میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 194
:: باردید دیروز : 2432
:: بازدید هفته : 8524
:: بازدید ماه : 10070
:: بازدید سال : 135999
:: بازدید کلی : 1001433
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
مشاور مدیرعامل خانه مداحان از وخامت حال جسمی حاج علی آهی مداح پیرغلام اهل بیت و رییس هیات مدیره این خانه خبرداد و گفت : وی همچنان در کما به سر می برد.
جواد احمدی روز یکشنبه گفت: آهی به عنوان پرچمدار ستایشگری اهل بیت(ع) به دلیل عارضه قلبی و کهولت سن از روز پنج شنبه در بیمارستان شهید هاشمی نژاد تهران بستری شده و اکنون در بخش آی سی یو در حالت کما قرار دارد.

وی از مردم خواست تا برای سلامتی این شاعر و پیشکسوت مداحان دعا کنند.

علی آهی فرزند حاج قربانعلی آهی در 14 آبان ماه 1307 هجری شمسی در تهران و در یک خانواده مذهبی قدم به عرصه وجود نهاد.

وی که هم اکنون 87 سال سن دارد، پس از پایان رساندن دوره ابتدایی، ضمن اشتغال به کسب، به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و دروس ادبیات صرف و نحو، منطق و فقه، اصول، تفسیر، علم کلام، رجال، علم حدیث را از محضر اساتیدی همچون حجج اسلام مرحوم حاج سیدعلی اصغر میردامادی، احمد مجتهدی، حاج سید محمد ضیاء آبادی فراگرفت.

وی همچنین منظومه سبزواری را در نزد آیت الله سید رضی شیرازی و نهج البلاغه را از محضر آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران فرا گرفت.

این پیرغلام اهل بیت(ع) همچنین علم کلام را از حضرت آیت الله حاج میرزاحسن لواسانی و اخلاق وعلوم اعتقادی در شعر و شاعری و نقد و تحلیل آن را به غیر از استفاده از کتاب های معتبر اسلامی و ماخذ شیعی از محضر علماء بزرگواری همچون آیت الله حاج شیخ محمدجواد خراسانی در تهران و آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خوئی مرجع تقلید شیعیان در نجف اشرف و آیت الله العظمی حاج سید محمد هادی میلانی مرجع تقلید شیعیان جهان در مشهد فرا گرفت.

از دیگر اساتید وی می توان به مراجعی مانند آیات عظام سید محمدرضا گلپایگانی، شیخ حسین وحید خراسانی و شیخ علی نمازی شاهرودی در مشهد رضوی اشاره کرد.

آهی در شکل گیری نظام انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) نقشی فعال داشت و به عنوان یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام به رهبری شهید حجت الاسلام سید مجتبی نواب صفوی فعالیت می کرد و بارها از سوی ماموران ساواک و اطلاعات شهربانی دستگیر و بازداشت شد.

آهی پس از پیروزی انقلاب، مسوولیت های متعددی داشت و علاوه بر حضور در جبهه های جنگ تحمیلی، در کمیته انقلاب اسلامی تا سطح فرماندهی استان طبق موازین شرعی خدمات شایانی داشت.

وی در طول تلاش های مذهبی و علمی خویش موسس محافل، مساجد و حسینیه های متعددی بوده که از آن جمله تشکیل بنیاد دعبل خزاعی، چند کتابخانه و چند مسجد در تهران و آبعلی و تاسیس صندوق قرض الحسنه الغدیر آبعلی است.

وی از سن 10 سالگی به تشویق مادر خود شروع به مداحی اهل بیت(ع) نمود و از سال 1336 نیز سرودن شعر را آغاز کرد و تا کنون کتاب های دیوان آهی در دو جلد، دیوان آئینه نور در دو جلد، فرهنگ اصلاحات قافیه، توصیف صنایع شعر کهن فارسی و پیرایش آن با کلک بدیع، فلسفه قیام امام حسین (ع) از دیدگاه عقل، شعرو شاعری از نظرگاه قرآن و عترت و سنت، نگرشی تحلیلی درباره تصوف و تاثیرات آن در ادبیات آئینی و روشنی افکار جهت شعر و شاعری و مداحی اهل بیت(ع) از وی به چاپ رسیده است.
 
منبع: ایرنا
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1555
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

شاید برای پیدایش تب خرید «برند» و مارک خارجی برای اجناس، نتوان آغاز دقیقی پیدا کرد اما به جرات می توان گفت با پیشرفت ابزارهای ارتباطی و تکنولوژی های این چنینی و باز شدن راه فرهنگ غرب به کشور، این پدیده که گاهی به شکل بیماری بزرگی در بین جوانان خودش را نشان می دهد، ظهور و بروز پیدا کرد.

با مهم شدن مد و تمایل به مدگرایی، ناخودآگاه توجه به مارک خارجی و برندهای مطرح نیز بیشتر و بیشتر شد تا به آن جا که برخی صرفا به این خاطر که فلان لباس و یا محصول برای یک شرکت خاص خارجی است آن را تهیه می کنند و جنس، مدل و یا حتی علاقه شخصی در این تصمیم گیری دخالتی ندارد.

این پدیده که به معضلی برای جوانان جامعه تبدیل شده نگرانی هایی را به وجود آورده است تا به آن جا که مقام معظم رهبری در راستای توصیه های اقتصادی خود به جامعه و مسئولین، این مسئله را بارها مطرح می کنند.

ایشان مردم را به مصرف کالای داخلی دعوت می کنند و نسبت به اقبال به این مارک های خارجی هشدار می دهند: «دل‌بستگی به تولیدات بیگانه و بی‌اعتنایی به تلاش کارگران ایرانی بیماری و عادت بدی است که پول و ثروت کشور را به جیب کارگر خارجی سرازیر می‌کند».

ایشان روز اول سال 91 در جمع مردم مشهد در همین رابطه می فرمایند: شما بايد كالاي ايراني بخواهيد. اين افتخار نيست؛ اين تفاخر غلطي است كه ما مارك‌هاي خارجي را در پوشاكمان، در وسايل منزلمان، در مبلمان‌مان، در امور روزمره‌مان، در خوراكي‌هايمان ترجيح بدهيم به مارك‌هاي داخلي؛ در حالي كه توليد داخلي در خيلي از موارد بسيار بهتر است. من شنيدم پوشاك داخلي را كه در بعضي از شهرستان‌ها توليد مي‌شود، مي‌برند مارك خارجي مي‌زنند، برمي‌گردانند! اگر همين‌جا بفروشند، ممكن است خريدار ايراني رغبت نكند اما چون مارك فرانسوي دارد، خريدار ايراني همان لباس را، انتخاب مي‌كند؛ اين غلط است.

همین امر نشان می دهد که هر چه سریعتر باید به فکر این معضل بود. یک مارک معروف خارجی که توسط آن ور آبی ها تبلیغ شده و مورد پذیرش قرار گرفته، می شود قبله ی آمال جوان و این برند هر محصولی بیرون دهد، مقبول واقع می شود.

این آسیب آن قدر پیشرفت کرده که در حال حاضر خیلی ها فقط به مارک توجه می کنند و نه کیفیت و نه مدل برای آن ها مهم نیست. اما این که چطور شد که این اتفاق در کشور افتاد، و این تب چرا این قدر تند شد، از آن دست مسائلی است که نیاز به بررسی دارد.

قرایی مقدم، کارشناس جامعه شناسی درباره این موضوع و تعریف برند و چگونگی نفوذ این تقاضا می گوید: برند آن برچسب یا لیبلی است که به اصطلاح بر کالا اعم از صنعتی و لباس و پوشاک و همه ی اجناس تولیدی زده می شود که هم شاخص کیفیت و هم شاخص معروفیت و وجهه ای است که کارخانه ای تولید کننده ای بر اثر سال ها تجربه و کار و در بازار آزاد سرمایه داری ایجاد کرده است.

بنابراین برند، معرفی کننده کالا و خدمات یک محصول است. اما در مورد این که چرا این برند و مارک مورد توجه قرار گرفته باید گفت که عمده ای اتفاق، بر اثر تبلیغاتیست که این گونه کارخانه ها و صاحبان تولیدی در رسانه های مختلف به عمل می آورند و به عبارتی جذب افکار عمومی می کنند.

قرایی مقدم می افزاید: « در جامعه شناسی بحث تبلیغات را داریم. در برخی از کشورها مثل آمریکا نیمی از درآمد یک کالا را باید صرف تبلیغ و معرفی آن بکنیم. امروز به منظور جلب افکار عمومی، کشورهای دیگر علاوه بر زمینه های سیاسی اقتصادی فرهنگی و غیره صرف تبلیغات در مورد گرایش خانواده ها و مردم به مارک و تولیدی خاصی می کنند.

این کارشناس جامعه شناسی ادامه می دهد: « در ایران هم این مسئله بر اثر رسانه های بیگانه چه از نظر پوشاک و چه فیلم سینمایی و سریال از شرق و غرب بر گشور ما وارد می شود و چندهزار ماهواره روی ایران به انحاء مختلف کالا یا خدماتی را تبلیغ می کنند. این برندها و مارک ها را در لباس هنرپیشه و یا شخصیت موجه یا خواننده به خورد جوانان و مردم می دهند و چون مردم و جوانان احساسی فکر می کنند، این برند را قبول می کنند.»

علی اسکندری، جامعه شناس، فرهنگ را دلیل این اقبال می داند. معتقد است که فرهنگ خودنمایی به فرهنگ اصیل ایرانی نفوذ کرده و باعث شده این اتفاق بیفتد. او با ارائه آماری از کالاهای تقلبی در ایران می گوید: طبق آمار بیشترین مارک کالاهای تقلبی در جهان در ایران است ایجاد می شود. و این به دلیل تمایل ایرانی ها به نام برند است و نه کیفیت محصول. بودریار، از این معضل به نام وانمایی واقعیت یاد می کند.

این جامعه شناس می‌افزاید: باید قبول کنیم که جامعه ما یک جامعه مصرف گراست. مردم با خرید کالای با کیفیت ارضا نمی شوند و تنها با خرید عنوان یک برند احساس بزرگی به ان ها دست می دهد. این حس، که اکثر جهان سومی ها را درگیر خود کرده باعث می شود تا آن ها از پرسه زنی در پاساژها بیشتر احساس رضایت کنند تا خود خرید! و خرید برند برایشان ارزش بیشتری داشته باشد تا جنسی که نیاز دارند و یا محصولی که کیفیت لازم را دارد.»

نظرات کارشناسی این جامعه شناس را کاملا در جامعه مشاهده می کنیم. بسیاری از مغازه دارها اعتراف می کنند که روی اجناس ایرانی و تولید داخلشان اسم خارجی می گذارند تا خریده شود. می گویند اگر خریدار بفهمد که این جنس مارک خاصی ندارد به آن توجهی نشان نمی دهند.

رییس اتحادیه پیراهن‌دوزان و پیراهن‌فروشان در این باره می گوید: برخی از فروشگاه‌های معروف با گذاشتن مارک تقلبی روی پیراهن‌های ایرانی، آنها را به چند برابر قیمت می‌فروشند؛ به گونه‌ای که پیراهن‌های 50 هزار تومانی ایرانی در فروشگاه‌های برند‌دار به قیمت 140 هزار تومان فروخته می‌شوند.

او با بیان اینکه مردم وقتی متوجه می‌شوند پوشاکی دوخت ایران است از خرید منصرف می‌شوند، تاکید می کند: مردم به سمت خرید پوشاک و به طور کلی اجناس مارک‌دار هستند و به دلیل این‌که در داخل تولید شده، تمایلی به خرید آن نشان نمی‌دهند.

قرایی مقدم علت این پدیده را «شیء سروری» نامگذاری می کند. وی می‌گوید: «حاکم شدن پدیده شیء سروری در جامعه باعث شده که مردم شخصیتشان را از کالا و اشیا بگیرند و به این وسیله شخصیتشان را به رخ دیگران بکشند. آن ها با نشان دادن یک شیء به دیگران، می خواهند بگویند که دارای شخصیت بالا، ثروت بالا و مقام بالا هستیند و از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردارند. چشم و هم چشمی و تمایل به رخ کشیدن، باعث می شود که افراد خودباخته، تازه به دوران رسیده و نوکیسه برای مطرح کردن خود یک برند خاص معروف را خریداری کنند و در معرض دید دیگران قرار دهند.

این جامعه شناس، این افراد را برده و غلام «مارک خارجی» می خواند و می گوید: «در علم روانشناسی آمده است که انسان هر چه می بیند را می خواهد و تبلیغات باعث می شود که بخواهد!؛ تکرار تبلیغات باعث نهادینه شدن آن می شود و همین تبلیغات انسان را وادار به خرید می کند. این برند از طریق ماهواره ها و اینترنت در مغز جوانان ما جاخوش کرده و هر وقت بخواهد خرید کند، ناخودآگاه به سمت برند متمایل می شود.

کارشناسان مسائل اقتصادی یکی دیگر از دلایلی تمایل به برند خارجی را فقدان برند خوب داخلی می دانند و معتقدند که اگر محصول داخلی با قیمت خوب و کیفیت مناسب در اختیار قرار بگیرد، خیلی از این مشکلات حل می شود. این مسئله در کلام مقام معظم رهبری نیز وجود دارد که ایشان بارها مسئولین را به تولید کالای خوب و مردم را به خرید کالای داخلی تشویق کرده اند.

قرایی مقدم در این رابطه این طور اظهار نظر می کند: «مسئله ی توجه به مارک خارجی، یک مسئله تک بعدی نیست. وقتی که به برند خارجی روی بیاوریم، پول از کشور خارج می شود، کارگر بیکار می شود، فقر و بسیاری از آسیب های اجتماعی در پی می آید ... پس تولید کالای داخلی خوب و بی اعتماد نکردن مردم نسبت به تولیدات داخلی، از مهمترین وظایف مسئولین است.»

وی با اشاره به کشور هند و بیان این که در این کشور حتی یک جنس خارجی مشاهده نمی شود گفت: « من در این زمینه نه تنها مردم که مسئولین را مقصر می دانم. وقتی قرآن و تسبیح را از چین وارد می کنند چه انتظاری از مردم دارند؟ در حال جاضر بیگانگی با کالای ایرانی وجود دارد و از آن طرف رسانه های بیگانه با تبلیغاتشان باعث شده اند کسی قبول نکند که کالای ایرانی خوب است. مسئولان نباید همه تقصیر ها را گردن مردم بیاندازند. وقتی 24 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می شود، چه انتظاری از مردم دارید که سراغ کالای ایرانی بیایند؟»

خوب یا بد، درست یا غلط، تمایل به مارک پوشی و خرید برند، در بین جوانان اپیدمی شده است. لباس های مارک دار حس هویت و برجسته شدن در گروه همسالانشان را به آن ها می دهد و چنانچه یک الگو و چهره ورزشی مثل هنرپیشه، مانکن و یا ورزشکاری از یک برندخاص استفاده کند، به آن سمت تمایل پیدا می کنند.

در این بین، نقش خانواده ها پررنگ تر از سایرین به نظر می رسد. قرایی مقدم، جامعه شناس در این رابطه می‌گوید: «اگر خانواده ای به حال فرزندش می اندیشد و آینده ی او برایش مهم است، می بایست از کودکی به او تفهیم کند که کالای ایرانی و جنس داخلی از همه نظر بهتر است. وقتی مادری خودش اهل چشم و هم چشمی و پز دادن است، چطور می تواند از فرزندش انتظار داشته باشد که او چنین رفتاری را تقلید نکند؟ »

علاوه بر والدین، نقش رسانه ها را نمی توان نادیده گرفت. تبلیغ برندهای موفق داخلی در کنار ساخت برنامه هایی که مصرف گرایی را تقبیح کند، می تواند در فروکش کردن این تب اثرگذار باشد.

همچنین ارائه الگوهای مناسب و نشان دادن آن ها به جوانان برای تغییر ذائقه ی نسل جدید و توجه به مسائل عالی تر و والاتر، در شرایط فعلی جامعه ضروری به نظر می رسد.

 
منبع: خبرگزاری دانشجو
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: فـــــــــرهنـگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1835
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
میر باقری با اشاره به اینکه سبک زندگی بحثی عمیق است گفت: اینکه غرب و سیستم آنرا نبینیم و به خوب و بد تقسیمش کنیم و تکنولوژی را بیاوریم و اخلاق را نیاوریم و بخواهیم یک ژاپن اسلامی درست کنیم، شدنی نیست.
 
حجت الاسلام سید محمدمهدی میرباقری در گفت‌و‌گو با نشریه «خردنامه همشهری» سبک زندگی را در سه سطح خُرد، اجتماعی و تکاملی مورد توجه قرار داده و بحث از آن را تنها در مقیاس سوم ارزشمند می‌داند. وی سبک زندگی را یک بحث گسترده و وابسته به دانش‌های پشتیبان تلقی کرده که برای اصلاح آن باید دانش‌های بومی تولید کرد، که بخشی از آن هم قطعاً تفقه دینی است.

حجت الاسلام میرباقری با اشاره به اینکه بحث سبک زندگی در سخنان رهبری جزئی از نقشه تمدن اسلامی و الگوی پیشرفت است می‌گوید: «در سبک زندگی، اولاً واحد مطالعه از فرد به جامعه ارتقا پیدا می‌کند. لذا دانش‌های پشتیبان آن از نوع دانش‌های اجتماعی، جامعه شناسی و فروع جامعه‌شناسی هستند و به جای بحث از رفتار فرد، از الگوهای رفتار اجتماعی بحث می‌شود؛ الگوی پوشاک، خوراک، مسکن، تفریح، تحصیل، اشتغال، ازدواج، تشکیل خانواده و امثال این‌ها.»

وی این بحث را بسیار گسترده می‌داند و به عنوان مثالی از این گستردگی اضافه می‌کند: «آیا قانون اساسی یک کشور سبک زندگی نیست؟ شما نظام کلان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک کشور را طراحی می‌کنید و می‌گویید مدل سیاسی ما مدل ولایت فقیه، مدل سلطنت یا مدل جمهوری دمکراتیک است. نحوه مشارکت اجتماعی و تعامل اجتماعی و نحوه تصمیم سازی و تصمیم گیری‌های کلان اجتماعی در حوزه سیاست، فرهنگ و اقتصاد، در حقوق اساسی و قانون اساسی یک کشور طراحی می‌شود. این‌ها سبک زندگی هستند. پس الگوهایی که تنظیم اجتماع را در مقیاس مسائل کلان جامعه انجام می‌دهد تا مسائل بنیادین، همه درون مطالعات جامع‌تر جا دارند.»

سه دیدگاه

رئیس فرهنگستان علوم در ادامه سه سطح متفاوت از برخورد با سبک زندگی را معرفی می‌کند: «در سطح اول، این موضوعات را در مقیاس خُرد و موضوعات مبتلابه فرد می‌بینیم؛ یعنی سبک زندگی را بحثی می‌بینیم که پیرامون روش زندگی افراد است. طبیعی است در ادبیات مذهبی ما، از این قبیل مباحث فراوان داریم... سطح دوم بحث، پیگیری این مسئله در مقیاس جامعه است، یعنی در قالب مطالعه اجتماعی. در اینجا مقیاس بحث و واحد مطالعه، جامعه است؛ یعنی شما از سبک زندگی اجتماعی بحث می‌کنید... سطح سوم و مقیاس بالا‌تر، این است که ما بحث را در تکامل اجتماعی دنبال کنیم؛ یعنی ببینیم جایگاه سبک زندگی در تکامل اجتماعی چیست؟»

وی با اشاره به سطح سوم (تکامل اجتماعی) تأکید می‌کند: «تلقی من این است که مقیاس بحث حتما می‌بایست در این سطح باشد وگرنه ما حداکثر در حد پاسخ گویی به مسائل مستحدثه باقی خواهیم ماند؛ یعنی دیگران مسائلی را مطرح می‌کنند و سبک زندگی را به شکل پیچیده پیش روی ما قرار می‌دهند و ما هم تلاش می‌کنیم که به نحوی پاسخ این مسئله را بدهیم.»

وی معتقد است: «می‌بایست حتماً در مقیاس رهبری حادثه با این بحث مواجه شویم و ببینیم خودمان چگونه باید تکامل سبک زندگی را طراحی کنیم. سبک زندگی را تنها در حوزه فردی و در خصوص آداب و رفتار فردی نبینیم. آن را در مقیاس رفتار اجتماعی، بلکه تکامل اجتماعی مطالعه کنیم و بعد ریشه یابی کنیم و ارتباطش را با هویت فردی و جمعی، فرهنگ، ارزش‌های اجتماعی و تکامل در ارزش‌های اجتماعی ببینیم و مطالعه کنیم و خودمان متناسب با تکامل ارزش‌های الهی در جامعه، سبک زندگی را طراحی کنیم.»

حجت الاسلام میرباقری با تأکید بر اینکه دانش‌های پشتیبان را هم باید خودمان تولید کنیم و نه اینکه از علوم انسانی غربی استفاده کنیم: «بی‌تردید بخشی از بحث هم مبتنی بر تفقه دینی است. یکی از اضلاع بحث در برنامه ریزی اسلامی، حتما تفقه در دین است. البته در تفقه در دین هم می‌بایست مقیاس را به مقیاس تکامل اجتماعی ارتقا دهیم.»

ایدئولوژی اجتماعی

این استاد حوزه علمیه در بحث فلسفی از ریشه‌های سبک زندگی می‌گوید: «بنیان سبک زندگی بر ایدئولوژی‌های اجتماعی است. یعنی عمیق‌ترین لایه‌ای که سبک زندگی اجتماعی مبتنی بر آن قرار دارد، ایدئولوژی اجتماعی است. ایده‌ها و ارزش‌های به ارزش‌های محقق تبدیل می‌شوند... ایدئولوژی مدرنیته در چهره پیروز و فاخر خودش که لیبرال دموکراسی است ظاهر شده و مدعی است که این پایان تاریخ و بهترین شیوه زندگی اجتماعی است. دانش‌های پشتیبان خودش، سخت افزار‌ها، نرم افزار‌ها و فلسفه‌هایش را هم تولید کرده است.»

وی در همین رابطه می‌افزاید: «یکی از مشکلات ما همین است که غرب نظام مفاهیم را تولید کرده و ساختارهای اجتماعی را شکل داده است، اختیارات را توزیع کرده و مناصب متناسب با این دانش‌ها را تعریف کرده است. همین دانش‌ها حاکم بر اداره هستند. بعد الگوی نیاز و مصرف جامعه را در حوزه‌های مختلف شکل می‌دهد؛ الگوی نیاز و مصرف، نه فقط الگوی مصرف. در دل این نظام، به تولید و تکامل نیاز می‌پردازد و سپس آن را ارضا می‌کند.»

وی در نقد سیاست گذاری‌ها توضیح می‌دهد: «برنامه ریزی کشور‌ها نه فقط برای جامعه، بلکه برای تکامل اجتماعی و به تعبیری، برنامه ریزی تاریخ است، اما وقتی از واحد فرد با آن برخورد می‌شود، الگوهای سرمایه داری به عنوان سبک زندگی حاکم می‌شوند. بعد بازار، شهر و رفتار اقتصادی ما تغییر می‌کند.»

میرباقری با اشاره به اینکه بحث سبک زندگی یک بحث پیوسته و دارای لایه‌های عمیق اجتماعی است اضافه می‌کند: «اینکه غرب و سیستم آن را نبینیم و به خوب و بد تقسیمش کنیم و تکنولوژی را بیاوریم و اخلاق را نیاوریم و بخواهیم یک ژاپن اسلامی درست کنیم، شدنی نیست. وقتی بیدار شدید می‌بینید این ژاپن اسلامی همه چیز شما را برده است؛ خانواده‌تان را عوض کرده و افزایش سن ازدواج و کاهش زاد و ولد را به همراه داشته است. باعث شده اخلاق، سبک ازدواج و تشکیل خانواده، الگوی تفریح اجتماعی، روابط اقشار و... عوض شود. بعد تازه می‌خواهیم درمانش کنیم.»

وی در پایان می‌افزاید: «مسئله امروز انقلاب اسلامی مسئله درگیری با تمدن غرب است، کسی که صورت مسئله را بیرون از این فضا و در فضای نظری صرف طراحی کند، نتیجه نمی‌گیرد. رهبری می‌گوید سبک زندگی را مورد مطالعه قرار بدهید. مطالعه سبک زندگی در عینت جامعه ما، مسئله درگیری انقلاب اسلامی و تمدن غرب است و این یعنی یک مسئله فراگیر. ما در سبک زندگی، دانش‌ها، ارزش‌ها، تکنولوژی‌ها، ساختارهای اجتماعی و همه چیز با آن‌ها درگیر هستیم. دلیلش این است که آن‌ها حداکثری فکر می‌کنند. آن‌ها یک مدیریت حداکثری فراگیر در مقیاس جامعه جهانی را اعمال می‌کنند.»

 

پی نوشت:

گفت‌و‌گوی فوق الذکر در صفحات ۵۶ تا ۶۰ از شماره ۱۳۴ از نشریه «خردنامه همشهری» با عنوان «سبک زندگی یکپارچه است؛ تکه تکه‌اش نکنیم!» منتشر شده است.

منبع:مهر

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1966
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

در حالیکه خداوند متعال در قرآن کریم دنیا را ظاهری و آخرت را بهتر و ماندگارتر توصیف می کند: وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقي‏ (قصص60)

آنچه به شما داده شده ، متاع زندگی دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خداست بهتر و جاودانه تر است.

حکایت؛

یکی  از سیره‌های آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء (ره) این بود ه که دیگران و از جمله اعضاء خانواده را برای نماز شب بیدار می‌کرد. فرزند ایشان (شیخ حسن) می‌گوید: در یكى از شب‌ها كه ایشان براى تهجّد و نماز شب برخاسته بود، فرزند جوانش را از خواب بیدار كرد و فرمود: بلند شو تا به حرم مطهّر برویم و در آنجا نماز بخوانیم. فرزند جوان كه بیدار شدن از خواب در آن ساعتِ شب برایش سخت بود، گفت: من فعلاً آماده نیستم، شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف مى‌شوم .

پدر فرمود: نه، من این جا ایستاده‌ام؛ آماده شو كه با هم برویم. آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و بعد از وضو گرفتن، با هم راه افتادند. هنگامی که كنار درب صحنِ مطهّر رسیدند، در آنجا مرد فقیرى را دیدند كه نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز كرده است.

آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب براى چه این جا نشسته است؟

فرزند گفت: براى گدایی و تكّدى از مردم .

آقا شیخ جعفر فرمود: به نظر شما چقدر مردم به او پول می دهند؟

فرزند مبلغ ناچیزی را گفت (مثلا یک درهم)

مرحوم كاشف الغطاء فرمود: فرزندم! خوب فكر كن و ببین این آدم براى به دست آوردن مبلغ بسیار اندك و كم ارزش دنیا (که آن را هم شاید به ‌دست بیاورد)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلّل به سوى مردم دراز كرده! آیا تو، به اندازه ای که این شخص به بندگان خدا اعتماد دارد، به وعده‌هاى خدا درباره شب‌خیزان و متهجّدان اعتماد ندارى!؟  كه [در قرآن] فرموده است: فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أخفى لهم من قرَّة أعیُنٍ؛ هیچ كس نمى داند چه پاداش‌هاى مهمّى كه مایه روشنى چشم‌هاست براى آن‌ها نهفته شده است. (1)

گفته اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده دل خود چنان تكان خورد و تنبّه یافت كه تا آخر عمر از شرف وسعادت بیدارى آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ‍ ترك نشد. (2)

دنیا پلیست بر گذر راه آخرت                        اهل تمیز خانه نگیرند بر پلی(3)

(1) سوره سجده/ آیه 17

(2) شب مردان خدا

(3) سعدی

منبع: حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1751
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

این مرجع تقلید در نخستین جلسه درس اخلاق در سال جدید اظهار کرد: محدوده زندگی برخی‌ها تنها در دنیا است؛ افرادی که دنیایی زندگی می‌کنند، یعنی در پوچی، وهم و خیال زندگی می‌کنند.
وی ادامه داد: افرادی که تنها در محدوده دنیایی خود فکر و زندگی می‌کنند در حقیقت در وهم و خیال زندگی می‌کنند و قرآن کریم از اینها به عنوان «مختال» یاد می‌کند؛ آنچه حقیقت دارد کوثر است نه تکاثر، آن‌که دنبال تکاثر می‌گردد مختال است و آن‌که به دنبال کوثر می‌رود عاقل است.
این استاد حوزه گفت: حضرت امیرالمومنین(ع) در نهج‌البلاغه فرمودند در درون انسان یک قدرت الهی است به نام فطرت و عقل، اما هوس، شهوت و غضب هم در درون انسان هست که اگر تعدیل نشود طغیان می‌کند، غضب یک نعمت خوبی است منتها باید تعدیل شود نه تعطیل، اگر تعدیل نشود و طغیان کند با عقل درگیر می‌شود و این همان جهاد درونی است که به آن بارها اشاره شده است.
آیت‌الله جوادی‌آملی خاطرنشان کرد: بنابراین ما اگر بخواهیم از واقعیت علمی و عینی برخوردار شویم باید در نظام طبیعی که زیرمجموعه نظام فراطبیعی است زندگی کنیم و غیر از خدا را در امور خود موثر ندانیم. این ایام فرصت‌های خوبی است برای بازیابی و درون‌نگری و موحد شدن خودمان است که ان‌شاءالله امیدواریم همه ما این توفیق را داشته باشیم.


منبع:ایسنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1716
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1591
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

بنا به گواهی متون تاریخی و روایات موثق، روزی سه تن از علمای یهود با سوالاتی چند به نزد امیرالمومنین علی(ع) آمدند و پرسش هایی را مطرح ساختند و حضرت تنها به این شرط راضی به پاسخ دادن به آن ها گردیدند که اگر آن پاسخ ها را موافق با تورات یافتند هر سه تن یهودی به دین اسلام درآیند و آن ها پذیرفتند و مجدد سوال های خود را این گونه مطرح نمودند:
ای مرد: قفل آسمان ها چیست؟
حضرت فرمودند: همانا قفل آسمان ها شرک به خداوند است و مرد یا زنی که مشرک باشد عمل او به سوی آسمان بالا نمی رود.
پرسیدند: کلید آن ها چیست؟
حضرت فرمودند: گواهی «لا اله الا الله و محمد رسول الله» است.
پرسیدند: کدام قبر با صاحبش راه رفت؟
حضرت فرمودند: آن قبر ماهی ای بود که یونس (ع) را بلعید و او را در دریاهای هفت گانه گردانید.
پرسیدند: آن کیست که قوم خود را بیم داد و ترسانید، در حالی که نه از جنیان بود و نه از آدمیان؟
حضرت فرمودند: آن مورچه ی سلیمان(ع) بود که به مأموران گفت: ای گروه مأموران؛ داخل خانه های خود گردید تا توسط سلیمان و لشکریان او پایمال نگردید.
پرسیدند: پنج چیز بر روی زمین راه رفتند در حالی که در رحم خلق نشدند، آنان کدامند؟
حضرت فرمودند:آدم، حوا، ناقه ی صالح(ع)، گوسفند ابراهیم(ع) و عصای موسی (ع).
پرسیدند: صدای حیوانات چه چیزی را بیان می دارد؟
حضرت فرمودند: خروس می گوید: اذکُرُ الله یا غافِلین؛ خدا را یاد کنید ای غافلین؛ اسب می گوید: اللّهُم انصُر عِبادَکَ المُومِنین عَلی عِبادِک الکافِرین؛ خداوندا یاری ده بندگان مومن خود را بر بندگان کافرت؛ وزغ می گوید: سُبحانَ رَبّی المَعبُود المُسَّبحِ فِی لُجَجِ البِحار؛ پاک است  پروردگارم و مستحق پرستیدن است و تنزیه می کنند او را در میان دریاها.
پس آن علما که سه نفر بودند، دو نفرشان بلند شدند و شهادتین را بر زبان جاری ساختند و مسلمان گردیدند و عالم سوم آنان ایستاد و گفت: یا علی؛ آنچه از نور اسلام در دل رفیقان من افتاد در دل من نیز افتاده است ولیکن یک مسئله ی دیگر مانده است که چون از آن پرسش نیز جوابم را بگویی بی شک مسلمان می گردم.
حضرت فرمودند: بپرس.
پس آن مرد سوالاتی در باب جزئیات ماجرای اصحاب کهف بدین نحو پرسید؛
تاج پادشاهی که در زمان اصحاب کهف، حکومت می نمود از چه چیزی ساخته شده بود؟
حضرت فرمودند: نام او دقیانوس بود و تاج او از طلای مشبک بود و هفت رکن داشت و بر هر رکنی مروارید سفیدی نصب کرده بودند که در شب های تار مانند چراغ روشنایی می داد.
یهودی پرسید: نام غلامان این پادشاه چه بود؟
حضرت فرمودند: آن سه غلام که در سمت راست می ایستادند «تملیخا»، «مکسلمینا» و «منشلیا» نام داشتند و آنان که در جانب چپ بودند «مرنوس»، «دیرنوس» و «شاذریوس» نامیده شده بودند.
یهودی پرسید: نام سگ اصحاب کهف چه بود و چه نام داشت؟
حضرت فرمودند: رنگش سیاه و سفید بود و نامش «قطمیر» بود.
پس حضرت امیرالمومینین علی(عَ) فرمودند: ای یهودی؛ آیا این پاسخ ها موافق و برابر بود با آنچه در تورات شما آمده است؟
یهودی عرض کرد: به راستی که یک حرف زیاد و کم ننمودی و من شهادت می دهم به وحدانیت خدا ورسالت محمد (ص).


پی نوشت ها:
1- قصص الانبیاء راوندی: 255.
2- عرائس المجالس: 413.
*حیوةالقلوب (تاریخ پیامبران)، ج 2، 1271- 1273.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1739
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

حجت الاسلام محمدمهدی خوانساری با اشاره به اهمیت صله رحم و دلجویی از خویشاوندان، گفت: صله رحم، به معنای محبت، رسیدگی نسبت به خویشان و دوستان و دید و بازدید با آنهاست؛ در فقه اسلامی، ارحام و خویشان نسبی از حقوق بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند و به آن‌ها توجه زیادی شده، مثلاً در مواردی که انسان حقوق مالی (نذر، صدقه، زکات و...) به عهده دارد، اگر میان بستگان وی افراد نیازمندی وجود داشته باشند، باید آن‌ها را بر دیگران مقدم بدارد. بنابراین صله رحم تنها در دید و بازدید خلاصه نمی‌شود، بلکه باید این دید و باز دید همراه با محبت و صمیمیت باشد و برخی از علما، کمک مالی به ارحام (در صورت نیاز) را جزء صله ارحام می‌دانند.
استادمدرسه علمیه ثقلین تهران تصریح کرد: چنان‌چه بعضی از اقوام به هر دلیلی قطع رابطه کنند، باز هم جدا شدن و قطع ارتباط با آنها جایز نیست. حضرت علی(ع) می فرماید «صلوا ارحامکم و ان قطعوکم»؛ با ارحام ارتباط داشته باشید،هرچند آنها از شما بریده باشند.
وی ادامه داد: با اینکه صله ارحام در اسلام اهمیت ویژه‌ای دارد، ولی جای گفت‌وگو نیست که انجام هر فریضه‌ای مشروط به این است که مسائل مهم‌تر از آن از بین نرود، موضوع صله‌رحم نیز از این قانون، مستثنا نیست. هرگاه ارتباط و رفت و آمد با کسانی که در مسیر زندگی خود مقررات مذهبی را رعایت نمی‌کنند، سبب شود که آنان در وضع زندگی خود تجدیدنظر کرده و کم کم به اصول و موازین مذهبی پایبند شوند و یا لااقل این رفت و آمد اثر سوئی در روحیه خود انسان و وضع خانواده او نگذارد، در این صورت رعایت پیوند خویشاوندی لازم است و باید این فریضه الهی را انجام داد. ولی اگر بر عکس به جای اینکه انسان در روحیه آن‌ها اثر گذارد، معاشرت با آنان سبب شود که انسان تحت تأثیر افکار و روحیات فاسد و زندگی آلوده آنان قرار گیرد، در این صورت چون سعادت او در خطر است، ناچار باید این فریضه را به خاطر یک امر مهم به طور موقّت ترک گوید.
حجت الاسلام خوانساری، در پایان با ابراز تأسف از آلوده شدن فضای میهمانی ها و دید و بازدیدها به گناهان کبیره ای همچون غیبت، افزود: آیا کسی از ما حاضر است در دید و بازدیدهای عید، به جای میوه و شیرینی ها، گوشت برادر مرده به میهمانانش تعارف کند؟؛ ببینید این عبارت چه قدر مشمئزکننده بوده و تصور آن چه قدر حال آدم را می تواند بد کند؟ آیا جز این است که وقتی ما در همین دید و بازدیدهای عید غیبت می کنیم، در واقع گوشت برادر مرده را تناول می کنیم؟. بنابراین یکی از مهم ترین لغزش‌گاه هایی که می تواند روز ما را نامبارک و بهار قلب هایمان را به خزان مبدل کند، زبان است. این است که در قرآن حکیم خطاب می شود «ویل لکل همزه لمزه؛ وای بر هر غیبت کننده عیب جویی.» و لذا امیدواریم مردم عزیز ما به این نکته حتما توجه داشته باشند و از هرگونه گناهی که ثواب صله رحم را به عقاب تبدیل می کند، پرهیز نمایند.

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1864
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

امام محمد باقر(ع) فرمودند: صله رحم، اعمال را پاك مى‏‌كند، دارايي‌ها را فزونى مى‏‌بخشد، بلا را بر مى‏‌گرداند، كار حسابرسى [در قيامت] را آسان مى‏‌كند، و مرگ را به تأخير مى‌اندازد.


متن حدیث:

امام باقر(ع):
صِلَةُ الأرحامِ تُزَكِّي الأعمالَ و تُنْمِي الأموالَ، و تَدفَعُ البَلوى، و تُيَسِّرُ الحِسابَ و تُنسِئُ في الأجَلِ.


پی نوشت:
«اصول كافى، جلد2، صفحه150»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1760
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394
به گزارش مشرق، سید عزت الله ضرغامی قرار بود با ما درباره فضای مجازی سخن بگوید. وقتی وارد اتاق او شدیم او در حال گرفتن اطلاعاتی در این مورد بود. اما وقتی مصاحبه تمام شد به مزاح گفت؛ تیتر بزنید؛ به جای فضای مجازی. این یعنی ما رندی کرده بودیم و او را به مباحث سیاسی و رسانه ملی کشاندیم. او هم که خوش سخن است و خوب رشته کلام را به دست می‌گیرد با ما به راحتی سخن گفت تا مصاحبه‌ای که می‌خوانید مصاحبه ای جذاب و دوست‌داشتنی شده باشد؛ مصاحبه‌ای با مهندس ضرغامی.
 
 
 
گویا بعد از 10 سال سخت و پرفشار روزهای آرام‌تری دارید...
 
کار از نظر حجمی‌ زیاد فرقی نکرده، اما استرس آن کمتر شده است.
 
در دوره ریاست بر صدا‌و‌سیما، از چه ساعتی کار خود را شروع می‌کردید؟
 
در آن دوره، وقتی به خانه می‌رفتم، باز هم در حال انجام کار بودم و حتی پرکارتر می‌شدم؛ چراکه وقت بیشتری برای مانیتور کردن برنامه‌های پربیننده شب داشتم. اغلب اوقات، از منزل با شبکه‌های مختلف تماس می‌گرفتم و مدیریت می‌کردم. در صدا‌و‌سیمای جمهوری اسلامی، علاوه بر برنامه‌ریزی، ارزیابی و ساماندهی کار، باید کار مدیریت شود؛ یعنی شما ناچارید وقتی در منزل حضور دارید، برنامه‌های مهم را از کنداکتوری که با یکدیگر تداخل می‌یابد و با چند برنامه پربیننده همپوشانی پیدا می‌کند و موجب دشواری‌هایی برای مخاطب می‌شود، رصد کنید و تذکرات لازم را بدهید.

علاوه بر این باید محتوای برنامه‌ها را نیز بررسی کنید. به‌عنوان مثال زمانی‌ که یک برنامه گفت‌وگوی زنده خوب در حال پخش بود، من تماس می‌گرفتم و می‌گفتم برنامه بعدی را لغو یا نیم‌ساعت به این برنامه اضافه کنید. البته به‌طور موردی از این اتفاقات پیش می‌آمد. رئیس سازمان صدا‌و‌سیما قطعا با مسائل زیادی درگیر است. به همین دلیل، من در روزهای تعطیل هم در سیما شیفت مقرر کرده بودم که هر جمعه، یکی از مدیران در سازمان حضور داشته باشد و با تلفن مشخص مستقر می‌شد. هر پیشنهادی که داشتیم،

به «مدیر کشیک» می‌دادیم و او هماهنگی‌های لازم را انجام می‌داد. بنابراین در کار صدا‌و‌سیما باتوجه به اینکه باید به‌طور 24ساعته مدیریت کنید، حتی در منزل هم باید این کار را انجام دهید. اگر مشخصا و به لحاظ ساعات کار می‌پرسید که تفاوتی با گذشته ندارد و حتی وقتی در منزل هستم، برخی کارها و پروژه‌هایی را که برعهده دارم، انجام می‌دهم اما قاعدتا استرس کارهایی که در مسئولیت فعلی انجام می‌دهم نسبت به زمانی که در سازمان بودم کمتر است؛ در آنجا باید به‌طور لحظه‌ای مساله حل می‌کردم اما حالا دیگر لازم نیست که مساله حل کنم. این رخدادی است که کمک بسیاری به من می‌کند و خانواده‌ام آرامش بیشتری دارند.

البته در همین برهه هم به‌واسطه محبت و اصرار دوستان، اگر چیزی ببینم یا نکته‌ای به ذهنم برسد که احساس کنم تکلیف است با مدیران شبکه‌ها تماس می‌گیرم و مطلبی را به آنها می‌گویم؛ آنها هم ضمن تشکر اقدام می‌کنند.
 
شما از مدیران آقای لاریجانی بودید و آقای سرافراز از مدیران شما بود. این رابطه چگونه بود؛ چه نسبتی میان این دو رابطه می‌بینید؟
 
مهم‌ترین مسئولیت من که مرتبط با سازمان است، معاونت سینمایی ارشاد بود. شاید یکی از دلایلی که انتخاب را برای رهبر‌معظم انقلاب سهل کرد، سابقه من در حوزه سینمایی کشور بود که ایشان قضاوت روشنی در‌خصوص آن مدیریت داشتند.
آن مسئولیت و سابقه مربوط به دوره آقای میرسلیم می‌شد. زمانی که آقای لاریجانی به وزارت ارشاد رفتند، من به دلیل سابقه دوستی که با ایشان داشتم، به این وزارتخانه رفتم؛ در واقع ما با هم وارد وزارت ارشاد شدیم. شاید از تغییر شکل اتاق آقای خاتمی - وزیر پیشین ارشاد - که بسیار تاریک بود و پرده‌های ضخیمی ‌داشت، شروع کردیم تا آوردن یک ویدئو به اتاق آقای لاریجانی؛ در حالی‌که در آن زمان، بسیاری از افراد با ویدئو آشنا نبودند. من طرز کار ویدئو را به آقای لاریجانی گفتم و یک نوار گذاشتیم و ایشان قسمتی از یک فیلم را تماشا کرد. ما از اینجا همکاری‌مان را شروع کردیم و بسیاری از امور ارشاد در اختیار من بود.

برای مثال وقتی قرار بود حکمی ‌برای من صادر شود، ایشان به من می‌گفت که شما خودتان حکم را تنظیم کنید. خاطرم هست یک بار آقای امین‌زاده که معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بود، خدمت ایشان آمد و گلایه کرد که آقا! تکلیف ما را روشن کنید و به ما بگویید که اگر این فردی که به این مسئولیت انتخاب کرده‌اید، اختیارات وزیر را دارد ما به حرف‌هایش گوش کنیم؟ یا با خودتان جلسه بگذاریم و حرف‌هایمان را مطرح کنیم. آقای لاریجانی هم جواب لازم را به ایشان داد. البته بعدها مسئولیت معاونت استان‌ها و مجلس را گرفتم. در آن زمان مجلس می‌توانست از لحاظ اعتبارات دستگاه‌ها مهمتر از الان باشد. یادم می‌آید که در سال اول شرایط به‌گونه‌ای بود که تسهیلات فراوانی برای وزارت ارشاد فراهم شد. در آن زمان آقای نوبخت که نماینده مجلس بودند، تبصره‌ای تحت‌عنوان تبصره 55 برای بخش فرهنگ با کمک ما طراحی کردند و در قانون بودجه آوردند.

براین اساس، ما توانستیم اعتباراتی را از بخش‌های مختلف بگیریم. وقتی آقای لاریجانی از وزارت ارشاد رفت، آقای میرسلیم از من خواست معاونت سینمایی را بپذیرم. در آن زمان، تیم 10 ساله آقای بهشتی و آقای انوار که دوره مدیریت طولانی داشتند و مدیریت آنها در دوره آقای لاریجانی ادامه یافته بود به تازگی از وزارت ارشاد رفته بودند. آقای انوار، آقای مسجدجامعی و آقای خوشرو در سه مسئولیت سینمایی، فرهنگی و هنری فعالیت می‌کردند که در دوره آقای لاریجانی تغییر نکردند، اما آقای میرسلیم تیم معاونان وزارت ارشاد را تغییر دادند.
در دوره آقای میرسلیم، معاونت‌های تولیدی که بار اصلی را بر دوش می‌کشیدند تغییر کردند. معاونت‌های دیگر ستادی بودند. البته آقای لاریجانی، آقای ابطحی را که معاون بین‌الملل بود، تغییر داده و آقای علی جنتی را به این سمت منصوب کرده بود. در دوره آقای میرسلیم، آقای فریدزاده در وزارت ارشاد حضور داشت که انسان بسیار خوبی بود اما با بچه‌های مذهبی درگیر شد و دیگر نمی‌توانست ادامه دهد.

ایشان هم زمانی‌که برایش مشکل ایجاد شد، به من اصرار کرد و من هم پذیرفتم؛ البته در دوره این مسئولیت، خدا خیلی به من کمک کرد. من خیلی دوست دارم که در یک فضای بسیار حرفه‌ای کارهایی را که در آن دوره انجام شده، بازگو کنم؛ چراکه افرادی مانند آقای جیرانی معتقدند که جشنواره 75، قوی‌ترین جشنواره‌ای بود که در تاریخ جشنواره فیلم فجر برگزار شده است. یا چندی قبل دیدم خبرگزاری فارس گزارشی منتشر کرده بود که در سال 74، رکورد تعداد فیلم‌ها در جشنواره فیلم‌فجر شکسته شد. در مباحث ارزشی نیز با ما همکاری خوبی صورت گرفت؛ هم از نظر ظاهر و هم از نظر باطن فیلم‌ها. حضرت آقا هم محبت کردند و با وجود اینکه در دوره معاونت سینمایی هرگز خدمت ایشان نرسیده بودم، در دیدار با مسئولان وزارت ارشاد، اولین جمله‌ای که خطاب به آقای میرسلیم فرمودند این بود که برخی کارهای خوب شما باعث دلگرمی‌ ما شده است؛ من‌ جمله انتخاب معاون سینمایی. ایشان چند جمله دیگر هم بیان کردند و من متوجه شدم که حضرت‌آقا چقدر دقیق، مسائلی را که در حوزه سینما وجود دارد، دنبال می‌کنند. بنابراین سابقه من برای انتخاب رئیس سازمان به آن دوره بازمی‌گردد. اما بعد از دوم‌خرداد 76 که ما از وزارت ارشاد رفتیم، من در صدا‌و‌سیما دعوت به همکاری نشدم.

شاید یک علت این اتفاق، فضای بسیار سنگینی بود که حاکم شده بود و آقای لاریجانی و همکارانشان این موضوع را درک می‌کردند. بنابراین من با اصرار آقای شمخانی به وزارت دفاع رفتم؛ به هیچ‌وجه نه خودم قبول داشتم و نه خانواده‌ام قبول داشتند. من با اصرار آقای شمخانی به وزارت دفاع رفتم و برای پذیرش آن مسئولیت، چهار بار با من صحبت کردند. زمانی ‌که آقای شمخانی این مسئولیت را برای من قطعی کرد، برای جریان اصلاحات بسیار سخت و گران آمد.

حتی من شنیدم که آقای بهزاد نبوی به وزارت دفاع رفت، با آقای شمخانی برخورد کرد و گفت که دولت اصلاحات، یکپارچه و یکدست است؛ شما می‌دانید چه کسی را به اینجا می‌آورید؟ من به آقای شمخانی گفتم که اگر به شما فشار می‌آورند، من اصراری ندارم در این مسئولیت بمانم اما ایشان در آن قصه، مردانگی خوبی از خود نشان داد؛ هر چه که بود، تصمیم گرفته بود و محکم ایستاد. البته من مشکلی با آقای خاتمی نداشتم؛ همواره به ایشان احترام می‌گذاشتم و ایشان هم به‌طور لسانی و هم عملی به من لطف داشتند. وقتی من معاون پارلمانی شدم، آقای موسوی‌لاری از شدت عصبانیت اعلام کرد که فلانی را از لیست معاونان پارلمانی حذف کنید؛ بنابراین به مدت شش‌ماه من را به جلسات معاونان پارلمانی که برای هماهنگی با مجلس تشکیل می‌شد، دعوت نمی‌کردند. حتی در لیستی که از طریق تلکس می‌فرستادند و معاونان پارلمانی را دعوت می‌کردند، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح حذف شده بود. دوستانی هستند که وقتی از قدرت کنار می‌روند، ادعای فراجناحی بودن دارند و به جریان اصولگرا خرده می‌گیرند اما وقتی به قدرت می‌رسند چنین رفتارهایی را بروز می‌دهند. برای من مهم نبود که در این جلسات شرکت کنم؛ چراکه در مجلس، از همه آنها فعال‌تر بودم و خودشان هم این را می‌دانستند.

 روزی یادداشتی برای آقای خاتمی نوشتم که هنوز هم آن را نگه داشته‌ام. من به ایشان گفتم که ما کارمان را انجام می‌دهیم اما معاون شما، چنین اقدام کودکانه‌ای کرده که با مشی شما همخوانی ندارد. وقتی آقای خاتمی این یادداشت را خواند، ناراحت شد و با آقای موسوی‌لاری برخورد تندی کرد و آنها از هفته بعد من را دعوت کردند. من چند دقیقه دیرتر به جلسه رسیدم و دوستانی که در جلسه بودند، صلوات فرستادند! بعد از اینکه من نشستم، آقای موسوی‌لاری گفت که ما خیلی تبریک می‌گوییم و مشتاق بودیم که در این جلسات، خدمت آقای ضرغامی ‌برسیم؛ من هم گفتم ما بیشتر از شما! (خنده) اجازه دهید نکته‌ای درباره آقای شمخانی عرض کنم؛ آقای شمخانی یک نیروی ارزشی اصیل است و وارد جناح‌بندی‌ها نشده است اما علاقه خاصی به جریان‌های اصلاح‌طلب دارد.

گاهی اوقات این علاقه خاص ایشان، فرصتی شده که بتواند در تغییر جریانات، فرصت خدمت پیدا کند. ما در آن چهار سالی که همکاری می‌کردیم، بنده عملا یک مشاور فعال سیاسی - عقیدتی برای ایشان بودم. البته آن دوره چهارساله، مجموعه خاطراتی دارد که شاید یکی از مهم‌ترین آنها جریان استیضاح مهاجرانی در مجلس بود.

احمدی‌نژاد در ماجرای مصلحی به انحراف کشیده شد/ رهبر انقلاب در جلسه با دولت روحانی فرمودند انصاف را رعایت کنید/ از دفتر رهبری برای تأخیر در مصاحبه رییس جمهور اختیار تام به من دادند/ درباره نامزدی خودم در ریاست جمهوری شایعاتی شنیدم

دولت به وزرا فشار آورده بود که باید همگی به مجلس بروید و فعال باشید و از وزیر ارشاد دفاع کنید. ادامه جلسه استیضاح به بعدازظهر موکول شد و حساسیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد. وقتی در صحن علنی بودم آقای شمخانی با من تماس گرفت و گفت که فشار زیادی روی من است. حتی آقای ابطحی به من فشار می‌آورد که شما وزیر کابینه هستید و حتما باید بروید. من به او گفتم شما به‌عنوان سردار سپاه با این همه عقبه انقلابی و حزب‌اللهی نباید موید این فضای فرهنگی و سیاسی باشید. گفتم که من کاری به مهاجرانی ندارم اما شما فقط خودت نیستی و بچه‌های رزمنده را نمایندگی می‌کنی. بعد از مقداری توضیح، آقای شمخانی قبول کرد و گفت من فقط بیایم و در مجلس حضور پیدا کنم تا از میزان فشارها روی من کم بشود؛ از یکی از درب‌های مجلس وارد بشوم، چند دقیقه‌ای در راهروها با برخی افراد صحبت کنم و از درب دیگر مجلس را ترک کنم.

گفتم کار پسندیده‌ای است. البته شاید هم خودم این پیشنهاد را به آقای شمخانی دادم. حتی یک شوخی هم با این ایشان کردم و وضعیت ایشان و حضور در مجلس را با فرد دارای عذر شرعی و مسجد مقایسه کردم که از یک در بیایید و از یک در خارج شوید! آقای شمخانی آمد و با چند نفر از نمایندگان خوزستان صحبت کرد و بعد هم از مجلس رفت.
 
چه شد که آقای شمخانی نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شد؟
 
ایشان در دور دوم اصلاحات، احساس تکلیف کردند و صادقانه نامزد شدند.
 
در آن زمان برخی می‌گفتند که نامزدی آقای شمخانی یکی از برنامه‌های اصلاح‌طلبان برای ایجاد تفرق و تشتت در آرای اصولگرایان است. آیا چنین چیزی واقعیت داشت؟
 
نه؛ به هیچ وجه این‌طور نبود. اصلا آقای شمخانی چنین روحیه‌ای ندارد و واقعا فکر می‌کرد که رئیس‌جمهور می‌شود. آقای شمخانی روحیه شجاعانه‌ خاصی دارد که بارزترین نمونه این روحیه، ماجرای انتخاب من بود. آقای شمخانی واقعا به‌طور جدی نامزد انتخابات شد اما به هیچ‌وجه حریف نبود. او یک نیروی نظامی بود؛ حتی بعدا به دلیل تخریب‌ها، زمانی‌که در یک گفت‌وگوی تلویزیونی می‌خواست به اصلاح‌طلبان جواب بدهد، لباس نظامی پوشید. وقتی این کار را انجام داد من گفتم که آقای شمخانی قید همه چیز را زده و فقط می‌خواهد جواب بدهد.

 اتفاقا من توصیه می‌کنم که آن گفت‌وگوی تلویزیونی آقای شمخانی را بخوانید؛ چراکه نقد خوبی نسبت به جریان اصلاح‌طلب است. مضمون آن سخنرانی این بود که ما با شما مشکلی نداریم و دوست و همکار هستیم؛ حالا که آمده‌ایم و کاندیدا شده‌ایم، شما باید ما را این‌گونه تخریب کنید؟! اما آقای شمخانی حتی در خوزستان هم رای خوبی نیاورد و رای‌اش نسبت به نفر اول، کمتر بود. بعد از چهار سال، آقای لاریجانی اصرار زیادی کردند که من به صدا‌و‌سیما بروم؛ چراکه اصلاح‌طلبان مجلس ششم را در اختیار گرفته بودند. اما من نرفتم؛ خود آقای لاریجانی هم به خاطر دارند که من نمی‌رفتم. حتی ایشان چندین بار تماس گرفتند و صحبت کردند اما من واقعا نمی‌خواستم بروم؛ یعنی انگیزه‌ای نداشتم. خاطرم هست که یک‌بار همراه با خانواده حوالی میدان هفت‌تیر بودیم و من در حال رانندگی بودم.

آقای لاریجانی با من تماس گرفت و من در حالی‌که رانندگی می‌کردم، با ایشان صحبت کردم. آقای لاریجانی باز هم اصرار کرد که من به صدا‌و‌سیما بروم و با ایشان همکاری کنم اما من قبول نمی‌کردم. خانم بنده گفت که فلانی اگر احساس می‌کنی که نیاز است، چرا این‌طور رفتار می‌کنی؟! باید قبول کنی! بعدها آقای لاریجانی جمله‌ای گفتند با این مضمون که آقا فرموده‌اند چرا فلانی به صدا‌و‌سیما نمی‌آید؟ یا چرا او را به صدا‌و‌سیما دعوت نمی‌کنید؟ وقتی ایشان این صحبت‌ها را از حضرت آقا نقل کردند، من بدون اینکه چک کنم، گفتم که اگر احساس می‌کنید که نگاه حضرت آقا این است که من بیایم و کمک کنم، الساعه می‌آیم؛ بدین ترتیب به معاونت پارلمانی و استان‌های صدا‌و‌سیما رفتم. مجلس ششم، مجلس بسیار سختی بود اما من رابطه خوبی با اداره‌کنندگان مجلس داشتم؛ از رئیس مجلس گرفته تا بدنه اصلاح‌طلبان. هنوز هم اگر از روسای این جریان بپرسید، این مساله را تایید می‌کنند؛ یعنی سعی کردم فضای رفاقتی فراهم کنم. انصافا حمایت‌ها و پشتیبانی‌هایی که آقای کروبی از ما و صدا‌و‌سیما می‌کرد و همچین رفاقتی که با ما برقرار کرد، قابل‌توجه بود.

حتی زمانی‌که می‌خواستند بودجه‌های صدا‌و‌سیما را کاهش دهند، آقای کروبی جلسه خصوصی ‌گذاشت، با اصلاح‌طلبان برخورد کرد و از ما و از بودجه صدا‌و‌سیما دفاع ‌کرد. روزی یکی از نمایندگان حرف تندی زد ولی آقای کروبی گفت که این حرف، غلط است و صدا‌و‌سیما باید همین‌گونه عمل کند. دو، سه نفر به نشانه اعتراض از جای خود بلند شدند اما آقای کروبی در برابر آنها ایستاد و حتی گفت که بینی و بین‌الله، وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم که قانونا حق با صدا‌و‌سیماست. این صحبت‌ها موجب فریاد اعتراض چند نفر شد و جلسه به هم خورد؛ البته آبستراکسیون رسمی نشد اما صحن متشنج شد و حتی عده‌ای صحن علنی را ترک کردند. آقای کروبی این‌گونه از صدا‌و‌سیما حمایت می‌کردند و من در مباحث مجلس بعد ندیدم که کسی مثل آقای کروبی از صدا‌و‌سیما حمایت عملی و زبانی کند؛ البته صدا‌و‌سیما در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مدیریت خاص خود را داشت و آنطور که لازم بود، عمل می‌کرد. می‌خواهم عرض کنم که برخورد آقای کروبی با صدا‌و‌سیما برخورد خوبی بود و من این رفاقت را تا دوران فتنه ادامه دادم. من بارها در خصوص جلساتی که با آقای کروبی داشتم، صحبت کرده‌ام و معتقدم که آقای کروبی فریب خورد.

البته شاید «فریب»، عبارت رسایی نباشد اما آقای کروبی واقعا چاره‌ای نداشت جز اینکه دنباله‌رو آقای موسوی بشود. موسوی فضایی ایجاد کرده بود که حتی آقای خاتمی را که خودش را لیدر جریان اصلاحات می‌دانست، به‌دنبال خود کشاند. من ‌تردید ندارم رفتارهایی که موسوی در پیش گرفت و فضای تندی که ایجاد کرد، هرگز موردنظر آقای خاتمی نبود اما خاتمی دیگر نتوانست خودش را نگه دارد و استقلال خود را حفظ کند؛ این نظر شخصی من است. بدین ترتیب، آقای خاتمی را دنباله‌رو موسوی شد؛ موسوی رفت و او را هم به‌دنبال خود کشید و برد.

ما در مجلس ششم از رئیس تا بدنه نمایندگان و اعضای کمیسیون‌ها ارتباطات خوبی داشتیم؛ اگر با افرادی مثل خانم راکعی یا اصلاح‌طلبانی مثل آقای تابش که هنوز هم در مجلس هستند، صحبت کنید، برای شما خواهند گفت که در آن زمان چه رابطه‌ای بود.
 
آقای پورنجاتی چطور؟
 
به نظر من، شخصیت آقای پورنجاتی را باید مستقلا بررسی کرد. پورنجاتی یک اصلاح‌طلب اصیل نیست؛ پورنجاتی یک شخصیت اطلاعاتی بود که با آقای ری‌شهری کار می‌کرد. زمانی‌که ما در وزارت ارشاد بودیم، در بازدیدی که به همراه آقای لاریجانی از سازمان حج و زیارت داشتیم، جلسه‌ای با آقای ری‌شهری برگزار کردیم. این جلسه بین آقای ری‌شهری، آقای لاریجانی، بنده و آقای پورنجاتی بود.

این نخستین برخورد من با آقای پورنجاتی بود و فکر می‌کنم آقای لاریجانی هم اولین جلسه‌ای بود که ایشان را شناخت. برداشت من به‌عنوان فردی که به آقای لاریجانی نزدیک بودم، این بود که در آن جلسه آقای لاریجانی از آقای پورنجاتی خوشش آمد و مدتی بعد از ایشان دعوت کرد که به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد بیاید. آقای پورنجاتی هم پذیرفت، معاون مطبوعاتی شد و همکاری خود با آقای لاریجانی را آغاز کرد. وقتی آقای لاریجانی به سازمان صداوسیما رفتند، ایشان هم معاون سیما، قائم‌مقام رئیس در امور سیما و یکی از افراد نزدیک به آقای لاریجانی شد.

بنابراین، آقای پورنجاتی هرگز یک فرد اصلا‌ح‌طلب نبود،نمی‌دانم اما به نظرم خوب است که مرکزی در کشور باشد که فرآیند دگردیسی کسانی را که یک‌شبه تغییر موضع می‌دهند، بررسی و تحلیل کند. ما هم در فتنه چنین افرادی را داشتیم و هم قبل از فتنه، نمونه‌هایی داشتیم که فردی از اصولگرایی تند، به اصلاح‌طلبی تند تغییر گرایش داد. این مسائل قابل بررسی است و نتایج خوبی از درون آنها بیرون می‌آید؛ می‌توان از این طریق مسائل سیاسی کشور را آسیب‌شناسی کرد. بنابراین، طبیعی بود که وقتی آقای پورنجاتی دگردیسی پیدا کرد، تندتر از سایر اصلاح‌طلبان علیه اصولگرایان به میدان بیاید. از این‌رو، من نمی‌توانم روی نگاه آقای پورنجاتی به‌عنوان یک نگاه اصیل حساب باز کنم و از اصلاح‌طلبان اصیل صحبت می‌کنم. مثلا آقای مجید انصاری در مجلس ششم ضمن اینکه خط‌و‌ربط و موضع خود را حفظ می‌کرد و انتقادات خودش را داشت، در جاهایی که احساس می‌کرد یک بحث حق و قانونی در میان است، در مقابل تندروی‌های مشارکت می‌ایستاد. بد نیست در اینجا خاطره‌ای نقل کنم. در آن دوره، جریانی بر‌خلاف قانون ایجاد شد که رهبری آن با همین آقای پورنجاتی بود و قصد داشتند مبلغ بیست و سه میلیارد تومان بودجه صدا‌و‌سیما را کاهش دهند. البته این کار را هم انجام دادند چراکه اکثریت در اختیار آنها بود.

بنای این کار، در کمیسیون فرهنگی گذاشته شد که ریاست آن برعهده آقای پورنجاتی بود اما شورای نگهبان آن را رد کرد و بودجه صدا‌و‌سیما به وضعیت عادی بازگشت. در یکی از جلسات کمیسیون تلفیق در آن دوره، مرحوم آقای بورقانی حضور پیدا کرده بود. ما با ایشان خیلی رفاقت داشتیم اما آنها قصد داشتند یک کار تشکیلاتی انجام دهند و با حمایت آقای پورنجاتی این کار را انجام می‌دادند؛ حتی می‌آمدند، نامه می‌گرفتند، می‌بردند و کارهای فراوانی انجام دادند. بار نخست که این اقدام پیگیری شد، ما اجازه ندادیم رای بیاورد و فضای کمیسیون را به فضای منطقی بودجه‌ای تغییر دادیم. اما بعد، بار دیگر اینها پیگیری کردند و کاری را که می‌خواستند انجام دادند. من خاطرم هست که در آن دوره مجلس سه‌شیفته کار می‌کرد و بررسی بودجه، به جلسه شب موکول شده بود.

احمدی‌نژاد در ماجرای مصلحی به انحراف کشیده شد/ رهبر انقلاب در جلسه با دولت روحانی فرمودند انصاف را رعایت کنید/ از دفتر رهبری برای تأخیر در مصاحبه رییس جمهور اختیار تام به من دادند/ درباره نامزدی خودم در ریاست جمهوری شایعاتی شنیدم

آقای بورقانی هر قدر تلاش کرده بود که این مساله تصویب شود و این بودجه را حذف کند آقای مجید انصاری به‌عنوان رئیس کمیسیون اجازه نداده و این موضوع رای نیاورده بود. اینها به‌قدری ناراحت شده بودند که وقتی آقای بورقانی به راهرو آمد، در حالی‌که سیگار می‌کشید با ما سلام و علیک کرد و گویی فراموش کرده بود که دعوا بر سر ماست، با الفاظ بد و آنچنانی، خطاب به من می‌گفت که من حالش را می‌گیرم. من فلان و بهمان می‌کنم (کلمات غیربهداشتی). اینها را به من می‌گفت که مثلا من هم بگویم که عجب آدم بدی است. آقای بورقانی واقعا انسان صاف و ساده‌ای بود. مجید انصاری با اینکه یک اصلاح‌طلب اصیل است در مقابل آنها ایستاد اما آقای پورنجاتی یک اصلاح‌طلب اصیل نیست؛ یعنی او باید قاعدتا از آنها بیشتر می‌نواخت و باید بیشتر نشان می‌داد که بگوید ما هستیم. در آن دوره ماجرای تحقیق و تفحص از مجلس ششم هم پیش آمد که خود موضوع مفصلی است.
 
آقای لاریجانی هم در رابطه با این گزارش عبارت کشکی را به کار برده بودند...
 
همه بچه‌های سازمان می‌دانند که من همواره از آقای لاریجانی به‌عنوان سلف صالح یاد می‌کنم. اظهار ارادت من به ایشان، برقرار است و از دستاوردهای ایشان به نیکی یاد می‌کنم. در طول دوره مسئولیت من، گاهی اوقات پیش می‌آمد که آقای محمد هاشمی یا آقای لاریجانی برای من مطلبی می‌نوشتند؛ مثلا نیرویی را توصیه می‌کردند یا فردی را که به آنها مراجعه کرده بود، به من معرفی می‌کردند. من بدون هیچ ‌تردیدی، زیر نامه‌شان می‌نوشتم که عین دستورات یا اوامر آقای محمد هاشمی یا آقای لاریجانی انجام شود. بچه‌های سازمان هم این مساله را می‌دانستند. اینکه من می‌گویم اصلا مهم نیست اما گاهی در جمهوری اسلامی به قدری می‌بینیم که خلافش رویه شده، برای‌مان عجیب به نظر می‌رسد. این نکته بسیار مهمی ‌است که مسئولیت‌ها در جمهوری اسلامی، دو امدادی است. اصلا فرض کنیم که جریان‌های سیاسی در بیرون از این چارچوب، همدیگر را بر سر یک مسئولیت بکشند اما وقتی یک مدیر کار را به جایی رساند، چوب را به مدیر بعدی می‌رساند و او هم می‌دود تا چوب را به مدیر بعدی برساند. اصلا مگر غیر از این است؟! نکته‌ای هم در خصوص زمانی‌که در معاونت سینمایی وزارت ارشاد بودم، بگویم. تیمی که وزارت‌ارشاد آمده بود در حق آقای انوار بی‌محبتی کردند و علیه ایشان پرونده‌سازی شد؛ در حالی‌که آقای انوار فرد بسیار پاکی است و من ایشان را قبول دارم. خود آقای انوار می‌دانست که تنها حامی‌اش در وزارت ارشاد برای پیگیری کارش و دفاع از ایشان، بنده بودم که به جای ایشان به معاونت سینمایی ارشاد منصوب شده بودم. روزی که من به این سمت منصوب شدم، تعریف مفصلی از این آقایان کردم.

سینمایی‌ها هم می‌دانند و این مساله به‌عنوان یک کد مطرح است؛ شاید اولین کد «کلید» همانجا باشد. من گفتم که اتاق من سه کلید دارد؛ یک کلید به آقای انوار می‌دهیم، یک کلید به آقای فریدزاده و یک کلید هم دست من است. اعلام کردم که این اتاق متعلق به آنهاست و هر وقت خواستند کلید در اختیارشان است و می‌توانند وارد اتاق شوند؛ این مساله برای سینماگران جذابیت زیادی داشت. دیگر کسی جرات نداشت که بیاید و راجع به مدیر سابق، حرف‌های بی‌ربط بزند؛ مگر اینکه بحث کارشناسی کند. البته وقتی به دوم خرداد رسیدیم و من از معاونت سینمایی ارشاد رفتم، مرحوم آقای سیف‌الله داد که انسان بسیار خوبی بود، نمی‌توانست مثل من عمل کند؛ یعنی اجازه نمی‌دادند عمل کند. ایشان بعد از یک مدت طولانی به من زنگ زد. البته معمولا رسم بر این است که وقتی مدیر جدید می‌آید، جلسه‌ای با مدیر پیشین تشکیل می‌دهد و از او بپرسد که کار در چه مرحله‌ای است؛ این به معنای آن نیست که بگوییم طرف نمی‌داند و ما را دعوت می‌کند. باید از مسائل مربوط به داخل اتاقش به او بگویید تا اقداماتی که انجام داده‌اید؛ مبادا سوءتفاهمی ‌ایجاد شود.

 آقای سیف‌الله داد با من تماس گرفت و اظهار محبت کرد و گفت که آقای ضرغامی‌ من می‌خواهم شما برای ناهار به دفتر من بیایید و گعده‌ای داشته باشیم. من به ایشان گفتم که ناهار برای شما دردسر می‌شود؛ من صبح زود برای صبحانه به دفتر شما می‌آیم تا راحت‌تر باشید. ما با هم قرار گذاشتیم که من برای صبحانه به دفتر ایشان بروم. دو ساعت بعد، منشی ایشان زنگ زد و گفت که آقای داد گفته‌اند آن جلسه را لغو کنیم و ان‌شاءالله در فرصت دیگری در خدمت شما باشیم. برای من بسیار روشن بود که جریان تندرویی که در وزارت ارشاد حضور داشت، حتی تحمل یک صبحانه خوردن آقای داد با من را ندارد و فکر می‌کند که اگر من حرف بزنم، آقای داد به‌گونه دیگری عمل خواهد کرد. این مساله بسیار روشن است و نیازی به تحلیل ندارد. حتی من می‌دانستم که چه کسانی به او گفته‌اند که با فلانی جلسه نگذار.
زمانی که جریان دوم‌خرداد تشکیل شد، غیر از خود آقای خاتمی، افراد تندروی بسیاری زمام امور را در دست گرفتند؛ چراکه من با آقای خاتمی ارتباط داشتم و با هم تماس می‌گرفتیم. من راجع به مسائل سینمایی، دو بار به ایشان نامه نوشتم، موارد جدی را به ایشان گفتم و آقای خاتمی هم واقعا همراهی کردند، ناراحت شدند و تذکر دادند؛ به هر حال، آقای خاتمی یک روحانی معتقد بودند. گاهی برخی افراد می‌گویند روحانی متدین! من نمی‌دانم این دیگر چه صیغه‌ای است؟! (خنده) ما پای منبر روحانیون بزرگ شده‌ایم.
 
برخی افراد خیلی دم از ولایت می‌زنند و نمونه‌های آن در ماجرای فتنه بسیار زیاد بود. حتی در آن دوره خانواده‌ام به من می‌گفتند برو به فلانی بگو ما که داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم و این شما بودید که برای ما ولایت فقیه آوردید و امام را به ما معرفی کردید. حالا ما گناه کرده‌ایم آن خط را می‌رویم یا شما یادتان رفته است؟ شما در مقابل چیزهایی ایستاده‌اید که ما از شما یاد گرفته‌ایم. آقای داد شخصا انسان بسیار خوبی بود اما برخلاف همه ادعاهایی که می‌کنند، اجازه ندادند حتی یک جلسه بگذارد. تحقیق و تفحص مجلس ششم، راجع به عملکرد سازمان بود اما من فکر می‌کنم ریشه تحقیق و تفحص این بود که یک روز آقای لاریجانی به کمیسیون فرهنگی رفت و درباره مسائل فرهنگی توضیح داد.

 یکی از نمایندگان - که اگر اشتباه نکنم آقای افخمی ‌بود - از ایشان پرسید که شما چقدر درآمد دارید؟ آقای لاریجانی گفتند که 15 میلیارد درآمد داریم. آقای کردان در آن جلسه گفتند که نه! 12 میلیارد درآمد داریم. همین اختلاف سه میلیاردی که میان رئیس و معاون پیش آمد، باعث شد که جرقه تحقیق و تفحص زده شود؛ اصلا عده‌ای علاقه‌مند شدند که بدانند درآمد صدا‌و‌سیما 12 میلیارد است یا 15 میلیارد. آنها شروع به سوال کردند و احساس‌شان این بود که ارقام با یکدیگر نمی‌خواند. البته در این 10 سال که آقای تقدس‌نژاد معاون اداری و مالی ما بودند، همه ایشان را به دقت‌نظر در قانون می‌شناختند و قبول داشتند. از این نظر از لفظ پاکدست استفاده نمی‌کنم که همه مدیران ما پاکدست هستند.

انصافا آقای تقدس‌نژاد یک انسان بوروکرات متدین و متخصص است که حاضر نیست یک ریال بی‌حساب و کتاب جابه‌جا کند. ایشان با اینکه درآمدهای ما را به 800 میلیارد رساند، اما تمام این درآمدها ریال به ریال به خزانه واریز می‌شد. حتی یکی، دو سال که درآمد بیشتری کسب کردیم، بازهم هزینه نکردیم و به خزانه واریز کردیم تا اینکه بتوانیم مجوز بگیریم. مدیران قدیمی‌دستگاه اقتصادی کشور با ایشان همکار بودند و حضور ایشان بسیار به ما کمک کرد. در آن دوره همه چیز روشن بود و با اینکه 800 میلیارد درآمد داشتیم اما یک ریال به جای دیگری نرفت. شاید در آن دوره، اطلاعاتی که آقایان نداشتند باعث می‌شد که این وضعیت پدید بیاید. در دوره‌ای که تحقیق و تفحص آغاز شد، حرکت مفصلی علیه سازمان شکل گرفت که ما باید اقدامات بسیاری در مجلس انجام می‌دادیم. من اجازه می‌خواهم که از کنار این مساله عبور کنم؛ چراکه در آن دوره مرحوم آقای کردان از طرف آقای لاریجانی ماموریت پیدا کرد که این مساله را پیگیری کند. مدیریت اصلی کار تحقیق‌و‌تفحص برعهده آقای کردان بود اما از لحاظ هماهنگی‌های کلی، همکاری با مجلس و... بنده فعال بودم.

متاسفانه نمایندگان مجلس ششم در آن دوره گزارش بسیار بدی ارائه کردند و در آن زمان، رقم 500 میلیارد را مطرح و آن را در صحن قرائت کردند. در روزی که آقای سازگارنژاد نماینده وقت شیراز این گزارش را در صحن قرائت می‌کرد، من در ردیف اول نشسته بودم و از ابتدا تا انتهای قرائت گزارش، لبخندی بر لبم بود. حتی چند نفر آمدند و به من تذکر دادند که شما که با خنده به قرائت‌کننده گزارش نگاه می‌کنید، عده‌ای بدشان آمده و ممکن است به شما تعرض فیزیکی کنند؛ کمی جدی‌تر باشید؛ من هم در پاسخ گفتم که جز خنده چیزی به صورتم نمی‌آید. آقای لاریجانی از اصطلاحات خاصی استفاده می‌کند و استفاده از عبارت «کشکی» هم یکی از این عبارات بود. خاطرم هست در همان ایام زمانی‌که ما برای جشنواره رادیو به زیباکنار رفته بودیم، آقای خجسته معاون رادیو در کنار من نشسته بود و آقای لاریجانی هم در حال سخنرانی بود؛ این مراسم به‌طور زنده در حال پخش بود. در بخشی از سخنرانی آقای لاریجانی به این گزارش اشاره شد و ایشان گفت که ما زحمت می‌کشیم اما آنها یک گزارش کشکی تنظیم می‌کنند؛ همه خندیدند.

 من به آقای خجسته گفتم که این کلمه کشکی، وارد ادبیات سیاسی می‌شود و همه درباره آن صحبت می‌کنند. آقای خجسته انکار کرد و گفت شما چرا اینقدر حساس هستید؟ گفتم من که حساس نیستم و همیشه حرف‌هایم را می‌زنم اما اینکه گفتند گزارش مجلس کشکی است، بالا می‌گیرد؛ این‌طور هم شد و این کلمه خیلی مجلس را اذیت کرد. شاید رفتار آقای لاریجانی درست بود؛ چراکه برخورد آنها با صدا‌و‌سیما واقعا سیاسی بود و من این جمله آقای لاریجانی را نقد نمی‌کنم. منظور آقای احمدی‌نژاد از خس و خاشاک هم 13 میلیون نفری که به آقای موسوی رای دادند، نبود؛ قطعا نبود. منظور آقای احمدی‌نژاد معدود افرادی بود که شعارهای ساختارشکنانه داده و به اموال عمومی آسیب وارد کرده بودند؛ من بعدها به آقای احمدی‌نژاد گفتم که شما باید ببینید که در چه فضایی این حرف را می‌زنید؟ به ایشان گفتم اگر در آن شرایط می‌گفتی که من دست این 13 میلیون نفر را می‌فشارم، با کمک هم کشور را می‌سازیم و همه کسانی که به من رای داده‌اند برای سلامتی آن 13 میلیون نفر صلوات بفرستند، فتنه در آن ابعاد اتفاق نمی‌افتاد. انسان باید به کانتکس و بستری که در فضای سیاسی ایجاد شده، نگاه کند. اگر کلمه‌ای را استفاده کنید که حتی منظورتان هم آن برداشتی نباشد که برخی افراد و جریانات کرده‌اند، شما را به یک مسیر دیگر می‌برد.
 
شما در دوره تحصن هم در مجلس حضور داشتید؟
 
بله، تحصن یک اقدام عملی علیه نظام، ولایت و رهبری محسوب می‌شد و اینها جمع شدند و قسم خوردند. من در ردیف جلو نشسته بودم و آقای موهبتی معاون پارلمانی فعلی وزارت بهداشت و از معاونین فعال پارلمانی در آن دوره در کنار من نشسته بود.
 
در آن دوره ما سه معاون پارلمانی بودیم که بسیار فعال بودیم و امکانات فراوانی برای دستگاه‌های‌مان گرفتیم. شهید صیاد شیرازی، سرلشکر فیروزآبادی و برخی افراد دیگر، فرمایشات بسیار خوبی داشتند. زمانی‌که برنامه پنج‌ساله به مجلس آمد، 50 تغییر در آن ایجاد کردیم که مبنای پول برای نیروهای مسلح شد. شاید فقط یکی از نمونه‌های آن برای بسیج بود که در قانون برنامه گنجاندیم و مبنای خیلی از اعتباراتی شد که بعدها بسیج مستمرا به‌طور قانونی دریافت می‌کرد. ما در آن دوره بسیار فعال و موفق بودیم؛ آقای کاتب معاون پارلمانی بنیاد جانبازان که اکنون خودش نماینده مجلس است، آقای موهبتی و بنده. با هم شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم هر کدام از ما رئیس‌جمهور شد، یکی از همین جمع را به‌عنوان معاون پارلمانی انتخاب کند. اخیرا آقای موهبتی را دیدم و از او پرسیدم هنوز عهدمان را یادت هست؟ گفت عهد ما یک‌طرفه است؛ اگر من رئیس‌جمهور شدم، بدان که خط سیاسی کشور به کلی تغییر کرده و شما باید فرار کنید و بروید؛ همین‌قدر که شما را به زندان نمی‌فرستیم، باید خدا را شکر کنید (خنده).
 
آقای موهبتی به من گفت که فلانی! حواست باشد که خیلی چهره‌ات حالت خنده به خودش نگیرد که بهانه به دست اینها بدهی؛ چراکه آنها چهره‌های‌شان بسیار عصبی بود و ابروان‌شان را درهم کشیده بودند. جالب اینجا بود که از همه جدی‌تر، آقای پورنجاتی بود و جلوتر از بقیه، برای نظام خط و نشان می‌کشید! شما در دستگاه اطلاعاتی بودید، در بیت رهبری بودید و با ارتباطاتی که داشتید و اعتمادی که به‌ شما کردند، جایگاه‌ها و مسئولیت‌هایی داشتید.
 
در قصه فتنه وقتی ما به برخی از آقایان می‌گفتیم که بیایید و صحبت کنید و با بهانه‌های آنها مواجه می‌شدیم، می‌گفتیم شما که همه چیزتان را از نظام دارید. شما دنیایی فکر می‌کنید، وگرنه تکلیف نظام روشن است؛ یک خداست، یک رسول خداست، یک امامت است، یک ولایت‌فقیه است و یک رهبری، مگر شکی در این دارید؟! شما که همه چیزتان را از ولایت و رهبری دارید، چرا حسابگری می‌کنید که چه زمانی و چگونه حرف بزنیم؟ متاسفانه آقای پورنجاتی یکی از این افراد بود. به نظر من، چنین کاری بر اثر نادانی و تندروی بود. البته بخشی از اصلاح‌طلبان با اینها همراهی و همکاری نکردند و بخش دیگری هم که بودند، بعدها این حرکت را نقد کردند، در واقع این حرکت، حرکت کور بیخودی بود که بگویند ما مجلس را تعطیل می‌کنیم تا نظام به فلان حرف ما توجه کند. من فکر می‌کنم ضربه‌هایی که تندروها به اصلاح‌طلبان زدند، دیگران نزدند. شاید بتوانیم این مساله را در خصوص جناح مقابل اصلاح‌طلبان هم بگوییم - و حتی در مورد همه بگوییم - اما در خصوص اصلاح‌طلبان این مساله بسیار واضح و روشن است.
 
حضرت آقا بعد از انتخابات دوم خرداد، تعابیر خاصی در رابطه با جریان اصلاحات داشتند و حتی اتفاقی را که رخ داد، حماسه نامیدند. اگر از اصلاحات به درستی استفاده می‌شد و به نفع کشور مورد استفاده قرار می‌گرفت، حتما کشور رشد می‌کرد اما تندروها و کسانی که در رده‌های بالاتر مسئولیت دارند، در این داستان مقصر بودند. قرار بر این نیست که وقتی فردی رئیس‌جمهور می‌شود، از تندروها تبعیت کند. این مساله را بارها حتی به‌صورت مکتوب نیز به آقای روحانی گفته‌ام؛ چراکه با ایشان نزدیک، رفیق و راحت هستیم و حرف‌هایی که دو نفر راحت با هم می‌زنند، با هم رد و بدل می‌کنیم. من از روز اول مسئولیت آقای روحانی، صراحتا به ایشان گفتم که آمدن شما می‌تواند فرصتی باشد که کارهای جدیدی در کشور انجام شود و این فرصت، به‌‌سرعت از دست می‌رود. زمانی‌که انسان در مسئولیت قرار دارد، متوجه این مساله نیست اما بهتر است شما از این فرصت استفاده کنید و اجازه ندهید برخی تندروها شما را به مسیر دیگری بکشانند.
 
ما با چنین سابقه‌ای به صدا‌و‌سیما برگشتیم. در دوره چهار ساله‌ای که من در معاونت بودم عملکرد مشخصی داشتم و انتخاب حضرت آقا هم براساس سوابق گذشته بود. من احساس می‌کنم که ما کارهای تازه‌ای در معاونت سینمایی انجام دادیم؛ چراکه من شخصا همواره به سینما علاقه‌مند بودم. قبل از انقلاب ما تلویزیون نداشتیم، اما همه فیلم‌های سینمایی را در سینما می‌دیدیم و من همه فیلم‌های سینمایی را می‌شناختم. در دوره اصلاحات اکثر فیلم‌های سینمایی را می‌دیدم و الان هم فیلم‌های سینمایی را می‌بینم. درباره بسیاری از این فیلم‌ها حرف دارم؛ حتی گاهی اوقات به یک کارگردانی زنگ می‌زنم و از او تشکر می‌کنم در حالی‌که او اصلا فکر نمی‌کند که من فیلم او را دیده باشم. نسبت به فضای سینمای داخلی و خارجی، فیلم‌های مهم سینمای داخلی و خارجی و همچنین جریان‌های سینمایی داخلی و خارجی اطلاع داشتم و باتوجه به اینکه حضرت آقا در این حوزه کارشناس هستند، این سابقه یک عامل مهم برای انتخاب من بود.
 
پس رابطه شما و آقای لاریجانی رابطه بسیار خوبی بود. آیا بین شما و آقای سرافراز نیز چنین رابطه‌ای برقرار بود؟
 
آقای سرافراز از دوستان قدیمی‌ماست و رابطه ما به بیرون از سازمان مربوط می‌شود. ایشان در دوره آقای لاریجانی، معاون برون‌مرزی سازمان بودند. زمانی‌که من به سازمان آمدم، تصمیم گرفتم مدیرانی را که می‌شناختم و می‌دانستم تجربه و شایستگی‌های لازم را دارند، تعویض نکنم اما در عین حال معتقد بودم که باید تحولاتی در حوزه برون‌مرزی انجام ‌گیرد؛ اقداماتی چون راه‌اندازی شبکه‌های پرس تی وی، هیسپان‌تی‌وی، آی فیلم، کوثر و... از جمله اقدامات مهم برون‌مرزی در این دوره بود. در کتاب «راوی صادق» نیز فصلی با موضوع فعالیت‌های معاونت برون‌مرزی تدوین شده است. در طول این ده سال، آقای سرافراز و مدیران حوزه برون‌مرزی، زحمات بسیاری کشیدند و تحولات مورد نظر من را به خوبی انجام دادند. آقای سرافراز از لحاظ کمی و کیفی توانست ماموریت‌های محوله را به خوبی انجام دهد و من کاملا از ایشان رضایت داشتم. در مورد مدیر بعدی، تصمیم‌گیری با رهبری است و مدیران مختلفی که می‌توانند در این مسئولیت قرار بگیرند، جمع‌بندی می‌شود، نقاط قوت و ضعف افراد دریافت شده و نظر کارشناسی خدمت رهبری ارائه می‌شود اما در نهایت این رهبری است که تصمیم می‌گیرد. بنابراین، آقای سرافراز براساس همان مطلبی که من در روزنامه جام‌جم تحت‌عنوان «چرا سرافراز» نوشتم انتخاب شدند؛ ملاک همان است، هنوز هم به آن مسائل اعتقاد دارم و امیدوارم باتوجه به سابقه طولانی که دارند بتوانند در دوره جدید سازمان را نسبت به گذشته ارتقا دهند.
 
شما چه زمانی متوجه شدید که آقای سرافراز به ریاست سازمان انتخاب شده‌اند؟
 
فقط چند روز زودتر.
 
با شما مشورت شد؟
 
از کارشناسان مختلف راجع به افراد سوال می‌شود و من هم مثل بقیه نقاط قوت و ضعف نامزدهای مختلف را ارائه کردم.
 
در دوره‌ای هم که بنده انتخاب شدم، همین‌طور بود، منتها تصمیم نهایی را رهبری می‌گیرند. خاطرم هست که روزی طنزی از آقای مجید صالحی در شبکه نسیم پخش ‌شد که می‌گفت «عزت دیگه وقت رفتنه» من احساس کردم که می‌تواند بهترین عنوان برای روز رفتن من باشد. حتی در بخشی از آن به شاگرد راننده می‌گوید که دست چقدر زیاد شده... (خنده) آن همان زمانی بود که واقعا دست زیاد شده بود و افراد مختلفی از درون و بیرون سازمان مطرح می‌شدند. البته واکنش دوستان بسیار جالب‌تر بود؛ دوستانی که مطرح بودند، پایین نشسته بودند و وقتی گفته می‌شد که دست زیاد شده است، همگی می‌خندیدند. اما واقعا تا آن روز هم هنوز برای من روشن نبود و من نمی‌دانستم که کدام‌یک از دوستان انتخاب می‌شوند اما چند روز قبل از اعلام حکم، از این مساله مطلع شدم. از این‌رو، جلساتی با آقای سرافراز داشتیم؛ ما سه جلسه با هم داشتیم و جلسه سوم ما زمانی بود حکم ایشان از شبکه خبر پخش شد. قبل از آن من با پخش سیما تماس گرفته بودم و گفته بودم که یک عکس خوب از آقای سرافراز انتخاب کنید.خود آقای سرافراز هم آنجا بود که من تذکر می‌دادم. در دوره گذشته که یک عکس زشت از ما نشان دادند. البته من و آقای سرافراز همدیگر را می‌بینیم و در طول هفته، دو، سه جلسه مشترک داریم و اگر نکاتی به ذهنم برسد، به ایشان منتقل می‌کنم. اما در عین حال هیچ دخالتی در امور مربوط به مدیریت ندارم و خصوصا در رابطه با انتصابات، هیچ پیشنهادی نداده‌ام؛ یک مدیر می‌تواند و اختیار دارد که نیروهای خود را انتخاب کند.
 
شما با سه رئیس‌جمهور کار کرده‌اید و در جلسات سه کابینه شرکت کرده‌اید. با کدام‌یک راحت‌تر بودید؟ البته طبعا بیشترین دوره‌ای که با مدیریت شما همزمان بود، دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد بود و با آقای خاتمی و آقای روحانی کمتر کار کردید.
 
من ده سال و نیم در این مسئولیت حضور داشتم که دو سال و نیم آن مربوط به ریاست‌جمهوری آقای روحانی و آقای خاتمی است. فکر می‌کنم تنها کسی که سه رئیس‌جمهور پشت سر هم را تجربه کرده، من هستم. من جوان‌ترین عضو کابینه آقای خاتمی بودم اما در دوره آقای احمدی‌نژاد، آقای بذرپاش این رکورد را شکست.
 
من با این سه رئیس‌جمهور کار کردم؛ معتقدم که صدا‌و‌سیما در جمهوری اسلامی جایگاهی پیدا کرده که لنگر تعادل نظام شده و کشور را در ریل درست راهبردی نظام قرار می‌دهد؛ اگر راهبردهای اصلی نظام و انقلاب که از سوی رهبری تعیین می‌شود، در جایی به خطر بیفتد، این صدا‌و‌سیماست که آن را روی ریل خود نگه می‌دارد. از این‌رو، صدا‌و‌سیما بر‌اساس سیاست‌های رهبری رابطه قوا را تنظیم می‌کنند. گاهی اوقات، برخی از سران قوا احساس می‌کنند که صدا‌و‌سیما مطلبی را خلاف نظر آنها مطرح می‌کند. می‌گویند که صدا‌و‌سیما چه کاره است که به آنها تعریض می‌کند؟ ما در رسانه ملی رئیس‌جمهور را به همان اندازه‌ای که در قانون اساسی بیان شده، مورد توجه قرار می‌دهیم؛ اتفاقا این مقام بسیار هم بالاست. اما اگر میان رئیس قوه‌مجریه و رئیس قوه‌مقننه اختلاف پیش آمد، این ما هستیم که تنظیم می‌کنیم.صدا‌و‌سیما نقش مهمی ‌در رگلاژ و تنظیم رابطه میان قوا براساس سیاست‌های ابلاغی رهبری در جامعه دارد و می‌تواند بدگویی یک قوه نسبت به قوه دیگر را تنظیم کند یا اصلا آن را پخش نکند. اگر یک رئیس قوه خواست بیشتر از حدش استفاده کند، این صدا‌و‌سیماست که می‌تواند آن را تنظیم کند. در دولت آقای احمدی‌نژاد ما خدمات دولت را پوشش می‌دادیم و البته انتقاداتی هم نسبت به عملکرد دولت داشتیم.

خوب است گروهی بیایند و درباره نقدهای صدا‌و‌سیما بر دولت آقای احمدی‌نژاد تحقیق کنند و ببینند آن نقدها بیشتر است یا نقدی که در دوره من نسبت به آقای روحانی انجام شد. حتما در آن دوره بیشتر است، تیزتر است و موارد بسیار زیاد است. در دوره چهارم سفرهای استانی آقای احمدی‌نژاد، این احساس در صدا‌و‌سیما ایجاد شد که ممکن است این سفرها کارکرد انتخاباتی داشته باشد بنابراین سیاست دیگری درباره اخبار آن سفرها در پیش گرفتیم. دیگر سفری انجام نشد. این یک حرف جدی است که من علیه آقای احمدی‌نژاد می‌زنم ما با افراد کاری نداریم؛ ما با رهبری و نظام کار داریم. در رابطه با این موضوعات هم از رهبری سوال نمی‌کردیم؛ من همیشه معتقد به اجتهاد رسانه‌ای بوده‌ام و معتقدم در رسانه ملی، مدیر باید چارچوب‌ها را بشناسد و اجتهاد کند. گاهی اوقات جز رئیس صدا‌و‌سیما هیچ‌کس شرعی بودن یا نبودن یک اقدام را نمی‌داند.وقتی در مسابقات والیبال جهانی بازی ایران با کشورهای بزرگ پخش می‌شد،تشخیص می‌دادیم برخی از نکات نظارتی را مورد اغماض قرار دهیم چون اصل بازی برای مردم خیلی مهم بود.
 
اما در مورد بازی آمریکا و آرژانتین که بازی خیلی مهمی‌بود و نتیجه آن تکلیف صعود ما را مشخص می‌کرد،چنین اغماضی را نمی‌توانستم انجام دهم و حجت شرعی برای پخش نامناسب تماشاگران نداشتم. ما شبکه HD را راه‌اندازی کردیم که مسابقات ورزشی را با کیفیت بهتر ببینند. یک‌بار شبکه سه در حال پخش یکی از مسابقات ورزشی بود و من این مسابقه را تماشا می‌کردم. در ذهن خودم، این مساله را تجزیه و تحلیل کردم و وظیفه شرعی خودم را در نظر گرفتم. بدین ترتیب، اعلام کردم که شبکه سه آن مسابقه را پخش کند اما شبکه HD، پخش این مسابقه را قطع کند. وقتی مردم مشاهده کردند که پخش این مسابقه از شبکه HD قطع شد، شبکه سه را تماشا کردند. کسی نمی‌دانست که دقیقا چه بود اما من دیدم که تصاویر در حال پخش، تصاویر نامانوسی در جمهوری اسلامی ایران است و برای پخش آنها در شبکه HD با رزولوشن و کیفیت بالا مجوز ندارم؛ یعنی بین خودم و خدای خودم، مجوزی نمی‌دیدم و به همین دلیل، جلوی آن را گرفتم. در حوزه سیاست نیز همین‌طور است. مقام معظم رهبری چارچوب‌ها را برای ما مشخص کرده‌اند اما در نهایت این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم.

این نکته را می‌توانید به حوادث دوران فتنه و دلخوری‌های آقای سید‌حسن خمینی و نامه ایشان هم تعمیم بدهید. من برخلاف میل باطنی‌ام و با وجود علاقه‌ای که به ایشان داشتم و دارم، آن پاسخ روشن را دادم؛ چراکه در تاریخ ثبت می‌شد و این رفاقتی نبود که ما بگوییم کوتاه می‌آییم. من طی این ده سال از هیچ ارگان، نشریه و رسانه‌ای شکایت نکردم. حتی روز اول که آمدم شکایت‌های زیادی مانده بود و من اعلام کردم که همه شکایت‌ها را پس بگیرند. حتی آقای محمدرضا خاتمی و برخی افراد دیگر تماس گرفتند و تشکر کردند. تصمیم ما بر این بود که تا روز آخر از کسی شکایت نکنیم؛ با وجود بی‌مهری‌ها، کم‌لطفی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها از کسی شکایت نکردیم. حتی گاهی اوقات، مطالب خلاف واقع می‌نوشتند و ما به ‌آنها جوابیه‌ای می‌دادیم تا منتشر کنند اما این کار را انجام نمی‌دادند. مهم نیست که ما بگوییم چه کار کرده‌ایم. من در مقدمه کتاب راوی صادق نوشته‌ام که نقش صدا‌و‌سیما در اداره کشور بی‌بدیل است. آقای روحانی در روزهای اول، اشتباهی مرتکب شده بود و می‌گفت که شما چه کاره‌اید؟ حکم شما را رهبری می‌دهند و شما زیر نظر شورای نظارت هستید و هر چه آنها می‌گویند باید گوش کنید. ما گفتیم که قانون تغییر کرده است و گویا شما بی‌خبر هستید. بر فرض هر چه شورای نظارت بگوید ما گوش بدهیم؛ آیا می‌توانیم از هم‌اکنون به بعد، هرچه شورای نظارت می‌گوید انجام دهیم؟ آیا این مساله شدنی است؟ شورای نظارت، شش نفر از سه دستگاه هستند. کافی است که آن چهار نفر بخواهند از لحاظ سیاسی با آقای روحانی برخورد کنند.


احمدی‌نژاد در ماجرای مصلحی به انحراف کشیده شد/ رهبر انقلاب در جلسه با دولت روحانی فرمودند انصاف را رعایت کنید/ از دفتر رهبری برای تأخیر در مصاحبه رییس جمهور اختیار تام به من دادند/ درباره نامزدی خودم در ریاست جمهوری شایعاتی شنیدم
 
آقای مهندس! اگر ممکن است درباره ماجرای تاخیر در مصاحبه رئیس‌جمهور توضیح دهید.
 
من قبل از گفت‌وگوی زنده رئیس‌جمهور گفتم که درست است که ما باید مجری را تعیین کنیم اما هر کسی را که بگویید، می‌پذیریم. نه شما اعلام کنید و نه شما به او بگویید؛ به ما بگویید که ما او را توجیه کنیم که چه کار بکند و چه کار نکند. سری اول، آن سه نفر را آوردند و گفت‌و‌گوی بسیار بدی شد. حتی آن سه نفر آمدند، مصاحبه کردند و اعلام کردند که دیگر به چنین برنامه‌ای نخواهند رفت. بار دوم من در جلسه هیات دولت، به‌طور خصوصی از آقای روحانی پرسیدم چه کسی مدنظر شماست؟ بگویید تا او را بخواهیم و با او صحبت کنیم. گفت که مهم نیست اما برخی از بچه‌ها روی برخی افراد نظر دارند، گفتم؛ چه کسانی؟ گفت؛ فلانی و فلانی. گفتم برویم و با آنها صحبت کنیم. اتفاقا یک روز یکی از اینها - آقای روحانی‌نژاد - را صدا کردم تا با او صحبت کنیم. به او گفتم؛ ایشان رئیس‌جمهور است و احترام دارد. ایشان تا آن دوره خبرنگار بود؛ در حالی‌که مجری گفت‌وگوی زنده تلویزیونی با رئیس‌جمهور یک جایگاهی دارد. اینها مسائلی است که باید گفته شود. باید احترام بگذاری، در میان صحبت رئیس‌جمهور وارد نشوی و شأن رئیس‌جمهور را حفظ کنی. حتی برای این کار، کلاسی برای مجری برنامه تشکیل دادیم. اینها خیال می‌کردند که وقتی ما یک مجری برای این برنامه در نظر می‌گیریم، به او می‌گوییم که برو، بزن! اما بعدها متوجه شدند و الان هر کسی را معرفی کنید، قبول می‌کنند.

ما که در این حوزه حرفه‌ای، جایگاه رئیس‌جمهور را می‌دانیم. آن شب با وجود هماهنگی‌هایی که انجام شده بود، ناگهان به ما اعلام کردند که نیم‌ساعت قبل از آغاز گفت‌وگو، خانم پوریامین از مجریان زن صدا‌و‌سیما را صدا کرده‌اند تا مجری گفت‌وگو با رئیس‌جمهور باشد. من گفتم که قرار نبود ایشان برود و ما با فرد دیگری بسته‌ایم؛ این‌طور نمی‌شود. صدا‌و‌سیما مستقل است، رئیس دارد و اوست که در این باره تصمیم می‌گیرد؛ البته رئیس‌جمهور هم محترم است. این مساله را منتقل کردیم اما آنها جدی نگرفتند. برنامه سر زمان مقرر آغاز شد و آمدند و در حالی‌که همه‌چیز آماده بود، این برنامه پخش نشد. عده‌ای زنگ زدند و پیگیری یا سفارش کردند اما من گفتم که اتفاقا اینجا از جمله مواردی است که حرمت رسانه ملی و ماموریتی که دارد، نباید مخدوش شود.

انتخاب مجری به عهده صداوسیماست و اگر فرد خاصی مدنظر شماست، بگویید که با شما همکاری کنیم؛ اما اینکه فرد خاصی را ببرید، ایزوله کنید و با او حرف بزنید، به نفع شما نیست. آنها فکر کردند که ما شوخی می‌کنیم و مسئولان دفتر رئیس‌جمهور چندین بار تماس گرفتند. من با هیچ‌کدام از آنها صحبت نکردم؛ حتتی آقای صادق، آقای فریدون و آقای آشنا. شاید فقط آقای نهاوندیان خیلی اصرار کرد و من به ایشان گفتم که با شما هیچ بحثی ندارم؛ اگر این خانم بیرون برود، برنامه پخش می‌شود. آقای روحانی هم که دیده بود این‌طور است، ناراحت شده بود. حتی با دفتر رهبری تماس گرفته بودند و دو بار با آقای حجازی صحبت کرده بودند. آقای حجازی هم حرفی که به من زد این بود که آیا چنین صحبتی پیش آمده است؟ شما مستقل هستید، قانون دارید و هر برداشتی که خودتان دارید، انجام دهید. منظور من همان اجتهاد رسانه‌ای است. برخی تصورشان بر این است که صدا‌و‌سیما نشسته است و به او می‌گویند که فلان کار را بکن و فلان کار را نکن، در حالی‌که هرگز این‌طور نیست. من به‌خاطر ندارم که در طول این ده‌سال و نیم در‌خصوص سیاست‌ها و اقدامات اصلی گفته باشند که باید این کار را انجام بدهی یا ندهی.

البته ممکن است در خصوص سیاست‌های کلی صحبت کنیم و در راستای مصالح ملی به جمع‌بندی برسیم اما هرگز این‌گونه نبوده که بخواهند به‌طور موردی بحث کنند. آقای حجازی به من گفتند استدلال آقای رئیس‌جمهور این بوده اما شما خودتان بررسی کنید و اقدام مناسب را انجام بدهید. گفتم حالا که رئیس‌جمهور با دفتر رهبری صحبت کرده و کار مقداری به تاخیر افتاده است، روشن شده کاری می‌خواهد انجام شود که از نظر ما خلاف قانون است و با کسب نظر شورای نظارت مشکل حل می‌شد. اصلا در دوره فتنه، تمام بحث ما این بود که کار خلاف قانون صورت نگیرد. برای مثال در انتخابات سال گذشته، ما 14 کاندیدای احتمالی از جمله آقای روحانی را دعوت کردیم و جلسه‌ای تشکیل دادیم؛ البته بحث‌های مطرح‌شده در جلسه محرمانه بود و هنوز نوار آن جلسه در اختیار بنده است. یکی از اهداف بنده در آن جلسه این بود که به آنها بگویم اوضاع چگونه است، شما باید چنین فیلمی ‌بسازید و کارهای خود را از هم‌اکنون شروع کنید؛ یعنی یک کمک و محبتی به همه آنها کردیم. نکته مهم‌تر این بود که بار دیگر قانون را با آنها مرور کنیم؛ چون انتخابات 88 را دیده بودیم، می‌خواستیم به آنها بگوییم که این بار مراقب باشید و قانون را رعایت کنید. جالب اینجا بود که با همه اینها مصاحبه کردیم و «قالوا بلی» را از همه آنها گرفتیم.
 
آقای مهندس اگر ممکن است درباره مساله شورای نظارت هم توضیحاتی بفرمایید.
 
من بعدا دیدم که ما اعلام کنیم نظری که رئیس‌جمهور دارد از شورای نظارت سوال می‌کنیم و برخی روزنامه‌های همراه دولت اعلام کردند که رئیس‌جمهور یک ساعت معطل شده است و بعد گفتند باید شورای نظارت نظر بدهد. ما گفتیم این همان شورای نظارت است که رئیس‌جمهور معرفی می‌کند و او حاکم بر شماست. ما در مسائل مربوط به شورای نظارت، از این جهت استفتا نمی‌کنیم؛ در عین حال مشورت می‌کنیم و جلسات مشورتی خوبی با شورای نظارت داریم و شاید بهترین دوران شورای نظارت، همین دورانی باشد که ما با اینها داشته‌ایم. البته خودشان می‌دانند و بهتر است از خودشان سوال کنید. ما هیچ‌گاه نمی‌گوییم که این کار را بکنیم یا نه و اصلا چنین وظیفه‌ای نداریم اما من عمدا به این دلیل که رئیس‌جمهور گفت که شما زیرنظر شورای نظارت هستید، نظر شورای نظارت را جویا شدم اما آنها اعلام کردند که رئیس‌جمهور نمی‌تواند مجری برنامه تلویزیونی را تعیین کند. اما گاهی اوقات برخی افراد و جریان‌ها به قدری بی‌منطق هستند که اگر انتهای نظر صریحی که بیان می‌شود، توصیه‌ای باشد، روزنامه‌های‌شان آن را برجسته می‌کنند؛ شما حرف شورای نظارت را گوش کنید، حرف رئیس‌جمهور هم همین است. امروز صدا‌و‌سیما چنین جایگاهی دارد و این جایگاه باید حفظ شود؛ نباید صدا‌و‌سیما تضعیف شود و همه باید اراده کنند که استقلال صدا‌و‌سیما حفظ شود.
 
آقای ضرغامی! شما بعد از چند سال هنوز ماجرای وساطت‌تان در خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد را بازگو نکرده‌اید.
 
من با سه دولت آقایان خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی کار کرده‌ام و در عین حال نگاه‌های خاص خود را داشته‌ام، می‌توانم شهادت بدهم در جلسه هیات دولت، اگر خبر خاصی نباشد و فردی نخواهد جلسه هیات دولت را با خبری منحرف کند و به حاشیه بکشاند، واقعا تلاش اصلی بر این است که مسائل، مشکلات و گرفتاری‌های مردم حل شود؛ چراکه دولت نمی‌تواند کار دیگری انجام بدهد. برای مثال، فیلم توزیع سبد کالا را به برخی اعضای هیات دولت دادم؛ سیاستی که باعث شد خود دولت عذرخواهی کند. حتی من در جلسه هیات دولت گفتم که آقای روحانی! بدانید که توزیع مساله بسیار مهمی ‌است. وقتی شما یک کالای محدودی را میان مردم توزیع می‌کنید، نتیجه‌اش همین می‌شود. آیا این کرامت و حرمت مردم است؟ آقای روحانی هم این مساله را تایید کرد. البته در دوره آقای احمدی‌نژاد حجم این کارهای اجرایی و اقدامات بیشتر بود. علت این مساله این است که آقای احمدی‌نژاد یک فرد پرکار در حوزه اجرایی بود. دائما بالای سرکار حضور داشت و هنگامی‌که به وزیر مربوطه اطلاعات کارشناسی می‌داد، وزیر احساس می‌کرد که اطلاعات کارشناسی ایشان بیشتر از اوست. خاطرم هست در دولت آقای خاتمی قیمت برق بدون هماهنگی با دولت زیاد شد. آقای خاتمی به قدری عصبانی شد که تا آن موقع ایشان را این قدر عصبانی ندیده بودم.

حتی تعابیر تندی به کار بردند و گفتند که این کار غلط را چه کسی انجام داده؟ آقای خاتمی همچنین خطاب به وزیران گفت که «همین کارها را انجام می‌دهید و رهبری به من تذکر می‌دهند و من نمی‌توانم جواب بدهم؛ از این کارها نکنید.» من در دولت احمدی‌نژاد خیلی با دولت درگیر بودم. اگر بخواهید مقایسه کنید، بیشترین حجم اختلافات من با دولت، در دوره احمدی‌نژاد بود، بعد دوره آقای روحانی و کمتر از همه دوره آقای خاتمی؛ یعنی چالش‌های ما با آقای خاتمی بسیار کمتر بود. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که در سال آخر دولت دهم، گاهی اوقات که من با آقای احمدی‌نژاد بحث می‌کردم به ایشان می‌گفتم که این نظر کارشناسی من است که اگر همه چیز به شکل طبیعی جلو برود، شما و آقایان دیگر، سال آینده در دولت نخواهید بود اما من قرار است که فعلا باشم. کاری کنید که من بتوانم از این دولت دفاع کنم و یک نفر باشد که کارهای خوب شما را بازگو کند. من بارها در دولت آقای روحانی صحبت کردم و سعی کردم بدون اینکه حساسیت‌برانگیز باشد، تجربه‌های خوب را به دولت جدید منتقل کنم. مگر بحث ما بر سر افراد است؟ برخی از آقایان صرفا به دلیل اینکه این اقدام از اقدامات دولت قبل است، برخورد تند می‌کردند. سفر استانی، سفر استانی است؛ حالا چون نمی‌خواستند اسمش را ببرند، می‌گفتند سفرهای پایش و پویش. در نهایت هم مشخص نشد که سفرهای پایش و پویش چگونه به سفرهای استانی تبدیل شد. بعد از مدتی خودشان متوجه شدند که این، آن کلمه نیست و دوباره از کلمه سفرهای استانی استفاده می‌کنند.

من نمی‌خواهم به دوستانم در دولت جدید تعریض کنم اما این رفتار به یک ضد ارزش تبدیل می‌شود. عده‌ای نباید اجازه دهند که چنین اقدامی‌ صورت گیرد. حضرت آقا در ملاقاتی که در دوره جدید با دولت داشتند، بر همین مساله تاکید کردند؛ فرمودند که انصاف را رعایت کنید و از کارهای خوبی که انجام گرفته دفاع کنید. ایشان همچنین تذکراتی دادند و گفتند که فرقی نمی‌کند کارهای خوب مملکت توسط چه کسی انجام شده است؛ این موضوع بحث بسیار مهمی‌ در انقلاب اسلامی است که باید مورد بررسی قرار گیرد اما ما این مسائل را فراموش کرده‌ایم. اصلا پایه و اساس نگاه دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، همین است. گاهی انسان جرأت نمی‌کند از کارهای خوب یک فرد تعریف کند و فورا او را به حاشیه می‌برند. وقتی شما به مراسم ختم پدر یا مادر یکی از شخصیت‌های قبلی می‌روید، خبرنگارها شما را احاطه می‌کنند و می‌پرسند که ماجرا چیست؟ آیا قرار است همکاری سیاسی کنید؟ آقای محسنی‌اژه‌ای، آقای کرباسچی را محاکمه می‌کرد اما در جلسات خصوصی و عروسی نزدیکان ایشان هم شرکت می‌کرد؛ این درست است. من و آقای روحانی در جلسه هیات دولت، اختلافات رو‌در‌رو داشتیم و با هم بحث‌های چالشی می‌کردیم؛ یعنی من حرفم را می‌زدم و ایشان هم نظرش را بیان می‌کرد، اما در بسیاری از موارد وقتی من نظر کارشناسی دادم و برخی بحث‌های دولت را نقد کردم، آقای روحانی همراهی کردند. بعد از صحبت من می‌گفتند که این مطالب درست است، یا اینکه به وزرای مربوطه تذکر می‌دادند. دولت‌ها در جمهوری اسلامی به‌دنبال این هستند که مردم را راه بیندازند اما هرگاه در هیات دولت خصوصا در دوره آقای احمدی‌نژاد فردی خبری را می‌گفت، جلسه به حاشیه کشیده می‌شد.

روانشناسی سیاسی آقای احمدی‌نژاد این‌گونه بود که ایشان بسیار پرانرژی وارد جلسه دولت می‌شد، می‌خندید، با همه سلام و احوالپرسی می‌کرد، به‌سرعت می‌آمد و کسی متوجه نمی‌شد که احمدی‌نژاد از در پایین آمده و در جلسه هیات دولت نشسته است. در بین جلسه، آقای میرتاج‌الدینی خبری از مجلس می‌گفت که مثلا فلان نماینده فلان حرف را زده است. آقای احمدی‌نژاد در پاسخ می‌گفت کاری نداشته باشید؛ ما کار خودمان را انجام می‌دهیم. چند دقیقه بعد یکی از وزرا می‌گفت که فلان فرد در سایت شخصی‌اش فلان مطلب را علیه دولت نوشته است. آقای احمدی‌نژاد باز هم می‌گفت که ول کنید؛ چه کار کنیم؟! بعد از اینکه چند‌نفر اخباری از این دست نقل می‌کردند، آقای احمدی‌نژاد ناراحت می‌شد، بحث اصلی فراموش می‌شد، شروع به جواب دادن به این صحبت‌ها می‌کرد. این رفتارها، یک مدیر اجرایی را شکل می‌دهد و من مطمئن هستم که این مساله در‌خصوص آقای روحانی هم وجود دارد. هر کسی بگوید که این موضوع درباره من صدق نمی‌کند، حرف بی‌مبنایی می‌زند. بنابراین، رسانه‌ها، مسئولان قوا و مسئولان دستگاه‌ها باید متوجه باشند که حرفی که می‌زنند و اظهارنظری که می‌کنند به چه اندازه، جنبه ارشادی دارد و فرد را متوجه مشکلش می‌کند، سازنده است یا جنبه تخریبی دارد و باعث می‌شود فرد روحیه خود را برای کار کردن از دست بدهد.

آقای احمدی‌نژاد هر جایی که به رهنمودهای رهبری، دلسوزی‌های رهبری و ارزش واقعی حمایت رهبری از کارهای خوب دولت پی برد و عمل کرد، توانست کمک‌های شایانی به کشور بکند و موفق، پیروز و آبرومند بود. اما هر‌جا که - دانسته یا ندانسته - از این مسیر فاصله گرفت، دچار انحراف شد و ضربه‌های سنگینی خورد. در ماجرای عزل آقای مصلحی، آقای احمدی‌نژاد تصمیم گرفت وزیر اطلاعات را تغییر دهد و رهبری با وجود اینکه هیچ‌گاه در عزل و نصب‌ها دخالت نمی‌کنند، وارد ماجرا شدند و دستور دادند که به دلیل حساسیت وزارت اطلاعات، وزیر تغییر نکند. آقای احمدی‌نژاد باید این دستور را روی چشمش می‌گذاشت و به آن عمل می‌کرد. البته دیگران هم در انتشار این خبر، رفتار خاصی را در پیش گرفتند و او را تحریک کردند.

البته اینها دلیل موجهی نبود. اساسا وقتی رهبری امر و نهی می‌کنند، محبت می‌کنند. وقتی رهبری قابل می‌دانند و اعتنا می‌کنند و می‌گویند این کار را بکن یا نکن، این بزرگ‌ترین افتخار برای یک مسئول است. من با همه وجود به این مسائل معتقدم. برخی می‌گویند چرا فلان تذکر علنی شد؟ بله؛ بسیاری از تذکرات به صورت خصوصی داده می‌شود. آقای رئیس‌جمهور! وقتی رهبری به تو می‌گوید این کار را بکن یا این کار را نکن، افتخار کن؛ چراکه مقام ولایت به تو اعتنا کرده است. آقای احمدی‌نژاد در بزنگاه نتوانست این را متوجه شود؛ از این‌رو عصبانی شد و رفت و خانه‌نشین شد. در واقع، او محبت آقا را درک نکرد اما من یقین داشتم بعد از چند روز برمی‌گردد. چند بار هم به خانه‌اش رفتم و با او صحبت کردم؛ با من درد دل کرد و سبک شد. بعد از مدتی هم خودش در هیات دولت حاضر شد و هیچ ربطی هم به من نداشت؛ همه می‌دانند که اکثریت اعضای دولت آقای احمدی‌نژاد، نیروهای انقلابی، مومن، متعهد و موفق بودند اما متاسفانه گاهی در قبال آنها بی‌محبتی می‌شود و امکان ارائه یک گزارش کار از دوره وزارت خود را در فضای رسانه‌ای کشور ندارند. هرچند احمدی‌نژاد به سرکار بازگشت اما با این کار دولت را دچار حاشیه کرد. ما هم بستنی خریدیم و رسانه‌ها همه مسائل را فراموش کردند و بستنی، محور شد. (خنده) ما ضرباتی از این اقدام احمدی‌نژاد خوردیم که واقعا حیف بود از آن دولتی که آن‌قدر خدمات ارائه کرده بود.
 
گمانه‌زنی‌هایی در رابطه با آینده سیاسی شما وجود دارد و حتی در خبری آمده بود که می‌خواهید نامزد ریاست‌جمهوری شوید و گروهی تحت‌عنوان سوم تیر، از شما حمایت کرده‌اند.
 
من هم این خبر را در سایت‌ها دیدم و تکذیب کردم.
 
از هم‌اکنون گمانه‌زنی‌هایی مبنی‌بر حضور برخی چهره‌های موجود در انتخابات 96 وجود دارد. نام شما نیز به دلیل اینکه یک چهره سیاسی مشهور هستید و روابط عمومی خوبی دارید، در این گمانه‌زنی‌ها مشاهده می‌شود. شما واقعا به چنین چیزی فکر می‌کنید و به‌دنبال آن هستید یا ممکن است در آینده به آن فکر کنید؟
 
یک‌بار از شهید بهشتی درمورد شایعه‌ای سوال کردند. او گفت من هم این شایعه را شنیده‌ام. این پاسخ من به شما هم هست؛ این شایعه سال‌هاست که بر سر زبان‌هاست اما من تا امروز که با شما حرف می‌زنم، هرگز به این موضوع فکر نکرده‌ام و عقیده‌ام بر این است که هر مسئولیتی در هر مقطعی بر دوش انسان گذاشته می‌شود، باید با همه وجود برای انجام بهتر تلاش کند. من هیچ‌گاه جز به مسئولیتی که در هر مقطعی داشته‌ام، به چیز دیگری فکر نکرده‌ام و برای خودم آینده‌ای متصور نبوده‌ام.

من معتقدم که مشکل کشور ریاست‌جمهوری نیست. به نظرم تا برخی مسائل دوباره بررسی و حل و فصل نشود، ما در بحث ریاست‌جمهوری دچار مشکل هستیم. چه از این جریان سیاسی باشد و چه از جریان سیاسی دیگر. برخی خیال می‌کنند اگر از این خط انتخاب نشد و از آن خط انتخاب شد، باید نظام عوض شود. در کجای دنیا این‌گونه است؟ نظام‌های سیاسی سر جای خود هستند و حرمتشان را هم دارند، جریان‌های مختلف اجرایی و فکری و سیاسی ‌می‌آیند و امتحان پس می‌دهند و می‌روند؛ اگر خوب کار کنند، مردم باز هم به آنها رای می‌دهند. متأسفانه برای ما این‌طور جا افتاده است که وقتی یک جریانی روی کار می‌آید، فرض بر این است که باید کل نظام و جهت‌گیری‌های آن تغییر کند، در حالی‌که چنین نیست. ما باید این مسائل را بعد از تجاربی که در این سال‌ها داشتیم، در کشور حل کنیم. اگر این کار را انجام دادیم، در این صورت یک رئیس‌جمهور در جایگاه واقعی خود می‌تواند خدمتگزار باشد؛ وگرنه هم دیگران او را اذیت می‌کنند و تضعیف می‌شود و هم خود ممکن است دچار توهم شود و کار را خراب کند. کما‌اینکه متأسفانه تجربیات ما در گذشته موید این مسأله است.
 
مهم‌ترین چیزی که برای ما وجود دارد، انقلاب اسلامی است که عزیزتر از دار و ندار شخصی ماست؛ یعنی انقلاب اسلامی باید با تمام توان حفظ شود. برای این منظور لازم است که ما یک رئیس‌جمهور حزب‌اللهی، با روحیه بسیجی و مکتبی داشته باشیم. یکی از گزینه‌های دارای این ویژگی، شما هستید.
 
نه، تا‌به‌حال به آن فکر نکرده‌ام. معتقدم انسجام نیروهای انقلاب و حمایت موثر از رئیس‌جمهور برای توفیق در خدمتگزاری به مردم مهمتر از هر چیز دیگر است. امروز جریان‌های سیاسی از نام‌های خود فاصله گرفته‌اند. اصولگرا و اصلاح‌طلب واقعی کم داریم. گروکشی‌های سیاسی زیاد شده است. مسئولان کشور و در رأس آن رئیس‌جمهور باید انقلابی، ساده‌زیست، مردمی‌ و با سعه‌‌صدر بالا باشد و بتواند دلسوزان کشور را در اداره امور مشارکت دهد. خوشبختانه با سیاست‌های تبلیغی رسانه ملی و اجرای طرح عدالت رسانه‌ای به ویژه مناظره‌های انتخاباتی تا حد بسیار زیادی حاکمیت پول و سرمایه در انتخاب رئیس‌جمهور از بین رفته است.
 
امروز الگوی انتخاباتی جمهوری اسلامی به‌عنوان عادلانه‌ترین و مترقی‌ترین الگو در سطح جهانی مطرح است. باید با اقدامات مشابه، انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز بهتر شود تا تاثیر سرمایه و قدرت در انتخاب نماینده واقعی مردم به‌طور کلی از بین برود. شخصیت‌های سیاسی باید بیش از دیگران به خدا توکل کنند، خود را از هر شائبه‌ای دور نگاه دارند و بدانند شیطان در هر لحظه در کمین آنهاست. آیا می‌توان مطمئن بود آن کسی که امروز دم از انقلابی‌گری و ولایتمداری می‌زند همان روحیه و اعتقاد خود را حفظ کند یا به اندک بهانه‌ای از مسیر مردم و انقلاب فاصله می‌گیرد؟ باید به خدا پناه برد.


*منبع: مثلث
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1857
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

امام علی علیه‌السلام در بخشی از توصیه‌هایشان به امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمودند: چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستى را برقرار كن، اگر روى برگرداند تو مهربانى كن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامى كه دورى مى گزيند تو نزديك شو، و چون سخت مى‌گيرد تو آسان گير، و به هنگام گناهش عذر او بپذير، چنانكه گويا بنده او مى باشى، و او صاحب نعمت تو مى باشد.
مبادا دستورات يادشده را با غير دوستانت انجام دهى، يا با انسانهايى كه سزاوار آن نيستند بجا آورى، دشمن دوست خود را دوست مگير تا با دوست دشمنى نكنى،
در پند دادن دوست بكوش، خوب باشد يا بد، و خشم را فرو خور كه من جرعه‌اى شيرين تر از آن ننوشيدم، و پايانى گواراتر از آن نديدم.
با آن كس كه با تو درشتى كرد. نرم باش كه اميد است به زودى در برابر تو نرم شود. با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زيرا سرانجام شيرين دو پيروزى است (انتقام گرفتن يا بخشيدن) اگر خواستى از برادرت جدا شوى، جايى براى دوستى باقى گذار تا اگر روزى خواست به سوى تو باز گردد بتواند. ...

متن حدیث:

وَ إِيَّاكَ أَنْ تَجْمَحَ بِكَ مَطِيَّةُ اَللَّجَاجِ اِحْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى اَلصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اَللَّطَفِ وَ اَلْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى اَلْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى اَلدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اَللِّينِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى اَلْعُذْرِ حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِيقِكَ صَدِيقاً فَتُعَادِيَ صَدِيقَكَ وَ اِمْحَضْ أَخَاكَ اَلنَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً وَ تَجَرَّعِ اَلْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لاَ أَلَذَّ مَغَبَّةً وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى اَلظَّفَرَيْنِ وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً. ...


«نهج البلاغه، نامه 31»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1455
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

آیت‌الله بهجت می‌فرمایند: «تعجب است که با این همه پیشرفت‌های علمی وطبی تاکنون نتوانسته‌اند سرطان را علاج و یا از آن جلوگیری کنند و یا ان که بفه‌مند از چه حاصل می‌شود. می‌گویند: عراق و مناطقی که نخلستان دارد و خرماخیز است مبتلایان به سرطان نادر هستند. یکی از اطبا مدعی بود که دارویی کشف کرده است که سرطان را درمان کند و گفته است که آن را از قانون شیخ ابوعلی سینا برگرفته است و عمده اجزای آن شیره خرما است.»

این اشاره آیت‌الله بهجت به خاصیت ضدسرطانی خرما بسیار به جا و درست است؛ چرا که امروزه نقص منیزیم در بدن زمینه را برای ابتلا به بیماری سرطان فراهم می‌کند و خرما مقدار فراوانی منیزیم دارد که وقتی مصرف می‌شود احتیاج بدن را دفع می‌کند به همین دلیل است که اعراب و صحرانشینان با اینکه در فقر به سر می‌برند به دلیل خوردن خرما مبتلا به سرطان نمی‌شوند.

در احوالات شیخ حسنعلی نخودکی آمده است که بیماران خود را با انجیر و خرما درمان می‌کردند.

چه کسانی کمتر خرما بخورند؟
نباید در خوردن خرما به دلیل دارا بودن قند فراوان افراط کرد، در این صورت کسانی که لوزالمعده حساس دارند و یا آن‌هایی که بیماری قند در خانواده دارند باید کمتر خرما میل کنند.

از خواص دارویی دیگر که در کتب طب آمده این است که خرما برای التهابات روده و معده سودمند و برای درمان سرفه خشک و التهابات ریوی و تهییجات مجاری ادرار مفید است.

خرمای نرسیده و ترش در جریان خون و جلوگیری از اسهال و اصلاح لثه‌های دندان بسیار موثر است. خرمای رسیده تازه، قوه بینایی را تقویت کرده و درمان درد مفصل و سیاتیک است. جوشانده رطب در شیر سینه را نرم می‌کند و از سرفه و احتقان* می‌کاهد. خرما همچنین دارای گوگرد، فسفر، کلسیم، آهن، ویتامین‌های آ، بی، سی و قند و سلولز است.

در حدیثی از امام علی (ع) نقل شده است که: «کام دهان کودکان خود را با خرما بگشایید، چون پیامبر در مورد حسن (ع) و حسین (ع) نیز چنین کرد.»

* احتقان: درد شکم گرفتن از بند آمدن بول.

پی نوشت:
در محضر بهجت، نسخه شفابخش خرما، توصیه‌های پزشکی عارفان، طب‌الکبیر.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1500
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی از اساتید فلسفه‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و از مدرسین و علمای بزرگ مشهد در دهه‌های 30 و 40 شمسی بود. آیت‌الله قزوینی از اولین کسانی بود که با شروع نهضت مبارزه علیه رژیم پهلوی به قم رفت و با حضرت امام خمینی رحمه‌الله بیعت کرد؛ بیعتی که تا سال 1346 و رحلت وی پایدار ماند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور درباره ایشان چنین می‌گویند: «مرحوم آشیخ مجتبی نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج میکرد تا وقتی زنده بود».
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد رحلت این عالم ربانی خاطره‌ای از رهبر انقلاب را در تجلیل از این عالم ربانی منتشر کرده است:

 

 

*هر آنچه شنیده بودم به داستان دیدم
حاج شیخ مجتبی مرد بسیار مُلّایی بود. هم مُلّا بود، هم علاوه بر مُلّایی از لحاظ قوت شخصیت بنده غیر از امام ـ واقعاً حالا اینی که عرض می‌کنم بارها این را گفتم ـ هیچ‌کس را در این معممین که من باهاشان معاشر بودم به قوت شخصیت حاج شیخ مجتبی من ندیدم! یک چیز عجیب غریبی بود.

ما، یکی دو، سه سال بعد از برگشتن از قم البته ـ توفیق پیدا کردیم که با ایشان معاشرت پیدا کردیم از نزدیک؛ تا سال 46 که ایشان فوت کرد. بله! حسابی حس کردم وجود او را؛ خیلی مرد فوق‌العاده‌ای بود حاج شیخ مجتبی؛ خیلی. آن شخصیتش بود که همه را مقهور می‌کرد. در مشهد هرکسی با ایشان آشنا بود احترام برای ایشان قائل بود؛ من دیده بودم جلسه‌ی مشترک ایشان و بسیار از علما و معاریف مشهد را؛ وقتی ایشان یک حرفی می‌زد، یک چیزی می‌گفت همه بطور خواه، ناخواه مقهور بودند؛ این‌جوری بودند ایشان.

این آقای آمیرزا جواد آقا و اینها که در مقابل ایشان مثل شاگرد؛ برخوردشان برخورد شاگرد بود؛ برخورد مرید و شاگرد این‌جوری. حاج شیخ مجتبی چیز عجیبی بود... در همه چیز وارد بود. یعنی آدم بود که فلسفه خوانده بود. نه اینکه حالا همین‌طور فقط پیش آقامیرزا مهدی ـ مثلاً فرض کنید ـ اصفهانی یک چیزی خوانده باشد، نه. آقای آشتیانی می‌گفت آقا میرزا مهدی وقتی از نجف برمی‌گشته چند ماه تهران مانده پیش آقا میرزا احمد آشتیانی. این نقل آقای آقا جلال آشتیانی است. حالا من دیگر نمی‌دانم ایشان چقدر متقن در این نقل باشد. لکن سابقه‌ فلسفه‌خوانی نداشت. لکن حاج شیخ مجتبی چرا. اعجوبه‌‌ای بود. اهل علوم غریبه و اینها هم بود. همه چیز هم بلد بود یعنی واقعاً از آن آدم‌هایی که شنیدیم. گفت:
به مصر رفتم و آثار باستان دیدم
هر آنچه شنیده بودم به داستان دیدم
یعنی آنکه واقعاً ما دیدیم، آنی که آدم می‌شد ببیند، آقا شیخ مجتبی بود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1528
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 16 فروردين 1394

به گزارش گروه حماسه و مقاومت مشرق، روز جمعه، یکی از فرماندهان یگان های مدافع حرم، موسوم به «سرایا الخراسانی» به دست «مزدوران سعودی» در روستای «عزيز بلد» به شهادت رسید.
«جواد علی حسناوی» از فرماندهان عملیاتی یگان های مدافع حرم، موسوم به «سرایا الخراسانی»، روز جمعه،  14 فروردین 1393 شمسی، به دست عوامل نفوذی «داعش» در روستای «عزيز بلد» (از توابع شهر «بلد» واقع در استان آزاد شده‌ی «صلاح الدین») ترور شد و بال در بال ملائک گشودند.
فرمانده ی شهید «جواد علی حسناوی»(با نام نظامی «جواد جهاني»)، فرزندِ مادری ايراني (اهل خرم آباد) و پدری عراقي بود. وی در زمستان سال گذشته نقش موثري در آزادسازي شهر «بلد» ( در شمال بغداد و در اطراف حرم شريف حضرت «سيدمحمد (ع)»(فرزند «امام هادی (صلوات الله علیه) که بخشی از استان «صلاح الدین» به شمار می رود) داشت. ایشان همچنین  در عمليات مشهور آزادسازي آمرلي، ينگجه و جلولا و... نيز حضوری پر رنگ داشت. گفتنی است که «حاج جواد» پيش از فتنه «داعش» در «عراق»، با حضور در «سوریه» به دفاع از حرم بانوی مقاومت حضرت زينب کبری(سلام الله علیها) مشغول بود.
یکی از هم رزمان «حاج جواد»، در گفتگویی کوتاه با خبرنگار جهاد و مقاومت مشرق، جزئیاتی از نحوه شهادت ایشان را این گونه بیان نمود:
«حاج جواد از به خاطر ارادتش به رهبر انقلاب و نصب تصاویر متعدد ایشان در سنگرش معروف بود. اهل پنهان کاری و قایم شدن هم نبود و چند مصاحبه با خبرنگاران غربی داشت. در آخرین مورد، خبرنگار بی.بی.سی، مصاحبه ای با ایشان داشت که به تصور من، همین باعث شناسایی اش شد. صبح روز جمعه، ایشان به همراه برادرش سوار سوار ماشینی می شود که یکی از عناصر داعش، ناغافل از گوشه ای بیرون می خزد و «حاج جواد» را از فاصله نزدیک با گلوله می زند و متواری می شود.»
تصاویری که پیش رو دارید، نماهایی است از شهید «جواد علی حسناوی»(با نام نظامی «جواد جهاني»)

روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلند پروازش صلوات




«حاج جواد» هم جاودانه شد+تصاویر



«حاج جواد» هم جاودانه شد+تصاویر
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: حاج جوادجهانی ,
:: بازدید از این مطلب : 1806
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

قناعت و برخورداری از روحیه آن مورد توصیه و سفارش اسلام است که برکات و آثار فراوان با خود به همراه دارد.

رسول خدا (ص) فرموده اند: «هر كه از ما سؤال كند به او عطا كنيم و هر كه بى ‏نيازى جوید و سؤال نكند خدا او را بى ‏نياز سازد.»

امام صادق (ع) می فرمایند: «هر كه به معاش اندك خدا راضى گردد، خدا هم به عمل اندك او راضى شود.»

امام رضا (ع) نیز درباره آثار قناعت در زندگی فرموده اند: «كسى كه جز به روزى زياد قناعت نكند، جز عمل بسيار بسش نباشد و هر كه روزى اندك كفايتش كند، عمل اندك هم كافيش باشد.»

امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «خوشا به حال كسى كه به ياد قيامت و روز بازگشت باشد و براى حساب كار كند و به اندازه خويش در باب روزى قناعت ورزد و از حضرت حق راضى و خشنود باشد.»

همان حضرت (ع) فرموده اند: «هر كه از دنيا به مقدارى كه بسش باشد، راضى شود، كمترين چيز دنيا كفايتش كند و هر كه به اندازه‏اى كه بسش باشد راضى نشود، چيزى از دنيا كفايتش نكند.»

همچنین، امام علی (ع) می فرمایند: « قناعت شمشيرى است كه كند نمى‏شود.»

رسول خدا (ص) فرموده اند: «هر كه خواهد بى ‏نيازترين مردم باشد، بايد به آنچه در دست خداست اعتمادش بيشتر از آنچه در دست ديگران است بوده باشد.»

و امیر المومنین در فضیلت قناعت (ع) فرمودند: «هر کس به درآمدی که به کفاف زندگیش رسا باشد اکتفا کند از پریشان فکری رهیده و بدین وسیله آسایش خاطر خود را مرتب ساخته است.»

پی نوشت:

بحارالانوار

کافی

نهج البلاغه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1368
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

«محمد علی رباعی» به تاریخ 24 بهمن 1374 شمسی در روستای «حاریص» (جنوب لبنان) متولد شد. او مانند بسیاری از هم سالانش، در نوجوانی به صفوف «مقاومت اسلامی لبنان»(شاخه ی نظامی «حزب الله لبنان») پیوست. با آغاز نبرد علیه «مزدوران سعودی» و پیروان «اسلام آمریکایی» در سوریه، «محمد» داوطلبانه به یگان های دفاع از حرم بانوی مقاومت، «حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)»ملحق شد و با وجود سن کم، مصرانه در خطوط مقدم درگیری حضور پیدا کرد.
سرانجام در روز 22 تیر 1393 شمسی (برابر با 15 رمضان 1435 قمری) «محمد علی رباعی» پس از نبردی جانانه که به هلاکت بیش از 15 تروریست وهابی منجر شد، با اصابت ده ها گلوله به پیکرش، در سن 19 سالگی، پای بر بساط «عند ربهم یرزقون» نهاد.
«محمد» وصیت کرده بود که پیکرش را در آرامستانِ «روضه الشهیدین»(واقع در «بیروت») به خاک بسپارند و تا زمانی که مزار ائمه مظلوم بقیع(صلوات الله علیهم) بازسازی نشده است، سنگِ مزاری قرار ندهند.

در تصویری که پیش رو دارید، نمایی از تربت پاک شهید «محمد علی رباعی» در «روضه الشهیدین» دیده می شود که وصیتِ او بر سنگی حک شده و بر فراز آن نصب شده است:

روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات

جوانی مه وصیت کرد برایش سنگ قبری نگذارند+عکس

 

جوانی مه وصیت کرد برایش سنگ قبری نگذارند+عکس
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1566
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی در ادامه تفسیر سوره مبارکه غافر در درس خارج تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار می‌شود، گفت: در حوزه و دانشگاه دو امر تعلیم و تعلیل پی‌گیری می‌شود اما برای عامه مردم تعلیم و تعلیل وجود ندارد، بلکه تعلیمشان همان تبلیغ است و تکرارشان همان تعلیل است، اگر خواستند کالایی را یا ماده غذایی نامرغوبی را مورد استقبال آنان قرار دهند، با استفاده از تبلیغ و تکرار تبلیغ این کار را می‌کنند.

وی افزود: برای تحقق یافتن اسیر بودن دین در دست اشرار لازم نیست که حتما سقیفه‌ای اتفاق بیفتد، بلکه فرعون هم دین را اسیر خودش کرده بود که مؤمن آل‌فرعون ایمانش را کتمان می‌کرد، پیامبران حق تقیه ندارند، انبیا حق تقیه ندارند اما امامان در برخی مواقع وظیفه‌شان تقیه است.

مفسر برجسته قرآن کریم افزود: درباره پیامبر(ص) صریح قرآن است که اگر هیچ کس ایمان نیاورد، تو مکلف هستی که رسالتت را اعلام کنی، در این جریان باید جامعه را عاقل کرد، اگر جامعه حوزوی بود که با تعلیم و تعلیل دستش پر است، و اگر توده مردم گوش شنوا داشته باشند و حرف حوزه و دانشگاه و مراکز علمی و فرهنگی را بشنوند، دستشان پر است.

وی با اشاره به این که طبق بیان نورانی امام علی(ع) ستون نظام اسلامی مردم هستند، ابراز کرد: اگر نماز ستون دین است، ستون نظام مردم هستند البته مردمی که با تعلیم و تعلیل بار آمده‌اند نه با مردمی که با تبلیغ و تکرار بزرگ شدند، اگر این ستون پوک باشد دچار استخفاف فکری می‌شوند.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی بیان کرد: فضای جهنم و فضای آخرت فضای علم است، در دنیا انسان عالم می‌شود، می‌تواند گوش بدهد یا ندهد در مقدمات علم آزاد است اما وقتی برهان اقامه شد او دیگر مضطر به قبول است، چون در برابر امر ضروری قرار گرفت و وقتی در برابر امر ضروری قرار گرفت نمی‌تواند از آن فرار کند.

وی افزود: مانند این که کسی بگوید من نمی‌خواهم بفهمم که دو دوتا چهارتا است، اما می‌تواند بگوید که من به این مطلب ایمان نمی‌آورم، زیرا کاملا مرز علم و ایمان جدا است و اگر بخواهد عصاره این علم را به جان خود گره بزند، امری اجباری نیست.

نویسنده کتاب مفاتیح‌الحیات اظهار کرد: در جهنم ایمان نیست نه ایمان اضطراری و نه ایمان اختیاری، حق برای آنان به طور مسلم ثابت شد اما عقل عملی فلج است و نمی‌تواند حاصل این علم را به جان گره بزند، اگر دست و پای انسان فلج شد و مار و عقربی را دید با این که می‌داند اما نمی‌تواند فرار کند.

وی با اشاره به این که در مبارزات نفسانی اگر عقل عملی به اسارت رفت، ویلچری می‌شود و نمی‌تواند حرکت کند، اظهار کرد: این عقل عملی هیچ کاری نمی‌تواند بکند، از این رو موسای کلیم(ع) به فرعون گفت که به یقین برای تو صد در صد مسلم شد که من راست می‌گویم.

علم بی‌عمل وهابیت و بهاییت منجر می‌شود

حضرت آیت‌الله جوادی آملی ابراز کرد: این گروه با این که حق برایشان مسلم شد اما به دلیل اسارت عقل از آن هیچ کاری ساخته نیست و نمی‌تواند فرار کند، ابتدا باید برای ما روشن شود که در درون ما دو دستگاه جدای از هم هستند و این مطلب در روز خطر مشخص می‌شود و گرنه بسیاری از کارهایشان یکسان است.

وی با تأکید بر این نکته که هوای نفس با انگیزه کار دارد و با علم کاری ندارد، ابراز کرد: با همین علم نحله‌های بسیاری درآوردند، با همین علم بی‌عمل در برابر انبیا ایستادند یا وهابیت یا بهاییت درآمد، هوس با علم نمی‌جنگد، هوس با عقل عملی می‌جنگد، آن عقلی که به وسیله آن بهشت کسب می‌شود و از جهنم دوری می‌شود.

مفسر برجسته قرآن کریم بیان کرد: ایمان جبرپذیر نیست، آن علم است که انسان مضطر می‌شود که عالم شود، انسان همین که در برابر یک امر بدیهی قرار گرفت یعنی این که فهمید، به همین دلیل در قیامت جا برای علم نیست و شهود درجاتش زیاد می‌شود، اما یک لحظه جا برای ایمان نیست و اگر جا برای ایمان بود ایمان می‌آوردند و دیگر عذاب نمی‌شدند.

وی با اشاره به «قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ ﴿48﴾»، خاطرنشان کرد: در حالت احتضار وضعیت انسان مشخص نیست، باید مشاهده کرد که انسان به چه اندازه به دنیا وصل است و به چه اندازه از دنیا دور است، در جریان محاجه جهنمی‌ها آن‌ها نمی‌توانند ایمان بیاورند و این سب و لعنی که می‌کنند بر اثر عادت دنیایی آنان است.

برخی حالات انسان هنگام احتضار

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با قرائت آیه «وَقَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ ﴿49﴾»، اظهار کرد: این که به مالک جهنم می‌گویند به خدایت بگو تا از عذاب ما کم کند، این علم است، آنان دریافتند که خداوندی هست اما نمی‌توانند ایمان بیاورند، اما اگر بهشتی‌ها اراده بکنند عمل صالحی انجام دهند و درجاتشان بالاتر برود، ممکن نیست.

وی ابراز کرد: برای این که در آیه 49 شدت عذاب را مشخص کند، به جای ضمیر از واژه جهنم استفاده می‌کند، تمام مشکل این است که انسان همه چیز را می‌بیند، اهل‌بیت(ع) را می‌بیند اما راهی برای فرار ندارد، خودش دست و پای خودش را می‌بندد.

نویسنده کتاب مفاتیح‌الحیات تأکید کرد: انسانی که خواب است، در بسیاری مواقع رؤیاهایی می‌بیند گاه در خواب جاه و جلالی دارد و وقتی بیدار شد می‌بیند که خبری نیست، الان هم بسیاری از افراد خیال می‌کنند که چیزی دارند و ناز و نعمتی دارند اما هنگام احتضار بیدار می‌شوند، پیامبر اکرم(ص) مردم خواب هستند و هنگامی که می‌میرند بیدار می‌شوند.

وی گفت: در روایت دیگری آمده است که در هنگام احتضار مال و فرزند و عمل انسان بر سر بالین انسان حاضر می‌شوند، مال می‌گوید از من تنها یک کفن می‌توانی ببری و فرزند می‌گوید من تا لب گور با تو همراه هستم اما عمل می‌گوید من تا قیام قیامت با تو هستم.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با بیان برخی حالات انسان هنگام احتضار، ابراز کرد: هنگام احتضار انسان بستگانش را نمی‌شناسد و صدای آن‌ها را هم نمی‌شنود، اما مال و عمل و اولاد را می‌بیند، البته اگر تلقین باشد می‌فهمد.

آخرت برای مجرمان جای عذرخواهی و اعتراف نیست

وی خاطرنشان کرد: او دفعتا می‌بیند که صحنه عوض شد، خیلی‌ها نمی‌فهمند که مرده‌اند و برای همین در تلقین می‌گویند این مرگ و این مردن حق است، نگران نباش این صحنه عوض شده است و عده‌ای می‌آیند سؤال و جواب می‌کنند.

مفسر برجسته قرآن کریم بیان کرد: وجود مبارک ابن طاووس نام مبارک چهارده معصوم(ع) را بر روی نگینش نقش بسته بود و وصیت کرده بود که این انگشتر را در کنار دهانش بگذارند، این زیارت‌هایی که در مساجد و حسینیه‌ها هست و به چهارده معصوم(ع) سلام می‌کند، این چهارده معصوم(ع) بر زبان آدم روان است.

وی با قرائت آیات «قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿50﴾ یَوْمَ لَا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿52﴾»، گفت: اگر در آن صحنه انسان وارد صحنه برزخ شد، اگر دیگران کاری برای انسان بکنند، ثوابش به انسان می‌رسد اما اگر انسان خودش کاری انجام بدهد، نمی‌شود، آن صحنه صحنه کار نیست، دیگر نمی‌شود، آن جا کاری انجام داد و حتی به انسان تبه‌کار اذن و اجازه اعتراف و عذرخواهی را نمی‌دهند، زیرا انسان وقتی عذرخواهی کند سبک می‌شود.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به آیه «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ ﴿51﴾»، ادامه داد: فرمود ما حجت فرستادیم که مبادا بگویند ما حجت نداریم، مبادا این که بگویید که برای ما پیامبری نفرستادی، این مطلب در سوره مائده آمده است، ما اکنون این انبیا را فرستادیم تا آن‌ها را پیروی کنید، ما پیامبرانمان را در دنیا یاری می‌کنیم و هم کسانی را که به آنان یاری رساندند یاری می‌کنیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1392
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

حجت الاسلام والمسلمین سید محمد تقی قادری، در گفت و گویی، با اشاره به نگاه خاص مقام معظم رهبری به واقعه عاشورا، اظهار کرد: ایشان عقیده دارند که در کنار پرداختن به تحلیل عاشورا و یکپارچه دیدن وقایع آن، به بعد عاطفی آن نیز باید توجه گردد که این همان رمز ماندگاری این واقعه در 1375 سال پس از آن تاریخ است.

وی افزود: در زمانی که استاد شهید مطهری به تحلیل واقعه عاشورا و طرح مباحث آن در تهران اهتمام داشتند، مقام معظم رهبری قبل از انقلاب با وجود سن کم خود در مشهد مقدس به این مهم پرداختند و با اعتقاد به این که باید به تاریخ زندگانی سیاسی اهل بیت(علیهم السلام)، به یک تاریخ 250 ساله نگریست و از مقطع و بریده کردن آن پرهیز نمود، به طرح و تحلیل مباحث عاشورا اقدام کردند که این نگاه، خاص معظم له در طرح مباحث عاشورایی است.

* حکم قمه زنی در عزای سیدالشهدا؛

این پژوهشگر و نویسنده حوزه، با اشاره به نگاه مقام معظم رهبری در قمه زنی برای عزای اباعبدالله(ع)، اذعان کرد: نخستین پیام واقعه عاشورا، استکبار ستیزی و ظلم  ستیزی است. این پیام، هر آن چه ظلم را پررنگ و ما را به آن نزدیک کند، را مردود و به دور از راه حق می شمرد. قمه زنی، دست آویزی برای سران کفر علیه شیعیان ایجاد کرده است که با آن از تعداد شیعیان بکاهند و مانع گرویدن پیروان دیگر ادیان و مذاهب به مذهب اثنی عشری گردند.

این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان این که جهل مردم، واقعه عاشورا را به وجود آورد، اضافه کرد: هرچند که افرادی مانند عمر سعد هم بودند که در مقابل حضرت امام حسین(ع) ایستادند، اما نبود قدرت تحلیل در میان مردم کوفه، حقیقت عیانی بود که منجر به وقوع حادثه کربلا گردید. افرادی که اقدام به قمه زنی می کنند، بپذیرند که اگر نگاه عقلانی به این رویداد داشته باشند، قمه‌زنی را در جهت منافع مستکبرین قرار نمی دهند، بلکه در مقابل آنها خواهند گرفت.

* انسانهای خطرناک از منظر نهج البلاغه؛

وی، با اشاره به توفیقات مقام معظم رهبری در سال های زندگانی پربرکت خود، اظهار کرد: امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 84 نهج البلاغه تأکید می کنند افرادی در برابر دنیا و مظاهر دنیا هستند که استعداد تولید ثروت دارند و هم و غم آنها برای همین دنیا است. سهم آنها در همین دنیاست و بیش از این سهمی نخواهند داشت.

حجت الاسلام والمسلمین قادری بیان کرد: بنا به اعتقاد امام علی(ع)، گروهی نیز توان تولید ثروت را ندارند، اما در درون خود حب دنیا و مظاهر آن را دارند و از روی بی لیاقتی خود نتوانستند به آن برسند، از این رو با لباس زهد، تقوا و اعراض از دنیا و مذمت آن، تلاش دارند تا بر این ضعف خود پوششی نهند.

این استاد مجتمع آموزش عالی فقه، با اشاره به گروه سوم از دنیاپرستان، اذعان نمود: دسته¬ای از شیفتگان مظاهر دنیوی نیز در پی آن هستند تا با کمترین هزینه و زحمتی آن را به دست آورند، از این رو در لباس زهد و پوششی مندرس و کهنه تلاش در به دست آوردن مال دنیا از مردم دارند که به نگاه امیرالمؤمنین(ع) باید از این گروه نیز به شدت پرهیز کرد.

این پژوهشگر و نویسنده حوزه با بیان این که امیرالمؤمنین(ع) در این خطبه، خطرناک ترین مردم را مورد توجه قرار می دهند، اظهار کرد: در  نگاه حضرت، افراد باهوش و خطرناکی هم هستند که به دنبال مال و ثروت نیستند و خود را زاهد و پارسا نشان می دهند و از مظاهر دنیوی گریزانند تا به قدرت دست یابند، چرا که معتقدند که اگر قدرت باشد، ثروت هم در آن نهفته است.

وی، با اشاره به زاهد واقعی در نهج البلاغه، افزود: امیرالمؤمنین(ع) معتقدند که زاهدان واقعی قدرت بر تولید ثروت را دارند، اما بدگویی دنیا و مظاهر آن را کمتر بر زبان می رانند و آن چنان رویکرد خود را مدیریت می کنند تا در عمل نشان دهند که نباید شیفته آن گردید.

* زندگی  پربرکت رهبر معظم انقلاب

این مدرس حوزه و دانشگاه شخصیت خاص و معنوی مقام معظم رهبری را مورد توجه قرار داد و اضافه کرد: ایشان از نظر اصالت خانوادگی، در خانواده ای رشد پیدا کردند که هر چند می توانستند از امکانات و مظاهر دنیوی بهره یبرند، اما همواره از آن دوری کرده اند و نگاه امیر متقیان به زاهدین را برای ما ترسیم نموده اند.

* پدر و مادر بزرگوار حضرت آقا را بهتر بشناسیم

وی ادامه داد: روزی در سالن انتظار فرودگاه مشهد برای پرواز به تهران نشسته بودم که پیرمردی کنارم نشست. در این هنگام، از تلویزیون نصب شده سالن تصاویری از حضور مقام معظم رهبری در مانور نظامی در بندرعباس پخش شد. پیرمرد رو به طرفم کرد و گفت که از بازاریان مشهد هستم. در یکی از  سال های جوانی خود که در مغازه ام نشسته بودم، یکی از آشنایان وارد شد و گفت که آقا سید جواد(پدر بزرگوار مقام معظم رهبری) به شدت مریض هستند و وضعیت مالی خوبی هم ندارند. اگر می شود کمکی به آنها بکنید. من نیز مبلغی به عنوان خمس بدهکار بودم، پول را داخل پاکتی گذاشته و روانه منزل حضرت آقا شدم. دیدم که در اتاق سردی نشستند و به شدت هم مریض هستند. به آقا گفتم که این پاکت خمس است. مقابل ایشان بر زمین گذاشتم و ادامه دادم هرگونه که صلاح می دانید، مصرف کنید. در این لحظه، آقا پاکت را برداشتند و "گفتند شما از کجا می دانید که تا فردا زنده می مانم که خمس مربوط به سهم سادات را به من می دهید تا به مصرف سادات برسانم. شما به عنوان نماینده من آن را به سادات برسانید". من هم به ناچار، به اصرار ایشان عمل کردم.

این استاد مجتمع آموزش عالی فقه ، با اشاره به مصاحبه  رادیو BBC از همسر مقام معظم رهبری، خاطرنشان کرد: به نیکی متن آن مصاحبه را به یاد دارم که خانم گزارشگر این شبکه، منزل آقا را در اندازه خانه های پایین ترین طبقات اجتماعی ایران ارزیابی کرد و گفت و گو با همسر آقا را بر روی فرش فرسوده و کهنه ای انجام داد. همسر محترم حضرت آقا، در پاسخ به تعجب و پرسش گزارشگر از آن زندگی ساده، اظهار کرد "هرچه که در این زندگی دارم که تعجب شما را برانگیخته است، از مادر شوهر خویش آموختم".

 

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1268
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

نوشتار زیر بخشی دیگر از بایدها و نبایدها در محیط اداری با موضوع باید های اخلاقی به قلم آقای علی اصغر ملک احمدی را منعکس می کند.

*انضباط کاری

انضباط کاری؛ یعنی سامان پذیری، آراستگی، نظم، ترتیب و پرهیز از هرگونه سُستی و بی سامانی در کار، این امور از عمده ترین آداب اخلاق اداری است و هیچ سازمان و نظامی بدون رعایت این امور راه به جایی نخواهد برد.

بهترین سازمان ها و نظام ها با زیرپا گذاشتن اصل انضباط کاری به تباهی کشیده می شوند و وجهه مثبت آنها نیز بی ارزش می گردد. تواناترین مدیران، کارگزاران و کارکنان در یک مجموعه اداری که اصل انضباط کاری برآن حاکم نیست، توفیقی کسب نخواهند کرد و جز اتلاف نیرو بهره ای نخواهند برد.

امام علی علیه السلام می فرماید: «وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيه» کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود را دارد. (نهج البلاغة، ص: 440)

*پیگیری

امور اداری و پیشبردن اهداف سازمانی جز با پیگیری جدی کارها تحقق نمی یابد و هر کاری نیازمند پیگیری جدی و تلاش اساسی است تا به نتیجه مطلوب برسد و بدون روحیه پیگیری در کارها، هیچ کاری به درستی صورت نمی پذیرد.

امیرمؤمنان علی علیه السلام در فرمان ها و دستورالعمل های حکومتی و اداری خود، کارگزاران و کارکنانش را به پیگیری امور سفارش نموده و از آنان خواسته است که در خدمتگزاری مردمان پیگیرانه عمل کنند.

آن حضرت در دستورالعملی چنین فرموده است: «وَ لَا تُحْشِمُوا أَحَداً عَنْ حَاجَتِهِ وَ لَا تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلِبَتِهِ» کسی را از درخواستش به خشم نیاورید و حاجت کسی را روا ناکرده نگذارید و کسی را از آنچه مطلوب اوست باز ندارید.

(نهج البلاغة، ص: 425)

نظام اداری نباید به گونه ای باشد که مردم سردرگم شده، کارشان معطل و به سرگردانی گرفتار آیند.

حبس کردن امور و متوقف ساختن کارها از بزرگ ترین آفات نظام اداری است که جز با روحیه پیگیریِ جدی رفع نمی گردد.

*مهرورزی

انجام دادن کارها و خدمت‌گزاری از روی مهرورزی والاترین هنر در اخلاق است. اگر انجام دادن امور با مهرورزی توأم شود، صورتی زیبا و کاملاً انسانی می یابد و پیوند جان ها و الفت قلب ها را به دنبال می آورد و در رفتار و مناسبات اداری، انقلابی معنوی به وجود می آورد.

حضرت علی علیه السلام در حکمتی والا فرموده است: «قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْه» دل هاى آدمیان رمنده است؛ پس هر كس با آن الفت برقرار سازد، روى به سوی او می آورد. (نهج البلاغة، ص: 477)

نیروی محبت از نظر اجتماعی، نیروی عظیم و مؤثری است و بهترین اجتماع، اجتماعی است که با نیروی محبت اداره شود.

محبت دوطرفه، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار را در بردارد.

علاقه و محبت زمامدار، عامل بزرگی برای ثبات و ادامه حیات حکومت است.

اگر عامل محبت نباشد، رهبر نمی تواند یا بسیار دشوار خواهد بود، اجتماع را رهبری کرده و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت کند و لو این که عدالت و مساوات را در اجتماع برقرار کند.

قرآن کریم یکی از خصوصیات بارز پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را به آن جناب یادآور شده و می فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ» به (بركت) رحمت الهى در برابر آنان‏ [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها با آنان مشورت كن. (آل عمران 159)

قرآن در این آیه شریفه، علت گرایش مردم به پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله را علاقه و مِهری دانسته که نبیّ مکرّم اسلام صلّی الله علیه وآله به آنان مبذول می داشت و باز دستور می دهد که آن ها را ببخش، برای آن ها استغفار کرده و با آنان مشورت کن.

سیره و رفتار رسول اکرم صلی الله علیه وآله در این آیه از آثار محبت و دوستی است، همچنانکه رفق، حلم و تحمل همه از شئون محبت و احسان می باشد.

*بردباری

هر کس که در هر مرتبه ای از مراتبِ نظام اداری قرار می گیرد، باید با بردباری تمام امور را پیش بُرده و در برابر خواست مردم و احتیاجات آنان کم حوصلگی نداشته باشد و با تحمل فراوان خدمت‌گزاری نماید.

امام علی علیه السلام در دستورالعمل های حکومتی و اداریِ خود، کارگزاران و کارکنان را به چنین بردباری ای فراخوانده و می فرماید: «وَ اصْبِرُوا لِحَوَائِجِهِمْ» و در برآوردن نيازمنديهاى مردم بردبار باشيد. (نهج البلاغة، ص: 425)

امیرمؤمنان علیه السلام بردباری را در کنار دانش در رأس ارزش ها معرفی کرده و در پاسخ شخصی که دربارۀ خیر از ایشان پرسیده بود، فرمودند: «لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَ وَلَدُكَ وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ»

خير آن نيست كه مال و فرزندت بسيار شود، بلكه خير آن است كه دانشت فراوان و بردبارى‏ات بزرگ‏مقدار گردد.

(نهج البلاغة، ص: 484)

بنابراین نظام اداری ارزشمند، نظامی است که بر اعمال و رفتار کارگزارانش بردباری حاکم باشد.

*دادورزی

رعایت عدل و انصاف در روابط، مناسبات اداری و خدمت‌گزاری مردم، اصلی است که بدون آن نظام اداری از صورت انسانی بیرون رفته و فساد و تباهی گریبان گیر آن می شود.

حاکمیت عدالت در نظام اداری و پاسداشت حقوق دیگران، همانند حقوق خود و رعایت داوریِ یکسان بین طرفین، مهم ترین قاعده ای است که حافظ سلامت، قوت نظام اداری و مایۀ پیوند دل هاست.

اگر این قاعده در نظام اداری رعایت شود، رابطۀ کارگزاران و کارکنان با مردم درست سامان می یابد و عدل و احسان جلوه پیدا می کند.

امیرالمؤمنین علیه السلام ذیل آیۀ 90 سورۀ نحل: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» می فرماید: «الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّل» عدل، انصاف و احسان، نيكويى كردن می باشد. (نهج البلاغة، ص: 509)

خداوند به نیکویی کردن و انصاف فرمان داده و این فرمان شمول دارد؛ نظام اداری آن گاه نظام اخلاقی خواهد شد که تمام روابط و مناسبات آن براساس دادورزی باشد.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر همین مبنا، کارگزاران دستگاه اداریِ خود را پیوسته به دادورزی فراخوانده است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1514
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

عاجزترین مردم
1ـ رسول خدا(ص) فرمود : عاجز و ناتوان ترین افراد كسى است كه از دعا و مناجات با خداوند ناتوان و محروم باشد، و بخیل ترین اشخاص كسى خواهد بود كه از سلام كردن خوددارى نماید.
أمالى طوسى: ج 1، ص 87، بحارالأنوار: ج 90، ص 291، ح 11


دعای دل غافل
2- رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : بدانید که خداوند، دعایی را که از دلی غافل و بی خبر باشد ،نمی پذیرد.
بحارالانوار، ج31، ص321

  زکات اعمال
3- رسول خدا(ص) فرمود : صلوات فرستادن شما بر من، دعای شما را مستجاب می گرداند و زکات اعمال شماست.
 البحار، ج22، ص 54


وقت مناسب دعا
4ـ1 امام علی (ع) فرمود : پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه كشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.
 أمالى صدوق : ص 97، بحارالأنوار: ج 90، ص 343، ح 1
 
4ـ2 حضرت زهرا (ع) فرمود :
روز جمعه نزدیك غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب كرد مرا خبر كن تا براى خود ـ و دیگران ـ دعا كنم.
بحارالأنوار: ج 79، ص 27، ضمن ح 13


قرآن و دعا
5ـ امام حسن(ع) فرمود:
كسى كه قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نماید، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب مى گردد.
دعوات الرّاوندى: ص 24، ح 13، بحارالأنوار: ج 89، ص 204، ح 21

فرشته آمین گو
6- امام حسین(ع) فرمود:
رُكن یَمانىِ كعبه الهى، دربى از درب هاى بهشت است و مابین ركن یمانى و حجرالأسود ملك و فرشته اى است كه براى استجابت دعاى مؤمنین آمّین مى گوید.
مستدرك الوسائل: ج 9، ص 391، ج 1، بحارالأنوار: ج 69، ص 354، ح 11


کسب و کار پاک
7- امام صادق(ع) فرمود : هر که خوشحال می شود که دعایش مستجاب گردد، کسب و کار خود را پاک گرداند.
بحار الانوار، ص 325


 وقت استجابت دعا
8-1 امام صادق(علیه السلام) فرمود : در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نماز صبح، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب.
جامع احادیث الشیعه: ج 5 ص 358 ح 12

8-2 امام صادق(ع) فرمود : در دعا ابتدا باید خدا را ستود، سپس به گناه اعتراف نمود و آنگاه حاجت  را خواست.
البحار، ج 23، ص 318

حجاب دعا
9- امام صادق(ع) فرمود : دعا پیوسته در حجاب است تا آنگاه که بر محمد و خاندان محمد صلوات فرستاده شود.
 کافی، ج1، ص42

 خودداری از دعا
10- امام کاظم (ع) فرمود :
بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آن كه خداوند جلّ و على بر او الهام مى فرستد كه به درگاه بارى تعالى دعا نماید; و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. و چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى گردد. پس هر گاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید.
الكافی: ج 2، ص 471، ح 2، وسائل الشّیعه: ج 7، ص 44،ح 8674

امر به معروف و نهی از منکر
11- امام رضا(ع) فرمود : باید هر یك از شماها امر به معروف و نهى از منكر نمائید، وگرنه شرورترین افراد بر شما تسلّط یافته و آنچه خوبانِ شما، دعا و نفرین كنند مستجاب نخواهد شد.
الدّرّه الباهره: ص 38، س 3، بحار: ج 75، ص 354، ح 10

سلاح پیامبران
12- امام رضا (ع) فرمود : بر شما باد به سلاح پیامبران. عرض شد: سلاح پیامبران چیست؟ فرمود: دعا
اصول کافی، ج 2، ص 468

پی نوشت :
 qurantv.ir

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1487
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، فرزند شیخ نظام الدین و نوه‌ شیخ زین الدین شیخ  محمدتقی بهلول گنابادی، فرزند شیخ نظام الدین و نوه  شیخ زین الدین بود که در سال 1279 قمری در بیلند بدنیا آمد.

اجداد بهلول در عربستان سکونت داشتند و از مذهب اهل سنت پیروی می کردند تا اینکه یکی از نیاکان او بنام محمّد طاهر خزائی به خاطر جدیتی که در امر مطالعه و تحقیق داشت به تشیع گروید و از آنجایی که بعد از تغییر مذهب ادامه زندگی در زادگاه به خاطر اعلام عقاید دشوار بود به ایران مسافرت کرد و در منطقه گناباد سکنی گزید. بهلول در 8 سالگی به تشویق خواهرش حافظ کل قرآن شد و از 14 سالگی  منبر رفت.

بیشتر از هر چیز واقعه مسجد گوهرشاد اسم این عارف وارسته که در آن زمان 28 سال بیشتر نداشت را بر سر زبان‌ها انداخت. واقعه ای که در آن شیخ محمد تقی بهلول سخنرانی کوبنده‌ای را علیه رضاشاه در پی ماجرای کشف حجاب انجام داد و بعد از سخنرانی پلیس به مسجد ریخت و عده زیادی را به قتل رساند اما شیخ جان سالم به در برد.

بعد از آن شیخ به افغانستان گریخت و تقاضای پناهندگی کرد اما دولت افغانستان به دلیل نداشتن گذرنامه وی را زندانی کرد. شیخ بیش از 30 سال در زندانهای افغانستان به بدترین شکل ممکن زندانی بود.

شیخ محمد تقی بهلول در مورد ماجرای آزاد شدنش مدعی بود که بعد از آنکه یک روز دلش گرفته و به خدا گلایه کرده بود مادرش را در خواب می‌بیند و مادرش درخواب به او می‌گوید که حضرت زهرا(س) ضامن شده است که آزاد بشوی و شیخ بعد از بیدار شدن از خواب شعری را در وصف حضرت زهرا (س) می‌سراید و البته چند روز بعد هم آزاد می شود.

شیخ پیش از آنکه به افغانستان بگریزد به دلیل خطراتی که وی را تهدید می‌کرد همسرش را طلاق داد و به عقد یکی از دوستانش درآورد و به این ترتیب هیچ اولادی از وی به یادگار نماند.

وی پس از آزادی از زندان افغانستان به مصر می‌رود و در مدت یک سال و نیم اقامت در آن کشور از طرف جمال عبدالناصر به سمت رئیس بخش فارسی صدا و سیمای مصر منسوب می‌شود. مدتی نیز به خاطر تسلط به منابع اهل سنت در دانشگاه الازهر به تدریس می پردازد و بعد از گذشت مدت زیادی از دوران تبعید به وطن بازمی‌گردد.

بهلول زمانی که در زندان بود به دلیل نداشتن حداقل امکانات اشعاری را که می سرود تماما حفظ می‌کرد. وی 120 هزار بیت شعر سروده است که 30 هزار بیت آن متعلق به حضرت زهرا(س) و قسمت قابل توجهی از آن بر وزن شاهنامه فردوسی و در وصف حضرت امام(ره) بود. که به «خمینی نامه» مشهور است.

*بهلول 200 هزار شعرحفظ  بود 

بهلول ویژگی‌های منحصر به فردی داشت، اولا حافظه به شدت قوی ای داشت بطوریکه خودش در این باره می‌گوید:"حافظه‌ای داشتم که نمونه‌اش در دنیا نبود" غیر از قرآن و اشعاری که سروده بود بسیاری از اشعار دیگر شاعران را نیز از بر داشت(200 هزار بیت شعر)به علاوه بسیاری از خطبه‌های نهج البلاغه، صحیفه سجادیه،دعای جوشن کبیر، دعای عدلیه، دعای مشلول، دعای کمیل ، زیارت عاشورا و... شیخ تا چند سال پیش از مرگش هر روز غیر از روزهای حرام روزه بود و غیر از نان و ماست و یا شیر و از این قبیل غذاها و چند میوه خاص چیز دیگری نمی‌خورد و معتقد بود که ماست تمام نیازهای بدن را تامین می‌کند و خودش علت سلامتیش را در کم خوراکی می دانست. 

شیخ محمد تقی بهلول چای را ترک کرده بود و علت را هم شنیدن حکایتی از ناپلئون عنوان می کرد که در این حکایت ناپلئون گفته بود:" هر وقت دیدید بچه های آنها صبح که از خواب بیدار می شوند پیش از هر چیز چای طلب می‌کنند یعنی ما به مقصود خود رسیده‌ایم!"

روزی شیخ وقتی از منبر پایین می‌آید و قصد خروج از مجلس را دارد جوانی بلند می‌شود دست شیخ را می‌گیرد و می‌گوید اجازه دهید در این تاریکی راهنمائیتان کنم آقا، که شیخ جواب  می‌دهد من زیر نور ماه خط می‌نویسم جوان! و این جوان کسی نبود جز سیدعلی خامنه ای که این خاطره را سال‌ها بعد در دیداری که با شیخ بهلول داشت برای ایشان تعریف کرد!

*علاقه رهبر انقلاب به شیخ بهلول

رهبر انقلاب علاقه زیادی به شیخ بهلول داشت جملاتی را در وصف ایشان گفته بود اما این علاقه یک علاقه متقابل بود شیخ بهلول چه در زمان ریاست جمهوری و چه در زمان رهبری، با ایشان ملاقات می‏‌کرد و می‏‌فرمود: «وظیفه ماست که به رهبر شیعیان سر بزنیم و او را حمایت کنیم». در یکی از ملاقات‏‌ها مقام معظم رهبری پیشانی ایشان را می‌بوسد. شیخ بهلول گنابادی در وصف رهبر انقلاب اینگونه می گوید: کسی را بی رغبت تر از ایشان به مال دنیا نمی‌شناسم، شاید من به زهد مشهور باشم اما ایشان از من زاهد‌ترند چون من هیچ ندارم و زهد دارم اما ایشان می‌توانند همه چیز داشته باشند و در عین حال زهد می‌ورزند(نقل به مضمون)

و شیخ محمد تقی بهلول در 7 مرداد سال 1384 و در سن 105 سالگی در حالی که نه زن و فرزند و نه مال و منالی جز ردای تنش داشت از دنیا رفت، تا همه از ایشان به عنوان شگفتی روزگار یاد کنند.

شیخ بهلول با اینکه بیش از یک قرن سن داشت پیاده روی می‌کرد و غذای ساده می‌خورد یکی از دوستان در کربلا رفته بود خدمت ایشون می‌گفت  وقت غذا نون تو شیر تیلیت کردند و با دست خوردند و اینکه وقتی به ایشون موز تعارف کردیم گریه می کردند که ما چرا باید موز بخوریم؟! ببینید تا چه حد زهد داشت این آدم.

و اینکه ایشون دائم السفر بود حتی در سالهای پایانی عمر.

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1497
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

طبق تعالیم اسلام چه شغلی برای مؤمن ممنوع و چه کاری مشروع است؟ اولویت ها و برتری ها از نظر اسلام کدام است؟
پاسخ:
بر اساس تعالیم اسلام خرید و فروش محرمات و مواد مضر و غیر قابل استفاده عقلایی ممنوع است، رباخواری و غصب حق و مال دیگران ممنوع است، اجحاف و فریب دادن دیگران در معاملات خلاف است، کم کاری و کم فروشی و کمک به ستمکاران و اهداف ویرانگر آنان و در خدمت آنان بودن ممنوع است. و انسان باید با تلاش فکری و بدنی خود از مجاری غیر ممنوع و جایز  در آمد تحصیل کند و اموری از قبیل: درآمد از راه صنعت سالم، کشاورزی، دامداری و کار مفید و تجارت عاری از ربا و فریب و توزیع کالا و هر طریق دیگر که مفید به حال جامعه فرهنگ و اقتصاد آن باشد مباح، جایز و بعضاً مستحب و یا واجب است. البته در اسلام برخی شغل ها جزو مکروهات است مانند کفن فروشی و... که این گونه شغل ها ممکن است به خاطر ایجاد قساوت قلب و... مکروه باشد.

 منبع:حوزه نیوز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1311
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

حدیثی که در ذیل آمده است از حضرت فاطمه زهرا (س) نقل شده است:
عَبْدُ اللّهِ بْنِ مَسْعُود، فالَ: اتَیْتُ فاطِمَهَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْها، فَقُلْتُ: ایْنَ بَعْلُکِ؟ فَقالَتْ(علیها السلام): عَرَجَ بِهِ جِبْرئیلُ إلَی السَّماءِ، فَقُلْتُ: فیما ذا؟ فَقالَتْ: إنَّ نَفَراً مِنَ الْمَلائِکَهِ تَشاجَرُوا فی شَیْیء، فَسَالُوا حَکَماً مِنَ الاْدَمِیّینَ، فَاَوْحیَ اللّهُ إلَیْهِمْ انْ تَتَخَیَّرُوا، فَاخْتارُوا عَلیِّ بْنِ ابی طالِب (ع).
عبد اللّه بن مسعود گوید: روزی بر فاطمه زهراء(س) وارد شدم و عرضه داشتم: همسرت کجا است؟ فرمود: همراه جبرائیل به آسمان عروج نموده است، گفتم: برای چه موضوعی؟! فرمود: بین عدّه ای از ملائکه الهی مشاجره ای شده است; و تقاضا کرده اند یک نفر از آدم ها بین ایشان حکم و قضاوت نماید; و خداوند به ملائکه وحی فرستاد: خودتان یک نفر را انتخاب نمائید; و آن ها هم حضرت علیّ بن ابی طالب(ع) را برگزیدند.


پی نوشت:
اختصاص شیخ مفید: ص ۲۱۳

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1529
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

در این باره از امام باقر (ع) روایت شده است که ایشان فرموده اند: خداوند برای دوزخ هفت طبقه (در) قرار داده است که آن ها عبارتند از:
1- جَحیم: آن بالاترین طبقه می باشد که اهل آن بر روی تخته سنگی می ایستند که از شدت حرارت آن، مغز سرشان به جوش می آید؛ مانند به جوش آمدن دیگ بر روی آتش.
2- لَظی: و آن مملو از شعله های سوزان آتش است که دست و پا و پوست را می کند و در خود ذوب می نماید و در آن کسانی که به فرمان خداوند پشت کرده و یا در پی جمع آوری اموال و ذخیره آن بوده اند جای می گیرند.
3- سقر: آن آتشی است که نه چیزی را باقی می گذارد و نه چیزی را رها می کند و آن آتش پوست تن را به کلی دگرگون می سازد و نوزده تن از فرشتگان عذاب بر آن گمارده شده اند.
4- جطفه: که عبارت باشد از آتش خُرد کننده ای که شعله هایی می افکند که هر یک به بلندی کاخی عظیم می باشد و اهل جهنم به وسیله ی آن عذاب می شدند.
5- هاویه: در آنجا گروهی جای دارند که دست به دعا برمی دارند و می گویند: مالکا؛ به فریادمان برس؛ پس در جواب آن ها ظرف های زرد رنگ آتشین به آن ها می دهند که محتوی آن زردآبه و چرکی است که همچون مِسِ گداخته بر بدنشان جاری می شود.
6- سعیر: و در آن طبقه نیز آتشی گداخته قرار دارد که شامل سیصد سراپرده از آتش است.
7- جهنم: و آن چاهی است در که چون دهان باز کند، آتشی از آن زبانه می کشد که دردآورترین آتش برای اهل آن می باشد.

پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج 8: 289.
2- محمدی. جهنم میعادگاه پیروان شیطان: 132.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1549
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

هشام مناظرات بسیاری با دانشمندان فرقه‌های مختلف اسلامی، همچنین زنادقه، دهریان و مادی‌گرایان داشته‌است و برخی مناظراتش در کتاب‌های تاریخی به صورت کامل نقل شده‌است.

امام جعفر صادق(ع) بسیاری از یاران خود را از مناظره با فرقه‌های دیگر منع می‌کرد و هشام بن حکم را برای مناظره می‌فرستاد.

از هارون الرشید نقل شده‌است که گفت:«زبان هشام از هزار شمشیر برنده‌تر است».

هشام متولد کوفه (ولادت اوایل قرن دوم هجری) و رشد یافته شهر واسط بود و در بغداد به پارچه فروشی مشغول بود.

در جوانی به مذهب شیعه درآمد و از یاران امام جعفر صادق(ع) و پس از او امام موسی کاظم(ع) شد.

هشام بن حکم همچنین از ناقلان حدیث امامان شیعه ‌است و در این زمینه دست به تألیف نیز زده ‌است.

 دفاع هشام بن حکم از مذهب شیعه در مناظرات کلامی، سبب ترویج این مذهب بود و یاد نیک او بر زبان امامان بعد، همچون امام رضا و امام جواد علیهم السلام نیز جاری بود.

در سال ۱۷۹ هجری قمری، از سوی هارون الرشید خلیفه عباسی، مورد تعقیب قرار گرفت و به کوفه گریخت و در آنجا بر اثر بیماری سختی درگذشت.

 

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1498
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

على بن هلال از پدرش روايت نموده كه گفت در بیماری پيامبر(ص)، حضورش شرفياب شدم، ديدم فاطمه (س) در بالين پدرش نشسته و اشك مى‌ريزد چون صداى گريه اش بلند شد، پيامبر سر برداشت و فرمود:
فاطمه جان! چرا گريه مى‌کنى؟
عرض كرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود؟
فرمود: عزيزم، مگر نمى‌دانى كه خداوند به اهل زمين نگاه كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد، سپس نظر كرد و شوهرت را انتخاب كرد، و به من وحى فرمود كه تو را به او تزويج كنم؟
دخترم! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند عزوجل هفت فضيلت به ما عطا فرموده كه به هيچ كس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن اين كه:
من خاتم پيامبران نزد خدا و بهترين آنها و محبوبترين بندگان مى‌باشم و با اين امتيازات پدر تو مى‌باشم، جانشين من بهترين جانشينان پيغمبران و محبوبترين آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهيد ما بهترين شهداء و محبوبترين آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى‌باشد، جعفربن ابيطالب كه با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى‌كند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است، در سبط اين امت كه حسن و حسين دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى‌باشند از ماست، و به خدا قسم كه پدرشان افضل از آنهاست.
يا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنيا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا كبير يرحم صغيراً و لا صغير يوقر كبيراً فيبعث الله عند ذلك منهما من يفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً يوم بالدين فى آخر الزمان كما قمت به فى آخر الزمان و يملاء الارض عدلاً كما ملئت جوراً.
اى فاطمه ! به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته، مهدى اين امت نيز از ايشان مى باشد، موقعى كه دنيا هرج و مرج شود و آشوبها پديد آيد و راهها مسدود گردد و اموال يكديگر را به غارت برند، نه بزرگتر به كوچكتر رحم كند و نه كوچكتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند كسى را برانگيزد كه قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشايد و اساس دين را در آخر الزمان استوار سازد، چنان كه من در آخر الزمان پايدار گردم و زمين را پراز عدل نمايد چنان كه از ظلم پر شده باشد... .

 
پی نوشت:
«كشف الغمه،5 - اربعين حديث فى المهدى ذكر المهدى و نعوته و حقيقة مخرجه»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1844
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

نرم افزار "نور مطهر" حاوی 72 جلد از کتب گرانقدر شهید مطهری است که بصورت رایگان ارائه شده و به سهولت امکان مطالعه آثار و جستجو در آنها را به شما می دهد و برنامه ای مفید برای طرحهای مطالعاتی آثار استاد شهید خواهد بود.
فهرست آثار بر اساس سیر مطالعاتی از آسان به مشکل، در دسترس است و کاربران می توانند بر این اساس، شروع به مطالعه کتب استاد شهید نمایند.

 

 
رمز فایل : www.yjc.ir
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1500
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1406
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در زمان کار، تماشای فیلم و ... احساس گرسنگی کرده و غذا را با عجله خورده و نه تنها طعم غذا را حس نکرده باشید بلکه در مدت زمانی کوتاه حجمی از مواد را وارد معده کرده و یا آن قدر فکر شما مشغول بوده که متوجه سیری خود نشده‌اید.

در این حالت مشکلات گوارشی است که به سراغتان آمده بدون اینکه به علت آن یعنی خوب نجویدن غذا فکر کرده باشید زیرا برخی اوقات بدون اینکه علت را بدانیم، به بیماری و یا دل درد دچار می‌شویم این در حالی است که همین نجویدن‌های نادرست غذا چه بلاهایی را بر سرمان می‌آورد در حالی که معده انسان نیاز به استراحت و هضم درست غذا دارد.

بر اساس این گزارش، غذا خوردن آرام و به دور از استرس باعث جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج می‌شود لذا باید دید عادات صحیح غذاخوردن و ضامن سلامتی و طول عمر از دیدگاه اهل بیت(ع) چه مواردی است.

عادات غذایی نادرست؛ عامل اصلی بسیاری از بیماری‌ها

 امام رضا(ع) در این زمینه در رساله ذهبیه می‌فرمایند: «فالجسد بهذه المنزلة و بالتدبیر فی الا غذیة و الا شربة یصلح و یصح و تزکو العافیة فیه؛ پس بدن به منزلت یک قطعه زمین است و با تدبیر عاقلانه‌ای که در خوراک و نوشاب به‌کار می‌رود صحیح و سالم می‌ماند و نیروی سلامتی در آن زیاد می‌گردد.» این امر مبین آن است، مردمی که زندگی معقولی از نظر خوراک و تدبیرعاقلانه داشته باشند نه تنها پیر و ناتوان نمی‌شوند بلکه هر چند در امتداد زمان جلوتر بروند، نیروی صحت و عافیت آن‌ها بیشتر می‌شود از این رو برنامه غذایی هر فرد باید متناسب با وضع بدن، حسب سن، طرز زندگی، شغل و زمان وی باشد.

محمدرضا کلیمی، پزشک و متخصص طب سنتی با بیان اینکه امام هشتم(ع) همواره قبل از غذا دست‌های خود را می‌شستند، بیان کرد: در طب اسلامی توصیه شده که غذا را با بسم الله شروع کنیم، با آرامش غذا بخوریم، قبل و بعد غذا کمی نمک مزه کنیم، همچنین شستن دست‌ها قبل از غذا، خشک نکردن دست‌های شسته شده و بسم الله و الحمدالله گفتن در قبل، حین و بعد از غذا از آداب غذا خوردن است.

وی با بیان اینکه فردی که دارای اضافه وزن، چاقی شکم و یا عادت زشت پرخوری است باید عادات تغذیه خود را عوض کند، عنوان کرد: این فرد قبل از غذا ماست شیرین کم چرب(و یا دوغ) بخورد، با این کار ضمن اینکه بخشی از فضای معده خود را پر کرده است، معده را برای ورود غذاهای سنگین آماده می‌کند.

کاهش فشارخون با مصرف انگور

در این زمینه امام رضا(ع) در رساله ذهبیه دستوراتی آورده‌اند مبنی بر اینکه خوب است غذا با سرکه آغاز شود، ضمن اینکه همواره غذای خود را با طعام سبک و ساده شروع می‌کردند تا فشار اضافی به دستگاه گوارش وارد نشود.

کلیمی با اشاره به اینکه خوردن نمک و آویشن در ابتدا و انتهای غذا مفید است، بیان کرد: تحقیقات نشان داده است که افراد مبتلا به فشارخون بالا باید مصرف سدیم را کاهش دهند که در این زمینه پتاسیم و کلسیم می‌تواند به کاهش فشار خون کمک کند، همچنین افرادی که دارای بیماری‌های متابولیک و یا فشارخون بالا هستند، در ابتدا و انتهای غذا یک تا دو گرم سرکه انگور عسکری میل کنند زیرا در کاهش فشارخون بسیار مؤثراست.

در این‌باره امام رضا(ع) نیز به نکاتی اشاره کردند «در هنگام غذاخوردن سبزی‌های مفید همانند «کاسنی»، «خرفه»، «جعفری» و «هویچ زرد» بخورید؛ این نوع غذا خوردن، سلامتی بدن را حفظ می‌کند».

 نوشیدن آب در حین غذا؛ اختلال در دستگاه گوارش 

این پزشک و متخصص طب سنتی با بیان اینکه نوشیدن آب در هنگام غذا خوردن باعث رقیق‌شدن آنزیم‌های گوارشی و اختلال در عمل هضم و جذب موادغذایی می‌شود، اظهار کرد: نوشیدن آب بین غذا سبب رقیق‌شدن شیره معده شده و در نتیجه کندشدن و‌ اختلال در هضم و جذب مواد غذایی، ایجاد نفخ و سنگینی در دستگاه گوارش و در نهایت سوء هاضمه و التهاب معده را در پی خواهد داشت.

وی ادامه داد: تغدیه درست و مناسب ضامن سلامتی و افزایش طول عمر افراد خواهد شد بنابراین با تغدیه صحیح و حفظ آداب غذایی مناسب می‌توان سلامتی خود را تضمین کرد.

اما کسی که نمی‌خواهد معده‌اش آزار و آسیب ببیند، موقع غذاخوردن آب ننوشد، کسانی که توأم با غذاخوردن آب می‌نوشند، دستگاه هاضمه را از ابتدای کار، از فعالیت باز می‌دارند، امام رضا(ع) برای جذب مواد غذایی به بدن و بهره حداکثری بدن از غذاها، نوشیدن آب در بین غذا را نهی کرده و می‌فرمایند «هرکس بخواهد که معده‌اش ناراحت نشود، در بین غذا آب نیاشامد تا وقتى که خوردن غذا پایان پذیرد، هرکس در هنگام خوردن طعام آب بخورد، بدنش مرطوب و معده اش ضعیف گردد و رگ‌ها جوهر و قوت غذا را نمى‌گیرند».

 

منبع:ایکنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1473
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 14 فروردين 1394

یکی از سوالات مطرح در خصوص اسلام اینکه چرا پیامبر اسلام (ص) مردم را از سجده در مقابل سنگ نهی کرد اما فرمود که برای نماز باید به سمت مسجد الحرام که از سنگ است سجده کرد؟
پاسخ:
1- پیامبر گرامی اسلام (ص) از سجده کردن جلو و رو بروی سنگ نهی نکردند بلکه از سجده کردن برای آن و غیر آن، مانند انسان نهی فرموده اند، واضح است که سجده جلوی چیزی و سجده کردن برای چیزی با هم بسیار متفاوتند و گواه بر این مطلب آن است که حضرت رسول اکرم (ص) در مسجد و یا در منزل شان سجده می کردند در صورتی که محراب مسجد یا مکان نماز ایشان در منزل جلوی دیواری قرار داشته! آیا می توان گفت حضرت ایستاده برای دیوار سجده می کرده اند؟!
2- فلسفه نهی از سجده بر سنگ این بود که مشرکین اعتقاد داشتند که بتها خدایانند و یا لااقل فکر می کردند بعضی از افعال به آنها تفویض شده است و به این سبب به خداوند تبارک و تعالی مشرک شدند. شرکی که از بزرگترین گناهان است. مشرکین برای تقرب به درگاه خدا بر بت ها سجده می کردند کما اینکه در قرآن آمده است:
«إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی» [1]
«اینها را نمی‏پرستیم مگر به خاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»
اولا: این خود اعتراضی از جانب مشرکین بر عبادت اصنام می باشد.
ثانیا: مشرکین معتقد بودند که بتان از مقام شفاعت برخورداند و آنها را به خدا نزدیک می کنند.
3- گر چه مسلمانان در هنگام نماز رو به کعبه می ایستادند اما فی الواقع برای خدا نمازگزارده و برای او سجده و رکوع می کنند و برای اطاعت امر خدا که فرموده به طرف کعبه نماز بخوانید این کار را می کنند
«فَوَلّ‏ِ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ»[2].
و از هر جا خارج شدی، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روی خود را به سوی آن کنید!
این عمل فلسفه خاصی دارد و آن اتحاد مسلمین در قبله واحد است و این امر بیشتر در مراسم حج نمایان می شود؛ آن هنگام که همه در صفوف منظم رو به کعبه می ایستند و موجب حیرت همگان می شوند و این تأثیر زیادی در تألیف و وحدت قلوب و حفظ نظام اسلامی که سعی زیادی در تحقق آن شد می گذارد. اگر در این مراسم پرشکوه که صدها هزار حاجی به کعبه می روند هر یک به سویی نماز گزارند منظره ای جالب ایجاد نخواهد شد.


پی نوشت ها:
[1] سوره زمر، آیه 3.
[2] سوره بقره، آیه 150.
منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1616
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه