میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 130
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 373
:: بازدید ماه : 9763
:: بازدید سال : 106822
:: بازدید کلی : 972256
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

علامه طباطبایی فرمودند برادرشان سیدحسن الهی برای او نامه‌ای نوشته که یک نفر برای خواندن فلسفه پیش من آمده که احضار ارواح می‌کند، بنابراین من می‌خواستم فلسفه بخوانم، روح ارسطو را احضار کردم و به ایشان گفتم: چه کتابی بخوانم؟

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آغاز ماه مهمانی، پای درس اخلاق آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار می‌نشینیم که بخش نهم آن با موضوع «شاخصه‌های مهم رشد معرفتی» در ادامه می‌آید:
 
*اهتمام به حفظ چهل حدیث
 
روایات فراوانی داریم که در آن‌ها تحریض زیادی بر حفظ چهل حدیث شده است که هم انسان آن چهل حدیث را در خودش پیاده کند و هم آن را برای امت حفظ کند. یکی از طرق حفظ این است که انسان این گفته‌ها را با بیان، توضیح، تبیین، تبلیغ و ترویج به مردم منتقل کند یا اینکه بنویسد. ثمره‌ این کار چیست؟ اول ثمره‌اش را عرض می‌کنم در پایان این حدیث شریف این طور آمده است:
 
«فهذه اربعون حدیثا من استقام علیها و حفظها عنی من امتی»؛ کسی که بر این چهل حدیث (سخن) استقامت داشته باشد؛ یعنی در راه تحلّی به این‌ها شکیبایی و استقامت بورزد تا بتواند آن‌ها را در خودش پیاده کند، ثمره‌ای بسیار عالی دارد. البته تعبیر «من امتی» یعنی شرط اینکه این آثار را داشته باشد، این است که از امتم باشد؛ پس اگر خارج از امت، کسی این کارها را انجام بدهد، فایده‌ای ندارد.
 
«دخل الجنة برحمة‌ الله» این چه وعد بسیار بزرگی است. اخبار من بلغ علی المعروف و المهشور، شامل این حدیث هم می‌شود، «و کان من افضل الناس و احبهم الی الله عزوجل بعد النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً»، چه آینده‌ درخشان و امیدبخشی در انتظار اوست. از این بالاتر بعید است کسی آرزویی داشته باشد. اما خود روایت را توضیح دهیم.
 
«عن اسماعیل بن الفضل الهاشمی و اسماعیل بن ابی زیاد جمیعاً عن جعفر بن محمد عن أبیه محمد بن علی عن أبیه علی بن الحسین عن أبیه الحسین بن علی(ع) قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله أَوْصَى إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ کَانَ فِیمَا أَوْصَى بِهِ أَنْ قَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِی أَرْبَعِینَ حَدِیثاً یَطْلُبُ بِذَلِکَ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً، فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی مَا هَذِهِ الْأَحَادِیثُ».
 
این یک برنامه‌ خوبی است، هم برای تبلیغ انسان که در این مکتب خودسازی کند و هم اینکه این‌ها، موضوعات تبلیغ و ارشادش باشد، این مطالبی که رسول خدا(ص) به حسب این حدیث فرموده‌اند، سه دسته‌اند: یک دسته حلال و حرام الهی، یک دسته معارف و یک دسته اخلاقیات هستند.
 
«فَقَالَ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ تَعْبُدَهُ وَ لَا تَعْبُدَ غَیْرَهُ وَ تُقِیمَ الصَّلَاةَ بِوُضُوءٍ سَابِغٍ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ لَا تُؤَخِّرَهَا فَإِنَّ فِی تَأْخِیرِهَا مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ غَضَبَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»، این مواقیت، همان وقت موسّع و واجب نماز است که نباید از آن تأخیر انداخت. من این قسمت فقهی‌اش را با سرعت عرض می‌کنم.
 
«وَ تُؤَدِّیَ الزَّکَاةَ وَ تَصُومَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ تَحُجَّ الْبَیْتَ إِذَا کَانَ لَکَ مَالٌ وَ کُنْتَ مُسْتَطِیعاً وَ أَنْ لَا تَعُقَّ وَالِدَیْکَ»، نافرمانی از پدر، ترک شفقت و مهربانی به ایشان، ترک احسان و استخفاف به ایشان، معنای عقوق والدین است. همچنین گفته شده : اصل «العقوق، القطع، یقال عقّ الرحم کمال یقال قطعها»
 
حالا این کار فقها است که بالاخره عقوق والدین اگر به معنای اول باشد که دامنه‌اش وسیع‌تر است. اگر به معنای دوم باشد، نباید قطع ارتباط کند، به هر حال، محققانی مثل محقق خویی همان موارد ایذاء را فتوا داده‌اند. این هم یک امر فقهی است، ولی خیلی مهم است. احترام به والد و والده، هم در اسلام مهم شمرده شده است و هم در موفقیت انسان نقش اساسی دارد. این داستان را به سند صحیح و معتبر عرض می‌کنم.
 
*حکایت خواندنی از مرحوم علامه‌ طباطبایی
 
والد ما از مرحوم علامه طباطبایی شنیدند و برای ما نقل کردند که مرحوم علامه فرمودند که برادرشان مرحوم آقا سیدحسن الهی (رضوان‌الله علیه) برای او نامه‌ای نوشته که یک نفر برای خواندن فلسفه پیش من آمده که احضار ارواح می‌کند، ایشان گفته است که من می‌خواستم فلسفه بخوانم؛ روح ارسطو را احضار کردم و به ایشان گفتم چه کتابی بخوانم و در محضر چه کسی بخوانم؟ گفتند: اسفار، پیش آقا سیدحسن الهی! آقای الهی هم مرد زرنگی بوده و خود مرحوم آقای طباطبایی جاهایی فرمودند که آدم چیز فهمی بود. خود آقا سیدحسن الهی فرموده بود که من مشکلات کتب فلسفی را توسط همین آقا از اصحاب آن کتب می‌پرسیدم، مثلاً مشکلات کتب ابن سینا را به او می‌گفتم؛ او را احضار می‌کرد، سؤال می‌کردم و جواب می‌گرفتم؛ اگر چه خود این واسطه نمی‌فهمید جواب چیست، ولی من استفاده می‌کردم. ایشان واسطه‌ ما بود.
 
بعد برای مرحوم علامه طباطبایی نوشته بود که ما توسط همین آقا پدرمان را احضار کردیم و پدر از شما ناراضی بودند و وجه عدم رضایت این بود که می‌فرمودند که این محمدحسین، من را در ثواب تفسیر المیزان شریک نکرده، از این جهت از شما ناراضی بودند.
 
علامه طباطبایی فرموده بودند: من که ایشان را شریک نکردم، برای این بود که اصلاً ارزشی برای این عملم نزد خداوند قائل نبودم که بخواهم پدرم را شریک کنم.
 
این در حالی است که بیست سال طول کشیده است و چقدر در نوشتن و اتمام آن اهتمام داشتند. از مرحوم آقای قدوسی - که داماد مرحوم آقای طباطبایی بودند- شنیدم که وقتی مرحوم علامه ورقه‌های تفسیر را برای چاپ به ما می‌دادند، نقطه‌های کلمات تفسیر المیزان را نمی‌گذاشتند، می‌فرمودند که حساب کردم که هر صفحه‌ای را اگر نقطه بگذارم، سه دقیقه بیشتر طول می‌کشد. حالا با این همه وقتی که گذاشته بودند، می‌فرمایند من برای این عمل ارزشی قائل نیستم؛ برخلاف برخی از ماها که تا اندک کاری انجام می‌دهیم، فکر می‌کنیم چه شد و چقدر عالم را تحت تأثیر قرار داد. اما یک نفر که یک خدمت عظیم قرآنی انجام داده، مثل تفسیر المیزان - تفسیری که از روز اولی که منتشر شد، تفسیر مورد اعتنایی شد و در عالم اسلام صدا کرد- می‌گوید من برای این عمل ارزشی قائل نیستم.
 
علامه می‌فرمایند: وقتی که این نامه آمد، عرض کردم: خدایا! اگر برای نوشتن این تفسیر به من ثوابی می‌دهی، پدرم را هم در آن شریک کردم؛ حالا شاید والده‌شان را هم شریک کرده باشند.
 
نامه‌ی بعدی را که اخوی ایشان فرستاده بود، نوشته بود که بله، پدر از شما راضی شدند. این واقعاً مطلب مهمی است که انسان این جور به امر پدرش اهتمام داشته باشد. دعای آن‌ها بدون شک در موفقیت انسان بسیار مؤثر است.
 
*ایثار برای خدمت به پدر
 
یکی از جهات موفقیت رهبر معظم انقلاب همین است که خودشان هم بعضاً ذکر کرده‌اند زمانی که ایشان در قم بودند، وقتی پدر بزرگوارشان به دلیل ناراحتی چشم ایشان را احضار می‌کند، می‌فرمایند سنگ پرش من در آن موقع یا قم یا نجف بود، اما وقتی با کسی مشورت می‌کنند، می‌گوید که اگر پدرت به شما می‌گوید بیا، باید بروی و ایشان هم به مشهد برمی‌گردند. از این رو، خداوند این عزت و این موفقیت را نصیب ایشان کرد. وقتی که کسی این طور روی صفا و صدق عمل می‌کند، خدای متعال این جور دستگیری می‌کند و به او عظمت می‌دهد: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً»
 
اما ادامه‌ روایت: «وَ لَا تَأْکُلَ مَالَ الْیَتِیمِ ظُلْماً وَ لَا تَأْکُلَ الرِّبَا وَ لَا تَشْرَبَ الْخَمْرَ وَ لَا شَیْئاً مِنَ الْأَشْرِبَةِ الْمُسْکِرَةِ وَ لَا تَزْنِیَ وَ لَا تَلُوطَ وَ لَا تَمْشِیَ بِالنَّمِیمَةِ وَ لَا تَحْلِفَ بِاللَّهِ کَاذِباً وَ لَا تَسْرِقَ وَ لَا تَشْهَدَ شَهَادَةَ الزُّورِ لِأَحَدٍ قَرِیباً کَانَ أَوْ بَعِیداً»، این مسائل که خیلی روشن است. معمولا کسی که طلبه است، این‌ها را رعایت می‌کند.
 
*نقدپذیری
 
«وَ أَنْ تَقْبَلَ الْحَقَّ مِمَّنْ جَاءَ بِهِ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً»، این هم خیلی مهم است. در بحث‌ها و مباحثه‌ها و درس گفتن‌ها، کسی معرفی را زده و خیلی هم روی آن مانور داده و مطالبی را مطرح کرده است، بعد حالا کسی اشکال درستی می‌کند. اگر این شخص تربیت شده باشد، به راحتی می‌پذیرد. یکی از خصوصیات مرحوم آقای شیخ مرتضی حائری همین بود و خود مرحوم علامه طباطبایی هم همین‌طور بودند.
 
«وَ أَنْ لَا تَرْکَنَ إِلَى ظَالِمٍ وَ إِنْ کَانَ حَمِیماً قَرِیباً»، ظالم اگر چه خویشاوندی نزدیکی با انسان داشته باشد، اما رکون به او نباید بشود.
 
«وَ أَنْ لَا تَعْمَلَ بِالْهَوَى»،‌ روی هوا و هوس عمل نکند.
 
«وَ لَا تَقْذِفَ الْمُحْصَنَةَ وَ لَا تُرَائِیَ فَإِنَّ أَیْسَرَ الرِّیَاءِ شِرْکٌ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»، کمترین ریاها شرک به خداست، معلوم می‌شود که شخص ریاکار روی غیر خداوند حساب باز می‌کند که می‌خواهد عملش را به آن‌ها نشان بدهد.
 
«وَ أَنْ لَا تَقُولَ لِقَصِیرٍ یَا قَصِیرُ وَ لَا لِطَوِیلٍ یَا طَوِیلُ تُرِیدُ بِذَلِکَ عَیْبَهُ»،‌ ممکن است کسی یک نقص خلقتی دارد که حالا کوتاه قد یا خیلی بلند قد است و از حد متعارف خارج است. حالا به قصد عیب گرفتن از او و اظهار عیب او، می‌گویی که یا قصیر یا طویل. خیلی وقت‌ها در شوخی‌ها هم این طوری هست که انسان گاهی با یک گروهی دوست و رفیق است، ولی متوجه نیست روی رفاقت ممکن است در جمع عیب او را بگوید که تو فلان صفت یا عیب را داری و حال آنکه او دوست ندارد گفته شود؛ حتی گاهی فرزند انسان هم همین طور است و مثلاً نسبت به چیزی حساس است و دوست ندارد که گفته شود. مثلا نمره‌ مدرسه‌اش کم شده است؛ حالا والدینش جلوی همه به او بگویند که فلانی نمره‌هایش کم شده است، برای اینکه عیب او را آشکار کنند.
 
«وَ أَنْ لَا تَسْخَرَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ»، معنای «مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ» این است که انسان حق ندارد حق فاسقان و منافقان و کفار را مسخره کند.
 
«وَ أَنْ تَصْبِرَ عَلَى الْبَلَاءِ وَ الْمُصِیبَةِ وَ أَنْ تَشْکُرَ نِعَمَ اللَّهِ الَّتِی أَنْعَمَ بِهَا عَلَیْکَ وَ أَنْ لَا تَأْمَنَ عِقَابَ اللَّهِ عَلَى ذَنْبٍ تُصِیبُهُ»، امن از عقاب خدا نداشته باشد؛ یعنی که خودش را در حاشیه‌ امن از عذاب الهی ببیند که خیلی خطرناک است؛ حتی وقتی توبه می‌کند.
 
«وَ أَنْ لَا تَقْنَطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»، انسان هیچ‌گاه نباید از رحمت خدا در هیچ سنی از سنین و هیچ وقتی از اوقات مأیوس باشد، ولو گناهکار باشد. رحمت الهی واسع است. او رحمان و رحیم است و بندگان را خلق کرده است برای اینکه به مقامات عالیه برسند. خداوند به هر بهانه‌ای که شود، دستگیری می‌کند و انسان باید صادق باشد.
 
«وَ أَنْ تَتُوبَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذُنُوبِکَ فَإِنَّ التَّائِبَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ»، ببینید این روایت همه‌اش خطاب است. تتوب، تصلی، یعنی خودت اول عمل بکن.
 
حفظ این موارد برای همین است؛ یعنی اول در خودت پیاده کنی، نه فقط به مردم بگویی یعنی این چهل تا را در خودت پیاده کنی. وقتی انسان چهل تا حدیث را مثل این حدیث که صغریاتش هم بیان شده است. در خودش پیاده می‌کند، گویا این زمینه برای تحلی به بقیه‌ احکام، اخلاقیات و معارف در او پیدا می‌شود و آن‌ها هم به واسطه این‌ها اکتساب می‌شوند. این سرمایه‌ای می‌شود که بقیه‌ صفات خوب هم بیایند.
 
«وَ أَنْ لَا تُصِرَّ عَلَى الذُّنُوبِ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ فَتَکُونَ کَالْمُسْتَهْزِئِ بِاللَّهِ وَ آیَاتِهِ وَ رُسُلِهِ»، خدای نکرده انسان حالتی داشته باشد که گناهی را انجام می‌دهد، مرتباً استغفار می‌کند، ولی دوباره انجام می‌دهد و مرتکب می‌شود و می‌گوید که باز استغفار می‌کنیم، این مثل کسی است که خدای متعال و آیات و رسل الهی را مسخره می‌کند.
 
خداوند ان‌شاء‌الله همه‌ ما را عامل به این فرمایش‌های نورانی قرار دهد.
 
 
منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1270
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

یک عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) نشست پیروی از ولایت از منظر قرآن اظهار کرد: «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ» نشان دهنده زنجیره ولایت در بین مسلمانان است.

 نشست پیروی از ولایت از منظر قرآن با حضور طیب صحرایی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در بیست و دومین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم برگزار شد.
 
صحرایی در این نشست با اشاره به دو ویژگی دین مبین اسلام اظهار کرد: اسلام آخرین دین الهی برای بشریت است، بنابراین پیامبر اسلام(ص) خاتم الانبیاء است؛ همچنین اسلام دین جامعی است، به این معنا که نیازهای انسان را در همه ابعاد برطرف ساخته و در همه صحنه ها هدایت می کند.
 
وی با بیان اینکه اگر از آموزه های اسلام استفاده کنیم رضایت و سعادت را برای ما به همراه خواهد داشت، گفت: اینکه ما در جهان چند میلیارد مسلمان داریم دردی را دوا نخواهد کرد، چرا که همه این افراد لزوما مسلمان واقعی نیستند.
 
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: در این دین خدایی وجود دارد که ویژگیهایی دارد؛ از جمله اینکه عالم و خالق است. بنابراین ما را عبث نیافریده و از خلقت ما هدفی داشته است.
 
وی به اختیار انسانها برای انتخاب مسیر پیش رو و اهداف نهایی خود گفت: خداوند در برابر انسانها دو صف قرار داده که هر یک مسیری را می روند و انسان مختار است که یکی از این مسیرها را انتخاب کند اما آثار و عقوبت آنها را باید مورد توجه قرار دهد. برای اینکه انسان یکی از این صفوف را انتخاب کند باید به جریانی که در سر صف قرار گرفته توجه کند چرا که قرار است پشت سر او حرکت کند.
 
وی با بیان اینکه ولی یعنی پشت سر هم رفتن و دنبال کردن، گفت: ولایت یعنی پشت سر هم قرار گرفتن و حرکت کردن؛ با توجه به دو مسیری که در برابر انسان قرار گرفته، بنابراین ولایت نیز دو نوع است؛ ممکن است سر صف کسی باشد که در همه ابعاد می توان آن را پذیرفت اما ممکن است در سوی دیگر نتوان به کسی که سر صف ایستاده اعتماد و حرکت کرد.
 
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: سر صف انسانهای درست خدا ایستاده، چرا که در آیة الکرسی خداوند خود را ولی کسانی معرفی می کند که ایمان آورده اند؛ اما در آن سو سر صف طاغوت ایستاده است.
 
وی اظهارکرد: خداوند برای اینکه انسان ها را در همان مسیر درست هدایت کند، پیامبر را پیش روی انسان های مؤمن قرار داده است چرا که به گفته خداوند، پیامبر کسی است که نه دروغ می گوید، نه خطا می رود و نه لغزشی دارد و حرف هایش از سوی خداست. نفر بعد از پیامبر نیز اولیای الهی هستند که در این صف حضور دارند و به صورت منسجم و منظم حرکت می کنند.
 
صحرایی پشت سر هم حرکت کردن را ولایت عنوان کرد و افزود: اینکه در قرآن آمده است «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ» نشاندهنده همین واقعیت است که در بین مسلمانان عده ای از دیگران ولایت می پذیرند و عده ای نیز ولی دیگران هستند و این زنجیره ولایت را نشان می دهد.
 
 
منبع:مهر
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1327
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه گفت: اهل احضار ارواح گفته‌اند که اصلاً ابن طاووس را نمی‌شود احضار کرد. چرا؟ چون به فرموده شیخ بهایی، ایشان همیشه در عالم برزخ همراه امیرالمؤمنین(ع) است و از آن مقام نزول نمی‌کند.

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آغاز ماه مهمانی خدا بر آن شدیم که پای درس اخلاق آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار بنشینیم که بخش هفتم آن با موضوع «ضرورت شناخت و درمان امراض نفسانی» در ادامه می‌آید:
 
*منشاء فسادی که از انسان سر می‌زند
 
بحث ما درباره موعظه‌ قرآنی بود که در آیه 77 سوره مبارکه قصص ذکر شده است و به بخش آخر آیه رسیده بودیم: «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»
 
در ذیل این آیه‌ مبارکه حدیث شریفی است که در آن بیان شده منشاء فسادی که از انسان‌ها سر می‌زند، فساد باطن است و فساد باطن از عللی نشأت می‌گیرد که جامع آن علل، غفلت از خدای تبارک و تعالی است. به حسب این نقل، امام صادق(ع) در مقام علاج این منشاء فساد بر آمدند که چه کنیم این غفلت که منشاء رذایل و مفاسد باطنی است، علاج شود، بعضی از علاج‌هایی که حضرت(ع) بیان فرموده‌اند، باعث تصفیه‌ باطن از آن رذایل و منشاء غفلت از خداوند تبارک و تعالی می‌شود، ولی بعض از آن‌ها ممکن است تصفیه‌ باطن نکند، اما فایده‌اش یا ایجاد مانع سر راه آن مقتضی‌ها یا اعدام شرط است.
 
رذایلی مثل حسادت و بخل که در نفس وجود دارند، باعث می‌شوند که در ظاهر هم انسان بخیل و حسود باشد و از پرداخت واجبات مالی یا غیر مالی یا مستحبات و یا دستگیری از مستمندان امتناع داشته باشد، اگر کسی موفق شود ریشه‌های حسادت و بخل را از نفس خودش پاک کند، این مرتبه‌ای بسیار عالی است، اما اگر انسان موفق به این کار نشد، حداقل بتواند جلوی تاثیر آن صفات رذیله را بگیرد، که این هم کار بسیار مهمی است.
 
*حکایتی از مرحوم علامه حلی
 
در احوالات مرحوم علامه حلی هست که روزی شاگردان، ایشان را بشاش و شاداب دیدند و سؤال کردند که وجه این خوشحالی شما چیست؟ فرمودند: امروز وقتی در باطن خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم هیچ حالت حسادتی به کسی ندارم و من امروز نتیجه‌ زحمت 25 ساله‌ام را گرفتم. انسان‌هایی که به فکر خودشان هستند، واقعاً این گونه خواهند شد.
 
درمان این رذایل خیلی مشکل و زمان‌بر است. شاید انسان نتواند در زمان کوتاهی ریشه‌ این رذایل را قطع کند، ولی می‌تواند از راهکارهایی استفاده کند که از بروز و ظهور این رذایل جلوگیری کند، راهکارهایی را حضرت صادق(ع) بیان فرموده‌اند که در جلسات قبل به برخی از آن‌ها اشاره شد و در این جلسه برخی دیگر را ذکر می‌کنیم:
 
عادات به دو قسمت تقسیم می‌شود، عادات نیکو و آنچه که انسان به آن‌ها در خیرات عادت می‌کند. مثلاً عادت می‌کند که همیشه نماز را در اول وقت بخواند یا عادت دارد که همیشه از دیگران دستگیری کند. این عادات خیر است. انقطاع از این‌ها که مقصود نیست، بلکه انقطاع عن‌الخیر باعث انقطاع نعم‌ الهی و باعث حبس دعا می‌شود. ترک عادات حسنه خودش مذموم است.
 
*یکی از عادات بسیار زشت نزد اهل تقوا
 
«وَ عِلَاجُ ذَلِکَ الْفِرَارُ مِنَ النَّاسِ وَ رَفْضُ الدُّنْیَا وَ طَلَاقُ الرَّاحَةِ وَ الِانْقِطَاعُ عَنِ الْعَادَاتِ وَ قَطْعُ عُرُوقِ مَنَابِتِ الشَّهَوَاتِ»
 
این ترک عاداتی که در روایت ذکر شده، عادات ناروا و ناپسند است. مثلاً کسی عادت کرده است که بعد از نماز صبح بین الطلوعین بخوابد. این یکی از عادات بسیار زشت نزد اهل تقوا و اهل سلوک است، چون بین‌‌الطلوعین یک وقت بسیار ویژه برای عنایات الهی است. اصلاً خوابیدن بین‌الطلوعین سیره‌ اولیای خدا و انسان‌های وارسته و سالک الی‌الله نبوده است. این از امثال ما که تحت تربیت روایات اهل بیت(ع) و منتسب به آن‌ها هستیم، بسیار زشت و ناروا است، به خصوص که این عادت از عاداتی است که سرایت هم می‌کند.
 
پس باید این را ترک کرد و ترک عادت هم کمی مشکل است. مثلاً اگر بعد از نماز صبح داخل اتاق بنشینید، خوابتان می‌گیرد. برای جلوگیری از آن، قدم بزن و به حرم یا زیارت اهل قبور برو که روایاتی هست که در بین‌الطلوعین اموات متوجه می‌شوند. از این رو بود که اعلام بزرگ در نجف اشرف بین‌الطلوعین به سمت وادی‌السلام مشرف می‌شدند، به این وسیله می‌توان مانع از خوابیدن بین‌الطلوعین شد.
 
هر کاری مدیریت و اقدام می‌خواهد، انسان با اقدام درست می‌تواند این حالات و عادت ناپسند را از خودش دفع و رفع کند، مثلاً کسی عادت کرده از بچگی زیاد می‌خورد و حتی از حد سیر شدن هم می‌گذراند. این یک عادت بسیار بدی است که هم اشکالات جسمی و هم اشکالات روحی برای انسان ایجاد می‌کند.
 
*اسباب ایجاد شهوات
 
بعد فرمودند: «و قلع عروق منابت الشهوات»، شهواتی که انسان دارد، دارای دامنه گسترده‌ای هستند.
 
برخی از شهوات جنسی است، اما شهوت‌های دیگری هم مثل شهوت ریاست و شهرت و آقایی هست و همه این‌ها از اقسام شهوت هستند. در سنین مختلف ممکن است که فرق کند. این شهوات منابتی دارد که از آنجا می‌جوشد و سرچشمه می‌گیرد. آن منابت باعث می‌شود که این شهوات شاخ و برگ پیدا کنند. هر درختی را که شما شاخ و برگ هایش را بزنید و حرس کنید، گاهی این کار باعث تنومندتر شدن آن می‌شود. اگر بخواهید این درخت خشک شود، منابت و عروقش را باید از بین ببرید. حضرت(ع) می‌فرمایند کسی که می‌خواهد این رذایل را پاک کند و یا حداقل نگذارد آثارش در او پیدا شود، باید «قلع عروق منابت الشهوات» کند. این فراز از آن جاهایی است فقط این جور نیست که مانعی ایجاد کند و یا شرط را از بین ببرد، بلکه اصلاح نفس کرده و نفس را پاک می کند.
 
یکی از عروق شهوات، عبارت از خود چشم و نظر کردن است. در روایات هم هست که خود نگاه کردن باعث می‌شود که شهوت در وجود انسان رشد کند. وقتی چشم دید، کار مشکل می‌شود. لذا بعضی از اهل توجه حتی به جاهایی که زرق و برق‌های دنیا زیاد هست - مثل بعضی پاساژ‌ها، مغازه‌ها، بعضی بازارها- ورود و خروج پیدا نمی‌کنند؛ نه اینکه این‌ها دل ندارند، بلکه مقاصد عالی‌تری را دنبال می‌کند. آن‌ها خیلی خوب فهمیده‌اند که دنیا چیست و آخرت چیست.
 
فهمیده‌اند که عین حماقت است که انسان برای این دارفانی و مشحون به همه جور ناکامی‌ها و مشکلات، آن آخرت زیبا و آن دار بقا و آن ابدیت را از دست بدهد. بعد آنجا هم که می‌روند، خیلی مراتب دارد. چقدر فرق است بین کسی مثل سید‌ بن طاووس که جالس همیشگی امیرالمؤمنین(ع) است، با دیگرانی که بهشت می‌روند.
 
اهل احضار ارواح گفته‌اند که اصلاً ابن طاووس را نمی‌شود احضار کرد. چرا؟ در یک جریان معتبری نقل است ایشان را خواسته‌اند احضار کنند؛ به شخص احضار‌کننده گفته بودند مرحوم شیخ بهایی فرموده‌اند که ایشان همیشه در عالم برزخ همراه امیرالمؤمنین(ع) است و از آن مقام نزول نمی‌کند.
 
بعد حضرت(ع) فرمودند: «و قلع عروق منابت الشهوات بدوام ذکر الله و لزوم الطاعه له»
 
*نتایج ذکر قلبی و لسانی
 
دائم‌الذکر بودن، انسان را موفق می‌کند و باعث می‌شود که آن عروق خشکانده شود. توجه به خدای متعال و توجه ذهن به او، باعث می‌‌شود که انسان به شهوات و به منشاء شهوات بی‌رغبت شود. این بی‌رغبتی‌ها کم کم آن‌ها را ازاله می‌کند. نظیر وسواس که می‌گویند اگر می‌خواهی خوب شوی، باید به آن بی‌اعتنا باشی و خلاف آن را عمل کنی.
 
وقتی انسان دوام ذکر داشت -که البته بیشتر منظور توجه و ذکر قلبی است؛ البته لسانی هم توصیه شده است- و توجه قلبی و لسانی برای انسان محقق شد، باعث می‌شود که شهوات در وجود انسان ریشه‌کن شود. امیدواریم خداوند به ما توفیق مداومت بر ذکر قلبی و زبانی را عنایت فرماید.
 
 
منبع:فارس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1393
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

فعالان فلسطینی، تصویری از وداع یک دختر با پیکر نامزدش که در حملات هوایی ارتش اسرائیل به غزه شهید شده بود منتشر کرده‌اند.

به گزارش تسنیم، فعالان فلسطینی عکسی را بر روی صفحات خود بر روی توییتر قرار داده‌اند که در این تصویر یک دختر فلسطینی با پیکر نامزدش که در حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده بود، وداع می‌کند.
 
به گفته فعالان فلسطینی قرار بود تا یک ماه دیگر آن دو با هم ازدواج کنند ولی اکنون با پیکر بی جان وی وداع می‌کند.
 
بر اثر دو روز حملات هوایی رژیم صهیونیستی به نوار غزه تاکنون بیش از ۴۰ فلسطینی شهید شده اند که ۲۰ تن از آنها کودک و زن بودند.
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1359
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

نمایشگاه قرآن که چندروزی است در استان قم شروع به کار کرده است این بار شاهد حضور کتبی از صادق شیرازی، روحانی منحرفی است که تلاش ها و فتواهای زیادی در جهت انحراف شیعه و اختلاف افکنی میان شیعه وسنی از خود به یادگار گذاشته است.

شبکه اطلاع رسانی دانا نوشت: این روزها در حالی دومین نمایشگاه قرآن  و عترت در ساختمان ناشران قم در حال فعالیت است که در عین ناباوری شاهد عرضه پررنگ کتاب های صادق شیرازی از سوی غرفه داران این نمایشگاه هستیم که به نظر می آید با رسالت اصلی این نمایشگاه فاصله های زیادی دارد.
 
صادق شیرازی که رهبری جریان انحرافی را بر عهده دارد علاوه بر رفتار و مواضع تند نسبت به انقلاب با فتواهای انحرافی باعث مخدوش شدن چهره شیعیان در جهان و اختلاف شیعه و سنی شده است، البته نگاه باز و به اصطلاح آزاداندیشی مسئولان وزرات فرهنگ و ارشاد به همین جا ختم نمی شود به طوری که در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نیز مشابه این اتفاق رخ داده بود و مرکز نشر فرقه انحرافی شیرازی حضور پر رنگ در آن داشت.
 
جای بسی تاسف است که در نمایشگاه قرآن آن هم در مرکز تشیع جهان اسلام چنین کتب منحرفی به معرض نمایش و عرضه در آید و باعث تحکیم روند ورود کتب انحرافی به مراکز شیعه شوند.
 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1300
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه گفت: یک جمله از مرحوم حضرت امام(ره) دیدم که می‌فرمایند بعضی افراد هستند که من به حالشان غبطه می‌خورم، آدم خداشناس و مؤمن و بی‌هوا، در حالی که کسی هم ایشان را نمی‌شناسد.

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آغاز ماه مهمانی خدا بر آن شدیم که پای درس اخلاق آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار بنشینیم که بخش ششم آن با موضوع «ضرورت شناخت و درمان امراض نفسانی» در ادامه می‌آید:
 
*بالاترین فساد
 
در خدمت موعظه‌ای قرآنی بودیم و به این فراز مبارک رسیدیم: «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»
 
این فراز، فراز بسیار مهمی در زندگی هر انسان محسوب می‌شود، عید سعید غدیر و عیدالله اکبر یکی از مواردی است که این ابتغاء فساد در ارض باعث مظلومیت شگفت‌آور آن شده؛ امر بسیار مهمی که اتمام دین و اکمال نعمت بر پایه‌ آن استوار است و شخص رسول خدا(ص) از روزهای آغازین تبلیغ اسلام بر آن پای فشرده، در مواضع و مواقف متعدد آن را تذکر دادند و بیان فرمودند. اما ابتغاء فساد در عده‌ای باعث شد که این راه قدیم و این صراط مستقیم به این نحو که می‌بینیم، به این بلیه‌ ناگوار مبتلا شود و تا روزی که إن‌شاءالله جهان به فروغ ظهور مولایمان منور شود، این فساد هر روز جلوه‌هایی از تأثر و تأسف را در جوامع اسلامی و بلکه بشری به وجود می آورد.
 
قطعاً این فساد، فساد اعظم است. فساد اعوجاج در دین، اضلال عباد، راه خدا را منحرف کردن و اولیای خدا را خانه‌نشین کردن و راه کمال را بر روی مردم بستن، از هر فسادی بالاتر است. در زندگی همه‌ ما این مطلب بسیار اهمیت دارد.
 
یک روحانی، یک عالم دین، کسی که اسوه‌ مردم شناخته می‌شود و مردم، دیانت و تقوا و خداپرستی خودشان را از او اتخاذ می‌کنند و در مواقف مختلف مردم، نقش مؤثر دارد؛ اگر خدای ناکرده فاسد شد و دنبال هواها و هوس‌ها بود، بنابر تعبیر روایات «اذا فسد العالِم فسد العالَم»، ضررهایش خیلی زیاد است.
 
برای همه‌ ما در همین عمرهایی که داریم، نمونه‌هایش مشهود است. فساد هم دارای انواع و اقسام و مراتبی است. بسیار انتباه و توجه و حتی ریاضت می‌خواهد که انسان از این مهلکه‌ بزرگ محفوظ بماند.
 
*شناخت منشأ مفاسد
 
در ذیل همین آیه‌ مبارکه، روایت شریفی است که دو مطلب در آن توضیح داده شده است. مطلب اول را در جلسات گذشته گفتیم و آن این است که سر اینکه این حالت در بعضی‌ها پیدا می‌شود که دنبال فسادند، در چیست؟ و شناخت این سر برای کسی که در مقام تربیت و تهذیب خودش هست، بسیار لازم است. انسان تا منشأ مفاسد و رذایل را نشناسد، ممکن است تلاش‌های او روبنایی و زودگذر باشد و چون علل واقعی‌اش از بین نرفته است، با اندک غفلتی و یا در شرایط خاصی، آن علل بروز و ظهور کند.
 
*غفلت از خدای متعال و آثار سوء آن
 
در روایتی که در ذیل این موعظه‌ قرآنی بیان شده، امام صادق(ع) علل فساد را بیان کردند و فرمودند: تمام این‌ها زیر مجموعه‌ غفلت از خداوند تبارک و تعالی است. غفلت از خدای متعال باعث می‌شود که مفاسد درونی انسان فراوان شوند و مفاسد درونی، علل بروز مفاسد بیرونی باشند.
 
غفلت از خدای متعال، سبب می‌‌شود که غفلت‌های دیگر هم دامنگیر انسان شود. کسی که از خدا غافل شد، قهراً از معاد هم غافل می‌شود و کسی که از معاد غافل شد، از حساب و کتاب و عاقبت و آینده‌ خودش هم غافل می‌شود. این‌ها زمینه‌های فساد را در انسان هموار می‌کند؛ فسادهایی که دامن دیگران را هم می‌گیرد و دیگران را هم به اضلال و افساد می‌کشاند.
 
*راه درمان فسادهای باطنی
 
مطلب دوم که این هم امر بسیار مهمی است که در این حدیث شریف به آن پرداخته شده، راهکار اصلاح این امر باطنی است که امام صادق(ع) ارائه فرموده‌اند. برای درمان این فسادهای باطنی که منشاء فساد ظاهری است، چه راهکارهایی وجود دارد؟ حقیقت سیر و سلوک همین است که انسان در پرتو تعلیمات انوار طیبه‌ چهارده نوری که خدای متعال آن‌ها را ضیاء و فرقان و هادی قرار داده، مفاسد باطنی را بشناسد و راهکارهایی را که این بزرگواران برای اصلاح ارائه داده‌اند، به کار گیرد.
 
راهکارهایی که در روایات بیان شده، مختلف هستند. بعضی راهکارهای بسیار عمیقی هستند که جهات فساد را به کلی از بین می‌برند و انسان را مصفا و مهذب می‌کنند. باید توجه داشت که عمل به برخی از این راهکارها این‌گونه نیست که انسان را از وجود آن رذایل منزه کند، ولی موانعی بر سر راه آن‌ها ایجاد می‌کند که با وجود آن موانع، رذایل دیگر نمی‌توانند مقتضیات خودشان را در وجود انسان به وجود بیاورند.
 
مرحوم علامه مجلسی در باب الفساد، این روایت را مورد بحث قرار داده‌اند. در این جلسه برخی از راهکارهایی را که امام(ع) به حسب این نقل فرموده‌اند، متذکر می‌شویم.
 
*عزلت از مردم
 
حضرت(ع) فرمودند: «وَ عِلَاجُ ذَلِکَ الْفِرَارُ مِنَ النَّاسِ وَ رَفْضُ الدُّنْیَا»، یکی از راه‌های علاج آن مفاسد باطنی، دوری گزیدن و اعتزال از مردم است. در حدیث دیگری حضرت صادق(ع) می‌فرمایند: «و فر من الناس فرارک من الاسد و الافعى»، این آموزه به طور مکرر و با تعابیر مختلف در بیانات ائمه(ع) به حسب نقل‌ها آمده است که بعضی از آن‌ها را عرض می‌کنم.
 
*وظایف انسان در اجتماع
 
بابی در روایت داریم به نام باب العُزله که انسان از مردم اعتزال بجوید، أباعبدالله(ع) فرمودند: «اگر توانستی از خانه‌ات بیرون نیایی، این کار را انجام بده»، البته منظور این نیست که برای درس و مباحثه و برای تبلیغ و ارشاد و حضور در نماز جماعت از منزل خارج نشوید. منظور روایت این است که بیهوده و بی‌هدف از منزل بیرون نیایید. چون وقتی از خانه بیرون می‌آیید، وظایف فراوانی بر دوش تو قرار می‌گیرد.
 
«فان علیک فی خروجک ان لاتغتاب و لاتکذب و لاتحسد ولاترائی»، وقتی از منزل خارج می‌شوی، بر تو لازم است که غیبت نکنی و دروغ نگویی و اهل حسادت و ریا هم نباشی.
 
«ولا تتصنع»، یعنی انسان نباید ظاهر خودش را زیبا و حسن جلوه دهد؛ در حالی که واقعیت ندارد، چون این نفاق است. گاهی بعضی افراد این‌گونه هستند و بنده بعضی‌ها را دیده‌ام که وقتی از منزل بیرون می‌آیند، اگرچه اهل ذکر و زهد و تقوا نیستند، ولی حالتی به خودشان می‌گیرند که مردم خیال می‌کنند این گونه هستند. اخیراً بعضی از افرادی را که صداوسیما نشان داد که مبتلای به بعضی از فسادها شده بودند، خودشان تصریح کردند و گفتند: ما دوست داشتیم و لذت می‌بردیم که مردم و جوان‌ها اطرافمان جمع شوند و ما مثلاً ادعا کنیم که با امام زمان(عج) رابطه داریم.
 
«و لا تداهن»، اهل مسامحه نباش، اگر مسأله‌ امر به معروف و نهی از منکر پیش آمد، باید برای خدا غضب کنی و اهل مسامحه و مداهنه نباشی. وقتی در خانه هستی، سالبه به انتفاء موضوع است، اما وقتی بیرون آمدی، این وظایف به عهده‌ات می‌آید.
 
بعد فرمودند: «إِنْ قَدَرْتَ عَلَى أَنْ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِکَ فَافْعَلْ»، اگر قدرت داشتی که شناخته نشوی و کسی تو را نشناسد، این‌گونه عمل کن، روشن است که این‌ها مقیدند به آن مواردی که انسان وظیفه‌ الهی نداشته باشد که شناخته شود.
 
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ای می‌فرمایند: «لا یَنْجُو فیهِ اِلاّ کُلُّ مُؤْمِنِ نُوَمَةٍ»، زمان‌هایی پیش می‌آید که نجات پیدا نمی‌کند، مگر مؤمنی که کامل‌الذکر است و کسی او را نمی‌شناسد. «ان شهد لم یعرف»، اگر در جامعه حاضر باشد، کسی او را نمی‌شناسد.
 
یک جمله از مرحوم حضرت امام(ره) دیدم که می‌فرمایند بعضی افراد هستند که من به حالشان غبطه می‌خورم، آدم خداشناس و مؤمن و بی هوا (و هوس)، در حالی که کسی هم ایشان را نمی‌شناسد.
 
«وَإِنْ غَابَ لَمْ یُفْتَقَدْ»، اگر در مجامع هم حاضر نشود، آن‌ قدر بی نام و نشان است که کسی متوجه نمی‌شود و کسی هم نمی‌پرسد که فلانی کجاست، نه حضورت معلوم است و نه غیابش برای افراد معلوم می‌شود، او متصل به خدا و مأنوس با خدای متعال است. اگر در جامعه حاضر می‌شود، برای ادای تکالیف و وظایفش است و گرنه اصلاً داعیه‌ای برای حضور ندارد. این حضورهای بی وجه، دور هم جمع شدن‌های بدون دلیل و حرف‌های بی حساب و کتاب، انسان را به غیبت و تحقیر و انتشار حرف‌های بی‌خود و تضییع اوقات می‌کشاند.
 
شخصی خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: «أوصِنی یا ابن رسول الله»، «قال أقلل معارفک»، توصیه‌ حضرت(ع) به این شخص این بود که آشنایانت را کم کن.
 
*خواب‌ پندآموز
 
یک بار آقای مؤسسه آمد و به بنده اصرار کرد که می‌خواهیم برنامه‌ای در تلویزیون راجع به سیر فقه و فقاهت داشته باشیم. بنده ایشان را به آقای دیگری ارجاع دادم. رفت و برگشت؛ گفت آن آقا حاضر نشد. سپس کس دیگری را معرفی کردم؛ ایشان هم حاضر به قبول این کار نشد. خلاصه، آن قدر پیش بنده آمده و اصرار کرد که قبول کردم. می‌گفت که باید بیایید مدرسه‌ فیضیه و آنجا مثلاً راه برویم و من سؤالاتی راجع به فقه و فقاهت طرح کنم و شما هم جواب بدهید که ضبط و بعد پخش شود. این چیزها خیلی با روحیه‌ام سازگار نیست؛ علاوه بر اینکه آن مباحث هم بلدی می‌خواهد.
 
قبل از انجام این برنامه، خواب دیدم آیت‌الله بهاءالدینی نشسته‌اند؛ مثل زمانی که زنده بودند که وقتی داخل باغی می‌رفتند، دو تا قالی انداخته می‌شد با شاگردان می‌نشستند و بحث‌های مختلفی مطرح می‌شد. به همان شکل در خواب دیدم. بنده از آنجا رد شدم و نرفتم در آن جمع بنشینم. چند گامی که رد شدم، دیدم از آن طرف مقابل آیت‌الله جوادی آملی تشریف می‌آورند و به من فرمودند برگرد برویم در آن جلسه شرکت کنیم. بنده هم قبول کردم و برگشتیم، وقتی آمدیم، آقای بهاءالدینی به بنده فرمودند: بیا در بحث توحید شرکت کن، در فیلم و این حرف‌ها خبری نیست، بعد از دیدن این خواب فهمیدم که نباید در این برنامه شرکت کنم و به صلاح بنده نیست.
 
بعد این آقایی که قرار بود برنامه را انجام بدهد، تشریف آورد، وقتی خواب را برای ایشان تعریف کردم، حاضر شد که دست از سر ما بردارد و ما در این برنامه شرکت نکنیم.
 
*حکایتی از مرحوم شیخ غلامحسین شرعی
 
بعد حضرت فرمودند: «و طلاق الراحه»، آسایش‌هایی هست که برای اهل سیر و سلوک توجه به آن‌ها صحیح نیست. بنده شنیدم که جد مادری ما مرحوم آقای حاج شیخ غلامحسین شرعی که مرد واقعاً خداترسی بود، پنج سال که برای تحصیل نجف مشرف شده بود، مادرشان یک لحاف و تشکی نو برای ایشان به نجف برده بود. وقتی ایشان برگشت، همان لحاف و تشک نو را برگرداند و اصلاً از آن‌ها استفاده نکرده و گفته بود اگر من شب‌ها روی این‌ها می‌خوابیدم، خوابم سنگین می‌شد و برای نماز شب و تهجد بیدار نمی‌شدم. بعضی راحتی‌هایی هست که حرام نیست، اما مناسبت نیست برای کسی که در صدد است در این فرصت کوتاهی که خدای متعال در این مزرعه‌ آخرت در اختیارش گذاشته است، بهترین استفاده‌ها را برای ساختن آخرت و زندگی ابدی‌اش انجام دهد. آدم عاقل باید توجه به این امور داشته باشد. یک قسم از راحتی‌هایی را که بدن را تنبل و عزم و اراده‌ انسان را تضعیف می‌کند، باید کنار گذاشت.
 
خدای متعالی به حق مولا امیرالمؤمنین(ع) به همه‌ ما توفیق اصلاح نفس و تهذیب و به کارگیری راهکارهایی که ارائه فرموده‌اند، عنایت بفرماید.

منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1309
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه گفت: مرحوم آخوند خراسانی شخصیت کمی نبود و در عصر خود خیلی عظمت داشته‌اند. در احوالات ایشان هست که طلبه‌ای نیمه‌های شب درب منزلش رفت، برای اینکه خانواده‌ او وضع حمل داشته و نیاز به کمک داشته است.

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آغاز ماه مهمانی، پای درس اخلاق آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌دار می‌نشینیم که بخش دهم آن با موضوع «نقش اخلاق در تبلیغ دین» در ادامه می‌آید:

 
*نقش رضایت خداوند در مصونیت انسان
 
در جلسه‌ گذشته به حدیثی اشاره کردیم که دارای چهل فراز مهم و ارزشمند بود. غایت قصوایی که همه طالب وصول به آن مرحله هستند، در این حدیث شریف نوید داده شده است. اگر کسی به این چهل نکته که از بین همه آموزه‌های الهی بیان شده، پایبند باشد، إن‌شاءالله به مقصد خواهد رسید. اکنون ادامه روایت را عرض می‌کنیم:
 
«وَ أَنْ لَا تَطْلُبَ سَخَطَ الْخَالِقِ بِرِضَا الْمَخْلُوقِ»، این مسأله، یکی از امور کلیدی سالم ماندن انسان در کشاکش روزگار است. خیلی جاها بین سخط خالق و رضای مخلوق تعارض پیدا می‌شود. برای انسان‌‌های عادی کمتر شاید پیش بیاید و آن‌ها خیلی در معرض این جور تعارضات و تزاحمات نیستند و اگر هم باشند، برای آن‌ها آسان است که رضایت خالق را مقدم بدارند. اما برای اهل علم خیلی مشکل است و انسان در این میدان بسیار مشکل، فقط هنگامی می‌تواند با توکل به خدای متعال پیروز باشد، که جداً از زمان‌های قبل خودش را تربیت کرده باشد و در همه قضایا همین طور است.
 
رسول خدا (ص) به حسب این نقل، این توصیه را به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند، امیرالمؤمنین(ع)‌ در قله این کمالات هستند و زندگانی آن بزرگوار نشان می‌دهد که اگر ایشان رضای مخلوق را بر رضای خالق مقدم می‌داشتند، خیلی از مشکلات برای ایشان پیش نمی‌آمد. شاید اهل محاسبات ظاهری هم این پیشنهادها را به امیرالمؤمنین(ع) داشته‌اند، ولی ایشان رضای خالق را مقدم می‌داشتند.
 
این حالتی است که در همه اقشار و همه افراد پیدا می‌شود، انسان از آغاز دوران طلبگی‌اش که مشغول درس و بحث هست و شهرتی پیدا نکرده و هنوز در معرض آزمایش‌های مهم قرار نگرفته است، اگر مسائلی رخ بدهد که رضایت خانواده و اقوام و دوستان با رضایت خالق در تعارض باشد، مقدم داشتن رضای خالق کار مشکلی نیست و اگر بخواهد رضایت الهی را مقدم بدارد، تمام حیثیت و آبرو و جایگاه و مقام خویش را در خطر ببیند، اینجا کار مشکل است. البته با توکل به خدای متعال و با تهذیب نفس می‌تواند موفق شود.
 
*روش تربیتی امیرالمؤمنین(ع)
 
بنابراین، همین مطلب که «وَ أَنْ لَا تَطْلُبَ سَخَطَ الْخَالِقِ بِرِضَا الْمَخْلُوقِ» چه پشتوانه‌‌های عقیدتی مهمی دارد. چه معرفتی از خدا باید در دل انسان باشد؟ چه خداشناسی عمیقی می‌خواهد؟ این‌ها معارف بلندی است و تمام ادیان الهی برای همین مسأله است که ما این‌ها را درست درک کنیم. این از امور زیربنایی است و پشتوانه‌ها و زیربناهای محکمی لازم دارد. اول باید روی آن‌ها کار کرد که در دل انسانت، نهاد انسانت، قلب انسان و باور انسان، خدا عظمت داشته باشد و این چیزی است که روش تربیتی امیرالمؤمنین(ع) است، اگر شما کلمات ایشان را تتبع و استقراء کنید، می‌بینید که برای تربیت جامعه و مردم روی این موارد خیلی سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
 
«عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم‏»، وقتی «عَظُمَ الْخَالِقُ» شد، هیچ وقت رضای او را به سخط مادونه نمی‌فروشد؛ هرکس می‌خواهد باشد، این یک فراز و مسأله مهم که در توصیه نبی مکرم اسلام(ص) به امیرالمؤمنین(ع) و به همه انسان‌هاست.
 
*مقدم نداشتن دنیا بر آخرت
 
«وَ أَنْ لَا تُؤْثِرَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ لِأَنَّ الدُّنْیَا فَانِیَةٌ وَ الْآخِرَةَ الْبَاقِیَةُ»، مسأله دوم این است که انسان بالاخره درزندگی دو راه مقابلش قرار دارد، دنیا و آخرت که معمولاً با هم جمع نمی‌شوند. مطلب مهم این است که انسان باید این طور باشد که آخرت را بر دنیا مقدم بدارد؛ وجه آن هم خیلی روشن است، زیرا دنیا فانی و آخرت باقی است، ولی مصیبت این است که نفس زیر بار آن نمی‌رود.
 
*دنیا فقط پول و مقام نیست
 
در ادعیه وارد شده از معصومین(ع) هست که فرموده‌اند به جِدّ همیشه از خدای متعال درخواست کنید و بخواهید که بزرگ‌ترین هَمّ ما را دنیای ما قرار ندهد: «وَلا تَجْعلِ الدُّنْیَا أکبَرَ همِّنا»، دنیا فقط پول و مقام نیست؛ خیلی چیزها دنیاست. هر چه رنگ خدایی نداشته باشد، دنیا و فانی است و از آن نمی‌توان بهره‌برداری کرد.
 
برخی از کارهای علمی ما هم رنگ دنیا دارد. مثلاً عالمی ادعا کند که من می‌خواهم موشکافی‌های علمی داشته باشم که تاکنون به ذهن احدی خطور نکرده باشد و بدرخشم یا در ابواب فقه و اصول حرف‌هایی بزنم که تا حالا نزده‌اند، این دنیاست اما اگر مقصود این است که اقامه حق شود، جهل‌ها زدوده و حق بهتر روشن شود؛ به طوری که اگر کس دیگری به جای من این کار را بکند، خوشحال بشوم و بگویم که الحمدلله حق روشن شد، این ممدوح است. این‌ها همه مشکلاتی است که بر سر راه اهل علم است؛ چه علوم حوزوی و الهی و چه علوم غیر الهی. مرحوم امام می‌فرمودند که گاهی علم توحید و علم خداشناسی، همان دنیاست.
 
آقای حاج شیخ مرتضی حائری(ره) فرموده بودند، وقتی که مسأله کشف حجاب پیش آمد، رفتم فلان مسجد و بلندگو را برداشتم و سخنرانی کوبنده‌ای بر ضد این مسأله کردم. بعد در نوشته‌هایشان نوشته‌اند من نمی‌گویم این کار برای خدا بود؛ شاید برای تعصب دینی خودم بود که خیلی ناراحت شده بودم؛ یعنی محاسبه‌ خیلی مشکل و دقیق و رقیقی است. این شبیه فرمایشی است که از پیامبر(ص) نقل شده که فرمودند: «الشرک فی امتی اخفی من دبیب النملة السوداء علی الصخرة الصماء فی اللیله الظلماء»، یک مورچه سیاه، روی یک سنگ سیاه و در یک شب سیاه ظلمانی را چطور می‌توان تشخیص داد؟ گاهی انسان وقتی لایه‌های مختلف یک عمل را کنار می‌زند، در آخر می‌بیند که گاهی عمل انسان تا آسمان چندم بالا می‌رود؛ یعنی آن‌ قدر این عمل خالص نشان داده می‌شود که از فیلترها هم می‌گذرد، اما بالاتر که می‌رود، ناخالصی‌اش روشن می‌شود و دیگر نمی‌تواند صعود کند.
 
در روایت هست که از آسمان چندم هم عبور می‌کند، ولی باز برمی‌گردانند. خب بالا رفته و صعود کرده، اما این جور نبوده که تا «إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ» برود، لذا کار خیلی مشکل است، اما این مشکل بودن کار نباید ما را مأیوس کند، چون چاره‌ای جز این نداریم این جور نیست که بگوییم حالا که کار مشکل است، دیگر رهایش کنیم. خب اگر رهایش کنیم، آخر کار پاداش کارمان چه می‌شود؟ ابدیت و عبودیت ما چه می‌شود؟ لذا این مسأله‌ای نیست که بگوییم مشکل است و رهایش کنیم.
 
*برنامه‌ای برای تربیت نفس
 
بنابراین، آدم باید یک تصمیم جدی بگیرد و بنشیند با خودش محاسباتی انجام دهد. این محاسبه‌ها نباید در زندگی ما فراموش شود. هر روز و هر شب قبل از خوابیدن، همان‌جور که وظیفه‌مان این است که درس‌هایمان را مطالعه کنیم و بیندیشیم و بنویسیم، همان‌طور وظیفه داریم که درباره این چیزها کمی مطالعه و فکر کنیم؛ این فکرها خیلی اثر دارد. انسان، نفس چموشی دارد که کم‌کم با این برنامه‌ها تربیت می‌شود.
 
*فضیلت اخلاقی بزرگ
 
«وَ أَنْ لَا تَبْخَلَ عَلَى إِخْوَانِکَ بِمَا تَقْدِرُ عَلَیْهِ»، این یک فضیلت اخلاقی بزرگ است که انسان در حد مقدور از فریادرسی به برادران دینی خودش کوتاهی نکند.
 
مرحوم آخوند خراسانی شخصیت کمی نبود و در عصر خود خیلی عظمت داشته‌اند. گاهی اوقات علمای بزرگ اهل سنت به دلیل عظمت علمی که مرحوم آخوند داشتند، در درس ایشان شرکت می‌کردند. در احوالات مرحوم آخوند(ره) هست که طلبه‌ای نیمه‌های شب درب منزل آقای آخوند رفته بود، برای اینکه خانواده‌ او وضع حمل داشته و نیاز به کمک داشته است، مرحوم آقای آخوند تا این را می‌فهمند، لباس می‌پوشند و در نیمه شب همراه با این طلبه سراغ فلان قابله برای وضع حمل این خانم محترم می‌روند. حالا ببینی اگر عالم دین این طوری باشد، چه اثری دارد.
 
*نقش اخلاق در تبلیغ دین
 
اگر یک روحانی محترم در محله‌ای یا شهری همین حالت را داشته باشند و مردم این کارهای خالصانه را از او ببینند، آثار ارزنده‌ای دارد و دل‌ها را به خدا و به اهل بیت (ع) متصل می‌کند. این‌ها از علم بیشتر کارایی دارد نمی‌گویم علم لازم نیست؛ لازم است، اما این اخلاقیات، دین را بیشتر در دل‌ها وارد می‌کند. خدای متعال به حق معصومین(ع) که این راه‌ها را جلوی ما ترسیم کرده‌اند، به همه ما توفیق درک این مسائل و عمل خالصانه را عنایت بفرماید.
 
منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1399
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

چگونه بعضی‌ها تغییر پیدا می‌کنند و خطشان عوض می‌شود؟ همه بزرگان به اتفاق فرمودند از خوراک است چه خوراک فکری وروحی چه خوراک جسمی...

مراسم مناجات شب یازدهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام مومنی و مناجات حاج منصور ارضی و حاج سعید حدایان با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده دار در مسجد ارک تهران برگزار گردید.


گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید؛

انسان مومن هنگام دعا و مناجات باید اهل تضرع و گریه باشدحالا این کار را مقداری درجمع ومقداری درخلوت انجام می‌دهد.در مقدمه روایاتی درباره مقام گریه کنندگان(ازکتاب شریف عده الداعی) از امام معصوم علیه السلام که فرموده اند: بین بهشت و جهنم گردنه ای ست که غیر از گریه کنندگان از ترس خداوند هیچ کس نمی‌تواند از آنجا عبورکند.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی فرموده اند : پروردگارم به من خبر داد؛که به عزت و جلالم سوگند، هرگز آنچه را که گریه کنندگان نزد من دریافت می‌دارند عابدان دریافت نخواهند کرد . من در مقامات بالا برای ایشان قصری بنا می‌کنم که دیگران با آنان شریک نخواهند بود .

خداوندبه موسی علی نبینا وآله و علیه السلام وحی فرمود : تا وقتی که در دنیا هستی برخودت گریه کن ، از چیزهایی که موجب آتش و هلاکت می‌شودبترس و مبادا زینت و زیبایی زندگانی دنیا تو را بفریبد .

خداوند به عیسی بن مریم علی نبینا وآله و علیهما السلام فرمود:ای عیسی، بر خودت گریه کن مانند گریۀ کسی که می‌خواهد با خانواده اش خداحافظی و وداع کند . دنیا را رها و آن را برای اهلش ترک نما .

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل فرمودند : حضرت موسی علی نبینا وآله و علیه السلام درمیان راه،یکی از یارانش را دید که در سجده است . از آنجا عبور کرد ، و پس ازمدتی دوباره بازگشت ، دید هنوز در سجده مانده است . حضرت فرمود: اگر حاجت تو در دست من بود آن را برآورده می‌ساختم . خداوند عزوجل ، به او وحی فرستاد ؛که ای موسی! اگر آنقدر سجده کند تا گردنش قطع شود او را نخواهم پذیرفت ، مگر آنکه دست از کارهای زشتش بردارد و به اعمالی که من  دوست دارم رو نماید .

همچنین در روایتی دیگرآمده : حضرت موسی علیه السلام مردی را بر سر راهی دید که درحال گریه است پس ازبازگشت نیزاورادرهمان حال مشاهده نمود.حضرت به خداوندعرض کرد : خدایا این بندۀ تو از ترس توست که دارد اشک می‌ریزد حضرت حق فرمودند :ای موسی اگر این فرد آنقدر گریه کند تا مغز سرش به همراه اشکش از چشمانش خارج شود تا وقتی که دنیا را دوست دارد او را نخواهم آمرزید!

ادامه دعای چهل وچهارصحیفه سجادیه

دشمن می‌خواهدیک رفاه کاذب برای ما درست کند ولو آنکه زیر بارظلم باشیم

عرض کردیم که حضرت فرمودند:خدایا کمک کن من با آنهایی که به من ستم کردند با انصاف بر خورد نمایم و همچنین آنهایی که از من دوری گزیدند از هر طبقه ای که باشند با آنها بپیوندم ودوست شوم. اما یک شرط وجود دارد؛ یعنی حضرت، با توجه به خفقان حکومتی دوره خود، برائت را در این قالب بیان می‌کند. " وَ اَنْ نُسالِمَ مَنْ عادانا، حاشى‏ مَنْ عُودِىَ فیکَ وَ لَکَ " می‌فرماید:خدایا من با آنهایی که به خاطر دشمنی با تو با آنها دشمنی کردم اصلاً رفیق نمی‌شوم " وَ الْحِزْبُ الَّذى لانُصافیهِ" یعنی:هیچ گاه سخن ازدوستی نگوییم وهمدل نشویم. " وَ الْحِزْبُ الَّذى لانُصافیهِ " یعنی کسانی که واقعا نمی‌شود با آنها دوستی کرد. کسانی که هنوز که هنوز است صدای مردم را در می‌آورند، باعث آزار فکری مردم می‌شوند. تا جایی که حضرت آقا تذکر می‌دهند و می‌فرمایند روزنامه‌ها با تیتر هایشان باعث تشویش خاطر مردم نشوندوبه قول معروف روی اعصاب مردم راه نروند.

بعضی‌ها در بین مسئولین و غیر مسئولین رویه شان این است که می‌گویند هر گروه و حزب که باشند شایدبشود یک جوری مسالمت آمیز با او کنارآمد.می گویند مگر طرف چه کرده؟ حالایک حرفی هم در فتنه 88 زده!کاری ندارندکه چقدر افراد را منحرف کردند. چقدر ما امتیاز به دشمن دادیم. که اگرنبود عنایت خداوندومعصومین علیهم السلام،رهنمودهای مقام معظم رهبری ومردم پای کار وکسانی که اگر اتفاقی برای کشور بیافتد باز همین‌ها می‌آیند.معلوم نبودچه بلایی برسراین انقلاب اسلامی آمد!

رهبر معظم انقلاب هم دردیدار اخیربامسئولین فرمودند: "ما باید بدانیم دشمن کیست و دشمن شناسیمان زیاد باشد." اگر ما خط سیردشمن را از اول تاریخ تا الان به طورمشخص بدانیم حواسمان باید جمع باشدکه شکلها و مدل آن عوض شده، شور وشیرینش فرق کرده او می‌خواهد یک رفاه کاذب برای تو درست کند. حالا تو زیر ظلم هم باشی فرقی برایش نمی‌کند. نمی‌خواهد با سختی نان در بیاوری بر عکس اقتصاد مقاومتی ! حالا بعضی‌ها با آنکه همه جور درآمد داشتند خوشحال شدند باز دوباره برای گرفتن یارانه اسم نوشتند!

چگونه بعضی‌ها تغییر پیدا می‌کنندوخطشان عوض می‌شود؟

دشمن برای آنکه مومنان حزب اللهی با هم در گیر بشوند کاری می‌کند تا ارتباط با او را دوست بدارند ! برعکس آنچه در زیارت عاشورا می‌خوانیم:"انی سلم لمن سالمکم"به صورت انی سلم لمن حاربکم عمل نمایند.یعنی دوستیشان با دشمن شماست و دشمنیشان با دوستدار شماست این عملکرد "اسلام آمریکایی" است این خطرناک است! چه دشمن درون یعنی نفس اماره و شیاطین وچه دشمنان بیرونی اینها همه شان در یک خط هستند.اهل باطل دریک چیز اتفاق دارندآنهم برای ضربه زدن و نرسیدن ما به خدا و اهل بیت علیهم السلام.

چگونه بعضی‌ها تغییر پیدا می‌کنندوخطشان عوض می‌شود؟ همه بزرگان به اتفاق فرمودند از خوراک است چه خوراک فکری وروحی چه خوراک جسمی یا به تعبیری دیگر چه خوراک معنوی چه خوراک مادی ! اگر مواظبت نکنی مشکل پیدا می‌کنی آرام آرام می‌بینی تو که اصلاً عادت به فحش نداری راحت شروع به فحش دادن می‌کنی ، عادت به غیبت نداری می‌بینی شروع کردی به غیبت ، عجیب است بعضی بیماری‌ها هم در ماه رمضان گل می‌کند. تو را به خدا هر جا افطار کردید زودبلندشوید خدا حافظی کنید اگربنشینید،مزاح و خنده ای که اصلاً هیچ زمینه دینی ندارد راه می‌افتاد.اگر خانه کسی هم که متشرع نیست می‌روید (از حیث استحباب واحتیاط) مبلغی را به عنوان رد مظالم پرداخت کنید !

گریه به درگاه الهی و برای مصیبت اهل بیت علیهم السلام دو بالی است که برای تقرب نیاز داریم

" وَ اَنْ نَتَقَرَّبَ اِلَیْکَ فیهِ مِنَ الْاَعْمالِ الزّاکِیَةِ بِما تُطَهِّرُنا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ ..." خدایا ما را توفیق این گونه تقرب عنایت نما، خود تقرب هم توفیق می‌خواهد. می‌فرماید  من از خدا تقرب می‌خواهم با اعمالی که نزدیک شوم به کردارهایی که من را از گناهان پاکیزه می‌کند. یک عصمتی به من بده که من بتوانم خود را به تقوا برسانم. چون کمی دوری از گناه هم باید پیدا کنی که بتوانی به تقرب برسی ازگناهی که یک وقتی جزء اعمالت بوده بایدبتوانی صرف نظر کنی.

 شکلهای تقرب هم فرق می‌کند مثلا در "زیارت جامعه ائمه المومنین " ملائکه " تَوَاتُرِ الْبُکَاءِ عَلَى مُصَابِکُمْ "داریم یعنی شبانه روز برای شما(اهل بیت علیهم السلام) وبرای تقرب به خدا گریه می‌کنند و بعد برای شیعیان شما استغفار می‌کنند. گریه به درگاه الهی و برای مصیبت اهل بیت علیهم السلام دو بالی است که برای تقرب نیاز داریم ! حالابعضی‌ها می‌گویند چقدر گریه ! برو قهوه خانه، ارذل و اوباش نشستن در قیافه‌های مذهبی ، برو پی این جور کارها بعد هم یک پرده خوان می‌آید برایت پرده خوانی می‌کند نهایتش هم همین است دیگر! از قدیم که من یادم هست چندجا محل تجمع بود زور خانه‌ها ، قهوه خانه‌ها ، مساجد که قدیم خیلی خلوت بود ولی حالا شلوغ‌تر است چون امروز مردم وخصوصا جوانان می‌فهمند اینجا خانه ای است که اگر دق الباب کنی چیزی بهت می‌دهند.

مقام اهل بیت علیهم السلام از ملائکه بالاتر بوده وملائکه از اینها سر مشق می‌گرفتند

 آن وقت جالب اینجاست که می‌فرماید " حَتّى‏ لایُورِدَ عَلَیْکَ اَحَدٌ مِنْ مَلائِکَتِکَ اِلاَّ دُونَ ما. نُورِدُ مِنْ اَبْوابِ الطَّاعَةِ لَکَ " می‌فرماید یک قربی به من عطاکن که حتی ملائکه هم به من نرسند ! ببین چقدر زیبا می‌خواهد، کسی که شاگرد امام چهارم(ع)باشد و قربان صدقه امام برود همانطورکه در"زیارت جامعه کبیره" می‌گوید: " بابی انتم و امی " یعنی نه تنها خودم که پدر و مادرم هم به قربان شما و برای احترام هم اول پدر را می‌گوید بعدمی گوید: "و نفسی واهلی ومالی و عسرتی" حالا می‌فرماید " الا دون ما نولد ..من ابواب الطاعه لک " من نمی‌توانم در طاعت و بندگی تو از آنها(ملائکه) پایین‌تر باشم همین جا حضرت خود را معرفی می‌کند و می‌فرماید من نمی‌توانم از ملائکه پایین‌تر باشم پس معلوم می‌شود مقام ایشان از ملائکه بالاتر بوده وملائکه از اینها سر مشق می‌گرفتند.

سائل بودن یکی از ارکان و حقوق این ماه است

 و عنوان تقرب به سوی او " اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الشَّهْرِ " می‌فرماید به حق این ماه ، یعنی سائل بودن یکی از ارکان و حقوق این ماه است. نگویی خدا که می‌داند من چرا به زبان جاری کنم؟ می‌گوید به حق این ماه بزرگ که معلوم می‌شود برای ائمه(ع) این ماه خیلی بزرگ وعزیز بوده سپس این مطلب رااینگونه باز می‌کند: " وَ بِحَقّ مَنْتَعَبّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَى وَقْتِ فَنَائِهِ " به حق کسی که در آغاز و تا به انجام در آن عبودیت و بندگی برای تو کوشیده است.واقعا غیر از ائمه(ع) و بزرگان دین چه کسانی هستند؟ دریکی ازشبکه‌های سیما نزدیک افطار سرگذشت برخی بزرگان وعلمارا نشان می‌دهدخیلی برنامه خوبی است در مورد حالات و حرفهایشان مطالبی را عنوان می‌کنند چه شیوه و سبک زندگی داشتند؟ اینها برای ما که روزه می‌گیریم مفیداست. این چیزها را باید بیاموزیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1335
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

امیدم به رفیقم بیشتر است، امیدم به پارتی ام بیشتر از خداست.اما زمانی که گره به کار می افتد با پول و رفیق و پارتی هم گره از کار باز نمی شود...

 

مراسم شب یازدهم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حاج مهدی قاسمی ، مناجات خوانی حاج محمدرضا طاهری و مداحی کربلایی حسین طاهری و با حضور جمع زیادی از شب زنده داران در هیئت مکتب الزهرا(س) برگزار شد.

نکاتی از سخنان حاج مهدی قاسمی را بخوانید؛

_ گه گاهی دستی به نهج البلاغه ببریم و جملاتی را بخوانیم تا به صفاتی برسیم. یکی از مقامات امیرالمؤمنین مقام موعظه است. شاید بتوان ادعا کرد که بعد از پیامبر احدی نظیر امیرالمؤمنین موعظه های نافذ نداشت منتها برای دلهای آماده.

_ حضرت در خطبه متقین 150 مورد از صفات متقین را ذکر می کند که به نظر من این خطبه شرح حال خود امیرالمؤمنین است.چون امیرالمؤمنین امام متقین است. وقتی امیرالمؤمنین صفات متقین را ذکر می کند، اوج همه این صفات خود علی است.

_ حضرت علی(ع) می فرماید این گونه مواعظ نافذ بر دلهای آماده اثر می گذارد. علی صاحب نفس است.نفس ایشان به هر کس بخورد اگر قابلیت داشته باشد عوض می شود حتی یک سخن او.

_ به خدا قسم اگر کسی برای اهل بیت کاری انجام بدهد، قدمی بردارد،هزینه ای بکند، آبرو خرج کند،پول خرج کند، وقت بگذارد،همین جا از دینش در میایند و زیر دین کسی  نمی مانند. ایشان آقایند و خیلی کریم هستند. یک سلام به ایشان می کنیم می گویند که به گردن من حق دارد. 

 

_ تأثیر گذاری موعظه دو چیز می خواهد یکی فاعل در فاعلیتش و قابل در قابلیتش. اگر من و شما نخواهیم و آمادگی هم نداشته باشیم، امام زمان هم در گوشمان موعظه کند، تأثیری ندارد.

_ حضرت علی(ع) که در حکمت 82 نهج البلاغه می فرمایند که من پنج سفارش به شما دارم که اگر برای تحقق این سفارشات زحمت بکشید جا دارد. اولین سفارش من به شما این است که در عمرتان سعی کنید به غیر از پروردگارتان امید نبندید. امیدتان فقط به خدا باشد و بس. آن خدایی که عین قدرت، عین علم، عین حکمت، عین محبت، عین رحمت است و به آن خدایی که ضعف ندارد، جهل ندارد، کینه ندارد تکیه کنید. امیدتان به این خدا باشد.

_ اما امید من نوعی به پول توی جیبم بیشتر از خداست، امیدم به رفیقم بیشتر است، امیدم به پارتی امبیشتر از خداست.اما زمانی که گره به کار می افتد با پول و رفیق و پارتی هم گره از کار باز نمی شود. امام سجاد در دعای هفتم آدرس یک دستگیری را می دهند که ای خدایی که در عالم تو دست گره گشایی هستی.

_ وقتی امید آدم به خدا باشد، قوت قلب پیدا می کند، توکل پیدا می کند، خداوند چشم دلش را باز می کند که دست خدا را در عالم ببینیم. که هر چه گره کور هم وجود داشته باشد باز می کند. هر بیماری که پزشکان از درمان ناامید شده باشند او شفا می دهد، او که نه حتی اسمش هم شفا دهنده است. ذکر و یاد خدا شفا است دیگر خودش بماند.

_ خدایا توفیق تحقق این که در زندگی تو را بشناسیم و تکیه ما فقط بر تو باشد به ما عنایت بفرما.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1439
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

 مراسم عزاداری سالروز وفات أمّ المومنین حضرت خدیجه صلوات الله و سلامه علیها با حضور جمع زیادی از مردم روزه دار عصر سه شنبه در مسجد امام صادق علیه السلام برگزار شد.

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام مرادی را بخوانید:

* اگر در شخصیتمان، در نگاهمان، در منشمان، در کنش و واکنشمان پستی ورود و بروزی پیدا بکند، ما از حلقه بزرگواران فاصله می گیریم و انسان حقیر و پست، کارش هم در دنیا سخت است، هم در قبر و هم در آخرت سخت تر است. خیلی سخت است.

* خدا در دنیا رحمتش، رحمت رحمانیه است و رحمت رحیمیه، یعنی هم خواص را شامل می شود و هم عموم مردم را شامل می شود. باران که در دنیا می بارد، به سر همه می بارد، بر آن هایی که اصلا نماز نمی خوانند باران می بارد، آن هایی که بی رحم اند، آفتاب به آنها می تابد، باران می بارد، هوا بهشان می رسد، همه نعمت ها در اختیارشان است

* قرآن نازل می شود، هُدًى لِّلنَّاسِ، نامه محرمانه سر به مهری نیست، که فقط پیغمبر مبعوث می شوی ببر و بده به ابوذر بخواند، مبادا به گوش ابوجهل برسد، مبادا به گوش فلان بیابان گرد برسد، نه هُدًى لِّلنَّاسِ تبیان و هدایتی است برای همه مردم، کتابی است برای همه مردم، « إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا »، چه بخواهند به راه بیایند و چه نیایند، قدردان باشند یا نباشند.

* اما در آخرت این رحمت، رحمتی ویژه است، دیگر شامل حال همه نمی شود، پس اگر پستی سراغ انسان بیاید، آن طرف کار آدم سخت می شود، این را چه کنیم؟

 

 

* باید مراقب باشیم رفتار هایی که انسان های پست دارند را نداشته باشیم، مثلا انتقام گرفتن حق همه انسان هاست، اما سرعت و اصرار در انتقام کار انسان های پست است، آدم لعین این کار را می کند.

 

* انسان کریم دست دهنده دارد و بخششگر دارد، دوست دارد سفره پهن بکند، به جای اینکه از دیگران مهمانی بگیرد، دوست دارد مهمانی بدهد، الحمدلله شما که بر سر سفره امام حسین علیه السلام بزرگ شده اید کرامت به خونتان نفوذ کرده است، با شخصیتتان، با گوشت و پوستتان آمیخته شده است.

* یکی از نشانه های پستی تشکر نکردن از دیگران است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1424
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی در شب دهم ماه رمضان را بخوانید؛

امشب به مناسبت و نام ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها مجلس بر پا کردیم باید چند مطلب را عرض کنم ولی قبل از آن به ادامه مطلب زیارت چهل وچهارم صحیفه سجادیه می‌پردازم،رسیدیم به آنجا که ما اموال مان راخالص گردانیم " اَنْ نُخَلِّصَ  اَمْوالَنا مِنَ التَّبِعاتِ، وَ اَنْ نُطَهِّرَها بِاِخْراجِ الزَّکَواتِ " که رد مظالم بشود خدایی ناکرده پول شبه و پول مردم نماند آدم هیچ از مال دنیا نداشته باشد بهتر از آن است که آبرویش برود مگر ما در نماز هایمان نمی‌خوانیم " اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ " سعی کنید در ماه رمضان زکات و خمس تان را در ماه رمضان پرداخت کنید البته می‌دانم زکات بر زمه بیشتر شما نیست ولی خمس بر عهده همه هست، جوانهایی که باید خمس بدهند پدرو مادرشان با محبت به آنها گوشزد کنند یا خودشان برای خودشان سال خمسی درست کنند بر ماست که از ارکان دینمان با اطلاع باشیم .

" وَ اَنْ نُراجِعَ مَنْ هاجَرَنا، وَ اَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنا " از کسانی که از تو دور افتاده اند دل جویی کن و حتی در مقابل آنها که با تو با ظلم بر خورد کردند با انصاف بر خورد کن " أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لا نُوَالِیهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِی لا نُصَافِیهِ " این انصاف را تاجایی داشته باش که سلم بورزی با دشمن خودت البته همانطور که " لا اله الا الله " الا دارد و شرط دارد، دوستی و دشمنی ما هم شرط دارد حاشا مگر با کسانی که با تو و راه تو دشمنی میکنند یعنی  با آمریکای شیطان بزرگ دوستی کنیم با اصحاب فتنه دوستی کنیم نه!  با کسانی که با فرایض دین خدا دشمنی میکنند دوستی کنم نه!

با این غذاخوری‌ها که در ماه رمضان غذا می‌فروشند!؟علنی برای دشمنی با دین خدا، می‌توانی بروی  غذا بخری؟ باید بررسی کنید  واینها زحمت دارد ولی بدانید بیشترین اثرات بد را بر چشم و گوش و قلب ما از غذای شبه ناک به نجاست تاثیر می‌گیرد ! کسی که با دین مردم بازی میکند و مردم را از دین زده میکند این یک اشتباه نکرده، فکر و دین و فرهنگ را از حیث اعتقادی ضربه زده چرا که محبت و مودتمان باید میزان داشته باشد ما با لاتهای محل می‌توانیم سلام علیک داشته باشیم ؟ بله اگر درست شدنی هستند یعنی به دنبال عرضه بی دینی نیستند ولی کسی که بی حجابی را و بی دینی و بی قید بندی را تبلیغ میکند نمی‌توانیم دوستی کنیم !

حواستان هست ؟! بر عکس ادیان و مذاهب مختلف که برای تبلیغ و جذب مردم پول خرج میکنند ولی شما اینجا پول پرداخت میکنید(کمک به جهیزیه)، چرا چون شما دارید از هم کیشانتان حمایت میکنید هم برای صدقه و هم برای جهیزیه ! به قولی کار ما بر عکس است ماه مبارک ماه شام ونهار نخوردن و خرج کردن ولی ماه محرم ماه شام ونهار خوردن ، می‌دانید که ما در ریاضتیم چون فطرت ما در ریاضت زنده می‌شود و رشد میکند " لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ "( بلد4)

اما در مورد حضرت خدیجه کبری سلم الله علیها؛ " اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ " بر طبق تاریخ و اعتقادات ما باید ایشان ام المومنین(س)باشد اول زنی که ایمان آورد همسر پیامب(ص) و کسی که همه چیز خود را برای اسلام خرج کرد!

کسی که نه تنها ثروتش را برای دین خدا و رسول الله(ص) خرج کرد تا آنجا هم که می‌توانست در مقابل دشمنان ایستادگی کرد،آیا  ما تا به حال زیارت حضرت خدیجه(س) را خواندیم؟ ولی دنبال این بودیم که نماز و دعایی که مال را افزایش می‌دهد،  قرض را ادعا میکندو حوائج را بر طرف میکند انجام دهیم.

  این بانوی بزرگ کسی بوده که خدا وند هم بر او سلام می‌فرستد و جبرائیل به او سلام می‌فرستد و سلام را ابلاغ میکند شما نگاه کنید سلام خدابر حضرت خدیجه(س) در شب معراج به روایت از امام باقر علیه السلام به تقل از رسول الله صل الله علیه و آله می‌فرمایند در شب معراج چون باز گشتم از جبرائیل پرسیدم آیا حاجتی داری ؟ جبرائیل گفت خدیجه(س) را از طرف خدا و من سلام برسان .

موقعیت و وضعیت این خانم خیلی والاست، ببین یکی ورشکست می‌شود یا پولش را میبرند و از او کلاهبرداری می‌کنند خیلی هم سخت است ولی یک کسی همه اموال خود را برای پیغمبر خدا و برای دین خدا می‌دهد، ببین چهل شتر روایت کردند فقط دفاتر حساب و کتاب خانم را می‌بردند ولی همه را در راه اعتلای اسلام انفاق میکند این خیلی کار بزرگی بود!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1320
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام سیدحسین مومنی  در شب دهم ماه رمضان(درمسجدارک)را بخوانید:

*اگر دلت برای امام حسین علیه السلام سوخت، در این روضه ها کیفیت عبادتت هم بالا می رود. امام حسین علیه السلام، ظهر عاشورا به نماز خواندن ایستاد، در آن اوضاع؛ آن وقت الان من عرضه ندارم دو رکعت نمازم را بخوانم؟ حسین علیه السلام، برای نماز خواندنش فدایی داد.

* « وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا » مجهاده بکنید، سخت است؟ به نماز اول وقت مقید باشید. سوره انفال آیه 29: « إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا » شما تقوا را پیشه بکنید، عبودیت و بندگی را کیفیتش را بالا ببرید، ببینید آیا مؤثر هست یا نیست؟

* « إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَر » ، بله « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ » می خواهید در این زمینه ظرفیتتان برود بالا، قدرت و اقتدار پیدا بکنید، نماز و صبر. در صبر هم می گویند بالاترین صبر، صبر در معصیت است. بالاترین صبرها. ببینید خداوند چگونه درها را به رویت باز می کند.

* من روضه خوانی را سراغ داشتم که از دنیا رفته است، می گفت: با خدا معامله کردم، خدایا من گناه نمی کنم، تو هم به من بچشان لذت و حلاوت ذکرت را. از رهگذر حسین علیه السلام لذت ذکر خدا را چشیدم. می گفت: آن چیزی را که شما می خوانید من دیده ام، خدا کمند کار به جایی برسد که آدم یک صداهایی را بشنود و یک چیزهایی را ببیند. آن وقت از خود بی خود می شوی، قالب تهی می کنی. اصلا روحت جای دیگری می رود.

* ای جوانان، مناجات خوانان، بدانید تسلط بر قوه متخیله کار بسیار مهمی است، قوه خیال، یک تصویر می بینید، یک بدحجاب می بینید، چه پسر و چه دختر، بعد شیطان رها نمی کند در خلوت، هم در دعای کمیل می خوانید، هم در روایات می خوانید، پناه ببریم به خدا از گناهانی که در خلوت صورت می گیرد و باید این چشم را، این گوش را، این زبان را مراقبت به عمل بیاوری تا تسلط پیدا بکنی بر قوه متخیله خودت.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1241
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

جریان‌های تروریستی صهیونیستی و تکفیری، دو اختلال مشابه سادیسمی در پیکره غرب آسیا هستند که "کشتاردرمانی" را تنها راه التیام موقت عقده‌های خود می‌شمارند.

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش
گروه بین‌الملل مشرق - تروریسم صهیونیستی و تکفیری‌های داعش این روزها به دو عامل اساسی کشتار و خونریزی در کشورهای منطقه‌ای از عراق و سوریه و یمن گرفته تا فلسطین اشغالی و نوار غزه تبدیل شده است. نگاهی به این دو نحله خشن و ایدئولوگ منطقه‌ای و بسترهای شکل‌گیری و رویکردهای محتوایی آن نشان از اشتراکات فراوانی دارد که در ابعاد مختلف قابل بررسی است. 

جنبش صهیونیسم یک حرکت سیاسی بود که با دروغ و فریب خود را با لباس دین پوشاند و شعارهای دین را تحت دستورالعمل خاص سیاسی خود قرار داد، سیاست ارعاب و سرکوب مخالفان از جمله فلسطینی‌های بی پناه که تنها خواسته شان زندگی آزاد در زادگاه و موطن اصلی‌شان بود، لکه های ننگ بزرگی از جمله فجایع صبرا و شتیلا بر جبین صهیونیست‌ها ایجاد کرد. راهبرد صهیونیسم مبتنی بر تسلط بر یک منطقه و تلاش برای ایده پردازی سرزمین موعود و گسترش دامنه غده سرطانی و تامین شهوت ‌سیری‌ناپذیر قدرت در نزد حامیان خود بود، از این رو بلافاصله بعد از استقرار اولیه در فلسطین اشغالی دست‌اندازی به همسایگان را آغاز کرد.  


تطابق راهبردهای صهیونیست‌ها با جریان تروریستی- تکفیری داعش، ماهیت واقعی روی دیگر تروریسم در منطقه را نشان می دهد. "دولت اسلامی عراق و شام" موسوم به داعش که اخیرا ادعای عجیب خلافت اسلامی را مطرح کرده، نحله‌ای منحرف‌شده از رویکرد اصیل دین اسلام است که از همان ابتدا با خشونت و سرکوب فعالیت های خود را آغاز کرده است، این گروه که با طرد از سوریه از سوی همکیشان تروریستش عراق را به پایگاه اولیه خود تبدیل کرده، مانند صهیونیست‌ها سرزمینی موعود برای خود در نظر دارد که از شمال تا نیمی از نقشه جغرافیایی اروپا، از جنوب تا شبه جزیره عربستان، از شرق تا مرزهای شرقی ایران و استان خراسان و از غرب تا غربی‌ترین نقطه آفریقای شمالی را در بر می گیرد. نگاهی آماری به سخنرانی اخیر ابوبکر البغدادی نشان می‌دهد که واژه‌های جهاد و فتح و پیروزی بیشترین کاربرد را در سخنان وی دارد، این بدان معناست که داعش غیر از دستیابی به قدرت مبتنی بر منطق زور و سرنیزه هیچ پروژه‌ای برای امت اسلامی ندارد و در این راستا، شباهت عجیب داعش با صهیونیسم در خصوص ضرورت غصب سرزمین‌های "نیل تا فرات" قابل توجه است و در واقع، داعش در بسیاری مواقع، به عنوان بازوی اجرایی صهیونیسم عمل کرده است و این در حالی است که تا این لحظه هیچ خطری از سوی تکفیری‌ها متوجه رژیم صهیونیستی نبوده است.

تکفیری‌های داعش نیز مانند تعامل صهیونیست‌ها با یهودیت، بخش‌هایی از دین را که در راستای منافع سیاسی و توسعه طلبانه آنها بود، جدا کردند و تمام موازین دیگر آن را رد  کردند. آنها غیر از این مبانی را کفر و قائلان به آن را کافر می دانند، حتی اگر در کلام خداوند باشد. 

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

مبنای اعتقادی هر دو جریان تروریستی این اصل است که "هدف وسیله را توجیه می‌کند". این قانون طلایی راه را برای انجام هر جنایتی علیه بشریت باز می کند و آن را در خدمت دو رویکرد ترغیب و تهدید برای جذب مخاطب و مقابله با اعتراضات مقابل خود در می آورد. فتاوای ساختگی داعش در زمینه جهاد نکاح و زشت‌ترین جنایت‌ها علیه شیعیان به جرم شیعه بودن نمونه‌های زنده‌ای از این اصل است. 

داعشیسم و صهیونیسم معتقدند که تنها یک فرقه برتر وجود دارد و آن هم همین‌ها هستند. صهیونیست‌ها غیر یهودیان را حیواناتی می‌دانند که تنها برای خدمت به یهودیان آفریده شده‌اند و تروریست‌های داعش نیز اعتقاد دارند که هر نوع رفتاری با کسانی که سیره عملی آنها را قبول ندارند، جایز است. آن‌ها غیر خود را کافر، مشرک و مخلد در آتش دوزخ می دانند و بر همین اساس، پس از تصرف هر شهر و روستایی که ساکنان آن دین و مذهبی جز فرقه تکفیری‌ها داشته باشند، خون شان هدر، منازل شان مباح و نوامیس شان حلال است!


تکیه بر ابزار تبلیغاتی همانطور که یکی از مهم ترین بندهای پروتکل‌های 24 گانه صهیون است که حدود 200 سال قبل از سوی بنیانگذاران یهودیت افراطی و صهیونیست به تصویب رسید، امروز نیز به عنوان حربه‌ای اصلی در دست تروریست‌های داعش قرار دارد. در همین راستا بخش قابل توجهی از اموالی که قرار است در خدمت کشتار ملت های منطقه از سوی داعش هزینه شود، برای ایجاد سایت‌های اینترنتی و تبلیغات در فضای مجازی و شبکه های ماهواره‌ای جهت جذب جوانان فریب خورده هزینه می شود. 

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

گروهک تکفیری-بعثی داعش بیشترین اهمیت را به فعالیت‌های تبلیغاتی می‌دهد، تا جاییکه شرکت در کمیته تبلیغات الکترونیک را از مهم‌ترین جبهه‌های کاری معرفی می‌کند و کمک به این بخش را بر هر کدام از تروریست‌ها واجب می دانند. عناصر ناظر بر فعالیت های داعش نیز عمدتا از سلفی‌های سعودی هستند، چرا که زبان و قلم فصیحی دارند و ادبیات خطابه و استدلال‌ و بهانه تراشی شرعی در راستای حمایت از ابوبکر البغدادی را به خوبی بلدند. 


هر دو این گروه‌ها گرایش‌های عمیق نژادپرستانه دارند و نسبت به غیر از خود کینه شدیدی دارند. در مکتب صهیونیسم عناصر دیگر نجس، برده، زنازاده و برده صهیونیسم خوانده می شوند که بعد از مرگ نیز در دوزخ هستند؛ آنها کشتن غیریهودی را تشویق می کنند و می‌گویند که باید مرتدها و خیانتکاران را در چاه انداخت و آنها را نجات نداد. همین رویکرد در داعش نیز وجود دارد و آنها تمامی مخالفان خود از سایر گرایش‌های اسلامی و غیر اسلامی را مجوس و مرتد و بت پرست و بدعت گزار می‌دانند و کشتن آنها و به اسارت گرفتن زنانشان را مباح می‌شمارند.

استعمار انگلیس پرورش دهنده اصلی جریان صهیونیسم بود، در مورد فتنه داعش نیز این استعمار آمریکا و جنگ‌های مداخله جویانه آن در منطقه بود که زمینه لازم برای تشکیل افراط گرایی های دینی را فراهم کرد. هر دو رویکرد صهیونیستی و تکفیری کاملا برای پرورش نسل‌های متعددی از تروریست‌ها آمادگی دارند. هر دوی این گروه‌ها به فرزندان خود می آموزند که ملت برگزیده یا تنها فرقه نجات یافته هستند و به این ترتیب ابزار وحشتناکی برای ترور و کشتار در جامعه انسانی بویژه جهان اسلام به وجود می آورند.

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

از مشخص کردن مرز برای خلافت تا برتر دانستن قومیتی/ در حال ویرایش

اشتراک انگیزه‌های غرب در ایجاد این غده‌های سرطانی در منطقه از دیگر نکات قابل توجه در بررسی نحله های صهیونیستی- داعشی است. "مکس نوردو" یکی از موسسان جنبش معاصر صهیونیسم و از بزرگترین متفکران دیدگاه های‌ صهیونیستی وجود اسرائیل در منطقه غرب آسیا تنها برای حمایت از منافع اقتصادی استعمار نیست، بلکه برای این است که امت اسلام همواره ضعیف و مریض و تجزیه شده نگه غرب آسیا شود. ایجاد گروهک تروریستی داعش در منطقه نیز علاوه بر اینکه تضمینی برای بقای اقتصادی و نظامی غرب در منطقه است، دست فعال استعمار برای تضعیف امت اسلام نیز هست و آنها را به نفع هژمونی غربی در حال تجزیه و فروپاشی نگه می‌دارد. 

به این ترتیب هر دو اردوگاه تروریستی بخش‌های مختلفی از یک توطئه هستند. در حالی که کنفرانس صهیونیستی هرتزلیا به صراحت اعلام می کند که باید جنگهای فرقه‌ای و درگیری سنی و شیعه در امت اسلام ایجاد کرد تا منافع و برنامه‌های آمریکا و غرب در منطقه تامین شود، نیروهای عمل کننده به این پیشنهاد، اردوگاه دوم یعنی تروریست‌های تکفیری داعش هستند که با حمایت وهابیت سعودی و ابزارهای تبلیغاتی آن به دنبال تجزیه جهان اسلام و جنگ فرقه‌ای بین مسلمانان بر آمده است.
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1661
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

نکاتی از سخنان حجت الاسلام انصاریان را بخوانید؛

_ لقاء طبق آیات قران دیدن با چشم نیست. چشم انسان چه در دنیا و چه در آخرت نسبت به وجود مقدس خداوند به شدت محدود است. و گنجایش و ظرفیت دیدن حضرت حق را ندارد. خلقت چشم برای دیدن اجسام و عناصر است و نه برای دیدن اسرار و آنچه ذاتاً عین است. مانند حضرت حق که عین مطلق است. لقاء محبوب را شخصیت هایی ویژه ای مانند علامه طباطبایی و خیلی از چهره های برجسته دینی می فرمایند که شهود با قلب و دل است و ذات مورد مشاهده هم نیست بلکه توحید صرف است. یعنی در روز قیامت انسان با دلش و قدرت قلبش درک می کند و می فهمد که غیر وجود مقدس خداوند در دنیا و عالم آخرت کسی  مالک واقعی و کلید دار واقعی و کارگردان واقعی نیست. درک این معنا در قیامت برای قلب لذتی را ایجاد می کند که تقریباً تک لذت است. یعنی هیچ لذتی را کسانی که در قیامت به شهود قلبی می رسند با هیچ لذتی نمی توانند مقایسه کنند. البته شهود قلبی در دنیا هم برای انبیاء اوالعزم هر کدام به گنجایش و ظرفیت خودشان و برای ائمه طاهرین(ع) حاصل شد.

_ کسی از امیرالمؤمنین پرسید خدایی را که عبادت می کنی را دیدی یا مجبوری آن را عبادت کنی. حضرت فرمود من معبودی را که ندیده ام تا به حال عبادت نکرده ام.  عبادت را حضرت علی(ع) با عبادت در اسلام، عبادت در حوزه نبوت پیامبر شروع کردند. طبق اسناد آمده که عبادت ایشان از سن 12 سالگی شروع شده است. این ظرفیت و گنجایش ایشان را می رساند. امیرالمؤمنین مجذوب سالک بوده است و نه سالک مجذوب. یعنی از شروع اول عبادت پرودگار عالم تمام شایستگی ها را در ایشان مشاهده کرده و توحید صرف را درقلب او تجلی داده است.

_ تا انسان به مقام شهود قلبی نرسد درک نمی کند که شهود قلبی به چه معنا می باشد و این چه حقیقت و واقعیتی است. اهل توحید می گویند که تعداد دلیل برای اینکه که نشان بدهد که عالم صاحب دارد به تعداد کلیه موجودات است. در هر چیزی نشانه وجود خدا می باشد. به هیچ شکلی در عالم جای انکار وجود خدا نیست. اما امام علی(ع) در ابتدای دعای صباح می فرماید که پیش من یک دلیل برای وجود خدا وجود دارد. و آن دلیل هم خود هستی است. این برهان صدیقین است که فلاسفه آن رابه این نام می خوانند. برای خداشناسی امیرالمؤمنین همین چند جمله ابتدایی دعای صباح کافی است. که این توحید امیرالمؤمنین است.

_ این که پیغمبر ما فرمود که دنبال دانش رفتن واجب نیست بلکه فوق واجب است. به دلیل این که انسان هر چقدر معرفت بیشتری پیدا کند به حقیقت عالم نزدیکتر می شود. حقیقت به اثبات وجود حضرت حق ولو به حرفش گوش ندهد. این است که عالم در قیامت از جاهل یک قدم جلوتر است و یک قدم از جهنم رفتن عقب تر است. بالاخره به دانشمندان در قیامت به خاطر علمشان تخفیفی می دهند.

_ سگ نجس است و با هفت دریا هم پاک نمی شود. خرید و فروش سگ از شغل های حرام است و پول فروش سگ حرام است و خرید آن هم حرام است. اما دین می گوید خرید و فروش سگی که راه و روش درستی را به او یاد داده اند که گله و خانه و باغ را بپایدحلال است. . به احترام علمی که سگ پیدا کرده خرید و فروشش حلال می شود. شما فکر کنید که  انسان عالم و با مطالعه و فهمیده و دانشمند چقدر ارزش دارد.

_ بالاترین علم، علم بالله است. علم بالله اشرف علوم است. چون کسی که خدا را داشته باشد همه چیز دارد و کسی که خدا را نداشته باشد هیچ چیزی ندارد. کسی که خدا را قبول نداشته باشد نماز ندارد،روزه ندارد، حج، کار خیر، رفتار درست، اخلاق درست ندارد و آدم با سخاوتی نمی تواند باشد و هیچ چیزی نمی تواند داشته باشد. ما هم در خانه ابتدا باید اعتقاد به خدا را به زن و بچه خود انتقال دهیم. در آنصورت همه چیز را تا قیامت دارند. قیامت از ما پدر و مادرها می پرسند، راجع به نام گذاری فرزندان، دین داری فرزندان، قرآن آموختن فرزندان، شغلی که بچه ها را می گذاریم می پرسند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1370
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393
نکاتی از سخنان حجت الاسلام سعیدیان را بخوانید؛

* شیعه، شیعه نبود است که امیرالمومنین 25سال خانه نشین بوده، شیعه، شیعه نبوده که امام زمان هزار سال است که در غیبت است، با این وضعیت اگر امام زمان هم بیایید خیلی از ما شاید ایشان را یاری نکنیم، این اطمینان وجود ندارد، ادعا زیاد است و خیلی از این محبت ها به نفس بر میگردد.

*امیرالمومنین فرمود: شیعه کسی است که یار ما باشد نه بار ما، قالبمان شده ایم بار دوش اهل بیت، بیشتر اصحاب اهل بیت بدون توقع برای اهل بیت کار می کردند.

*امام رضا فرمود: رحمه الله مَن احیا امرنا، واقعا اگر ما با این وضعیت با نیت های ناخالص بخواهیم جلو برویم نمی توانیم کسی را جذب مکتب اهل بیت کنیم، ما باید خودمان را خرج امام کنیم و نه اینکه ولی خداوند را خرج خودمان، شیعیان در تشیع شان ضعیف بوده اند که عده ای جرات کرده اند و جسارت می کنند به حریم اهل بیت.

*امیرالمومین فرمودند: میخواهید بفهمید شیعه ما هستید؟ ببینید برای ما خرج می کنید، خرج همه اش پول نیست، یا نه ما را خرج خودتان می کنید، شیعه کسی است که خودش را خرج ولایت بکند نه ولایت را خرج خودش.

*علت اینکه به مکتب ما حمله می شود این است که شیعیان آنطور که باید بایستند نمی ایستند، معصوم علیه السلام فرمود: در آخرالزمان عده ای بجای اینکه عاشق مرام ما اهل بیت شوند کاسب مرام ایشان می شوند، به فلان مداح میگویی برو بوشهر نیاز است که بروی چون وهابیت دارد کار می کند می گوید سر ما را بشکن ولی نرخ ما را نشکن.

*همه ی زن های اهل بیت ام المومنین هستند، از آن جهت که بعد از پیامبر حق ازدواج با دیگران را ندارند، چون بعضی ها قصد داشتند بعد از وفات پیامبر با زنان ایشان ازدواج کنند تا از این جهت صاحب شوکت شوند قرآن فرمود: اینها مادران شما هستند، و هیچ فرزندی نمی تواند با مادرش ازدواج کندف قرآن بدین وسیله این جریان را خنثی کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1312
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

نکاتی از سخنان حاج منصور ارضی  در شب نهم را بخوانید؛

این شبها خیلی‌ها ملتمس دعا شدند برای مریض هایشان و... ما هم موظف به دعا هستیم از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:" اگر کسی ده مرتبه یا الله بگوید لبیک این بنده از طرف خداست و حاجتش را برآورده می‌نماید." این روایت را خواندم برای اینکه توجه مان هنگام دعابیشترجمع باشد.

پاکیزه نمودن اعمال ازآلودگی‌های شرک و..

رسیدیم به جمله " خلص ذلک کله مِنْ رِئآءِ الْمُرآئِینَ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعینَ " رئا و سمعه خودنمایی ریاگونه هستند منتهی یکی در انظار و دیگری در گفتاراست که در چشم مردم جلوه گری می‌شود.

درادامه این دعامی خوانیم:" لا نَشْرَکُ فیهِ اَحَداً دُونَکَ، وَلانَبْتَغى فیهِ مُراداً سِواکَ " خدایاچنان کن که کسی رادرعبادت، شریک باتو نگردانم(هیچ یک از این رذایل نام برده شده رادرآن دخیل نسازم) و قصد و مقصودی جز تو نداشته باشم. یعنی من را خالصم گردان.

برپا داشتن نماز با آداب و احکام آن

حضرت درادامه دعا بعد از عرض احترام دوباره بر پیامبراکرم صلی الله علیه وآله  به موضوع نماز می‌پردازند "وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ " که اصل و ستون دین ما همین نماز است و آنقدر مهم است که ما باید علاوه بر نمازتمام حدود و احکام آن را بیاموزیم ، مثلاً موضوع قیام متصل به رکوع را که هم قبل از رکوع است و هم بعد از رکوع خیلی مواقع رعایت نمی‌کنیم. ذکر سجده و رکوع را که باید بدن بطور کامل در حالت رکوع و سجده قرار گیرد(درحالت سکون وآرامش) و بعد تمام ذکر را در همان حال بگوییم اجرا نمی‌کنیم یعنی ذکر را حین رفتن به رکوع و سجده یا در حال بلند شدن از رکوع وسجده بیان می‌کنیم و... دانستن این‌ها واجب است وظبفه خودمان را نسبت به دین و دِین ائمه علیهم السلام بدانیم.

" وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ " وظیفه شناس بودن و موقعیت شناس بودن هم خیلی مهم است نمی‌شود به جای نماز دورکعتی نماز چهار رکعتی خواند به جای نماز جماعت نماز فرادا و بالعکس خواند. جایی که باید در نماز صدایت آرام باشد صدایت را بلند کنی و بالعکس.

" وَ اَنْزِلْنا فیها مَنْزِلَهَ الْمُصیبینَ لِمَنازِلِها " ما را در نماز همچون کسانی قرار ده که به منازل شایسته و حقیقی بندگی " الْحافِظینَ لِاَرْکانِها " راه می‌یابند و همه ارکان عبودیت را رعایت می‌کنند.

همانطورکه می‌دانیم نماز پنج رکن دارد باید رکنها را بدانیم و حفظ کنیم.مثلا قبل از آنکه الله اکبر اول را بگوییم( که خود یک رکن است) نیت هم که از ارکان نمازاست مهم است.

 " الْمُؤَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ " و برپاداریم آن طور و در آن زمان که رسول خدا صلی الله علیه وآله  برپا می‌داشت. آنحضرت نیز فرمودند همانطور نماز بخوانید که من نماز می‌خواندم.

" فِی رُکُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِیعِ فَوَاضِلِهَا عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ ، وَ أَبْیَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ " می‌فرماید؛ آن رکوع وسجود وفاصله‌های نماز را با آن طمانینه و حالت خاص بندگی بصورتی که بندگی نمایان شود اجرا کنیم. یعنی خشوع بندگی را کاملاً واضح در برابر خدوندبه نمایش بگذاریم.این حداقل کاریست که می‌توانیم به جا بیاوریم.

بعضی‌ها از سر سفره معنوی نماز که فیض گسترده الهی است چندان متنعم نمی‌شوند ولی سر سفره غذا با طمانینه و آرامش بوده و وقت زیادی می‌گذارند! آنوقت می‌گوید حاج آقا روایت را خودت برایمان خواندی؛که سر سفره غذا از عمرمان حساب نمی‌شود و آرامش حین غذا خوردن نورانیت می‌آورد. می‌گویم روایت سر سفره غذا را خوب شنیدی وخوب یادت ماند خوب هم عمل می‌کنی ولی دستور طمانینه حین ارکان نماز را نه یادت ماند ونه عمل می‌کنی !

اهمیت صله ارحام ، نیکی به همسایگان وپرداخت زکات

" وَ وَفِّقْنا فیهِ لِاَنْ نَصِلَ اَرْحامَنا بِالْبِرِّ وَالصِّلَةِ " ماه رمضان ماه صله ارحام است. می‌فرماید این پیوند با خانواده را به نیکو‌ترین و بهترین شکل برقرار ساز. در صله ارحام اول از همه درباره مادر و پدرسفارش شده است بعدباید به خواهر و به دختر خودتوجه کرد.

بعضی‌ها ماه رمضان هم که برای صله ارحام می‌روند قبل از اذان سر سفره افطار دائم از این و آن و از هر دری حرف می‌زنند حالاخیلی حرفها غیبت و تهمت هم هست. دوران دفاع مقدس بچه رزمنده‌ها دور سفره که می‌نشستند هر کدام یک دعا می‌کردند. شوخی و جدی دعا‌ها را هم با معنی حفظ می‌کردند تکراری نمی‌گفتند اگر تکراری می‌شد جریمه می‌کردند و این سنت قشنگی بود؟ چطور این مسیحیان قبل از خوردن غذا دعا می‌کنند ولی ما به همین اندازه هم انجام نمی‌دهیم. درصورتی که می‌توانیم هنگام اذان،پیش از افطار دعاهای وارده ، دعا برای مغفرت گذشتگان و... داشته باشیم.

"وَاَنْ نَتَعاهَدَ جیرانَنا بِالْاِفْضالِ وَ الْعَطِیَّةِ "و همسایگانمان را به بخشش و عطا بنوازیم. حضرت می‌فرماید باید به همسایگان رسیدگی داشته باشیم آن هم با فضل و بخشش. اگرهمسایه می‌گوید التماس دعاباید بگویی چشم ودعایش کنی.یک وقت غذایی، نذری و.. داری به اوهم عطاکنی.

 " وَ اَنْ نُخَلِّصَ اَمْوالَنا مِنَ التَّبِعاتِ " پاک گردان اموالمان را از مظالم وآنچه که به ناحق برآن افزوده ایم " وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ "وبا ادای زکات آنرا پکیزه گردانیم.

آیا ما که اهل مجلس مناجات هستیم زکات یا خمس اموالمان را می‌دهیم؟ حساب کردنش مهم است.باور کن یک سال که خمس و زکات را پرداخت کنی سال بعدش اصلاً چیزی نمی‌شود البته این جدای از زکات فطره است.

ما در وضعیت جنگیم فقط تکلیفمان عوض شده!

" وَ اَنْ نُراجِعَ مَنْ هاجَرَنا " به سراغ کسانی برویم که از ما گسیخته ودورشدند (غیر از دشمنان ائمه علیهم السلام ) مثلا طرف مسجدی بوده حالابه خاطر مریضی نمی‌توانددیگر بیاید مسجد برو دیدنش و... عمر کوتاه است. بین خوب‌ها که بنشینی روحت صفا می‌گیرد.

البته ما با دشمنان اهل بیت(ع) و فرهنگ آنان هیچ دوستی نداریم. نه با خودشان نه با طرفدارانشان ؛ حرف ما همین است که ما در وضعیت جنگیم فقط تکلیفمان عوض شده!

 حالامانده تا به جایی برسیم که از کارهای وزرای علوم و ارشاد بگویم.الان عده ای دارند می‌گویند و بر خورد می‌کنند. حالا من اجازه بیان ندارم ولی حرفهایی دارم که بگویم ،که اگر بگویم فردا می‌گویندچرا حاجی این حرف را زده؟ چطور شده که این حرف را زده؟روضه خوان را چه به انتقاد وسیاست! منتهی هنوز به جایی نرسیده که بخواهم حرف هایم را بزنم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393
نکاتی از سخنان حاج مهدی توکلی را بخوانید؛

 

*خفیف المؤونه، این ویزگی مردان خداست، آدم های با تقوا خرجشان کم است، ادم بی تقوا یک ناهارش صد هزار تومان  می شود، ساعتی که در دستش هست بیست میلیون است، لذا امیرالمومنین غذایش نان جو بود.

*متقین کم خرج هستند، کم خرج بودن چند فایده دارد، اولین فایده اش این است که به حرام آلوده نمی شود، اگر خرج بالا برود رشوه می گیرد، ربا می دهد، ولی کسی که خرجش کم است می گوید اصلا نیازی ندارم.

*ابوذر را هر کاری کردند نتوانستند ساکت کنند، بقول مرحوم کافی ابوذر دستش جمع بود پایش دراز، خلیفه سوم دید هرکاری می کند نمی تواند ساکت کند او را، چهار هزار دینار در کیسه ریخت و به غلامش داد گفت اگر بتوانی این را به ابوذر بدهی تو را آزاد خواهم کرد، غلام هر ترفندی زد که ابوذر قبول کند نشد، ابوذر به او گفت من نیازی به این همه پول ندارم یعنی زندگی من اینقدر خرج ندارد.

*امیرالمومنین در یکی از زمین های خود همراه با غلامش مشغول کار بود، وقت ناهار شد حضرت از او پرسید ناهار چه داری؟ غلام به ایشان گفت: ناهار دارم ولی لایق شما که خلیفه مسلمین هستید نیست، غلام گفت: ناهار من دو عدد بادمجان آب پز شده است با نان جو، حضرت منقلب شد و با تعجب فرمودند: یعنی چیزی که خدا برای بندگان خلق کرده است لایق من نیست؟

*حضرت سه لقمه با غلامشان از آن ناهار خوردند و پس از آن دست گذاشتن بر شکم خود و فرمودند: شکمی که با یک مقدار بادمجان آب پز و نان جو پر می شود ارزش ندارد انسان برایش این همه حلال را تبدیل به حرام کند، حرف حضرت این بود، یعنی زندگی را آسان بگیرید ربا ندهید و رشوه هم نگیرید خمس تان را هم بدهید.

*فایده دیگر آدم کم خرج این است که آزاده است، آنکه شیران را کند روبه مزاج احتیاج است، احتیاج است، احتیاج! آدمی که نیازهایش زیاد است خار می شود، متقین نیازهایشان را کم می کنند تا بتوانند مبارزه کنند.

*مرحوم امام می فرمودند: کسانی تا آخر با ما می مانند که طعم فقر را بچشند، یعنی بروند مال دنیا از ما جدا می شوند، پا برهنه ها تا آخر در خط مبارزه می مانند، آدم پا برهنه چیزی ندارد که او را تهدید کنند و بترسند، طمع و دل بستگی به دنیا روح آزادگی را در انسان می میراند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2185
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی  در شب هشتم رمضان را بخوانید؛

*در بیان دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه تا به آنجا پیش رفتیم که باید جوارح بدن هم روزه داری را درک کنند. همچنین عرض شد: " وَ لانَخْطُوَ بِاَقْدامِنا اِلى‏ مَحْجُورٍ " با پاهایمان به سوی آنچه حرام گشته نرویم.

 در ادامه این دعا حضرت می‌فرمایند " وَ حَتّى‏ لا تَعِىَ بُطُونُنا اِلاّ ما اَحْلَلْتَ " یعنی :"جزآنچه که توحلال کرده ای درشکم هایمان جاندهیم."

یک وقت آدم همه چیز را هم رعایت می‌کند ولی می‌خواهد هر جایی هم برود می‌گوید دعوت کرده چه کنم؟ اگر یقین داری که متدین واهل خمس است مشکلی ندارد.اگر هم شک داری بگو ان شا الله خمس می‌دهد دیگر تجسس لازم نیست ولی اگر می‌دانی پایبند به احکام شرعی نیست باید مواظب باشی تا شکم را از حرام پر نکنی.

در جهنم غیبت کننده انگشت نما می‌شود

درکتاب شریف "عده الداعی"روایت شده: ازناحیه خداوند بر حضرت داوود علیه السلام خطاب رسید : خوب بود می‌دیدی حالات آن افرادی را که با زبانشان گوشت مردم را می‌خورند ( چه غیبت و چه تهمت )در حالی که زبانهایشان را مانند پوستی می‌گسترانند و اطرافشان را با گرزهایی از آتش می‌زنند سپس فردی را بر او می‌گمارند که توبیخش کند و بگوید ای اهل جهنم این فلان شخص بد زبان است بشناسیدش.

 در جهنم غیبت کننده انگشت نما می‌شود. آن وقت، طرف هنوز افطارش تمام نشده شروع می‌کند به غیبت نمودن. هر چند غیبت حرام است چه در حال روزه چه درغیر آن. لذا پیامبراکرم صلی الله علیه وآله به آن زن فرمود: چرا تهمت زدی وغیبت کردی؟ افطار کن! گفت برای چه؟ من روزه هستم ، حضرت فرمود دست در دهانت کن ! دست در دهان کرد و یک تکه گوشت بیرون آورد ، فرمود این تکه گوشت حاصل آن غیبت است ، آبرویش رفت و همه هم فهمیدن غیبت کرده است. ما باید شکمهای خود را چه مادی و چه معنوی از حلال ارتزاق کنیم غیبت راه ندهیم که غیبت گوشت برادر خوردن است.

در ادامه حدیث بالامی فرماید: "ای داوود ! چه بسا رکعتهای طولانی نماز، همراه با اشک و گریه که از روی خشیت باشد اما نزد من ذره ای حتی به اندازه تار باریک هسته خرما ارزش ندارد چون وقتی نظر به قلب آن بنده می‌کنم می‌بینم اگر بعد از نماز زنی ( از راه حرام ) خود را به او عرضه کند اجابتش خواهد کرد! و اگر مومنی با وی معامله ای قرار دهد وی مومن را بفریبد من عبادات چنین بنده ای را قبول ندارم !"

 سختی در راه پاداش الهی

 پس ما گوش، چشم، دست، پا و دل رابایدازحرام دور کنیم " وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ " زبانهایمان گویا نشود جز به آن خیری که تو عنایت کردی. حضرت می‌فرمایند اگر آن اعضای بدن را کنترل کردی این عضو ( زبان ) را هم می‌توانی به کمک خدا کنترل کنی یعنی باید در مسیرالهی هدفمند باشی " لانَتَکَلَّفَ اِلاّ ما یُدْنى مِنْ ثَوابِکَ " جز در آنچه به پاداش تو نزدیک است دچار سختی نشوم.

 یک وقت یک باربری‌های بیهوده ای انجام می‌دهیم وفقط رنج وخستگی اش برایمان باقی می‌ماند. (درتعقیبات نمازعصرمی خوانیم:اللهم انی اعوذ بک من نفس لاتشبع ومن قلب لایخشع ومن علم لاینفع ومن صلوه لاترفع ومن دعالایسمع 

کارهایی مثل زکات یا گریه بر امام حسین علیه السلام تظاهرش هم مشکل ندارد 

" وَ لانَتَعاطى‏ اِلاَّ الَّذى یَقى مِنْ عِقابِکَ " و به جا نیاورم جز آنچه را که از کیفر تو مرا نگاه دارد یعنی هر کار خلافی کیفر دارد. همیشه برای ما گفتند : گندم از گندم بروید جو ز جو

" ثُمَّ خَلِّصْ ذلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئآءِ الْمُرآئِینَ " این دیگر خیلی سخت است ، ریا و خودنمایی! می‌پرسدکجا بودی؟می گوید: از چشمانمان معلوم است مسجد ارگ، تازه قرآن و نماز شب هم خواندیم. بزرگان فرمودند: کارهایی مثل زکات یا گریه بر امام حسین علیه السلام، ظاهرش هم مشکل ندارد چرا ؟ چون می‌گوید حتی اگر گریه نمی‌کنی خود را به حال گریه بیانداز ولی در مورد کارهای دیگرباید مواظب ریا باشیم که برای تبلیغ رو به ریا نیاوریم که همه اعمال حبط ونابود می‌شود .

 ائمه علیهم السلام وقتی به کاری مشغول می‌شدند به بهترین جهتش کار را به سرانجام می‌رساندند طوری به بیان ریا و شهرت طلبی می‌پردازد که جایی برای حرف دیگری نمی‌ماند " وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعینَ "یعنی دورم بدار از شهرت طلبی. 

اهل بیت علیهم السلام آبرو دارند و جلوی آبرو ریزی را هم می‌گیرند

ائمه علیهم السلام مواظبت کرده وامتحان شده به این دنیا آمدند ولی برای امامت مردم دوباره از اول شروع کردند که مردم یاد بگیرند.خوب برای ما امامت کردند و خوب همه چیز را برای ما تهیه دیدند.

ابی عبدالله(ع) می‌آید در فضای مکه در کعبه برای آن زن و مرد نا محرم که دستانشان به هم چسبیده بود تا حضرت نماز می‌خواند دست‌ها از هم باز می‌شود به آن دو می‌فرماید بروید تا بیشتر از این آبرو ریزی نشود.اهل بیت علیهم السلام آبرو دارند و جلوی آبرو ریزی را هم می‌گیرند. خودت فکر کن ببین چند دفعه آبروی ما را خریدند؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1306
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

در پنجمین روز ماه مبارک رمضان و با حضور جمع زیادی از مردم روزه دار سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان و حجت الاسلام والمسلمین علوی تهرانی در مسجد حضرت امیر(ع) برگزار شد.

نکاتی از سخنان استاد انصاریان را بخوانید؛

_ کسی اگر شب به خانه برود و درهمی به ناحق از مال مردم در خانه باشد خداوند رحمتش را به آن خانه نمی دهد تا زمانی که مال ناحق در خانه باشد. عبادات به انسان کمک می دهد برای بردباری، شکیبایی، تحمل، تقوا، فرار از ظلم، فرار از گناه. خداوند در قرآن سه قَسَم دارد. که این قسم ها خیلی مهم است. بعد از این سه قسم به یک حقیقتی که احدی نمی توان از آن گریز داشته باشد اشاره می کند.

_ اولین قسم این است که سوگند می خورد به شهری که سازمان شهری پیچیده از انواع مشکلات است چون تو در این شهر هستی. اگر تو در این شهر نباشی همه این شهر در وجود من ارزشی ندارد. مکه با وجود تو ارزش دارد، مکه با وجود توحید، دولت عادل و انسان کامل ارزش دارد. خدا در قرآن می فرماید که مطاع و کالای دنیا کم است ولی درباره پیامبر می فرماید که حسنات تو عظیم است. دومین قسم به تو و خدیجه که والدین است و سومین قسم سوگند به کسی که از تو متولد شده که صدیقه طاهره فاطمه زهرا می باشد. که این قسم ها خیلی مهم است. که خداوند به این سه حقیقت قسم خورده که ما تک تک شما انسان ها را برای رنج ها آفریدیم و دنبال راحتی در دنیا نباشید. مؤمن صبر و تحمل و شکیبایی می کند و راحتی مؤمن زمان مرگش می باشد.

_ شما وظیفه دارید که در برابر این شکل زندگی شکیبایی به خرج دهید و برای بالابردن این شکیبایی از روزه کمک بگیرید. علاوه بر این،خود تمرین این سختی ها در یک ماه رمضان اجرهایی را برای شما خواهد آورد. روزه گرفتن برای بردن مسابقه است که ما قوی شویم و مشکلات را تحمل کنیم و جایزه تحمل را به ما بدهند. هیچ میدانی به ما جایزه تمرین نمی دهند الا میدان عبادت و بندگی خداوند. پروردگار می فرمایند که یک کار خوبتان ده برابر برگشت به شما می دهد. یک حسنه می تواند تا هفتصد برابرش را به شما برگرداند. اگر در دنیا جا داشته باشد در دنیا به شما برمی گرداند و اگر در دنیا جا نداشته باشد در آخرت به شما برمی گرداند. روزه شما ملک من است و من باید پاداش آن را به شما بدهم. روزه برابری ندارد و برابر و پاداش روزه شما خودم هستم.

_ در روایت دیگری پیامبر می فرماید که به خداوندی که جانم در دست قدرت اوست بوی دهان روزه دار برای خدا خوش بو تر از مشک است. وقتی مرد و زن مؤمن روزه می گیرند خداوند می فرماید که بنده من به خاطر من شهوتش را کنار گذاشته است و خوراک و آشامیدنی را کنار گذاشته است، خدا می فرماید که پاداش روزه این شخص خود من هستم.

در ادامه نکاتی از سخنان حجت الاسلام علوی تهرانی را بخوانید؛

_ دشمن، شیطان است. در ارتباط بین ابلیس و شیطان و جن، شیطان اسم جنس است برای هر موضوع متمرد و ابلیس فرد اکمل موجود متمرد است و جن حقیقت و هویت موجود است. ابلیس از طایفه انسان و ملک نیست بلکه از طایفه جن است. بنابراین برای شناخت اقتضا می کند که انسان دین حق را به طور مستوفی بشناسد.باید بتوانیم طوری زندگی کنیم که در خاکریز دشمن زندگی نکنیم.

 _ یکی از خصوصیات جن که قرآن کریم در سوره مبارکه زاریات آیه 56 معرفی می کند این است که می فرماید جنیان مکلفند و تکلیف دارند. و طایفه جن و انسان ها را مگر برای رسیدن به مقام عبودیت خلق نکردم. عبادت همواره ما را به عبودیت نمی رساند. ما تکلیفمان را از انبیاء می گیریم.در سوره مبارکه انعام آیه 130 بیان شده که جنیان هم تکلیفشان را از انبیاء و پیامبران می گیرند.

_ در بین طوایف موجودات ملک مجبور به اطاعت است. انسان مجبور نیست و می تواند اطاعت کند و می تواند اطاعت هم نکند. در بین انسان ها یک عده ای در مسیر اطاعت هستند که خوشا به حالشان و عده دیگر فکر می کنند که در مسیر اطاعت هستند که بیچاره هستند و عده ای هم صددر صد در مسیر ضلالت هستند که تکلیفشان معلوم است.

_ برای جنیان در پذیرش دین طبق آیات قرآن اختیار لحاظ شده است. در سوره مبارکه جن آیه 11 می فرماید که در بین ما جنیان افراد صالح وجود دارند و در بین ما گروهی غیر صالح هستند. ما گروه های متفاوتی هستیم. که این اثبات اختیار می کند. همچنین در آیه 14 می فرماید که از ما کسانی هستند که اسلام آورده اند و از بین ما جنیان  کسانی هستند که ستمکار هستند.

_ ما انسان ها مکلف هستیم. عده ای تکلیف را درست انجام می دهیم و صاحب بهشت می شویم و عده ای هم نواقص و کمبودهایی داریم که به واسطه این نواقص و کمبودها باید چند صباحی را در جهنم باشیم. جنیان هم مانند انسان ها هستند و اگر تکلیفشان را انجام ندهند در جهنم جایگاه دارند. در سوره مبارکه اعراف آیه 179 می فرماید به یقین گروه بسیاری را برای رفتن به جهنم از بین انسان ها و جنیان خلق کردیم.

_ ارتباط بین جنیان و انسان ها وجود دارد. و امکان پذیر است. مصداق بارز ارتباط سوره مبارکه نمل آیه 17 است که می فرماید که سپاهیان جناب سلیمان که طایفه انسان و جن بودند گرد هم آمدند. نه تنها ارتباط وجود دارد بلکه جنیان به اذن پروردگار برای انسان ها کار می کنند. آیاتی وجود دارد که اشاره به جاهای زندگی جنیان می کند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1281
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

مراسم شب هشتم رمضان المبارک با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید حسین مومنی، مناجات خوانی حاج منصور ارضی و مداحی حاج ابوالفضل بختیاری با حضور جمع زیادی از عاشقان و شب زنده داران در مسجد ارک تهران برگزار شد.

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی را بخوانید:

* اصول معامله با خدا مشتمل بر 7 اصل است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اولین اصل این است که حقوقی که خداوند به گردن ما قرار داده است را انسان به بهترین وجه انجام دهد. واجبات و فرایض خداوند را به بهترین صورت انجام دهیم و رأس این واجبات نماز است.

* حضرت امام حسین علیه السلام یک شب فرصت گرفتند که به عبادت بپردازند و نماز بخوانند اگر کسی نماز نمی خواند، باید نسبت به محبتش به اباعبدلله الحسین علیه السلام تجدید نظر کند. برای آبادی دنیا و آخرتت باید نمازت را بخوانی. اگر کسی اهل نماز اول وقت باشد، دنیایش خیلی زیبا آباد می شود.

* مادر شهید به من پیغام داد که به جوانها بگویید: ای جوان ها، بچه من از نوجوانی به دو مطلب مُقیّد بود، یک نماز اول وقت و دوم زیارت عاشورای اباعبدالله الحسین علیه السلام.

* توجه نسبت به نماز گرفتاری هایتان را بر طرف می کند. موانع سر راهتان را کنار می زند. کار را راه می اندازد.

* بالاترین عشق بازی ها در همین نماز است. اگر کسی نسبت به نماز سهل انگاری بکند، برکت از عمرش می رود. برکت از رزق و روزی اش می رود، اگر کسی در نماز سهل انگاری بکند، کارهای خیر دیگرش هم پذیرفته نیست. خدا نور را از چهره این آدم می گیرد. مجبور است مانند آدم هایی که می خواهند با جراحی خودشان را زیبا کنند، اینجوری خودش را زیبا کنند.

من از حسن خدادادی که یوسف داشت دانستم  /   به آرایش رخ زشت کسی زیبا نمی گردد

* مورد بعدی اینکه: اگر کسی نسبت به نماز بی توجه باشد، دعایش مستجاب نمی شود و مورد آخر هم اینکه دعای دیگران هم در حقش مستجاب نمی شود. نماز اول وقت به زندگی ات برکت می دهد.

* حقوقی خداوند بر گردن ما دارد، این حقوق را انجام دهیم، و بدانید نمازی را که ما داریم می گوییم، این نماز هیچ به خداوندی خدا نمی افزاید، من هستم که از رهگذر این نماز به خیلی از جاها می رسم. و اگر تارک نماز باشم، از رهگذر ترک این نماز من هستم که ضرر می کنم نه خدا. خدا ضرر نمی کند. سود و زیان این نماز مستقیم متوجه من است.

* جوان برای نماز وقت بگذار، دنیا و آخرتت آباد می شود، و اگر نسبت به این نماز بی توجه باشی، دنیا و آخرت کُمِیتِ انسان لنگ می زند.

* اصل دوم هم رعایت حدود الهی است. حدود الهی یعنی اجتناب از گناه که بحث مفصلی می طلبد. 

* آدمی که نسبت به انجام واجبات، مقید نباشد، یقینا در مسیر سِیر موفق نخواهد بود. کسی که نسبت به انجام نماز کُمِیتِ اش لنگ باشد، یقینا در این مسیر سیر کُمِیتِ او لنگ خواهد بود و نمی تواند در این مسیر سیر موفق باشد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1435
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

مراسم شب هشتم رمضان در مهدیه امام حسن مجتبی با حال و هوای توسل به حضرت ثامن الحجج علیه السلام و با سخنرانی آیت الله احدی و مناجات خوانی حاج سعید حدادیان برگزار شد.

 
 
نکاتی از سخنان آیت الله احدی را بخوانید:
 

*غیب دو قسم است، غیب مطلق و غیب نسبی، غیب مطلق آن است که به هیچ وجه قابل ادراک نیست هرکاری بکنید که بتوانید آن حقیقت را بشناسید نمی توانید و آن ذات خداست، ذات خدا غیب مطلق است، حتی پیامبر اسلام نیز نمی تواند ذات خدا را بفهمد.

*در بیان امام علی آمده است، تمام اندیشمندان در ملکوت خدا متحیر هستند، اصلا درباره ی ذات خدا بحث نکنید، چرا که او ذاتی نیست که در عالم ممکنات قابل لمس باشد، او غیب مطلق است.

*غیب نسبی یعنی اینکه به اعتباری برای بعضی ها پنهان است و برای بعضی ها آشکار است، مثلا هواشناس وقتی ابرها را می بیند می فهمد که می خواهد باران ببارد، یعنی این ابرها برای او غیب نیست.

*علامه حسن زاده آملی در جوانی به دانشگاه تهران رفت و به دانشجوی ژئوفیزیک گفت: چند روز دیگر کسوف می شود، آنها گفتند: برو شیخ هیچ آثاری از خورشید گرفتگی نیست، برای دانشگاهیان غیب بود ولی علامه گفت: دوربین بگذارید من به شما  این بار کمک می کنم این کسوف را بررسی کنید، آنها گفتند برو اصلا این حرف ها نیست، دو روز بعد کسوف شروع شد علامه با همان دستگاه مختصری که داشت شروع کرد به رصد کسوف آنها هم کم کم آمدند و از این تشخیص علامه متعجب شدند.

*یکی از چیزهایی که برای بعضی ها غیب نیست، برزخ است، اتفاقا قرآن در سوره ی مبارکه لقمان در آیه 34 اشاراتی به آن کرده است که مرحوم علامه طباطبایی توجه زیادی به این آیه داشته اند.

*خداوند متعال عده ای را انتخاب می کند تا بتوانند غیب را پیدا کنند، یعنی اولین قدم اذن خداست.

*خداوند را از گناهان غافل نپندارید، خدا صبر می کند تا پشیمان شوید اگر پشیمان شدید تاخیر می اندازد. همه کسانی که به برزخ می روند خواهش می کنند تا بگذارند برگردند.

*یک از دوستان ما در آمریکا استاد دانشگاه است، در آنجا اینقدر از چشم برزخی و توانایی های معنوی مرحوم آیت الله بهجت تعریف کردند که آنها مشتاق دیدار با ایشان شدند، حضرت اقای بهجت گفتند زیاد نیایند حدودا بیست نفر رسیدند خدمت آقا، خیلی جالب است ای کاش عکس های آن را به نمایش بگذارند، حضرت آقا چند جمله ای آنها را نصیحت کردند، یکی از این ها جراح بود در دل خودش گفت: این عارفی که چشم برزخی دارد ای کاش می آمد من بینی او را عمل میکردم... و در دلش می خندید، مجلس تمام شد و همه برای خداحافظی نزد ایشان رفتند نوبت به این پزشک که رسید حضرت آقا به مترجم گفتند: به ایشان بگویید وقتی آنجا نشسته است دیگر در دلش به بینی من نخندد، این پزشک دق کرد و نشست.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1305
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

آیت الله جاودان در روز هفتم ماه رمضان بیاناتی فرموده که متن آن در پی می آید:

 
اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم.
 
من سی چهل یا پنجاه سال با آقای حاج حسین آقا پدر حاج آقا مهدی دوست بودم. مرد بسیار خوبی بود. خیلی خوب بود. یک وقت آدم سر کار، مسلمان است. آن مسلمان است. اگرنه در مسجد که همه الله اکبر می گویند و من هم الله اکبر می گویم دیگر. آن خیلی زحمت ندارد. یک شاگردی داشت که کاشانی بود. نامش را فراموش کردم. آدم بسیار خوبی بود. یک وقت دیدم از این قندهای حبه ای را دارد در دستش وزن می کند. پرسیدم چرا این کار را می کنی؟ گفت به یک مشتری کم یا زیاد داده ام. دارم وزن می کنم که بعد جبران کنم. دقیق مطلب را فراموش کرده ام. آدم بسیار خوبی بود. ایشان هم آدم بسیار خوبی بود. واقعا هردو اهل بهشت بودند. می شد پشت سرشان نماز خواند. آدم های بسیار خوبی بودند.
 
حاج آقا سید اسماعیل که حبوبات می فروخت اگر دو کیلو حبوبات به یکی می داد، یک پاکت هم می گذاشت آن طرف ترازو که وزن پاکت اضافه نشود. سنگ هایش را هم می گرفت. نخود می فروخت، سنگ هایش را می گرفت و پاکیزه می کرد. بعد یک پلاستیک هم آن طرف می گذاشت. وقتی آدم به آن دنیا می رود یک روز نگاهش می دارند و مثلا می گویند یک روز یادت رفته بوده پلاستیک بگذاری. ما هم که راحت هستیم. می رویم و عبور می کنیم.
 
زمان جوانی ام بود که ما با این آقای حاج حسین آقا دوچرخه سوار می شدیم و به جاده دوم حضرت عبدالعظیم می رفتیم. در آن جاده هنوز زراعت کاری بود. کنار زراعت یک آقا مشهدی عباس بود که او را می شناختیم و می رفتیم پیش ایشان می نشستیم و ایشان ما را موعظه می کرد. ایشان چه کسی بود؟ خدمتکار مرحوم آقا شیخ محمدتقی بافقی بود. گفت در اوج جوانی در سی سالگی بودم و اتفاقا ماه رمضان هم بود و تابستان بود. بیلم روی کولم بود و داشتم می رفتم که ایشان فرمودند می آیی به ما کمک کنی؟ من فکر کردم که اگر من بخواهم بروم خدمت ایشان خدمت کنم، کار دارم. تابستان است و باید بروم کشاورزی و روزه هم هستم و زن و بچه هم دارم. چکار کنم؟ فکر کردم و نتوانستم نه بگویم. گفتم چشم می آیم. ایشان زمان رضاخان پهلوی بود. تمام مسجدها تعطیل بود. همه چراغ ها خاموش بود و کسی برای نماز نمی آمد. ایشان صبح سه تا مسجد برای نماز می رفت. مغرب و عشاء هم سه تا مسجد می رفت تا چراغِ سه تا مسجد، روشن باشد. من اول وقت قبل از اذان چراغ بدست دم خانه ایشان بودم.
 
آن وقت در کوچه و خیابان ها چراغ نبود. با هم می رفتیم و ایشان اول نماز می خواند و بعد تعقیبات می خواند و شاید برای مردم صحبت هم می کرد. بعد به یک مسجد دیگر می رفتیم و باز نماز می خواند و برای مردم صحبت می کرد. بعد مسجد سوم دیگر تقریبا نزدیک آفتاب می شد. مغرب هم همینطور. گفت من سال ها خدمت ایشان بودم. گفت تا یک ذره پول گیرم می آمد وسایل جور می کردم و به کربلا می رفتم. خدا نصیب همه مان بکند. نمی دانم سفر چندمش بود که فرمودند این سفر که می روی بالای سر مطهر امام حسین آنجا به محضر امام عصر مشرف می شوی. فقط اجازه داری سلام کنی و ایشان جواب می گویند. دست بدهی و مصافحه کنی و التماس دعا بگویی. همین. می گفت دیگر نگو من به چه حالی رفتم. بعد رفتم. وقتی حرف می زد آدم باورش می شدها. رفت. قدیم یکی دوماه آنجا می ماندند دیگر. یک شبی بالای سر حضرت نماز جماعت برپا بود. اما آقا جدا نماز می خواندند. کسی هم نمی دید که ایشان اینجاست. من بالای سر، ایشان را زیارت کردم.
 
منتظر ماندم نمازشان تمام شد و رفتم خدمت شان سلام عرض کردم. قاعدتا من ایستاده بودم و ایشان نشسته بود. دست دادم مصافحه کردم. گفت این دست اصلا از این دست ها نبود. اصلا اینطوری نبود. نمی دانم چگونه بود. این عبایی که روی دوششان بود اصلا از این عباها نبود. نمی دانم چگونه بود. چهره چگونه بود. چشم می خواهد. اگرنه اگر من ببینم همین دست است و همین عبا. سلام کردم و جواب فرمودند. من عرض کردم التماس دعا. این مقدار اجازه داشتم. فرمودند موفق باشی. این وقتی که این مطلب را به ما گفت هشتاد ساله بود. گفت هفتاد سال، شصت سال است که من دارم نان این موفق باشی را می خورم. در قم در یک مسجدی خادم بود و همه مردم محل خادم ایشان بودند و ایشان خادم مسجد بود. در کار خدمت به مسجد هم خانم ها می آمدند جارو می کردند و اینگونه بود. خیلی آدم پاکیزه ای بود. با این آقای حاج حسین آقا خدمت ایشان می رفتیم.
 
یک داستان دیگر هم از ایشان بگویم. ایشان فرمود که مرحوم آقا شیخ محمدتقی فرموده بود در خانه را باز بگذارید. آقا شب است و دزد می آید. دزد می آید چیست؟ شاید یک نفر نصف شب بیاید و با من کار داشته باشد. نباید مانعی داشته باشد و یک سر باید داخل شود. اتفاقا دزد هم زد. باز فردا شب هم گفت در را باز بگذارید. یک وقت شب ساعت یازده دوازده دیدم یک قد بلند آنجاست. گفتم تو که هستی؟ هیچ چیز نگفت. تو چه هستی؟ هیچ چیز نگفت. بار سوم گفتم و مشتم را پر کردم که بزنم. یک مرتبه صدای آقا از اندرون آمد که نه. ایشان مهمان ماست. نگاهش دارید. ایشان را بردم داخل. نامش الیاس بود. آسوری بود. آمده بود آنجا چکار؟ راننده کامیون بود. معمولا از بغداد به موصل کار می کرد. همین جا که الان دست این خبیث هاست. کارش آن طرف ها بود. یک وقت اتفاق افتاده بود که داشت از نجف به بغداد می رفت. در راه که داشت می رفت دید یک پیرمردی در گرمای داغ عراق کنار جاده می رود. دلش سوخت و پیرمرد را سوار کرد. پیرمرد له له می زد. به او آب داد و او را به مقصد رساند. وقتی به بغداد رسید بار پیش آمد که به کرمانشاه بیاید. گفت بابا من اصلا کرمانشاه را بلد نیستم. گفتند نمی شود. مجبوری. چاره ای نیست. حتما باید بروی. قبول کرد. به کرمانشاه آمدند. قاعدتا روغن می آوردند. سابقا از عراق روغن می آوردند. گفتند یک گاراژی بیرون شهر کرمانشاه است و باید به آنجا بروی.
 
آنجا در معرض خطر است. از خودت مراقب کن. خلاصه پرسان پرسان رفت و پیدا کرد و رفت داخل گاراژ و بار را خالی کرد. گفتند شب باید اینجا بمانی. ما می رویم و تو در را از پشت قفل کن و هرکس هم در زد، در را باز نکن و کسی را راه نده. هرکاری بیرون داری انجام بده و شب برو داخل دفتر و در را هم از داخل ببند و آنجا بخواب. باشد. این کارها را کرد. اما شب ساعت یازده دوازده در زدند. این در، دری است که وقتی کوبیده می شود کسی نمی تواند جواب ندهد. آمد پشت در و گفت کیست و خلاصه در را باز کرد. یک آقایی سوار بر اسب بود. سلام علیک کردند و فرمودند من باید تو را شفاعت کنم. تو به زائر ما خدمت کردی. من باید از تو شفاعت کنم. آقا اینطوری که نمی شود. تو باید مسلمان شوی. عرض کردم آسوری بود دیگر. گفت چکار کنم؟ گفت از اینجا به کجا می روی و بعد به کجا می روی و کجا دو تا آقا سید کنار جاده ایستاده اند و سوارشان می کنی و اینها به تو راه نشان می دهند. به کجا می روی و آنها را پیاده می کنی و یک فرد دیگر را سوار می کنی. او تو را پیش آقا شیخ محمد تقی می برد. فردا صبح آمد دیگر. دیگر حالش عادی نبود. آمد و راه را پیدا کرد و ساعت یازده شب رسید در خانه آقا شیخ محمدتقی که ایشان هم گفت مهمان داریم و بگذار بیاید داخل.
 
این به دست ایشان مسلمان شد. من این را می گفتم آقا. می گفتم در این کشور یک دانه مسلمان است که تو باید بروی به دست او مسلمان شوی. اگر بخواهد به دست من مسلمان شود، من که مسلمان نیستم. بعد حمد و سوره و نماز و روزه و غسل و وضو و همه چیز یادش دادند. دو هفته شد. دو هفته اصلا یاد زن و بچه و هیچ نبود. سر دو هفته یاد زن و بچه افتاد و همه چیز را هم یاد گرفته بود و می خواست برگردد. این هم داستان الیاس. خوش به حالش. یک وقت می شود ها. می گویند همای سعادت دور می زند و دور می زند و دور می زند و طی یک قرن یک نفر را پیدا می کند و روی سرش می نشیند. این از آنهایی بوده که در یک قرن یک بار می شود.
 
منبع:مهر
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2156
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

دوازده سال در محضر آیت‌الله‌ العظمی‌ بروجردی‌ تلمّذ کرد. اصول‌ فقه رااز امام‌ خمینی‌(ره) آموخت. اسفار، شرح منظومه و شفای‌ مرحوم علامه‌ طباطبایی‌ (ره) را نیز گذراند و در زمره شاگردان خاص و مبرّز

آیت الله‌ محمد محمدی‌ دعوی‌سرایی‌ مشهور به‌ گیلانی‌ در سال‌ 1307 در روستای‌ دعوی‌ سرا از توابع‌ شهرستان‌ رودسردر استان‌ گیلان‌ در‌ خانواده‌ای‌ متدین‌ به‌ دنیا آمد. پدر او محمدجعفر از راه‌ کشاورزی‌ روزگار می‌گذرانید.‌‌ در شش‌ سالگی‌ به‌ مکتب‌ خانه‌ رفت‌ و قرآن‌ و کتابهای‌ معمول‌ در ادبیات‌ فارسی‌ را فرا گرفت‌. سپس‌ با تأسیس‌ نخستین‌ دبستان‌ دولتی‌ در نزدیکی‌ روستای‌ دعوی سرا در سال‌ 1315 به‌ دبستان‌ رفت‌ و در کلاس‌ سوم‌ دبستان‌ پذیرفته‌ شد.
 
 
با پایان دوره‌ دبستان‌ و شروع‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ در سال‌ 1320 مجبور به‌ ترک‌ مدرسه‌ شد. وی به‌ خدمت‌ پدر رفت‌ و چند سال‌ به‌ کشاورزی‌ مشغول‌ شد. در سال‌ 1323 همزمان‌ با تأسیس‌ حوزه‌ علمیه‌ رودسر توسط‌ مرحوم‌ حجت‌ الاسلام‌ والمسلمین‌‌ سید محمد هادی‌ روحانی(ره)‌ وارد‌ حوزه‌ علمیه‌ رودسر شد و جامع‌ المقدمات‌ را فرا گرفت‌. بعد از 2 سال و در سال‌ 1325 به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ مشرف‌ شد و به‌ تکمیل‌ دروس‌ ادبیات‌ و فراگیری‌ دروس‌ دوره‌ سطح‌ پرداخت‌.
 
با پایان‌ یافتن‌ دوره‌ سطح‌، به‌ درس‌ خارج‌ آیت‌الله‌ العظمی‌ بروجردی‌(قدس سره) راه‌ یافت‌ و در مدت‌ دوازده‌ سال‌ در محضر ایشان‌ تلمّذ کرد و به‌ موازات‌ آن‌ در درس‌ اصول‌ فقه‌ امام‌ خمینی‌(قدس سره) نیز حضور پیدا کرد و از آن‌ بهره‌های‌ بسیار برد. در طول‌ این‌ مدت‌ در دروس‌ اسفار، شرح منظومه و شفای‌ مرحوم علامه‌ سید محمدحسین‌ طباطبایی‌ (قدس سره) نیز شرکت‌ نمود که خیلی زود در زمره شاگردان خاص و مبرّز مرحوم علامه قرار گرفت‌.
 
 آیت‌الله‌ محمدی‌ گیلانی‌ در سالهای‌ عمرخود تا به‌ امروز خدمات‌ فرهنگی‌ بسیاری‌ را به‌ انجام‌ رسانده‌ است‌. او بسیاری‌ از کتب‌ دوره سطح‌ در فقه‌، اصول، حکمت‌ و تفسیر را بارها تدریس‌ کرده‌‌ و از این‌ رهگذر شاگردان‌ بسیاری‌ تربیت‌ و به‌ عالم‌ اسلام‌ تقدیم‌ نموده است.
ایشان‌ از فعالان‌ سیاسی‌ در پیش‌ از پیروزی انقلاب اسلامی‌ و پس‌ از آن‌ بود‌ه است. با حضور در جلسات‌ جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم‌ و امضای‌ اعلامیه‌ها و نامه‌های‌ آن‌ و سخنرانیها و افشاگریها سهم‌ بسزایی‌ در پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی داشت‌. پس‌ از پیروزی انقلاب اسلامی‌ نیز به‌ دستور حضرت امام خمینی(قدس سره) راه اندازی‌ دادگاه‌ انقلاب‌ را بر عهده‌ گرفت‌ و پس‌ از تشکیل‌ شورای‌ عالی‌ قضایی‌ به‌ عضویت‌ این‌ شورا‌ در آمد.
 
پس از ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و انتخاب آیت الله خامنه ای مد ظله العالی از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، همچون یاری وفادار به همراهی مقام معظم رهبری شتافت. وی از نخستین کسانی بود که به دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی مشرف شد و حمایت و اطاعت خود را اعلام داشت و همچنان نیز این حمایت و اطاعت را ادامه داد.
آیت الله محمدی گیلانی در سال 1368 طی حکمی از سوی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده رهبری در دانشگاهها منصوب شد که این انتصاب نشان از اعتماد و نزدیکی ایشان به رهبری معظم انقلاب داشت.
در سال 1388 به پاس سال‌ها تلاش و مجاهدت ایشان در عرصه‌های مختلف قضا نشان درجه یک عدالت از سوی رئیس دولت دهم به وی اهدا شد.
 
 
 
برخی‌ از مسئولیتهای‌ وی‌ پس‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:
- حاکم‌ شرع‌ و ریاست‌ دادگاههای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ امرحضرت امام خمینی(قدس سره)
- عضو فقها و دبیر شورای‌ نگهبان‌.
- مسئول رسیدگی به مشکلات شرعی شهرداری ها از سوی امام خمینی(قدس سره)‌
- نماینده‌ مردم‌ تهران‌ در سه‌ دوره‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌.
- رئیس‌ هیأت‌ عفو از سوی حضرت‌ امام‌(ره‌)
- عضو شورای بازنگری قانون اساسی
- عضو مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام
- نماینده‌ مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها
- رئیس‌ دیوان‌ عالی‌ کشور
- مشاور عالی رئیس قوه قضائیه
 
 
شرح‌ زیارت‌ امین‌ الله‌، شرح دعای افتتاح، قصص المنافقین فی القرآن، ترجمه الهیات شفاء، شرح زیارت وارث، المعاد فی الکتاب و السنه، عقائد الاسلامیه، شرح زیارت اربعین، شرح‌ مناجات‌ شعبانیه، الامامه‌ و الخلافه‌ فی‌ الکتاب‌ و السنه، تکملة‌ شوارق‌ الالهام، قرآن‌ و سنن‌ الهی‌ در اجتماع‌ بشر، امام‌ راحل‌ و فقه‌ سنتی، قضا و قضاوت‌ در اسلام‌، حقوق‌ کیفری‌ در اسلام‌ و ....از جمله آثار و تالیفات این روحانی عالم دینی است.
 
 
علاوه بر این‌ مقالات‌ بسیاری‌ از ایشان با عناوین مختلف مانند‌ وجوه‌ شرعی‌ در نظام‌ اسلامی‌، بیمه‌ و... در مجله‌ فقه‌ اهل‌ بیت‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
 
 
منبع:شبستان
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1270
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

خدیجه(س) از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می‏‌رود. او اولین زنی ‏بود که به اسلام گروید چنان که علی‌‏بن‌ابی‏طالب (ع) اولین ‏مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دور اندیش بود. با گذشت، علاقه‏‌مند‌ به ‏معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏ اخبار آسمانی بود. همین شرافت‏ برای او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت.

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در دهم ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت ‏خدیجه(س) بانوی فداکار و همسر بی نهایت مهربان حضرت رسول (ص) به سن 65 سالگی از دنیا رفت و پیامبر (ص) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد، و حزن درگذشت او پیامبر (ص) را بسیار محزون ساخت که پیامبر (ص) سال درگذشت‏ حضرت خدیجه(س) را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهاد.

پدر حضرت خدیجه خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است. تولّد حضرت خدیجه(س) سال 68 پیش از هجرت است. ازدواج مبارک خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد (ص) هنگامی بود که 25 سال از عمر شریف پیامبر (ص) و چهل سال از عمر حضرت خدیجه (س) می گذشت. او از لحاظ نسب از همه زنان پیغمبر (ص) به پیامبر(ص) نزدیک‌تر است.

حضرت خدیجه(س) در دوران جوانی با تشکیل کاروان‌های تجاری به کسب درآمد پرداخت. وی با مدیریت و درایتی قوی و به دور از رسم تاجران زمانه که رباخواری را از اصول ثروت اندوزی قرار داده بودند، به تجارت روی آورده بود.

تاریخ نگاران، بارها از او با عنوان‌هایی همچون «بانوی دوراندیش و خردمند» یا «بانوی عاقل» یاد کرده‌اند. حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندان مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانه‌اش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناه گاه نیازمندان بود. کرم، سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاک دامنی، از وی بانویی پرهیزکار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوی بانوان قریش» که در آن زمان به وی داده شد، نشان دهنده جایگاه او در میان مردم است.

حضرت خدیجه(س) در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام(ص)، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایت‌های مالی، روحی، عاطفی از حضرت محمد(ص)، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمی‌کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه‌هایی از این خدمات ارزشمند است. حضرت خدیجه (س) پس از ازدواج با پیامبر، دارایی‌اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می‌خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: "هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه (س) برای من سودمند نبود."

حضرت خدیجه (س)، این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختی‌ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا سخت آید. هنگامی که رسول الله با باری از مصیبت و اندوه به خانه می‌آمد، خدیجه او را دلداری می‌داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می‌زدود.

شمه‌ای از فضایل حضرت خدیجه(س)

اولین زنی که در نزد پیامبر از احترام و محبوبیت خاصی برخوردار بود.

پیامبر(ص) نیز فرمودند: بهترین زنان بهشت چهار زن هستند: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(ص)، آسیه دختر مزاحم.

در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع)، از رسول خدا روایت است که فرمود: درشب معراج چون بازگشتم، از جبرئیل پرسیدم آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: خدیجه را از طرف خداوند و از جانب من سلام برسان.

او یک همسر فداکار و ایثارگر، بهترین یاور برای رسول خدا و در تمام مشکلات و سختی‌های پی در پی و تبعیدها و محاصره‌های پیامبر، قوی‌ترین پشتییان و همراه او بود. اموال خود را در راه اهداف الهی همسرش و گسترش و تقویت اسلام، بخشش کرد و با ثروت بسیارش در راه تثبیت و پیشرفت اسلام، بسیار موثر بود.

او زنی با کمال و با شخصیت و با فضیلت بود و از همین رو از زنان دیگر ممتاز و پیامبر خدا او را بسیار دوست می‌داشت.

برخی وقایع دوران زندگی حضرت خدیجه با رسول گرامی اسلام(س)

تجدید بنای خانه کعبه و حکمیت رسول خدا که در ۳۵ سالگی رسول اکرم اتفاق افتاد.

مبارزه با بت پرستی و اختلاف بین بت پرستان، توسط مردان و سران جامعه آن روز.

بعثت رسول اکرم و پیغمبری آن حضرت.

جنگ‌های پیغمبر.

 

پی نوشت ها:

فضیلت خدیجه در گفتار بزرگان، گلستان قرآن، ش 7، آذر 1380، ص 25

سیر اعلام النبلاء

تفسیر المیزان

 منبع:ایسنا

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1378
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

در این چند سال اخیر همزمانی ماه مبارک رمضان با تابستان باعث شده تا خیلی ها به دلیل روزهای بلند و گرمی هوا اذعان کنند که روزه گرفتن برای سلامتی مضر است و به این بهانه از روزه گرفتن سر باز بزنند.
اما آنچه که بارها درباره فواید روزه داری گفته شده مسئله ای نیست که به راحتی بتوان از آن چشم پوشی کرد و ساعات طولانی روز را بهانه ای برای روزه نگرفتن قرار داد.
روزه فواید جسمی و روحی فراوانی برای روزه دار دارد و فارغ از تشنگی که ممکن است برای بدن مضر باشد (که البته راه حل هایی برای آن هم در نظر گرفته شده)، می تواند یک ماه تمام سیستم های گوارشی بدن را تنظیم کند.
دکتر مسعود کیمیاگر متخصص تغذیه و رژیم درمانی در گفتگویی فواید روزه داری را شرح داده است.
چربی بالا فرصت مناسبی برای روزه داری
حتی اگر تمام وعده های سحر و افطار را مفصل برگزار کنید و چیزی برای خوردن کم نگذارید باز هم در ماه مبارک رمضان 20 تا 30 درصد مصرف غذا کاهش پیدا می کند. دکتر کیمیاگر معتقد است این کم شدن مواد غذایی، به کم شدن چربی‌های ذخیره، کم شدن میزان چربی خون و کلسترول و نیز فعال شدن سیستم ایمنی بدن کمک می کند.
از طرفی در مدت روزه داری، دستگاه گوارش برای چندین ساعت خالی می‌ماند و در واقع این دستگاه و سایر دستگاه‌هایی که به گونه‌ای در هضم و جذب مواد غذایی دخالت دارند، استراحت کرده و پس از روزه داری به شیوه بهتری اعمال خود را انجام خواهند داد.
باید این واقعیت را پذیرفت که روزه گرفتن باعث استراحت معده می شود چرا که در حالت روزه اسید معده به جای غذا به وسیله صفرا، خنثی می‌شود و زخم معده ایجاد نمی‌شود. البته این نکته نیز باید حتما مورد توجه قرار گیرد که در زمان افطار افراد از پرخوری زیاد خودداری کنند، چرا که همین پرخوری باعث زیان های زیادی برای دستگاه هاضمه می شود.

 

 

دکتر کیمیاگر در مورد فواید روزه به خصوص روی بیماران با چربی بالا تاکید می کند و می گوید: چندین ماه غذا خوردن مدام باعث می شود تا چربی های مضری در بدن وجود داشته باشد و این یک ماه روزه داری کمک زیادی به تنظیم کردن چربی های نامطلوب بدن می کند. در واقع روزه داری برای اغلب کسانی که گرفتار یک عادت غذایی نامناسب هستند، یک فرصت است برای اینکه این عادت ها را کنار بگذارند.
روزه یعنی کم خوردن و کم آشامیدن در مدت معینی از سال و این بهترین راه معالجه و حفظ تندرستی است که طب قدیم و جدید را از این حیث متوجه خود ساخته، مخصوصاً امراضی را که به آلات هاضمه به خصوص کلیه و کبد عارض می شود و توسط دارو نمی توان آنها را علاج کرد، روزه بخوبی معالجه می کند، چنانچه بهترین داروها برای برطرف کردن سوء هاضمه روزه گرفتن است، مرض مخصوص کبد نیز که موجب یرقان می گردد، بهترین طریقه معالجه اش همانا روزه گرفتن است، چه آنکه ایجاد این مرض اغلب اوقات بواسطه خستگی کبد است، که در مواقع زیادی عمل و فعالیت نمی تواند صفرا را از خون بگیرد. پس بهتر است که این بیماران این یک ماه را از دست ندهند.
همه چیز به سلامت جسم ختم نمی شود
شما شاید در مورد فوایدی که روزه بر سلامت جسم می گذارد تا به حال زیاد شنیده باشید، اما تأثرات روانی روزه داری بحثی است که کمتر به آن پرداخت شده که دکتر کیمیاگر آن را تشریح می کند: روزه داری اسلامی موجب کاهش استرس و اضطراب در بین افراد می‌شود. روزه داری اسلامی همان روزه داری صحیح و اصولی است و با روزه داری برای ترس از عسر و حرج و روزه داری برای رژیم لاغری متفاوت است.

 

 

البته این روزه داری آدابی دارد که باید آن را رعایت کرد تا به سلامت روح کمک شود. مثلا اینکه غذاهای سحر روزه داران باید کم حجم و خواب آن‌ها نیز متناسب باشد و روزه داران از خوابیدن پس از خوردن سحری اجتناب کنند. روزه داری موجب امتناع افراد حتی از خوردن مواد حلال مانند آب می‌شود و این امتناع از حلال‌ها نیز اراده انسان را قوی می‌کند. عصبانیت‌های برخی از افراد به هنگام روزه داری به علت پرخوری آن‌ها به هنگام سحر است؛ که بدن را در طول روز برای جذب آب فعال می‌کند.
افراط نکنید
دکتر کیمیاگر اما توصیه هایی به روزه داران دارد تا این ماه را بدون سختی بگذرانند. چند توصیه که می تواند روزهای بلند تابستان و عطش و تشنگی گرمای این ماه را برای شما کمتر کند. مصرف نشاسته و پروتئین در ماه مبارک رمضان، انرژی و غذاهای گوشتی می‌تواند پروتئین مورد نیاز بدن را در ماه رمضان تامین کند.
روزه داران از خوردن غذاهای شور در این ماه پرهیز کنند و حتی الامکان در این ماه، نمک را با احتیاط مصرف کنند. مصرف نمک و غذاهای شور فقط عطش روزه دار را بیشتر خواهد کرد. روزه داران در این ماه از افراط در مصرف مواد غذایی پرهیز کنند.
فایده بزرگ کم خوردن و پرهیز نمودن از غذاها در یک مدت کوتاه، آن است که چون معده در طول مدت یازده ماه مرتب پر از غذا بوده و در مدت یک ماه روزه داری، مواد غذایی خود را دفع می کند و همین طور کبد، که برای حل و هضم غذا مجبور است دائماً صفرای خود را مصرف کند در مدت سی روز ترشحات صفراوی را صرف حل کردن باقیمانده غذای جمع آوری شده خواهد کرد.

 

 

دستگاه هاضمه در نتیجه کم خوردن غذا اندکی فراغت حاصل نموده و رفع خستگی می کند. افراد روزه دار باید بدانند که استفاده از انواع میوه و سبزیجات، می‌تواند جایگزین مناسبی برای مواد غذایی پرنمک باشد. همچنین مصرف شیر فراوان نیز سبب رفع تشنگی می‌شود. استفاده از غذاهایی که آسان هضم می‌شود و باعث جذب انرژی لازم در بدن می‌شود، به روزه داران توصیه می‌گردد.
پزشکان خارجی درباره فواید روزه چه می گویند؟
ایرانی ها شاید تنها کسانی باشند که با بهانه های مختلف سعی می کنند از روزه گرفتن سر باز بزنند. این در حالی است که خیلی از پزشکان دیگر کشورها بر مفید بودن روزه تاکید کرده اند.
دکتر کارلوی آمریکایی در مورد فواید روزه می گوید: تنها طریق قطع ریشه سرطان روزه است و بس. درمان از طریق روزه فایده ویژه ای در بیماری های کم خونی، ضعف روده ها، التهاب بسیط و مزمن، دمل های خارجی و داخلی، سل، نِقرس، بیماری های چشم، مرض قند، بیماری های جلدی، بیماری های کلیه، کبد، و اسکلیرور، روماتیسم، استسقا، نوراستنی، عرق النساء، خراز (ریختگی پوست) و بیماری های دیگر دارد.
یا دکتر اتوبو خنگر در کنگره پزشکی بغداد گفته که شخص روزه دار با سوزاندن رسوبات بیمارگونه و چربی های زائد بدن، کوره متابولیسم خود را می افروزد. در مدت 50 سال که از تأسیس کلینیک اتوبوخنگر می گذرد، بیش از 50 هزار بیمار در این کلینیک، توسط روزه درمان شده اند. دانستن فلسفه احکام، سبب معرفت و شناخت بیشتر نسبت به دین می گردد و همین شناخت، باعث تقویت اعتقاد و ایمان انسان خواهد شد.
دکتر کارل (فیزیولوژیست بزرگ فرانسوی) نیز معتقد است: لزوم روزه داری در تمام ادیان تأکید شده است. در روزه ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد ضعف احساس می شود، ولی در عین حال کیفیات پوشیده ای که اهمیت زیادی دارند، به فعالیت می افتند و بالاخره تمام اعضا مواد خاص خود را برای نگهداری و تعادل محیط داخلی و قلب قربانی می کنند.

 

پی نوشت:

آراز و امانات
منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1408
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393


گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید؛

در ادامه دعای 44صحیفه سجادیه امام سجادعلیه السلام می‌فرمایند" أَعِنّا عَلَى صِیَامِهِ بِکَفّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ وَ اسْتِعْمالِها فیهِ بِما یُرْضیکَ " خدایا کاری کن من این اعضاء و جوارحم را در این ماه به آنچه تو رضایی مورد استفاده قرار دهم. اگر "کف جوارح" داشته باشم می‌توانم رضای تو را به دست آورم. یعنی گیاه را باید دور از آفات نگهداری نمود تا شکوفایی داشته باشد ، استعمال یعنی وجودم را درراه رضایت تو خرج کنم .کسی که ادب بندگی دارد می‌بیند بعد از خدا بزرگترین حق را والدین بر گردن آدمی دارند. عرض کردیم شهر صیام یک معنی ماه رمضان است و یکی هم شهر تمحیص ( ماه آزمودن )است. آزمایش بندگی، یک وقت پدرو مادر می‌گویند نمی‌خواهد بروی مسجد،بایدبگویی چشم! 

*مرحوم چمنی یک حرفی برای ماه رمضان داشت می‌گفت وقتی تو از صبح، گوش به حرف والدین باشی شب خودشان می‌گویند برو مسجد، امروز خیلی حرفمان را گوش دادی خدا به همراهت ، یعنی وقتی حق والدینت را به جا نمی‌آوری با مسجد آمدنت هم مخالفت می‌کنند، مجبوری یا بی اجازه بیایی مسجد یا همینطوری بگویی ما رفتیم! آن اجازه و آن دعای خیر برای فرزند گوش به فرمان است ! فرقش هم در آن العفو گفتن و سوز مناجات است.

 *یادم هست یک سال درباره احترام به پدر و مادر گفتم، بنده خدایی نوشته بود حاج آقا من امروز عصبانی شدم مادرم را زدم حالا  چه کنم ؟ من هم گفتم نمی‌دانم برو از یک عالم بپرس ، من با خودم فکر می‌کنم آدم چطور می‌تواند شیطانی بماند؟ عده ای قبل از ماه رمضان آنقدر بار شیطان را کشیده اند که ماه رمضان هم هنوز تکان نخوردند.

 دوری ازشنیدن لغو ودیدن لهو برای رضای خدا 

"  بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّى لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ " اینجا است که رضایت معنی پیدا می‌کند خیلی مهم است اولین جایی که برای استفاده اعضاء درراه رضای پروردگار در خواست می‌شود "گوش" است. می‌فرماید کاری کن گوش هایم در راه رضای تو سخن بیهوده نشنوند.حالا ممکن است بااین کار، عده ای مسخره ات کنندنبایددرگیر بشوی باید برای رضای خدا تحمل کنی.

"وَ لا نُسْرِعَ بِاَبْصارِنا اِلى‏ لَهْوٍ " بعد از آن می‌فرماید چشمانم به لهو نرسند نمی‌فرماید چشمم را به گناه نرسان می‌گوید به" لهو" هم نرسان با چشمانم به سوی بازی‌های دنیا نشتابم  " وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ "همه همین را می‌گویند 

 *برای چشم و گوش یک حاجت داریم معلوم می‌شود این دو خیلی به هم ربط دارند و مهم هستند.درقرآن کریم می‌خوانیم: " إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً " (الاسراء آیه 36) "همانا گوش و چشم ودل همه در باره آن مورد بازخواست واقع می‌شوند."

 وقتی قدم صدق برنداریم لاجرم قدم مان کذب و غیر صدق می‌شود

" حَتّى‏ لانَبْسُطَ اَیْدِیَنا اِلى‏ مَحْظُورٍ " اینجا حضرت می‌فرماید از این دور بودن لهو از چشم و گوش است که دست به سوی حرام دراز نمی‌شود خدایاکاری کن دست ما از حرام عبور نکند و چهارمین قدم " لانَخْطُوَ بِاَقْدامِنا اِلى‏ مَحْجُورٍ " خدایا کاری کن پاهای ما به سوی آنچه که منع نمودی نرود. چون یک وقتی نمی‌خواهی به حرام بیافتی پایت کشیده می‌شود.وقتی قدم صدق برنداریم لاجرم غیر صدق یاقدم کذب می‌شود " ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ "همراه ابی عبدالله(ع) نیامد گفت یک اسب و یک شمشیر اعلی دارم! حضرت لشکر مسلح فرشتگان را نشانش داد فرمود ما می‌خواهیم تو را دستگیری کنیم.

الان  هم دنبال ما آمدند اگر بفهمیم!

امیرالمومنین فلسفه خشک بودن بعضی چشم‌ها رااینطور بیان می‌کنند: " مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إلاَّ لِقَسْوَةِ القُلُوبِ ، ومَا قَسَتِ القُلُوبُ إلاَّ لِکَثْرَةِ الذُّنوبِ " یعنی:" چشم ها خشک نمی‌شود مگر برای قساوت قلب و سخت نمی‌شود دلها مگر برای زیادی گناهان." خدا بیامرزد مرحوم کافی را زمان طاغوت تعریف می‌کرد :شخصی نشسته بود سرکوچه ای، طرف که رد می‌شد اگر زشت بود می‌گفت " لا اله الا الله " اگر صاحب جمالی رد می‌شد می‌گفت " استغفرالله " سرش پایین بود نمی‌دید یکی را جا انداخت بغل دستی اش به طعنه گفت یک " استغفرالله " دارد رد می‌شود !

*روایتی درکتاب "عده الداعی" نقل شده: به حضرت داوود علیه السلام خطاب می‌رسد؛ ای داوود چه بسا بنده ای نماز بگذارد ولی من عبادت او را بر چهره اش بکوبم و صدایش را نشنوم .ای داوود می‌دانی او چه شخصی است ؟ او فردی است که به حرم مومنین با نگاه شهوت آمیز و حرام زیاد می‌نگرد و کسی است که بر مردم اگر حاکم شود ظلم کند ، ای داوود برای گناهانت گریه و زاری کن آنچنان که مادرفرزند مرده برای پسرش گریه وزاری می‌کند.

نتیجه می‌گیریم همان طور که برای زنان حجاب لازم است برای مردان هم پوشیدن چشم‌ها لازم است بعضی افرادمی خواهند همه چیز را ببینند آن وقت بیایند در هیئت از فیض مناجات هم بهره مند بشوند، این امکان پذیرنیست . 

غفلت از شبهای بافضیلت ماه رمضان

ما درد خود را بهتراز بقیه می‌شناسیم. بعضی خوب درد خود را شناختند پس سعی شان براین بوده هر شبی ازماه رمضان، یک درد را مداوا کنند و به یک درد برسند. ولی عده ای این شبها با چیزهای دیگری سرگرم بودند می‌بینی کاملا ازوضعیت فوتبال و...باخبراست ولی نمی‌داند هر شب این ماه شریف یک نماز دو رکعتی دارد. صد بار سوره دخان و هزار سوره قدر داردحالا هزار تا نمی‌شود بخوانی یکبار که می‌شود !

بعضی فرمودند روز ششم ماه رمضان روز بیعت با امام رضا علیه السلام بوده است و همچنین روز وفات ابوطالب علیه السلام پدر امیرالمومنین علی علیه السلام است آیا امروزبه حضرت تسلیت گفتی ؟ 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1280
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393
نکاتی از سخنان حجت الاسلام کرمی را بخوانید؛

_ گاهی تعصب و وابستگی و تعلق روانی به یک موضوعی موجب می شود که انسان به غیر آن موضوع فکر نکند و در موضوعات دیگر ورود پیدا نکند. از جدا شدن از تعلقات وحشت دارند.

_گاهی اوقات آدمهایی که تعلقاتی دارند اینقدر از جدا شدن وحشت دارند که اگر کسی با آنها صحبت کند فرار می کنند.  فلسفه آمدن سلسله جلیله نبوت هم همین است. انبیاء آمدند این زنجیرها و وابستگی هایی که انسان پیدا می کند را از بین ببرند.

_گاهی منشأ این زنجیرها و وابستگی ها خرافات است. که این خرافات بیان گر این است که نتیجه دین را خرافات می دانند. انبیاء هم آمدند و قسمت های خرافی  را از دین جدا کردند.

_سه مزیتی که پیامبر به حضرت علی داده، این است که دخترش را به همسری حضرت علی انتخاب کرد.در روزی که پیامبر طبق وحی جبرئیل  فرمود لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار. و در روز سوم فتح خیبر پیامبر پرچم را به دست علی داد که خدا و پیامبر خدا او را دوست دارند.

_ یک زمانی حق برای انسان روشن است. و حق را می بیند ولی منافعش اقتضا نمی کند که پای حق بایستد.  این خیلی بد است که فضائل افراد و اشخاص را در زمانی که زنده است انکار کنیم  و زمانی که نیستند فضائل را برشماریم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1284
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

نکاتی از سخنان استاد فاطمی نیا را بخوانید؛

*ما برای رسیدن به کمالات و برای اینکه اخلاقیات بد در ما ریشه نکند و مانند درختی تنومند نشود باید در آن حالات توقف نکنیم، مثلا از گمان و سوء ظن های بد در امان باشیم ، و خداوند متعال ما را از توقف در این اخلاقیات زشت نهی کرده است و ما هم باید تلاش خود را بکنیم تا به این حالات مبتلا نشویم.

*مثلا شما موقع افطار کسی را می بینید که خیلی سر حال است و سریع به خودتان می گویید که این چون سر حال است پس روزه نگرفته است ، این نوع تفکر کاملا اشتباه است و باعث انحراف شما می شود یا مثلا کسی می خواهد دختر شوهر بدهد نگاه می کند به نمرات پسر مقابل، این هم کاملا اشتباه است و ملاک اصلی نیست.

*در مورد حسد هم نباید به آن ترتیب اثر داد یعنی اینکه نباید به حسد پروبال بدهیم و آن را بزرگ کنیم و اصلا نباید در مورد حسادت هم فکر کرد چون که ممکن است حسد بر مقدرات اثر کند و زندگی دیگران را از بین ببرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1334
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

حجت الاسلام علی بهجت گفت: سال 63 بود که علامه جعفری تلنگری به من زد که کارهایت را رها کن و پیش پدرت بیا که ایشان یک فرد خاص و تکی است.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی شبکه قرآن و معارف سیما، حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت فرزند آیت ‌الله بهجت در برنامه ضیافت روز دوشنبه شبکه قرآن و معارف سیما بیان داشت: در طول تاریخ شیعه علمای زیادی برای بوده‌اند که زحمت زیادی کشیده اند اما از این میان تعدادی در کنار سیر عملی‌شان، سیر انفسی داشته‌اند و مسلما تنها این  افراد توانسته‌اند که به سیر الی الله و یقین برسند و آیت‌الله بهجت نیز از این دست علما بودند، آیت‌الله بهجت از سن 12 سالگی باطن گناه را می‌دید.

وی گفت: همه می‌گفتند که آیت‌الله بهجت می‌توانند ضمائر را ببینند ولی ایشان اصلا این چیزها برایشان مهم نبود و می‌گفتند غلط است که کسی دنبال این چیزها برود و بیان می‌داشتند اگر کسی دنبال گندم برود ممکن است در کنارش کاه هم به او بدهند.

علی بهجت اظهار داشت: وی از زمانی که کودکی 12 ساله بود چشمش در عبادت باز شده بود و می‌توانست باطن گناهان را ببیند و در سن 14 سالگی نیز که در نماز جماعت مرحوم نائینی شرکت می‌کرد می‌توانست سیر آفاقی مرحوم نائینی را درک کند، آیت‌الله بهجت توانسته بود در زندگی‌اش عصمت کودکی‌شان را حفظ نماید و در حقیقت به این دلیل آلوده نبوده و می‌توانست به راحتی پرواز کنند.

 

آیت‌الله بهجت از جانب آقای قاضی لقب فاضل گیلانی گرفتوی عنوان کرد: وی از شاگردان آقای قاضی بود و نحوه آشنایی اش با آقای قاضی نیز بسیار جالب است زیرا علامه طباطبایی خودشان می‌گفتند که ما بعد از 5، 6سال ماندن در نجف یاد می‌گرفتیم به محضر آقای قاضی برسیم اما آیت‌الله بهجت از همان ابتدا به محضر آقای قاضی رسیدند.

فرزند آیت‌الله بهجت افزود: خود آیت الله بهجت از نحوه آشنایی‌شان با مرحوم قاضی و اولین باری که نام ایشان را شنیده بودند این گونه می گویند که من در کربلا بودم که یک آقایی شب‌های پنجشنبه برای زیارت از نجف به کربلا می‌آمد و در مدرسه ما وضو می‌گرفت من تعارفش می‌کردم که به حجره ما بیاید و او نیز دعوت مرا می‌پذیرفت از طریق این فرد که برادر علامه طباطبایی بود نام آقای قاضی را شنید.

وی تصریح کرد: در دوران نوجوانی در حوزه نجف، پس از حلّ مشکلی علمی مرحوم قاضی به وی گفت: «أشهد أنّک فاضل» و از آن پس او را «فاضل گیلانی» خطاب می‌کرد هرگز در کلاس آقای قاضی سؤالی نپرسید و هرگز نیز سؤالی نداشت مگر این که استاد پاسخش را می‌داد گاهی حتی به اسم می‌گفت این هم در پاسخ سؤال بهجت وی بیان داشت: وی در رابطه با آقای قاضی و کلاس‌هایش می‌گوید من در تمام مدت سؤالی از مرحوم قاضی نکردم ولی در تمام این مدت هم سوالی نبود که در ذهن من باشد الا این که استاد جواب مرا می‌داد پدر بعد از این که این موضوع را بیان کردند لبخندی زدند و گفتند 2، 3 بار حتی استاد نام مرا بردند و گفتند در پاسخ به سؤال ایشان به طوری که یک بار کنار دستی من به من نگاه کرد و گفت تو که سؤالی نپرسیده‌ای چرا استاد می گویند در پاسخ به سؤال تو؟

فرزند این عالم ربانی تأکید کرد: در حقیقت ایشان در محضر استادان خوبی قرار می‎گرفت البته این در حالی بود که خودش به دنبال این نبود تا استاد پیدا کند زیرا اگر انسان در مسیر درست قدم بردارد این خود خداست که استاد را می‌فرستد در حقیقت این‌ها به دنبال کسانی بودند که جان مطلب را کف دستشان بگذارد.

علی بهجت اضافه کرد: وی در رابطه با مرحوم قاضی می‌گفت درس‌های ایشان قابل نوشتن نبود من یک جلسه درس استاد را قیمت کردم دیدم به اندازه قیمت یک کوچه ای بود به نام صدتومانی یعنی کلاس ایشان این قدر ارزش داشت که هر جلسه‌اش از آن کوچه صد تومانی هم باارزش‌تر بود.

وی در رابطه با نظر آقای قوچانی در رابطه با پدر بزرگوارش گفت: مرحوم قوچانی در رابطه با آیت‌الله بهجت می‌گوید ایشان 22 سال سن داشت اما بیش از 20 مقام داشت اما حیف که نمی ‌توانم بگویم پس از بازگشت از حرم امام رضا(ع) چنان نشاطی داشت که حس می‌کردی مست شده است.

حجت الاسلام بهجت تأکید کرد: وی با نماز جان می‌داد و با زیارت جان دوباره می‌گرفت، ایشان 40 سال دو ماه و نیم از سال را به زیارت امام رضا(ع) می‌رفت اما در طی این 40 سال یک چهل متری برای خودش آن‌جا تهیه نکرد همیشه 2 ساعت قبل سحر بیدار می‌شد و به عبادت می‌پرداخت و نزدیک طلوع آفتاب به حرم می‌رفت.

وی ادامه داد: قبل از رفتن به حرم به خاطر عبادت‌ زیاد توانشان بسیار کم می‌شد اما در کمال حیرت وقتی از حرم بر‌می‌گشتند انرژی بسیار زیادی پیدا می‌کردند به طوری که می‌توان گفت از حرم که بازمی‌گشتند انگار مست بودند و دوپینگ کرده بودند بنابراین با من شوخی می‌کرد و سر به سر من می‌گذاشت و این انرژی وصف ناپذیر باعث حیرت ما می‎شد. 

وی بیان داشت: در زیارت حضرت معصومه(س) هم همین طور بودند به طوری که از سال 1324 شمسی روزی دو ساعت به حرم حضرت معصومه می‌رفتند و یک ساعت ایستاده و یک ساعت نشسته زیارت می‎کردند و دعای جامعه کبیره و چند بار نیز به نیابت، امین‌الله می‌خواندند نشسته می‌خوابید و می‌گفت: نشسته بخوابید تا خواب بر شما مسلط نشود.

 

وی تصریح کرد: ایشان در درس جدی و در عبادت نیز بسیار کوشا بودند به طوری که انسان باورش نمی شد که فردی که این چنین عبادت می‌کند اهل آن چنان درس و علمی باشد و از طرفی جدی بودن در درس هم باعث نمی‌شد تا از سیر ملکوتی‌شان کم بگذارند.

وی در رابطه با نظم آقای بهجت گفت: آیت الله بهجت بسیار در کارهایشان نظم داشتند و از تمامی وقتشان استفاده می‌کردند به یاد دارم زمانی که می‌خواستند از این میز به میز دیگر بروند تا کتابی را بردارند اگر در این فاصله کوتاه از ایشان سؤالی می کردی می گفتند الان وقت سؤال است؟ یعنی حتی در بین این راه کوتاه نیز بیکار نمی‌ماندند.

علی بهجت اضافه کرد: اگر من تیتر روزنامه‌ها را می‌خواندم می‌گفتند وقت اضافه آورده‌ای که تیتر روزنامه‌ها را می‌خوانی و واقعا هم همین بود من در زندگی‌ام کسانی را دیده‌ام که بسیار روزنامه مطالعه می‌کنند اما یادشان نمی‌آید ماه قبل چه اتفاقی افتاده و کسانی را دیدم که روزنامه نخوانده و تلویزیون ندیده می‌دانستند ماه های آینده چه اتفاقاتی می‌افتد.

وی همچنین در رابطه با زمان استراحت ایشان گفت: خواب ایشان بسیار کم بود به طوری که گاهی نشسته می‌خوابیدند از ایشان که می‌پرسیدیم چرا نشسته می‌خوابید می‌گفتند دراز نمی کشم که خواب بر من مسلط نشود مشکلات مردم برایشان مهم بود و اگر ما در پی حل مشکل برنمی‌آمدیم خودشان آن را انجام می‌دادند.

 

فرزند آقای بهجت اظهار داشت: در رابطه با خانواده نیز سعی می‌کردند با تمام مشغله‌هایشان سر سفره بیشتر غذا خوردن را طول بدهند صله رحمشان نیز در این زمان بود زیرا احوال همه را از من و دیگر اعضا خانواده می‌پرسیدند.

وی تأکید کرد: حتی به نام می‌گفتند فلان فرد مشکل داشت آیا حل شد؟ دختر فلان فرد مشکلش برطرف شد؟ و می‌خواستند که پیگیر مشکلات همه باشیم و اگر زمانی هم ما یادمان می رقت خودشان آن کار را انجام می‌دادند، از برنج و محصولات میوه هم که جز وجوهات نبود یک سوم را کنار می‌گذاشتند به طوری که گاهی ما 3،4 ماه سال را بی برنج می‌ماندیم فحش هم می‌دهید بگویید گل اناریعلی بهجت گفت: پدر هرگز در کودکی به ما اجازه نمی دادند فحش بدهیم من می‌گفتم نمی‌شود که عصبانی هستیم فحش ندهیم می گفتند بگویید گل اناری زیرا گل انار مانند انار است اما وقتی سراغش می‌روی می بینی انار نیست گاهی از شدت ناراحتی برای اتفاقات دنیای اسلام انرژی‌شان در درس دادن نیز تحلیل می‌رفت.

حجت الاسلام بهجت تصریح کرد: ایشان نسبت به اتفاقاتی که در جاهایی مانند بغداد می‌افتاد از جمله انفجارها به شدت حالت ترحم داشتند به طوری که از شدت ناراحتی‌شان احساس ‌می کردید که در آن انفجار برای یکی از اقوامشان اتفاقی افتاده است در جلسه استفتائات نیز گاهی بعد از جواب به چند سؤال یکدفعه بیان می‌داشتند هر روز یک انفجار انجام می‌دهند نمی‌گذارند راحت باشیم.

وی ادامه داد: حتی از شدت ناراحتی برای این‌گونه مسائل توانایی و انرژی‌شان برای درس دادن تحلیل می‌رفت گاهی یکدفعه به شدت ناراحت می‌شدند و می‌گفتند خدایا رحم کن ما از ایشان می‌پرسیدیم آقا چه شده؟ می گفتند سفیانی از حتمیات است این‌ها به اسم می‌کشند شما چه می‌دانید؟ با این درندگان چه کنیم؟ نمی دانیم، مرددیم دعا کنیم آیا بمانیم تا ظهور؟ اگر از کرامات ایشان می‌گفتی به شدت عصبانی می‌شدند و می‌گفتند من گدا هستم.

وی عنوان کرد: یک موضوعی که به شدت ایشان را عصبانی می‌کرد این بود که بگویید من فلان کرامت را از شما دیده‌ام این حرف باعث ناراحتی و عصبانیت ایشان می‌شد طوری که با ناراحتی می‌گفتند من چه کاره‌ام ؟ من کاره‌ای نیستم من گدا هستم در صورتی که فرد می‌دانست این از کرامات آقا بوده است.

علی بهجت با بیان خاطره‌ای گفت: یک بار فردی به نزد آقا آمد و گفت به تازگی نورسیده‌ای دارم آقا گفتند نامش را زینب بگذار من گفتم آقا از کجا می‌دانید دختر است پس شما می‌دانید که فرزند ایشان دختر است آقا حرف را عوض می‌کردند و می‌گفتند من مگر گفتم دختر است در حقیقت ایشان هرگز دوست نداشتند کسی ایشان را بشناسد او تمام نشانه‌ها را پاره می‌کرد.

فرزند آیت‌الله بهجت گفت: سیر زندگی آیت‌الله بهجت بسیار پیچیده بود به طوری که سال‌ها طول می‌کشید تا یک سؤالمان در رابطه با ایشان پاسخ داده شود زیرا وی هرگز حاضر نبوداز خود چیزی را افشا کند، او واقعا عبد خدا بود و همیشه هم می‌گفت: من هیچ چیز نیستم به همین خاطر ما نیز چیز زیادی از ایشان نمی‌فهمیدیم.

وی در پایان خاطرنشان کرد: سال 63 بود که علامه جعفری تلنگری به من زد که کارهایت را رها کن و پیش پدرت بیا که ایشان یک فرد خاص و تکی است اما بعد از آن نیز من چیز زیادی در رابطه با پدر متوجه نمی‌شدم البته گاهی بعضی مطالب را یادداشت می‌کردم اما این یافته‌ها تنها مانند پازلی از هم پاشیده بود تمام نشانه‌ها را پاره می‌کردند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 2590
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 19 تير 1393

 

مواردی تحت عنوان علائم و نشانه های ظهور وجود دارند که نمی توان آنها را انکار کرد و البته مشکلی هم که وجود دارد این است که نمی شود مصداق حتمی برای بعضی از آنها مشخص کرد/علائم به ما یاد می دهند که چگونه باید حرکت کنیم، نباید آنها را با حوادث تطبیق دهیم بلکه باید به آنها به دید یک دستورالعمل نگاه کرد

می توان مهدویت را با رویکردهای متفاوتی مورد بحث قرار داد، رویکردهای کلامی، روایی، فلسفی و ادبی که مهدویت در آنها مورد بحث قرار می گیرد.

رجوع به آیاتی از قرآن کریم که شان نزول آن در مورد مهدویت است ، یکی دیگر از رویکرد های موجود به مهدویت است: امروزه 2114 آیه از قرآن کریم شناسایی شده که شان نزول آنها در مورد مهدویت است یعنی تقریبا یک سوم قرآن به این مسئله مهم می پردازد.

دیوان حافظ نیز نمونه بازر رویکرد ادبی در حوزه مهدویت است با توجه و تامل در اشعار حافظ می توان دریافت که سرتاسر اشعار دیوان حافظ مملو از توجه به مهدویت است.

مواردی تحت عنوان علائم و نشانه های ظهور وجود دارند که نمی توان آنها را انکار کرد و البته مشکلی هم که وجود دارد این است که نمی شود مصداق حتمی برای بعضی از آنها مشخص کرد، چرا که اگر بعد از تعیین مصداق خلاف آن اثبات شود موضوع مهدویت زیر سوال می رود.

 

هرگونه که بخواهیم تحلیل علمی کنیم و علائم ظهور را نادیده بگیریم نمی توانیم این را انکار کنیم که در جهان امروز اتفاقاتی دارد رخ می دهد که نسبت به حوادث 30 سال پیش بسیار متفاوت است و نمی توان اهمیت این حوادث را با هم مقایسه داد.

همین طور پشت سر هم تحولاتی را می بینیم که تا حالا ندیده بودیم، جوانان ما امروز دارند تحولاتی را درک می کنند که قبلا نبود و این تحولات به سرعت در حال گذر است.

ما باید به دنبال علائم برویم و نباید منتظر باشیم تا آنها به سراغ ما بیایند . علائم به ما یاد می دهند که چگونه باید حرکت کنیم، نباید آنها را با حوادث تطبیق دهیم بلکه باید به آنها به دید یک دستورالعمل نگاه کرد.

به عنوان مثال یکی از مواردی که در بحث ظهور گفته می شود این است که اولین طلیعه سپاه سفیانی را که به سمت شما آمد بزنید، این یک دستورالعمل کلی برای ما است که هر وقت دشمنان به شما حمله کردند ابتدا پیش قراول یا جلودار آنها را بزنید.

مجموع روایات موجود نشان می دهد که در جهان تحولات بسیار شدیدی با محوریت خاورمیانه اتفاق خواهد افتاد

مجموع روایات موجود نشان می دهد که در جهان تحولات بسیار شدیدی با محوریت خاورمیانه به سمت آگاه شدن انسان ها در حال وقوع است که این آگاهی همه انسان ها به غیر از مستکبرین را به سمت امام زمان(عج) ترغیب می کند و طوری می شود که مردم جهان فوج فوج به نزد امام زمان(عج) می آیند و اسلام می پذیرند.

ارتباط عجیب بین واقعه عاشورا و ظهور و پیوستن دلها و جانها به امام زمان / بر خلاف تصور همه بنی امیه در طول تاریخ از بین نرفتند بلکه باقی ماندند و منشا بسیاری از تحولات امروزی هستند/ داعش و عناصر تکفیری ضد اهل بیت در سوریه و عراق ادامه بنی امیه است

در این میان ارتباط عجیبی بین واقعه عاشورا و ظهور  وجود دارد. موضوع گرفتن انتقام خون سید الشهداء(ع) در آخر الزمان و اینکه مردم در آن زمان زیر پرچمی با شعار یا لثارات الحسین جمع می شود موضوعی است که نشان می دهد بین عاشورا و ظهور ارتباط نزدیکی وجود دارد.

 

با مرگ یزید و انقراض بنی امیه این طور می نمود که بحث انتقام از قاتلین امام حسین(ع) در زمان ظهور بی معنی باشد اما تحولات اخیر سوریه خیلی از مسائل را روشن کرد، واقعیت امر این است که بر خلاف تصور همه بنی امیه در طول تاریخ از بین نرفتند بلکه باقی ماندند و منشا بسیاری از تحولات امروزی هستند. 

داعش و عناصر تکفیری ضد اهل بیت در سوریه و عراق ادامه بنی امیه است. عاشورا نقطه عطف تاریخ جهان است و حوادث جهان باید به دو دسته قبل و بعد از عاشورا تقسیم و مورد بررسی قرار گیرد.

 حزب شیطان به این باور رسیده بود که می تواند در عاشورا کار را تمام کند و با شهادت سیدالشهداء به پیروزی برسد اما حزب الله در جریان عاشورا پرچمی برای تمام تاریخ برافراشتند و آن پرچم موجب شد فرآیند تمدن سازی از عاشورا شکل گیرد.

 

عاشورا بنی امیه را زمین زد و بعد از آن بود که نهضت علمی در جهان شکل گرفت و در زمان امام رضا(ع) به اوج خود رسید و موجب تمدن سازی شد.

سختگیری های دستگاه عباسی بعد از امام رضا(ع) موجب شد رابطه بین ائمه و شیعیان محدود شود و آنها کم کم با مسئله غیبت آشنا شوند.

1400 سال طول کشید تا بر اساس علومی که ائمه ارائه دادند در همه زمینه ها آدم ها درست شوند و به وسیله همین ها بود که انقلاب اسلامی شکل گرفت.

جنگ آخرالزمان یک بار با بنی امیه و یک بار با یهود است، دشمن اصلی کیست؟/ شیطان؛ دشمن اصلی

از احادیث و روایات اینگونه بر می آید که جنگ آخرالزمان یک بار با بنی امیه و یک بار با یهود است و حال سوال این جا است که بالاخره باید با یهود جنگید و یا با بنی امیه و سفیانی ؟

قرار بود آدم (ع) و پیامبران بعد از او مقدمات یک حکومت جهانی را آماده کنند و تمامی مومنان و انبیاء این مسئله را می دانستند و شیطان نیز بعد از آنکه تکبر ورزید و از سجده کردن بر آدم سر باز زد قسم خورد که نگذارد این جریان اتفاق بیافتد و در مقابل آن بایستد.

حکومت جهانی امام زمان و رجعت مقدمه قیامت است

حکومت جهانی امام زمان(عج) مقدمه ضروری قیامت است ، این که چرا باید این حکومت شکل گیرد واقعیت این است که برای برپایی قیامت نیازمند دو مقدمه ضروری است، اول حکومت جهانی امام زمان و دوم رجعت و تا این دو مسئله اتفاق نیافتد قیامتی برپا نمی شود چرا که این دو مقدمه ضروری قیامت هستند.

انبیاء ما هم با آگاهی از این موضوع از روز اول آمدند تا مقدمات این حکومت را فراهم کنند اما شیطان بنا به قسمی که خورده بود همواره مانع از این کار بود.

اختلاف بین برادران مهم ترین حربه شیطان

با نگاه به داستان هابیل و قابیل میفهمیم همواره اختلاف بین برادران مهم ترین ابزاری بوده که شیطان از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کند.

امروز هم دشمنان ما با استفاده از همین اختلاف بین شیعه و سنی سعی دارند به اهداف خود برسند، ما باید نسبت به این موضوعات هوشیار تر عمل کنیم.

چرا عراق مهم است؟

در روزهای اخیر شاهد سفر جان کری به عراق و مذاکرات او برای تقسیم عراق به سه کشور هستیم، این ها نشان می دهد که آنها دارند موضوع تجزیه عراق را جدی می کنند. 

 

عراق مرکز تمدنی جهان است و طبق روایات ما در آخر الزمان پایتخت حکومت جهانی شهر کوفه است که در عراق قرار دارد، دشمنان جریان مهدویت با آگاهی از این موضوع همواره به دنبال تسخیر این منطقه و کنترل آن بودند.

شکست اخوان در مصر نمایانگر اهمیت ولایت فقیه بود

طبق روایات ما مصر محل منبر امام زمان است، البته این را نیز نباید نادیده گرفت که این کشور از سالها پیش با تاسیس دانشگاه الازهر مرکز علوم اسلامی در جهان شد و این مسئله باعث شده همواره این دانشگاه محل مباحثه فرق اسلامی با یک دیگر باشد.

اخوان المسلمین بزرگترین حزب سیاسی جهان اسلام بود و همه فکر می کردند بعد از انقلابی که در مصر انجام دادند بتوانند کل دنیا را تسخیر کنند اما با این همه قدرت در کمال تعجب حتی یک سال هم دوام نیاوردند و اینکه امروز می بینیم انقلاب اسلامی ایران بعد از 36 سال با این همه مشکلات سر پا ایستاده نشان دهنده قدرت انقلاب اسلامی و ناشی از تمسک به موضوع ولایت فقیه است.

آمادگی برای ظهور مدت انتظار را کاهش می دهد

بعد از درگذشت حضرت یوسف(ع) به خاطر اینکه قوم بنی اسرائیل آماده نبودند برای آنها 400 سال انتظار نوشته شد و فرعون به نمایندگی از حزب شیطان بر آنها تسلط پیدا کرد، اما قوم بنی اسرائیل در این مدت خودشان را خوب نشان دادند و خداوند ظهور حضرت موسی را 170 سال پیش انداخت و آنها تنها بعد از گذشت 230 سال از انتظار رهایی یافتند.

آمادگی جامعه برای پذیرش منجی مهم ترین عامل زمان انتظار است که بسته به آمادگی یا عدم آمادگی جامعه زمانش کم یا زیاد می شود.

لذا مسئله ولایت پذیری و اطاعت از ولایت رکن مهم تمدن اسلامی است ، بعد از نجات قوم بنی اسرائیل توسط موسی(ع) از دست فرعون، آن حضرت به مدت 15 سال آموزش های لازم جهت تشکیل یک حکومت دینی را به این قوم در بیابان داد و آنها را برای حمله به بیت المقدس و گرفتن آن منطقه آماده کرد، اما در پایان کار قوم از جنگیدن به هراس افتادند و از تبعیت از ولایت دست کشیدند، موسی(ع) هم نفرین کرد و به مدت 40 سال بین آنها و ولایت فاصله افتاد و آنها در بیابان سرگردان بودند. 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1684
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه