد، تا آن جا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن مى‌افزايد، مى‌شكند. (مردم) ميوه زمستان را در تابستان و ميوه تابستان را در زمستان مى‌خورند و اين معناى سخن خداوند است كه: « و اگر مردمِ آبادى‌ها ايمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌كردند، بركت‌هايى از آسمان و زمين به روى آنان مى‌گشوديم، ليكن تكذيب كردند. »


متن حدیث:

امام حسین علیه‌السلام ـ فى بَيانِ ما يَحْدُثُ فى زَمَنِ ظُهورِ الاِْمامِ الْحُجَّةِ عليه السلام ـ : وَ لَتَنْزِلَنَّا الْبَرَكَةُ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاَْرْضِ حَتّى اِنَّ الشَّجَرَةَ لَتَقْصِفُ مِمّا يَزيدُ اللّه ُ فيها مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتُؤْكَلُ ثَمَرةُ الشِّتاءِ فِى الصَّيْفِ وَ ثَمَرَةُ الصَّيْفِ فِى الشِّتاءِ وَ ذلِكَ قَوْلُهُ تعالى: «وَلَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَْرْضِ وَلكِن كَذَّبُوا»؛


پی نوشت:
«مختصر بصائر الدرجات، صفحه 51»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3013
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام فرمودند: در شگفتم از بخیل؛ به سوى فقرى مى‏‌شتابد که از آن مى‌‏گریزد، و سرمایه‌‏اى را از دست مى‏‌دهد که براى آن تلاش مى‏‌کند. در دنیا چون تهیدستان زندگى مى‏‌کند، امّا در آخرت چون سرمایه‏‌داران محاکمه مى‌‏شود.
و در شگفتم از متکبّرى که دیروز نطفه‏‌اى بى‏ ارزش، و فردا مردارى گندیده خواهد بود.
و در شگفتم از آن کس که آفرینش پدیده‏‌ها را مى‏‌نگرد و در وجود خدا تردید دارد.
و در شگفتم از آن کس که مردگان را مى‏‌بیند و مرگ را از یاد برده است.
و در شگفتم از آن کس که پیدایش دوباره را انکار مى‌‏کند در حالى که پیدایش آغازین را مى‏‌نگرد.
و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنى، را آباد مى‏‌کند امّا جایگاه همیشگى را از یاد برده است.


متن حدیث:


وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِیلِ یَسْتَعْجِلُ اَلْفَقْرَ اَلَّذِی مِنْهُ هَرَبَ وَ یَفُوتُهُ اَلْغِنَى اَلَّذِی إِیَّاهُ طَلَبَ فَیَعِیشُ فِی اَلدُّنْیَا عَیْشَ اَلْفُقَرَاءِ وَ یُحَاسَبُ فِی اَلْآخِرَةِ حِسَابَ اَلْأَغْنِیَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ اَلَّذِی کَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ یَکُونُ غَداً جِیفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فِی اَللَّهِ وَ هُوَ یَرَى خَلْقَ اَللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ اَلْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى اَلْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ اَلنَّشْأَةَ اَلْأُخْرَى وَ هُوَ یَرَى اَلنَّشْأَةَ اَلْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ اَلْفَنَاءِ وَ تَارِکٍ دَارَ اَلْبَقَاء.


پی نوشت:
«نهج البلاغه – حکمت ۱۲۶»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2769
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

توصیه ای شنیدنی از حاج میرزا اسماعیل دولابی درباره روضه خانگی




عزیز من ! ان شاء الله این نعمت عظمی را در خانه هایتان کم نکنید. اگر هم شده خودت این کتاب های تعزیه و سینه زنی قدیمی را بگیر و در خانه ات بخوان. کسی هم که نیست ، زن و بچه خودت هستند . گاهی وقت ها، ماهی یک دفعه به آن ها بگو که بنشینند و برایشان بخوان. آن وقت می دانی در تمام این یک ماه در خانه ات عزت می بارد و هر وقت از در وارد شوید ، همه سلام می کنند. آن وقت دیگر این حرف هایی که می خواستی با دعوا درست کنی هیچ لازم نیست. شما این کار را بکن . یک روز صبح که چایت را خوردی ،چند تا کلمه از آن ها را که خودت بلدی، بخوان و بگو سینه بزنید . می گویی و آن ها سینه می زنند و گریه می کنند، والسلام! ماهی یک دفعه، باز هم بگویم! سالی یک دفعه . این قدر اثر دارد.


طوبای محبت/جلد چهارم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2731
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

بی آبی به قدری بر بشر ناتوان فشار می‌آورد که حتی ابرقدرت‌های پوشالی تاریخ هم نیز در آن حال به عجز خویش بر نزول حتی یک قطره باران و قدرت خداوند بر بارش بی وقفه باران معترف می شوند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قل أرایتم إن أصبح ماؤکم غوراً فمن یأتیکم بماءٍ معین؟؛ بگو: اگر آب شما بخشکد، چه کسی برای شما آب گوارا می آورد!؟» (سوره ملک، آیه ۳۰) نقل شده که در چنین ایامی یکی از مهمترین نمازهای استسقاء (نماز باران) توسط حضرت رسول (ص) برگزار گردید.
در كتاب المنتقى در حوادث سال پنجم مى‏ نويسد: در اين سال مردم مدينه به خشكسالى دچار شدند و به نزد رسول خدا (ص) آمده و گفتند: اى پيغمبر خدا! باران قطع شده و درختان خشك گرديده و علوفه تمام گشته و چهار پايان به هلاكت رسيده اند، از خداى خود بخواه تا براى ما بارانى بفرستد! رسول خدا به آنها فرمود: فلان روز كه شد بياييد تا براى اين كار بيرون برويم و همراه خود مقدارى صدقه هم بياوريد.
چون روز موعود فرا رسيد پيغمبر آمد و مردم نيز بيرون آمدند و همگى با حال آرامش و وقار به سوى بيابان حركت كردند و در جايى به نماز ايستادند و چون نماز به پايان رسيد رسول خدا (ص) برخاسته و عباى خود را وارونه كرد و رو به مردم ايستاده دستها را به سوى آسمان بلند كرد، آنگاه اين دعا را خواند: «اللهم اسقنا و اغثنا غيثاً مغيثاً، و حياً ربيعاً، و جداً طبقاً معذقاً عاماً هنيئاً مريئاً...» تا به آخر دعاى مفصلى كه از آن حضرت نقل شده است.
راوى حديث كه انس بن مالك است گويد: ما هنوز از جاى برنخاسته بوديم كه تكه هاى ابر ظاهر شد و به تدريج همه آسمان را ابر گرفت و باران شروع شد و يكسره تا هفت شبانه روز پيوسته باران آمد تا حدى كه مردم به نزد آن حضرت آمده و گفتند: اى رسول خدا زمينها را يكسره آب گرفته و خانه‏ها ويران گشته و راهها بسته شده. از خدا بخواه تا باران را از ما بگرداند! پيغمبر كه در آن وقت بالاى منبر بود از گفتار آنها كه حكايت از زود رنجى انسان در كارها مى كرد خنديد و سپس دستها را به آسمان بلند كرده و فرمود:
«حوالينا و لا علينا، اللهم على رؤس الظراب و منابت الشجر و بطون الاودية و ظهور الاكام؛ پروردگارا بر اطراف ما ببار نه بر ما، خدايا بر بالاى تپه ها و پاى درختان و شكم دره ها و پشت كوهها!» ناگهان ابرهايى كه بالاى سر شهر بود از هم باز شد و مانند حلقه و سپرى دايره وار شهر را در بر گرفت كه به اطراف مى باريد و در شهر مدينه قطره‏اى نمى باريد. (كتاب زندگانى حضرت محمد (ص)، ص ۴۷۷؛ رسولى محلاتى)

فلسفه نماز باران چیست؟
فلسفه خواندن چنین نمازی چیست؟ چرا باید برای بارش باران نماز خواند؟ خواندن نماز باران آن هم به شکلی که دستور داده شده و درخواست باران از ذات اقدس الهی در حقیقت کلاس درس توحید است. همه مردم گرد هم می آیند، از شهر خارج می شوند و اظهار عجز می کنند در برابر خداوند قادر متعال، زیرا در آن هنگام است که همگان به ناتوانی خویش اعتراف دارند. می‌دانند که نه تنها از افراد که حتی از حکومت ها و قدرت‌های بزرگ ظاهری بشری نیز کاری بر نخواهد آمد و هیچ قدرتی جز ذات اقدس پروردگار قادر به حل بحران بی آبی نیست.

کدام دعای فرعون به سرعت مستجاب شد!؟
بی آبی به قدری بر بشر ناتوان فشار می‌آورد که حتی ابرقدرت‌های پوشالی تاریخ هم نیز در آن حال به عجز خویش بر نزول حتی یک قطره باران و قدرت خداوند بر بارش بی وقفه باران معترف می شوند. جالب تر آنکه ممکن است دعای شخصی مانند فرعون هم مستجاب شود! از قول امام صادق (ع) روایت شده که یاران فرعون از کاهش آب نیل پیش او سخن‏ گفتند و اظهار کردند که این باعث هلاکت ما خواهد شد، فرعون از آنان‏ خواست که آن‌ روز برگردند. شب که شد، خود او به میان رود نیل رفت و دست‏ به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! می دانی که می دانم جز تو، کسی توان آب آوردن ندارد، پس به ما آب بده. صبح که شد، رود نیل فوران زد و سرشار از آب شد. (من لا یحضرالفقیه، ج۱، ص۵۲۶)

در مشکلات به در خانه مسبب الاسباب برویم
درس بزرگ نماز باران برای همگان این است که بدانید در مشکلات کوچک و بزرگ تنها به در خانه خدا بروید و لا غیر. اگر کمبود و گرفتاری های مالی آزارتان می دهد، اگر حتی بی آبی به سراغتان آمده، اگر در کسب و کارتان به بن بست می خورید بدانید مسبب الاسباب خداست و بندگان تنها وسیله اند. پس بهترین کار اینست که بجای دست دراز کردن در برابر آنهایی که قدرتمندترین هایشان هم (مانند فرعون) به عجز خود واقفند تنها اظهار نیاز به درگاه خدای متعال ببریم. 


منبع:تراز نیوز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2968
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2763
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

امیرالمومنین امام علی(ع) : این حوادث هنگامى رخ نشان مى دهد که جنگ در میان شما طولانى شود، و دنیا چنان بر شما تنگ گردد که ایام بلا را طولانى پندارید، تا روزى که خداوند پرچم فتح و پیروزى را براى باقیمانده نیکان شما به اهتزاز درآورد. زمان ظهور حضرت حجت(عج).فتنه ها آنگاه که روى آورند با حق شباهت دارند، و چون پشت کنند حقیقت چنانکه هست، نشان داده مى‌شود.فتنه ها چون مى آیند شناخته نمى‌شوند، و چون مى‌گذرند، مورد شناسایى قرار مى‌گیرند.فتنه ها چون گردبادها مى چرخند، از همه جا عبور مى کنند، در بعضى از شهرها حادثه مى آفرینند و از برخى شهرها مى گذرند.

متن حدیث:

وَ ذَلِکَ إِذَا قَلَّصَتْ حَرْبُکُمْ، وَ شَمَّرَتْ عَنْ سَاقٍ، وَ ضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقا تَسْتَطِیلُونَ اءَیَّامَ الْبَلاَءِ عَلَیْکُمْ، حَتَّى یَفْتَحَ اللَّهُ لِبَقِیَّهِ الْاءَبْرَارِ مِنْکُمْ، إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا اءَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا اءَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، یُنْکَرْنَ مُقْبِلاَتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ، یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَدا، وَ یُخْطِئْنَ بَلَدا.                                                                                         


پی نوشت:                                                                     
«نهج البلاغه، خطبه ۹۳»
منبع:مشرق

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2525
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

امام علیّ‌بن موسی الرضا(ع)، در یکی از بهترین لحظات نیایش خود، یعنی قنوت نماز ظهر جمعه، سرود بی‌قراری و انتظار سر می‌دهند و برای فرج و ظهور آن بزرگوار این‌گونه دعا می‌کنند:

«اَللّهُمَّ اَصْلِحْ عَبْدَ کَ وَ خَلیفَتَکَ، بِما اَصْلَحْتَ بِهِ اَنْبِیائَکَ وَ رُسُلَکَ، وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ، وَ اَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ، وَ اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً، یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ،وَ اَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ اَمْناً، یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، وَ لاتَجْعَلْ لِاَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلی وَ لِیِّکَ سُلْطاناً، وَ ائْذَنْ لَهُ فی جِهادِ عَدُوّ ِکَ وَعَدُوِّه، وَ اجْعَلْنی مِن اَنْصارِهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شیْ ءٍ قَدیر؛1

بارالها! کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت (امام مهدی(عج)) را اصلاح فرما؛ همان‌گونه که کار پیامبر و فرستادگانت را اصلاح نمودی و از فرشتگانت، نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش، با روح القدس او را یاری

و پشتیبانی فرما. دیده‌بانانی از پیش‌رو و پشت سر همراه وی گردان تا از هر بدی، نگاهش دارند. ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز، که او تو را می‌پرستد و هیچ چیز را همتا و همانند تو نمی‌داند، پس برای هیچ‌یک از آفریدگانت، برتری و چیرگی نسبت به ولیّ خودت قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاران او به شمار آور! که همانا تو بر هر کاری توانایی.»

با توجّه به مضــامین زیبای فوق، روشــن می‌گردد که چگونه امـام هشتم(ع) عــالی‌ترین و بلندترین زمزمه‌های محبّت را با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری می‌سازند که هم محبوب خود را معرفی می‌نمایند و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارند و از خدا می‌خواهند تا بیعت هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آنگاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی می‌کنند تا بدین وسیله، ارتباط معنوی و عاطفی خود را به آن بزرگوار ابراز فرمایند.2


پی‌نوشت‌ها:
1. «بحارالأنوار»، ج89؛ «مصاح المتهجد»، ص 367؛ «جمال السبوع»، ص413.
2. «آفتاب در نگاه خورشید»، ص 21.
منبع:تبیان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2796
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

امام زمان(عج) ناجی انسانیت و انسان‌هاست. وی با ظهور خود عدالت را در کل جهان برقرار خواهد کرد. این حکومت و این ظهور اما در پهنه تاریخ به عنوان یک رویداد خواهد بود و از این رو ظهور دارای علائم و نشانه‌هایی است که با مروری بر روایات می‌توان با آن‌ها آشنا شد.
هر رویداد تاریخی بر سلسله‌ای از اتفاقات قرار دارد به این معنا که قبل از هر اتفاق مهمی برخی از حوادث تاریخی ظهور آن رویداد را از پیش خبر می‌دهند، اگر آخر‌الزمان در تاریخ روی خواهد داد که روی خواهد داد، برخی از حوادث علائم آن می‌توانند باشند.
علائم حتمی ظهور را خروج سیّد خراسانی و یمانی، ندای آسمانی مبنی بر حقّانیت حضرت مهدی(ع)، شهادت نفس زکیّه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در منطقة بیداء (بیابان بین مدینه و مکّه) دانسته‌اند، اما مراد از صیحه آسمانی چیست؟

صیحه آسمانی چیست؟
در لغت عرب مراد از صیحه، صدای بلند و فریاد است. وقتی گفته می‌شود صیحه آسمانی از این رو مراد صدایی است که از آسمان فرو می‌آید. صیحه صدایی معمولی نبوده و بسیار بلند است و برخی آن را موجب ناراحتی خوانده‌اند. صیحه در قرآن نیز آمده است و در سوره هود آیه ۶۷، حجر ۷۳ و عنکبوت آیه ۴۰ می‌توان این واژه را دید.

صیحه آسمانی، خضوع دشمنان
در یک روایت از امام صادق(ع) نشانه صیحه آسمانی خضوع دشمنان خوانده شده است. در این روایت عمر‌بن‌حنظلة می‌گوید: شنیدم که امام صادق(ع) می‌فرمود: «پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحه آسمانى، خروج سفیانى، فرو رفتن (لشکر سفیانى در بیداء)، کشته شدن نفس زکیه، خروج یمانى». من عرض کردم: قربانت اگر یکى از خاندان شما پیش از وقوع این نشانه‏ ها خروج کند، با او همراه شویم؟ فرمود: «نه». و چون فردا شد این آیه را براى آن حضرت خواندم: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ: اگر بخواهیم بر ایشان آیه و نشانه‌اى از آسمان نازل کنیم که گردن‌هایشان در مقابل آن خاضع گردد». به حضرت عرض کردم: آیا این نشانه همان صیحه آسمانى است؟ فرمود: «آگاه باش! که اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد».

محتوای صیحه آسمانی
در روایتی دیگر حمد بن مسلم می‌گوید از امام باقر(ع) شنیدم می‌فرمود: «... و منادى از آسمان فریاد می‌زند به این‌که حق با قائم و شیعیان او می‌باشد،...». از این رو محتوای صیحه آسمانی که موجبات تسلیم دشمنان و خضوع ایشان را در پی خواهد داشت، اعلام حق بودن شیعیان و معرفی امام زمان(ع) خواهد بود. همچنین در خصوص محتوای صیحه آسمانی در کمال الدّین روایت شده است که از امام باقر علیه السلام فرمود: «ندا می‌کند منادی از آسمان که فلان بن فلان اوست امام و نام او را می‌برد».
همچنین در باره‌ اینکه ندای آسمانی چه می‌گوید ندای آسمانی می‌گوید: «ای گروه مردم! امیر شما فلان است و این،‌ آن مهدی است که پر می کند زمین را از عدل و داد ، چنانچه پر شده از ظلم و ستم». علاوه بر معرفی امام زمان(ع) معرفی رسالت تاریخی آن حضرت نیز از جمله محتویات صیحه آسمانی خواهد بود.

زمان صیحه آسمانی
زمان صیحه آسمانی نیز معلوم شده است. در روایات ما شیعیان از ائمه معصومین نقل گردیده که چه هنگام باید انتظار وقوع صیحه را کشید که ما به برخی از آن‌ها اشاراتی خواهیم داشت. امام باقر(ع) در این‌باره می‎فرمایند: «مردم شرق و غرب به اختلاف می‌گرایند. اهل قبله (مسلمانان) نیز دچار اختلاف می‌شوند. مردم از ناامنی به شدّت رنج می‌برند و این چنین روزگار سپری می‌شود تا منادی آسمانی ندا سردهد. چون بانگ آسمانی را شنیدید بشتابید.»
از سویی دیگر در روایات خبر از دو ندا داده شده است که یکی نشانه قیام امام زمان(ع) بوده که آن را جبرئیل سر خواهد داد و دیگری از سوی شیطان خواهد بود که گویا این ندای دوم همان خروج سفیانی شیطان صفت است. امام باقر علیه السلام در فرازی از یک روایت بلند بالا در بیان علائم و کیفیت ظهور چنین می فرمایند: «به ناچار این دو صیحه پیش از قیام قائم(عج) شنیده خواهد شد؛ یکی از آسمان که صدای جبرئیل امین است و دیگری از زمین که صدای شیطان لعین است».

منبع:ایکنا

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2688
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

معجزه در اصطلاح این است که مدعى منصبى از مناصب الهى، براى اثبات صحت ادعایش، کارى را انجام دهد که خارق قوانین طبیعى است و دیگران از انجام دادن آن عاجز هستند، در اصطلاح قرآن این فرآیند «بیّنه» و «آیه» نامیده مى‌شود، خداوند متعال مى‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...»(1) ما، رسولان خود را با دلایل روشن (معجزه) فرستادیم و با آنان، کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.

امام صادق(ع) درباره علت اعطاى معجزه از سوى خداوند می‌فرماید: «معجزه، علامتى است از طرف خداوند که آن را فقط به انبیا و رسل و امامان اعطا مى‌کند تا صدق آنان از دروغ دروغگو شناخته شود»(2)، پس انجام دادن معجزات و کرامات از سوى امامان معصوم(ع) از جمله امام زمان(عج) امر عجیبى نیست، با مراجعه به کتاب‌هاى تاریخى و روایى مشاهده مى‌کنیم که معجزات و کرامات فراوانى از سوى آنان به وقوع پیوسته است، آنچه در ادامه می‌آید اشاره‌ای اجمالی به بعضی کرامات امام زمان(عج) در دوران تولد، کودکی، غیبت و دوران ظهور است:

*تولد بدون ظاهر شدن آثار حمل
از امام حسن عسکرى(ع) نقل شده که به حکیمه -دختر امام جواد(ع)- فرمود: امشب، به خانه ما بیا، زیرا امر مهمّى رخ خواهد داد، حکیمه پرسید: چه اتفاقى؟، امام(ع) فرمود: قائم آل محمد امشب به دنیا خواهد آمد، حکیمه پرسید: از چه کسى؟ امام(ع) فرمود: از نرجس.
حکیمه مى‌گوید: به نزد نرجس رفتم و به او، فرزند بزرگوارى را بشارت دادم، در حالى که هیچ اثر حملى در او مشاهده نکردم.(3)
*قرآن خواندن در بدو تولد
هنگامى که امام مهدى(عج) از مادر تولد شد، ایشان را به امام حسن عسکرى(ع) دادند. آن حضرت وى را در آغوش گرفت و فرمود: قرآن بخوان، امام زمان(عج) شروع به قرآن خواندن کرد.(4)
*شفاى مریض لاعلاج
محمّد بن یوسف نقل مى‌کند، به مرضى دچار شدم که پزشکان از علاج آن ناامید شدند، نامه‌اى به حضرت امام مهدى(عج) نوشتم و از آن حضرت، طلب شفا کردم، ایشان در جواب نوشتند: «ألبسک الله العافیه» خداوند، بر تو لباس عافیت بپوشاند، مدتى نگذشت که شفا پیدا کردم و وقتى پزشکان از این ماجرا مطلع شدند، گفتند: این شفا و عافیت، به یقین از جانب خداوند بوده است.(5)
*طلا شدن سنگریزه
یکى از اهالى مدائن مى گوید: به همراه رفیقم، به حج مى رفتیم، در نزدیکى موقف، فقیرى به سوى ما آمد، ما به او جواب رد دادیم، سپس به سوى جوانى خوش‌سیما که ردایى پوشیده بود رفت، او، سنگى از روى زمین برداشت و به فقیر داد، شخص فقیر، مدت زیادى در حق او دعا مى‌کرد، در این هنگام، آن جوان غائب شد، ما به نزد مرد فقیر رفتیم و گفتیم: «واى بر تو! آیا براى گرفتن یک سنگ، این قدر دعا مى کنى؟ ناگهان در دست او سنگى از طلا دیدیم که در حدود بیست مثقال مى‌شد، وقتى در مورد آن جوان از اهل مکه و مدینه سؤال کردیم، گفتند: «چنین شخصى از علویان است و هر سال با پاى پیاده به حج مى‌آید.(6)
*معجزاتى که امام مهدى(عج) به هنگام ظهور انجام خواهد داد
امام صادق(ع) مى‌‌فرماید: هیچ معجزه‌اى از معجزات انبیا نیست، مگر اینکه خداوند آن را به دست حضرت قائم(عج) براى اتمام حجت، بر دشمنان ظاهر خواهد کرد.(7)
بنابراین، معجزات آن حضرت به دوره قبل از غیبت و غیبت ختم نمى‌شود و به هنگام ظهور نیز آن حضرت براى معرفى حقانیت خویش و اتمام حجت بر دشمنان و منکران معجزاتى را انجام خواهند داد.

 


پی‌نوشت‌ها:
[1]. الحدید: 25.
[2]. بحارالأنوار، ج 11، ص 71.
[3]. مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانى، ج 8، ص 10 و 26، مؤسسه معارف اسلامى، چاپ اول، 1416 هق.
[4]. تبصرة الولى، سیدهاشم بحرانى، ج 18.
[5]. بحارالأنوار، ج 51، ص 297; اصول کافى، ج 1، ص 519.
[6]. اصول کافى، ج 1، ص 332; مدینة المعاجز، ج 8، ص 71.
[7]. منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، لطف‌الله صافى، ص 312، مکتبة الصدر، چاپ سوم.

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 3070
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

گفتاری از آیت الله العظمی جوادی آملی در خصوص تسلط شیطان بر انسان را منتشر می کند.

وجود مبارك حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كه هم انسان كامل و هم انسان ‏شناس كامل است، مى‏فرمايد:
گروهى شيطان را پشتوانه خود گرفتند و او از آنها دام‏ ها بافت؛ در سينه ‏هايشان جاى گرفت و در كنارشان پرورش يافت‏ «اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِامْرِهِمْ مِلاكاً، وَاتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً. فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِى صُدُورِهِمْ. وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِى حُجُورِهِمْ. فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ. وَ نَطَقَ بأَلسِنَتِهِم».
شيطان را پشتوانه خود گرفتند و او از آنان دام ها بافت، در سينه ‏هاشان جاى گرفت و در كنارشان پرورش يافت. پس آنچه مى ‏ديدند، شيطان بديشان مى ‏نمود و آنچه مى ‏گفتند سخن او بود.
شيطان اول فريب مى ‏دهد و پس از آن كم كم وارد حرم دل مى ‏شود. گاهى انسان گناهى را انجام مى‏ دهد و از آن متنفّر است؛ بعد استغفار مى‏كند و چهار قطره اشك مى ريزد و جبران مى ‏كند. گاهى بعد از انجام يك گناه از آن لذت مى ‏برد و در صدد توجيه اين كار بر مى‏آيد؛ مى‏گويد اين كار بدى نبود، كم كم مى‏ گويد: نه تنها بد نيست بلكه كار خوبى است؛ وقتى گفت: كار خوبى است. يعنى حرم أمنِ دل را براى پذيرش شيطان باز كرد؛ آن وقت شيطان بر او احاطه مى‏ يابد.
به اين ترتيب است كه شيطان درون قلب به تخم‏ گذارى مى ‏پردازد: «باضَ و فَرَّخَ» باضَ يعنى تخم‏ گذارى كرد؛ اول تخم مى ‏گذارد و بعد آنها را به بچه شيطان تبديل مى‏كند- اين‏ ها چيزى نيست كه انسان با دستگاه بفهمد كه شيطان آمده و تخم‏ گذارى كرده است؛ فقط آنكه چشم ملكوتى دارد مى ‏بيند- وقتى تخم‏گذارى كرد اين تخم‏ ها به صورت جوجۀ شيطان در آمده و جنب و جوش پيدا مى ‏كنند و «دَرَجَ» يك وقت شما مى ‏بينيد در درونتان غوغايى است كه شما را مى ‏شوراند و آرام نيستيد. وقتى به سخن حضرت على عليه السلام نگاه كنيد، مى ‏بينيد اين غوغا و بلوا ناشى از بچه شيطان ‏ها است.
خاطرات بد، شورشى درونى ايجاد مى ‏كند. شيطنت هم يعنى همين، اين ‏ها افسانه و خيال نيست؛ اين شورش كه ما در خود احساس مى‏كنيم، همين است. انسان وقتى به اين جا رسيد هر چه مى‏خواهد راهش را برگرداند، نمى ‏تواند؛ چرا؟ براى اين كه شيطان آمد، آشيانه ساخت، تخم‏ گذارى كرد و تخم ‏ها را به جوجه تبديل نمود. بعد از اين كم كم صاحب خانه را منزوى و در يك گوشه اسير مى‏ كند، دست و پايش را مى ‏بندد، بعد: «فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بأَلسِنَتِهِمْ». با زبان اين ‏ها حرف مى‏ زند، آن وقت انسان بيچاره نمى‏داند كه گويندۀ شيطان است.
آن كه در مقابل خدا ايستاد و گفت: «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ» همو امروز با زبان تو حرف‏ مى ‏زند و گرنه تو يك بچه مسلمان و شيعه هستى، چگونه چنين ادعايى دارى و مى ‏گويى من نظرم اين است، دلم مى ‏خواهد اين كار را بكنم، دلم مى ‏خواهد اين گونه بپوشم، دلم مى ‏خواهد اين طور از خانه بيرون بروم. اين ‏ها همه تصميم‏ هاى شيطان است كه به وسيله انسان اجرا مى ‏شود.
اين است كه به ما گفته ‏اند هرگز از جانتان غفلت نكنيد، مبادا بيگانه ‏اى به جاى شما بنشيند و تصميم بگيرد و شما خيال كنيد خودتان هستيد. خيلى ‏ها مى‏ گويند: من نظرم اين است؛ در حالى كه اين نظر را وقتى مقابل سخنان حضرت امير عليه السلام قرار دهيد، مى ‏بينيد رو در روى سخن آن حضرت است يا در مقابل قرآن قرار دهيد، مى ‏بينيد مخالف آن است.
در اوايل سوره نساء آمده است: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً» آنها كه مال حرام مى ‏خورند مخصوصاً مال يتيم، اين ‏ها در شكمشان آتش است. كسى كه چشم ملكوتى دارد اين حقايق را مى ‏بيند؛ چنانكه برخى از بزرگان در كتاب تفسيرشان نوشته ‏اند.
انسان تا جوان است خيلى به اين دنيا مى‏ چسبد، ولى وقتى سن يك مقدار بالا رفت مى ‏بيند به چيزى علاقه ندارد. مثل ميوه خام كه محكم به درخت چسبيده است، اما بعد از مدتى كه رسيد، اگر باغبان نچيند بالاخره مى ‏افتد. ميوه وقتى رسيد (انسان در اواخر عمر مى‏ رسد) كم كم آن خوشه و شاخه را رها مى ‏كند؛ چه سيب و گلابى شيرين باشد چه حنضل تلخ، ولى بالاخره شاخه را رها مى‏ كند.
همه ما همين طورى هستيم. سن كه يك قدر بالا آمد، اين همه علاقه‏ اى كه نسبت به دنيا داريم يكى پس از ديگرى از دست مى ‏رود و آن وقت همه چيز را بايد بگذاريم و برويم؛ آن هم به كوى ابد؛ سخن از يك سال و دو سال و يك ميليون سال و يك ميليارد و اين ‏ها كه نيست؛ سخن از بى نهايت است.

پی نوشت ها:
 دفتر بيستم -در محضر حضرت آيت الله جوادى آملى؛ ص25
(1)- نهج البلاغه –خطبه هفتم، ص 53
(2)- سوره صاد، 76
(3)- نساء، 10
منبع:حوزه
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2853
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

امام علی علیه السلام می فرمایند:

ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله تعالی کثرة الاستغفار و لین الجانب و کثرة الصدقة
سه چیز بنده را به رضوان و خشنودی خدا می رساند:

1- استغفار فراوان

2- نرمخویی

3- صدقه بسیار

 

پی نوشت:

بحارالانوار، ج 78، ص81 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2518
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

سلام بر خورشیدی که روزها، ماهها، سال‌ها و قرنها منتظر است. بر «امامی» که انتظار با او معنا یافته. بر «مهربانی» که در پس ابر غیبت ، چشمان نگرانش بر احوال ماست که کی شود،همانی باشیم که او برای «قیامش» نیاز دارد تا خداوند امر ظهور را رقم زند.
سلام بر آخرین ذخیره الهی و بر مردان و زنانی که با خودسازی، پاکی و تقوایشان، ظهور ایشان را تسریع می بخشند.سلام بر پاکان و صالحان و بر امام آنان....

ذکر قنوت حضرت مهدی (عج)
یامن لایخلف المیعاد انجز لی ما وعدتنی واجمع لی اصحابی وصبرهم وانصرنی علی اعدائک واعداء رسولک
ای خدایی که خلف وعده نمی کنی آنچه را که به من وعده داده ای برآور ویارانم را جمع نما وایشان را صبوری ده ومرا بردشمنانت و دشمنان رسولت یاری نما و دعایم را رد منمای. بدرستی که من بنده ی تو ام ،پسر بنده تو ام ،پسر کنیز تو...از تو می خواهم که برمحمد و بر خاندان محمد درود فرستی و برای من آن چه را که وعده داده ای ،بر آوری به درستی که تو راستگویی و خلف وعده نمی کنی و تو بر همه چیز بسیار توانایی.(۱)

علائم ظهور
آیت الله میرجهانی در کتاب نوائب الدهور ۴۸۰ علامت برای ظهور ذکر کرده است. شیخ مفید در الارشاد نیز قریب ۴۵ نشانه برای ظهور نقل نموده است. از این میان به غیر از پنج مورد که جزو علائم حتیمه ظهور هستند، مابقی از علائم معلقه، شرطیه ، واقعه و غیر واقعه و عام ظهورند که در جمعه های دلواپسی ۱۰ به آن پرداخته شد.

در اینجا به مواردی از علائم اشاره می شود:
حمله کردن عرب بر عجم و رو آوردن ایشان به اهواز
خرابی شام
پیمان بستن عرب با روم
وقایع فجیع در بحرین
اختلاف بسیار در تمام روی زمین
ظاهر شدن آتشی از عدن
آتش افتادن در حجاز
وقوع جنگ عجیب در حلب
تحریم شام از طرف روم
رومی ها عرب ها را قتل عام و زنان و کودکان را به اسیری برند
نزول رومی ها بر فلسطین
قبور ائمه را تخریب کنند
مردم در امر به معروف و نهی از منکر نکردن همه با هم یکسان شوند
ظهور شدت و سختی بر مردم
مؤمن حقیر و ذلیل و خار شود
از طریق باطل و حرام کاسبی کردن
بازارها تعمیر و زینت کرده شوند
حیا و عفت از مردم برداشته شود
دین به دنیا فروخته شود
منکر معروف و معروف منکر شود
اختلاف در دین و مذهب زیاد شود
ازدنیا رفتن پی در پی فقها
برداشته شدن برکت از سال و ماه ، هفته ها و روزها و ساعت‌ها
ظاهر شدن بدعت و فتنه
کینه علمای دین در دل گرفتن
سرزنش و بدگویی از علما
زیاد شدن هرج ومرج
پیروی شهوات
اعمال خیر را برای نمایش به جا آوردن
طالب حلال مذمت کرده شود
اموال را در غیر طاعت خدا مصرف کنند
مردم راغب به دنیا شوند
شایع شدن ساز و آواز و خوانندگی و رقاصی زنان
زیاد شدن طلاق
اضطراب مردم زیاد شود
آشکارا فساد کنند و کسی نهی نکند
شنیدن ذکر و تلاوت قرآن آزار دهنده شود
ثروتمندان برای تماشا و گردش و استراحت حج کنند
نماز را سبک بشمارند
مردان شبیه زنان و زنان شبیه مردان شوند
ظاهر شدن بدعت ها و فتنه ها
رشوه گرفتن قضات در حکم
زیاد شدن مرض صرع و بواسیرو...
کشف حجاب زنان
لباس بدن نما پوشیدن زنان
شریک شدن زنان در تجارت با شوهران
خوردنی زیاد و فراوان باشد، ولی به دست مردم نیاید مگر به گران ترین بها
آموزش علوم باطله بر خلاف دین و قرآن
مسلمانان به هم سلام نکنند مگر از روی آشنایی ، قرابت و احتیاج
کشته شدن نفس زکیه با ۷۰ نفر از صالحین در پشت کوفه
قیام مردی از قم که مردم را دعوت به حق کند و با او جماعتی از مردان باشند که دل ایشان در محکمی مانند پاره های آهن است
و....

بسیاری از این علائم اتفاق افتاده است اما آنچه مسلم است اینکه بروز یا عدم بروز این علائم دلیل بر نزدیک بودن ظهور حضرت حجت (عج) نیست. طبق روایات تنها پنج علامت از علائم حتمی ظهور هستند که تا واقع نشود، ظهور امام عصر(عج) رقم نخواهد خورد.
در شماره بعد به علائم حتمی خواهیم پرداخت.

احادیث آخرالزمانی
پيامبر(ص) فرمود: «از علامات مهدى اين است: هرگاه در دنيا هرج و مرج شود و فتنه‌ها پشت سر يكديگر ظاهر شود و راه‌ها قطع گردد و بعضى، بعضى را غارت كنند،پس نه كبير رحم بر صغير و نه صغير از كبير توقير كند، در آن هنگام خداوند، مهدى ما را برانگيزاند، نهمين از صلب حسين عليه السّلام تا بگشايد حصارهاى گمراهى و دل‌هاى بسته شده را، او در آخر زمان قيام كند چنان‌كه من در اول زمان قيام كردم، پس پركند زمين را از عدل، چنان‌كه پر شده است از جور.(۳)

***
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله و سلم فرمود: «قيام او در هنگام تغيّر بلاد و ضعيف شدن عباد و يأس از فرج خواهد بود.»(۴)

***
و حضرت باقر عليه السّلام فرمود: «خروج او در وقتى خواهد بود كه مردم مأيوس و نااميد باشند.»(۵)

پی نوشت ها:
۱-مکیال المکارم ج ۲ ص۳۹
۲-نوائب الدهور فی علائم الظهور آیت الله میرجهانی ج ۱ صص۱۲۱-۹۸، الارشاد شیخ مفید ج ۲ صص۵۰۸-۵۰۵
۳-مهدی منتظر (عج) ج ۱، محمدجواد خراسانی ص۱۷۸ به نقل ازبحار ۳۶/۳۰۷ ح ۱۴۶
۴-همان ص ۱۷۴ به نقل از منتخب الاثر ۲۰۶ ح ۴۴؛ بحار ۲۸/۴۵ ح ۸
۵- همان به نقل از الزام الناصب ۲/۱۶۲؛ بحار ۵۲/۲۳۱ ح ۹۶ 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2367
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

رسول خدا صلى الله عليه و آله:


ذَنبٌ عَظيمٌ لا يَسأَلُ النّاسُ اللّهَ المَغفِرَةَ مِنهُ: حُبُّ الدُّنيا؛


گناه بزرگى كه مردم درباره آن از خداونْد طلب مغفرت نمى كنند، دنيادوستى است.


پی نوشت:


كنز العمّال: ج ۳ ص ۲۰۲ ح ۶۱۷۱

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2196
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

قرآن کریم محبت پروردگار را مخصوص گروه های خاصی از انسان بیان داشته است که بر اثر لیاقت و شایستگی، زمینه ی دریافت این نعمت را در خویش فراهم می سازند، اما این افراد عبارتند از:

پرهیزکاران
تقواپیشگان و پرهیزکاران نخستین گروهی می باشند که مورد مرحمت خداوند قرار دارند، چنانکه قرآن کرمی می فرماید: فَاِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَقین؛ پس به راستی که خداوند پرهیزکاران را دوست دارد و در جایی دیگر اشاره می نماید: اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَقین؛ به راستی که خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.

نیکوکاران
انجام اعمال نیک عاملی دیگر در راه جلب محبت خداوند می باشد و این حقیقت در آیات الهی نیز بیان شده است چنانکه می خوانیم: اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنین؛ به راستی که خداوند نیکوکاران را دوست دارد؛ و نیز آمده است: وَاللهُ یُحِبُّ المُحسِنین؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

توبه کنندگان
بی شک شخصی که به سوی خدا بازگردد و از اعمال زشت خویش نادم باشد مشمول لطف و محبت ذات اقدس الهی خواهد بود و از این رو در قرآن کریم آمده است: إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابین؛ به درستی که خداوند، توبه کنندگان را دوست می دارد.

مجاهدان
مجاهدان و جهادگران در راه خداوند نیز از جمله کسانی هستند که دارای فضایل و ارزش های فراوانی می باشند چنانکه در قرآن کریم می خوانیم: إنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فِی سَبیله؛ خداوند کسانی را که در راه او پیکار می کنند، دوست می دارد.

عدالت پیشگان
عدالت یکی از صفات شایسته می باشد و بر این اساس خداوند متعال کسانی را آراسته به این صفت پسندیده می باشند را دوست می دارد چنانکه خود بیان نموده است: إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطین؛ به راستی که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.

توکل کنندگان
گروه دیگری که از نعمت دوستی و محبت خاص پروردگار عالم برخوردارند، کسانی هستند که در کارهای مختلف خویش بر خدای خود توکل می کنند و بی شک این عمل زمینه ساز محبت پروردگار به آنان خواهد بود، چنانکه آمده است: إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَوَکِلینَ؛ به راستی که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.

پی نوشت ها:
1- سوره آل عمران: آیه 76، 134، 159.
2- سوره توبه: آیه 4، 7.
3- سوره بقره: آیه 195، 222.
4- سوره مائده: آیه 93، 42.
5- سوره صف: آیه 4.
*صمدی، علی اکبر، آثار گناه در زندگی و راه جبران: 27، 31.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2229
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

متن حدیث را از کتاب أمالی مفید منتشر می کند.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَسْرَعُ الْأَشْيَاءِ عُقُوبَةً رَجُلٌ تُحْسِنُ إِلَيْهِ وَ يُكَافِيكَ عَلَى إِحْسَانِكَ بِإِسَاءَةٍ وَ رَجُلٌ عَاهَدْتَهُ فَمِنْ شَأْنِكَ الْوَفَاءُ لَهُ وَ مِنْ شَأْنِهِ أَنْ يَكْذِبَكَ وَ رَجُلٌ لَا تَبْغِي عَلَيْهِ وَ هُوَ دَائِماً يَبْغِي عَلَيْكَ وَ رَجُلٌ تَصِلُ قَرَابَتَهُ فَيَقْطَعُكَ.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: اموری که سریعترین عقاب و کیفر را دارند عبارتند از: مردى كه به او نيكى كنى و او در عوض نيكى تو، با بدى پاسخ دهد؛ و مردى كه با او پيمان ببندى و تو به دنبال وفا به آن عهد هستی و او بخواهد به دروغ با تو رفتار كند؛ و مردى كه هرگز به او ستم نمى‏كنى و او پيوسته در صدد ستم نمودن به تو است؛ و مردى كه به خاطر خويشاوندى با او رفت و آمد می‌كنى و او با تو قطع رابطه نمايد.

أمالي المفيد، ص: 165

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1969
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

پيامبر(ص):


اِنَّ اللّه‏َ لَيُمْسِكُ الْخَيْرَ الْكَثيرَ عَنْ عَبْدِهِ فَيَقولُ: لا اُعْطيهِ حَتّى يَسْاَلَنى؛


خداوند، بسيارى از خوبى‏ها را به بنده ‏اش نمى‏ دهد و مى ‏فرمايد: «به او نمى‏ دهم تا ازمن بخواهد».


پی نوشت:
مستدرك الوسائل، ج ۵، ص ۱۷۵، ح ۵۶۰۳

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2126
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 مرداد 1394

بنابر آموزه های اسلام، کار عبادت محسوب شده و کارگران و آنها که برای کسب روزی حلال فعالیت می کنند همچون مجاهدان در مسیر خدا هستند. چنانکه رسول خدا (ص) می فرمایند: «عبادت و بندگی هفتاد جزء دارد برترین جزء آن (درآمد از راه کار و کسبی) حلال است.»
و نیز فرموده اند: «هر کس از زحمت و تلاش خویش روزی خود را به دست آورد، در روز قیامت در صف پیامبران قرار گرفته و به ثواب آنان نائل خواهد شد.»
هنگامی که رسول خدا (ص) از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت (ص) شتافت، پیامبر (ص) با او مصافحه کرد و چون زبری و خشنی دست های او را احساس کرد از کارگر انصاری پرسید: «چرا دست هایت اینچنین کوفته و خشن است؟» سعد گفت: ای رسول خدا! با بیل و طناب کار می کنم و هزینه زندگی خانواده ام را تامین می کنم. پیامبر (ص) دست او را بوسید و فرمود: «این دستی است که آتش جهنم به آن نخواهد رسید.»
همان حضرت (ص) فرموده اند: «پاکیزه ترین درآمد کار با دست است.»
امام رضا (ع) نیز می فرمایند: «کسی که به اندازه آسایش خانواده اش دنبال کار و فضل الهی می رود، پاداش او از رزمندگان در راه خدا بیشتر است.»
البته آموزه های اسلام در کنار توصیه و تاکید بر کار و تلاش، نپرداختن تمام حقوق کارگر یا بخشی از آن یا نپرداختن به موقع آن را ظلم به کارگر می داند؛ از این رو، در روایات، تعبیرهایی هشداردهنده درباره این موضوع آمده است.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «ستم به کارگران در پرداختن کارمزد، از گناهان بزرگ است.»
و نیز فرموده اند: «خدا بخشاینده همه گناهان است مگر گناه بدعتگزار در دین، غاصب مزد کارگر و آن که آزادی را به بردگی بفروشد.»
همچنین، رسول خدا (ص) می فرمایند: «لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر کسی باید که مزد کارگری را نپردازد. خدا در روز قیامت از او هیچ مال و معادلی را نمی پذیرد.»
و در حدیثی آمده است: «هر کس به ستم مزد اجیری را نپردازد خدا اعمالش را باطل کرده، بوی بهشت را بر وی حرام می کند.»


پی نوشت ها:
مفاتیح الحیات
بحارالانوار
وسائل الشیعه

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2057
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه