میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 10
:: باردید دیروز : 89
:: بازدید هفته : 342
:: بازدید ماه : 9732
:: بازدید سال : 106791
:: بازدید کلی : 972225
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

عزاداری شب چهارم محرم الحرام هیات الرضا علیه السلام، با شب های قبل از آن متفاوت بود و عزاداران این هیات، برای اولین بار برهنه نشده و با پیراهن مشکی سینه زنی کردند.

به گزارش رجانیوز، حاج عبدالرضا هلالی قبل از شروع سینه زنی نظر مقام معظم رهبری را نسبت به برهنه شدن بیان کرده و با اعلام این موضوع که برهنه شدن از نظر فقهی جایز است ولی اگر مشکلاتی به همراه داشته باشد بهتر است از آن اجتناب کرد، از عزاداران پرشمار هیات الرضاء خواست تا از این پس با پیراهن به عزاداری بپردازند.

هلالی به عزاداران گفت: با پیراهن سینه بزنند تا مشخص شود سینه زن حسنی اسیر هوای نفس خود نیست و از آنچه دوست دارد به راحتی و برای انجام تکلیفش می گذرد. 

در ادامه تصاویر این عزاداری را می بینید.

 

 

 

 

 

 عکس از سعید خلیلی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2161
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

فاطمه محبتی یکی از اعضای رهایافته بهائیت در نشست خبری با اصحاب رسانه که عصر سه شنبه در محل مرکز مدیریت حوزه های علمیه برادران استان البرز برگزار شد، با اشاره به این که بهائیت فرقه ای است که هدف آن از بین بردن دین مبین اسلام است، گفت: این فرقه ضاله که از طریق تشکیلات اسرائیل حمایت و پشتیبانی می شود برای رسیدن به اهداف پلید خود دست به هر کاری می زند.
 
وی ادامه داد: دست بردن در تقویم و تقسیم بندی ایام سال و روز بدون قاعده خاصی یکی از ترفندهای آنان است به گونه ای که تاریخ تولد علی محمد باب و حسین علی نوری را از تاریخ شمسی به قمری تغییر داده و آن را به روز اول و دوم محرم منتسب می کنند و هرساله در این ایام به رقص و جشن و پایکوبی مشغول می شوند.

محبتی با اشاره به این که اعضای فرقه بهائیت برای کمرنگ جلوه‌دادن عزاداری امام حسین(ع) از هیچ اقدامی دریغ نمی کنند بیان داشت: تشکیلات بهاییت به بانوان جوان این دستور را می دهند که با آرایش زننده و پوشش غیر اسلامی وارد هیئات و محافل عزاداری امام حسین (ع) شوند تا با این اقدامات قداست مراسم حسینی را از بین ببرند.
 
وی به حضور اعضای بهاییت در اغتشاشات سال 88 اشاره کرد و یادآور شد: اعضای فرقه ضاله بهائیت و جریانات وابسته به آن در اغتشاشات سال 88 حضوری پر رنگ داشته و در روز عاشورا به خیابان ها آمده و به رقص و پایکوبی پرداخته و بعضی از هیئات را به آتش کشیده و در نهایت، عزاداری روز عاشورا را به تظاهراتی علیه نظام اسلامی مبدل ساختند از این رو تعدادی از این افراد توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر شده و روانه زندان شدند که طبق اعترافات این افراد این دستور از بیت العدل گرفته شده بود.
 
این فرد رها یافته از تشکیلات بهاییت تصریح کرد: بهاییت دین نیست بلکه یک فرقه است و افراد تحت پوشش این فرقه از خود اختیار و اراده‌ای ندارند و تمام فعالیت‌های آن‌‌‌ها تحت نظر تشکیلاتی است که ادعای آزادی تفکر و بیان است.

محبتی به کلاس های گلشن توحید با محوریت فضائل و کمالات عالم انسانی اشاره کرد و اظهار داشت: تعالیم مبتنی بر پرستش بهاء و ایجاد رعب و وحشت در صورت سرپیچی از آن می باشد و سعی دارند از سن سه سالگی و با ورود اجباری کودکان خانواده های بهائی به مهد کودک های خاص این فرقه، این طرح را اجرا کرده و به هدف خود برسند.

محبتی با بیان اینکه اعضای این تشکیلات با مطرح کردن مطالبی مانند عدم آزادی بیان، سعی در خدشه وارد کردن به اسلام و نظام دارند، تصریح کرد: افراد آموزش دیده برای ایجاد تشویش و اضطراب اذهان عمومی وارد فضاهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... می‌شوند تا به شیوه مدیریت شده مردم را جذب بهائیت کنند.

وی تصریح کرد: تشکیلات در ابتدا برای جذب افرادی که از فرقه جدا شده اند با ترفند محبت و سازش وارد شده و با وعده های پوچ و دروغین سعی در بازگرداندن فرد دارند در صورت عدم بازگشت فرد به تشکیلات به آزار و اذیت او می پردازند.
 
محبتی  به شکنجه های روحی و روانی از سوی خانواده و تشکیلات اشاره کرد و بیان داشت: زمانی که خانواده ام از مسلمان شدنم مطلع شدند مرا از ارث محروم کردند و برادرم به دستور تشکیلات برای از بین بردن من اقدام به اسیدپاشی کرد اما موفق به انجام این کار نشد و تنها به چشمانم آسیب وارد شد.

این فرد رها یافته از تشکیلات بهاییت تصریح کرد: از اعضای 9 نفره بیت العدل چهار نفر ایرانی و پنج نفر دیگر جاسوس امریکا و انگلیس هستند از این رو این نکته قابل تامل است که این فرقه که از ایران فعالیت خود را شروع کرده چگونه وابسته به انگلیس و امریکا است.

وی با تاکید بر فروپاشی این تشکیلات گفت: امروز اسرائیل در مرز فروپاشی است قطعا با متلاشی شدن اسراییل این فرقه و تشکیلات نابود خواهد شد پس فرزندان بهائیت از فرصت باقی مانده استفاده کرده و به آغوش اسلام بازگردند.

منبع: رسا
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2295
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، یکی دیگر از رزمنده‌گان دلاور جبهه‌ی «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)» در نبرد با ایادی «اسلام آمریکایی» و «مزدوران سعودی» شهد شیرین شهادت نوشید. بنا بر این گزارش این شهید به نام «حمیدرضا زمانی» 45 روز به دفاع از حرم «بانوی مقاومت» حضرت زینب (سلام الله علیها )» پرداخت و همزمان با آغاز ماه محرم بال در بال ملائک گشود.

فردا؛ وداع با یک شهید مدافع حرم+عکس

آیین وداع با این شهید، امروز چهارشنبه شب در مسجد ارک تهران (واقه در میدان 15 خرداد) برگزار خواهد شد.

همچنین مراسم تشییع «حمیدرضا زمانی»،صبح پنج شنبه ساعت 10 صبح از شهرک چهاردنگه به سمت گلزار شهدای بهشت زهرا (س) انجام خواهد شد.

از شهید حمیدرضا زمانی یک فرزند 3 ساله و فرزندی که به زودی متولد می شود، به یادگار مانده است.

روحمان با یادش شاد
نثار روحش صلوات

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1740
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

به نقل از تسنیم، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری به مناسبت فرارسیدن ایام محرم، گزیده‌ای از بیانات معظم‌له را پیرامون چگونگی عزاداری‌ها در این ماه را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانیم:

چرا عزاداری؟

آنچه پشت سر این عزاداری‌ها وجود دارد

عنوان:بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم

تاریخ: ۱۳۸۶/۱۰/۱۹

می‌گویند چرا ماتم و گریه و اشک را در بین مردم رواج می‌دهید؟ این ماتم و اشک براى ماتم و اشک نیست، براى ارزش‌هاست. آنچه پشت سر این عزاداری‌ها، بر سر و سینه زدن‌ها، اشک ریختن‌ها وجود دارد، عزیزترین چیزهائى است که در گنجینه بشریت ممکن است وجود داشته باشد؛ او همان ارزش‌هاى معنوىِ الهى است. اینها را می‌خواهند نگه دارند که حسین بن على مظهر این ارزش‌ها بود. یادِ آنهاست؛ زنده نگه داشتن آنهاست و ملت اسلام اگر نام حسین را و یاد حسین را زنده نگه بدارد و آن را الگو قرار بدهد براى خود، از همه موانع و مشکلات عبور خواهد کرد. لذاست که ما در انقلاب اسلامى، در نظام جمهورى اسلامى از صدر تا ذیل، همه - مردم، مسئولین، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما - بر روى مسئله امام حسین(ع) و مسئله عاشورا و همین عزاداری‌هاى مردمى، تکیه کردند و جا دارد. این عزاداری‌ها جنبه نمادین دارد، جنبه حقیقى هم دارد؛ دلها را نزدیک می‌کند، معارف را روشن می‌کند.

گریه و زاری‌ لازم است

عنوان: بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون

تاریخ: ۱۳۸۸/۰۹/۲۲

بعضی حالا ممکن است بگویند شما می‌خواهید نهضت امام حسین را بیان بکنید، خیلی خب، بروید بیان کنید، دیگر روضه‌خوانی و گریه و زاری و اینها چیست؟ بروید بنشینید بیان کنید که حضرت این کار را کردند، این کار را کردند، هدفشان هم این بود. این، خیلی فکر خطائی است، نگاه غلطی است. این عاطفه‌ نسبت به اولیاء خدا، اولیاء دین، این پیوند عاطفی، پشتوانه‌ بسیار ارزشمند پیوند فکری و پیوند عملی است. بدون این پشتوانه، خیلی سخت می‌شود در این راه حرکت کرد. این پیوند عاطفی، خیلی مهم است. اینی که امام راحل (رضوان‌اللَّه علیه) فرمودند عزاداری به سبک سنتی، این یک حرف از روی عادت نبود؛ حرف بسیار عمیقی است؛ ژرف‌نگرانه است. ببینید در قرآن نسبت به اولیاء الهی سه تعبیر وجود دارد: یک تعبیر، تعبیر ولایت است؛ «انّما ولیکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛(۸) بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیرمجموعه‌ ولایت است. یک بحث، بحث اطاعت است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم»؛(۹) اطاعت رسول و اطاعت اولی‌الامر. این، در عمل است. در میدان عمل باید اطاعت کرد، پیروی کرد. اما یک بحث سومی وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فی القربی».(۱۰) این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت برای چیست؟ این مودت، پشتوانه است. اگر این مودت نباشد، همان بلائی بر سر امت اسلامی خواهد آمد که در دوران‌های اول بر سر یک عده‌ای آمد که همین مودت را کنار گذاشتند، بتدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. بحث مودت خیلی مهم است. این مودت، با این ارتباطات عاطفی حاصل می‌شود؛ ماجرای مصیبت‌های اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفی است؛ ماجرای مناقب اینها و فضائل اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفی است.

بنابراین، این عزاداری‌هائی که انجام می‌گیرد، این گریه و زاری‌ای که می‌شود، این تشریح حوادث عاشورا که می‌شود، اینها چیزهای لازمی است. یک عده از موضع روشنفکری نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائی که مردم می‌کنند. البته یک شکل‌های بدی وجود دارد که گفته‌ایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایه‌ دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهل‌بیت است. اما همین عزاداری متعارفی که مردم می‌کنند؛ دسته‌جات سینه‌زنی راه می‌اندازند، عَلَم بلند می‌کنند، اظهار محبت می‌کنند، شعار می‌نویسند، می‌خوانند، گریه می‌کنند؛ اینها ارتباط عاطفی را روزبه‌روز بیشتر می‌کند؛ اینها خیلی چیزهای خوبی است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2247
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی در سومین شب از محرم در حرم بانوی کرامت درباره قیامت و واکنش مردم درباره آن که  عده ای آن را  انکار و عده ای نیز بر آن اشکال می کنند اظهارداشت: اگر انسان بداند که حساب و کتابی در قیامت وجود دارد، نسبت به کسی که اعتقادی به آن ندارد، رفتاری متفاوت خواهد داشت. اگر کسی باور به معاد داشته باشد، عمل صالح انجام می دهد.

عضو هیئت علمی جامعة المصطفی با بیان این که مؤمنان به قیامت دچار ریا در اعمال نمی شود، تصریح کرد: انسان مؤمن می داند که در قیامت کسی غیر از خدا نیست که پاداش عمل او را بدهد، ازاین رو اعمالش را برای خدا خالص می گرداند.

وی کنترل گناه را از دیگر آثار قیامت معرفی کرد و گفت: بر اساس آیات قرآن کریم، کسی که به قیامت معتقد باشد، به دیگران ظلم نمی کند، چراکه نتیجه ظلمش را خواهد دید و در دادگاه عدل الهی محکوم خواهد شد.

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی با تأکید بر این که اعتقاد به معاد، موجب مراقبت انسان بر اعمال خود  می شود، تصریح کرد: کسانی که دچار گناهان و اعمال ناشایست می شوند، به میزان آلودگی خود، نسبت به قیامت بی اعتقاد هستند.

وی ادامه داد: کسی که یقین و اعتقادش زیاد باشد، در همین دنیا بهشت و جهنم را مشاهده می کند؛ بر اساس روایت امام معصوم علیه السلام، کسی که زبانش، زبان منطق، متواضع، میانه رو و... باشد، بهشت را مشاهده می کند.

عضو هیئت علمی جامعة المصطفی با قرائت آیاتی از قرآن کریم درباره اوضاع قیامت تصریح کرد: یاد معاد، رزمنده را در جهاد شجاع می گرداند و بازاری را در معاملات خود صادق می گرداند.

وی با اشاره به آیات و روایات فراوان درباره ضرورت یاد قیامت گفت: یاد قیامت به این معناست که انسان در تمامی رفتارهای خود به حساب و کتاب قیامت توجه داشته باشد و اعمالش را کنترل نماید.

حجت‌الاسلام والمسلمین رفیعی افزود: انسان مدتی تمامی هم و غمش را یاد قیامت و حساب آن قرار دهد، این مراقبت برای او عادت می شود.

وی در ادامه سخنان خود به واقعه عاشورا اشاره کرد و گفت: در واقعه عاشورا، در جای جای سخنرانی ها و نصایح امام حسین علیه السلام و اصحاب ایشان تعالیم ناب اسلامی و الهی و یاد قیامت بود.

این محقق حوزوی بحث درباره قیامت را سیره معصومین علیهم السلام برای جلوگیری از بروز گناه معرفی کرد و افزود: آنچه قیام امام حسین علیه السلام را نگه داشته است، باورهای توحیدی، معادی و... است.

وی در پایان افزود: کسانی که در ایام محرم به عزاداری می پردازند، نباید تنها جنبه های احساسی واقعه عاشورا را مورد توجه قرار دهند؛ قیام امام حسین علیه  السلام جلوگاه باورهای اعتقادی و دینی بود.

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1968
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

قال الرّضا عليه السّلام : 
انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكاً وَ كانَتِ الْكِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا كانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ كانَ ذلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكائِهِ.... 
ترجمه : 
امام رضا(ع) فرمود:هرگاه ماه محرّم فرا مى رسيد، پدرم موسى بن جعفر(ع) ديگر خندان ديده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى يافت تا آن كه ده روز از محرّم مى گذشت ، روز دهم محرّم كه مى شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود. 

 

پی نوشت

امالى صدوق ، ص 111

منبع:باشگاه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1898
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

بر اساس روایات، یاد نمودن این امام مظلوم و لعن نمودن قاتلینش در هنگام نوشیدن آب ثوابی منحصر به فرد در پی دارد.

در این باره داود رقّی روایت نموده است که روزی در حضور امام صادق (عَلیه السَلام) بودم. آن حضرت درخواست آب کردند و چون آب را آشامیدند اشک از چشمان مبارکش جاری گشته و بیان داشتند: هر بنده ای که هنگام نوشیدن آب از حسین یاد کند و قاتلش را لعنت کند، خداوند برای او صد هزار حسنه می نویسد و صد هزار گناه را از او محو می نماید و صد هزار درجه به او می دهد و مانند کسی است که صد هزار برده را در راه خدا آزاد کرده است و خداوند او را در روز قیامت با قلب خنک محشور می نماید.

 

پی نوشت ها:

1-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج44: 302.

2-سید علی حسینی، کرامات و مقامات عرفانی امام حسین (ع): 53

 منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2048
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

بهترین درسی که از صحنه ی غم انگیز کربلا می گیریم ،این است که حسین علیه السلام و یارانش به خدای یگانه ایمان راسخ و استوار داشتند.

واشینگتن ایرونیک مورخ آمریکایی:

"برای امام حسین علیه السلام امکان بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده ی یزید نجات دهد،اما مسئولیت پیشوایی و نهضت حق ، هرگز اجازه نمی داد که یزید را به خلافت بشناسد و او به آسانی و بی درنگ برای رهایی مسلمانان از چنگال قهار ظلم و ستم امویان هر گونه مشقت و مصیبت را پذیرفت.

آری روان حسین علیه السلام تابناک و سرمدی و جاودان است.ای قهرمان بزرگ و ای نمونه ی شهادت و ای شهسوار آزاده و ای حسین ،درود بر تو باد".

ماربین دانشمند آلمانی:

"حسین بن علی علیه السلام سرباز رشید جهان اسلام است که چهارده قرن پیش یک تنه در برابر حکومت مقتدر و جور ، قد برافراشت و به شعار همیشگی خود می گفت: من در راه حق کشته می شوم و به ناحق دست نمی دهم".

توماس کارلایل مورخ مشهور اسکاتلندی:

"بهترین درسی که از صحنه ی غم انگیز کربلا می گیریم ،این است که حسین علیه السلام و یارانش به خدای یگانه ایمان راسخ و استوار داشتند.آنان با عمل خود ثابت و استوار کردند که کثرت عدد، آنجا که حق با باطل روبرو می شود مهم نیست.
براستی پیروزی معنوی حسین علیه السلام با کمی یار و مددکار شگفت آور است".


پی نوشت:
کتاب آفتاب کربلا اثری از احمد محسن زاده 
منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1905
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

حجت الاسلام والمسلمین علی نظری منفرد، در سومین روز از دهه محرم، که با حضور آیت الله هاشم حسینی بوشهری، مدیر حوزه های علمیه کشور و دیگر اقشار مختلف مردم در مدرسه امیرالمومنین (ع) قم برگزار شد، گفت: حضرت امام حسین (ع) ادامه دهنده همان رسالت پیامبر خاتم (ص) بود که در جامعه روبه زوال و فراموشی بود.

وی با بیان این که تعیین و مشخص کردن راه های انحرافی و نشان دادن صراط مستقیم دو مسئولیتی است که خدای متعال برعهده  پیامبران الهی، ائمه طاهرین، روحانیت شیعه و بخصوص حضرت حسین بن علی (ع) قرار داده است، افزود: آن امام همام، به خوبی با حرکت و قیام خود این دو مسیر را برای افراد جامعه مشخص کردند تا مردم گرفتار مسیر ناحق و گمراهی نشوند.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد، با اشاره به این که رسالت انبیاء، ائمه طاهرین و به خصوص حضرت ابی عبد الله الحسین (ع) یک رسالت الهی است، اظهارداشت: فرستادگان خدا متعال آمده اند تا نور را به مردم نشان بدهند و از ظلمت دور کنند. بنابراین رسالت بزرگ مردان الهی تعیین و ترسیم صراط مستقیم و آگاهی دادن از  مسیر انحرافی، برای جامعه است.

استادحوزه علمیه قم ادامه داد: صراط مستقیم، راهی است که انسان را به سعادت می رساند و از بیراهه دور می کند و این صراط نور، روشن گری است. و فرستادگان الهی و یکی از پیام های مهم قیام حضرت حسین بن علی (ع)، آفت زدایی

از مسیر مستقیم و نورانی است و این راه هم تنها مسیر مستقیم برای بشر می باشد.

حجت الاسلام والمسلمین نظری منفرد خاطر نشان ساخت: در کربلا، حضرت حسین بن علی (ع) راه مستقیم را به صورت  مصداق و یا با توصیف همانند جدشان باز گو می کردند و می گفتند: مسیر حق ، راهی است که جدم رسول خدا، پدرم و برادرم رفته اند. نه کسانی مثل آل بنی امیه؛ مواظب باشید مسیر را درست انتخاب کنید.

وی ابراز داشت: حضرت امام حسین (ع) بارها در کربلا به مردم گفته بودند که مگر این جمله نورانی که پیامبر فرموده بود  » اِنّ الحسن والحسین سیّدی شباب اهل الجنه و علیٌ مع الحق و الحقُ مع العلی« را نشنیده اید.اگر شنیده اید، حُجّت برشما تمام است و اگر نشنیده اید، از صحابه پیامبر مانند جابربن عبد الله انصاری سوال کنید. من حسین فرزند دخت  پیامبرشما هستم، حق و صراط، من هستم هرچه غیر من باشد باطل است.

استاد حوزه علمیه قم در پایان گفت: یکی از آثار مهم قیام حضرت حسین بن علی (ع)، نجات انسان های گرفتاری مثل حُربن یزید  ریاحی بود. که ادب و وقار حُرّ موجب شد، از اموی بودن به حسینی بودن تبدیل شود ونجات پیدا کند و اسم او به عنوان آزاد شده در قیام کربلا ثبت و ضبط شود.

 
منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2006
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393


بسم الله الرحمن الرحيم
 
" يا اَيهاالذينُ امنوا اِتَقوالله وابتَغوا ِاليه الْوسيلَه َو جاهدوا فيِ َسبيله لَعلَكُم تٌفْلِحون ”
 
(سوره مائده آيه 35)
 
خاكساري و عرض حاجات به آستان مقدس چهارده كوكب منوّر آسمان ربوبي سفارش و تأكيد بزرگان ما بوده كه به عنوان راهگشاي مصائب و دشواريهاي مادي و معنوي و دست يافتن بر فراز قله هاي معرفت ياري دهنده مومنان و متقيان است.
 
در اين راستا يكي از نافذترين و چشمگيرترين دريچه هاي رهائي از بند مشكلات دنيوي و اخروي درياچه اي است مملوّ از امواج پرتلاطم عشق به خاندان نبوي به نام زيارت عاشورا. كه رحمت بي انتهاي اين دعاي شريف همواره مشمول گريختگان از دنيا و سوق داده شدگان به اين سفينه رحيمي مي باشد، كه هر عاشقي به مقتضاي حال خود از سرچشمة اين كوثر و فيض رحماني سيراب شده و در اين درياي وسيع شناور مي گردد.
 
از آنجايي كه در امور دنيا و آخرت براي هر امري آدابي مخصوص به خود مي باشد، زيارت عاشورا نيز از اين قاعده مستثني نبوده و مشتمل بر آداب و حالات مخصوص به خود ميباشد , كه اين آداب را حضرت آيت الله حق شناس از استاد فرزانه خود حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره) نقل مي كنند كه اميد است هديه مبارك و گرانقدري باشد از گنجينه فيوضات اولياءالله براي شيفتگان معرفت الهي.
 
مقدمه:
الف - صد مرتبه ذکر الّله اکبر گفته شود.
 ب -  لعن و سلامی که در انتهای زيارت عاشورا ميباشد را به ترتيب  هر كدام فقط 1 بار گفته شود.
 ج -  زيارت عاشورا از اول تا ابتداي صد لعن خوانده شود ، اين قسمت مربوط به مقدمه زيارت عاشورا ميباشد.

در اين قسمت نيازی به گفتن صد لعن و صد سلام نيست و زيارت تا سر صد لعن و سلام خوانده ميشود و پس از آن ادامه  زيارت عاشورا به صورت زير ميباشد:

 د -  دو ركعت نماز هديه به حضرت ابا عبدالله خوانده شود، اين نماز با نماز آخر زيارت عاشورا متفاوت است و نيت آن بايد هديه به حضرت ابا عبدالله(ع) باشد.
 
ه  -  پس از خواندن نماز هديه به حضرت ابا عبدالله(ع)  صد مرتبه ذکر الّله اکبر گفته شود.
 
 پنج مورد فوق مقدمه زيارت عاشورا در اين دستور مخصوص زيارت عاشورا ميباشد و بايد توجّه شود که در مقدمه که در بخش فوق توضيح داده شده است زيارت عاشورا تا سر صد لعن و سلام خوانده شده است و به طور کامل خوانده نشده است که پس از انجام موارد فوق به عنوان مقدمه ادامه  زيارت عاشورا به صورت زير خوانده ميشود که مشروح زيارت ميباشد.

ادامه زيارت عاشورا :
الف -  زيارت عاشورا از اول تا آ خر خوانده شود- در خواندن زيارت لعن و سلام هر کدام صد مرتبه گفته شود.

ب  -  پس از اتمام  زيارت دو ركعت نماز زيارت خوانده شود . ( اين نماز جزء زيارت عاشورا است)
 
توضيحات :
1) در طول خواندن زيارت عاشورا مراقبت از اعمال لازم ميباشد .(ترك محرمات، فعل واجبات)
2) حرف نزدن بين زيارت عاشورا   (در يك مجلس خوانده شود).
3) شروع زيارت عاشورا روز چهارشنبه باشد.
4)  اداي صحيح عبارات زيارت عاشورا .
5) به جز اهل منزل كسي از خواندن زيارت عاشورا مطلع نگردد.
6) بين طلوع و غروب آفتاب خوانده شود.
7) چهل روز مستمر خوانده شود و هر روز صدقه براي سلامتي آقا امام زمان (عج) داده شود.
8) بانوان در ايام خاص , خواندن زيارت عاشورا را به شخص ديگري واگذار نمايند.

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1975
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

به نقل از هیأت، سیدمهدی میرداماد شب اول محرم امسال در هیأت رزمندگان اسلام قم صحبت‌هایی را درباره عدم حضورش در این هیأت در دهه اول محرم عنوان کرد و به برخی از شایعه‌های پیرامون رفتنش به اصفهان پاسخ داد که در ادامه عیناً صحبت‌های ایشان می‌آید:

بنده 10 سال است که توفیق خدمت‌گذاری در هیأت رزمندگان اسلام قم را دارم و پیش از آن نیز از مستمعین هیأت بوده‌ام، نگاه من به محرم نگاهی عاشقانه است، دهه محرم با همه مناسبت‌های سال برای تمامی مداحان دستگاه اهل بیت‌(ع) فرق می‌کند و به همین ترتیب تلاشمان نیز فرق می‌کند.

بی‌انصافی است که ما نگاه‌مان نگاه غیر نوکری و غیر حسینی باشد و برای من خدمت در هیأت رزمندگان اسلام یکی از آرزوهایم بوده است و بدون تعارف در این 10 سال بهترین روزهای جوانی‌ام را در این دستگاه گذاشته‌ام، به همین دلیل نمی‌توانم نسبت به هیأت بی‌تفاوت باشم.

اگر هم امسال جسماً حضور ندارم، دلیل بر این نیست که با هیأت رزمندگان اسلام مشکل دارم، پنج سال پیش نیز وقفه‌ای ایجاد شد و دوباره برگشتم و دلیلش هم دلیل فنی است و دلیل دیگری ندارد، من تمام قلب و جسمم در این هیأت است و از الان برای بعد از محرم در حال برنامه‌ریزی هستم و محرم امسال خیز بلندی است، برای یک سال پر از موفقیت، فاطمیه و دهه اول محرم سال آینده را نیز مفصل برگزار خواهیم کرد و این عدم حضورم با برنامه‌ریزی و از قبل پیش‌بینی شده بوده است.

وظیفه من این است که این بستر را برای جوان‌ترها مهیا کنم و باید به جوانان هم توجه داشت، من هم با افتخار می‌گویم، امسال جوان دیگری مانند همان 10 سال پیش که آقای شمس، آقای روحانی و آقای سعیدی اعتماد کردند و این پرچم را به دست من دادند و به کمک شهدا و این پرچم من الان در این نقطه هستم.

مطلب دیگری که می‌خواهم بگویم این است که من دهه اول محرم را به این ارزانی نمی‌فروشم که خدای نکرده با کسی معامله کنم، من به هیچ عنوان در عمرم [لطفا یک جلد قرآن بیاورید] دستم را روی قرآن می‌گذارم که هر کس مرا می‌بیند یا صدایم را می‌شنود در جریان باشد؛ من با تحقیقی که کردم به این نتیجه رسیدم که از میان شهرهای مختلفی به اصفهان بیایم، حسینیه‌ای در اصفهان انتخاب کردیم، فضای هیأت در اصفهان بسیار فضای عجیب و غریبی است؛ به این نتیجه رسیدیم که بیاییم در اصفهان کار فرهنگی انجام دهیم و یک ماه است داریم کار می‌کنیم تا بتوانیم پرچم را بلند کنیم.

هیچ‌کس مرا به اصفهان دعوت نکرده و چیزی به من نداده، به این قرآن قسم می‌خورم، من هیچ مبلغی برای محرم در اصفهان دریافت نکرده‌ام و نخواهم گرفت، من نه کاسبم نه شغلم مداحی است، انصافاً از این به بعد محرمتان را با غیبت خراب نکنید که فردای قیامت این قرآن بین من و شما حکم کند، من امام حسین(ع) را به راحتی به دست نیاورده‌ام که بخواهم به راحتی بفروشم.

برای شنیدن صوت سیدمهدی میرداماد درباره علت حضورش در اصفهان از لینک زیر اقدام کنید:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2024
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟
 
ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: ۱. زیارتش قبول شود. ۲. سعى و کوشش وى مشکور باشد ۳. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.
 
اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش...تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.

و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2000
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

یکی از مسائلی که مداحان در ماه محرم و به دلیل استفاده زیاد از تارهای صوتی‌شان دچار آن می‌شوند، گرفتگی صداست؛ لذا این امر با رعایت اصول تغذیه‌ای و توجه به برخی از توصیه‌های پزشکی و نخوردن مواد غذایی التهاب آور، قابل رفع است.

در این مطلب سعی شده است، به صورت کاربردی با ذکر چند نکته اساسی موارد مفیدی را در دو مقوله "پیشگیری و نگهداری" و همچنین "ترمیم نمودن و بهبود بخشیدن" در هنگام آسیب تارهای صوتی، بیان کرد.

به طور کلی کارهای عملی که می بایست انجام داد هم از جنس تمرین و هم از جنس پرهیز از برخی مواد آلرژی زا است.

- قبل از هر نوع عمل نگه داری و یا آماده سازی یا هر کار دیگر، ابتدا اگر شناخت خوبی از بازخوردهای جسمی خود دارید از خوردن و نوشیدن‌هایی که شما را دچار تداخل مزاجی می‌کند و یا در معرض قرار گرفتن مواد مختلفی که شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، پرهیز کنید. مثلا اگر سرد مزاج هستید بطور طبیعی نباید غذاهایی با مزاج خیلی سرد میل کنید و یا اینکه اگر از بوییدن عطرهای خاصی دچار سردرد می‌شوید و بوی تند آن شما را آزار می دهد به هیچ وجه استفاده ننمایید و یا در کنار اشخاصی که این عطرها را استفاده نموده اند قرار نگیرید.
وقتی از خواب بیدار می‌شوید بلند صحبت نکنید

- از کشیدن سیگار و قلیان و یا بهره‌گیری از هر گونه مخدر پرهیز نمایید و تصور نکنید که استفاده از این‌ها باعث تغییر حالت صدای دلخواه‌تان خواهد شد.

-وقتی از خواب بیدار می‌شوید بلند صحبت نکنید در واقع می بایست ابتدا تارهای صوتی را گرم کنید و سپس شروع به صحبت کردن بلند بوسیله تارهای صوتی تان نمایید،
به عنوان مثال، پس از اینکه از خواب برخواستید، می بایست حرف زدنتان همراه با مخلوطی از هوا باشد؛ مثلا با صدای آرام چند بیت شعر بخوانید ، منظور از صدای آرام همانند این است که می خواهید صحبت درگوشی با کسی داشته باشید.
سلام کردن‌تان را هم همین‌طور آرام انجام دهید.
نوع تغذیه و خوراک شما:

مسئله دیگر در آماده بودن هرچه بیشتر برای عرض ارادت و مدیریت مجلس اهل بیت علیهم السلام نوع خوراک شماست، البته نمی‌خواهم بگویم که هیچ چیز نخورید یا وسواس زیادی در اینکه چه بخورید و چه نخورید نشان دهید، چرا که آثار خوراکی ها گاهی در افراد مختلف متفاوت است اما به هر ترتیب در اینجا به ذکر دو گروه از خوراکی ها می پردازم:

1- پیشگیری کننده‌ها و نگهداری کننده از بروز اختلال
-روزی که می خواهید شعر بخوانید و به قول معروف مداحی بفرمایید و ذکر اهل بیت بگویید، شیر ننوشید چرا که نفاخ است و ممکن است در معده گاز ایجاد کند و هنگام خواندن شما را دچار مسئله کند و مدام آزارتان دهد.

-از پودرهای چندمنظوره ای مانند نسکافه هایی که در بازار موجود است و به همراه آن شیر یا کارامل هم دارد، استفاده نکنید چرا که آثار نفخ معده در این نوع نوشیدنی ها هم یافت می شود.

-از خوردن غذاهای تند و تحریک آمیز و همچنین فلفل و ادویه جات پرهیز کنید.

- اگر به ترشی جات خیلی علاقه مند هستید برای چند صباحی از میل نمودن آن پرهیز کنید، چرا که طبیعت ترشی سرد است و موجب می شود که تعادل مزاجی تان برهم بخورد و گاه فشارتان را هم پایین بیاورد.

- سعی کنید بجای آب سرد و یا آب با دمای خنک متعادل و بلکه آب شیر بنوشید.

-از نوشابه ها و هرگونه نوشیدنی گاز دار پرهیز کنید؛ چرا که مانند یک ماده جرم گیر قوی سطح حنجره شما و تارهای صوتی تان را می ساید.

-سعی کنید فاصله میان میل کردن غذا ( شام ) تا خوابیدن شما حداقل سه ساعت باشد که غذای میل شده بطور کامل هضم شده باشد، چرا که اگر برخلاف این کار عمل نمایید، در حین خواب اسید معده که برای هضم غذا ترشح می شود به سطح نای بر می‌گردد و بنابراین وقتی از خواب برمی خیزید متوجه خواهید شد که صدای تان به اصطلاح خش داراست؛ اگرچه پس از چند ساعتی بهبود پیدا می کند اما افرادی را که در ابتدای صبح مجلسی را مدیریت می کنند و می بایست مداحی و ذاکری داشته باشند دچار اختلال صدا خواهد نمود. البته می توانید کمی و فقط کمی سرتان هم بالاتر از سطح بدن قرار دهید که به عدم بازگشت اسید معده کمک مناسبی نماید. بطور کلی سعی کنید در شب غذای سبکی میل نموده و آن غذا چربی مشهودی نداشته باشد.
-خوردن آبلیمو، ترشی و سرکه در حال گرسنگی صافی صدا را از بین می برد. اما اگر در بین غذا خورده شود چه بسا باعث تقویت صدا هم بشود.

-اگر بصورت کلمه به کلمه بخواهم بگویم بطور کلی این مواد غذایی را نخورید:

ترشی، غذاهای سرخ شده در روغن، چای پر رنگ، آب سرد، آب داغ، بستنی، تخمه، آجیل، چیپس و پفک، سرکه، مواد غذایی که بسیار شیرین یا شور هستند. همچنین استعمال عطریات بیش از اندازه معمول بخصوص عطرهای تند بر روی حنجره شما تاثیر خواهد گذاشت.
خوردن مواد غذایی داغ به اندازه ای که حلق را بسوزاند و پائین برود بسیار برای حنجره ضرر دارد. همچنین خوردن بیش از اندازه چیزهای سرد به طوری که سردرد شدیدی بگیرید و یا گلو به درد بیاید، برای حنجره مضر است.

2- ترمیم کننده‌ها و بهبود بخش‌ها
ممکن است بر اثر استفاده غلط از صدا و عدم رعایت نکات فوق، حنجره شما دچار زخم ها و یا خراشیدگی هایی شود که البته از دید تخصصی اگر بخواهم توصیف کنم، هنگامی که به یکباره شروع به خواندن نموده و یا در حین خواندن فریادهای غیر اصولی بزنید، لخته های خونی در مسیر تارهای صوتی شما ایجاد می شود که در ادامه فشارهای شدیدتر، حتی دچار زخم های ریزی خواهد شد که گاه موجب نمایان شدن خون می گردد، در این هنگام می بایست حداقل یکی دو روز از خواندن پرهیز نمایید.

از خوراکی‌هایی که جنبه دارویی دارند، میل نمایید
- عناب خیس کرده میل کنید. این کار هم برای ترمیم صدا خوب است و هم برای پیشگیری و نرم نگه داشتن و پاکسازی آن؛ عناب گرفتگی صدا را برطرف می‌کند و موجب تقویت دستگاه گوارشی می‌شود. عناب به دلیل داشتن لعاب زیاد، نرم‌کننده سینه است. برای رفع استرس و اضطراب مفید است و چون مداحان به نوعی اجرای زنده دارند، می توانند از خوراکی هایی مانند عناب یا خوراکی های دیگر استفاده کنند که کاهش دهنده اضطراب هم هست.این میوه قدرت ماهیچه‌های حنجره و توان بدنی را افزایش می‌دهد.

این ماده ضدآلرژی است بنابراین در این هوای مسموم از آلاینده‌های شیمیایی، در پاک سازی مسیر حنجره به شما کمک می‌کند. البته در نظر داشته باشید که اگر سرد مزاج باشید، ممکن است کمی موجب نفخ شما بشود که مسئله ی جدی نخواهد داشت.

روش آماده سازی:

به دو نحو توصیه می شود که طبق دلخواه تان می توانید آن را فراوری نمایید.
یک حالت این است که عناب را بشویید و نیمی از یک لیوان با اندازه معمول را آب بریزید ( بهتر است آب جوشانده باشد ) و عناب ها را درون آن قرار داده و درب آن را با ظرفی بپوشانید که علاوه بر اینکه هوای مستقیم نخورد، کمکی باشد برای اینکه عناب ها از آب بیرون نزنند؛ این کار باید حداقل از 4 الی 6 ساعت قبل انجام شود تا به خوبی لعاب ایجاد کند، دقت کنید که اگر نزدیک به خواندن شماست به هیچ وجه آن را درون یخچال قرار ندهید تا دمای آن در هنگام نوشیدن سرد نباشد.
روش دیگر بصورت دمنوش است که باید عناب را شسته و خیس کنید سپس هسته آن را بیرون آورده و میوه خرد شده را داخل یک قوری ریخته و آب با دمای 80 درجه سانتی گراد به آن اضافه کنید و اجازه دهید که به مدت 15 دقیقه دم بکشد. به علت شیرین بودن دانه های عناب نیازی به شیرین کردن نمی باشد و در صورت تمایل می توانید چند قطره آب لیموترش به آن اضافه کنید.

-انجیر خشک را درون شیر بجوشانید و به هنگام شب میل کنید و دهان خود را نشویید و اجازه دهید تا صبح در مسیر حنجره شما باقی بماند تا کار ترمیمی خود را انجام دهد.

-میل نمودن موادی که ویتامین ث (C) دارند از جمله می توان به پرتقال، کیوی، سیب، لیمو ترش، سبزیجات، سیب زمینی و ... اشاره کرد.
- هنگامی که آب می نوشید بهتر است چندین قطره آب لیموی تازه در آن بریزید و بعد میل کنید.

-عسل آب بنوشید، 3 قاشق غذاخوری عسل را در یک لیوان آب ریخته و آن را کاملا به هم بزنید تا اثری از عسل حل نشده در آن باقی نماند. سپس آن را میل بفرمائید.
- شربت گیاهی آویشن برای التیام بخشیدن حنجره افرادی که دچار سرفه شده اند.
-اگر بصورت کلمه به کلمه بخواهم ذکر کنم این مواد غذایی را هم می توانید استفاده نمایید :
غذاهای کم چربی و آبکی مانند آش، گوشت آب پز، باقالی پلو، آبگوشت کم چربی، دانه صنوبر، مویز، انجیر، شنبلیله، خرما، ریشه شیرین بیان، بادام (به ویژه بادام تلخ)، نیشکر،
تخم خیار چنبر، تخم کدو حلوایی، نشاسته، کتیرا، ترکیب زرده ی تخم مرغ و عسل.

منبع:فردا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2040
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرزا محمدی؛

_ خدا این علم را برمبنای دو نوع رحمتش آفرید، رحمت رحمانی، که تعبیر می شود به رحمتی عمومی و گسترده و رحمت رحیمی، که تعبیر می شود به رحمت مختص و ویژه.

_ رحمت عمومی شامل حال همه اشیاء عالم می شود، و خدا برای دریافت این رحمت گسترده و عمومی شرط قابلیت نگذاشت؛ اینجا قابلیت ایمانی شرط نیست. این رحمت مقدمه شد برای رسیدن به رحمت رحیمیه.

_ رحمت دوم، رحمت ویژه است و همان رحمت رحمیه است؛ که شامل حال همه نمی شود و فقط مشمول حال مومنین است.

_ خدا قرآن را هم بر مبنای رحمتش نازل کرد. قرآن از مصادیق رحیمیه خداست، این کتاب برای مومنین شفا و رحمت است، ظالمین از قرآن بهره ای جز زیان و خسارت نخواهند داشت.

_ ظالمین چه کسانی هستد؟ بالاترین مصداق ظلم شرک است. همانطور که ما در توحید بحث شرک را مطرح می کنیم، در امر ولایت هم شرک نمود و بروز دارد.

_ چطور وارد قله امن توحید شویم؟ قلعه توحید همان قلعه ولایت است. ورود به قلعه ولایت یعنی ورود به قلعه توحید.

_ ظالمین از قرآن بهره ای ندارند، بالاترین مصداق ظالمین مشرکین هستند، چه آنهایی که شرک در توحید دارند و چه آنهایی که شرک در ولایت، و ظالم از قرآن بهره ای جز خسارت ندارد.

_ مصداق پایین تر ظلم به نفس است. گناه از مصادیق ظلم به نفس است. این ظلم، تنها گریبان خودش را نمی گیرد، اثر وضعی گناه دامان جامعه را هم می گیرد.

_سومین مصداق، ظلم به ناس است، که نام آن را حق الناس می گذاریم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2074
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 7 آبان 1393

عبدالرضا هلالی ذاکر اهل بیت(ع) در یادداشتی این چنین می‌گوید: دیشب عزاداران در هیأت الرضا اثبات کردند که درگیر ظواهر و شکل عزاداری نیستند و خواست قلبی رهبری برایشان اهمیت دارد، ما قدر انقلاب و رهبر عزیز را بیش از پیش می‌دانیم.

 

به گزارش خبرگزاری فارس، شب چهارم محرم امسال در هیأت‌الرضا محفل بسیجیان و رهروان شهدا حال و هوای دیگری داشت. در این شب عزاداران حسینی با پیراهن‌های مشکی عزاداری کردند تا به خواست قلبی رهبری لبیک عملی گفته باشند، در پی این اقدام حاج عبدالرضا هلالی ذاکر اهل بیت(ع) یادداشتی را منتشر کرد:

السلام علیک یا اباعبدالله

موضوعی که چند وقتی است در محافل مذهبی و هیأت‌ها مطرح می‌شود، بحث برهنه‌شدن در جلسات عزاداری است، آنچه که صراحتاً از جانب رهبر فرزانه انقلاب بیان شده این است که برهنه‌ شدن جهت عزاداری با رعایت جوانب و دوری از مفسده احتمالی جایز است و به لحاظ شرعی اشکالی ندارد، اما حضرت ایشان نظر شخصی و قلبی‌شان برهنه‌نشدن در عزاداری است و این حالت را برای عزاداری بهتر می‌دانند، لذا تکلیف روشن است.

ما در هیأت الرضا تلاش کرده‌ایم و به این مهم پایبند بوده‌ایم که هیچ‌گاه برای نحوه و حالت عزاداران تکلیفی را نیافرینیم و حال شخصی، که زمینه‌ساز ارتباط معنوی است، را تحت تأثیر قرار نداده و برهم نزنیم، تلاش مضاعف خواهیم کرد زمینه هر گونه مفسده احتمالی را برای عزادارانی که برهنه می‌شوند برطرف کنیم.

برداشتم از فرمایشات رهبری در مورد مباحث مطرح‌ شده این است که برهنه‌ نشدن در عزاداری افضل است و در جهت ارتقاء معنوی جلسات و ما موظف به فراهم‌کردن شرایط برای تحقق این فرمایش هستیم، متأسفانه عده‌ای در پی این هستند که از این موضوع سوءاستفاده کرده و میان عاشقان اهل بیت اختلاف بیندازند و از این فضا نهایت سوءاستفاده را بنمایند.

در شرایطی که رهبرمان امر به وحدت مسلمانان کرده‌اند و شیعه و سنی را به برادری فرا می‌خوانند قطعاً انسجام میان شیعیان از اولویت‌های ماست و نباید اجازه ایجاد هرگونه اختلاف با هر عنوانی را میان محبین اهل بیت(ع) به هر بهانه‌ای و خدای‌ ناکرده جدایی احدی از این دستگاه را بدهیم و باید با هوشیاری، دقت و فهم صحیح از شرایط، به فضل الله زمینه و مقدمات تحققِ خواستِ قلبی رهبری را فراهم آوریم و البته این مهم نیازمند زمان مناسب و برنامه‌ریزی دقیق است.

از سوی دیگر جلسات اربابمان باید ما را با واقعیت‌های قیام و فلسفه حرکت‌شان آشنا کند، قطعاً یکی از این درس‌ها ازخودگذشتگی و زیرپا گذاشتن نفسانیات است، ما آموخته‌ایم اسلام دین تعبد و بندگی است و هر جا بنده بندگی کند، رشد و کمال برایش قطعی است. در شرایطی که انسان روزه مستحبی گرفته است، اگر به او تعارف شود تا افطار کند او موظف به افطار است تا هم ثواب روزه را ببرد و هم ثواب عبور از نفس را.

دیشب عزاداران در هیأت الرضا اثبات کردند که درگیر ظواهر و شکل عزاداری نیستند و اینکه با هر سلیقه سیاسی و فقهی و تقلید از هر یک از مراجع عظام تقلید خواست قلبی رهبری برایشان اهمیت دارد، ما غمگینِ ظلم بزرگی هستیم که در حق سید و سرور آزادگان جهان و خاندان مطهرش در سال 61 هجری صورت گرفت؛ آقای مهربانی که به قصد خدمت به امت و در پی درخواست امت جدش ترک بلاد کرد و مرور می‌کنیم بی‌وفایی، کج‌فهمی و بی‌بصیرتی امت را و دعایمان این است که خداوند ما را از این آقا و تعظیم این مصیبت بزرگ جدا نکند که خیر دنیا و آخرت در این مسیر است و درس امام زمان‌شناسی و تبعیت از ولیّ زمان را در این دستگاه می‌آموزیم.

ما نوکری برای این خاندان را با اشکهایمان، ناله‌هایمان، سینه‌زدن‌هایمان، مالمان و جانمان ادامه خواهیم داد که فخر ما در دو عالم این سرمایه است، ما قدر انقلاب، رهبر عزیز و کشورمان را بیش از پیش می‌دانیم و اجازه هیچ‌گونه سوءاستفاده را به احدی نخواهیم داد.

إن‌شاءالله

بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی و اُسرتی یا اباعبدالله

در ادامه می توانید از لینک زیر فایل صوتی اظهارات شب گذشته ایشان را دانلود نمایید:

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2127
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

استاد انصاریان در یکی از سخنرانیهای خود در رابطه با ویژگی های حیات طیبه در روش زندگی امروزی، برای آمادگی حیات طیبه اخروی پرداختند.

معظم له فرمودند: ایمان و عمل صالح چهار محصول دارد که خداوند در سوره های مختلف به آن اشاره دارد.

این استاد حوزه فرمودند: روایات ما مخصوصاً روایتی که در ذیل آیه شریفه سوره نحل بیان شده است و روایت امیرمؤمنان، حیات طیبه را زندگی تؤام با قناعت بیان کرده­اند. این زندگی لذیذ و خوشگوار است. کسی که مشکل مالی  ندارد و بادرآمد متناسبی زندگی می­کند و چیزی هم پس انداز می­کند، حیات طیبه برای او معلوم است.

ایشان افزودند: انسانی که عمل صالح و درآمد حلالی دارد، حیات طیبه برای او به این صورت است که میلی به حرام پیدا نمی­کند و چشمی هم به اموال دیگران ندارد که از راه نامشروع به اموالش اضافه کند.

این استاد اخلاق افزودند: امام صادق(ع) در ذیل یکی از آیات مربوط به موسی بن عمران عدم اشتهاء به طعام حرام را از ویژگی صالحان شمردند.

ایشان بازدید میهمانان را از اخلاق ویژه مرحوم آیت الله حائری یزدی دانستند و به نقل خاطره زیبایی از این استاد بزرگ و مؤسس حوزه علمیه قم پرداختند. در ضمن این خاطره مراقبت و مواظبت همیشگی در حلال و حرام را از ویژگی های استاد دانستند که همین ویژگی سبب عنایات زیادی به ایشان شده بود.

این استاد فرزانه به ویژگی انسان­های با ایمان که همواره با قناعت زندگی می­کردند، اشاره نمودند و فرمودند این انسان­ها حتی زیر بار مناصب و موقعیت حاکمان هم نمی­رفتند و با درآمد اندک و حلال زندگی را اداره می­کردند.

ایشان افزودند: چندین سال است که در بین مردم دیوار احتیاط شکسته شده است و این مایة تأسف است. فرزندان ما باید رعایت حلال و حرام را از ما ببینند و یاد بگیرند.

ایشان در میان سخنرانی اشاره­ای هم به فرهنگ آپارتمان نشینی داشتند و آن را مضر برای فرزندان و بانوان جامعه امروز دانستند.

این دانشمند فرهیخته فرمودند: انسان­هایی که با خانة کوچک و درآمد کم و غذای ارزان، راضی به معیشت و تقدیر الهی هستند، خداوند به آنها در آخرت حیات طیبه عنایت می­کند که وعده قطعی خداوند در قرآن همین است.

این استاد معظم در پایان به ماجرای زیبایی از امیرمؤمنان(ع)اشاره نمودند که نشانه قناعت و حیات طیبه آن حضرت می­باشد و فرمودند: امیرمؤمنان(ع) مصداق اکمل و اتم سیصد آیه شریفه قرآن است که یکی از آنها، آیه شریفه97 سوره مبارکه نحل است.

 

منبع:سایت عرفان

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1982
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

هنگامي كه ابليس نتوانست به فرمان الهي گردن نهد و عبادت 6000 ساله خود را به بندگي در مقابل خالق هستي ترجيح داد از خداوند متعال درخواستي داشت. خداوند نيز اين درخواست را برآورده كرد اما در پاسخ به برآورده شدن حاجتش قسم ياد كرد كه همه انسان ها را گمراه خواهد كرد.

خداوند در مقابل اين قسم و اراده ابليس به رمز پيروزي مقابل ابليس اشاره داشت، رمزي به نام "اخلاص".

اما اخلاص چيست و به چه معنايي است و فرق بين مخلِص و مخلَص در چيست؟

اخلاص در لغت به معني ترك رياء در اطاعت و عبادت است.(1)

و اخلاص در اصطلاح: عبارت است از: خالص كردن قلب و دل از چيزهايي كه مخلوط شدن آن با عمل باعث تيرگي آن گردد.(2) به بيان ديگر: اخلاص آن است كه انگيزه انسان از هر گونه شائبه غير الهي پاك باشد، و مي توان نام آن را (توحيد نيّت) گذاشت، يعني در تمام برنامه ها تنها به پروردگار و رضاي او انديشيد.(3)

اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نيّت است، وگرنه اعمالي كه انگيزه هاي غير الهي داشته باشد خواه ريا كارانه باشد، و يا به خاطر هواي نفس و يا تشكر و قدر داني از مردم، يا پاداش مادي باشد، هيچگونه ارزشي معنوي و الهي ندارد. و در حديث مشهور پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود: (لا عمل الا بالنّية و انما الاعمال بالنيّات)(4) هيچ عملي بدون نيت قبول نيست و همه اعمال با نيّت محاسبه مي شود.

عمل خالص تا آن حد در اسلام مورد اهميّت است كه در حديثي از پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مي خوانيم: مَنْ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَي لِسَانِهِ. يعني كسي كه چهل روز اعمال خود را خالصانه انجام دهد، خداوند چشمه هاي حكمت و دانش را از قلبش، بر زبانش ظاهر مي سازد.(5)

فرق بين مُخلِص و مُخْلَص: مُخْلَص (بفتح لام): (هم الذين صفاهم الله عن الشرك و المعاصي) يعني مُخلَص (بفتح لام) كساني هستند كه خداوند آنها را اختيار كرده و آنها را از شرك و گناهان محفوظ داشته است.

مُخْلَص به آن مرحله عالي از مراتب اخلاص گفته مي شود كه پس از مدّتها جهاد با نفس، حاصل مي شود همان مرحله اي كه شيطان از نفوذ وسوسه اش در انسان مأيوس مي شود. در حقيقت (بنده مُخْلَص) بيمه الهي مي گردد و خدا در قرآن از زبان ابليس مي گويد: (فبعزّتك لأغوينهم اجمعين الاّ عبادك منهم الُمخْلَصين) يعني شيطان گفت: بعزّتت سوگند كه همه آنها را گمراه مي كنم مگر بندگان مُخلَصت را.(6)

مُخْلِص (بكسر لام) (هم الذين اخلصوا العبادة لله تعالي فلم يشركوا به و لم يعصوه) يعني مُخلِص كسي است كه عبادت را خالص براي خدا انجام داده و به او شرك نورزيده و گناه نكرده است. 

مُخْلِص (به كسر لام) بيشتر در مواردي به كار رفته است كه انسان در مراحل نخستين تكامل، و در حال خود سازي بوده است. در قرآن مي فرمايد: فاذا ركبو في الفلك دعوا لله مخلصين له الدين يعني هنگامي كه به كشتي سوار مي شوند خدا را با اخلاص مي خوانند.(7) و باز مي فرمايد: و ما أمروا الا ليعبدوا الله مُخلصين له الدين و به آنها دستوري داده نشده جز اينكه خدا را بپرستند در حالي كه دين خود را براي او خالص كنند.(8)

اما مخلَص (به فتح لام) نتيجه اي است كه انسان با خلوص از كارهاي خويش حاصل مي كند و به درجه و مقامي در اين راه نائل مي شد كه تمامي افكار و اعمال و رفتارش، براي خدا و رضايت او خالص شده و هيچ گونه مشائبه غير خدايي در او نيست، بگونه اي كه وسوسه هاي شيطاني و نفس براي او اصلا معنا ندارد و نمي تواند به او نزديك شود.

 

 

پي نوشت ها:

1. جوهري، الصحاح، ج 3، ص 1037. ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 173. جرجاني، علي بن محمّد، التعريفات، ص 5،.
2. طریحی، مجمع البحرين، ج4، ص168. قال: الاخلاص: هي القُربة الّذي يذكرها اصحابنا في نيّاتهم. و هو ايقاع الطاعة خالصاً للّه وحده): اخلاص اين است كه اصحاب (اماميّه) در نيّات عمل شان آن را ذكر مي كنند و قصد قُربة، مي كنند: يعني عبادت را تنها براي رضاي خدا نيّت مي كنند كه بجا آورند.
3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ج 12، ص 578.
4. مکارم شيرازی، تفسير نمونه،ج 25، ص 354.
5. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار الوفاء، اول، 1404ه.ق، ج53، ص326.
6. ص: 83. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج 9، ص 378ـ377.
7. عنكبوت: 65.
8. بيّنه: 5.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2013
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازمۀ این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد.

دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.

انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!

خداوند کام همۀ شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.

آیا نباید در فکر باشیم و با تضرّع و زاری برای ظهور فرج مسلمانها و مصلح حقیقی: حضرت حجت (عج) دعا کنیم؟!

مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.

افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!

هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فَرَج شخصی خود پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک!

چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!

به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه.
آری، تشنگان را جرعۀ وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشنۀ معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند؟!

[ائمه (علیهم السلام)] فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!

تا رابطۀ ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابطۀ ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است.

روایت دارد که در آخر الزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.

 

منبع:باشگاه

211008

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2022
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

راه‌های بازگشت به سوی خداوند و تحول اندیشه می‌تواند آسان و طی کردن ره صد ساله باشد. خداوند عنایت حداکثری داشته تا مردم جهنمی نشوند رب‌العالمین راه را باز گذاشته با وجود اینکه امکان طی طریق گذشته برای ما امکان پذیر نیست.

خداوند در آیه 54 سوره انعام خطاب به خطاکاران و گناهکاران فرموده که رحمت خداوند شامل آنها نیز می‌شود: وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ...

شأن نزول این آیه این بوده که عده‌ای از مسلمانان که عمار هم بین آنها بوده با ناراحتی خدمت رسول خدا (ص) می‌رسند پیغمبر علت این ناراحتی را جویا می‌شود، آنها هم می‌گویند که یا رسول الله ما مرتکب گناهانی شدیم و طاقت آتش جهنم را هم نداریم، تکلیف ما چیست؟ حضرت قدری تأمل کرد و همین زمان پیک وحی این آیه را نازل کرد. در این آیه مهربانی و آمرزش خداوند مشاهده می‌شود.

سه نکته مهم در این آیه نهفته است نخست اینکه خطاب خداوند به پیامبر (ص) بر سلام کردن به گناهکاران است و دوم اینکه خداوند رحمتش را بر آنها نازل می‌کند و در این مسیر راه‌هایی گذاشته تا مردم راحت از گناه خارج شوند اما نکته سوم این است که هر کس از سر جهالت و نادانی گناه کند شامل این آمرزش می‌شود. جهالت به معنای اینکه انسان ندانسته گناه کند علامه طباطبایی اینجا می‌فرمایند این جهالت یعنی فرد با خداوند عنادی نداشته باشد بلکه به دلیل شهوت یا فریب یا هر دلیل غیر عمدی گناه کرده باشد.

بدحجابی‌های امروز در محیط فردی زشت است و عقاب دارد، بدحجابی در کوچه و خیابان که دل خانواده شهید، مؤمن، جانباز و ولایتی را می‌شکند نیز باز از سر جهالت، فرهنگ خانوادگی، عقب نماندن از دیگران یا بی دقتی است اما عناد نیست. چهره‌های بسیار بد حجابان را می‌بینیم که در مراسم امام حسین (ع) یا ماه رمضان در برنامه‌های مختلف حضور می‌یابند، اشک می‌ریزند و گریه می‌کنند اینها شاید تنها پنج درصد گناهکار معاند باشند.

بنابراین آیه 54 سوره انعام برای این افراد است و خداوند به پیغمبرش (ص) می‌گوید که من رحیمم بنابراین کسانی که از سر جهالت گناه کردند، توبه کنند، کارشان را اصلاح کنند، نماز را مرتب بخوانند و حجاب را رعایت کنند و در واقع تحول کامل در زندگشان ایجاد شود، خداوند غفور است بنابراین نیاز است که این آیه را روزی چند بار به ویژه پیش از نمازهایمان بخوانیم.

* ۴ اصل آسان برای متحول‌شدن انسان

1-نیت

نخستین اصل میان‌بر و تحول روحی و روانی انسان معجزه نیت است. همه ما می‌دانیم که نمی‌توانیم در زمان و مکان گذشته حضور یابیم اما اگر نیت رفتن به نجف را داشته باشیم، نیت زیارت علی بن موسی الرضا (ع) را داشته باشیم و خالصانه علاقه‌مند رفتن آنجا شده باشیم، از ثواب بی‌شمار آن با نصیب می‌شویم.

امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: هر کس دلش بخواهد با امام حسین (ع) و اصحاب او باشد،‌کافی است تا نام امام حسین (ع) را می‌شوند بگوید «لالیتنی کنت معک حسین(ع)» اینگونه جزو اصحاب امام (ع) می‌شود. فردی از تپه‌ای شنی رد می‌شد با خلوص نیت نگاه کرد و در دل گفت خدایا من که دست تنگم اما اگر این تپه طلا بود و آن را در اختیار داشتم همه را به فقرا می‌بخشیدم از دنیا رفت و روایت است در پرونده‌اش انفاق یک تپه طلا را نوشته بودند.

امیرالمومنین (ع) در فتح بصره به هر رزمنده‌ای ۵۰۰ درهم می‌داد، ابوالاسود دوئلی می‌گوید ۵۰۰ درهم برای خود امیر باقی ماند اما همان لحظه فردی رسید و گفت یا امیر من نیت کرده بودم در جنگ شما شرکت کنم و در رکابتان باشم اما دیر رسیدم. امام فرمود تو در ثواب جنگ با ما شریک هستی و آن ۵۰۰ درهم خودشان را نیز به آن فرد دادند.

از پیامبر خدا (ص) روایت داریم که ایشان هر زمان می‌خواستند نماز بخوانند آیه 162 سوره انعام (قُلْ إِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُکی‏ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) را تلاوت می‌کردند.

حضرت آدم از خداوند سؤالی پرسیدند که پروردگارا تو شیطان را مسلط بر بشر آفریدی ـ البته نه تسلط کامل ـ اما افرادی نظیر من سریع فریب می‌خورند بنابراین ما با عقل و شعوری که داریم چگونه باید در برابر این موجود سمج و مرموز بایستیم؟ خطاب آمد هر کسی نیت کار خیر بکند حتی اگر موفق به انجام آن نشود ما یک ثواب برای او می‌نویسیم اگر هم توانست انجام دهد که ۱۰ برابر برای او می‌نویسم، آدم فرمود خدایا این خوب اما کم است، خداوند فرمود اگر نیت کار بد کنید به هر دلیلی اتفاق نیافتد، گناهش را برای او نمی‌نویسیم حتی اگر آن را انجام داد باز صبر می‌کنیم شاید استغفار کند و اگر این کار را نکرد یک بار می‌نویسیم و تا آخر عمر به او فرصت توبه می‌دهیم، اینجا حضرت آدم (ع) فرموید: خداوندا کافی است.

 

2-تولد مجدد

عنایت دوم به گنهکاران، اصل تولد مجدد است و باعث صفر شدن شماره عمرمان می‌شود و اگر فردی برخی نکات را رعایت کند مثل روزی می‌شود که از مادر متولد شده است. عده‌ای از شهر قم خدمت امام رضا (ع) برای عرض تسلیت وفات فاطمه معصومه رفتند امام بر آنها درود فرستاد و فرمود که بر شما شیعه‌های واقعی ما روزی می‌رسد که من از دنیا می‌روم و شما با هر وسیله‌ای خود را به زیارت من می‌رسانید هر کس که یک غسل زیارت در منزلش کند و با خلوص نیت مرا زیارت کند مثل روزی می‌شود که از مادر متولد شده است.

نکته دوم برای تولد دوباره، بیمارداری است بهرحال هر انسانی از ائمه (ع) تا عموم مردم مریض می‌شوند کسی که بی منت خدمت مریضی کند مثل روزی است که از مادر متولد شده است. روایت شده که علامه طباطبایی به فردی که بیمار در منزل نگه می‌داشت فرمود حاضرم ثواب تفسیر المیزان را به تو بدهم و یک شب بیمارداریت را به من بدهی با وجود اینکه «المیزان» بیش از 20 سال زمان برده بود!

از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم نقل شده که استادش آیت‌الله فشارکی در نجف مریض می‌شوند و ایشان مریض و بچه‌های ایشان را پرستاری می‌کنند به همین دلیل زمانی حاج آقای حائری به قم آمد حوزه آنجا را با 300 طلبه در دوران قلدری رضاخان اداره کرد اما به تدریج محبوبیت یافت و گفت آنچه به دان رسیدم از خدمت به بیمار بود.

براساس روایات فعالیت‌هایی همچون حج، زیارت امام حسین (ع)، نماز امیرالمؤمنین (ع) نیز چندین درجه والایی دارد حتی بیان شده که کسی زیارت علی (ع) را بخواند انگار از مادر متولد شده است فقط حواسمان باشد این عنایات را از دست ندهیم.

 

3-معجزه اعداد

سومین محور برای منابع روایی معجزه و شگرد اعداد است یعنی در یک عددی خداوند معجزه کرده است که این اتفاق هم برای بهبود کارها می‌افتد به طور مثال شب قدر برتر از هزار ماه است، خواندن سه بار سوره توحید در شب‌ها مصادف یک ختم قرآن است یا خواندن یک آیه قرآن در ماه مبارک رمضان مصادف یک ختم قرآن است. همچنین کسی که تلاش کند چهل روز لقمه حلال بدون رشوه، ربا و مال شبهه ناک بخورد قلبش در طول عمر نورانی می‌شود و خداوند به او حکمت می‌دهد اینها نکات مهمی است که خداوند در اعداد نهاده است.

از این دست نمونه‌ها بسیار است به طور مثال در روایت آمده است که کسی در راه رفع مشکل دیگری قدم برمی‌دارد خداوند ثواب 9 هزار رکعت نماز مستحبی را به پای او می‌نویسد.

 

4-تحول و تغییر

اصل مهم چهارم تحول و تغییر است یعنی برخی کارها عامل رفع گناه و جایگزینی آن با حسنات می‌شود. حر چگونه در صحرای کربلا حر شد به طوریکه بسیاری از علما به او متوسل می‌شوند؟

عروة بن مسعود جد مادری علی‌اکبر (ع) از افرادی که سابقه بسیار بدی داشته، 22 سال به پیغمبر (ص) ایمان نیاورد و تا سال نهم هجری از رؤسای طائف بود و در برابر پیامبر (ص) صف آرایی کرده بود با این وجود جرقه‌ای در سال نهم هجری باعث شد متحول شود و خدمت رسول خدا (ص) برسد. پیغمبر هم در پاسخ او گفت که من چهره انبیا را در عالم رویا یا خواب دیدم خودم را همچون حضرت ابراهیم (ع) و تو را شبیه عیسی بن مریم (ص) دیدم، خوش آمدی مرحبا. وی هم شهادتین گفت و مسلمان شد با اینکه به نماز و جهاد و دیگر موارد هم نرسیدف وی بر فراز طائف الله اکبر گفت و مردم را به اسلام دعوت کرد اما او را سنگ باران کردند و به شهادت رساندند بنابراین عروه جزو شهدای اسلام است و مثل‌اش به تعبیر پیغمبر (ص) همچون مؤمن آل یاسین «وَجَاء مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی» است.

در نهایت این نکته را عرض کنم که همه این تحولات در زندگی انسان در حالی رخ می‌دهد که انسان بنای تغییر داشته باشد.

 
منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2033
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

 پنجمین جلسه از «درس‌نامه رزق حلال» نوشته حجت‌الاسلام علی اصغر ملک‌احمدی پیرامون «آثار حلال‌خواری» در زندگی انسان را منتشر می کند.

* زمینه‌ساز عمل صالح و نیک

قال‌الله الحکیم:«يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»(مومنون آیه 51)

ای فرستادگان! از غذاهای پاک بخورید و عمل صالح انجام دهید

از ترتیب دو جلمه «از غذاهای پاکیزه بخورید» و «عمل صالح انجام دهید» به دست می‌آید که غذای حلال زمینه را برای اعمال صالحه مهیا می‌نماید.

تقویت دین‌داری

امام صادق‌(ع) می‌فرمایند:«لا تَدَعْ طَلَبَ الِّرزْقِ مِنَ الحَلالِ، فَاِنَّهُ وَ عَوْنٌ لَکَ عَلي دينکَ ».(الحیاة، ج4، ص650)

طلب روزی حلال را فرونگذار، که روزی حلال، تو را در دین‌داری کمک می‌کند.

از این روایت به دست می‌آید، کسانی که در اعتقاداتشان سست شده‌اند و در بسیاری از دستورات دینی سهل‌انگاری می‌کنند، این حالت ریشه در رزق و روزی آنان دارد، چنانچه اگر روزی، حلال ‌بود انسان را بر فرامین الهی یاری می‌نمود.

نورانیت قلب

از جمله چیزهایی که قلب را نورانی می‌کند و چه بسا چشم بصیرت انسان را نیز باز می‌نماید استفاده از روزی حلال می‌باشد.

قال النبی‌(ص): «من اکل الحلال اربعین یوما نوَّرالله قلبه»(بحارالانوار، ج53، ص326)

هر کس چهل روز از مال حلال استفاده کند، خداوند قلب او را روشن می‌کند.

قال علی‌(ع): «ضياء القلب من اكل الحلال»(نثر اللالی، ص82)

روشنایی دل از خوردن حلال است.

* داستانی شگفت از اثر حلال خواری

مرحوم علامه طهرانی می‌گوید: دوستی داشتم از اهل شیراز به نام حاج «مومن» که به رحمت ایزدی واصل شده است، مرد بسیار روشن‌دل , با ایمان و با تقوایی بود و با او عقد اخوت بسته بودم .

می‌گفت؛ مکرر خدمت حضرت حجت‌بن الحسن‌العسکری‌(عج) رسیده‌ام و مطالب بسیاری را ازایشان نقل می‌کرد و از بعضی هم ابا می‌نمود.از جمله این که می‌گفت: یکی از ائمه‌ جماعات شیراز روزی به من گفت؛ بیا با هم به زیارت حضرت علی‌بن موسی‌الرضا‌(ع) برویم، یک ماشین دربست اجاره کرد و برخی از تجار نیزدر معیت او بودند، حرکت نموده به شهر قم رسیدیم و در آنجا یکی دو شب برای زیارت حضرت معصومه‌(س) توقف کردیم و برای من حالات عجیبی پیدا می‌شد و ادراک بسیاری از حقایق را می‌نمودم، یک روز عصر در صحن مطهر آن حضرت به یک شخص بزرگی برخورد کردم و وعده‌هایی به من داد.

به تهران رسیدیم و سپس به طرف مشهد مقدس راه افتادیم از نیشابور که گذشتیم، دیدیم مردی عامی در حالی‌که فقط یک خورجین داشت از کنار جاده به طرف مشهد می‌رود، اهل ماشین گفتند، این مرد را سوار کنیم ثواب دارد.

ماشین توقف کرده من و چند تن از دوستانم پیاده شدیم و از او خواهش کردیم سوار ماشین ما شود، قبول نمی‌کرد تا بالاخره پس از اصرار زیاد حاضر شد سوار شود، به شرط آن‌که کنار من بنشیند و هر چه بگوید مخالفت نکنم.

سوار شد و کنار من نشست در تمام راه برای من صحبت می‌کرد و از وقایع بسیاری خبر می‌داد و آنچه را که در آینده تا زمان مرگم برایم پیش می‌آید گفت؛ من از اندرزهای او بسیار لذت می‌بردم و آشنایی با چنین شخصی را از موهبت‌ پروردگار و ضیافت حضرت رضا‌(ع) دانستم، کم‌کم رسیدیم به قدم‌گاه به موضعی که شاگرد شوفر از مسافرین گنبدنما می‌گرفتند.

* رنگ و طعم غذای حلال و حرام

همه پیاده شدیم، موقع ظهر بود خواستم بروم و با رفقای شیرازی خود، مثل گذشته بر سر یک سفره ناهار بخورم گفت؛ آنجا مرو، بیا با هم غذا بخوریم، من خجالت کشیدم که پیش رفقای شیرازی نروم، زیرا پیوسته در کنارهم غذا می‌خوردیم، ولی چون ملزم شده بودم از حرف‌های او سرپیچی نکنم، به ناچار با آن مرد موافقت کردم، گوشه‌ای رفتیم و نشستیم از خرجین خود، سفره‌ای بیرون آورد، نان تازه در آن بود با کشمش سبز ، شروع به خوردن کردیم برایم آن نان و کشمش بسیار لذت‌بخش بود،‌پس از این‌که هر دو سیر شدیم گفت؛ حالا می‌خواهی به رفقای خود سربزنی و تفقدی کنی عیبی ندارد, من برخاستم و به سراغ آنها رفتم و دیدم کاسه‌ای که مشترکاً از آن غذا می‌خورند، پر از خون است و دست و دهان آنها به خون آلوده شده و خود اصلا متوجه نیستند که چه می‌خورند، هیچ نگفتم چون مامور به سکوت در همه احوال بودم نزد آن مرد بازگشتم گفت؛ بنشین دیدی رفقایت چه می‌خورند؟

تو هم از شیراز تا اینجا غذایت از همین چیزها بوده، اما تا به حال نمی‌دانستی، غذای حرام و مشتبه چنین رنگ و طعمی دارد در مهمانسرا و آشپزخانه‌های بین راه غذا مخور، غذای بازار کراهت دارد.

درادامه گفت:حاج مومن وقت مرگ من رسیده، من از این تپه بالا می‌روم و آنجا می میرم، این دستمال بسته را بگیر،‌در آن پول است،‌صرف غسل و کفنم کن، و هر جا که آقا سید هاشم صلاح بداند (آقای سید هاشم همان امام جماعت شیرازی بود که در معیت او به مشهد آمده بودند) همانجا دفن کن. گفتم: ای وای! تو می‌خواهی بمیری! گفت: ساکت باش من می‌میرم و این را به کسی نگو.

سپس رو به مرقد مطهر حضرت رضا(ع) ایستاد و سلام عرض کرد و بسیار گریه کرد و گفت: تا اینجا به پابوس آمدم، ولی سعادت بیش از این نبود که به کنار مرقد مطهرت مشرف شوم.

از تپه بالا رفت و من حیرت‌زده و مدهوش بودم، گویی زنجیر فکر و اختیار از کفم بیرون رفته بود، به دنبال او از تپه بالا رفتم دیدم به پشت خوابیده و پاهایش را رو به قبله دراز کرده و با لبخند جان داده است، گویی هزار سال است که مرده است.

از تپه پایین آمدم و به سرعت رفتم پیش آقای سید هاشم و سایر رفقا و داستان را گفتم، خیلی تاسف خوردند و مرا مواخذه کردند که چرا به ما نگفتی و از این اتفاقات مطلع ننمودی؟

گفتم: خودش دستور داده بود و اگر می‌دانستم که بعد از مردنش نیز راضی نیست، حالا هم نمی‌گفتم راننده ماشین و شاگرد حضرت آقا و سایر همراهان تاسف خوردند و همه با هم به بالای تپه آمدیم و جنازه او را پایین آورده و داخل ماشین قرار دادیم، و به سمت مشهد رهسپار شدیم.

حضرت آقا می‌فرمودند: حقاً این مرد یکی از اولیای خدا بود که خدا مشرب صحبتش را نصیب تو کرد و باید جنازه‌اش با احترام دفن شود.

وارد مشهد شدیم، حضرت آقا مستقیم به حضور یکی از علما رفت و این واقعه را توضیح داد، آن مرد عالم با جماعتی بسیار آمدند، جنازه را غسل داده و کفن نمودند و بر او نماز خواندند و در گوشه‌ای از صحن مطهر دفن کردند و من مخارج را از دستمال می‌دادم، چون از دفن فارغ شدیم،‌پول دستمال نیز تمام شد، نه یک شاهی کم و نه یک شاهی زیاد، مجموع پول آن د ستمال دوازده تومان بود.»

(معادشناسی، ج1،ص100تا 104)

کسب روزی حلال بسان یک مجاهد

پیامبر مکرم اسلام(ص) می فرمایند

قال النبی‌(ص) « الشَّاخِصُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ الْحَلَالِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه » (بحارالانوار، ج100، ص17)

کسی که به خاطر خداوند در جستجوی روزی حلال از مکانی به مکان دیگر مسافرت می‌کند مانند رزمنده‌ای است که در راه خدا جهاد می‌کند.

راز استجابت دعا

مردی خدمت پیامبر‌(ص) آمد و عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود،‌حضرت فرمودند:«طَهّرْ مَأکَلَکَ وَ لا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ »(وسایل الشیعه، ج14، باب 467)

غذای خود را پاک کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز

توفیق کارهای بزرگ

قال الصادق‌(ع):«ان قریشا فی الجاهلیه هدموا البیت فلما ارادوا بناءَهُ حیل بینهم و بینه و القی فی روعهم الرعب حتی قال قائل منهم لیاتی کل رجل منکم باطیب ماله و لا تاتوا بمال اکتسبتموه من قطیعة رحم او حرام، ففعلوا فخلی بینهم و بین بنائه فنبوه»(الفروع من الکافی، ج4، ص217)

حضرت امام صادق(ع) می فرمایند

به راستی در زمان جاهلیت طایفه قریش برای بازسازی، خانه کعبه را خراب نمودند، ولی وقتی خواستند آنرا بسازند حالتی پیدا کردند که از انجام آن احساس ناتوانی نمودند، یکی از آنان پیشنهاد کرد که برای ساختن خانه کعبه باید هر کس از پاکیزه‌ترین مالش انتخاب کرده بیاورد و از اموری که با رسیدگی نکردن به ارحام و بستگان و یا از حرام به دست آمده است اجتناب شود، پس این کار را کردند و به ساختن کعبه موفق شدند.

* عارفی روشن ضمیر حاصل حلال خواری

درباره عبدالله مبارک چنین گفته‌اند که پدرش باغبان بود روزی صاحب باغ آمد و به مبارک گفت: فوری مقداری انار شیرین بیاور تا بخوریم.

مبارک چند عدد انار آورد و صاحب باغ چشید و گفت: ترش است برو انار شیرین بیاور، چند مرتبه مبارک انار اورد و صاحب باغ بعد از چشیدن می‌گفت: ترش است برو انار شیرین بیاور.

بالاخره صاحب باغ ناراحت شد و رو به مبارک کرد و گفت؛ تو هنوز بعد از مدتی که در این باغ هستی درخت انار ترش را از شیرین تمیز نمی‌دهی؟

مبارک در جواب گفت: درست است که مدتی است، من در این باغ هستم، اما هنوز از انار این باغ نخورده‌ام که بدانم کدام درخت انارش ترش و کدام شیرین است، چون شما فقط نگهبانی و آبیاری باغ را به عهده من واگذار کرده‌اید و از شما اجازه نگرفتم که از میوه‌های باغ استفاده کنم.

صاحب باغ تعجب کرد، به همین سبب او را امتحان نمود و فهمید که مبارک راست می‌گوید از آن پس به او علاقمند شد و دخترش را به ازدواج او درآورد، خداوند هم بر اثر پاکی و صداقت او از این ازدواج فرزندی به او عطا می‌کند به نام عبدالله که هنوز نامش بر سر زبان‌ها است و این طفل از عارفان معروف می‌شود و به جایی می‌رسد که در احوالات او می‌گویند؛ شخصی به او گفت:«خواب دیدم یک سال از عمر تو بیشتر نمانده است» عبدالله در جوابش گفت:«روزگار دراز پیش ما نهادی، یک سال دیگر ما را اندوه هجران می‌یابد کشید و تلخی فراق می‌باید چشید.»(مفاسد مال و لقمه حرام ص34)

* استغفار فرشته ها برای حلال خواران

قال رسول‌الله‌(ص) «من مَنْ أَكَلَ الْحَلَالَ قَامَ عَلَى رَأْسِهِ مَلَكٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَفْرُغَ‏ مِنْ أَكْلِهِ »(بحار، ج3، ص314)

رسول خدا‌(ص) می‌فرمایند:«کسی که از مال حلال می‌خورد فرشته‌ای بالاسر او می‌ایستد و برای او استغفار می‌کند تا وقتی که فارغ از خوردن شود.

 

منبع: خبرگزاری «حوزه»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1958
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

امام علی علیه السلام فرمودند: جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ عَمَل ثَواباً وَ لِکُلِّ شَىْء حِساباً؛ خداوند حکیم براى هر عمل نیکى ثواب و براى هر چیزى حساب قرار داده است(1).

شرح حدیث:


مسأله «محاسبه» رستاخیز یکى از ضروریّات دین ماست. بدین جهت یکى از نام هاى فراوان روز قیامت(2)، «روز حساب رسى» مى باشد.
جمله ترکیبات بدن انسان است! تمام این ها طبق حساب معیّنى است که اگر کم یا زیاد شود انسان بیمار مى شود. بنابراین بیمارى بر اثر بر هم ریختن حساب است. نه تنها ترکیبات شیمیایى بدن انسان حساب و کتاب دارد، بلکه حرکات فیزیکى بدن نیز حساب دارد; یعنى مثلا مشخّص است که ضربان یک قلب سالم در هر سنّ و سالى به هنگام خواب چقدر و در هنگام بیدارى چقدر، به هنگام راه رفتن چقدر و به هنگام دویدن چه مقدار!


ضربان نبض آن قدر روى حساب و کتاب است که دکترهاى قدیم از طریق آن، انواع بیمارى ها را تشخیص مى دادند. از این مهم تر، طبیبى مى گفت: «مى توانم تمام بیمارى ها را از نگاه به چشم بیمار متوجّه شوم، چشم آینه تمام بیمارى هاى انسان است!». این ها همه نشانه حساب دقیق در سراسر عالم آفرینش است. اگر این را باور کنیم، یقین پیدا مى کنیم که در شریعت نیز، همانند طبیعت، حساب خاصّى حاکم است.
حضرت على (علیه السلام) در حدیث فوق به همین مطلب اشاره دارند: «هر عمل خیرى ثواب و هر کار بدى حساب دارد». باید بدانیم که تمام حوادث بزرگ و کوچک معلول علّت هایى است; هر چند به بسیارى از آن ها پى نمى بریم و انسان موفّق کسى است که علّت هر حادثه اى را بیابد و از آن عبرت بگیرد.


مرحوم علاّمه مجلسى در بحارالانوار نقل مى کند که: «به حضرت على (علیه السلام) خبر دادند مار یکى از یاران شما را گزیده و بسیار ناراحت است و بى تابى مى کند.
حضرت فرمودند: او را به خانه اش ببرید، به این زودى خوب نمى شود، او دارد کیفر یک عمل بد خود را پس مى دهد!
دو ماه طول کشید تا این فرد خوب شد، پس از بهبودى خدمت امام رسید و از حضرتش توضیح خواست.


حضرت فرمودند: تو نزد فلان حاکم ظالم بودى، قنبر وارد شد، تو به احترام قنبر تمام قامت برخواستى، آن حاکم پرسید: چرا جلوى این مرد بلند شدى؟ تو در جواب گفتى: آیا شما قنبر را نمى شناسید؟! او کسى است که ملائکه آسمان پر و بال خویش را بر سر راهش پهن مى کنند تا او از روى آن عبور کند! حاکم عصبانى شد و قنبر را کتک زد. به خاطر آن تعریف نابجاى تو، که باعث آزار قنبر شد، مار تو را گزید!»(3).
اگر حساب ها این قدر دقیق است، پس باید بیش تر مواظب اعمال خویش باشیم و در سلب توفیق ها، از بین رفتن نشاط عبادت ها، گرفتارى ها، مشکلات و امور دیگر، طبق این قانون به دنبال علّت آن باشیم.

 

پی نوشت ها:
1. غرر الحکم، حدیث شماره 4779.
2. در تفسیر پیام قرآن، جلد 5، صفحه 49 به بعد، هفتاد نام براى روز قیامت ذکر شده است.
3. بحار الانوار، جلد 26، صفحه 237.

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1824
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دست‌اندرکاران همایش «ابعاد وجودی انسان در قرآن کریم، سنت و آراء اندیشمندان مسلمان» که  در محل بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، در سخنانی به تبیین جایگاه منحصر به فرد انسان در میان دیگر مخلوقات خداوند پرداخت و اظهار کرد: انسان خلیفه خداوند در زمین است و خلیفه ناگزیر به انجام خواسته‌های مستخلف‌عنه است و از آنجا که خداوند اکرم است، طبق آیه شریفه سوره مبارکه علق انسان را به حضور در کلاس درس کرامت فراخوانده، در نتیجه خداوند که اکرم است انسان را که خلیفه او در زمین بوده کریم آفریده است.

مرجع تقلید شیعیان در ادامه تنها راه نجات بشریت را پیمودن مسیر انبیاء دانست و گفت: بزرگترین دشمن که لحظه‌ای از فکر نابودی انسان غافل نمی‌شود، در درون خود انسان است؛ شیطان مانند دشمنان خارجی انسان نیست؛ چرا که انسان با دشمن بیرونی می‌تواند مدارا و صلح کند و یا ممکن است در جنگ با او کشته شود، اما با شیطان لحظه‌ای نمی‌توان مدارا کرد و از طرفی شیطان انسان را نمی‌کشد، بلکه انسان را اسیر می‌کند و از او سواری می‌کشد و آبروی انسان که بزرگترین سرمایه او است را از بین می‌برد. ما نباید لحظه‌ای از خود و نفسمان غافل شویم.

همایش «ابعاد وجودی انسان در قرآن کریم، سنت و آراء اندیشمندان مسلمان» 29 ـ 28 مهر ماه 1393 با محورهای قرآن کریم  (انسان در تفاسیرشیعی، انسان در تفاسیر اهل سنت)، محور سنت (انسان در روایات شیعی، انسان در روایات اهل سنّت)، محور علوم اسلامی، محور انسان در آرای اندیشمندان معاصر اسلامی از جمله دیدگاه‌های آیت‌الله جوادی آملی در دانشکده الهیّات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1998
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 3 آبان 1393

قرار بود با حاج سعید حدادیان گپ و گفتی جامع از کودکی، جوانی، سالهای خون و حماسه، دانشگاه تهران و .. داشته باشیم؛ اما همین که در اولین سالگرد پدرشان در منزلش حاضر شدیم، از دغدغه های مهمتری سخن گفت که حتما باید در طلیعه محرم الحرام مطرح می شد. لذا پای حرفهای او نشستیم. حرفهایی که به قول خودش برای الان نیست و مدتهاست منتظر فرصتی بوده تا آنها را مطرح کند. او در صحبت های خود -به جز یکی دو مورد- وارد مصادیق نشد و کلی سخن گفت. آنچه مقابل دیده گان شماست، گفتگو با این مداح دلسوخته اهل بیت(ع) است.

در حوزه تبلیغات و رسانه در چند سال اخیر با رشد خیره کننده ای مواجه بودیم

در دو دهه اخیر، به ویژه در 10 سال اخیر، رشد رسانه ای جامعه بشری به حدی رسیده که، آنچه در پستوهای مردم می گذرد، به یکباره در آنتن جهانی پخش می‌شود. چندی پیش بود که در یکی از میادین شمال غرب تهران، دو نفر با هم دعوا کردند که یکی دیگری را کشت، ساعتی نگذشته بود که دیدیم این اتفاق در خارج از کشور بازتاب پیدا کرد.

حال مسئله ای پیش می آید و آن این است که برخی از روش ها در عزاداری و برخی از نمادهای عزاداری، در قومیت و بومیت و در یک جغرافیای ویژه تعریف خود را دارد و مجموعه این ها فرایندی است که مملو از جذابیت هاست؛ اما وقتی قرار شد این مطلب در عرصه جهان اسلام و عرصه جهان بشریت پخش شود، در اینجا الزاماتی را برای ما به وجود خواهد آورد.

 

ممکن است برخی مطالب در جامعه ما تعریف واحدی داشته باشد؛ اما همین مطلب در یک جامعه و جغرافیای دیگر که صاحب تاریخچه دیگری است و فرهنگ دیگری دارد، تعریف دیگری پیدا کند. وای بر آن زمانی که تعریف معکوس پیدا کند. 

من یک مثال می گویم که مصداق آن کاملا روشن است، آن هم مسئله قمه زنی است، اشخاصی که قمه می زدند، در ذهن خودشان قمه زدن را حرکت مثبتی در عزاداری می دانستند، این طور نبود که تعریف جامعی را از آن نداشته باشند. آنها این حرکت را یک مانور نظامی می دانستند. کسی که قمه می زد و با نگاه مثبت این کار را می کرد، اعتقاد داشت که با حرکت خود اعلام می کند که من این قمه را می زنم که اعلام کنم برای امام حسین (ع) چیزی به عنوان درد در عرصه رزم برای امام حسین(ع) نداریم؛ این برای آن فضاست که یک فرد قمه می زند و می گوید که درد برای من مهم نیست.

 

اما برادر من، امروز این تعریف از قمه زنی شما در جهان بشریت موضوعیت ندارد، بلکه عکس این است و یک تعریف معکوس است. بدین معنی که جریان اسلام ستیزی راه انداختند. از طالبان گرفته و القاعده تا به داعش رسیده اند. چرا جامعه به اینجا رسیده است؟ چرا زمان شاه این اتفاقات رخ نداده بود؟ چون در جهان حالت انقلاب به این شکل نمی دیدیم.

بعد از انقلاب اسلامی، جهان به این نتیجه رسیده است که دستگاه امام حسین (ع) انقلاب آفرین است. مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) قرار ملاقاتشان با مردم همیشه در حسینیه بوده است. از این حسینی‌تر چه چیزی می خواهید. مردم هر زمان خواستند که امام خمینی(ره) را ببینند، گفتند که به خانه امام حسین(ع) برویم و امام خمینی(ره) را ببینیم. در رابطه با مقام معظم رهبری هم به همین شکل بوده است. زندگی مقام معظم رهبری در حسینیه است، صدور پیام ایشان از حسینیه است، من گاهی اوقات غمگین می شدم و می گفتم که حدیث از سید الشهدا (ع) کم است، بعد با خودم گفتم این ها شاگردان امام حسین(ره) هستند، و منبعث از سیدالشهدا صحبت کردند، اگر حسین بن علی غریب بود، و حدیث کمی از ایشان رسیده است، انقلاب ما عرصه ای به این شکل گذاشته است. از حسینیه جماران و حسینیه امام خمینی، چه مقدار زمینه انقلابات اسلامی و بیداری اسلامی فراهم آمده است. 
وقتی در اینترنت شیعه را جستجو می کنیم نتیجه فقط قمه زنی است
بچه ها می گفتند که ما وقتی در اینترنت شیعه را جستجو می کنیم نتیجه فقط قمه زنی است. ولی وقتی اهل سنت را وارد می کنیم، عکس های نماز می آید، به نظر من این یک جریان است.  
این که می بینیم در اتحاد جماهیر شوروی تمام تظاهرات و تجمعات غیر از قمه زنی ممنوع بود، بدون دلیل نیست. آن ها می دانستند که اگر این افراد بیایند و قمه بزنند، مردم مدرن به این نگاه کنند، چون حال و هوای قمه زنی را نمی دانند. آنها برای امام حسین گریه می کنند و رجز می خوانند و قمه می زنند، ولی کسی که این صحنه را می بیند، فقط خون را می بیند و مشمئز می شود.

تازه می فهمیم که حضرت آقا در قضیه قمه‌زنی تا کجا را دیده بودند

چند نفر مرد سراغ دارید که با دیدن خون حال آن ها دگرگون می شود، درصد کمی از خود شیعه ها در عزاداری ها اهل قمه زنی بودند و درصد قابل ملاحظه ای با این کار مخالف هستند؛ لذا برخی هم اگر این کار را می کنند در خفا انجام می دهند تا مشکلی پیش نیاید، در مکانی خلوت و نه در ملاء عام. حضرت آقا این کار را نفی کردند و مراجع هم تایید فرمودند، و ما هر مقدار که می گذرد می فهمیم که حضرت آقا تا کجا را دیده بود. چون دشمنان می خواستند از قمه زنی ما برای اسلام ستیزی سوء استفاده کنند، تولید اسلام هراسی کنند به جای جذب به اسلام.

 

سید محسن امین گفته بود که "قمه‌زنی حرام است"، برخی از علما در نجف ناراحت شده بودند، برخی گفتند که ما با او کاری نداریم و برخی گفتند که می خواهند او را ببینند و با او صحبت کنند. او هم رفته بود و توضیح داده بود "من یکسال روی مسیحیت کار می کنم آنها هم به شیعه تمایل پیدا می کنند؛ ولی نزدیک عاشورا و قمه زنی که می شود دیگر آنها رها می کنند."

شما فکر می کنید ماموریت داعش چیست، ماموریت آن ها این است که کاری کنند که مردم از اسلام متنفر شوند. ما باید جهان اسلام را ببینیم، شما نمی توانید بگویید که من در فلان نقطه شهر زندگی می کنم و با کسی کار ندارم، اینطور نیست، برنامه شما در چشم دنیا است، دنیا در حال مشاهده است، برای آن چه حرفی دارید.

حال اگر حرف های خوب شما در آن جا تعریف معکوس دارد باید از بعضی از حرف ها چشم پوشی کنید، ما می خواهیم این را بگوییم. از این منظر که بنگریم باید به جذابیت ها بیفزاییم و از دافعه ها بکاهیم. برخی از اعمال ما ممکن است در جامعه بشریت و جهان اسلام دافعه داشته باشد، باید این ها را حذف کنیم. برخی با این استراتژی که گفتم به جای این که خوبی ها را حفظ کنند و بدی ها را حذف کنند، می‌خواهند از ریشه قطع کنند.
عده‌ای به ظاهر روشنفکر اما تیره‌دل با اصل سیدالشهدا(ع) مخالف هستند
همیشه ما عده ای به ظاهر روشنفکر تیره دل داریم، که با اصل و اساس و وجود سیدالشهدا(ع) مخالف هستند، آن ها می خواهند بزنند، برای این کار و برای این مطلب خود من خیلی کار کردم، من قائل بر این معنا هستم که بخشی از جامعه توده ها هستند، یک بخشی از جامعه فرهیخته ها هستند.

باید مراقب عزاداری های قومی و بومی باشیم. عزاداری های بومی - قومی و هنرهای مقدسی دست به دست هم داده تا این سبک به وجود بیاید. نباشد که قومیت ما را خدشه دار کنند. نکند که تبر به اصل و ریشه ی عزاداری های قومی ما بزنند. از سالهای قبل و حتی قبل از انقلاب سینه زنی در بوشهر و آبادان و خرمشهر و تنگستان، مدل سینه زنی یک شکل مخصوصی است، حال اگر شخصی بر این سینه زنی اسم گذارد و بگوید که این رقص است یا سینه زنی، با این توهم جلو بیاید، این فرد می خواهد اصل و اصول و ریشه این منطقه را بزند. این نیست که شما بگویید که هیچ کس حق ندارد مانند بوشهری ها سینه بزند، خدا به این کارها راضی نیست.

به طور مثال برخی از اقوام در عزا و عروسی کِل می کشند. فرض کنید ما  الان جشن گرفتیم - با توجه به اینکه حضرت آقا می فرمایند که مولودی های شما مانند عزاداری هایتان است، به این معنی که آن را طرب انگیز کنید- حال می خواهیم این کار را انجام دهیم، موسیقی که جزو ابزار کار ما نیست، بلکه ما می توانیم از همین شعرها و سرودها استفاده کنیم، حال شخصی کِل هم می کشد، همین کِل کشیدن که ما در عروسی و جشن های خود داریم. به محض اینکه این کار انجام می شود دوباره عده ای انتقاد می کنند که چرا در جشن کِل می کشید. در ایران و کشورهای عربی کِل کشیدن در جشن ها بوده است، ما شادی خود را با کِل کشیدن نشان می دهیم.

 

 خود من هم این کار را بلد نیستم، من یک ضربه که به سینه ام می زنم دچار مشکل می شوم، صدایم می گیرد، من اصلا نمی توانم سینه بزنم، لذا مجالسی که سینه زنی دارد بر شخص من مصداق پیدا نمی کند، می خواهم بدانید این موضوع، مشکل من نیست، ما در دنیایی هستیم که لحظه به لحظه اتفاق رسانه ای جدیدی در آن رخ می دهد، این مطلبی که به شما می گویم طوری نیست که با مشورت سایر مداحان حل شود، باید به آن یک نگاه کلی کرد. این کار باید انجام شود، اما منجر به حذف هنرهای قدسی و بومی عزاداری ما نشود، اصالت ها و سنت ها تخریب نشود، ما باید کاملتر شویم، نه به سمت نقصان برویم.

برخی مدام بر طبل اختلاف روحانیون و علما با مداحان می کوبند
یکی از مهمترین توطئه ها این است که همواره برآنند که بین طبقه مداحان با طبقه خیلی بالاتر از آن ها یعنی علما اختلاف بیندازند. درشت بنویسید که ما نوکر علما هستیم. جایگاه ما جایگاه تعارض با علما نیست. ما سرباز علما هستیم. هیچ کدام از افرادی که من به عنوان ذاکر اهل بیت شناختم، هیچ کدام نه تنها تعارضی با ساحت عزیز سلسله روحانیت ندارند، بلکه تمام این ها عاشق این سلسله هستند و هر کسی از علما با تقواتر و نورانی تر بوده او را بیشتر دوست داشتند. این یک توطئه است. مگر ما در حال حاضر چند مداح داریم که مجلس دارند که آن هم لطف خدا به آن هاست. این در مقایسه با منابر عظیم علما خیلی نیست، چون ما در حال حاضر علمایی داریم که در حد 50 نفر هستند، وقتی بالای منبر می روند جمعیت های کلان نزد ایشان می آیند، ضمن این که ما بیش از 100 نماز جمعه داریم، کجا برنامه هفتگی ما به اندازه یک نماز جمعه شهر کوچک جمعیت دارد، این ها توطئه است، جمعیت ما به پای هیچ نماز جمعه ای نمی رسد، جمعیت ما به پای منبر علمای بزرگ نمی رسد، اگر هم روزی برسد، یقین بدانید که در خواندن ما علم علما تزریق شده که این جمعیت آمده اند.

ما بدون علما نمی توانیم زندگی کنیم، راه را بلد نیستیم و اصلا کور هستیم، هادی ما علما هستند، این ها صالح هستند که لباس پیامبر را بر تن کرده اند، وگرنه من گناهکارم، ما به علما چسبیده ایم، تا کور شود هر آن که نتواند دید.

 نمی توانند رابطه بین ما و این بزرگان را خراب کنند، وقتی می توانند بین دو نفر دشمنی ایجاد کنند که آن ها با هم مساوی باشند، ولی ما کی با آن ها مساوی هستیم، ما خاک پای علما هم نیستیم، ما سرباز علما هستیم. این حرف هایی را که می زنم از روی چاپلوسی نمی گویم، ما به آن ها عشق می ورزیم؛ این در وجود ماست. من در وصیتنامه خود در جنگ نوشتم، آرزو داشتم تا طلبه شوم، آرزو داشتم تا فرزندانم طلبه شوند. ما گرد نعلین طلبگی را با عالم عوض نمی کنیم. درست است که امام(ره) فرمودند، ای کاش که من پاسدار و بسیجی بودم، اما از این طرف هم هست، همه بسیجی ها و همه پاسدارها خاک نعلین پای امام خمینی(ره) را با عالم عوض نمی کنند؛ چون امام خمینی(ره) به ما امام حسین (ع) را نشان داد و ما آثار و برکات آن را هم دیدیم.

 

در برخی مجالس از علما استفاده نمی شود!
اصلا این طور نیست، شما در جلسات ما و علما را توجه کنید، ما همیشه زیر سایه علما بوده ایم. حتی در نسل بعد ما هم این نکته صادق است، به طور مثال آقای هلالی، یک هفته در درب منزل یک عالم می نشیند تا او را به مجلس خود دعوت کند، سایرین هم همینطور هستند، که چه کسانی را دعوت می کنند، گاهی مجتهدین را دعوت می کنند، من نمی دانم این صحبت ها از کجا به وجود می آید. اگر یک روحانی برجسته مداح را قابل بداند و به او قول دهد، مداح بسیار خوشحال می شود.

اصلا مسئله چیز دیگری است. ما واعظ به تعداد کافی نداریم. به قدر لازم هم نداریم. برخی از حرف ها را نمی توانیم جواب دهیم. نماز در جمهوری اسلامی ایران فوق العاده پیشرفت کرده است، فوق العاده از کمیت و کیفیت برخوردار شده است. به جز مساجد، تمام ادارات و مدارس امام جماعت می خواهند، سر ظهر که می شود امام جماعت نیست، من در نهاد رهبری بودم، رئیس کل نهاد رهبری به من گفت که من 400 روحانی کم دارم، دانشگاه های ما برای نماز و اقامه 400 روحانی کم دارند، یعنی روحانی و منبری کم داریم.
شما اگر خوب نگاه کنید، روحانی که به مجلسی قول نداده باشد پیدا نخواهید کرد، ما روحانی کم داریم. ما در محله های مختلف چندین و چند هیات داریم، از کجا برای آن ها روحانی پیدا کنیم، این هیات ها مداح هم ندارند. البته اشتباهی وجود دارد و این است که هر کسی که بلندگو به دست می گیرد، مداح خطاب می شود، به این شکل نیست، بالاخره همانطور که وقتی بزرگان عمامه بر سر طلاب می گذارند، مداح هم باید تحت تعلیم چند بزرگتر قرار گیرد، و بعد بخواند. همین افراد هستند که مشکل ساز شده اند، در هر محله ای هر کسی که صدای خوبی دارد، چند خط شعر از مداحی بر می دارد که ممکن است اشتباه هم کند، این کار مردمی است، ما توقع نداریم که در هر کوچه ای یک مداح حرفه ای باشد، کمااینکه توقع نداریم در هر محله ای بتوانیم یک روحانی خبره و اهل فن پیدا کنیم. وگرنه روحانی معزز و بزرگ که ما در سایه آن رشد پیدا کردیم و به امید خدا به فضل رسیده ایم، آقایان بزرگواری بودند از نسل گذشته مانند آقای شجاعی، آقای انصاریان، آقای صالحی خوانساری، آقای حق شناس، آقای خوشوقت، آقا مجتبی تهرانی و ...برای مثال آقا مجتبی تهرانی منبر هم داشتند، ما به آن جلسات می رفتیم. بیش از 40 جلسه ایشان راجع به مرگ صحبت می کردند، مردم از این جلسات و منابع استفاده می کردند، جمعیت زیادی در مسجد جامع برای گوش دادن به صحبت های ایشان می آمدند.

می‌خواهند انتقام حبس آقای موسوی و کروبی را از مداحان بگیرند
اما برخی از افراد مغرض و دشمن مداح ها را هدف گرفته‌اند، علت آن هم این است که آن ها در فتنه رفوزه نداشتند، انتقام حبس آقای موسوی و کروبی را می خواهند از مداحان بگیرند، این افراد از جایگاه خود حرفشان را مستقیم نمی زنند، به کسانی که کنار ما و بالاتر از ما هستند تزریق می کنند، اتفاقا با این که حرف ضعیفی دارند ولی قلم های آن ها قوی است.

 

 

شنیدم آقای شریعتی در اواخر عمر خود در یکی از کشورهای خارجی قصد داشت تا روشن فکران را دور هم جمع کند، هر مقدار که سعی کرد این اتفاق رخ نداد؛ ولی شما نگاه کنید یک پرچم سیاه افراشته می‌شود، همه مردم جمع می شوند،. الان شما بخواهید همایشی راه بیندازید و پول غذا بخواهید آن را به شما نمی پردازند، ولی اگر بخواهید برای امام حسین (ع) روضه ای بگیرید، به شما پول خواهند داد. آقای شریعتی می گوید، اسم امام حسین (ع) که به میان می آید، معجزه می شود، او در اواخر عمر خود به این شکل بود. آقای شریعتی می گوید "ما بیهوده با این مسائل مخالفت می کردیم، نام امام حسین (ع) که می آید مردم دور هم جمع می شوند."

گفتند که طاهری ها و حدادیان ها، جوان ها را بردند
جالب است بدانید در سالی که متجاوز از 100 هزار نفر در شب 21 ماه مبارک رمضان به فضل خداوند، به خیابان آزادی[مهدیه امام حسن(ع)] آمده بودند و جلسه داشتند، در آن زمان در یکی از کانون های به اصطلاح روشنفکری، 60 نفر در شب 21 ماه رمضان جمع شدند، خودشان گفتند که طاهری ها و حدادیان ها، جوان ها را بردند. البته ما نبردیم، امام حسین (ع) برد، ما چه کسی هستیم که بخواهیم این کار را انجام دهیم، دستگاه امام حسین (ع) است و مردم عاشق ایشان هستند.

سالی یک بار 22 بهمن در کشور راهپیمایی برگزار می شود. کل دنیا به ما چشم دوخته، دنبال این هستند که چند نفر از پارسال کمتر باشند، که آن را رسانه ای کنند، ولی به فضل خداوند سال به سال به تعداد شرکت کنندگان افزوده می شود، و کمتر نمی شود، مادر 22 بهمن، عاشوراست، مادر جبهه های ما همین روز عاشوراست.

چرا مردم برای برگزاری همایش ها و سمینارهای سیاسی و فرهنگی پول نمی دهند، ولی برای مجلس امام حسین (ع) برنج می خرند، هزینه می کنند، سطح مردم خیلی بیشتر از این آقایان به اصطلاح روشنفکر است. من این را به همه علما عرض می کنم، که بزرگان ما هستند، جریان به اصطلاح روشنفکر که تیره دل هستند، کمر به قتل دستگاه سیدالشهدا(ع) بستند، با ایشان نیستم، ولی بدانید و آگاه باشید که دشمنان به دنبال ریشه کن کردن این دستگاه هستند، گریه برای امام حسین (ع) را نمی خواهند، وقتی مردم به امام حسین (ع) عشق نشان می دهند آن ها را آزار می دهد، مردم با شما چه کار دارند.

چندی پیش یکی از این آقایان روشنفکر راجع به عزاداری ها و نذر دادن های مردم سخنانی را گفته بود که البته بعداً عذرخواهی کرد. بنده خطاب به این اقایان می گویم این همه حماسه و معرفت و عشق و از جان گذشتگی در نوحه ها موج می زند، چرا به آن ها گوش فرا نمی دهید، شما این را ندیدید، این که صغیر و کبیر با هم آمدند این را هم ندیدید، فکر کردید که این افراد از کجا آمده اند، این ها خواهران و برادران شما هستند، چرا چنین حرفی را می زنید. 

 

مواظب باشیم که وسوسه خناس باعث ایجاد تفرقه نشود

در بعضی از امور باید زرنگی بخرج دهیم و تفرقه ایجاد نکنیم، اگر در برخی از موارد حضرت آقا نظر شخصی دارند و هم نظر فقهی برای من و امثال من نظر شخصی ایشان نظر فقهی است، برای امثال من شخصیت ایشان دو نفر نیست، هر دو موضوعیت دارد.

زمانی که پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفت، امیر المومنین (ع)، همه دنیا و خلافت را رها کرد و کنار پیکر مقدس پیامبر ماند، این بدن برای ایشان موضوعیت دارد، حال ایشان معصوم است و عصمت تام دارد، ما در رده های پایین که به این فضاها می رسیم یا به طور مثال به یک پدر که می رسیم، شان پدر موضوعیت دارد. شان ولی فقیه برای ما موضوعیت دارد؛ اما این برای من و برای هم اندیشان من است.
گروهی ممکن است بگویند که ما می خواهیم گناه نکنیم و تقوای ما همین مقدار است، چون شرعا اشکال ندارد، ما می خواهیم این طور زندگی کنیم، نظر شما راجع به این افراد چیست، من یک جمله عرض می کنم، می گویم شما و ما دنبال این هستیم که اهل فحشا و منکرات یا مریض های فساد های سیاسی و یا حتی مذاهب و مکاتب و دین های دیگر را به پای دستگاه امام حسین بیاوریم، در این صورت نباید با اندک حرفی، کسی که از کودکی در دستگاه امام حسین (ع) بوده است را طرد کنیم، یکی از آن ها را هم نباید گذاشت تا بروند، باید مدارا کرد.

یعنی شما مراقبت از این معنا را انجام دهید، که قطعا مقام معظم رهبری راضی به تفرقه نیست، قطعا این سنگر، سنگری بوده که خیلی بیش از سنگرهای دیگر مدافع ولایت بود، هست و خواهد بود، مواظب باشید که وسوسه خناس باعث ایجاد تفرقه نشود.  

 

منبع:مشرق

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2576
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 2 آبان 1393

مراسم سیاه پوشان و استقبال از محرم با حضور جمعی از محبین اهل بیت(ع) در مسجد حضرت علی(ع) قصرالدشت برگزار شد.

به گزارش عقیق دراین مراسم حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق سخنرانی کرد و در ادامه حاج حسن خلج و حاج محسن عرب خالقی به مداحی پرداختند.

نکاتی از سحنان حجت الاسلام موسوی مطلق را بخوانید؛

_ وجود مقدس امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب باغ های زیادی را آباد کردند و چاه های زیادی کندند. نوبت به سیدالشهدا رسید و چون زمان به آن خورده بود امام حسین این بوستان خراب را آباد کرد. در عالم این طور است که دل های خراب جاهای خراب را آباد می کند.

_ این قدر امام حسین این باغ را آباد کرد که مروان بن حکم طمع این باغ را پیدا کرد. اما امام حسین جواب دندان شکنی به مروان داد و گفت که فقیر نیستی که این باغ را به تو بدهیم، به پولت همه نیاز نداریم که این باغ را به تو بفروشیم، دوستت هم نداریم که این باغ را به تو هدیه کنیم، زورت هم زیاد نیست که این باغ را به زور از ما بگیری.تمام راه ها را بر مروان بست. کینه امام حسین را بر دل گرفت.

_ یکی از صفات دشمنان اهل بیت کینه داشتن است. ما باید از صفات و اخلاق دشمنان جدا شویم. یکی از ویژگی های اهل بیت و یکی از دستورات مهم دین ما گره گشایی از کار مردم است. یکی از کارهایی که در محرم وصفر انجام بدهیم این باشد که گره از کار مردم باز کنیم. گره در کار مردم انداختن صفت دشمن است.

_ خلاصه و چکیده افراد در وصیت نامه جمع می شود. همیشه باید سعی کنیم که دل به دست بیاوریم. وقتی می خواهیم که وارد محرم شویم با بر تن کردن سیاهی باید اخلاق سیاه را از دل بیرون کنیم. یکی از خروجی های سیاهی های اباعبدالله این است که رذائل می رود و یکی دیگر از آثارش این است که انسان خدمت می کند.

_ اهل بیت در خدمت به خلق خدا خیلی تأکید داشتند. ابا عبدالله دو روز در هفته در باغ می نشستند و به کار مردم رسیدگی می کردند. ما از بچگی به مجالس امام حسین آمده ایم و از سرحادثه به این مکان ها نیامده ایم. باید برای این موضوع شکرگزار مادرهایمان باشیم.

_ راه و روش ائمه معصومین کرم است. یکی از کارهای بد و خلاف اخلاق این است که پیش یک نفر صاحب فن از یک صاحب فن دیگری صحبت کنیم. حالا همین را ببینید که پیش امام حسین از حاتم طایی صحبت کردند و گفتند که حاتم طایی خیلی بخشنده است.

_ امام حسین فرمود که سخاوت مند کسی است که اگر گدایی به درخانه اش آمد چنان به او بدهد که احتیاجی به زدن در دوم نداشته باشد. امام فرمود که ما اهل بیت این طور هستیم. امام حسن فرمودند که هر وقت همین که فکر کردید که آبرویتان در خطر است به در خانه ما بیایید. اهل بیت باب الله هستند. کرم اهل بیت کرم خداوند است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1822
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 28 مهر 1393

 24 ذی‌الحجه یادآور نزول آیات مباهله، ولایت و تطهیر بر شخص نبی مکرم اسلام(ص) است، به همین منظور با حجت‌الاسلام محمدحسن شفیعی شاهرودی مؤلف سلسله موضوعات الغدیر (32 جلد) گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

 

 

*اصل ماجرای مباهله بر سر چه موضوعی شکل گرفت، نقش و جایگاه امیرالمؤمنین(ع) در این واقعه چگونه بود؟

 

-رسول خدا(ص) بعد از اینکه دعوتشان استوار شد، علمای مسیحیت را به اسلام دعوت کردند، به همین منظور نامه‌ای به نصارای نجران نوشتند-ظاهراً نجران منطقه‌ای مانند واتیکان رم شامل حدود 50 تا 60 روستا بوده است که همه مسیحیت‌نشین بودند- و بزرگان آن‌ها را به اسلام دعوت می‌کنند، پس نزد رسول خدا(ص) می‌آیند و اظهار می‌کنند: آن نشانه‌ای که درباره پیامبر آخرالزمان در کتاب‌های ما آمده است، بر شما تطبیق می‌کند،ولی تنها مشکلی که ما با شما داریم این است که شما مسیح را فرزند خدا نمی‌دانید و چون ما مسیح را فرزند خدا می‌دانیم، نمی‌توانیم به شما ایمان بیاوریم!

 

رسول خدا (ص) در این باره جواب‌هایی می‌دهند، از جمله اینکه اگر مسیح را صرف اینکه مادر داشته و این دلیل شما باشد که او را پسر خدا بدانید! پس حضرت آدم(ع) که نه پدر دارد و نه مادر دارد، اولویت دارد که پسر خدا باشد! در این پرسش و پاسخ‌ها کشیشان مسیحی قانع نشدند و کار به مباهله کشید، یعنی کار به این رسید، همدیگر را نفرین کنند که هر که ناحق است، در دم یک عذابی از جانب خدا بیاید و او نابود شود.

 

قانون مباهله قانون این است که شخص نزدیکان و عزیزانش را بیاورد که بگوید من واهمه‌ و ترسی نداریم، در این رابطه آیه مباهله نازل شد «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»- البته کار به مباهله نرسید- روز مباهله رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، حسنین(ع) و حضرت صدیقه طاهره(س)، این پنج نفر حاضر شدند، در میان علمای نجران یک حکیمی بود، گفت: این هیأتی که من می‌بینم، اگر بروید و نفرین کنید، همه شما از بین خواهید رفت، به همین خاطر پشیمان شدند و حاضر به مباهله نشدند.

 

در نهایت هر چند به خاطر لجبازی، حب دنیا و ریاست‌طلبی حاضر نشدند مسلمان شوند، در حالی که خودشان اقرار کرده بودند، حق با رسول خدا(ص) است، اما پذیرفتند جزیه پرداخت کنند و در زمره حکومت اسلامی بیایند.

 

در اصل «مباهله» یعنی نفرین کردن، خداوند به پیامبر(ص) امر را کرد که «فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ»، ای رسول خدا! به نصارای نجران و علمای مسیح بگو که بیایید فرا بخوانید، «أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ» فرزندانمان را و شما فرزندانتان را-در اینجا شیعه و سنی اتفاق دارند که «أَبْنَاءَنَا» امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند که پیامبر(ص) آن‌ها را به میدام مباهله برد- و «وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ» حضرت صدیقه طاهره(س) را به جای نساء برد و «وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ» و بعد نفرین می‌کنند.

 

حالا بحث سر «أَنْفُسَنَا» است که به چه معنا است، ممکن که بعضی‌ها شبهه بیاندازند که «أَنْفُسَنَا» نفس خود پیامبر(ص) است، یعنی خودم می‌آیم، ولی این معنی با لغت جور نیست و با سیاق کلام و متن آیه ناسازگار است، زیرا رسول خدا(ص) می‌گوید: «قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ»؛ فرا بخوانید جان خودمان را، نفرمود: فرا بخوانید خودمان را! آیا معنای جمله این می‌شود که برای خودمان دعوت‌نامه بنویسیم!!

 

«َأَنْفُسَنَا» یعنی کسی که به منزله جان و روح ما است؛ یعنی نزدیک‌ترین فرد بعد از خودمان، در روایت شیعه و سنی دارد که حضرت(ص)، امیرالمؤمنین(ع) را با خودش برد، در اینجا رسول خدا(ص) خودش دعوت کننده است، «نَدْعُ» با شخص رسول خدا(ص)، «أَبْنَاءَنَا» با امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، «نِسَاءَنَا» با حضرت زهرا(س)، «أَنْفُسَنَا» شیعه و سنی تصریح می‌کنند که در این واقعه پیغمبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) را با خودش برد و هیچ یک از علمای اهل سنت نگفتند که نبی خدا(ص) خلیفه اول، دوم و یا سوم را برد، معلوم می‌شود که «أَنْفُسَنَا» شخص امیرالمؤمنین(ع) است.

 

 

*آیا پیامبر(ص) قبل از این واقعه هم از این تعبیر استفاده کرده بودند؟

 

-شاهد مثال ما کلمه «نفس» است، یعنی در احادیث پیامبر(ص) بین شیعه و سنی اتفاق است، به طور مثال پیامبر خدا(ص) فرمودند: «علی نظیری »؛ علی همانند من است، علامه امینی این روایت را در الغدیر بیان کردند، این همان تعبیر است که هر روح و جانی که در کالبد من است، همان روح و جان در جسم امیرالمؤمنین(ع) هم هست.

 

مراد رسول خدا (ص) این نیست که جسم من شبیه جسم امیرالمؤمنین(ع) است، یا ماجرای اخوت هم بیانگر این مطلب است، آن حدیث اخوت که شیعه و سنی هم نقل کردند و علامه امینی در الغدیر از کتاب اهل سنت نقل می‌کند(برگزیده الغدیر صفحه 287 تا 290): بعد از اینکه رسول خدا(ص) بین مهاجران و انصار عقد اخوت بستند، بین کسانی عقد اخوت می‌بندد که خصوصیات اخلاقی‌شان شبیه هم هستند، مثلاً بین ابوبکر و عمر، عثمان و عبدالرحمن بن عوف(شوهر خواهر عثمان)، طلحه و زبیر، عمار و قذیفه یمانی، ابوذر و مقداد، حضرت فاطمه زهرا(س) و ام سلمه و ...

 

پیامبر فرمود: «بِالْحَقِّ مَا اخْتَرْتُکَ إِلَّا لِنَفْسِی فَأَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ أَنْتَ‏ أَخِی‏ وَ وَارِثِی‏»؛ قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث فرموده، اگر تو را با کسی برادر نکردم، تو را برای خودم ذخیره کرده‌ام، جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه حضرت هارون نسبت به حضرت موسی است، علی جان تو برادر منی، تو شایستگی داری که با من عقد برادری و أخوت برقرار کنی و وارثی تو وارث من هستی.

 

در منابع اهل سنت مانند کتاب مناقب علی‌بن ابیطالب احمد بن حنبل ص 94، الریاض النضرة جلد 3 صفحه 160، تاریخ مدینه الدمشق- با اینکه نویسنده «ابن عساکر» تاریخ دمشق و شام را نوشته است، اما فضیلت امیرالمؤمنین را آنجا آورده است- ج 12 ص 136

 

همان گونه که گفته شد در حدیث اخوت که شیعه و سنی نقل کردند، متوجه می‌شوید، روحیات امیرالمؤمنین(ع) و رسول خدا (ص) یکی بوده است.

 

با این وجود یک روایتی است که شاید خیلی از افراد نشنیده باشند، روایتی از امام رضا(ع) در بحار نقل شده است، قبل از آن متذکر شوم که ابن عباس صحابه رسول خدا(ص) بیان می‌کند که 300 آیه در شأن امام علی(ع) در قرآن کریم نازل شده است و علمای اهل سنت هم از ابن عباس نقل کرده‌اند.

 

روزى مأمون به امام رضا(ع) گفت: بزرگ‌ترین فضیلت امیرمؤمنان على(ع) در قرآن کدام است؟

 

امام رضا(ع) جواب داد: فضیلتى که آیه مباهله بر آن حکایت دارد، خداوند متعال مى فرماید: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ»، در پى نزول این آیه رسول خدا(ص)، حسن، حسین، فاطمه و امیرالمؤمنین(ع) را فراخواند، آن‌ها به حکم خداوند متعال در جایگاه فرزندان، زنان و نفس ایشان قرار داشتند.

 

مشخص است که هیچ یک از بندگان خداى سبحان برتر و شریف‌تر از رسول خدا(ص)، از همین رو کسى که به حکم خداوند، نفس رسول خدا(ص) است، احدى برتر نباشد.(بحارالانوار ج49 ، صفحه 189)

 

*چرا امام رضا(ع) این آیه را مهم‌ترین آیه درباره جایگاه و منزلت امام علی(ع) معرفی می‌کنند؟

 

-توضیح این مطلب چند مقدمه دارد:

 

مقدمه اول: اینکه مصداق «أَنْفُسَنَا» امیرالمؤمنین(ع) است، چون شیعه و سنی نقل کردند که در جریان مباهله، پنج نفر بیشتر نبودند، امام علی(ع)، حسنین(ع)، صدیقه طاهره(س) و پیامبر اکرم (ص)، پس هیچ اختلافی در این قضیه نیست که مصداق «أَنْفُسَنَا» امیرالمؤمنین(ع) است، در اینکه امیرالمؤمنین(ع) در روز مباهله بودند، هیچ کس اختلافی ندارد.

 

مقدمه دوم: خداوند در این آیه از امیرالمؤمنین(ع) به عنوان جان و روح رسول خدا(ص) ایراد می‌کند.

 

مقدمه سوم: تمام کمالات و فضائل از آن روح، نفس و جان است نه جسم، مثلاً علم، شجاعت، تقوا و اساساً تمام فضائل و کمالات متعلق به روح است، ولایت و امامت یک فضیلتی برای روح است نه جسم.

 

وقتی این مقدمه‌ها را کنار هم بگذاریم:

 

1- مصداق «أَنْفُسَنَا» امیرالمؤمنین(ع) است.

 

2- خدا از امیرالمؤمنین(ع) به جان پیامبر(ص) تعبیر کرده است.

 

3- تمام فضائل برای روح است.

 

نتیجه این می‌شود تمام فضائل و کمالاتی که برای پیامبر(ص) ثابت بوده است، عین آن فضائل و کمالات برای امیرالمؤمنین(ع) هم ثابت است، زیرا خداوند از امیرالمؤمنین(ع) به جان پیامبر(ص) تعبیر می‌کند و نتیجه این می‌شود که با همین کلمه «أَنْفُسَنَا» می‌توان ولایت امام علی(ع) را ثابت کرد، چون جان پیامبر(ص) است، همان گونه که پیامبر ولایت دارد، پس امیرالمؤمنین هم ولایت دارد.

 

هم اعلم بودن امیرالمؤمنین ثابت می‌شود، چون پیامبر اعلم است و امیرالمؤمنین(ع) جان پیامبر یعنی همان روح و جان است، پس امیرالمؤمنین بعد از رسول خدا اعلم است، پیامبر شجاع‌ترین و باتقواترین فرد است، پس همان شجاعت و تقوا در امیرالمؤمنین(ع) است، لذا امام رضا می‌فرماید: کلمه «أَنْفُسَنَا» مهمترین آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) است.

 

مهمتر اینکه پیامبر(ص) بر مؤمنین ولایت دارند، خداوند در سوره احزاب می‌فرماید:‌ «النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»، پس امیرالمؤمنین(ع) هم ولایت دارد، زیرا همان روح پیامبر(ص) است، اگر بگویند یک آیه درباره اعلم بودن، شجاع‌ترین و باتقواترین و .... امیرالمؤمنین(ع) بخوانید، می‌گوییم: «أَنْفُسَنَا»، می‌خواهم عرض کنم کمال و معرفتی که برای پیامبر(ص) ثابت است، برای امیرالمؤمنین(ع) هم طبق حکم این آیه ثابت است.

 

*در این روز هم آیه ولایت نازل می‌شود، شرح نزول این آیه چیست؟

 

ـ آیه ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» آیه 55 سوره مائده، در این آیه کلمه «إِنَّمَا» مفید حصر است که بیان می‌کند صفاتی که تنها مختص به امیرالمؤمنین است، درباره این ماجرا شنیدند که یک فقیری مراجعه کرد و دید امیرالمؤمنین(ع) نماز می‌خواند، حضرت اشاره کرد که انگشترش را بر دارد، رسول خدا(ص) در آن لحظه هنوز در مسجد بودند که جبرئیل نازل شد و این آیه را خواند.

 

در این آیه نکاتی نهفته است، اولاً این آیه در سوره مائده است که این سوره، مائده ولایت است، همانطور که ماه ذی‌الحجه، ماه ولایت است، سوره مائده هم سفره ولایت است که خدا برای مردم پهن کرده است، زیرا در این سوره چندین آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع)است:

 

آیه 67 سوره مائده؛ آیه تبلیغ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ»

 

آیه سوم سوره مائده؛ آیه اکمال «... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»

 

آیه 55 سوره مائده؛ آیه ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»

 

هر چند که نام امیرالمؤمنین(ع) در قرآن نیامده است، اما اوصافی که در آیه 55 سوره مائده ذکر شده است، تنها مختصص ایشان است، زیرا لفظ وصف مهمتر از ذکر اسم است، چون اسم امکان کپی‌برداری دارد، یعنی اگر خداوند در این آیه می‌فرمود «ولیکم الله و رسوله و علی بن ابیطالب ...»، ممکن بود بعد از رسول خدا(ص) 10 نفر یا 20 نفر بلند شوند، بگویند اسم ما علی بن ابیطالب هستیم، زیرا کاری ندارد اسم خودشان را علی و اسم پدرشان را ابوطالب می‌گذاشتند.

 

با این وجود آن شخصی که مورد اتفاق شیعه و سنی در این آیه است، حضرت امیرالمؤمنین(ع) است، گفتیم اوصافی که در این آیه آمده است بر امیرالمؤمنین(ع) صدق می‌کند، «َالَّذِینَ آمَنُواْ» امیرالمؤمنین اول مؤمن است، افراد دیگر شاید حدود 50 سال از عمرشان در شرک بودند، اول کسی که اول مؤمن است.

 

«الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ» کیفیت نماز امام علی(ع) زبانزد خاص و عام بود تا جایی که در یک شب هزار رکعت می‌خواندند، یعنی واقعاً اقامه نماز به تمام معنا بودند، «وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» آیه می‌گوید، ولی شما کسی است که در حال رکوع صدقه داد، حالا ممکن است ما فکر کنیم این زکات کدام زکات است، زکات واجب(9 چیز: گاو، گوسفند و شتر، گندم و جو، خرما و کشمش و طلا و نقره)، آیا امیرالمؤمنین(ع) زکات واجبش را داد، اینجا مراد از زکات، یعنی حقیقت و باطن زکات که همان هد اعلی دستگیری از فقرا است که امیرالمؤمنین زندگانیش این گونه بوده است.

 

آیه بیان می‌کند شخصی امام شما است که ایمان، اقامه نماز، زکات حد اعلی دستگیری از فقرا داشته باشد که همان ویژگی امیرالمؤمنین(ع) است، امام علی(ع) در دوران خانه نشینی کشاورزی می‌کرد و چاه می‌کند، در یک روایتی دارد که حضرت (می‌خواهم معنای همین حد اعلی دستگیری و حقیقت تام زکات را معنا کنم) وقتی محصولات کشاورزی را چیدند و فروختند، 40 هزار دینار قیمتش بود، یعنی 40 هزار مثقال طلا، یک دینار یک مثقال طلاست، به مجرد اینکه حضرت(ع) پول را گرفتند، همه را میان فقرا تقسیم کردند، شب که منزل رفتند، برای غذا(شام شب) نیازمند شدند که بروند شمشیرشان را فروشند.

 

یکی به حضرت(ع) اعتراض کرد: خب! شما این همه محصولات را فروختید، چه نیازی داشتید که شمشیرتان را بفروشید، حضرت اینگونه جواب داد: اگر من شام شب داشتم، هیچ وقت این شمشیر را نمی‌فروختم، یعنی حضرت این گونه زکات پرداخت می‌کردند، اگر تاریخ را مطالعه کنید در غیر حضرت(ع) صدق نمی‌کند.

 

بنابراین یکی از خصوصیات قرآن این است، به جای نام امیرالمؤمنین ویژگی‌های حضرت(ع) را ذکر می‌کند،یکی از آیات مهمی که در شأن امیرالمومنین(ع) نازل شد، آیه 35 سوره یونس است، آنجا می‌فرماید: «... قُلِ اللّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ یَهِدِّی إِلاَّ أَن یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ».

 

برای اینکه بفهمیم ذکر وصف مهم‌تر از اسم است، یکی از شبهاتی که وهابیت مطرح می‌کند که یک آیه بخوانید که اسم «علی» آمده باشد؟! می‌گوییم آیه 35 سوره یونس را بخوانید که معنای آن چیست، می‌فرماید: آیا کسى که به سوى حق رهبرى مى‏کند سزاوارتر است مورد پیروى قرار گیرد یا کسى که راه نمى‏نماید مگر آنکه (خود) هدایت ‏شود، شما را چه شده چگونه داورى مى‏کنید!

 

امام علی(ع) همیشه مردم را هدایت می‌کرد، حتی خلفا سؤالاتشان را از او می‌پرسیدند، خلیفه دوم فقط 100 بار علامه امینی نقل می‌کند که گفت: « لولا علی لهلک عمر» تا امام علی(ع) آن‌ها را هدایت نمی‌کرد بلد نبودند، بنابراین باید از کسی اطاعت کرد که هادی مطلق باشد، هادی مطلق یعنی معصوم است، نه گناه می‌کند و نه خطا می‌کند، اگر کسی گناه می‌کند حتماً نیاز به هادی دارد. پس باید کسی را مولا، امام و ولی خود قرار دهید که هادی الی الحق باشد، این ویژگی‌های امام علی(ع) است که در قرآن و به خصوص در آیه ولایت است.

 

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2187
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
دو شنبه 28 مهر 1393

حجت الاسلام الله اکبری، رییس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت وگویی با اشاره به جریان «مباهله» و علت آن اظهار کرد: در مدینه مسجدی وجود دارد که ساخت آن جریانی دارد. پیامبر(ص) در آن محل که بعدها در آن مسجد ساخته شد،‌نشسته بودند و با کشیشان مسیحی و هیات همراهی که از شهر نجران به سال نهم هجری به مدینه آمده بودند گفت وگو کرد که نهایتا مسیحیان حاضر با وجود شنیدن سخنان پیامبر(ص) او را انکار کردند وخداوند به پیامبر(ص) امر کرد که آنان را به مباهله دعوت کند.

 

وی ادامه داد: این مسجد که امروزه به نام «مسجدالاجابه» شناخته می شود در واقع جایی است که بعد از به نتیجه نرسیدن گفت وگو بنا شد تا کشیشان مسیحی و هیات همراه با طرف دیگر یعنی پیامبر(ص) مباهله کنند یعنی یکدیگر را نفرین کنند، یعنی در یک سو مسیحیان و سه کشیش برجسته و هیات همراه بودند و در سوی دیگر پیامبر(ص) همراه با خانواده اش یعنی حضرت فاطمه(س)، دختر پیامبر، حضرت علی(ع) داماد پیامبر (ص) و حسنین به عنوان نوه های پیامبر(ص) حضور یافتند.

 

رییس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه ضمن اشاره به علت ایجاد این جریان، گفت: سال نهم هجری زمانی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد شهرها و نواحی اطراف آرام آرام مسلمان شدند هرچند تا زمانی که مردم مکه مسلمان نشده بودند قبایل دیگر نیز از مسلمانی استنکاف می کردند اما وقتی مکه مسلمان شد و قریش اسلام را پذیرفت یک مانع بزرگ از سر راه مسلمان شدن سایر مردم برداشته شد و دیگر قبایل عرب نیز مسلمان شده و یا بزرگان قبایل به صورت داوطلبانه با حضور هیات های بزرگ و شاید تا صدنفر از یک قبیله به دیدار پیامبر(ص) می رفتند و با او گفت وگو می کردند.

 

حجت الاسلام «الله اکبری» تصریح کرد: برخی قبایل در این بین مسلمان و برخی نیز با پیامبر(ص) پیمان می بستند بدون اینکه مسلمان شوند و برخی نیز مالیات می دادند و بر دین گذشته خود باقی می مانند، به هرحال این سال یعنی سال نهم هجری به سال «هیات ها» معروف شد چراکه هیاتی نبود که در آن سال به دیدار پیامبر(ص) نیامده باشد.

 

وی افزود: از جمله این هیات ها، هیات «نجران» بود که در واقع از شهری به همین نام در جنوب مکه برای دیدار با پیامبر(ص) آمدند و اکثر مردم این شهر مسیحی بودند، این هیات به مدینه آمدند و با پیامبر (ص) صحبت کردند، از دین خود گفتند و حضرت گفت که من پیامبر هستم اما آنها استدلال های حضرت محمد(ص) را نپذیرفتند و مسلمان نشدند و قرار شد که ادامه این گفت وگو این طور باشند که یکدیگر را نفرین کنند تا ببینند که چه کسی در درگاه خداوند مقرب است.

 

این محقق حوزه تاریخ اسلام ادامه داد: آنها گفتند کسی که حق باشد می ماند و کسی که باطل باشد در این نفرین از میان خواهد رفت، به هرحال فردا شد و سر وعده آمدند، آنها پیامبر(ص) را در حالی دیدند که با اعضای خانواده خود سر قرار می آمد در حالی که خود با تمامی اعضای هیات همراه آمده بودند، آنها با خود گفته بودند اگر محمد با خانواده اش بیاید معلوم است که حق است و اگر با یاران اش آمد بر حق نیست، البته آنها عاقبت مسلمان نشدند و قبول کردند که مالیات بدهند.

 

حجت الاسلام «الله اکبری» در ادامه گفت: بعدها در مکانی که این اتفاق افتاده بود مسجدی بنا کردند، به هرحال اکثر مساجد مکه و مدینه بر اساس یک واقعه ساخته شده اند چنانچه در جریان مباهله مسجدی بنا شد که امروزه به نام مسجد الاجابه شناخته می شود.

 

 

وی افزود: مردم نیز امروز به این امید که روزی پیامبر(ص) در این مسجد بوده است می آیند و در این مسجد دعا می کنند البته در روایات به نماز خواندن در این مسجد توصیه شده است.

 

منیع:شبستان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2053
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 28 مهر 1393

مرحوم قاضی(ره) در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست.

 

 

منبع:عرفان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2060
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 28 مهر 1393

ضمن تبریک فرا رسیدن روز مباهله معنای مباهله و ما جرای آن بین پیامبر اسلا م و مسیحیان نجران را منتشر می کند

 

مباهله چيست؟

 

در اصل به معني رها كردن از قيد و بند و در دعا به معني تضرع و واگذاري كار، به خداست و از نظر مفهوم متداول در آيه فوق به معني نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، افرادي كه درباره مسأله مهم مذهبي گفت و گو دارند در يك جا جمع مي شوند و به درگاه خداوند تضرع مي كنند و از او مي خواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند.[2]

 

زمان و مكان مباهله

 

مشهور ميان دانشمندان اين است كه روز حضور براي مباهله، بيست و پنجم ذي الحجة سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمين، مكان مباهله اطراف «مدينه» و در دامنه صحرا بوده است.[3]

 

آغاز جريان مباهله:

 

بخش با صفاي «نجران» كه در مرز حجاز و يمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسيحي نشين در حجاز (عربستان) بود، پيامبر(ص) به موازات مكاتبه با سران دولت هاي جهان و مراكز مذهبي نامه اي به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت كه در آن آمده است: «بنام خداي ابراهيم و اسحق و يعقوب، از محمد، پيامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت مي كنم كه از ولايت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولايت و پرستش خداوند وارد شويد وگرنه بايد به حكومت اسلامي جزيه (ماليات) بپردازيد و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود». نمايندگان پيامبر، وارد نجران شدند، اسقف براي تصميم گيري شورا تشكيل داد، «شرجيل» كه به عقل و درايت و كارداني معروف بود گفت: از پيشوايان مذهبي شنيده ايم كه نبوت، روزي از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل منتقل مي شود و بعيد نيست محمّد كه از اولاد اسماعيل است، همان پيغمبر موعود باشد. تصميم بر اين شد كه شصت نفر از علماي آنها با پيامبر(ص) از نزديك گفت و گو كنند. هيئت نمايندگي در حالي كه لباس هاي تجملي ابريشمي بر تن و انگشترهاي طلا بر دست و صليب بر گردن داشتند، به مدينه آمده و وارد مسجد شدند و بر پيامبر(ص) سلام كردند؛ ولي وضع زننده و نامناسب آنها پيامبر را سخت ناراحت كرد، آنها براي فهميدن علتِ ناراحتي پيامبر به عثمان و عبدالرحمان كه سابقه آشنايي با آن دو را داشتند، مراجعه كردند، آن دو گفتند: كه حلّ گره به دست علي بن ابي طالب(ع) است، و علي(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بياييد تا مورد تكريم واقع شويد، آنان چنين كردند، پيامبر(ص) هم سلام آنان را پاسخ داد و هداياي آنها را قبول فرمود.[4]

 

مذاكره نمايندگان نجران با پيامبر(ص): نبی مکرم اسلام(ص) فرمود: شما را به آيين توحيد و يكتاپرستي دعوت مي كنم. نمايندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ايمان به خداي جهان است ما هم ايمان داريم. پيامبر(ص) فرمود: اسلام، نشانه هايي دارد كه برخي اعمال شما نشان مي دهد كه به اسلام واقعي نگرويده ايد؛ مثلا صليب مي پرستيد، گوشت خوك مي خوريد و براي خدا فرزند قايل هستيد.

 

نمايندگان گفتند: او (عيسي(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنيا آمده؛ پيامبر اکرم(ص) فرمود: وضع حضرت عيسي(ع) نظير حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دليل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است كه فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر. نمايندگان گفتند: حرف هاي شما ما را قانع نمي كند، راهش اين است كه در وقت مُعيني مباهله كنيم و بر دروغگو نفرين فرستيم و از خدا هلاك او را بخواهيم (از بعضي كتب معلوم مي شود كه موضوع مباهله را خود پيامبر پيشنهاد كرد و اين آيه شريفه نازل شد: { فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ [5]

 

«هرگاه بعد از علم و دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده (باز) كساني با تو به ستيز برخيزند به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مي كنيم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت مي كنيم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت مي كنيم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله مي كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مي دهيم.

 

قرار شد فرداي آن روز براي مباهله آماده شوند، سران نمايندگان نجران پيش از آن كه با نبی مکرم اسلام(ص) روبرو شوند به يكديگر مي گفتند: هرگاه ديديد كه محمّد افسران و سربازان خود را به ميدان مباهله آورد معلوم مي شود در ادعاي خود صادق نبوده؛ ولي اگر با فرزندان و جگر گوشه هاي خود آمد، پيداست كه او پيامبر و راستگو است و به قدري به خود ايمان دارد و احساس امنيت مي كند كه عزيزان خود را آورده است، هنوز در اين گفت و گو بودند كه ناگهان چهره نوراني پيامبر(ص) ظاهر شد كه دست امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را گرفته و علي(ع) پيش رو و حضرت زهرا(س) پشت سر آن جناب حركت مي كردند. نمايندگان همگي با حالت بهت زده به يكديگر نگاه مي كردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که اين مرد به دعوت و دعاي خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني قرار نمي داد.[6]

 

انصراف نمايندگان نجران از مباهله:

 

 نمايندگان با ديدن وضع ياد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصويب كردند كه وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغي به عنوان جزيه (ماليات سالانه) بپردازند و در مقابل، حكومت اسلامي از جان و مال آنها دفاع كند. پيامبر(ص) هم راضي شدند و فرمودند: عذاب، سايه شوم خود را بر سر نمايندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد مي شدند صورت انساني خود را از دست داده و از آتشي كه در بيابان برافروخته مي شد، مي سوختند و دامنه عذاب به سرزمين نجران هم كشيده مي شد. اُسقف نجران مي گفت: با محمّد(ص) چهره هايي را مي بينم كه هرگاه دست به دعا بلند كنند و از خدا بخواهند كه بزرگترين كوهها را از جاي بركند، فوراً كنده مي شود؛ با اين چهره هاي نوراني وافراد با فضيلت مباهله صحيح نيست.

 

صلح نامه

 

به نام خداوند بخشنده مهربان، اين نامه اي است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حكم و داوري محمّد درباره تمام املاك و ثروت ملت نجران اين شد كه اهالي نجران هرسال دو هزار لباس كه قيمت هر يك از چهل درهم تجاوز نكند به حكومت اسلامي بپردازند... و جان و مال و سرزمين و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اينكه از همين حالا از هر نوع ربا خواري خودداري كنند.[7]

 

بزرگترين فضيلت براي اهل بيت(علیهم السلام): مفسران و محدثان شيعه و اهل سنت تصريح كرده اند كه آيه مباهله (آل عمران: 61) در حق اهل بيت(ع) نازل شده است و پيامبر(ص) تنها فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و دخترش فاطمه(س) و پسر عمويش (دامادش) علي(ع) را به ميعادگاه برد و احاديثي فراوان نقل شده است كه منظور از (ابنائنا) در آيه; حسن(ع) و حسين(ع) و منظور از (نسائنا) فاطمه(س) و منظور از (انفسنا) حضرت علي(ع) مي باشد.[8]

 

خلاصه: مباهله از نظر مفهوم متداول در آيه شريفه به معناي نفرين كردن دو طرف به يكديگر است تا خداوند دروغگو را رسوا كند، دستور به مباهله در قرآن مجيد صريحاً آمده است (آل عمران: 61) مباهله پيامبر(ص) با مسيحي هاي نجران در دامنه صحراي مدينه در بيست و پنجم ذي الحجه سال دهم هجرت بود، وقتي استدلال پيامبر با نمايندگان نجران نتيجه نداد قرار شد مباهله كنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمايندگان نجران منصرف شدند و ماليات را قبول كردند و صلح نامه امضاء شد.

 

واقعه مباهله بزرگترين سند فضيلت براي علي(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان مي باشد.

 

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ فروغ ابديّت، آيت اللّه جعفر سبحاني. 2ـ منشور جاويد، ج 7، آيت اللّه سبحاني. 3ـ تفسير نمونه، ج 4.

 

 

 

پی نوشت ها:

 

 [1] . آل عمران/ 61.

 

[2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، چاپ بيست و چهارم، ج 2، ص 437.

 

[3] . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ پانزدهم، 1377، ج 2، ص 442.

 

[4] . سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چاپ اول، 1375، ج 7، ص 96.

 

[5] . آل عمران/ 61.

 

[6] . تفسير نمونه، همان، ص 440.

 

[7] . همان مدرك، منشور جاويد، ص 98.

 

[8] . فخر رازي، تفسير كبير، ج 8، ص 85؛ و زمخشري، الكشاف، ادب الحوزه، ج 1، ص 369.

 

مرکز پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم

 

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1968
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 28 مهر 1393

ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ سَيِّداً كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِي‏ءِ وَ الصِّلَةُ بِالنَّفْسِ امام صادق ع فرمود: سه چیز در هرکس باشدبزرگوارو سرور است، خشم خود را فرو نشاند ،بدیهای دیگران را ببخشد وبا جان ومال به مومنین نیکی کند .

 

 

 

پی نوشت:

 

تحف العقول ص317

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1973
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
دو شنبه 28 مهر 1393

در اغلب کتاب‌های دینی و تاریخی، روز بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد، ماجرای روز مباهله از 51 طریق روایت شده است.

 

شرح مختصر واقعه مباهله

 

مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر (ص)طی نامه‌ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند آنها خدمت پیامبر(ص) شرفیاب شدند، هرچه پیامبر(ص) دلیل و برهان آورد آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد، جبرئیل نازل شد و آیه مباهله را آورد و پیامبر (ص) آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد.

 

آیه مباهله در قرآن

 

فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلی الْکذِبِینَ

 

یعنی به آنان (مسیحیان نجران) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می‌کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می‌کنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می‌کنیم شما نیز از نفوس خود؛ آنگاه مباهله می‌کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم.

 

روز بعد مسیحیان نجران که صحنه آمدن بی پیرایه پیامبر(ص) به صحنه مباهله را دیدند، همگی با بهت و حیرت به چهره یکدیگر نگاه کردند و از اینکه او فرزندان معصوم و بی‌گناه و یگانه دختر و یادگار خود و داماد و پسرعمویش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند ‌است. آنان دریافتند که پیامبر(ص)، به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد والّا یک فرد مردد، عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی و عذاب الهی قرار نمی‌دهد و وقتی دیدند وی به قدری مطمئن است که تنها نزدیکترین خویشانش را با خود آورده، بیمناک شدند و پذیرفتند که جزیه بپردازند و از مباهله خودداری کردند و از ایشان خواستند تا پیامبر (ص) اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.

 

معنای اصطلاحی مباهله

 

زمانی که دو یا چند نفر بر سر مسئله‌ای اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند، در یک جا جمع می‌شوند و به درگاه خداوند تضرع می‌کنند و از خداوند می‌خواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا کرده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد.

 

با توجه به معنای اصطلاحی مباهله، ماده اصلی مباهله هم می تواند «بهل» به معنای "رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد" و هم «بهل» به معنای "دعای همراه با اصرار و تضرع"؛ زیرا در مباهله هر یک از طرفین برای طرف مقابل خویش درخواست لعن می‌کند و لعنت خدا چیزی غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست.

 

این روز، روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:

 

از جمله این اعمال غسل کردن، روزه گرفتن، دو رکعت نماز خواندن و آن نماز مثل نماز روز عید غدیر است (دو رکعت است؛ در هر رکعت، یک مرتبه حمد و 10 مرتبه توحید، 10 مرتبه آیة الکرسی و 10 مرتبه قدر خوانده می‌شود و بهتر است پیش از اذان ظهر خوانده شود)، سپس خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحرهای ماه رمضان است همچنین شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاسّی به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(ع) و زیارت کردن آن حضرت و بهتر است زیارت جامعه خوانده شود.

 

 

 

 

 

پی نوشت ها:

 

طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 3 ص 375

 

تفسیر الکشف و البیان، ذیل آیه 61 سوره آل عمران

 

قاضی نور الله شوشتری، احقاق الحق، جلد سوم

 

مفاتیح الجنان 

 

منبع:ایسنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2061
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه