میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 76
:: باردید دیروز : 89
:: بازدید هفته : 408
:: بازدید ماه : 9798
:: بازدید سال : 106857
:: بازدید کلی : 972291
نویسنده : گمنام
دو شنبه 10 فروردين 1394

نظم و ادب دو مورد از مهمترین وجوه تقوا و شاید مهمترین راه مبارزه با هوای نفس هستند. ادب نوعی نظم در رفتار و گفتار به حساب می‌آید. گاهی ممکن است رفتار خوبی داشته باشی ولی مؤدب نباشی، ولی اگر دائما چیزهایی را رعایت کردی با ادب خواهی بود. ادب یعنی هر زمان هر کاری که دلت خواست انجام ندهی.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 10 فروردين 1394

 

دریافت با کیفیت پایین (5.95 مگا بایت)

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1533
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 10 فروردين 1394

مدت زمان: 00:07:06

 

تذکر: دیدن برخی قسمتهای این فیلم برای بچه ها و بیماران قلبی مناسب نیست.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1446
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 10 فروردين 1394

تنها مسیر(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) - 31

همۀ خوبی‌ها بدون «زیرپا گذاشتن نفس» سرانجام از دست می‌روند!/ چه شد که در کربلا عد‌ه‌ای نمازخوان بدترین جنایت تاریخ بشر را انجام دادند؟!/ اگر یک مذهبی مبارزه با نفس نکند، ممکن است جنایت‌هایی بکند که از کفار هم برنمی‌آید / مبارزه با نفس برای این است که کسانی مثل تروریست‌های سوریه درست نشوند

علیرضا پناهیان: چرا قابیل که اهل عبادت بود یک‌باره دست به جنایت زد؟! چرا اولین جنگ بشریت بین دو خداپرست بود؟ چه شد که در کربلا عد‌ه‌ای نمازخوان بدترین جنایت تاریخ بشر را انجام دادند؟!.. همۀ خوبی‌ها بدون «زیرپا گذاشتن نفس» سرانجام از دست می‌روند! اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانی‌ها و خوبی‌های ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد؛ در واقع «نفس امارۀ بالسوء» سوار ماست و دارد از همۀ خوبی‌های ما به نفع خودش استفاده می‌کند ... دشمن تو بدی‌های تو نیست! دشمن تو رفتارهای بدِ تو هم نیست، دشمن تو نفس تو است! همان نفسی که برخی اوقات از تو کارهای خوب می‌خواهد، و با همان کارهای خوب تو را به جهنم می‌برد! همانطور که 6000 سال عبادتِ ابلیس، او را از جهنم نجات نداد. لذا انسانی که وجوه مثبت و خوبی‌هایی دارد، اگر نفس خود را زیر پا نگذاشته باشد، خوبی‌ها و زیبایی‌هایش سرانجام تبدیل به بدی و زشتی خواهند شد.

جلسات هفتگی هیئت محبین امیرالمومنین(ع) جمعه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء، در محل مسجد امام صادق(ع) واقع در میدان فلسطین با سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان و با موضوع «تنها مسیر»(راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی) و در ادامۀ مباحث بسیار مهم ماه مبارک رمضان برگزار می شود. در ادامه گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در سی و یکمین جلسه این مبحث را می‌خوانید:

 

اینکه نفس را دشمن تلقی کنیم، کار دشواری است و نیاز به تلقین دارد/ متاسفانه ابلیس و هوای نفس ما ادارۀ تلقین ما را به عهده گرفته‌اند

  • در جلسه قبل عرض شد که بعد از آگاهی از ضرورت مبارزه با نفس، قدم اول این است که نفس خود را دشمنِ خودمان تلقی کنیم و از نفس خود نفرت داشته باشیم. یعنی نگرش ما به نفس باید نگرشی باشد که نسبت به «بدترین دشمن» خود داریم. اینکه نفس را دشمن تلقی کنیم، کار بسیار دشواری است و نیاز به تلقین، تفکر و تأمل دارد و با اکتفا کردن به آگاهی حل نمی‌شود. حضرت امام(ره) در خصوص اهمیت و نقش تلقین در رشد معنوی تاکیدهای ویژه‌ای داشتند. (... و بعضیها خیال می‏کنند که این تکرار چرا؟ و حال آنکه لازم است. یکی از چیزهایی که برای ساختن انسان مفید است تلقین است. انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته بشود، باید آن مسائلی که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند به خودش، تکرار کند. یک مطلبی که تأثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا می‏کند» صحیفه امام، ج‏13، ص: 397)
  • انسان باید خودش قدرت تلقین کردن به خود را داشته باشد و وقتی را برای تلقین به نفس قرار دهد. ولی متأسفانه زندگی روزمره ما این‌گونه شده است که تلقین‌ها را دیگران برای ما انجام می‌دهند و رسانه‌ها، فیلم‌ها و سخنان اطرافیان عواملی هستند که موجب تلقین از بیرون می‌شوند.
  • اگر هم خودمان چیزی را به خودمان تلقین می‌کنیم غالباً سخنان منفی و ناشکرانه و غیرخداپسندانه، حسادت‌ها، حسرت از گذشته و نگرانی بی‌جا از آینده است. همه‌اش تلقین منفی است، و خبر چندانی از تلقین مثبت نیست. این یعنی ابلیس و هوای نفسِ ما ادارۀ تلقین ما را به عهده گرفته‌اند. باید یک مدتی تلقین کردن به خود را به عهده بگیریم و امور خوب را به خود تلقین کنیم و وقتی از عهدۀ تلقین به خود برآمدیم، در رأس امور، این را به خودمان تلقین کنیم که «بدترین دشمن ما نفس ماست و باید با او مبارزه کنیم.»

«دشمنی با نفس» همۀ خوبی‌ها را می‌آورد/ همۀ خوبب‌ها و زیبایی‌ها بدون «زیرپا گذاشتن نفس»، سرانجام از دست می‌روند!

  • یقیناً اولیاء خدا مثل حضرت امام(ره)، آیت الله بهجت(ره)، و امثال آیت الله حق‌شناس (ره) و آیت الله خوشوقت(ره) ابتدا همین‌گونه قدم‌ها را برداشته‌اند که به جایی رسیده‌اند.
  • فرزند آیت الله العظمی بهجت (ره) نقل می‌کند که از ایشان پرسیدیم حضرت امام (ره) در عرفان عملی هم کار کرده بود؟ پدرم می‌فرمود: بله. بعد گفتم شما از ایشان چیزی بگویید. پدرم فرمود: یک دفعه منزل ایشان مهمان بودیم و خورشت قورمه سبزی آورده بود و خودش نخورد. من پرسیدم برای چه نمی‌خوری؟ گفت: خیلی دوست دارم، می‌خواهم نخورم. چون خیلی این غذا را دوست دارم، می‌خواهم نخورم. (گفتگوی حجت الاسلام علی بهجت با خبرگزاری فارس؛06/03/92)
  • وقتی آیت الله بهجت می‌خواهند از مراتب عرفان عملی امام(ره) یک مثال یا خاطره ذکر کنند، از غذایی که دوست دارد، اما نمی‌خورد حرف می‌زند. آیت الله بهجت می‌توانستند از میزان معرفت امام(ره) به خدا، یا از محبتشان به اهلبیت، یا حتی از تقیدشان به نماز اول بگویند، اما چرا از مخالفت با یک دوست‌داشتنی مثال می‌زنند؟ برای اینکه کسی که نفسش را زیر پایش بگذارد، هم معرفت به خدا پیدا می‌کند، هم علاقۀ به اهل‌بیت و هم تقید به نماز اول پیدا می‌کند. ضمن اینکه شما هر وجه مثبت دیگری را دربارۀ یک آدمی بگویید، اگر اهل این نباشد که نفسش را زیر پایش بگذارد، آن زیبایی‌ها و خوبی‌هایش سرانجام از دست می‌روند و چه بسا روزی تبدیل به زشتی شوند.

بسیاری از متدینین نفس خود را دشمن خود نمی‌دانند و این یک خطر بزرگ است!/ اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانی‌ها و خوبی‌های ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد

  • قدم اول بعد از فهمیدن اینکه برای رسیدن به قرب پروردگار «تنها مسیر، جهاد با نفس است» و نه بسیاری از کارهای خوب دیگر(که تمام اقدامات و قدم‌های دیگر همه از لوازم، مقدمات و یا شعبات جهاد با نفس است)، این است که از نفس خودت نفرت داشته باشی، ازش بترسی، مراقبش باشی، و او را زمین بزنی. یعنی نگرش شما نسبت به نفس منفی باشد و از آن به عنوان دشمن تنفر داشته باشی. (امیرالمؤمنین(ع): زمانى که به نفْس خود بیشترین اعتماد را دارى، از فریب او بیشتر برحذر باش؛ کُن أوثَقَ ما تَکونُ بنَفسِکَ، أحذَرَ ما تَکونُ مِن خِداعِها؛ غررالحکم/530)
  • با وجود تأکیدهای مکرر دین بر اینکه شدیدترین دشمن انسان نفس اوست(أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک‏؛ میزان الحکمة/12182)، اما شاید بشود گفت اغلب متدیننین، با نفس‌شان دشمن نیستند و حتی نفس‌شان را دشمن خودشان هم نمی‌دانند؛ و این یک خطر بزرگ است! کسی که با نفس خود دشمن است، هر روز در حال مراقبه، مبارزه و جنگ و جهاد با نفس خود است.(امیرالمؤمنین(ع): یَنْبَغی للعاقِلِ أنْ لایَخْلو فی کُلِّ حالَةٍ عَن طاعةِ ربِّهِ و مُجاهَدةِ نَفْسِهِ؛ غررالحکم/3492)
  • باید ببینیم آیا در دلِ ما نسبت به دشمنی به نام «نفس»، کینه و نفرت وجود دارد یا نه؟ متاسفانه کینه و نفرتی که باید نسبت به نفس خود داشته باشیم، در اغلب ما نیست.
  • هر یک از ما باید هر روز در احوال خود نگاه کند و ببیند در طول روز چند بار نفس خود را زمین زده و چند بار از نفس خود شکست خورده. مثلاً امروز برای خواندن نماز اول وقت تنبلی می‌کردی ولی برخلاف هوای نفست، بلند شدی و نماز خواندی؛ این یعنی یک‌بار نفست را زمین زدی. اما بعد پای تلویزیون نشستی و فیلمی را که لازم نبوده ببینی و می‌توانستی به جای آن کار مفیدتری انجام بدهی، دیدی. و وقتی تصمیم گرفتی بلند شوی، نتوانستی و تنبلی کردی، پس از نفست شکست خوردی.
  • هر روز بررسی کن ببین چندبار نفس را زمین زدی؟ و چندبار نفست تو را زمین زد؟ مسئلۀ اصلی این است. اینکه که من این چندتا خوبی را دارم، من آدم مهربانی هستم، اهل بخشش هستم، ... اینها را بگذار کنار و خیلی به اینها غرّه نشو، اینها بدون مبارزه با نفس، دردی را از روح انسان دوا نمی‌کند و انسان را به سرانجام نمی‌رساند. زیرا اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانی‌ها و خوبی‌های ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد؛ در واقع «نفس امارۀ بالسوء» سوار ماست و دارد از همۀ خوبی‌های ما به نفع خودش استفاده می‌کند. مثلاً نفس‌مان به ما می‌گوید: «تو آدم بخشنده‌ای هستی، اینجا یک بخشش از خودت نشان بده تا لذتی ببرم و اعتباری پیدا بکنم!» یعنی در جهت هوای نفس خودمان بخشش می‌کنیم نه در جهت مخالفت با نفس!
  • مسئله و دعوای اصلی بر سر نفس است. دشمن تو بدی‌های تو نیست! دشمن تو رفتارهای بدِ تو هم نیست، دشمن تو نفس تو است! همان نفسی که برخی اوقات از تو کارهای خوب می‌خواهد، و با همان کارهای خوب تو را به جهنم می‌برد! همانطور که 6000 سال عبادتِ ابلیس، او را از جهنم نجات نداد. لذا انسانی که وجوه مثبت و خوبی‌هایی دارد، اگر نفس خود را زیر پا نگذاشته باشد، خوبی‌ها و زیبایی‌هایش سرانجام تبدیل به بدی و زشتی خواهند شد.

باید دشمنی نفس با خودمان را لمس کنیم و بفهمیم که این دشمن خطرناک ما را رها نمی‌کند

  • باید دشمنی نفس با خودمان را لمس کنیم و بفهمیم که این دشمن خطرناک ما را رها نمی‌کند و قطعاً به ما ضربه می‌زند. تا وقتی که این دشمن را از بین نبری، از او در امان نخواهی بود. اگر بتوانیم این نگرش را پیدا کنیم که نفس‌مان بدترین دشمن ماست، آنوقت می‌توانیم با او مقاتله و جنگ کنیم. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «به کمک عقلت، با هوای نفست مقاتله کن و بجنگ تا رشد کنی؛ قَاتِلْ هَوَاکَ بِعَقْلِکَ تَمْلِکْ رُشْدَک‏»(غررالحکم/حدیث818) مجاهده به معنای کوشش بسیار و مبارزه است، اما مقاتله صریحاً به معنای جنگیدن است؛ جنگی که در آن قصد کشتن وجود دارد. لذا حضرت دربارۀ کسانی که در مبارزه با هوای نفس پیروز شده‌اند، می‌فرماید: «شهوت و هوای نفس خود را کشته‌اند؛ مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ» (نهج البلاغه/خطبۀ 193)‏
  • حضرت در روایت قبلی نفرمودند: «از هوای نفست تبعیت نکن»، فرمودند: «قاتل نفسک»، یعنی بجنگ به قصد کشت؛ چرا؟ چون این نفس با تبعیت نکردن کنار نمی‌نشیند، اگر یک دفعه تبعیت نکنی، مرتبۀ دیگر می‌آید، تا ... بالاخره ضربۀ خودش را بزند. لذا باید آنقدر با نفست بجنگی تا مرگش اعلام شود: «مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ»
  • رسول خدا(ص) هم خطر نفس را به گونه‌ای دیگر اعلام می‌فرمایند: «اِستَعیذوا باللّهِ مِن الرَّغَبِ»(کنز العمال/حدیث6160) یعنی به خدا پناه ببر از اینکه میل شدیدی به یک چیزی پیدا کنی. زیرا همین میل شدید، تو را نابود می‌کند. مردم چه چیزی را خیلی بد می‌دانند و از آن به خدا پناه می‌برند؟! شاید بگویند: از سرطان یا از تصادف به خدا پناه می‌بریم.  اما رسول خدا(ص) می‌فرماید: از رغبت پیدا کردن، و از شدیداً متمایل شدن به چیزی، به خدا پناه ببر! بگو: «خدایا! دل ما را حفظ کن یک‌وقت یک چیزی را زیاد دوست نداشته باشی.» ما باید چنین نگاهی به تمایلات نفسانی پیدا کنیم.

اهمیت مجاهده با نفس در حالات پنجگانه / نگرش ما به نفس با نگرش آیات و روایات به نفس خیلی فاصله دارد

  • امام صادق(ع) می‌فرماید: مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا رَهِبَ وَ إِذَا اشْتَهَی وَ إِذَا غَضِبَ وَ إِذَا رَضِیَ حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهُ عَلَی النَّار(من لا یحضره الفقیه/4/400) امام صادق(ع) می‌فرمایند کسی که در چهار لحظه بتواند مالک نفس خودش باشد، خداوند آتش جهنم را بر او حرام می‌کند. «إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا رَهِبَ»: وقتی که می‌بیند این نفسش مایل به چیزی شده یا از چیزی ترسیده، در این دوتا لحظه بتواند مالک نفس خودش باشد. اگر نفسَت مایل به چیزی شد، باید بهش بگویی «چه خبر است؟ با چه منطق و ملاکی ناگهان عاشق شدی؟ بی‌خود می‌کنی اینقدر اصرار می‌کنی.» مالکش بشو! اگر از چیزی ترسیدی یا نفرت پیدا کردی، به حرف نفست گوش نکن؛ به نفسَت بگو: «چه خبر است اینقدر شلوغش کردی؟»
  • بعد می‌فرماید: «و إذا إشتَهَی وَ إذا غَضِبَ وَ إذا رَضِیَ»: وقتی که نفس شهوتی پیدا می‌کند یا غضبناک می‌شود، و وقتی که راضی می‌شود و آرامش بی‌جا پیدا می‌کند، در این مواقع، باید بتوانی مالک نفس خودت باشی. انسان اصلاً نباید به خودش حق بدهد عصبانی بشود؛ به نفست بگو: «چه خبر است عصبانی شدی؟ چه چیزی را خیلی دوست داشتی و اصرار داشتی که به تو برسد که نرسیده؟ اصلاً بی‌خود دوست داری و اصرار داری، که حالا چون بهش نرسیدی، اعصابت به‌هم ریخته. تو حق نداری عصبانی بشوی.» با نفست بجنگ، بهش بگو: «چرا ناراحت شدی؟ چرا دلت رفت؟ چرا زیادی خوشحال شدی؟ چه خبر است؟ پس‌فردا می‌خواهی چه بلایی سر من دربیاوری؟» بگیر یقۀ نفس خودت را.
  • امام صادق(ع) می‌فرماید اگر در همۀ این حالت‌های پنج‌گانه «إذا رغب، إذا رهب، إذا اشتهی، إذا غضب، إذا رضی» و در همۀ این لحظه‌ها مالک نفس خودت شدی و نگذاشتی این نفس راحت اسب‌دوانی کند، خدا بدنت را بر جهنّم حرام خواهد کرد. آیا این نتیجه کمی است؟! ببینید مجاهدۀ با نفس چه ارتباط مستقیمی پیدا می‌کند با رفع عذاب الهی! از آنطرف بهای بهشت هم جهاد با نفس است(امیرالمؤمنین(ع): جِهادُ الهوی ثَمَنُ الجَنّةِ؛ غررالحکم/4756)
  • این پنج حالت، شامل اغلب حالات انسان را شامل می‌شود؛ انسن یا راضی است، یا ناراحت و عصبانی، یا تمایل دارد به چیزی یا می‌ترسد از چیزی. آنوقت اگر کسی بخواهد در این حالات مالک نفسش باشد، آیا فرصتی برای آرامش و بی‌خیالی برایش می‌ماند؟
  • ببینید چقدر این نفس وحشتناک است، چه کارهایی می‌کند و چه نقشی در عالم هستی دارد که جهنم و بهشت ما بسته به جنگ با این نفس است.
  • دوستان من! نگرش ما به نفس با نگرشی که آیات و روایات به نفس دارند، خیلی فاصله دارد. ما نیاز داریم که این نگرش خودمان را اصلاح کنیم. یکی از راه‌های مهم که حضرت امام(ره) هم بعد از 60 سال سلوک معنوی، تاکید می‌فرمودند، تکرار و تلقین است. یکی از کارهایی که می‌تواند با مرور و تامل در روایات در جلسات معنوی صورت گیرد همین توصیۀ امام(ره) است. مرور و تامل در روایات مربوط به دشمنی و جهاد با نفس، بخش مهمی از عملیات تلقین است؛ تلقین برای اینکه نفرت از نفس پیدا کنیم، برای اینکه دشمنی نفس برایمان جا بیفتد، برای اینکه این نگرش که خدا و اولیاء خدا می‌خواهند در ما ایجاد شود.
  • یکی از پاسخ‌هایی که حضرت آیت الله بهجت(ره) در پاسخ کسانی که از ایشان توصیه برای سلوک معنوی می‌خواستند، این بود که می فرمودند: «هر روز، یک روایت از کتاب (جهادُ النّفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده‌اید!»(نکته های ناب/143)

جایگاه مبارزه با هوای نفس در دعای تعلیمی رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع)/ «خدایا من را رها نکن که میل من مخالف میل تو باشد»

  • رسول خدا(ص) از قول خداوند متعال به علی‌بن ابیطالب(ع) دعایی را یاد دادند که باز هم در این دعا جایگاه محوری هوای نفس را می‌شود دید. رسول خدا(ص) بنابر این نقل فرمودند: «علی‌جانم! خداوند متعال به من فرموده است که: هرکس بین دو امری که نمی‌داند کدامش بهتر است مردّد شد، و می‌خواست نظر من(خدا) را بداند و مطابق آنچه من دوست دارم عمل کند و خلاصه اینکه دوست داشت من برایش انتخاب کنم، بگوید: «...خدایا! من به علم تو که همۀ کائنات را در بر گرفته قسمَت می‌دهم-که تو به هوای نفس و ظاهر و باطن من عالم هستی- که من را به همان سمتی که می‌پسندی بکشانی» تا اینکه می‌فرماید: «و من را رها نکن که میل من مخالف میل تو باشد، یا خواستۀ من غیر از خواستۀ تو باشد و با قدرت خودت، من را به سمت چیزی که دوست داری ببر و با قدرت خودت آنچه دوست داری را بر آنچه من دوست دارم غلبه بده، تا اینکه با هوای تو هوای من تنظیم بشود! (...اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِی زَوَیْتَ بِهَا عِلْمَ الْأَشْیَاءِ کُلِّهَا عَنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ، فَإِنَّکَ عَالِمٌ بِهَوَایَ وَ سَرِیرَتِی وَ عَلَانِیَتِی؛ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْفَعْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَا تَرَاهُ لَکَ رِضًا فِیمَا اسْتَخَرْتُکَ فِیهِ حَتَّی یُلْزِمَنِی ذَلِکَ أَمْراً أَرْضَی فِیهِ بِحُکْمِکَ وَ أَتَّکِلُ فِیهِ عَلَی قَضَائِکَ وَ أَکْتَفِی فِیهِ بِقُدْرَتِکَ وَ لَا تَقْلِبْنِی وَ هَوَایَ لِهَوَاکَ مُخَالِفاً، وَ لَا بِمَا أُرِیدُ لِمَا تُرِیدُ مُجَانِباً، اغْلِبْ بِقُدْرَتِکَ الَّتِی تَقْضِی بِهَا، «مَا أَحْبَبْتَ» عَلَی «مَنْ أَحْبَبْتُ»، بِهَوَاکَ هَوَایَ؛ مستدرک الوسائل/6/244)

اهمیت عمل نکردن به میل نفس/ نفس انسان چگونه بزرگ و پُررو می‌شود؟ / راهکار ابلیس و راهبرد امیرالمؤمنین(ع)!

  • مگر چقدر اهمیت دارد که انسان مراقبت کند که به میل نفسش عمل کند؟ اهمیتش به این است که اگر در قدم اول به میل نفست -که گناه نباشد- عمل کنی، ممکن است برای یکی دوبار عیبی نداشته باشد؛ اما این نفس -وقتی که به میلش عمل کردی- قوی‌تر می‌شود و بعد از چند قدم قطعاً تو را به گناه وادار می‌کند، و قطعا نمی‌توانی مقاومت کنی. یعنی وقتی به میل نفست عمل کردی، نفست بزرگ و پُررو می‌شود، و وقتی که بزرگ شد، ایستادن در مقابل او و به حرفش گوش نکردن، خیلی سخت می‌شود. اگر یک هنرمند انیمیشنش را درست کند، می‌تواند این مفهوم مهم و مغفول را به سادگی برای مردم جابیندازد. وقتی دو جا در زمینه‌های معمولی، که گناه هم نیست، به حرف نفس گوش کردی، نفست بزرگ می‌شود. دیروز اگر می‌گفت گناه بکن، می‌گفتی «برو! خجالت بکش. من را می‌خواهد به گناه وادار کند.» اما دو جا که گناه نبود و به حرفش گوش کردی و گُنده شد، ایندفعه با صدای کلفت می‌گوید: «من دلم می‌خواهد باید این گناه انجام شود!» «می‌گویی: چشم چشم، چشم، زورم به تو نمی‌رسد»
  • ابلیس می‌گوید: من با «گناه» بندگان خدا را هلاک می‌کنم و به جهنّم می‌برم، اما آنها توبه می‌کنند و حال من را می‌گیرند و من را هلاک می‌کنند. بعد من آنها را به هوای نفس-یعنی به چیزهایی که دوست دارند ولی گناه نیست- وادار می‌کنم، و اینها می‌گویند: ما که گناه نکردیم، و خیال می‌کنند که راهشان درست است، بعد انتهای این مسیرشان می‌روند به جهنّم، اما چون نمی‌فهمند که دارند به سوی جهنّم می‌روند، دیگر توبه هم نمی‌کنند. (قال رسول الله(ص):إنّ إبلیسَ قالَ: أهلَکتُهُم بِالذُّنوبِ فأهلَکونی بالاستِغفارِ، فلَمّا رأیتُ ذلکَ أهلَکتُهُم بالأهواءِ، فهُم یَحسَبونَ أنّهُم مُهتَدونَ فلا یَستَغفِرونَ؛ میزان الحکمه/٢١٣٨٩)
  • امیرالمؤمنین(ع) دقیقاً به همین راهبرد(عمل نکردن به میل نفس) در برخورد با نفس اشاره می‌فرمایند: «به نفْس‌هایتان رخصت ندهید که این رخصت دادنها شما را به راه‌های ستمکاران می‌برد و با نفْس‌هایتان مماشات نکنید که مماشات کردن با آن شما را به گناه و معصیت می‌کشاند؛ لا تُرَخِّصوا لأنفُسِکُم فتَذهَبَ بکُمُ الرُّخَصُ مَذاهِبَ الظَّلَمَةِ، و لا تُداهِنوا فیَهجُمَ بکُمُ الإدهانُ علَی المَعصیَةِ(نهج البلاغه/خطبه86) و در جای دیگر می‌فرمایند: «به نفْس خود در پیروی از هوس و برگزیدن لذّت های دنیا رخصت مده که دین تو خراب می‌شود و درست نمی شود؛ لا تُرَخِّصْ لِنفسِکَ فی مُطاوَعَةِ الهَوی و إیثارِ لَذّاتِ الدُّنیا ؛ فیَفسُدَ دِینُکَ و لا یَصلُحَ» (غرر الحکم/حدیث10400)
  • امیرالمؤمنین(ع) به فرآیند بزرگ و پُررو شدن نفس هم اینگونه اشاره می‌فرمایند: «هر که در آنچه دوست دارد بر نفْس خود آسان گیرد، در آنچه دوست ندارد نفْسش او را به رنج و زحمت اندازد, مَن سامَحَ نفسَهُ فِیما یُحِبُّ أتعَبَتهُ فیما یَکرَهُ »(غررالحکم/حدیث8782) و یا می‌فرمایند: «این نفْس‌ها را سرکوب کنید؛ زیرا که نفْس‌ها گرایش شدید به شهوت‌های خود دارند، اگر از آنها اطاعت کنید، شما را به سوی بدترین فرجام منحرف می‌کنند؛ اِقمَعوا هذهِ النُّفوسَ ؛ فإنّها طُلَعَةٌ إن تُطِیعُوها تَزِغْ بِکُم إلی شَرِّ غایَةٍ»(غررالحکم/حدیث2559) و «هر کس با نفس خود سازشکارى کند، نفسش او را به ارتکاب گناهان می‌کشاند؛ مَن داهَنَ نفسَهُ هَجَمَت بهِ على المعاصِی المُحَرَّمَةِ»(غررالحکم/9022)

امام صادق(ع): از نفس‌های خودتان بترسید، همچنان که از دشمنان‌تان می‌ترسید

  • امام صادق(ع) می‌فرماید: «احْذَرُوا أَهْوَاءَکُمْ کَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَکُمْ»(کافی/2/335) بترسید از هوای نفس‌تان، همان‌جوری که از دشمنان‌تان می‌ترسید.
  • البته الان این حدیث را جوانانی می‌شنوند که دشمن را از نزدیک نچشیده‌اند. حتی جوان‌های دوران دفاع مقدس هم همیشه دشمن را از نزدیک تجربه نمی‌کردند، فقط برخی اوقات شرایطی پیش می‌آمد که دشمن را از نزدیک لمس می‌کردند. اما جوانی که اصلاً دفاع مقدس را ندیده، چگونه می‌خواهد دشمن را تصور کند و دشمنی او را لمس کند، تا بتواند به این فرمایش امام صادق(ع) عمل کند؟ کار راحتی نیست.
  • در ادامۀ روایت، حضرت می‌فرماید: «برای انسان، هیچ دشمنی، شدیدتر از «پیروی از هوای نفس» نیست؛ فَلَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَعْدَى لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ»(کافی/2/335)

زشتی و پستی هوای نفس باید برای ما جا بیفتد/امیرالمؤمنین(ع): تابع هوای نفس ذلیل‌تر تر از بردۀ زرخرید

  • جمع‌بندی مباحث گذشته این شد که نسبت به هوای نفس خود باید دو احساس داشته باشیم. 1. هوای نفس را دشمن خود بدانیم 2-هوای نفس را زشت، کریه و پَست بدانیم. نگاه ما به نفس باید همان نگاهی باشد که به یک چیز متعفن داریم. ما باید به کمک مرور و تکرار و تفکر در آیات و روایات آنقدر این دو مطلب را به خودمان تلقین کنیم، که این دو احساس را نسبت به نفس خودمان پیدا کنیم. ائمه هدی(ع) سنگ تمام گذاشتند و همه حرف‌ها را در این زمینه به ما زدند؛ تمام تلاش‌شان را انجام دادند تا ما این مسائل برای ما جا بیفتد. ما هم باید تمام محبّت‌تمان به اهل‌بیت(ع) را به کار بگیریم برای اینکه کلمات نورانی‌شان در این زمینه برایمان جا بیفتد.
  • یکی از روایاتی که برای تلقین زشتی و پستی تبعیت از هوای نفس می‌تواند به ما کمک کند، این فرمایش امیرالمؤمنین(ع) است که می‌فرماید: «کسی که شهوات و دوست‌داشتنی‌هایش بر او غلبه پیدا می‌کند ذلیل‌تر از عبد و برده‌ای است که خرید و فروش می‌شود؛ مَغْلُوبُ الشَّهْوَةِ أَذَلُ‏ مِنْ‏ مَمْلُوکِ‏ الرِّقِّ»(غررالحکم/ص709) حالا ببینید می‌توانید نسبت به ذلت و بیچارگی یک برده‌ای که خرید و فروش می‌شود احساس دقیقی داشته باشید یا نه.

امام کاظم(ع): کسی که به نقایص نفس خود رسیدگی نکند، هوای نفس بر او غلبه می‌کند

  • امام موسی بن جعفر(ع) می‌فرماید: «کسی که به نقایص نفس خود رسیدگی نکند، هوای نفس بر او غلبه می‌کند و کسی که (به واسطۀ چیرگی مداوم هوای نفس) مدام در حال ناقص شدن و کم شدن است (و در نتیجه هر روز وضعش بدتر از دیروز است) مرگ برای او بهتر است؛ مَنْ‏ لَمْ‏ یَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوَی وَ مَنْ کَانَ فِی نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ»(من لا یحضره الفقیه/ج4/ص382) همان‌طور که می‌بینید در اینجا کاری به این ندارد که چقدر آدم خوبی هستی و چندتا خوبی یا بدی داری، بلکه می‌فرماید باید مدام به نفس خود رسیدگی کنی. یعنی در بیرون دنبال فهرست بدی‌ها و خوبی‌های خودت نباش، بلکه در درون خودت به دنبال این باش که چند بار بر نفس خود غلبه‌ کرده‌ای و چند بار از آن شکست خورده‌ای.

یک راز مهم در موضوع مبارزه با نفس/ چه می‌شود بعضی‌ها -مثل تروریست‌های سوریه- به جنایت‌های وحشیانه دست می‌زنند؟

  • در موضوع مبارزه با نفس یک راز مهم وجود دارد که اگر به این راز پی ببریم، ریشۀ بسیاری از حوادث تاریخی و حتی حوادث کنونی منطقه را می‌فهمیم. مثلاً این روزها شما برخی از تصاویر مربوط به وحشیگری و جنایت تروریست‌ها در سوریه را دیده‌اید که چگونه آدم‌های بی‌گناه را زنده زنده به آتش می‌کشند یا بچه‌ها را سر می‌بُرند و تیرباران می‌کنند، اما چه می‌شود بعضی‌ها به این حدّ از رذالت می‌رسند؟ آیا اینها صرفاً اشتباه کرده‌اند یا دچار سوء تفاهم شده‌اند؟! قصه به این سادگی‌ها نیست و باید رذالت اینها را ریشه‌یابی کرد.

چرا قابیل که اهل عبادت بود یک‌باره دست به جنایت زد؟! /چرا اولین جنگ بشریت بین دو خداپرست بود؟/ چه شد که در کربلا عد‌ه‌ای نمازخوان بدترین جنایت تاریخ بشر را انجام دادند؟!

  • چرا خداوند اولین جنگ تاریخ حیات بشر را بین دو آدم خداپرست (هابیل و قابیل) قرار داده‌ است؟ چون می‌دانید که قابیل آدم کافری نبود، حتی اهل عبادت بود و برای خدا قربانی داده بود و فقط قربانی او قبول نشد؛ مثل خیلی از کارهای خوبی که ما انجام می‌دهیم و قبول نمی‌شود. ولی چه شد که یک‌باره دست به جنایت زد؟ چرا اولین جنگ تاریخ بشر، بین یک حرام‌خور و یک حلال‌خور نبود؟ چرا بین یک بی‌نماز و یک نماز‌خوان نبود؟
  • بالاترین جنایتی که در عالم رخ داده است، جنایت کربلا و قتل اباعبدالله الحسین(ع) است.(لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏؛ امالی صدوق/116) در کربلا هم دوباره می‌بینیم یک عده آدم نمازخوان دست به جنایت می‌زنند! چه شد یک عدۀ به ظاهر مسلمان یا نمازخوان بدترین جنایت تاریخ بشر را انجام دادند؟!

شاید مارکسیست‌ها به اندازۀ سازمان منافقین خلق که نماز می‌خواندند، جنایت‌کارانه آدم نکشتند/ دلیل جنایات وحشیانۀ تروریست‌های سوریه که اهل نماز و دیانت هستند چیست؟

  • در تاریخ انقلاب خودمان هم گروه‌های تروریستی مختلفی داشتیم؛ هم جنایت منافقین و هم مارکسیت‌ها را دیده‌ایم ولی شاید مارکسیست‌ها به اندازۀ منافقین سازمان مجاهدین خلق که نماز هم می‌خواندند، جنایت‌کارانه آدم نکشتند!
  • امروز هم در سوریه، تروریست‌هایی که به ظاهر مسلمان هستند، آن‌قدر وحشیانه آدم می‌کشند که بی‌سابقه است؛ از کافران و ملحدان کمتر چنین قساوت‌ها و جنایت‌هایی می‌بینیم. دلیل این‌ وحشی‌گری از سوی کسانی که اهل نماز و دیانت هستند چیست؟ برخی از این تروریست‌های سوریه آن‌قدر متشرّع هستند که اگر مفتی آنها به جهاد نکاح فتوا نداده بود، هرگز حاضر نمی‌شدند عمل منافی عفت انجام دهند. ولی با وجود این تشرّع، ببینید چقدر راحت آدم‌های بیگناه را می‌کشند!

آیا کسی که یک مقدار اهل مذهب و دیانت شد ولی مبارزه با هوای نفس نکرد، خیلی وحشی می‌شود؟/ اگر یک آدم مذهبی مبارزه با نفس نکند، ممکن است جنایت‌هایی بکند که از کفار هم برنمی‌آید/ خوارج مذهبی‌ترین گروهی که با امیرالمؤمنین(ع) جنگیدند و شکم زن حامله را دریدند

  • آیا اینها نشان نمی‌دهد کسی که یک مقدار مذهبی شد و اهل دین و دیانت شد ولی مبارزه با هوای نفس نکرد، خیلی وحشی می‌شود؟ شواهد تاریخی نشان می‌دهد اولین جنایت تاریخ، یعنی قتل هابیل توسط قابیل از همین نوع بوده و بزرگترین جنایت تاریخ در کربلا هم از این نوع بوده است. وحشی‌گری‌های امروز در سوریه و جاهای دیگر نیز از همین نوع است.
  • خوارج مذهبی‌ترین گروهی بودند که با امیرالمؤمنین(ع) جنگیدند. خوارج آن‌قدر متشرّع بودند که وقتی اشتباهاً در مزرعه‌ای به یک چهارپا، تیر زدند و آن را کشتند، بلافاصله رفتند تا از صاحب آن حلالیت بطلبند! آن‌وقت همین‌ خوارج مردی به نام عبدالله ‌بن‌ خباب را به جرم محبت امیرالمؤمنین(ع) یا کافر ندانستن علی(ع) در مقابل همسر باردارش سر بریدند و بچۀ او را هم مهدورالدم دانسته و شکم همسر باردارش را شکافته و بچه را هم کشتند(موسوعة التاریخ الاسلامی/5/237)
  • چطور یک انسان به چنین وحشی‌گری و جنایتی دست می‌زند؟ آیا این عادی است؟! هیچ‌ کدام از اینها تصادفی نیست بلکه نشان‌دهندۀ یک واقعیت مهم است و از برخی قواعد عالم هستی حکایت می‌کند. همۀ اینها به ما می‌گوید که اگر یک آدم به ظاهر مذهبی و متشرع، مبارزه با نفس نکند و مطیع هوای نفسش باشد، می‌تواند از آدم کافر و ملحدی که همیشه مطیع هوای نفسش است، وحشی‌تر بشود؛ از این آدم مذهبی ممکن است جنایت‌هایی سر بزند که از کافران و ملحدان هم سر نمی‌زند!
  • گاهی اوقات از آدمی که ادعای دین و ایمان ندارد، انصافی دیده می‌شود که از آدمی که ادعای دین و ایمان دارد ولی مطیع هوای نفس خودش است، این انصاف را نمی‌بینیم. این آدم مدعیِ دیانت، جنایت‌ها و خیانت‌هایی مرتکب می‌شود که حدّ و حساب ندارد.
  • این‌طور نیست که حتماً جنایت‌کار بودن این ‌مذهبی‌ها را در آدم‌کشی ببینیم، بلکه هر کسی در هر عرصه‌ای که هست به نوعی رذالت خود را نشان می‌دهد. مثلاً گاهی یک عنصری در عرصۀ رسانه می‌بینید که بچه مذهبی بوده ولی چون مطیع هوای نفسش است دروغ‌هایی حاضر است ببندد و تخریب‌هایی حاضر است بکند که یک آدم ملحد حاضر نیست چنین ‌کارهایی انجام دهد. یعنی یک آدم ملحد حاضر نبود کسی را این‌طور تخریب کند. یک آدم مذهبی و نمازخوان که مطیع هوای نفس باشد، گاهی در رذالت غوغا می‌کند و کارهای زشتی انجام می‌دهد که از یک کافر ملحد هم برنمی‌آید.

بچه‌مذهبی‌ها مواظب باشند برای فرار از مبارزه با نفس، پشت دینداری خود پنهان نشوند

  • بچه‌مذهبی‌ای که مطیع هوای نفسش باشد، تبعیت خودش از هوای نفس را توجیه می‌کند. مثلاً اگر با شوهرش دعوا کند، شوهرش را تکفیر می‌کند و او را به لجن می‌کشد. یا آقای مذهبی اگر با خانمش دعوا کند، او را تکفیر می‌کند و به لجن می‌کشد و همۀ هواپرستی‌های خود را پشت سر توجیهاتش مخفی می‌کند. ابلیس هم روز اول همین کار را کرد. ابلیس در توجیه سجده نکردنش گفت: «من از آدم بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک آفریده‌ای؛ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین»(اعراف/12)
  • بچه‌مذهبی‌ها مواظب باشند برای فرار کردن از مبارزه با نفس، پشت دینداری خود پنهان نشوند. مبارزه با هوای نفس اصلش برای ما مؤمنین و نمازخوان‌ها است نه برای کافران. جهاد با نفس برای کسانی نیست که در اروپا و کشورهای دیگر هستند و از دین و ایمان چیزی نشنیده‌اند. اگرچه آنها هم اگر مبارزه با نفس کنند سود می‌برند.

مبارزه با نفس برای این است که کسانی مثل تروریست‌های سوریه درست نشوند/ مسأله صرف یک برداشت اشتباه نیست

  • مبارزه با نفس برای اصلاح کافران نیست، برای این است که کسانی مثل تروریست‌های سوریه درست نشوند. برای اینهایی که تعصب‌های دینی قوی دارند ولی امروز دارند بچه سر می‌برند، آدم‌ها را زنده می‌سوزانند و جنایت‌های وحشتناک انجام می‌دهند. وقتی هم دستگیرشان می‌کنند می‌گویند: «زود باشید مرا بکشید تا به ملاقات پیامبر(ص) بروم!»
  • تصور نکنید این افراد تنها دچار سوء تفاهم شده‌اند یا اشتباه به عرضِ آنها رسانده‌اند! مگر یک آدم چقدر می‌تواند اشتباه کند؟ بالاخره هر آدمی عقل و شعور دارد و تا این حدّ نمی‌تواند دچار اشتباه بشود و از روی نفهمی جنایت کند. بالاخره انسان وجدان و فطرت دارد. پس مسأله صرف یک برداشت اشتباه نیست.

اگر نفس انسان پشت سر عبادتش بزرگ شود، یک جایی که فرصت پیدا کند جنایتی می‌کند که آدم‌های معمولی انجام نمی‌دهند

  • وقتی یک آدم مومن و مذهبی، به هوای نفس خود رسیدگی نکرد و نفس خود را رصد نکرد (به نقایص نفس خود رسیدگی نکرد؛ لَمْ‏ یَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ) نفس اماره‌اش بزرگ می‌شود و چون پشت سر عبادت قرار می‌گیرد، دیده نمی‌شود. یعنی نفسش پشت سر عبادت بزرگ می‌شود. لذا یک جایی که فرصت پیدا کند، جنایتی می‌کند که آدم‌های معمولی انجام نمی‌دهند.
  • اغلب آدم‌های متدین که خطاها و اشتباهات بزرگ می‌کنند، به خاطر نفسانیت آنهاست که آنها را به اشتباه می‌اندازد. اغلب آدم‌هایی که جاهل و نادان هستند، تبعیت از هوای نفس، آنها را به اینجا رسانده و اگر تبعیت از هوای نفس نکرده بودند به این جهالت نمی‌رسیدند.

گویا مؤمنِ هوای نفس پرست، تا قبل از ظهور نباید باقی بماند

  • همۀ ما در موضوع تبعیت از هوای نفس امتحان خواهیم شد. گویا مؤمنِ هوای نفس پرست تا قبل از ظهور نباید باقی بماند و باید غربال شود و به حسابش رسیده شود. از خدا می‌خواهیم هوای نفس را از دلِ ایمانی ما خارج کند و هوای نفس ما را پشت سر ایمان ما متورم و پنهان و جنایتکار نگه ندارد.
  • تنها جایی که می‌شود بر این نفس ذلیل کننده و ذلیل شده غلبه کرد، درِ خانۀ اباعبدالله(ع) و کنار گودی قتلگاه است ...  
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1709
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 10 فروردين 1394

معرفی بحث:

در منظومه معارف دین، بسیاری از فضایل اینگونه هستند که کسب یکی از آنها، زمینه‌ساز و مقدمه کسب فضایل دیگر هم هست. یکی از این فضایل، قوت و قدرت روحی مؤمن است که دارای ارزش و جایگاه بسیار ویژه‌ای می‌باشد. آشنایی با ابعاد مختلف قوت و قدرت روحی مؤمن، مستلزم یک بررسی قرآنی و روایی است تا بتوان بیشتر با حدود و ثغور این امر مهم آشنا شد. چگونگی کسب قوت و قدرت روحی، شناخت آثار و نتایج این قدرت، آسیب‌های عدم قوت روحی و عوامل ایجاد ضعف و ترس، از جمله مواردی هستند که در این جلسه مورد اشاره قرار می‌گیرند. قوت روحی، اگر چه برای تمام افراد یک جامعه ایمانی لازم است اما برخورداری از آن برای مدیران و مسؤولین سیاسی دارای اهمیتی مضاعف است، چرا که از ابعاد اجتماعی این خصیصه نمی‌توان به هیچ رو غفلت ورزید.

فهرست:

 

  • کسب هر فضیلت، مقدمه فضایل دیگر

  • جایگاه مهم قوت و قدرت روحی

  • آشنایی با فواید قوت و قدرت روحی

  • منشأ قوت و قدرت روحی

  • موانع کسب قوت و قدرت روحی

  • رویکرد دشمن برای تضعیف قوت و قدرت روحی

  • رابطه فرهنگ غرب با قوت و قدرت روحی

  • آثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قوت و قدرت روحی

  • روضه شب عاشورا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1540
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

استاد پناهیان در گفتگویی به مناسبت تقارن فاطمیه و نوروز یک راهبرد مهم مطرح کرد. متن کامل این گفتگوی کوتاه که توسط ماهنامۀ روضه صورت گرفته است را در ادامه می‌خوانید:

 هیأت‌های ما محل شادی و لذت بردن از محبت اهل‌بیت است/هیأت‌ها بیشتر به محبت بپردازند تا رفع سوءتفاهم شود

* نظرتان در رابطه با تقارن ایام فاطمیه و نوروز را بفرمایید؟

ما به دو دلیل باید در فاطمیه‌ای که در پیش داریم بیشتر از محبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) سخن بگوییم. یکی به دلیل فضای وحدت و فضایی که در جامعه وجود دارد، که نیازی نیست به برخی مصائب تصریح کنیم. دلیل دوم هم اینکه فضا فضای عید است و مردم یک وقت تصور نکنند که ما می‌خواهیم عیدشان را ماتم کنیم.

البته مستمعین هیأت‌ها، می‌دانند کسانی که به هیأت می‌آیند بیشترین لذت را می‌برند، و حالا که تعطیلات آغاز شده و بهار پرفراغتی پیش آمده، در برگزاری و لذت بردن از هیأت بهترین استفاده را می‌توانند کنند. چون هیأت‌های ما در واقع محل شادی و لذت بردن از محبت اهل‌بیت است.

منتها اینکه عرض کردم بیشتر به محبت بپردازیم، برای کسانی است که از بیرون تصور اشتباهی پیدا کرده‌اند و برایشان سوءتفاهم شده است که هیأت‌ها ماتم‌کده هستند. اگر بیشتر به محبت بپرداریم، برای این عده رفع سوءتفاهم می‌شود. به هیأت می‌آیند و می‌بینند که زیباترین ابراز محبت‌ها به یک مادر بزرگوار دارد صورت می‌گیرد.

از طرف دیگر، این بیشتر پرداختن به محبت در فاطمیه، تأثیرات بین‌المللی هم دارد. ما باید حضرت زهرا(س) را به عنوان زن نمادین دینمان که دختر پیغمبر است به جهانیان معرفی کنیم. اگر دیگر ادیان جهان چنین موقعیتی داشتند، تمام جهان را تحت تأثیر دین خودشان قرار می‌دادند. اگر ما از «محبت» حضرت زهرا(س) دم بزنیم، توانسته‌ایم حضرت زهرا(س) را به جهانیان معرفی کنیم. مردم جهان باید بدانند که اینجا تمام اولیاء خدا، از مردان و زنان، مرید او هستند. پیغمبر اکرم(ص) جلوی پای ایشان تمام قامت می‌ایستد.

ما اگر از محبت حضرت زهرا(س) دم بزنیم، هم آثار خوب منطقه‌ای دارد- همۀ برادران اهل سنت‌مان به محبت ایشان معتقد هستند- هم آثار خوب جهانی دارد، و هم آثار خوب فراوانی در جامعۀ خودمان دارد؛ و فرصت تجربۀ لذت معنوی مجالس اهلبیت(ع) را برای کسانی که به دلیل یک سوءتفاهم از لذت شرکت در چنین جلساتی محروم مانده‌اند را به مرور فراهم می‌کند.

محبت حضرت زهرا(س) محل اتفاق شیعه و سنی است/نظر مفتی وهابی دربارۀ لزوم محبت به حضرت زهرا(س)/ نباید زود دنبال نتیجه باشیم

* در خصوص اهل سنت، خیلی‌ها می گویند اصطکاک پیش می‌آید؟

اگر از محبت صحبت کنیم اصطکاکی پیش نمی‌آید. در فتوایی که یکی از مفتی‌های وهابی در پاکستان داده بود که با شیعیان معامله و خرید و فروش انجام ندهید، نها مهدور الدم هستند، در همان فتوایش هم نوشته بود، شکی در محبت به حضرت زهرا(س) نیست.

می‌خواهم بگویم محبت حضرت زهرا(س)  محل اتفاق است. منتها ما می‌خواهیم زود از محبت نتیجه بگیریم. اما باید از نتیجه کمی فاصله بگیریم، مقدمه‌چینی کنیم، آنقدر از محبت حضرت زهرا(س) دم بزنیم تا کم کم همه زیر خیمۀ این محبت بیایند. بعدها با یکی دو سوال که در ذهن‌ها پیش می‌آید خیلی از مشکلات حل خواهد شد؛ اصلاً نیازی نیست آن سؤالات را مطرح کنم. پس اگر از «محبت» صحبت کنیم به نفع منطقه، به نفع جهان اسلام، و به نفع شرایط کنونی است که خیلی ها دنبال تفرقه‌افکنی هستند.

دین ما خیلی مردانه به جهان معرفی شده است

* آنگاه روضه چه می شود؟

بنده نمی گویم روضه نخوانید، روضه بخوانید اما غلبه را به بحث محبت بگذارید. از طرف دیگر، زمانی که از محبت دم بزنیم، خیلی‌ها که با مراسم اهل‌بیت(س) اُنس ندارند و از دور عزاداری‌ها را ماتم و اندوه تعبیر می‌کنند، بیشتر جذب می‌شوند. می‌گویند ما به هیأت می‌رویم و یک تجربۀ زیبایی از محبت را لمس می‌کنیم.

اگر از محبت دم بزنیم، غیر از این دو فایدۀ داخلی و منطقه‌ای یک فایدۀ جهانی هم دارد. اصلاً جهان نمی‌داند در دین اسلام، کعبۀ دل‌های ما دختر پیغمبر است! نمی دانند! اگر این را می‌دانستند، دیگر نمی‌توانستند برای پیغمبر ما کاریکاتور بکشند. دین ما خیلی مردانه به جهان معرفی شده است، در حالی که سیدة نساء العالمین در دین ماست، و دختر پیغمبر ماست و همۀ دنیا باید ما را به حضرت زهرا(س) بشناسند. «این الفاطمیون»ی که در روز قیامت گفته می‌شود، اگر در همین دنیا گفته شود، صحرای محشری به پا خواهد کرد.

راهبرد فوق العاده تأکید بر «محبت» حضرت زهرا/از فرصت نوروز برای جهانی کردن محبت حضرت زهرا(س) استفاده  کنیم

اگر ما در جهان به حضرت فاطمۀ زهرا(س) شناخته شویم، جواب تمام توهین‌هایی که به پیغمبر می‌شود را داده‌ایم، اجازۀ تحریف این دین را سلب کرده‌ایم و از کسانی که جذب دین‌های انحرافی می‌شوند، جلوگیری کرده‌ایم؛ یعنی تأکید بر محبت حضرت زهرا(س) یک چنین راهبرد فوق‌العاده‌ای است. اگر ما در این نوروز بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و محبت خودمان را به حضرت فاطمۀ زهرا(س) را جهانی کنیم و همۀ جهان از محبت ما به حضرت زهرا(س) خبردار شوند، کمک کرده‌ایم به جهانی شدن دینمان، و کمک کرده‌ایم به نامۀ مقام معظم رهبری به جوانان اروپا.

* نظرتون درمورد نشریه روضه و روضه نیوز را بیان کنید؟

واقعاً درمورد روضه، هیأت و محبت اهل‌بیت و شعائر دینی جای همچنین فعالیت و نشریه و سایتی خالی بود. امیدوارم شما به جزئیات بیشتر بپردازید و سلیقه‌ها را به اقتراح بگذارید و در مورد آنها گفتگو شود، تا سلیقه‌هایی که در مورد هیأت‌ها هست رشد پیدا کنند و در یک فضای خیلی دوستانه، مؤدبانه و محترمانه  تضارب آرا صورت گیرد. آدمها وقتی سلیقه‌هایشان از هم دور است و در مورد سلیقه‌هایشان با هم صحبت نکرده‌اند، این وضعیت در درازمدت موجب تفرقه و نحله‌سازی می‌شود.

اما شما بیایید اهالی سلایق مختلف را با زیبایی کنار هم جمع کنید، ظرفیت گفتگو را دربارۀ سلایق مختلفی که در هیأت‌ها جاری است بالا ببرید و به تقویت فرهنگ محبت اهل‌بیت بیشتر بپردازید. یعنی شما کار بسیار خوبی را آغاز کرده‌اید و جای تکامل این کار هم وجود دارد که حتماً برای پیشرفتش برنامه دارید و برنامه‌ریزی خواهید کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1212
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

خلاصه سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین پناهیان در حسینیه امام خمینی(ره) را از اینجا و مشروح سخنرانی را در ادامه می خوانید:

فهرست

*  *  *

مشروح این سخنرانی نیز در ادامه آمده است:

بخش اول:«منفعت» و «لذت»، دشمنان نامرئی عزت/ امت حماسه‌ساز باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند

حماسه یعنی صلابت  و صلابت با شجاعت همراه است/ آدم‌های ترسو و بزدل طبیعتاً حماسه‌ساز نیستند

مقدمۀ کلام و یا بخش اول عرائض خودم را به موضوع حماسه و به توضیحاتی اختصاص می‌دهم که خوب است در این‌باره در جامعۀ ما هرچه بیشتر منتشر شود. حماسه چیزی است که قبل از اینکه تبیین شود، در جامعۀ ما مکرّراً تحقق پیدا کرده است. شاید امسال به مناسبت نام سال، باید دربارۀ حماسه بیشتر گفتگو کنیم.

حماسه در لغت یعنی صلابت، گاهی از اوقات با «شجاعت» هم از آن یاد کرده‌اند. صلابت و شجاعت لازم و ملزوم همدیگر هستند. به ویژه اگر این صلابت در میادین سخت به کار بیاید، انسان باید مقداری شجاعت هم چاشنی روحیۀ خود بکند تا بتواند حماسه‌ساز شود. آدم‌های ترسو و بزدل حماسه‌ساز نیستند.

 

عزّت نتیجۀ حماسه است/ عزّت، دشمنان خاموش، نامرئی و ساکتی دارد

اما اگر از صعوبت و سختیِ میدان تولّد حماسه و از شجاعت که لازمۀ تحقق حماسه است عبور کنیم، به مفهوم دیگری هم در حماسه می‌رسیم، این مفهوم را خوب است با کلمۀ عزّت، یاد کنیم. عزّت نتیجۀ حماسه است و هر حماسه‌گری طالب عزّت است.

چرا موضوع حماسه که نتیجۀ عمده‌اش عزّت خواهد بود، اینقدر اهمیّت پیدا می‌کند؟ چون عزّت، دشمنان خاموشی دارد، دشمنان نامرئی و ساکتی دارد که رسماً به مقابلۀ با عزّت برنمی‌خیزند.

معمولاً به‌صورت غیرمستقیم با عزّت مخالفت می‌شود و جهانِ ما جهانِ عزّت‌کُش است. فرهنگ غرب و تمدّنی که اینها براساس اوُمانیزم، خودمحوری و خودخواهی‌های انسان بنا کرده‌اند، همه‌اش دشمنیِ با عزّت در درونِ این فرهنگ وجود دارد. عزّت در زندگی فردی و اجتماعی دوتا دشمن خیلی بزرگ دارد.

 

یکی از دشمنی‌های عمده با عزّت، از راه «لذّت» است/ اگر کسی بخواهد عزّتش را حفظ کند، باید از بسیاری لذّت‌ها چشم‌پوشی کند

یکی از دشمنی‌های عمده با عزّت، از راه لذّت است. وقتی جوانی را دعوت می‌کنند به غرق شدن در لذّت، مسلماً دارند او را از عزّت جدا می‌کنند. چون عزّت انسان اجازه نمی‌دهد انسان دنبال هر لذّتی برود. عزّت حتی گاهی از اوقات برخی از لذائذ حلال را هم برای انسان ممنوع می‌کند.

وقتی ماهواره‌ها دنبال این هستند که جوان‌ها -به قول خودشان- از زندگی بیشتر لذّت ببرند، یعنی از لذّت‌های پست دنیایی بیشتر بهره ببرند، دلشان برای جوان‌ها نسوخته است. آیا جوان‌ها از خودشان سؤال کرده‌اند که چرا سلطه‌طلب‌های بزرگی که بر عالم تسلط دارند و می‌خواهند جوامع ذلیلی در مقابل خودشان داشته باشند، اینقدر به جوان‌ها توصیه می‌کنند: بروید سراغ لذّت بردن؟ چون لذّت واقعاً نقطۀ مقابل عزّت است، آدم بخواهد عزّت خودش را حفظ بکند، چه از نظر شخصیتی و درونی و معنوی، وچه از نظر اجتماعی، از خیلی از لذّت‌ها باید چشم‌پوشی کند.

 

وقتی ما را به لذّت‌بری دعوت می‌کنند، دارند زمینۀ ذلّت ما را فراهم می‌کنند/ البته لذّت در حدّ خودش و در حدّی که عزّت انسان را مخدوش نکند چیز بدی نیست

کسی به شما نمی‌گوید بیا ذلیل بشو، کسی به شما نمی‌گوید بیا عزّتت را از دست بده! عزّت دشمن‌های نامرئی دارد، صریحاً علیه عزّت کار نمی‌کنند، اما وقتی من و شما را به لذّت‌بری دعوت می‌کنند، دارند زمینۀ ذلّت ما را فراهم می‌کنند.

انسان عزیز، انسانی است که می‌تواند از لذّت چشم‌‌پوشی کند و باید این کار را بکند تا عزّت خودش را حفظ کند. و الّا دچار یک حقارت درونی می‌شود و موجود خیلی کم و بی‌ارزشی خواهد شد، مخصوصاً که به معصیت بیفتد. در روابط اجتماعی‌اش نیز همین‌طور است.

یاد حضرت امام(ره) به‌خیر، می‌فرمودند موسیقی انرژی جوان را می‌گیرد. جوانی که خیلی به موسیقی آلوده شد، توان ندارد از خودش دفاع کند. البته بنده به تعابیر خودم فرمایش ایشان و استاد بزرگوارشان مرحوم شاه‌آبادی(ره) را عرض کردم.

اینکه چرا وقتی آدم غرق لذّت بشود نیرویش را از دست می‌دهد؟ در این‌باره باید فکر کرد، اما موضوع بحث ما این نیست، و فقط این را در مقدمه عرض می‌کنم. البته لذّت در حدّ خودش و در حدّی که عزّت انسان را مخدوش نکند چیز بدی نیست.

 

دشمنِ دوم عزّت، منفعت است/ منفعت چیزِ بدی نیست اما وقتی منفعت‌طلبی غلبه پیدا کرد، جامعه را ذلیل خواهد کرد

دشمن دوم عزّت، منفعت است. منفعت هم چیزِ بدی نیست، انسان باید منافع خودش را محافظت کند، وحتی برای تأمین آن  تلاش کند. اما وقتی منفعت‌طلبی مثل لذّت‌طلبی غلبه پیدا کرد، یک جامعه را ذلیل خواهد کرد.

بعضی‌ها رسماً به جامعه شعارهای غیرعزّتمندانه پیشنهاد می‌کنند، شعارهای منفعت‌طلبانه پیشنهاد می‌کنند. خیلی قباحت می‌خواهد در جامعه‌ای که 30 سال با حماسه زندگی کرده و سرمایۀ اصلی‌اش عزّتی است که اسلام به او داده، و همۀ شعارهایش عزّت‌مندانه است، به این جامعه منفعت‌طلبی توصیه بشود.

 

دشمنان می‌خواهند نگاه ما را به منافع اندک و زودگذر بیاندازند و به این واسطه عزّت ما را بگیرند

خیلی از اوقات غربی‌ها و دشمنان ما، در مواجهۀ با ما، مدام می‌خواهند نگاه ما را به منافع اندک، زودگذر و موقت بیاندازند و به این واسطه می‌خواهند عزّت ما را بگیرند. اما کسی یا جامعه‌ای که بخواهد حماسه‌ساز باشد، برای به‌دست آوردن عزّت، باید از یک سری منافع زودگذر چشم‌پوشی کند که البته هر کسی از هر منفعتی به‌خاطر پروردگار عالم، به‌خاطر امر خدا، به‌خاطر حفظ عزّت خودش چشم‌پوشی کند، خداوند متعال این منفعت را به او باز خواهد گرداند.

 

امّتی که بخواهد حماسه‌ساز باشد، باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند./ ملّتی که عزّت را ترجیح دهد، به منافع پایدار می‌رسد

در جامعه و فرد، دوتا دشمنِ نامرئی برای عزّت وجود دارد، یکی منفعت است و یکی لذّت. ضمن اینکه ما نه منفعت و نه لذّت را مطلقاً نفی نمی‌کنیم. ولی اگر کسی عزّتمندانه به سراغ منافع خودش رفت، منافع پایدار به دست خواهد آورد. اگر کسی با حفظ عزّت خودش به سراغ لذّت رفت، لذائذ پایدار و عمیق نصیبش خواهد شد. رسانه‌های ما و همۀ کسانی که محصولات فرهنگی تولید می‌کنند، خیلی باید به تبلیغ عزّت بپردازند. عزّت بن‌مایه و یکی از نتایج بسیار مهمّ حماسه‌گری است.

امّتی که بخواهد حماسه‌ساز باشد، باید تکلیف خودش را با این تقابل مشخص کند. وقتی منفعتت، با عزّتت، تقابل کند، کدام را ترجیح می‌دهی؟ ملّتی که عزّت را ترجیح داد، هم به منافع پایدار رسیده، هم حماسه تولید کرده است و هم عزّت خودش را از دست نداده که بزرگترین سرمایه است؛ چون عزت به عنوان یک صلاح مؤثر برای ریشه‌کن کردن مشکلات، عمل خواهد کرد.

 

حماسه نیاز به شجاعت دارد/ خیلی‌ها قدرت ریسک ندارند و خطر نمی‌کنند/ چشم بستن از «منفعت» یا «لذت» حرام شجاعت می‌خواهد

این از هدف حماسه. اما اگر حماسه یعنی در میدان سختی‌ها به دنبال عزّت بودن و منافع و لذائذ را فرع زندگی قرار دادن، این یک مقدار شجاعت هم می‌خواهد. چون خیلی‌ها به تعبیری قدرت ریسک ندارند، خطر نمی‌کنند. مثلاً می‌گوید روی چه حسابی من بیایم از منفعت زودگذر آنیِ اندک خودم بگذرم؟! کسی که ایمان به خدا داشته باشد، خدا یک شجاعتی به او می‌دهد که می‌تواند از منفعت زودگذرش بگذرد. جوانی که در این شهر زندگی می‌کند، اگر بخواهد عزّتمندانه از لذّت‌ها چشم‌پوشی کند او هم شجاعت می‌خواهد.

گاهی از اوقات چشم بستن از حرام شجاعت می‌خواهد؛ اطمینان داشته باشد که خداوند متعال پشتیبان اوست و همۀ نیازهای او را تأمین خواهد کرد؛ خودِ این هم یک شجاعتی می‌خواهد. گاهی اوقات افراد از سرِ بزدلی و ترس، ترس به این معنا که می‌ترسد از دست بدهد، چشم از حرام نمی‌بندد. مگر چه چیزی را قرار است از دست بدهی؟! همۀ آنچه که برای تو مقدّر شده، در بهترین شکلش به تو خواهد رسید، تو فرمان خدا را گوش کن، تو تقوا را رعایت بکن. می‌خواهم بگویم یک حماسه‌ساز در هر دو بخش برای رسیدن به عزّت، شجاعت می‌خواهد.

 

بخش دوم: چگونگی خلق حماسۀ نظامی، اقتصادی، و سیاسی در آیۀ 186 سورۀ آل عمران

 

می‌توان حماسه را در سه نوع نبرد تعریف کرد:1- نبرد نظامی، 2- نبرد اقتصادی، 3- نبرد سیاسی

بعد از این مقدمه، حالا می‌توانیم بحث‌مان را آغاز کنیم. ما شاید بتوانیم حماسه را در سه نوع نبرد تعریف کنیم. یکی نبرد نظامی، یکی نبرد اقتصادی، یکی نبرد سیاسی که بیشتر جنگ نرم است. در نبرد سیاسی، دشمن بیشتر سعی می‌کند مشکلات روحی و روانی برای ما ایجاد بکند. البته الان دوران حماسۀ دفاع مقدس نیست، دشمنانِ ما می‌ترسند، بزدل هستند، ضعیف هستند نمی‌آیند با ما بجنگند، اگر می‌آمدند ما دوباره حماسۀ دفاع مقدس را تکرار می‌کردیم.

 

آیه‌ای از قرآن که به حماسه‌سازی در میادین سخت و در ابعاد 3 گانه اشاره دارد

یک آیه از قرآن کریم را می‌خواهم خدمت شما تقدیم کنم، در سورۀ آل‌عمران، ضمن اینکه این آیه به حماسه‌سازی در میادین سخت اشاره دارد، ابعاد حماسه را هم برای ما تا حدّ زیادی روشن می‌کند. این آیه به نام امسال، به «حماسۀ سیاسی و حتی حماسۀ اقتصادی» خیلی نزدیک است.

در این آیۀ کریمۀ قرآن که ان‌شاءالله به این آیه بیشتر مراجعه کنیم، خداوند متعال صحنه را این‌گونه برای ما ترسیم می‌فرماید. «لَتُبْلَوُنَّ فی‏ أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ»(آل‌عمران/186) یعنی شما قطعاً در اموال‌تان و جان‌هایتان مبتلا به بلاها و گرفتاری‌ها و آزمایش‌هایی می‌شوید. گرفتار مشکلات و امتحاناتی خواهید شد که باید در این راه جان بدهید، یا جان‌تان در معرض خطر قرار گیرد. حماسۀ دفاع مقدس مربوط به این بود که جانِ ما را مورد خطر قرار دادند و ما ایستادیم. «لَتُبلَوُنَّ فِی اموالِکُم» امتحاناتی هم در مسائل اقتصادی شما دارید. حالا این امتحان در زندگیِ فردی به نوعی است: انسان باید اموالش را در راه خدا انفاق کند و برای اسلام هزینه کند، و در کلّ جامعه هم به صورت دیگری این وضعیت ممکن است پیش بیاید.

 

اشارۀ قرآن به نوع سوم نبرد/ جنگ روانیِ سنگینی علیه شما راه خواهند انداخت و به شدت اذیت خواهید شد

بعد می‌فرماید «لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً» مشکل بعدی را که خداوند متعال مطرح می‌فرماید غیر از درگیری‌های اقتصادی و درگیری‌های نظامی که جان ما را به مخاطره می‌اندازد، مشکل جالبی است. می‌فرماید: مؤمنین! شما در آیندۀ نزدیک به شدّت اذیّت می‌شوید، خیلی اذیّت می‌شوید؛ «اَذاً کَثِیراً». از چی اذیّت می‌شوید؟ از بس حرف نامربوط به شما می‌زنند.

همان‌طوری که می‌فرماید «لَتُبلَوُنَّ فِی اموالِکُم و أنفُسِکُم» بلاها، امتحانات، آزمایش‌هایی در زمینۀ نظامی و اقتصادی دچار خواهید شد، می‌فرماید جنگ روانیِ سنگینی علیه شما راه خواهند انداخت. چه کسانی؟ مشرکین، اهل کتاب، آنهایی که در مسیر شما نیامده‌اند و الان با شما مشکل دارند. «لَتَسمَعُنَّ» به گوش شما حرف‌های نیش‌دار و آبدار و ناامیدکننده و سرشار از استهزاء و سرزنش خواهند رساند. این یکی از مشکلات جامعۀ دینی است که مؤمنین حرف می‌شنوند.

 

کسی که بخواهد حماسه بیافریند، باید مقابل حرف شنیدن، مقاومت داشته باشد

جالب است! کسی بخواهد حماسه بیافریند، باید مقابل حرف شنیدن، مقاومت داشته باشد. حالا در این‌باره بیشتر صحبت خواهیم کرد. «و لَتَسمَعُنَّ» یعنی به گوش شما می‌رسانند، یعنی موضوع، «حرف شنیدن» است.

الان شما پیچ ماهواره‌ها را باز بکنید؛ بخش فرهنگی‌اش که با جذب آدم‌ها به لذّت می‌خواهد ذلّت‌آفرینی بکند؛ در بخش سیاسی‌اش، سرشار از شنواندن حرف‌های مفت و بی‌ارزش و ضررزننده‌ای است که می‌خواهد روحیۀ آدم‌ها را خُرد کند. روحیۀ جامعه را نابود کند. مثل مگس‌هایی که بر آلودگی‌ها می‌نشینند. یا بر مواد فاسد می‌نشینند، یا بر مواد فاسد شدنی؛ هیچ‌وقت شما ندیدید تا حالا مگس بر طلا و نقره و زمرّد بنشیند؛ مگس ارزش اینها را نمی‌فهمد. می‌گوید یا غذا باید فاسد شده باشد که من بروم سراغش، یا فاسد شدنی باشد.

 

یکی از آزمایش‌های مؤمنین این است که حرف بشنوند و محکم بایستند/ آنهایی که حرف شنیدند و محکم ایستادند حماسه‌گر می‌شوند

«لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ» انگار این سنّت الهی است که یکی از آزمایش‌های مؤمنین این است که حرف بشنوند و محکم بایستند. آنهایی که حرف شنیدند و محکم ایستادند حماسه‌گر می‌شوند. بعد می‌فرماید راه حل عبور از این سه نوع مشکل چیست؟ ابتلاء جان، ابتلاء مال، - به تعبیر بنده در زمینه‌های نظامی و اقتصادی.  و در عرصۀ جنگ روانی که علیه‌مان راه می‌اندازند، چه‌کار باید بکنیم؟ «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» باید مقاومت کنید.

خدا شما را می‌گذارد در صحنه‌های فشار که مقاومت بکنید. صبر یک معنای بسیار زیبایش مقاومت است. «وَ تَتَّقوا» و تقوا داشته باشید. شیوۀ مقابلۀتان توأم با رعایت فرامین الهی، و توأم با انگیزۀ الهی باشد. یعنی به‌خاطر من مقاومت کنید، نه به‌خاطر منافع چهار روزۀ دنیای خودتان. تقوا یکی از ارکان مهمّش اخلاص است.

بعد در پایان آیه می‌فرماید: «فَإنَّ ذالک مِن عَزمِ الأمور» کلمۀ عزم، خودش یعنی استحکام، استحکام در تصمیم‌گیری هم به آن می‌گویند. عزم الاُمور یعنی کارِ به شدّت استوار. برای این عبارت ترجمه‌های مختلفی شده است، ولی خلاصه‌اش فوق‌العاده تناسب دارد با همین معنای حماسه. یعنی شما کارِ استواری خواهید کرد و باید یک تصمیم استوار بگیرید، تصمیم استوار این است که با تقوا و مقاومت در این سه میدان مبارزه کنید.

 

علی(ع): الْقَنَاعَةُ تُؤَدِّی إِلَى‏ الْعِز/ «قناعت» شعاری برای حماسۀ اقتصادی/ ملّتی که نتواند قناعت کند، عزّت خودش را هم نمی‌تواند حفظ کند

ما حماسۀ نظامی فعلاً نداریم چون دشمنان ما می‌ترسند، نه اینکه ما علاقه نداریم، دشمنان ما زبون و کمتر از آنی هستند که بیایند با ما بجنگند، البته امنیّت را همه ترجیح می‌دهند ما هم ترجیح می‌دهیم. ولی در زمینه‌های اقتصادی و در زمینه‌های جنگ روانی، هنوز مبارزه ادامه دارد.

دربارۀ اقتصاد و کارِ اقتصادی و عزّت که هدف حماسه است، با اینکه در اینجا موضوع بحث نیست، اما یک روایت قرائت کنم. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید «قناعت انسان را به عزت می‌رساند؛ الْقَنَاعَةُ تُؤَدِّی إِلَى‏ الْعِز»(غررالحکم/ص60/ح1166) ما عزّت را هدف حماسه یا یکی از قلّه‌هایی که برای حماسه می‌شود ترسیم کرد، قرار دادیم. در عرصۀ اقتصادی اگر انسان بخواهد حماسه‌آفرین و عزّت‌آفرین باشد باید چه‌کار کند؟ قناعت. این را امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید. می‌فرماید قناعت انسان را به عزّت می‌رساند، و در جای دیگری می‌فرماید «عزّت قناعت خیلی بهتر است از ذلّتِ خضوع بی‌جا در مقابل این و آن؛ عِزُّ الْقُنُوعِ خَیْرٌ مِنْ ذُلِّ الْخُضُوعِ»( غررالحکم/ص463/ح8)

معمولاً وقتی مادرها بچه‌هایشان را به مهمانی می‌برند، حتی اگر در خانه هم گرسنه باشند، می‌گویند زیاد خودتان را به غذا حریص نشان ندهید. یک کمی قبلش هم مثلاً به بچه‌ها میوه‌ای یا غذایی می‌دهند که بخورند، تا در مهمانی، عزّت خودشان را حفظ بکنند. اینها تربیت‌های خیلی زیبایی است. ملّتی که نتواند قناعت بکند، عزّت خودش را هم نمی‌تواند حفظ بکند. طبیعتاً نمی‌تواند حماسه‌آفرین بشود.

 

برای حماسۀ نظامی باید از جان گذشت/برای حماسۀ اقتصادی باید قدرت قناعت داشت

برای حماسه‌آفرینی در عرصۀ نظامی، از جان باید گذشت. امیرالمؤمنین(ع) به محمدبن حنفیه که یک کمی در جنگ‌ها نگران می‌جنگید و مراقب خودش بود، حضرت فرمودند «جمجمۀ خودت را به خدا بسپار، نگران جمجمه‌ات نباش؛ اَعِرِ الله جُمجُمَتَک»(نهج‌البلاغه/خطبۀ11) در دوران دفاع مقدس چه تعداد جوان‌هایی بودند که این حرف امیرالمؤمنین علی(ع) را گوش کردند و جمجمۀشان را به خدا سپردند. ای شهدایی که روی کلاه‌های خودتان می‌نوشتید «اَعِرِ الله جُمجُمَتَک».... بچه‌ها این را روی کلاه کاسکت‌ها می‌نوشتند و بالاخره این عاملی بود که می‌توانستند این حماسه را بیافرینند.

قناعت هم یک شعاری است برای حماسۀ اقتصادی، البته مفاهیم دیگری هم هستند، به عنوان نمونه و یک نمونۀ برجسته‌اش را عرض می‌کنم. تا اینجا را شما مقدمه یا بخش اول کلام بنده در نظر بگیرید، حالا وارد بخش دوم بشویم.

 

بخش سوم:«لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» رمز عملیات و رمز پیروزی ما در جنگ روانی است

 

اما در آن جنگ روانی، چه شعاری شعارِ کلیدی است که می‌تواند ما را از این مرحله عبور بدهد؟ «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» این رمز عملیات و رمز پیروزی ماست در جنگ روانی‌ای که دشمن علیه ما راه می‌اندازد یا حرف‌هایی که از دشمنانِ دانا و دوستان نادان می‌شنویم. رمز عملیات ما، یعنی راهی که ما باید عمل بکنیم چیست؟ «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»

 

ویژگی امیرالمؤمنین(ع) و امام زمان(ع) و دیگر اولیاء الهی: «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم»/ از هیچ سرزنشی متأثر نمی‌شوند

اولاً «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» یکی از ویژگی‌های برجستۀ اولیاء خداست، حضرت زهرای اطهر(س) وقتی می‌خواهد در آن خطبۀ قرّاء امیرالمؤمنین علی(ع) را معرفی بفرماید، می‌فرماید: «سَیِّداً فِی أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مُشَمِّراً نَاصِحاً مُجِدّاً کَادِحاً، لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ»(احتجاح/ج1/ص101) یعنی علی‌بن ابیطالب(ع) در راه دین محکم کمر بسته، از هیچ سرزنشی هم نمی‌ترسد. این ویژگیِ برجستۀ علی‌بن ابیطالب(ع) است.

ثانیاً این ویژگیِ برجستۀ آقا و مولایمان امام زمان(عج) است که در یک کلام شریفی از امام باقر(ع) در غیبت نعمانی آمده است، می‌فرماید «یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ لَیْسَ شَأْنُهُ إِلَّا السَّیْفَ لَا یَسْتَتِیبُ‏ أَحَداً وَ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم‏»( غیبت نعمانی/ص233) یعنی وقتی مهدیِ ما ظهور بفرماید از احدی توبه نخواهد پذیرفت «وَ لَا یَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم‏» و از هیچ سرزنشی هم متأثر نخواهد شد. نمی‌ترسد از سرزنش دیگران و سرزنش‌ها او را نمی‌گیرد. این آن جامعه‌ای است که ما نیاز داریم ان‌شاءالله به آن برسیم، این آن جامعۀ مهدوی است که امام جامعه بتواند راحت به حق اقدام بکند و تمام حق را هم اجرا بکند و از سرزنش کسی نترسد.

 

متأثر نشدن از سرزنش، یکی از شرایط اصلیِ حماسه‌گران است

وقتی حذیفه آمد به رسول خدا عرضه داشت، آقا! این کسانی که می‌خواستند شما را ترور کنند و جبرئیل امین به شما خبر داد، و شما محافظین خودت و ما را خبر کردی و ما اینها را دستگیر کردیم، چرا اینها را رسوا نمی‌کنید؟ چرا اینها را اعدام نمی‌کنید! اینها می‌خواستند پیغمبر اسلام را بکشند. آقا فرمود: حذیفه! رهایشان کن. لذا کسانی که می‌خواستند رسول خدا(ص) را بکشند، در جامعه ماندند.

حذیفه می‌گفت یا رسول‌الله! چرا اینها را نمی‌گیرید؟ چرا اینها را مجازات نمی‌کنید؟ می‌دانید رسول خدا چه جمله‌ای را غریبانه فرمودند؟ فرمودند: آن‌وقت مردم می‌گویند همان یارانی که با آنها کار خودش را تقویت کرد، همان یاران را مجازات کرد (ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیات 64 تا 74 سوره توبه) یعنی افکار عمومی کشش‌اش را ندارد که این اجرای حق را ببیند. و گروه مؤمنین کشش و تحمل سرزنش‌های دیگران را نداشتند.

بنازم به امام و مولایمان که ان‌شاءلله داریم مقدمه‌سازی می‌کنیم و جامعه‌مان دارد هر روز خودش را نزدیکتر نشان می‌دهد. در برخی از روایات هست، گروهی از سربازان خودِ حضرت که یکبار پای رکاب حضرت می‌جنگند اما کم‌کم منحرف می‌شوند، آقا و مولای ما بلافاصله دستور اعدام آنها را صادر می‌کنند.( امام صادق(ع): یَقْضِی الْقَائِمُ بِقَضَایَا یُنْکِرُهَا بَعْضُ أَصْحَابِهِ مِمَّنْ قَدْ ضَرَبَ قُدَّامَهُ بِالسَّیْفِ ... فَیُقَدِّمُهُمْ فَیَضْرِبُ أَعْنَاقَهُم‏؛ اثبات الهداه/ج5/ص215-همچنین کتاب «ظهور نور» اثر آیت الله سعادت پرور/ص164) ما به آن جامعه ان‌شاءالله خواهیم رسید. حالا مردم چه می‌گویند؟ بگذار بگویند! «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» از سرزنش سرزنش‌کنندگان نمی‌ترسند. متأثر نشدن از سرزنش، یکی از شرایط اصلیِ حماسه‌گران است.

 

ویژگی‌ مؤمنین مقدمه‌ساز این است که از سرزنش ملامت‌گران نمی‌ترسند/ آیۀ قرآن

چندین آیه در قرآن کریم هست که در روایات به ما فرموده‌اند که دربارۀ ایرانی‌ها یا ایرانی‌های آخرالزّمان است؛ یکی از آن آیه‌ها در سورۀ مائده ویژگی‌هایی را بیان می‌فرماید، و علّامۀ طباطبایی(ره) هم می‌فرماید که این آیه علی‌الظاهر مال ایرانی‌های آخرالزّمان هم هست «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ»(مائده/54) دوباره آنجا این ویژگی(لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ) بیان شده است. یک قومی می‌آیند به جای شما مؤمنین، آنها قوم قوی‌ای هستند که رسول خدا فرمودند: این قوم همان قوم سلمان فارسی هستند.

خیلی‌ها نشسته بودند گفتند این قوم، کی‌ها هستند؟ این گفت قوم ماست، او گفت عشیرۀ ماست، او گفت قبیلۀ ماست، حضرت فرمود نه! اینها قوم سلمان فارسی هستند که اگر ایمان به ثریا برسد، قوم سلمان فارسی به آن دسترسی پیدا خواهند کرد و روزی با این دین با این استحکام می‌آیند. (رُوَِى أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ الایة، فَضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ یَدَهُ عَلَى مَتْنِ سَلْمَانَ وَ قَالَ هَذَا وَ ذَوُوهُ ثُمَّ قَالَ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ مُعَلَّقاً بِالثُّرَیَّا لَنَالَهُ رِجَالٌ مِنْ فَارِسَ.» ‏(تفسیر نورالثقلین/ج1/ص641) و (تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب/ج‏4/ص140)

ویژگیِ این قوم چیست؟ «لا یَخافونَ لَومَةَ لائِم» اینها از هیچ سرزنشی نمی‌ترسند. آن‌وقت در روایات دیگر گفته می‌شود که این گروه شیعیان علی‌بن ابیطالب(ع) هستند. (تفسیر نورالثقلین/ج1/ص641)

 

عهد پیغمبر(ص) با ابوذر: از سرزنش کسی نترسید!/ یاران خاص نباید از سرزنش بترسند

ابوذر می‌گوید: پیامبر گرامی اسلام(ص) ما را کنار کشید، با ما عهد بست، بر سر یک چیز: «از سرزنش کسی نترسید.»(عن سهلَ بنِ سعدٍ: بایَعْتُ النَّبیَّ ص أنا و أبو ذَرٍّ و عُبادَةُ بنُ الصّامتِ و أبو سعیدٍ الخُدریُّ و محمّدُ بنُ مَسلمةَ و سادِسٌ على أنْ لا تَأخُذَنا فی اللّه ِ لَوْمَةُ لائمٍ؛ میزان الحکمه/حدیث2155)

یاران خاص حضرت نباید از سرزنش بترسند. جامعۀ اسلامیِ مقدمه‌ساز، نباید از سرزنش بترسند. این سرزنش‌هایی که دشمنان می‌کنند و استهزاءها کاری بوده که نسبت به همۀ انبیاء داشته‌اند، «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن»(یس/30) چقدر باید به مضمون در قرآن توجّه کرد که اتفاقاً تکرار هم شده و عجیب است، یعنی خداوند متعال دربارۀ اینکه پیامبران را مسخره می‌کردند، مکرّر فرموده‌ است.

 

عبور از تمسخرها و ملامت‌ها، قدمی بزرگ به سوی ظهور است

چرا خداوند متعال این مطلب را مکرر و مرتب به مؤمنین تذکر می‌دهد؟ برای اینکه مؤمنین محکم باشند، از تمسخر، از توهین‌ها، از تحقیرها نترسند، راه خودشان را ادامه بدهند. خدا شاهد است ما اگر بتوانیم ماهواره‌ها را خنثی کنیم، یعنی آنهایی که آلوده‌اندیشه هستند، آنهایی که منفی‌نگر هستند، آنهایی که فقط بدی‌ها را می‌بینند و دریا دریا پیروزی‌ها را نمی‌بینند، ما بتوانیم از اینها تأثیر نپذیریم، بلکه با بزرگواری از کنارشان رد بشویم، قدم بزرگی به سوی ظهور برداشته‌ایم. این مشکل یک مشکلی است که خداوند متعال از قبل برای مؤمنین پیش‌بینی فرموده است و می‌فرماید شما به شدّت اذیّت خواهید شد.

 

رسول خدا(ص): هرکس می‌خواهد بی‌تردید وارد بهشت شود، از سرزنش‌ها نترسد

چند روایت دربارۀ تحت تأثیر قرار نگرفتن نسبت به سرزنش عرض کنم که بدانید این فقط یک مسألۀ اجتماعی و انقلابی نیست بلکه یک مسألۀ شخصی نیز هست. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: دل و قلب انسان، که ظرف محبّت خداست، ظرف معرفت خداست، باید سه ویژگی داشته باشد، صلابت داشته باشد، دوباره صلابت معنای حماسه است در لغت. رقّت داشته باشد و صفا داشته باشد. گفتند یا رسول‌الله! صفا و رقّت و صلابت دل به چیست؟ حضرت فرمود صفای دل به این است که گناه نکنی و آلوده به علاقه‌های بد نباشد، رقّت دل به محبّت شما به برادران دینی‌تان هست، صلابت به چیست یا رسول‌الله؟! فرمود صلابت به این است که شما از سرزنش سرزنش‌کننده‌ها نترسی. (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى آنِیَةً فِی الْأَرْضِ فَأَحَبُّهَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَا صَفَا مِنْهَا وَ رَقَّ وَ صَلُبَ وَ هِیَ الْقُلُوبُ فَأَمَّا مَا رَقَّ مِنْهَا فَالرِّقَّةُ عَلَى الْإِخْوَانِ وَ أَمَّا مَا صَلُبَ مِنْهَا فَقَوْلُ الرَّجُلِ فِی الْحَقِّ لَا یَخَافُ فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ وَ أَمَّا مَا صَفَا مَا صَفَتْ مِنَ الذُّنُوبِ.؛ نوادر راوندی/7) اگر کارت را درست انجام دادی، محکم بایست. این سرزنش‌ها را نوش‌جان کن، اینها محبّت پروردگار عالم است به شما. چون انسان از طریق مقاومت در مقابل سرزنش‌ها رشد می‌کند.

رسول خدا(ص) در جایی می‌فرمایند: وقتی که کسی ایمان داشته باشد و ایمانش را به ورع برساند، وارد بهشت می‌شود. کسی قانع باشد به رزق خودش، وارد بهشت می‌شود، بعد می‌فرماید اما اگر کسی می‌خواهد بی‌تردید وارد بهشت بشود، از سرزنش کسی نترسد. (اِنتَهَى الإیمانُ إلَى الوَرعِ ، مَن قَنَعَ بما رَزَقَهُ اللّه ُ دَخَلَ الجَنَّةَ ، و مَن أرادَ الجَنَّةَ لا شَکَّ فلا یَخافُ فی اللّه ِ لَومَةَ لائمٍ؛ کنزالعمال/7275)

 

«ترس از سرزنش» زبیر را جهنمی کرد!

چقدر این مطلب اهمیّت دارد. شما می‌دانید زبیر، در آن لحظۀ آخر امیرالمؤمنین علی(ع) متقاعدش کرد که تو نباید با من بجنگی. حضرت به او فرمود: یادت است پیامبر اکرم(ص) فرمود تو یک روزی در مقابل من می‌ایستی؟ همه را یادش آورد، زبیر گفت: خب الان چه‌کار کنم؟ آقا فرمود خب برگرد. گفت: «آخر حرف مردم را چه‌کار کنم؟» با همین یک کلمه رفت جهنّم؛ «حرف مردم را چه‌کار کنم؟» مردم به من حرف می‌زنند. (قَالَ[الزبیر]: اللَّهُمَّ نَعَمْ لَقَدْ کَانَ ذَلِکَ وَ لَکِنِّی نَسِیتُ وَ مَا ذَکَرْتَنِی أَنْسَانِیهِ الدَّهْرُ وَ لَوْ ذَکَرْتَهُ لَمَا خَرَجْتُ عَلَیْکَ فَکَیْفَ أَرْجِعَ وَ قَدْ الْتَقَتْ حَلْقَتَا الْبِطَانِ وَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا هُوَ الْعَارُ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مَثِیلٌ، فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَا زُبَیْرُ ارْجِعْ قَبْلَ أَنْ تَجْمَعَ الْعَارُ وَ النَّارُ. ...و خطاب به پسرش هم گفت: لَقَدْ ذَکَرَنِی عَلِیٌّ حَدِیثًا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِلَهَ وَ سلّم قَدْ أَنْسَانِیهِ الدَّهْرُ فَلَا حَاجَةَ لِی فِی مُحَارَبَتِهِ أَبَداً ... فَقَالَ کَفِّرْ عَنْ یَمِینِکَ لِئَلَّا یَتَحَدَّثْنَ نِسَاءِ قُرَیْشٍ إِنَّکَ جَبُنْتُ وَ مَا کُنْتَ بِجَبَانٍ قال الزبیر: صَدَقتَ؛ وقعة الجمل/ص130) مقاومت در مقابل مدح و ذمّ دیگران، حتی در مقابل مدح دیگران باید مقاوم باشید، شما باید اینقدر مخلص باشی که مدح کسی شما را شیر نکند، آنگاه مذمّت کسی هم روی شما تأثیر نخواهد گذاشت.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «لَا یَصِیرُ الْعَبْدُ عَبْداً خَالِصاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى یَصِیرَ الْمَدْحُ‏ وَ الذَّمُ‏ عِنْدَهُ‏ سَوَاء»(میزان الحکمه/حدیث18713) هیچ‌کس بندۀ خالص خدا نمی‌شود مگر اینکه مدح و ذم پیشش یکسان باشند. تحت تأثیر مذمّت قرار نگیر.

 

مژدۀ امام رضا(ع) به کسی که از سرزنش و ملامت دیگران نترسد

یک مژده هم به شما بدهم، مژده که چه عرض بکنم، ان‌شاءالله همۀ ما اهل دریافت چنین مژده‌ای باشیم. مژده‌ای است که امام رضا(ع) به یکی از یاران‌شان به نام یونس دادند، یونس یکی از اصحاب امام رضا(ع) بود. گروهی از مردم بصره که تقریباً همشهری‌های ایشان بودند، آمدند؛ آن‌وقت یونس برگشت گفت آقا! اینها من را اذیّت می‌کنند، خیلی حرف به من می‌زنند. آقا فرمود تو برو توی اتاق. یونس رفت توی اتاق. آنها آمدند اتفاقاً شروع کردند از یونس بدگویی کردن. امام رضا(ع) هم حالا سکوت کردند، زیاد نمی‌شد با آنها حرف بزنند، آنها خیلی ضعیف‌تر بودند نسبت به یونس، درک نمی‌کردند. بعد از اینکه رفتند، یونس آمد با یک داغ دلی گفت: «آقا! یا امام رضا! دیدید اینها چه‌کار می‌کنند؟ چقدر حرف به من می‌زنند؟ حرف‌های بی‌ربط، مثلاً من این‌جوری نیستم ها!»

امام رضا(ع) جمله‌ای فرمودند، چقدر زیباست این جمله، اینها مقاومت انسان را در مقابل مذمّت‌ها افزایش می‌دهد. فرمود: «یَا یُونُسُ فَمَا عَلَیْکَ مِمَّا یَقُولُونَ إِذَا کَانَ‏ إِمَامُکَ‏ عَنْکَ‏ رَاضِیاً؟»(رجال کشی/ج2/ص782) یعنی یعنی چه اشکالی دارد، که حالا چهارتا حرف نامربوط به تو می‌زنند، وقتی امامت از تو راضی است، دیگر حالا هرچه می‌خواهند بگویند، بگذار بگویند.

ببینید این چه مقاومتی به انسان می‌دهد، ما باید واقعاً دل امام زمان‌مان را به دست بیاوریم و یک کاری بکنیم که در مسیر حضرت، با آن راهی که حضرت امام(ره) و همۀ اولیاء به ما نشان داده‌اند، در مسیر امام زمان(ع) و نایب امام زمان حرکت بکنیم، خدا دیگر از ما راضی خواهد بود، امام‌مان از ما راضی خواهد بود، واقعاً سرزنش دیگران چه تأثیری روی ما دارد؟

این قسمت میانیِ کلام بود، اما می‌رسیم به قسمت پایانیِ کلام. اما قبلش یک فهرستی از بحث را دوباره خدمتتان عرض کنم: برای حماسه ما باید به سوی عزّت حرکت کنیم، از مسیر سختی‌ها. در آیۀ کریمۀ قرآن سختی‌های میدان جنگ، میدان اقتصادی و میدان جنگ روانی. برای اینکه بتوانیم به سوی عزّت حرکت کنیم، از منفعت زودگذر و سطحی و حداقلی باید چشم‌پوشی کنیم، به منفعت حداکثری برسیم، این شجاعت می‌خواهد. بنده به جنگ اقتصادی‌اش کاری ندارم، به جنگ نظامی‌اش هم کاری ندارم که الان نداریم، بحث ما سرِ آن جنگ روانی است که دشمن ایجاد می‌کند. در مقابل جنگ روانیِ دشمن تحت تأثیر سرزنش‌ها نباید قرار بگیریم. باید از اینها عبور کنیم.

 

مقاومت عمار یاسر در مقابل سرزنش کنندگان و تحسین پیامبر اکرم(ص)

یک خاطره‌ای هم از مقاومت عمار یاسر در مقابل سرزنش کنندگان عرض کنم. بعد از جنگ احد، عمّاریاسر داشت با یکی از دوستانش حرکت می‌کردند، که یهودی‌های مدینه جلو آمدند، شروع کردن مذمت کردن و زخم زبان زدن، گفتند: «خب! آقای عمّار! پس چه شد این وعده‌هایی که پیغمبر شما می‌داد؟! پس ملائکه برای شما می‌فرستد و کمک می‌فرستد (و به آیات قرآن اشاره کردند.) پیامبرتان که مجروح شد، حمزۀتان را که کشتند....»

اینها را ببینید و با مذمّت‌هایی که کفّار و مشرکین و این رسانه‌های غربی دارند، مقایسه کنید و اصلاً فکر نکنید که روش‌های جدیدی دارند به‌کار می‌گیرند، از قدیم بوده است. مثلاً بعضی‌ها قیافۀ بی‌طرفی می‌گیرند بعد شروع می‌کنند مذمّت کردن؛ قدیم هم همین روش‌ها بوده: ابوموسی اشعری، قیافۀ بی‌طرفی می‌گرفت و زخم زبان‌ها می‌زد. در حالی که امیرالمؤمنین(ع) در یک طرف بود و دشمن امیرالمؤمنین(ع) در طرف دیگر، این دو با هم قابل مقایسه نیستند! به ابوموسی اشعری می‌گفتند: «آقا! بیا کمک کن به علی‌بن ابیطالب.» می‌گفت: «ما از فتنه‌ها فاصله می‌گیریم! ما چی‌کار داریم با فتنه‌ها؟!» بعضی‌ها با بی‌تفاوتی بین حق و باطل شأن خودش را می‌برد بالا. و با بی‌تفاوتی و با وسطِ حق و باطل را گرفتن، می‌خواهند برای خودشان کلاس و آبرو درست بکنند! بعد اینها حرف‌های به‌ظاهر بی‌طرفانه می‌زنند، اما همه‌اش نیش است. همه‌اش سرزنش است. اینها داغ است ها! داغی که هیچ‌وقت از دل آدم بیرون نمی‌رود. ولی باید مقابل این نیش‌ها مقاومت کرد.

آنها هم آمدند به عمّار یاسر و رفیقش از همین حرف‌ها زدند، منتها آنجا کفّار بودند. گفتند: پس وعده‌های خدا چه شد؟ در جنگ که آن‌همه کشته دادید. دوست عمّاریاسر گفت: من با شما بحث نمی‌کنم، شما ایمان آدم را ضعیف می‌کنید، به تعبیر ما مثلاً ماهواره را خاموش کرد. اما عمّار یاسر جلو رفت و گفت: چی دارید می‌گویید و ایمان مردم را متزلزل می‌کنید؟ گفتند: مگر پیغمبر شما وعده نداده بود؟ عمّار جوابشان را داد. عمّار فقط نقش تبیینی‌اش مربوط به زمان علی‌بن ابیطالب(ع) نبوده، بلکه از قبل هم چنین سابقه‌هایی در پرونده‌اش بوده است.

عمار محکم ایستاد و گفت: «پیامبر ما به صورت مشروط به ما وعدۀ نصرت داده است: «إن تَنصُرُ الله یَنصُرکُم» بعد فرموده: اگر حرف من را گوش کنید، کوه‌ها به دست شما جابه‌جا می‌شود. ما حرفش را گوش نکردیم، شکست خوردیم، حالا چه می‌گویید؟» هیچی، لال شدند. البته ماهواره‌ها را دیگر نمی‌شود لال کرد، آنها دیگر از آن‌طرف دارند یک طرفه می‌کوبند و می‌آیند جلو. ولی آن کسانی که متأثر می‌شوند را باید متقاعدشان کرد، دانه دانه آنها را باید بیدارشان کرد. بعد آمد پیش رسول خدا، صدا زد یا رسول‌الله! چنین صحنه‌ای پیش آمد و من جواب دادم، پیامبر اکرم(ص) فرمودند: دوست شما که از میدان مذاکره یا مناظره فرار کرد، او انسان خوبی بود، ولی شما مجاهد فی سبیل‌الله بودی؛ «فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدِینَ عَلَی القَاعِدِین» شما واقعاً مجاهدت کردی. (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ لَمَّا أَصَابَهُمْ یَوْمَ أُحُدٍ مِنَ الْمِحَنِ مَا أَصَابَهُمْ لَقِیَ قَوْمٌ مِنَ الْیَهُودِ بَعْدَهُ بِأَیَّامٍ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ و ... فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ یَا عَمَّارُ قَدْ وَصَلَ إِلَیَّ خَبَرُکُمَا، أَمَّا حُذَیْفَةُ فَرَّ بِدِینِهِ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ أَوْلِیَائِهِ فَهُوَ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ وَ أَمَّا أَنْتَ یَا عَمَّار فَإِنَّکَ قَدْ نَاضَلْتَ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ نَصَحْتَ لِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الْفَاضِلِین‏؛ بحارالانوار/22/335)

ان‌شاءالله ما در مقابل سرزنش سرزنش‌کنندگان و یاوه‌سرایی‌ها و تحقیرهای آنها بتوانیم مقاومت کنیم، بنیۀ تبلیغاتیِ جامعه، با این بنیۀ معنوی که در جامعه هست همراه شود و جامعۀ ما را مقاوم قرار دهد، دراینصورت واقعاً سدهای بسیار بزرگی را ما از سرِ راه برخواهیم داشت.


 

بخش چهارم: شماتت دوستان خیلی سخت‌تر است/ خوارج به علی(ع) می‌گفتند باید توبه کنید!/مبارزه در چند جبهه شماتت و سرزنش به دنبال دارد

 

شماتت از جانب دشمن قابل تحمل است اما از جانب دوستان نادان سخت است

ولی نکتۀ حساسی -که نکتۀ پایانیِ بحث است- در اینجاست که اگر شماتت از جانب دشمنان باشد، خُب قابل تحمل است. اما بعضی وقت‌ها شماتت از جانب دوستان نادان است، این را باید چه‌کار کرد؟

سرزنش‌ها، حرف‌های بی‌ربطی که این گوشه و آن گوشه تولید می‌شود را باید چه‌کار کرد؟ یک‌وقت دشمنان علی‌بن ابیطالب(ع) به علی‌بن‌ابیطالب(ع) حرف می‌زنند. یک‌وقت پای رکاب علی‌بن ابیطالب(ع)، در جامعۀ کوفه برمی‌گردند و شروع می‌کنند حرف‌های بی‌ربط زدن، آنها را چه‌جوری باید جمع کرد؟ واقعاً در مقابل شماتت دوستان، مقاومت کردن خیلی سخت‌تر است.

 

خوارج به علی(ع) می‌گفتند باید توبه کنید!/ منطق‌ علی(ع) درپاسخ به خوارج این بود که من در موقع خودش به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام

انواع و اقسام شماتت‌ها و سرزنش‌ها وجود دارد. یک نمونه از اینها را عرض کنم. مثلاً خوارج یکی از حرف‌هایی که به علی‌بن ابیطالب(ع) می‌زدند، شاید تعجّب بکنید، یک حرف بی‌ربط. به ظاهر حرفی بود که لااقل در منطق‌ آنها حرف پُر بیراهی هم نبود. ولی بر همین حرف ایستادند تا بدترین جنگ تاریخ اسلام را شکل دادند. چهار هزار نفر در آن جنگ به قتل رسیدند، آدم‌هایی که اکثراً نمازشب خوان بودند.

گفتند: یا علی! شما اشتباه کردی مذاکره با معاویه را پذیرفتی، یا اشتباه کردی در جنگ کوتاه آمدی! بحث‌شان کوتاه آمدن در جنگ بود. حالا باید توبه کنی! ما توبه کردیم شما هم زودباش توبه کن! (فَقَالُوا إِنَّا أَذْنَبْنَا ذَنْباً عَظِیماً بِالتَّحْکِیمِ وَ قَدْ تُبْنَا فَتُبْ إِلَى اللَّهِ کَمَا تُبْنَا نَعْدِلْکَ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید/ج2/ص279)

امیرالمؤمنین(ع) منطق‌شان در پاسخ به خوارج این بود که من در موقع خودش به وظیفه‌ام عمل کرده‌ام، چرا باید توبه کنم؟ اگر چیزی را قبول کرده‌ام، یا تحمیل شده، یا موقع یک عملی نبوده است، یا اینکه به تقدیری آن را برای جامعه بهتر دیدم، باید اعتماد کنید. اما خوارج می‌گفتند: نه! شما باید توبه کنی!

 

امروز بعضی مدعیان روشنفکری، مثل خوارج می‌گویند: فلان موقع از کی طرفداری کردید؟ حالا توبه کنید!

دوستان من! این سخن، سخن خوارج‌گونه است. امروز متأسفانه آدم از بعضی‌ها که ادّعای روشنفکری‌شان می‌شود و ادّعایشان می‌شود که خیلی با خوارج فاصله دارند، این جنس حرفها را می‌شنود. فکر می‌کنند خوارج اقشار متحجّری بودند. نه‌خیر! خوارج متحجّر نبودند. «زودباش توبه کن! تو فلان موقع از کی طرفداری کردی؟ حالا توبه کن!» آدم یادِ خوارج می‌افتد، خب چه‌کار کند؟ آدم که نمی‌تواند جلوی تداعی خودش را بگیرد.

ما اگر به وظیفۀمان عمل کرده باشیم، هرکس بیاید حرف بی‌اساس بزند، بگوید توبه کن، باید مقابلش ایستاد. باید مقابل سرزنش و تحقیرش ایستاد. سرزنش‌های بیجای دوستانِ نادانِ داخلی را چه باید کرد؟ این یک مسأله.

 

ما در موقعیتی هستیم که در چند جبهه باید مبارزه و مقاومت و روشنگری بکنیم/افزایش سرزنش‌ها نتیجه مبارزه در چند جبهه

مسألۀ دوم اینکه، ما در موقعیتی هستیم که در چند جبهه باید مبارزه، مقاومت و روشنگری کنیم. شبیه شرایطی که امیرالمؤمنین علی(ع) داشت. یک کمی موقعیت امیرالمؤمنین علی(ع) را برایتان ترسیم کنم؛ جای فاطمۀ زهرا(س) خالی بود.

حضرت از یک طرف با طلحه و زبیر درگیر بود، وقتی می‌رفت سمت طلحه و زبیر که با آنها بجنگد، به نفع معاویه تمام می‌شد. از یک طرف با معاویه مواجه بود، وقتی می‌رفت به سمت معاویه، به نفع یک گروه دیگر تمام می‌شد. تا می‌رفت به سمت خوارج، دوباره معاویه خوشحال می‌شد. اینها گروه‌های متنوعی بودند، امیرالمؤمنین(ع) وسط ایستاده بود و در چند جبهه می‌جنگید.

ظاهراً جامعۀ ما هم خیلی دارد پیشرفت می‌کند، و ما داریم با آزمایش‌های پیچیده‌ای مواجه می‌شویم. که شما در این آزمایش‌ها و در این چند جبهۀ درگیری وقتی چند نوع انحراف در جامعه سر بلند کرد، به سمت هر انحرافی بروی بخواهی باهاش مبارزه کنی، می‌بینی به نفع آن یکی انحراف تمام شده است. بعد مذمّت‌ها می‌آید، بعد شماتت‌ها می‌آید، حرف‌های بی‌دقت می‌آید. الان جامعۀ ما به اینجا رسیده است.

 

امیرالمؤمنین(ع) همزمان با چند انحراف مبارزه می‌کرد که خودشان با هم دشمن بودند

اتفاقاً امیرالمؤمنین علی(ع) به طور همزمان با چند نوع انحراف مبارزه می‌کرد که آنها خودشان هم با همدیگر دشمن بودند. یعنی اگر امیرالمؤمنین(ع) کنار می‌رفت، اینها خودشان همدیگر را تِکه تِکه می‌کردند، این‌جور نبود که خوارج نخواهند معاویه را بکشند. ولی انرژیِ امیرالمؤمنین(ع) در جنگ با خوارج، گرفته شد و به معاویه نرسید.

چه‌کار باید کرد؟ ما می‌خواهیم در زمانِ خودمان در چند جبهه جنگیدن را پیروزمندانه ببریم جلو. هر مذمّتی از هر گوشه‌ای بلند بشود که ما نباید به آن توجّه کنیم.ما الحمدلله با انواع و اقسام جریان‌های انحرافی که بتوانند خودشان را سازماندهی کنند، بیایند مقابل، مقابله خواهیم کرد و با همۀ آنها هم به قدر کافی منطق داریم که درگیر بشویم. درگیری با یکی از اینها موجب تقویت یکی دیگر نباید باشد و تضعیف همۀ آنها را در آنِ واحد باید در دستورِ کارمان داشته باشیم تا غربت و مظلومیت علی‌بن ابیطالب(ع) تکرار نشود.

 

دشمنان و دوستان نادان داخلی ما را مجبور نکنند علنی در چند جبهه بجنگیم

امیرالمؤمنین علی(ع) همزمان در چند جبهه می‌جنگیدند. شما ببینید، تیپ طلحه و زبیر کجا، تیپ معاویه کجا؟! اصلاً طلحه و زبیر جریان درست کرده بودند علیه امثال معاویه. بعد دوباره ببینید تیپ خوارج کجا، تیپ معاویه کجا؟! تیپ خوارج کجا تیپ انواع طلحه و زبیر کجا؟ اینها اصلاً با هم خوب نبودند. ولی امیرالمؤمنین(ع) مجبور بود در چند جبهه بجنگد. دشمنان ما و دوستان نادان داخلی ما را مجبور نکنند علنی در چند جبهه بجنگیم.

وقتی که مردم برای بیعت سراغ علی‌بن ابیطالب(ع) آمدند، حضرت به تعبیر دیگری، همین مفهوم را توضیح دادند. ابتدا فرمودند «دَعُونِی‏ وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی‏» بروید سراغ کس دیگر، الان شرایط خیلی پیچیده است. بعد فرمودند: «فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ لَا تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ‏ وَ لَا تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ»(نهج‌البلاغه/خطبۀ92) یعنی ما الان با مسائلی مواجه هستیم که رنگ به رنگ است، با یکی دوتا مسأله مواجه نیستیم.

الحمدلله خدا جامعۀ ما را دارد می‌رساند به جایی که می‌توانیم در آن واحد در چند جبهه مبارزه کنیم و در مقابل انواع سرزنش‌ها مقاومت بکنیم و خداوند متعال ان‌شاءالله ما را در این مسیر به پیروزی خواهد رساند.

 

سرزنشی که معاویه نسبت به علی‌بن ابیطالب(ع) کرد...

روضۀ من سرزنشی باشد که معاویه نسبت به علی‌بن ابیطالب(ع) در نامه‌اش نوشته و اگر امیرالمؤمنین علی(ع) متن سرزنش او را صریحاً در نامۀ خودشان به معاویه ننوشته بودند، بنده اینجا برای شما نمی‌خواندم.

یا فاطمه! داغ تو داغ باعظمتی بود، بعد از تو امیرالمؤمنین(ع) با جای خالی تو چه کند؟ این یک مشکل؛ اما با زخم زبان‌ها چه باید کرد؟ که این زخم زبان‌ها هر روز دارد درِ خانۀ دل علی را می‌شکند و فاطمه‌ای نیست که بیاید از علی(ع) دفاع کند. من عذرخواهی می‌کنم از همۀ گریه‌کن‌های فاطمیه، از همۀ سادات، از همۀ علما، از مقام معظم رهبری، اما می‌خواهم مستقیم در جریان یک شیوۀ برخورد با یک سرزنش از علی‌بن ابیطالب(ع) قرار بگیریم، عیبی ندارد دلمان هم به درد بیاید از سرزنشی که به علی‌بن ابیطالب(ع) کردند؛ بگذارید ما هم آتش بگیریم همراه با همۀ دوستان علی‌بن ابیطالب(ع).

امیرالمؤمنین(ع) در جواب نامۀ معاویه می‌فرماید: معاویه! تو در نامه‌ات این‌طور نوشتی «وَ قُلْتَ إِنِّی کُنْتُ أُقَادُ کَمَا یُقَادُ الْجَمَلُ الْمَخْشُوشُ حَتَّى أُبَایِعَ؛ تو گفته بودی: به گردن من طناب بستند، مانند طنابی که به گردن شتری می‌اندازند و می‌کشند، تو به من این را گفتی‏»(نهج البلاغه/نامه28) بعد فرمودند :«وَ لَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ، وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ؛ به خدا قسم تو خواستی من را مذمّت کنی، و می‌خواستی من را مفتضح کنی اما خودت مفتضح شدی.» چرا؟ «وَ مَا عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَةٍ فِی أَنْ یَکُونَ مَظْلُوماً» معاویه تو از مظلومیِ من حرف زدی و مرا به خاطر مظلوم بودن سرزنش کردی، در حالی که چه اشکالی دارد یک مردی مظلوم باشد؟ « مَا لَمْ‏ یَکُنْ‏ شَاکّاً فِی‏ دِینِهِ؛ تا زمانی که در دین خودش شک نکند» فقط مظلوم نباید جا بخورد، تردید بکند به مسیر خودش. این مظلومیت و این زخم زبان‌ها را چگونه باید در تاریخ واگویه کرد؟

شب آخر است، شب آخر فاطمیه معمولاً یک سر می‌روند کربلا، کنار نهر علقمه. من می‌خواهم هم روضۀ فاطمۀ زهرا(س) برایتان بخوانم، هم روضۀ اباالفضل. اباالفضلِ مدینه کم بود که در خانۀ فاطمه را آتش زدند. اباالفضلی‌ها! در مسجد اهانت کردند به فاطمۀ زهرا(س). سخن دختر پیغمبر را قبول نکردند، فاطمۀ زهرا فرمود: من فاطمه هستم دختر پیغمبر، حرفم را زمین می‌اندازید؟ محکم حرف حضرت را بی‌اعتنایی کردند. فاطمۀ زهرا آمد خانه، دید علی(ع) زانو بغل گرفته و گوشۀ خانه نشسته، عرضه داشت یاعلی! مثل کودکی زانو بغل کرده‌ای، ببین به فاطمه چه گفتند. اینجا امیرالمؤمنین(ع) فرموده باشند «فَقُل حَسبِیَ الله» فاطمه بگو! خدا برای ما بس است. بلافاصله فاطمه فرمود «حسبِیَ الله علیه توکّلتُ» با مقاومت از مقابل مذمّت‌ها عبور کرد.

اما می‌خواهم یک جایی در کربلا ببرم‌تان دیگر حرف از مذمّت و شماتت گذشته بود. وقتی حسین آمد کنار نهر علقمه، شمشیر کشید به سمت دشمنان خودش حرکت کرد، قاتلین اباالفضل‌العبّاس داشتند فرار می‌کردند، هِی فریاد می‌زد «أین تفِرّون» کجا دارید فرار می‌کنید؟ بازوان من را قطع کردید، کمر من شکست،... بگذار هرکس هر چه می‌خواهد، بگوید الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی‏ وَ قَلَّتْ حِیلَتِی.

الالعنت‌الله‌علی‌القوم‌الظّالمین.

 

دریافت متن در قالب PDF

دریافت اینفوگرافیک ها در قالب PDF

دانلود با کیفیت پایین(حجم 6 مگا بایت)

دانلود با کیفیت متوسط(حجم 26 مگا بایت)

دانلود با کیفیت خوب( حجم 53 مگا بایت)

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1572
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

نقل شده است که: اربابی غلام خود را به دنبال دزد فرستاد. غلام پس از مدتی دویدن به دنبال دزد، دست خالی برگشت. ارباب پرسید: چرا دزد را نگرفتی؟  غلام گفت: آخر او برای خودش می‌دوید، اما من برای شما می‌دویدم! کاش ما از آنها نباشیم که برای خودشان بهتر می‌دوند، تا برای خدا و دین خدا.

در بحرین زنان و مردان شیعه -برادران و خواهران ما- مورد شدیدترین شکنجه‌ها قرار می‌گیرند، در سوریه با حمایت آمریکا انواع جنایت‌ها صورت می‌گیرد، خانواده شیعه -تو بگو: خانوادۀ من- را قتل عام کرده و کودکی -تو بگو: خواهر کوچکم- را  دار می‌زنند.(+) از طرف دیگر انقلاب‌های مردم مسلمان منطقه با فریب‌های پیچیدۀ آمریکا مواجه است، و در غرب سالهاست اندیشه و روان زن و مرد مسیحی توسط صهیونیست به اسارت و بردگی گرفته شده است، و اغلب مردم جهان به دلیل سیطره‏ی رسانه‌ای شبکه‌های صهیونیستی، از لذت و شیرینی زندگی زیر سایه‏ی محبت و ولایت اهل بیت علیهم‏السلام محروم هستند.

هر دانشجو و جوان شیعه‏ی ایرانی دردمند این فرصت و مسوولیت را دارد تا نقش خود را در جنگ با طاغوتها و نجات مظلومین جهان از اسارت طواغیت ستمگر و گذاشتن دست آنها در دستان پرمهر و محبت اهل بیت علیهم‏السلام ایفا کند. 

اگر مصمم هستید، نکات راهبردی حجت ‏الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در مورد شیوۀ این جنگ و ابزارهای آن حتما به دردتان خواهد خورد:

اگر هرکدام از ما روزی نیم ساعت برای نجات ملتهای جهان وقت بگذاریم، قول‌هایی که در دعای عهد هر روزمان داده‌ایم در حد حرف نمانده است، و آخر هفته می‌توانیم در دعای ندبه با دردهای آقایمان همدردی کنیم ...

متن کلیپ صوتی:

  • در نبرد نرم باید نامنظم عمل کرد یا منظم؟ ... دشمن در جنگ نرم منظم عمل می‌کند یعنی چی؟ ...
  • گاهی از اوقات، معطل گفتگوی عالمانه نباید بشوی، باید با فطرت مردم ارتباط برقرار کنی، .... برو یک ضربه بزن برگرد.
  • در جنگ دو جور می‌شود عمل کرد؛ جنگ منظم و کلاسیک، جنگ چریکی و نامنظم ـ پارتیزانی به تعبیری.
  • جنگ منظم و کلاسیک خصوصیتش این است؛ صفِ نظامی‌ها تشکیل می‌شود، بعد آتش تهیّه می‌ریزند بعد حمله را شروع می‌کنند، دشتبانی می‌آیند جلو.
  • امّا جنگ نامنظم چه‌جوری است؟ اصلاً تو صف تشکیل نمی‌دهی. خیلی جاها را دشمن ممکن است بیاید پیشروی کند، می‌گویی مهم نیست؛ نمی‌گویی صفر تا صدِ دشمن را باید نابود کنم، می‌روی یک ضربۀ کاری می‌زنی برمی‌گردی.
  • حالا می‌خواهم یک الگوبرداری کنم برای نبردِ نرم. در جنگِ نرم اگر دشمن بخواهد منظم عمل بکند چیکار می‌کند؟ سرفصل‌هایِ دانشگاهی را می‌چیند، تکنسین‌ها، دانشمندها، همه بر اساسِ افکارِ او مجبور هستند حرکت بکنند، به‌خاطر اینکه سرفصل‌های دانشگاهی را چیده. اثر خودش را هم روی محصولات می‌گذارد، فرهنگ‌سازی می‌کند، یک‌دانه فیلم سینماییِ خارج از عملیات نرمِ او نمی‌بینید، یک ارتشِ منظم برایِ جنگِ نرم....
  • دوستان من! ما در مقابل این ارتشِ منظم برای جنگِ نرم باید نامنظم عمل کنیم و چریکی.
  • ما باید نامنظم عمل کنیم، برویم یک ضربه بزنیم برگردیم، اشتباه است ما فکر بکنیم در جنگ نرم همیشه باید منظم عمل بکنیم.
  • جنگِ نرمِ کلاسیک، یعنی اینکه هر کسی ضدّ ولایت فقیه است باید اول متقاعدش کنم؛ ابتدا از داخل شروع می‌کنیم، بعد می‌رویم خارج از کشور، اینقدر در مورد ولایت فقیه بحث علمی می‌کنیم تا برود در سرفصل‌های دانشگاهی‌شان، بعد یک عده‌ای درس بخوانند، بعد آنها بیایند حقوقدان بشوند، بعد اینها بیایند قانون اساسی‌های کشورها را تغییر بدهند ..... آقای من! یک کمی واقع‌بین باش! این‌جوری می‌جنگند؟
  • علم‌زدگی در جنگ نرم موقوف! گاهی از اوقات، معطلِ گفتگوی عالمانه نباید بشوی، باید با فطرتِ مردم ارتباط برقرار کرد.
  • تو توصیف کنی خودت را فقط، تو فقط بتوانی خودت را درست توصیف کنی... نه نیازی هست استدلال بیاوری نه نیازی هست کسی را توصیه کنی، تو فقط حقایق را درست توصیف کن... تو فقط برو به اهل عالم بگو: ببینید ما این اعتقاد را داریم. ما می‌گوییم ولایت فقیه این کارکرد را دارد، حضرت امام فرمود ولایتِ فقیه جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد، و الّا دموکراسی هم بدون ولایت فقیه می‌شود دیکتاتوری!
  • شما مسیحی هستی؟ باش؛ یهودی هستی؟ باش؛ اصلاً دین نداری؟ نداشته باش؛ در جامعۀ دیکتاتوری زندگی می‌کنی؟ زندگی کن؛ در جامعۀ دموکراتیک و آزاد زندگی می‌کنی؟ زندگی کن؛ ما اینیم! فهمیدی؟ همین را بگو برگرد، هیچ کارِ دیگر نمی‌خواهد بکنی، نابود می‌شود، دشمن نابود می‌شود!
  • جهان مسیحیت زبان مشترکش حضرت مریم است، از حضرت زهرا حرف بزن، حتی نیازی نیست روضۀ حضرت زهرا بخوانی. بگو پیغمبر ما یک دختری دارد فاطمه، هِی به فاطمه‌اش می‌فرمود «فداها ابوها». مردم جهان پیغمبری که دختری به‌نام فاطمه دارد دیگر نمی‌توانند بهش توهین کنند.
  • دوستان من! مجهز بشوید به اسلحه‌هایی در جنگ نرم، وبلاگ‌ها به زبان عربی، انگلیسی، ... جهان خوراک شماست، ... اینقدر دل‌هایشان آماده است... نه توصیه کن برود آدم خوبی بشود، نه استدلال بیاور، الان جهان این‌جوری شده، فقط توصیف کن!
  • بابا! دل ... فطرت ... فطرت... ، فطرت مهم است! آدم‌ها آدم هستند بابا! همه که مریض نیستند که...
  • و تو چه می‌دانی که با علی اصغر اباعبدالله الحسین(ع) چند میلیون نفر انسان را می‌شود در جهان آزاد کرد؟!...
  • و تو چه می‌دانی عاشورا چیست، کربلا کجاست، و امام حسین کیست، بگذار حسین(ع) دلها را بِبَرَد ...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1532
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

اینکه ما مهربانی را تحسین می‌کنیم خوب است، به شرطی که بیش از آنکه دوست داشته باشیم مهربانی ببینیم، به دیگران مهربان باشیم. اینکه ما تواضع را تحسین می‌کنیم خوب است، به شرطی که بیش از آنکه دوست داشته باشیم تواضع ببینیم به دیگران تواضع کنیم؛ و الا ما درکی از مهربانی و تواضع نداریم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

در کدام رشتۀ علمی تحصیل کنیم؟

  • جوانان زیادی از بنده سؤال می‌کنند که ما حوزه برویم یا دانشگاه؟ بنده معمولاً در جواب عرض می‌کنم: این سوال دقیقی نیست. بلکه صحیح‌تر آن است که ابتدا سؤال شود: «در کدام رشتۀ علمی تحصیل کنیم؟» آنگاه باید ببینیم رشتۀ تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهیم انتخاب کنیم در حوزه بهتر ارائه می‌شود یا در دانشگاه. البته قبول دارم عوامل دیگری هم در انتخاب شغل و یا محیط تحصیلی موثر هستند. اما ابتدا از اینجا شروع کنیم بهتر است.

نیاز جامعه و استعداد ما؟ خدمت به «بُعد مادی و جسمانی» یا «بُعد روحی و معنوی» انسان‌ها؟

  • برای تعیین یک رشتۀ تحصیلی نیز باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت از استعداد شخصی تا نیاز جامعه. مثلاً باید پرسید آیا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی مادی انسان‌ها خدمت می‌کند یا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی روحی و معنوی انسان‌ها خدمت می‌کند؟ نیاز جامعه و یا علاقه و استعداد ما در کدام زمینه بیشتر است؟ پرسش‌های دیگری هم می‌شود مطرح کرد مانند اینکه: به سراغ علوم تجربی برویم، یا به سراغ علوم غیرتجربی مثل فلسفه، یا علوم وحیانی؟
  • یعنی بهتر است قبل از اینکه بخواهید در مورد صورت شغل آیندۀ خود و یا اعتبار ظاهری و اجتماعی آن تصمیمی بگیرید، ابتدا اصل رشتۀ تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهید فرابگیرید را برای خودتان مشخص کنید. البته اشکال ندارد که انسان از همان ابتدا، یک چشم‌اندازی دربارۀ ابعاد اجتماعی و اعتباری شغل آیندۀ خودش داشته باشد، ولی منطقی‌تر این است که انسان بررسی خود را از یک مبنای مهمتر شروع کند.
  • سوال خود را به این طریق هم می‌توانیم مطرح کنیم: آیا می‌خواهیم به بُعد مادی یا جسمانی انسان خدمت کنیم، یا به بُعد روحی یا معنوی او؟ چون وقتی شغلی را انتخاب می‌کنید طبیعتاً به یکی از دو بعد حیات انسان بیشتر مربوط خواهد بود. لذا باید ابتدا مشخص کنید به کدام یک از این دو بُعد وجود انسان می‌خواهید خدمت کنید؟ یعنی باید ببینید به کدام یک از دو بعد وجود انسان، بیشتر اهمیت می‌دهید، و یا خدمت در کدام زمینه بیشتر مورد نیاز است؟

امروز بیشتر به متخصصینی نیاز داریم که به ابعاد روحانی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند

  • بنده تصور می‌کنم امروز در جامعۀ ما بیشتر به افراد متخصصی که بتوانند به ابعاد روحی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند نیاز داریم. حالا چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی؛ ما بیشتر به متخصصین علوم انسانی و وحیانی نیاز داریم. زیرا در زمینه‌های فنی، و آنچه مربوط به بخش مادی و جسمانی زندگی ماست بیشتر پیشرفت‌های زیادی کرده‌ایم و بعضاً در حال خودکفا شدن هستیم. اما نیازمندی‌های جامعه در ابعاد روحی و روانی بسیار بیشتر از آن است که فکر می‌کنیم.
  • اگر این نظر صحیح باشد، که البته دلائل زیادی می‌توان بر آن اقامه کرد، پس آدم‌های باهوش و مستعد فراوانی لازم است در زمینه‌های علوم انسانی به تحصیل بپردازند و به ابعاد روحانی انسان خدمت کنند. این یک نیاز منطقه‌ای و حتی جهانی است و محدود به کشور ما نیست. دیگران با آنکه پیشرفت‌هایی در این علوم داشته‌اند، بعضاً نیازمندتر از ما هم هستند.

بسیاری از استعدادهای مناسب برای «تحصیل در علوم انسانی» به دلیل «مشاوره» و «ملاحظات» نادرست به رشته‌های فنی و پزشکی هدایت شده‌اند

  • علاقۀ افراد هم مهم است ولی علاقه‌ها را می‌توان به این سمت سوق داد. با شنیدن توضیحات خوب در این باره بسیاری از جوانان به موضوعات علوم انسانی علاقه پیدا می‌کنند. نمونه‌های فراوانی را من دیده‌ام از دانشجویانی که در رشته‌های فنی تحصیل می‌کنند ولی پشیمانند که چرا به حوزه یا رشته‌های علوم انسانی نرفته‌اند.
  • استعداد هم لازم است ولی بنده فکر می‌کنم استعدادهای فراوانی هستند که از توانایی و تناسب بیشتری برای تحصیل در رشته‌های علوم انسانی برخوردار هستند ولی به دلائل مختلف از مشاوره‌های غلط و یا انگیزه‌های مادی و ملاحظات غلط اعتباری به سمت رشته‌های فنی و یا پزشکی هدایت شده‌اند. البته در رشته‌های فنی و پزشکی هم نیاز به دانشجویان خوب زیاد است ولی بنا نیست هرکسی با استعداد بود صرفاً چنین رشته‌هایی را انتخاب کند. در رشته‌های دیگر هم نیاز به استعدادهای برتر فراوان است.
  • انسان در همۀ زمینه‌ها می‌تواند به جامعه خدمت کند؛ ممکن است کسی علاقه داشته باشد به ابعاد جسمانی و فیزیولوژیک انسان خدمت کند؛ این اشکال ندارد اما به نظر من امروز اولویت ندارد. و خوب است جوانان با استعداد، از اول همۀ جوانب شغل آیندۀ خود را به‌خوبی بشناسند.

سه راه برای خدمت به ابعاد معنوی انسان: علوم تجربی، علوم فلسفی و علوم وحیانی؛ کدام راه بهتر است؟

  • شاید اگر جوانان به حال خود واگذاشته بشوند، و خوب برای آنها توضیح داده شود، اکثراً علاقه به تحصیل در علوم انسانی و یا وحیانی پیدا کنند. و اگر برخی حقائق دربارۀ اهمیت تحصیل در علوم دینی را بدانند که این اقبال بیشتر هم خواهد بود.
  • اگر بخواهید به ابعاد روحی و معنوی انسان و جوامع بشری خدمت کنید، سه راه در پیش روی شما قرار دارد: 1- به سراغ علوم تجربی مانند مدیریت، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی بروید که روش تحقیق در این علوم غالبا تجربی است 2- به سراغ علوم فلسفی بروید و انواع فلسفه‌ها و فلسفه‌های مضاف را تحصیل کنید و فلسفه‌پرداز شوید و از این ناحیه بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارید. 3- به سراغ علوم وحیانی بروید، فقه بخوانید و در معارف دینی عالم بشوید، و بعد در مسائل مختلف زندگی انسان که دین متعرض آنها شده است به گره گشایی و راهنمایی بپردازید.
  • از میان سه راه فوق، کدام‌یک بهتر است؟ پاسخ بنده این است که وقتی می‌خواهیم به روح انسان کمک کنیم، نباید بدون اجازۀ پروردگار عالم یعنی بدون آگاهی از معارف دینی این کار را انجام دهیم، چون ممکن است دچار اشتباهات زیاد بشویم. عالمانه‌تر آنست که اگر کسی بخواهد دربارۀ انسان نظر بدهد، از نگاه خالق این انسان خبر داشته باشد و بداند خدا  که انسان را آفریده دربارۀ مسائل او چه نظری دارد، و برمبنای آن آگاهی‌های خود را گسترش بدهد.
  • امروز توجه اندیشمندان منصف علوم انسانی به طور جدی به علوم ومعارف دینی جلب شده است. و با توجه به رغبت عموم انسان‌ها به معنویت و شکست خوردن بسیاری از اندیشه‌های تجربی و فلسفه‌های مادی گرایش به فهم دین تبدیل به یک ضرورت شده است. برای ما که در کنار این سرچشمه قرار داریم حیف است که بی‌نصیب بمانیم.
  • شما در آینده خواهید دید که در عموم مسائل رشته‌های علوم انسانی، فهم دین حرف اول را می‌زند. البته الان این‌طور نیست، ولی همین امروز هم اگر کسی بخواهد جامعه‌شناس یا روانشناس خوبی بشود، و بخواهد در هر یک از رشته‌های علوم انسانی بخواهد صاحب نظر بشود، واقعاً بدون فهم دین و بدون اطلاع از نظر پروردگار عالم دربارۀ انسان و حیات بشر نخواهد توانست به مقصود برسد.
  • پس اگر کسی به هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی علاقمند باشد، بهتر است ابتدا در فهم دین یعنی فقه به معنای عام کلمه، تبحر پیدا کند، و درک عمیقی از دین داشته باشد، و بعد در آن موضوعات کار کند.

«حوزۀ علوم اسلامی دانشگاهیان»؛ پاسخی به یک نیاز عمومی

  • خوشبختانه چندین سال است که جریانی به نام «حوزۀ علوم اسلامی دانشگاهیان» به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگا‌ه‌ها در برخی دانشگاه‌های کشور به راه افتاده و به دانشجویان رشته‌های مختلف این فرصت را می‌دهد که در کنار تحصیل دروس دانشگاهی، از دروس حوزوی نیز بهره ببرند. دانشجویان زیادی در این دوره‌ها ثبت نام می‌کنند و در کنار دروس دانشگاهی خودشان، برخی از دروس حوزوی را می‌خوانند. (اگرچه معمولاً برخی از آنها پس از اتمام مقطع درسی خود در دانشگاه به سراغ طلبگی می‌روند.) یعنی اینها به این نتیجه رسیده‌اند که بدون فهم دین نمی‌توانند در این جامعه، درست زندگی کنند. این یک نیاز عمیق و عمومی شده است و خصوصاً کسانی که می‌خواهند در رشته‌های علوم انسانی کار کنند به فهم دین، بسیار نیاز دارند.

نیاز روحی انسان به «ارتباط با خدا» فقط با «فهم صحیح دین» تأمین می‌شود/ امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از «روانشناس خوب» نیاز داریم

  • جدا از موضوعات و مسائل علوم انسانی، که نیازمند شناخت دقیق معارف دینی است، یکی از نیازهای روحی انسان «ارتباط انسان با خدا» و تضمین حیات طیبه و سعادت حیات جاودانۀ اُخروی او است؛ و این فقط با فقه و فهم صحیح دین تأمین می‌شود. نیازهای معنوی انسان دیگر با علوم انسانی قابل تامین نیست.
  • اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشته‌های علوم انسانی نیاز داریم.

قصد «خدمت به دین» ارزشمندترین قصد برای تحصیل علم/قسم مشهور رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع)

  • کسی که به کسب معرفت دینی اقدام می‌کند و در کنار آن به هر شیوه‌ای با مسائل زندگی بشر در علوم تجربی آشنا می‌شود، و به این شکل به دین مردم خدمت می‌کند باید بداند نزد پروردگار عالم چقدر عزیز می‌شود و چقدر به او عنایت می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند: ما «می‌خواهیم طلبه شویم، یا می‌خواهیم به دانشگاه امام صادق(ع) برویم برای اینکه رشد معنوی داشته باشیم و «آدم» بشویم.» در حالی که اینها می‌توانند هدفی بالاتر از این داشته باشند و آن خدمت به دین است، چون کسی که به دین خدمت کند، خداوند عنایات بیشتری به او خواهد داشت و اصلاً حسابِ جداگانه‌ای برای او بازخواهد کرد.
  • کسی که به قصد خدمت به دین و هدایت انسان‌ها، به سراغ کسب معارف دینی برود، می‌تواند تغییرات ویژه در زندگی خود و عنایات الهی به خودش را لمس کند. چون خدمت به دین، ارزشمندترین خدمت است. لذت معنوی و روحیِ این شغل، شاید در هیچ شغل دیگری پیدا نشود. رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اگر خداوند کسى را به دست تو هدایت کند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى کند؛ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ»(کافی/5/28)

انسان‌ها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند

  • اساساً نتیجۀ نهائی تحصیل علوم و معارف دینی، رهبری کردن دل‌ها و اندیشه‌ها به سوی خدا و رهاسازی آنها از اسارت و بندگی طاغوت و ابلیس است. کسی که معرفت دینی پیدا کرد، چه جامعه‌ای کوچک در اطراف خود و چه جامعه‌ای بزرگتر در پیرامون خود را رهبری خواهد کرد و در مقام مربی جامعه قرار می‌گیرد. انسان‌ها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند. امروز جوامع بشری بیش از پزشک و مهندس و بیش از هر شغل دیگری به رهبران اجتماعی نیاز دارند که بتوانند گروه‌های بزرگ انسانی را هدایت کنند.
  • امروز می‌توانید ببینید رهبران موثر و خوب در این منطقۀ حساس در جهان همه از عالمان دینی هستند. سه روحانی، مؤثرترین و مستقل‌ترین شخصیت‌های سیاسی هستند که پشت و پناه مردم خود هستند. رهبر عزیز انقلاب ما، حضرت آیت الله سیستانی و آقای سید حسن نصرالله. هماهنگی این دو بزرگوار با رهبر معظم انقلاب نیز برای همه مشخص است؛ این وضعیت تصادفی نبوده است و حزب یا جریان سیاسی خاصی هم چنین موقعیتی را پیش نیاورده است؛ این یک نیاز طبیعی است که منجر به چنین وضعیتی شده است.
  • کسی در طلبگی نباید نگران شیوۀ خدمت خود در آینده باشد؛ تنوع شغلی طلبگی برای انواع استعدادها متعدد است.

نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است/این نیاز بدون حضور جوانان مستعد در حوزه تأمین نمی‌شود

  • نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است و ما نمی‌‌توانیم این نیاز را به هیچ طریقی به جز حضور جوانان مستعد در حوزه‌های علمیه  تأمین کنیم. جوانانی که ابتدا حوزه‌های علمیه به آنها خدمت خواهند کرد و سپس آنان به خدمت و صیانت از حوزه‌های علمیه خواهند پرداخت.
  • نکتۀ مهم و قابل توجه این است که حوزه‌های علمیه برای انواع استعدادها شغل‌های متنوع و ارزشمند ارائه می‌کند. یعنی وقتی عالم دینی شدی بنا بر استعداد و توانایی‌های خاص خودت می‌توانی از تحصیل در انواع شاخه‌های علوم دینی تا انواع خدمات از قبیل تحقیق و پژوهشگری، تبلیغ و نویسندگی، تدریس و امامت جماعت، و انواع فعالیت‌های فرهنگی را در جامعه انجام دهی. کسی در طلبگی نباید نگران آیندۀ شغلی خودش باشد.

طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز دارد

  • البته تحصیل معارف دینی لیاقت هم می‌خواهد. ما برای تحصیل علوم دینی، نیاز به انسان‌های شایسته و شریف داریم و خداوند هم خیلی در این زمینه سختگیر است. یعنی خداوند در پذیرش افراد لایق در این زمینه خیلی سختگیر است و هر کسی را نمی‌پذیرد. هر چند ممکن است کسانی باشند که نفوذی باشند و یا پس از حضور در حوزه ممکن است به دلائلی لیاقت خود را از دست بدهند، ولی غالباً هر کسی راه به چنین جایگاهی پیدا نمی‌کند.
  • گاهی انسان خود را لایق نمی‌بیند ولی علاقمند است در این راه قدم بگذارد. در این صورت باید با توسل به ائمۀ هدی(ع) و تضرع در خانۀ خدا لیاقت را طلب کند و متواضعانه و متوکلانه قدم در این راه بگذارد. هرچند اساساً کسی نمی‌تواند به طور قاطع خود را لایق چنین جایگاهی ببیند که عُجب به دنبال خواهد آورد، ولی نباید کسی خود را به این دلیل از ورود به سلک روحانیت محروم نماید. همین‌که حاضر باشد ضرورت‌ها را بپذیرد کافی است.
  • هر شغلی نیاز به علاقه هم دارد ولی در مورد طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز هست؛ و انسان باید به راه و رسالت طلبگی معتقد و عاشق باشد تا توفیقات لازم را در این زمینه کسب نماید. 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1317
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

هیئت کربلای بیت المهدی شب سوم دهه اول فاطمیه ۹۳ - سه شنبه ۹۳.۱۲.۱۲ - رحمان نوازنی

دانلود مداحی بخش اول : روضه|رحمان نوازنی|وای مادرم رو زدن...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش دوم  : زمینه|رحمان نوازنی|بهار اومد اما چه عید نوروزی، وقتی که تو مادر تو شعله می سوزی..

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش سوم : زمینه|رحمان نوازنی|اگه می خوای گریه کنی یا هادی الامم علی...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش چهارم : واحد|رحمان نوازنی|قلب من رو نشکن بگو که خوب می شم...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش پنجم : شور|رحمان نوازنی|بچه های بارونیم، زیر بارون می خونیم، التماست می کنیم که کنارت بمونیم...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش ششم : شور|رحمان نوازنی|نوکر به نوکریش می نازه، کوثر به کوثریش می نازه، محشر دلا به این گرمه که...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1452
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

هیئت کربلای بیت المهدی شب اول دهه اول فاطمیه ۹۳ - یکشنبه ۹۳.۱۲.۱۰ - رحمان نوازنی و مهدی سعیدی 

دانلود مداحی بخش اول  : روضه|رحمان نوازنی|از خود فرار کردم و لایمکن الفرار...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش دوم : زمینه|رحمان نوازنی|یه روز دوشنبه، با اشکام دویدم، در خونه ی مادرم که رسیدم، خمیدم...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش سوم : واحد|مهدی سعیدی|بارون بارون پیش چشم شما کم میاره، گریه هاتون تمومی نداره...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش چهارم : شور|رحمان نوازنی|تو خورشید خورشیدای عالمی، به دور تو دارن می گردن همه، زمین و تمومیه سیاره ها میگن فاطمه فاطمه فاطمه...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش پنجم : شور|مهدی سعیدی|می دونی دریا میشه چشمام مادر، تا اسمت میاد روی لبهام مادر...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش ششم : شور|مهدی سعیدی|اسمتو نگیر از صدای من، من برای تو تو برای من...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 

 

دانلود مداحی بخش هفتم : شور|مهدی سعیدی|نوکر خوبی نبودم خودمم می دونم آقا، ولی من هر چی که باشم پای تو می مونم آقا...

دانلود : کیفیت بالا | کیفیت پایین

 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: فاطمیه اول , حاج رحمان نوزنی , مهدی سعیدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2253
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

 بخش‌هایی از پیام‌های نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای از سال ۶۹ تا ۹۴ را در زیر می‌خوانید:

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۶۹
ما امسال عید نوروز را در حالی برگزار می‌کنیم که خدای متعال با فقدان بزرگ رهبر عظیم‌الشأنمان، امتحان سختی از ما کرد و دوران سختی را بر ما گذراند. آن فقدان، محنت بزرگی بود. امیدواریم که خدای متعال، روح آن بزرگمرد را با ارواح مقدسه‌ی انبیا و اولیا محشور کند و او را از ما راضی نماید و ما را در راه او، مستمر و مستدام بدارد. امیدواریم که خداوند، نظر لطف و محبت خود را که در طول این یازده سال همواره بر این ملت و بر این نظام داشته است، باز هم آن را بر ما مستمر بگرداند و ما بتوانیم به کمک خدا و با حرکت در راه او و با استغفار و توبه‌ی الیاللَّه، متاع حَسَن و قدرت و قوّت و عزت الهی را برای خودمان و برای این ملت بزرگ و فداکار تأمین کنیم.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۰
شما ملت عزیز ما توانستید با کمکهای خودتان به دولت و به مردم آسیب‌دیده‌ی کشور، کاری بکنید که در طول تاریخ گذشته‌ی ما بی‌سابقه بود. ما زلزله‌های بسیاری را دیده‌ایم؛ حوادث طبیعی بسیاری را در گذشته از نزدیک شاهد بوده‌ایم؛ حادثه‌یی با عظمتِ زلزله‌یی که در شمال پیش آمد، بعضاً در گذشته هم اتفاق افتاده بود؛ لیکن هیچوقت نشده بود که آثار و عوارض آن حوادث تلخ، به این سرعت به سمت بهبودی پیش برود که در این بار اتفاق افتاد. البته کمبودها در آن مناطق زیاد است؛ لیکن آنچه که از پیشرفت امور و کمک به زلزله‌زدگان و آسیبدیدگان و تأمین مسکن و غیر اینها اتفاق افتاد، به برکت همکاری و همدوشی مردم با دولت و تلاش فراوان ملت و دولت در این زمینه بود.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۱
یکی از این حوادث سال گذشته، از هم پاشیده شدن امپراتوری بزرگ و کشور اتّحاد جماهیر شوروی و زوال یک ابر قدرت بود که حقیقتاً حادثه‌ای بزرگ در زمان و تاریخ ما به حساب میآید. این حادثه از چند نظر حائز اهمیت است: اوّلاً از این نظر که موجب شد در خلال کشورها و ملتهایی که استقلال و آزادی خودشان را به دست آوردند، کشورها و ملتهای مسلمان نیز به این امتیازات برسند. میلیونها مسلمان در این منطقه و در همسایگی ما توانستند آشکارا و با صراحت، آرزوها، آرمانهای اسلامی و فرهنگ خود را بر زبان بیاورند و آن را مطرح کنند؛ در حالی که دهها سال از این حقّ طبیعی محروم بودند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۲
آنچه که من به برنامه‌ریزان و مسؤولین دولتی مؤکّداً سفارش میکنم، این است که در این برنامه توجّه کنند که هدف اصلی، کمک به طبقات محروم جامعه باشد. این، چیزی است که ما را به «عدالت اجتماعی» نزدیک میکند. هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی، عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی و تلاش سازندگی، مقدّمه آن است. ما نمیخواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی، این باشد که عدّه‌ای از تمکّن بیشتری برخوردار شوند و عده‌ای فقیرتر شوند. این، به هیچ‌وجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۳
تذکّری که میخواهم عرض کنم این است که از آغاز سال جدید، دو شاخص را به عنوان شعار برای خودمان قرار دهیم: این دو شاخص، عبارت است از «وجدان کار» و «انضباط اجتماعی». این دو شاخص، برای همه ما، در هر جا که هستیم بسیار مهم است. «وجدان کار» یعنی این‌که اگر کاری را به عهده گرفتیم و انجام آن را تعهّد کردیم - چه این کار، برای شخص خودمان یا خانواده خودمان؛ جهت نان درآوردن باشد، و چه کاری اجتماعی و مردمی و مربوط به دیگران باشد آن را خوب و کامل و دقیق و تمام انجام دهیم. به تعبیر معروف، برای آن کار، «سنگ تمام بگذاریم». اگر ملتی دارای «وجدان کار» باشد، محصول کار او خوب خواهد شد، و وقتی محصول کار نیکو شد، وضع اجتماعی، به طور قطع بهبود پیدا خواهد کرد.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۴
من عرض میکنم امسال هم می‌خواهم دو توصیه بکنم. یک توصیه این است که آن دو شعار [شعارهای سال ۷۳] را زنده نگه داریم... توصیه دوم که آن هم برای جامعه ما بسیار مهم است، «انضباط اقتصادی و مالی» است. من این را از آحاد ملت و مسؤولین کشور و مأمورین دولت، امسال تقاضا دارم. انضباط اقتصادی و مالی یعنی مقابله با ریخت و پاش، زیاده روی و اسراف. ریخت و پاش مالی و زیاده روی در خرج کردن و زیاده روی در مصرف، به هیچ وجه صفت خوبی نیست. نه اسمش جود و سخاست و نه کرم و بزرگ منشی است. فقط اسمش «بیانضباطی اقتصادی و مالی» است.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۵
من همه را به رعایت منابع مالی کشور توصیه میکنم... اسراف در ثروت عمومی و موجودیهای این کشور و منابع طبیعی و نیز در آنچه که با زحمت زیاد به دست میآید و اسراف در نان و آب و انرژی و نیروی انسانی، همه اینها بد است. اسراف، نقطه مقابل آن توصیه‌ای است که ما در سال گذشته و سالهای قبل از آن عرض کردیم که عبارت از «انضباط» است. اگر بخواهیم با اسراف مبارزه کنیم، باید برای این کار برنامه‌ریزی انجام گیرد و آن را مسؤولان دولتی انجام دهند. بنابراین، توصیه اوّل من، مبارزه با اسراف و زیاده‌روی و نابود کردن اموال عمومی و اموال شخصی است؛ چون اموال شخصی هم، به نحوی به اموال عمومی برمیگردد.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۶
من امسال میخواهم مثل سالهای قبل، به همه مردم یک سفارش بکنم. بحمداللَّه سفارشهایی که شده، مورد توجّه قرار گرفته است. هم مردم توجه کرده‌اند و هم مسؤولان، و من توقّعم از هر دو است؛ هم از مردم و هم از مسؤولان. من می‌خواهم به مردم عزیزمان عرض کنم که امسال همه سعی کنند اسراف را کنار بگذارند. متأسفانه در زندگیهای ما اسراف وجود دارد. اسراف یعنی تضییع نعمت الهی؛ یعنی نشناختن قدر نعمت الهی. البته بیشتر، مخاطب ما در این سخن، افراد متمکّنند. افرادی که تهیدتست یا متوسّطند، به نظر میرسد که کمتر اسراف میکنند... کنار گذاشتن اسراف در چیزهایی که به نظر کوچک می‌آید؛ مثل اسراف در مصرف بی‌رویّه آب، ضروری است.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو ۷۷
امسال توصیه مهمّ من عبارت است از صرفه‌جویی. دولت هم باید صرفه‌جویی کند؛ ملت هم باید صرفه‌جویی کند. دولت، علاوه بر صرفه‌جویی بایستی راههای صرفه‌جویی را هم به مردم تعلیم دهد. تا وقت نگذشته است - تا ماههای اوّل سال، سپری نشده است - بایستی فهرستی از انواع صرفه‌جوییهایی را که مردم میتوانند بکنند - در آب، نان، بنزین و در مصارف گوناگون و همه چیزهایی که برای صرف آنها مجبوریم از سرمایه‌های کشور و نفت مصرف کنیم - و راههای صرفه‌جویی در آنها را به مردم تعلیم و نشان دهند؛ مردم هم جدّاً سعی کنند که صرفه‌جویی نمایند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۸
سالی که در این ساعت و در این روز آغاز میشود، سالی است با امیدها و با امکانات فراوان و انشاءاللَّه با توکّل به خدا، سالی متناسب با خواستها و ارزشهای ملت ایران است. از مهمترین خصوصیات امسال این است که مصادف با صدمین سال ولادت امام بزرگوار ماست. به همین مناسبت جا دارد که این سال را سال امام خمینی (رحمةاللَّه‌علیه) بدانیم و بنامیم. فقط هم نامیدن و عنوان، کافی نیست. باید ان‌شاءاللَّه همه سعی کنند شخصیت بزرگوار امام خمینی را با همان ابعاد عظیم، به درستی بشناسند و خصوصیات آن را ان‌شاءاللَّه در زندگی خود و زندگی ملت و عرض و طول معنوی کشور، اِعمال و پیاده کنند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۷۹
سال جدیدی را در پیش رو داریم و همان طور که میدانید، امسال، هم در آغاز و هم در پایان خود، مزیّن به عید مبارک غدیر است؛ یعنی سال ۱۳۷۹، دو عید غدیر دارد. بسیار مناسب است که ما این سال را به این مناسبت، «سال امام امیرالمؤمنین، علیبن‌ابیطالب علیه‌السّلام» بدانیم و بنامیم و خودمان را به آن بزرگوار نزدیک کنیم... امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در زندگی حکومتی خود، نسبت به عدالت، نسبت به حقوق ضعفا و درماندگان و پابرهنگان، بیاغماض و بیگذشت بود. ماهم باید همینطور باشیم. آن حضرت نسبت به حقّ خود و به سهم خود، بسیار پرگذشت بود؛ همه ما نیز باید همین‌گونه باشیم.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۰
در زمینه آنچه که ما در سال ۸۰ باید به عنوان شعارهای اساسىِ خودمان به آن نگاه کنیم، من دو نقطه مهم را مطرح میکنم: نقطه اوّل، اقتدار ملی است. اقتدار ملی برای یک کشور، حفظ کننده هویت او، مایه عزّت او و وسیله رسیدن او به آرمانهاست. نکته دوم و نقطه‌ی اساسی دیگر مسأله اشتغال است. سال را باید از آغاز تا پایان، سالِ تلاش برای ایجاد اشتغال مفید و مولّد قرار دهیم. در مطالعات عمیق و بررسیهای همه‌جانبه اقتصادی، به این نتیجه میرسیم که نقطه عزیمت و شروع، عبارت است از تلاش برای اشتغال. برای جامعه ما شایسته نیست که جمع بزرگی از مردم –جوانان- از اشتغال مفید و مولّد محروم باشند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۱
امسال، سال شمسی ما، هم در فروردین و هم در آخر سال در اسفند، با عاشورای حسینی مقارن و مصادف است. بنابراین جا دارد که ما امسال را «سال عزّت و افتخار حسینی» بدانیم. امیدواریم ملت عزیز ما با تمسّک به معنویتِ حسین‌‌بن‌‌علی علیه‌السّلام و با آشنایی بیشتر با آن بزرگوار، عزّت و افتخار و سربلندی را برای خود کسب کند؛ همچنان که بحمداللَّه به برکت آن حضرت و به برکت اسلام و قرآن، از عزّت و افتخار معنوی برخوردار بوده و هست.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۲
نکته‌‌ای که امسال اضافه میکنم و به آن تأکید میورزم، این است که همه‌‌ی مسؤولان در سه قوّه، باید نهضتی را برای خدمت‌‌رسانی به مردم شروع کنند. ممکن است ما انواع و اقسام کارها و برنامه‌‌ها را در پیش‌‌رو داشته باشیم و اجرا کنیم؛ باید در میان آنها آنچه خدمت‌‌رسانىِ عمیقتر و ماندگارتر و زودبازده‌‌تر محسوب میشود، اولویّت پیدا کند. به ویژه این کارها باید بیشتر در خدمت قشرهای مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گیرد... مسؤولان باید مردم را در قبال یک گزارش درست و متقن، مختار به قضاوت کنند تا مردم بتوانند کارآمدىِ نظام را به چشم ببینند و نسبت به آن قضاوت نمایند. نهضت خدمت‌‌رسانی به مردم یک مبارزه‌‌ی بزرگ و سنگین است؛ زیرا خدمت رساندن به عموم مردم با منافع بعضی گروههای خاص تضاد پیدا میکند و این‌‌جاست که باید با مبارزه و همّت و عزم راسخ وارد میدان شد.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۳
سال ۸۳ آخرین سال دولت خدمتگزار کنونی است؛ همچنانکه مدت مسؤولیت پنج ساله‌ی اول رئیس قوه‌ی قضائیه و مجلس ششم شورای اسلامی دوران مسؤولیت خود را به پایان میبرند. آنچه که در این سال مناسب و لازم است که انجام بگیرد، این است که مسؤولان بخشهای مختلف به مردم گزارش بدهند که در دوران مسؤولیتی که در حالِ پایان یافتن است یا پایان یافته، چه خدمت بزرگ و چه کار شایسته‌ای را برای مردم انجام داده‌اند. دولت خدمتگزار، قوه‌ی قضائیه و مجلس شورای اسلامی به مردم پاسخ دهند که آنچه را که به عنوان شعار کار خود بر زبان آورده‌اند و همچنین آنچه را که مطالبات عمده‌ی رهبری در این سالها بوده است، چگونه تحقق بخشیده‌اند. درواقع سال ۸۳، سال پاسخگویی سه قوه به ملت ایران است.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۴
آنچه برای مردم و مسؤولان - هر دو - حایز اهمیت است، عبارت است از همکاری و حفظ وحدت ملی و همبستگی عمومی ملت در قبال آنچه مسؤولان موظفند انجام دهند. ادامه‌ی این راه از یک طرف، و همکاری مردم و مسؤولان از سوی دیگر، میتواند ما را در پیشرفت این راه و پیشبرد این اهدافِ والا کمک کند. بنابراین امسال «همبستگی ملی و مشارکت عمومی» میتواند شعار بزرگ ملت ایران باشد. یقیناً مشارکت عمومی مردم - چه در انتخابات و چه در مسائل گوناگونی که این دولت و همچنین دولت آینده در پیش‌رو دارد - و همبستگی ملی آنان خواهد توانست به پیشرفت برنامه‌ها کمک کند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۵
در این مقطع زمانی، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده‌تر است؛ و این یکی از تدابیر حکمت و الطاف خفیّه‌ی الهی است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتی که او به انسان‌ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام برای امتش و برای همه‌ی بشریت، درسِ عالم شدن، قوی شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعی، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه‌ی این نام و این یاد، ملت ما درس‌های پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس‌های زندگی و برنامه‌های جاری خود تبدیل کند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۶
ملت ما باید هشیار باشد. تلاش برای سازندگی کشور و عمده‌تر و مهمتر از آن، تلاش برای اتحاد کلمه و یکپارچگی ملی و اتحاد امت اسلامی ادامه یابد. عاقلانه، هوشیارانه، خردمندانه و مدبرانه بایستی این اتحاد را حفظ کرد و روزبه‌روز تقویت کرد. من به همین جهت به مسأله‌ی اتحاد کلمه‌ی ملتمان اهمیت میدهم. و به نظر من امسال، سالِ «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» است؛ یعنی در درون ملت ما اتحاد کلمه‌ی همه‌ی آحاد ملت و قومیتهای گوناگون و مذاهب گوناگون و اصناف گوناگون ملی؛ و در سطح بین‌المللی، انسجام میان همه‌ی مسلمانان و روابط برادرانه‌ی میان آحاد امت اسلامی از مذاهب گوناگون و وحدت کلمه‌ی آنها.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۷
من برای این سال دو چیز را انتظار می‌برم... در این سال باید نوآوری فضای کشور را فرا بگیرد و همه خود را موظف بدانند که کارهای نو و ابتکاری را ـ در سایه‌ی مدیریت صحیح و تدبیر درست ـ در فعالیت کشور وارد کنند. انتظار دوم این است که فعالیتهایی که در سالهای گذشته انجام گرفته است، کارهایی که دولت کرده است، سرمایه‌گذاریهای بزرگی که مسئولان گوناگون و آحاد مردم در بخشهای مختلف ـ چه سرمایه‌گذاری مادی، چه سرمایه‌گذاری معنوی ـ انجام داده‌اند، اینها به شکوفایی برسد و مردم نتایج آن را در زندگی خود حس کنند. لذا من امسال را «سال نوآوری و شکوفایی» می‌نامم و انتظار دارم که ان‌شاءالله هم در زمینه‌ی نوآوری و هم در زمینه‌ی شکوفایی، ملت ما شاهد نتایج شیرینی باشند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۸
ما بایستی الگوی مصرف را اصلاح کنیم. ما بایستی به سمت اصلاح الگوی مصرف حرکت کنیم. مسئولین کشور در درجه‌ی اول - چه قوه‌ی مقننه، چه قوه‌ی مجریه، و چه سایر مسئولین کشور؛ قوه‌ی قضائیه و غیر آنها - و اشخاص و شخصیتها در رتبه‌های مختلف اجتماعی، و آحاد مردم ما از فقیر و غنی، بایستی به این اصل توجه کنند که باید الگوی مصرف را اصلاح کنند. اینجور مصرف کردن در همه‌ی زمینه‌ها - در امور ضروری زندگی، در زیادیهای زندگی - مصرف کردن بی رویّه و بدون منطق و بدون تدبیر عقلانی، به ضرر کشور و به ضرر آحاد و اشخاص ماست. من از عموم مردم و بخصوص از مسئولین درخواست میکنم، خواهش میکنم که در این زمینه فعالیت خودشان را در این سال زیاد کنند، افزایش بدهند و برای اصلاح الگوی مصرف برنامه‌ریزی کنند. لذا من این سال را، سال «حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف» میدانم.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۸۹
امسال برای اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعای شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفه‌ی ماست، انجام بدهیم، برای اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهای کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکم‌تر و پرتلاش‌تر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذاری میکنم. به امید اینکه در بخشهای مختلف، بخشهای اقتصادی، بخشهای فرهنگی، بخشهای سیاسی، بخشهای عمرانی، بخشهای اجتماعی، در همه‌ی عرصه‌ها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهای بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکم‌تر، راه‌های نرفته‌ای را بپیمایند و به هدفهای بزرگ خود ان‌شاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۹۰
همین تحریمهائی که دشمنان ملت ایران زمینه‌سازی کردند یا آن را بر علیه ملت ایران اعمال کردند، به قصد این بود که یک ضربه‌ای بر پیشرفت کشور ما وارد کنند و آن را از این حرکت شتابنده باز بدارند. البته خواسته‌ی آنها برآورده نشد و نتوانستند از تحریمها آن نتیجه‌ای را که انتظار داشتند، بگیرند و تدابیر مسئولان و همراهی ملت بر ترفند دشمنان فائق آمد؛ اما دنبال میکنند. لذا این سال جاری را که از این لحظه آغاز میشود، ما بایستی متوجه کنیم به اساسی‌ترین مسائل کشور، و محور همه‌ی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصه‌ی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۹۱
اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق ببخشیم، مسئله‌ی تورم حل خواهد شد؛ مسئله‌ی اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. اینجاست که دشمن با مشاهده‌ی این وضعیت، مأیوس و ناامید خواهد شد. وقتی دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئه‌ی دشمن، کید دشمن هم تمام خواهد شد.
بنابراین همه‌ی مسئولین کشور، همه‌ی دست‌اندرکاران عرصه‌ی اقتصادی و همه‌ی مردم عزیزمان را دعوت میکنم به این که امسال را سال رونق تولید داخلی قرار بدهند. بنابراین شعار امسال، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» است.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۹۲
کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست‌جمهوری است که درواقع مقدرات اجرائی و سیاسی و به یک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آینده برنامه‌ریزی می‌کند. ان‌شاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آینده‌ی نیکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینه‌ی اقتصاد، هم در زمینه‌ی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد. با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد. با دل پرامید و پرنشاط باید وارد میدان‌ها شد و با حماسه‌آفرینی باید به اهداف خود رسید. سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» نام‌گذاری می‌کنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسه‌ی اقتصادی و حماسه‌ی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز کشور تحقق پیدا کند.

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۹۳
در نگاه به سال ۹۳ آنچه به نظر این حقیر مهم‌تر از همه است، دو مسئله است: یک مسئله همین مسئله‌ی اقتصاد و دیگری مسئله‌ی فرهنگ است. در هر دو عرصه و در هر دو زمینه توقّعی که وجود دارد، تلاش مشترکی است میان مسئولان کشور و آحاد مردم. آنچه برای بنای زندگی و سازندگی آینده مورد انتظار است، بدون مشارکت مردم تحقّق‌پذیر نیست. بنابراین علاوه بر مدیریّتی که مسئولین باید انجام بدهند، حضور مردم در هر دو عرصه لازم و ضروری است؛ هم عرصه‌ی اقتصاد، هم عرصه‌ی فرهنگ. بدون حضور مردم کار پیش نخواهد رفت و مقصود تحقّق پیدا نخواهد کرد. مردم در گروه‌های گوناگون مردمی با اراده و عزم راسخ ملّی میتوانند نقش‌آفرینی کنند. مسئولین هم برای اینکه بتوانند کار را به‌درستی پیش ببرند، احتیاج به پشتیبانی مردم دارند. آنها هم بایستی با توکّل به خدای متعال و با استمداد از توفیقات و تأییدات الهی و کمک مردمی، مجاهدانه وارد میدان عمل بشوند؛ هم در زمینه‌ی اقتصاد و هم در زمینه‌ی فرهنگ...
لذا به گمان من آنچه در این سال جدید پیش رو داریم، عبارت است از اقتصادی که به کمک مسئولان و مردم شکوفایی پیدا کند، و فرهنگی که با همّت مسئولان و مردم بتواند سمت و سوی حرکت بزرگ کشور ما و ملّت ما را معیّن کند. لذا من شعار امسال را و نام امسال را این قرار دادم: «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی».

* پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال ۹۴
دولت، کارگزار ملّت است؛ و ملّت، کارفرمای دولت است. هرچه بین ملّت و دولت صمیمیّت بیشتر و همکاری بیشتر و همدلی بیشتری باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت. باید به یکدیگر اعتماد کنند؛ هم دولت، ملّت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّیّت و توانایی‌های ملّت را بدرستی بپذیرد، هم ملّت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند... لذا به نظر من امسال را باید سال همکاری‌های گسترده‌ی دولت و ملّت دانست؛ من این شعار را برای امسال انتخاب کردم: «دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی». امیدواریم این شعار در عمل تحقّق پیدا کند و هر دو کفّه‌ی این شعار، یعنی ملّت عزیزمان، ملّت بزرگمان، ملّت با همّت و با شجاعتمان، ملّت بصیر و دانایمان، و همچنین دولت خدمتگزار بتوانند به این شعار به معنای حقیقی کلمه عمل بکنند و آثار و نتایج آن را ببینند.

منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌ الله العظمی خامنه‌ای

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1273
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

یکی از ملزومات دستیابی به رشد و توسعه و یا هر هدف والایی، در ابتدا داشتن یک برنامه‌ریزی و چشم‌انداز کلان از اهداف است تا بدین طریق تمام اقشار جامعه و طبقات، از دولتمردان گرفته تا مردم، وظایف خود را در آن چشم‌انداز تعریف کرده و گام‌هایی‌ هماهنگ به‌سوی کمال مطلوب‌ها بردارند. هرساله هم‌زمان با آغاز سال نو شمسی، مقام معظم رهبری در اقدامی مدبرانه، با توجه به شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، اقدام به نام‌گذاری آن سال متناسب با نیاز جامعه می‌کنند و در عین کوتاهی و مختصرگویی، چشم‌اندازی را برای آن 365 روز از سال تعریف می‌نمایند تا تمامی سطوح جامعه، یک‌صدا و یک‌دست در راستای تحقق آن چشم‌انداز با برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی و به‌کارگیری تمامی پتانسیل‌های موجود حرکت کنند. در این نوشتار قصد داریم به نقش و وظیفه‌ی آحاد مردم در تحقق نام‌گذاری‌های ابتدای هر سال توسط رهبر معظم انقلاب بپردازیم.
 
 
1. جایگاه مردم در مدیریت جامعه از نگاه رهبری
 
در واقع یکی از دلایل اصلی نام‌گذاری کوتاه سال‌ها در ابتدای هر سال از جانب مقام معظم رهبری، مخاطب قرار دادن مردم است تا بدین طریق، آن‌ها وارد عرصه‌ی مدیریتی جامعه گردند تا علاوه بر ایجاد وحدت رویه بین سیستم‌ها و واحدهای انسانی در جامعه، اهداف کلان نظام به‌صورت مردمی اداره شوند. در این زمینه که علت و مخاطب این نام‌گذاری‌ها در ابتدای سال جدید چیست، آقای دکتر حداد عادل، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، نقل می‌کنند: «من یک ‌بار خدمت آقا عرض کردم که خوب است شما به بعضی‌ها [دولتمردان و مسئولین] بگویید تا لااقل برنامه‌ریزی کنند. ایشان خیلی از این پیشنهاد استقبال نکردند. رهبری بیشتر می‌خواهند این موضوع در اذهان تثبیت شود و جزء فرهنگ عمومی جامعه شود و برای آینده ذخیره شود.»]1[
 
در مجموع در تحلیل سیره‌ی رهبر معظم انقلاب می‌توان تأکید داشت که ایشان معتقدند هرگاه امور به دست مردم سپرده شود، کارها بهتر به نتیجه می‌رسد. در واقع هرچه امور مردمی‌تر باشند، کارآمدتر خواهند بود و وظایف به بهترین نحو اجرا می‌شوند. مثلاً در همین راستا ایشان می‌فرمایند: «از اول انقلاب تا امروز هر وقتی هرکاری را به مردم محول کردیم، آن کار پیش رفته است. هرکاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند این‌ها قرار دادیم، کار متوقف مانده است... اگر متوقف نمانده است، کُند پیش رفته است، اما کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش می‌برند.»]2[
 
بنابراین همان‌طور که ایشان می‌فرمایند، کارآمدی جمهوری اسلامی در گرو این است که کارها به مردم محول شود و با تعریف چشم‌اندازها و چارچوب‌های کلان برای آنان، امور از طریق آحاد مردم پی گرفته شود. لذا به همین دلیل است که مخاطب نام‌گذاری سال‌ها از سوی مقام معظم رهبری آحاد مردم هستند.
 
 
 
2. شیوه‌ی تحقق چشم‌انداز نام‌گذاری سال توسط مردم
 
با اندکی توجه به محتوای نام‌های سال‌ در ابتدای هر بهار، متوجه می‌شویم که تأکید بیشتر مقام معظم رهبری برای قوی شدن ملت ایران و نقشه‌ی کلی به سمت اقتدار ملی در دو حوزه‌ی اقتصادی و فرهنگی است؛ به‌گونه‌ای‌ که در سال 1393 ایشان این دو مؤلفه را در کنار هم قرار دادند؛ یعنی سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی». اما برای تحقق این نام‌گذاری‌ها یا چشم‌اندازهای سال، نیاز به بسترها و زمینه‌هایی از سوی مردم در تمامی حوزه‌ها وجود دارد تا داشته‌ها و امکانات موجود با توجه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها وارد عرصه‌ی اجرا شده و گام‌های عملی برای عملیاتی کردن منویات مقام معظم رهبری برداشته شود. بنابراین می‌توان نقش مردم در تحقق این نام‌گذاری‌ها را به دو حوزه‌ی اقتصاد و فرهنگ تقسیم‌بندی کرد که در ادامه به بررسی جداگانه‌ی هریک از این دو مؤلفه می‌پردازیم.
 
2-1. شیوه‌ی تحقق نام‌گذاری‌ها در حوزه‌ی اقتصادی توسط مردم
 
 
مقام معظم رهبری با توجه به موقعیت کنونی کشور و شرایط تحریم‌ها، برای اینکه کشور از نظر اقتصادی به درجه‌ی مطلوب خود برسد، سال‌های اخیر را با محوریت و تأکید اقتصادی نام‌گذاری کرده‌اند؛ مثلاً «اصلاح الگوی مصرف»، «همت و کار مضاعف»، «جهاد اقتصادی»، «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی»، «حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی» و «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی». آحاد مردم نیز نقش و وظیفه‌ی محوری در تحقق این بیانات دارند که در این قسمت از نوشتار بخشی از وظایف مردم را برمی‌شماریم.
 
الف) حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی
 
 
بیش از هر نکته‌ای، نشان‌دهنده‌ی رشد اقتصادی درون یک کشور، باور مردم آن جامعه به دست‌ساخته‌های صنعت‌گران و محققین خود است. توصیه‌های مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز مبنی بر ضرورت استفاده از کالا و خدمات ایرانی، در همین چارچوب قرار می‌گیرد. به همین دلیل نیز ایشان سال 1391 را سال «تولید ملى، حمایت از کار و سرمایه‌ی‌ ایرانى» نام‌گذاری کردند. تحقق این امر نیز تنها با کمک تمام اقشار جامعه امکان‌پذیر است و این یک وظیفه‌ی عمومی به شمار می‌رود که در اجرای آن، نقش اساسی دارند؛ چراکه در صورت اعتقاد و اطمینان مردم یک کشور به کالاهای داخلی، مطمئناً رشد اقتصادی را نظاره می‌کنیم و در نتیجه، درآمد ملی افزایش می‌یابد و بیکاری کمتر و کمتر می‌شود. ولی در صورت عکس آن قضیه و بی‌اعتمادی به کالاهای داخلی، روزبه‌روز نه تنها اقتصاد کشور به سمت رکود می‌رود، بلکه شاهد افزایش بیکاری جوانان و وابستگی مردم آن جامعه به بیگانگان خواهیم بود.
 
ب) تلاش در حوزه‌ی تولید و اشتغال‌زایی
 
یکی دیگر از مؤلفه‌های مهم تحقق رشد اقتصاد و اشتغال در کشور، روی‌آوری و سرمایه‌گذاری مردم به کارهای تولیدی است. به دلیل اهمیت این موضوع، رهبر انقلاب سال‌های 1380 و 1387 را «اقتدار ملی و اشتغال‌آفرینی» و «نوآوری و شکوفایی» نام‌گذاری فرمودند. از نظر ایشان، مهم‌ترین ثمره‌ی به جریان انداختن سرمایه‌های راکد در تولید از طرف مردم، که در ابتدای عید نوروز سال 91 فرمودند بدین‌صورت است: «اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق بخشیم، مسئله‌ی تورم حل خواهد شد، مسئله‌ی اشتغال حل می‌شود، اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا می‌کند. اینجاست که دشمن با مشاهده‌ی این واقعیت، مأیوس و ناامید می‌شود و وقتی دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئه‌ی دشمن هم تمام خواهد شد.»]3[
علاوه بر فرمایش رهبری، این امر مورد تأکید اسلام نیز هست؛ چراکه خدای متعال می‌فرماید: «وَالذِینَ یَکْنِزُونَ الذهَبَ وَالْفِضةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللهِ فَبَشرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»؛ کسانی که طلا و نقره ذخیره می‌کنند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به عذاب دردناکی آن‌ها را بشارت بده. (توبه: 34)
 
بدین قرار، باید مردم عزیز کشور در راستای تحقق چشم‌اندازهای مدنظر رهبری، که در ابتدای هر سال مشخص می‌شود، سرمایه‌ی خود را در امور تولیدی سرمایه‌گذاری کنند تا با انجام این عمل، روزبه‌روز شاهد رونق اقتصادی، کاهش بیکاری و عدم وابستگی به بیگانگان در تمام صنایع باشیم.
 
ج) اصلاح الگوی مصرف
 
متأسفانه اسراف در کشور ما بالاست و سال 1388 نیز از سوی رهبری به سال «اصلاح الگوی مصرف» نام‌گذاری شد؛ چراکه اصلاح الگوی مصرف، یکی از موارد حیاتی برای رشد سریع اقتصادی است که تنها با عزم مردم می‌تواند صورت گیرد. این اصلاح شامل استفاده‌ی بهینه از مصارف انرژی همچون آب، برق، غذا و کالاهای اساسی می‌شود. همچنین با صرفه‌جویی در این موارد، به تحقق اقتصاد مقاومتی که همواره در نام‌گذاری سال‌ها مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده، نزدیک می‌شویم. البته باید ذکر شود که منظور از صرفه‌جویی کم مصرف کردن نیست، بلکه منظور بهینه، بجا و به‌موقع مصرف کردن است. رهبری در این ارتباط چنین می‌فرمایند: «یک اقدام اساسی در زمینه‌ی پیشرفت و عدالت، مسئله‌ی مبارزه‌ی با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی‌ها و تضییع اموال جامعه است... مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفه‌جویی به معنای مصرف نکردن نیست. صرفه‌جویی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است.»]4[
 
د) پرداخت مالیات
 
یکی دیگر از مؤلفه‌ها برای تحقق چشم‌اندازهای نام‌گذاری سال‌ها توسط مردم، پرداختن به‌موقع مالیات است. مالیات یکی از ملزومات دستیابی به یک اقتصاد پویا و ایجاد یک عدالت اجتماعی است و نپرداختن مالیات یک نقطه‌ضعف اساسی در فعالیت‌های اجتماعی یک جامعه محسوب می‌شود. با پرداخت مالیات است که چرخ‌های تولیدی و صنعتی کشورها و بسیاری از خدمات و وسایل رفاه و عدالت اجتماعی به حرکت درمی‌آید و تأمین می‌شود. به همین دلیل است که اخیراً مقام معظم رهبری بر پرداخت مالیات بسیار تأکید کردند و آن را به‌صورت یک فریضه تعریف کردند: «عزیزان من، مالیات یک فریضه است... آنکه از دادن مالیات به دولت خودداری می‌کند... در حقیقت کشور را وابسته می‌کند به پول مفت نفت و وقتی کشور به پول نفت وابسته شد، همین مشکلات پیش می‌آید. یک روز تحریم می‌شود، یک روز نفت ارزان می‌شود، یک روز شاخ‌وشانه می‌کشند، کشور به این وضع دچار می‌شود. مسئله‌ی مالیات خیلی مهم است... قلم اول از کارهای مهمی که باید انجام بگیرد، این است که بودجه‌ی کشور، اداره‌ی دولت، به‌وسیله‌ی درآمدهای از درون مردم باشد؛ یعنی از همین مالیات.»]5[
 
2-2. شیوه‌ی تحقق نام‌گذاری‌ها در حوزه‌‌ی فرهنگی
 
 
یکی دیگر از مواردی که رهبر انقلاب در نام‌گذاری‌های ابتدای سال‌های اخیر، در کنار اقتصاد مورد تأکید قرار می‌دهند، بحث فرهنگ است و به‌درستی که پیشرفت اقتصادی در کنار پیشرفت فرهنگی تحقق پیدا می‌کند و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند؛ چراکه دستیابی به توسعه‌ی اقتصادی تنها با تغییر فرهنگ غلط و نادرست، امکان‌پذیر است و نمی‌توان با تأکید و تمرکز صرف بر یک مورد، به تحقق مطلوب‌ها رسید. فرهنگ موردی است که سلامت جامعه و حرکت درست را تضمین می‌کند و برای ایجاد این وضعیت، همه‌ی اقشار جامعه در آن نقشی اساسی دارند. در ادامه‌ی نوشتار، به چند مؤلفه‌ی نقش مردم در اصلاح بخش فرهنگی اشاره و به‌اختصار آن‌ها را تشریح می‌کنیم.
 
الف) وجدان کاری و همت مضاعف
 
یکی از مؤلفه‌های فرهنگی که رهبر انقلاب در نام‌گذاری سال‌ها بر آن تأکید دارند، سخت‌کوشی و احساس مسئولیت کردن است؛ به‌گونه‌ای که ایشان سال‌های 1373 و 1389 را با نام‌های «وجدان کارى و انضباط اجتماعی» و «همت مضاعف و کار مضاعف» نام‌گذاری کردند. برای تحقق این اهداف از سوی مردم، که ثمره‌ی آن قطعاً سربلندی و الگو شدن کشور است، باید افراد جامعه روحیه‌ی وجدان کاری و احساس مسئولیت نسبت به تک‌تک اعضای جامعه داشته باشند و سرنوشت هموطنان و کشور خود را تقویت کنند و در آن راستا، تلاشی مضاعف داشته باشند؛ چراکه نداشتن وجدان کاری و تنبلی، سبب ایجاد ناهنجاری‌های اجتماعی همچون فساد اداری و اخلاقی در جامعه و عدم احساس مسئولیت در پیشرفت و اداره‌ی امور کشور می‌شود و می‌تواند لطمات جبران‌ناپذیری را بر پیکره‌ی کشور وارد کند. بدیهی است که گسترش و تقویت فرهنگ وجدان کاری و اهتمام به برطرف کردن مشکلات دیگران در قالب رهنمودهای رهبری در بین مردم، می‌تواند نقش مؤثری در تحقق اهداف و چشم‌اندازهای نام‌گذاری‌های سال داشته باشد.
 
ب) اتحاد ملی و انسجام اسلامی
 
یکی از راه‌های موفقیت در تمامی ابعاد یک ملت، همدلی و اتحاد در درون جامعه است؛ چراکه بدین طریق است که منافع ملی بر منافع شخصی اولویت پیدا می‌کند و اکثریت قریب به اتفاق مردم، همگام و یک‌دست به‌سوی موفقیت گام برمی‌دارند و در زیر سایه‌ی این همدلی، هرگز از سوی بدخواهان و بیگانگان آسیبی به جامعه وارد نمی‌شود. به دلیل اهمیت همین مورد، رهبر فرزانه‌ی انقلاب سال‌های 1384، 1382 و 1386 را به‌ترتیب سال‌های «همبستگى ملى و مشارکت عمومی» و «نهضت خدمتگزاری» و «اتحاد ملى و انسجام اسلامى» نام‌گذاری فرمودند. بی‌شک حضور مردم در راهپیمایی‌ها در راستای دفاع از آرمان‌های انقلاب و شرکت در انتخابات، علاوه بر جنبه‌ی مشارکتی و سیاسی آن، یکی از مصادیق بارز همدلی و اتحاد در بین آحاد مردم به‌شمار می‌رود که نشان‌دهنده‌‌ی حمایت یک‌دست مردم از ارکان نظام اسلامی است و ثمره‌ی آن تحقق اهداف نام‌گذاری سال‌ها توسط مردم خواهد بود.
 
فرجام سخن
 
با توجه به آنچه گفته شد، پُرواضح است که از جمله علل سیاق رهبر انقلاب در نام‌گذاری سال‌ها به این جهت است که ایشان مترصد این امر هستند که مردم را درگیر پیشرفت و استحکام ساخت درونی کشور نمایند؛ چراکه ایشان مهم‌ترین عنصر پیشرفت و کارآمدی را مشارکت مردم در صحنه‌ی مدیریت و پیشرفت جمهوری اسلامی می‌دانند.
 
منابع
1.      گفت‌وگو با دکتر غلامعلی حدادعادل، مشاور عالی رهبر انقلاب، درباره‌ی دلایل و مؤلفه‌های انتخاب نام سال توسط آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، 29 اسفند 1390، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سید علی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی).
2.      بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان، 29 بهمن 1393.
3.      بیانات مقام معظم رهبری در پیامی به مناسبت حلول سال، 1 فروردین 1391.
4.      همان.
5.      بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان، 29 بهمن 1393.
 
منبع: برهان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2301
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394
رهبرمعظم انقلاب در اجتماع پرشور زائران حرم رضوی:

برخورد‌ها نه از سوی منتقدان و نه مسئولان تحقیر آمیز نباشد/ دلواپس بودن جرم نیست اما به معنای متهم کردن و نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد/ از همه دولتها و از این دولت حمایت کرده و می‌کنم البته چک سفید امضا هم به کسی نمی‌دهم/ مذاکره با آمریکا در مسئله هسته‌ای است و لاغیر/رفع تحریم‌ها جزو توافق است

برخورد‌ها نه از سوی منتقدان و نه مسئولان تحقیر آمیز نباشد/ دلواپس بودن جرم نیست اما به معنای متهم کردن و نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد/ از همه دولتها و از این دولت حمایت کرده و می‌کنم البته چک سفید امضا هم به کسی نمی‌دهم/ مذاکره با آمریکا در مسئله هسته‌ای است و لاغیر/رفع تحریم‌ها جزو توافق استبه گزارش مشرق، در نخستین روز از سال 1394، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در اجتماع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) که در رواق امام خمینی(ره) و صحن های مجاور گرد آمده بودند، در سخنان مهمی به تبیین شعار امسال، «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» پرداختند و با تاکید بر وظیفه‌ی دو جانبه‌ی حمایت مردم از دولت قانونی و مشروع و همچنین لزوم سعه صدر مسئولان در مقابل انتقاد های منطقی، به چهار پایه اصلی هندسه نظام اسلامی و فرصت ها و چالش های پیش روی نظام اشاره کردند و گفتند: هدف گذاری و برنامه ریزی مسئولان برای پیشرفت و رونق اقتصادی و کمک آحاد مردم به ویژه فعالان اقتصادی و رسانه ها به اقتصاد ملی، وظیفه ای بزرگ و همگانی است و امروز عرصه اقتصادی، عرصه کارزاری خاص است که نیازمند حرکتی جهادی، بر اساس بسیج توانایی‌ها و ابتکارات درونی و با استفاده از ابزار ها، شیوه ها و سیاست های خاص این کارزار است.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین در خصوص مذاکرات هسته ای تاکید کردند: در ایران هیچ فردی مخالف حل دیپلماتیک موضوع هسته ای نیست اما از طرف دیگر، ملت ایران و مسئولان و هیات مذاکره کننده در مقابل تحمیل ها و زورگویی های آمریکا کوتاه نخواهد آمد و با ایستادگی در این آزمون بزرگ موفق خواهند شد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به آیه ای از قرآن کریم، چهار شاخصِ«نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر» را به عنوان «ترجمان و شاخص های شکل دهنده هندسه نظام اسلامی» برشمردند و افزودند: خداوند متعال وعده داده است، هر ملتی را که دارای این شاخص ها باشد، نصرت دهد و از زیر سلطه قدرتمندان جائر خارج کند.
ایشان تاکید کردند: هر یک از این شاخص ها دارای جنبه های فردی و همچنین اجتماعی هستند که در نظام سازی اسلامی، نقش موثری دارند.

رهبر انقلاب با اشاره به جنبه فردی نماز در سعادت و رستگاری انسان مومن، افزودند: در عین حال، نماز برخوردار از جنبه های اجتماعی و زمینه ساز تمرکز و اتصال دلهای مسلمانان، در یک زمان و بسوی یک مرکز واحد است.

رهبر انقلاب با اشاره به زمینه سازی زکات برای تقویت روحیه ی گذشت در انسان، در تبیین بُعد اجتماعی زکات افزودند: زکات در بُعد اجتماعی نشان دهنده‌ی این است که یک فرد مسلمان خود را در برابر جامعه اسلامی، فقرا، ضعفا و نیازمندان بی تفاوت نمی داند.
رهبر انقلاب «امر به معروف و نهی از منکر» را زیربنای همه‌ی احکام اسلام خواندند و با تاکید بر اینکه همه مومنان در هر نقطه ای از عالم موظفند که جامعه را به سمت نیکی و معروف سوق داده و از گرایش به سمت پستی و پلشتی برحذر دارند، گفتند: آنچه باید مورد توجه محوری قرار گیرد، امر به بزرگترین معروف، یعنی ایجاد و حفظ نظام اسلامی است.

ایشان، حفظ آبروی ملت ایران، اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانواده، تکثیر و تربیت نسل جوان آماده‌ی اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فناوری، استقرار عدالت قضایی و اقتصادی، مجاهدت برای وحدت اسلامی، اعتلای ملت و اقتدار امت اسلامی را از دیگر بزرگترین معروف ها برشمردند که همه موظف به تلاش برای تحقق آنها هستند.

رهبر انقلاب، همچنین با اشاره با مصادیقی از بزرگترین منکرها، از جمله ابتذال فرهنگی، کمک به دشمنان، تضعیف نظام و فرهنگ اسلامی و تضعیف اقتصاد، علم و فناوری افزودند: ذات مقدس الهی اولین، و پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) از جمله برترین و بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند و لازم است همه‌ی مومنین در هر نقطه ای از جهان اسلام نیز به این فریضه الهی عمل کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه، در تبیین شعار سال جدید یعنی «دولت و ملت، همدلی و همزبانی»، انتخاب این شعار را بر پایه همین چهار شاخص اصلی و در راستای انسجام ملی و اجتماعی میان آحاد مردم در نظام اسلامی خواندند و گفتند: اسلام از تمام سلیقه های اجتماعی، انسجام، هم افزایی و کمک کردن به یکدیگر را می خواهد، بنابراین هر دولتی در نظام اسلامی باید مورد حمایت و پشتیبانی همه مردم، حتی کسانی که به آن رای نداده اند، قرار بگیرد.

رهبر انقلاب، اتحاد کلمه‌ی مردم و دولت را، بخصوص در مواقعی که کشور با چالشهای مهمی روبروست، ضروری دانستند و افزودند: امروز وظیفه‌ی آحاد ملت این است که به مسئولین کشوری و دولتی کمک و از آنها حمایت کنند.

ایشان، همکاری و کمک به دولتها را یک اصل ثابت و همیشگی برشمردند و در تبیین ضرورت این مسئله خاطر نشان کردند: دغدغه اصلی و اساسی همه‌ی دولتها، حل مشکلات مردم و کشور در حد توان است، بنابراین همه باید به دولتها برای حل این مشکلات کمک کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، رای اکثریت مردم را زمینه ساز «مشروعیت قانونی» دولتها خواندند و گفتند: مهم نیست که چه نسبتی از آحاد مردم به یک رئیس جمهور رأی داده اند، بلکه هر دولتی با هر تعداد رأی که از طرف اکثریت مردم انتخاب شود، بر طبق قانون اساسی، مشروع است و مردم تا آنجا که بتوانند باید به دولت قانونی کمک کنند.

رهبر انقلاب در ادامه با بیان اینکه در این فضای همکاری و کمک، حقوق دوجانبه ای برقرار است، به مسئله منتقدین و کیفیت بیان انتقادها و چگونگی مواجهه با منتقدین پرداختند.

ایشان با اشاره به یک رویه جاری و طبیعی یعنی وجودِ «گروه منتقدان» برای هر دولتی، گفتند: این دولت نیز مانند دولتهای قبل منتقدینی دارد، و هیچ اشکال و مانعی ندارد که برخی افراد که روش، رفتار، حرف و سیاست دولت را قبول ندارند انتقاد کنند اما انتقادها باید در چارچوب منطقی بیان شوند.

حضرت آیت الله خامنه ای خاطر نشان کردند: خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشته‌ام و در هر موردی هم که به نظرم محل انتقاد بوده، از بیان تذکر خودداری نکرده ام، اما تذکرات را در وضعیت و با شکلی مناسب منتقل کرده ام.

رهبر انقلاب سپس در تبیین چارچوبهای «انتقاد منطقی» گفتند: انتقاد نباید طوری باشد که اعتماد عمومی را از مسئولینی که مشغول به کار هستند، سلب کند و موجب بی اعتمادی عمومی شود، همچنین انتقاد نباید همراه با اهانت و روشهای خشم آلود باشد.

ایشان، رفتار بر مبنای برادری اسلامی و همراهی و همدلی و با نگاه مهربانانه را یکی دیگر از معیارهای لازم در بیان انتقادها خواندند و افزودند: البته این توصیه ها دو طرفه است، و مسئولان کشور در هر سه قوه نیز باید این حدود را رعایت کنند و با منتقدینِ خود، رفتاری مناسب و بدور از تحقیر و اهانت داشته باشند، زیرا تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و حکمت است.

حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: من مردم عزیزمان را به «بی تفاوتی» و «نظارت نکردن» دعوت نمی کنم بلکه آنها را به اهتمام در مسائل کشور فرا می‌خوانم، و اصرار دارم که برخوردها چه از سوی مردم و چه از سوی مسئولان، تخریبی و یا همراه با تحقیر و اهانت نباشد.
ایشان افزودند: این که عده ای نسبت به یک مسئله مهم کشور، دلواپسی و دغدغه داشته باشند، جرم نیست و هیچ مانعی ندارد اما این نباید به معنای متهم کردن و نادیده گرفتن زحمات و خدمات باشد و از آن طرف نیز دولت و طرفداران آن، نباید کسانی را که اظهار دغدغه و دلواپسی می کنند، مورد اهانت قرار دهند.

رهبر انقلاب با اشاره به روش ثابت خود در حمایت از همه دولتهای گذشته تاکید کردند: از این دولت نیز حمایت می کنم، البته چک سفید امضا هم به کسی نمی دهم، بلکه با توجه به عملکردها قضاوت و عمل خواهم کرد.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود با اشاره به فرصت های بزرگ کشور و همچنین چالشهای پیش رو، خاطر نشان کردند: با برنامه ریزی و استفاده مناسب از فرصت ها و ظرفیتها، می توان با توفیق الهی بر چالش ها غلبه کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای نیروی انسانی کارآمد و مبتکر و عمدتاً جوان و همراهی مردم و جوانان با نظام اسلامی را از جمله فرصت های بزرگ کشور برشمردند و افزودند: با وجود بمباران گسترده رسانه ای که بیگانگان بر روی جوانان کشور انجام می دهند تا آنان نسبت به آینده مایوس شوند و یا در مقابل نظام قرار گیرند و یا دچار ولنگاری شوند، اما دهها میلیون نفر از این جوانان در روز 22 بهمن، در سراسر کشور به خیابان ها می آیند و به نظام اسلامی و امام راحل (ره) ابراز ارادت عمیق می کنند.

ایشان، پیشرفت های علمی در دوران تحریم را یکی دیگر از فرصت های بزرگ کشور دانستند و گفتند: پیشرفت های علمی مختلف در سالهای اخیر از جمله راه اندازی طرحهای بزرگ و پیچیده صنعتی همچون فاز 12 پارس جنوبی و رونمایی از تجهیزات جدید و تعجب برانگیز برای دشمنان در رزمایش های نیروهای مسلح، همه در دورانی روی داده است که بدخواهان به گمان خود، ایران را تحت تحریم های فلج کننده قرار داده اند.

رهبر انقلاب، تحریم های کنونی را نیز با وجود دشواری های آن، یک فرصت خواندند و سپس به بیان برخی چالش های پیش روی نظام اسلامی پرداختند و افزودند: یکی از اصلی ترین چالشهای کنونی کشور، موضوع اقتصاد ملی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است که این مسئله، نیازمند یک حرکت جدی و کاری بزرگ است.

حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری پیش بینی چند سال قبل خود مبنی بر متمرکز شدن دشمن بر موضوع اقتصاد و لزوم آمادگی مسئولان، خاطر نشان کردند: بدخواهان ملت ایران صریحاً گفته‌اند که هدف آنها از فشار اقتصادی، یک هدف سیاسی یعنی ایجاد نارضایتی در مردم و برهم زدن امنیت کشور با قرار دادن مردم در مقابل دولت و نظام است.

ایشان با تاکید بر اینکه مقابله با این چالش، نیازمند همراهی و همدلی همه نیروها و مسئولان و جدی گرفتن موضوع اقتصاد است، چهار نکته را متذکر شدند.

تاکید بر لزوم حرکت جهادی برای مقابله با سیاست های خصمانه آمریکا در عرصه کارزار اقتصادی، اولین نکته ای بود که حضرت آیت الله خامنه ای بیان و در همین زمینه به دو دیدگاه موجود در کشور، در خصوص چگونگی حل مسائل و مشکلات اقتصادی اشاره کردند.
ایشان گفتند: یک دیدگاه در کشور معتقد است که پیشرفت و رونق اقتصادی را باید با استفاده از ظرفیت ها و توانایی های درونی کشور که تا به حال کمتر به آنها توجه شده و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگرفته اند، تأمین کرد.

رهبر انقلاب افزودند: دیدگاه دوم در نقطه‌ی مقابل، معتقد است رونق و پیشرفت اقتصادی با نگاه به بیرون از مرزها امکان پذیر است، بنابراین باید سیاست خارجی را تغییر دهیم و با مستکبر کنار بیاییم و زورگویی های اورا بپذیریم تا مشکلات اقتصادی حل شوند!

حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: این نگاه دوم، کاملاً غلط، عقیم و بی فایده است.

ایشان در بیان دلیلِ غلط بودن نگاه دوم خاطر نشان کردند: تحریم های کنونی غرب بر ضد ملت ایران، دلیل روشنی بر غلط بودن دیدگاه رونق اقتصادی با نگاه به بیرون است، زیرا قدرتهای خارجی به هیچ حدی از تحمیل و زورگویی قانع نیستند، ضمن آنکه برخی از مسائل ناگهانی و غیر قابل انتظار همچون طراحی برای کاهش قیمت جهانی نفت و ضربه زدن به اقتصاد کشور را نیز ایجاد می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: امروز تلاش بدخواهان ملت ایران، تقویت نگاه دوم است و به همین دلیل، رییس جمهور آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران می گوید که اگر خواسته های ما را در مذاکرات هسته ای قبول کنید، در کشور ایران، کار و سرمایه و رونق اقتصادی به وجود خواهد آمد.

ایشان تاکید کردند: نگاه به بیرون برای حل مسائل اقتصادی هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید، بنابراین باید همواره به دنبال استفاده از ظرفیت های داخلی کشور بود و اقتصاد مقاومتی که مورد استقبال همه‌ی صاحب نظران اقتصادی قرار گرفت نیز، ناظر بر توانایی ها و ظرفیت های درونی کشور و ملت است.

سومین نکته ای که رهبر انقلاب در خصوص مسائل اقتصادی متذکر شدند، لزوم هدفگذاری و سیاستگذاری مسئولان و گرفتار نشدن به روزمره‌گی بود.

حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: مهمترین هدفی که امسال باید مورد توجه مسئولان و مردم قرار بگیرد، اهتمام ویژه برای تقویت تولید داخلی است.

ایشان در تبیین راههای تقویت تولید داخلی افزودند: حمایت از بنگاههای متوسط و کوچک، تقویت فعالیت بنگاههای دانش بنیان، ایجاد نهضت کاهش خام فروشی، تسهیل سرمایه گذاری، کاهش واردات کالاهای مصرفی و مبارزه با قاچاق، راههای حمایت از تولید داخلی است که البته بانکها می توانند در این خصوص، هم نقش حمایتی داشته باشند و هم نقش تخریبی؛ لذا مسئولان ارشد بانکی کشور باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.

رهبر انقلاب با تاکید بر اینکه انجام این کارها و عملیاتی کردن آنها دشوار است، در عین حال خاطر نشان کردند: مسئولان باید این کارهای دشوار را انجام دهند زیرا مسئله اقتصاد و رونق اقتصادی مهم است.

حضرت آیت الله خامنه ای نقش آفرینی سرمایه گذاران و مردم، در حمایت از تولید داخلی را نیز بسیار تاثیرگذار ارزیابی و خاطرنشان کردند: سوق دادن سرمایه ها به سمت تولید و مصرف محصولات داخلی و پرهیز از اسراف از جمله راهکارهای تقویت تولید داخل است.

ایشان در بیان چهارمین و آخرین نکته در موضوع اقتصاد ملی تاکید کردند: تحریم تنها ابزار دشمن برای مقابله با ملت ایران است، بنابراین اگر با تدبیر صحیح و با تکیه بر نیروهای داخلی، برنامه ریزی و عمل شود، تاثیر تحریم ها کاهش خواهد یافت و سپس بی نتیجه خواهند شد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر مسئولان دولتی و آحاد مردم و فعالان اقتصادی همت کنند و رسانه های عمومی نیز به کمک بیایند، خواهیم دید که تحریم ها قادر نخواهد بود ملت ایران را از پیشرفت باز بدارد.

حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه به موضوع مذاکرات هسته ای اشاره و چند نکته را در این خصوص بیان کردند.
ایشان با اشاره به سیاستگذاری و برنامه ریزی دقیق طرف مقابل مذاکرات که عمدتاً آمریکا است، گفتند: آمریکایی ها به این مذاکرات بسیار احتیاج دارند و اختلافات درونی آنها هم به این دلیل است که جناح رقیب دولت کنونی آمریکا تلاش دارد تا امتیاز این مذاکرات به نام رقیب حزبی‌اش ثبت نشود.

ایشان با اشاره به پیام نوروزی رییس جمهور آمریکا و سخنان غیر صادقانه او در این پیام، افزودند: رییس جمهور آمریکا در پیام خود می گوید در ایران افرادی هستند که با حل دیپلماتیک موضوع هسته ای مخالفند، در حالیکه این سخن دروغ است، زیرا در ایران هیچ فردی مخالف حل مسئله هسته ای از طریق مذاکره نیست.

رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: آن چیزی که ملت ایران با آن مخالف است، زورگویی ها و تحمیل های دولت آمریکا است که ملت در مقابل آن ایستاده است.

حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: نه مسئولان و نه هیات مذاکره کننده و نه ملت ایران، مطلقاً زورگویی های آمریکا را قبول نخواهند کرد.

ایشان با تاکید مجدد بر اینکه مذاکرات کنونی ایران با آمریکا، صرفاً در موضوع هسته ای است و نه موضوعی دیگر، خاطر نشان کردند: ما در مسائل داخلی و منطقه ای و موضوع تسلیحات، به هیچ وجه با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد، زیرا سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی و مقابله با ملت های منطقه و بیداری اسلامی است که نقطه مقابل سیاستهای محوری جمهوری اسلامی ایران است.
رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات مکرر آمریکایی ها مبنی بر اینکه تحریم ها، بعد از توافق و بعد از بررسی رفتار و عملکرد ایران، برداشته خواهند شد، آن را یک خدعه دانستند و افزودند: این سخن غیرقابل قبول است، زیرا برداشته شدن تحریم ها جزیی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات؛ بنابراین همان گونه که رییس جمهور محترم صریحاً گفتند، رفع تحریم ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به اظهارات امریکاییها مبنی بر اینکه تصمیم های ایران در هر توافق احتمالی باید برگشت ناپذیر باشند، گفتند: این سخن نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر آنها برای خود این حق را قائلند که بعد از توافق احتمالی، به هر بهانه ای، بار دیگر تحریم ها را برقرار کنند، پس هیچ دلیلی ندارد که ما اقداماتی را بپذیریم که برگشت ناپذیر باشند.

ایشان تاکید کردند: صنعت هسته ای ایران یک صنعت بومی و مردمی است که باید پیش برود و پیشرفت جزو ذات هر صنعت و فناوری است.
رهبر انقلاب با اشاره به ادعای امریکایی ها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای گفتند: آنها خودشان هم می دانند که ما دراین مذاکرات به همه تعهدات بین المللی و تعهدات اخلاق سیاسی پایبند بودیم و نقض عهد نکردیم و تلوُّن هم به خرج ندادیم، اما در نقطه مقابل، آمریکاییها عهدشکنی و تقلب کردند و تلّون و دوگانگی را در مواضع و سخنان خود نشان دادند.

حضرت آیت الله خامنه ای رفتار آمریکاییها در مذاکرات هسته ای را مایه عبرت برای مردم دانستند و خاطر نشان کردند: رفتار آمریکا برای مجموعه روشنفکری داخل کشور نیز مایه عبرت است تا متوجه شوند در مذاکرات با چه کسی طرف هستیم و آمریکا چگونه رفتار می کند.

ایشان با اشاره به برخی تهدیدهای آمریکا مبنی بر احتمال افزایش تحریم ها یا تحرک نظامی در صورت عدم توافق، تاکید کردند: این تهدید ها ملت ایران را نمی ترساند، زیرا این ملت ایستاده است و با کمال موفقیت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد.
رهبر انقلاب، توفیق و مدد الهی را عامل اصلی موفقیت ملت ایران در این مسیر برشمردند و افزودند: کارهای بزرگی بر عهده دولت و ملت است که از جمله آنها، موضوع اتحاد اسلامی، کمک به ملتهای مستضعف و گسترش نفوذ معنوی اسلام در منطقه است که امروز پرچم آن در دستان ملت ایران است.

حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سابقه تاریخی نوروز، مراسم نوروز کنونی را «ابتکار زیرکانه اسلامی» خواندند و خاطرنشان کردند: نوروز باستانی، نوروز پادشاهان و فرصتی برای سلاطین و حکام مستبد بود تا شکوه و عظمت ظاهری خود را به رخ ملتها بکشانند اما ایرانی‌های مسلمان به طرز زیرکانه ای این نظم و قالب را به نفع خود تغییر دادند.

ایشان حقیقت نوروز را یک «حقیقتِ مردمی» دانستند و تاکید کردند: نوروز امروز، نوروز باستانی نیست، بلکه «نوروز ایرانی و نوروز ملت مسلمانی» است که از قالب این مراسم توانسته برای خود سرمایه‌ای برای حرکت به سمت اهداف معنوی فراهم کند.
رهبر انقلاب افزودند: اکنون در ایام نوروز و تحویل سال نو، شلوغ‌ترین و پرازدحام‌ترین مراکز در کشور پهناور ما بارگاه مقدس ائمه و امامزادگان (سلام الله علیهم) است.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به همزمانی ایام فاطمیه و نوروز، گفتند: با توجه به نگاه زیرکانه ایرانی به نوروز، مراسم نوروز امسال نباید هیچگونه منافاتی با تکریم و احترام به شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) داشته باشد و یقیناً نیز منافاتی پیدا نخواهد کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1364
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394
رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خطاب به ملت ایران، سال 1394 را سال «دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی» نامگذاری کردند. در این متن بر پایه‌ی بیانات رهبر انقلاب به بررسی رمز موفقیت دولت، ثمره همدلی و فرصت سال 94 پرداخته شده است.
*رمز موفقیت دولت
در متون علوم سیاسی براساس مبانی، نگرش‌ها و تجربیات تاریخی تقسیم‌بندی‌های گوناگونی از انواع حکومتها وجود دارد که طبق آن حکومتهای مختلف بشری از حیث مُدل و نحوه‌ی حکومت کردن به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند. اما رهبر انقلاب اسلامی تقسیم‌بندی‌ای کلی از انواع حکومتها براساس نحوه‌ی اداره‌ی آنها دارند[1] و حکومتها را به سه دسته‌ی اصلی تقسیم می‌کنند:
دسته‌ی اول نظامهای پلیسی مانند سیستمهای استبدادی کمونیستی، سلطنتی و شبه‌سلطنتی با ویژگی‌های خاص خود هستند و دسته‌ی دوم دمکراسیهای غربی هستند که با تزویر و تبلیغات اداره می‌شوند. اما سومین مُدل، نظامی است که با محبت و عطوفت مردم اداره می‌شود. از نگاه آیت‌الله خامنه‌ای نظام اسلامی نمی‌خواهد و نمی‌تواند با دو شیوه‌ی اول اداره شود و براین اساس «اعتماد و محبت مردم به نظام» از جایگاهی بنیادین در جمهوری اسلامی برخوردار است:
«یک نوع نظام هم نظامی است که با محبت و عطوفت مردم اداره می‌شود. باید مردم را مورد محبت و احترام قرار داد و به آنها اعتنا کرد، تا به دستگاه حاکمه وصل باشند و پشت سرش قرار گیرند. نظام ما تا حالا این‌گونه بوده است؛ بعد از این هم باید این‌طور باشد.»[2]
از همین جا می‌توان علت تأکید رهبر انقلاب بر مقوله‌ی «اعتماد متقابل مردم و نظام» در پیام نوروزی سال 94 را دریافت. رهبری در این پیام با اشاره به ظرفیتهای زیاد ملّت ایران و سیاستهای نظام برای تحقق آرزوهای بزرگ ملی، همکاری‌های صمیمانه و همدلی بیشتر میان ملت و دولت را شرط عملیاتی شدن ظرفیتها و تحقق آرزوها دانسته و لازمه‌ی شکل‌گیری این همکاری و همدلی را «اعتماد متقابل» معرفی کردند:
« اگر این همکاری صمیمانه [میان ملّت و دولت] از دو سو شکل بگیرد، یقیناً همه‌ی آنچه را که جزو آرزوهای ما است دست‌یافتنی است و آثار آن را مردم عزیزمان به چشم خواهند دید... هرچه بین ملّت و دولت صمیمیّت بیشتر و همکاری بیشتر و همدلی بیشتری باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت. باید به یکدیگر اعتماد کنند؛ هم دولت، ملّت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّیّت و توانایی‌های ملّت را2 بدرستی بپذیرد، هم ملّت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند.»[3]
از منظر آیت‌الله خامنه‌ای اعتماد مردم به نظام زمینه‌سازِ پشتیبانی آنها از حکومت را فراهم آورده و دست‌یابی به اهداف اسلامی را تضمین می‌کند:
«در حقیقت اعتماد مردم است که پشتیبانی آنها را به وجود می‌آورد؛ و پشتیبانی و اتصال مردم به دست‌اندرکاران نظام است که توفیق این حرکت اسلامی را با اهداف اسلامی تضمین می‌کند... مردم هستند که پشتیبان واقعی نظامند؛ این پشتیبانی، متوقف به اعتماد است و این اعتماد هم باید باقی بماند.»[4]
در این نگاه «رمز موفقیت حاکمیت و قوای سه‌گانه‌ی کشور» در همین پشتیبانی ملت از آنها نهفته است و هیچ عاملی نباید به اعتماد به عنوان زمینه‌سازِ این پشتیبانی ضربه بزند:
«رمز موفقیت دولت و قوّه‌ی قضاییه و مقننه، در پشتیبانی قاطبه‌ی ملت از آنهاست. هر حرکت و گفتاری که روح اعتماد مردم به این قوا و کارگزاران آن را متزلزل و در این پشتیبانی، اندک خللی وارد سازد، حرام شرعی و خیانت ملی است.»[5]

*شرط تحقق شعار سال 94
از سوی دیگر تأکید رهبر انقلاب بر عنصر «همدلی» که در شعار سال 94 تبلور یافته امری بی‌سابقه نیست و ایشان در گذشته نیز از این موضوع به عنوان «نعمت بزرگ خدا» یاد کرده بودند:
«همه آحاد ملت و بخصوص مسؤولین کشور باید نعمت وحدت و اتّفاق و همدلی را - که خدای متعال آن را به ما ارزانی داشت - برای خود حفظ کنند و آن را به خطر نیندازند: «واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا». برادری، احساس همگامی و همدلی، نعمت بزرگ خداست.»[6]
اما شکل‌گیری و تقویت اعتماد متقابل بین ملت و دولت به عنوان شرط تحقق همکاری و همدلی بین ملت و دولت چگونه ممکن خواهد شد؟ رهبر انقلاب در پیام نوروزی خود به این سوال پاسخی شفاف داده‌اند:
«هم دولت، ملّت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّیّت و توانایی‌های ملّت را بدرستی بپذیرد، هم ملّت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند.»[7]
 
*نتیجه همدلی و هم‌زبانی
پذیرش جایگاه والای ملت و توانایی‌های عظیم آن از سوی دولت و استفاده از این نیروی عظیم در مسیر پیشرفت کشور و حل مشکلات از جمله مسائل مهم در این زمینه است که به‌خصوص در سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی» مورد تأکید دائمی رهبری بوده تا جایی که پیشرفت کارها را در صورت سپرده شدن آن به مردم میسر دانستند:
«تدبیر مسئولان در هر برهه‌ای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامه‌ریزی، با ملاحظه‌ی همه‌ی ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آن‌وقت کارها پیش خواهد رفت.»[8]
این توجه به توانایی‌های ملت صرفا به عنوان مسئله‌ای تبلیغاتی مطرح نمی‌شود بلکه براساس برآوردی دقیق و محاسبه شده از توانمندی‌های ملت مورد تأکید قرار می‌گیرد:
«بارها این را گفتیم - اوائل از روی حدس و گمان میگفتیم، بعد آمارهای بین‌المللی همین را تأیید کرد – که ما از لحاظ رتبه‌ی استعداد انسانی، در رتبه‌های بالا هستیم؛ یعنی از متوسط جوامع بشری موجود دنیا خیلی بالاتریم؛ متوسط ما از متوسط دنیا بالاتر است. استعدادهای ما، جوانهای ما فوق‌العاده‌اند.»[9]
و براساس این برآورد از واقعیت‌های کشور است که مسئله‌ی اتکاء به قدرت درونی به عنوان «کلید حلّ مشکلات کشور» به یکی از مهم‌ترین مطالبات رهبر انقلاب اسلامی از دولت تبدیل می‌شود:
«در داخل کشور خیلی امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینه‌های اقتصادی، چه در زمینه‌های فرهنگی، چه در زمینه‌های گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهای داخلی استفاده کنیم، کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنی در درون کشور و امکانات داخلی کشور است که از اینها میشود خردمندانه بهره‌برداری کرد. اینها باید شناسایی بشوند. و این است که رتبه‌ی ما را در دنیا بالا می‌برد. در مناسبات بین‌المللی سهم هر کشوری به قدر قدرت درونی او است؛ هر مقداری که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعه‌ی مناسبات بین‌المللی به همان نسبت بالاتر است.»[10]
از سوی دیگر مردم، جریانهای سیاسی و شخصیتهای متنفذ نیز وظیفه‌ی کمک به دولت را بر عهده دارند:
«من از همه‌ی جریانهای گوناگون سیاسی درخواست میکنم و اصرار دارم، و همچنین از همه‌ی شخصیتهای متنفذی که دارای نفوذ کلمه هستند، دارای حوزه‌ی تأثیرگذاری در میان ملت هستند، درخواست میکنم به مسئولین، به دولت، به رئیس جمهور کمک کنند تا ان‌شاءالله بتوانند وظائف سنگینی را که برعهده دارند، بخوبی انجام دهند.»[11]
*فرصت سال 94
به نظر می‌رسد نامگذاری سال 94 با شعارِ «دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی» فرصتی گران بها برای مجموعه‌ی قوای کشور و به خصوص دولت به عنوان سکاندار اجرایی کشور از سویی و ملت ایران به عنوان «صاحبان کشور»[12] از سوی دیگر است تا با تقویت عنصر اعتماد متقابل بین خود و شکل‌دهی هرچه بهتر و کامل‌تر فضای همکاری و همدلی گام‌های مهم و بزرگی در مسیر پیشرفت بردارند که در این صورت کشور در مقابل توطئه‌های دشمن مصون خواهد شد:
«مصونیّت کشور، وابسته‌ی به حضور مردم است؛ کم شدن فشارهای دشمنان، وابسته‌ی به حضور مردم است، وابسته‌ی به اتّحاد و انسجام مردم با نظام و با دستگاه جمهوری اسلامی و حسّ اعتماد متقابل بین مردم و مسئولین است. این حسّ باید روزبه‌روز تقویت بشود.»

پانویس 

[1] - بیانات در دیدار کارگزاران نظام 23/05/1370
[2] - بیانات در دیدار کارگزاران نظام 23/05/1370
[3] - بیانات رهبر انقلاب اسلامی‌ به‌مناسبت حلول سال 1394 هجری شمسی‌
[4] - بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 12/12/1370
[5]  - پیام به نمایندگان مجلس و مردم ایران 18/10/1368
[6] - بیانات در دیدار کارگزاران نظام 25/09/1380
[7] - بیانات رهبر انقلاب اسلامی‌ به‌مناسبت حلول سال 1394 هجری شمسی‌
[8] - بیانات در دیدار مردم آذربایجان 29/11/1393
[9] - بیانات در دیدار مسئولان نظام‌  30/04/1392
[10] - بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت 06/06/1392
[11]- بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ 12/05/1392
[12] - بیانات در دیدار مردم آذربایجان 29/11/1393
[13] - بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 22/03/1392

 
منبع: Khamenei.ir
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1653
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

امام محمد باقر عليه السلام: در نصايح لقمان به پسرش، اين است كه گفت: اى پسرم! آن چنان [به مردمْ] نزديك نشو كه [از دل‏هاى آنان] دور شوى و آن چنان دور نشو كه خوار شوى. هر موجودى، همنوع خود را دوست مى‌‏دارد و همانا آدميزاد نيز همنوع خود را دوست مى‌‏دارد.
خوبى [يا متاع] خود را جز در برابر مشترىِ آن، نگستران. چنان كه ميان قوچ و گرگ، دوستى و رفاقتى نيست، ميان نيكوكار و بدكار نيز دوستى و رفاقتى نيست.
هر كه به زشتى [يا قير ]نزديك شود، پاره‏اى از آن به تنش مى‌‏چسبد. همچنين، هر كه با بدكارْ همدستى كند، بعضى از روش‏هاى او را مى‌‏آموزد.
هر كه جدال را دوست بدارد، دشنام مى‏‌شنود،
هر كه وارد جاهاى بد شود، متّهم مى‏‌شود.
هر كه با رفيقِ بد همراهى كند، سالم نمى‏‌ماند.
و هر كه زبانش را در اختيار نگيرد، پشيمان مى‌‏گردد.

متن حدیث:

الامام الباقر عليه السلام:
كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ عليه السلام ابنَهُ أن قالَ: يا بُنَيَّ ، لا تَقتَرِب فَيَكونَ أبعَدَ لَكَ ولا تَبعُد فَتُهانَ . كُلُّ دابَّةٍ تُحِبُّ مِثلَها ، وَابنُ آدَمَ لا يُحِبُّ مِثلَهُ . لا تَنشُر بِرَّكَ (بَزَّكَ) إلا عِندَ باغيهِ، وكَما لَيسَ بَينَ الكَبشِ وَالذِّئبِ خُلَّةٌ ، كَذلِكَ لَيسَ بَينَ البارِّ وَالفاجِرِ خُلَّةٌ، مَن يَقتَرِب مِنَ الرَّفثِ (الزِّفتِ) يَعلَق بِهِ بَعضُهُ كَذلِكَ مَن يُشارِكِ الفاجِرَ يَتَعَلَّم مِن طُرُقِهِ ، مَن يُحِبَّ المِراءَ يُشتَم ، ومَن يَدخُل مَدخَلَ السَّوءِ يُتَّهَم ، ومَن يُقارِن قَرينَ السَّوءِ لا يَسلَم ومَن لا يَملِك لِسانَهُ يَندَم.




«قصص الأنبياء : ص 190 ح 239 - بحار الأنوار : ج 13 ص 417 »
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

امام هشتم حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام فرمودند: حریص و شتابان باشید برای "قضاى حوائج مومنان" و "شادكامى قلبى آنان" و "دفع هرگونه بدى و دور کردن ناگواری‌ها از آنان"،  زیرا که پس از واجبات، هیچ کاری نزد خدای بزرگ، برتر از شاد کردن مؤمنان نیست.

 
متن حدیث:
 
 الامام الرضا علیه السلام: و احرصوا علی قضاء حوائج المؤمنین و ادخال السرور علیهم، و دفع‌المکروه عنهم، فانه لیس شیئی من الاعمال عندالله- عز وجل- بعدالفرائض افضل من ادخال السرور علی المؤمنین.
 
 
«فقه‌الرضا -علي بن‌بابويه- ص339 / بحارالانوار، ج 78، ص 347»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1278
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، پیکر شهید «هادی جعفری» سومین شهید مدافع حرم شهرستان «آمل» پیش از ظهر شنبه 8 فروردین 1394 شمسی، با حضور مردم شهید پرور این شهر، تشییع  و در گلزار شهدای روستای «رییس آباد» تاروز ظهور مولایش به امانت سپرده شد.
شهید جعفری سوم فروردین ماه همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه‌ زهرا(س) به آتش «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» در دفاع از حرم ائمه اطهار(صلوات الله علیهم) در استان «صلاح الدین» عراق خلعت شهادت پوشید.
شهید جعفری 29 سال سن داشت و متاهل بود. وی اهل روستای «رئیس‌آباد» بخش «دابودشت»(از توابه «آمل») بود.
«هادی جعفری» به همراه همرزمش «علی یزدانی» به فیض شهادت نائل گردید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1339
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

امام سجاد علیه السلام فرمودند: پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند، فرمودند: اين چه كارى است؟ گفتند: با اين كار، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم .

پیامبر (ص ) فرمودند : آيا به شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا ! فرمودند : محكم ترين و قوى ترين شما كسى است كه هر گاه خشنود شود، خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند، و هر گاه خشمگين شود ، خشمش او را از سخن حق، بيرون نبرد  و هر گاه به قدرت رسيد ، آنچه برايش حق نيست، دست نزند.
 
 متن حدیث:
 
مَرَّ رَسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِقَومٍ يَرفَعونَ حَجَرا فَقالَ : ما هذا ؟ قالوا : نَعرِفُ بِذاكَ اَشَدَّنا وَ اَقوانا . فَقالَ صلى الله عليه و آله : اَلا اُخبِرُ كُم بِاَشَدِّكُم وَ اَقواكُم؟ قالوا: بَلى، يا رَسولَ اللّه. قالَ: اَشَدُّكُم وَ اَقواكُمُ الَّذى اِذا رَضىَ لَم يُدخِلهُ رِضاهُ فى اِثمٍ وَ لا باطِلٍ وَ اِذا سَخِط لَم يُخرِجهُ سَخَطُهُ مِن قَولِ الحَقِّ وَ اِذا قَدَرَ لَم يَتَعاطَ مالَيسَ لَه بِحَقٍّ.
 
"معانی الاخبار، صفحه 366"
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1610
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394
ایشان از محضر سه استاد خود یعنی آیت‌الله العظمی بروجردی، حضرت امام و حضرت علامه طباطبائی نهایت بهره را بردند و مورد تأئید و توجه هر سه استاد بودند و توانستند آرای آنان را به‌ درستی و با دقت به دیگران منتقل کنند.
گروه تاریخ مشرق- عالم محقق، حضرت آیت الله حاج شیخ رضا استادی، از جمله چهره هایی است که محضر علمی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را درک کرده و نیز در دوران مسئولیت مدیریت حوزه علمیه قم، با ایشان ار تباط نزدیک داشته است. وی در گفت و شنود حاضر، پاره‌ای از خصال علمی و عملی استاد را به شیوایی مورد اشاره قرار داده است.

چه کسی دروس آیت الله بروجردی را مکتوب می‌کرد/مرجعیتی که در خدمت تقویت تنها نظام شیعی دنیا نباشد، ارزش ندارد.

 

• جنابعالی از چه زمانی و چگونه با مرحوم آیت‌الله فضل لنکرانی آشنا شدید؟ خصلت‌های برجسته علمی ایشان از دیدگاه شما، چه مواردی بودند؟

آشنائی بنده با ایشان از زمانی بود که وارد حوزه علمیه قم و به عنوان یک طلبه با ایشان که مدرس برجسته و شناخته‌ شده‌ای بودند، آشنا شدم. در آن زمان لمعه یا رسائل و مکاسب را از محضر ایشان بهره‌مند شدم. بعدها جزوه‌ای را درباره حضرت سیدالشهدا«ع» نوشتم و منتشر کردم و فهمیدم که ایشان و مرحوم آیت‌الله اشراقی هم درباره اهل بیت«ع» و امام حسین«ع»، کتبی را منتشر کرده‌اند و همین سبب گردید که گاهی خدمت ایشان می‌رفتم. اما آشنائی نزدیک و صمیمی من با ایشان، به بعد از پیروزی انقلاب و حضور در جامعه مدرسین برمی‌گردد.

از همراهی ایشان با نهضت امام جریان انقلاب بفرمائید؟ در این جنبه، ایشان را تا چه حد فعال و درصحنه دیدید؟

هنگامی که حضرت امام نهضت را شروع کردند، اغلب طلاب و اساتید و بزرگان حوزه با این حرکت موافق بودند، اما همه حاضر نبودند خطر مقابله با رژیم طاغوت را بپذیرند و در این میان کسانی که به استقبال خطر می‌رفتند، بسیار معدود و غالباً هم طلاب بی‌نام و بی‌اسم و رسم بودند! در این میان عاملی که سبب می‌گردید این تصور در جامعه دینی شکل نگیرد که همراهان امام فقط طلاب مبتدی و بی‌تجربه هستند، حضور بزرگوارانی چون آیت الله فاضل در کنار امام و در این نهضت بود. ایشان از نخستین روزی که امام نهضت را آغاز کردند، لحظه ای از همراهی با امام فروگذار نکردند و حتی در این زمینه تن به تبعید هم دادند. امضای ایشان پای تمام اعلامیه‌هائی که علیه رژیم طاغوت منتشر گردیدند، هست.

پس از پیروزی انقلاب هم ایشان یکی از مؤثرترین افراد در تقویت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و از شخصیت‌های طراز اول این نهاد بودند و سال‌ها به عنوان رئیس جامعه مدرسین، از هیچ تلاشی برای ارتقای قدرت این نهاد فروگذار نکردند. ایشان از آغاز تأسیس جامعه مدرسین تا دوره مرجعیت، همواره از مؤثرترین افراد جامعه مدرسین بودند و پس از مرجعیت هم همیشه در جریان امور جامعه مدرسین بودند و آن را تقویت می‌کردند.

از نظر جنابعالی، ویژگی‌های علمی و اخلاقیِ برجسته ایشان کدامند؟ چه خصلت هایی را در ایشان بارز دیدید؟

بسیاری از صفات برجسته اخلاقی و انسانی در افراد گوناگون قابل مشاهده است، اما ایشان مجموعه‌ای از این صفات را یکجا در خود داشتند و لذا از این جنبه هم کم‌نظیر بودند. ایشان در بیت پدری مجتهد و مادری از تبار صالحان و بزرگان پرورش یافتند و بدیهی است که این موضوع مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری پایه‌های تربیتی ایشان بوده است. مرحوم والد ایشان مورد توجه خاص آیت‌الله العظمی بروجردی بودند و غیرت دینی و حساسیت نسبت به روحانیت و مسائل دینی در ایشان فوق‌العاده بالا بود. این گوهر گرانبها به فرزندشان نیز به ارث رسید، لذا مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی نیز در این زمینه از حساسیت بسیار بالایی برخوردار بودند. یک بار رئیس شهربانی در دوره والد ایشان، به طلاب توهین کرد و ایشان واکنش بسیار مناسبی نشان دادند، به‌طوری که هر کسی که شنید لب به تحسین گشود.

آیت الله فاضل صاحب استعداد و قریحه سرشاری بودند، به‌طوری که درس‌های آیت‌الله العظمی بروجردی را به گونه‌ای تقریر کردند که ایشان با آنکه فوق‌العاده مشکل‌پسند بودند، این تقریر را تائید و تشویق کردند. این بزرگوار در تدریس هم کم‌نظیر و مورد توجه و علاقه و اقبال طلاب و فضلا بودند، همواره بر محتوای درس تسلط داشتند و بیانشان روشن و صریح بود. با آرامش و طمأنینه تدریس می‌کردند، به‌طوری که جای کمترین ابهام و سئوالی در طلبه باقی نمی‌ماند و درس را کاملاً یاد می‌گرفت.

این مسئله تا چه حد به درک اساتید بزرگ توسط ایشان باز می گشت؟

ایشان از محضر سه استاد خود یعنی آیت‌الله العظمی بروجردی، حضرت امام و حضرت علامه طباطبائی نهایت بهره را بردند و مورد تأئید و توجه هر سه استاد بودند و توانستند آرای آنان را به‌ درستی و با دقت به دیگران منتقل کنند. سبک ایشان در تدریس خارج فقه و اصول هم مانند استادشان آیت‌الله العظمی بروجردی بود و همان سبک را دنبال می‌کردند. حضرت امام هم همین سبک را می‌پسندیدند و در تدریس دنبال می‌کردند. سبک تدریس آیت‌الله العظمی بروجردی در خارج فقه و اصول، در حوزه قم و حتی حوزه نجف هم تحول اساسی ایجاد کرد.

آیت‌الله فاضل لنکرانی شاگردان بسیار خوبی را هم تربیت کردند که هر یک از افتخارات حوزه هستند. در حوزه کسانی که خوب درس می‌خوانند ضرورتاً توانائی خوب تقریر کردن را ندارند، آما آیت‌الله فاضل بحث صلاه آیت‌الله العظمی بروجردی و برخی تقریرهای دیگر را با چنان صحت و دقتی انجام دادند که استاد، ایشان را مورد تأئید و تشویق قرار دادند. امروز هم کتاب ایشان ذخیره خوبی برای حوزه‌هاست و همواره مورد استفاده اهل علم خواهد بود. همچنین هر کسی که خوب تدریس و حتی تقریر می‌کند، ضرورتاً مؤلف خوبی نیست، اما تألیفات ایشان از جمله «موسوعه تفصیل الشریعه» در بیش از بیست جلد، کتب ایشان در قواعد فقهی و نیز در مقدمات تفسیر و علوم قرآنی، ایشان را در زمره مؤلفین ممتاز در آورده است.

 

چه کسی دروس آیت الله بروجردی را مکتوب می‌کرد/مرجعیتی که در خدمت تقویت تنها نظام شیعی دنیا نباشد، ارزش ندارد.

ایشان بیش از پنجاه سال به تدریس و نگارش مباحث فقهی و علمی اشتغال داشتند و این امور جزو مشاغل عادی ایشان محسوب می‌شد. مطالبشان را بسیار راحت و با نظم و ترتیب خاصی می‌نوشتند و نیازی به پاکنویس نداشتند و در مطالب ایشان کمتر خط‌خوردگی دیده می‌شد.

ایشان به دلیل علاقه و ارادت خاصی که به امام داشتند، تحریرالوسیله ایشان را برای موسوعه فقه خود متن قرار دادند تا بدین وسیله در طول سالیان طولانی تدریس، هم همواره نام امام را بر زبان داشته باشند و هم از امام و کتاب امام در حوزه‌ها بیشتر یاد شود

ایشان فوق‌العاده متواضع و خاکی و به همین دلیل محبوب بودند. طلاب مخصوصا وقتی از فردی در آن جایگاه علمی بالا، چنین رفتاری را می‌دیدند، تأثیر آن رفتار چندین برابر می‌شد. محفل انس ایشان با دوستان بسیار بی‌تکلف و بانشاط و شیرین بود و همین سبب گردیده بود که ایشان حتی در جایگاه مرجعیت شیعه هم با دوستان و ارداتمندان قدیمی همان برخورد دوره های قبل را داشته باشند.

ایشان به‌رغم استغراق در مباحث علمی و درس و بحث و مرجعیت که بخش اعظم وقت ایشان را به خود اختصاص می‌داد، تا جائی که امکان و فرصت فراهم بود به امور اجرائی حوزه و حوزویان رسیدگی می‌کردند و سال‌ها در رأس مدیریت حوزه، وقت گذاشتند و در برنامه‌ریزی‌ها و اصلاحات حوزه نقش تعیین‌کننده داشتند.

از حساسیت ایشان نسبت به سرنوشت کشورهای اسلامی چه خاطره‌ای دارید؟ آثار و مآثر ایشان نشان می دهد که این بزرگوار، دراین عرصه هم فعال بودند...

ایشان لحظه‌ای از حوادث جهان و آنچه در دنیای اسلام، به‌ویژه جهان تشیع می‌گذشت غافل نبودند و در مواقع لزوم موضع‌گیری‌های صریح و شفاف داشتند و حتی نکات کوچک هم از زیر نگاه تیزبین و نقاد ایشان پنهان نمی‌ماند. ایشان با موضع‌گیری‌های به‌موقع، دقیق و صریح، نظام اسلامی را همواره تقویت می‌کردند و معتقد بودند مرجعیتی که در خدمت تقویت تنها نظام شیعی دنیا نباشد، ارزش ندارد.

یکی از ویژگی‌های برجسته ایشان ارادت به ائمه اطهار«ع»، به‌ویژه فاطمه زهرا«س» بود و این سعادت را هم داشتند که در ایام وفات بانوی دو عالم رحلت کردند. ارادت ایشان به اهل بیت«ع» و ارتباط با آن رحمت‌های واسعه موجب این همه خیرات و برکات در زندگی ایشان گردید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1898
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

به گزارش مشرق، سخنرانی "سید حسن نصرالله" دبیر کل حزب الله لبنان درباره آخرین تحولات منطقه آغاز شد.

می‌گویند ایران یمن را اشغال کرده؛ این بزرگ‌ترین دروغ است/ ایران در قلب ملت‌های عراق و یمن است

وی در ابتدای این سخنرانی گفت که دو روز پیش زمانی که دیدم العربیه از آغاز حملات به یمن خبر داد و پس از آن بود که یک ساعت پس از آن مشاهده کردم که "سعد الحریری" به اتخاذ موضع پرداخت و از حملات عربستان حمایت و گروه‌ها در یمن را محکوم کرد.

دبیر کل حزب الله لبنان گفت که چند روز پیش خود را برای سخنرانی درباره چندین موضوع آماده می کردم اما آن چیزی که در منطقه درباره جنگ علیه یمن روی داد باعث می شود تا بر سخنرانی‌ام تاثیر بگذارد همانطور که بر موضوعات مهم سیاسی در جهان تاثیر گذاشته است.

سید حسن نصرالله گفت که درباره موضوعات داخلی تنها درباره دو موضوع صحبت می‌کنم وپس از آن به تحولات در منطقه خواهم پرداخت.

وی گفت: هر انسانی در تعیین مواضع خود درباره تحولات در هر منطقه‌ای آزاد است و ما در لبنان با تاخیر در حال موضع گیری درباره اوضاع یمن هستیم.

سید حسن نصرالله گفت: اخبار را پیگری می‌کردم و دیدم که حریری درباره مداخله ایران صحبت کرد و در لبنان تمامی گروه‌ها موضع خود را[در قبال یمن] اتخاذ کردند و ما نیز این حق را داریم که موضع متفاوت خود را اعلام کنیم همانطور که به رای دیگران احترام می گذارم این حق را داریم که با ادبیات مناسب دیدگاه خود را اعلام کنیم.

وی در ادامه سخنرانی خود ابراز امیدواری کرد که تقسیم بندی‌های جدید حول تحولات اخیر در منطقه به تشنج در لبنان منتهی نشود یا تاثیری بر دولت نداشته باشد.

وی افزود:درباره اوضاع داخلی از ابتدا گفت‌وگو را که در راستای منافع ملی بوده انتخاب کردیم که طی آن حزب‌الله و المستقبل با یکدیگر گفت‌وگو کرده و انتظارها منطقی و واقعی بوده که طی آن خواستار کاهش تنش‌ها و جلوگیری از سقوط کشور بودیم.

دبیر کل حزب الله لبنان اضافه کرد: از همان ابتدای مذاکرات، برخی گروه‌های سیاسی در لبنان و برخی شخصیت‌ها در داخل المستقبل بودند که در راستای تخریب گفت‌وگوها کار می کردند و همچنان نیز در همین راستا فعالیت می کنند.

وی تاکید کرد که هیچ اهمیتی به سخنان در دادگاه بین المللی نمی‌دهیم و همچنان به گفت‌وگوها با المستقبل ادامه می‌دهیم و تمامی این تحریک‌ها را تحمل کرده و از طرفداران مقاومت نیز می‌خواهیم که به این مسائل اهمیتی ندهند.

دبیرکل حزب الله لبنان افزود: همه می‌دانند که ما به روشنی سخن گفتیم و موضع قطعی خود را درباره این دادگاه و اصل و قوانین و نتایج آن اعلام کردیم و این موضوع در گذشته به پایان رسیده و در نتیجه حوادث این دادگاه (رفیق حریری) برای ما اهمیتی ندارد.

سید حسن نصرالله گفت: در خلال هفته های گذشته اتهامات جدیدی به ما مبنی بر به تعطیل کشاندن انتخابات ریاست جمهوری وارد شد. شکی نیست که برگزاری انتخابات امری ضروری است. ولی آنچه برای من مهم است این است که اخیرا به ایران و به ما اتهاماتی مبنی بر تعطیلی کشاندن انتخابات ریاست جمهوری زده شده است. من تاکید می‌کنم که ایران و ما در انتخابات ریاست جمهوری دخالت نمی‌کنیم. فرانسوی‌ها با ایرانی‌ها تماس گرفتند و آنها را به لبنانی‌ها ارجاع دادند. ایران مسئول به تعطیلی کشاندن انتخابات نیست. مسئول به تعطیلی کشاندن انتخابات ریاست جمهوری کشوری است که درباره نامزدی طبیعی که نماینده مسیحیان بزرگ است وتو می‌کند و این کشور عربستان و سعود الفیصل وزیر خارجه آن است. برآورد من این است که جریان المستقبل با این گزینه مشکلی ندارد ولی مشکل وتوی عربستان است.

نصرالله افزود: اما درباره اوضاع منطقه باید بگویم چه چیزی رخ داده تا موجب شده طوفان قاطع نظام عربستان و هم پیمانانش بوزد و ما این شجاعت و شهامت را نزد کشورهای عربی ببینیم؟ اما درد آور این است که ما طی دهه‌ها، در فلسطین  و ملت‌های منطقه ندیدیم که طوفان و نسیمی برای مبارزه با اسرائیل بورزد.

وی گفت: ملت فلسطین از سالها پیش فریاد می‌زنند و ملت لبنان در سال 1982 میلادی فریاد زدند و بعد از آن دیگر به شما نیازی ندارند. اما مردم مسلمان و اهل تسنن فلسطین همچنان شمار را می‌خوانند و رهبران عربی را صدا می‌زدند که هیچ حرکتی از خود نشان ندادند. پس این شجاعت و این اراده از کجا آمده است. این امر نیازمند درنگ و تفکر است.

نصرالله افزود: همه آنچه طی سالهای گذشته در منطقه ما رخ داده است نیاز به دخالت‌های عربستان نداشته، پس امروز چه رخ داده است؟ اگر هدف نجات مردم یمن است چرا مردم یمن را ترک کردید.

دبیرکل حزب الله لبنان گفت: اگر به زعم شما هدفتان برگرداندن دولت مشروع به نمایندگی عبدربه منصور هادی است، چرا تلاش نکردید که سرزمین فلسطین را بازگردانید.

دبیر کل حزب الله لبنان اضافه کرد: شما می‌گویید که اوضاع جدید در یمن امنیت ملی شما را تهدید می‌کند. آیا خطر اسرائیل را که دارای یکی از قدرتمندترین ارتش‌های جهان است را حس نکردید؟ این بدان معناست که اسرائیل از نظر اینها دشمن یا تهدیدی به شمار نمی‌آید که نیازمند همت یا طوفانی از این نوع باشد.

وی افزود: عربستان با انقلابی که به سرنگونی مبارک منتهی شد مخالف بود و این موضعی علنی بود اما هرگز اقدام به تشکیل ائتلافی بین المللی برای جنگ و حمایت از رئیس جمهور مشروع نکرد اما چرا این اقدام را در یمن انجام داد؟ این بهانه و دروغ است و این شیوه بازگرداندن رئیس جمهور در هیچ جای دنیا نیست.

دبیر کل حزب الله لبنان گفت: 3 دلیل برای جنگ علیه یمن اعلام شد که یکی از آنها این بوده که در آنجا رئیس جمهور قانونی وجود داشته اگر چه که وی استعفا داد و مدت ریاست جمهوری‌اش نیز به پایان رسید. فرض می‌کنیم که در آنجا رئیس جمهور مشروعی وجود داشته، اما آیا این دلیل کافی برای آغاز جنگ علیه یمن به شمار می‌آید؟ شما اینگونه اقدامی در گذشته انجام نداده‌اید. زمامی که ملت تونس علیه "زین العابدین علی" برخواست شما اقدام مشابهی انجام ندادید هر چند که همه موضع شما در قبال انقلاب تونس را می‌دانست و در مصر نیز همه موضع شما را می‌دانستند.

وی افزود: موضوع مساله رئیس جمهور قانونی نبوده بلکه موضوع از آن عمیقتر بوده است. بهانه دوم شما این بوده که گفتید شرایط جدید یمن امنیت عربستان و امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را تهدید می‌کند. آیا هیچ دلیلی برای این موضوع برای آغاز جنگ و خونریزی داشتید؟ این انسانیت نیست و جزو دین خدا نیز به شمار نمی‌آید بلکه اینگونه اقدامات جزو اعتقادات جورج بوش بوده که مردم را بر اساس نیت‌هایشان مجازات می‌کرد. همه چالش‌ها داخلی یمن از جمله تروریسم، اقتصاد، توسعه و سیاست را می‌دانستند و این بدان معناست که ملت یمن کارهایی داشت که باید ده‌ها سال برای آنها تلاش می‌کرد پس ایا این ملت می تواند امنیت عربستان و کشورهای خلیج فارس را تهدید کند؟

دبیر کل حزب الله لبنان گفت: چیزی که می‌دانیم آن است که برادران انصارالله با عربستان و قطر و دیگر کشورهای خلیج فارس ارتباط داشتند و در شامگاه مرگ عبدالله، پادشاه سعودی، گروهی از انصارالله در عربستان حضور داشتند اما با مرگ پادشاه عربستان ارتباطات نیز قطع شد.

وی تاکید کرد: انصارالله هرگز اعلام جنگ نکرده و خواستار گفت‌وگو بودند اقدام به هیچگونه اقدام خصمانه‌ای که جنگ علیه آنها را توجیه کند، نکردند.

سید حسن نصرالله گفت: بهانه سوم برای حمله به یمن که مهمترین و متوهمانه‌تر بوده و در رسانه‌های کشورهای حوزه خلیج فارس نیز بسیار منتشر شده، آن بود که یمن تحت اشغال ایران در آمد و ایران در یمن مداخله می‌کند که این بزرگترین دروغی است که به انتشار آن پرداختند. دلیل وشاهدی که نشان دهد یمن به اشغال ایران در آمده چه بوده است؟ ارتش ایران در یمن کجاست و پایگاه‌های نظامی این کشور کجا قرار دارد؟ آیا موضوع به اشغال در آمده شدن یمن توسط ایران حقیقت دارد؟

سید حسن نصرالله گفت: مشکل ذاتی در عقل نظام سعودی و کسانی که با این کشور همراه هستند وجود دارد و آن این است که به وجود ملت‌ها و دغدغه‌ ملت‌ها اهمیتی نمی‌دهند به همین دلیل است که اگر روزی مخالفتی در جریان مقابل وجود داشته باشد، رویکرد مشابهی با آن چیزی که با رویدادهای مصر و تونس و لیبی اتخاذ کردند، خواهند داشت و این تفکر به نتایج و سیاست‌های شکست خورده و اشتباه منتهی می‌شود.

نصرالله افزود: سیاست‌های خارجی عربستان منطقه را به جایی رسانده است که درهای آن به سوی ایران گشوده شود. مشکل به شما و به شکست و به فهم شما بر می‌گردد نه به ایران.

وی افزود: در سال 1982 در لبنان هنگامی که اسرائیل لبنان و پایتخت آن یعنی بیروت را اشغال کرد همه کشورهای عربی لبنان را تنها گذاشتند به جز سوریه. این حق لبنانی‌ها بود که به دنبال کسانی بگردند که به آنها کمک کنند. سوریه و ایران آمدند و لبنانی‌ها را تنها نگذاشتند. به ندای کمک لبنانی‌ها لبیک گفتند و آنها را کمک کردند و تجربه و مهارت و سلاح را به آنها انتقال دادند. اما مقاومت در لبنان لبنانی بود. اما شما مردم لبنان را نمی‌شناسید و گفتید این مقاومت ایرانی است و بر اساس این داده‌های ذهنی خود رفتار می‌کنید بدون اینکه دلیلی نزد خود داشته باشید.

دبیرکل حزب الله لبنان گفت هنگامی که آمدیم و گفتیم که می‌خواهیم پیروزی در لبنان را به همه اعراب منتقل کنیم نپذیرفتید و گفتید که این پیروزی، ایرانی و مذهبی است. اما ایران لبنان را اشغال  و نظر خود را به این کشور تحمیل نکرده است.

نصرالله افزود: درباره فلسطین، اعراب و مشخصا عربستان و خلیج فارس باید بگویم که شما ملت فلسطین را برای اسرائیل تنها گذاشتید تا اسرائیل مردم این کشور را بکشد و آواره کند. اینکه آمریکا به دنبال راه حل سیاسی می‌گردد سرابی بیش نیست. شما پول و ثروت دارید پس چرا مردم فلسطین در فقر و بدبختی زندگی می‌کنند. حالا اگر شما نمی‌خواهید سلاح بفرستید، اشکالی ندارد. ما به افسران و سلاح  و نه طوفان قاطع شما نیاز نداریم. بخشی از ثروت‌های خود را که در اروپا خرج می‌کنید به ملت فلسطینی که آنها را در برابر رنج و سختی‌ها تنها گذاشتید اختصاص دهید. این ملت از ایران کمک خواست. علی‌رغم اینکه ایران به لطف شما سالهاست در تحریم به سر می‌برد آنچه توانست تقدیم مردم فلسطین کرد از موضع گیری سیاسی تا ارسال سلاح و پول.
 

 

دبیر کل حزب‌الله لبنان گفت: در عراق نیز، عربستان و همراهانش صدام حسین را را برای جنگ علیه ایران تشویق و کمک مالی کرد که در این جنگ ایران و عراق ویران شدند و پس از آن نیز جورج بوش را برای اشغال عراق تشویق کردید و بخشی از عملیات پشتیبانی را انجام دادیم اما زمانی که ملت عراق تسلیم نشد و از فرصت خلاص شدن از صدام حسین استفاده کرد گروه‌های القادعده و تکفیری را وارد این کشور کردید. من از عراقی ها می خواستم و همچنان می‌خواهم که حقیقت را برای تمامی ملت‌های جهان آشکار کنند که چه کسانی افراد انتحاری و خودروهای بمبگذاری شده را به عراق ارسال می کرد. این افراد سازمان‌های اطلاعاتی عربستان بودند که این جنایت را علیه ملت عراق مرتکب شدند و آخرین جنایت شما داعش بوده که طی آن بتوانید نظام اسد و دولت مالکی را سرنگون کنید.

وی تاکید کرد: بندر بن سلطان همان کسی است که داعش را تشکیل داد و به تامین مالی آن پرداخت و پس از آن داعش از سیطره شما خارج شد و هم اکنون شما را ترسانده است.

سید حسن نصرالله اضافه کرد: زمانی که عراق با جنگ از سوی سازمان‌های تروریستی مواجه شد اولین کشوری که به کمک ملت عراق شتافت که بود؟ ایران این اقدام را انجام داد. امروز شاهد اتهام کشورهای عربی هستیم که ایران بر عراق سیطره یافته است. این سیطره همه‌اش به دلیل شماست چون شما تنبل و بی حال و شکست خورده هستید و به مسئولیت‌های خود در قبال ملت عراق عمل نکردید.

وی افزود: زمانی که با تمام وحشی‌های کره زمین به سوی سرنگون کردن سوریه حرکت کردید تا این کشور را تحت تبعیت خود در آوردید و عربستان و قطر و ترکیه اقدامات زیادی در راستای تابع کردن بشار اسد انجام دادند اما سوریه خواست تا همچنان مستقل باقی بماند و نقش منطقه‌ای خود را ایفا کند. شما ملت سوریه را کشتید و این کشور را نابود کردید و امروز همه در سوریه خواستار راه حل سیاسی هستند اما چه کسی مانع از حصول این راه حل می شود؟ چه کسی است که آتش را در سوریه می افروزاند؟ این عربستان و همپیمانانش است که این اقدامات را انجام می‌دهند چون هدفشان سرنگونی سوریه است و طبیعی است که به نقش ایران در سوریه احترام گذاشته شود چون در راستای کمک به ملت سوریه حرکت کرد. این در حالی است که سعود الفیصل [وزیر خارجه عربستان] می گوید که سوریه از سوی ایران یا حزب الله به اشغال در آمده است. این دروغ و تزویر و کذب است.

سید حسن نصرالله اضافه کرد: ایران هیچ دستوری به ما نمی‌دهد و از ما هیچ چیزی را در امور داخلی و منطقه‌ای نمی‌خواهد و ما فرماندهی مستقلی داریم.

وی افزود: ایران امپراطوری نیست بلکه کشوری اسلامی است به همین دلیل است که تعجب می‌کنید که چگونه ایران به لبنان و سوریه و عراق و یمن بدون هیچ چشم‌داشتی کمک می‌کند.

سید حسن نصرالله اضافه کرد: گروهی از رهبری حماس در ریاض حضور داشتند. زمانی که سعود الفیصل از آنها خواست که ارتباط با ایران را قطع کنند، آنها گفتند که ایران به ما آموزش و سلاح داده و از ما حمایت می‌کند زمانی که عربستان از ما حمایت کرد و به ما سلاح داد روابط با ایران را قطع می‌کنیم.

وی افزود: اما در یمن، شما در یمن چه اقدامی انجام دادید؟ عربستان ده‌ها سال است که بر یمن سیطره دارد و در امور یمن مداخله می‌کند آیا پولی برای تغییر مذاهب قبائل صرف کرد؟ رفاه و استقرار یمن کجاست؟ با پیوستن یمن به شورای همکاری خلیج فارس مخالفت کردید و با تکبر و اهانت با این ملت برخورد کردید. آیا از 6 جنگ علیه حوثی‌ها که در صعده محاصره بودند حمایت نکردید تا آنها را متفرق کرده و شکست دهید؟ پس از آنکه حوثی‌ها جایگاهی پیدا کردند نزد شما آمدند و خواستار گفت‌وگو شدند اما شما جز سرزنش آنها و حمایت از گروه‌های تکفیری چه اقدامی انجام دادید؟

دبیر کل حزب‌الله لبنان اضافه کرد: انصارالله تا چند سال پیش هیچ ارتباطی با ایران نداشت بلکه با کشورهای عربی از جمله قطر در ارتباط بوده است. ایران در کنار اینها ایستاد اما در یمن و در تصمیماتش مداخله نکرد و امروز نیز خود یمنی‌ها هستند که نحوه برخورد با این جنگ را مشخص می‌کنند وحتی امروزه نیز ایران در یمن مداخله نمی‌کند شما هستید که تمام ملت یمن را به دامن ایران هدایت می‌کنید. بازگرداندن یمن بوسیله جنگ نخواهد بود بلکه از طریق گفت‌وگو و رفتار عاقلانه با یمنی‌ها است.

دبیر کل حزب الله لبنان اضافه کرد: دلیل واقعی برای این جنگ آن است که عربستان در یمن شکست خود و احساس کرد که یمن حق حاکمیت واقعی خود را پیدا کرده و در برابر کسی سر تعظیم فرود نمی آورد و هدف از این جنگ بازگرداندن سیطره و سلطه بر یمن است و در این راستا در حال کشتار سربازان و نظامیان ارتش یمن و دیگر ارتش‌ها هستند.

سید حسن نصرالله گفت: خواستار توقف هم اکنون این جنگ بوده و بازگشت به راه‌حل‌های سیاسی هستیم که این اقدامی امکان پذیر است و از ملت‌هایی که دولت‌هایشان در این جنگ مشارکت داشته می‌خواهیم که به وجدان ها و عقیده‌شان بازگردند.

دبیر کل حزب‌الله لبنان گفت: از حق ملت یمنی مظلوم شریف شجاح حکیم است که از خود دفاع کرده و مقاومت کند و ملت یمن این اقدام را انجام می‌دهد و پیروز خواهد شد چون این قاعده خدا و تاریخ است. آیا ارتش عربستان از ارتش آمریکا قدرتمندتر است؟ ارتش آمریکا در عراق کجاست؟


وی افزود: سران سعودی همچنان این فرصت را دارند که با یمنی‌ها تعامل کنند و از خوار کردن خود پرهیز کنند و نباید از برخی از حملات هوایی خوشحال شوند. همه دانشکده‌های نظامی می‌دانند که حملات هوایی پیروزی را به همراه نخواهد آورد. نیروی زمینی عربستان کجاست؟ عربستان نمی‌خواهد که وارد جنگ زمینی شود بلکه می‌خواهد پاکستانی‌ها و مصری‌ها و اردنی‌ها را وارد جنگ زمینی کند و این مسئولیت ملت‌ها است چون شکست نظام آل سعودی قطعی است.

سید حسن نصرالله در پایان گفت: ملت یمن در دفاع از ناموس و سرزمین خود مبارزه خواهد کرد اما فرصت برای راه حل سیاسی همچنان باقی است و کشورهای عربی به جای آنکه در کشتار ملت یمن مشارکت کند در طرح عربی یا اسلامی مشارکت کند چون شکست و خواری سرانجام اشغالگران است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1560
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394

 هر ساله ایام فاطمیه(س)، یادآور سالروز رحلت مرجعی فاطمی است که آثار و برکات فراوان دوران مرجعیت او برای حوزه قم و نظام اسلامی برجای مانده است. فقید سعید، زنده یاد آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی که خویش از عشاق ساحت فاطمی بود، در سالروز شهادت بانوی دو عالم روی از جهان برگرفت و پس از تشییعی کم نظیر، در جوار حرم حضرت معصومه(س)، رخ در نقاب خاک کشید.

در گفت و شنود پیش روی، فرزند برومندش آیت الله حاج شیخ محمدجواد فاضل لنکرانی، به بازگویی ابعادی از منش علمی و مبارزاتی آن عالم بزرگ پرداخته است که شما را به مطالعه آن دعوت می‌کنیم.

 

رهبری به ایشان فرمودند: اگر تأکید شما برای قبول این مسئولیت نبود، نمی‌پذیرفتم!/چرا امام با واگذری مسئولیت به آیت الله فاضل مخالف بودند/

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 

در ابتدا به پیشینه خانوادگی حضرت آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی اشاره بفرمائید؟ ایشان به چه خاندانی و چه خطه‌ای منتسب بودند؟

 

والد بزرگوار ما در سال 1310 در قم و در یک خانواده‌ روحانی سرشناس و اصیل به دنیا آمدند. مادرشان از بیت آیت‌الله قمی، از مراجع بزرگ زمان بودند. پدرشان هم پس از روی کار آمدن کمونیست‌ها در روسیه، از آنجا به ایران هجرت کردند و سه سال در زنجان بودند. سپس به مشهد رفتند و در آنجا مشغول تحصیل شدند. پس از آمدن مرحوم آیت‌الله حائری به قم، ایشان هم به قم آمدند و در سلک شاگردان ایشان درآمدند. مرحوم جد ما هم‌مباحثه حضرت امام و از قدرت اجتهاد بسیار بالائی برخوردار بودند و پس از رحلت آیت‌الله حائری، در مرجعیت عامه مرحوم آیت الله‌العظمی بروجردی، نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند.

 

به هم‌مباحثه‌ای بودن و آشنائی جد بزرگوارتان با حضرت امام اشاره کردید. در این باب به خاطره‌ای هم اشاره بفرمائید؟

 

بله، مرحوم والد می‌فرمودند: یک روز حضرت امام به منزل جد ما تشریف می‌آورند و می‌فرمایند: «ما آقای بروجردی را به قم آوردیم، ولی کسی که می‌تواند ایشان را حفظ کند، شما هستید.» لذا جد ما به شکل بسیار جدی وارد عرصه تثبیت مرجعیت آیت‌الله بروجردی می‌شوند.

 

عرض می‌کردم که مرحوم والد در چنین خاندانی پا به عرصه وجود گذاشتند و لذا بدیهی است که مسیر پدرشان را طی کردند. ایشان دوره ابتدائی را که گذراندند، وارد حوزه علمیه قم شدند. دوره سطح را در ظرف شش سال گذراندند و در 19 سالگی در درس خارج آیت‌الله بروجردی شرکت کردند.

 

اساتید دیگر ایشان چه کسانی بودند؟

 

ایشان مدت نُه سال از درس فقه و اصول آیت‌الله العظمی بروجردی و مدت یازده سال هم از محضرحضرت امام بهره‌مند شدند. در فلسفه و تفسیر هم از محضر علامه طباطبائی استفاده کردند. در سن 24 سالگی درس‌های آیت‌الله بروجردی را با عنوان «نهایه التقریر» چاپ کردند. آیت‌الله بروجردی عنایت خاصی به مرحوم والد داشتند و بسیار از این کتاب اظهار رضایت کردند. این کتاب بسیار معتبر و محل مراجعه بسیاری از بزرگان درس خارج در قم و نجف بوده و هست. بسیاری از علمای نجف به این کتاب عنایت خاصی داشتند. مرحوم آقا میرزا محمدعلی بروجردی از بزرگان نجف نامه‌ای به آیت‌الله بروجردی نوشتند که باید به نویسنده این کتاب جایزه داد.

 

تدریس را از چه زمانی شروع کردند؟

 

از دوره تحصیل. ابتدا لمعه را تدریس می‌کردند و حدود 80 شاگرد داشتند. می‌فرمودند: سن اغلب شاگردان از من کمتر بود. ایشان شش دوره کفایه و دو دوره خارج اصول تدریس کردند. تا قبل از تبعید به یزد بیش از سی سال بود که تدریس می‌کردند.

 

دروس حضرت امام را هم تقریر کردند؟

 

بله و جالب اینجاست که امام به یکی از شاگردانشان فرموده بودند آنچه آقای فاضل از درس‌های من نوشته، از نوشته‌های خود من، بهتر و محکم‌تر است.

 

این تقریرها چاپ هم شدند؟

 

بله، درس‌های اصول امام در دو جلد و با عنوان «معتمد الاصول» چاپ شدند. یک جلد از بحث‌های «الطهاره» را که مرحوم والد تقریر کرده بودند، چاپ شد، لذا می‌توان گفت ایشان واقعاً بر آرا و نظرات فقهی آیت‌الله بروجردی وحضرت امام تسلط کامل داشتند. چنین جامعیتی در حوزه علمیه ما نادر است.

 

به دیگر ویژگی‌های فقهی ایشان هم اشاره بفرمائید، ایشان علاوه بر اعتماد و استحضار به روش‌های علمی اساتید، چه ویژگی‌های دیگری نیز داشتند؟

 

یکی دیگر از ویژگی‌های فقهی ایشان این بود که از همان ابتدا ضمن دنبال کردن روش فقهی آیت‌الله بروجردی و امام، از مبانی اصولی و فقهی بزرگان نجف به‌خصوص آیت‌الله العظمی خوئی غافل نبودند و کاملاً بر آرای ایشان تسلط داشتند و در کتاب «مدخل التفسیر» برخی از آرای ایشان را بررسی کرده‌اند. بنابراین می‌توان گفت که شخصیت علمی ایشان مرهون آیت‌الله بروجردی،حضرت امام، آیت‌الله خوئی و علامه طباطبائی بود. در هر حال عمده فعالیت و آثار ایشان در زمینه فقه و اصول است و کمتر کسی در این حجم و سطح در این زمینه کار کرده است.

 

یکی از آثار برجسته ایشان در این زمینه، شرح تحریرالوسیله حضرت امام است، لطفا درباره چگونگی نگارش این اثر شاخص، توضیحاتی بفرمایید؟

 

همین طور است. ایشان سی جلد شرح تحریرالوسیله در باب فقه نوشتند که از اجتهاد و تقلید آغاز می‌شود و در هر بحثی تمام مبانی مطرح زمانه آمده است. متأسفانه بخش کمی از آن بدون شرح باقی مانده است. ایشان همیشه می‌فرمودند: «من میلی به ماندن در این دنیا ندارم، فقط خدا توفیق و عمر بدهد که بتوانم این شرح را تکمیل کنم.» ایشان دچار بیماری‌های متعددی بودند، ولی به‌محض اینکه حالشان کمی بهتر می‌شد، شروع به کار می‌کردند. در اواخر عمر شریفشان به من فرمودند: «من دیگر قدرت نوشتن ندارم و از تو می‌خواهم این کتب را تکمیل کنی!» آیت‌الله سید کاظم حائری که خود از شاگردان آیت‌الله خوئی، آیت‌الله شاهرودی و شهید صدر هستند، می‌فرمودند: «کتاب «الحج» پدر شما بهترین کتابی است که در باره مباحث حج نوشته شده است.» همچنین حضرت آیت الله وحید می‌فرمودند: «یکی از شانس‌های بزرگ آقای خمینی این است که پدر شما شرح کتاب ایشان را نوشته‌اند».

 

نظر امام در مورد شرح تحریرالوسیله چه بود؟ در این باره خاطره ای هم دارید؟

 

مرحوم والد می‌فرمودند پس از اینکه امام به قم آمدند، کارهای بیت بین افراد مختلف تقسیم شد و مسائل فقهی و استفتائات را به عهده من گذاشتند. من نزد امام رفتم و گفتم که: مشغول نوشتن شرحی بر کتاب تحریرالوسیله شما هستم، اگر بنا باشد به دفتر بیایم و به کار پاسخ‌گوئی به استفتائات بپردازم، از آن کار باز می‌مانم، به هر حال تصمیم را به عهده شما می‌گذارم! امام فرمودند: برای پاسخ به استفتائات، دیگران هم هستند. شما به همان کار شرح بپردازید. مرحوم سید احمد آقا می‌فرمودند: ما هر وقت اسم آقای فاضل را در فهرست واگذاری مسئولیت‌ها می نوشتیم، امام می‌فرمودند: ایشان باید در حوزه بماند.

 

به سابقه آشنائی ایشان با شهید حاج آقا مصطفی خمینی هم اشاره‌ای داشته باشید، سابقه این دوستی به چه دوره ای باز می گردد؟

 

مرحوم والد و حاج آقا مصطفی از جوانی با هم دوست و بعدها هم هم‌مباحثه بودند. حاج آقا مصطفی هر گاه در نجف با بزرگان مباحثه داشت، می‌گفت: ما در قم با آقای فاضل هم‌مباحثه بودیم و ایشان بسیار قوی‌تر از ما بود.

 

آیت‌الله فاضل لنکرانی حساسیت خاصی درباره برخی نو آوری‌های بی ملاک فقهی و نیز فتاوای سست مبنا داشتند. از این جنبه از شخصیت علمی ایشان خاطره‌ای دارید؟

 

مرحوم والد نسبت به فتاوای بی‌مبنا و بی‌توجیه فوق‌العاده نگران بودند. یادم هست فردی درباره مسائل زنان مطالبی را بیان کرده بود که به‌شدت مرحوم والد را نگران کرد و ایشان پس از ملاقات با جمعی از بزرگان پیغام تندی برای او فرستادند. به ایشان عرض شد که: این آقا مروج شما در امر تقلید است و این برخورد ممکن است او را برگرداند. مرحوم والد فرمودند: «من مرجعیت را برای دفاع از دین می‌خواهم، نه بالعکس، بنابراین نمی‌توانم با چنین آرائی همراهی کنم، وظیفه من صراحت و روشنگری در باب احکام است.»

 

از دیدگاه شما، مهم‌ترین دغدغه ایشان در مقام یک مدرس و یک مرجع بزرگ تقلید چه بود؟

 

تدریس و تربیت طلاب فاضل. ایشان با دقت فراوان به اشکالاتی که طلاب مطرح می‌کردند توجه داشتند. غیر از این، فضلا هم به بیت می‌آمدند و مباحثی مطرح می‌شد. خود من بیست سال از محضر ایشان استفاده کردم. همواره توصیه می‌کردند در امر تدریس بسیار دقیق باشید و پیوسته به دنبال شاگردپروری بودند. در امر تدریس بسیار اهتمام داشتند. مهم‌تر اینکه ایشان تنها صاحب‌نظر نبودند، بلکه صاحب مکتب بودند. صاحب مکتب یعنی عالمی که بتواند با نظریات خود یک خلاء تحقیقی را پر کند.

 

ویژگی‌های بارز اخلاقی ایشان از نظر جنابعالی کدامند؟

 

مهم‌ترین ویژگی اخلاقی ایشان اخلاص بود. ایشان همواره در پی ادای تکلیف بودند و هیچ گاه به دنبال مرجعیت نبودند، هر چند تعداد مقلدین ایشان حتی در روسیه و کشورهای عربی کم‌نظیر بود. با اینکه همواره در حال تحقیق و تدریس بودند، اگر کسی به مراتب علمی ایشان اشاره می‌کرد در کمال تواضع می‌فرمودند: چیز قابل ذکری نیست. ساده‌زیستن ایشان نیز از نکات برجسته شخصیت‌شان است. همواره به زندگی طلاب و مستضعفین توجه داشتند و سعی می‌کردند در سطح متوسط به پائین جامعه زندگی کنند. منزل ایشان بسیار ساده بود که جد مادری ما برای مادرمان تهیه کرده بود و مرحوم والد هرگز در پی تبدیل آن به منزل بزرگ‌تر و راحت‌تری نبودند.

 

دیگر از ویژگی‌های‌شان جنبه ولائی بودن ایشان است. ایشان در مسئله ولایت‌فقیه دقیقاً مثل امام فوق‌العاده راسخ بودند. بیش از 60 سال همواره در ایام فاطمیه و روزهای جمعه در منزل ما مراسم روضه‌خوانی دائر بود. در پنج سال آخر عمر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه «س» پیام‌های بسیار مهمی صادر کردند. همواره می‌فرمودند: من درس و بحث زیاد داشته‌ام، ولی امیدم در قیامت به فریادهائی است که در این چند سال در دفاع از حقانیت فاطمه زهرا«س» زده‌ام.

 

در بحث تبلیغ معارف و احکام دینی در نقاط دور افتاده کشور نیز ایشان اهتمام فراوانی داشتند. از این گونه فعالیت‌ها چه خاطره‌ای دارید؟

 

ایشان برای امور زیربنائی و اعتقادی اهمیت زیادی قائل بودند، به همین دلیل گروه‌هائی را پس از گذراندن دوره‌های آموزشی لازم به مناطق محروم اعزام می‌کردند تا با روشنگری و تبلیغ صحیح، مردم را از خطر وهابیت و افکار انحرافی حفظ کنند. همواره به طلاب تأکید می‌فرمودند: به نام من نروید و حق ندارید نام مرا بیاورید. شما می‌روید که احکام را بیان کنید، نه آرای مرا!اخلاص ایشان تا بدان پایه بود که به من می‌فرمودند: «ببین مرجعیت چه نزولی پیدا کرده. زمانی آیت‌الله بروجردی و امام بر مسند مرجعیت نشسته بودند، امروز من نشسته‌ام.» این سخن را در کمال تواضع و بسیار جدی و با ناراحتی می‌فرمودند، نه اینکه بخواهند شکسته‌نفسی کنند.

 

بسیار به امور دنیوی بی توجه بودند. رساله ایشان بیش از 150 بار و هر بار در تیراژ بالای ده هزار و بیست هزار چاپ شد، ولی ایشان هرگز از ما نپرسیدند رساله‌ام چند نوبت چاپ شده است؟ ایشان قبل از مرجعیت از عبای خاشیه استفاده می‌کردند، اما پس از آن بنده می‌رفتم و عبای ماشینی به قیمت کمتر از ده هزار تومان می‌خریدم. می‌فرمودند: طاقت ندارم طلبه‌ای که معطل نان شبش هست، مرا با عبای صدهزار تومانی ببیند. بسیار از مشکلات طلبه‌ها رنج می‌بردند.

 

مبارزات سیاسی مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی از فرازهای مهم زندگی ایشان و شایسته بررسی جامع و مفصلی است. اشاره‌ای هم به این بعد از زندگی ایشان داشته باشید؟

 

مرحوم والد از ابتدای نهضت امام با ایشان همراهی مطلق داشتند. همواره می‌فرمودند: «ولایت‌فقیه از ضروریات فقه است و نیاز به بحث و استدلال ندارد. من در تمام عمر لحظه‌ای به حقانیت راه امام تردید نکرده‌ام، بلکه هر روز اعتقادم به این راه بیشتر شده است». لذا در تمام اعلامیه‌های دوران مبارزات امضای ایشان هست. پس از پیروزی انقلاب و در دوران دفاع مقدس، بنده توفیق حضور در جبهه را داشتم. یک بار خود ایشان هم آمدند و در نقطه‌ای بسیار خطرناک حضور پیدا کردند. بر حضور طلبه‌ها در جبهه ها هم تأکید داشتند و بر پیکر شهدا نماز می‌خواندند.

 

از نقش ایشان در مسائل سیاسی پس از رحلت حضرت امام چه خاطراتی دارید؟

 

تا امام زنده بودند، ایشان حضور پررنگی در مسائل کلان نظام داشتند و پس از ارتحال امام این حضور قوی‌تر هم شد. ایشان از جمله شخصیت‌های فوق‌العاده مؤثر در تحقق و تثبت رهبری مقام معظم رهبری بودند. مقام معظم رهبری یک بار به ایشان فرمودند: که اگر تأکید شما برای قبول این مسئولیت نبود، نمی‌پذیرفتم. برخی از بزرگان می‌گویند: که پس از خواندن نامه تأئید ایشان از مقام معظم رهبری، اطمینان خاطر بیشتری پیدا کردند. ایشان پس از ارتحال امام در حفظ مواضع محکم امام و انقلاب در حوزه و در جامعه نقش برجسته‌ای داشتند و در یک سخنرانی در مدرسه فیضیه فرمودند: کسانی تصور نکنند که با ارتحال امام صدای انقلاب در حوزه خاموش می‌شود، شاگردان امام با قدرت راه ایشان را ادامه می‌دهند.

 

انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای ایشان یک امر مهم و حیاتی بود. می‌فرمودند: مرجعیتی که به درد انقلاب نخورد، ارزش ندارد. معتقد بودند: جمهوری اسلامی در دنیای معاصر تنها نظامی است که شیعه متکی به اوست و اگر خدای ناکرده تزلزل پیدا کند، شیعه نمی‌تواند به حیات خود ادامه بدهد و حیات واقعی شیعه، منوط به دوام این نظام است.علاوه براین، ایشان معتقد بودند که: حوزه باید مستقل از جریانات سیاسی موجود و فوق آنها باشد و استقلال آن به هر قیمتی حفظ شود.

 

این استقلال به چه معنا بود؟

 

می‌فرمودند: حوزه باید استوار و محکم از نظام و ولایت‌فقیه دفاع کند و در عین حال با دقت مسئولین را رصد و خطاها را گوشزد کند، بی آنکه هدفش از انتقاد، تضعیف نظام باشد. مرحوم والد با ارتزاق حوزه از وجوه دولتی مخالف بودند و می‌فرمودند: اگر حوزه از این وجوه استفاده کند، دچار مشکلات عدیده خواهد شد.

 

بیانیه‌های سیاسی ایشان، غالباً مقدم بر زمان بودند. در قضیه طالبان پیش از هر کسی اعلام کردند که طالبان فرزند نامشروع امریکاست و این بیانیه تحول عجیبی را در مجاهدین افغان ایجاد کرد. ایشان به تبع حضرت امام، صرف بخشی از سهم امام برای قضیه فلسطین را جایز می‌شمردند.این درحالی است که مرحوم والد هنگامی که از دنیا رفتند، حتی یک استکان هم برای ورثه باقی نگذاشتند، در حالی که در ماه تنها بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون تومان به طلبه ها شهریه می‌دادند.

 

ارادت و عنایت خاصی به حضرت زهرا«س» داشتند و وفات و خاک‌سپاری ایشان هم در روز وفات آن بزرگوار اتفاق افتاد. از نکات برجسته زندگی ایشان تشکیل مرکز فقهی ائمه اطهار«ع» بود که در سال 1376 تأسیس شد و هدف از تشکیل آن فراهم آوردن امکانات بیشتر برای طلاب مستعدتر و ساعی‌تر و تلاش برای گسترش پژوهش در باب مسائل مستحدثه بود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1517
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394
پیکر مطهر شهید «علی یزدانی» امروز یکشنبه، نهم فروردین 1394 شمسی، راس ساعت 9. 30 دقیقه صبح، از میدان مقدم تا ابوذر (فلاح) بر دوش هم محله‌هایش تشییع  شد
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مهندس «علی یزدانی» که در دفاع از حریم آل الله در عراق خلعت شهادت پوشید،  یکشنبه، بر دوش جوانان محله ی ابوذر تهران تشییع  شد.

«علی یزدانی» به تاریخ  دوم شهریور سال 1357 شمسی(مصادف با20 رمضان المبارک 1399 قمری)  در محله ابوذر (تهران) متولد شد. وی پس از دریافت مدرک کارشناسی در رشته مهندسی صنایع (گرایش تحلیل سیستم‌ها) به سپاه پاسداران پیوست و سرانجام چند روز قبل، هم زمان با شب شهادت «حضرت فاطمه زهرا(صلوات الله علیها)» جسم پاکش به آتش خشم «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» قطعه قطعه شد.

پیکر مطهر شهید «علی یزدانی»  یکشنبه، نهم فروردین 1394 شمسی، راس ساعت 9.30 دقیقه صبح، از میدان مقدم تا  ابوذر (فلاح) بر دوش هم محله‌هایش تشییع شده و در گلزار شهدای یافت آباد واقع در میدان «الغدیر» تا روز ظهور مولایش، به امانت سپرده خواهد شد.

«علی یزدانی» فردا روی دوش بچه محل هایش تشییع می شود+عکس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 1405
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 9 فروردين 1394
تمام مکالمات جهان را شنود می‌کنند؛ با طراحی یک بدافزار سعی می‌کنند برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کنند؛ سیستم پدافند هوایی ارتش سوریه را از کار می‌اندازند تا جنگنده‌های اسرائیلی با خیال راحت تأسیسات هسته‌ای این کشور را با خاک یکسان کنند. این تنها بخشی از اقدامات مرکز فرماندهی خرابکاری سایبری اسرائیل موسوم به یگان 8200 است.

گروه گزارش ویژه مشرق- دولت‌ها نه فقط برای مدیریت شهروندان خود، بلکه برای گسترش منافع خود در جهان نیازمند اطلاعات هستند، اطلاعاتی از همه مکان‌ها، همه رخدادها، همه اقدامات و تصمیمات و نهایتاً همه انسان‌های روی کره زمین. شاید 99% از این اطلاعات هیچ‌گاه به درد نخورد، اما همین که دولتی به آنها دسترسی داشته باشد، احساس قدرتمندی می‌کند زیرا می‌داند هر تهدیدی را می‌تواند در نطفه خفه کند. با این حال اقداماتی این چنین با چند دهه پیش تفاوتی فاحش پیدا کرده و آن بهره‌گیری از ارتباطات راه دور و فضای مجازی توسط مردم و توسط مراکز اطلاعاتی است. مردم اطلاعات خود را در فضای مجازی وارد می‌کنند، در همان جا گفتگو کرده و تصمیم می‌گیرند و اصلاً شاید در همان فضای مجازی نیز اقدام کنند: مانند امضای یک طومار اعتراضی یا اعلام حمایت در یک موضوع خاص. این وضعیت، سازمان‌های اطلاعاتی یادشده را مجبور می‌کند تمرکز خود را بیش از پیش بر فضای مجازی قرار داده و از هر راه ممکن، حداکثر داده‌های اینترنتی را جمع آوری و رمزگشایی نمایند.

 

یگان 8200: واحد جاسوسی سایبری اسرائیل

 


رژیم اسرائیل نیز در راستای منافع خود بیش از 60 سال است که از هر راه ممکن جاسوسی کرده و اطلاعاتی را از تمام نقاط دنیا گردآوری می‌کند. از آنجا که بیشتر تهدیدات ضداسرائیلی از منطقه خاورمیانه بلند می‌شود و تاریخِ این 60 سال نیز مؤید آن است، قطعاً یکی از مهمترین حوزه‌های فعالیت جاسوسی این رژیم، همین منطقه است. در حدود سه دهه اخیر نیز ایران به عنوان محور مقاومت علیه گسترش رژیم صهیونیستی نقش مؤثری ایفا نموده و قطعاً هدف اقدامات اطلاعاتی اسرائیل قرار گرفته است. از این رو بد ندانستیم همان گونه که آنها ما را جدی گرفته‌اند، ما نیز آنها را شناخته و تصویر دقیق‌تری از این‌گونه فعالیت‌های اسرائیل داشته باشیم، فعالیت‌هایی که عمدتاً در یگان 8200 برنامه ریزی و اجرا می‌شود.

سابقه اداری و جایگاه علمی یگان 8200

جمع‌آوری داده‌های مجازی، جاسوسی از ایمیل‌ها و اطلاعات اینترنتی در کنار رمزگشایی از کدها، وظایف اصلی این واحد نظامی-اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد. نام‌های دیگر این یگان مانند «واحد مرکزی ارتش اطلاعاتی» به همین وظایف اشاره دارد. این واحد در سال 1952، یعنی تنها چهارسال پس از تأسیس اسرائیل با استفاده از تجهیزات آمریکایی راه‌اندازی شده و دو سال بعد در مقر دائمی خود در Glilot، منطقه‌ای واقع در شمال تل آویو مستقر شد. گفته می‌شود یگان 8200، بزرگترین واحد در وزارت دفاع رژیم صهیونیستی از نظر تعداد نیروها است.

یگان 8200؛ مرکز فرماندهی خرابکاری هسته‌ای رژیم اسرائیل +تصاویر و فیلم
به ادعای رژیم صهیونیستی، سربازان یگان 8200 در علوم رایانه و فناوری اطلاعات در جهان سرآمد هستند


پایگاه بیزینس اینسایدر مدعی شده است یگان 8200 به تربیت نیروهایی می‌پردازد که از نظر تخصص، سرآمد علوم رایانه در جهان هستند تا جایی که می‌توان گفت این یگان، «پیشگام جهش در فناوری اطلاعات» است. این پایگاه مهارت نیروهای یگان 8200 را قابل استفاده در دنیای مجازی عادی دانسته و از آگهی‌های استخدامی خبر داده که مخصوصاً در آن اشاره شده صرفاً به فارغ التحصیلان یگان 8200 نیاز دارند.

شرکت‌های غیرنظامی مانند Nokia و Disney World به فعالیت‌هایی روی آورده‌اند که بازار کار خوبی برای این افراد است. این‌گونه فعالیت‌های شبه‌نظامی که از مکان‌یابی مشترک مورد‌نظر شروع شده ولی خیلی از آن فراتر رفته است، متخصصانی را نیاز دارد که با توجه به تجربیات نظامی و اطلاعاتی خود قادر به نوشتن الگوریتم و مدیریت پروژه آن باشند. پروژه‌های یادشده به ویژه شبیه به الگوریتم‌هایی است که متخصصان یگان 8200 می‌نویسند تا جرائم و خرابکاری‌های احتمالی را پیش‌بینی و ردیابی کنند.

 

 

 

یگان 8200: واحد جاسوسی سایبری اسرائیل

پایگاه اصلی یگان 8200 در شمال تل آویو قرار دارد


کدام یک از اقدامات یگان 8200 فاش شده است؟

دولت‌ها از مراکز اطلاعاتی خود استفاده‌های فراوانی می‌کنند، که برخی از آنها از نظر اخلاقی و انسانی محکوم است اما به هر حال هدف همه این اقدامات، گسترش قدرت دولت متبوع‌شان است. هانس مورگنتا نظریه‌پرداز رئالیست روابط بین‌الملل از مفهومی به نام «اخلاق سیاسی» در کتاب مشهور خود با نام «سیاست میان ملت‌‌ها» نام می‌برد که به باور وی جای اخلاق دینی را میان دولت‌ها گرفته است. بر اساس این مفهوم، هر اقدامی که برای افزایش قدرت دولت متبوع فرد انجام شود و موفقیت‌آمیز باشد، اخلاقی است و هر گاه فردی با کارهایش به کاهش اقتدار دولت خود در جهان یاری رساند، از نظر اخلاق سیاسی محکوم است حتی اگر کار او از نظر اخلاق دینی ستوده باشد. ظاهراً دولت‌ها دنیای خود را دارند. کتاب مورگنتا به «انجیل سیاستمداران» مشهور است.

بر این اساس مراکز اطلاعاتی در هر کشور، تلاش می‌کنند از هر راه ممکن به افزایش قدرت دولت خود کمک کنند. این مراکز شاید به زندگی خصوصی مردم سرک بکشند، یکی دو نفر از مخالفان سرسخت را بی سروصدا ترور کنند، محدودیت‌هایی برای اتباع کشور خود در سرزمین‌های دیگر ایجاد کنند، اخبار دروغی را از طرق ناشناخته در فضای عمومی منتشر کنند، جلوی موفقیت اقتصادی و رشد ثروت برخی افراد را بگیرند یا اصلاً آنها را ورشکسته کنند، سیاستمداران مشهور را حتی از طریق همسران جعلی تحت کنترل خود درآورند، با فرستادن پیام‌های تهدیدآمیز (مانند تهدید به قتل خانواده) از اقدامات یک فرد مشهور و اثرگذار جلوگیری کنند و ... . 

 

یگان 8200: واحد جاسوسی سایبری اسرائیل
یگان 8200، یکی از متهمان پرونده ویروس استاکس نت در صنایع هسته ای ایران است

یگان 8200 نیز اگر چه در وزارت دفاع رژیم صهیونیستی قرار دارد ولی مأموریت آن اطلاعاتی است. تا به حال برخی اقدامات این یگان رسانه‌ای شده است که در ادامه به برخی از آنها می‌پردازیم. اما ابتدا باید متذکر شویم که مراکز اطلاعاتی گاهی خودشان به انتشار داده‌هایی پیرامون عملیات‌ها و اقدامات خود مبادرت می‌ورزند و هدف آنها نشان دادن قدرت خود و افزایش جایگاه خود در افکار عمومی است. این کار به ویژه زمانی صورت می‌گیرد که یک دولت با کاهش محبوبیت یا افزایش نارضایتی میان مردم خود یا در جهان مواجه می‌شود و تلاش می‌کند از این طریق بر ناتوانی‌های خود سرپوش بگذارد.

بسیاری از رسانه‌ها خبر از دخالت مؤثر یگان 8200 در شیوع ویروس استاکس نت در صنایع حساس کشورمان به ویژه صنایع هسته‌ای در سال 2010 داده‌اند. ایرانی‌ها نیز هر گاه خبر از فعالیت‌های اطلاعاتی اسرائیل می‌شنوند، یاد موساد می‌افتند در حالی که بسیاری از این اقدامات توسط یگان 8200 انجام می‌شود. روزنامه تلگراف انگلیس درباره نقش یگان 8200 در خرابکاری برضد برنامه هسته‌ای ایران می‌نویسد: «متخصصان رایانه پس از بررسی کدهای ویروس استاکس‌نت، در رمزنگاری‌های آن به کلمه‌ myrtus رسیدن که نام گیاهی به نام «مورد یا مورت» است و در زبان عبری به آن «هدسه Hadassah» می‌گویند. هدسه نام اصلی ملکه استر دخترک یهودی و ملکه ایران در دوران خشایارشاه است.» (برای آشنایی با استر و روایت توطئه قوم یهود و کشتار ده‌ها هزار ایرانی، گزارش مشرق را از اینجا مطالعه نمایید.)

 

یگان 8200؛ مرکز فرماندهی خرابکاری هسته‌ای رژیم اسرائیل +تصاویر و فیلم

تلگراف در ادامه می‌نویسد: «همانطور که در کتاب استر، یهودیان حمله‌ای پیشدستانه به تحریک ملکه استر برضد ایرانیان انجام دادند، اسرائیل نیز ایران را بارها به انجام چنین حملاتی برضد تأسیسات هسته‌ای این کشور تهدید کرده است. رالف لانگنر (Ralf Langner) محقق آلمانی می‌گوید یگان 8200 اسرائیل با نفوذ به کامپیوترهای نیروگاه اتمی بوشهر، بدافزار استاکس‌نت را وارد این سیستم‌ها کرده است. کارشناسان پس از ماه‌ها تحقیق بر روی این بدافزار که سیستم‌های ساخت شرکت زیمنس آلمان در سراسر جهان را آلوده کرده بود، این احتمال را مطرح کرده‌اند که این ویروس از طریق یک فلش مموری Memory stick توسط یکی از مهندسان روس شاغل در نیروگاه بوشهر به این سیستم‌ها وارد شده است.»

یگان 8200؛ مرکز فرماندهی خرابکاری هسته‌ای رژیم اسرائیل +تصاویر و فیلم

روزنامه لوموند دیپلماتیک در سال 2010 فاش ساخت یگان 8200 در صحرای جنوبی اسرائیل موسوم به نگب، پایگاه عظیمی را استقرار داده است. مسئولیت این شبکه وسیع اطلاعاتی، شنود و مانیتورینگ تماس های تلفنی، ایمیل‌ها و مانند آن است، از هر جا که باشد، آفریقا، آسیا، خاورمیانه و حتی اروپا. حتی کشتی‌ها در دریا نیز از دسترس این پایگاه خارج نیستند. یگان 8200، همه سفارت‌خانه‌های اسرائیل در کشورهای مختلف جهان را رصد می‌کند و از جت‌های مجهز شرکت آمریکایی گلف استریم برای عملیات‌های جاسوسی خود بهره می‌گیرد.

یگان 8200؛ مرکز فرماندهی خرابکاری هسته‌ای رژیم اسرائیل +تصاویر و فیلم
پایگاه شنود یگان 8200 در صحرای نگب

روزنامه نیویورک تایمز نیز در همان سال مطلب دیگری را پیرامون اقدامات این یگان در عملیات بمباران منطقه دیرالزور در سوریه فاش کرد. این بمباران در سپتامبر سال 2007 توسط اسرائیلی‌ها انجام شد، به این دلیل که با توجه به تصاویر هوایی و اطلاعات به دست آمده، مشکوک به تأسیس یک مرکز هسته‌ای در دیرالزور شده بودند. روزنامه یادشده فاش کرد یگان 8200 توانست سیستم ضدهوایی سوریه را با موفقیت از کار بیاندازد.

یگان 8200؛ مرکز فرماندهی خرابکاری هسته‌ای رژیم اسرائیل +تصاویر و فیلم
یگان 8200 از جت‌های گالف استریم برای انجام عملیات جمع‌آوری اطلاعات استفاده می‌کند

در نیمه شب 5 سپتامبر 2007 آموزش‌های لازم برای حمله به تاسیسات در حال ساختمان دیر الزور به یكی از پایگاه‌های نظامی هوایی اسرائیل داده شد و در تاریخ 6 سپتامبر 2007 ده جنگنده اسرائیلی از نوع اف 15 برای حمله، به سمت منطقه دیر الزور پرواز كردند.

به گزارش اشپیگل، جنگنده‌های نظامی اسرائیل بعد از 18 دقیقه به پایگاه هسته‌ای در حال ساخت سوریه در منطقه دیر الزور رسیدند و با موشك‌های هوا به زمین از نوع " 65 – A G M " و بمبی نیم تنی این پایگاه را بمباران كردند.

یگان 8200: واحد جاسوسی سایبری اسرائیل
نتانیاهو، موشه یعلون وزیر دفاع و بنی گانتز رئیس کارکنان وزارت دفاع، سه تن از اهداف نامه جنجالی 43 افسر و سرباز یگان 8200 بودند

افسرانی که دستورات یگان 8200 را نپذیرفتند

در سال گذشته میلادی یکی از افتضاح‌های تاریخی برای اسرائیل به وقوع پیوست. داستان از این قرار بود که 33 سرباز و 10 افسار یگان 8200 در نامه‌ای سرگشاده اعتراض خود را نسبت به جمع‌آوری برخی اطلاعات شخصی شهروندان فلسطین مانند مسائل جنسی و مشکلات جسمی ابراز کردند چرا که به نظر آنها جمع آوری این اطلاعات قدم اول برای اجبار این شهروندان به خبرچینی از هموطنان یهودی خود برای یگان 8200 است.

این نامه خطاب به چندین نفر نوشته شده بود: نتانیاهو نخست وزیر، بنی گانتز رئیس کارکنان وزارت دفاع و نفر سوم نیز رئیس شاخه اطلاعاتی وزارت دفاع که نام وی محرمانه است. در بخشی از نامه آمده است: «اطلاعاتی که در کرانه غربی جمع‌آوری می‌شود، به مردم بیگناه صدمه می‌زند و برای اهدافی چون تعقیب سیاسی و نقش حریم خصوصی شهروندان فلسطینی استفاده می‌شود... ما از روی وجدان خود اعلام می‌کنیم قادر به ادامه خدمت در این سیستم نیستیم.» در آخر نامه، امضاکنندگان نامه آمادگی خود را با خدمت در دیگر حوزه‌های مرتبط با دولت‌های متخاصم اعلام کرده‌اند.

یکی از افسران معترض، در گفتگو با مجله سیها موکمیت در اینباره گفت «ما می‌فهمیم که باید از از خودمان دفاع کنیم و اینکه کار اطلاعات بنا به تعریف خود امر کثیفی است و حتی اینکه اسرائیل در مقایسه با سایر کشورها واقعاً کمتر می‌تواند از دیگران برای دفاع از خود کمک بگیرد، اما متأسفانه هدف اصلی از فعالیت‌های یگان در مورد فلسطینی‌ها، تداوم نوعی حکومت نظامی در کرانه غربی است.»

البته سرویس اطلاعاتی وزارت دفاع اسرائیل بلافاصله دست به کار شد و از 200 افسر دیگر، امضا جمع کرد که ابراز بیزاری از اقدام همکاران خود کرده بودند. آنها ورود این مسائل امنیتی به فضای سیاسی را کاری نادرست دانسته بودند. وزارت دفاع در اولین اعتراض خود به نامه 43 افسر اطلاعاتی، اعلام کرد «این یگان با استفاده از ابزار گوناگون در عرصه‌های مختلف استفاده می‌کند و تکنیک‌ها و قواعد خود را صرفاً بر مبنای اهداف اطلاعاتی تنظیم کرده است. کسانی که در این یگان خدمت می‌کنند، در فرآیندی طولانی و دقیق به مهارت‌آموزی پرداخته و تحت برنامه‌ای قرار می‌گیرند که در هیچ مرکز اطلاعاتی اسرائیلی یا حتی مراکز دیگر در جهان، نظیر ندارد. در طول مهارت آموزی، تأکید ویژه‌ای در حوزه اخلاق، اصول اخلاقی و قواعد کارکردن گذاشته می‌شود.»

 

یگان 8200: واحد جاسوسی سایبری اسرائیل

نامه 43 افسر و سرباز یگان 8200 نشان می دهد جبهه جدیدی در جنگ علیه فلسطینیان گشوده شده است

موشه یعلون وزیر دفاع به شدت از نامه 43 افسر یگان 8200 ابراز نگرانی کرد و آن را نوعی کمک به کسانی دانست که در جای جای دنیا برای کاهش مشروعیت دولت اسرائیل تلاش می‌کنند. البته در این سخن وی، حقیقتی تلخ برای اسرائیلی‌ها نهفته است چرا که نوعی اعتراف به اعمال خلاف اخلاق و عرف بین المللی توسط یگان 8200 است. وی همچنین خبر از نقش پررنگ این یگان در حفظ امنیت و حتی موجودیت اسرائیل داد و اقدامات آن را «خدایی» توصیف کرد!

رئیس پارلمان این رژیم نیز با اعتراف به بحرانی بودن امنیت اسرائیل، نامه 43 افسر یگان 8200 را «خدمتی بزرگ» به کسانی دانست که «از اسرائیل نفرت دارند».

وزارت دفاع اسرائیل نهایتاً در بیانیه‌ای از برکناری 43 امضاکننده نامه اعتراضی خبر داد و علت آن را عدم تناسب فعالیت سیاسی با وظایف نیروهای امنیتی دانست. IDF اعلام کرد تردیدهای اخلاقی در جمع‌آوری هر‌گونه اطلاعات برای حفظ امنیت شهروندان اسرائیلی، همواره وجود داشته و هر کس که دچار چنین تردیدهایی شود، به فرمانده خود ارجاع داده می‌شود تا اقناع گردد. اما هیچ‌گونه مخالفت با دستورات پذیرفته نمی‌شود.

هاآرتص اقدام افسران یگان 8200 را امری بدیع خواند از آن نظر که تا این زمان، هیچ خط روشنی میان جمع‌آوری داده‌های سایبری و جاسوسی علیه دشمنان اسرائیل از طرفی و جاسوسی علیه شهروندان عادی اسرائیل کشیده نشده بود. به قول این پایگاه، این اقدام یک تفاوت واضح با اقدام اسنودن دارد: این افسران هرگز از کشور نگریخته‌اند و گفته‌اند حاضرند هزینه اقدام خود را بپردازند. هاآرتص خبر از سربازان وظیفه و سربازان ذخیره‌ای می‌دهد که پیش‌تر مخالفت خود را در نامه‌هایی سرگشاده علیه خدمت در سرزمین‌های اشغالی اعلام کرده‌اند، اما این نامه اخیر را از همه مهمتر می‌داند.

 

 


 

یگان 8200: واحد جاسوسی سایبری اسرائیل
نظارت بر مسائل خصوصی زندگی فلسطینیان، بُعد جدیدی از آپارتاید اسرائیلی را تکمیل می‌کند

گاهی رژیم‌های سیاسی نیاز به دشمن ندارند زیرا خود علیه خود اقدام می‌کنند. یک سازمان یا ارگان علیه سازمانی دیگر بیانیه می‌دهد و گروهی سیاسی علیه گروهی دیگر. تا جایی که این انتقادات، سازنده باشد، موجب رشد نظام سیاسی می‌شود و آنجا که آبروی یک کشور را به خطر می اندازد، مقدمه زوال دولت است. رژیم صهیونیستی هم از این قاعده مستثنی نیست و شرایط فعلی آن در بیشتر بخش‌ها اعم از کابینه یا رده‌های نظامی یا حتی اجتماعی، چیزی شبیه به اتفاقی است که در یگان 8200 به آن اشاره شد.

در آخر چند جمله‌ای هم در مورد نتانیاهو بشنویم. در دوره نخست وزیری وی افتضاحاتی به بار آمده است که برخی از آنها کم نظیر و برخی بی نظیر بوده‌اند. سیاست های تندروانه وی و دولتش موجب شده بسیاری از افراد زیردستش به رسانه‌ها پناه ببرند و از این همه ظلم و ستم بر فلسطینی‌ها شکوه کنند. به قول معروف، آش آن قدر شور شده است که... . به نظر می‌رسد اقداماتی چون نامه اعتراضی 43 سرباز و افسر یگان 8200، نشان دهنده ترک‌هایی است که روز به روز دهان باز می‌کند و ممکن است به زودی مسببان خود را ببلعد.



منابع و مآخذ:

 

http://www.businessinsider.com/best-tech-school-is-israels-unit-8200-2013-8

http://www.jpost.com/Israel-News/IDF-dismisses-unit-8200-reservists-who-refused-to-serve-in-Palestinian-territories-389004

http://en.wikipedia.org/wiki/Unit_8200

http://www.haaretz.com/news/diplomacy-defense/.premium-1.615811

http://www.timesofisrael.com/reservists-from-top-intel-unit-refuse-to-operate-against-palestinians

http://www.chabad.org/library/article_cdo/aid/1769366/jewish/What-Does-the-Name-Hadassah-Mean.htm

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/israel/8034987/Israeli-cyber-unit-responsible-for-Iran-computer-worm-claim.html

http://lemondeselonkaboul.tumblr.com/post/87088651541/israel-from-stuxnet-to-unit-8200

http://www.theguardian.com/world/2014/sep/12/israel-unit-8200-refuseniks-transcript-interview

http://edition.cnn.com/videos/world/2014/09/16/pkg-wedeman-israel-palestine-surveillance.cnn

http://www.youtube.com/watch?v=OE7mXoLFvvQ

http://defence.pk/threads/stux-virus-present-future-implications.82379/

http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/israel/8034882/Israels-unit-8200-cyber-warfare.html



رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: دفــاع و امنیت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2314
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 5 فروردين 1394

کتاب "آداب معاشرت در اسلام" تألیف محمدحسین الجلالی ترجمه و شرح کتابی با عنوان "الاربعین النبویه" است که توسط جواد بیات و محمد آذربایجانی به فارسی برگردانده شده و توسط انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسیده است.
از جمله سرفصل های اصلی این کتاب الکترونیک می توان به عناوین : روابط زناشوئی در اسلام؛ مسئولیت خانه داری در اسلام؛ حقوق همسرداری؛ سخن چینی و آثار شوم آن در جامعه؛ مواردی که غیبت جایز است؛ قسم و معنای آن؛ اقسام سوگند؛ نذر شرعی و احکام آن؛ ارزش امانتداری در اسلام؛ علاج و درمان حسد؛ استهزاء و مسئولیت آن از نظر اسلام؛ شرایط امر به معروف و نهی از منکر؛ بحثی پیرامون صبر و شکیبائی؛ بحثی پیرامون جزع و بی تابی؛ سپاسگزاری و کفران نعمتها؛ یاءس و امید در زندگی؛ بحثی پیرامون توبه و استغفار؛ توبه نصوح چیست ؟؛ وعده ها و وعیدهای خدا؛ قضای الهی و معنای آن؛ جبر و اختیار؛ قدر الهی و معنای آن؛ بخل از نظر اسلام؛ ارزش انفاق در اسلام؛ اسراف و زیاده روی از نظر اسلام؛ نفاق و دوروئی از نظر اسلام؛ ارزش راستگوئی در اسلام؛ دروغگوئی و آثار زشت آن؛ علاج و درمان غضب؛ تربیت و ادب اسلامی؛ مقام زن در اسلام؛ نقش فرزندان در سازندگی جامعه؛ مراحل تربیت فرزند:؛ نام گذاری کودک؛ معیار تربیت از نظر اسلام؛ جامعه اسلامی؛ حقوق بشر در اسلام؛ ارزش علم و آگاهی و کسب و تجارت اشاره کرد.

 

 
رمز فایل : www.yjc.ir
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2792
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 5 فروردين 1394

حجت الاسلام والمسلمین علوی تهرانی، کارشناس رسانه ملی و استاد حوزه در جمع عزاداران شهادت مظلومانه حضرت زهرای بتول (س) گفت: به استناد روایت هایی از حضرت محمد (ص) که اهل سنت نیز نقل کرده اند ملاک غضب خداوند خشم و غضب حضرت زهرا (س) است لذا اگر می خواهیم خداوند کجا غضبناک می شود باید بدانیم حضرت فاطمه (س) از چه کسی یا چه کسانی غضبناک شده اند.

وی با بیان اینکه در منابع تاریخی اهل سنت مباحثی وجود دارد که اولا حضرت زهرا (س) نسبت به دستگاه خلافت و حرکت ثقیفه غضبناک شدند و ثانیا غضب حضرت تا آخرین روز حیاتشان ادامه داشت، خاطرنشان کرد: حضرت زهرا (س) به استناد 2 آیه قرآن کریم اهمیت غضب شان را تبیین نمودند و با اشاره به آیه 81 سوره طاها تصریح کردند برپاکنندگان ثقیفه خوار و ذلیل خواهند شد و کسانی که نسبت به آن گروه تمایل پیدا کردند و رهبری آنها را پذیرفتند نیز خوار و ذلیل می شوند.

این استاد حوزه ادامه داد: حضرت فاطمه (س) با اشاره به آیه 13 سوره ممتعنه که می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید حضرت قومی را که خداوند بر آنها غضب کرده است به رهبری و سرپرستی نپذیرید، اظهار داشت بنابراین خداوند دستور داده رهبری کسی که مورد خشم اوست نپذیرید و حضرت زهرا (س) نیز با استناد به این آیه به طرفداران ثقیفه هشدار دادند که اگر ملاکشان قرآن است باید از پذیرش زعامت و رهبری کسانی که ثقیفه را برپا کردند اجتناب ورزید.

حجت الاسلام والمسلمین علوی تهرانی افزود: ابن ابی الحدید عالم سنی آورده است نزد من ابی الحدید آنکه صحیح است اینکه فاطمه در حالی از دنیا رفت که خشمگین بر اهل ثقیفه بود و وصیت کرد آن دو نفر (اولی و دومی) بر روی نماز نخوانند. روایات متواتر برای من تصدیق می کند که فاطمه خودش وصیت کرد که شبانه دفن شود و اهل ثقیفه بر روی نماز نخوانند و از علی برای این امر عهد گرفت.

وی با بیان اینکه حضرت زهرا (س) بر اهالی ثقیفه خشمگین است و نتیجه این خشم، خواری و هلاکت برای آنهاست، تصریح کرد: این کلام بر اساس آیه ای است که می فرماید: اگر ایمان دارید رهبری کسانی را که ما بر آنان غضبناک هستیم نپذیرید.

این کارشناس رسانه ملی ادامه داد: برخی از اهل سنت می گویند بین حضرت زهرا و اهل ثقیفه مشکلی نبوده و اگر عداوتی بوده است کسانی بین آنها آشتی داده اند شاهد شما برای این سوال چه کسی است؟ این گروه از اهل سنت: در کتاب نهج البلاغه علی ابن ابیطالب طی خطبه ای کمال دفاع را از دومی داشته است حال این سوال مطرح است که مگر می شود یک نفر قاتل همسر آدم باشد و همسر انسان از او خشمگین باشد و شوهر از او دفاع کند بنابراین وقتی علی ابن ابیطالب از دومی دفاع کرده است یعنی دیگر خشمی از او ندارد.

وی با بیان اینکه اهل سنت می گویند ادعای ما برای این سخن خطبه 219 بر مبنای سایر نسخ، خطبه 256 می باشد، گفت: امیرالمومنین علی (ع) می فرماید: خدا آبادی شهرهای فلانی را حفظ کرد، کژی ها را راست کرد، دردها را درمان کرد و سنت پیغمبر (ص) را به پا داشت و خطبه ها را پشت سر گذاشت و در عین حال پاکدامن و بی عیب از دار دنیا رفت، خیر و خوبی حکومت را درک کرد، خداوند به او لطف کرد و شر حکومت از سر او برداشته شد.

حجت الاسلام والمسلمین علوی تهرانی تصریح کرد: امیرالمومنین علی (ع) در این خطبه از چه کسی تعریف کرده است حضرت در این خطبه اسم شخص مشخصی را نبرده اند بلکه تعبیر فلان را به کار برده اند و فقهای امامیه به اتفاق می گویند منظور از فلان قطعا اولی (و یا دومی) نبوده است بلکه بین سه نفر، سلمان فارسی یا جناب محمد بن ابی بکر و یا مالک اشتر احتمال وجود دارد.

وی در پایان گفت: بنابراین مشخص شد امیرالمومنین علی (ع) قاتلان حضرت صدیقه (س) نبخشید و مراد از تعبیر فلان در خطبه 219 (256) اولی و یا دومی نبوده اند.

 

منبع:شبستان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1305
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 5 فروردين 1394

متن حدیث را از کتاب من لا يحضره الفقيه تقدیم می کند.

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا نَوَى عَبْدٌ أَنْ يَقُومَ أَيَّةَ سَاعَةٍ نَوَى فَعَلِمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ذَلِكَ مِنْهُ إِلَّا وَكَّلَ بِهِ مَلَكَيْنِ يُحَرِّكَانِهِ تِلْكَ السَّاعَۀَ.

ابو حمزه ثمالى از امام باقر(ع) روايت كرده كه آن حضرت فرمودند: هيچ بنده‏اى نيست كه نيّت كرده و قصد داشته باشد در ساعتى كه مي خواهد از خواب بيدار شود و خداوند تبارك و تعالى بداند كه اين برخواستن فقط به خاطر رضاى او است، مگر اينكه دو فرشته را بر او گمارد تا در همان ساعت مورد نظر، او را تكان داده و از خواب بيدار كنند.





پی نوشت:
من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 479

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1248
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 5 فروردين 1394

نجات از شقاوت: تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام از آثار و بركات بسياري برخوردار است كه از جمله ي آنها نجات يافتن از شقاوت و بدبختي است.
هر انساني به تناسب بينش و نگرشي كه به جهان هستي وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختي است، و به عبارتي ديگر يكي از مهمترين مسائلي كه همه ي انسانها را آگاه يا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طوري كه كارهاي زندگي و برنامه هايشان را در جهت وصول به آن پي ريزي مي كنند، مسئله ي رسيدن به سعادت و گريزاني از شقاوت است. منتهي از آنجايي كه انسان اختيار دارد، راه خودش را بايد آزادانه انتخاب كند.
لذا انسان بعد از اينكه راه برايش نمايان شد، گاهي حسن انتخاب به خرج مي دهد و سبيل هدايت مي پيمايد، و گاهي سوء انتخاب به خرج داده و سبيل ضلالت و گمراهي پيش مي گيرد. و اين مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله اي است كه همه ي آنان كه به خود آمده اند، از آن مي ترسند و آنها كه بصيرت ندارند و در خواب غفلت عمر مي گذرانند از آن نيز به غفلت به سر مي برند. لذا آن دسته كه داراي بصيرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت هميشه دست به دعا و ذكر بلند مي كنند و با تضرع و اصرار از خداي خويش طلب دوري از شقاوت و وصول به سعادت مي نمايند.
مداومت بر تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختي است. از اين رو شايسته نيست كه از بركات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن كوتاهي و سستي نمائيم.
امام صادق عليه السلام در اين رابطه مي فرمايد:
«يا اباهارون، انا نأمر صبياننا بتسبيح فاطمة عليهاالسلام كما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم يلزمه عبد فشقي». (1)
اي اباهارون! ما بچه هاي خود را همانطور كه به نماز امر مي كنيم به تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام نيز امر مي كنيم. تو نيز بر آن مداومت كن، زيرا هرگز به شقاوت نيفتاده است بنده اي كه بر آن مداومت نموده است.
و نيز از اين حديث شريف استفاده مي شود كه شايسته است والدين محترم، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعليم كنند، باشد كه مشمول اين حديث گردند.

دوري شيطان و خشنودي خدا
شيطان همواره دشمن ديرينه ي انسان بوده و هست و هيچگاه انسان از حيله ها و خواطر شيطاني او در امان نيست. شيطان بنا بنا بر آيات الهي، دشمن قسم خورده ي انسان است تا او را به هر طريق ممكن به گمراهي بكشاند. از اين رو آدمي هميشه در معرض تهاجم شيطان و وساوس شيطاني است.
بعضي انسانها در مقابل اين تهاجم شيطاني و خواطر نفساني هميشه در حال فرارند كه در اين صورت همواره مورد تعقيب شيطان و خواطرند، و هيچگاه خلاصي ندارند و اي بسا در آخر خسته شده و نفس زنان تسليم شوند، و عده اي اندك در تلاش اند كه با مداومت بر ذكر و فكر و عمل، چنان رفتار كنند كه شيطان و خواطر را از خود فراري دهند و شيطان را از خود دور كنند كه البته راهي است مشكل. كساني كه به اين مقام برسند داراي نفس مطمئنه خواهند شد كه ديگر دگرگوني در آن راه ندارد.
وقتي انسان توانست شيطان را از خود دور و طرد كند، و به طاعات عمل نمايد و در كارها و اذكار و عبادتهاي خود اخلاص ورزد، رضايت خدا نيز حاصل گردد، چون شيطان و وساوس او يكي از بزرگترين موانع كسب رضايت و خشنودي حقتعالي است. آري رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالكان و منتهاي آرزوي عارفان است.
يكي از راههايي كه مي تواند شيطان را از انسان دور كرده و موجبات رضاي الهي را فراهم آورد مداومت بر تسبيح حضرت فاطمه ي زهرا عليهاالسلام است.
امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
«من سبح تسبيح فاطمة عليهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هي مائة باللسان، و الف في الميزان، و يطرد الشيطان، و يرضي الرحمان». (2)
هركس تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار كند، مورد مغفرت قرار مي گيرد، و آن تسبيح به زبان صداست، و در ميزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شيطان را دور كرده، و خداي رحمان را خشنود و راضي مي نمايد.
و به سند معتبر از امام صادق عليه السلام منقول است كه چون آدمي در جاي خواب خود مي خوابد، فرشته ي بزرگواري و شيطان متمردي به سوي او مي آيند، پس فرشته به او مي گويد:
روز خود را به خير ختم كن و شب را با خير افتتاح كن، و شيطان مي گويد: روز خود را با گناه ختم كن و شب را با گناه افتتاح كن. اگر اطاعت فرشته كرد و تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شيطان را مي راند و از او دور مي كند، و او را تا هنگام بيداري محافظت مي كند، پس باز شيطان مي آيد و او را امر به گناه مي كند و ملك او را به خير امر مي كند. اگر از فرشته اطاعت كرد و تسبيح آن حضرت را گفت آن فرشته، شيطان را از او دور مي كند و حقتعالي عبادت تمام آن شب را در نامه ي عملش مي نويسد. (3)

شفاي كم شنوايي و درد جسماني
تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام بنا بر شواهد روايي و تاريخي در بعضي موارد بر بيماريهاي جسمي نيز مؤثر بوده و باعث درمان بيماري گوش شده است.
يكي از ياران امام صادق عليه السلام نزد آن حضرت آمده و از كم شنوايي گوش خود نزد آن حضرت شكايت كرد، امام عليه السلام به او فرمود:
«عليك بتسبيح فاطمة عليهاالسلام». (4)
چه چيز مانع و جلوگير تو است و چرا غافلي از تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام؟
آن مرد پرسيد: قربانت گردم، تسبيح فاطمه چيست و چگونه است؟ حضرت فرمود: سي و چهار مرتبه «اللَّه اكبر»، سي و سه مرتبه «الحمدلله» و سي و سه مرتبه «سبحان اللَّه» كه صد عدد مي شود. آن مرد گويد:
«فما فعلت ذلك الا يسرا حتي اذهب عني ما كنت اجده». (5)
و من اين كار را در اندك زماني انجام دادم و كم شنوايي ام برطرف شد.

برائت از دوزخ و نفاق
چنانچه گفته شد بنا بر روايت امام صادق عليه السلام، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام از جمله ي ذكر كثيري است كه خداوند در قرآن كريم ياد فرموده:
«تسبيح فاطمة الزهراء عليهاالسلام من الذكر الكثير الذي قال اللَّه عز و جل: «و اذكروا اللَّه ذكرا كثيرا».
و از طرفي رسول گرامي اسلام فرموده است:
«من اكثر ذكر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذكر اللَّه كثيرا كتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». (6)
هركس ذكر خداي عزوجل را بسيار كند خداوند او را دوست دارد، و هر كه ذكر خدا را بسيار كند براي او دو برائت (منشور آزادي) نوشته شود: يكي برائت از آتش جهنم، و ديگري برائت از نفاق و دورويي.
لذا تسبيح صديقه ي طاهره اگر با شرائطش انجام پذيرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مي گردد.

غفران الهي
يكي ديگر از آثار تسبيح حضرت فاطمه عليهاالسلام، غفران الهي است. غفران ربوبي، همه ي ذنوب و آثار سوء تيرگيهاي آنها را از ميان مي برد، حجابها را برطرف كرده و نقائص وجودي انسان را كنار مي زند. اما متأسفانه كمتر كسي هست كه بداند غفران يعني چه و نياز به آنچه معنايي دارد، و چگونه مي شود غفران الهي همه ي مشكلها را حل، و فاصله ها را از ميان بردارد؟ در فرق بين عفو و غفران گفته شده كه: عفو الهي، ناديده گرفتن و به حساب نياوردن لغزشها و خطاها و نقيصه ها و عيبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست.
و غفران الهي عبارت است از افاضات و رحمتهايي كه به دنبال ناديده گرفتن لغزشها و خطاها و نقيصه ها، متوجهانسان مي گردد و او را تكميل مي كند و نقايص و عيوب وجودي وي را برطرف مي نمايد. غفران بعد از عفو است. عفو ناديده گرفتن بديهاست و غفران، برطرف كردن آنها از وجود سالك و تبديل آنها به خوبيها و كمالات است.
عفو ربوبي، انسان را از سقوط و هلاكت نجات مي دهد و غفران الهي، به سالك پر و بال عطا مي كند و بالا مبرد. لذاست كه اگر عفو و گذشت ربوبي نباشد، رهروان طريق با شكست روبرو شده و كنار زده مي شوند، و اگر غفران ربوبي نباشد، آنها از حرت و پيشرفت بازمانده و متوقف مي گردند. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«من سبح تسبيح فاطمة الزهراء عليهاالسلام قبل ان يثني رجليه من صلاة الفريضه، غفر اللَّه له». (7)
هركس تسبيح حضرت فاطمه ي زهرا عليهاالسلام را قبل از اينكه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض كند، بجا آورد، خداي متعال او را مشمول مغفرت خود مي گرداند.
البته نبايد چنين پنداشت كه اين «تسبيح» به لحاظ اينكه ظاهري بسيار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسيار آسان است، چگونه مي شود از چنين آثار و بركاتي برخوردار باشد؟! آري اين تسبيح به ظاهر بسيار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دريايي از حقايق و اسرار توحيد را در بر دارد و نيز انجام آن به ظاهر خيلي آسان است، ولي اگر خوب بجا آورده شود، مشكلها را آسان مي گرداند. ان شاءاللَّه.

پی نوشت ها:
1ـ فروع كافى، كتاب الصلاة، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشيعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شيطان دشمن ديرينه‏ى انسان، محمد نصيرى، ص 136.
4ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 20.
5ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 21.
6ـ اصول كافى، ج 2، ص 499، ح 3.
7ـ فروع كافى، كتاب الصلاة، ص 342، ح 6.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1750
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 5 فروردين 1394

عکس زیر تصویر سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس را نشان می‌دهد که بین سردار شهید حاج احمد کاظمی‌ و سردار شهید نورعلی شوشتری نشسته است. این تصویر مربوط به نشست مشترک فرماندهان و مسئولان سپاه با حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه در حدود سال‌های 71 یا 72 است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1374
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه