میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1606
:: باردید دیروز : 2432
:: بازدید هفته : 9936
:: بازدید ماه : 11482
:: بازدید سال : 137411
:: بازدید کلی : 1002845
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394
حضرت رسول(ص) می‌فرماید: ای مردم! هیچ بنده‌ای نیست جز آنکه ریسمانی چند بر اعضاء او گره خورده پس چون ثلثی از شب گذشت، فرشته‌ای نزد وی می‌آید و می‌گوید: برخیز خدا را یاد کن که صبح نزدیک شده است.
 

امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: وقتی بنده مؤمن از دنیا رفت، 6 صورت نورانی به همراه او وارد برزخ و قبر می‌شوند، این 6 صورت، او را از آسیب‌ها از 6 جهت محافظت می‌کنند.

واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مى‌گوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مى‌شود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.

ابوعلی سینا معتقد است: «العبادة هی غایة الخضوع و التذلّل؛ عبادت نهایت خصوع و فروتنی است» و شهید مطهری در تعریف عبادت آورده است: پرستش آن حالتی است که در آن، انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.

آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که می‌تواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پی‌بردن به حکمت عبادات است.

آیت‌الله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید به موضوع «حکمت نماز شب و توصیه انبیا درباره نماز» می‌پردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.

در امالی شیخ مفید صفحه 209، از حضرت رسول(ص) خطبه‌ای به همین مضمون رسیده است که آن حضرت پس از سفارشی اکید به نماز و اثر مداومت آن در پاک شدن از گناهان،‌ فرمود: ای مردم! هیچ بنده‌ای نیست جز آنکه ریسمانی چند بر اعضاء او گره خورده پس چون ثلثی از شب گذشت، فرشته‌ای نزد وی می‌آید و می‌گوید: برخیز خدا را یاد کن که صبح نزدیک شده است. اگر حرکت کرده، برخیزد و خدا را یاد کند یک گره از گره‌های او باز می‌شود و اگر به پا خیزد و وضو بگیرد و به نماز بایستد، همه گره‌ها گشوده می‌شود تا اینکه با چشمی شاد و روشن وارد صبح شود.

معلوم می‌شود گره‌های روز را نماز شب باز می‌کند؛ علامه مجلسی در جلد 75 بحارالانوار، صفحه 379، حدیثی از امام عسکری(ع) آورده است که ایشان می‌فرماید: «إِنَّ‏ الْوُصُولَ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَجَلَّ سَفَرٌ لایُدْرَکُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّیْلِ مَنْ لَمْ یُحْسِنْ أَنْ یَمْنَعَ لَمْ یُحْسِنْ أَنْ یُعْطِیَ»؛ سیر الی الله و وصول به خدای سبحان سفری است که مرکب راهوار آن، شب زنده‌داری است برای کسی که مشتاق لقای حق است بهترین وسیله، شب زنده‌داری است.

همین بیان را به شکل دیگری امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) نقل فرموده که: «نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ وَ جَافِ عَنِ النَّوْمِ جَنْبَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّک‏» با تفکر دلت را بیدار و آگاه کن و شب هنگام برای نماز شب برخیز و از خدای خویش بهراس.

تفکر دل را بیدار می‌کند چون گاهی خواب بر دل عارض می‌شود و انسان چیزی را درک نمی‌کند. حضرت علی علیه‌السلام در خطبه 224 نهج‌البلاغه می‌فرماید: به خدا پناه می‌بریم از اینکه عقل، ما را بیازماید؛«نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ».

توصیه انبیا به نماز

امام ششم(ع) درباره عظمت نماز فرمود: شما سخن انبیا را در قرآن می‌شنوید، بنده صالح خدا عیسای مسیح می‌گوید: خدا مرا به نماز توصیه کرد:

امام صادق(ع) این سخن را در جواب معاویة بن وهب که از ایشان درباره بهترین وسیله تقرب و محبوبیت بندگان به پروردگار پرسیده بود، فرمود: «مَا أعلَمُ شَیئاً بَعْدَ المَعْرِفَةِ أفضَلَ مِن‌ هَذِهِ الصَّلَاةِ، ألَا تَرَی‌ أنَّ العَبْدَ الصَّالِحَ عِیسَی‌ بنَ مَریَمَ قالَ: وَ أوصانِی‌ بالصَّلَاةِ»؛ بهترین وسیله تقرب به پروردگار پس از معرفت خدا چیزی بالاتر از نماز نیست- معرفت جزء اصول اعتقادات است و بر اساس آن تقرب به وسیله نماز ممکن است- آیا ندیدی عیسی بن مریم را که می‌فرماید: خداوند مرا به نماز توصیه کرده است.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1557
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

آیات ۱۳۹ تا ۱۴۳ سوره آل عمران به تحلیل جنگ احد و نتایج و عوامل پيدايش آن به عنوان يك سرمشق بزرگ براى مسلمانان می پردازد. زیرا همانطور که می دانید در جنگ احد بر اثر نافرمانى و عدم انضباط نظامى جمعى از سربازان اسلام، نبرد پیروز شده در پايان به شكست انجاميد و جمعى از شخصيتها و چهره‏هاى برجسته اسلام از جمله حمزه سیدالشهداء عموى پيامبر، در اين ميدان شربت شهادت نوشيدند.
در آیه ۱۴۲ به موضوع صبر و مقاومت در برابر مشکلات اشاره می نماید و آن را نشانه و دلیل ورود به بهشت برای بهشتیان می داند. این مساله نشان می دهد چقدر صبر در برابر مشکلات و نداری ها و کمبودها انسان ساز و مهم است.
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ.»
«آيا می ، پنداريد که به بهشت خواهيد رفت و حال آنکه هنوز برای خدا معلوم نشده است که از ميان شما چه کسانی جهاد می کنند و چه کسانی پايداری می ورزند؟» (آیه ۱۴۲ سوره آل عمران)

سه نکته:
سلام بر شما نه برای نمازتان بلکه برای صبرتان

اين آيه مى فرمايد: «سلام بر شما اهل بهشت، بخاطر صبر و مقاومتى كه داشتيد» در اين تعبير نکته لطیفى است، نمى گويد سلام بر شما به خاطر حج و روزه يا خمس و زكات، زيرا انجام هر عملى نيازمند صبر و پايدارى است. یعنی بدون صبر سایر اعمال عبادی یا انجام نمی شوند یا به درستی عمل نمی شوند.

دو کلید کارگشا برای بهشت!
مطابق مضمون آیه فوق کلید بهشت این دو عمل است:
صبر و جهاد.


البته هرکدام هم اقسامی دارد. جهاد اصغر که همان حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل و جهاد اکبر که مبارزه با هوای نفس است.
صبر نیز اقسامی دارد. صبر در برابر مصيبت، صبر در برابر معصيت و صبر در انجام انجام عبادت. نمی شود ادعای مسلمانی کرد و با کوچکترین مشکل اقتصادی، با کوچکترین کمبود و نداری و با هر مصیبت جانی و مالی و آبرویی از کوره در رفت.


مشکلات اقتصادی و تورم بزرگ تر است یا...!؟
این انسان موجود عجیبی است! از یک طرف ادعای دین و مذهب و عقل و... دارد و از طرف دیگر با ابتدایی ترین مشکل و یا حتی با کوچکترین حرف و نیش و کنایه ای از کوره در می رود و عنان خویش از دست می دهد! می گویی ناشکری نکن صبر داشته باش، می گوید تو جای من نیستی با این همه قسط و بدهی! می گویی بلا و مصیبت برای همه هست کمی خویشتن دار باش، می گوید تو نمی فهمی و درکم نمی کنی! می گویی ... می گوید...!

سوال اینجاست که آیا مشکلات اقتصادی و تورم بزرگ تر از مصیبت های بانوی صبر و استقامت حضرت زینب (س) است!؟ باید فکری به حال بی صبری و نارضایتی هایمان بکنیم تا مبادا به سایر اعمالمان هم آسیب برساند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1516
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

متن حدیث را ازکتاب تحف العقول منتشر می کند.

قال الباقر ع، اَلتَّواضُعُ الرِّضا بِالمَجلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وأن تُسَلِّمَ عَلى مَن لَقيتَ وأن تَترُكَ المِراءَ وإن كُنتَ مُحِقّاً؛

فروتنى آن است كه [انسان] به نشستن در جايى پایین‌تر از شأنش راضى باشد ، و به هر كس برخورد نمود سلام کند و بحث و کشمکش را رها نماید هر چند محق باشد.




پی نوشت:
تحف العقول 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1930
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

عَنِ النَّبي (ص): مَنْ ماتَ عَلي وصِيّهٍ حسنه مات شهيدا  پيغمبر (ص) فرمود: كسيكه بميرد وصيت نيكو نموده باشد شهيد مرده است.

ما از او هستيم و بازگشت ما بسوي اوست
ز حكمت نموده خلق و به رحمت روند خلق

تهي دستي شرمنده، بسوي كريمي بخشنده ، رهسپار گرديد، كه بردن زاد و توشه در نزد آن كريم بسيار ناپسند بود . او را نا خواسته به جايگاه ابديش روانه ساختند.

آن ذره اي كه هيچ نبود است در حساب
بردش حسابگر بسوي عالم مآب


او از فرط شرمساري دلش پذيراي اين سفر نبود ، زيرا دستش خالي از زاد و توشه اي بود كه اميرالمومنين علي (ع) فرمود: آه آه مِنْ قِلَّه الزّاد وَ بُعْدِ الَّسفَرْ كه چنين گفته اند:

به قيامت در بار همه را بگشايند
آنچه خواهي كه نبينند در آن بار منه

بنده رو سياهي كه دين او اسلام و كتاب او قرآن و قبله او كعبه و معتقد به مذهب جعفري يعني شيعه اماميه بود و خداوند متعال را از دو حد تشبيه و تعطيل خارج دانسته و بيزار از جبر و تفويض بوده ، و بِما اَنْزَلَ الله و بِما جاءَ بِهِ النَّبي (ص) و ولايت ائمه معصومين (ع)اعتقاد داشته و پروانه وش گرد شمع خوف و رجا مي سوخت و هراسان از اشدالمعاقبين و عفو و رحمت واسعه ارحم الراحمين كه لاتَقْنَطوا مِنْ رَحْمَتِ الله تنها توشه او بود اميدوار ، و اعتقاد به سوال قبر و برزخ و معاد معتقد به بهشت و دوزخي بود كه كليد آن بدست اول مظلوم عالم خلقت امام موحدان يعني اميرالمومنين علي (ع) سپرده شده است و چنين يقين او بود عليٌ حُبُهُ جُنَّه ، قسيم النارِ و الجَنَّه ، وَصِيِّ المصطقي حَقَاً، امام الانس و الجِنَّه ، « دوستي علي سپر است ، اوست تقسيم كننده بهشت و دوزخ ، حقيقتاً وصي پيغمبر اسلام است ، امام جن و انسان است».

"او" به فضل و كرم الهي و شفاعت اهل بيت (ع)اميدوار بود،‌ و نيز همواره در آرزوي ظهور منجي عالم بشريت حضرت بقيه الله الاعظم حجه بن الحسن العسكري (عج) چشم به راه و دل نگران ، و معتقد به رجعت آل محمد (ع) بود اميدوار است كه خداوند متعال به فضل و كرم خويش او را جزء ياران امام عصر (عج) و ائمه معصومين قرار دهد ، "او" او دوستان وبستگان را به رعايت تقوي و پرهيزكاري توصيه مي نمايد ، برادري و شفقت را به شيعيان آل محمد (ص) خواستار است . صله رحم را ولو به پيام دادن و رسيدگي نمودن به كار آنان لازم و زيارت اهل قبور را لازم الاجرا كه حضرت اميرالمومنين علي (ع) فرمود:

زوُروُا مَوْتاكُمْ فَاِنَّهُمْ يَفْرَحونَ لِزيارَتِكُمْ
به زيارت قبر خويشاوندان برويد بدرستيكه آنان از ديدن شما خوشحال مي شوند و زيارت اهل قبور را توصيه مي نمايد، اميد عفو و رحمت واسعه الهي را داشته و نداي يا ارحم الراحمين را در گوش جان دارد، و با اين احوال، عالم قبر و برزخ و قيامت را پيش رو:

اَلا اُخْبِرْكُمْ بِيَوْمِ فَقْري يُومَ اوُضَعُ النّاسْ في قَبْري
آيا خبر ندهم شما را از فقر و بيچارگي ام آن روزي است كه مردم مرا در قبرم مي گذارند.

خداوندا آن روزي كه مردم و خويشاوندان و فرزندان و آشنايان مرا در قبرم تنها مي گذارند و همگي فوق الارض در پي كارهاي روزانه خويش به شادماني روانه و مشغول استراحت و غذا خوردن و به آسايش و رفاه ، عمر خود را مي گذرانند ، همزمان در همان ساعت است كه من در تحت الارض بايد پاسخگوي رسولان الهي نكير ومنكر باشم ، خداوندا من در آن حال فرياد رسي ندارم و با تهي دستي كه دارم فقط گناهانم را به تو عرضه مي كنم و جز تو اميدوار به كسي نيستم ، واميد مغفرت و بخشش ، فقط از تو دارم و همواره مي گويم اَلّلهُمَّ اغْفِرْلي عَظيمِ ذُنُوبي بِعَظيمِ عَفْوِكْ وَ كَثيرَ تَفريطي بِظاهِرِ كَرَمِكْ « خدايا گناهان بزرگ مرا به عفو و بخشش بزرگت ببخش ، و بسياري خودداري كردن مرا " از انجام كارهاي نيك " به فضل و كرم آشكارت در گذر » شايان ذكر است بنا به وصاياي پيغمبر اسلام حضرت محمد (ص) كه به اميرالمومنين (ع)فرمودند : يا علي لَيْسَ عَلَي النِّساء جُمْعَهٌ « اِلي اَنْ قال» و لا اِِتّْباعُ جَنازَه ( يا علي . . . بر زنان تشييع جنازه جايز نيست)

 نماز شب را فراموش نفرمائيد كه پيغمبر اسلام به اميرالمومنين(ع)فرمود : عَلَيْكَ بِالصَّلوه الَيْلْ . قابل تذكر است اگر مراسم ازدواج كسي در حال برگزاري بود اعم از فاميل و غيره و به تقدير الهي عمر من به پايان رسيد مبادا بگذاريد بر آن دو فاميل خسارتي وارد شود و امر نكاح آنان به تأخير افتد ولو به يك ساعت (اگر چه ليله الدفن هم باشد) در امر خير آنان كمك نموده و شركت نمائيد چون رضايت خداوند متعال و رسول اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع)در تسريع امر نكاح است.

در خاتمه از دوستان و آشنايان و اهل محل و مسجديان بويژه فرزندان و اقوام محترم و خويشاوندان معزز و همكاران گرامي تمناي بخشش و عفو نمودن از قصوراتش را دارد و چنين تقاضامند است به بزرگواري خويش پوزش و عذرخواهي او را پذيرا باشند و براي او طلب مغفرت نمايند والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.


چهارشنبه مورخ سيزدهم رجب المرجب ۱۴۲۴ روز ميلاد حضرت اميرالمومنين علي (ع) مطابق با
۱۹/۶/۱۳۸۲

منبع:بنیاد دعبل خزائی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1810
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

حضرت زین العابدین علیه السّلام مى ‌فرماید: در روز عاشورا، پدرم مرا در حالى که خون از بدنش مى ‌جوشید به سینه‌ اش چسبانید و فرمود: پسرم، دعایى است براى رفع گرفتارى و نیاز شدید و مشکلى که پیش مى ‌آید. این دعا را مادرم فاطمه زهرا به من آموخته است و او خود از رسول خدا فرا گرفته بود و پیامبر را جبرائیل آموزش داده بود. از من فراگیر! آنگاه فرمود:

بخوان: بِحَقِّ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ‏ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی[ذکر حاجت].[۱]

ترجمه: خداوندا! به حقّ «یاسین» و قرآن حکیم، و به حقّ «طه» و قرآن عظیم، اى کسى که تواناى برآوردن نیازهاى درخواست کنندگان و محتاجانى، اى کسى که به آنچه در ضمیر و باطن است، آگاهى دارى! اى زداینده ی اندوه و دل شکسته‌گان، اى گشاینده ی غم افسردگان! اى مهربان نسبت به پیرمرد کهنسال، و اى روزى دهنده ی کودک خردسال! اى کسى که نیازمند به تفسیر و بیان نیست، بر محمّد و خاندان محمّد درود بفرست و براى من انجام ده [ذکر حاجت]!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[۱] . فاطمه الزهراء سلام الله علیها بهجه قلب المصطفی صلی الله علیه و آله، ص۷۶۳

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2011
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

در کتاب "داستانهایی از گلستان سعدی به قلم روان"چنین آمده است:
به خاطرم هست كه در دوران كودكى ، بسيار عبادت مى كردم و شب را با عبادت به سر مى آوردم . در زهد و پرهيز جديت داشتم . يك شب در محضر پدرم نشسته بودم و همه شب را بيدار بوده و قرآن مى خواندم، ولى گروهى در كنار ما خوابيده بودند، حتى بامداد براى نماز صبح برنخاستند. به پدرم گفتم : «از اين خفتگان يك نفر برخاست تا دور ركعت نماز بجاى آورد، به گونه اى در خواب غفلت فرو رفته اند كه گويى نخوابيده اند بلكه مرده اند.»
پدرم به من گفت : « عزيزم ! تو نيز اگر خواب باشى بهتر از آن است كه به نكوهش مردم زبان گشايى و به غيبت و ذكر عيب آنها بپردازى.»
نبيند مدعى (1) جز خويشتن را
كه دارد پرده پندار (2) در پيش
گرت چشم خدا بينى ببخشند
نبينى هيچ كس عاجزتر از خويش


 پی نوشت ها:
1)مدعى : گزافه گو - لاف زن .
2)پرده پندار: حجاب تيره گمان باطل .

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1688
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

پاسخ های حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی (ره) به سؤالات سه گانه فوق را تقدیم می کند.


*دخترى دانشجو هستم و متأسفانه در دانشگاه جوّى وجود دارد كه مرا بارها و بارها قانع كرده كه درس خود را رها كنم و به شهر خود باز گردم، شما چه نصيحتى مى فرماييد؟
درس خواندن شما نبايد موجب انحراف شما شود و بايد مراقبت كامل داشته باشيد. تحصيل علم براى كسب تخصص و رفع حوائج مردم، بسيار خوب است به خصوص خدماتى كه بانوان مى توانند به زنان متدين ارائه كنند؛ مانند تخصص زنان در رشته پزشكى. اگر هدف بانوان اين باشد كه در آينده به بانوان متدين و مؤمن خدمت كنند، بسيار نيت خوبى است و أجر و ثواب دارد. در ضمن اگر از بعضى افراد دانشجو به خاطر حجاب و مسائل ديگر حرف هايى را مى شنويد، تحمل كرده و اعتنايى نكنيد. اين امتحان الهى است. شما با حفظ حجاب و عفافِ كامل براى ديگران الگو باشيد و با ديگر بانوان متدين همراه شده و با اساتيد متدينِ خانم مشورت كنيد. مسائل شرعى خود را در مرحلۀ اول خوب ياد بگيريد و اگر واقعاً مى بينيد چنين جوى كه بتواند در دانشگاه شما را از گناه حفظ كند، وجود ندارد، درس را ترك كرده و به خدا پناه ببريد. درس خواندن شما نبايد موجب شود آخرت شما از بين برود و به خصوص شما كه دختر هستيد و در آينده، مادرى خواهيد بود كه بايد كودكان در دامان شما تربيت شوند. خداوند شما را از آفات آخر زمان حفظ كند. زياد توسل كنيد و از خدا مدد بجوييد. موفق باشيد.

*چند وقتى است از دنيا مأيوس شده ام و به دليل افسردگى، تمام آرزوهايم را بر باد مى بينم، چه كنم واقعاً درمانده ام؟
مواظب باشيد كه اين، وسوسه شيطان است. شيطان همواره در كمين است و مى خواهد همان گونه كه قسم خورده، شما را از طريق مستقيم خارج كند و با القاى وسوسه، شما را مأيوس گرداند. مواظب باشيد فريب شيطان را نخوريد. شما با عمل به تكاليف شرعى، دقت در عمل به تكاليف و همچنين توسل به اهل بيت (عليهم السلام) كه سفينه نجات هستند از خدا بخواهيد تا شيطان را از شما دور كند و ارتباط خود با خدا را قوى كنيد. زياد ذكر بگوييد و دعا بخوانيد. هميشه استغفار كنيد و هرگاه وسوسه شُديد، خود را به كارى مشغول كنيد. زياد صلوات بفرستيد؛ سعى كنيد جايى تنها ننشينيد كه فكرهاى متشتّت شما را مشغول كند. با تمسك به حبل متين اهل بيت (عليهم السلام) و شركت در مجالس وعظ و خطابه بر معلومات خود بيفزاييد و با افراد فاضل و متدين مشورت كرده و سعى كنيد قسمتى از روز خود را با آن ها بگذرانيد. اگر در شستن، وسوسه مى شويد اهميتى ندهيد، به مقدار لازم بشوييد و بر شيطان لعنت بفرستيد. همين طور ادامه دهيد. إن شاء اللَّه بر وسوسه غلبه خواهيد كرد. با دائم الذكر بودن، شيطان را از خود دور كنيد.

*نقش والدين در تربيت فرزندان چيست؟
وظيفه والدين در مراحل مختلف دوران رشد فرزندان خود، حساس و سنگين مى باشد. ابتدا بايد فرزند را به گونه اى تربيت كرد كه صفات حميده به تدريج در او شكل بگيرد و سپس به تناسب رشد كودك، كارهاى لازم به او آموزش داده شود كه نتيجه آن در آينده كودك مشاهده مى شود؛ از جمله: مادر سعى كند با وضو به كودك شير دهد و اگر مشقّت دارد، تيمم كند و اين عمل اثر عجيبى بر فرزند خواهد داشت؛ ذكر صلوات در كنار كودك و رساندن صداى قرآن و دعا به گوش او تأثير خوبى دارد. همچنين در مراحل مختلف رشد، اوصاف خوب و حميده را به او آموزش داده و از همان دوران كودكى برخورد خوب را به او ياد دهد. والدين بايد در گفتار و كردار خود در مقابل فرزند، دقت كامل داشته باشند كه يك حركت نادرست، فرزند را به آموزش غلط خواهد كشاند. وقتى فرزند به مرحله جوانى رسيد، مسائل شرعى را به او ياد دهند و او را در جهت كسب صفات معنوى راهنمايى كنند. جوانى، دوران بسيار حساسى است كه مى توان فرزند را با آموزش صحيح و درست، به خصوص از سوى مادر كه هميشه در كنار اوست، به سعادت اُخروى كشاند و در هر حال بر والدين لازم است كه در دوران مختلف رشد كودك در جهت نيل به سعادت اُخروى آنان تلاش كرده و به خود تلقين نكنند كه هنوز كوچك است و وقت زيادى دارد كه اين اشتباه بزرگى است، به خصوص اين زمان كه خطر بزرگى متوجه جوانان عزيز مى باشد و والدين نقش اساسى در سرنوشت فرزندان خود دارند.

پی نوشت:
نصايح، درس هاى برگرفته از (زىّ طلبگى و آداب تعليم و تعلّم) آية الله العظمى ميرزا جواد تبريزى (ره)
منبع:حوزه
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2197
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1665
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

روز گذشته ميرزا علي آهي در ۸۶ سالگي درگذشت. آهي رئيس هيئت امناي خانه مداحان و بنياد دعبل و يكي از اساتيد بزرگ مداحي كشور بود.

او از ۱۰ سالگي به مداحي پرداخت و در كنار آن به تحصيل اشتغال داشت؛ اما به‌دليل مشكلي كه براي صدايش بوجود آمد به سرودن شعر و اصلاح مسائل عقيدتي اشعار مبادرت ورزيد و در اين خصوص نزد اساتيدي به تلمذ كرد. اين استاد سالخورده سال‌هاي سال در اين درگاه نوكري كرد و اين را بزرگ‌ترين لطف و عنايت الهي به خودش و بر‌ترين افتخار زندگي‌اش مي دانست.

اين پيرغلام اهل بيت در گفت‌وگويي كه محرم گذشته با خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج داشت خاطره‌اي از حضورش در قبرستان بقيع و روضه خواني براي امام حسن (ع) تعريف كرد.

او درباره زماني كه به مدينه منوره و زيارت قبور ائمه بقيع عليهم‌السلام مشرف شده و نگاهش به قبور مطهر ائمه مظلوم بقيع افتاده است، گفت: بقيع كه مي‌رفتيم مصيبت امام صادق (ع)، امام حسن مجتبي (ع) و امام زين العابدين (ع) را مي‌خواندم. يادم مي‌آيد يك روز صبح كنار قبور ائمه بقيع (ع) بودم در آن زمان مقابل قبور مي‌توانستيم برويم چون نرده و آهن‌كشي نشده بود، آيت‌الله لواساني گفت: «آهي امروز براي امام‌حسن (ع) بخوان!» گفتم آقا صدا ندارم. گفت «فرداي قيامت هم آقا به تو مي‌گويد، من كاري با تو ندارم!» من در آنجا يك شعري راجع به امام‌حسن‌مجتبي (ع) خواندم كه مطلعش اين بود:

تا كه امر ازلي آب و گلم را بسرشت
در دلم بذر ولاي علي و آلش كشت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1677
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

متن زیر چکیده ​هشتمین جلسه از بحث حسد از سلسله مباحث اخلاق مرحوم آیت‌الله العظمی آقامجتبی تهرانی است که فایل صوتی آن در سایت دفتر حفظ و نشر آثار وی، موجود است.

قال امام المجتبی(ع): «هلاک الناس فی ثلاث: الکبر،الحرص، الحسد. الکبر به هلاک الدین و به لعن ابلیس.الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل.» امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمودند: هلاکت و نابودی مردم در سه چیز است: کبر و حرص و حسد. تکبر که به سبب آن دین از بین می رود و به واسطه ی آن، ابلیس، مورد لعنت قرار گرفت. حرص که دشمن جان آدمی است و به واسطه ی آن آدم از بهشت خارج شد. حسد که سر رشته بدی است و به واسطه آن قابیل، هابیل را کشت.

در هفته های پیشین به بررسی ریشه های حسد پرداختیم و گفتیم یکی از مهمترین ریشه های حسد، حب به دنیاست که باعث می شود انسان حقیقت را نبیند و کوردل شود. این هفته به بررسی این مطلب می پردازیم که لذت واقعی چیست و آیا اگر کسی مبتلا به رذیله حسد شد قابل درمان است؟

انسان نعمات الهی و فضایل را برای لذت بردن می خواهد. لذت واقعی ۲ ویژگی دارد: ۱- دائمی باشد و زوال در آن راه نداشته باشد. ۲- در شیرینی آن، حتی رگه ای از تلخی و کدورت وجود نداشته باشد. قوای انسانی لذت هایی دارند. ۱- شهوت و غضب در ربط با امور مادی، که دریافت های آنها نیز به واسطه ی حواس ظاهری است . ۲- لذت های عقلانی در ربط با امور معنوی و غیر مادی، که دریافت های آن نیز به کمک عقل و قلب سلیم ممکن است. گفتیم آن لذتی مطلوب است که بی کدورت باشد.

کدورت ناشی از مزاحمت است. مزاحمت ناشی از محدود بودن آن چیزی است که انسان از آن لذت می برد و طبق آنچه گفته ایم لذات مادی محدود است. مثلا یک مقام به یکی می رسد و به دیگری نه؛ یا فردی ازبهره ای مادی برخوردار می شود و دیگری نه؛ اگر حتی علم که گفتیم غیر مادی است، برای رسیدن به دنیا باشد، لذتش محدود است و محدودیت باعث مزاحمت و کدورت و . ...انسان عاقل اگر بخواهد لذتی را انتخاب کند لذت واقعی را انتخاب می کند که مستدام است و کدورت در آن راه ندارد.

علمای اخلاق می گویند آنجا که هواهای نفسانی بیاید دیگر خدا جایی ندارد و وقتی خدا نباشد لذات حقیقی نیست و لذات که حقیقی نباشد کدورت خواهد بود . امام خمینی می فرمایند «اگر تمام انبیای الهی یک جا جمع شوند هیچ کدورتی وجود نخواهد داشت» و تمام حالات بر مبنای صمیمیت و اخوت است چرا که محبوب همگان، خداست و خدا لایتناهی و نامحدود. و هر جا غابت آمال خدا باشد، هوای نفس راهی ندارد و محدودیتی نیست و کدورتی نیز نخواهد بود.

آیا رذیله حسد قابل درمان است یا نه؟ در روایات متعددی آمده است که حسد بیماری ای است که درمان شدنی نیست. از طرفی در روایاتی امر می کنند که اگر مبتلا به حسد شده ایدآنرا درمان کنید و دلهایتان را از این رذیله پاک کنید. این دو سنخ روایت چطور با هم جمع می شوند که هم بفرمایند درمان نمی شود و هم بفرمایند درمان کنید؟ ما در اینجا حسد را به دو مرتبه تقسیم می کنیم و یک قسم را، که امر به معالجه ی آن شده، قابل درمان می‌دانیم و قسم دیگر را هرگز قابل علاج نمی‌دانیم.

اگر انسان نگاهش به نعمات الهی به این صورت باشد که آنها را وسیله هایی ببیند که در راه رسیدن به خدا او را کمک می کند، در واقع نعمات وسیله و خدا، تنها هدف او باشند، و در میانه های راه رسیدن به هدف الهی اش نشانه هایی از ابتلا به حسد در او دیده شود، این قسم از حسد قابل پیش گیری و قابل علاج است.

اما اگر فرد، به دنبال نعمات الهی باشد، نه بعنوان وسیله ای که رسیدن به محبوب را برای او آسان و ممکن کند، بلکه به عنوان هدف، چه آن نعمت مادی باشد و چه معنوی(مثل علمی که وسیله ی رسیدن به خواسته ای مادی دنبال می شود)، چون هر چه غیر خدا محدود است و او اهدافی مادی و محدود را برای خود قرار داده، حتما مبتلا به حسد خواهد شد و این قسم از حسد لاعلاج است.

کسانی که در مرحله اعلای تقوا هستند، مبتلا به حسد نمی شوند. در روایتی از حضرت علی علیه السلام آمده است که: کسی که دلش دارای تقواست (تقوای درونی و نه ظاهری) ، در دلش حسد نیست و در جای دیگر می فرمایند حسد خلق اهل تقوا نیست.

امام صادق(ع) می فرمایند: تقوای الهی پیشه کنید و به همدیگر حسد نورزید. از این روایت نتیجه می شود که تقوا، جدا از اینکه درمان حسد است، عامل بازدارنده آن نیز هست. درجه اعلای تقوا به این معنی است که انسان در درونش از هر غیر خدایی بپرهیزد و تنها و تنها خدا هدف باشد و بس. و تمام نعمات الهی را برای رسیدن به خدا وسیله قرار دهد و نه هدف. اینجاست که شخص به مرتبه ای از تقوا رسیده و این حالت،خود منافات دارد با ابتلا به حسد چون حسد جایی رخ می دهد که بهره گیری از نعمت هدف باشد و نه وسیله.

پس هیچ منافاتی ندارد که انسان از نعمات الهی بهره بگیرد و مبتلا به حسد هم نباشد. رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله – مردمانی که تجارت و خرید و فروش آنها را از یاد خدا باز نمی داشت یعنی هیچ گاه در سراسر زندگی هدفشان از خدا به غیر خدا تغییر نمی کرد، حتی وقتی که درگیر کار دنیایی بودند. از طرفی کسانی که یاد خدا را فراموش کنند، هدف گیری شان غیرخدایی خواهد بود و اینجاست که شیطانی قرین انسان می شود و این شیطان از نظر درونی، هواهای نفسانی ماست.

پس اینکه هدف انسان چه باشد بسیار تعیین کننده است چون هر حرکت انسان بر مبنای هدفی است و اگر هدف به درستی بنا نشده باشد تمام اعمالش تباه خواهد بود، حتی در امور معنوی. مثلا اینکه کسی عبادت خدا را بکند اما با نیت های دنیوی .

روا مدار خدایا که در مسیر وصال       رغیب محرم و حرمان نصیب من باشد

پس اگر بهره گیری از نعمات الهی هدف قرار گرفت، حسد غیر قابل درمان خواهد بود و اگر وسیله ی رسیدن به خدا بود، تقوا راه علاج است. پس درمان حسد بر محور تقوا دور می زند. برای معالجه هر رذیله ای دو راه «علمی» و «عملی» وجود دارد. برای حسد نیز همین طور است.

در قسمی از حسد که شخص صرفا دنبال زوال نعمت از غیر (و نه برخورداری خودش از نعمت) است، نظام حاکم بر پدیده ها و قضا و قدر الهی را درست نمی داند و نسبت به آن معترض است. محال است انسانی مادی گرا باشد و خالی از حسد باشد یا بتواند حسدش را معالجه کند. اگر کسی نظام تکوینی (در ربط با فضایل درونی آدمی مثل شجاعت) و تشریعی (مثل اینکه کسی اشتغال به شغلی پیدا می کند و بهره ی مادی ای می برد) که نظامهایی الهی هستند را منکر باشد نمی تواند خود را معالجه کند. حسود بر تقدیر الهی خشمگین است.

جمع بندی

در قسمی از حسد که حسود تمنی زوال نعمت از غیر را دارد که خودش بهره مند شود، منشا حسد در اینجا بی تقوایی است. و در حالتی که حسود فقط دنبال زوال نعمت از دیگری است بدون اینکه خودش هم داشته باشد، منشا اعتراض به قدر الهی و نظام حاکم است.


منبع:مهر

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2153
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) بعد از رحلت پدر
 

نوشته اند:«ما زالت بعد ابیها معصبة الراس،ناحلة الجسم،باکیة العین،منهدة الرکن ».زهرا را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصابه ای را که به سر بسته بود از سر باز کند.روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوانتر می شد.بعد از پدر همیشه زهرا را با چشمی گریان دیدند.«منهدة الرکن »این جمله معنی عجیبی دارد.«رکن »یعنی پایه،مثل یک ساختمان که پایه هایی دارد و روی آن پایه ها ایستاده است.از نظر جسمانی،پا و ستون فقرات رکن انسان است،یعنی انسان که می ایستد روی این بنای استخوانی می ایستد.گاهی از نظر جسمی،این رکن خراب می شود،مثل کسی که فرض کنید پاهایش را بریده باشند یا ستون فقراتش درهم شکسته باشد.ولی گاهی انسان از نظر روحی آنچنان درهم کوبیده می شود که گویی آن پایه های روحی که روی آن ایستاده است خراب شده است.زهرا را بعد از پدر اینچنین توصیف کرده اند.زهرا و پیغمبر عاشقانه یکدیگر را دوست می دارند.به فرزندانش امام حسن و امام حسین که نگاه می کند،بی اختیار می گرید،می گوید:فرزندان من!کجا رفت آن پدر مهربان شما که شما را به دوش می گرفت،شما را به دامن می گذاشت و دست نوازش به سر شما می کشید؟

منبع: مجموعه آثار جلد 16
شهیدمطهری
 
 

حال حضرت زهرا(س) بعد از وفات پیامبر(ص) و وصیت های حضرت:

روایت شده كه حضرت زهرا(س) بعد از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را مى‏بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان و قلبى سوخته داشت، ساعت به ساعت غش مى‏كرد و به حسنین علیهما السّلام مى‏فرمود:

پدر (یعنى جدّ) شما كه شما را گرامى مى‏داشت و مرتّب شما را در آغوش مى‏گرفت كجاست؟ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمى‏گذاشت كه روى زمین راه بروید، افسوس كه هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتى كه دائما این عمل را انجام مى‏داد.

سپس حضرت زهرا(س) مریض شد و مدت چهل شب بیمارى او ادامه پیدا كرد.

آنگاه امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و على علیه السّلام را خواست و به على(ع) سه وصیّت كرد:

1- با امامه دختر خواهرش ازدواج نماید، زیرا كه او فرزندان حضرت زهرا را دوست مى‏داشت.

2- از براى حضرت فاطمه تابوت بسازد، زیرا ملائكه صورت تابوت را به او نشان داده بودند و آن بانو اوصاف آن را براى حضرت امیر شرح داد.

3- احدى از آن افرادى كه در حقّ آن بانو ظلم كرده بودند در تشیع جنازه‏اش حاضر نشوند و بر جنازه‏اش نماز نخوانند.

 

متن عربی:

وَ رُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنَهَّدَةَ الرُّكنِ بَاكِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ یُكْرِمُكُمَا وَ یَحْمِلُكُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْكُمَا فَلَا یَدَعُكُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُكُمَا عَلَى عَاتِقِهِ كَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِكُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ عَلِیّاً (ع) وَ أَوْصَتْ إِلَى عَلِیٍّ بِثَلَاثٍ

  1. 1.     أَنْ یَتَزَوَّجَ بِابْنَةِ أُخْتِهَا أُمَامَةَ لِحُبِّهَا أَوْلَادَهَا
  2. 2.     وَ أَنْ یَتَّخِذَ نَعْشاً لِأَنَّهَا كَانَتْ رَأَتِ الْمَلَائِكَةَ تَصَوَّرُوا صُورَتَهُ وَ وَصَفَتْهُ لَهُ
  3. 3.     وَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جَنَازَتَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ أَنْ لَا یَتْرُكَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْهُم‏.

مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ص 132 به بعد.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: ناحله الجسم ,
:: بازدید از این مطلب : 1750
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

یکی از سوالات مطرح درخصوص معاد اینکه عالم برزخ چگونه عالمي است‌؟
"و من وراَّئهم برزخ إلي‌َ يوم يبعثون‌; (مؤمنون‌، 100) و پشت سر آنان برزخي است تا روزي كه برانگيخته شوند." آيات و روايات بطور روشن دلالت دارد كه بعد از زندگي دنيا و قبل از قيامت عالمي وجود دارد بنام "عالم برزخ‌" كه روح انسان بعد از مرگ تا برپائي قيامت در آن‌جا زندگي مي‌ كند.
روح انسان بعد از جداشدن از اين جسد خاكي در جسم‌هاي لطيفي قرار مي‌گيرد كه بسياري از عوارض ماده را ندارد; و چون از هر نظر شبيه اين جسم است به آن "قالب مثالي‌" و يا "بدن مثالي‌" مي‌گويند; يعني بدني شبيه همين بدن اما نه به كلي مجرد است و نه مادي محض‌.(اقتباس از تفسير نمونه‌، آية‌الله مكارم شيرازي‌، ج 14، ص 322، دارالكتب الاسلامية‌.) از نگاه قرآن و روايات همة انسان‌ها حيات برزخي دارند.
از روايات استفاده مي‌شود كه انسانها در برزخ به پنج گروه قابل تقسيم می شوند:
الف‌: افرادي كه در درجه اعلاي از ايمان و كمال هستند اين افراد پس از مرگ و پاسخ به سئوالات نكير و منكر روح آنها در قالب مثالي قرار مي‌گيرد و به بهشت برزخي وارد مي‌شوند و در آن‌جا در محضر اميرالمؤمنين‌7 و در بهشت برزخي به انواع نعمتهاي الهي متنعم مي‌شوند; تا برپا شدن قيامت‌.
ب‌: افرادي كه مؤمن هستند ولي نه در درجه و كمال گروه قبلي‌، اين افراد پس از سئوال و پاسخ در قبر، دري از بهشت (برزخي‌) به سوي قبر آنان باز مي‌شود و قبر به مقدار چشم‌انداز، وسيع شده و باغي از باغهاي بهشت مي‌شود. اين گروه در قبرشان متنعم به نعمتهاي پروردگارند و هميشه دعايشان اين است كه خدايا قيامت را برپا نما و نعمتهاي بهشتي را كه به ما وعده داده‌اي عطا فرما.
ج‌: مؤمنين معصيت‌كار كه مستحق عذابند، آنها پس از ورود به قبر و سؤال نكير و منكر و عدم توانايي آنها براي پاسخ دادن‌، فرشتگان با عمودي كه در دست دارند بر فرق آنها مي‌كوبند و قبرشان پر از آتش مي‌شود. و دري از جهنم (برزخي‌) به‌سوي قبر آنان باز مي‌شود و قبرشان تبديل به چاهي از چاههاي جهنم مي‌گردد و اين گروه در قبر معذبند تا وقتي كه گناهانشان بخشوده شود.
د: كساني‌كه كافر محض هستند، اينها هم همانند مؤمنين معصيت كار در جهنم برزخي معذبند تا برپا شدن قيامت‌; با اين تفاوت كه عذاب كافر، عذاب عقيده و عمل است و كاهش دهنده عذاب قيامتش نيست‌; ولي عذاب مؤمن گناهكار، عذاب عمل است و باعث پاك شدن او مي‌شود و جنبه اصلاحگرانه و رهايشگرانه دارد.(سيري در جهان پس از مرگ‌، حبيب‌الله طاهري‌، ص 328 ـ 330، دفتر انتشارات اسلامي‌، با اندكي اضافات‌.)
گروهي كه نه اهل ثوابند كه مستحق نعمت باشند و نه اهل گناه تا مستحق عذاب گردند اين گروه روحشان (در قالب مثالي‌) بصورت بي‌هوش و يله و رها باقي مي‌ماند تا برپا شدن قيامت‌.
(فروع كافي‌، ج 3، ص 238، باب المسألة في القبر و من يسأل و من لايسأل‌، نشر دارالاصول / جهت آگاهي بيشتر درباره عالم برزخ ر.ك‌: پيام قرآن‌، آية‌الله مكارم شيرازي‌، ج 5، ص 443 ـ 478، نشر مدرسه اميرالمؤمنين‌7 / عالم برزخ در چند قدمي ما، محمدي اشتهاردي و...)
هنگام مرگ روح انسان از بدن به طور كامل جدا مي‌شود و به هنگام رستاخيز، خداوند متعال بار ديگر بدن و استخوان‌هاي پوسيده و خاك شده را حيات مجدد مي‌دهد و روح‌، دوباره به آن بر مي‌گردد.(ر.ك‌: پيام قرآن‌، آية‌الله مكارم شيرازي‌، ج 5، ص 308 ـ 334، مدرسة‌الامام اميرالمؤمنين / تفسير نمونه‌، آية‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 2، ص 307، دارالكتب الاسلامية‌)
كسي هم كه خودكشي مي‌كند، زمان مرگش همان موقع است و با بقية افراد تفاوتي نخواهد كرد، البته خودكشي از گناهان بزرگ است و عذاب سختي را در پي دارد. قرآن كريم مي‌فرمايد:
"قُل‌ْ يَتَوَفَّـَكُم مَّلَكُ الْمَوْت‌ِ الَّذِي وُكِّل‌َ بِكُم‌ْ ثُم‌َّ إِلَي‌َ رَبِّكُم‌ْ تُرْجَعُون‌َ;(سجده‌،11) بگو، فرشته مرگ كه بر شما مأمور شده‌، قبض روح شما مي‌كند، سپس به سوي پروردگارتان بازمي‌گرديد".
از اين آيه و آيات ديگر در روايات فهميده مي‌شود كه ستاندن روح انسان‌ها به دست ملايكه است حال اين ستاندن در هر كسي در يك حالتي است‌; برخي در حال تصادف‌، برخي سكته و برخي در حالت خودكشي و... . در اين حالات جسم مادي از كار مي‌افتد; ولي روح از بين نمي‌رود; بلكه آن را ملايكه در همين هنگام از بدن جدا مي‌نمايند و باقي خواهد ماند.


منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1906
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394
عقیق ـ حمید محمدی محمدی: استاد ذاکران، پیشکسوت شعر آیینی، پیرغلام اهل بیت (ع)، دست‌پرورده مراجع عظام، آخرین شاگرد آقاشیخ جواد خراسانی و ... ده‌ها عنوان و صفت دیگر می‌شود برای مردی انتخاب کرد که شامگاه دیروز، پس از حدود 87 سال عمر با برکت، ترک دنیا کرد و به ارباب بی‌کفنش پیوست. هرچند حاج علی آهی، تمام عمر، ترک دنیا کرده بود و با آن زندگی ساده و زیست معمولی‌اش، فقط به هدایت و حمایت مداحان و شاعران فکر می‌کرد.
 

حدود 30 سال‌ پیش از طریق پدرم، مرحوم حاج حسین محمدی، مداح روشندل اهل بیت (ع) با او در جلسات جامعه مداح تهران آشنا شدم. آن زمان، او در نیروی انتظامی مشغول خدمت بود؛ خدمتی که از پیروزی انقلاب اسلامی، به شکلی تقریباً افتخاری آغاز شده بود. آهی در آن زمان، فرمانده انتظامی حساس‌ترین نقطه کشور در مرزهای شرقی جمهوری اسلامی، یعنی سیستان و بلوچستان بود، اما نه در میان قبایل بلوچ و نه در محل کار خود، هیچ گاه با لباس نظامی حاضر نمی‌شد. لباس او، پالتوی بلند طوسی رنگ مداحی‌اش بود که با آن، صدها عکس دارد.

آهی، بعد از پذیرش مسئولیت‌های دیگر در نیروی انتظامی و مدیریت امور ایثارگران این نیرو، در اواخر دهه 60 از این مسئولیت‌ها کناره گرفت و باز هم به جمع مداحان بازگشت. شاگردان او بی‌صبرانه این موضوع را دنبال می‌کردند و پس از حدود 13 سال از پیروزی انقلاب و انفصال او از فضای تربیت مداحان، تشنه آموختن از او بودند.

 

آهی، این تقاضا را به خوبی درک کرد و به صحنه تعلیم بازگشت. دوباره همان شور و اشتیاق به جلسات جامعه مداحان تهران برگشت و شب‌های ماه مبارک رمضان در زمستان سال 1369 محافل گرم و پرشوری از این جلسات را رقم زد. یک بار دیگر او توانسته بود ذاکران و مداحان سنتی را از تفرق و پراکندگی نجات دهد و همه را زیر یک خیمه جمع کند.

از ابتدای دهه 70 فعالیت‌های آن مرد بزرگ، دیگر رنگ و بوی دیگری گرفت و از مجلس‌داری و هیئت‌گردانی فراتر رفت. او می‌دانست که تمام توان، ذوق، اندوخته علمی و کاریزمای اجتماعی را برای گرد هم آوردن مداحان به کار گرفته و اکنون، وقت کارهای بزرگ‌تر است.  از اینجا بود که تلاش او در مسیر خدمات‌رسانی صنفی به ذاکران، به ویژه سالخوردگان و مداحان خانه‌نشین قرار گرفت. چه اینکه او، قبل‌تر هم به صورت کاملاً شخصی و غیرسازمانی، سرکشی از پیشکسوتان و پیرغلامان بیمار را مثل یک وظیفه انسانی خود دنبال می‌کرد و همیشه فهرستی از آنان را برای مراجعه منظم در جیب همان پالتوی بلند طوسی می‌گذاشت.

من این افتخار را داشتم که مدت‌ها مقالات و جزوه‌های آموزشی حاج علی آهی را مدون و تکثیر کنم و در اختیار همکاران پدرم در جامعه مداحان تهران قرار دهم. این کار، سال‌ها از سوی او پیگیری می‌شد. آماده‌سازی این جزوات، کم‌کم به سمت تایپی شدن پیش می‌رفت که آهی، سودای همیشگی خود ـ یعنی ملی کردن خدمت به مداحان و ستایشگران ـ را پی گرفت و سراغ کارهای بزرگ‌تر رفت.

 

او، برای پیگیری بیمه مداحان و تأسیس بنیاد دعبل خزاعی، نامه‌های متعددی به رهبر معظم انقلاب نوشت و رایزنی‌های فراوانی با رؤسای سازمان تبلیغات اسلامی و نهادهای دیگر کرد. البته سال‌های طول کشید تا تلاش‌های او برای راه‌اندازی این موسسه حمایتی به ثمر بنشیند، اما سرانجام، بنیاد دعبل خزاعی در سال 84 پا گرفت؛ در حالی که آهی، فقط عضوی از اعضای هیئت مدیره آن بود و طمعی برای گرفتن مسئولیت اصلی در آن نداشت. در واقع، او برای گستراندن خدمت به مداحان در سراسر ایران تلاش کرده بود و حالا که چنین جایی راه افتاده بود، دیگر چه فرقی می‌کرد که مسئولش چه کسی باشد. نکته جالب این که یکی از مدیران عامل آن مجموعه در مصاحبه‌ای با حقیر، به ثمردهی تلاش‌های آهی برای تأسیس دعبل اعتراض داشت و او را یکی از فعالان این امر و دارای سهمی مساوی با دیگران قلمداد می‌کرد. با این حال، آهی هیچ وقت به چنین موضوعاتی اعتنا نداشت و با سن و سال بالا، هر روز صبح به بنیاد دعبل می‌رفت و هنگامی که خانه مداحان اهل بیت (ع) هم با پیگیری‌ها و نامه‌نگاری‌هایش با محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نتیجه داد، عصرها در این خانه، پذیرای خیل همکارانش بود.

همه این‌ها برای محور و رهبر یک جمع و صنف بودن، کافی است، اما به اعتقاد من، آنچه آهی را به عنوان یک انسان کاریزماتیک، محبوب و قابل احترام می‌کرد، استقامت در رأی، صدق گفتار و دلسوزی عملی است. به خاطر ندارم هیچ گاه او برای خوشامد کسی، سخنی بر لب آورده باشد یا از اغراق دیگران نسبت به خودش، خوشحال شده باشد. اگر کسی او را فخرالمادحین خطاب می‌کرد یا چنان بالایش می‌برد که شایسته آن نبود، اخم‌هایش بیش از آن که طبیعی باشد، در هم می‌رفت و حتی گاهی به آن ستایش‌های بی‌مورد خرده می‌گرفت.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1821
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

می گفتیم و می خندیدیم و قرارشد هرکس از آرزوهایش را بگوید.
همسنگرهایم ۱۷_۱۸ _۱۹ساله بودند از آنها خواستم آرزوهایشان را بگویند:من که به دنیا وصل بودم آرزویم خانه و ماشین بوداما در بین آن سه بسیجی:

اولی گفت: «من آرزو دارم شهید شوم»که یکباره حال مجلس عوض شد.
دومی گفت: «آرزو دارم شهید شوم وجسدی از من باقی نماند تا کسی در تشییع جنازه ام  به زحمت نیفتد»
وسومی گفت: «آرزو دارم که هیچ آرزویی نداشته باشم»


این ماجرا گذشت در عملیات بعدی اولی شهید شد به قدری زیبا شهید شد که می خواست بگوید شهید شدن یعنی چه؟
نفر دوم بگونه ای شهید شد که هیچ اثری از او باقی نماند
واز نفر سوم هیچ خبری نشد که برایش چه اتفاقی افتادمعلوم نیست شهید شد ه یا جانباز یا.....؟

یکی از دوستان ماجرا را برای حضرت آیت الله بهاء الدینی تعریف کرد ایشان چنان گریستند که قطرات اشک از محاسنش می چکید، می گفت:

آرزوهای این سه رزمنده خواسته هایی بوده که طلبه ها و علماء باید سالها در کلاس معرفت  و عرفان حاضر شوند تا به این آرزوها برسند...

 

منبع:روضه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1717
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

حاج علی آهی از پیرغلامان اهل بیت که شامگاه دیروز (یکشنبه 16 فروردین ماه) پس از اذان مغرب جان به جان آفرین تسلیم کرد، در کتاب «انوار معرفت» درباره طریقش در راه سیر سلوک اینچنین سروده است:

 

 

دل به تنگ آمد مرا، هم‏صحبتی پیدا نکردم
خواستم خلوت گزینم، خلوتی پیدا نکردم


خواستم تا عزّت نفسی به دست آرم دریغا
چون اسیر نفس بودم، عزّتی پیدا نکردم


خواستم پرسم ز یاران، علّت رنجیدگی‏‌‏ها
موشکافی هر چه کردم، علّتی پیدا نکردم


خواستم از تجربت‏‌ها عبرتی گیرم به گیتی
ای عجب از تجربت‏‌ها عبرتی پیدا نکردم!


خواستم در زندگی، هم‏صحبتی یابم ز مردم
چون به کارآمد محک، هم‏صحبتی پیدا نکردم


خواستم سبقت بگیرم در مدار علم و تقوا
نفس شد بر عقل غالب، سبقتی پیدا نکردم


خواستم روی نیاز خود نَهم بر درگه حق
تیره‌بختی بین که آخِر همّتی پیدا نکردم


خواستم، «آهی» بپویم راه مردان خدا را
از جفای نفس سرکش، فرصتی پیدا نکردم

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1917
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 17 فروردين 1394

به گزارش خبرنگار عقیق به نقل از حاج حسن آهی فرزند ایشان، حاج علی آهی، پرچمدار ستایشگری غروب دیروز(یکشنبه) و پس از اذان مغرب درگذشت.

بنا به گفته حاج حسن آهی مراسم تشییع روز سه شنبه و احتمالا از مقابل مسجد امیرالمومنین(مسجد آهی) واقع در تقاطع اتوبان امام علی(ع) و کرمان غربی برگزار خواهد شد.

حاج علی آهی که از چند روز قبل به دلیل عفونت خونی در بیمارستان شهید هاشمی نژاد بستری بود و در حالت کما قرار داشت به سرای باقی شتافت.

حاج محسن طاهری مدیر عامل خانه مداحان نیز به خبرنگار عقیق گفت که بنا بر وصیت خود حاج علی آهی مراسم تشییع از مسجد امیرالمومنین به سمت بهشت زهرا(س) برگزار می شود و آن مرحوم در قطعه «روضه الحسین» که ویژه ذاکران اهل بیت است دفن خواهد شد. زمان و مکان دقیق تشییع به زودی اعلام می شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2061
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

مردی نزد امام صادق (ع) آمد و همین آیه را مطرح نمود و گفت: من خدا را می‌خوانم ولی دعایم به اجابت نمی‌رسد. دلیل آن چیست؟
 امام صادق (ع) فرمودند: زیرا شما به عهد و پیمان خدا وفا دار نیستید، خداوند می‌فرماید: به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم.
 آنگاه چنین ادامه دادند: به ‌خدا سوگند اگر شما به پیمان هایتان با خدا وفا دار باشید (و فرامین او را اطاعت و نواهی او را ترک گویید) خدا به پیمان ‌خود با شما وفا می‌کند (و دعاهایتان را مستجاب و بهشت را نصیبتان می‌گرداند.)

پی نوشت ها:
1-سوره بقره، آیه 40، ‌186..
2-تفسیر قمی، ج 1: ‌46..
*جعفری، با امام صادق (ع) در سایه قرآن: 10-11.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1902
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

 اشاره: زمانی که خبر مجروحیت سه تن از بچه‌های محل (منطقه نارمک) را دادند بزرگان محل به ملاقاتشان رفتند. یکی از آنان مهرداد قلی نیای نوایی بود که با اصابت ترکش به پشت دنده‌ها و وارد شدن به قلبش شرایط مناسبی نداشت و پزشکان احتمال شهادت یا فلج شدن را می‌دادند.

ماجرای آزار رساندن منافقین به پاسداران

آن زمان همه دست به دعا برداشته و برای سلامتیش دعا می‌کردند. به لطف خدا سلامتیش را دوباره به دست آورد اما سرنوشت زندگی او شهادت بود.

حاصل گفت‌وگو با خانم سرداری همسر شهید مهرداد قلی نیای نوایی را در ادامه می‌خوانید.

مهرداد سال 1358 به عضویت سپاه درآمد و جزو اولین نفراتی بود که به جبهه اعزام شد او همچنین مسئول بسیج محل نیز بود. در خرداد 1360 مجروحیت سختی داشت و دستگاه گوارشش مشکل پیدا کرده بود و احتمال شهادتش را پزشکان داده بودند.

با لطف خداوند عمل موفقیت آمیز داشت و با برداشتن دو دنده، ترکش را خارج کردند ولی آثار عمل و مجروحیت تا زمان شهادت همراه او بود. پس از گذراندن دوران نقاهت با جمعی از همسایگان به عیادت وی رفتیم.

 

ما هم محل بودیم و نخستین بار او را در بیمارستان مصطفی خمینی دیدم که در حیاط بیمارستان نشسته و برای دوستان و بیماران از جبهه و مجروحیتش می‌گفت.

در آذر ماه 1360 بود که توسط یکی از همسایگان به مادر شهید معرفی شدم. در مراسم خواستگاری برای نخستین بار با هم روبرو شدیم و چند دقیقه‌ای با هم صحبت کردیم. به دلیل پاسدار، مذهبی و خوش نام بودن ایشان خیلی زود در خانواده‌ی ما پذیرفته شد. در مبعث حضرت رسول، 23 دی ماه 1360 ازدواج کردیم و منزلی در همان محل اجاره کرده و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم.

از کودکی تا قبل از انقلاب

مهرداد فرزند سوم خانواده قلی نیای نوایی است که در خرداد سال 1340 در اطراف سرچشمه به دنیا و در دامن مادری پاک دامن بزرگ شد. طبق تعاریف اطرافیان، او جوانی پرجنب‌و جوش، خوش رو، با ایمان و دارای تعصبات خاص بر روی حجاب بود.

مادر شهید برایم تعریف کرده بود که مهرداد بر روی حجاب تعصب داشت و قبل از انقلاب خانم‌ها توجهی بر روی حجاب نداشتند. آن زمان او 18 ساله بود ولی زمانی که به مجلسی وارد می‌شد، خانم‌ها حجابشان را رعایت می‌کردند.

 

اعزام به جبهه پس از ازدواج

پس از محرمیت مرا صدا کردند و گفتند که من اهل جبهه هستم و امکان شهادتم هست، آن لحظه احساس کردم که ایشان را از دست خواهم داد و شهید می‌شوند. با وجود علاقه زیادی که به همسرم داشتم ولی هرگز مانع رسیدن به هدفش نشدم. وصیت‌نامه خود را بر روی قرآن گذاشته و عازم منطقه بازی دراز شد و سرانجام پس از 5 سال زندگی مشترک خبر شهادت ایشان را آوردند.

در جست و جوی شهادت

من کارمند دادستانی بودم، منافقین منزل ما را شناسایی کرده و ما را تهدید می‌کردند و این مصادف با زمانی بود که پاسدارها را از منزل ربوده و آزار و اذیت می‌کردند. به همین خاطر بیشتر اوقات به منزل مادرشوهرم می‌رفتم. تصمیم گرفتیم که به جنوب مهاجرت کنیم ولی مهرداد زمانی که عملیات بود به جبهه می‌رفت و در زمان‌های دیگر پشت جبهه فعالیت داشت به همین دلیل شرایطش پیش نیامد که به جنوب برویم.

وقتی در تهران بود موذب بود و دوست داشت زودتر به خط مقدم برگردد و می‌توانم بگویم که مهرداد در جست‌وجوی شهادت بود و در اکثر عملیات‌ها شرکت داشت.

در شهریور 1362 اولین فرزندمان به دنیا آمد و نام او را زهرا گذاشتیم. ده روز بعد در حال آماده شدن برای اعزام به جبهه بود که عکسی از زهرا به او دادم که همراه خود داشته باشد. قبول نکرد و گفت: «عکس زهرا عاملی می‌شود که من به تهران برگردم و من راضی نیستم.»

زمان شهادت همسرم ما دو فرزند به نام‌های زهرا و محمدمهدی داشتیم.

 

مجروحیت به روایت دفتر خاطرات شهید

در تاریخ 1اسفند 64 صبح ساعت 3/5 به انتهای جزیره آبادان که روبروی فاو می‌باشد رسیدیم و پیاده شدیم و حدود 200 الی 300 متر پیاده حرکت کردیم و محلی ایستادیم و منتظر حرکت هستیم حدود ساعت 6/5 صبح است، قرار شد با قایق به آن طرف آب یعنی فاو برویم. وارد فاو شدیم نماز را سریع خواندیم و به داخل فاو رفتیم و از اسکله تا خاکریز عقب حدود یک ربع راه بود به آنجا رسیدیم و سنگری انتخاب کردیم و در همین حول و حوش بودیم که چند فروند هواپیمای عراقی جهت بمب باران بالای سر ما ظاهر شدند و شروع به بمب باران کردند که بحمدالله یکی از این هواپیماها توسط رزمندگان اسلام سرنگون شد و خلبان آن اسیر شد. تا نزدیکی خط استراحت کردیم، نهار خوردیم و نماز را خواندیم.

حدود ساعت 5 بعد از ظهر دوباره برای چندمین بار هواپیماهای عراقی ظاهر شدند و بعد از دو نوبت بصورت پله ای بار سوم بمب‌های خود را در نزدیکی سنگرهای برادران ریختند که باعث شهید شدن دو تن از رزمندگان اسلام و زخمی شدن دو تن دیگر شد. یکی از زخمی‌ها خود من بودم که از ناحیه بازوی راست توسط ترکش زخمی شدم که الحمدالله خطر رفع شد و به استخوان نخورد و از داخل دست نیز خارج شده بود. مرا به اورژانس لب اسکله بردند، در بین راه یکی دیگر از زخمی‌ها مصیبتی از حضرت زهرا می‌خواند و ما گریه می‌کردیم. بعد از پانسمان به آن طرف آب یعنی خاک میهن اسلامی خودمان آوردند و به اورژانس لشکر حضرت محمد رسول الله بردند بعد از آنجا توسط آمبولانس به بیمارستان الزهراء (س) که حدود 25 کیلومتر از خط عقب‌تر بود بردند و از آنجا توسط اتوبوس به عقب بازگشتیم. شب حدود ساعت 10/5 به بیمارستان سینا اهواز رسیدیم و در آنجا پانسمان دستم را عوض کردند و دکتر دستور عکس گرفتن را دادند و من شب را در بیمارستان به سر بردم.

عکس العمل شهید از ارائه خدمات دولتی

قرار بود از محل کارش از طرف سپاه به نیروها، زمینی بدهند که خانه‌ای بسازند. شدیدا با این کار مخالف بود و معتقد بود که با این کار می‌خواهند بچه‌ها را مادی کنند. روزی به منزل آمد و خیلی ناراحت بود وقتی دلیلش را جویا شدم گفت: «دفترچه بیمه داده‌اند. به اتاق فرماندهی رفتم و گفتم با این کار شما رزمندگان را به زمین وصل می‌کنید.» با هر آنچه که باعث وابستگی انسان به دنیا و مادیات می‌شد مخالف بود.

 

نحوه شهادت

روز قبل از عملیات بخاطر عوارض مجروحیتش در سال 60، به پشت جبهه اعزام می‌شود ولی طاقت جا ماندن از عملیات را نمی‌آورد و خود را برای شروع عملیات به خط می‌رساند. قبل از شروع عملیات از دیگر رزمندگان می‌خواهد که اگر شهید شدم هیچ کس خود را برای به عقب کشیدن پیکرم خود را به خطر نیاندازد و چند عکس یادگاری هم با دوستانش می‌اندازد.

یکی از دوستان مهرداد به نام علی زندی نحوه شهادتش را برایم تعریف کرد. وی گفت: مهرداد آن شب نور بالا می‌زد و انگار خودش متوجه شده بود که می‌خواهد به آرزویش برسد و برای رسیدن به آن لحظه، لحظه شماری می‌کرد. مرا صدا کرد و توصیه کرد که کارهای نیمه تمام را تمام کن و جای وصیت نامه‌اش را به من گفت.

وی ادامه داد: در عملیات کربلای 5 شهید جزمانی فرمانده گردان مقداد و شهید حاج امینی جانشین فرماندهی لشکر 27 محمدر سول الله (ص) بود. شهید جزمانی از ناحیه سر مجروح می‌شود، حاج امینی و مهرداد به دنبال پناهگاه برای فرمانده خود بودند که در گودانی پناه می‌گیرند و سرانجام خمپاره‌ای سه یار دیرینه را به وصال حق رساند.

پس از آرام شدن منطقه برای به عقب کشیدن پیکر شهدا می‌روند و شهید نوایی را در حال سجده و غرق در خون می‌یابند. شهادت شهید مهرداد قلی نیای نوایی مصادف با شهادت امام باقر(ع) بود.

 
منبع: دفاع پرس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2092
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

به گزارش مشرق، علی طیب نیا در نخستین دیدار آغاز سال با مدیران عامل شبکه بانکی ضمن ابراز خرسندی از اینکه در سال گذشته روند رو به رشدی را در عرصه اقتصاد پیش رو داشتیم، عنوان کرد: خوشبختانه با کمک و مساعدت  مجموعه دستگاه‌های مرتبط، روند مطلوبی را طی کردیم و از شرایط رکود تورمی دشوار ابتدای سال 92 به وضعیتی حرکت کردیم که پشتوانه بسیار خوبی برای همکاران ما در تیم مذاکره کننده هسته‌ای بود تا بتوانند از حقوق حقه ملت ایران به نحو شایسته ای دفاع و حمایت کنند.

طیب نیا توفیقات به دست آمده در مقابله با تورم و بهبود محیط کسب و کار را بهترین سرمایه تیم مذاکره کننده هسته‌ای دانست و بیان داشت: وقتی که دشمنان این مملکت فهمیدند از طریق تحریم نمی‌توانند خواسته‌هایشان را بر ما تحمیل کنند و شما رزمندگان عرصه اقتصادی کشور توانستید با این مشکلات به نحو مناسب مقابله کنید، زمینه برای پذیرش حقوق حقه ملت در بهره برداری از انرژی هسته‌ای فراهم آمد و بیانیه صادر شده، شرایط بسیار مناسبی را فراهم آورده است.

 

وی تاکید کرد: این قدم، قدم بزرگی بود و امیدواریم در ماه‌های آینده توافق نهایی به منظور حذف کامل تحریم‌ها حاصل شود و موجبات رونق و رشد اقتصادی بیشتر کشور را فراهم سازد.


با حذف تحریم، همه مشکلات حل نمی‌شود

وی با ساده انگارانه خواندن این دیدگاه که شرایط اقتصادی امروز، به کل زاییده تحریم است، گفت: اگرچه شرایط اخیر کشور ارتباط نزدیکی با موضوع تحریم‌ها داشت، اما ساده انگارانه است فکر کنیم که با حذف تحریم ها، همه مشکلات ما حل می‌شود. مشکلاتی که طی چند سال اخیر به شدت با آن دست به گریبانیم  و در گذشته هم کم و بیش با آن مواجه بودیم، سه دلیل عمده دارد: ساختار اقتصادی نامتعادلی که از سال‌های قبل از انقلاب به ارث رسیده؛ تداوم وابستگی اقتصاد به نفت  در سال‌های پس از انقلاب و سیاست‌های اقتصادی نادرستی که طی سال‌های گذشته اعمال شد، شرایط را وخیم تر کرد .

طیب نیا افزود: تحریم‌ها در شرایطی اعمال شد که دولت در اوج وابستگی به نفت قرار داشت. بنابراین اگرچه با حذف تحریم ها شرایط مناسب تری برای اقتصاد ما فراهم می شود، اما این به آن معنا نیست که ما از وضعیت رکودی و تورمی که سال‌های طولانی و به صورت مزمن با ما همراه بوده است،  رهایی پیدا خواهیم کرد.

وزیر اقتصاد با اشاره به تجربه آموزی از رخدادهای سال‌های گذشته اظهار داشت: بایستی با تجربه آموزی از اتفاقاتی که طی 40 سال گذشته در اقتصاد ما اتفاق افتاد ،زمینه را برای یک برنامه ریزی منسجم در جهت اصلاح ساختارهای اقتصادی و پایه ریزی تولید ملی مبتنی بر ارتقای بهره وری، ظرفیت‌ها و توانایی‌های داخلی کشور فراهم کنیم. مسلما در چنین برنامه ریزی که مورد توجه تیم اقتصادی دولت بوده و خواهد بود، نظام بانکی کشور نقش بی همتایی را ایفا می کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1657
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
سرمایه گذاری بر تولید داخلی همان هدفی است که حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی آغازین سال ۹۴ در حرم رضوی تعیین کردند؛ ایشان البته ضمن این هدفگذاری به بیان ۱۰ راهکار پرداختند.
10 راهکار رهبر انقلاب برای برون‌رفت از مشکلات اقتصادیبهار 94 نیز مانند سال‌های قبل با سخنرانی مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی آغاز شد؛ در این سخنرانی رهبرانقلاب علاوه بر اشاره به چرایی نام گذاری سال به ایراد بیاناتی درباره اقتصاد کشور و راهکارهایی برای پیشرفت اقتصاد بویژه تولید داخلی نیز پرداختند.

طبق آنچه در ادامه می خوانید مقام معظم رهبری اقتصاد کشور را در عرصه کنونی به یک کارزار تشبیه و تأکید کردند که هر کسی در این کارزار به نفع کشور تلاش کند جهاد کرده است.

رهبرمعظم انقلاب همچنین در حرم رضوی فرمودند: "امروز عرصه‌ی اقتصاد، به‌خاطر سیاست‌های خصمانه‌ی آمریکا، یک عرصه‌ی کارزار است، یک عرصه‌ی جنگ است، جنگی از نوع خاص. در این عرصه‌ی کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. این جهاد است؛ البتّه جهادی است که ابزار خودش را دارد، شیوه‌های مخصوص خود را دارد، باید این جهاد را همه با تدبیر مخصوص خود و سلاح مخصوص خود انجام بدهند."

در ادامه فرمایشات مقام معظم رهبری همچنین اشاره شد که برای پیشرفت اقتصاد کشور دو دیدگاه وجود دارد که دیدگاه نخست مربوط به درون کشور و دیدگاه دوم مربوط به مسائل خارجی است.

ایشان فرمودند: "ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و درون مردم تأمین بکنیم؛ ظرفیّتهای بسیار زیادی در کشور وجود دارد که از این ظرفیّتها یا استفاده نشده است یا درست استفاده نشده است؛ از این ظرفیّتها استفاده کنیم؛ [یعنی] اقتصاد درون‌زا؛ اقتصادی که مایه‌ی خود و مادّه‌ی خود را از درون کشور و از امکانات کشور و از توانایی‌های مردم خودمان به دست می‌آورد".

مقام معظم رهبری همچنین تأکید کردند: "نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است".

 طبق بندی که در بالا آمد و با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب دیدگاه دوم مورد تایید نیست و برای پیشرفت اقتصاد کشور باید از ظرفیت‌های درون کشور و درون مردم استفاده کرد.

رهبر انقلاب البته این را هم مورد تأکید قرار دادند که راهکار اجرای دیدگاه مذکور اقتصاد مقامومتی است؛ ایشان تأکید کرده اند: "‌باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتی‌ای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همه‌ی صاحب‌نظران قرار گرفت – یعنی من حتّی یک نفر از صاحب‌نظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را به‌عنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند – ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمیدهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج ‌آب آن همسایه‌ی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم."

از دیگر نکاتی که مقام معظم رهبری در سخنان ابتدایی سال 94 مورد اشاره قرار داده بودند این است که برای پیشرفت کشور باید "هدف‌گذاری مشخص و ثابت و حرکت به سمت آن هدف" اولویت باشد. که البته در این هدفگذاری برای پیشرفت اقتصاد "سرمایه گذاری بر روی تولید داخلی" ملاک قرار گرفته است.

ایشان تأکید کرده اند که " هدف‌گذاریِ مشخّص و ثابتی باید وجود داشته باشد که به‌سمت آن هدف، همه‌ی دستگاه‌ها را و همه‌ی امکانات را بسیج کنند. به نظر بنده آن چیزی که امسال و سالهای بعد از این باید به‌عنوان هدف اقتصاد مورد توجّه باشد، عبارت است از سرمایه‌گذاری بر روی تولید داخلی. همه‌ی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج ‌بشود. از همه‌ی مسئولانی که در زمینه‌های اقتصادی فعّالیّت دارند و از همه‌ی آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئله‌ی تقویت تولید داخلی کمک کنند".

البته مقام معظم رهبری در همان سخنان به بیان راهکارهایی در تحقق اهداف تعیین شده پرداخته اند که در ادامه این گزارش به آنها اشاره خواهد شد؛

* "حمایت از بنگاه های تولیدی متوسط و کوچک"؛ حضرت آیت الله خامنه‌ای: یکی از لازم‌ترین کارها این است که از بنگاه‌های تولیدی متوسّط و کوچک حمایت بشود.

* " تقویت فعالیت‌های بنگاه‌های دانش بنیان"؛رهبر انقلاب: یکی از کارها این است که فعّالیّت‌های بنگاه‌های دانش‌بنیان تقویت بشود. اینکه ما روی علم و فنّاوری تکیه میکنیم، فقط به خاطر این نیست که میخواهیم نِصاب علمی خودمان را بالا ببریم؛ پیشرفت علم و فنّاوری به پیشرفت اقتصاد کمک میکند؛ بنگاه‌هایی که دانش‌بنیان هستند میتوانند به اقتصاد ملّی کمک کنند.

* "نهضت کاهش خام فروشی"؛ مقام معظم رهبری: یکی از کارهای لازم، نهضت کاهش خام‌فروشی است. اینکه من چندی پیش راجع به وابسته بودن اقتصادمان به نفت اعتراض کردم و در سخنرانی گفتم، ناظر به این است. ما باید کاری کنیم که خام‌فروشی بتدریج کاهش پیدا کند، تا اینکه بکلّی از بین برود؛ باید ارزش افزوده ایجاد کرد.

* "تسهیل سرمایه‌گذاری"؛ رهبری انقلاب: یکی از کارهای اساسی، تسهیل سرمایه‌گذاری است.

* "کاهش واردات کالاهای مصرفی"؛ حضرت آیت الله خامنه ای: یکی از کارهای اساسی ‌کاهش واردات کالاهای مصرفی است.

* "مبارزه با قاچاق"؛ رهبر معظم انقلاب: یکی از کارهای اساسی مبارزه‌ی با قاچاق است.

* "حمایت از کارگر ایرانی"و " مصرف کالای داخلی"؛ رهبر انقلاب: کارگر ایرانی را حمایت بکنند، کارگاه تولیدی داخلی را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهندکسانی که مصرف‌کننده هستند – که همه‌ی ملّت ما در واقع مصرف‌کننده‌اند – محصولات داخلی را مصرف کنند که من روی این بارها و بارها تکیه کردم و امروز هم عرض میکنم و تکیه میکنم. ‌همه سعی بکنند محصولات داخلی را مصرف بکنند.

* "پرهیز از اسراف"؛ رهبرمعظم انقلاب: پرهیز از اسراف؛ کسانی که اهل اسرافند بدانند، این اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌و‌پاش که در اسلام این‌همه مذّمت شده است، سرنوشت اقتصاد ملّی را تعیین میکند؛ اگرچنانچه از اسراف و زیاده‌روی و ریخت‌وپاش اموال شخصی، چه آب، چه نان، وسایل تشریفاتی زیادی در مهمانی‌ها، در عقدها، در عروسی‌ها، در بقیّه‌ی ‌مراسم و چه بقیّه‌ی چیزهای دیگر پرهیز بشود، به اقتصاد ملّی کمک میکند.

* "صحت عمل در تجارت خارجی برای حفظ آبروی ملت ایران"؛ حضرت آیت الله خامنه‌ای: آن کسانی که در کارهای تجارت خارجی و دادوستد خارجی هستند، میتوانند نقش ایفا کنند؛ نقش آنها هم عبارت است از صحّت عمل، تا بتوانند آبروی ملّت ایران را [حفظ کنند].

 
 
منبع: تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2752
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

ضرغام صادقی عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی پیش از پایان نشست علنی صبح امروز (یکشنبه) پارلمان اعلام کرد 205 نفر از نمایندگان مجلس طی بیانیه‌ای از اقدامات محمدباقر قالیباف شهردار تهران برای بازگرداندن 1500 هکتار از اراضی ملی و تبدیل به فضای سبز برای استفاده عموم مردم بلافاصله بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب تشکر و قدردانی کردند.

 

 

منبع: فارس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1291
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

مرد باشیم یا زن، کوچک با بزرگ؛ فرقی نمی‌کند؛ به محض اینکه به مشکلی گرفتار شویم و حس کنیم دستمان به جایی بند تیست، به دنبال چیزی یا کسی می‌گردیم برای رهایی.
از جمله دستاویز نجات شیعیان و بلکه مهم‌ترین و محوری‌ترین کلید گشایش کار و نجات از گرفتاری‌ها توسل و قرائت حدیث شریف کساء می‌باشد.
بسیاری از علما و بزرگان دین نیز برای گرفتاری‌های دنیا و آخرت خود به این حدیث شریف متوسل می‌شدند. روایتی که بیان کننده فضیلت پنج تن آل عبا با محوریت وجود نازنین حضرت زهرا(س) است.
نقل است «آیت الله گلپایگانی» وقتی به مشکلی بر می‌خوردند، به حدیث کساء متوسل می‌شدند و در مواقعی که کسی نزد ایشان می‌آمد و مشکلی داشت، ایشان یک جزوه حدیث کساء به او می‌دادند و می‌فرمودند: «از طریق توسل به حدیث کساء، مشکل  خود را برطرف کنید».

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1506
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

مهمان در فرهنگ اسلامی کرامتی ویژه دارد و روایات نیز بر این مسئله تصریح و تاکید دارند.
پیامبر اکرم (ص) به امیرمومنان علی (ع) فرمودند: «ای علی! مهمان را گرامی بدار اگرچه کافر باشد.»
همان حضرت (ص) می فرمایند: «هر خانه ‏ای که مهمان در آن وارد نمی ‏شود، ملائکه نیز داخل آن نمی ‏شوند.»
امام باقر (ع) می فرمایند: «به کارگیری مهمان جفا است، هر گاه مهمان بر شما وارد شد او را یاری کنید (تا ره توشه خود را جابه جا کند) و هر گاه کوچ می کند وی را یاری نکنید، زیار از فرومایگی است (چون نشان نشاط شما از رفتن او است) و او را از ره توشه بهره مند سازید و ره توشه اش را نیکو کنید، زیرا از بخشندگی است.»
رسول گرامی اسلام (ص) نیز با اشاره به حقوق مهمان بر میزبان می فرمایند: «از جمله حقوق مهمان این است که وی را موقع خارج شدن از حریم و اندرونی خانه همراهی کنی.»
امام صادق (ع) فرموده اند: «هر گاه برادرت بر تو وارد شد نگو آیا امروز چیزی خورده ای؟ بلکه آنچه در خانه داری برایش بیاور، چون بخشنده به تمام معنا کسی است که آنچه نزدش باشد، ببخشد.»
همان حضرت (ع) می فرمایند: «از جمله چیزهایی که رسول ‏خدا(ص) به ‏فاطمه زهرا(س)، تعلیم داد، این بود: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمانش را اکرام کند.»
اکرام و گرامیداشت مهمان نیز از توصیه های موکد در آموزه های روایی ما است که برای آن برکات بسیار شمرده شده است.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «همانا مهمان با آمدنش روزی خود را از آسمان برای میزبان به همراه می آورد و هر گاه غذا خورد خدا به برکت آمدنش نزد آنها، آنان را می بخشد.»
ایشان همچنین، می فرمایند: «امت من مادامی که به همدیگر مهر می ورزند و مهمان را تکریم می کنند، پیوسته در خیر (نیکی) اند.»
علاوه بر این، رسول خدا (ص) مي‌فرمايند: «مهمان راهنماي بهشت است.» و نيز فرمودند: «مؤمني مهما‌ندوست نباشد جز آنكه از قبرش برخيزد و رويش چون ماه شب چهارده باشد و اهل محشر به او نگرند و گويند او جز پيغمبر مرسل نيست و فرشته‌اي گويد، اين مؤمن، مهماندوست است و راهي ندارد جز كه به بهشت رود.»

پی نوشت ها:
اصول کافی
بحارالانوار
مفاتیح الحیات
جامع الاخبار

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1411
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

اگرچه همنشینی و دوستی با دیگر انسان ها برکات و آثار خاصی دارد اما هستند همنشینی هایی که نه تنها خیری ندارند بلکه آثار سوئی را نیز به دنبال دارند.
بنابر آموزه های اسلام دوست جایگاهی رفیع در زندگی انسان دارد از این رو درباره انتخاب آن و تداوم رابطه دوستی توصیه های فراوانی در این دین وجود دارد.
امام صادق (ع) می فرمایند: «منزلت دوست چندان والاست که حتی دوزخیان نیز پیش از خویشاوند، از او کمک می طلبند و او را صدا می زنند. خداوند از زبان دوزخیان می گوید: «ما را شفیعانی نیست و نه دوستی مهربان».
امیرمومنان علی (ع) فرموده اند: «دوست بهترین خویشاوندان و بهترین اندوخته ها است.»
همان حضرت (ع) می فرمایند: «هر که تو را به سرای جاویدان فرا خواند و در راه کار کردن برای رسیدن به آن سرا یاریت رساند ، همو دوستی دلسوز است.»
و نیز فرموده اند: «همنشینی با بدان، بدی می آورد، همچون باد که هر گاه بر بوی بد بگذرد، بوی بد با خود می آورد.»
پیامبر اکرم (ص) در توصیه به انتخاب همنشین و دوست می فرمایند: «در همنشینی آن کس که از دین و دنیای او بهره ای نبری، خیری برای تو نیست و هر که برای تو حقی قائل نبود، تو نیز برایش حقی قائل نباش که این ارزش شمرده نمی شود.»
امیرمومنان علی (ع) فرموده اند: «از مصاحبت با اهل گناهان بپرهیز؛ زیرا کسی که از کردار گروهی راضی باشد، همانند کسی است که در جمع آنها باشد.»
امام صادق (ع) می فرمایند: «زنهار از مصاحبت با احمق؛ زیرا هر چه به او نزدیکتر باشی، گزندش به تو نزدیکتر است.»
همچنین، امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «با احمق مصاحبت مکن؛ زیرا او کردار خود را در نظر تو می آراید و دوست دارد که تو نیز همانند او باشی.»

پی نوشت ها:
غررالحکم
بحارالانوار
میزان الحکمه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

ماهنامه عقیدتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی «پاسدار اسلام» ویژه فروردین ماه 94 در شماره 397 و 398 خود به موضوعاتی از جمله مراحل سلوک اخلاقی از نگاه حکمت متعالیه، نقطه آغاز مهار نفس،‌ انسان در جست‌وجوی معنا، مهمترین تحولات منطقه در سال 93، سبک زندگی اسلامی –ایرانی، روش تربیتی در اسلام، ضرورت استقلال اقتصادی براساس آموزه‌های دینی، مثلث مقاوم سازی اقتصاد است.
در این شماره اسامی نام آشنایی همچون آیات عظام جوادی آملی، آقا مجتبی تهرانی، حسن‌زاده آملی، حجت‌الاسلام جواد محدثی، سعدالله زارعی، محمدصادق کوشکی، حجت‌الاسلام محمد تقدیری و ... به چشم می‌خورد.
ماهنامه پاسدار اسلام به صاحب امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و به مدیرمسئولی حجت‌الاسلام محمدحسن رحیمیان در 78 صفحه و با قیمت سه هزار تومان منتشر می‌شود.
حجت‌الاسلام جواد محدثی در این شماره «پاسدار اسلام» برای «تحکیم رابطه» بین خود و همنوعانمان، کلیدها و راهکارهایی را ارائه داده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

1. خوش‌بینی و حسن ظنّ
پرهیز از بدگمانی نسبت به دیگران و داشتن «حسن ظنّ» عامل استواری رابطه‌هاست. بدگمانی سبب تهمت، غیبت، دروغ و بدخواهی می‌شود و ایمان را نابود می‌کند و انسان را به موضع عداوت می‌کشاند.
حسن ظنّ پادزهر این سموم خطرناک در رفتار و پندار است، حتی در مواردی هم که حرف‌ها و حرکات دیگری ممکن است موجب بدگمانی ما نسبت به او شود وظیفه داریم تا حرف و عمل او را «حمل به صحت» و محملی برای آن تصور کنیم تا به بدگمانی دچار نشویم، این حالت، جوی از اعتماد و صفای قلب را در میان افراد پدید می‌آورد و زندگی‌ها را هم شیرین‌تر می‌سازد.

2. گفتار نیک
سخنی که از زبان بر می‌آید، می‌تواند «دوست آفرین» باشد یا «دشمن آفرین»؛ محبوبیت‌آور یا نفرت آور؛ موجب تفرقه یا وحدت؛ مؤمنی را شاد کند یا دلی را بشکند و بیازارد. کجاست هنر حسن قول؟
آنچه در روایات،‌به عنوان «طیب الکلام» آمده است، جنبه مثبت و سازنده گفتار است و پرهیز از هر نوع بدگویی، تندی، مردم آزاری و دل شکستن.
در سخنی از امام صادق(ع)، گفتار نیک یکی از حدود و مرزهای «حسن خلق» به شمار آمده است، در حدیثی یکی از سی حقی که مؤمن بر مؤمن دارد این است که کلامش را با او نیکو قرار دهد و پسندیده حرف بزند، چه بسا دل‌هایی که در پی حرف‌های زشت و نسنجیده شکسته‌اند و چه بسا دل‌هایی که با کلام پسندیده و خوش، با هم اُلفت یافته‌اند.
«گفتار نیکو»‌ کلید رابطه و داوم دوستی است.

3. عیادت و تفقّد
احوال‌پرسی از دیگران به خصوص به صورت عیادت از بیماران،‌ از رموز مهم ایجاد الفت قلبی و تقویت رابطه‌ها و از مهم‌ترین حقوق اجتماعی مسلمانان در برابر یکدیگر است، البته آداب عیادت مریض بسیار است، از جمله: کم نشستن، حرف‌های امیدوار کننده به او گفتن،‌ دلداری دادن،‌ مژده تندرستی و شفا و عافیت به وی دادن، برای او دعا کردن،‌ از او التماس دعا کردند.
از امام صادق(ع) روایت است که از جمله حقوق مسلمان بر مسلمان آن است که به او سلام بدهد و هرگاه مریض شد به عیادتش برود. به گفته روایات،‌ هرکه به دیدار مؤمنی برود، گویا خدا را دیدار کرده و پاداش آن بر خداست و از حقوق مؤمنان است که در حال بودن، به دیدارشان بروی و چون از دنیا رفت زیارت قبرشان بروی.

4.عفو و گذشت
آنی که آتش شعله‌ور غضب و کینه و انتقام‌جویی را فرو می‌نشاند «گذشت» است، «عفو» به انسان آرامش روحی و لذّت برده از زندگی می‌بخشد، «در عفو، لذّتی است که در انتقام نیست» اگر درباره شما جفا و بدی و قدرناشناسی و حتی اهانت و بدزبانی شد، چون عفو از بزرگان است شما بزرگی کنید و بگذرید و مقابله به مثل نکنید تا کرامت و بزرگی خویش را ثابت کنید و از پاداش الهی برخوردار شوید، قرآن کریم می‌گوید: «عَفَا و اصلَحَ فأجره علی الله» هر کسی در گذرد و اصلاح کند (و آشتی دهد) پاداش او بر خداست. صد البته که عفو، از کسی پسند و زیباتر است که قدرت انتقام داشته باشد و از موضع قدرت عفو کند تا کرامت خویش را نشان دهد.

5.غم‌زدایی و مشکل‌گشایی
یاد کردن از نعمت غفلت زداست. دیدن گرفتاری گرفتاران، انسان را به یاد نعمتی می‌اندازد که از آن برخوردار است. یعنی «سلامتی و عافیت به شکرانه برخوداری از مواهب الهی شایسته است که هر کسی در حد توان به گشودن گره از مشکلات دیگران بپردازد.
بخشی از «احسان» هم غم‌زدایی است، زدودن غبار غم از چهره‌ها از محبوب‌ترین کارها نزد خداست، آنچه به خصوص بر آن تأکید شده، رفع نیاز دیگران پیش از درخواست و عرض حاجت است، همت داشتن برای رفع مشکلاتی که دیگران در معیشت و گذران زندگی دارند، نوعی ضامن اجتماعی و همکاری و نوعی دوستی و از مهم‌ترین عوامل تحکیم روابط انسان‌هاست.

6.پوزش‌پذیری
یکی از مکارم برجسته اخلاقی، عذرخواهی و عذرپذیری است، اگر لغزشی و جفایی از ما سر زد، متواضعانه معذرت‌خواهی کنیم و اگر کسی نزد ما عذر آورد، حتی اگر بدانیم عذری که طرف آورده غیر واقعی است، بزرگوارانه عذرپذیر باشیم این رفتار حرمت‌ها را حفظ می‌کند، مانع از پرده‌دری‌ها و وقاحت‌های بیشتر می‌شود دل‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کند.
امام کاظم(ع) روزی در جمع فرزندانش چنین توصیه فرمود: اگر کسی آمد و در گوش راست شما حرف‌های ناخوشایندی زد، سپس آن طرف شما رفت و در گوش چپ شما از آن حرف‌ها عذرخواهی کرد و گفت «من چیزی نگفته‌ام» عذرش را بپذیرید!

7.طمع نداشتن
کسی که چشمش به داشته‌های دیگران است و پیوسته آزمندی و حرص و طمع، او را به افزون‌خواهی و درخواست وا می‌دارد، از چشم‌ها می‌افتد و مردم به تدریج از او فاصله می‌گیرند، همچنان که حرص و طمع، ذلت‌آور است، رهایی از آن و طمع،‌ عزت‌بخش و محبوبیت‌آور است. صائب تبریزی می‌گوید:
دست طمع چو پیش کسان می‌کنی دراز/ پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش
استغنای روح، علوّ همت، روحیه قناعت و پارسایی، انسان را از برده طمع گشتن مصون می‌دارد. کسی که برده آز است حقیر است. چشم داشتن به دارایی دیگران، هم خفت‌آور است و هم مایه عذاب روح و وجدان.

8. بی‌آزاری
سعدی می‌گوید:
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
گاهی در ستایش خوبی کسی می‌گویند، آزارش به موری هم نرسیده است. از آن سو، هزاران لعنت و نفرین و نفرت نثار کسی می‌شود که «مردم‌آزار» است، در این میان، چه کلیدی به دست می‌آید؟ پرهیز از آزار دیگران، چه آزار زبانی و رفتاری، چه زیان رسانی مالی و معیشتی،‌ چه ضررهای آبرویی و اجتماعی،‌ چه سلب آرامش و آسایش از دیگران. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: کسی که دست از آزار مردم بردارد، یک دست از آزار آنان برداشته، اما آنان دست‌های بسیاری را از آزار او بر می‌دارند. این یعنی بازتاب اجتماعی این سلوک پسندیده و اگر آزارتان به کسی نمی‌رسد، خدا را شکر کنید بر این نعمت. این نکته ظریف نیز از سعدی است که:
کجا خود شکر این نعمت گذارم/ که زور مردم آزاری ندارم

9. رازداری
گاهی راز با حیات انسان پیوند می‌خورد و گاهی وجهه و آبرو و اعتبار کسی با افشای یک راز بر باد می‌رود، گاهی هم کشف اسرار، خیانت به فرد و جامعه تلقی می‌شود. پس باید زبان‌ها و دهان‌ها را به «رازداری» عادت داد و از این رهگذر، حافظ حقوق و حیثیت دیگران و وحدت اجتماعی و وفاق ملی بود. به فرموده امام علی(ع) در مورد وظیفه ما در قبال برادران دینی: «راز و عیب او را بپوشان و نیکی او را آشکار ساز».
برخی متأسفانه برعکس عمل می‌کنند. هرگز زبانشان به طرح خوبی‌های دیگران نمی‌چرخد، اما به راحتی عیوب آنان را فاش می‌کنند و‌ آبرویشان را بر باد می‌دهند. نتیجه؟ عداوت و کدورت و جدایی!

10.آئینه بودن
یکی از مشهورترین روایات، این کلام امام علی(ع) است که «المؤمن مرآت المؤمن»؛ یعنی مؤمن برای برادر مؤمنش مثل آئینه است، آئینه با کسی غرض ندارد و صادقانه عیوب را به خود کسی که به آن می‌نگرد نشان می‌دهد، ما هم از آئینه ممنونیم که زشتی‌ها و عیوب ما را نشان می‌دهد. تا آن را برطرف کنیم. برخورد صادقانه با دیگران، انتقاد از سر دلسوزی و رأفت و ارشاد و خیرخواهی، مصادیقی از «آیینه بودن» نسبت به برادر مؤمن هستند. به قول نظامی گنجوی:
آئینه چون روی تو بنمود راست/خودشکن، آئینه شکستن خطاست
آنچه گفته آمد «ده کلید» بود، این کلیدها، قفل کدورت‌ها و دشمنی‌ها و جدایی‌ها را می‌گشایند و رابطه و صمیمت می‌آفرینند. نیاز ما به «تحکیم رابطه‌ها» جدی و اساسی است. چه خیری از جدایی و چالش و خصومت به ما رسیده است؟
تا می‌توانیم «واو عاطفه» باشیم، چرا «خط فاصله» باشیم؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1736
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
 
در بخشی از وصیتنامه شهید ذوالفقاری آمده است: در این جهاد شرکت کنید چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که ظالمین کم هستند و فقط با یک هجوم با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد.
عقیق:همه آنهایی که سن و سالشان به روزهای داغ مرداد سال 67 می‌رسد، حسرت و اندوه هزاران ایرانی از جا‌ ماندن از کاروان بزرگ شهادت  را خاطرشان هست. حالا سال‌ها از آن روزها می‌گذرد، امینت مرزهای ایران به مدد بخش بزرگی از همان حسرت‌خوردگان روز به روز مستحکم‌تر از قبل تامین شده است، در میانه سرزمین پر از خون خاورمیانه، سرزمین ایران استوار ایستاده است، اما در کیلومترها آن سوتر، در دو سرزمین منبع قلب‌های شیعیان، راه دیگری باز شده است.

آن حسرت‌خوردگان، حالا پیر شده‌اند، خیلی‌هایشان از دنیا رفته‌اند و به یاران شهیدشان پیوسته‌اند، اما نسل جدیدی از جوانان ایران به میدان آمده‌اند که یادگار روزهای خوش دهه آرمانگرایی در ایران هستند. آرمان‌گرایانی که همچون پیر و مولایشان برای آرمانشان مرزی قائل نیستند، شنیده‌اند که سرزمین قبور مطهر امامان و بزرگانشان تهدید شده‌اند، رنج سفر و دوری به تن خریده‌اند، بار غربت به دوش کشیده‌اند و در سرزمین و دیار دیگری که نام «ایران» ندارد، اما آرمان بزرگ عدالت‌طلبی و حق‌طلبی در آن دنبال می‌شود به نبرد با شر روزگار ما پرداخته‌اند.

چندی پیش خبر شهادت یک بسیجی ایرانی در رسانه‌ها پیچید. شهید هادی ذوالفقاری به همراه 20 عراقی دیگر در یک عملیات انتحاری که توسط نیروهای داعش انجام شد؛ به شهادت رسید. همانطور که عکس‌های او نشان می‌دهد، سن و سال زیادی هم نداشته است، متولد سال 67 بود. قیافه و سر و وضعش به شدت معمولی است، مثل هزاران جوان دیگری که در پایگاه‌های بسیج، هیئات‌های مذهبی، مساجد و... می‌آیند و می‌روند. مثل همه ایرانی‌ها.

خانواده‌اش می‌گویند هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواسته‌هایش مثل جوانان هم‌سن و سالش نبود. دغدغه‌مندتر و جهادی‌تر از جوانان دیگر بود. انرژی‌اش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد و شهادت او را برگزید. شهید ذوالفقاری وصیت‌نامه‌اش را چندین روز پیش از شهادتش نوشته است، متن کامل وصیت‌نامه این طلبه شهید مدافع حرم در ادامه می‌آید:

اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی‌السلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س).

بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یاحسین(ع) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر.

پشت سر ولایت فقیه باشید/حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) نمی‌دهد؛ آن را زهرایی کنید

وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد.

امام زمان را تنها نگذارید

از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید.

آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است.

در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا کار تکفیری‌ها را تمام کنند

همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که این‌ها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید.

دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم

وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) در قبر می‌آیند.

19 بهمن ماه سال 1393
العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری/

 

منبع:تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1942
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: «بشکن و بخور و برای من دعا کن.»
بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد. آن مرد گفت: «گردوها را می‌خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!»
بهلول گفت: «مطمئن باش اگر در راه خدا داده‌ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!»

منبع:روضه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1656
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

نکاتی از سخنان حجت الاسلام سعیدیان را بخوانید؛

_ عینیت نسبت به ولایت باید باشد. این که من به امامت و ولایت معرفت داشته باشم. فقط شیعه حرفی نباشم. امام صادق می فرماید که دین بعضی از شما دین عاریه ای است اینان کسانی هستند که صبح ممکن است مؤمن باشند ولی بعدازظهر کافر باشند و شاید هم صبح کافر باشند و بعدازظهر مؤمن باشند. این ها نسبت به امامت و ولایت حقیقت معرفت ندارند .

_ بیاناتی حضرت ابوالفضل عباس دارند که سراسر معرفت است . زمانی که حسین بن علی فکر می کردند که یاری ندارند حضرت عباس روی کعبه ایستاد و جملاتی عجیب گفت. شروع کلمات با اولین و مهمترین عقاید شیعه بود. ابوالفضل جانش را برای ولایت می دهد ولی قبلش دفاع می کند.

_ حضرت عباس فرمود که شما کاری کردید که حسین در کعبه آرامش ندارد. اگر حکمت خدا نبود هر آینه ای قبل از این که حسین حجر را لمس کند حجر باید دست حسین را می بوسید.این یعنی گیر نکردن در ظواهر عبادت و این معرفت است.

_ عبادت را انجام می دهی که به عبودیت خدا برسی. عبادت را انجام می دهی که به اطاعت ولی خدا برسی. اگر عبادت را انجام بدهی و اطاعت ولی خدا در زندگی نباشد و حرف امام معصوم را نشناسی و تبعیت نکنی، قصه ات مانند شیطان می شود ولو شش هزار سال هم نماز خوانده باشی.چون به نور پنج تن آل عبا که در صلب آدم است سجده نمی کنی و تبعیت نمی کنی، رانده و رجیم می شوی و بیرونت می کنند.نماز و روزه هم داری ولی چون سر تسلیم به این خانواده نداری فایده ای ندارد.

_ نسبت به ولایت یک مقدار همه عقب هستیم. ما در زیارت عاشورا سه صفت می خوانیم که باید معرفت داشته باشم و شما را بشناسم و بزرگان دین را بشناسم در ضمن برائت از دشمن هم داشته باشم چون فهمیده ام که مسیر من از راه اهل بیت می باشد. ولی فقط زیارت عاشورا را می خوانیم.

_ شیعه بی معرفت به درد اهل بیت و فرزندشان امام زمان نمی خورد. خیلی کسانی که پشت اهل بیت را خالی می کردند نماز می خواندند و روزه می گرفتند ولی معرفت نداشتند.راه شناخت این که چقدر قرب الی الله داریم این است که ببینیم که چقدر معرفت به اهل بیت داریم.

_ امام زمان به معرفت من نیاز دارد. امام زمان برای ترویج به علم من و شما نیاز دارد. معماهای ولایت به شما مقام می دهد. امام جواد فرمود که اگر می خواهید به ما نزدیک شوید این است که در آخر الزمان و زمان ما کسی که ولایت ما اهل بیت را می شناسد فضیلتش نسبت به عابد مانند ستارگان در کورسو می باشد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1671
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند، چرا که مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد، همچنین حضرت رسول(ص) می‌فرمایند: «اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور»؛ هرگاه بهار را دیدید، بسیار یاد قیامت کنید.

آنچه در ادامه می‌‌آید سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و برگرفته از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» اثر حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم است:

چرا دو فرشته کافر را «ناکر و نکیر» و فرشته مؤمن را «مبشر و بشیر» می‌نامند؟

شیخ مفید(ره) می‌گوید: دو فرشته الهی به نام ناکر و نکیر از جانب خداوند بر میت نازل می‌شوند و از پروردگار و پیامبر و امام و دین سؤال می‌کنند اگر به حق جواب داد، فرشتگان بازرسی میت را به فرشتگان نعمت تحویل می‌دهند و اگر از جواب دادن عاجز بود، او را به فرشتگان عذاب می‌سپارند.

در بعضی اخبار آمده است: اسم دو فرشته‌ای که برای سؤال در قبر بر مؤمن وارد می‌شوند مُبشر و بشیر، اسم دو فرشته‌ای که برای بازجویی کافر می‌آیند ناکر و نکیر است.

علت اینکه آن دو فرشته را ناکر و نکیر می‌نامند به این دلیل است که کافر منکر حق؛ خدا، روز قیامت و پیامبران بود، همچنین کافر هرچه آن دو فرشته از جانب خدا می‌آوردند را منکر می‌شد و خوشش نمی‌آمد. دو فرشته مؤمن را به این دلیل مُبشر و بشیر می‌گویند که این دو از جانب خداوند بشارت به رضایت خداوند از بنده‌اش و ثواب دائم می‌دهند.

این نامگذاری فرشته کافر و مؤمن به خاطر کارهای انسان‌های کافر و مؤمن بوده است.

* کسانی که در قبر مورد سؤال قرار نمی‌گیرند

پرسش در قبر معمولاً برای این است که شخص قصوری داشته یا به تکلیف خود عمل نکرده است از این رو او را در قبر مورد پرسش و بازجویی قرار می‌دهند تا با دلیل و استدلال او را محاکمه کنند اما افرادی که قصوری نداشته‌اند یا به سن تکلیف نرسیده‌اند مورد سؤال قرار نمی‌گیرند و آنها چند گروه‌اند:

- پیامبران و ائمه اطهار علیهم‌السلام

علامه مجلسی در جلد ششم بحارالانوار آورده است: پیامبران و ائمه اطهار(ع) چون معصوم بودند و تکالیف و وظایفشان را به بهترین صورت انجام داده‌اند مورد سؤال قرار نمی‌گیرند و شأن آنها بالاتر از این است که مورد سؤال قرار گیرند.

شاید در اینجا این سؤال مطرح شود اگر پیامبر مورد سؤال قرار نمی‌گیرد پس چرا قرآن کریم در آیه ششم سوره مبارکه «اعراف» می‌فرماید: «فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ»؛ البته ما از اعمال همه امت‌ها و از پیامبران الهی سؤال خواهیم کرد.

با توجه به عصمت پیامبران و عدم کوتاهی در انجام وظیفه، سؤال از آنها سؤال تقریری(اقرار کردن) یا توبیخی نیست بلکه پرسش جنبه استشهادی دارد یعنی پرسش به عنوان شاهد قرار دادن آنها است. خداوند متعال به شهادت احدی نیاز ندارد اما چون خداوند، پیامبران را گواهان و شاهدان روز حساب معرفی کرده است، انبیا را به عنوان شاهد می‌آورد.

- شهدا

شهید کسی است که برای دفاع از دین حاضر شد جان و آبرویش را بدهد و چنین کسی در عمل ثابت کرد که وابسته به چیزی جز خداوند نیست. وقتی وابسته به جز خداوند نبود، ظلم و تعدی هم ننموده که در قبر مورد سؤال قرار گیرد و اگر قصوری قبل از شهادت داشته آن را خداوند با فضل و رحمتش برخورد می‌کند مگر اینکه بدهی و حق‌الناس باشد.

حضرت رسول(ص) می‌فرماید: «لم یُفتن فی قبره»؛ شهید در قبرش مورد سؤال قرار نمی‌گیرد.

سؤال شد: چرا همه افراد در قبر مورد امتحان و سؤال قرار می‌گیرند جز شهید؟

حضرت فرمودند: شهید از زیر برق شمشیری که بالای سرش بود امتحانش را خوب داد و دیگر در عالم برزخ نیازی به پرسش ندارد.

-بچه‌ها، دیوانه‌ها و مستضعف فکری

این افراد هم در قبر مورد بازجویی قرار نمی‌گیرند چون حجت و دلیل بر آنها تمام نشده، بچه‌ها به حد بلوغ و تکلیف نرسیده‌اند، دیوانه‌ها هم که از عقل بهره نداشتند، کسانی که از جهت فکری ضعیف بودند هم همان حالت را دارند.

علامه مجلسی می‌گوید: بدان که مقتضای قواعد امامیه و شیعه و ظواهر روایاتی که گذشت و احادیثی که می‌آید سؤال در قبر در مورد کسانی است که به سن تکلیف نرسیده‌اند و از نظر عقل و ... کامل‌اند اما اطفال، دیوانه‌ها و مستضعفان فکری در قبر مورد سؤال قرار نمی‌گیرند.

نکته مهم:

این گروه نه سؤال قبر دارند و نه عذاب قبر و در مقابل هم چون عمل صالح و خوبی را هم انجام نداده‌اند از خداوند هم طلبی ندارند و مستحق بهشت هم نیستند.

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1834
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
فرزند و نوه های مقام معظم رهبری همچون آحاد مردم در راهپیمایی میلیونی 22 بهمن حضور پیدا کردند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1484
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه