میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 129
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 372
:: بازدید ماه : 9762
:: بازدید سال : 106821
:: بازدید کلی : 972255
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

در سوره بقره آمده است: «یَا ایُّهَا‌الذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی‌الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ/ ‌ای کسانی که ایمان آوردید روزه بر شما واجب شد، چنان‌که بر کسانی که قبل از شما بودند واجب شد. باشد که شما به تقوا برسید». تقوا یعنی اینکه انسان، سپری در برابر غیرخدا داشته باشد و نگذارد غیرخدا در دل و وجودش وارد شود؛ یعنی درواقع با روزه، ما خود را در حِصن و حصاری قرار می‌دهیم که غیرخدا در آن راه ندارد.

همچنین در ادامه آیه قبل می‌بینیم که خداوند می‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» این آیه نشان می‌دهد که روزه‌گرفتن در‌ ماه مبارک رمضان که قرآن در آن فرود آمده است، اهمیت زیادی دارد. خب! قرآن چیست؟ قرآن ربط بین ما و خداست. چیزی که بین ما و خدا وجود دارد تا ما به آن چنگ بزنیم، قرآن و عترت(ع) است. این قرآن در‌ماه مبارک رمضان نازل شده است. قرآن بر کجا نازل می‌شود؟ بر قلب؛ یعنی سر‌و‌کار روزه با قلب است. در واقع، در ‌ماه مبارک رمضان قلب خود را به‌خود خدا می‌سپاریم تا خداوند معنویت، محبت، حکمت و معرفت را بر قلبمان نازل کند. پس فلسفه روزه همین است که ما قلب خود را پرورش دهیم. اینکه گفته می‌شود‌ ماه رمضان بهار قرآن است، به‌همین‌ خاطر است. بنابراین از یک طرف قرآن که جنبه فاعلی دارد بر قلب ما نازل می‌شود و از سوی دیگر روزه قلب ما را به قابلیت و آمادگی کامل برای رشد می‌رساند.

خداوند درباره فلسفه روزه در آیه بعد از آیه «شَهْرُ رَمَضَانَ‌الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» نتیجه و جمع‌بندی روزه ماه مبارک رمضان را چنین بیان می‌فرماید: «هنگامی که بندگان من درباره من از تو ‌ای پیامبر سؤال می‌کنند، من نزدیکم». یعنی روزه وظیفه‌ای است برای اینکه این نزدیکی خدا و قرب الهی حاصل آید. نهایت قرب، وصال است. خداوند چقدر به ما نزدیک است؟، یکی از آیات عجیب قرآن که در چندین مورد، خدا به جای ما از من یاد کرده، ‌ آیه شریفه‌ای است که در آن ‌ «عِبَادِی»، «عَنِّی»، «فَإِنِّی»،‌ «أُجِیبُ»، «فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی»، «وَلْیُؤْمِنُواْ بِی» به کار رفته است. می‌بینید که پیوند میان خدا و بنده بسیار نزدیک است. رابطه من و تو، در اینجا بسیار نزدیک است.

با روزه رابطه من ـ تو با خدا برقرار می‌کنیم. از این رو، نهایت و فلسفه روزه این است که به اصل خودمان برسیم که همان قرب خداوند و کنار خداوند نشستن است. این همان لحظه پیدا‌ کردن هویت واقعی خود یا به تعبیر روایات «موتوا قبل أن تموتوا» است؛ یعنی بمیرید قبل از اینکه بمیرید. روزه‌دار با امساک از خوردن و آشامیدن در واقع از دنیا می‌میرد؛ یعنی رزق خود را از دنیا نمی‌‌گیرد، لذا مصداق «موتوا قبل أن تموتوا» می‌شود. یا به تعبیر آن شعر معروف که می‌گوید؛ «این دهان بستی، دهانی باز شد تا خورنده لقمه‌های راز شد»، در ‌ماه رمضان، دهان دیگری باز می‌شود که انسان رزق خود را از آنجا می‌گیرد. این یعنی معاشرت، همنشینی و قرب با خدا. فلسفه روزه پیدا کردن خودِ واقعی خویش است که خودِ خداست.

فرق روزه با سایر عبادات

در نماز یک سری کارها شامل رکوع، سجود، ذکر، قیام و تشهد را انجام می‌دهیم. در عبادات دیگر هم همینطور است اما ظاهر قضیه در روزه این است که کاری انجام نمی‌دهیم؛ یعنی عدم‌‌الفعل است، از جنس نفی و سلب است و در واقع «کف نفس» (خویشتنداری) و خود نگه‌داشتن است. از چه چیزی خویشتنداری می‌کنیم؟ در افق پایین‌تر، خود‌نگه‌داشتن و«نه» گفتن به خوردن، آشامیدن و سایر اموری است که به‌عنوان محرمات روزه نامیده می‌شوند. اما در افق بالاتر بحث عمیق‌تر می‌شود. در اینجا خود‌نگه‌داشتن از غیرخدا و ترک‌کردن و «نه» گفتن به غیرخدا مطرح است. این بالاتر از نخوردن و نیاشامیدن است. در این مرحله اصلا توجه به غیر وجود ندارد. در روزه به‌طور کلی توجه به غیرخدا را از خودمان دور می‌کنیم. در اینجا فقط خدا را داریم و فقط او را درنظر می‌گیریم. این حالت دوم، همان روزه خاص عارفانه است که مورد نظر عرفاست و به برکت عشق حاصل می‌شود و همانی است که به تعبیر مولانا تیغ «لا» در قتل غیرحق راندن است. تیغ لا در غیرحق می‌اندازیم و فقط خدا می‌ماند. لذا روزه عارفانه از همان روزه معمول ما شروع می‌شود؛ یعنی راه حقیقت از شریعت عبور می‌کند. پوسته و مقدماتِ حقیقت روزه همان شریعت است که عبارت است از نگه‌داشتن خود از محارمی که در بحث روزه حرام شده است. حقیقت و باطن این خودنگه داشتن، خویشتنداری از غیرحق و غیرخدا را نخواستن است. وقتی که از غیرخدا بریدیم آن وقت ما رزقمان را که مربوط به جانمان است از خدا می‌گیریم. به تعبیر مولانا:
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده لقمه‌های راز شد

یعنی در افق پایین‌تر، دهان ظاهری را می‌بندیم ولی در افق بالاتر، یعنی وقتی گفتیم «لا‌اله» در واقع غیرخدا را نفی می‌کنیم. آن وقت است که به «الا‌الله» می‌رسیم. در اینجاست که خدا در وجود ما خود را نشان می‌دهد و ما به تعبیر مولوی، خورنده لقمه‌های راز می‌شویم و به باطن هستی می‌رسیم و جانمان ارتزاق می‌کند. بنابراین ارتزاق ظاهری را کنار می‌گذاریم و از خود خدا ارتزاق می‌یابیم. وقتی از خوردن و آشامیدن لب فرو می‌بندی می‌خواهی جانت را سر خوان الهی بنشانی و معرفت، حکمت و محبت را بیابی؛ اینها رزق باطنی ماست. بنابراین خلاصه بحث این است که روزه عرفانی در واقع همان روزه معمول ماست؛ منتها توأم با یک ترک و توجه عمیق‌تر. در این وضعیت، ما به بیرونِ حرم الهی که غیرحق است «لا» می‌گوییم. آنگاه در قلب خویش که حرم الهی است به «الا‌الله» می‌رسیم و حق را درون خودمان می‌یابیم.

روزه زاهدانه و روزه عاشقانه

در عرفان زاهدانه، عارف نمی‌خورد و نمی‌آشامد و از مسائل دنیا لذت نمی‌برد، منتظر است که در قیامت بخورد و بیاشامد و از نعمات بهشتی ارتزاق کند اما در روزه عاشقانه، همین‌جا و در همین عالم، توجه شخص روزه‌دار به‌خود خداست و همین‌جا همنشین خدا و ملائک می‌شود و لذت‌هایی می‌برد که سایر افراد یا زاهد در این دنیا نمی‌برند. درست مانند کسی که کنار معشوق می‌نشیند و درمی‌یابد که این همنشینی چه لذتی دارد. شخصی که روزه گرفته است و از غیرحق روی برگردانده و دلش را متوجه خدا کرده است درون خودش جلیس و همنشین خدا شده است. نعمت همنشینی با خدا بالاترین بهشت است. خدا فرموده است که داخل در بهشت من شوید. برای عاشق بهشت خود خدا نه «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الانّهَار» که همین‌جا میسر می‌شود. آنکه عاشق است همین جا لذت مجالست با خدا را می‌برد اما زاهد، اینجا فقط تشنگی، گرسنگی و صبر بر گرسنگی و تشنگی را حس می‌کند و منتظر وقت دیگری است که نتیجه این صبر و زهدش را ببیند.
 

معنای الصوم لی و أنا اجزی به

همه عبادات از آن خداست ولی در همه عبادات، امکان ریا وجود دارد. کسی که نماز می‌خواند یا حج می‌رود و یا قرآن می‌خواند چون در انظار مردم است ریا و غیرخدا را شریک خدا قرار دادن، برایش بیشتر امکان دارد. اما کسی که روزه گرفته، سختی و محنتی را تحمل می‌کند که در سایر عبادات کمتر است و در عین حال هیچ‌کس غیرخدا از آن آگاه نیست، ریا و شرکت‌دادن غیرخدا در آن راه ندارد. روزه عبادتی است که مربوط به درون افراد است. روزه به تمام معنا برای خداست و جایی است که غیرخدا راه ندارد؛ یعنی ذکر بیرونی و توجه بیرونی و فعل بیرونی در آن راه ندارد. هرچه هست مربوط به قلب است. به تعبیر علمای اخلاق و فقه، فعل جوانحی است نه فعل جوارحی.

شما با روزه‌داری درون خودتان این کار را انجام می‌دهید و از غیرحق چشم‌پوشی می‌کنید لذا فرمود: «روزه برای من است و من خودم برای روزه جزا می‌دهم». این حدیث را به شکل فعل مجهول نیز خوانده‌اند که «أنا اُجزی به»؛ یعنی من خودم جزای روزه هستم. باتوجه به آیه «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیب» و بحثی که بر مبنای آن فلسفه روزه را وصال و نزدیک شدن با خدا دانستیم، اکنون می‌توان نتیجه گرفت که جزای روزه خود خداست.

 


منبع:مهر

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1362
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

نقل است هرگاه هلال ماه رمضان در آسمان خودنمایی می‌کرد، امام علی‌بن موسی‌الرضا(ع) رو به قبله می‌ایستاد، دستان خود را به آسمان بلند می‌کرد و از خداوند می‌خواست آن را هلال مبارکی قرار دهد. ایشان در دعای خود توفیق روزه‌داری، سلامت جسم و اطاعات از پروردگار متعال را طلب می‌کرد.

عالم آل محمد(ص) درباره فلسفه روزه نیز فرموده‌اندعلّه الصوم لعرفان مسّ الجوع والعطش لیکون ذلیلاً مستکیناً مأجوراً محتسباً صابراً، ویکون ذلک دلیلاً له علی شدائد الآخره، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات، واعظاً له فی العاجل، دلیلاً علی الآجل لیعلم شده مبلغ ذلک من أهل الفقر والمسکنه فی الدنیا والآخره

علت روزه از برای فهمیدن درد گرسنگی و تشنگی است تا بنده، ذلیل و متضرع و مأجور و صابر باشد و شدائد آخرت را درک کند، علاوه بر این که در روزه امیال نفسانی شکسته شده و موعظه‌ای هست برای امر آخرت و آگاهی از حال اهل فقر و تنگدستی در دنیا و آخرت.

 

پی نوشت:

عیون اخبار الرضا(ع)، جلد دوم، صفحه 178

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1316
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

نکاتی از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانبد؛

*در بحث اسماء ماه مبارک رمضان دردعای 44صحیفه سجادیه می‌خوانیم: "شهر الاسلام،شهر الصیام، شهر الطهور، شهر التمحیص و شهر القیام..."

"تمحیص" را به معنی آزمون و بعضی به معنی پاک کردن از گناه بیان نموده اند. یعنی  همانطور که هنگام غسل و استحمام ظاهرخودرا می‌شوئیم به تطهیر باطنی خودنیز توجه داشته باشیم. در زیارت جامعه ائمه المومنین علیهم السلام در باب غسل پیش از زیارت می‌فرمایند: "وَ طَهِّرْنِی بِمَاءِ التَّوْبَةِ "یعنی : "ومرا به آب توبه ازمعصیت پاکیزه گردان" در زیارات اهل بیت(ع) هم همین تصفیه درون و بیرون موضوعیت دارد. 

*در این ماه، "تمحیص" باید هم در جوارح و هم در جوانب باشد. اگر کسی این گونه فکر کند بهتر معنی ماه رمضان را می‌فهمد ، ما وقتی قرآن می‌خوانیم از این زبانمان قرآن به دیگر اعضا  سرایت نمی‌کند ولی یک چیز ترش یا شیرین را می‌خوریم سریع، قلب ، معده ودیگراعضای بدن جواب می‌دهد.

 *استاد ما مرحوم چمنی می‌فرمود: "آیا قرآن و دعا خواندن ما به اندازه یک قرص آسپیرین نباید تاثیر داشته باشد؟!" ما هنوز به طور جدی و یقینی امتحان نکردیم مثلا آیه41 سوره مبارکه فاطر: " إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ... " رابخوانیم و سردردمان خوب شود. این همه آیات وادعیه برای مریضی‌های جسمی وروحی داریم! حالا بگو حاج آقا یک آیه گیر بیاور درد عقل ما خوب بشود! یکی نیست بگوید مشکل این است که بعضی‌ها اصلا عقل ندارند! 

ماه قیام به شب زنده داری وتهجد

*خیلی‌ها می‌گویند در شهر القیام باید ایستاد مقابل هر امرناپسندی وبه اوامرالهی قیام نمود. ازطرفی دیگراگریادتان باشددرصلوات شعبانیه می‌خواندیم: "  یَدْاَبُ فی صِیامِهِ وَ قِیامِهِ فی لَیالیهِ وایامه " این شبها باید کمتر خوابید قیام برای مناجات است تاما قیام نکنیم و در تنهایی با دشمن(هوای نفس وشیطان) نجنگیم در جمع نمی‌توانیم حرکتی داشته باشیم.

افضل اعمال درتمام لحظات و اوقات 

*همانطورکه بزرگان فرمودند در بندگی و قیام به مناجات شب، افضل اعمال زیارت امام حسین علیه السلام و گریستن برمصائب آن حضرت است چه در سحر و افطار و درهمه اوقات .

گریه بر امام حسین علیه السلام این فهم رابه انسان می‌دهدکه چرا امام معصوم ادعیه را اینگونه دسته بندی کرده است؛مثلادرجایی " الذی اُنزل فیه القرآن " و در درجاهای دیگر "انزلتَ فیه القرآن " است تازه می‌فهمیم خداوند قرآن را برای چه کسانی فرستاده است. بعد از نبی خدا ، ائمه و اولیاء برای هدایت ما هم فرستاده، آنقدر هم دستور آمده در باب تلاوت قرآن در سحر، حتی شده به اندازه یک سوره یا یک آیه بخوانیم تا کم کم اُنس بگیریم. مشکل اینجاست که ما هنوز با روزها و دقایق ماه رمضان ا نس نگرفتیم چون با همه چیز اُنس گرفتیم مگر قرآن و دعا ، اگر به این دو اسلحه مسلح نشویم و با آنها کار نکنیم فقط بار کش هستیم چون بعداعلام کرده :" أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ "

برتری وفضیلت ماه مبارک رمضان بردیگرماه ها

درادامه این دعا(دعای44 صحیفه) حضرت می‌فرماید" فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ " خداونداین ماه را بر ماههای دیگر برتر قرار داده " بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ " به واسطه فضائل فراوان وبرتری آن بر سایر ماها، دارای حرمتهای خاص و آداب ویژه است که برای هر کار یک آدابی تعیین شده که واقعا از قدرت وتوان ما هم خارج است که همه آداب و حرمتهای آن را رعایت کنیم و خیلی از ادعیه را نمی‌فهمیم. زرنگ آن کسی است که از این قرآن و ماه رمضان به اهل بیت برسد " فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَاماً " نمونه ای از آداب ویژه ماه رمضان حرام شدن بعضی چیزهای حلال است مثل خوردن و آشامیدن.

از آن مهم‌تر کنترل دل است. چطور برای هر چیزی یک کنترل قرار دادند. در ماه رمضان هم دلت را باید کنترل کنی این از آداب مهم ماه رمضان است. دل نباید مرده باشد ، این هفده ساعت زمان مناسبی برای تمرین و کنترل دل است.

درطول روزه داری بگو حسین جان می‌خواهم مزه تشنگی تو را بچشم

در قضیه عاشورا وکربلا سه نفر درسه روز آب نخوردند؛ حضرت زینب سلام الله علیها، ابالفضل علیه السلام  و امام حسین علیه السلام، تقدیر خدا هم بود باران نیاید تا امام حسین علیه السلام امتحانش را به همه نشان دهد. البته امتحان شده است فرزند مادری است که امتحان شده بود. دراین ایام با شانزده هفده ساعت روزه داری بگو حسین جان می‌خواهم مزه تشنگی تو را بچشم این دیگر با آن امساک از خوردن وآشامیدن فرق میکند حالا حضرت سجاد علیه السلام در دعای چهل و چهارم می‌فرماید:دراین ماه برخی چیزها که حلال بود حرام است چون خدا خواسته است.

 *درحقیقت پاکی باید از درون شروع شود و یکی از وسایل آن روزه گرفتن است. وقتی از درون خود را از اطعمه و اشربه امساک نمودیم می‌فهمیم یک حال دیگری داریم حالا یکی از حیث پزشکی هفده تا نوزده اثر نام می‌برد یکی از حیث معرفتی و...

چرا می‌گویند هنگام دعا دستت را بالا بیاور؟

مرحوم ابن فهد حلی در کتاب عده الداعی نقل می‌کند؛ درحدیثی قدسی آمده که خداوند می‌فرماید: کف دو دستت را ذلیلانه در برابر من بلند کن مانند برده ای که فریاد می‌زند و از آقای خود کمک می‌خواهد.

می فرماید هر گاه چنین کردی مشمول رحمت من خواهی گردید من کریم‌ترین کریمان و قادرترین قادران هستم ، ای موسی از فضل ورحمتم در خواست کن که این دو فقط در دست من است و غیر من آن را ندارند و ببین وقتی چیزی که از من طلب می‌کنی تمایلت نسبت به آنچه در دست من است چگونه است؟

*هرکس مطابق عملش پاداش دارد و چه بسا انسان ناسپاس هم در بابر سعی و کوشش خود جزایی دریافت دارد. در همین مورد ابا بصیر از امام صادق علیه السلام در باره  دعا و بلند کردن دستها سوال کرد،حضرت فرمودند: پنچ صورت دارد ، اول برای پناه بردن به خدا کف دو دست را باید رو به قبله قرار دهیم، دوم برای طلب روزی دستهایت را می‌گشایی و رو به آسمان می‌گیری ، سوم برای انقطاع به در گاه خدا با انگشت سبابه اشاره می‌کنی ، چهارم برای زاری کردن دستهایت را کشیده از سرت هم بالاتر می‌بری، پنجم برای تضرع انگشت سبابه را در برابر رویت حرکت می‌دهی که این دعای ترس است. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1456
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

مراسم شب چهارم ماه رمضان در حسنیه همدانیها با مداحی حاج ذبیح الله ترابی و سخنرانی حجت الاسلام انصاریان برگزار شد.

 

 

*آنهایی که در گذشته ما بودند و ما آنها را ندیده ایم، قرآن مجید از زندگی آنها خبر داده است، که آنها با انتخابی که خودشان کردند و با تکیه بر عقل ناقص خودشان و با اسارتی که بدست هوای نفس و خواسته های نامشروعشان، طبق قرآن دچار کفر، فسق، فجور، انکار و مسخره کردن حقایق عالم هستی و مسخره کردن حقایق شدند

 

* امروز که ما با چشمان خودمان چنین گروهی را هم در همین جامعه و هم در کشورهای دیگر دنیا ملاحظه می کنیم، قرآن مجید می فرماید: زندگی آنها به روش فرعون هاست.

 

*فرعون ها چه زندگی ای داشند، همانی که الفاظش را بیان کرده است، خب چنین مسیری اصلا بسمت فلاح و فوز نیست، لذا بخاطر اینکه اینان پیروزی واقعی بدست نیاوردند روز به روز خودشان، اقتصادشان، سیاستشان بدتر، پر شر و زیان تر می شود.

 

*به همین خاطر برای این گروه نه در گذشته و نه در الان هیچ در امنیت نبوده و نیستند، بقول قرآن کریم آرامشی نخواهند داشت، دائم استرس و اضطراب دارند، بیماری های فکری دارند.

 

*هر قانونی که وضع می کنند بر اساس فکر ناقص و هوای نفس خودشان است، حتی سبب شده است که بسیاری از گناهان کبیره را هم وکلای بعضی ملت ها قانونی کرده اند، اما آنهایی که قدرشناس خوبی بوده اند و دنبال فلاح و فوز، انتخاب روش زندگی را به پرودگار سپرده اند.

 

 

 

 

*برای رسیدن به فلاح و رستگاری داشتن سه شرط لازم است قطع علایق، حفظ دقایق ، درک حقایق ضروری. متاسفانه امروزه مظاهر تعلقات دنیوی رو به فزونی است و علاقه به  تمبر، عتیقه، موبایل و خرید ملک از مهمترین این امور است که با تقلید از فرهنگ غربی انسان را به تاریکی برزخ و نابودی آخرت می کشاند و یک مسلمان باید بداند بر اساس روایتی از حضرت امیر علیه السلام  هر کسی را از راه هم صحبت و همنشینش می توان شناخت.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1377
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393
: مراسم شب چهارم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری و مناجات خوانی حاج مهدی سماواتی در مهدیه تهران برگزار شد.
 
 شب چهارم ماه رمضان در مهدیه تهران
 
نکاتی از سخنان حجت الاسلام ماندگاری را بخو.انید؛
_ ما انسان ها سرتا پا نیاز هستیم. دو سفره هم برای تأمین نیازهای ما پهن شده است. برای هر دو سفره هم دعوت شده ایم.  اختیار هم با ماست که سر کدام سفره بنشینیم. سفره اول سفره ای است که از طرف خداوند تأمین می کند نیازها را با حلال خودش. حلالی که مطابقت عدل، فطرت، سعادت است. وقتی هم که نیازهایمان تأمین شد تجارت هم کرده ایم. سفره دوم سفره ای است که شیطان ما را دعوت کرده است. شیطانی که قسم خورده سر ما را کلاه می گذارد و قسم خورده که گمراهتان می کنم. ولی ظاهر خوش آب رنگی دارد. بعضی ها آن سفره را انتخاب می کنند و نیازهایشان را با حرام تأمین می کنند و خسارت هم می برند.
_ یکی از نیازهای من و شما نیاز با ارتباط برقرار کردن با دیگران است. نیاز به صدا کردن دیگران است. نیاز به خلوت و انس شبانه است. این خلوت و انس شبانه و ارتباط را می توانیم از طریق سفره خدا تأمین کنیم که دعا و مناجات می شود. هم می شود از طریق سفره شیطان آن را تأمین کرد که شب نشینی و گناه می شود. هر دو نیاز ما را تأمین می کند.
_ ما برای دعا و مناجات سه نیاز را باید در نظر داشته باشیم.اولین نیاز به هدایت انسان است. من و شما نیاز به آدرس سعادت و راه داریم. یکی از مبانی دعا این است که از خدا هدایت بخواهیم. یک سری از دعاها برای تأمین این نیاز است. در هر موضوعی در عالم خدا یک آدرسی گذاشته و ما باید دعا کنیم که آن آدرس را پیدا کنیم.

_ یکی از نیازهای ما به دعا و مناجات برای حمایت است. ما نیاز داریم که یک نفر را صدا بزنیم و ما را کمک کند و حمایتمان کند. چه کسی از خدا بهتر می تواند ما را کمک کند. ما برای بیمارمان دکتر را صدا می زنیم ولی یک خدای بزرگی داریم که اگر آن را صدا بزنیم ما را حمایت می کند. یک مبنا و بعد دعا خواندن برای هدایت است. صدا می زنیم کسی ما را هدایت کند. خدا می گوید من خودم  کمکت می کنم چون هیچ خزانه ای به اندازه خزانه خدا نیست. هر چی می خواهی از خدا بخواه.خدا و اولیاء خدا را برای حمایت واسطه قرار دهید. ما زیباتر از خدا و مهدی فاطمه کسی را نداریم و حیف نیست که این ها را صدا نزنیم.

_ ما آدرس را عوضی می رویم. به سراغ کسانی می رویم که آبرویمان را می برند و کمکمان هم نمی کنند. خدایا من را حمایت کن. خدا انبیاء و اولیاء را برای هدایت ما گذاشته است. حمایت آنها هم تضمین شده است. لذا اسم همه انبیاء و اولیاء باب الحوائج است. این یک بعد دعا است.

_ بعد سوم دعا بعد رفاقت است.ما نیاز داریم که با کسی رفاقت کنیم. معمولاً هم ما با کسی رفیق می شویم که از ما بالاتر و داناتر و مشهور تر است. در عالم کسی را پیدا می کنید که از خدا بالاتر باشد. بیایید با خدا رفیق شویم. دعا یعنی صدا زدن و خواندن. تو می خواهی که با خدا حرف بزنی دعا و نماز بخوان و اگر می خواهی خدا با تو حرف بزند قرآن بخوان. خوش به حال کسی که با خدا رفیق است. من باید خدا را باور کنم. با خدا رفیق شویم و از حرف زدن با خدا کیف کنیم.  

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1347
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393
مراسم شب سوم ماه مبارک رمضان در مهدیه امام حسن مجتبی(ع) با سخنرانی آیت الله احدی و مناجات خوانی حاج سعید حدادیان و مداحی حاج روح الله بهمنی و کربلایی محمدحسین حدادیان برگزار شد.

نکاتی از سخنان آیت الله احدی را بخوانید؛

*شرط اول برای مجاهدت حفظ طائر خیال است، زیرا این قوه ی خیال دست آویز شیطان می شود، شیطان با قوه ی خیال شما رابطه برقرار می کند و نمی گذارد پرواز کند.

*انسان کامل باید زمام خیال را در دست بگیرد، لشکر ابلیس را از محیط قوه ی خیال بیرون کند، پس معلوم می شود آمدن در اینگونه مجالس برای این است که لشکر شیطان را از کنار قوه ی برزخی بیرون کنیم.

*برزخی که ما میخواهیم درست کنیم صوفی گری و تصوف نیست، من علاوه بر جسمم و روحم دارای یک قوه ای هستم این قوه باعث می شود که چیزهایی که دیگران نمی بینند، من خواهم دید.

*عارف در کلاس معرفت سفر برزخی تلاش میکند که این قوه ی خیال را زنده کند و بالا بیاورد تا کنترل کند، دنیال این تغییر است.

*اگر کسی نمیتواند خودش را از نگاه کردن به نامحرم حفظ کند بخاطر این است که این قوه تغییر نکرده است، عارف زحمت می کشد و تلاش می کند تا این قوه برای او کشف شود.

*در اصول کافی آمده است، شخصی به حضرت امام صادق(ع) فرمود ما تا زمانی که پیش شما هستیم یاد خدا هستیم ولی زمانی که می رویم اینطور نیست، امام فرمود: اگر همین طور که در نزد من هستی یاد خدا باشی وقتی بیرون می روی هم همین طور باشی با فرشتگان مصافحه خواهی کرد، یعنی قوه ی خیال شما آنقدر رشد می کند که خودش فرشته می شود.

*بعضی جوان ها می روند نزد عارفی و سوال می کنند آقا جان من را سگ می بینید یا خر؟! این چه سوالی است که از یک عارف می کنند، فرصت ها را باید غنیمت شمرد چرا بعضی ها متوجه نیستند؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1330
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

حاج منصور ارضی: یک عده درشبکه‌های ماهواره ای دنبال تفرقه هستند/ راه اجابت دعا چیست؟ + گزارش تصویری و صوت

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می‌گفتند من برای تمرین صبر و تسلیم بودن در برابر اوامر الهی مدت زیادی دستم را به دست نوه ام می‌دادم و هر جا که می‌رفت من دنبالش می‌رفتم...
 
 

مراسم شب دوم مناجات خوانی و ذکر توسل در مسجد ارک با مناجات خوانی حاج منصور ارضی  برگزار شد.

 
نکاتی از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید؛

*در دعای ورود به شهر الله و شهر رمضان حضرت سجادعلیه السلام،خواندیم؛ خداوند متعال بعد از آن مقامی که به اهل بیت علیهم السلام اختصاص داده و تفضل فرمود اول حمدشان را قبول کرد " حَمْداً یَتَقَبَّلُهُ‏مِنّا، وَیَرْضى‏ بِهِ عَنّا "

 اما حمد بعدی که در این دعا می‌فرمایند " وَالْحَمْدُ لِلَّهِ‏الَّذى جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضانَ، شَهْرَ الصِّیامِ، وَ شَهْرَ الِاْسْلامِ و... " خدا وند متعال راههایی را جعل کرد یا گشود که از جمله آنها شهر رمضان است. البته بعضی فرمودند خود رمضان هم اسم خداست ، و در ادامه شهر رمضان را شرح می‌دهد می‌فرماید شهر الصیام و شهرالاسلام و...

احترام ماه رمضان وروزه داری اعضاء وجوارح

حضرت می‌فرماید شهر الصیام احترام و فضائل خاص خودر را دارد. مامی توانیم از کنترل چشم و دیگر اعضا ء و جوارح خود شروع کنیم از سحر شب اولمان شروع کنیم.می توانیم هنگام نیت کردن برای روزه ، ده روز نیت پاک کردن چشم از رجس و گناه در دهه دوم گوش در دهه سوم زبان ، در سال بعد هم همین را ادامه بدهیم بدین ترتیب هر سال با تکرار همین کار ما طعم روزه و روزه داری را می‌فهمیم.

علمای دین می‌فرمایند: آنها که برای روزه نگرفتن عذر موجه دارند باید در بقیه جوارح و اعمال روزه دار باشند زیرا روزه داری فقط پرهیز از خورد وخوراک نیست. یعنی در اعمال دیگر و دوری از غفلت باید روزه باشد. چشم ، دست، گوش، زبان، دل و ... باید روزه باشد.

چرا امام می‌فرماید " الْفَضآئِلِ الْمَشْهُورَةِ، فَحَرَّمَ فیهِ مااَحَلَّ فى غَیْرِهِ اِعْظاماً " چگونه می‌شود با نخوردن و نیاشامیدن احترام آن را نگه داریم؟

 بعضی‌ها ساعتها وقت می‌گذارند برای دیدن تلویزیون آیا یک سوم آن را برای خواندن قرآن وقت می‌گذارند؟ چقدر ما مشغول غیر خدا هستیم! در ادامه این دعا می‌فرماید: " الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ " این ماه احترامات زیاد و خاصی دارد.

در اعمال روزهای ماه رمضان آمده است که محدث فیض در خلاصه الاذکار فرموده هر روز صد بار این ذکرگفته شود: " سُبْحَانَ الضَّارِّ النَّافِعِ سُبْحَانَ الْقَاضِی بِالْحَقِّ سُبْحَانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلَى سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى " 

ممارست به تسلیم بودن در برابر امر خدا

 مطلب بعدی که حضرت به آن اشاره می‌کند شهر الاسلام است که معنی عام اسلام یعنی تسلیم بودن در برابر امر خدا ، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می‌گفتند من برای تمرین صبر و تسلیم بودن در برابر اوامر الهی مدت زیادی دستم را به دست نوه ام می‌دادم و هر جا که می‌رفت من دنبالش می‌رفتم از این کار دو درس آموختم یکی آن که فهمیدم انبیا برای آنکه صبرشان تقویت شود و زود خشمگین نشوند بیشتر چوپان بودند. خداوند اینان را اینگونه تمرین صبر می‌داد. چرا که باصطلاح ما گوسفند حیوانی زبان نفهم است. البته بعضی انسانها نیز در مقابل خدا همین حالت را دارند، دوم این بود: وقتی نوه ام دستم را می‌گرفت من راه می‌افتادم به عنوان تسلیم با او حرکت می‌کردم تا بتوانم معنی تقلید و گوش به فرمان استاد و معلم رادرک کنم. پس مهمترین دلیل ما برای خواندن دعا و به جا آوردن مناجات و عبادت تسلیم بودن است این دستور و امر ائمه ماست.

برخی گناهان دشمنان رابرمی انگیزد

دریکی از دعاهای روز اول ماه رمضان تاثیرات گناهان را برمی شمارد در فرازی از آن می‌فرماید: "واغفرلی الذنوب الَّتِی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمَاءِ " معلوم می‌شود یکسری از اعمال ماست که باران را حبس می‌کند درقسمتی دیگراز دعا آمده: "و اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُدِیلُ الْأَعْدَاءَ " ببخش گناهانی را که دشمنان را بر من می‌انگیزدحالا این دشمن انواع مختلف دارد؛ هوای نفس، شیطان و یا دشمنان بیرونی، بعضا متوجه نیستیم، گاهی درعمل خودمان را از امام صادق علیه السلام بالاتر می دانیم. حضرت تقیه می‌کردند ولی ما تقیه نمی‌کنیم فحش و ناسزا می‌دهیم مسخره می‌کنیم و... ما یفین داریم دشمنان حضرت زهرا سلام الله علیهاچه کسانی هستند. دشمنان اباعبدالله الحسین(ع) چه کسانی هستند. باید در خفا و در دلمان آنهارا لعن کنیم یا مانند آنچه در زیارت عاشورا می‌خوانیم؛ اللهم اللعن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد..علنی کردن این کارها تبعات وهزینه‌های زیادی دارد الان یک عده درشبکه‌های ماهواره ای به آتش تفرقه دامن می‌زنند و با همین شعارها دشمنان را تحریک می‌کنندآنهم در شرایطی که این سایتها و موبایلها بهترین وسیله انتقال تفرقه شدند .

راه استجابت دعا

عثمان ابن سعید نقل می‌کند که شخصی از امام صادق علیه السلام سوال می‌کند:یابن رسول الله! ما بر طبق آیه " وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ " ( آیه 60 سوره فاطر ) دعا می‌کنیم ولی اجابت نمی‌شود ، آیا خداوند خلف وعده میکند ؟ حضرت فرمودند :نه خدا خلف وعده نمیکند! سوال کرد؛ پس چرا اجابت نمی‌شود ؟ حضرت فرمود: کسی که اوامر الهی را اطاعت کند و سپس از راهش دعا کند مستجاب می‌شود. گفت راه دعا کدام است؟ حضرت فرمود: ابتدا خداوند را حمد کند، بعد نعمتهای الهی را به یاد آورد ، سپس آنها را شکر کند ، بعد بر پیامبر و آلش صلوات بفرستد آنگاه گناهان خود را یاد آوری کند و استغفار از آنها کند بعد دعا کندآنگاه دعایش مستجاب شود .

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1341
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393
رهبر معظم در دیدار با صدها نفر از اساتید و نخبگان دانشگاه های کشور:
مرعوبان غرب هر چیز ملی و میهنی را تحقیر و دانشجویان را مایوس می کنند/ نهضت علمی کشور نباید متوقف شود/دانشگاه نباید در اختیار کسانی قرار گیرد که پیشرفت علمی کشور را به هیچ می انگارند

 

صدها نفر از استادان دانشگاهها عصر چهارشنبه در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی به هم اندیشی و تبادل نظر در زمینه های علمی – دانشگاهی – فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی و سیاسی پرداختند.

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در ابتدای این نشست که بیش از 2 ساعت به طول کشید، 7 نفر از استادان دانشگاهها، دیدگاههای مختلف خود را بیان کردند. سپس حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اهمیت «تداوم جدی، پر شتاب و همه جانبه‌ی نهضت علمی» بعنوان عامل اصلی شکل دهنده سرنوشت آینده ایران و جهان اسلام، افزودند: تحقق این هدف مهم، نیازمند فعالیت و مدیریت جهادی کسانی است که عاشق پیشرفت میهن و ملت هستند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با اساتید دانشگاهها را یکی از شیرین ترین جلسات خواندند که هدف اصلی آن احترام و تکریم نمادین «دانشمندان و مجموعه زبدگان و نخبگان علمی و فکری کشور» است.

حضرت آیت الله خامنه ای مطالبی را که برخی از اساتید دانشگاهها در این دیدار بیان کردند، مفید و بسیار خوب دانستند و گفتند: انشاءالله از مجموع این مطالب، در برنامه ریزی ها و تبادل نظر با مسئولین استفاده خواهد شد و باید تأثیرگذاری این مطالب دیده شود.

ایشان بعد از این مقدمه چند نکته مهم را درخصوص حرکت علمی کشور بیان کردند. لزوم کُند و متوقف نشدن علمی کشور و ادامه آن با حرکتی پرشتاب تر و مضاعف، اولین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی مطرح کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: حرکت علمی کشور موضوعی اساسی برای آینده کشور و جامعه و حتی برای دنیای اسلام است.

ایشان افزودند: پس از سالها تأکید بر اهمیت کار علمی، اکنون حرکت علمی کشور به موفقیت های بزرگی دست یافته و در بُعد جهانی نیز شناخته شده است و در واقع می توان گفت از نهضت علمی جمهوری اسلامی ایران، در دنیا، رونمایی شده است.

رهبر انقلاب اسلامی به یک دغدغه مهم درخصوص پیشرفت های علمی کشور اشاره کردند و گفتند: مهمترین نگرانی این است که نهضت علمی کشور که پس از سالها زحمت و مجاهدت و حرکت در مسیری سخت، به نیمه راه رسیده است، دچار وقفه یا توقف شود.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: هرگونه توقف در این مسیر و یا کُند شدن شتاب موتور علمی کشور، با عقب گرد همراه خواهد بود.

ایشان افزودند: اگر این نهضت و حرکت علمی متوقف شود، بازگرداندن آن، بسیار مشکل خواهد بود بنابراین همه باید با تمام توان، به پیشرفت علمی کشور کمک کنند.

رهبر انقلاب اسلامی، متوقف شدن حرکت علمی کشور را یکی از نقشه های اصلی جبهه دشمنان نظام اسلامی دانستند و درخصوص استفاده مکرر از کلمه «دشمن» گفتند: برخی درخصوص استفاده از کلمه «دشمن» و تکرار آن، حساسیت دارند در حالیکه در قرآن کریم نیز بارها کلمه های شیطان و ابلیس تکرار شده که پیام آن، غافل نشدن از شیطان و دشمن است.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: تکیه بر موضوع دشمن به معنای توجه نکردن به مشکلات و عیوب داخلی نیست اما غفلت از دشمن بیرونی، خطای راهبردی عظیمی است که ما را دچار خسارت می کند.

ایشان خاطرنشان کردند: مقابله با نقشه و چالش خصمانه دشمن، نیازمند حرکت و مدیریت جهادی در عرصه علمی و مقابله صحیح و هوشمندانه مسئولان و اساتید دانشگاهها با آن است.

رهبر انقلاب اسلامی مسئولان وزارت علوم و دانشگاهها و اساتید را به مراقبت جدی برای ادامه پرشتاب حرکت علمی کشور توصیه مؤکد کردند و افزودند: متأسفانه ما در دورانهایی، نمونه های نامطلوبی را در دانشگاهها داشتیم که جوانان نخبه را به ترک کشور تشویق می کردند و یا در سالهایی، افرادی در داخل وزارت علوم، در مقابل حرکت علمی مانع تراشی می کردند، این موارد به هیچ وجه نباید تکرار شوند.

حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: دانشگاه نباید در اختیار کسانی قرار گیرد که پیشرفت علمی کشور را به هیچ می انگارند بلکه باید در اختیار کسانی باشد که عاشق پیشرفت علمی ایران هستند و اهمیت آن را برای سرنوشت کشور و ملت درک می کنند.

رهبر انقلاب از زاویه کوتاه و میان مدت نیز، پیشرفت علمی کشور را دارای فواید گرانقدر از جمله بی اثر کردن تحریم ها خواندند و خاطرنشان کردند: دشمن می خواهد با ابزار تحریم بر روی آبروی ملی ایرانیان فشار بیاورد و ملت را تحقیر کند که استمرار «نهضت و پیشرفت علمی»، این ابزار را هم بی اثر خواهد کرد.

ایشان توجه مسئولان به شرکتهای دانش بنیان را از عوامل مؤثر در پیوند «علم و صنعت و کشاورزی» خواندند و افزودند: شرکتهایی که با استانداردها و شاخصه های لازم، حقیقتاً دانش بنیان هستند می توانند در تداوم نهضت علمی، نقش مهمی ایفا کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی افراد تریبون دار که در اصل مسئله پیشرفت علمی ایران، اظهار تردید می کنند افزودند: این صحبتها از روی بی اطلاعی است و باید برای اینگونه افراد در بخشهای مختلف، تور علمی گذاشت تا پیشرفتهای تحسین برانگیز پزشکی، هسته ای، نانو، سلولهای بنیادین و دیگر عرصه ها را درک کنند و از سر بی اطلاعی سخن نگویند.

ایشان، تدوین نقشه جامع علمی کشور را، مسئله ای راهبردی و مبنای سندهای علمی تنظیم شده برای بخش های مختلف کشور برشمردند و افزودند: لازم است سهم دانشگاه های مختلف در این نقشه جامع علمی، تعیین شود تا مراکز علمی براساس مزیتها و ظرفیتهای خود، مسئولیتشان را در این سند مهم ایفا کنند.

رهبر انقلاب اسلامی، انطباق هرچه بیشتر فعالیتهای علمی با نیازهای کشور را، ضرورتی اساسی خواندند و افزودند: البته مقالات علمی استادان ایرانی که در جهان مرجع علمی می شود باعث افتخار و نشانه پیشرفت ایران است اما لازم است مقالات و دیگر فعالیتهای پژوهشی علمی، ناظر به تأمین نیازهای داخلی باشد تا دانشگاهها سهم خود را در کمک به مدیریت کشور بخوبی ایفا کنند.

نکته مهم دیگری که حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با استادان دانشگاهها بیان کردند، تأثیرگذاری ویژه «سخن، رفتار و منش استادان» بر دانشجویان بود.

ایشان خاطرنشان کردند: تفوق علمی استاد، برای او جایگاه ویژه ای در ذهن و شخصیت دانشجو بوجود می آورد که لازم است از این جایگاه تأثیرگذار برای پرورش جوانانی «خوش روحیه، امیدوار، خوش بین، شجاع، آینده نگر، دارای ایمان و اعتماد به نفس، معتقد به مبانی نظام، برخوردار از روحیه خدمت و پایبند به تعلقات معنوی و میهنی» استفاده کرد.

رهبر انقلاب در نگاهی نقادانه به جریانی که مرعوب و مغلوب فرهنگ غربی است افزودند: این جریان هرچه را ملی، خودی و میهنی است مستقیم یا غیرمستقیم مایه تحقیر و استهزا قرار می دهد و موجبات دلزدگی و یأس دانشجویان را فراهم می کند که این کار، بسیار غلطی است.

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین دروس معارف دانشگاهها را فرصتی بسیار ارزشمند خواندند و خاطرنشان کردند: اگر استادان معارف با هوشمندی، تکیه بر معلومات عمیق و به روز شده، با دانشجو مواجه شوند بیشترین سود را به کشور و جامعه می رساند که نهاد نمایندگی در دانشگاهها، باید به این مسئله دقت و برای آن برنامه ریزی کند.

حضرت آیت الله خامنه ای، تحول بنیادین در علوم انسانی را نیازی حقیقی خواندند اما افزودند: معنای تحول در علوم انسانی، بی نیازی از کارهای علمی و تحقیقاتی غربیها نیست.

ایشان در بیان علت لزوم تحول در علوم انسانی گفتند: مبنای علوم انسانی در غرب، مادی و غیرالهی است در حالیکه علوم انسانی هنگامی به حال فرد و جامعه مفید خواهد بود که براساس جهان بینی الهی و اسلامی استوار باشد که باید در این زمینه با سرعت مناسب و بدون کندی یا شتاب زدگی تلاش کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان، بار دیگر نکته ای بسیار مهم را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: مسئولان ذیربط و مدیران دانشگاهها باید با جدیت از تبدیل مراکز علمی به محل جولان و فعالیتهای جریان های سیاسی جلوگیری کنند.

ایشان تبدیل دانشگاهها به باشگاههای سیاسی را سهم مهلک حرکت علمی کشور خواندند و خاطرنشان کردند: متأسفانه در دوره ای شاهد این پدیده زیان بار بودیم.

حضرت آیت الله خامنه ای با تأیید و دفاع از نگرش، فهم و مشرب سیاسی در میان دانشجویان تأکید کردند: این مسئله با تبدیل مراکز علمی به جولانگاه جریانهای سیاسی تفاوت دارد.
ایشان خاطرنشان کردند: آرامش دانشگاهها، زمینه ساز و شتاب بخش حرکت علمی کشور است و اگر خدای نکرده این آرامش ضربه بخورد، حرکت علمی متوقف می شود و ایران به عقب باز می گردد.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فضای صفا و معنویت و صدق و اخلاص ماه مبارک رمضان، همگان را به بهره گیری حداکثری از این ماه پربرکت و تقویت ارتباط با خداوند و گسترش فضای خوش بینی و اعتماد و محبت و خیرخواهی در روابط اجتماعی توجه کردند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1458
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393
روایت آمریکایی از سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس/ نقد مستند نشنال جئوگرافی درباره پرواز 655

 

گروه بین الملل - رجانیوز: درباره جنايت آشکار و تعمدي آمريکا نسبت به شليک هواپيماي مسافربري ايران در دوازدهم تيرماه سال ۱۳۶۷،برابر با سوم ژوئيه ۱۹۸۸ مطالب و تحليل هاي بسياري ارايه شده است.  انتشار تصاویر اجساد مسافران پرواز 655 از سوی تلویزیون ایران و انعکاس آن در رسانه های جهانی خشم و انزجار عمومی مردم را در پی داشت . پنتاگون براي کاستن از خشم و انزجار افکار عمومي دستور باز سازي و توليد فيلم مستندي رو به سازمان نشنال جئوگرافي سفارش داده و از آن‌ها خواست با ايجاد ترفندهاي بصري، جنايت آشکار فرمانده و خدمه ناو   " وينسنس" را " تشخيص اشتباه " عنوان کنند ! در نهايت مستند فوق بعد از تهيه و ساخت از شبکه هاي معتبر دنيا بار ها به روي انتن رفت ! 

آنچه می خوانید روایت آمریکایی از کشتار 290 انسان بی گناه است که در ویژه‌نامه «سرو» خبرگزاری دفاع مقدس منشر شده است:

روز سوم ژوئن ۱۹۸۸ با حوادث خونيني قرار است رقم بخورد .. ويل راجرز گزارشی از حمله به نفتكش ها دريافت مي كند .. علي رغم تاكيد فرمانده ارشد در بحرين مبني بر عدم درگيري ، او به استناد اين گزارش ها ، مجوز گشودن اتش به روي قايق ها رو بدست مي آورد  !

 وي سريع دستور حركت به سمت تنگه هرمز و شمال خليج فارس رو صادر مي كند .

ويل راجرز علي رغم تاكيد فرمانده ارشد خود ، كه دستور عدم درگيري و نزديك شدن به نيروهاي ايراني رو صادر كرده بود ، عاقبت بدون كسب اجازه از مافوق خود با هدف درگيري به راه مي افتد !  

 ويل راجرز با اعلام موقعيت هدف هاي شناور متخاصم به افسران تحت امر خود ، عملآ موقعيت جنگي گرفته و شليك اتش رو اغاز مي كند ..

 ساعت ۹:۴۳ دقيقه بامداد ، صداي رگبار گلوله دل خليج فارس رو مي شكافد .. ! و بدين ترتيب پروژه روز خونين در خليج فارس رقم مي خورد .. 

" مارك نيلسون " يكي از شاهدان عيني حاضر در ناو است كه در باره شليك مي محابا سربازان مي گويد .. براي سربازان و پرسنل گروه اتش ، اين نخستين مانور واقعي براي آن ها محسوب مي شد !

ساعاتي بعد ناوشكن وينسنس به ناو مونتگمري پيوسته و در كنار آن به حركت در مي آيد !  

در همين هنگام كاپيتان " محسن رضائيان " خلبان ايرباس پرواز ۶۵۵ در فرودگاه بندرعباس با تاخير مواجه شده است .. ظاهرآ تعدادي از مسافران هواپیما با مشكل نقص رواديد مواجه شده بودند .. او به همراه كمك خلبان خود " كامران تيموري " و مهندس پروازش " محمد رضا اميني " منتظر اجازه پرواز هستند .

كاپيتان رضائيان بعد از اين كه متوجه شد مشكلات مسافران برطرف شده است ، رآس ساعت ۱۰:۰۵ دقيقه بامداد از برج مراقبت پرواز اجازه استارت و خزش رو دريافت می کند  ..

دقايقي بعد هواپيماي ايرباس آ- ۳۰۰ هواپيمايي ملي ايران به شماره پرواز ۶۵۵ به نرمي به سمت ابتداي باند به حركت در امد ... همه چيز عادي و طبعي به نظر مي رسيد ..  

هواپيما راس ساعت ۱۰:۱۷ دقيقه فرودگاه بندرعباس رو به مقصد دوبي ترك كرد ..

طبق اعلام سازمان نشنال جئوگرافي  هواپيماي ايرباس رآس ساعت ۰۹:۴۷ دقيقه بامداد به پرواز در آمده است (

لحظاتي بعد از تيك آف پرواز شماره ۶۵۵ ، در صفحه مانيتور ناو وينسنس لكه اي كوچك نوراني كه نشاندهنده حضور جسمي پرنده در آسمان است ، به نمايش در می آید ! (عکس شماره 1)

با به نمايش در امدن حركت جسمي پرنده در اسكوپ رادار ،  افسر كشيك نتوانست نوع و اندازه هواپيما رو تشخيص دهد.

" اندرسن " سوپروایزر کشیک رادار براي شناسايي هواپيماي ناشناس در گام نخست به سراغ سيستم تشخيص دوست از دشمن ناو ( IFF ) مي رود .

اندرسن براي تشخيص دقيق دگمه انتشار امواج رو فشار مي دهد. 

 او سپس با حركت دادن " ماوس " دايره تمركز هدف را بر روي مختصات هواپيماي ناشناس قرار داده و آن را اصطلاحآ قفل مي كند .. و بدين ترتيپ موقعيت هواپيما را در صفحه مانيتورش مشخص مي نمايد . 

با فعال كردن دگمه ، امواج الكترونيكي در جهات مختلف ناو در اتمسفر فضا منتشر مي شود . 

اين امواج بعد از برخورد با هر جسم پرنده اي در آسمان ، آن را مجددآ به سنسور هاي گيرنده ناو منتقل مي كند . كه پس از آناليز مشخص مي شود هدف دوست است يا دشمن !؟ به عبارتي سيستم اتوماتيك موجود در هواپيما ( كروسپاندر ) اطلاعات و كد هاي خود رو منتشر مي كند .  ( به طور كلي همه هواپيماهاي مسافربري كد هاي شناخته شده اي دارند كه ان ها رو با هواپيما هاي نظامي متمايز مي سازد . اما اين كه چرا اندرسن در روز سوم ژوئن تشخيص نداد ، موضوعي است كه مفصلآ بايد در باره آن بحث كرد  

 در عکس شماره دو چهار رديف نمايش دهنده ارقام را مشاهده مي كنيد كه اولين رقم دست چپ شماره هر كد اختصاصي است .  (كد هاي شماره يك ، دو  و چهار مخصوص هواپيماهاي نظامي است . تنها كد سه براي هواپيماهاي غير نظامي استفاده مي شود . ايرباس ايراني هم در كد سه تقسيم بندي قرار گرفته بود ! اما...)

" اندرسن " (سوپروایزر کشیک رادار) بعد از اين كه موفق نشد هويت صحيح هواپيما رو از روي كد ها بدرستي تشخيص دهد كه آيا هواپيما نظامي است يا مسافربري ، براي برطرف كردن شك و شبهه اش در گام بعدي به سراغ ليست پرواز هاي مسافربري رفت كه در آن ساعت از فرودگاه بندرعباس قرار بود پرواز كنند .. !

گفتنی است تمام پرواز هايي كه قرار است از مرز كشور خارج شوند ، قبلآ از سوي سازمان هاي مسئول از جمله وزارت امور خارجه مشخصات پرواز ، نوع هواپيما و ساير اطلاعات مورد نياز به كشور مقصد و حتي كشور هايي كه در مسير پرواز قرار دارند و از فراز آسمان آن ها عبور مي كنند ، مجوز { كليرنس} دريافت مي كنند.

اندرسن با چك كردن آن ليست، هيچ مشخصاتي دال بر تيك آف هواپيماي غير نظامي در ان ساعت از فرودگاه بندرعباس  نشد! 

بعد از اين كه اندرسن موفق نشد از طريق كديابي دوست يا دشمن هويت هواپيماي ايراني رو تشخيص دهد ، مسئول رادار به روي فركانس "نظامي" رفته و با لحن تهديد آميزي هواپيماي ناشناس رو چنين مخاطب قرار داد ... " هواپيماي ناشناخته ايراني كه در مسير ۲۰۳ درجه با سرعت ۳۰۳ ناتيكال مايل در ارتفاع۴۰۰۰ پايي پرواز مي كني .. شما در حال اپروچ به منطقه جنگي ناو وينسنس آمريكايي در آبراه بين المللي هستيد .. "

اما هيچ پاسخي از سوي هواپيماي ناشناخته ! دريافت نكرد .. 

كاپيتان رضائيان فارغ از اتفاقاتي كه در شرف وقوع بود، در حال انجام مقدمات بعد از پرواز بود.

ناو عظيم وينسنس با آن همه تجهيزات مدرني كه دارد، فاقد بهر گيري از امكانات راديويي براي دريافت فركانس هاي مراكز كنترل ترافيك هواپيماهاي مسافربري است.  

اين بار نوبت به يكي ديگر از افسران ارتباطات راديويي ناو  مي رسد كه با همان لحن به هواپيماي ناشناس ايراني اخطار دهد .. ! اما همچنان هيچ پاسخي دريافت نمي شود .. ! 

اندرسن حالا با نزديك شدن هواپيماي ناشناخته ايراني كه در هر دقيقه هشت كيلومتر به ناو وينسنس نزديك و نزديك تر مي شود ، به دنبال تشخيص و شناسايي آن است ..

افسر مسئول اين بار براي تشخيص هويت هواپيماي ناشناس به كتابچه كد هايش مراجعه مي كند . او با توجه به ارتفاع يازده هزار پا ، اين مختصات را به هواپيماي اف - ۱۴ نسبت مي دهد !   

و سپس خوشنود از كشف خود ، آن را با صداي بلند به ساير همكارانش در اتاق فرمان اطلاع مي دهد كه مكالمات پخش شده بر روي فركانس هاي نظامي مربوط به اف - ۱۴ است !!  

با شنيده شدن نام شكاري قدرتمند اف - ۱۴ ( تامكت ) ، در اتاق فرمان جنب و جوش خاصي پديدار شده و همه چشم به مانيتور هاي بزرگ مي دوزند .. ! اندرسن دليل كشف خود را صحبت هاي خلبان بر روي  كد هاي رديف دو و سه  اعلام مي كند ... !!

و بدين ترتيب برچسب " اف - ۱۴ " به مختصات هواپيماي ناشناس اطلاق مي شود ! و از اين لحظه به بعد حركت رو به جلوي ايرباس پرواز ۶۵۵ بر روي مانيتور با نام اف - ۱۴ ناميده مي شود ! (عکس شماره 3)

اين وضعيت در حالي اتفاق مي افتد كه چهل و هشت كيلومتر دور تر از محل استقرار ناو آمريكايي هواپيماي مسافربري ايرباس با ۲۹۰ نفر مسافر در كاليدور رسمي بين المللي در حال پرواز است .  

با نزديك تر شدن اف - ۱۴ ستوان لوسي افسر هماهنگ كننده ارتباطات به دستور كاپيتان ويل راجرز با  ستاد مركزي بار ديگر ارتباط برقرار كرده و اجازه گشودن اتش را در صورت نزديك تر شدن هواپيماي دشمن كسب مي نمايد .. !

ستوان لوسي به راجرز اعلام مي كند كه شكاري به ۲۰ مايلي ناو رسيده است و هنوز مسير خود را تغير نداده است .. ! چه دستور مي فرماييد ..!!؟؟

به دستور راجرز به پرسنل و خدمه ناو  اعلام وضعيت اضطراري اعلام مي شود . در اين حالت همه حالت دفاعي به خود گرفته و در حالت اماده قرار مي گيرند ..

با اعلام وضعيت اضطراري و به صدا در امدن آژير خطر از بلندگو هاي عرشه ،ناو حالت تدافعي به خود گرفته و در اولين اقدام طبق دستور العمل هاي دفاعي به حالت چرخشي حركت دايره وارش رو آغاز مي كند !

اما در سوی دیگر كاپيتان رضائيان قبل از رسيدن به ارتفاع چهارده هزار پا ضمن ارتباط با مركز كنترل ترافيك ، از برج مراقبت بندرعباس خداحافظي مي كند .. مسئول برج از او مي پرسد : تآئيد كنيد كه بر روي فركانس ۶۷۶۰قرار داريد ؟ كاپيتان با نيم نگاهي مجدد ، پاسخ مثبت به برج مي دهد .  

  همان گونه كه در تصوير شماره 4 مي بينيد ، هواپيماي مسافربري ايرباس روي فركانس ۶۷۶۰ قرار گرفته بود . اين فركانس نشاندهنده كد ( آي اف اف ) هواپيماهاي غير نظامي است .  تا به راحتي در هر راداري قابل تشخيص باشد .

در مركز اطلاعات ناو ،  راجرز با خيره شدن به فركانس ۶۷۶۰ تشخيص دوست از دشمن ( آي اف اف ) بر روي كد شماره سه ، ترديد دارد كه هواپيماي مربوطه  ممكنه نظامي باشد .. !  

 وقتي هواپيماي ايرباس پرواز ۶۵۵ كه با برچسب اف - ۱۴ شناسايي شده است ، به ۳۷ كيلومتري ناو مي رسد بار ديگر از سوي افسران رادار و ارتباطات مورد هشدار هاي جدي قرار مي گيرد ..   

در اين هنگام يكي از افسران رادار در حالي كه به صفحه مانتيور اشاره مي كند ، فرياد زنان اعلام مي كند كه هواپيما در حال كاهش ارتفاع است ،يعني قصد حمله به ناو را دارد! (عکس شماره 5) 

همان گونه كه در تصوير مشاهده مي كنيد .. سرعت ، ارتفاع و رنج پرواز همه حاكي از پروازي عادي براي هواپيماي مسافربري است .. اما به دلايلي كه بعدآ مشخص خواهد شد ، به دروغ اعلام شد كه هواپيما در حال كاهش ارتفاع به سمت ناو است!

آخرين هشدار ها از سوي افسر رادار به هواپيماي ايراني داده مي شود .. لحظات به كندي مي گذرد . اما كاپيتان راجرز هنوز دستور حمله را صادر نكرده است .. !

در اين لحظه كاپيتان رضائيان اخرين تماس خود را با بندر عباس برقرار كرده و با ارزوي روزي خوب براي همه  از مسئول برج خداحافظي مي كند ...

" ويل راجرز " بعد ها در مقابل دوربين نشنال جئوگرافي با قيافه حق به جانبه اعلام مي كند كه .. من ان روز علي رغم هشدار همكارانم كه وخيم بودن اوضاع رو ياداوري مي كردند ، تا نزديك شدن به ده مايلي ناو هيچ اقدامي انجام ندادم !

راجرز به اين اميد كه در واپسين لحظات هواپيماي ايراني به هشدار ها پاسخ دهد .. اما وقتي مي شنود در حال كاهش ارتفاع است ، تصميم نهايي رو مي گيرد و بلافاصله كليد گارد شليك آتش رو فعال مي كند .

با فعال شدن كليد هاي اتش ، به طور اتوماتيك سيستم موشكي ناو ، تغذيه شده و دو موشك كروز رو اماده شليك نگه مي دارد ( عکس شماره 6)

 

 

سایز اصلی

او از يكي از افسران مي خواهد كه دستور آتش رو صادر كند!

فشردن دگمه شليك مجاز كه فقط افسران ارشد مجاز به فشردن آن هستند ، اخرين مرحله آغاز تراژدي خونباري است كه در آب هاي خليج فارس رقم مي خورد ...

بلافاصله دو موشك به فاصله كم تر از چند ثانيه به سمت هدف تعين شده شليك مي شود ..

در مانيتور هاي مركز اطلاعات ناو ، مسير حركت دو موشك كروز به خوبي مشخص است . (عکس شماره 7)

موشك ها هر لحظه به هدف  تعين شده نزديك و نزديك تر مي شود.

عاقبت در ساعت ۹:۵۴:۴۳ دقيقه موشك ها به هواپيماي مسافربري اصابت مي كند . و ۲۹۰ مسافر بي گناه رو به كام مرگ مي كشاند (عکس شماره 8)

بعد از تآئيد اصابت هر دو موشك به هواپيماي ايراني ، خدمه ناو جنگي امريكا با تبريك به يك ديگر شادماني خود رو بروز مي دهند ..  

اما در حقيقت راجرز يك جت مسافربري رو با ۲۹۰ مسافر و گروه پروازي در كريدور شناخته شده و بين المللي  سرنگون كرده بود ! ساعاتي بعد تلويزيون جمهوري اسلامي ايران تصاوير هولناك مسافران بي گناه رو كه مظلومانه در گوشه كنار دريا پراكنده شده بودند ، به نمايش گذاشت ..   

اجساد قربانيان در ميان اشگ و آه مردم از آب گرفته شده و در مقابل دوربين هاي تلويزيوني به افكار عمومي جهان نمايش داده شد .

حکم دادگاه آمریکایی چه بود؟

بعد از فشار افكار عمومي و مردم جهان و پرسش هاي فراوان در باره سرنگوني هواپيماي مسافربري كه در مسير قانوني و طبيعي در يكي از كاليدورهاي هوايي پرواز مي كرد .. يك دادگاه نظامي ظاهرآ براي كشف واقعيت تشكيل شد ..

  افسران رادار به همراه ويل راجرز مورد بازجويي و كالبد شكافي ماجرا پرداختند!

بعد از ساعت ها كنكاش مشخص شد كه مسئول كنترل فركانس ها به طور دقيق ليست پرواز هايي كه از فرودگاه بندر عباس تيك آف مي كردند رو به دقت بررسي نكرده است .. چون در پائين همان ليست شماره پرواز و نوع هواپيما به همراه مقصدش مشخص شده بود !

مسئول مربوطه پذيرفت كه در تطبيق ساعت هاي بين المللي با وقت محلي دچار اشتباه شده بود !

در اين دادگاه همچنين مشخص شد كه زنده ياد رضائيان هرگز اخطار هاي هشدار دهنده مسئولان ناو رو نمي شنيده است .. چون به طور كلي فركانس هواپيماهاي شخصي و مسافربري با نظامي ها تفاوت دارد . و مسئولان ناو بر روي فركانس هاي نظامي آن ها را صدا مي زدند .. !!  

با وجود مشخص شدن قصور ويل راجرز و همكاران او ، بعد از مدتي به وي مدال شجاعت اهدا شد!

  در سال ۱۹۹۰ آقای چارلز بعد از تحقيق بر روي حادثه ايرباس متوجه شد كه بر خلاف ادعاي مسئولان امريكايي ، ناو وينسنس در لحظه شليك بيش از چهار كيلومتر در آبراه كشور ايران قرار داشت . و به عبارتي با شكستن حريم مجاز دريايي ، قوانين رو زير پا گذاشته بود .(عکس شماره 9)

در بررسي هاي بيشتر مشخص شد كه هرگز هواپيماي ايرباس پرواز شماره ۶۵۵ در مسير پرواز ارتفاع خود رو كاهش نداده بود !

سرعت هاي اعلام شده از سوي افسران رادار مبني بر نظامي بودن هواپيما واقعيت نداشته است.

 هنگام بازگشت ناو وينسس به سواحل سان ديه گو از كاپيتان راجرز و خدمه همراهش همانند قهرمانان جنگ استقبال شد !

 

 

چرا ادعای اشتباه راجرز غیرقابل باور است؟

سازمان نشنال جئوگرافي در اين فيلم سعي بسیاری كرد از چهره خشن و قدرت طلب " ويل راجرز " كاسته و با افزودن صحنه هايي او را بي گناه جلو دهد. اما كم تر كسي است که با مطالعه اخبار و اطلاعاتي كه از سوي خود كارمندان ناو منتشر شده ، به خود سري این فرمانده آمریکایی پي نبرد .

نشنال جئوگرافیک سعی کرده به صورت مستند واقعه سقوط هواپیمایی ایرباس را بازخوانی کند البته نکته ای که در این مستند نباید فراموش کرد هدف سازندگان آن است.

نشننال جئوگرافی در این فیلم هر چند مشخص می کند که ایران هیچ برخورد نظامی با ناو وینسنس نداشته و تاکید می کند که خلبان ایرانی هشدارهای این ناو را نمی شنیده است با این حال سعی دارد علت بروز این جنایت را به بروز سلسله  اشتباهاتی از سوی فرمانده و خدمه ناو وینسس تقلیل دهد.

اما بزک کردن چهره هولناک یک جنایت از سوی نشنال جئوگرافی باورپذیر نیست چرا که :

اول از همه نیروهای پدافندی و راداری با مشاهده تحرکات یک پرنده به راحتی می توانند نوع هدف و متخاصم بودن آن را تشخیص دهند.

 جنگنده ای که برای شکار یک ناو به پرواز درمی آید هیچ گاه از ارتفاع بالا برای پرواز استفاده نمی کند مخصوصا" این که اگر بخواهد با موشک هارپون (موشک مورد استفاده در هواپیمای اف-14) به شکار ناو برود اصلا" نیازی به ارتفاع بالا ندارد. پس توجیه فرمانده و خدمه ناو و همچنین نشنال جئوگرافیک در خصوص اشتباه در تشخیص هدف کاملا" غیر منطقی و احمقانه است.
نکته دوم اینکه، برای رهگیری و سرنگونی یک هدف پروازی مولفه هایی وجود دارد. این مولفه ها عبارتند از اینکه آیا آن هدف، تهدید است؟ آیا هدف مذکور برای کشور دشمن است؟ آیا هدف متخاصم است و قصد به آسیب رساندن به تجهیزات را دارد؟ آیا یک هدف مرتکب خطا در ورود به مرز ها شده و بسیاری از مولفه های دیگر که شلیک به یک هدف ناشناس را دشوار و غیر ممکن می کند.

با این حال بر پایه اطلاعات ارائه شده در این مستند، اشتباهات راجرز در این بوده که اولا" در آب های سرزمین ایران قرار داشته دوم آنکه در یک کریدور پرواز بین الملی به طور عجیبی نتوانسته تشخیص بدهد که هدف غیر نظامی است. با توجه به این نکته که کردیور بین المللی محل عبور و مرور هواپیماهای مسافربری و باری  می باشند.

 با توجه به مولفه های مورد نظر و همچنین عدم هشداری که مشخص شود خلیان هواپیما این هشدار را دریافت کرده و همچنین عدم اسکورت هدف، ثابت می شود این فرمانده آمریکایی قصدی جزء رقم زدن یک جنایت را نداشته است.

علاوه بر این سیستم های ضد حمله ناو های آمریکایی به راحتی می توانند نوع و میزان خطر را تشخیص بدهند. در قدیمی ترین سیستم به کار گرفته شده در ناوهای آمریکیای یعنی سامانه «کنترل آتش هاک» وقتی هدف تهدید موثری برای ناو نباشد سریع یک هدف پرخطر دیگر را برای انهدام انتخاب میکند و آن هدف را تا زمان عدم خطر از ذنج شلیک خارج می کند، اما شلیک دو موشک ضد هوایی استاندارد مارک 60 برای انهدام یک هدف غیر موثر هدفی جزء کشتار ندارد.

از سوی دیگر خدمه ناو می توانستند با شلیک توپ های ضد هوایی برد بلند یا همان خط آتش محافظت از حریم ناو، هواپیمای مسافربری ایران را متوجه حضور در حریمشان کنند تا خلبان با آگاهی از خطر درگیری نظامی به بندر عباس مراجعت می کرد، اما فرمانده این ناو که قصد سرنگونی یک هواپیمای غیرنظامی را داشت این اقدام را انجام نداد.

با حداقلی آشنایی درباره اصول پدافند مشخص می شود که این مستند قصد توجیه جنایت آمریکایی ها را دارد و این واقعه جزء یک کشتار عمدی نبوده است.

اما نکته ای که مستند نشنال جئوگرافیک هم نتوانسته آن را توجیه کند، اهدا مدال شجاعت به فرمانده ناو وینسنس آن هم پس از آنکه مشخص شد وی یک هواپیمایی مسافربری را مورد هدف قرار داده است.

حتی اگر روایت آمریکایی ها درباره علت انهدام هواپیمایی شماره 655 را بپذیریم و این اقدام را «غیرعمدی» بدانیم آیا فرماندهی که با سلسله اشتباهات فنی و نظامی و تشخیص اشتباه جان 290 را گرفته است، شایسته تقدیر است؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1673
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمانها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یکحکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد؛ اما این حکومت مردمی با حکومتهای مدّعی مردمی بودن و دمکراسی در دنیای امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

آنچه امروز در دنیا اسم دمکراسی و مردم‌سالاری را روی آن گذاشته‌اند، همان دیکتاتوریهای قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوری گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروههاست و مردم در این میان هیچکاره‌اند. یک گروه به قدرت دست پیدا میکند و در سایه قدرت سیاسی ای که همه زمامهای امور را در کشور در اختیار او میگذارد و با سوءاستفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه به نفع خود گردآوری میکند و آنها را در راه به دست آوردن دوباره قدرت مصرف میکند. دمکراسیهای امروز دنیا بر پایه تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست. امروز در دنیا هرجا شعار دمکراسی میدهند، شما ببینید برای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس چه کار میکنند! پول خرج میکنند. دمکراسی در پنجه اقتدار پول اسیر است. مردم‌سالاری امام زمان -یعنی مردم‌سالاری دینی - با این روش، به‌کلّی متفاوت است.15

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1609
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

ویژگی های امام مهدی (عج)

حاکم مستضعفان

«واژه «مستضعف» ازماده «ضعف» است، اما چون به باب استفعال برده شده به معنی کسی است که اورا به ضعف کشانده اند و دربند و زنجیر کرده اند. به تعبیر دیگر مستضعف کسی نیست که ضعیف و ناتوان و فاقد قدرت و نیرو باشد.

مستضعف کسی است که نیروهای بالفعل و بالقوه دارد، اما از ناحیه ظالمان و جباران سخت در فشار قرار گرفته، ولی با این حال در برابر بند و زنجیر که به دست و پای او نهاده اند ساکت و تسلیم نیست و پیوسته تلاش می کند که زنجیرها را بشکند و آزاد شود، دست جباران و ستمگران را کوتاه سازد و آئین حق و عدالت را برپا کند.

همچنین اگر بشر به وظیفه خود در قبال امامت عمل نکند، پدیده «استضعاف امامت» پیش می آید. 
استضعاف امامت یعنی تضعیف امامت و بی یاور گذاشتن آن. آنگاه که جامعه ای جریان امامت را تنها گذارد و منطق آن را نپذیرد و آن را در اقلیت قرار دهد و به انزوا سوق دهد، گفته می شود که امامت را تضعیف کرده اند. استضعاف امامت، کاهش نقش آن در جامعه و به طور مشخص کنار گذاشتن آن از جریان حکومت و حاکمیت می باشد.

ره آورد استضعاف امامت دو چیز بوده است: اول «خانه نشینی امام» و دوم «غیبت امام» بر همین اساس می توان این مقطع از تاریخ امامت را به دو دوره خانه نشینی و غیبت تقسیم کرد. دوره اول یعنی خانه نشینی امام، تا پیش از آخرین امام است و دوره غیبت، مربوط به امام آخرین. در مکتب اسلام تعداد امام، معین و محدود است، از این رو در آخرین امام، پدیده خانه نشینی که نهایت آن شهادت است رخ نمی دهد، بلکه برای وضعیت آخرین امام، تدبیر خداوند متعال غیبت و سپس ظهور است.»2

با ظهور حضرت حجت علیه السلام طبق وعده ی الهی، مستضعفان حاکمیت و حکومت را بر دست خواهند گرفت. و حاکم مستضعفان امامی خواهد بود که به امر الهی قرنها در پرده غیبت و منتظر اجرای احکام و اوامر الهی برای تحقق حکومت مستضعفان است.

اسلام و مستضعفان

«اسلام هيچ‌گاه روى خوش به مستكبران و طاغوتيان نشان نداده است، چنان‌كه در آغاز، حامى پيش برندۀ اسلام افراد مستضعفى همچون بلال، سلمان، جويبر، خبّاب، عمّار، سميّه و ... بوده‌اند.

پيامبر خدا صلى اللّه عليه و اله به اين گروه از افراد توجّه خاصّى داشت، حتى همۀ اموال همسرش خديجه عليها السّلام را در اين راه مصرف نمود و خود عملا همچون مستضعفان مى‌زيست و بيشتر با آنها محشور بود.»3

«در دوران حكومت عدل محمدى «ص» و علوى «ع» نظام ارزشى و حقوقيى حاكم گرديد كه در قانون و اجرا و انديشه و عمل، جانبدار محرومان و تحقق‌بخش حاكميت آنان بود، و همۀ ارزشهاى اشرافيگرى و نظام حقوقى طبقاتى توانگران و زراندوزان را زير پا گذاشت، و همۀ امتيازات طبقات بالا را كنار زد، و اميران و شاهان و سرمايه‌داران و توانگران و قارونان جامعه را با بردگان و بينوايان و فرودستان يكسان ديد، و در برابر قوانين، همسان به حساب آورد، و در برابر هرگونه باج خواهى و امتيازطلبى استوار و قاطع ايستاد، و تعاليمى ارزنده و زندگى‌ساز در اين زمينه‌ها به توده‌هاى مردم آموخت.

در تفسير اين آيه: «وَ اِصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ اَلَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ اَلْعَشِيِّ4: خويشتن را به همراهى با كسانى شكيبا ساز، كه صبح و شام پروردگار خويش را مى‌خوانند. . .» ، رسيده است: كسانى (از قريش) كه پيامبر «ص» از آنان به منظور تمايل يافتن به اسلام دلجويى ميكرد (مؤلفة قلوب) ، نزد او آمدند. . . و گفتند: اى پيامبر خدا! اگر در صدر مجلس بنشينى و اين بينوايان و بوى گند ايشان را از ما دور كنى-و آن بينوايان جبه‌هايى پشمين (و ژنده) بر تن داشتند-ما در كنار تو خواهيم نشست، و به سخنان تو گوش فراخواهيم داد، هيچ‌چيز جز اينان مانع درآمدن ما نيست، پس چون آيۀ يادشده نازل شد، پيامبر «ص» برخاست و به جستجوى ايشان (يعنى آن بينوايان و مستضعفان) برآمد، و در پايين مسجد به ايشان رسيد، كه ذكر خدا مى‌كردند، چون آنان را ديد گفت: سپاس خداى را كه مرا از جهان نبرد تا آنكه فرمان داد كه خويشتن را به نشستن با مردانى از امتم شكيبا سازم (و عادت دهم) ، زيستن من با شما است و مردن من با شما خواهد بود.بارى چنين دوره‌هاى درخشانى در طول تاريخ تحقق يافت، و روزگارانى-اگرچه محدود-آيين عدل و حق بر جامعه‌هايى پرتو افكند، و آسايش و آرامش و امنيت واقعى را براى انسانها به ارمغان آورد، ليكن اين دوره‌ها پايدار نماند و پس از درگذشت رهبران راستين، بظاهر مغلوب باطل گرديد، و روزگار سياه ستم و بيداد و تجاوز و تبعيض، به دست طاغوتان سياسى و اقتصادى و نظامى سايه گسترد، و راحت و آسايش و امنيت را از مردمان بگرفت، و مستضعفان را در چنگال اهريمنى خود بفشرد، و راه تنفس را بر آنان ببست. و بدينسان روزگاران سياه تاريخ انسان، در بيشتر دوره‌ها رقم خورد، و زندگى مستضعفان با اين رنجها و اندوهها و فشارها بگذشت.

اكنون پس از دوران طولانى ستم‌سالارى و بيدادگرى و حاكميتهاى ستم بنياد طبقاتى و اشرافيگرى، تاريخ به پيش مى‌رود تا ديگربار به دوران حاكميت مستضعفان و امامت عدل مهدوى «ع» گام گذارد، و به‌طور كامل زمام امور جامعه را به دست فرودستان مظلوم بسپارد و همۀ آباديها را از طاغوتان و قارونان و سركشان و سلطه‌طلبان تصفيه كند.»5

مستضعفان در قرآن

وَ أَوْرَثْنَا اَلْقَوْمَ اَلَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا اَلَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ اَلْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ6

-خاوران و باختران زمين را، كه به آنها بركت داده بوديم، ميراث قومى قرار داديم كه فرودست (مستضعف) نگاهداشته مى‌شدند؛ و وعدۀ نيكوى پروردگار به بنى اسرائيل-به سبب صبرى كه كرده بودند-انجام يافت؛ ما آنچه را فرعون و قومش مى‌ساختند و آنچه برمى‌افراشتند، ويران كرديم.

اين آيه دربارۀ زوال حاكميت طاغوتى فرعون و تأسيس حكومت مستضعفان به دست پيامبر بزرگوار حضرت موسى «ع» است.

قرآن كريم:

وَ اُذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي اَلْأَرْضِ، تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ اَلنّاسُ، فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ، وَ رَزَقَكُمْ مِنَ اَلطَّيِّباتِ، لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.7

-زمانى را به ياد آوريد كه شمارى اندك بوديد (در ميان دشمنان بسيار) و شما را در زمين (مكه) فرودست (مستضعف) مى‌شمردند، و بيم آن داشتيد كه با يك هجوم كارتان را بسازند، در آن حال، خداوند پناهتان داد، و ياريتان كرد، و روزيهاى پاكيزه بخشيد، تا مگر سپاس داريد.

اين آيۀ كريمه دربارۀ تأسيس دولت محمدى «ص» و نجات مستضعفان جزيرة العرب به دست پيامبر مستضعفان حضرت محمد «ص» است. اين دولت پس از پيامبر اكرم «ص» در مدت زمان امامت امام على «ع» نيز ادامه يافت، و روح اصلى آن‌كه مستضعف‌گرايى و حمايت از محرومان و پابرهنگان و طرد و نفى مستكبران و زراندوزان و طاغوتان بود كاملا پايدار ماند، و آخرين روزهاى حكومت عدل علوى، آخرين روزگار حاكميت اين خط اصيل اسلامى بود.  

*وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اَلْأَرْضِ كَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ اَلَّذِي اِرْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً...8

- خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند وعده داد كه بيقين در روى زمين ايشان را خليفه كند، همچنان‌كه مردمى را كه پيش از آنها بودند خليفه ساخت. و دينشان را-كه خود براى ايشان برگزيده بود- استوار سازد، و وحشتشان را به امنيت بدل كند و آنان مرا مى‌پرستند و هيچ چيز را با من شريك نمى‌كنند. . .

منظور از صالحان مؤمن كه در آيه ياد شده‌اند به جهاتى چند مستضعفانند:

١ - نخست اينكه «صالحان مؤمن» عموما در طول تاريخ از طبقۀ محرومان بوده‌اند.

و طبق آيات فراوان قرآن كريم، طبقات اشراف و مترفان و مسرفان و مستكبران نوعا فاسد و منحرف و مخالف حق و عدل بوده‌اند. در قرآن كريم آمده است:

*وَ ذَرْنِي وَ اَلْمُكَذِّبِينَ أُولِي اَلنَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً.9

- تكذيب‌كنندگان صاحب نعمت را به من واگذار. و اندكى مهلتشان ده.

 ٢ - در اين آيه از تمكين و استوارى و استقرار دين خدا سخن رفته است، و استوارى و استقرار دين در اجتماعى امكان دارد كه جامعه داراى طبقات و تشكيل شده از دو طبقۀ مستكبر و مستضعف (زير سلطه و سلطه‌طلب) نباشد. و اين‌چنين اجتماعى بى‌ترديد جامعۀ فرودستان و مستضعفان است، كه از طبقات زر به دست و زورمدار و مستكبر تصفيه شده است.

 ٣ -در فرازهاى آخر آيۀ شريفه، از امنيت اجتماعى و رخت بربستن ترسها و دلهره‌ها و بيمها سخن رفته است. روشن است كه انواع ترسها و بيمها و دلهره‌ها از سوى چه كسانى بر توده‌هاى مردم تحميل مى‌شود. اين سلطه‌طلبان و قدرتمندان مالى و سياسى و نظامى هستند كه توده‌هاى مردم را مى‌ترسانند و با شيوه‌هاى ارعاب و ايجاد نگرانى و دلهره حاكميت و سلطه خود را تداوم مى‌بخشند. و اين طبقۀ فرودست و ناتوان (طبقۀ بيم‌پذير) است كه چاره‌اى جز تسليم و بيم‌پذيرى ندارد.

بنابراين، آيه يادشده كه دربارۀ حاكميت فراگير قرآنى، در جامعه‌هاى بشرى سخن مى‌گويد، حاكميت محرومان و مستضعفان را در نظر دارد.

شيخ طبرسى در تفسير اين آيه مى‌گويد:

«از امامان اهل بيت روايت شده است كه اين آيه، دربارۀ مهدى آل محمد«ص» است. شيخ ابو النضر عيّاشى، با اسناد خود، از حضرت امام زين العابدين «ع» روايت كرده است كه اين آيه را خواند و فرمود: «اينان به خدا سوگند شيعۀ ما هستند، خدا اين كار را در حق آنان به دست مردى از ما خواهد كرد. و اين مرد مهدى اين امت است. . .» و چنين مطلبى دربارۀ اين آيه، از امام محمد باقر «ع» و امام جعفر صادق «ع» نيز روايت شده است»10

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ، وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً، وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوارِثِينَ.11

-ما مى‌خواهيم به مستضعفان زمين نيكى كنيم، يعنى: آنان را پيشوايان سازيم و وارثان زمين.

اين آيه بصراحت، از امامت مستضعفان سخن گفته است، و فرودستان و مستضعفان را ميراث بر آن زمين معرفى كرده است، دربارۀ دوران ظهور و رستاخيز قيام مهدى آل محمد «ص» است، كه به دست آن منجى بزرگ اين وعدۀ خدايى تحقق مى‌پذيرد.

امام على علیه‌السلام:

هم آل محمد، يبعث اللّه مهديّهم بعد جهدهم، فيعزّهم و يذلّ عدوّهم. 12

- ايشان (مستضعفان ميراث بر زمين)، خاندان پيامبرند، كه خداوند پس از سختيها، مهدى ايشان را برانگيزد، و به آنان عزّت بخشد و دشمنانشان را خوار سازد.

و واضح است كه حكومت آل محمد «ص» يعنى همان حكومت مردم مستضعف و رسيدن محرومان به حق خود.

از نظر ديگر نيز براى اجراى عدالت راستين، حاكميت فرودستان محروم ضرورت دارد، زيرا كه در تمامى دوران گذشتۀ تاريخ مورد اصلى ظلم و بى‌عدالتى، طبقات محروم بوده‌اند و سرانجام بايد پديدۀ ناهنجار و ضد بشرى «استضعاف» -كه تعبيرى از همۀ ظلمها و ستمهاست-از ميان برود، و انسان از زير بار سنگين و شكننده آزاد شود.

در اين راستا و براى اين امر مهم، مبارزه با علل اصلى استضعاف ضرورتى اجتناب ناپذير است. روشن است كه زورمندان و زر به دستان، دو عامل اصلى استضعاف بخشهاى عظيم انسانى در گذشته و اكنون بوده‌اند و هستند. هرظلم و ستمى كه به محرومان و بى‌پناهان شده است، يا مستقيم به دست حكومتهاى اشرافى و مرفّه انجام گرفته است، و يا به دست طبقات اشراف و سرمايه‌داران و قارونانى كه در زير چتر حمايت حكومتهاى مستكبر قرار داشتند و با حمايت قانونى و عملى آنها راه ظلم و تحميل و استثمار را هموار مى‌ساختند. اين نظامها و جريانهاى ضد بشرى هنگامى پايان مى‌يابد كه حكومت و قدرت سياسى و نظامى جامعه فقط و فقط به دست طبقات محروم و مستضعف سپرده شود. دفاع از حقوق پايمال‌شدۀ فرودستان و مستضعفان آنگاه امكان دارد كه حاكميت به دست آنان سپرده شود. هرحكومتى هرچه صالح باشد نمى‌تواند حقوق محرومان را به آنان بازگرداند، مگر اينكه خود از اين طبقه باشد و دردهاى اين طبقه را با تمام وجود خويش لمس كرده باشد. و اين چگونگى تحقق نمى‌پذيرد مگر اينكه طبقۀ حاكم از مستضعفان باشند. تنها و تنها در اين صورت است كه مى‌توان اميد داشت در قانون و اجرا، و در تئورى و عمل، جانب محرومان رعايت گردد، و پايگاههاى استكبار و قدرت و سلطه واژگون شود، و پديدۀ «استضعاف» از سرزمين زندگى محو گردد. در غير اين صورت، ادعاهايى فريبكارانه است كه گوش تاريخ را پر كرده است.

از اينرو، حاكميت مستضعفان، از شاخه‌هاى اصلى اجراى عدالت مطلق است.

اگر عدالت‌گسترى و دادگرى جهت اصلى حركت يك تحول و انقلاب اجتماعى بود، دفاع از محرومان و حاكميت بينوايان و فرودستان ركن و پايۀ آن است، زيرا ديگر طبقات اجتماعى كه حال و هواى محروميت و استضعاف را لمس نكرده باشند، هركس باشند نمى‌توانند-چنانكه بايد-در انديشۀ مستضعفان باشند، و گردونۀ اقتصاد و سياست و فرهنگ و ديگر منافع جامعه را به سود آنان بچرخانند. و اين امرى است كه تجربه آن را به اثبات رسانيده است.13

امام خمینی(ره) و انتظار انقلاب مستضعفان جهان

ما امیدواریم، ما امید آن داریم که همۀ اقشار ملتهای مستضعف به هم بپیوندند. ما از خدای تبارک و تعالی می‏خواهیم که مسلمین در تمام اقطار عالم بیدار شوند؛ مسلمین از تفرق، از اختلاف، دست بردارند...

باید این نهضت در تمام عالم ـ نهضت مستضعف در مقابل مستکبر ـ در تمام عالم گسترده شود. ایران، مبدأ، و نقطۀ اول و الگو برای همۀ ملتهای مستضعف[باشد]. ملتهای مستضعف ببینند که ایران با دست خالی و با قدرت ایمان و با وحدت کلمۀ تمسک به اسلام، در مقابل قدرتهای بزرگ ایستاد و قدرتهای بزرگ را شکست داد. سایر اقشار ملتها به این رمز اسلامی، به این رمز ایمانی، اقتدا کنند. در تمام اقشار عالم، مسلمین بپاخیزند؛ بلکه مستضعفین بپاخیزند. وعدۀ الهی که مستضعفین را شامل است، و می‏فرماید که ما منت بر مستضعفین می‏گذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند. امامت حق مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.14.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1688
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

تنها در این شهر می‌شود حقیقت دنیا را دید، و شیرینی آخرت را چشید. آدم قبل از ورود به این شهر، باور نمی‌کند که زندگی بدون دست آلودن به دنیا چگونه می‌تواند این‌همه دلچسب باشد.

به گزارش مشرق، «شهر خدا فرصتی است که وقتی نسیم ملایمش می‌آید و تو را در برمی‌گیرد، فکر می‌کنی برای همیشه با تو خواهد بود، ولی به ناگاه مانند یک رؤیا تو را تنها می‌گذارد و می‌رود و تنها خیال روی ماهش باقی می‌ماند و در روزمرّگی‌ها پنهان می‌شود. شب وصالش بسیار کوتاه است و روز فراقش بس طولانی...»

***

    (بخش اول)شیرینی مهمانی خدا را بچشیم-1چه احساسی نسبت به رمضان داشته باشیم؟
    (بخش دوم)پناهیان: نگرانی‌ها و شیرینی‌های ورود به ماه رمضان

کتاب «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزه‌داری» اثر حجت الاسلام پناهیان که انتشارات «بیان معنوی» چاپ هشتم آن را روانۀ بازار نشر کرده است، حاوی نکات و نگاهی نو و کاربردی برای بهره‌برداری بهتر از ماه مبارک رمضان است. به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با برگزیده‌‌ای از این کتاب به استقبال روزها و شب‌های قشنگ ماه مبارک رمضان می‌رویم.
بخش سوم و چهارم از گزیده‌ها از بخشی از کتاب انتخاب شده است که با قلمی متفاوت به نگرش درآمده و فضای متفاوتی را برای تقویت ارتباط روحی با این ماه و کسب آمادگی روحی برای استفاده از برکات آن ایجاد می‌کند. گزیدۀ سوم را در ادامه می‌خوانید:

*** خدا در عالم، شهری دارد ...

قال رسول‌الله(ص) : أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ... (1)

این رسول خدا(ص) است که ندا می‌دهد: آی مردم، شهر خدا با (دستانی پر از) برکت و رحمت و مغفرت به شما رو کرده است ...
شهرها همه در ظرف مکان جای ندارند. خداوند مهربان در عالم شهری دارد، که در ظرف زمان قرار یافته است. شهر خدا که در زمانی معلوم و با گنجایشی نامحدود، همه ساله محل اقامت مهمانان خدای بزرگ می‌شود، همان خانۀ ملکوتی خداست و ضیافت‌خانۀ ملک پادشاهی پروردگار رحمان است؛ که با عظمتی بی‌نظیر مانند قلعه‌ای با برج و باروهای بلند بر روی تپه‌ای از باغستان بهشت بنا شده است. شهری که در آن این‌بار ملائکه به دور ساکنان خانۀ خدا طواف می‌کنند، و برای پذیرایی از مهمانان خدا مُحرِم می‌شوند.

این شهر باستانی که قدمت آن به ابتدای خلقت می‌رسد(2) و در جای‌جای آن اثر قدم‌های پاک اولیاء الهی پیداست، در ابتدا مهمان‌خانۀ پیامبران خدا بوده است و هم اکنون آن‌قدر وسعت یافته است که تمام امت آخرین پیامبر می‌توانند به آن راه یابند. کوچه پس کوچه‌های این شهر قدیمی، همه به خود خدا منتهی می‌شوند.

با آنکه شهر بسیار بزرگ و پهناور است، اما مسیرها همه کوتاه هستند و سفرها به سرعت انجام می‌گیرد. کوچه باغ‌های شهر گرچه قدیمی‌اند اما فرسوده نیستند. کوچه‌ها آب و جارو شده با درختانی سرسبز که سایه‌های پر مهر خود را بدون تاریکی بر رهروان گسترانیده‌اند، برای پذیرایی از مهمانان خدا آماده‌اند. در خم هر کوچه‌ای نمای دلنشین خانه‌ای از خانه‌های اولیاء خدا با نوای دلکشی از تلاوت، توجه تو را به آیه‌های خدای رحمان جلب می‌کند.

هزاران فرشتۀ زیبای الهی که هیچ همهمه‌ای ندارند و جایی را اشغال نمی‌کنند، در حال پذیرائی‌اند. با لب‌هایشان به تسبیح خدا مأمورند و با نگاه مهربانشان به تحسین مهمانان مشغول.

مهمانان این شهر گویا مقیم این خانه‌اند که احساس غریبی نمی‌کنند و آشنایی با زیر و روی شهر از سر و رویشان می‌بارد. هر کدام برای خود جایی دارند و مقامی؛ و هر کس صحنی دارد و سرایی. محل اقامت مهمانان از قبل معیّن شده، و قدر و منزلت آدم‌ها مثل روز قیامت، ولی به صورت نامحسوس، معلوم است.

بعضی‌ها طبق معمول با خدا فاصله‌ای ندارند. ولی بعضی‌ها چند کوچه آن‌طرف‌تر همسایۀ خدا هستند. به هر حال در درون همۀ خانه‌ها، همیشه و بیش از همۀ اوقات دنیا، حضور خدا احساس می‌شود. دست‌ها را به سوی خدا دراز می‌کنند، ولی خدا را نزدیک‌تر از همیشه در آغوش مناجات خود می‌یابند و مدهوش ملاقاتش می‌شوند.

تشنگی و گرسنگی بر زیبایی نگاه پرتمنّای دوستان خدا افزوده است. حالت عاشقی و دلدادگی در دست به سوی سفرۀ نان دراز نکردن مهمانان، و ضعف و بی‌رمقی بدن‌هایشان دیدنی است. انگار همه عاشقند که آب در اختیار دارند ولی لب تر نمی‌کنند و دیوانه‌اند که خوردنی در اختیار دارند ولی به روی خود نمی‌آورند. همه از حال هم خبر دارند، ولی در حالی که به هم عشق می‌ورزند و غمخوار یکدیگرند، روزها بر گرسنگی هم صبر می‌کنند. اما شب‌ها برای اطعام یکدیگر سبقت می‌جویند.

*** تنها در این شهر می‌شود حقیقت دنیا را دید، و شیرینی آخرت را چشید

تنها در این شهر می‌شود حقیقت دنیا را دید، و شیرینی آخرت را چشید. آدم قبل از ورود به این شهر، باور نمی‌کند که زندگی بدون دست آلودن به دنیا چگونه می‌تواند این‌همه دلچسب باشد. تازه آنجا می‌شود فهمید در زندگی هرچه از دنیا بهره‌مند شوی، کمتر از لذت حیات برخوردار می‌شوی. از حداقل خورد و خوراک گذشتن، تو را قوی می‌کند و دنیا را ضعیف و حقیر. در این شهر می‌شود دید که دنیا چگونه اسیر آدمی است و هرگز نمی‌تواند بر او سلطه یابد.

شاید کسی باور نکند اهالی این شهر که به عشق خدا زنده‌اند، و به آرزوی وصال او به این مهمانی آمده‌اند، خودِ خدا، به آنها امر کرده است که گرسنه بمانند و تشنگی بکشند. اما جالب این است که هیچ‌کس شکایت ندارد و همه با رضایت به امر میزبان تن می‌دهند. گویا می‌خواهند در نمایش مباهات معشوق شرکت کنند، و دلیل برازندگی او برای معبود بودن باشند. دوست دارند نشانۀ حکومت او بر همۀ عالم باشند و قبل از قیامت، در همین دنیا به فرمان او قیام کنند.
واقع مطلب آن است که در این شهر آنچه مهم است، رابطۀ مهمانان با میزبان است. و آن‌قدر این امر مهم است که اگر گرسنگی کشیدن، آن رابطه را نزدیک می‌کند، همه با کمال رضایت آن را می‌پذیرند.

*** نمایش پادشاهی خدا در قیامتی زودهنگام

در این شهر قیامتی بر پاست. اگرچه «الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّه»(3) دربارۀ روز معاد نازل شده است شما می‌توانید بسیار زودتر از قیامت در این شهر محشری که برپاست مشاهده کنید. اینجا هم پادشاهی فقط از آن خداست و به حکم «لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَ قَالَ صَوَاباً»(4) هیچ کس جز به اذن خدا سخن نمی‌گوید و اگر کسی حرفی بزند، کلام ناصواب بر زبان جاری نمی‌کند. شاید هم صاحب خانه با روزه دادن، رمقی برای گفت‌وگوهای زائد باقی نگذاشته است.

به هر حال اهالی این شهر از بس قیامت را باور دارند، با آنکه کسی آنان را سرپا نگه نداشته است، گویی دائم ایستاده زندگی می‌کنند، و روز و شب ایّام صیام را در قیام به سر می‌برند. همه خود به حساب خود می‌رسند، و هنوز کسی آنها را محاکمه نکرده خود را محکوم می‌کنند و در مناجات‌ها از پای دار مجازاتی که برای خود خیال می‌کنند، تمنّای عفو و بخشش می‌نمایند. انگار اینجا قیامت است، و پایان راه. چه اشک‌ها می‌ریزند.

در هر نماز، گویا آخرین راز و نیازشان است و دارند با سجّاده خداحافظی می‌کنند، و برای آخرین بار با خدا حرف می‌زنند. و هر بار که توفیق مناجاتی دیگر می‌یابند، انگار برای اولین بار است که به محضر خدا می‌رسند، و هرگز به یاد نمی‌آورند که تاکنون بارها از خدا عذرخواهی کرده‌اند.

هر بار که صدای گریه‌شان را می‌شنوی، احساس می‌کنی انگار خدا به آنها گفته است که نه دیگر هرگز نمی‌بخشمتان. و بعد آن‌قدر ناله‌های جگرسوز سر می‌دهند تا او را راضی کنند. در حالی که وقتی خوب نگاه می‌کنی، خدا دارد آنها را گرم در آغوش قرب خود می‌فشارد و نوازششان می‌کند.

یکی از مشخصات مناجات‌هایشان در این شهر آن است که هیچ‌گاه درست نمی‌فهمی، بالاخره از سر محبت با خدا حرف می‌زنند و گریه می‌کنند یا از سر خوف و خشیت او است که ناله می‌کنند. با آنکه از او می‌ترسند، هیچ‌گاه از او فرار نمی‌کنند. و با اینکه همیشه به سمت او می‌روند و به او هم می‌رسند، اما این رسیدن هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد.

*** اوصاف مهمانان

مهمانان شهر اگر تنبلی نمی‌کنند، هنر نکرده‌اند، چون سبک‌بالند، و اگر بی‌کار نمی‌مانند کار فوق العاده‌ای نکرده‌اند، چون هیچ وقت خسته نمی‌شوند. اگر دقت در اعمال دارند، به این دلیل است که کار دیگری در دیده ندارند، و اگر رقّت در احوال دارند، به این دلیل است که بار دیگری در دل ندارند. اگر خوبی فردا را می‌بینند، چون امروز را ندیده گرفته‌اند و اگر بدی دیروز را می‌بینند، چون فردا را دیده‌اند.

اگر پرواز می‌کنند، چون زمین گنجایش آنان را ندارد و اگر به فکر عروجند چون پرواز را دوست دارند. اگر خاکی‌اند، چون جا در افلاک دارند و از چند صباح خاک‌نشینی ملال ندارند و اگر دیده‌هایشان بارانی است، چون دل‌هایشان بهاری است و ابرها از اقیانوس حزن زیبای طوفانی‌شان برآمده است. خلاصه هیچ هنری نکرده‌اند اگر خیلی خوبند، ولی زیبا و ستودنی‌اند.

طوری عبادت و طاعت می‌کنند که گویی تاکنون همۀ عمر را به بطالت گذرانده‌اند و اکنون می‌خواهند گذشته را جبران کنند، و به قدری از معصیت می‌ترسند که انگار این آخرین گناهی است که اگر انجام دهند دیگر عاقبت به خیر نخواهند شد و روی سعادت را هم نخواهند دید. در دفترچه‌های حساب خود فقط آمار گناهانشان را می‌نویسند و وقت خود را برای یادداشت کارهای خوبشان تلف نمی‌کنند.

*** سخت‌گیری با خود، مهربانی با دیگران

عطر عاطفه و بوی بهشت، فضای این شهر را پر کرده است. اهالی این شهر هر چقدر با خود سخت گیرند با دیگران مهربانند. بعضی وقت‌ها آدم احساس می‌کند خودشان را با فرشته‌های الهی که مأمور پذیرایی و خدمتند، اشتباه می‌گیرند. انگار به همه بدهکارند و از خدا هم هیچ طلبی ندارند.

همیشه لبخند می‌زنند و با همه مهربان و به طور یکسان برخورد می‌کنند، به حدی که آدم خودش را با یکی از رفقای دیرین آنها اشتباه می‌گیرد. با اینکه همواره به خودشان سخت می‌گیرند، ولی نمی‌دانم چرا آدم پیش آنها احساس راحتی می‌کند.

هر چقدر گرسنه‌تر باشند، بیشتر برای سیر کردن دیگران تلاش می‌کنند و اگر سیر باشند، انگار از آدم خجالت می‌کشند. با آنکه خودشان مهمانند ولی وقتی مهمان برایشان بیاید با تمام وجود احساس خوشبختی می‌کنند. و از اطعام بیشتر از طعام لذت می‌برند.

*** محلّۀ مرکزی شهر

به این شهر سفر نکنید که اگر به آن قلعۀ نور که در محلۀ مرکزی شهر قرار دارد برسید، دیگر برای دیدن دیگران کور می‌شوید و چشم دیدن کسی را غیرِ آن مستور نخواهید داشت و همه، شما را برای همیشه با چشمان اشک‌بار ملاقات خواهند کرد.

آنجا محل مرتفع شهر است. نام گذر اصلی آن، کوچۀ بنی‌هاشم است. باید به گوش شما خورده باشد. نگران نشوید. در این شهرِ آسمانی هیچگاه این کوچه مورد تعرّض نااهلان قرار نگرفته است. سایه‌بان بیت‌الاحزان که این بار بیت‌الاحرار است پابرجاست. بوی دستان مادری که برای پختن نانش، ملائک آسیابش را می‌چرخانند، هنوز به مشام می‌رسد. جای قدم‌های اهالی آن محله بوسه‌گاه اولیاء خداست.

اگر از جان خود سیر شده‌اید، از این خانۀ مرکزی شهر بیشتر برایتان بگویم. خانۀ علی(ع) که در مرکز شهر در آن محلۀ پرنور قرار دارد، از دور پیداست. خانه‌اش بیت رسول خدا(ص) را احاطه کرده است و مدینه‌ای در این مدینه برپا ساخته است.

هرکس می‌خواهد به خانۀ رسول خدا(ص) راه یابد، باید از خانۀ علی(ع) عبور کند و هرکس درب خانۀ علی(ع) را به صدا در می‌آورد، معمولاً از اندرونی صدای فاطمه(س) را می‌شنود. او تمام مراجعان را می‌شناسد و با صدای نازنین خود، مادرانه تو را با نام می‌خواند. اگر به سوی آن خانه که تمام اعتبار انبیا و اولیا از آنجاست قدم برداری، می‌ترسم از دیدن پروانۀ خانۀ علی(ع) روحت به آسمان پر بکشد.

*** احرام قبل از دیدار، و رؤیایی پس از فراق

به‌خاطر تمام هدایای این شهر و شهر خدایی که به تو هدیه داده شده است، باید روی ماه رمضان را بوسید، و گل نازنین وجودش را بویید. باید شب وجود را با نور او روشن کرد و در مهتابی نورش راه‌های آسمان‌ها را پیدا کرد. باید با وضو وارد شهر خدا شد و با تمام وجود به خاکش سجود کرد. شهر خدا را باید مانند خانۀ خدا گرامی داشت و برای ورود به آن باید مُحرم شد. شهر پرمهری که مهد معرفت است و ماه خوب‌رویان عالم است.

شهر خدا فرصتی است که وقتی نسیم ملایمش می‌آید و تو را در برمی‌گیرد، فکر می‌کنی برای همیشه با تو خواهد بود، ولی به ناگاه مانند یک رؤیا تو را تنها می‌گذارد و می‌رود و تنها خیال روی ماهش باقی می‌ماند و در روزمرّگی‌ها پنهان می‌شود. شب وصالش بسیار کوتاه است و روز فراقش بس طولانی...

پی نوشت:
(1) عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص295، باب 28، ح53(: حدیث شماره 53)؛ همچنین: مفاتیح الجنان، در فضیلت ماه مبارک رمضان، معروف به «خطبۀ شعبانیه».
(2)«عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ(ع) قَال: اِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ. فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَان؛ امام صادق(ع)  در تفسیر آیه 36 از سورۀ توبه که می‌فرماید: «تعداد ماه‏ها نزد خداوند در کتاب الهى، از آن روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، دوازده ماه است.»، فرمودند: «پس گلِ سر سبد ماه‌ها، ماه خدا است، و آن ماه رمضان است». الکافی، (8جلدی)، ج4، ص66، باب فضل شهر رمضان، ح1.
(3)فرمانروایی در آن روز فقط از آن خداست. سورۀ حج، آیۀ 56.
(4)سورۀ نبأ، آیۀ 38.
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1292
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 13 تير 1393

در درگیری‌های روز گذشته میان نیروهای امنیتی و هواداران «سیدمحمود حسنی صرخی» از روحانیان مخالف دولت عراق در کربلا، 125 نفر از هواداران صرخی کشته و ۳۵۰ تن زخمی شدند.

پلیس استان کربلا با اعلام این خبر افزود: در این درگیری‌ها همچنین 3نیروی امنیتی شهید و 35 نفر دیگر مجروح شدند.

منبع اعلام خبر افزود روز گذشته در کربلای معلی منع آمد و شد اعلام شد و امروز پس از پایان فتنه‌ی صرخی حکومت نظامی به جز در دو منطقه لغو شده است.

طرفداران مسلح صرخی دیروز با استقرار در اماکن مختلف شهر کربلا موجب اختشاشات و درگیری‌هایی در این شهر مقدس شدند.

نیروهای امنیتی پس از محاصره منزل صرخی، بالگردهای ارتش اقدام به گلوله باران مقر وی کردند.

منابع خبری عراق اعلام کردند که نیروهای امنیتی ارتش عراق صرخی را در هنگام فرار از دفترش در منطقه "سیف سعد" به همراه 30 هوادارش دستگیر کرده‌اند.

 

 

سیدمحمود صرخی کیست؟

سید محمد بن عبدالرضا بن محمد الصرخی پس از سقوط صدام برای اولین بار با لباس روحانیت در ملاعام ظاهر و ضمن اعلام مرجعیت مدعی ارتباط با امام زمان شد.

بررسی های انجام شده در مورد کتاب ها، تالیفات و دست نوشته های "الصرخی" نشان می دهد که او نه تنها برای اعلم بودن در مرجعیت دارای علم بالایی نیست بلکه از کمترین اطلاعات در زمینه علوم دینی برخوردار است، زیرا بررسی نوشته های وی نشان می دهد که او بسیاری از مطالبش را به طور کامل و صد درصد از کتب دیگر علما و مراجع به ویژه حضرت آیت الله خوئی(ره) به سرقت برده است.

الصرخی که همواره ادعای اسلامگرایی دارد، در انتخابات های گذشته عراق همواره از نامزدها و احزاب غیر اسلامی و غیر دینی به ویژه حزب کمونیست عراق حمایت کرده است.

بر اساس برخی اطلاعات به دست آمده منبع درآمدی وی از سوی سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی تامین می‌شود .

گروهک "الصرخی" در دو سال گذشته بیش از 10 مسجد، حسینیه و مرکز وابسته به آیت الله العظمی سیستانی و نمایندگانش را به آتش کشیده‌اند.

 
منبع: ابنا
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1195
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

مراسم سومین شب ذکر توسل و مناجات خوانی در مسجد ارک برگزار شد. 
 

 
نکاتی از سخنان حاج منصور ارضی را بخوانید؛  
 
*شهر رمضان، شهر الصیام و شهر الاسلام، در این ماه آنهایی که مطیع هستند نمایان می‌شوند. معنای تسلیم همین است! جلوۀ اطاعت در انسانها عیان می‌شود .در این صورت اگر ماه را اینطوری ببینیم باید اعمال خود را بسنجیم که ما چقدر مطیع اوامر خدا و اولیاء او هستیم . 
 
*بحثی را عرض کردم مبنی بر اینکه بزرگان دین ما بحث امامت را انجام نمی‌دهند، یعنی بحث امام شناسی دارند ولی امامت و راهنمایی که برای ما زحمت کشیدند را نمی‌کنند و برداشت این است که امامانِ قبل و بعد از زندگی ما کار را انجام دادند ، دستورات را نوشتند و راه را به ما نشان دادند و هیچ کدام کم نگذاشتند ، برای مثال بعضی می‌گویند امیرالمومنین (ع) که چهار سال خلافتشان فقط در جنگ بود بقیه هم که احوالاتشان معلوم است ، اما نه اینطور نیست ، این تخریب است ، ( امامت به معنای پیروی مردم از امام فقط در دستورات دین نیست ، بلکه در تمام شئون زندگی ، اعمّ از فعل و کلام و ... است ) اگر این گونه نبود این خطبه‌های نهج البلاغۀ حضرت امیر (ع) و نامه‌های ایشان از کجا رسیده ؟ 
 
 *مکتوبات نهج البلاغه فقط مختص دوران خلافت ایشان است. در این چندین سال هر طور می‌شده امامت کردند .زمانه و مردم روزگار هر طور بودند و یا هر سختی پیش روی امامان بوده ، امامت کرده اند. امیرالمومنین (ع)، امام حسن مجتبی (ع)، امام صادق (ع) و دیگر ائمه معصومین هر چه که باید می‌گفتند را گفته اند . 
 
 *امامت این نیست که بر تخت سلطنت بنشینند ، این بزرگواران هر لحظه به فکر ما بودند ولی ما لحظه ای به فکر آنها نیستیم ! ماه رمضان ماه فرمانبری و اطاعت است . 
 
 *این کسی که دینش دین آمریکایی است یعنی فرمانبر اهل بیت(ع)نیست آنچه که خودش میخواهد آن را قبول دارد ، حتی در اصول دین و فروع دین در تفسیر سوره کافرون آمده است ما نمی‌توانیم به سوی دشمن برویم و حتی حرفش را گوش بدهیم . 
 
 *گمان نکنید که اگر بگویید: من حرف دشمن را گوش نمی‌دهم ، کار درست می‌شود ، نه ! حتی به میل دشمن هم نباید رفتار داشته باشیم . 
 
*آمار طلاق در جامعه‌ی ما زیاد شده است، با این هجومِ اشاعۀ فرهنگ غربی و روی آوردن مردم به خرید ماهواره و دیدن سریال‌ها و برنامه‌های ضد اسلامی و خانه برانداز، تازه برنامه سازان یا برخی کارشناسان ادّعا می‌کنند اثری بر روی خانواده‌های ما نداشته! 
 
 *من اینجا گریه‌های شما را و نشست و برخاستهای شما را و رفتارهای شما را می‌بینم ، گر چه بر روی منابر وعّاظ و سخنرانان محترم ادب می‌کنند و چیزی نمی‌گویند ، ولی بنده که می‌دانم حال کنونی شما با حال قبل از آمدنتان برای نشستن و گریه کردن در مجلس چقدر متفاوت است . 
 
*اگر خودت نتوانی برای روضه‌ی امشب خودت را آماده کنی من که نمی‌توانم تو را آماده‌ی روضه کنم . 
 
* من چطور می‌توانم مسیر تو را برگردانم سمت اهل بیت (ع) وقتی خودت نمی‌خواهی به سمت اهل بیت بروی ؟ 
 
*حالا من دل تو را بِبَرم ، گوش تو را بِبَرم ، دیگر چشمانت را نمی‌توانم بِبَرم ! دست هایت را نمی‌توانم بگیرم و بِبَرم ؟ وقتی خودت نمی‌خواiهی ، من چه کار می‌توانم بکنم. 
 
*در همین مناجات هم می‌خوانیم وقتی سه رکن ( سمع و بصر و قلب ) همخوانی نداشته باشند ، یعنی از پایه و ریشه اشکال وجود دارد ، حالا هر چه هم بگویی خوبم من بالعکس آن را می‌گویم کاری که باید کرد این است این سه رکن را یک دست کنیم . 
 
*کنار این شهر الاسلام می‌فرماید شهر الطهور ، وقتی ما با تسلیم برسیم می‌توانیم پاک شویم ، البته باید توجه داشته باشیم اینجا تجلی حضرت زهرا (س) است که طهور است و هر چیزی به واسطه ایشان پاک می‌شود ما اگر بخواهیم می‌توانیم تغییر کنیم و اگر نخواهیم نمی‌شود ... 
 
* من می‌بینم که مستمع تا آخر دعا مشغول صحبت است، این فرد دیگر قدر چنین محافلی را نخواهد دانست . 
 
*پدر بزرگ بنده می‌گفت : من که زیاد می‌آیم در این هیئت‌ها و مساجد بارَم سنگین می‌شود . انچه را خدا به من عنایت داشته به عنوان واجب و مستحب من فهمیده ام و در ادمه می‌ گفت:  من تعجب میکنم ، شما این همه مسجد و هیئت می‌روید بارتان سنگین می‌شود !؟ من نمی‌گویم به مسجد و مجالس مناجات نیایید ، حرف من این است که با آمدن به مجالس مناجات از رذایل اخلاقی که در وجودت هست پاک شوی . 
 
 *در جوانی می‌شود دل از دنیا کند چون به سن امثال من برسید دیگر نمی‌شود کاری کرد ، مگر اینکه معجزه شود ! 
 
 *خدایا می‌شود ما هم تسلیم و پاک شویم ؟ 
 
*خدایا می‌شود ما هم تسلیم و پاک شویم ؟ خدایا اگر تا الان پاک نشدیم باید صبر کنیم تا لیله القدر ؟! ما فرق نمی‌کنیم با دیگران ، چطور لیله القدر یک عده می‌ایند پاک می‌شوند می‌روند ؟  چطور می‌شود یک عده ای تغییر می‌کنند و ما از شب اوّل آمدیم  ... 
 
گر جملۀ کائنات کافر گردند /  بر دامنه کبریای ننشیند گرد 
 
*اما خدایا به تو که ضرر و نقصانی نمی‌رسد ولی ما نگرانیم خیلی از دوستانمان همین شبهای اول ماه رمضان از دنیا رفتند و به آخر ماه رمضان نرسیدند ! خدایا اگر می‌خواهی کاری برای ما انجام بدهی برای شبهای لیله القدر نگذار ، من نگران این هستم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1361
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

فی الکافی و التهذیب عن الصادق (ع) کان فی وصیه ­النبی (ص) لعلیّ (ع): و السادسه: الاخذ بسنتی فی صلاتی و صومی و صدقتی. أما الصلاه فالخمسون رکعه و أما الصیام فثلاثه ایام فی الشهر، اول و وسط و آخر. الخمیس فی اوله و الاربعاء فی وسطه و الخمیس فی آخره و أما الصدقه فجهدک حتی تقول قد أسرفت و لم‌تسرف.[1]

ترجمه:

در کتاب کافی و تهذیب از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر در وصیت خود به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «ششم، گرفتن طریقه من است در نماز و روزه و صدقه‏ ام: اما نماز پنجاه رکعت، اما روزه پس سه روز در ماه: پنجشنبه در اول، و چهارشنبه در وسط، و پنجشنبه در آخر آن، و اما صدقه به قدر طاقت خود تا آنکه گویى اسراف کردم و حال آنکه اسراف نکردی.»

شرح:

یکی از مؤثرترین علاج‌های قلبیِ انسان در وصیت پیامبر به امیرالمؤمنین(ع)ششمین وصیت از وصایای نبیّ مکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) این است که: طبق سنت من در این سه چیز عمل کنید! احدی و خمسون، نمازهای نوافل و فرائض پنجاه و یک رکعت است در شبانه روز، به حضرت امیرالمؤمنین (ع) توصیه می‌کنند که حتما نوافل بخوانی! نوافل، حفاظ‌های فرائضند، آنچه برای انسان در فریضه لازم است که همان حضور قلب و توجه به خدای متعال و تقرّب الی الله است، اگر کمبودی در آنها پیدا شد، نوافل آنرا جبران می‌کنند. روزه هم در ماه سه روزِ پنجشنبه اول، پنجشنبه آخر و چهارشنبه وسط است. 

صدقه را هم به هر اندازه می‌توانی، تا آنجایی که انسان به حسب میل و رغبتی که به اموال خود دارد، می‌گوید: زیادی دادم! در حالی که نه، زیادی نداده است. نمی‌فرماید: باید اسراف کنید! چون در صدقه، حتما زیاده‌روی، ممدوح و مطلوب نیست؛ «لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط.» اینطور نیست که انسان هر چه دارد، در راه خدا باید بدهد، خودش را، خانواده‌اش را، دچار احتیاج بکند. این، مراد نیست، بلکه مراد این است که بالاخره به قدر وُسِعت، به قدر جُهِدت صدقه را بده، هرچه می‌توانی! یکی از مؤثرترین علاج‌های شحّ قلبیِ انسان، دادنِ صدقه است. انسان به مال علاقه دارد، وقتی توانست بر این علاقه خود فائق بیاید، بخشی از این پول را در راه خدا بدهد، این مبارزۀ عملی است با این حالت شحّی که فرمود: «و من یوق شحّ نفسه فاولئک هم المفلحون.» ترکیبی از حالت حرص و بخل، شحّ است، همۀ ما کم و بیش ابتلا داریم! همینطور انسان دلش می‌خواهد بدست بیاورد، بدست بیاورد، بگیرد. این بیماری خطرناک را صدقه‌دادن، انفاق در راه خدا علاج می‌کند.[2]

 

 

[1] - الشافی، ص 829.

[2] - 15/12/1391

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1701
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

حدیث:

کان فی وصیة النبی (صلی‌الله علیه و آله وسلم) لعلی (علیه‌السلام)َ: و عَلَيْكَ بِصَلوَةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوَةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوَةِ اللَّيْلِ و عَلَيْكَ بِصَلوَةِ الزَّوَالِ، و عَلَيْكَ بِصَلوَةِ الزَّوَالِ و عَلَيْكَ بِصَلوَةِ الزَّوَالِ[1]

 

ترچمه حدیث:

در وصیت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) بر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) آمده است: بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی و بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی و بر تو باد كه به نماز شب قيام نمایی، و سه مرتبه ديگر گفتند كه بر تو باد كه به نماز زوال مبادرت نمایی و بر تو باد كه به نماز زوال مبادرت نمایی و بر تو باد كه به نماز زوال مبادرت نمایی.

شرح:

فقراتی از وصیت نبی مکرم به امیرالمؤمنینّ (علیه‌السلام) را قبلا خواندیم، در ادامه حضرت سه مرتبه این جمله را تکرار می‌فرمایند: نافلۀ شب را بجا بیاور! معلوم می‌شود خصوصیاتی در بلندشدن در نیمه شب، سحرخیزی و عبادن کردن وجود دارد که در هیچ‌یک از نمازهای بیست و چهار ساعت دیگر، این خصوصیات وجود ندارد؛ لذاست که بر آن تأکید شد است.

دنیا و آخرت می‌خواهید نماز شب بخوانیدنقل قولی را از مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای قاضی (رضوان‌الله علیه) نقل کردند: اوائلی که مرحوم آقای طباطبایی به نجف رفته و با ایشان آشنا شده‌ بودند، ایشان می‌گفتند: در بین راه، به آقای قاضی برخورد کرد، ایشان به آقای طباطبایی اینطور توصیه می‌کنند: پسرم! اگر دنیا می‌خواهی، نماز شب بخوان! اگر آخرت می‌خواهی، نماز شب بخوان! یعنی اولین توصیه مرحوم میرزا علی آقای قاضی به این شاگردِ برگزیده برجسته همین نماز شب بود، دوستان بخصوص افرادی که بنیه جوانی دارند، این سفارش بسیار مهم را رعایت کنند، نگذارند نماز شب ترک بشود.

یعنی رفتار با نماز شب باید مثل نماز فریضه باشد، مادامی که قادرید و می‌توانید و محذور ندارید، اضطراری ندارید، حتما مقید باشید که نماز شب را بجا بیاورید. این را بایستی همه رعایت کنند. سپس فرمودند: علیکبِصَلوَةِ‌ الزوال، این را هم سه مرتبه فرمودند؛ به نظر می‌رسد، به قرینه صَلوَةِ‌ اللیل که قبل فرمودند، نافله ظهر است نه نماز ظهر.

نماز ظهر، فریضه است، این تأکید مربوط به نافله ظهر است. اینجاهم مرحوم آقای قاضی (رضوان‌الله علیه) در یکی از مکتوباتی که به بعضی از تلامذه خودشان دارند، بر نافله ظهر خیلی تکیه می‌کنند، می‌فرمایند: اینصَلوَةِ الأوابین است. تعبیر مرحوم آقای قاضی است که نافله ظهر، صَلوَةِ الأوابین است. این هم جزو نوافل بسیار مهم است.[2]

 

 

 



[1] - الشافی، صفحه 829

[2] - 18/1/1392

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1566
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

فی الکافی، عن الصادق (علیه‌السلام)  قال لحُِمران بن أعین، (برادر بزرگ جناب زراره)، یَا حُمْرَانُ! انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ فِی الْمَقْدُرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَقْنَعُ لَكَ بِمَا قُسِمَ لَكَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَةَ مِنْ رَبِّكَ عَزَّ وَ جَلَّ[1]

ترجمه:

امام صادق (علیه‌السلام)، اى حمران به كسانى كه پائیین‏‌تر از تو هستند و توانائى آنها از شما كمتر می‌باشد توجه كنید و به بالاتر از خود هرگز توجه نداشته باشید، اگر چنان كنى به آنچه در دست دارى قناعت خواهى كرد. در این صورت شایستگى زیادت از سوی خداوند، پیدا خواهى كرد.

شرح:

این روایت معروفی است، در آن، کم تدبّر می‌شودبهتر است بگوییم به آن، کم عمل می‌شودفرمود: ایحمران !به کسی که در امکانات دنیوی پایین تراز توست، نگاه کن !اگر نگاه ما به کسانی باشد که از ما برتر،بالاتر، راحت‌تر، مرفّه‌تر و برخوردارتر و سالم‌ترند، اوّلاً :زندگی تلخ خواهد شد؛ ثانیاً :انسان تشویق خواهد شدبه اینکه بر زخارف دنیاییِ خودش بیفزاید. 

این یک دستور حکیمانه‌ای است که تودۀ مردم بهآن توجه نمی‌کنند! فرد نگاه می‌کند، می‌بیند فلانکس اینطور خانه‌ای، اینطور امکاناتی، اینطورخودروئی دارد، دل او هم به دنبال چنین وضعیاست، قناعت به وضعِ خودش از او گرفته می‌شود.

این، آفتِ بزرگی است، علاجش همین است کهنگاه کنید به کسی که پایین‌تر از شماست. اگرمی‌ینید کسانی درآمدشان چند برابرِ شماست، شما نگاه کنید به آن کسی که درآمد او بسیارکمتر از شماست؛ شما خانه دارید، خودرو دارید،وسائل زندگی دارید، به راحتی از مهمان پذیرائیمی کنید، او چنین امکاناتی ندارد، حتّی توانائیپذیرائی از مهمان نیز برایش نیست.

عین همین دیدگاه، در مورد مسائل جسمی،سلامت و بیماری وجود دارد، تا انسان بیماریجزئی‌ای پیدا می‌کند، اعتراض می‌کند، گاهیناشکری می‌کند!

ببینید کسانی را که از شما ناتوان‌ترند، مریض‌ترند،شما نسبت به آنها خوبید؛ به آن کسی که کمتر ازتو دارد، به او نگاه کناگر جملۀ دوم را حضرت نمی‌فرمود، شاید از مفاد جملۀ اوّل این معنا فهمیده می‌شد،لکن تأکیداً ذکر فرمود برای اینکه در ذهن من و شما جا بگیرد؛ به پایینِ دست خودت نگاه کن، و به بالادستِخودت نگاه نکن! نظر به بالادست، هوس تو را، حرص تو را بیشتر می‌کند، قناعت تو را کم می‌کند، تو را واداربه ناشکری و ناسپاسی خدای متعال می‌کند. اگر نگاه تو به مادون بود نه به مافوق، این، نافع‌تر است برایاینکه به آنچه قسمت تو شده است، قانع باشی.

 

قناعت که کَنزٌ لایَفنَی، واقعاً چیز خوبی است، وقتی قناعت کردی، به آنچه داری شکر کردی، خود این موجبمی‌شود که مستوجب لطف و زیادۀ از جانب پروردگار باشید، لإن شکرتم لأزیدنّکم، خود شکر موجب افزایشنعمت الهی است.[2]



[1] - الشافی، صفحه 850

[2] - 23/2/1392

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1491
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

امام جعفر صادق عليه‏‌السلام فرمودند:
خداوند عز و جل به داود پيامبر علیه‌السلام وحى كرد: اى داود! هرگاه بنده مؤمن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نمايد و به هنگام ياد كردن از آن گناه از من شرم كند او را بيامرزم و آن گناه را از ياد فرشتگان نگهبان اعمال ببرم و آن را به نيكى بدل كنم. و از اين كار مرا باكى نيست كه من مهربانترين مهربانانم.

متن حدیث:

الإمامُ الصّادقُ عليه‌‏السلام:
أوحى اللّه‏ُ عز و جل إلى داودَ النَّبيِّ على نبيّنا وآلهِ وعلَيهِ السّلامُ : يا داودُ ، إنّ عَبديَ المؤمنَ إذا أذْنَبَ ذَنبا ثُمّ رَجعَ وتابَ مِن ذلكَ الذَّنبِ واسْتَحيى مِنّي عندَ ذِكْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ ، وأنسَيْتُهُ الحَفَظَةَ وأبْدَلْتُهُ الحسَنَةَ ، ولا اُبالي وأنا أرْحَمُ الرّاحِمينَ.



«بحار الأنوار ، جلد6 ، صفحه 28»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1234
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

این، یک قاعدۀ کلی است که به اندک بهانه‌ای افرادی را طرد کردن و رد کردن و آنها را از مرز دوستی خود خارج کردن، مخالف با رفتار پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) و اولیای خداست.

 

حدیث:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ يَوْماً لَا تَطْعُنُوا فِي عُيُوبِ مَنْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ بِمَوَدَّتِهِ وَ لَا تُوَقِّفُوهُ عَلَى سَيِّئَةٍ يَخْضَعُ لَهَا فَإِنَّهَا لَيْسَتْ مِنْ أَخْلَاقِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله علیه و آله) وَ لَا مِنْ أَخْلَاقِ أَوْلِيَائه[1]

 

ترجمه:

مسعدة گويد: شنيدم كه امام صادق عليه السّلام روزى بأصحاب خود مي‌فرمود: كسى‏ كه از راه دوستى بشما روى آورد با نقل عيب‌هاى او رنجيده خاطرش مكنيد و كار بدى (اگر از او سراغ داريد) كه ذكرش او را سر افكنده مي‌كند بيادش نياوريد كه اين كار (زشت و اين عمل ناهنجار) از رفتار رسول خدا (ص) نيست و نه از رفتار اولياء خدا است.

شرح:

یک کسی است که با اظهار دوستی به سمت شما می آید و اظهار علاقه‌ای به شما می‌کند، دست رد به سینۀ او نزنید با ذکر عیوبی که در او مشاهده می‌کنید، خیلی دستور مهم، بزرگ و عمومی‌ای است؛ یک کسی می‌آید اظهار علاقۀ به ما می‌کند، ما فوراً سراغ آن اشکالاتی که در او وجود دارد، برویم و روی آنها تکیهکنیم و طعن بر آنها بزنیم!

محبت کسی را که به شما اظهار محبت می‌کند، قبولکنید، ولو یک عیبی هم در او سراغ دارید، لزومی نداردکه طعن در آن عیب بکنید و این را موجب این قراربدهید که دستِ ردّ به سینۀ او بزنید.

و لاتوقِفوه علی سیئةٍ یَخضَعُ لها، اگر کارِ خلافی دارد،گناهی دارد، عیبی دارد، لازم نیست او را بخاطر اینعیب طرد کنید، متوقف کنید یعنی جلوی او را بگیرید ؛منافاتی ندارد با نهی از منکر، منافاتی ندارد با أحبّأصحابی مَن أهدی الیَّ عیوبی، لکن رشتۀ پیوندمحبت را حفظ کنید!

بعد البته انسان برای نهی از منکر یا برای اهدای عیوبِدوستش و مرآت بودن برای مؤمن، فرصت‌هایی دارد،می تواند از این فرصت‌ها استفاده کند و این کار را انجام بدهداما اینطور نباشد که به مجرّد این که یکایرادی، یک عیبی را در او سراغ دارید، محبتِ او را وخود او را طرد کنید و قبول نکنید؛ این یکی از آنشاه‌بیت‌های برخوردهای خوب در روابط اجتماعیاست.

 

بعد فرمود: این، جزو اخلاق و رفتار پیغمیر و اولیائش نیست، یعنی آنها کسانی را که سراغشان می‌آمدند، هرچند عیوبی، اشکالاتی داشتند، دستِ ردّ به سینۀ آنها نمی‌زدند، جذبشان می‌کردند، نگه شان می‌داشتند، البته در اصلاحِ آنها هم می‌کوشیدند، امر به معروف، نهی از منکر هم می‌کردند.

این، یک قاعدۀ کلی است که به اندک بهانه‌ای افرادی را طرد کردن و رد کردن و آنها را از مرز دوستی خود خارجکردن، مخالف با آن چیزی است که در این حدیث به ما دستور داده شده است.[2]



[1] - الشافی، صفحه 851

[2] - 5/3/1392

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1502
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393

اینجا ماه رمضان سفره کَرم خود را گسترده ولی انگار برخی هنوز وارد شهر‌الله نشدند، ظهرها که از کنار سوپرمارکت‌ها و اغذیه‌فروشی‌ها می‌گذری، سفره بهانه باز است و بساط توجیه مهیا!

راننده تاکسی راحت سیگاری روشن می‌کند و می‌گوید؛ آقایان خانم‌ها شرمنده من عذر شرعی برای روزه‌ دارم! خانمی در صندلی عقب با لحنی سنگین جواب می‌دهد؛ برای رعایت حقوق شهروندان که عذری ندارید! راننده با غرولند و نگاهی غضب‌آلود در آینه تاکسی، سیگارش را به خیابان پرت می‌کند و می‌گوید؛ خواهر من ما هرروز مسیر خارج شهر می‌رویم و تازه بیماری کلیه دارم، توی اعصاب خردی شغل ما که نمی‌شود روزه گرفت.

از تاکسی که پیاده می‌شوم، کنار پارکینگ خانمی درحالی‌که کنار پرایدش ایستاده، دارد با کِیف تمام پوسته‌های موز را قاچ می‌زند، با لبخند به او می‌گویم؛ خانم بهتر نیست داخل اتومبیلتان میل بفرمایید، صورتش سرخ می‌شود و با صدای بریده می‌گوید؛ ای‌وای آقا شرمنده، حواسم به ماه رمضان نبود!

از این خیابان‌ها که می‌گذرم و این صحنه‌ها را که می‌بینم دوست دارم همیشه عینک دودی به چشم بزنم، آن‌قدر دودی که کمتر این صحنه‌ها را ببینم، انگار بدحجابی برخی خانم‌ها هم رمضان و غیر رمضان نمی‌شناسد و گویی مأموران موظف هم از تذکر خسته شدند...

برخی هنوز به شهر الله وارد نشدند!

این روزها گویی دیگر هُرم آتش جهنم ضمیر غافل ما را نمی‌سوزاند و سُمبه فرهنگ رسانه‌های دشمن از دفاع بی‌برنامه ما در جنگ نرم مؤثرتر شده است.

اینجا ماه رمضان سفره کَرم خود را گسترده ولی انگار برخی مردمان سرزمین شیعی من، هنوز وارد شهر الله نشدند، ظهرها که از کنار سوپرمارکت‌ها و اغذیه‌فروشی‌ها می‌گذری، سفره بهانه باز است و بساط توجیه مهیا، هر کس به دلیلی مشغول حرمت‌شکنی است، یکی می‌گوید مسافرم و دیگری بیماری را بهانه می‌کند ولی هیچ‌کدام از این‌ها دلیل موجهی برای شکستن حرمت ماه خدا و روزه‌خواری در جلوی انظار نیست، قدیم‌ها اگر کسی روزه هم نمی‌گرفت، حتماً ظواهر را رعایت می‌کرد و حرمت‌ها را اجر می‌نهاد ولی انگار اینجا گروهی غیرت دینی و حرمت‌های اخلاقی را قورت داده‌اند و از حیا و معرفت و مردم‌داری هم در آن‌ها خبری نیست.

اگر چه اکثر نهادهای موظف قبل ماه رمضان تذکر می‌دهند و قوانینی هم برای برخورد با حرمت‌شکنان وجود دارد ولی در زمان اجرا مشاهده می‌شود که هیچ نظم و قاعده‌ای وجود ندارد و بیشتر این برخوردها جنبه نمایشی داشته و به‌صورت اصولی و سازمان‌یافته دنبال نمی‌شود.

اگر به دنبال اصل مشکل بگردیم، حکایت در تغییر سبک زندگی مردم و از بین رفتن برخی ارزش‌ها و حرمت‌هاست که ریشه در عدم فرهنگ‌سازی و برنامه جدی فرهنگی در تقابل با هجمه‌های فرهنگ مدرنیته و نفوذ رسانه‌ای دشمن در افکار و عقاید مردم و شکستن حلقه‌های تربیتی خانواده‌ها دارد.

یک استاد مدیریت راهبردی فرهنگی در گفتگو با خبرنگار فارس در اصفهان، ضمن پرداختن به خصوصیات معنوی مؤمنان در ماه رمضان، روزه را لطف خدا و هدیه حضرت حق به بندگان برای خودسازی می‌داند و با اشاره به ۳ قسم روزه عام، خاص و خاص الخاص، می‌گوید: باید ریشه‌یابی شود که چرا برخی افراد حتی لیاقت و سعادت روزه عام را هم پیدا نمی‌کنند؟

مسئولین در رمضانی کردن چهره شهرها کوشا باشند

محمود یقینی بابیان اینکه روزه عام فقط نخوردن و ننوشیدن است و در روزه خاص باید اعضا و جوارح انسان هم روزه باشند، روزه‌داری خاص‌الخاص را روزه‌داری‌ای می‌داند که علاوه بر موارد ذکرشده، فکر و ذهن انسان هم روزه باشد و گناه و مبطلات حتی به ذهن او هم وارد نشود.

وی اضافه می‌کند: اگر بخواهیم بدانیم چرا برخی افراد حرمت‌شکنی کرده و سعادت روزه‌داری ندارند، باید به ساختارهای فرهنگی جامعه و مسائل درگیر با تربیت و مؤثر در شکل‌دهی رفتار انسان در جامعه برگردیم.

این استاد دانشگاه‌های اصفهان، معتقد است: برای رعایت حرمت‌های رمضان در رفتار افراد لازم است کالبد شهر هم روزه باشد و در سخت‌افزار جامعه نیز شعائر مذهبی و حرمت‌ها نهادینه و پاسداری شود و نمادها و ارزش‌ها و باورهای مرتبط با ماه خدا باید در سطح شهر دیده‌شده و با ماه صیام هماهنگ باشد.

وی با انتقاد از کمرنگ شدن این فضاها و حرمت‌ها نسبت به سال‌های اول انقلاب، می‌گوید: اکنون حرمت لازم برای ماه خدا در شهرها وجود ندارد و کرامت شهر الله برای برخی وجود نداشته و عدم نظارت دقیق هم سبب شده برخی هنوز در غفلت مانده و وارد ماه خدا نشوند.

وی با انتقاد از رفتار غیراخلاقی برخی خانم‌ها به اسم آزادی و شکستن حرمت حجاب در این ماه، عنوان می‌کند: بدحجابی شکستن حریم خود و دیگران است و خانم‌های بدحجاب حریم ماه خدا را شکسته و به حریم معنوی دیگران هم آسیب می‌زنند و این حرمت‌شکنی ناخواسته بیماری‌های روحی و روانی و انحراف جنسی را در جامعه رواج داده و امنیت خانواده را با تهدید روبه‌رو می کند.

وی با اشاره به آیه قرآن تأکید می‌کند: خداوند قسم یادکرده که اگر حرمت خدا و دینش را رعایت کنیم، حرمت ما را حفظ می‌کند، همچنین تنها در سایه حفظ این حرمت‌ها می‌توان به مقام روزه‌داری خاص و حرکت جامعه به سمت تعالی معنوی رسید.

عدم برخورد جدی، حرمت‌شکنان رمضان را گستاخ کرده است

این پژوهشگر فرهنگی نتیجه می‌گیرد که تنها در صورت روزه‌داری خاص و رعایت حرمت‌ها می‌توان به تقوا رسید و ظرفیت‌های خاص روحی را استحکام بخشیده و بتوانیم با سرنیزه ایمان جلوی احساسات نامشروع را گرفته و روح خود را متعادل کرده و تعقل خود را قاعده‌مند کنیم.

یقینی ادامه می‌دهد: بی‌توجهی و لاابالی‌گری در ماه رمضان به افراد جامعه و مسائل فرهنگی آن‌ها برمی‌گردد، به‌طوری‌که برخی افراد بی‌قید شدند و مواخذه نشدن در برابر حرمت‌شکنی‌ها آن‌ها را گستاخ‌تر کرده است.

وی با اشاره به خلل موجود در قوانین و بعضا عدم دقیق اجرا و نظارت، بیان می‌کند: مردم هم باید با ابزار امربه‌معروف وارد شوند و بدون هتک آبروی افراد و با تعامل مهربانانه و تذکر صحیح رفتار و سبک زندگی حرمت‌شکنان را اصلاح کنند که البته باید خود افراد آمر هم عامل و دور از آن اشتباه باشند و هدفشان تنها اصلاح باشد نه غرض‌ورزی و کوبیدن دیگران.

وی با اشاره به اینکه امروزه در بسیاری از موارد مردم در برابر انحرافات کوتاه می‌آیند و وظیفه را به گردن دولت می‌اندازند، خواستار اصلاح حرمت‌ها در ادارات و شروع نهضت عفاف و حجاب و رعایت اخلاق و حرمت از ادارات دولتی شده و می‌گوید: کوتاه آمدن دستگاه‌های دولتی سبب زیاد شدن و عام شدم انحرافات و حرمت‌شکنی‌ها می‌شود و باید با بدحجابی و بی‌اخلاقی برخی کارمندان در ادارات دولتی برخورد شود تا الگوی دیگر افراد نشوند.

یقینی یادآور می‌شود: اگر کارهای فرهنگی مؤثر توسط مدیرانی انجام شود که وظیفه اصلی آن ها امور فرهنگی نیست و انتظاری از آن‌ها نیست، آن زمان این رفتار مؤثر واقع می‌شود و بر دیگران آثار مثبت می‌گذارد.

یقینی خاطرنشان می‌کند: تربیت و آموزش برای رفع این مشکلات از مسائل محوری است و باید آموزش بزرگ‌سالان نیز وارد نظام آموزشی کشور گردد تا چرخه «ز گهواره تا گور دانش بجوی» کامل شود.

به گزارش خبرگزاری فارس، واکاوی اینکه چرا برخی مردم چنین نسبت به اخلاق و مسائل دینی بی‌قید شدند و آزادانه حرمت می‌شکنند، یکی از مشکلات اساسی حوزه فرهنگ است که باید با ایجاد برنامه منظم و دقیق کارشناسی و استفاده از آسیب‌شناسی اساتید فرهنگی مورد بازبینی و اصلاح قرار بگیرد.

افرادی که بی‌قاعده زندگی می‌کنند، کم‌کم از مدار اخلاق و انسانیت دور می‌شوند و در قبال این افراد هم رسانه‌ها و هم عموم مردم و نیز دستگاه قضایی و ادارات دولتی مسئول هستند تا اجازه ندهند حرمت‌شکنی برخی افراد، جامعه را از مسیر معنویت و تعالی دور کند. 
 
منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1235
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393
 در حالی که عصر چهارشنبه برخی منابع غیر رسمی ادعا کرده بودند که مرجعیت عالی شیعیان در عراق به نظامیان ارتش که در حال نبرد با داعش هستند، مجوز شرعی عدم روزه گرفتن را داده است، با انتشار استفتای آیت‌الله سیستانی، به شایعات در این زمینه پایان داده شد.
 
خبرنگار «بی‌بی‌سی» در عراق در صفحه شخصی‌اش در فیسبوک نوشته بود: "آیت الله سیستانی فتوا داد که «مجاهدین میدانهای جهاد» می‌توانند روزه خود را افطار کنند".
 
پایگاه خبری «مجلس اعلای اسلامی عراق» با انتشار متن استفتا نوشت: تعدادی از طلاب حوزه‌های علمیه از حضرت آیت الله عظمی سید علی سیستانی هستند با ارسال پرسشی برای ایشان، در مورد حکم و فتوای روزه گرفتن توسط سربازان ارتش عراق و داوطلبانی که به فتوای ایشان در میدان‌های جنگ با داعش حضور دارند سوال کردند. متن کامل پرسش مطرح شده و پاسخ حضرت آیت الله عظمی سیستانی به این پرسش، به شرح ذیل است:
 
پرسش: در مورد برادران مجاهد ما در ارتش عراق که در این روزها باید در گرمای شدید به همراه فعالیت سخت و زیاد داشته باشند، با توجه به اینکه آیه‌ای در قرآن کریم آمده که می فرماید «فمن کان منکم مریضا أو على سفر فعدة من أیام أُخر...» (از شما هر کسی که بیمار و یا در سفر بود می تواند روزه نگیرد و در عوض در أیام دیگری روزه را بجا آورد...) اکنون این پرسش مطرح می شود که آیا با این شرایط که عطش شدید بر سربازان ارتش عراق غلبه می شود، روزه گرفتن بر آنان واجب است؟!
 
پاسخ: بسمه تعالى .. شرایط برای آنها با دیگران تفاوتی ندارد یعنی فقط اگر در سفر بودند می‌توانند روزه نگیرند و اگر عطش شدید بر آنها غلبه کرد به گونه‌ای که ضعیف شدند و دیگر ادامه دادن روزه برایشان غیر ممکن شد، می توانند افطار کنند البته در حد ضرورت و بعدا باید قضای روزه را بگیرند.
 
منبع: فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: بازدید از این مطلب : 2072
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 12 تير 1393
سه‌شنبه گذشته، نیروهای امنیتی "عراق"، در حالی که این کشور، درگیر یکی از شدیدترین بحران‌های نظامی-امنیتی خود در تاریخ معاصر است، "سیدالصرخی"، ازمدعیان دروغین ارتباط با "امام زمان" را به دلیل اظهارات فتنه‌انگیز، دستگیر کردند.

گفتنی است؛ طی ساعات گذشته، برخی از رسانه‌های عربی، که عموما با مشی ضد شیعی-ایرانی خود شناخته می‌شوند، با تکرار این خبر، تلاش کودکانه‌ای را برای مظلوم‌نمایی این فرد آغاز کرده‌اند.

"سید محمد بن عبدالرضا بن محمد الصرخی" معروف به "آیت‌الله سید محمود حسنی الصرخی"، متولد شهر "کاظمین" است.


نکته قابل توجه در خصوص این به اصطلاح روحانی، این است که وی برای اولین‌بار و پس از سقوط "دیکتاتوری صدام"، در لباس روحانیت ظاهر شد.

البته، این تنها تغییری نبود که در چنین مدت کوتاهی، در رابطه با وی رخ داد(!)، چراکه الصرخی، به سرعت و با گذشت زمان اندکی، خود را به عنوان مرجعیت اعلای شیعیان جهان معرفی کرد.

متاسفانه، این دروغ بزرگ هم به سلسله‌های دروغ‌های این روحانی‌نما پایان نمی‌دهد، به طوریکه این عنصر مشکوک، به سرعت مدعی رابطه با امام زمان (عج) نیز شده است!

طی ساعات گذشته، شبکه‌های ضد شیعی، در تبلیغات دروغین خود برای این شخصیت، او را از شاگردان "آیت‌الله سید محمدباقر صدر"، مطرح کرده و این ادعا را نیز برمبنای سخنان خود الصرخی بیان کرده‌اند.

این در حالی است که این ادعای مضحک، بارها از سوی سایر شاگردان این شخصیت بزرگ شیعی، همچون "آیت الله سید کاظم حائری"(که در حال حاضر ساکن قم است) رد شده است.

البته، قطع‌نظر از تکذیب شاگردان مرحوم آیت‌الله باقر صدر، تنها با نگاهی به مشی سیاسی-مذهبی این دو شخصیت نیز می‌توان به سادگی، به دروغ‌ بودن این ادعا پی برد.

گفتنی است؛ رسانه‌های ضد شیعی در بسیاری موارد، و در راستای جو سازی‌های ابتدائی از الصرخی با نان "سید حسنی" یاد می‌کنند.

الصرخی، در اولین دوره‌های حضور خود، در صحنه سیاسی-مذهبی عراق، که با چالش جدی حضور اشغالگران در خاک خود مواجه بود، در صحنه‌سازی که بعدها هدف آن مشخص شد، همچون سایر علمای جریان شیعه، با طرح انتقادات تند علیه نیروهای آمریکایی، خواستار خروج فوری آنان از خاک عراق شده بود.

در پی این جوسازی‌ها، نیروهای اشغالگر، با طرح نام وی، به عنوان یکی از مخالفان نیروهای ائتلاف، به دفتر وی در عراق حمله می‌کنند، حمله‌ای که البته هیچ‌گاه به هدف خود نمی‌رسد، چراکه الصرخی ناپدید شده بود.

از آن زمان، تا حدود دو سال گذشته، هیچ خبر رسمی از حضور الصرخی، در رسانه‌ها وجود ندارد.

البته، گمانه‌زنی‌هایی در خصوص مکان اختفای او در این مدت می‌شود؛ عده‌ای لبنان را مخفی‌گاه اصلی الصرخی دانشته و عده‌ای دیگر، با رد امکان خروج وی از عراق، معتقدند الصرخی در جنوب این کشور زندگی می‌کرده است.

متاسفانه، اندک‌هواداران الصرخی که اراجیف او را باور کرده بودند، معتقدند "طی این مدت، الصرخی نزد امام زمان حضور داشته است".

صرخی ادعای ارتباط باامام زمان می کند



هرچند، اطلاعات زیادی از زمان اختفای الصرخی در دست نیست، اما با توجه به موضع‌گیری‌های او، به راحتی می‌توان دریافت که او طی این مدت تحت تعالیم شدید نیروهای امنیتی منطقه (برای مثال استخبارات عربستان) قرار گرفته باشد.

چندی پیش، پایگاه خبری "شیعه‌آنلاین"، با انتشار گزارشی از اخبار مرتبط با الصرخی، از ابعاد پنهان این عنصر امنیتی و بازیچه دست سرویس‌های امنیتی در منطقه پرده برداشت.

در این گزارش آمده است "برخی اسناد و اطلاعات موجود درباره "الصرخی" حکایت از آن دارد که وی در اواسط دهه نود قرن گذشته‌ی میلادی (حدود سال 1984) دانشجوی رشته‌ی مهندسی در یکی از دانشگاه های بغداد بوده است، گفته می شود وی مدتی از همکلاسی های دوران دانشجویی عدی فرزند صدام، دیکتاتور سابق عراق بود و در همان زمان عضو حزب بعث شد و به یکی از دوستان نزدیک "عدی" مبدل شد".

به این ترتیب، همزمان با ورود وی، به دستگاه امنیتی بعث، رابطه الصرخی نیز با فرزند صدام عمیق‌تر می‌شود.

در خصوص ادعای مضحک الصرخی، در رابطه با ارتباط با امام زمان(عج)، در گزارش شیعه‌آنلاین آمده است "او در مجالس و محافل مختلف خود به گونه های مختلف مدعی ارتباط با امام زمان(عج) شده است. از جمله ادعاهای عجیب وی این است که در یک دیدار محرمانه با برخی هوادارانش مدعی شده که امام زمان(عج) با خواهر او ازدواج کرده و داماد خانوادگی آنها شده است".

البته، مسئله ارتباط الصرخی با امام زمان(عج)، موضوعی نیست که صرفا از طریق شایعه و سخنان هواداران او منتشر شده باشد.

دفتر الصرخی در تاریخ 7 شوال 1432 بیانه‌ای رسمی صادر کرده و در آن به طور مستقیم مدعی شد"الصرخی با امام زمان(عج) دیدار داشته و دستوراتی برای چگونگی فعالیت دریافت کرده است"!!

به این ترتیب، اقدامات این عنصر امنیتی، علیه منافع مردم عراق و مرجعیت شیعه به سرعت آغاز شد.

الصرخی، بلافاصله پس از انتشار این بیانیه، گروهی به نام "شبکه امام زمان برای اعدام"(!!) را تاسیس کرده و از این طریق، تلاش‌های گسترده‌ای را برای تخریب چهره تشیع در رسانه‌ها آغاز کرد.

از سوی دیگر، وی بارها مدعی شده است که امام زمان از مراجع تقلید فعلی به هیچ‌وجه رضایت نداشته و به این ترتیب، فتوای اعدام مراجع تقلید شیعه را صادر کرد!!!

البته نبود پشتوانه علمی و بی‌سوادی این به اصطلاح مرجع تقلید، باعث شده است که طرفدارن وی، برای پوشش این نقص غیر قابل انکار، به الصرخی، لقب مرجع تقلید "عربی-عراقی" بدهند!!

در بخش دیگری از گزارش شیعه‌آنلاین، اطلاعات حیرت‌آور و بسیار نگران‌کننده‌ای از حلقه اطرافیان الصرخی به چشم می‌خورد "یکی از افراد نزدیک و یاران الصرخی فائز الشمری نام دارد، براساس اسنادی که پس از تسخیر مقر سازمان اطلاعات و امنیت حزب بعث بعداز سقوط رژیم صدام به دست آمده، مشخص شد که فائز الشمری یک سنی مذهب و از اهالی شهر فلوجه بوده که از کارکنان سازمان امنیت بعث به شمار می‌رفت و در زمان صدام، مدتی ماموریت یافت که با عمامه‌ای سفید رنگ به صورت یک روحانی شیعی در محافل ومجالس مختلف مانند دروس برخی مراجع حاضر شود".

گفتنی است؛ پس از اشغال عراق نیروهای امریکایی و عراقی به مسجدی در منطقه "السیده" در بغداد که زیر نظر فائز الشمری بود حمله کرده و مقدار زیادی از سلاح‌ها و موشک‌های ارتش سابق عراق را در انبار مسجد کشف و ضبط کردند".

در حال حاضر، الصرخی، در تشکیلات تروریستی خود، حدود 200 نیروی مرد و 50 نیروی زن را در اختیار داشته به تمامی آن‌ها، ماهانه مبلغ 300 دلار دستمزد می‌دهد.

فواد الخوری، از شهروندان عراقی و منتقدان تشکیلات تروریستی الصرخی، در گفتگو با شبکه العالم تاکید می‌کند "اطمینان دارم، منابع مالی او از سوی عربستان سعودی تامین می‌شود".

از دیگر، حمایت‌های عربستان از الصرخی، می‌توان به پشتیبانی رسانه‌ای قابل توجه اشاره کرد.

برای اثبات این مطلب، تنها کافی است به مصاحبه‌های این مرجع قلابی بیاندازیم، وی تا کنون چندین بار، با شبکه خبری العربیة و همچنین روزنامه الشرق‌الاوسط مصاحبه کرده است، این در حالی است که تا پیش از بحران اخیر در شهر کربلا، حتی بسیاری از مردم عراق نیز نام او را نمی‌دانستند.

این عنصر امنیتی-تروریستی تا کنون بارها تلاش کرده است که با آیت‌الله سیستانی درگیر شود و در همین زمینه، تاکنون بارها به دستور الصرخی، به دفاتر ایشان حمله شده و برخی از نمایندگان آیت‌الله سیستانی نیز از سوی طرفداران الصرخی، هدف ترور قرار گرفته‌اند.

بنابر آمار منتشر شده در شیعه‌آنلاین، "هوادارن الصرخی، بیش از 10 مسجد، حسینیه و مرکز وابسته به آیت الله سیستانی و نمایندگانش را مورد حمله قرار داده و به آتش کشیده اند. آنان حتی حرمت این اماکن دینی و قرآن های موجود در آن را نگه نداشته و آن را به آتش کشیدند".

جالب توجه این است که اظهارات و موضع‌گیری‌های منطقه‌ای الصرخی نیز در "تمامی موارد" بر علیه مواضع شیعیان و منافع انان در منطقه است.

وی تاکنون بارها مقامات جمهوری اسلامی ایران و همچنین حکومت بشار اسد را مورد انتقادات شدید خود قرار داده است.

وی همچنین بارها انقلابیون بحرین را، که مشاهده ظلم آل‌خلیفه علیه آنان، قلب هر شیعه‌ای را به درد می‌آورد، شورشی و فتنه‌گر نامیده است!!

تمام این‌ها در حالی است که در بحران اخیر عراق، الصرخی، از داعش و شورشیان استان فلوجه، که بارها و به صراحت علیه تمامی شیعیان جهان موضع‌گیری کرده‌‌اند، حمایت کرده است!

طی روزهای گذشته، الصرخی در پی فرصت ایجاد شده برای او و هوادارنش پس از بحران امنیتی عراق، با برگزاری جلسات متعدد در شهر مقدس کربلا، و فتنه‌انگیزی‌های مشکوک، مقدمات اجرای طرح حمله به حرم مطهر امام حسین(ع) را داشت که با پیگیری‌های دستگاه‌های امنیتی، بازداشت شد.


به نظر می‌رسد، عربستان سعودی، پس از شکست بخش قابل توجهی از طرح‌های امنیتی و نظامی خود در منطقه، دست به استفاده از آخرین مهره‌های خود زده است؛ مهره‌هایی که بیش از آنکه خطرناک باشند، مضحکند!


 
منبع: باشگاه خبرنگاران
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1401
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393
شیطان خواب ندارد
«شیطان» در کلام شیخ رجبعلی خیاط و آیت‌الله دستغیب

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت:‌ کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی «جندالله هم الغالبون»!

خبرگزاری فارس: «شیطان» در کلام شیخ رجبعلی خیاط و آیت‌الله دستغیب
 

 

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مواردی که در روایات اسلامی درباره ماه مبارک رمضان مطرح می‌شود این است که با شروع ماه مبارک رمضان، خداوند متعال دست و پای شیطان را با غل و زنجیر می‌بندد و در واقع شیطان نمی‌تواند در این ماه عظیم، انسان‌ها را فریب داده و یا گمراهشان کند.

از این رو بر آن شدیم تا مطلبی را در این خصوص از شیخ رجبعلی خیاط و آیت‌الله دستغیب با محوریت موضوع «شیطان» برای علاقه‌مندان نقل کنیم:

شیخ رجبعلی خیاط 

کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی «جندالله هم الغالبون»؛ عقل هم دارای هفتاد و پنج لشکر است و نخواهد گذاشت بنده‌ مخلص، مغلوب شود: «إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ»؛ اگر علاقه‌ به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌شوند.

آیت‌الله شهید دستغیب

از جمله چیزهایی که در قرآن مجید و اخبار اهل بیت علیهم‌السلام عنایت زیادی به آن شده موضوع استعاذه است یعنی پناهنده شدن به خداوند از شر شیطان «اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم» و البته باید حال استعاذه یعنی پناه بردن به حق پیدا شود تا استعاذه حقیقی باشد.

دیده‌اید بچه توپ را به هر طرف و هر جور بخواهد می‌اندازد در حال خشم هم شیطان این طور بر بشر مسلط می‌شود که او را به هر حالی وا دارد چه بسا در آن حال از او کفر سر می‌زند مگر کسی که خدا او را نگه دارد.

اگر مخبر صادق به تو خبر داد که امشب یک عده دزد مسلح در کمین هستند که به خانه‌ات بریزند و اموالت را ببرند، خود و عائله‌ات را بکشند، اگر شخص عاقلی باشی می‌روی یاورانی پیدا می‌کنی، درها را محکم می‌بندی، راه‌هایی را که از آن ممکن است بیایند سد می‌کنی سنگربندی می‌نمایی.

اگر عقل نداشته باشی می‌پرسی این دزدها اهل کجایند؟ لباس‌شان چگونه است؟ چه شکلی هستند، پیرند یا جوان؟ تا از این موضوعات سر در بیاوری وقت گذشته است و آنها کار خودشان را کرده‌اند.

آنچه بر تو لازم است راه فرار از شیطان است. حالا کیفیت خلقتش را بدانی، بفهمی چگونه وسوسه می‌کند یا نفهمی از راز آفرینش او سر درآوردی یا سر در نیاوری به این چیزها چه کار داری؟ کار اصلی تو باید همان باشد.

پس از اینکه مخبر صادق خبر داد که دشمن سرسخت ابلیس در کمین است راه نجات را از دست مده و وقت را تلف نکن.

شیطان حسود است چون خودش رانده شده‌ این درگاه است نمی‌تواند ببیند بشر به مقام قرب می‌رسد. بشری که این ملعون به نظر حقارت به او می‌نگریست و می‌گفت «مرا از آتش آفریدی و او را از خاک» و آتش از خاک برتر است آنگاه همان بشر به مقاماتی برسد که آن بدبخت را از آن طرد کردند و گفتند «از بهشت بیرون شو تو از کوچکان و پست‌شوندگانی، حق نداری اینجا بزرگی به خرج دهی...»

بشر می‌خواهد از طریق بندگی به مقام قرب برسد لذا شیطان با تمام قوا سعی می‌کند او را از راه باز دارد تا حس حسادتش را تسکین بخشد و به همه چیز هم قانع است اگر توانست کفر و شرک نتوانست حرام و مکروه تا برسد به کمی درجه و مقام.

مثالی عرض کردم که ابلیس به منزله سگ درنده‌ای است که هر کس بخواهد به خیمه‌ سلطنتی درآید، نمی‌گذارد این به منزله‌ پاسبان است جز آشنایان «عباد مخلصین». کسی از دست او در نخواهد رفت ناچار برای ورود به خیمه (و بارگاه قرب) باید به صاحب خیمه استغاثه کرد و پناه برد زیرا تنها نهیب قهر صاحب خیمه است که این سگ درنده را رام می‌کند و جز این چاره‌ای نیست. پس باید به خدا پناهنده شد تا عنایت حق او را دفع کند این است که خداوند در قرآن مجید به پیغمبرش دستور می‌دهد که «بگو پروردگارا به تو پناه می‌برم از وساوس شیطان‌ها و پروردگارا به تو پناه می‌برم که در آیند مرا.»

خودت به تنهایی نمی‌توانی مگر لطف خدا یار شود «یا غیاث المستغثین یا ملاذاللائذین» اگر لوذ و پناهندگی به حق نباشد از شر شیطان کسی در امان نیست.

از یکی از علما پرسیدند آیا اخبار وارده درباره‌ شیطان، رسیده است که مثل بشر و حیوان خواب دارد یا نه؟ تبسمی کرد و جواب لطیفی داد گفت: اگر شیطان خواب داشت که ما قدری راحت بودیم.

تو خواب هستی و او بیدار، او خوابی ندارد، بلکه همیشه نگران تو است.

«به درستی که او شما را می‌بیند از جایی که شما او را نمی‌بینید» بلی تا نفس آخر رهایت نمی‌کند.

پس باید چه کرد؟ حالا که دشمن قوی و هشیار و در کمین است تکلیف چیست؟

تکلیف این است که باید مسلح شد، بلکه همیشه باید مسلح بود، دشمنی که مهیا و منتظر غافلگیر کردن تو است تو هم باید هیچ وقت اسلحه را زمین نگذاری اگر یک لحظه اسلحه را کنار گذاشتی یا لحظه‌ای رو به او رفتی کارت خراب است. «تقوا» اسلحه انسان است، آماده‌باش در برابر ابلیس.

گویند در زمان سابق که هنوز در خانه‌ها شمع و پیه می‌سوخت، شبی در خانه‌ای دزدی راه پیدا کرد و داخل حجره شده سرگرم جمع‌آوری چیزها شد.

صاحبخانه صدای پا شنید، احتمال داد دزد در خانه باشد، از جا بلند شد و خواست شمع را روشن کند دزد تا فهمید صاحبخانه بلند شده پشت سرش ایستاد تا چراغ یا شمع را خواست روشن کند آهسته فوتی کرد و آن را خاموش کرد.

مرتبه‌ دوم که خواست چراغ را روشن کند آهسته دستش را به آب دهان تر کرد و به فتیله زد که اصلاً نگیرد.

صاحبخانه‌ نادان نفهمید که کسی هست که این کارها را می‌کند، به خیال خودش نسیمی بود که نگذاشته چراغ روشن شود، بالاخره چون دید چراغ روشن نمی‌شود و دیگر صدای پا هم نمی‌آید آرام خوابید، و دزد هم به خوبی کار خودش را کرد و رفت.

یقین بدانید در عالم معنی هم همین است، اگر شیطان در دل جا کرد کجا می‌گذارد کسی متذکر شود، تذکر مال اهل تقواست، اگر تقوا نباشد هزار تذکر هم پیش بیاید بینا نمی‌شود.

نمی‌بینید در جدال‌ها و منازعه‌ها هنگام غضب صد تذکر هم پیش بیاید نمی‌فهمد در دام شیطان است، در دلش جا کرده است، هر چه در آن حال برایش اسم خدا و پیغمبر و امام را بیاورند فایده ندارد زیرا شیطان نمی‌گذارد یاد خدا او را متذکر کند چون تقوا ندارد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1284
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، هفتم تیر ماه، برابر است با  سالگرد «فاجعه جنایت‌بار انفجارِ دفتر حزبِ جمهوری اسلامی» و شهادت 72 نفر از سربازان بی ادعای انقلاب اسلامی و فرزندان معنوی «امام خمینی». در صدرِ فهرست نامِ شهدای این جنایت هولناک، نام «سید محمد حسینی بهشتی»، رییس «دیوانِ عالی کشور» و دبیر کل «حزب جمهوری اسلامی» می درخشد. مردی که با حیات پربار و صبورانه اش، انقلاب اسلامی ایران و نظامِ نوپای برخاسته از آن، به ثبات و استقراری مثال زدنی رسید و با شهادت مظلومانه اش، فصل جدیدی در تاریخ «جمهوری اسلامی» رقم خورد که در تعیین ِ مقدراتِ آینده این نظام، نقشی تعیین کننده داشت. دانشمندی که حضوری آن چنان پرثمر در متن نهضت اسلامی داشت که پیشوا و فرمانده کل نهضت، او را این گونه توصیف کرد: «بهشتی یک ملت بود برای ملت ما».

آنچه در ادامه مطلب خواهد آمد خاطراتی است برگرفته از تفکر و عمل شهید بهشتی که وی در قالب خاطراتی که در طول زندگی داشته آن ها را اینگونه روایت می‌کند:

 

 

*باید اسلام در عمل مجسم باشد

جوانی منزل ما آمد (با یک هیکل حق به جانب) و گفت: سلام علیکم!

من هم گفتم: و علیکم السلام

گفت: بنده فلانی هستم؛ مبلغ اسلامی در آمریکا

گفتم: خوب بفرمایید آقا؛ چه درس‌های خوانده‌اید؟

گفت:‌ هیچی؛ دو-سه سال بعد از دیپلم یک خرده از این ادبیات عربی.... یک چیزهایی خواندم؛ به اندازه یک مبلغ. این قدر مبلغ را یک دستی می‌گرفت که می‌گفت به اندازه یک مبلغ چیز یاد گرفتم!

گفتم: خوب، دیگر چی؟

... اگر این مطالب را در مجالس نقل می‌کنم برای این است که که رفقای نزدیک به من می‌دانند که من خودم را در دسترس انتقاد شخصی از خودم، انتقاد به عمل خودم، به زندگی خودم، به کار خودم قرار داده‌ام. پس حق دارم که  اینها را با شما دوستان مطرح کنم. وقتی نسبت به خودم اجازه می‌دهم- اجازه می‌دهم چیست، اصلا دعوت می‌کنم-میل دارم انتقاد بشنوم، بنابر این حق دارم از قشرمان هم انتقاد کنم.

به او گفتم اقا، خوب،‌از نظر خودسازی‌ها و اینها چه؟ باید اسلام بیشتر در عمل شما مجسم باشد. از روی شوخی اما از آن شوخی‌هایی که گاهی از دل بر می‌خیزد.

گفت: اسلام اگر برای همه، چیز خوبی نیست، برای ما که بحمدالله چیز خوبی است؛‌ پلو و مرغ و خورشت و اینها همیشه روبراه است. بعد دست کرد از جیبش نوشته‌ای به انگلیسی درآورد که ترجمه ادعایی بود- اینکه می‌گویم «ادعایی»‌به این دلیل است که اصل مدرک نبود تا ببینیم چه اندازه صحیح است ترجمه ادعایی، نوشته‌ای بود که از یکی از علمای برجسته و بنام گرفته شده بود. نوشته بود «چون جناب ثقه‌الاسلام ...» ثقه‌الاسلام! یعنی کسی که امین اسلام است!- سبط مرحوم فلانی، برای تبلیغ عازم آمریکا هستند، به مومنین توصیه می‌شود که از وجود ایشان استفاده کنند و از تبلیغات ایشان بهره ببرند. این نوشته را داده بود به دارالترجمه دادگستری، ترجمه رسمی کرده بودند و آن را درجیبش گذاشته بود. من نمی‌دانم که این تا چه حد صحیح بود و آیا واقعا از آن آقا بود یا نه، ولی واقعا متاثر شدم بفهمی- نفهمی، در حدی که در برخورد اول می‌شود ظرفیت اثر یک مطلب را در یک فرد تشخیص داد. به او حالی کردیم که تو اقلا خانه من اشتباهی آمده‌ای؛ بیخودی اینجا آمدی.

گفت: من را راهنمایی کنید.

گفتم: دو راهنمایی به شما می‌کنم، یکی اینکه شما از خودتان درباره اسلام یک کلمه هم حرف نزنید فقط حق داری اگر برخی از نوشته‌های افراد صاحب‌نظر را به فارسی می‌فهمی به انگلیسی بیان کنی. دوم اینکه سعی کن آنجا سوژه روزنامه‌های یهودی ضداسلام نشوی؛ چون هیکل خیلی خوبی برای سوژه روزنامه‌های ضد اسلام آنجا بود!

بعد گفت که بله آقا، من قم بودم؛‌ طلاب جوان خیلی با علاقه پیش من می‌آمدند و خیلی خوشحال بودند.

گفتم: خدا آنها را هدایت کند!‌ با این جمله مطلب را تمام کردیم- مثل اینکه بعضی از دوستان حاضرمان هم آن شب تشریف داشتند.

اسلامی که این جور بخواهد تبلیغ بشود، شما اقلا برای تبلیغش پول ندهید؛ مایه نگذارید؛ حمایت نکنید؛ تشویق نکنید؛ احترام نگذارید؛ ارج ننهید. اینها تبلیغ اسلام نیست. تبلیغ  اسلام راهش این است که اقلا خود این آقا که پا می‌شود و به آنجا می‌رود نمونه عملی زندگی اسلام باشد.

راست باشد؛ درست باشد؛ با آگاهی حرف بزند؛ از روی ناآگاهی سخنی نگوید- نه درباره اسلام، نه درباره مکتب‌ها و ادیان دیگر- دغلی نکند. دکانداری نکند، بهره‌کشی نکند، با دیگران با رفتاری متناسب با اخلاق اسلامی رفتار کند. این است تبلیغ اسلامی!

*صراحت لهجه من

گاهی دوستان نزدیک به من می‌گویند که تو گاهی صراحت‌های بیجا داری. چیزی از تو می‌‌پرسند و آنچه به نظرت می‌رسد، آنچه تشخیص می‌دهی حق است و اسلام آورده است می‌گویی و این موجب می‌شود که عده‌ای می‌رمند و عده‌ای دیگر علیه تو در جامعه تخریب می‌کنند. پاسخ من به آن دوستان، مکرر، این بوده است که دوستان آخر این آیه قرآن را چه کنم؟ البته می‌دانم در این نصیحت خیرخواهانه هیچ غرضی ندارند. حتی می‌دانم عرضشان پاک است ولی توجه آنها را به این آیه جلب می‌کنم: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من ‌البینات و الهدی من بع ما بینه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون»‌. کتمان حقایق الهی عبارت است از اینکه من چیزی را با مطالعاتم تشخیص دهم که اسلام این طور گفته،‌ بعد به خاطر اینکه کسی از من نرجد، نرمد، کسی درباره من ولنگاری نکند، این حق را نگویم،‌ سکوت کنم.

یاد حکایتی افتادم که که بد نیست در این جا به آن اشاره کنم می‌گویند یک مرد صالحی از یک دکان قصابی در محل گوشت می‌خرید. این مرد در خانه‌اش یک گربه داشت وقتی به دکان قصابی می‌رفت تا گوشت بخرد. مرد قصاب که آن آقا را دوست داشت علاوه بر پنح سیر گوشتی که به او می‌داد، کمی هم آشغال گوشت جمع می‌کرد و می‌گفت برای گربه آقا. یک روزی که آن مرد رفت تا گوشت بخرد، دید قصاب مرتکب یک خلاف شد. به حکم وظیفه لازم می‌دانست که با خلاف او مبارزه کند و به او تذکر دهد. ناگهان یاد گربه اش افتاد. پیش خود گفت اگر من به قصاب بگویم این کار را نکن حتما اولا گوشت خوب به من نمی‌دهد؛ در ثانی، اگر هم گوشت بدهد دیگر آن آشغال گوشت را برای گربه‌ام نمی‌دهد. او چون مرد خودساخته‌ای بود آن روز گوشت نخرید و به خانه رفت و گربه را از خانه بیرون کرد و خود را از این تعهد آزاد کرد. سپس برگشت و به دکان قصابی آمد و گفت: پنج سیر گوشت بده؛ در ضمن گفت، آقای قصاب‌باشی فلان کاری که تو کردی درست نیست. قصاب ابرو در هم کشید و گوشت را به آقا داد و گفت امروز از آن آشغال گوشت‌ها که هر روز می‌دادم خبری نیست؛ گربه‌ات از این به بعد بی‌غذا می‌ماند. مرد گفت اشتباه می‌کنی بنده خدا! من اول به خانه رفتم و گربه را از خانه بیرون کردم. بعد آمدم به تو انتقاد و خرده‌گیری کردم. آقای من! من و تو باید اقلا گربه را از همان اول بیرون کنیم.

*حیف نیست عالم دین اسیر القاب باشد

زمانی در منطقه‌ای مسئولیتی بزرگ بر عهده داشتم و راهی را که باید بروم می‌رفتم. برخی از کارگردانان آنجا اطلاع دادند که به فلانی بگویید ما همه جور احترامات برای شما قائل هستیم؛ اسم شما را بی‌وضو نمی‌بریم؛ چنین می‌‌کنیم، چنان می‌کنیم؛ اما شما چرا چنین می‌کنید و اصلا رعایت نمی‌کنید که آخر ما هم اینجا هستیم؟ گفتم از قول من به این آقایان سلام برسانید و بگویید که من خودم را اینجوری بار آورده‌ام که برای من چه با آداب و القاب سخن بگویید و چه بی آداب و القاب ... نمی‌گویم هیچ برایم فرق نمی‌کند؛ مدعی چنین ملکه‌ای نیستم؛ فرق می‌کند، اما اسیرش نیستیم. شاید خوشم بیاید که با من با احترام و با آداب و القاب سخن بگویید، اما این خوش آمدن لااقل مرا اسیر نکرده است. این قدر توانستم خودم را بسازم که اسیر این القاب نباشم ... چون معمولا گاهی در نامه‌هایشان خیلی القاب برای من به کار می‌‌بردند و فکر می‌کردند لابد دیگر طبق معمول این را با این القاب می‌خریم چه مفت و ارزان! حیف نیست عالم دین اسیر القاب باشد؟ این تازه یک بند نازک است. بندهای آهنین داریم! آنها چه؟ جامعه ما باید در وارستگی، سادگی روابط مردم با بزرگترهای جامعه، آدرس و نشانی باشد.

 

 

*من راه زندگی با آقایی را رها کردم

نامه آقایی به دست من رسید که از معممان ساده دل است. انصافا از خانواده‌ای است که از یک نوع ساده‌ دلی و صفا برخوردارند و معمم هم هستند. این آقا سال‌ها قبل در قم با من مختصر آشنایی داشت. امروز نامه ای برای من فرستاده که در آب باران خیس خورده بود و من از خود پرسیدم از کجا آمده است. بعد که باز کردم و خواندم دیدم مطالب آن معمولی است، ماحصل نامه ایشان این بود که از من با دلسوزی سوال کرده بود فلانی! تو همه زمینه‌ها برایت فراهم است که با آقایی زندگی کنی (این تکیه کلام آن نامه است) ولی شنیده‌ام به جای اینکه بخواهی با آقایی زندگی کنی (سوابقی را هم اسم برده) حالا فلان کار را می‌کنی و برای خودت شغلی انتخاب کرده‌ای و زندگی‌ ات را جدا کرده‌ای و چنین و چنان کرده‌ای. بگو ببینم چرا؟ آن هم واقعا با دلسوزی. من او را خوب می‌شناسم. آدمی است که نه سودی از من می‌برد،‌ نه زیانی از من می‌کشد. پیداست که صرفا دلش سوخته که چرا من راه زندگی با آقایی را رها کردم. بنا داشتم برایش بنویسم: ای دوست عزیز با محبت! اما متأسفانه غافل و کم‌خبر! تو نمی‌‌دانی که همین گرایش به «با آقایی زندگی کردن» چه بر سر آنچه روحانیت می‌‌نامیم آورده است؟ ممکن است یک روحانی زندگی‌اش را خیلی ساده و پارسایانه کند؛‌ این آسان است و خیلی مشکل نیست. ممکن است از سر خیلی چیزها بگذرد، اما سر ریاست و آقایی و صلوات ختم کردن‌ها پای خیلی‌ها لغزیده و می‌لغزد.

*من از اینکه دستم را ببوسند امتناع می‌کنم

برای دوستان نقل کردم که یک بار که من از سفری آمده بودم، دوستان می‌خواستند دست مرا ببوسند و من نمی‌گذاشتم. یکی از همین آقایان اهل علمی که خیلی اهل صفا نیست، در جلسه دید و بازدید پهلوی من نشسته بود و می‌دید که من از اینکه دستم را ببوسند امتناع می‌کنم. همان جا تاب نیاورد و (خیلی هم با پرخاش) گفت چرا چنین می‌کنی؟ تو می‌آیی سنت شکنی کنی. در مناسبات مردم یا اهل علم بدعت می‌گذاری. بگذار دستت را ببوسند. گفتم: جوابت را بعد می‌دهم نه حالا، بگذار خلوت شود. خلوت که شد به او گفتم: می‌دانی چرا من از این کار خودداری می‌کنم؟ برای اینکه می‌ترسم خودم خراب بشوم. من از درون می‌توانم کرم خورده بشوم. نمی‌خواهم خراب بشوم. برخودم می‌ترسم. گفت: چه می‌گویی، تو فکر می‌‌کنی فلان و فلان (و اسم برد) اسیر دست‌بوسی مردم بوده‌‌اند؟ گفتم: من درباره اشخاص قضاوت نمی‌کنم. نام شخص نبر، چون داوری درباره تک‌تک افراد کار مشکلی است. من می‌گویم بر خودم می‌ترسم. این که دیگر حرفی نیست. تو هر چه می‌خواهی حساب کن. بگو تو آدم ضعیفی هستی، بگو خیلی‌ها از تو قوی‌تر هستند. ولی من که نمی‌توانم خودم را اغفال کنم. اما من از تو سوالی دارم. چون نمی‌خواهم در این جا برایت بیش از حد تواضع کرده باشم که تو را اغفال کرده باشم. همین طور که خودم را نمی‌خواهم اغفال کنم، تو را هم نمی‌خواهم اغفال کرده باشم. بیا، بینک و بین‌الله به من بگو در این چهره‌‌های گوناگونی که از نزدیک می‌بینی، ‌آنهایی را که اسم برد دور بودند، گفتم: آنها را کنار بگذار زیرا آنها را ندیده بودیم. مثلا گفت شیخ انصاری چه طور بوده؟ گفتم نمی‌دانم. گفتم آنها را کنار بگذار و از نزدیکان بگو. یکی را شهادت بده که اسیر این دست بوسیدن‌ها و سلام و صلوات‌ها در زندگی است و جایی که پای حمایت از حق و پا نهادن روی تمام این حرف‌ها پیش آید، حاضر است به سمت حق برود و از همه آنها صرف نظر کند. شهادت بده! اما او از پاسخ به من لنگ ماند. باز هم خدا پدرش را بیامرزد که جدل نکرد و گفت نمی‌توانم بگویم. گفتم: مرد حسابی! تو که در میان آنها که می‌شناسی حاضر نیستی دست روی یک نفر بگذاری، چرا داری ما را فاسد می‌کنی و دعوت به فساد می‌کنی؟ من هم کرم خورده می‌شوم. گفت: ما به تو امیدها داشتیم. گفتم: بیخود داشتید! من خودم را بهتر از تو می‌شناسم و می‌گویم من هم قابل خراب شدن هستم.

*پاسخ من به نوشته تفسیر گونه یک طلبه

در برداشت‌های زنده از آیات، گاهی به انحراف‌های عجیبی برخورد می‌کنیم. یک نمونه از این انحراف‌های عجیب مربوط است به طلبه‌ای که مراحل تحصیلی معمولی را تا پایان سطح خوب گذرانده بود و در شهر خودش سطح تدریس می‌کرد. ایشان یک نوشته تفسیر گونه‌ای داشت که می‌خواست چاپ کند. نوشته‌‌اش را به من داد و گفت:‌ چون ممکن است بعدا جنجال‌هایی به وجود بیاید، بهتر است قبلا مسائلی که جنجال‌آفرین است به من تذکر داده شود تا اصلاح شود. این نوشته حدود 300 صفحه بود که در آن سوره حمد و قسمتی از سوره بقره را تفسیر کرده بود. من حدود دوازده صفحه اول این نوشته را دیدم و مجبور شدم هفت صفحه بر آن دوازده صفحه نقد بنویسم و آن گاه خطاب به نویسنده  نوشتم: انصاف دهید که نمی‌‌شود انتظار داشت که یک منتقد برای 300 صفحه احیانا 500 یا 250 صفحه نقد بنویسد، این نمونه‌ها هست حالا دیگر خود دانید. بعد نگاهی به بحث‌های دیگر کردم و به مطلبی برخوردم که برایتان نقل می‌کنم: نویسنده می‌رسد به آیه اقیموا الصلوة و در ترجمه آیه چنین می‌نویسد: «بر پای دارید آتش انقلاب را» و در ادامه می‌نویسد: «صلوة یعنی آتش انقلاب» زیرا قرآن می‌گوید: ‌ان الصلوة تنهی عن الفحشا و المنکر، یعنی نماز بازدارنده از زشتی‌ها، ناپسندی‌ها، تجاوزها و ظلم‌هاست، ما صدها میلیون مسلمان داریم که حداقل 300 میلیون از آنها مرتب نماز می خوانند، اما آیا این نماز که می‌خوانند بازدارنده آنها از فحشا است؟ عملا نه. ما می‌بینیم در میان اینها نماز هست، مسجد هست، بغی و فحشا و منکر نیست. اما قرآن با صراحت می‌گوید:‌ ان‌الصلوة تنهی عن الفحشا و المنکر. اگر صلوة به معنی نماز باشد، این آیه از قرآن راست نمی‌یابد و قرآن ادعایی کرده که خلاف درآمده است. بنابراین برای اینکه ساحت قرآن کریم را از یک خلاف واقع‌گویی منزه نگه داریم باید بگوییم صلوة معنی دیگری هم دارد. تا حالا اشتباه می‌فهمیده‌اند که صلوة یعنی نماز، صلوة معنی دیگری دارد و آن آتش است، آتش انقلاب. بنابراین تمام آیاتی که می‌گوید، «اقیمو الصلوة» یعنی: بر پا دارید آتش انقلاب را. حالا معنی اقامه هم فهمیده می‌شود که چرا نگفته صلوا ولی می‌‌گوید اقم الصلوة چون صلوة غیر از اقم الصلوة است. اقم الصلوة، ‌یعنی برپای دار آتش انقلاب را. یقیمون الصلوة نیز از بر پای دارندگان آتش انقلاب یاد می‌‌کند. اینان مؤمنین راستین‌اند که آتش انقلاب بازدارنده آنها از فحشا، منکر و بغی است و آیه قرآن خلاف واقع از آب در نمی‌آید.

با این کشف مهم معلوم می شود که در طول این چهارده قرن از خود پیامبر خدا گرفته تا همه مردم دیگر، صلوة و اقامه صلوة را عوضی می‌فهمیده‌اند و لابد این آقا قد قامت الصلوة را که قبل از هر نماز می‌گوییم، چنین معنی می‌کند که: برپا شد آتش انقلاب! خوب این همان تفسیر به رأی است، این همان چیزی است که هر آدم منصفی (نمی‌گویم هر آدم مسلمانی، نمی‌گویم هر آدم معتقد به خدا و قرآن، می‌گویم هر آدم منصفی)، حتی غیر مسلمان و غیر معتقد به این که قرآن کتاب وحی است اگر بیاید و ببیند با این متن چه بلاهایی آورده می‌شود می‌گوید: آقا، دست بردارید. برای خودتان نشسته‌اید و معنی‌های متناسب با خواسته‌های خودتان برای قرآن درست می‌کنید.

به این آقا می‌گوییم: بله آقا، ‌قرآن، کتاب انقلاب است، اسلام آیین انقلاب است و آیات انقلابی قرآن بسیار فراوان، اما مگر آیات انقلابی در قرآن قحط است که ما برای نشان دادن چهره انقلابی اسلام، «اقیموا الصلوة» را این گونه معنی کنیم. آقای من، اگر می‌بینی 300 میلیون نمازخوان هست و نمازشان بازدارنده از فحشا و منکر نیست چون نمازشان صورت نماز است، صورتی بی‌معنی یا کم‌ معنی.

 

 

*مراقبت از انحرافات فکری افراد

یادم می‌آید در سال 1342 یک آقایی که رئیس آموزش و پرورش بود می‌گفت، من لیسانس الهیات هم هستم؛ ولی آنقدر در گفتار و رفتار کثیف و آلوده بود که چه عرض کنم. این آقا در همین موقع که خیلی رک و راست و بی پروا می‌گفت: «این حرف روش فکری‌ام بود، شما را به خدا بیایید یک سفر برویم اسرائیل، وضع آنها را مقایسه کنیم با وضع این عرب‌های فلسطین. ببینیم ظاهرا آدم نباید از این یهودیان اسرائیل حمایت کند و به این عرب‌های فلسطینی کثیف بی‌نظم لعنت نثار کند.» در یک موضع طبیعی قرار نگرفته‌ بود؟ یک مشت از این افراد آهنگ و همرنگ خودشان بله بله می‌گفتند و به چه چه هم می‌زدند. این آقا راهش این بود و مطالب کلی‌تر هر چه در دل داشت بیرون می‌ریخت. نمی‌دانم حالا کدام گوری است که به حسابش برسیم.

*فعالیت در روستاهای دور افتاده

پیوند روحانیت، روستا و روستایی یک پیوند خیلی ریشه‌داری است. اکثریت قاطع ما طلبه‌ها حداقل چند سال از عمرمان را بدین شیوه گذرانده‌ایم که در ایام محرم، صفر و ماه رمضان به روستا برویم. «آری ما» با روستایی، زندگی روستایی، مشقت روستایی، صفای روستایی و مسائل مختلف روستا از نزدیک و در همان دوران نوجوانی آشنا هستیم. حال از این که بگذریم، بسیاری از طلاب ما اصلا روستازاده و روستایی زاده‌اند و فرزند روستا و روستایی هستند. اکثریت طلاب حوزه علمیه قم بچه دهاتی‌ها هستند و به این بچه‌ دهاتی بودنشان هم افتخار می‌کنند. آنها هم که بچه شهر باشند معمولا مکرر برای ارشاد و وعظ و هدایت مردم و جذب مردم به اسلام عزیز به روستاها رفته‌اند.

در سال 1326 که در قم بودم، در جمع دوستانمان از جمله آیت‌الله منتظری این صحبت به میان آمد که امسال ماه رمضان (ماه رمضان در تابستان بود) ماها بیایم به آن کوره ده‌هایی که هیچ ملائی نمی‌رود، برویم. آنجا این تصمیم در میان چند تا از دوستان گرفته شد. قرار گذاشتیم مطلب را به اطلاع مرحوم آیت‌الله بروجردی رضوان‌الله تعالی علیه برسانیم، این مطلب به وسیله امام خمینی که در آن موقع مدرس عالیقدر و مدرس همه ما بودند، به اطلاع ایشان رسید، ایشان خیلی خوشحال شدند و دعا کردند. ما بنا گذاشتیم یک خرج راهی هم برداریم که در آن روستاها که وارد شدیم، اگر کسی دعوت نکرد ما به خانه‌اش برویم، شب‌ها در مسجد یا جائی بخوابیم و با آن خرجی راه هم بشود زندگی کرد. لذا نفری صد تومان همراهمان برداشتیم و رفتیم. این نفری صد تومان را هم غالبا خودمان نداشتیم، مرحوم آیت‌الله بروجردی از همان بودجه حوزه این نفری صد تومان را در اختیار ما گذاشت. هفده نفر شدیم. بله ظاهرا اگر عدد در حافظه‌ام درست مانده باشد عده ما هفده نفر شد. هر کدام به یک سمتی رفتیم، بعد از ماه رمضان قرار بود وقتی به قم می‌آئیم گزارش‌ها را بدهیم و جمع‌بندی کنیم. اگر کار مفیدی بود برای محرم، صفر و ماه رمضان آینده هم برنامه‌ریزی کنیم. یکی از جالب‌ترین گزارش‌های این سفر، مربوط به آیت‌الله منتظری بود. ایشان آمدند و گفتند: من امسال رفتم به فلان ده،‌ از ده‌های دورافتاده نجف‌آباد، طرف‌های فریدون، فصل خرمن بود. ایشان می‌گفتند: من دیدم مردم صبح و شب همانجا هستند. فصل خرمن در این دهات، روستایی با زن و بچه‌اش با جل و پلاسی که دارد به همان جا می‌رود و در ساعاتی که هوا مساعد است کار می‌کند، در ساعاتی که هوا مساعد نباشد،‌استراحت می‌کند. می‌گفت: من دیدم در روستاها نمی‌شود اینها را جمع کرد، یک مقداری قند و چای هم خودم خریدم بردم آنجا. در برخی از روستاها معمول است که یک تکه زمینی که زیرش سفت است به عنوان محل عمومی خرمن کوبی آماده می‌کنند و همه روستایی‌ها کاشته‌هایشان را جمع می‌کنند و می‌آورند در آنجا خرمن کوبی می‌کنند. آقای منتظری می‌گفتند: من دیدم آنجا مجتمع خوبی است، قند و چای هم گرفتم، شب‌ها می‌رفتیم آنجا و در ساعتی که نسیم نمی‌آمد و اینها نمی‌خواستند خرمن باد بدهند، می‌گفتم خب، حالا بیائید می‌خواهم برایتان قصه بگویم. اینها را جمع می‌کردیم و برایشان قصه می‌گفتم، لابلای قصه هم چهار تا آیه و حدیث و مسئله.

ما راهمان این است، ما این راهمان را به هیچ قیمت از دست نخواهیم داد.

ویژه نامه پاسداشت سی و سومین سال‌گرد شهادت «سید مظلوم امت»/7

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1292
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393
رهبر معظم انقلاب در دیدار قاريان، حافظان و اساتيد قرآني:
انس با قرآن به جامعه اسلامی استحکام درونی و قدرت عبور از چالش‌ها را می‌دهد/ «اسلام امریکایی» با پوشش اسلامی در خدمت اهداف امریکا و صهیونیسم است/ نشانه‌های آشکار از نقش حتمی سرویس‌های جاسوسی دشمن در بلوای عراق

 

به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری در اولین روز از ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و ضیافت الهی و بهار قرآن، حسینیه امام خمینی(ره)، عطرآگین از رایحه آیات نورانی قرآن شد. در این مراسم جمعی از قاریان، استادان و حافظان کلام‌الله مجید، در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، محفل انس با قرآن بر پا کردند و گروه‌های جمع خوانی نیز به تلاوت آیاتی از قرآن و حمد و ثنای پروردگار پرداختند.
 
 
در این محفل نورانی، حضرت آیت الله خامنه ای در سخنانی، کار فعالان قرآنی در نزدیک کردن جامعه اسلامی به فهم و انس با قرآن را بسیار ارزشمند، مهم و راهبردی خواندند و خاطر نشان کردند: باید به نحوی برنامه ریزی شود که آحاد مردم با مفاهیم و معانی قرآن مأنوس شوند.
 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: جامعه اسلامی در اثر انسِ روزافزون با قرآن، «استحکام درونی» پیدا می کند و آن چیزی که به جوامع، قدرتِ حرکت و عبور از چالشها را میدهد، همین استحکام درونی است.
 
ایشان از «تقویت ایمان و توکل به خداوند و اعتماد به وعده های الهی» و «دفع خوف از مشکلات مادی» به عنوان فواید و برکات انس با قرآن یاد کردند و گفتند: تدبر در قرآن، جامعه اسلامی را از ظلماتِ خرافات و گمراهی، و تاریکی های ترس و توهمات، خارج و به سوی معرفت پروردگار هدایت می کند که این، امروز یک نیاز اساسی برای دنیای اسلام در مواجهه با چالشهاست.
 
 
 
حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به افزایش بصیرت و آگاهیِ امت اسلامی افزودند: دشمنان اسلام از همین واقعیت بیمناکند و تلاش می کنند به نام اسلام و در پوشش اسلام، با اسلام مقابله کنند.
 
ایشان با یادآوری تعبیر حکیمانه امام بزرگوار در خصوص تقابل «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمدی(ص)»، خاطرنشان کردند: اسلام امریکایی، اگرچه ظاهر و نام اسلامی دارد اما با طاغوت و صهیونیسم می سازد، ولایت مستکبرین را می پذیرد و کاملاً در خدمت اهداف طاغوت و امریکا قرار می گیرد.
 
 
 
رهبر انقلاب، با اشاره به شواهد و دلایل آشکار نقشِ حتمی و صحنه‌گردانیِ دست خبیث «سرویسهای جاسوسی دشمن» در ایجاد بلوا در برخی جوامع اسلامی از جمله عراق، افزودند: انس و آشنایی امت اسلامی با معارف قرآنی، مانع از پیشروی اینگونه حوادث و خیانت به تعالیم قرآن می‌شود.
 
حضرت آیت الله خامنه‌ای در پایان، فعالان قرآنی را به جدیت در پایبندی به ضوابط و مقررات دینی توصیه کردند و افزودند: جامعه پر افتخار قرآنی کشور باید برای جوانان یک الگوی عملی باشد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1237
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

گزیده ای از سخنان حاج منصور ارضی به نقل از قدیم الاحسان در شب اول ماه رمضان در مسجد ارک را بخوانید؛ 

*در ماه رمضان، هم این ماه مبارک باید سلامت باشد و هم انسان دراین ماه ، ازدعاهایی که هنگام روئیت ماه مبارک رمضان باید خوانده شود می‌توان چنین استنباط کرد که؛ این دعاها نشان می‌دهد که ماه رمضان برای عده ای سلامت نیست . لذادر دعای شب اوّل ماه که دعای امام جواد علیه السلام است ، نکات بسیار ارزنده ای وجود دارد که نشان می‌دهد اگر کسی از دام شیاطین ، طاغوتها و اذنابشان توانست فرار کند و به ماه رمضان راه پیدا کند ، امید است که بتواند به سلامت هم برود بیرون پس هم ماه رمضان باید از دست ما سلامت باشد و هم خودمان سلامت باشیم.

مقام شاکرین دردعای ورود به ماه رمضان

علمای دین ازجمله مقام معظم رهبری براین دعای شریف تاکید دارند.حضرت سجادعلیه السلام این دعا را با حمد خاصی آغاز نموده است: " اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى هَدانا لِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَنا مِنْ اَهْلِهِ " باید توجه داشت ؛خود حمد برای هر کسی پیش نمی‌آید نمی‌شود برای کسی که خورده زمین بگویی الحمدلله ! حضرت فرمودند حمد و ستایش و سپاس خداوندی را که خودش ما را برای سپاس گذاری و حمد راهنمایی کرد ،اگر این "اهدنا الصراط المستقیم" را کمی شعبه شعبه کنیم می‌فهمیم که یک شعبه اش اجازه خدا برای شکر است یعنی اذان صبح که می‌گویند یک حمدی دارد ؛ " الحمد لله حمداً کثیراً فیه " می گوید سه مرتبه این حمد را بگو، خود این حمد گفتن مهم است ، حضرت با بیان این دعا اجازه می‌دهند ما این حمد را بگوییم " وَ جَعَلَنا مِنْ اَهْلِهِ، لِنَکُونَ لِاِحْسانِهِ مِنَ الشّاکِرینَ " این که اجازه حمد به ماداده شده که اهل حمد و شاکرین باشیم از احسان و نیکویی خداست در نتیجه ما از سپاسگزاران و حامدین قرار گرفتیم " وَ لِیَجْزِیَنا عَلى‏ ذلِکَ جَزآءَ الْمُحْسِنینَ " خداوند ما را بر آن قرار داده که برای سپاسگزاری از حمد نیکوکاران  برایشان پاداش قرار دهد. پس نشان می‌دهد کسی که حمد می‌گوید پاداش می‌گیرد اگر دیدیم حمدی نگفتیم و پاداشی هم نداشتیم معلوم می‌شود دربندگی خودمشکلی داریم.

درادامه، حمد بعدی این است: " وَالْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذى حَبانا بِدینِهِ وَ اخْتَصَّنا بِمِلَّتِهِ " حمدوسپاس خداوندی را که دین خود را به ما ارزانی داشت و ما را به ملت خویش یعنی اسلام اختصاص داد.

خضوع وخشوع دربندگی

در زمان حضرت موسی کلیم الله ، شخصی بساط عابدی پهن نموده و هفتاد سال به نماز و روزه گذراند و لحظه ای غافل نبود ، حاجتی از خدا خواست خدا عطا نکرد. نیامد بگوید این همه من عبادت کردم حاجتی از تو خواستم به ما ندادی به خودش نهیب زد اگر تو خیری داشتی حاجت روا می‌شدی هنوز در مسیر نیامدی! فرشته ای را خدا بر آن عابد نازل کرد که ای فرزند آدم این یک لحظه ای را که خود را کوچک شمردی و خود را در مقابل خواست خدا قرار ندادی برای خدا ارزش داشت و حاجت تو را می‌دهیم.

در کتاب عده الداعی از ابن فهد حلی در بحث دعا و مناجات و حال مناجات از حضرت امام باقر علیه السلام روایت است که؛ خداوند بر حضرت موسی علیه السلام وحی فرستاد که می‌دانی چرا تو را برای سخن گفتن با خود قرار دادم؟ موسی کلیم الله عرض کرد نه خداوندا نمی‌دانم ، خداوند فرمودند : ای موسی من بندگانم را زیر و رو کردم و کسی را نیافتم که در برابر من از تو خاضع‌تر باشد چرا که تو هر گاه نماز می‌خوانی چهره ات را به خاک می‌گذاری .

پس ببینید این خاندان بزرگ اهل بیت علیهم السلام که خود را فدای دین خدا کردند در واقع خود را فدای پیروان و خدا پرستان کردند که ما از دین خارج نشویم ولی ما در عمل این را قبول نداریم الان خودت را بسنج آنقدر که عشق به این تلفن همراه داری به این قرآن عشق می‌ورزی؟ داری خودت را از بین می‌بری آن وقت که این وسیله را نداشتی می‌آمدی مناجات چه می‌شد؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1186
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

: آخرین جلسه شعر ریان تا آغاز دوره بعدی برگزار شد. در این جلسه که با شعر خوانی جمعی از شعرای جوان همراه بود، حاج محمد صمیمی به رفع اشکال از اشعار می پرداخت.

ضمنا در این مراسم که حجت الاسلام خاموشی، حضور داشت حجت الاسلام شهاب مرادی دقایق کوتاهی را به سخنرانی پیرامون شخصیت حضرت خدیجه سلام الله علیها پرداخت.

علاوه بر اعضای حلقه ریّان، حسین زحمتکش و  محمد رسولی نیز از شاعران مهمانی بودند که اشعاری درباره اهل بیت خواندند.

 

نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام شهاب مرادی و متن کامل اشعار محمدرسولی را بخوانید:

* حضرت خدیجه سلام الله علیها در بین شخصیت های تاریخ اسلام تنها کسی است که مکرر در مکرر از آسمان برای او سلام می آید، بار ها جبرئیل نازل شده و سلام خدا را برای خدیجه آورده است، رسول خدا در غار حرا بودند، جبرئیل نازل می شد و می گفت: یا رسول الله، خدیجه دارد برایت غذا می اورد، من آمده ام فقط بگویم: خدا گفته سلام من را به خدیجه برسان، یا رسول الله سلام من جبرئیل را هم برسان.

* این هیئت و روضه و نماز و روزه و حج و هر چه که داریم همه مدیون خدیجه کبری است، اسلام مدیون خدیجه است.

* در نهج البلاغه است که امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: کسی نماز نمی خواند، در خانه ای نماز خوانده نمی شد، جز پیغمبر، خدیجه و من.

 شعر خوانی محمد رسولی:

 امام زمان(عج)

چگونه سر کنم بدون عشق صبح و شام را ؟

چه علتی بیاورم ندیدن مدام را ؟

 شلوغ شد دل من از برو بیای هر کسی

ولی دوباره یاد تو شکست ازدحام را

 منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد

وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را

 نشانه‌های آخرالزمان رسیده پشت هم

وکرده است جابجا حلال را، حرام را

 کم از جهاد نیست انتظار تو در این زمان

نه ساده نیست، هر کسی ندارد این مقام را

 به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست

جهان مگر ندیده بود یازده امام را ؟

 تو روزی عدل و داد را اقامه می‌کنی و من

ز نام قائمت فقط بلد شدم قیام را

 بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع(

تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را

 بیا بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او

به کربلا تمام کرد حج ناتمام را

 

حضرت سیدالشهداء(ع)

بدون تو شب و روزم نمی شود سپری

به جز تو از تو نداریم خواهش دگری

 به عمق داغ تو واقف نگشته سوخته ایم

همین قَدَر که شنیدیم روضه ای گذری

 نه شعر که سخن ساده پیش تو سخت است

به غیر گریه ندارم برای تو هنری

 ز اشک دیده خود کسب معرفت کردم

تو را شناخته ام با مبانی نظری

 اگر غلط نکنم اوج سرّ لولاکی

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

 اگرچه یوسفی اما من به شیوه ای دیگر

من آمدم سر بازار تو مرا بخری

 زهیر را وسط خیمه اش ز خود بردی

نمی شود بروی جایی و دلی نبری

 از آن زمان که دم علقمه قدت خم شد

شُدَست مبدا تاریخ هجری قمری

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1344
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

خداوند کریم به پیامبرش می‌فرماید: همانا تو نمی‌‏توانى هر که را دوست‌دارى هدایت کنى (و به مقصد برسانى)، بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت می‌کند و او به ره‏یافتگان آگاه‏‌تر است.

امسال سالی است که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به نام «فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری شده است و شاید بسیاری از دلسوزان ساعی و متعهد عرصه‌های مختلف فرهنگی در تلاشند تا با لبیک به دعوت رهبری عزیز انقلاب، قدمی در بهبود شاخص‌های فرهنگی کشور برداشته باشند.

اما این یک طرف لازم برای نتیجه‌دهی این مهم است و طرف دیگر آن دل‌های آماده‌ای است که پذیرنده حقایق باشند تا فرهنگ صحیح در کشور در زمینه‌های گوناگون متجلی و فراگیر شود.

اما حقیقت این است که شاید تعداد این دل‌های آماده به تعداد دل‌خواه ما نباشد و یا حتی بسیار کمتر از آنی باشد که ما تصورش را می‌کنیم.

در اینجا باید به این نکته توجه داشت که این مشکل پیش از اینکه دامنگیر دلسوزان عرصه فرهنگی جامعه امروز ما باشد دامنگیر رسالت عظیم و انسان‌ساز انبیای الهی بوده است تا جایی که بسیاری از آنها تکذیب شدند، مورد تمسخر قرار گرفتند، اذیت و آزار شدند و یا حتی قوم لجوجی مانند بنی‌اسرائیل در یک روز تعداد قابل توجهی از آنها را به قتل رساندند.

این مسئله همواره با صبر، استقامت و اخلاق عظیم پیامبران همراه بوده است تا توانسته‌اند گروهی ولو اندک را در راهی که به سوی خداوند می‌رود قرار دهند.

خداوند درباره هدایت‌پذیری افراد به آخرین پیامبر خود می‌فرماید: «إِنَّکَ لَا تَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِى مَن یَشَآءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ (اى پیامبر!) همانا تو نمی‌توانى هر که را دوست‌دارى هدایت کنى (و به مقصد برسانى)، بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت می‌کند و او به ره‏یافتگان آگاه‏‌تر است».

مضمون این آیه که در مقام دلدارى پیامبر اکرم‌ ‏صلى الله علیه وآله است، در آیات دیگر و با بیانات و تعابیر مختلف تکرار شده است، از جمله در سوره یوسف می‌‏خوانیم؛ «و ما اکثر الناس و لو حَرَصتَ بمؤمنین؛ اى پیامبر! هر چند به هدایت آنان حریص باشى، باز اکثر مردم ایمان نمی‌آورند»، یا در سوره‏ بقره آمده است «لیس علیک هداهم ولکن اللّه یهدى من یشاء؛ هدایت‏پذیرى مردم بر عهده‏ تو نیست و خداوند، هر که را بخواهد، هدایت می‌فرماید».

حجت‌الاسلام قرائتی در تفسیر نور درباره پیام‌های این آیه شریفه می‌نویسد؛

1- وظیفه‏ انبیا ابلاغ پیام‏‌هاى الهى و ارائه‏ راه است. پذیرفتن یا عدم پذیرش مردم ربطى به آن بزرگواران ندارد. «انّک لا تهدى»

2- پیامبران براى هدایت منحرفان سوز و شور داشتند. «مَن أحبَبتَ»

3- هدایت کار خداوند است که فقط شامل دل‌هاى پاک و آماده می‌شود. «ولکن اللّه یهدى»

4- خواست خداوند بر اساس حکمت و علم اوست. «یهدى من یشاء و هو اعلم»

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1241
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393
وضو بگیرید.
نماز بخوانید.
کم حرف بزنید.
کم قصه بگویید.
 
این چیزهایی که در تلویزیون نشان می‌دهند برای تفریح است یا برای بچه‌ها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید. کمی به کارهایتان برسید.
 
نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید.
 
افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، به دعایی، به ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید.
با خودتان خلوت کنید.
 
به قرآن نگاه کنید.
 
یا اینکه اصلا ساکت بنشینید.
 
این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا می‌کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعث حیا، آن افطار است .
 
 
منبع:پارسینه
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1191
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 تير 1393

در میان همه اعمال عبادی مسلمانان، قطعا روزه از شاخص‌ترین آنهاست. تاکید فراوان بر منزلت ماه مبارک رمضان باعث شده است تا این ماه و اعمال عبادی آن از جایگاه ویژه‌ای بین مسلمانان برخوردار باشد.

 
 دین مبین اسلام به‌رغم واجب کردن روزه بر همه مسلمانان مکلف، بیماران و افراد ناتوان را مستثنی کرده است. به همان میزان که روزه‌داری افراد مکلف در این ماه نشانه عبودیت درگاه الهی است، اصرار غیرمنطقی به روزه‌داری در افرادی که به دلیل بیماری یا سایر معذورات شرعی از روزه‌گیری معاف هستند، ممکن است به مخالفت با دستورات الهی تعبیر شود.
 
 با توجه به قرار گرفتن ماه مبارک رمضان در تابستان و طولانی‌بودن زمان روزه‌داری و کوتاه شدن فاصله بین افطار و سحر ممکن است مصرف متوالی وعده‌های غذایی در این فاصله کوتاه خود مشکلات جدیدی را برای مصرف داروها و تداخلات احتمالی آنها با موادغذایی ایجاد کند که این موضوع می‌تواند بر روند درمانی بیماران تاثیر منفی بگذارد.
 
راه‌های مختلف مصرف داروها در زمان روزه‌داری
 
 یکی از کارهای قابل انجام برای دارودرمانی بیماران در طول ماه مبارک رمضان، استفاده از شیوه‌های مختلف مصرف است. 
 
با توجه به احکام روزه‌داری، بسیاری از روش‌های مصرف دارو در طول روزه‌داری برای فرد روزه‌دار با توجه به مجتهد مورد تقلید او می‌تواند بدون اشکال باشد. 
 
دوز مصرف با توجه به ویژگی‌های بیماری فرد می‌تواند در طول ماه مبارک رمضان تغییر کند. بیمارانی که مجبور به مصرف داروها هستند، در صورتی که با یکبار مصرف داروها در روز علایم بیماری آنها کنترل می‌شود، برای ادامه مصرف داروهای خود در زمان روزه‌داری با مشکل خاصی روبه‌رو نیستند.
 
این بیماران می‌توانند زمان مصرف داروی خود را در فاصله بین افطار تا سحر قرار دهند. در صورتی که لازم است داروی خود را با معده خالی مصرف کنند، بهترین زمان مصرف دارو برای آنها یک ساعت قبل از سحری یا ۲ ساعت بعد از افطاری است.
 
البته در این موارد نیز باید توجه داشت که مصرف بعضی از داروها در سحر یا افطار ممکن است تاثیرات درمانی متفاوتی ایجاد کند، برای مثال داروهایی مانند انالاپریل، پروپرانولول و دیگوگسین در صورتی که صبح‌ها مصرف شوند، اثربخشی بهتری دارند. به همین دلیل مصرف این داروها در سحرهای ماه رمضان ارجح است. 
 
از طرف دیگر، داروهایی مانند کورتیکواستروییدها (خوراکی و استنشاقی)،H۲ بلوکرها و دیلتیازم در بعدازظهرها اثربخشی بهتری دارند و بهتر است بعد از افطاری مصرف شوند.
 
 اگرچه بیمارانی که روزی دو بار مجبور به مصرف داروها هستند نیز ممکن است در صورت تایید پزشک معالج خود قادر باشند داروهای خود را در فاصله بین افطار تا سحر مصرف کنند، این مورد برای بیمارانی که مجبور به مصرف داروها با دفعات بیشتر هستند، تقریبا ناممکن است و این افراد بهتر است از روزه‌داری صرف‌نظر کنند. 
 
در مواردی خاص ممکن است پزشک معالج قادر باشد با جایگزینی داروهای بیماران، امکان روزه‌داری را برای این گروه از بیماران نیز فراهم کند. در این موارد می‌توان از اشکال دارویی غیرخوراکی، اشکال طولانی اثر داروها و در مواردی از داروهای مشابه در یک گروه درمانی که نیمه‌عمر طولانی‌تری دارند و در نتیجه امکان مصرف یکبار در روز را فراهم می‌کنند برای بیمار استفاده کرد. برای مثال در گروه داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی، ناپروکسن یا پیروکسیکام را می‌توان یکبار در روز تجویز کرد.
 
 بین خانواده آنتی‌بیوتیک‌ها نیز این امکان وجود دارد. در مواردی نیز ممکن است با تعویض گروه فارماکولوژیک داروها و استفاده از سایر گروه‌های دارویی که همان کاربرد درمانی را دارند، امکان روزه‌داری را برای بیماران فراهم کرد.
 
 تداخلات دارو و غذا
 
 با توجه به کوتاه بودن زمان مصرف وعده‌های غذا در روزهای ماه مبارک رمضان در تابستان و پر بودن معده به دلیل مصرف چند وعده غذا در فواصل زمانی کوتاه بین افطار و سحر، امکان بروز تداخلات بین غذا و داروها افزایش می‌یابد. به همین دلیل باید مراقب این نوع تداخلات به‌خصوص درمورد بعضی از داروهای مهم بود. پارامترهای فارماکوکینتیکی و ازجمله آن غلظت خونی داروهایی مانند لووتیروکسین، دیگوگسین، وراپامیل، پروپرانولول، والپروات سدیم، لیتیوم، تیوفیلین، لوراتادین، کاربامازپین و دیازپام در صورت مصرف توأم با غذا تغییر کرده و ممکن است باعث بروز تغییراتی در اثرات درمانی آنها شود.
 
گروه‌های خاص
 
 اگرچه مطالعات زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد روزه‌داری مشکل خاصی برای بیماران خاص، در صورتی که علایم بالینی آنها تحت‌کنترل باشد مانند بیماران دیابتی، بیماران مبتلا به پرفشاری خون و حتی بیمارانی که پیوند عضو داشته‌اند ایجاد نمی‌کند، اما باید توجه داشته باشیم که روزه‌داری بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن مانند اختلالات سیستم عصبی مرکزی و ازجمله صرع، بیماران مبتلا به اختلالات غدد داخلی، بیماران مبتلا به نارسایی قلبی- عروقی و حتی بیماران مبتلا به بیماری‌های عفونی که نیاز به مصرف منظم داروهای ضدمیکروبی خوراکی دارند، ممکن است عواقبی را برای آنها دربرداشته باشد.
 
بیماران دیابتی، در صورتی که علایم بیماری آنها تحت‌کنترل باشد و بتوان فواصل مصرف داروهای آنها را با زمان بین افطار تا سحری منطبق کرد، ممکن است منعی برای روزه‌داری نداشته باشند.
 بهتر است که در صورت تمایل به اهدای خون، هنگام سحر از غذا و مایعات به اندازه کافی استفاده شود و در همان ساعات اولیه روز اهدای خون صورت بگیرد یا بعد از افطار مشروط به این‌که افطار سبکی میل کرده باشند، به اهدای خون مبادرت ورزند.
 
 داروهایی که استفاده از آنها روزه را باطل نمی‌کند
 
آنچه بیشتر مورد توافق علمای دین و مراجع عظام است این است که روزه در صورت استفاده از داروهای زیر باطل نمی‌شود:
 
- استفاده از قطره‌های چشم، گوش و بینی
 
- تمام داروهایی که از طریق پوست جذب بدن می‌شوند یا به صورت موضعی اثر می‌کنند، مثل کرم‌ها، پمادها و پلاسترها و مشمع‌های دارویی
 
- استعمال انواع شیاف‌ها و پمادهای مقعدی یا واژینال
 
- تزریقات زیرپوستی، عضلانی، مفصلی و حتی داخل رگی به استثنای تزریق محلول‌های غذایی و نیز داروهای تقویتی که موجب ابطال روزه‌داری می‌شوند (نظر شرعی مراجع تقلید درمورد داروهای تزریقی داخل رگی متفاوت است)
 
- گاز اکسیژن که به صورت استنشاقی مصرف می‌شود
 
- مصرف انواع دهان‌شویه‌ها، قرقره‌دار یا اسپری‌های دهانی مثل داروهای آسم، به شرط آن‌که چیزی به درون معده فرو برده نشود (در این موارد نظر شرعی مراجع تقلید متفاوت است)
 
- قرص‌های زیرزبانی مانند نیتروگلیسیرین (درمورد این داروها نیز نظرات شرعی مراجع تقلید متفاوت است).
 
 اهدای خون در ماه رمضان
 
 متاسفانه آمارها نشان می‌دهد که با فرارسیدن ماه مبارک رمضان میزان استقبال اهداکنندگان خون به ۲ علت کاهش می‌یابد:
 
۱- باطل‌شدن روزه در صورت اهدای خون:  به استناد استفتائات به عمل آمده و فتاوی موجود از برخی علما و مراجع دینی، از آن‌جا که اهدای خون با نیت نجات جان انسان‌ها صورت می‌گیرد، نه‌تنها باعث ابطال روزه نمی‌شود، بلکه واجب کفایی نیز شمرده شده است.
 
۲- ترس از ضعف و بی‌حالی پس از اهدای خون:  برای جلوگیری از این وضع عزیزانی که قصد اهدای خون دارند، باید روز قبل و بعد از اهدای خون در فاصله افطار تا سحر، مایعات زیاد به‌خصوص نوشیدنی‌های شیرین مانند شربت مصرف کنند تا حجم خون آنان متعادل شود. 
 
همچنین با توجه به این‌که معمولا آب بدن روزه‌دار نسبت به حالت عادی کمتر می‌شود، بهتر است که در صورت تمایل به اهدای خون، هنگام سحر از غذا و مایعات به اندازه کافی استفاده شود و در همان ساعات اولیه روز اهدای خون صورت بگیرد یا بعد از افطار مشروط به این‌که افطار سبکی میل کرده باشند، به اهدای خون مبادرت ورزند. 
 
ضمنا هموطنان عزیزی که به دلایل مختلفی مانند بیماری یا مسافرت، عذر شرعی دارند و نمی‌توانند روزه بگیرند، در صورت واجد شرایط بودن برای اهدای خون، می‌توانند با اهدای خون خود در ماه مبارک رمضان خلأ کمبود اهدای خون را در این ایام عزیز جبران کنند.
 
روزه‌داری در دریافت‌کنندگان خون
 
 بیمارانی که در بیمارستان یا سایر مراکز درمانی، خون به آنها تزریق می‌شود، نمی‌توانند روزه بگیرند. این عزیزان می‌توانند در روزهایی که خون دریافت نمی‌کنند، آن هم طبق نظر پزشک معالج اقدام به روزه‌داری کنند.
 
 
پی نوشت:
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران- معاونت غذا و دارو
 
منبع:مشرق
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: بازدید از این مطلب : 2175
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه