میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 83
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 326
:: بازدید ماه : 9716
:: بازدید سال : 106775
:: بازدید کلی : 972209
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

رسول اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: من قضی لاخیه‌المؤمن حاجة کان کمن عبدالله دهره.

 

 رسول اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: کسی‌که حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد مانند کسی است که عمر خود را به عبادت گذرانده باشد.

 

 

پی نوشت:

امالی طوسی/816

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

با توجه به آنکه نخستین روزهای سال تحصیلی جدید را طی می کنیم و دوباره موسم تحصیل دانش فرا رسیده است ضرورت دارد نگاه اسلام به این مقوله یعنی تعلیم و تعلم و دانش اندوزی بررسی شود.

 

در معارف دینی بر دانش اندوزی تاکید فراوانی شده است و به انسان سفارش شده که از گهواره تا گور دانش بجوید. از این رو، روایات متعددی بر یادگیری دانش های لازم و سودمند سفارش کرده اند.

 

امير المؤمنين (ع) مي فرمایند: "اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل بدان است، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال لازم‏تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى (كه خداست) آن را بين شما قسمت كرده و تضمين نموده و به شما مي رساند ولى علم نزد أهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آن را از اهلش طلب كنيد، پس آن را بخواهيد."

 

مفضل گويد از امام صادق (ع) شنيدم كه مي فرمودند: "بر شما باد كه در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد زيرا آنكه در دين خدا دانشمند نشود خدا روز قيامت باو توجه نكند و كردارش را پاكيزه نشمارد."

 

بنابر روایات تعلیم و تعلم دارای حسنات بیشماری است و با بسیاری از واجبات و مستحبات در اجر و پاداش برابری می کند، آنچنان که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: "آموزش علم به دیگران برای رضای خدا حسنه است و یادگیری آن عبادت و گفتگوی علمی تسبیح و کاربرد دانش جهاد و آموزش دادن آن به کسی که نمی داند صدقه و بخشیدن آن به کسی که صلاحیت دارد، سبب قرب الهی است زیرا دانش، آموزنده حلال و حرام و روشنگر راه بهشت و همدم تنهایی است."

 

علاوه بر این، امام باقر (ع) می فرمایند: "پاداش کسی که علم را آموزش دهد، مانند کسی است که علم می آموزد و او بر کسی که می آموزد برتری دارد، پس دانش را از صاحبان آن فرا گیرید و به برادرانتان به گونه ای که عالمان به شما یاد داده اند، آموزش دهید."

 

امام صادق (ع) فرمودند: "دانشمندان وارثان پيغمبرانند براى اينكه پيمبران پول طلا و نقره بارث نگذارند و تنها احاديثى از احاديثشان بجاى گذارند هر كه از آن احاديث برگيرد بهره بسيارى برگرفته است. پس نيكو بنگريد كه اين علم خود را از كه مي گيريد، زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر جانشينان عادلى هستند كه تغيير دادن غاليان و بخود بستگى خرابكاران و بد معنى كردن نادانان را از دين بر مي دارند."

 

علاوه بر وراثت انبیاء، تحصیل علم و دانش و استفاده از آن در مسیر ترویج معارف اهل بیت (ع) مقام فرد را از عابدان نیز بالاتر می برد و به او جایگاهی والا می بخشد از این رو است که معاوية بن عمار گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: مردي است كه از شما روايت بسيار نقل كند و ميان مردم انتشار دهد و آن را در دل مردم و دل شيعيانتان استوار كند و شايد عابدى از شيعيان شما باشد كه در روايت چون او نباشد كداميك بهترند؟ حضرت (ع) فرمودند: "آنكه احاديث ما را روايت كند و دل هاى شيعيانمان را استوار سازد از هزار عابد بهتر است."

 

 

 

پی نوشت ها:

 

اصول کافی

 

بحارالانوار

 

مفاتیح الحیات

 

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1310
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

جمعی از آیت الله بهجت ره دستورالعمل هایی را طلب می کردند که ایشان در پاسخ به این درخواست ها دستورالعمل های یازده گانه زیر را توصیه کردند:

 

 

 

بسمه تعالی

 

الحمدلله رب‌العالمين، و‌الصلاة علی سيد الأنبياء و المرسلين، و علی آله سادة الأوصياء الطاهرين و علی جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعين.

 

 

جماعتی از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت می‌كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.

 

 

و اگر بگويند كلمه‌ای می‌خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافی برای سعادت مطلقه دارين باشد، خدای تعالی قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.

 

 

پس عرض می‌كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[ و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند]. سوره ذاريات/۵۶ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.

 

 

و ترك معصيت، حاصل نمی‌شود به طوری‌كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

 

 

 

ما امام‌ زمان عجل‌الله له الفرج را دوست می‌داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما می‌رسد؛ و او را پيغمبر صلوات‌الله عليه برای ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، برای اين‌كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.

 

 

پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبیّ و وصیّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.

 

 

پس كيميای سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروی به رهبری آنها نماييم تا كامياب شويم.

 

 

ديگر توضيح نخواهيد و آن‌كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را می‌دهد.

 

 

اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستی؟! می‌گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمی‌شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علی‌العباد أن يتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن يعلّموا».

 

 

مخفی نماند اگر ميسور شد برای كسی، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلی‌الله بغير ألسنتكم»

 

 

وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرين واللعن علی أعدائهم أجمعين.

 

 

مشهد، ربيع‌الثانی ۱۴۲۰

 

 

 

 

 

دستور‌العمل دوم

 

بسمه تعالی

كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه برای سعادت دنيا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.

 

 

آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفيق و ياری خواهد بود.

 

 

والسلام عليكم و رحمة‌الله و بركاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرين، واللعن علی أعدائهم أجمعين.

 

 

 

 

 

دستورالعمل سوم

بسمه تعالی

گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گويم: «كسی كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظی ندارد، می‌داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ می‌داند كه آنچه را كه می‌داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمی‌داند، بايد احتياط كند.»

 

 

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

الاقل محمد تقی البهجت

 

 

 

 

ادامه دارد....

 

 

 

 

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1344
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

نکاتی از سخنان حجت الاسلام موسوی مطلق را بخوانید؛

 

_ هر کس در سطح زندگی خود باید مدیریت داشته باشد و در زندگی تدبر داشته باشند. تا زندگی سرو سامان بگیرد. در عالم ماده و ظاهر و معیشت ما باید تلاش بیشتر شود تا زندگی مسیر درست طی شود. در عالم معنا هم همین طور است. کسانی که اهل معنا و خرد هستند می گویند با این کارها به جایی نمی رسیم و به مقام قرب الهی نائل نمی شویم بلکه باید امداد غیبی و کمک به فریادمان برسد.

 

_ ما در روایات داریم که هفتادهزار حجاب در برابر چشمان انسان می باشد. علاوه بر حجاب های ظلمانی، حجاب های نورانی هم وجود دارد.ما اگر بخواهیم به خدا و قرب الی الله برسیم باید حجاب های ظلمانی را کنار بزنیم.

 

_ حجاب های ظلمانی همین گناهان کبیره و گناهان صغیره می باشد. کسی که نمازش درست باشد بقیه کارهایش هم درست می شود. اگر موفق شدیم حجاب های ظلمانی را کنار بزنیم به حجاب های نورانی می رسیم که از نماز و گریه بر اباعبدالله و نماز شب باید استغفار کنیم.

 

_ راه رسیدن به قرب الی الله همین کارهای مستحبی است که خداوند انها را سرمایه قرار می دهد و نواقصتان را برطرف کنید. دستگاه اهل بیت سود آور و مطمئن است. 

 

_ شخصی صاحب این نکات است که بگردد که راه کاری را پیدا کند و بتواند عقب افتادگی های خود را جبران کند. خدای علی اعلی سرمایه را می دهد و سود چندین برابر را به انسان می دهد. خدا اهل معامله است. خدا از مؤمنین هم جانهایشان و هم اموالشان را می خرد.

 

_ در بعضی از روایات برای بعضی از لیالی فضیلت هایی را بیان کردند که با عقول معمولی سازگار نیست و با عقول خرد سازگاری می کند.

 

_ زیارت اباعبدالله این قدر فضیلت دارد که در روایت است که خدا در روز عرفه اول به زوار کربلا نگاه می کند و بعد به زوار صحرای عرفات نگاه می کند. کسی که به کربلا می رود و به زیارت اباعبدالله می رود جز حلال زاده نیست.با زیارت اباعبدالله الحسین به مقامات بلند می رسیم.

چند ویژگی از اختصاصات اباعبدالله است که خدا به ایشان داده است یکی از این اختصاصات این است که کسی که به زیارت اباعبدالله می رود جز عمرش محسوب نمی شود.

 

_ هر کس زیارت کند اباعبدالله الحسین را آثاری دارد که عبارتند از زائر ابا عبدالله همسایه اهل بیت در بهشت است. هر کس که گریه بر امام حسین کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد. کسی که اباعبدالله را زیارت می کند میل به گناه ندارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1655
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

مشعرالحرام يا مزدلفه، سرزمين وسيع و گسترده‌اي است كه بين عرفات و منا قرار گرفته و ميان دو رشته كوه محصور است. فاصله اين وادي از عرفات تا منا ۳۸۱۲ متر است كه آغاز آن، راه باريك و تنگي است به نام «مأزمين» كه بين دو كوه قرار دارد و انتهاي آنكه به سرزمين مِنا چسبيده محلي است به نام «وادي محسِّر».

 

حجاج شب دهم ذي الحجه را بايد در اين سرزمين به عبادت و مناجات با خدا بپردازند و جز بانوان و افراد مريض، عاجز، سالخورده و همراهانشان كه مجازند با وقوف اضطراري از نيمه شب آنجا را ترك و به سوي منا كوچ كنند، بقيه حجاج بايد تا صبح در مشعرالحرام بمانند. وقت وقوف اختياري در اين سرزمين، از اول اذان صبح تا هنگام طلوع آفتاب است و قبل از طلوع آفتاب، حجاج نبايد از آخرين حدّ مشعرالحرام كه وادي محسِّر است عبور كنند.

 

از كارهاي ديگري كه حجاج در اين سرزمين انجام مي‌دهند جمع كردن سنگ ريزه‌هايي است كه براي رمي جمرات در منا به آن‌ها نياز دارند.

 

غروب روزنهم ذي حجه و در واپسين ساعات روز عرفه، همزمان با غروب خورشيد و پس از پايان اعمال در عرفات، با شليك چند توپ و با طنين صداي اذان، يكباره و بي‌اختيار جمعيت چون سيل از جا كنده مي‌شود، به گونه‌اي كه جز سفيديِ رنگ احرام‌ها و گرد و غبار غليظي كه از حركت سريع و شتابزده حجاج چشم‌ها را آزار مي‌دهد چيز ديگري نمي‌بيني.

 

از ترس اينكه مبادا گم شوي و از همراهانت جداگردي، سخت درهراسي و سراسر وجودت مراقب اين است كه نكند جا بماني.

 

جمعيتي نزديك به دو ميليون نفر، در سرزميني محدود كه براي درك مواقف و مشاعر مختلف در زمان‌هايي مخصوص و محدود يكباره با هم حركت مي‌كنند و يكباره هم سكون اختيار مي‌كنند. سيل جمعيت و هجوم آنان كه از مليت‌هاي مختلفند، به قدري فشرده و پر هياهوست كه اگر با فريادي بلند نزديك‌ترين فرد خود را صدا بزني هرگز نخواهد شنيد.

 

خداوند متعال در مورد اين كوچ عظيم در قرآن مجيد مي‌فرمايد: فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللّه َ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ.... (1)

 

افاضه، حركتِ تند، سريع، با شتاب و زياد آب را مي‌گويند. هنگامي كه با شتاب و سرعت چون ساير مردم از عرفات كوچ كرديد، خدا را در مشعرالحرام ياد كنيد.

 

وقتي با همه هول و هراسي كه در دل داري حركت را آغاز نمودي، پس از چند ساعت طي مسير در تاريكي شب، به صورت پياده يا سواره ـ كه هر كدام براي خود راه‌هاي جداگانه‌اي دارند ـ به سرزمين پهناور و وسيع مشعرالحرام مي‌رسي و چشمانت به انبوه جمعيتي از مليت‌هاي مختلف مي‌افتد كه در زير برق نورافكن‌ها و در دل شب با زبان‌هاي مختلف و حالات گوناگون مشغول نماز، دعا و نيايش هستند. با ديدن اين منظره روحاني حال عجيبي به تو دست مي‌دهد.

 

در اينجا برخلاف ساير مواقف، تنها و بريده از هم ميهمان، با جمعي محدود به جايي رسيده‌اي كه اطرافت را كساني گرفته‌اند كه نه با زبان آن‌ها آشنايي و نه با خودشان. به هر سو نگاه مي‌كني، هر كسي با روشي مشغول راز و نياز و عبادت است. برخي نشسته، برخي ايستاده، عده‌اي خوابند و برخي هم متحير چشم به ديگران دوخته‌اند.

 

آن شب، شبي خاطره انگيز و فراموش نشدني است. به صبحگاهان كه نزديك مي‌شوي، گويي برفي سنگين باريده و همه دشت را تا دامنه تپه‌ها سفيدي پوشانده است. جز برق و بوق ماشين‌ها كه گاهي تمركز تو را به هم مي‌زند چيزي نمي‌بيني و نمي‌شنوي. با طلوع آفتاب، دوباره جمعيت از جاكنده مي‌شود تا به سوي منا، سرزمين آرزو‌ها كوچ كند.

 

در روايت آمده است: حشرات و جانوران مشعرالحرام از همه بيابان‌ها بيشتر است، اما از شب نهم منادي الهي فرياد مي‌زند:‌اي گروه حشرات و جانوران! ميهمانان و زائران الهي در راهند، از آن‌ها دور شويد. با شنيدن اين ندا همه جانوران و حشرات در زواياي كوه‌ها پنهان مي‌شوند و زماني كه حجاج از آنجا كوچ مي‌كنند دوباره به جاي خود باز مي‌گردند.

 

كلام را با فرازي از يكي از دعاهاي معصوم در اين سرزمين، پايان مي‌بريم:

 

«خداوندا! تو بهترين كسي هستي كه بايد از او حاجت طلب كنيم و تو بهترين كسي هستي كه بايد او را بخوانيم، و تو بهترين موجودي هستي كه بايد از او چيزي خواست. براي هر كسي كه به سوي چون تو كوچ كند بهره و جايزه‌اي است. پس جايزه و هديه مرا، هم در اينجا و هم در وطنم، آمرزش گناهم قرار ده، و توشه كم مرا به رحمت گسترده‌ات بپذير، كه تو بهترين و مهربان تريني.»

ـ بقره: ۱۹۸

 

 

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1588
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

 مرحوم علامه مجلسى مى گويد: روز عرفه از اعياد بزرگ اسلامى است و كسى كه بتواند اين روز را در عرفات باشد، توفيق بزرگى دارد. اين روز اعمال و دعاهاى فراوانى دارد و بهترين عمل در اين روز، دعا است. اين روز، براى تقويت معرفت الهى و رابطه عميق تر با حضرت حق و شناخت صفات جمال و جلال پروردگار، بسيار مناسب و مغتنم است. اين روز به ويژه براى كسانى كه در سرزمين پرخاطره و انسانساز عرفات باشند و در مناسك حج شركت داشته باشند، سعادت مضاعف خواهد بود. آنان كه در لباس سفيد احرام، با قلبى مملو از عشق خداوند، دعاى عرفه امام حسين(ع) را در سرزمين عرفات زمزمه مى كنند، از اين زلال معرفت ناب، بيش از ديگران سيراب مى شوند.

 

امام باقر(ع) از امام زين العابدين(ع) روايت كرده است كه آن حضرت در روز عرفه جمعى را مشاهده كرد كه دست نياز به سوى مردم دراز كرده و كمك مى خواستند! حضرت فرمود: واى بر شما! آيا از غير خدا در اين روز حاجت مى طلبيد در حالى كه در اين روز اميد مى رود كه فضل خداوند حتى شامل بچه هايى شود كه در شكم مادرانند. در روز عرفه مخصوصا دعا براى مؤمنان و دوستان بسيار سفارش شده است. چه آنان كه زنده اند و چه كسانى كه از دنيا رفته اند.

 

از ابراهيم بن هاشم كه از بزرگان شيعه است چنين نقل شده كه عبدالله بن جندب را در سرزمين عرفات ديدم كه در روز عرفه، غرق در دعا و راز و نياز بود. دستهاى خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و اشك از چشمانش سرازير بود، و فراوان گريه مى كرد; در پايان نزد او رفتم و گفتم: وقوف و عبادت هيچ كس را مثل تو نديدم. گفت به خدا سوگند! فقط براى برادران مؤمن دعا كردم، زيرا از امام موسى كاظم(ع) شنيدم كه فرمود: هر كس براى برادران مؤمن خود دعا كند، از عرش ندا مى رسد كه صد هزار برابر آن براى خود تو خواهد بود و من نخواستم از صد هزار برابر دعاى فرشتگان كه يقيناً مستجاب است، دست بردارم! و براى خودم دعا كنم كه نمى دانم مستجاب خواهد شد يا خير!

 

 

منبع:مهر

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1584
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 12 مهر 1393

امیر مؤمنان علی(ع) درباره راز وقوف در عرفات فرمود: «عرفات، خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آن قدرتضرع کند تا لایق ورود به حرم شود».[1]

 

 از این رو، شب و روز عرفه دعاهای مخصوصی دارد که جزو فضایل برجسته و آداب مهم روز عرفه است.

 

 در حقیقت، خداوند این گونه مهمانان خود را برای ورود به خانه ای که پیامبران به طهارت آن قیام و اقدام کرده اند، تطهیر و پاک می کند؛ زیرا خداوند در خانه پاک، تنها مهمانان پاک را می پذیرد.[2]

 

اسرار عرفات

 

اسرار عرفات فراوان است و برخی از آنها که در حدیث شبلی[3] به آنها اشاره شده عبارت است از:

 

 وقوف در عرفات

 

1- وقوفِ در عرفات برای آن است که انسان از آموزه ها و علوم دینی آگاه و از اسرار الهی نظام آفرینش باخبر شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف و بر رفع همه آنها تواناست. خود را به خدا بسپارد و فقط او را اطاعت کند که طاعت او سرمایه و وسیله هر بی نیازی است. «وَ طاعَتُهُ غِنی»[4]

 

 ازاین رو، امام سجاد(ع) به شخصی که در روز عرفه گدایی می کرد، فرمود: «وای بر تو! آیا در چنین روزی، دست نیاز به سوی غیرخدا دراز می کنی. در چنین روزی برای کودکان در رحم، امید سعادت می رود. کسی که در اینجا از خدا غیر خدا را طلب کند، زیان کرده است». امام سجاد(ع) کسانی را که در چنین زمان و مکانی دست نیاز به سوی دیگران دراز می کنند، بدترین انسان ها معرفی کرده و فرموده است: «هُولاءِ شِرارٌ مِنْ خَلْقِ اللهِ. اَلنّاسُ مُقْبِلوُنَ عَلی اللهِ وَ هُمْ مُقْبِلونَ عَلَی النّاسِ».[5]

 

 حاجی باید عارف شود

 

2- حج گزار باید در عرفات بر این حقیقت عارف شود که خدای سبحان به نهان و آشکار و صحیفه قلب او و رازهای آن و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخودآگاه در زوایای روح او می گذرد، آگاه است؛ یعنی سرزمین عرفات محل ادراک و شهود است ،مضمون آیه 7 سوره طه: «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفی»

 

 انسان اگر بداند قلبش در مشهد و محضر حق است، همان طور که خود را به گناهان جوارحی نمی آلاید، گناه جوانحی نیز نمی کند و قلبش را از خاطرات آلوده پاک می کند.

 

 امام سجاد(ع) در حدیثی فرمود:

 

 عصر روز عرفه و ظهر روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند، خدای سبحان به فرشتگان مباهات می کند و می فرماید: «اینان بندگان من هستند که از راه های دور و نزدیک با مشکلات بسیار به اینجا آمده و بسیاری از لذت ها را بر خود حرام کرده و بر شن های بیابان های عرفات و منا خوابیده اند و این گونه با چهره های غبارآلود، در پیشگاه من اظهار ناتوانی و خواری می کنند. اینک به شما اجازه دادم تا آنان را ببینید. آنگاه فرشتگان حق به اذن خداوند بر دل ها و اسرار نهان آنها آگاه می شوند.[6]

 

اگرچه عزت و فخر انسان در بندگی برای خدا و بودن تحت ربوبیت اوست، خدای سبحان به زائران راستین خانه خود مباهات می کند، چنان که در مناجات امیرمؤمنان علی(ع) آمده است:اِلهِی کَفی بِی عِزّاً اَنْ أَکونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفی بِی فَخْراً أنْ تَکونَ لِی رَبّاً أنْتَ کَما اُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَما تُحِبُّ».[7]

 

گرچه فرشتگان تا حدودی از غیبْ و بسیاری از مسائل ماورای طبیعت باخبر و آگاه هستند و با اینکه مأموریت ثبت اعمال و خاطرات ما را بر عهده دارند، پرده پوشی و رحمت و لطف حق اجازه نمی دهد حتی آنان نیز از بسیاری از اسرار ما آگاه شوند، چنان که حضرت علی(ع) به خداوند عرض می کند: »وَ الشّاهِدُ لِماخَفِیَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِکَ أخْفَیْتَه وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ؛ خدایا تنها تو شاهد برخی اعمال و افکارم بودی و اجازه ندادی حتی فرشتگان بر آنها آگاهی یابند.» بر اساس این حدیث، در روز عرفه و عید قربان، فرشتگان به اذن خداوند به نهان دل های زائران می نگرند و می بینند قلب عده ای بسیار سیاه است ودودهای سیاه از آنها برمی خیزد که از «نارُ اللهِ المُوْقَدَه الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الأفْئِدَةِ» (همزه: 6 و 7) است.

 

 دعای امام حسین در جبل الرحمه

 

3- شایسته است در روز عرفه، حج گزار از «جبل الرّحمة»[8] که در سرزمین عرفات قرار دارد، بالا رود و دعایی را بخواند که سالار شهیدان حسین بن علی(ع) در جانب چپ آن کوه رو به کعبه ایستاد و خواند.[9]

 

 امام سجاد(ع) در این باره فرمود: «راز بالای کوه رحمت رفتن این است که انسان بداند خداوند با هر زن و مرد مسلمان، رئوف و مهربان و متولی هر زن و مرد مسلمان است.» گرچه خدای سبحان با همگان ولایت تکوینی دارد و ولیّ همه است: «هنالک الوَلایة لله الحقّ» (کهف: 44) و گرچه رحمت عام خدا فراگیر و شامل همه موجودات است: «رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلّ شَیْ ءٍ»

 

(اعراف: 156) و «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرّحْمَةَ» (انعام: 54)، ولی رحمت خاص او ویژه پرهیزکاران است: «رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلّ شَیْ ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلّذینَ یَتّقُونَ». (اعراف: )[10]

 

 عرفه؛ فرصتی آسمانی برای طهارت باطنی

 

 از امام صادق(ع) سؤال شد: عرفات را چرا عرفات نامیده اند؟ حضرت فرمود: «جبرئیل، حضرت ابراهیم را روز عرفه به این مکان آورد، چون ظهر فرا رسید، جبرئیل گفت: ای ابراهیم! به گناه خود اعتراف کن و مناسکت را بیاموز! چون جبرئیل گفت اعتراف کن! این سرزمین عرفات نامیده شد».[11]

 

 بنابر قولی، حضرت ابراهیم در این سرزمین خواب دید که اسماعیل را در راه خدا قربانی می کند و به وظیفه خود عارف شد.

 

 پیامبر اکرم(ص) می فرماید:خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی کند.[12]

 

 گناهی که در عرفه بخشیده نمی شود

 

«در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمی شود».[13]

 

 هنگامی که مردم در عرفات وقوف می کنند و حاجت های خود را با گریه و زاری درخواست می کنند، خداوند نزد فرشتگان به این مردم افتخار می کند و به فرشتگان خطاب می کند: آیا نمی بینید که بندگان من از راه های دور و غبارآلود به سوی من آمده اند و مالشان را در راه من خرج کرده اند و بدن ها را خسته کرده اند؟ به عزت و جلالم سوگند! گناهکارانشان را به نیکوکارانشان می بخشم و آنها را از گناه پاک می کنم، مانند روزی که از مادر متولد شده اند».[14]

 

 «آنگاه که در عرفات وقوف کنی، چنانچه گناهانت به تعداد شن های شنزار یا ستارگان آسمان یا قطره های باران باشد، خداوند آنها را خواهد بخشید».[15]

 

 نقل است از رسول خدا(ص) پرسیدند: چه کسی از اهل عرفات، گناهش از همه بزرگ تر است؟ حضرت فرمود: «کسی که عرفات را درک کرده باشد و گمان کند خداوند او را نیامرزیده است».[16]

 

 امام سجاد(ع) در روز عرفه صدای نیازمندی را شنید که گدایی می کرد. به او فرمود: «وای بر تو! آیا در مثل چنین روزی از غیر خدا درخواست می کنی، درحالی که در این روز برای بچه هایی که در شکم مادران هستند، امید سعادت و خوشبختی می رود».[17]

 

 امام باقر(ع) فرمود: «هیچ کس (چه نیکوکار و چه بدکار) در عرفات وقوف نمی کند، مگر اینکه خداوند دعایش را مستجاب می کند».[18]

 

 پی نوشتها:

[1]. اصول کافی، ج 4، ص 224.

 [2]. نک: «وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ.» نک: بقره: 125.

 [3]. نک: (حدیث شبلی).

 [4]. مفاتیح الجنان، دعای کمیل.

 [5]. بحارالانوار، ج 96، ص 261.

 [6]. همان، ج 96، ص 259.

 [7]. همان، ج 74، ص 402.

 [8]. جبل الرحمة، جدای از کوه های اطراف خود، در سرزمین عرفات قرار دارد. رسول اکرم(ص) برتخته سنگی از این کوه ایستاد و خطبه معروف عرفات را ایراد کرد. همچنین، سالار شهیدان امام حسین(ع) دعای بلند روز عرفه را در دامنه این کوه خواند.

 [9]. نک: مفاتیح الجنان، اعمال روز عرفه.

 [10]. آیت الله جوادی آملی، صهبای حج، ص 415.

 [11]. کافی، ج 4، ص 316؛ علل الشرایع، ج 2، ص 436.

 [12]. سنن الکبری، ج 5، ص 192.

 [13]. جعفریات، ج 114، ص 415.

 [14]. تنبیه الغافلین، ص 489.

 [15]. تهذیب، ج 5، ص 25.

 [16].جعفریات، ج 113، ص 409.

 [17]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 137.

 [18]. کافی، ج 4، ص 262.

نویسنده: مطهره پیوسته

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1695
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 11 مهر 1393

به گزارش مشرق، مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی رهنمودهایی در مورد شب و روز عرفه دارند که در ادامه می‌آید:

روز عرفه، روز درخواست از خداوند

 

در روایتی است که از پیغمبر اکرم نقل شده است که خداوند وحی فرستاد به بعضی از پیامبرانش که این متن وحی الهی است که بر فرض که اهل هفت آسمان و تمام زمین، همگی از من درخواست کنند و به هرکدام هرچه که خواستند را بدهم، از خزانه، حکومت و فضل الهی ذره‏ ای کاسته نمی‌شود؛ حتی مثل یک بال پشه هم از خزانه من کم نمی‌شود؛ و چه‏ طور ممکن است که از فضل الهی کاسته شود در حالی که من سردمدار آن هستم!؟

امشب را قدر بدانید!

 

از غروب شب عرفه تا غروب روز عرفه زمان بسیار بزرگی است. این را گفتم تا امشب که به حسب ظاهر شب عرفه است و موقعیت بسیار خوبی است، هم دعا کنید و هم به اعمال صالحه مشغول شوید! این را هم بدانید که دعاهایی که می‏کنید اگر برای دیگران باشد، چیز بیشتری نصیبتان می‏شود.

خدا کند یکی از آن کسانی که شما دعا می‏کنید من باشم...

روز امید خوشبختی برای همه

 

روایتی دیگری از زین العابدین صلوات الله علیه آمده که محدث قمی هم آن را در مفاتیح نقل کرده است؛ در آن روایت آمده است که روز عرفه بود و حضرت دیدند که سائلی دارد از مردم، یعنی غیر خدا، درخواست می‌کند؛ حضرت به او فرمود: وای بر تو! در چنین روزی از غیر خدا تقاضا و درخواست می‌کنی!؟ و حال آنکه امید می‌رود در چنین روزی فضل الهی شامل طفل‌هایی شود که در رحم مادر هستند. امید است که اینها خوشبخت و سعادتمند شوند.

روز عرفه، روز درخواست و بخشایش

 

یکی از آن مقاطعی که این اسلحه بردش بیشتر است و در اجابت سرعت دارد، ‌روز عرفه است. حتی تعبیر امام باقر(علیه‏السلام) این است که اصلا روز عرفه، روز دعا و درخواست از خداوند است. یعنی در این مقطع زمانی بخصوص سرعت اجابت دعا بیشتر است.

حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کند. از این روایت دو مطلب به دست می‏ آید: یکی، عظمت ماه مبارک رمضان از نظر گسترش مغفرت الهی است که همه را در بر می‌گیرد. دوم، عظمت عرفه است. در ماه مبارک رمضان، زمان مطرح است. ممکن است برای عرفه هم زمان مطرح باشد؛ یعنی روز خاص و هم مکان مورد نظر باشد که آن زمین عرفات است. ولی مسلما زمان در اهمیت موضوع دخالت دارد که روز عرفه است. از لحاظ قید زمان، اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگرفت، مسلما اگر در روز عرفه از خداوند طلب مغفرت کند مورد مغفرت الهی قرار خواهد گرفت.

فضیلت زیارت امام حسین در عرفه

 

مسأله مهم در روز عرفه زیارت امام حسین(علیه‏السلام) است که در حدیث آمده است خداوند قبل از آنکه به سرزمین عرفات نظر کند، به زائرین امام حسین(علیه‏السلام) نظر می‌افکند و این نظر افکندن در زمان‌های حساس و سرنوشت‌ساز مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر است که افضل اعمال در این زمان‌ها زیارت امام حسین(علیه‏السلام) است.

این روز را از دست ندهید!

 

هر لحظه‌ای از لحظات این روز برای ما گران بها است؛ به خصوص برای دعا و درخواست از خداوند. این فرصت بهترین فرصت است. پس این فرصت را از دست ندهید! به خصوص از ظهر تا هنگام غروب را که در روایات وارد شده است. بدانید اگر می‏ خواهید مشکلاتتان را حل کنید بیایید ‌این چند ساعت را درِ خانه خدا بروید و از او بخواهید؛ چه حاجت‏ های مادی را و چه معنوی را، همه را از او بخواهید. چون امروز برد دعا خیلی زیاد است. بخصوص درباره دیگران اگر دعا کنید، ما در روایت داریم که خدا چند هزار برابر به شما اعطا می‏ کند.

اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها

 

درباره دعا کردن هم بگویم که در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند: سریعترین دعایی که به هدف اجابت می‏ رسد، دعایی است که یک برادر مؤمن، برای برادر مؤمن دیگرش می‏ کند و پشت سر او برایش از خدا خیر می‏ خواهد؛ نه در حضورش. یعنی هرکس برای دیگری دعا کند، به سرعت به اجابت می رسد. وقتی این شخص شروع می‏ کند به دعا کردن برای برادر مؤمنش و پشت سر او، آن فرشته ‏ای که برای گرفتن دعاها موکل شده است، جواب می‏ دهد: این چیزی که برای برادرت خواستی، برای خودت دو برابرش برآورده شد. یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی، برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب می‏ شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1670
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 مهر 1393

حضرت آیت الله بهجت میفرمودند: یکی از چاره‌‏جویی‌‏های شرعی برای استجابت دعا و برآورده شدن حاجت خود، این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد دعا کند و از خدا بخواهد که تمام گرفتاری‌‏های مشابهِ گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند؛ و یا هر حاجتی نظیر حاجت او دارند برآورده شود؛ زیرا در این صورت مَلَک برای خود انسان دعا می‌‏کند و دعای مَلَک مستجاب می‌‏شود.

 

این‌گونه دعا کردن در حقیقت دعای به خود، به‌طور معکوس است.

 

 

پی نوشت:

 

در محضر بهجت، ج٣، ص۶٠

 

 منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1591
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 مهر 1393

نکاتی از سخنان حجت الاسلام میرباقری را بخوانید؛

 

_ حسن بن بشار از اصحاب امام رضا می گوید که من وارد مسجد کوفه شدم دیدم نهصد شیخ نشسته و مباحثه می کنند و حرفهایشان را با سند از امام باقر و امام صادق می گویند. با زبان به راحتی می گوییم که سی هزار حدیث اما این ها موارد کمی نیست.

 

_ ابن شهر آشوب می گوید که در فرزندان امام حسین(ع) و امام حسن(ع) مانند امام باقر(ع) در تفسیر و تحلیل و فتوا که این همه مطلب نقل شده باشد نداریم. و کار فرزندش امام صادق(ع) به جایی رسید که دانشگاه اهل بیت را تأسیس کرده است.

 

_ فقط شش هزار رساله علمی از شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ثبت شده است و چه مقدار از این رساله ها بوده که ثبت نشده و از بین رفته است.

 

_ امام باقر فرمودند که شرق و غرب عالم را بگردید دانش ناب و شفاف و صحیح را پیدا نمی کنید مگر در خانه ما. علمی که هیچ ضرر و زیانی در آن نیست و کامل است علم اهل بیت است. البته آنها هم کلامی را از خود نمی گفتند مگر این که مستند به آیات قرآن کریم. نباید از خود حرف بزنیم و این باطل است و انسان را نمی تواند هدایت کند. کلام هایی که مستند به آیات و قرآن کریم نباشد باطل است.

 

_ بسیاری از مضرات علمی را امام باقر برای مردم و دیگران بیان کرده اند. امام باقر برای سعادت و خوشبختی ما هم روایاتی را دارند.این روایات بسیار برای زندگی مهم است. 

 

_ با اطاعت از خدا، به مقام قرب الهی می رسید. هر کس که اطاعت از خدا کند این دوست اهل بیت است. هر کس گناه و معصیت خدا را می کند محبت خدا نمی تواند در او کارساز باشد. شیعه کسی است که از خدا اطاعت می کند و اهل ورع و تلاش است و وفادار است. شیعه اهل امانت داری و زهد و عبادت است. دوستان اهل بیت باید خیلی مراقب خود باشند.

 

_ امام باقر می فرماید خوشبختی دنیا در این دو کلمه جمع شده است. همه خوشبختی شما در این است که دو سوم زندگی باید باهوش باشی و مواظب کارهایت در زندگی باشی. کلاه سرت نرود و فریبت ندهند و یک سوم هم در زندگی اهل تفاهم باش.با یک ایراد همه خوبی ها را زیر سؤال نبرید. در تربیت فرزند اگر دائم بخواهید تذکر بدهید شخصیت شما اثربخش نخواهد بود. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1330
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 مهر 1393

شخصى غالبا خدمت رسول خدا (ص) شرفياب ميشد، زمانى شرفيابى او به تأخير افتاد، روزى حضرت او را ملاقات فرمودند، سؤال كردند، چرا ترك مراوده كردى؟

 

عرض كرد بواسطه ناخوشى (مريضى) و فقر و پريشانى.

 

حضرت فرمودند: نمى خواهى به تو تعليم نمايم دعائى كه فقر و ناخوشى را از تو دفع كند؟

 

عرض كرد، بسيار خوشحال ميشوم.

 

حضرت فرمودند: بگو « لاحول و لاقوة إلا بالله ، توكلت على الحى الذى لايموت و الحمد لله الذى لم يتخذ صاحبة و لا ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا »

 

زمانى نگذشت، آن مرد خدمت حضرت رسول(ص) آمد و عرض كرد: «قد اذهب الله عنى السقم و الفقر».

 

خداوند ناخوشى و فقر را از من برطرف كرد.

 

 

پی نوشت:

«امالى شيخ طوسى» 

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1563
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 مهر 1393

امام باقر(ع)-شهادت

 

دلی شکسته و چشمی ز گریه، تر دارم

 

گشوده ام پر اگر نیت سفر دارم

 

اگرچه ماه محرم خزان شدم اما

 

همیشه چند دهه روضه در صفر دارم

 

همه ز مرگ پدر ارث می برند ومن

 

بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم

 

هشام! زخم دلم که برای حالا نیست

 

من از غروب دهم زخم بر جگر دارم

 

زمانه دست ز قلب شکسته ام بردار

 

من از بریدن رأسش خودم خبر دارم

 

به یاد ساقی لب تشنه امام شهید

 

میان قاب دلم عکسی از قمر دارم

 

اگرچه قصه من مال سال ها پیش است

 

همیشه یک سر بر نیزه در نظر دارم

 

غروب کرببلا زخمهای سختی داشت

 

ولی ز شام بلا زخم بیشتر دارم!

 

از اینکه بودم و اصغر ز نیزه می افتاد

 

غرور له شده و آه شعله ور دارم

 

دلم گرفته از اینکه نشد درآن ایام

 

ز روی دست رقیه طناب بردارم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1180
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 مهر 1393

 

کسی که بود شکافندۀ تمام علوم

 

هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم

 

سر تو باد سلامت ایا رسول الله

 

وصِّی پنجم تو کشته شد ولی مظلوم

 

گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند

 

گهی به خانه اش از کینه خصم برد هجوم

 

بسان مادر و آباء رنج دیدۀ خویش

 

همیشه بود زحقّ و حقوق خود محروم

 

به غربت علی و خاندان اوسوگند

 

امام ما زجهان رفت با دلی مغموم

 

هماره قصّۀ مظلومی اش بخاک بقیع

 

بود زغربت قبرش برای ما معلوم

 

زدردهای نهانی که بود در دل او

 

کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم

 

حیات او همه با درد و رنج و غصّه گذشت

 

که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم

 

نه طاقت است زبان را به وصف غم هایش

 

نه قدرت است قلم را مه تا کند مرقوم

 

بگو به امّت اسلام، این سخن (میثم)

 

به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1862
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 10 مهر 1393

به گزارش مشرق، امام محمد باقر(ع) در نخستین روز ماه رجب سال 57 هجری در مدینه متولد شد و پس از 57 سال عمر شریف و پربرکت، در هفتم ذی‌الحجه سال 114 هجری مسموم شد و به شهادت رسید.

آن حضرت با تأسیس نخستین دانشگاه اهل بیت شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد که در این میان عده‌ای از ایرانیان نیز افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمدباقر(ع) را داشتند:

 

1ـ حمّاد بن ابی سلیمان

 

ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه و پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابوموسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد.

حمّاد پس از کسب علوم مقدماتی پای درس صادقین(ع) نشست و به حدی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد، فقیه، جواد و کریم یاد کرده‌اند و او را به کثرت حدیث توصیف کرده‌‌اند.

اکثراً او را شیعه دانسته‌اند که در سال 120 قمری به رحمت ایزدی پیوست.

 

2ـ داوود بن ابی‌هند سرخسی

 

داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس بود. زادگاه او مرو بود اما به دلیل اقامت در بصره به بصری نیز شهرت یافت. لقب قشیری هم به این دلیل است که پدر داوود، مولای زنی از قشیری‌ها بود.

او را امامی‌مذهب و ثقه دانسته‌اند که در علم تفسیر در عصر خود شهره بوده است. نقل است داوود 40 سال پنهان از دیگران روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه با تظاهر می‌کرد روزه ندارد، غذای خود را بر می‌داشت و به دنبال کسب روزی بیرون می‌رفت؛ ولی در بین راه آن را به فقرا می‌داد و شب هنگام به خانه بر می‌گشت و افطار می‌کرد.

وفات داوود در سال 140 قمری در راه مکه اتفاق افتاد.

 

3ـ محمد بن اسحاق

 

محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار، اصالتی مسیحی داشت و اجداد او اهل عین‌التّمر (منطقه‌ای در ایران عصر ساسانی) بودند. پدربزرگ او در عصر خالد بن ولید اسیر شد، به مدینه رفت و مسلمان شد.

محمد بن اسحاق دوران کودکی و نوجوانی را در مدینه گذراند، سپس در 30 سالگی برای بهره‌گیری از اخبار سیره‌نویسان به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق سفر کرد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید.

در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود «مغازی» را تألیف کرد که نخستین سیره نسبتاً جامع درباره پیامبر(ص) به شمار می‌رود.

او حافظه‌ای بسیار قوی داشت و احادیث زیادی را حفظ بود،به همین دلیل برخی او را «امیر المحدثین» خوانده‌اند. ابن اسحاق در سال 151 قمری در بغداد درگذشت.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1510
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 شهريور 1393

هرجاکم آوردی؛ حوصله نداشتی؛ گرفته بودی؛ پول نداشتی؛ کارنداشتی؛ باطری ات تموم شد...

  

 

 

آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه می فرمایند:

 

هرجاکم آوردی؛

حوصله نداشتی؛

گرفته بودی؛

پول نداشتی؛

کارنداشتی؛

باطری ات تموم شد؛

تسبیحت رو بردار و صدبار بگو: استغفرالله ربی واتوب الیه

استغفارفقط برای آمرزش گناه نیست!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2009
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 شهريور 1393

رسول خدا- صلّى اللّه عليه و آله- فرموده:

 

هر كه همسايه خود را بيازارد خداوند بوى بهشت را بر او حرام گرداند و جاى او در دوزخ است، و دوزخ بد جائى است، و كسيكه حقّ همسايه‏ اش را تباه سازد از ما نيست، و هميشه جبرئيل مرا درباره همسايه وصيّت و سفارش مي نمود تا اينكه گمان كردم همسايه ارث خواهد برد.

 

 امير المؤمنين- عليه السّلام- فرموده: حريم مسجد چهل ذراع است و حريم همسايه چهل خانه از چهار سمت مي باشد.

حضرت صادق- عليه السّلام- فرموده: به پيغمبر- صلّى اللّه عليه و آله- گفته شد: اى پيغمبر خدا آيا در مال و دارائى جز زكوة حقّ و بهره ديگرى هست؟ فرمود:

آرى نيكى كردن به خويشان هرگاه دورى گزيده ‏اى و مهربانى به همسايه مسلمان، ايمان به من نياورده كسيكه شب سير بوده و همسايه مسلمانش گرسنه باشد. 

و نيز آن حضرت- عليه السّلام- بإسحاق بن عمّار فرمود: با منافق و دو رو بزبان مكر كن، و دوستيت را براى مؤمن خالص گردان، و اگر يهودى با تو نشست با او نيكو بنشين.

 

روايت شده: مردى نزد پيغمبر- صلّى اللّه عليه و آله- آمد و گفت: فلان همسايه مرا مي آزارد، حضرت فرمود: بر آزار او شكيبا باش و تو او را ميازار، پس از اندك زمانى آمد و گفت: اى پيغمبر خدا همسايه ‏ام مرد، حضرت فرمود: كَفى‏ بالدّهر واعظا و كفى بالموت مفرّقا يعنى كافى است كه روزگار پند دهنده و مرگ جدا كننده باشد.

 و هم آن حضرت- صلّى اللّه عليه و آله- فرموده: نبوده و نيست مؤمنى تا روز قيامت جز آنكه او را همسايه ‏اى است كه بيازاردش. 

احاديث در اين باره بسيار است و بايد دانست كه نيكى با همسايه بس نيازردن او نيست بلكه تحمّل و پذيرفتن آزار او نيز از جمله نيكى با همسايه ميباشد.

 

پی نوشت:

الصحيفة السجادية / ترجمه و شرح فيض الإسلام، ص177

منبع:افکار

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2084
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
یک شنبه 30 شهريور 1393

 به نقل از دفاع پرس، حسن یوسفی از جمله آزادگانی است که هشت سال تلخی و سختی‌های اسارت را درک کرد. او باز‌نشسته آموزش‌و‌پرورش است و این روزها در یک NGO (سازمان مردم نهاد) بانام «جمعیت آزادگان دفاع مقدس» به انجام امور فرهنگی می پردازد.برای گفت و گو با او به ساختمان این NGOرفتیم. متن پیش رو، بخشی از این گفت‌وگو است...

 

با این تفاسیر هرچه در این چند روز سختی نکشیده بودید تلافی کردند!

 

بله یک‌باره جبران کردند. بعد از این مدت که زدند، نیروهای ویژه رفتند. پس از این اتفاق، هر روز صبح که درها را باز می‌کردند، تونل مرگ تشکیل می‌دادند و تا خود دستشویی‌ها سرباز عراقی می‌ایستاد و بچه‌ها را کتک می‌زد.

 

طول این تونل چند متر بود؟

 

حدوداً 150 متر.

 

روز اولی که با تونل مواجه شدید، واکنش اسرا چه بود؟

 

خب بچه‌ها گیج شده بودند. درها را باز کردند و آمدند با کابل بچه‌ها را می‌زدند. وقتی از دست سربازانی که به آسایشگاه ریخته بودند فرار می‌کردیم، تازه به تونل وحشت می‌رسیدیم.

 

تا چند روز این طور بود؟

 

تقریباً سه ماهی بود. اویل هر روز و بعد از مدتی هفته ای یک یا دو بار این اتفاق رخ می‌داد. بعد غذا را هم نصف کردند. اصلاً کسی سیر نمی‌شد. یک لیوان چای شیرین و یک نان «سمون» می‌دادند. یعنی بعد از این اعتصاب دیگر آش را هم حذف کردند.

 

قاشق و لیوان هم داشتید؟

 

بله. این‌ها را داشتیم.

 

خریدید یا خود عراقی‌ها داده بودند؟

 

نه خود عراقی‌ها دادند. یک دست لباس «دشداشه» و لباس زیر برای یک سال به همراه دو پتو هم دادند.

 

لباس فرم شما چه بود؟

 

همین «دشداشه» و «بیلرسوت» بود.

 

حمام هم داشتید؟

 

نه. آنجا اصلاً حمامی نداشتیم. به همین خاطر بدن همه بچه‌ها شپش افتاده بود. گاهی اوقات این دشداشه ها را پشت و رو می‌کردیم تا شپش‌ها از روی آن بریزند. البته یک خاطره از اردوگاه برای شما تعریف کنم که ما برای گرم کردن آب و خوردن چای از یک المنت دست ساز استفاده می‌کردیم. همیشه آن را پنهان می‌کردیم و موقع استفاده حواسمان بود که عراقی‌ها متوجه نشوند. یکی از سربازان عراقی وقتی متوجه اتصالات کوتاه برق شده بود، به ما شک کرد. مدام می‌خواست از کار ما سر در بیاورد. یک بار که بچه‌ها آب گرم می‌کردند و المنت را در سطل قرار داده بودند، این سرباز عراقی سر رسید. المنت در آب بود که مدام از بچه‌ها می‌خواست چیزی که در آب است را به او تحویل دهند. بچه‌ها می‌گفتند: «برق دارد!» اما سرباز عراقی مدام فحش می‌داد. بالاخره بچه‌ها المنت را به او دادند، سرباز عراقی هم المنتی که در برق بود را به دست گرفت. یک‌باره برق 200 ولت تکان شدیدی به او داد و فرار کرد.

 

وجود المنت را گزارش نکرد؟

 

نه. خب خودش را هم تنبیه می‌کردند.

 

نفرمودید چای از کجا می‌آوردید. می‌خریدید؟

 

نه. هر کدام از بچه‌ها یک ماه یک بار باید برای نظافت و کار به آشپزخانه می‌رفت. آنجا که کار می‌کردیم برای دستمزد مقداری چای به ما می‌دادند.

 

بعد از اردوگاه چه اتفاقی افتاد؟

 

بعد از سه ماه ما را به اردوگاه شماره چهار منتقل کردند. وقتی می‌خواستیم به اردوگاه جدید وارد شویم تونل وحشت تشکیل دادند تا یک زهرچشم حسابی از بچه‌ها بگیرند. البته تعداد سربازهایی که می‌زدند حدوداً 10 یا 12 نفر بودند. تا نزدیکی آسایشگاه با همین وضع آمدیم.

 

شرایط اردوگاه جدید چطور بود؟

 

خب آنجا شرایط بهتر بود. می‌توانستیم به حمام برویم.

 

شرایط غذای آنجا چطور بود؟

 

ما در اردوگاه اول صبح‌ها آش نداشتیم. اما اردوگاه جدید آش هم اضافه شد. برای تهیه این آش، از ناهار ظهرها مقداری برنج برمی داشتند و با دال عدسی و کمی پیاز مخلوط می‌کردند.

 

شام چطور؟

 

شام که نمی‌دادند. از عراقی‌ها در خواست چراغ علاءالدین کردیم. به هر آسایشگاه دو تا از این چراغ‌ها دادند. نفت را هم 10 لیتر برای یک ماه می‌دادند. خود بچه‌های آشپز مقداری برج خام از سهمیه برنج ظهر، از آشپزخانه برای شام می‌آوردند. در آسایشگاه روی چراغ علاءالدین و گاهی وقت‌ها که نفت نداشتیم با همان المنت‌های دست‌ساز و در آب گرم غذا درست می‌کردند. خودشان پنج وعده غذا می‌خوردند و ما فقط صبحانه و ناهار.

 

حمام به چه صورت بود؟

 

خب ما پنج شش روز بعد از این که به اردوگاه آمدیم، از عراقی‌ها درخواست نفت و آب‌گرم‌کن کردیم. آب‌گرم‌کن ایستاده برای ما نصب کردند. اما نفت آن را، یا نمی‌دادند یا خیلی کم می‌دادند.

 

قبل از این‌که آب‌گرم‌کن به شما بدهند چطور حمام می‌کردید؟

 

قبل از آن یک فضایی را با گونی محصور کرده بودند. با المنت آب گرم می‌کردند و به هر نفر نصف سطل آب گرم می‌رسید. البته بعد از چهار پنج ماه این آب‌گرم‌کن را هم بردند.

 

با این اوضاع اردوگاه، به فرار هم فکر می‌کردید؟

 

بله. هر لحظه به فرار فکر می‌کردیم ولی نمی‌شد. سه درب بزرگ و نگهبان عملاً فرار را غیر ممکن کرده بود.

 

در آسایشگاه، نفوذی و جاسوس هم پیدا می‌شد؟

 

بله، یکی دوتا. این‌ها همان‌هایی بودند که می‌خواستند از کشور به صورت قاچاق خارج شوند که در بین راه اسیر شدند. یا بعد از اشغال خرمشهر و یا شهرهای دیگر، هرکه را که می‌دیدند اسیر می‌کردند. چون غذا کم بود، همین افراد به خاطر یک قرص نان هر کاری انجام می‌دادند. البته به همین راحتی‌ها کسی به خاطر یک قرص نان این کارها را نمی‌کرد. مثلاً عراقی‌ها بعضاً شش ماه کار می‌کردند تا یک نفر را پیدا کنند آن‌هم کسی که زبان عربی بداند. البته جاسوس‌های اردوگاه ما طوری نبودند که باعث شهادت بچه‌ها شوند. مثلاً رادیو را لو می‌دادند.

 

رادیو را چطور به دست آوردید؟

 

رادیو برای ما خیلی حیاتی بود. اوایل که رفته بودیم بچه‌ها بجای گفتن واژه «رادیو»، می‌گفتند ما «قوطی» داریم. یکی دو نفر عقب مانده ذهنی هم در اردوگاه بودند و اگر اسم رادیو را می‌آوردیم، این کلمه را مدام تکرار می‌کردند. این رادیو از یکی دو قطعه تشکیل می‌شد و اصلاً شکل و شمایل رادیو نداشت. رادیو هم چندین مسئول داشت. مثلاً یک نفر فقط مسئول جاسازی بود. عراقی‌ها هم در تمام تفتیش‌ها به دنبال رادیو می‌گشتند. ساعت چهار که به آسایشگاه‌ها برمی‌گشتیم، یک نفر از اسرا اخبار به دست آمده از رادیو را بلند برای بچه‌ها می‌خواند. رادیو بعد از دو سال زنگ زد و باطری آن تمام شده بود. رادیو عراق هم که فایده ای نداشت چون مدام اخبار دروغ منتشر می‌کرد. بچه‌ها نقشه کشیدند تا یک رادیو از عراقی‌ها بردارند.

 

 یکی از سربازان عراقی که بالای دیوارها نگهبانی می‌داد، رادیو داشت. ارتفاع دیوار پنج متر بود. بچه‌ها طرح می‌ریختند که چطور رادیو را از این فاصله بردارند و چطور این کار را انجام دهند که سربازانی که یک متر به یک متر نگهبانی می‌دهند متوجه نشوند. چندتا از اسرا کونگ‌فو کار بودند. نقشه این بود که در چند ثانیه این‌ها روی سر هم بایستند و از دیوار بالا بروند و رادیو را بردارند. از طرفی منحرف کردن حواس نگهبان‌های دیگر هم خودش یک مشکل بود. در نهایت به این نتیجه رسیدند که یک دعوای صوری بین اسرا درست کنند. البته با این کار هم حواس همه سربازان پرت نمی‌شد. بنابراین برای هر دو سرباز، یک اسیر گذاشتیم تا به محض اینکه آن دو سرباز نگاهشان به آن سمت نبود علامت بدهند. بالاخره در یک لحظه که دعوا شروع و شرایط محیا شد، کونگ‌فو کارها دیوار را درست کردند و در یک لحظه رادیو را برداشتند. سرباز عراقی بعد از مدتی که دنبال رادیو می‌گشت و پیدا نکرد، این موضوع را گزارش داد. اهمیت رادیو برای بعثی‌ها مثل اسلحه بود یعنی اگر ایرانی رادیو داشت انگار اسلحه دارد.

 

 عراقی‌ها نقشه کشیدند تا رادیو را پیدا کنند. برای اولین بار و بعد از چند سال بجای ساعت هشت، ساعت شش صبح در را باز کردند و برای تفتیش وارد شدند. جاسوس‌ها به بعثی‌ها خبر دادند که بچه‌ها اخبار ساعت شش صبح را گوش می‌دهند. بیرون آوردن و پنهان کردن رادیو معمولاً 20 دقیقه طول می‌کشید. مسئولین رادیو در حال گوش دادن به اخبار بودند که تعداد زیادی عراقی به داخل آسایشگاه ریختند. در آسایشگاه فردی به نام «نبات‌علی» داشتیم که عقب مانده ذهنی بود. تابستان و زمستان پالتو می‌پوشید. بچه‌های مسئول رادیو وقتی ورود عراقی‌ها را می‌بینند، رادیو را به جیب پالتو نبات‌علی می‌اندازند. این‌ها به دقت تفتیش می‌کردند و سوزن را از جیب بیرون می‌آوردند. این تفتیش از ساعت شش صبح شروع شد و تا پنج عصر ادامه داشت. نوبت به بازرسی بدنی نبات‌علی رسید. عراقی‌ها دست به او می‌زدند می‌خندید. بعد سرباز عراقی پرسید: «چرا این طور می‌کند؟» و بچه‌ها گفتند: «دیوانه است.» نبات‌علی را گوشه ای پرت کردند و اصلاً او را تفتیش نکردند. یعنی تمام اردوگاه را گشتند و سوزن را پیدا کردند ولی نبات‌علی که رادیو در جیبش بود را کاری نداشتند. 

 

ما در اردوگاه اتاقکی داشتیم به نام «مستشفی» که کسانی که بیماری شدیدی داشتند برای جلو گیری از انتشار، به این اتاقک منتقل می‌کردند آنجا هم یک دکتر ایرانی داشتیم که به او «دکتر رضا» می‌گفتیم. عراقی‌ها با وجود این که بازرسی این بخش از طرف صلیب سرخ هم ممنوع بود، اما همه‌ی آنجا را شخم زدند. در همین حین ناگهان نبات‌علی وسط سربازان عراقی می‌رود و دست به جیبش می زند و می‌گوید: «دُختُر رضا! اونی که می خوان پیش من، اونی که میخوان جیب من!» سربازان عراقی هم او را به بیرون پرتاب می‌کنند. بعد هم بچه‌ها نبات‌علی را کنار کشیدند و رادیو را از جیبش برداشتند. رادیو را تا زمان آزادی نگه داشتیم و بعد به حضرت آقا تحویل دادیم.

 

 حجت الاسلام ابوترابی هم در اردوگاه شما بودند؟

 

بله.

 

روابط ایشان با بچه‌ها چطور برود؟

 

ایشان برای اسرای ایرانی یک نعمت بزرگ بودند. عراقی‌ها هم ایشان را می‌شناختند. در اردوگاهی که بچه‌ها اعتراض و اعتصابی می‌کردند آقای ابوترابی که به آنجا می‌رفتند و سخنرانی می‌کردند، اسرا آرام می‌شدند. زمانی که ایشان به زندان انفرادی رفتند یکی از افسران عالی رتبه عراقی وقتی اخلاق حاج آقا را دیده بود، شیعه شد. مثلاً سؤال قرآنی داشتیم و یا برای برگزاری مراسمی مثل 22 بهمن، با ایشان صحبت می‌کردیم.

 

چطور مراسم می‌گرفتید؟

 

خب این مراسم‌ها مخفیانه بود. در آن سرود اجرا می‌کردیم. شاعر روی پاکت‌های پودر رخت‌شویی، شعر می‌نوشت و خیلی آرام تمرین می‌کردیم. برای این کار به آسایشگاهی می‌رفتیم که بیشترین فاصله را با بعثی‌ها داشت و آنجا سرود می‌خواندیم. یا مثلاً برنامه طنز رادیویی اجرا می‌کردیم. یعنی یک پرده می‌کشیدیم و پشت آن می‌نشستیم و شعر و متن طنز می‌خواندیم. البته آقای ابوترابی به چند اردوگاه منتقل شدند.

 

خاطره ای از ایشان دارید؟

 

به اردوگاه چهار چرخ خیاطی آوردند تا برای ایرانی‌ها استفاده شود، اما عراقی‌ها از آن برای خودشان استفاده می‌کردند. ما اگر دوخت و دوزی داشتیم باید با دست انجام می‌دادیم. یکی از بچه‌ها چند پارچه جمع کرده بود و به آقای ابوترابی تحویل داد و گفت: «حاج آقا. شما پادرمیانی کنید و پارچه را به خیاط‌ها بدهید، حرف شما را زمین نمی‌زنند. یک شلوار کردی برایم بدوزند.» بعد از چهار پنج روز آقای ابوترابی شلوار را به آن فرد تحویل می‌دهد. یکی دیگر از بچه‌ها که این فرد را می‌بیند می‌گوید: «آقای ابوترابی شب‌ها بعد از خاموشی زیر پنجره می نشست و خودش این شلوار را می‌دوخت.» به قدری کوک‌های ریزی داشت که انگار با چرخ خیاطی دوخته‌اند. ایشان خیلی شخصیت عظیمی داشتند. به چیزی که از قرآن فهمیده بودند عمل می‌کردند.

 

ایشان هیچ وقت بیش از نیم ساعت سخنرانی نمی‌کرد. وقتی هم از اردوگاهی می‌رفتند یک نفر را جایگزینشان می‌کردند تا پاسخگوی سؤالات شرعی بچه‌ها باشد. صلیب سرخی‌ها هم وقت به اردوگاه ایشان می‌رفتند خیلی خوشحال بودند و می‌گفتند: «آمده‌ایم آقای ابوترابی را ببینیم.» یعنی واقعاً دل همه برای حاج آقا تنگ می‌شد. هیچ گاه به یاد ندارم اجازه داده باشند کسی دست ایشان را ببوسد. کسانی در اردوگاه بودند که قیافه‌ها و ریش و سبیل ناجوری می‌گذاشتند. اما وقتی حاج آقا قرار بود به اردوگاه بیایند تیپ‌هایشان را درست می‌کردند.

 

کسی برای سخنرانی به اردوگاه شما هم آمد؟

 

شیخ علی تهرانی یک بار به اردوگاه ما آمد. حاج آقای ابوترابی وقتی متوجه شدند که شیخ علی قرار است بیاید به حمام رفتند و گفتند: «اگر شیخ علی تهرانی سراغی از من گرفت، بگویید من حمام هستم.» بعد که علت را از آقای ابوترابی پرسیدیم، گفتند: «شیخ علی روزی عالم بزرگی بود. نگران بودم که اگر مرا ببیند، خجالت بکشد.» خاطرم هست که شیخ علی تهرانی آیه «وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا»1 را قرائت کرد که یادش هم نمی‌آمد که «اقتتلوا» درست است یا «اقتتلا»! و آخر هم اشتباه گفت.

 

واکنش اسرا به سخنرانی شیخ علی تهرانی چه بود؟

 

بچه‌ها می‌گفتند به خاطر عالم بودنش احترامش را نگه داریم. حداکثر حرفی که به او زدیم این بود که یکی از بچه‌ها به او گفت: «حاج آقا چرا آمدید اینجا؟ ایران را چرا رها کردید؟» البته در اردوگاه‌های دیگر مثل اینکه از خجالتش در آمدند. اما در اردوگاه ما، آقای ابوترابی گفتند: «کوچک‌ترین توهین به شیخ علی نکنید.»

 

به تصویب قطعنامه ورود کنیم. چطور این خبر به شما رسید و اسرا چه واکنشی نشان دادند؟

 

خب عراقی‌ها این را از رادیو پخش کردند. رادیو خودمان را هم گوش دادیم فهمیدیم خبر درست است. بچه‌ها از جهتی ناراحت بودند که ای کاش جنگ بهتر تمام می‌شد. یا مثلاً زمانی که ایران فاو را تسخیر کرد جنگ به پایان می‌رسید. از جهتی هم خوشحال بودند که جنگ تمام می‌شود و ایران را دوباره می‌سازیم.

 

واکنش عراقی‌ها چطور بود؟

 

اخلاقشان نسبت به قبل از تصویب قطعنامه خیلی فرق کرد. خیلی خوشحال بودند.

 

سفر کربلا هم رفتید؟

 

بله. بعد از آتش بس بود. گفتند 300 نفر به 300 نفر به کربلا می‌بریم. البته آقای ابوترابی هم گفته بودند که هشت سال است در کشور شما هستیم بچه‌ها را تا کربلا ببرید. به موصل و از آنجا به بغداد رفتیم. از بغداد با اتوبوس به نجف رفتیم. اول که خبری نبود اما بعد دیدیم یک عکس بزرگ از صدام جلوی ماشین نصب کرده‌اند. عراقی‌ها می‌خواستند مردم ما را در اتوبوس‌ها ببینند. بچه‌ها وقتی عکس صدام را دیدند، پرده‌های اتوبوس را کشیدند تا داخل آن معلوم نباشد. عراقی‌ها می‌گفتند پرده‌ها باید باز باشد تا مردم فکر کنند شما در آزادی هستید. سرهنگ عراقی به اتوبوس آمد و گفت: «چرا پرده‌ها را کشیده‌اید؟» ما هم گفتیم: «تا عکس صدام جلوی اتوبوس هست، پرده‌های اتوبوس همین طور می‌ماند.» اول قبول نمی‌کردند ولی بعد از این که یک ساعتی اتوبوس متوقف بود، با بالادستی‌هایشان تماس گرفتند. بالاخره دستور آمد که عکس صدام را بردارند. به نجف که رسیدیم حرم امام علی (ع) را برای ما قرق کرده بودند. 45 دقیقه آنجا بودیم و بالاخره به زور بچه‌ها را از حرم خارج کردند. سربازان عراقی خیلی می‌ترسیدند و چندتایی از آن‌ها به بچه‌ها می‌گفتند نفرین نکنید. البته اسرا هم در آن لحظات به این مسائل فکر نمی‌کردند.

 

از نجف به کربلا و حرم امام حسین (ع) رفتیم. در بین‌الحرمین هم سینه خیز به حرم حضرت ابالفضل (ع) رفتیم. یک ساعتی گذشت و بچه‌ها بیرون نمی‌آمدند. جرات نداشتند به اسرا نزدیک شوند. بعد التماس کردند که بیرون بیاییم. بعد از آن هم دوباره سوار اتوبوس شدیم و به اردوگاه‌ها برگشتیم.

 

 یکی از اتفاقات غم انگیز در دوران اسارت شما رحلت حضرت امام (ره) است. حال و هوای اردوگاه بعد از این اتفاق چگونه بود؟

 

می‌دانستیم امام(ره) در بیمارستان هستند چون از طریق رادیو شنیده بودیم. روزی که امام(ره) رحلت فرمودند، شنیدیم که از بلندگوهای اردوگاه آهنگ‌های غمگینی پخش می‌شود و سربازان بعثی هم ناراحت هستند. موقع آمارگیری خیلی با ملایمت برخورد می‌کردند. خیال می‌کردیم یکی از بزرگان خودشان فوت کرده است. خبر را که در آسایشگاه‌ها خواندند، گریه و زاری شروع شد. در هیچ مراسمی این‌قدر گریه و ناله را از اسرا به یاد ندارم. بعضی از عراقی‌ها رحلت امام (ره) را تسلیت می‌گفتند. ما مراسم سینه زنی و عزاداری برگزار کردیم. البته مثل مراسم‌های سابق، در خفا این کار را انجام دادیم. البته عراقی‌ها خیلی این بار سختگیری‌های گذشته را نداشتند.

 

درباره آزادسازی هم بفرمایید که در این زمان چه اتفاقی رخ داد.

 

از رادیو عراق این موضوع را خبر دار شدیم. ما نمی‌دانستیم چه روزی قرار است آزادسازی انجام شود. عراقی‌ها خوشحال بودند. بعد از شنیدن خبر آزادی، بچه‌ها شادی عجیبی کردند. برای اولین بار در روز رادیو را به برق زدیم. سیم بلندگویی که عراقی‌ها از آن ترانه پخش می‌کردند را آوردند و به رادیو وصل کردند و سرود «اندک‌اندک جمع مستان می‌رسد» از آن پخش شد. فردای آن روز صلیب سرخ آمد. صلیب موقع ثبت نام می‌پرسید می‌خواهید به ایران بروید یا نه. همه بچه‌ها می‌خواستند به ایران بروند. فقط رفتن به کشورمان مهم بود. فقط خدا خدا می‌کردیم سریع به ایران برسیم. از درب اردوگاه که بیرون رفتیم برای اولین بار بعد از هشت سال بیرون اردوگاه را می‌دیدیم. چشم‌هایمان فاصله دور را تار می‌دید. عراقی‌ها از بچه‌ها حلالیت می‌طلبیدند. سوار اتوبوس شدیم و به موصل و از آنجا با قطار به بغداد رفتیم. صبح زود به بغداد رسیدیم. شیرین‌ترین لحظات در آزادی بود. به مرز خسروی منتقل شدیم. دو ساعت آنجا بودیم تا اتوبوس‌های ایرانی آمدند. اولین بار بود که اتوبوس‌های بنز 302 می‌دیدم. چند مقام ایرانی دیدیم. عراقی اسامی را می‌خواند و طرف ایرانی هم اسامی اسرای عراقی را می‌خواند. بعد ایران اسامی را چک می‌کرد و تحویل می‌گرفت. وقتی سوار اتوبوس شدیم به راننده گفتیم: «فقط سریع از اینجا برو تا پشیمان نشدند.» حتی بعضی از بچه‌ها در همان زمان تبادل هم می‌خواستند فرار کنند چون اصلاً باورشان نمی‌شد که آزاد می‌شوند. مردم در مرزهای استقبال زیادی کرده بودند. در یکی از شهرهای مرزی یک مادر بچه شش هفت ماهه‌اش را جلوی اتوبوس گذاشته بود و می‌گفت: «می‌خواهم فرزندم را مقابل پای اسرا قربانی کنم!» یعنی به این قدر از خودش بی خود شده بود و بچه‌ها التماس او کردند تا بچه را برداشت.

 

به شهر که رفتیم خیلی چیزها تغییر کرده بود. مثلاً ما در اسارت مرغ و نوشابه نمی‌خوردیم. یکی دو بار مرغ آوردند که دو عدد برای 120 نفر بود. به همین خاطر این دو مرغ را پودر کردند و روی برنج می‌ریختند. آن شب اول بعد از مدت‌ها غذای درستی خوردیم. در کرمانشاه سوار یک هواپیمای 302 کردند و به تهران بردند. اصلاً هواپیمای مسافربری هم برای انتقال ما پیش بینی نشده بود. دولت آن زمان خیلی به اسرا کم لطفی کردند. به قدری جمعیت در هواپیما زیاد بود که در کنار کابین خلبان نشستیم و او را می‌دیدیم. بعد هم سه روز قرنطینه شدیم.

 

قرنطینه چطور بود؟

 

خب باید چند مرحله می‌گذراندیم. اول کمی سؤال کردند که چطور با شما برخورد می‌کردند و جاسوس چه کسی بود و سؤال هایی از این دست. بعد هم از ما خون گرفتند. البته این قرنطینه قرار بود سه روز باشد اما دو روز بیشتر طول نکشید. بعد هم چند نفر از مسئولین مثل آیت الله جنتی سخنرانی کردند. بعد هم به مهرآباد منتقل شدیم و از آنجا به اصفهان رفتم.

 

شما بعد از اسارت به عراق سفقطیقفر کرده اید؟

 

بله یک بار رفتم. اما از اردوگاه بازدید نکردم.

 

در پایان اگر نکته ای هست می‌شنویم.

 

نه نکته خاصی نیست. خیلی ممنون از شما.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1984
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

شاید به خاطر زحمات طاقت فرسای مادر در پرورش دوران جنینی و شیردهی اولاد که منحصر به مادر است و در این فراز رساله حقوق، امام سجاد(ع) اولا با کلام خود دلایل توجیهی اهمیت حقوق مادر را ذکر می کنند، ثانیا سپاسگزاری و قدرشناسی از حق مادر را دستور می فرمایند؛ اما امام چه دلایلی را برای توجیه اهمیت حق مادر می فرمایند؟ حق مادر این است که بدانی:

 

۱ ـ تو را حمل کرده در حالی که هیچ کس دیگری را حمل نمی کند.

 

۲ ـ از میوه قلبش تو را اطعام کرده که هیچ کس چنین لطفی نمی کند.

 

۳ ـ تو را با تمام اعضا و اندامش حفاظت و نگهبانی کرده است.

 

۴ ـ باکی نداشته که تو سیر باشی ولی خود گرسنه بماند.

 

۵ ـ او تشنه باشد تو سیراب باشی.

 

۶ ـ خود برهنه باشد تو پوشانده شوی.

 

۷ ـ او در گرمای آفتاب باشد ولی برای تو سایه ای از محبت فراهم کند.

 

۸ ـ به خاطر تو بیداری کشیده است.

 

۹ ـ تو را از سرما و گرما نگه داشته است.

 

پس بدان که نمی توانی شکر او را بجاآوری مگر این که خداوند مساعدت و کمک کند.

 

امام(ع) با این توجیهات لطیف می فرمایند که حق مادر را نمی توان ادا کرد مگر به لطف الهی.در آیات شریفه قرآن نیز گاه به مادر به تنهایی (با الفاظ ام یا والده) و گاه به والدین اشارت رفته است.

 

در این آیات به شیردهی اطفال توسط زنان تا حدودی که به مشقت نیفتند دستور فرموده است (آیه ۲۳۳ بقره) و گاه به بارداری توأم با سختی و زایمان توام با آن مشقت تصریح فرموده اند (آیه ۱۵ احقاف) و گاه به وحی به زنان صالحه (آیه ۳۸ طه) توجه شده است.

 

و گاه به والدین و رابطه مؤمنین با والدین برای اساس قاعده احسان (آیه ۲۱۵ بقره و آیه ۱۴ لقمان) امر فرموده است، همچنین دعا برای والدین دستور داده شده است.

 

البته معلوم است که اطاعت والدین تا جایی است که به کفر یا شرک یا ارتکاب معصیت فرمان ندهند. کسانی که والدین خود را از دست داده اند نباید دلخور باشند که آنها نیز نزد پروردگار حیات دارند و برای آنها استغفار کنند، رد دین نمایند یا خیرات کنند. بدیهی است که فرزندان نیز در برابر والدین حقوقی دارند.

 

نکته اینجاست که والدین بر حسب غریزه و فطرت متوجه اولاد و نگهداری و رشد او هستند ولی توجه به والدین دچار سستی و نقصان است. در آیات شریفه به حق انفاق والدین، ارث بردن والدین در قید حیات از اولاد خود امر فرموده اند که تفصیل احکام آن در فقه و احکام فقهی آمده است و در قوانین نیز وجود دارد. مراد این است که در روزگار پیری و ناتوانی، پدر و مادری که نیازمند مراقبت، نگهداری و هزینه های ضروری هستند محتاج نباشند و عزت و حرمتشان شکسته نشود.

 

در قانون مدنی نیز درباره هزینه نزدیکان همین اصول حفظ شده است و لذا بر فرزند مستطیع، انفاق والدین نیازمند و ناتوان فرض است و نباید ترک شود ولی آنچه ضابطه است فراتر از احکام قانونی است و آن نیکی به والدین است.

 

حقوق همسران

 

در رساله حقوق امام سجاد(ع) روی حقوق زنان که بر ذمه و عهده شوهر است تاکید شده است. امام(ع) ابتدا به چند دلیل بر رعایت حقوق همسران تاکید می فرمایند. اولا بدانید:

 

۱ ـ خداوند در زنان برای شما آرامش و موأنست (همنشینی توام با انس و علاقه) قرار داده است.

 

۲ ـ زنان نعمتی از خداوند متعال برای شما هستند.

 

در چند سطر دیگر دلیل دیگری را بر این می افزایند:

 

۳ ـ زیرا که زنان در عقد و قید و بند زندگی خانوادگی هستند.

 

۴ ـ حقوق مردان بر زنان واجب تر است، امام (ع) به دنبال این عبارات حقوق زنان را می فرمایند:

 

۱ـ۴ـ اکرام زنان

 

۲ـ۴ـ رفق و مدارای با زنان

 

۳ـ۴ـ رحمت و مهربانی با ایشان

 

۴ـ۴ـ انفاق زنان به اطعام و پوشش آنان

 

۵ـ۴ـ بخشیدن زنان در اشتباهاتی که مرتکب می شوند.

 

و البته زنان باید از خود بپرسند در زندگی خانوادگی نعمتند یا نقمت؟ موجب آرامش هستند یا موجب نگرانی و دلهره و اضطراب؟ زنان باید از خود بپرسند حقوق همسرانشان را انجام می دهند؟ و اگر چنین باشد که غالبا زنان ایرانی و مسلمان و عفیف این مرز و بوم چنین هستند، باید شوهران ایشان در رعایت حقوق آنان هیچ کوتاهی روا ندارند.

 

در حقوق مدنی ایران نیز زنان دارای حقوق متعددی ازجمله حٌسن معاشرت، نفقه، مهریه، امنیت و آرامش هستند. اگر شرایط موجود به نحوی است که مردان نمی توانند حقوق زنان را به نحو مطلوب و قانونی و شرعی تأمین کنند باید ادب و مهربانی را سبب جبران آن قرار دهند.

 

حقوق خانوادگی مادران و زنان این مرز و بوم در متون دینی و ادبی ما در جایگاهی والا، انسانی و نه ابزاری قرار دارد. مردان معاصر ما به نسبت گذشته در رعایت شأن و منزلت زنان از آگاهی بیشتری برخوردار هستند ولی گاه در محاصره مشکلات بهم تنیده اجتماعی، اقتصادی و هیجانات روحی این حقوق رعایت نمی شود و دلخوری هایی پیش می آید که آن گاه نوبت گذشت و عفو و فراموشی غفلت هاست.

 

برای زنان ​ اندیشیدن به مقام والای زهرای مرضیه واجب است. او که در عفاف، تقوا و دشمن شناسی و شوهرداری و فرزندسازی همه تاریخ و آسمان و زمین را به تصرف خویش درآورده است.

 

باید از خود بپرسیم آیا آن بانوی بی نظیر از رعایت حیا و عفاف از عملکرد ما زنان مسلمان راضی هستند؟ از تربیت اولاد و فرهنگسازی ما قانع هستند؟ آیا در دشمن شناسی و دشمن ستیزی به معرفت فاطمی نزدیک شده ایم؟

 

اگر فرهنگ تقوا و حیا و شرم از تربیت مادران و تصمیم آنان بر توسعه نکاح و عقد ازدواج به یکایک فرزندان ما منتقل شود جوانان ما در برابر هر شبیخون فرهنگی بیمه خواهند بود.

 

اگر زنان مقاوم و صبور ما توطئه های اقتصادی دشمن را بشناسند و در برابر تهاجمات اقتصادی دشمنان ایستادگی کنند و فرهنگ مصرف گرایی، مدپرستی، اسراف و تبذیر و علاقه به تجملات را کنار بگذارند، ملت ما در برابر جنگ تحمیلی اقتصادی،سربلند خواهد بود.

 

 

منبع:باشگاه خبرنگاران

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1915
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(دام عزه) می‌فرمایند: دعا، ذکر و نماز وقتی بی‌توجه تکرار می‌شود قساوت می آورد!

 

چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداریم، توجه ندارم، این نماز یا باتوجه است که مایه رقت و قرب و لطافت و صفاست یا بی‌توجه است که آن وقت باعث قساوت قلب خواهد شد.

 

 

 

پی نوشت:

سخنرانی(87/8/15)

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1886
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

امام علی علیه السلام فرمودند: در شگفتم از بخيل ؛ به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند ، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود.

 

در شگفتم از متكبرى كه ديروز نطفه ای بی ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود ؛ و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد!در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است . در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد .و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى ، را آباد مى كند اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.

 

 

 

متن حدیث: 

 

 

 

قَالَ [عليه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِى الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِى كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ .

 

 

 

پی نوشت:

 

"نهج البلاغه، حکمت 125"

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2076
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

نخستين مكاني كه از زمين آفريده شد، خانه خدا بود و بدين جهت مكه معظمه را كه كعبه در آن قرار دارد، «ام القري» مي‌گويند و آن‌گاه، از زير آن، ساير بخش‌هاي زمين گسترش پيدا كرد و به شكل و هيأت بعدي درآمد.

در روايات متعد

دي آمده است كه در بيست و پنجم ذي قعده، كعبه نصب گرديد، زمين گسترده شد، آدم (ع) هبوط كرد، ابراهيم خليل (ع) و عيسي مسيح (ع) متولد شدند و رحمت خدا پخش گرديد.

 

اما عبادات و طاعات بندگان در شب و روز دحو الارض بدين قرار است:

 

۱- اميرمؤمنان (ع) فرمود: نخستين رحمتي كه از آسمان بر زمين فرود آمد، در بيست و پنجم ذي قعده بود. كسي كه اين روز را روزه گرفته و شبش را به عبادت بايستد، ثواب عبادت صد ساله را كه روزش را روزه و شبش را در عبادت باشد، خواهد داشت. هر گروهي كه در اين روز براي ذكر پروردگارشان گرد هم آيند، پراكنده نمي‌گردند مگر اينكه خواسته آنان داده شود. در اين روز، يك ميليون رحمت نازل مي‌شود كه نود و نه درصد آن براي ذاكرين و روزه داران اين روز و عبادت كنندگان اين شب خواهد بود.

 

۲- امام رضا (ع) در حديثي فرمود: و في خمسة و عشرين من ذي القعدﺓ وضع الله البيت، و هو اوّل رحمة وضعت علي وجه الأرض فجعله الله عزّوجلّ مثابة للنّاس و أمناً.

يعني: خداوند سبحان در بيست و پنجم ذي قعده، كعبه را بنا نهاد و آن، نخستين رحمتي است كه در روي زمين قرار داده شد. پس آن را خداي سبحان، محل گردهمايي و خانه امني براي مردم قرار داد.

 

۳- حسن بن وشاء، گفت: من در كودكي به همراه پدرم در شنبه بيست و پنجم ذي قعده به محضر امام رضا (ع) رسيديم و آن حضرت به ما فرمود: شب بيست و پنجم ذي قعده، شبي است كه حضرت ابراهيم (ع) و حضرت عيسي (ع) در آن متولد شدند و در اين شب، زمين از زير كعبه، پهن و گسترده گرديد. پس هر كسي در روز آن، روزه بگيرد، همانند كسي است كه شصت ماه را روزه گرفته باشد.

 

۴- عبدالله بن مسعود از پيامبر (ص) روايت كرد، كه آن حضرت فرمود: و انزل الله الرّحمة لخمس ليال بَقِينَ من ذي القعدة، فمن صام ذلك اليوم كان له كصوم سبعين سنة.

يعني: خداوند متعال، رحمت واسعه خويش را در پنج شب مانده به آخر ذي قعده [يعني در ۲۵ ذي قعده] نازل نمود. پس هر كسي آن روز را روزه بگيرد، اجر و پاداش وي همانند كسي است كه هفتاد سال را روزه گرفته باشد.

 

۵- خواندن دو ركعت نماز در پيش از ظهر، كه در هر ركعت، يك بار سوره حمد و پس از آن پنج بار سوره والشمس (سوره ۹۱) و پنج بار سوره والضحي (سوره ۹۳) قرائت گردد. پس از سلام نماز، بگويد: لا حول و لا قوﺓ الاّ بالله العلي العظيم.

سپس اين دعا را بخواند: يا مقيل العثرات، اَقِلني عَثرتي، يا مجيب الدّعوات، اَجِب دَعوَتي …

 

۶- خواندن دعاي: أللهم داحِيَ الكعبة و فالِقِ الحبّة و صارف اللزبة …

به هر روي، اين شب بزرگ، يك فرصت بزرگي است براي آناني كه مي‌خواهند با شكر و طاعت خود در درگاه پروردگار متعال، قربت و رضايت وي را براي خويش جلب كرده و رابطه خود را با عالم معني مستحكم نمايند.

 

۷- زيارت ثامن الحجج، حضرت امام علي بن موسي الرضا (ع) در اين روز، ثواب فراواني دارد.

 

 

منبع:حج

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2033
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

ميمون بن مهران گفت: نزد امام حسن عليه السلام نشسته بودم كه مردي آمد و گفت: اي فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله فلان شخص از من طلبي دارد ولي من پولي ندارم، براي همين او مي خواهد مرا زنداني كند.

 

 

امام فرمود: در حال حاضر مالي ندارم كه بدهي تو را بدهم؛ او عرض كرد: پس شما كاري كنيد كه او مرا زنداني نكند.

امام در حالي كه در مسجد مشغول عبادت (اعتكاف) بود، كفشهاي خود را به پا كرد. من گفتم اي فرزند رسول خدا مگر فراموش كرديد كه در حال اعتكاف هستيد (و نبايد از مسجد خارج شد)؟ فرمود:

فراموش نكرده ام اما از پدرم شنيده ام كه رسول الله مي فرمود: كسي كه در بر آوردن حاجت برادر مسلمان خود بكوشد ، مانند كسي است كه نه هزار سال ، روز را به روز و شب را به عبادت مشغول بوده است.

 

 

 

 پی نوشت:

 

روايتها و حكايتها ص 122 - داستانهاي پراكنده 2/152

 

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2168
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

جدیدترین درس اخلاق محمد شجاعی در ادامه سلسله درس‌های «غم و شادی» برگزار شد که مشروح آن در ادامه می‌آید:

 

*درمان غم و اندوه

 

برای درمان غم، دو دسته راهکار وجود دارد که به آنها اشاره می‌کنیم:

 

1- راهکارهای علمی: برای استفاده از این گروه از راهکارها، باید سطح دانش، باور و معرفتمان را ارتقا داده و تصویر شفاف و صحیحی از خویش به دست آوریم.

 

2- راهکارهای عملی: این راهکارها مشتمل بر یک سلسله تمرینات و کارهایی هستند که انسان برای درمان غم از نفس خویش باید آنها را انجام دهد.

 

 

 

راهکارهای علمی

 

برای این منظور، ابتدایی‌ترین قدم، شناخت اندازه‌هایی است که خداوند در عالم طراحی کرده است. در مباحث گذشته آموخته‌ایم که خداوند برای هر چیزی در عالم اندازه‌ای مقدر نموده و اساساً تمام نظام خلقت را به صورت نظامی کاملاً ریاضی، آفریده است برای برخورد با غم‌ها و شادی‌ها، نکته بسیار مهم، شناخت قیمت‌هاست. زیرا پذیرش هر غم و اندوهی و یا شادی خاصی مستلزم پرداخت سرمایه‌ای هنگفت است.

 

نفس، سرمایه اصلی هر انسان است و جز خداوند، کسی قیمت حقیقی این سرمایه را نمی‌داند. بهشت نیز با تمام عظمتش، پاداش بدن انسان‌هاست، اما نفس آنان به قدری عظمت دارد که پاداش آن، خود خداوند است.

 

«عمر انسان»، فرصتی بسیار گرانقدر برای پرورش و قدرت بخشیدن به نفس و تشبه انسان به الله است. در توضیح ارزش و قیمت عمر، می‌توان گفت که اگر کسی بخش عظیمی از عمر خود را در گناه و ظلم به نفس خویش سپری کرده باشد، می‌تواند با یک تصمیم جدی با استفاده از باقیمانده عمر خود، تمام گذشته خود را اصلاح کرده و نفس خویش را به سلامتی برساند.

 

حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «بقیة العمر لا قیمة لها، قد یُدرَک بها ما فات و یحیی بها ما مات»؛ باقیمانده عمر را نمی‌توان قیمت‌گذاری کرد، چرا که به واسطه آن می‌توان تمام ازدست‌رفته‌ها را جبران کرد و هر آنچه از بین رفته است را زنده نمود.

 

بعضی از انسان‌ها، گاه در زمانی بسیار کوتاه از باقیمانده عمر خود (مثل 15 دقیقه) موفق شدند به قدری «کیفیت» زندگی خویش را افزایش دهند که تمام عمر از دست رفته آنان جبران شده و تا بهشت اوج گرفتند.

 

گفتیم که سرمایه هر کدام از ما در دنیا نفس (روح) ماست که ما مسئول پروراندن آن در دنیا هستیم. عمر ما نیز فرصتی مناسب برای پرورش و کسب قدرت روح ماست. اما نکته قابل توجه آن است که زمان پایان عمر هیچ کدام از ما، مشخص نیست. آنچه که در این میان حائز اهمیت است، کیفیت زندگی هر کدام از ما در زمانی است که به عنوان عمر به ما بخشیده‌اند.

 

همان‌گونه که یک مادر باردار باید برای حفظ سلامت جنین خویش از بسیاری از شرایط، خوردنی‌ها، دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها و... دوری کرده یا بسیاری از عوامل دیگر را رعایت می‌‌کند، انسان نیز برای پرورش صحیح کودک عزیز روان خود و رسانیدن آن به سلامت و قدرت کامل، باید بسیار جدی مراقب ورودی‌های نفس خویش بوده و به هر غم یا شادی پست‌کننده‌ای دل بسپارد.

 

بنابراین باید بدانیم که پذیرش غم‌ها و شادی‌های پست و تحقیرکننده، باختی بزرگ برای هر انسان در زندگی رحمی دنیا محسوب می‌شود، چرا که نه تنها به نابودی کودک عزیز روان منجر شده و دنیای انسان را سرشار اضطراب و ناامنی می‌کنند، بلکه حجم وسیعی از جهنم و فشار قبر را برای آخرت او ذخیره می‌سازند. از همین‌رو، اولین قدم برای پذیرش غم‌ها و شادی‌ها، شناخت قیمت آنها و نوع تناسب آنها با ساختار نفس انسان است.

 

تنها غم‌هایی لایق پذیرش هستند که از جنس بخش فوق‌العاده بوده و در نفس انسان، تولید شادی می‌نمایند. این نوع غم‌ها هم‌قیمت با نفس انسان بوده و اوج‌دهنده و ارتقادهنده سطح انسانی او می‌باشند.

 

 

 

چرا برای عمر از دست رفته غمگین نمی‌شویم؟

 

قال الله تعالی: «یا ابن آدم، تؤتی کلّ یوم برزقک و أنت تحزن، و ینقص کل یوم من عمرک و أنت تفرح. أنت فیما یکفیک،‌ و تطلب ما یطغیک، لا بقلیل تقنع و لا من کثیر تشبع»؛ ای پسر آدم، هر روز رزق تو به تو می‌رسد و باز برایش غم می‌خوری. و هر روز از عمر تو کاسته می‌شود و تو شادمانی. تو آنچه را که داری، کفایتت می‌کند، اما دائماً چیزهایی را طلب می‌کنی که بر سرکشی و طغیانت می‌افزاید؛ نه به اندک قناعت می‌کنی و نه از کثرت سیر می‌شوی.

 

مرگ و پایان عمر هر انسان یک حقیقت مسلم است که در زمان نامعلومی او را درمی‌یابد. هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم که چقدر از عمر ما که تمام زمان لازم در این محیط رحمی برای پرورش روحمان است، باقی مانده است. اما اصلاً به خاطر گذشت روزها و ساعات عمرمان و عدم آمادگی برای تولد به برزخ غمگین و غصه‌دار نیستیم!... و این در حالی است که روزهای عمر ما، تنها زمان ما برای احراز شرایط بهشت و زدودن زوایای جهنمی از نفسمان است. آیا ازدست‌رفتن چنین سرمایه جاودانه و با عظمتی، غصه ندارد؟! برای چنین امر عظیمی، غمگین نمی‌شویم، اما برای رزقی که مطمئنیم هرگز برای آن معطل نخواهیم ماند، غم‌های بی‌ارزش را به روح خود تحمیل می‌کنیم.

 

می‌دانیم که شخصیت هر انسان بر پنج پایه استوار است: سلامت، زیبایی، هوش، عقل، دین، اخلاق.

 

فراموش نکنیم که سلامت و زیبایی و تقویت هوش و رسیدن به مقامات و مدارج علمی، هرگز برای تکامل یک انسان کافی نیستند اگر عقل، دین و اخلاق در او به ضعف گرائیده باشند. چنین کسانی بدون قدرت یافتن در سه بخش عقل، دین و اخلاق، قطعاً به دنبال زیاده‌خواهی در بخش‌های سلامت و زیبایی و هوش و پیشرفت‌های روز به روز آنان در این دو بخش، بخش دیگر و اساسی شخصیتشان را تضعیف نموده و آنان را به موجودی سرکش و طغیانگر تبدیل خواهد کرد.

 

از خاطر نبریم که اغلب گرفتاری‌های جوامع، به علت عدم توجه آنان به این سه پایه شخصیتی و رها نمودن رشد و تقویت آنهاست. کاش پدر و مادران ناآگاهی که تمام همت خویش را صرف تقویت سلامت و هوش فرزندان خویش می‌نمایند، یکبار به سؤالات زیر پاسخ دهند:

 

آیا فرزندان ما در عقلانیت، دین و اخلاق، قدرتی کسب کرده‌اند؟

 

آیا علاوه بر تحصیلات علمی، مهارت ارتباط با غیب را کسب کرده‌اند؟

 

آیا فرزندانمان را برای سلطنت در بهشت، تربیت نموده‌ایم؟ یا آنکه تنها هدف ما، رسیدن آنها به مدارج بالای علمی بوده است؟

 

آیا فرزندان ما، مهارت برگزیدن انتخاب‌های با ارزش و با قیمت را دارند؟

 

تمام مشکلات خانواده‌ها درست از زمانی آغاز شد که حقایق را فدای وهمیات نموده و برای چیزهایی اصالت قائل شدند که از نگاه خداوند، صاحب اصالت نبوده‌اند.

 

عدم پرداخت خمس نمونه‌ای است از طلب نمودن زیاده از حد انسان در اموری که به اندازه کفایت خویش از آنها برخوردار است، و البته به فرموده خداوند جز بر طغیان و سرکشی انسان نمی‌افزاید.

 

یک زندگی آرام با امکانات لازم و کافی که اهل آن خانواده برای تولد به برزخ در آمادگی و سلامت کاملند، بسیار شرافتمندانه‌تر از یک زندگی اشرافی است که اهل آن، جهنم‌های بسیاری را در نفس خویش جای داده‌اند. باید بیاموزیم تا دغدغه‌ها، غم‌ها و شادی‌هایمان را به گونه‌ای مهندسی نماییم که ما را از تولد سالم به بی‌نهایت باز ندارند.

 

 

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2031
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی عالمی است که همه او را به سبک خاص سخنرانی ها و رفاقت هایش با جوانان می شناسند. 

 

او در ۹ مهر ۱۳۰۲ (۱۳۴۳ هجری قمری)در تهران به دنیا آمد. وی در خاندانی متدین پرورش یافت، پدرش محمدباقر از کسبه معروف و با فضیلت بوده و جدش میرزا احمد از تجار مشهور و از مومنین عصر خود بود. بعد از این دو، اجداد مجتهدی همگی در کسوت روحانیت و از علمأ بزرگ و از ائمه جماعات مشهور کاشان بودند. از جمله اجداد وی، ملا محمدعلی مجتهد و ملامحمد باقر مجتهد و ملا محمد کاظم مجتهد کاشانی هستند.

 

وی که در سالهای آخر عمر از مشکلات تنفسی و قلبی رنج می‌برد در ۲۳ دی ۱۳۸۶ در سن ۸۵ سالگی در بیمارستان بازرگانان تهران درگذشت.

 

 

 

در متن وصیت‌نامه آیت الله مجتهدی تهرانی آمده است:

 

اینجانب احمد شهرت مجتهدی تهرانی فرزند باقر تاریخ تولد 1302 خورشیدی پس از اقرار به یگانگی خداوند و اعتقاد به ارسال 124 هزار پیغمبر علیهم السلام که 313 نفر آنها مرسل و پنج نفر ایشان اولوالعزم هستند و اقرار به خاتم النبین و المرسلین بودن وجود مقدس پیغمبر اسلام (ص) که بعد از آن حضرت پیغمبری نخواهد آمد و اقرار به کتب آسمانی خاصه قرآن مجید که از دستبرد و تحریف مصون و محفوظ مانده و اقرار به امامت دوازده امام (ع) که اول ایشان حضرت علی بن‌ابی طالب (ع) و آ‌خر ایشان حضرت مهدی صاحب العصر و الزمان (عج) که زنده و غایب می باشند و انشاءالله به امر الهی ظهور خواهند فرمود. 

 

و اقرار به مرگ، سوال در قبر، قیامت، حساب نامه عمل ،صراط، میزان، بهشت، جهنم و خلاصه اقرار به آنچه که مرحوم شیخ صدوق رحمه الله در کتاب اعتقادات نوشته‌اند، دارم، در حالت صحت جسم و سلامت اعضا و از روی عقل و کمال رغبت و اختیار بدون کوچکترین جبر و اکراهی وصیت می‌نمایم مطالب نوشته شده در این وصیت‌نامه پس از فوت من به آن عمل شود و هر کس تغییر دهد از رحمت خداوند دور باشد. 

 

جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ محسن حبیبی دامت توفیفاته، وصی حقیر هستند در اداره حوزه علمیه تهران و مسجد مرحوم حاج ملامحمد جعفر، هفته اول فوت مخصوصا شب و روز نماز مسجد و اداره کلاس عمومی، به کمک آقای نصیری و مدرسین توسط ایشان اداره شود و بعد از یک هفته هر که را صلاح می دانند برای نماز صبح، نماز ظهر، عصر، مغرب و عشاء تعیین فرمایند و شهریه مدرسه توسط آقای خودکار اداره شود و رسیدها که نزد حقیر است اعلان کنند که صاحبش مراجعه کنند و بگیرند انشاءالله خداوند و حضرت مهدی (ع) نمی‌گذارند مدرسه برای شهریه لنگ شود. 

 

 

 

از طلاب مدرسه حلالیت می طلبم، آقایان مدرسین انشاءالله با جدیت تمام به درسها مشغول باشند و مقبره حقیر در خود مدرسه است. انشاءالله شب های سینه زنی چند نفر کنار قبر حقیر روضه بخوانند و طلب مغفرت نمایند. 

 

ضمنا کتاب های حقیر توسط جناب آقای حبیبی به طلاب داده شود که استفاده نمایند؛ احتیاطا" به طلبه‌های عام بابت سهم امام (ع) حساب شود و به طلبه‌های سید بابت سهم سادات قبول فرمایید. 

 

والسلام علیکم و رحمة الله برکاته 

احمد مجتهدی تهرانی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2117
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

جعفر كيست؟

 

جعفر، پسرعموی پیغمبر(ص) و از شهدای بزرگ صدر اسلام است. پدرش ابی طالب و مادرش فاطمه بنت‌اسد و برادرانش عقیل، طالب و علی(ع) مي باشند. وی بیشتر اوقات شبانه روز خود را به نماز و دعا در پیشگاه پروردگار می‌گذرانید و نمازهای طولانی می‌خواند به طوری که کمتر کسی از این بابت به پای او می رسیده است. بنا بر قول مشهور، او در هنگام شهادت 41 سال داشت و در منطقه (موته) شهید شد.

 

 

 

هديه اي از آسمان

 

نماز جعفر بن ابى طالب(عليه السلام) از جمله نمازهايي است كه به سندهاى بسيار معتبر وارد شده است. در روايت آمده است كه وقتي جعفر طيّار برادر حضرت امير المؤمنين عليه السلام از هجرت حبشه مراجعت نمود، روزى آمد كه فتح خيبر به دست امير المؤمنين عليه السلام شده بود، حضرت رسول صلى الله عليه وآله به قدر مسافت يك تير پرتاب، به استقبال او شتافت، چون جعفر نظرش بر جمال عديم المثال آن حضرت افتاد، مشتاقانه به جانب آن حضرت دويد، حضرت او را در بر گرفت و دست در گردن او آورد و ساعتى با او سخن گفت پس برناقه عضبا سوار شد و جعفر را رديف خود ساخت، و چون ناقه به راه افتاد حضرت فرمود كه: اى جعفر، اى برادر، مى خواهى بخشش بزرگى كنم نسبت به تو؟ مى خواهى تو را عطيه گران بهايى بدهم؟ مى خواهى تو را برگزينم؟» مردم گمان كردند كه مال جزيلى از غنايم خيبر به او عطا خواهد فرمود. جعفر گفت: بلى پدر و مادرم فداى تو باد؛ پس حضرت نماز تسبيح را به او تعليم فرمود».(1)

 

 

 

نماز جعفر به روايت امام رضا عليه السلام

 

حسن بن فضّال گفت: از حضرت رضا علیه السّلام درباره­ی شب نیمه­ی شعبان پرسیدم و عرض کردم: آیا برای این شب نمازی به غیر از نمازِ دیگر شب­ها وجود دارد؟ حضرت فرمود: نماز واجبی برای این شب نیست، اما اگر دوست داری که در این شب عمل مستحبّی انجام دهی، تو را به نماز جناب جعفر بن ابی طالب علیه السّلام توصیه می­کنم.(2)

 

ابراهيم بن ابى البلاد نقل مى‏كند كه از امام رضا علیه السّلام ثواب نماز جعفر را پرسيدم، فرمود: اگر گناهان کسی که این نماز را می­خواند به تعداد شن­هاى بيابان و به مقدار كف دريا باشد، خداوند وی را مى‏آمرزد! ابراهیم گفت: پرسيدم: اين آمرزش، اختصاص به شيعيان دارد؟ فرمود: بله، اختصاص به شما دارد.(3)

 

امام رضا عليه السلام علاوه بر آن كه خواندن نماز جعفر طيّار را در روز دحو الأرض (بيست وپنجم ذيقعده) سفارش فرموده اند، خود نيز پيوسته اين نماز را مى ‏خواندند: «احمد بن على انصارى از رجاء بن ابى ضحّاك نقل كرده است كه حضرت رضا عليه السلام در سفر خراسان هر شب ‏بعد از هشت ركعت نماز، چهار ركعت نماز جعفر طيّار مى ‏خواندند... .»(4)

 

 

 

نماز جعفر در حرم امام رضا عليه السلام

 

خواندن اين نماز پر فضيلت در حرم هاي اهل بيت (ع) سفارش شده و به خصوص در روز زيارتي امام رضا (ع) در حرم امام رضا تأكيد شده است. علاّمه مجلسى نقل كرده از خطّ شيخ جليل شيخ حسين بن عبدالصّمد والد شيخ بهايى كه شيخ ابوالطّيّب حسين بن احمد فقيه رازى(ره) ذكر نموده كه هركس در زيارت امام رضا يا ديگر ائمه عليهم السلام نماز جعفر را بخواند، براى او در ازاي هر ركعت ثواب هزار حجّ و هزار عمره نوشته مي شود و ثواب آزاد كردن هزار بنده در راه خدا را دارد و مانند آن است كه هزار مرتبه همراه پيامبر (ص)به جهاد ايستاده و براي هر گامى كه برمى دارد ثواب صد حجّ و صد عمره و صد بنده آزاد كردن در راه خداى تعالى و صد حسنه براي او نوشته مي شود و از او صد سيّئه محو مي شود. (5)

 

 

 

 

پی نوشت ها:

 

ربیع الاسابیع ، ص181 به نقل از جمال الاسبوع

بحارالأنوار ،ج97،ص84-85 به نقل از امالی صدوق

ثواب الأعمال ، ص40

عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج2،ص 178     

بحارالأنوار، ج100 ،ص137-138/مستدرك‏الوسائل، ج6، ص232- 233

 

 منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2056
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

مراسم بزرگداشت علامه عسگری شب جمعه گذشته با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و حضورعلما و طلاب در مسجد اعظم قم برگزار شد.

 

بنا بر این گزارش؛ حجت الاسلام پناهیان در این مراسم به خدمات ارزشمند و ماندگار علامه عسکرزاده اشاره کردند و همه طلاب را به خواندن کتب ایشان در زمینه تاریخ اسلام ترغیب کردند.

 

ایشان در ادامه به خاطره ای از آیت الله مظاهری اشاره کردند و گفتند:

 

سالها پیش که درس اخلاق آیت الله مظاهری در مسجد اعظم قم برگزار می شد ،بعد از درس استاد از ما می خواستند که سوال بپرسیم و ساکت نباشیم...

 

از ایشان پرسیدم شمابا همین درس هایی که به ما می گویید به این درجات رسیدید?

 

اشک در چشمان آیت الله مظاهری جمع شد و فرمود: خیر!

 

آیت الله مظاهری در ادامه به من فرمود: آقای پناهیان تنها با اشک بر سیدالشهداست که به مقامات عالی خواهید رسید. 

 

منبع:روضه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1969
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

در تاريخ آمده است كه طرف بالاي سرحضرت رضا عليه السلام مسجدي است به نام مسجد بالاسر و آن حضرت زماني كه وارد اين بقعه مي شدند در آن جا نماز مي خواندند. هركس رو به ضريح حضرت رضا عليه السلام جانب قبله نماز بخواند مثل اين است كه به تمام قبور معصومين عليهم السلام وخانه كعبه نماز خوانده است.(1)

 

نمازي كه در حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام خوانده شود ثواب پنجاه هزار نماز را دارد. بنا به شواهد تاریخی، مسجد بالاسر را ابوالحسن عراقی، معروف به دبیر، از رجال دوره غزنویان، در سال 425 قمری حدود هزار سال قبل ساخته و مدفن او در جوار همین مسجد است. ابن بطوطه، جهانگرد معروف که در سال 734 از مشهد دیدن کرده، ضمن مشاهده قبر علی بن موسی الرضا (ع)، به مسجد بالاسر که در کنار بارگاه رضوی بوده، اشاره نموده است.(2)

 

برآورده شدن حاجات

 

در روايات و احاديث درباره فضيلت زيارت و دعا در بالاسر مبارک حضرت رضا (ع) مطالب زيادي نقل شده و دعا در اين مكان شريف را مقرون به اجابت دانسته اند.از جمله صقر بن دلف می گويد: از سرورم امام هادى (ع) شنيدم كه فرمود: هر كه به درگاه خداوند نيازى دارد، قبر جدّم امام رضا(ع) در طوس را بدين سان زيارت نمايد كه نخست غسل كند، در بالاسر دو ركعت نماز بگزارد و در قنوت حاجت خويش را بر زبان آورد... اگر در خواسته اش معصيت يا بريدن از خويشان نباشد، مستجاب خواهد شد؛ زيرا جاى قبر آن حضرت پاره اى از بهشت است و هر مؤمنى كه آن را زيارت كند، خدا او را از آتش رهايى بخشد و در سراى امنيت جاى دهد. (3)

 

آمرزش گناهان

 

امام رضا عليه السلام هم در باره فضيلت نماز در اين مكان شريف مي فرمايد: لَا يُصَلِّي أَحَدُ مِنْكُمْ عِنْدَ قَبْرِي رَكْعَتَيْنِ الَّا اسْتَحَقَّ الْمَغْفِرَةَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلٍ يَوْمَ يَلْقَاهُ؛ نماز نمي خواند كسي نزد قبر من دوركعت مگر آنكه سبب آمرزش گناهان نماز گزارنده مي شود.(4)

 

علامه مجلسي دركتاب تحفةالزائر از امام علي النقي عليه السلام روايت كرده هركه حاجتي داشته باشد ، به زيارت جدم حضرت رضا عليه السلام درشهر طوس برود و با غسل زيارت نزد قبر آن حضرت دو ركعت نماز به جا آورد و در قنوت نماز، حاجت خود را

 

بطلبد كه مستجاب مي شود. (5)

 

حكايتي از شيخ صدوق

 

شیخ صدوق رضوان الله علیه در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) نقل می کند که عامر بن عبدالله بیوردی حاکم مرورود گفت : من در مشهد طوس بودم و مردی را دیدم که وارد قبه شد و در بالاسر نشست و گریه آغاز نمود ، و به زبان ترکی می گفت : بار خدایا اگر فرزندم زنده است او را به من برگردان و اگر مرده است خبر مرگ او را به من برسان .

 

گوید من از او پرسیدم چرا گریه می کنی گفت فرزندم در جنگ اسحاق آباد گم شد و من از او خبر ندارم و آمده ام تا از صاحب این قبر درخواست کنم فرزندم را به من برساند ، راوی گوید ، هنگامی که از مسجد بیرون شدیم ناگهان جوان قد بلندی رسید و با آن مرد معانقه کرد و یکدیگر را شناختند و معلوم شد که آن جوان فرزند گمشده او می باشد .

 

ابراهیم بن محمد جوینی در فرائد حدیثی نقل می کند که در جوار تربت امام (ع) مسجدی بود که مؤمنان در آن نماز می گذارده اند ظاهرا مسجدی است که اکنون هم وجود دارد و به مسجد بالاسر معروف می باشد.

 

 

پی نوشت ها:

 

زندگاني حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام جلد2صفحه168

ودركتاب زبدةالتاليف جلد3صفحه263 متذكراست

عيون اخبارالرضا(ع)، ج2، ص 262 و امالى صدوق 588

عيون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 248

منتخب التواريخ ، ص598

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1982
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالهادی علم الهدی استاد حوزه در جمع مردم متدین و نمازگزار مسجدالزهرای جنوب تهران گفت: ثواب سه روز روزه متوالی یکی از ماه های حرام (ذی القعده، ذی الحجه، محرم و صفر) برابر با 900 سال روزه است.

 

وی ادامه داد: طبق این سخن اگر کسی سه روز متوالی (پنجشنبه، جمعه و شنبه) یکی از ماه های حرام را روزه دار باشد صاحب آن ثواب می شود.

 

حجت الاسلام والمسلمین علم الهدی خاطرنشان کرد: حتی اگر در این سه روز روزه غذا را نیز بگیرد صاحب آن ثواب خواهد شد.

 

شایان ذکر است، متدینین و بندگان خدا برای اطلاعات بهتر از این موضوع می توانند که بخش اعمال ماه ذی القعده کتاب ارزشمند مفاتیح الجنان دانشمند پارسا آقا شیخ عباس قمی (ره) مراجعه نمایند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2047
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

فقر به خانه ای که در آن نام «محمد» یا «احمد» یا «علی» یا «حسین» یا «حسن» یا «جعفر» یا «طالب» یا «عبدالله» و از میان نام های زنان، «فاطمه» باشد وارد نمی شود و نیز می فرمایند: به دست کردن انگشتر عقیق فقر را از میان می برد و در جایی دیگر بیان می دارند: افروختن چراغ پیش از غروب خورشید فقر را از میان می برد.

 

 

پی نوشت ها:

1- کلینی. کافی، ج6: 19، 470، 532.

 

2- محسن عقیل. گزیده ای از سخنان گهربار امام رضا (ع): 248- 249.

 

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2000
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
شنبه 29 شهريور 1393

حجت الاسلام عبدالطیف انصاری، عضو جامعه روحانیت شیراز، با تاکید بر رفع مشکلات اقتصادی جامعه واهتمام افراد بر کسب روزی حلال و اظهار داشت : با نگاه به آیات قرآن در می یابیم که قرآن هرگز ما را به چشم پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده است بطوریکه امیرالمؤمنین علی (ع) یکی از ویژگی هایی که برای پارسایان بیان می کنند، تلاش برای روزی حلال است، به همین دلیل است که امام صادق(ع) درباره کار و تلاش خویش بر زمین زراعی فرمود : من در زمین خودم تلاش می کنم و عرق می‌ریزم، در حالی که خدمتکارانم می توانند این کار را انجام دهند، ولی با این کارم می خواهم خداوند متعال ببیند که من در پی روزی حلال هستم .

 

*روزی حلال اسباب آمرزش گناهان

 

وی افزود : در آیات و روایات، از طلب روزی حلال به عنوان یکی از اسباب آمرزش گناهان یاد شده است، خدای متعال با اسباب مختلفی گناهان انسان را می بخشد که توبه، شفاعت، عبادات، ولایت اهل بیت(ع) ، خدمت به مردم و… از این اسباب هستند و یکی از این سبب ها طلب حلال است. رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که با خستگی به سبب تلاش روزانه برای کسب حلال، شب را به صبح برساند، آمرزیده می شود». در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:« بعضی از گناهان به وسیله نماز و صدقه هم آمرزیده نمی شوند. سؤال شد یا رسول الله! پس چه چیز موجب آمرزش آن است؟ فرمود: جدیت و تلاش در طلب معیشت .

 

عضو جامعه روحانیت شیراز یادآور شد : یکی دیگر از برکات طلب روزی حلال، ایجاد رفاه خانواده است که در اسلام نسبت به این مسئله بسیار تأکید شده است به گونه ای که امام صادق (ع) می فرماید:« کسی که از طلب حلال شرم نکند، بارش سبک، سختی هایش آسان و خانواده اش در رفاه قرار می گیرند» و امام سجاد(ع) نیز در این باره می فرماید: «اگر داخل بازار شوم و با من پول باشد و به وسیله آن برای خانواده خود گوشت تهیه کنم که به آن بسیار نیازمندند، در نزد من محبوب تر است از اینکه بنده ای را آزاد نمایم» و رسول خدا (ص) درباره کسانی که با وجود تمکن مالی بر خانواده خویش سختگیری می کنند می فرماید : کسی که وسعت مالی دارد و دارای تمکّن است؛ ولی بر خانواده خود سخت بگیرد و آنان را از زندگی راحت محروم بدارد، از ما نیست .

 

*لزوم شناخت راه های کسب روزی حلال

 

حجت الاسلام عبدالطیف انصاری تصریح کرد : یکی از زمینه های کسب روزی حلال، شناخت دستورالعملهای دین و مسائل خرید و فروش است، همانگونه که امام صادق(ع) در بیان راهکار مناسب برای کسب روزی حلال می فرماید: کسی که می خواهد تجارت کند، باید شناختی در دینش داشته باشد تا حلال را از حرام باز شناسد و کسی که شناخت دینی ندارد و به احکام تجارت ناآشناست ولی تجارت می کند، خود را در شبهات افکنده است.

 

وی خاطر نشان کرد : ائمه معصوم(ع)، راهکار مناسب برای کسب روزی حلال را ابتدا شناخت دین و مسائل دینی و بعد از آن آشنا شدن با مسائل خرید و فروش بیان می کنند و به صراحت اعلام می دارند که شخصی که به اینها عمل نکند، خود را در شبهات و حرام گرفتار خواهد کرد.

 

*تاثیر مال حرام به نسل

 

عضو جامعه روحانیت شیراز گفت : یکی از مهمترین آثار بی توجهی به رزق حلال، تأثیر منفی بر نطفه و نسل است. در صورت نامشروع بودن درآمد ، شیطان در به وجود آمدن فرزند مشارکت می کند و گرایش این فرزندان به گناه بیشتر می شود و تربیت آنها سخت تر و تکامل اخلاقی شان با مشکلات زیادتری روبه رو خواهد شد. لقمه حرام، چنان در جان و روان یک طفل اثر می گذارد که نمی تواند به آسانی از افاضات نورانی حق تعالی کسب نور کند و به سعادت راه یابد .

 

حجت الاسلام عبدالطیف انصاری اضافه کرد : به هر حال، رزق حلال نیز همچون همه جنبه های دیگر زندگی نیازمند دعا، تضرع و مسألت از درگاه ربوبی است و سبب واقعی، خدای سبحان است. بنابراین تلاوت بعضی از سوره ها و آیات مبارک قرآن، دعاهای وارد شده از معصومین(ع) و نیز ذکرهایی که برای توسعه رزق توصیه شده اند، باید همواره مورد توجه باشند.

 

 

 

منبع:حوزه

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2140
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه