میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 59
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 302
:: بازدید ماه : 9692
:: بازدید سال : 106751
:: بازدید کلی : 972185
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

نکاتی از سخنان حجت الاسلام پناهیان را بخوانید؛

 

*خداوند منت گذارده بر بعضی از بندگان خودش و به عنوان پیامبر انتخابشان کرده. مصداق منت گذاشتن در زمانی است که یا خدا می فرماید که پیامبر برای شما فرستادیم و یا این که پیامبران الهی می گویند که خدا به ما منت گذاشت و ما را انتخاب کرد.

*بعید است که به همین سادگی خدا بر سر بندگانش که به او محتاج هستند و گدای او هستند و اگر خدا به آن ها لطف نکند بیچاره هستند، لطفی را که به بندگان می کند منت قرار دهد. خدایی که خودش به ما سفارش می کند که اگر کاری برای دیگری انجام می دهید منت نگذارید. آفت صدقه و کمک کردن به دیگران را منت گذاشتن می داند. حال اگر ما کاری انجام دهیم و کمکی کنیم چیزی از ما کم شده است ولی خدایی که کاری کند چیزی از آن کم نمی شود. با اندازه های بزرگ خدایی پذیرش منت کمی سخت است.

*خدا در دو جا منت می گذارد.نعمت وقتی فوق العاده زیاد باشد و خیلی بیشتر از استحقاق باشد آنجا جای آن است که منت بگذارد. ما این ها را بر اساس عقل خودمان استدلال می کنیم. خدا با ارسال رسولان فوق العاده نعمت به مردم می رساند. در این صورت است که منت سر بندگان گذاشته است. خدا نعمت را تمام کرده است.

*نعمت پیامبران و دین برای این نیست که ما حداقل از مرگ و نیستی و بدبختی نجات پیدا کنیم.دین مقوله حداقلی نیست. این قدر با عظمت است که در این عالم کسی متوجه نمی شود  که دین یعنی چه. شما از دین چه انتظاری دارید؟ در دین فوق انتظار شما و فوق رغبت شما به شما داده خواهد شد به حدی که می پذیرید که خدا به شما منت بگذارد. 

*کلمه منت را نباید هر جایی خرج کرد. دین انسان را به جایی می برد که کسی به گرد پای او نمی رسد. و کسی نمی داند به چه مرتبه ای می رسد. چیزی معلوم نیست. دین انسان را به جایی می رساند که کل عالم خلقت در نظر انسان هیچ می شود. و انسان از این عالم چیزی را نمی بیند و به مراتب فراتری می رسد. ما مادی ترین عالم غیب یعنی بهشت را نمی دانیم یعنی چه.نگاه های ما به دین خیلی حداقلی است و با این نگاه های حداقلی فهم منت گذاشتن پروردگار عالم کار دشواری است. در روایت آمده است یک موی حورالعین را از سقف آسمان و زمین آویزان کنند همه مردان از شدت شوق می میرند.

*ما دین حداقلی داریم و نگاه مان به دین هم حداقلی است و اگر دین ما حداکثری شود ما به امام زمان نیاز داریم. امام زمان برای این که ما را به سقف آسمانی که فوق تصور و رغبت ما است می برد. ما باید حداکثری شویم. دین خواه حقیقی کسی است که آن فوق العاده ها را ببیند.چیزهایی که ما از امام زمان می خواهیم مادی است. ما باید چیزی از آقا بخواهیم که واقعی باشد. کسی نمی داند بعد از حضور حضرت چه خواهد شد. ما باید اشک بریزیم برای ظهور حضرت. خدا در یکی از جاهایی که منت بر سر بندگان گذاشته است بعد از پیامبران، ظهور آقا امام زمان می باشد. ما نباید در حداقل ها باشیم. خدا برای چیزهای کم منتی نمی گذارد.

*محور های اصلی خدا در قرآن سه مورد است که یکی این است که کسی را پیغمبر کند و دیگری این که پیغمبری را مبعوث کند و دیگری این که امام زمان ظهور کند که بر ما بندگان منت گذاشته است. که در هر سه مورد فوق تصور و فوق رغبت ما انسان ها می باشد. هیچ وقت عقل بشر به صورت عادی به این جا نمی رسد که بهشت چیست و این که بعد از ظهور چه اتفاقی می افتد. 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2018
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

غزل جدیدی از مجید مهربان(صادق) شاعرجوان و آئینی کشورمان به مناسبت ولادت منجی عالم بشریت امام زمان(عج) منتشر شد.

 
 
بار هجران
 
بارهجران تو بر دوش کشیدن سخت است
پابه پای قدم خضر دویدن سخت است
 
تو همان ماه تمامی و گرفتار محاق
از شب حادثه تا روز رسیدن سخت است
 
راه را آب زنید، تیغ و ترنج بردارید
که به دیدار، سر انگشت نبریدن سخت است
 
از بد حادثه یوسف شده کالا در مصر
دُرٌ و یاقوت به بازار خریدن سخت است
 
" از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر"
درفضا نغمه داود شنیدن سخت است
 
توکجا ومن مسکین تهی دست کجا
انتظار فرج از مصر کشیدن سخت است
 
عاقبت بار سفر بسته و برمیگردیم
جلوه حضرت ارباب ندیدن سخت است
 
چه شود آخر کار ومن از آن میترسم
تا سما بی پر وبی بال پریدن سخت است
 
"صادق" از زلف پریشان تو در زندان است
  بی صبا از قفس عشق پریدن سخت است
 
    یاعلی "مجیدمهربان(صادق) "
 
منبع:تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2383
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

حضور یافتن و نشستن در مجالسی که فضایل و مناقب و سایر امور مربوط به حضرت حجت (عج) در آنها یاد می شود اضافه بر اینکه از لوازم و نشانه های محبت است، از مصادیق خیرات که مامور شده ایم به آنها سبقت بجوییم و پیشی بگیریم محسوب می شود که خدای متعال فرموده: به سوی کارهای خیر سبقت بگیرید.
فرموده مولایمان امام رضا (ع) است که در امالی شیخ صدوق و مجلد دهم بحار از آن بزرگوار آمده که فرمودند: هر کس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن زنده می گردد، روزی که دل ها می میرند دل او نخواهد مرد
حضرت امام صادق (ع) به فضیل در حدیثی که در بحار و غیر آن روایت شده فرمودند: می نشینید و حدیث می گویید؟ فضیل عرض داشت: آری فدایت شوم، امام صادق (ع) فرمودند: همانا من آن مجالس را دوست می دارم پس امر ما را احیا کنید، ای فضیل! خداوند رحمت کند کسی که امر ما را احیا نماید.
برپا نمودن مجالسی که مولایمان صاحب الزمان (عج) در آنها یاد می شود و مناقب و فضایل آن حضرت (عج) در آنها ترویج و منتشر گردد و در آن مجالس برای آن جناب دعا شود و با جان و مال در راه تشکیل آن مجالس تلاش کردن، زیرا که این کار ترویج دین خداوند و برتری دادن کلمه الله و یاری نمودن بر نیک و تقوا و تعظیم شعائر الهی و نصرت ولی الله است.
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: "یکدیگر را دیدار کنید که در دیدارتان زنده شدن دل هایتان و یادآوی احادیث ما هست و احادیث ما شما را نسبت به یکدیگر مهربان می سازند، که اگر آنها را بگیرید رستگار شده و نجات یافته اید و هر گاه آنها را ترک گویید گمراه شده و هلاک می گردید پس به آنها عمل کنید که من نجات شما را ضمانت می کنم."
سرودن و خواندن شعر در فضایل و مناقب آن جناب که درود و سلام بر او باد نیز نوعی یاری کردن آن حضرت (عج) به شمار می آید و دلیل بر این است آنچه در وسائل الشیعه به طور مسند روایت شده که حضرت امام صادق (ع) فرمودند: هر کس درباره ما یک بیت شعر بگوید خداوند برای او خانه ای در بهشت خواهد ساخت.

برخورداری از تایید و یاری روح القدس
و از آن حضرت (ع) است که فرمودند: "هیچ کس درباره ما بیت شعری نگوی مگر اینکه به روح القدس تایید و یاری شده باشد."
و از حضرت امام رضا (ع) روایت است که فرمودند: "هر فرد مومنی که درباره ما شعری بسراید که ما را به آن مدح گوید خداوند برای او در بهشت منزلگاهی خواهد ساخت که هفت برابر وسعت دنیا باشد که هر فرشته مقرب و هر پیغمبر فرستاده شده ای او را در آنجا دیدار خواهد کرد."
و در روضه کافی به سند خود از کمیت بن زید اسدی آورده که گفت: بر حضرت ابوجعفر باقر (ع) وارد شدم، آن حضرت (ع) به من فرمودند: "به خدا قسم ای کمیت! اگر مال دنیا نزد ما بود از آن مقداری به تو می دادیم ولی برای تو است آنچه رسول خدا (ص) به حسان بن ثابت فرمود: پیوسته روح القدس با تو خواهد بود تا هنگامی که از ما دفاع کنی..."
می توان گفت که بر پا ساختن این مجالس در بعضی اوقات واجب شرعی است مثل اینکه مردم در معرض انحراف و گمراهی باشند و برپایی این مجالس سبب جلوگیری از هلاکت دینی آنان و مایه ارشاد و راهنمایی ایشان به راه هدایت گردد، از جهت دلایل امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی اشخاص گمراه و عقب زدن اهل بدعت و گمراهی و خداوند متعال ر همه احوال نگهدار حق جویان است.

 

پی نوشت ها:
1- مکیال المکارم، ج 2
2- بحارالانوار، ج 45
3- وسائل الشیعه، ج 10

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1655
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

روایات فراوانی در باب فضیلت انتظار فرج وارد شده است، چه نوع انتظارى ارجح است؟

درك دقیق معنای انتظار مبتنی بر فهم جامع اندیشه مهدویت است واندیشه مهدویت را باید با توجه به مجموعه معارف اسلامی و در راستای هدف كلی دین اسلام دید. بنا بر آموزه های دینی، مهدی ( عج ) روزی ظهور كرده و وعده های الهی را به اجرا درمی آورد، او برپا كننده حكومت صالحان می باشد و مومنان به میزان ایمان وعمل صالحشان در حكومت مهدی ( عج ) قرب و منزلت دارند.

این اندیشه پایانی زیبا و نورانی برای جریان زندگی انسان تصویر میكند و عامل شعله ور شدن امید در دل های مومنین است. امید به ظهور مهدی ( عج ) همان امید به خداست. امید موتور حركت انسان در زندگی است و امید به مهدی ( عج ) عامل حركت استوارتر انسان در مسیر خوبی ها یعنی همان هدف اصلی دین می باشد.

مقصود از انتظار فرج، امید و دلبستگی به مهدی ( عج ) است. بنابراین انتظار فرج ارجح که مقصود دین است به تعبیر شهید مطهری، انتظاری سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نیروآفرین و تحرك بخش است. به گونه ای كه خود نوعی عبادت و حق پرستی است.

برخی به خطا به گونه ای اندیشه مهدویت را تصویر می كنند كه انتظار براساس آن به معنای كمك به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه می باشد در حالی كه بی شك چنین اموری با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدی؛ یعنی، عشق به همه خوبی ها و امید اقامه همه خوبی ها در دنیا این عشق و امید عاملی است كه انسان را وا می دارد تا هر چه بیشتر و محكم تر در راه خوبی ها قدم بردارد، پس انتظارفرج مسئولیت آفرین است.

به تعبیری دیگر می توان گفت: انتظار ظهور منجی هیچ گاه به حقیقت نمی‏پیوندد مگر در صورتی كه سه عنصر اساسی در آن محقّق گردد:
1 - عنصر عقیدتی:
شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی ونجات‏بخشی او داشته باشد

2 - عنصر نفسانی:
زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی به سر ببرد.

3 - عنصر عملی وسلوكی:
شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوك ورفتارش زمینه‏های اجتماعی وفردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.
با نبود هر یك از این سه عنصر اساسی، انتظار حقیقتاً معنا پیدا نمی‏كند.

 

منبع:شهر سوال

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1938
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

ایمان شجاعی، بهایی شیعه شده گفت: در خانواده‌های بهایی اجازه گوش دادن به صحبت‌های رهبر شیعیان را نمی‌دهند به همین دلیل من مخفیانه پای صحبت‌های رهبری می‌نشستم و به همین دلیل یک سری سؤالات برایم پیش آمد که مرا نسبت به بهائیت مردد کرد.

عقیقایمان شجاعی، بهائی مسلمان شده در برنامه شب آسمانی شبکه قرآن و معارف سیما در رابطه با چگونه شیعه شدنش، گفت: من تا سن 20 سالگی در محیطی بهائی رشد کرده بودم و فکر می‌کردم این محیط کامل است اما به طور مخفیانه به حرف‌های مقام معظم رهبری گوش می‌دادم زیرا در خانواده‌های بهائی اجازه نمی‌دهند که ما به حرف رهبر شیعیان گوش کنیم.
 
وی ادامه داد: در سفری که مقام معظم رهبری به کرمان داشتند من هم رفتم و به صحبت‌های ایشان گوش دادم و یک سری سؤالات برایم پیش آمد و پس از آن به سراغ قرآن رفتم و متوجه شدم که در قرآن برخلاف انجیل حرفی از آمدن دین جدید بیان نشده است در این میان دوستم که بعد از مدتی برادر همسرم نیز شد به من کمک می‌کرد.
 
این بهایی شیعه شده بیان داشت: من از برادر همسرم که درآن زمان باهم دوست بودیم خواستم تا اجازه دهند برای خواستگاری قدم جلو بگذارم آن‌ها تحقیق کردند و متوجه شدند که من بهائی هستم، هر چند من به قصد ازدواج رفته بودم و در آن زمان نیز بر عقاید بهائیت بسیار مردد بودم اما در ابتدا دوست داشتم همسرم و خانواده‌اش را به سمت بهائیت جذب کنم.
 
وی ادامه داد: جذب همسرم که از خانواده شهید هم بود برای من یک امتیاز محسوب می‌شد زیرا در کل جذب افراد به بهائیت برای بهائی‌ها امتیاز به حساب می‌آید و در میان بهاییت افراد به دنبال این هستند که با کسی دوست شوند و فرد را جذب تشکیلات و فرقه بهائیت کنند.
 
شجاعی تأکید کرد: من آن زمان واقعا نسبت به بهائیت دچار تردید شده بودم اما 20 سال با اعتقاد بهائیت و در خانواده بهائی زندگی کردن باعث می‌شد تا نتوانم به راحتی از آن دست بکشم در هر حال یک سال به کمک برادر همسرم و خانواده‌اش مشغول تحقیق و جستجوی حقیقت بودم و در نهایت پس از این یک سال به دین شریف اسلام و شیعه مشرف شدم.
 
وی تصریح کرد: وقتی به نزد امام جمعه رفتم و "اشهدم" را خواندم به خانه آمدم و نامه شیعه شدنم را به پدر و مادرم نشان دادم و از آن زمان بود که موج فتنه آغاز شد و پدرم مرا از خانه بیرون کرد و گفت من فرزند بی دین و ایمان نمی‌خواهم زیرا از نظر پدرم من دیگر دین نداشتم.
 
این جوان بهائی شیعه شده، اضافه کرد: من مسلمان شده بودم و این تازه آغاز امتحانات بود و این‌گونه نبود که به دلیل مسلمان شدنم همه درها به یکباره باز شود و همین باعث می‌شد تا گاهی به راه خود شک کنم تا این که نیت کردم و به امام زمان(عج) توسل کردم ، و از امام زمان(عج) خواستم تا اگر اسلام حقیقت است معجزه‌ای به من نشان دهد که دقیقا نیز همین شد، پس از آن زمان با عنایت امام زمان(عج) درهای بسته یک به یک به روی من باز می‌شد و از آن زمان است که قلب من شیعه شده است.
 
شجاعی در رابطه با فرقه بهائیت نیز، گفت: بهائیت هدفش ضربه زدن به اسلام و شیعه است، روسیه تزاری بهائیت را جان داد و بزرگان بهائیت را حمایت ‌کرد اما بعد از آن انگلیس، روسیه  را هم دور زد و در نهایت بهائیت برای رسیدن به اهداف خود، بهاییت را جذب خود کرد.
 
وی با بیان این مطلب که بهائیت هیچ چیز تازه‌ای برای جهان ندارد گفت: آن‌ها بهاءا... را خدا می دانند و حتی قبله‌شان به سمت جنازه اوست و جالب این است که ادعای بیشترین پراکندگی در دنیا را هم دارند در حالی که این آمارها کاملا کذب است یک بار اعلام کردند که یک روستایی در کرمان همه بهائی شده‌اند من عمدا به آن روستا رفتم و دیدم تنها یک پیرمرد و پیرزن به دلیل کمک و حمایت مالی بهائی شده‌اند و این در حالی است که حتی نمی‌دانند بهائیت چیست.
 
در ادامه برنامه خانم کریمی‌زاده، همسر ایمان شجاعی نیز در سخنانی اظهار کرد: وقتی ایمان به خواستگاری من آمد و ما برای تحقیق درباره او رفتیم متوجه شدیم که نه تنها بهایی است بلکه حتی کتابی هم در رابطه با بهائیت نوشته که رتبه‌ای هم کسب کرده است به همین دلیل خانواده من ابتدا بسیار مخالفت کردند.
 
وی اضافه کرد: من می‌دانستم که او نسبت به عقاید بهائیت مردد است و بسیار دوست داشتم که کمک کنم تا او مسلمان شود پس از یک سال تحقیق نیز در نهایت به اسلام و شیعه مشرف شد، البته ایمان در ابتدا دوست داشت مرا بهائی کند اما رفته رفته سؤالاتی برایش ایجاد شد که این سؤالات و تحقیق درباره جواب آن‌ها  باعث شد تا حقیقت را انتخاب کند.
 
کریم زاده در پایان خاطرنشان کرد: بهائیت یک دین نیست بلکه یک فرقه است زیرا دین کتاب و معجزه و دلیل دارد اما بهائیت هیچ یک از این‌ها را ندارد من واقعا تعجب می‌کنم و دلم می‌سوزد وقتی می‌بینم که افراد بهائی یک انسان را خدا می‌دانند زیرا امروزه حتی اگر به یک کودک هم بگویی که در برابر یک انسان دیگر تعظیم کن به این راحتی قبول نمی‌کند.
 
 
منبع:تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1687
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

حجت‌الاسلام زائری در سلسله جلسات «درس‌هایی از اصول کافی» که در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار می‌شود، با اشاره به «کتاب الحجه» اصول کافی گفت: مرحوم کلینی روایتی در این کتاب  بیان می‌کند در بابی که درباره برابری خاندان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(س) در علم و شجاعت. در این باب سه روایت عنوان شده است که روایت دوم این است که حضرت رضا (ع) امام هشتم می‌فرمایند: در علم و شجاعت مانند و برابریم اما در عطا و بخشش و عرضه آثار بیرونی به اندازه‌ای که به ما امر شده هستیم.

 
وی اظهار داشت: ائمه از این جهت از یک نور هستند و چون از یک حقیقت هستند بر اساس اوضاع و شرایط و مطالبات بیرونی با هم متفاوت هستند، ولی در اساس یکی هستند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: ما همه در امر و نهی و حلال و حرام و اصول مانند هم هستیم، اما جد ما رسول اکرم(ص) در فضل و بخشش نسبت به مابقی متفاوت است.
 
این نویسنده و پژوهش‌گر حوزه دین گفت: اگر دوره‌های تاریخی بعد از پیامبر(ص) را بررسی کنیم در این دوره یک حقیقت واحد مدیریت می‎کند، اما بر سر شرایط و موقعیت‌ها این رفتار تغییر می‌کند. امام صادق(ع) ادامه می‌دهند «علم همه ما یکی است». شجاعت‌مان نیز یکسان است، اما این که چقدر این را به دنیای بیرونی خود بروز دهیم، بسته به دستور خداوند و خواست او دارد. زمانی خداوند از ما می‌خواهد جنبه علم ما، زمانی صبر و زمانی شجاعت‌مان را بروز دهیم. این بسته به نقشی است که برای ائمه(ع)مقدر شده است.
 
وی بیان داشت: در باب امامت و جانشینی امام، مرحوم کلینی در کتاب خود چند روایت عنوان کرده است. امام صادق(ع) می فرمایند: شما فکر می‌کنید که ما اهل بیت به هر کس که دلمان بخواهد وصیت می‌کنیم و کارها را به او واگذار می‌کنیم؟ ولایت و امامت به مردم را خداوند امر فرموده به اهلش بسپاریم از همان ابتدا رسول خدا(ص) مشخص کرده است.
 
زائری ادامه داد: پیامبر(ص) اسم برده‌اند که بعد از من علی(ع) و بعد از آن امام حسن(ع) و امام حسین(ع) همینطور تا به آخر. در این بین جز امام حسن (ع) و امام حسین(ع) دیگر هیچ برادرانی به این امر انتخاب نشده است؛ این امر الهی است. در کتاب الحجه بابی دارد که مطلب حقیقت روایی بر امامت و امام هستند. بحث نقلی است و روایاتی که در این باب از ائمه معصوم(س) است. در کنار آن جدای از شرایط، رفتار و کردار امام، مردم باید چیزی ببینند که بتوانند جانشینان قبل از امام زمان(عج)را بشناسند. فقها و بزرگان دین جانشینانی هستند برای امام زمان(عج). رفتار و سلوکی که از آنها بروز می‌کند باعث می شود که مردم با اطمینان گرد آنها جمع شوند. مردم با طیف‌های مختلف و موقعیت‌ها و اعتقادات مختلف به دلیل همین رفتار و کردار حضرت امام(ره) بوده که گرد ایشان جمع شده بودند و از او پیروی می‌کردند و شیفته ایشان شدند.
 
وی تصریح کرد: مرحوم طیب حاج رضایی در خصوص حضرت امام(ره) گفته است «همه ایشان را دیدن و خریدار او شدند، ما ندیده خریدار او شدیم». 
 
این نویسنده و پژوهش‌گر حوزه دین ادامه داد: امامان معصوم بیشتر از همه مردم زحمت می‌کشیدند. آنها از صبح تا شام کار  می‌کردند. روایات مختلفی است در این باب که ائمه معصوم(س) چگونه تلاش و زحمت می‌کشیدند و در فعالیت‌های روزانه شرکت می‌کردند و هنگام شب هم دائماً در حال عبادت و خدمت به مردم بودند. از عبادت و سجده به پروردگار تا رساندن غذا به مردم مستمند در شب‌ها. اهل بیت روزشان را با زحمت آغاز و شب‌هایشان را با خدمت و عبادت سر می‌کردند. اگر مردم بخواهند شیفته انقلاب اسلامی شوند باید رفتار خوب و عمل ما را ببینند. مردم باید چیزی از ما ببینند تا شیفته شوند.
 
وی عنوان کرد: شخصی به امام (ره) در نجف ناسزا می گفت. زمانی که او بیمار شد امام برایش دکتر و دارو فراهم کرد. زمانی که این شخص بهبود یافت، شیفته مرام امام(ره) شد. امام رضا(ع) در خصوص چگونگی شناخت امام می‌فرمایند: علامت و نشانه‌های متعددی برای شناخت امام وجود دارد. امام بر همه سؤالاتی که از او پرسیده می‌شود پاسخ می‌دهد و همچنین به علم غیب آشنا است و به زبانها و علوم مختلف تسلط دارد. همچنین در بسیاری از روایات داریم حیوانات، با معصومین(س) سخن می‌گفتند. همچنین قدرت ارتباط  با ارواح و عالم غیب را هم دارند.
 
مدیرعامل مجموعه فرهنگی سرچشمه در ادامه سخنان خود در مورد دوران غیبت بیان داشت: باب دیگری که از کتاب الحجه  از آن صحبت خواهیم کرد باب غیبت امام زمان(عج) است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «کسی که در مجلس بیان روایات ائمه نشسته باشد، در روزی که همه دل‌ها ناامید می‌شود دل او نا امید نخواهد شد». روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: برای صاحب امر(عج) غیبتی خواهد بود روزگاری خواهد رسید که امام زمان(عج) آن وقت غیبتی خواهد داشت. در دوران غیبت کسی که دین خود را حفظ کند مانند این است که بخواهد خار را با دستش بکند. کدامتان می‌توانید این خار را با دست خود بکنید؟  امام مدتی سر مبارکشان را پایین انداختند و فرمودند: روزگار غیبت خواهد رسید انسان باید بسیار تقوا داشته باشد و دین خود را حفظ کند. 
 
سلسله جلسات«درس‌هایی از اصول کافی» سه‌شنبه هر هفته قبل از نماز مغرب و عشاء در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی به نشانی: میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای خیابان شهید صیرفی‌پور برگزار می‌شود و شرکت در آن برای عموم علاقه‌مندان آزاد است. 
 
منبع:فارس
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1453
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

بیانات آیت الله جوادی آملی درباره «وظیفه منتظران امام زمان(عج) در دوره غیبت آن حضرت»

دریافت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1408
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393
سعد بن طريف از امام محمد باقر عليه السّلام، و آن حضرت از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت كرده است كه فرمود:
هر كس در يك شب ده آيه از قرآن را بخواند در شمار غافلان درنيايد؛
و اگر پنجاه آيه آن را بخواند، در گروه ذاكران به حساب آيد؛
و اگر صد آيه بخواند از زمره عابدان (يا نمازگزاران) محسوب گردد؛
و اگر دويست آيه را تلاوت كند، از گروه خداترسان باشد؛
و اگر سيصد آيه را بخواند، در رديف رستگاران قرار گيرد؛
و اگر پانصد آيه را تلاوت كند، از جمله مجتهدان محسوب مى‏ شود؛
و اگر هزار آيه بخواند، ثواب انفاق پانصد هزار مثقال طلا (قنطار) كه هر مثقالى معادل بيست و چهار قيراط و هر قيراطى- كه كوچكترين آن به اندازه كوه احد و بزرگترين آن به مقدار آنچه ما بين زمين و آسمان است- در نامه اعمال او ثبت مى‏ گردد.
 
 
پی نوشت:
پاداش نيكيها و كيفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال، ص: ۲۶۹ . 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1447
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

 مهدویت و وجود مبارک امام عصر (عج) آنهم در پس پرده غیبت در طول تاریخ مورد پرسش ها و گاه شبهه افکنی های دوست و دشمن قرار گرفته است. سوالاتی درباره چرایی غیبت، فلسفه انتظار، عمر طولانی حضرت حجت (عج) و ... که البته روایات و سخن ائمه معصوم (ع) پاسخ آنها را به روشنی می دهد. از این رو در گفتگویی با حجت الاسلام محمدجواد مروجی طبسی، مولف کتبی چون "موسوعه ائمه (ع)" و "بامداد بشریت به برخی از این دست سوالات پاسخ داده شده است که در ذیل می آید:

یکی از مهمترین سوالاتی که درباره مهدویت و منجی آخرالزمان (عج) مطرح می شود به راز عمر طولانی امام عصر (عج) و چگونگی زیستن انسانی طی این همه سال باز می گردد، آیا پاسخی برای این سوال وجود دارد؟
بنابر تعبیر پیامبر (ص) و ائمه معصوم (ع) امام عصر (عج) غیبتی طولانی دارند و این غیبت مستلزم آن است که بگوییم از زمان ولادت حضرت حجت (عج) در سال 255 هجری تا آن روزی که ایشان از پس پرده غیبت بیرون بیایند یک عمر طولانی خواهند داشت. در این میان، زمان ولادت و غیبت ایشان که مشخص است اما اینکه غیبت کبری از روزی که آغاز شده تا روزی که حضرت قائم (عج) ظهور کنند چند سال به طول می انجامد مشخص نیست.
حال این سوال می شود که آیا این طول عمر امری عادی است یا امری محال؟ آیا محال عقلی است یا محال عادی؟
از ابوعلی سینا معروف است که هر چه به شما گفته می شود در میزان سنجش قرار دهید و دریابید با واقعیت تطابق دارد یا خیر.
باید توجه داشت که مسئله طول عمر حضرت حجت (عج) شاید عادتا محال است و عمر طبیعی انسان در شرایط امروزی بیش از 120 سال نیست اما اگر بخواهیم عمر ایشان را با موازین روایی که بسیار قطعی است و هیچ شکی در آنها نیست بسنجیم، در می یابیم عمر ایشان اگرچه بر حسب عادت محال است اما عقلا محال نیست.
چراکه پیش از ایشان عده زیادی عمرهای طولانی داشتند درباره حضرت نوح (ع) قرآن می فرمایند ایشان فقط 950 سال در میان یاران خودش حکومت کرد و عمرشان 2500 سال بود...
یا حضرت آدم (ع) عمر طولانی دارند که در روایات به این مهم تصریح شده است، یا انبیایی که فعلا زنده هستند مثل حضرات خضر (ع)، الیاس (ع) و عیسی (ع) که چند هزار سال است که زنده اند و در زمان امام عصر (عج) از آسمان پایین می آیند.
سلمان فارسی نیز 400 سال عمر کرده است از این رو امکان عمر طولانی انسان وجود دارد شاید برای همه نه اما برای بعضی چرا.
از انسان که بگذریم و سراغ جنیان یعنی ابلیس برویم می بینیم که عمر او از قبل از خلقت آدم بوده و تا روز ظهور امام عصر (عج) زنده است و در قرآن این مهم تصریح شده است.
پس هم در تاریخ و هم در روایات قطعی تصریح شده که امام عصر (عج) عمر طولانی دارند و پیامبر (ص) فرمودند: اگر عمر دنیا یک روز باشد خداوند آنقدر آن روز را طولانی می کند تا فرزندم مهدی (عج) ظهور کند.

شبهه ای مطرح است که امام عصر (عج) در سرداب سامرا یعنی جایی که از انجا غیبت کرده اند زندگی می کنند، آیا دلیل برای این مسئله وجود دارد؟ چه پاسخی می توان به طراحان این سوال داد؟
زندگی در سراب شبهه ای است که دشمنان اهل بیت (ع) رواج می دهند؛ سرداب سامرا منزل امامین عسکریین (ع) بوده است و سرداب غیبت هم متصل به قبر این امامان بزرگوار (ع) است.
ماجرای سرداب این بود که در زمان عباسیان به خیال اینکه امام عصر (عج) را می توان در منزل جدشان پیدا کنند و ایشان را بکشند و ایشان را یافتند و آخرین جایی که دشمن ایشان را دید آنجا بود اما این به معنای این نیست که سرداب منزل و محل سکونت آن حضرت (عج) است. اگرچه در دوران غیبت صغری مکان سکونت ایشان مشخص بود اما در دوران غیبت کبری مشخص نیست ممکن است ایشان حتی در منازل و مهمانی های ما حاضر شوند.
بنابراین هیچ روایت و سخنی مبنی بر مکان زندگانی ایشان در دوران غیبت نداریم و حتی در ایام حج و حضور ایشان در عرفات، حضرت حجت (عج) به طور ناشناس اعمال را به جا می آورند در حالی که در آنجا حضور دارند.
اگرچه ایشان ولادتشان در سامرا بوده و بعد هم مدتی در مدینه زیسته اند اما در دوران غیبت کبری اصلا این موضوع مشخص نیست.
اما بنابر روایات، در دوران ظهور محل حکومت قائم عصر (عج) مسجد کوفه و محل زندگانی ایشان مسجد سهله است که الان در دو کیلومتری مسجد کوفه واقع شده است.

یاران امام عصر (عج) چه کسانی هستند؟ آیا تنها به همان 313 تن اشاره شده در روایات محدود می شود یا اشخاص دیگری نیز در این جرگه جای می گیرند؟
یاران امام عصر (عج) آنقدر وضعیتشان گسترش یافته و زیاد است که نمی توان آنها را به 313 نفر محدود کرد ایشان از دوران غیبت صغری یار داشته اند و تا دوره ظهور هم خواهند داشت.
از یاران کنونی ایشان حضرت خضر (ع) است دیگری حضرت الیاس (ع) است و از یاران دیگر ابدال هستند که 30 نفرند و مشخص نیست که چه کسانی را شامل می شوند، در روایات آمده که این 30 نفر از یاران و خادمان امام مهدی (عج) هستند که امام (عج) با این 30 نفر انس دارند، در روایت داریم که هر یک از این 30 نفر از دنیا برود خداوند یک نفر را جایگزین آنها می کند و تا عصر ظهور این گروه 30 نفری امام (عج) را همراهی می کنند.
گروه دیگر یاران 313 نفری هستند که 50 نفرشان بانوان هستند و باقی مرد یعنی تمام 313 نفر مرد نیستند علاوه بر این عده ای از یاران حضرت مهدی (عج) در دو گروه 400 نفر مرد و 400 نفر زن از آسمان فرود می آیند.
از یاران امام عصر 13 نفر زن هستند که فعلا در قید حیات نیستند که بعضی از آنها در دوران حیات پیامبر (ص) در غزوات شرکت می کردند و امام صادق (ع) تعدادشان را تصریح کرده اند.
اما گروه عمده یاران حضرت (عج) کسانی هستند که از دنیا رفته اند یعنی کاری کرده اند که جز یاران حضرت (عج) هستند و بنابر روایت این ها رجعت می کنند یعنی تا فرد مومن محض نباشد زنده نمی شود اینها می آیند تا رنگ حکومت امام عصر (عج) را ببینند. 
گروه آخر سایر مردم هستند چراکه در دوران ظهور همه دشمن ایشان نیستند و عده ای موید و یاور حضرت (عج) هستند. 
پس ما اگر بخواهیم یاران امام عصر (عج) را در نظر بگیریم به 313 نفر محدود نمی شود بلکه این 313 نفر فرماندهان لشکر بزرگ امام عصر (عج) هستند در روایات نام برخی از آنها آمده که البته باز هم تاکید صد درصدی روی انها نیست.

 

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1554
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

زیر بنای نبوت و امامت را یک چیز تشکیل می دهد و این دو مقام مانند حلقه های زنجیر به هم متصل هستند؛ و شرایط حاکم برای متصدیان این دو اصل از اصول دین [انبیاء و امامان معصوم (عپ)] نیز در مواردی مشابه یکدیگر است. در روایات اسلامی شباهت های زیادی برای امام زمان (عج) با برخی از پیامبران (ع) آمده است که در این مقال به شباهت موجود میان امام زمان (عج) با حضرت نوح و حضرت الیاس (ع) پرداخته خواهد شد.

الف) شباهت امام (عج) به حضرت سلیمان (ع

1- حضرت سلیمان, داوود (ع) را جانشین خود قرار داد در حالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود, حضرت مهدی (عج) نیز خداوند او را خلیفه قرار داد در حالی که تقریبا پنج ساله بودند.

2- خداوند به سلیمان(ع) ملکی عنایت کرد که برای هیچ کس بعد از او از نظر کیفیت نبود. چه اینکه سلاطین جهان حکومتشان آمیخته به جور و فساد است, ولی سلیمان می خواست حکومتش آن طورنباشد, و نیز سلطنت و حکومت پادشاهان و امرای زمین تنها بر انسانها استولی حکومت سلیمان (ع) بر جن و انس و پرندگان بود. [1] همچنین خداوند متعال مُلک و حکومتی به حضرت مهدی (عج) عنایت خواهد فرمود که برای احدی از اولین و آخرین - از نظر کمّیت[2] و کیفیت[3] - مانندش نبوده است.[4]

3- خداوند باد را در تسخیر حضرت سلیمان (ع) قرار داده بودحضرت مهدی (عج) نیز خداوند باد را در خدمتش قرار می دهد.

4- حضرت سلیمان (ع) مدتی از قومش غائب شد, حضرت مهدی (عج) نیز غیبتش طولانی تر از سلیمان است.

5- حضرت سلیمان (ع) حشمة الله بود, حضرت مهدی (عج) نیز حشمة الله است. [5]

ب) شباهت امام (عج) به حضرت داوود (ع

1- آهن به امر خداوند برای حضرت داوود(ع)  نرم شد [6] و حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) نیز, خداوند آهن را برایش نرم می کند. چنان که امام صادق(علیه السّلام)  فرمود: مردی به خدمت

صاحب الزمان(عج) می آید و عرض می کند: آهن برای حضرت داوود (علیه السّلام) نرم شد, اگر تو هم مانند او [معجزه] بیاوری تصدیقت می کنیم. پس آن حضرت معجزه ی حضرت داوود (ع) را به او نشان می دهد, ولی آن شخص منکر می شود, پس حضرت مهدی (عج) عمود آهنینی به گردن او می اندازدکه هلاک می شود و می فرماید: این سزای کسی است که آیات خدا را دروغ انگارد».

2- حضرت داوود (ع) به الهام در میان مردم حکم می کرد. حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) به حکم داوود قضاوت خواهد کرد و از بیّنه و شاهد نمی پرسد و نیازی به آن ندارد.[7]

3- سنگ با او سخن گفت و صدا زد: «ای داود! مرا بگیر و جالوت را با من به قتل برسان». حضرت مهدی (عج) نیز, علم و شمشیرش او را صدا می کنند و می گویند: «ای ولی خدا! خروج کن و دشمنان خدا را به قتل برسان» [8]. [9]

4- حضرت داوود (ع) را خداوند عزوجل در زمین خلیفه ساخت و فرمود: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى»[10]. خداوند حضرت مهدی را نیز خلیفه روی زمین قرار داد.« أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلیلاً ما تَذَكَّرُونَ ».[11]

5- حضرت داوود (ع) جالوت را کشت, حضرت مهدی (عج) نیز شیطان را می کشد.[12]

 

 

پی نوشت ها:

1. النمل/ 17

2. از نظر کمیّ: حکومت ایشان ما بین شرق و غرب را می گیرد.

3. از نظر کیفی: برای اینکه عدالت محض است.

4. واحد پژوهش انتشارات مسجد مقدس جمکران, آیین انتظار, قم, انتشارات مسجد مقدس صاحب الزمان (جمکران), چاپ دوم, 1384ش, پیشین, ص99

5. طسوجی, محمد حسین, مهدی (عج) معجزه جاودان, قم, لاهیجی, چاپ اول, 1382ش, ص42

6. سبأ/10:« وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا دَاوُدَ مِنَّا فَضْلًا  یَاجِبَالُ أَوِّبىِ مَعَهُ وَ الطَّیرَْ  وَ أَلَنَّا لَهُ الحَْدِید: و به راستى داوود را از جانب خویش مزیّتى عطا كردیم. [و گفتیم:] اى كوه‏ها، با او [در تسبیح خدا] همصدا شوید، و اى پرندگان [هماهنگى كنید]. و آهن را براى او نرم گردانیدیم‏».

7. ر.ک: مجلسى، محمد باقر, بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت, مۆسسة الوفاء، 1404ه, ج52, ص319, ح21: «... قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَنْ تَذْهَبَ الدُّنْیَا حَتَّى یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَحْكُمُ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ آلِ دَاوُدَ لَا یَسْأَلُ النَّاسَ بَیِّنَةً»

8. ابن بابویه (صدوق)، محمد بن علی، كمال الدین، قم، دار الكتب الإسلامیه قم، 1395ق, ج1, ص155, ح17

9. ر.ک: آیین انتظار, پیشین, ص98و طسوجی, مهدی (عج) معجزه جاودان, پیشین, ص41

10. ص/26

11. النمل/62

12. طسوجی, مهدی (عج) معجزه جاودان, پیشین, ص41-42

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1756
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393
حجت‌الاسلام علی امینی با اشاره به مهم‌ترین وظایف منتظران مهدی(عج) در عصر غیبت، اظهار کرد: منتظر واقعی مانند کسی است که وقتی مهمانی به خانه دعوت می‌کند همه کارها را به نحو مطلوب انجام داده و زمینه را برای برگزاری مطلوب ضیافت آماده می‌کند. منتظر واقعی کسی است که همه کارهای خود را برای خدا انجام داده و زمینه را برای ظهور آماده کند.
وی با بیان این‌که «بهترین انتظار برای شیعیان انتظار فرج است» گفت: امام صادق(ع) فرمودند خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او باشند و در هنگام ظهورش فرمان‌بردار از او. آنان اولیای خدا هستند نه ترسی برای‌شان هست و نه اندوهگین شوند.
 
این کارشناس مسایل مذهبی تاکید کرد: اگر در جامعه ما واژه انتظار صرفاً یک شعار نبوده و به حقیقت محض از سوی مردم و مسوولان تبدیل شود، قطعاً بسیاری از مشکلات پیش روی کشور به ویژه ناهنجاری‌های اجتماعی حل خواهد شد.
 
این مسئول با اشاره به ضرورت مطالعه پیرامون زندگی حضرت مهدی(عج) و وظایف شیعیان در عصر غیبت گفت: متاسفانه برخی فقط از امام زمان(عج) به یک نام بسنده می‌کنند و امام‌شناسی بسیار ضعیفی دارند که این موضوع برای شیعیان چندان خوشایند نیست و باید بکوشیم با تحقیق و مطالعه اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهیم تا در دام خرافه‌های رواج یافته در این زمینه گرفتار نشویم.
 
امینی با اشاره به رواج برخی از خرافه‌ها در زمینه ظهور ایشان، افزود: متاسفانه برخی از سادگی و ارادت مردم به امام زمان(عج) سوء استفاده کرده و خرافات را در بین مرم رواج می‌دهند که این امر در وهله اول از عدم آگاهی کافی در زمینه ظهور و به تعبیر دیگر ضعف امام‌شناسی شیعیان نشأت می‌گیرد.
 
رئیس حوزه علمیه ولیعصر(عج) شهرستان خرم‌دره با بیان این‌که «مردم با بالا بردن آگاهی خود باید از رواج این‌گونه خرافات جلوگیری کنند» خاطرنشان کرد: مراجعه به کتب دینی معتبر و علمای دینی از راه‌های کسب آگاهی و معرفت بیشتر در عصر غیبت است که نباید از آن غافل بود. 
 
منبع:ایسنا
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1416
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

عذاب قبر براى برخى از مومنان که مبتلا به برخی گناهان شده اند ، نعمت است

در شب اوّل قبر برای هر انسانی حوادثی اتفاق میافتد. از جمله این حوادث فشار قبر است. البته بايد دانست كه مقصود از فشار قبر این نیست که در قبور خاکى - که مثلا قطعه ای از آرامگاه است - فشارى بر بدن انسان ها وارد مى‏شود؛ بلکه چون مقصود از قبر در بسیارى از روایات، عالم برزخ است ، مقصود از: «فشار قبر» هم عذاب خاصى است که انسان در آن عالم متناسب با رفتار‏هاى خود مى ‏بیند.
فشار و عذاب قبر، جسمانى و روحانى است، ولى جسم و بدن برزخى عذاب و فشار مى‏بیند؛ نه بدن مادی؛ زیرا روح انسان در عالم برزخ، با بدن برزخى - که متناسب با آن عالم است - همراه می‌شود.

عذاب قبر براى برخى از مومنان که مبتلا به برخی گناهان شده اند ، نعمت است؛ زیرا در عالم برزخ ، متناسب با کمیت و کیفیت گناه در عذابند و هرگاه از آن گناه پاک شدند ، در عالم قیامت با پاکی وارد بهشت می گردند.

آن گونه که از برخی احادیث استفاده میشود، فشار قبر برای برخی کیفر اعمال محسوب میشود و برای برخی، ملایمتر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهیها است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم نقل فرمود: فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمتهایی است که ضایع کرده است.(1)

با دقت در رواياتي كه در اين خصوص وارد شده مي توان دريافت که: مسئله فشار قبر بسیار مهم و جدي است و باید از عذاب و سختی آن بیمناک بود و آن را محدود در افراد خاصي ندانست .
ابی بصیر میگوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا کسی از فشار قبر در امان است؟ فرمود: از آن به خدا پناه میبرم. چه اندکند کسانی که فشار قبر نداشته باشند. (2)

در مجموع آنچه از اخبار به دست میآید، آن است که: ایمان و عمل صالح موجب امان از فشار قبر است. به هر مقدار نقصانی که در این دو باشد، به همان اندازه عقوبتهایی از جمله فشار قبر را در پی خواهد داشت. اخلاق خوب، تلاوت قرآن، به جا آوردن حج، زیارت اباعبدالله (ع) و برخی اعمال دیگر موجب امان از فشار قبرخواهد شد.

 

پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج6 ، ص 221.
2. همان، ص 261.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1549
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

یکی از امور سفارش شده از جانب ائمه اطهار (ع)، شاد نمودن دل سایر مومنین می باشد، چنانچه برای آن پاداشی منحصر به فرد بیان شده است.

در این باره روایت شده است که امام صادق (ع)بیان داشته اند: هنگامی که خداوند متعال جانِ مومنی را بگیرد، دو فرشته (که مامور ثبت و ضبط اعمال او می باشند) به سمت آسمان رفته و عرض می کنندپروردگارا؛ این بنده ی توست و خوب بنده ای بود و فرمانبردار تو بود و ما جان او را به نزد تو آورده ایم.

پس خدای جلیل جبار می فرماید: بسوی زمین بازگردید و در نزد قبر بنده ی من باشید و مرا تمجید، تسبیح و تهلیل گویید و ثواب آن را برای بنده من بنویسید تا زمانی که او را از قبرش برانگیزانم.
پس چون خداوند آن مومن را از قبرش برانگیزد، فردی (فرشته ای) نیز با او خارج می گردد که در پیشاپیش او راه می رود و هرگاه آن بنده یکی از هراس های هولناک روز قیامت را ببیند، آن فرشته خطاب به او می گوید: نترس و غم مخور، تو را مژده باد به شادی و کرامت خدای عزوجل و این حال بر او ادامه دارد تا در محضر خداوند حاضر می شود، و خداوند نیز در حسابرسی او سخت نمی گیرد و او را بسوی بهشت فرمان می دهد و آن فرشته نیز در کنار او می باشد، پس در آن لحظه بنده به آن فرشته می گوید: تو چه کسی هستی که از لحظه خروج از قبر همراه من بودی و همواره مرا به کرامت خداوند در حق من مژده می دادی؟

سپس آن فرشته گوید: من آن شادی هستم که در دنیا به برادر مومنت رسانیدی، و خداوند مرا آفرید تا دلِ تو را در روز قیامت شاد گردانم، و همچنین در جایی دیگر امام صادق (عمی فرمایند: کسی که دلِ مومنی را در دنیا شاد نماید، خداوند او را در روز قیامت شادمان می گرداند و به او گفته می شود: آنچه را دوست داری از خداوند طلب نما که براستی تو همان کسی می باشی که شادمان کردن دوستان خدا را در دنیا دوست می داشتی و بدین ترتیب آنچه را که او درخواست نماید به او می دهند و افزون بر این، خداوند متعال از نعمت های بهشتی آن قدر به او عطا می نماید که حتی در ذهن و فکر و دل آن فرد خطور نکرده باشد.

 

پی نوشت ها:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج74: 283، 304.
2- رسولی محلاتی. راهنمای بهشت: 18، 22.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1400
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در اولین فصل کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه » با ارائه تعریفی از این عناوین به بررسی انواع "انتظار عامیانه و آثار سوء آن" و عوامل ترویج نگاه عامیانه به مقوله انتظار پرداخته است.

 «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است که حجت اللاسلام و المسلمین صدیقی از آن با عبارت «جامع‌ترین کتابی که تاکنون در موضوع انتظار دیده‌ام» یاد کرد و حسن عباسی آن را «یک عقبۀ تفکر استراتژیک برای موضوع انتظار و تلاشی حکمی، فلسفی و کلامی» در موضوع انتظار دانست. 
 
حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع "انتظار عامیانه و آثار سوء آن" پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار می‌شود را برشمرده است. با توجه به تأکید چند سال قبل رهبر معظم انقلاب بر «اهمیت کار عالمانه و پرهیز از کار عامیانه در موضوع انتظار»، در آستانۀ میلاد مهدی موعود(عج) بخشی از فصل اول این کتاب را با عنوان «پرهیز از انواع انتظارهای عامیانه» باز نشر می شود:
 
نگاه عامیانه چیست؟
 
تلقی‌های عامیانه، ممکن است دربارۀ هر چیزی پدید بیاید. هم‌اکنون نیز بسیاری از موضوعات و مسائل علمی در رشته‌های مختلف، در افکار مردم گرفتار تلقی‌های عامیانه‌اند. در این میان، موضوعات معنوی که از پیچیدگی و پنهانی‌های خاصی برخوردارند، بیش از هر موضوعی در معرض برداشت‌های عامیانه قرار دارند.
نگاه عامیانه که در همۀ جوامع و فرهنگ‌ها جریان دارد، به عوام اختصاص ندارد. گاهی از اوقات تحصیل‌کرده‌ها و خواص جامعه نیز دچار عوام‌زدگی می‌شوند؛ خصوصاً وقتی در موضوعاتی وارد می‌شوند که اطلاعات و تحصیلات علمی آنها با موضوع مورد نظر تناسبی نداشته باشد، در حالی که اندیشمندان و تحصیل‌کرده‌ها علی‌القاعده باید از عوام‌زدگی مصون باشند. به همین دلیل وقتی یک اهل علم دچار عوام‌زدگی می‌شود، گروه بیشتری از مردم را به دنبال خود می‌کشاند؛ و بیش از عوام می‌تواند نگاه عامیانه را ترویج دهد.
 
1. پیچیدگی نگاه عمیق
 
ترویج یک نگاه عامیانه، می‌تواند عوامل متعددی داشته باشد. یکی از عوامل طبیعی آن قابل پذیرش‌تر بودن نگاه سطحی نسبت به یک نگاه ژرف و عمیق است که از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار بوده و درک آن برای عوام دشوار می‌باشد.
 
2. تمایل هوای نفس به نگاه سطحی
 
یکی دیگر از عوامل ترویج نگاه سطحی و غلط آن است که معمولاً چنین دیدگاه‌هایی با اهواء نفسانی بیشتر تطبیق دارند؛ و هوای نفس، به صورت پنهان یا پیدا اندیشۀ انسان را به همراهی و حتی دفاع از سخن غلط وادار می‌کند.
 
3. دامن زدن توسط سودجویان
 
البته همیشه کسانی هم پیدا می‌شوند که از شیوع برخی از نگاه‌های عامیانه در میان مردم سود می‌برند و طبیعتاً به آن دامن می‌زنند؛ چرا که بهترین راه به بردگی کشیدن انسان‌ها تخریب آگاهی‌های آنها و انحراف آدم‌ها از حقایق است؛ که این هدف بیشتر در تحریف حقایق از طریق رواج یک نگاه عامیانه رخ می‌دهد. زیرا بهترین راه غفلت از حقایق مهم عالم، که از توجه به آنها اجتنابی نیست، غرق شدن در نگاه عامیانه و در نتیجه نگرش باطل داشتن به حقایق است.
 
اگرچه در میان همین نگاه‌های عامیانه، آگاهی‌های درست بسیاری نیز وجود دارد که هر کدام به گوشه‌ای از حقایق اشاره می‌کند، اما مشکل اینجاست که اگر انسان گوشه‌هایی از حرف‌های درست را بگیرد، ولی تحلیل دقیق و تصور کاملی از کلیت آنها نداشته باشد، در معرض برداشت غلط و عوام‌زدگی قرار خواهد گرفت.
 
آثار سوء نگاه عامیانه
 
این عوام‌زدگی آثار سوئی به همراه دارد. یکی از آثار سوء آن، فراهم شدن زمینۀ تحریف و انحراف است. یکی دیگر از آثار سوء آن این است که حتی اگر این عوام‌زدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بیزار شدن کسانی خواهد شد که با دقت و موشکافی برخورد کرده و ضعف‌های نگاه عامیانه را به‌سرعت درمی‌یابند. علاوه بر آن، نجات‌بخش نبودن و بی‌ثمر شدن اندیشه‌های حیات‌بخش، در اثر پدید آمدن و گسترش یک تلقی عامیانه، ضرری غیر قابل اغماض است.
 
 
منبع:تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1778
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

استاد دانشگاه هنر معتقد است:‌ اگر بهره‌گیری از شمشیر بدون توجه به قواعدش بیان شود، آن وقت تصویری که دشمنان امام‌زمان(عج) از ایشان به جهان ارائه می‌دهند و مردم را از ایشان می‌ترسانند، تأیید می‌شود. تصویر یک سلطان ستمگر و بی‌تدبیر.

 «انتظار عامیانه» عنوان اولین فصل کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» است. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در فصل اول این کتاب به معرفی و بررسی انواع انتظار عامیانه و آثار سوء آن پرداخته است و سپس فواید و برکاتی که با کنار گذاشتن نگاه عامیانه پدیدار می‌شود را برشمرده است. در آستانۀ میلاد امام زمان(عج) بخش‌هایی از فصل اول این کتاب را در گفتارهایی با عنوان «پرهیز از انواع انتظارهای عامیانه» می‌خوانید.
در گفتارهای قبل اولین نگاه عامیانه با عنوان «قیامی خارج از سنن الهی» معرفی شد، در این گفتار، نوع دوم نگاه عامیانه در موضوع انتظار، با عنوان «حکومتی متکی به شمشیر» معرفی شده است.
 
نوع دوم نگاه عامیانه: حکومتی متکی به شمشیر/شمشیر حضرت هم مقدمات و لوازمی دارد
 
همچنین بعضی تصور عامیانه‌ای دارند که وقتی امام زمان(عج) بیاید، با شمشیر همۀ مسائل را حل می‌کند! البته در جریان قیام حضرت، قطعاً شمشیر (سلاح) به کار گرفته خواهد شد، اما هم مقدمات بسیاری می‌خواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود. آن روز هم که دست‌های علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع) را بسته بودند، شمشیر بود ولی به دلیل نبودن آن مقدمات و لوازم، به کار گرفته نشد. این شمشیر همان شمشیر است که تنها موقعیت بیرون آمدن از نیام را خواهد داشت.
 
به این ترتیب در یک نگاه عامیانه ممکن است رفتار و منش منجی موعود، خارج از شریعت و نظام تکالیف الهی تلقی شود؛ همان تکالیفی که محدودیت‌هایی برای استفاده از قوۀ قهریه توسط حاکمان را وضع کرده است. گویی ـ نعوذ بالله ـ خداوند به حضرت خواهند فرمود: «دیگر حوصله‌مان سر رفته است، هرچه صبر و مدارا کردیم، نشد، حالا دیگر بروید با شمشیر مسائل را حل کنید!»
 
اتمام حجت و روشن‌بینی مردم، یکی از شرایط استفاده از شمشیر
 
لذا این تصور هم که امام زمان(عج) صرفاً با شمشیر عالم را نجات خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، شمشیر هم در کار است، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در زمان ظهور فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط «اتمام حجت» و «روشن‌بینی» مردم است، که در آن زمان به قدر کافی موجود خواهد بود؛ و حضرت بی‌تأمل با شمشیر به رفع موانع سعادت مردم اقدام خواهند فرمود.(1) وقتی استفاده از شمشیر با شرایط و لوازم خاص خودش درک شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع انتظار از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد.
 
نتایج سخن از شمشیر حضرت بدون توجه به قواعد آن/ اثر منفی این نگاه عامیانه بر محبت به حضرت
 
اگر بهره‌گیری از شمشیر بدون توجه به قواعدش بیان شود، آن وقت تصویری که دشمنان امام‌زمان(عج) از ایشان به جهان ارائه می‌دهند و مردم را از ایشان می‌ترسانند، تأیید می‌شود؛ تصویر یک سلطان ستمگر و بی‌تدبیر که وقتی بیاید، می‌خواهد همۀ مسائل را صرفاً با تکیه به شمشیر حل کند.
 
قبل از این اقبال اخیری که در جامعه نسبت به موضوع انتظار و امام زمان(عج) ایجاد شد و دعای ندبه در جامعه رونق تازه‌ای گرفت، تصوّر برخی از امام زمان‌(عج)، تصویر کسی بود که او را فقط با شمشیرش می‌شناختند. حتی خیلی‌ها در دلشان نوعی نگرانی از ظهور امام زمان(عج) داشتند؛ نگران بودند که اگر امام زمان(عج) ظهور کند، گردن ما گناه‌کارها را خواهد زد! این یک تصور نسبتاً عمومی از حضرت بود.
 
امام زمان(عج) که نمی‌آید گنه‌کارها را بکشد
 
کم‌کم برای مردم توضیح داده شد که «امام زمان(عج) که نمی‌آید مؤمنان و عوام غیر مؤمن را بکشد؛ حتی ایشان نمی‌آید که گناه‌کارها را بکشد. بلکه بسیاری از گناه‌کارها با آمدن ایشان، آدم‌های خوبی می‌شوند. کشتن قاعده دارد. نه اینکه هر کسی گناه کرده بود، کشته شود. حتی قرار نیست برخی از گناه‌کارهایی که با آمدن ایشان هم خوب نشدند و دست از گناهشان برنداشتند هم کشته شوند.» وقتی این حرف‌ها گفته شد و قواعدش برای مردم تبیین گردید، خیلی‌ها تازه به مهربانی حضرت توجه پیدا کردند و مهر امام زمان(عج) در دلشان جوشید.
 
این تصورهای عامیانه، نگرش خود مؤمنین را نسبت به حضرت خراب کرده بود، آن وقت تصور کنید آنهایی که خارج از جرگۀ جامعه دینی بخواهند مباحث مهدویت را تعقیب کنند، چه تصوری از امام زمان(عج) پیدا می‌کنند؟
 
چرا نباید شمشیر را از قیام منجی حذف کرد؟
 
البته نباید به دلیل جلب عوام به منجی، خواص بد را از شمشیر حضرت نترساند و به‌طور کلی موضوع شمشیر را از عملیات اصلاحی منجی حذف کرد. بله، شمشیر نقش بسیار مهمی در احقاق حق و اقامۀ دین خواهد داشت؛ چراکه «مستکبران» هیچ زبانی جز زبان زور نمی‌فهمند و جز با گردن‌های شکسته، سر طاعت در مقابل اوامر حق الهی فرودنمی‌آورند.
 
برای تأمین امنیت جامعه، ترساندن مستکبران از شمشیر عدالت، یک اصل اساسی به حساب می‌آید. تنها در این صورت است که جامعه روی آرامش را خواهد دید؛ و این امری نیست که لازم باشد آن را پنهان کنیم. باید در جریان ظهور همه چیز در اوج شفافیت تبیین شود تا مستکبران هم آخرین مقاومت‌های رذیلانۀ خود را برای تحقق حق نشان دهند.
 
فلسفۀ استفادۀ حضرت از شمشیر
 
در یک نگاه غیر عامیانه، آنچه مهم است علت به کار گرفته شدن شمشیر در قیام و حکومت حضرت است که بسیار روشن است. وقتی اتمام حجت برای ظالمان و همۀ مردم صورت گرفته باشد، دیگر چه نیازی به مماشات است؟ وقتی کسی نمی‌خواهد دست از ظلم و ستیزه‌جویی بردارد، دیگر چه جای صبر و مدارا است؟ آن‌کس که بنای کوتاه آمدن در برابر حق را ندارد؛ و می‌خواهد تا آنجا که ممکن است از فرصت‌ها سوء استفاده کرده و هواپرستی‌های خود را تأمین کند؛ و در این راه به غارت دیگران بپردازد، چرا باید با شاهد و دلیل محاکمه و اعدام شود؟ اینجا وقتی می‌شنویم حضرت بدون درنگ و بدون طی مراحل تشریفات رایج در محاکم به صدور و اجرای حکم ظالمان می‌پردازند،(2) آرامش می‌یابیم و ظالمان نیز چاره‌ای جز تمکین و تسلیم نخواهند داشت.
 
(1) امام باقر(ع) در مورد آخرین امام فرمودند: «چون قیام کند همچون رسول خدا رفتار خواهد کرد بجز آنکه آثار محمّد را تبیین می‌کند و هشت ماه شمشیر بر دوش، کُشت و کُشتار خواهد کرد تا آنکه خداوند رضایت بدهد؛ إِذَا قَامَ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا أَنَّهُ یُبَیِّنُ آثَارَ مُحَمَّدٍ وَ یَضَعُ السَّیْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ هَرْجاً هَرْجاً حَتَّى رَضِیَ اللَّهُ» غیبت نعمانی، ص164. و در روایت دیگری فرمودند: «سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِیسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ یُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص .... وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْقِیَامُ بِسِیرَتِهِ وَ تَبْیِینُ آثَارِهِ ثُمَّ یَضَعُ سَیْفَهُ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ فَلَا یَزَالُ یَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» کمال الدین و تمام النعمه، ج1، ص329.
 
امیرالمؤمنین(ع) نیز بعد از جنگ نهروان در ضمن پاسخ به پرسش‌های مردم، از فتنه‌ها سخن می‌گویند و سپس در پاسخ به یکی از پرسش‌ها به حضرت مهدی(عج) اشاره می‌فرماید: «سپس مرد دیگری بلند شد و گفت: بعد از آن(فتنه‌های بنی‌امیه) چه خواهد شد؟ حضرت فرمودند: سپس خداوند به واسطۀ مردی از ما اهل‌بیت، فتنه‌های بنی‌امیه را از شما جدا می‌کند، همانند جدا کردن پوست از گوشت توسط قصاب؛ پدرم به فدای کسی که فرزند برگزیده و برترینِ کنیزان است، که خوارى و ذلّت را به آنها مى‏چشاند، و جام تلخ در کامشان مى‏ریزند، پس جز شمشیرِ مرگ چیزى به آنها نمى‏دهد، کشت و کشتار خواهد بود، هشت ماه شمشیر بر دوش می‌گذارد، در آن هنگام، قریش دوست دارد آنچه در دنیاست بدهد تا یک بار مرا بنگرد، گر چه لحظه کوتاهى (به اندازه کشتن شترى) باشد، تا برخی از آنچه قائم از آنها قبول نمی‌کند، از آنها بپذیرم.
 
تا اینکه قریش بگوید: اگر این شخص از فرزندان فاطمه بود، به ما رحم می‌کرد. پس خداوند او را علیه بنی‌امیه می‌شوراند، پس آنها را مصداق این آیه قرار می‌دهد: طردشدگان [از رحمت خداى‏] اند، هرجا که یافت شوند باید دستگیر شوند، و به سختى به قتل برسند. خدا شیوه و روش خود را درباره کسانى [مانند این خائنان‏] که پیش‏تر درگذشتند، این‏گونه قرار داده است، و براى شیوه و روش خدا هرگز تغییر و دگرگونى نخواهى یافت؛ ... فَقَامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ: ثُمَّ مَا یَکُونُ بَعْدَ هَذَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ یُفَرِّجُ الْفِتَنَ بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ کَتَفْرِیجِ الْأَدِیمِ بِأَبِی ابْنُ خِیَرَةِ الْإِمَاءِ یَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ یَسْقِیهِمْ بِکَأْسٍ مُصَبَّرَةٍ فَلَا یُعْطِیهِمْ إِلَّا السَّیْفَ هَرْجاً هَرْجاً یَضَعُ السَّیْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِیَةَ أَشْهُرٍ وَدَّتْ قُرَیْشٌ عِنْدَ ذَلِکَ بِالدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا لَوْ یَرَوْنِی مَقَاماً وَاحِداً قَدْرَ حَلْبِ شَاةٍ أَوْ جَزْرِ جَزُورٍ لِأَقْبَلَ مِنْهُمْ بَعْضَ الَّذِی یَرُدُّ عَلَیْهِمْ حَتَّى تَقُولُ قُرَیْشٌ لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ لَرَحِمَنَا فَیُغْرِیهِ اللَّهُ بِبَنِی أُمَیَّةَ فَیَجْعَلُهُمْ مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا. الغارات، ج1، ص3. و با کمی اختلاف در الفاظ: نهج‌البلاغه، خطبه93 و غیبت نعمانی، ص229، ح11.
 
(2) امام صادق(ع): «إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ع حَکَمَ بَیْنَ النَّاسِ بِحُکْمِ دَاوُدَ لَا یَحْتَاجُ إِلَى بَیِّنَةٍ، یُلْهِمُهُ اللَّهُ تَعَالَى فَیَحْکُمُ بِعِلْمِهِ؛ هنگامی که قائم آل محمد قیام کند، مانند حضرت داود قضاوت خواهد کرد و نیازی به شاهد و بیّنه ندارد، بلکه خداوند به او الهام می‌فرماید و بر اساس آنچه خودش می‌داند حکم خواهد کرد.» غیبت نعمانی، ج2،ص386 و نیز: امام حسن عسکری(ع): «إِذَا قَامَ (القائم) قَضَى بَیْنَ النَّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضَاءِ دَاوُدَ ع لَا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، با علم خودش در میان مردم قضاوت خواهد کرد، همان‌گونه که داود(ع) چنین می‌کرد و برای قضاوت کردن تقاضای شاهد و بیّنه نمی‌کند.» کافی،ج1،ص509.
 
منبع:تسنیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1459
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

تعلیم و تعلم در آموزه های اسلام مورد تاکید فراوان است تا جایی که بنابر حدیثی معلمی شغل انبیاء معرفی شده است که این مهم نشان از اهمیت جایگاه دانش اندوزی و فراگیری علم در دین مبین اسلام دارد.

بنابر فرموده پیامبر اکرم (ص) یا عالم باش یا در حال آموختن دانش و وقت خود را در بیهودگی و خوشگذرانی صرف نکن. (بحارالانوار، ج 1 ، ص 194)
امیرمومنان علی (ع) نیز می فرمایند: حکمت را فراگیر هر چند از مشرکان باشد. (مشکاه الانوار، ص 134)
رسول خدا (ص) می فرمایند: آموزش علم به دیگران برای رضای خدا حسنه است و یادگیری آن عبادت و گفتگوی علمی تسبیح و کاربرد دانش جهاد و آموزش دادن آن به کسی که نمی داند صدقه و بخشیدن آن به کسی که صلاحیت دارد سبب قرب الهی است، زیرا دانش آموزنده حلال و حرام و روشنگر راه بهشت و همدم تنهایی است. (امالی، ص 569)

امیرمومنان (ع) می فرمایند: ای مومن! علم و ادب بهای جان تو است، پس در آموختن آن بکوش، پس هر چه بر علم و ادب تو افزوده شود بر ارزش تو افزوده می شود چراکه از راه دانش به پروردگارت راه می یابی و با ادب، خدمت پروردگارت را نیکو به جای می آوری و با این ادب در خدمت است که بنده سزاوار ولایت و قرب الهی می گردد، پس نصیحت مرا بپذیر تا از عذاب برهی. (مفاتیح الحیات، ص 77)
همچنین، ایشان می فرمایند: هر کس در راه کسب علم دو گام بردارد و دو ساعت نزد عالم بنشیند و از آموزگار دو کلمه بشنود، خدا برای او دو بهشت واجب گرداند، چنان که خدای متعال فرمود: برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت است. (ارشاد القلوب، ص 195)
امام باقر (ع) می فرمایند: پاداش کسی که علم را آموزش می دهد، مانند پاداش کسی است که علم می آموزد و او بر کسی که می آموزد برتری دارد پس دانش را از صاحبان آن فرا گیرید و به برادرانتان به گونه ای که عالمان به شما یاد داده اند، آموزش دهید. (مفاتیح الحیات، ص 78)

پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: هر کس دوست دارد رهایی یافتگان از آتش جهنم را بنگرد به فراگیران دانش بنگرد. به خدا سوگند برای هر گامی که طالب علم به سوی خانه عالم بر می دارد خدا عبادت یک سال را برایش می نویسد و برای هر گام او شهری در بهشت می سازد و هنگامی که بر زمین راه می رود زمین برای او آمرزش می طلبد و در حالی صبح و شام می کند که آمرزیده شده و فرشتگان گواهی دهند که آنان از آتش جهنم رهایی یافته اند.(منیه المرید، ص 100)

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1238
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

 آیا همه یاران حضرت مهدی (عج) مسلمان و شیعه هستند؟

پاسخ:

یاران حضرت را سه گروه تشکیل مى‌دهند:

الف. 313 نفر که یاران خاص هستند؛

ب. ده هزار نفر؛

ج. عموم شیعیان و محبان.

در روایتى از امام جواد علیه‌السلام آمده است: «پس هنگامى که این تعداد (313 نفر) از اهل اخلاص گرد او (در مکه و به اذن خدا) جمع شدند، خدا امر او را ظاهر کند. پس هنگامى که براى او عقد (ده هزار نفر مرد) کامل شد، به اذن خداى عزوجل خروج مى کند». (1) 

یاران گروه اول و دوم، کسانى هستند که ولایت و امامت امام مهدى(عج) را پذیرفته و لیاقت سربازى را در خود ایجاد کرده‌اند. اما گروه سوم (شاید برخى از افراد گروه دوم)، هم مى‌توانند از افرادى باشند که قبل از ظهور شیعه بوده و لیاقت یارى امام را پیدا کرده‌اند و هم مى‌توانند از افراد غیر شیعه باشند که با درک ظهور و شنیدن پیام دعوت امام - با توجه به فطرت الهى و عدالت‌خواهى و حق‌طلبى خود - حضرت را بپذیرند و با همه وجود سر به اطاعت ایشان بگذارند.

 

پی نوشت:
(1). کمال‌الدین،شیخ صدوق، ج2، ب36، ح2.

 

تخصصی مهدویت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1208
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393
این غزل  یکی از سروده‌های ایشان است که به آستان مقدس امام زمان(عج) تقدیم شده و برای نخستین بار در سال 1390 منتشر شد.
 
دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است
 
جان را هوای از قفس تن پريدن است
 
 
از بيم مرگ نيست كه سرداده ام فغان
 
بانگ جرس زشوق به منزل رسيدن است
 
 
دستم نمی‌رسد كه دل از سينه بركنم
 
باري علاج شكر گريبان دريدن است
 
 
 
شامم سيه تر است ز گيسوی سركشت
 
خورشيد من برآی كه وقت دميدن است
 
 
سوی تو اين خلاصه گلزار زندگی
 
مرغ نگه در آرزوی پركشيدن است
 
 
بگرفت آب و رنگ زفيض حضور تو
 
هرگل دراين چمن كه سزاوار ديدن است
 
 
با اهل درد شرح غم خود نمی‌كنم
 
تقدير قصه دل من ناشنيدن است
 
 
 
آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا
 
روزی (امين) سزا لب حسرت گزيدن است
 
 
منبع:فردا 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1230
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

مراسم هیئت محبان العباس در منزل حاج ماشاالله عابدی با سخنرانی استاد جاودان و مناجات خوانی حاج ماشالله عابدی برگزار شد.

 
نکاتی از سخنرانی استاد استاد جاودان را بخوانید:

*زمان شروع نماز مغرب تا بعد از نماز عشاء مناسب است انسان با کسی حرف نزند و ذکر بگویید، در بین نماز حرف زدن شایسته نیست بهتر است در این زمان ذکر بگوییم.

*در قدیم دوستی داشتیم یه نام قاسم آقا فخار، تعبیر خوبی برای تربیت آدم داشت، ایشان می فرمود: شما وقتی یک نفر را نگاه میکنی مثل این می ماند که روح آدم پنجه است این پنجه در آن قیف فرو میرود هرچه بیشتر دقت میکنی بیشتر در این آدم میروی، نشانه اش این است که در نمازهای بعد یادت می آید، اگر کسی را دوست داری به او دل میدهی، حواست به او هست، به نوعی این پنجه دارد بیشتر فرو میرود.

*یکی روزی این پنجه باید بیرون بیاید، این پنجه وجودی تو باید در آخرت فرو رود، هرچه بیشتر به آن توجه کردی جداکردن آن سخت تر است، اینکه می گویند ذکر بگویید بخاطر این است که اینها سبک شود.

*اگر ما این فاصله بین مغرب و عشاء را به بازی بگیریم، اشتباه است، گویا بعضی ها منتظر هستند که نماز اول تمام شود تا بلافاصله با نفر بغل دستی صحبت کنند، اینها همه اش خود کرده است و خود کرده را تدبیر نیست.

*آدم تا ظالم است یعنی متقی نیست، ظالم یعنی کسی که از آدم می دزد، چقدر من از وقت خود را حرام می کنم؟ چقدر از وقتم مفید است برای خودم یا مردم؟

*اگرخدای نکرده گناه کنیم به ضرر ماست و اگر گناه نکنیم و همین جور بگذرانیم این هم به ضرر ماست، چون داریم سرمایه مان را حرام می کنیم، هر چقدر از وقت من هدر می رود مثل این است که یک چیزی دارد از من دزدیده می شود، من تحت ولایت ظالم قرار می گیرم، فقط متقی است که هیچ بخشی از وجودش دزدیده نمی شود.

*کسانی که در عمل متقی هستند، یعنی کسانی که تمام اعمالشان درست است و در وجودشان هیچ گناهی دیده نمی شود، من در فکرم متقی هستم، کسی که تمام وجودش تحت تقوا عمل می کند.

*من اگر از شما بترسم آیا این تقواست؟ مگر شما چه تاثیری بر سرنوشت من دارید؟ معلوم می شود من تقوا ندارم، من اگر به شخصی امید بستم این امید غیر تقواست، متقی کسی است که غیر از خدا به کسی امید ندارد و از هیچ کسی نمی ترسد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1404
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

عقیق: انسان، موجودی محدود و ناتوان است لذا وقتی در میان انبوه مشکلات و حوادث و وقایع ریز و درشت این عالم قرار می گیرد اگر نقطه اتصال و اتّکایی نداشته باشد متلاشى و منكوب مى‏شود. تنها راه مقابله و ایستادگی در برابر حوادث بزرگ عالم هستی اتصال به خداوند قادر متعال است و بس. تنها چنین کسی است که در حوادث و سختى ‏ها، خود را نمى‏بازد و براى او حوادث، بزرگ نمى‏نمايد.

کسی که به عظمت خداوند و ضعف خود پی ببرد و بداند که این دنیا سرای آزمایش و ابتلاست به سادگی در برابر هر قدرتی می ایستد و هر مشکلی برایش آسان می نماید. در این شرایط تحمل کمبودهای مالی و ضعف های اقتصادی بسیار ساده تر خواهد بود چرا که برای فردی با این دیدگاه حتی آزمایشات جانی نیز قابل تحمل اند.
خداوند متعال در آیه ۱۵۳ از سوره بقره می فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ.»
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز كمك بگيريد، همانا خداوند با صابران است.»
سه نکته درباره آیه فوق:
* خداوند با آزمایشات گوناگون انسان را در معرض پرواز قرار می دهد. مانند پرنده مادری که برای پرواز، فرزندش را به لبه بلندی می آورد و چند باری نیز زمین می خورد ولی در نهایت پرواز را می آموزد. انسان نیز هر چه پرواز معنوى اش بيشتر باشد و بالاتر رود، دنيا و مشكلات آن و حتّى خوشى‏هاى آن كوچكتر مى‏شود.
 ائمه معصومین در کنار صبر بر شدائد، راه افزایش نعمت ها را نیز به ما آموخته اند. امام سجاد علیه السلام به فردی که در حال طواف از خدا طلب صبر می کرد فرمود چرا اینطور دعا نمی نمایی که خدایا به من عافیت بده و توفیق شکرگزاری در عافیت هم نصیبم فرما. اگر توانستیم در حال عافیت نیز از یاد خدا غافل نشویم و شکرگزار نعم الهی باشیم هنر بزرگی است زیرا انسان همیشه در شرایط سختی و نداری و تنگدستی یادش می آید خدایی هم داشته و به محض توانگر شدن و رفع مشکلات او را از یاد می برد! البته شکرگزاری نعمت، خود موجب افزایش آن هم هست:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمتت از کفت بیرون کند
در روايات مى‏خوانيم که هرگاه كار سختى براى حضرت على عليه السلام پيش مى‏آمد حضرت دو ركعت نماز مى‏خواند. (تفسير صافى، ج ۱، ص ۱۱۱) اين سيره را بو على سينا نيز عمل مى‏كرد و وقتی به مسأله مشکلی می رسید دو رکعت نماز می خواند و سؤال را پاسخ می گفت. خداوند در آیه می فرماید در مشکلات از صبر و نماز یاری بجویید. از طرفی صبر در اینجا به روزه هم معنا شده است. لذا نتیجه این می شود که می توان به وسیله نماز و روزه بر مشکلات غلبه نمود. امتحانش هم زیاد سخت نیست! وقتی دچار کمبود مالی یا مشکل دیگری شدیم دو رکعت نماز یا یک روز روزه مستحبی و یا هر دو را درکنار هم تجربه نماییم؛ مطمئن باشید ضرر نمی کنیم.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1343
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

نکاتی از سخنان حجت الاسلام محمودی؛

_ وجود مقدس امام هادی(ع) جملاتی را در زیارت جامعه بیان می فرمایند و اهل بیت(ع) را مخاطب قرار می دهند که دریای معارف الهی است. کاملاً مقام معصوم و امام را در این فرازها تعریف می کنند. جملاتی که حضرت بیان می کند واقعاً محیرالعقول می باشد.

_ اولین جمله این است که «و المثل الاعلی» که مثل از نظر لغت عرب به معنای نشانه و نمایان گر است. چیزی که چیزی را نشان می دهد. همه موجودات عالم در حد خودشان برای خداوند مثل هستند و نشانگر آیه می باشند. هر موجودی از موجودات عالم حداقل با هستی خودشان نشان دهنده هستی خالق خودشان هستند. می گویند چون خالق من هست پس من هم هستم. هر شی و هر چیزی که در زمین و آسمان شما می بینید و حتی نمی بینید ولی وجود دارد نشانه و آیت و علامت خداست. این موجودات می گویند که من در این عالم خالق دارم و اگر خالق نبود هیچ موجودی نبود. با همین مقدار کمال کمی که دارد نشان دهنده کمال خالق است. 

_سلسله انبیا واولیا خدا در مثل بودن کامل تر از بقیه موجودات می باشند. چهارده معصوم مثل اعلای پروردگار می باشند. معصومین در حد اعلی خودشان نشان دهنده کمال خداوند می باشند. هیچ موجودی در عالم نیست که بالاتر از معصومین صفات کمال را نشان دهد. 

_بالاتر از معصومین وجود ندارد و تمام صفات کمال پروردگار در  چهارده معصوم نمایان شده است و مانند آیینه مستقیم هستند. ابتدا حق در وجود آنها نمایان شده و به وسیله آنها در وجود سایر موجودات انعکاس پیدا کرده است. ایشان مرات الله هستند.

_ دومین عبارت «السلام علی کهف الوراء » می باشد که کهف به معنای غار است و وراء به معنای مخلوقات است. یعنی سلام بر پناهگاه مخلوقات.

_البته این پناهگاه با غار نشینی متفاوت است. غار نشینی و دوری از جامعه و به قول معروف رهبانیت به عنوان یک دستور دینی و شرعی تجویز نشده است. بلکه باید در میان مردم بود و با آنها زندگی کرد. در عین حال با عمل به دستورات اسلام انسان تهذیب نفس می کند. این ارزشی ندارد که انسان دور از گناه و جامعه باشد و بخواهد که تهذیب نفس کند. هنر این است که در میان مردم باشی و دستت به گناه برسد ولی گناه نکنی.

_ با مردم بودن و در مسیر عبودیت قرار گرفتن ارزش است. تمام انبیاء این گونه بودند. 

_امیرالمؤمنین در میان مردم بودند و به مردم کمک می کردند و ایشان در عین حال خون دل می خوردند که اگر این طور نبودند هلاک می شدند. ولی ایشان صبر می کردند. امیرالمؤمنین در متن جامعه بودند. معصومین با این همه مشکلات و گناه ها و گرفتاری ها هرگز در غارها پناه نمی بردند و مردم را هدایت می کردند.

_ خداوند بندگانی دارد که این بندگان بسیار پرمیمنت و برکت هستند. خودشان زندگی می کنند و مردم هم در کنف حمایت ایشان زندگی می کنند. این عباد در بین مردم و بین بندگان خدا مانند باران هستند. باران بر زمین خشک می بارد و تبدیل به زمین با برکت می شود. و یک سری بنده هم هستند که در بین بندگان خدا زندگی می کنند که از رحمت دور هستند و کانون منکرات و گناهان می باشند. 

_امیرالمؤمنین می فرماید که شیعیان ما کسانی هستند که در فضای ولایت ما بذل و بخشش می کنند و با هم ارتباط دارند و در مسیر مودت ما به هم محبت می کنند، برای زنده نگه داشتن مکتب ما با هم ارتباط دارند. شیعیان مانند معصومین مأمن هستند برای کسانی که دنبال حق و حقیقت می باشند. 

_انبیای الهی در شرایط خاصی به اذن خداوند در انزوا قرار می گرفتند. وجود مقدس صاحب الزمان(عج) واسطه فیض می باشد و رحمت خداوند با دستان مقدس صاحب الامر به مردم منتقل می شود و ایشان مجرای رحمت هستند. برای نظم الهی، معصومین مأمن هستند. و ایشان مبدأ حرکت به سوی پروردگار هستند. ایشان در برابر وسوسه های شیطان پناهگاه امنی برای مردم هستند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1273
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 23 خرداد 1393

نکاتی از سخنان حجت الاسلام نمازی را بخوانید؛

*شب اول قبر یک شب است و همان یک شب به حساب آدم می رسند. آدم باید حواسش جمع باشد. قوم موسی به قارون گفتند که این قدر سرمستی نکن. خدا آدم هایی که خیلی خوش هستند را دوست ندارد. خوش گذرانی با شادی بسیار متفاوت است. اسلام با خوش گذرانی و بد مستی کردن، دیگران را آدم حساب نکردن، موافق نیست. قرآن به قارون گفت که یادت رفته است که چه کسی بودی. هیچ چیزی نداشتی و به برکت ما به این مال رسیدی. از این پول ها کاری برای آخرتت بکن و مردم را شاد کن و فساد نکن.

*فردی نزد امام صادق(ع) رفت و گفت که من بدبخت هستم و چیزی ندارم. امام صادق(ع) فرمود: اگر پول نداری خدا تو را با بی پولی امتحان می کند. و اگر پول داری با پول امتحانت می کند. اگر مریضی با مریضی تو را امتحان می کند. اگر هم سالم هستی با سلامت تو را امتحان می کند. خدا همیشه در حال امتحان کردن تو است.

*بعضی ها خیلی زرنگ هستند. همیشه به فکر آخرتشان هستند. قرآن می فرماید که در دنیا هم از نعمات الهی بهره مند شوید. به مردم محبت و نیکی کنید همان طور که خدا به شما محبت کرده به مردم احسان کنید همان طور که خدا به شما احسان کرده است. با پولی که دارید دنبال مفسده و حرام نباشید. خدا مفسدین را دوست ندارد.

*خداوند در قرآن می فرماید که شما فکر می کنید خدا به آنهایی که پول نداده اهانت می کند. و به کسانی که پول داده محبت می کند. این حرف ها چیست. همه این ها امتحان شماست.

*کسانی که اهل علم بودند مست پول نبودند. ثواب و پاداش الهی خیلی خوب است. باید از این پول برای آخرت ذخیره کرد. خدا صابرین را دوست دارد.

*خداوند در قرآن می فرماید که آخرت برای کسانی است که در این دنیا دنبال فساد نیستند. توکل به خدا در همه حال باید باشد.

*حضرت علی اکبر(ع) فرزند ارشد امام حسین(ع) هستند که مهمترین ویژگی ایشان توکل به خدا بود. عیدی ایشان به ما توکل به خدا باشد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1369
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

آیت الله جوادی آملی اقتصاد مقاومتی را به مفهوم پر بودن جیب ملت و دوری از املاق و چاپلوسی از قدرت‌ها عنوان کرد و گفت: ملتی که دستش خالی باشد اهل بساز می‌شود نه اهل بسوز.

آیت الله جوادی آملی ظهر امروز در دیدار با رئیس بانک مرکزی با گرامیداشت ایام ارتحال امام(ره)، و قیام خونین 15خرداد اظهار داشت: اقتصاد و فرهنگ را از سیره اسلام و امام راحل یاد بگیریم و حقیقتا به آن عمل کنیم.

وی با تاکید بر این‌که «امام راحل معرفت‌شناسی خاصی نسبت به اسلام داشت» تصریح کرد: بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی دو ستون خیمه اسلام را دین و درک حضور مردم می‌دانستند و رابطه مردم و فقیه را به رابطه امت و امام تبدیل کردند.

وی با اشاره به این‌که «کدام انقلاب هرهفته میلیون‌ها جمعیت را تحت نماز جمعه به صحنه می‌آورد» خاطرنشان کرد: حضور مردم ستون محکم خیمه اسلام است و امام راحل به این مسئله بسیار تاکید داشت.

این مفسر قرآن کریم با بیان این‌که «اگر در سوگ امام راحل ناله می‌کنیم برای این است که ما را از زمین به آسمان رساند» ، تصریح کرد: اکثر مردم فطرت خوبی دارند، اما اگر به مردم راست نگوییم و از این جامعه کج ببینند، از دین خارج خواهند شد و مردم عمل مسئولان را می خواهند و اگر اختلاس و بی نظمی مشاهده کنند، از نظام اسلامی ناامید می‌شوند.

وی افزود: مال در فرهنگ دین و قرآن ستون است و به همین دلیل است رهبری بر مسئله اقتصاد مقاومتی تاکید دارند.

وی گفت: ملتی که جیبش و دستش خالی باشد فقیر محسوب می‌شود؛ چراکه پویا نیست، فقیر به معنای گدا نیست؛ فقیر به معنای کسی است که ستون فقراتش شکسته است و ملتی که دستش خالی باشد، ویلچری است و قادر به ایستادگی نیست. با ملت ویلچری نمی‌توان نه شرقی و نه غربی گفت و اصول زیر سوال می‌رود، ملتی که جیبش خالی است اهل املاق می‌شود ؛ از طرفی اشتغال و ازدواج نیز کاهش یابد مشکلات دوچندان می‌شود.

جوادی‌آملی اقتصاد مقاومتی را به مفهوم پر بودن جیب ملت و دوری از املاق و چاپلوسی از قدرت‌ها عنوان کرد و افزود: ملتی که دستش خالی باشد اهل بساز می‌شود نه اهل بسوز؛ همواره توجه داشته باشیم که با شعار نمی‌توان استقلال کشور را حفظ کرد.

وی با بیان این‌که «امروز برخی سرقت‌های علنی را در تهران و شهرستان‌های کشور مشاهده می کنیم که نشان دهنده بازگشت به دوران جاهلیت است»، گفت: ما یک درصد جمعیت دنیا هستیم و ده درصد امکانات طبیعی دنیا را در اختیار داریم؛ اما آن چه داریم اختلاس کردن و دروغ گفتن است.

وی با تاکید بر این‌که «بانک‌ها باید به مردم کمک کنند تا از منابع طبیعی کشور استفاده صحیح صورت گیرد و به شکوفایی در عرصه‌های مختلف برسیم»، افزود: اگر نتوانیم به مردم خدمت صادقانه کنیم عند الله مسئول هستیم.


وی با تاکید بر این‌که «ربا نه تنها راه حل نیست، بلکه راه بند است»، گفت: ربا و جریمه دیرکردی که حرام است را بانک‌ها از مردم می گیرند، به کارمندان خود به عنوان حقوق می‌دهند و آن‌ها نیز به خانه و زندگی خود می‌برند و این بدین مفهوم است وقتی کار حلال نباشد مستقیم حرام می‌شود و به جهنم می‌رود.

جوادی‌آملی تاکید کرد: تاخیر دیرکرد حرام است و حقوقی که از این طریق پرداخت می‌شود نیز حرام است.

وی با اشاره به این‌که «ربا را به جای قرض الحسنه به میدان آوردیم و کسی به کسی رحم نمی‌کند»، گفت: جامعه‌ای که رحم و عاطفه نداشته باشد پرونده‌های دستگاه قضا بیشتر می‌شود.

وی با بیان این‌که «جامعه با گذشت و عطوفت اداره می‌شود»، تصریح کرد: بانک‌ها منابع خود را در اختیار تولیدکنندگان قرار دهند. 

منبع: حوزه
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1405
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

امام خمینی(ره) می فرمودند: این جانب که از سالها قبل از انقلاب با جناب عالى (آیت الله خامنه‌ای) ارتباط نزدیک داشته‌‏ام و همان ارتباط بحمد الله تا کنون باقى است... شما از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى‌‏دهید.

شما (آیت الله خامنه‌ای) از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى‌‏دهید، بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، مجدد اسلام در جهان مادى و ظلمانى قرن بیستم، حضرت امام خمینى قدس سره، در پى یک بیمارى تقریبا طولانى، با دلى آرام و قلبى مطمئن به سوى رفیق اعلى سفر نمودند و ملت‏با ناباورى، غم سنگین فراغ امام را بر دوش خود احساس کرد.دشمن مستکبر و کینه ‏توز که سال‌ها خود را براى چنین لحظه‏‌هایى آماده ساخته بود، به گمان خام خود، به مقصود نزدیک شده بود.اما دو عامل بسیار مهم در کنار هم، اسباب شکست، خوارى و ناامیدى دشمن و امید و شادمانى مؤمنان و مستضعفان را فراهم کرد.

حضور ده میلیون عزادار در بزرگترین تشییع و خداحافظى، توفانى از اراده میلیونى مردم را در حفظ دست آوردهاى انقلاب اسلامى و اظهار ارادت، محبت و اطاعت از رهبرى انقلاب را به وجود آورد.توفانى که همچون توفان «طبس‏» که هواپیماهاى تجاوزگر را در هم کوفت، امیدهاى دشمن را به یاس مبدل نمود.در کنار حضور خیره ‏کننده مردم عزادار و ماتم زده، اجلاس فوق العاده مجلس خبرگان رهبرى و تصمیم‏ گیرى سریع و قاطع و انتخاب صحیح و درست آنان، انقلاب اسلامى را صاحب سکاندارى امین، با تقوا، بادرایت، شجاع و مدیر کرد.در واقع یک روز هم، انقلاب و ملت‏بدون رهبر و نقطه امید به سر نبرد و رحمت واسعه الهى، آن حضور عجیب و بى‏ سابقه را به بار نشاند.

به این ترتیب، دوره دوم ریاست جمهورى مقام معظم رهبرى به پایان نرسید.امام از میان ملت رخت‏ بربست و خلف و شاگرد و مرید صالح او طلوع کرد.

حضرت آیت الله خامنه اى بنابر وصیت ‏حضرت امام قدس سره، که وصیت ‏نامه سیاسى - الهى ایشان را یا فرزندشان حاج احمد آقا قرائت نمایند یا ریاست جمهورى، با استنکاف حاج احمد آقا، در مجلس خبرگان، در برابر دیدگان مصیبت زده و حیرت آلود میلیونها ایرانى و میلیونها خارجى که از ماهواره برنامه را دریافت مى ‏کردند، وصیت‏نامه سیاسى - الهى حضرت امام را قرائت نمودند، که چندین بار با بغض و اشک معظم له قطع شد، اما با تسلط بر احساسات خویش، توانمند و رسا، آخرین توصیه‏ هاى جاودانه امام را به اطلاع همگان رساندند. مردم وفادار، هشیار، متدین و انقلابى ایران، برترین تشییع و بى ‏نظیرترین تجلى وفادارى را به نجات‏دهنده خویش از ظلمات طاغوتیان، نشان دادند و در کنار موج خروشان عزا و این مصیبت جانکاه، روزها و شبها، با اشک و ماتم و بر سر و سینه کوفتن در کنار بارگاه تازه برپا شده مرشد، قائد و رهبر کبیر خود، از ابراز بیعت و وفادارى و حق‏ شناسى نسبت ‏به انتخاب شایسته مجلس خبرگان نیز غافل نبودند و با دیدار رهبر جدید خود، هرگونه کج اندیشى و فرصت توطئه را از دشمن خارجى و ایادى داخلى او سلب کردند.حضرت آیت الله خامنه ‏اى، غم جانکاه این روز و حضور زیباى مردم را در وداع با رهبر بزرگ خود، هنرمندانه به قلم مى‏ کشند.حضورى که تجلى زیباترین شعورها و شعارها بود و سپاس ملتى را از مرجع عالیقدر خود که با پاکى، عمر خود را به سر برد و در بندگى خدا، بندهاى طواغیت و مستکبران را از دست و پاى این ملت و محرومان جهان گسست، به تصاویر بى ‏نظیر دوربین ها، عکس ها و شعرها نشاند.

آن روز، روز عزاى بزرگ عالم اسلام شد.سوزش آن غم به ملت ایران منحصر نماند.در سراسر جهان، هرجا دل روشن و جان بیدارى بود، مصیبت زده بود.هرجا مسلمانى آگاه از انقلاب و مسائل آن بود، خود را صاحب عزا شمرد.پس در روى زمین جایى نماند که در آن دلهایى از این حادثه‏ى عظیم از اندوه لبریز نشود و انسانهایى از این فقدان بى‏ جبران، به عزا ننشینند.و اما ایران یکسر عزاخانه‏اى شد که در هر شهر و روستایش، شیون حسرت‏بار از یکایک خانه‏ها سرازیر شد و کوى و میدان و خیابان را پر کرد.هیچ کس نتوانست این جرعه‏ى درد را خاموش فروبرد.از دلاوران میدان هاى نبرد تا مادران و پدرانى که غم شهادت جوانانشان، نتوانسته بود گره عجز و اندوه بر جبین شان بیفکند، تا بزرگ مردان عرصه‏ علم و عرفان و سیاست و تا یکایک آحاد این ملت عظیم القدر، همه و همه در این مصیبت عظمى زار زار گریستند یا صدا به فغان بلند کردند، یا بى‏ صبرانه بر سر و سینه زدند.

مصیبت فقدان امام، همان به بزرگى امام بود و جز خدا و اولیائش کیست‏ حد و مرز این عظمت را بشناسند؟ آن‏جا که دلهاى بزرگ بى‏ تاب مى‏شوند، آن‏جا که انسانهاى بزرگ دست و پا گم مى ‏کنند، آن‏جا که صحنه، از بیقرارى میلیونها و میلیونها انسان پر است، کدام زبان و قلم است که بتواند نمایشگر و صحنه ‏پرداز گردد؟

من که خود قطره‏ى بى ‏تابى در اقیانوس متلاطم آن روز و آن روزها بوده‏ام، چگونه خواهم توانست آن را شرح کنم؟ زمان، یگانه‏ خود را از دست داد و زمین گوهرى یکدانه را در خود گرفت.پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمرى مبارک که در راه اعتلاى اسلام سیرى شده بود، دنیا را وداع کرد. (۱)

مقام معظم رهبرى، چند ماه مانده به پایان دوره دوم ریاست جمهورى، خود را آماده ترک این مسؤولیت مى ‏نمودند:

قبل از رحلت‏ حضرت امام که دوران ریاست جمهورى در حال اتمام بود، دست و پایم را جمع مى ‏کردم.مکرر مراجعه مى‏ کردند و بعضى از مشاغل را پیشنهاد مى‏ نمودند.آدمهاى بى‏ مسؤولیت، این مشاغل را پیش خودشان، به قد و قواره‏ى من بریده و دوخته بودند! ولى من گفتم که اگر یک وقت امام به من واجب کنند و بگویند شما فلان کار را انجام دهید، چون دستور امام تکلیف است و بروبرگرد ندارد، آن را انجام مى‏ دهم.اما اگر تکلیف نباشد - و من از امام خواهش خواهم کرد که تکلیفى به من نکنند تا به کارهاى فرهنگى بپردازم - دنبال کارهاى فرهنگى مى‏ روم. (۲)

اما، خداوند حکیم، امر دیگرى را براى این ملت و حضرت آیت الله خامنه‏ اى مقدر فرموده بود که با رحلت‏ حضرت امام (ره)، این تقدیر جارى شد.رهبرى، همچنان که تمامى مسؤولیت ها را به صورت تکلیف پذیرفته بودند، در قبال مسؤولیت رهبرى نیز تا آن‏گاه که بر عهده ایشان تکلیف نشد، قدمى براى این مسؤولیت ‏برنداشت و حتى فکر آن را نیز نمى‏ کردند.

آنچه که در خصوص تعیین رهبر واقع شد و بار این مسؤولیت، بر دوش بنده‏ى کوچک ضعیف حقیر گذاشته شد، براى خود من حتى یک لحظه و یک آن از آنات گذشته‏ زندگى، متوقع و منتظر نبود.اگر کسى تصور کند که در طول دوران مبارزه و بعدا در طول دوران انقلاب و مسؤولیت ریاست قوه‏ اجرایى، حتى یک لحظه در ذهن خودم خطور مى‏ دادم که این مسؤولیت‏به من متوجه خواهد شد، قطعا اشتباه کرده است.من، همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلکه حتى از مناصبى که به مراتب پایین تر از این منصب بوده است - مثل ریاست جمهورى و دیگر مسؤولیت هایى که در طول انقلاب داشتم - کوچکتر مى ‏دانستم.

یک وقتى خدمت امام قدس سره این نکته را عرض کردم که گاهى نام من در ردیف بعضى از آقایان آورده مى‏شود، در حالى که در ردیف آنها نیستم و من یک آدم کوچک و بسیار معمولى هستم.نه این که بخواهم تعارف کنم، الان هم همان اعتقاد را دارم.بنابراین، چنین معنایى اصلا متصور نبود.

البته در آن ساعات بسیار حساسى که سخت ‏ترین ساعات عمرمان را گذراندیم و خدا مى‏داند که در آن شب و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روى مسؤولیت و احساس وظیفه، با فشردگى تمام، فکر و تلاش مى‏ کردند که چگونه قضایا را جمع و جور کنند، مکرر از من به عنوان عضو شوراى رهبرى اسم مى ‏آوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد مى‏کردم، اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح مى‏ شد که شاید واقعا این مسؤولیت را به من متوجه کنند.

در همان موقع، به خدا پناه بردم و روز شنبه، قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خداى متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مدبر و مقدر امور هستى، چون ممکن است‏به عنوان عضوى از مجموعه‏ شوراى رهبرى، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش مى‏کنم اگر این کار ممکن است اندکى براى دین و آخرت من زیان داشته باشد، طورى ترتیب کار را بده که چنین وضعیتى پیش نیاید.واقعا از ته دل مى‏ خواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود.

بالاخره در مجلس خبرگان، بحث هایى پیش آمد و حرفه ایى زده شد که نهایتا به این انتخاب منتهى شد.در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم تا این کار انجام نگیرد، ولى انجام گرفت و این مرحله گذشت.

من، همین الان خودم را یک طلبه‏ معمولى و بدون برجستگى و امتیازى خاص مى‏ دانم، نه فقط براى این شغل با عظمت و مسؤولیت ‏بزرگ، بلکه - همان‏طور که صادقانه گفتم - براى مسؤولیت هاى به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهورى و کارهاى دیگرى که در طول این ده سال داشتم.اما حالا که این بار را روى دوش من گذاشتند، با قوت خواهم گرفت، آن چنان که خداى متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوة‏» . (۳)

براى این مسؤولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد مى ‏کنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم این مسؤولیت را در حد وسع خودم - که تکلیف هم بیش از وسع نیست - با قدرت و قوت و حفظ شان والاى این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم.این، تکلیف من است که امیدوارم ان شاء الله شمول لطف و ترحم الهى و دعاى ولى عصر (عج) و مؤمنین صالح باشم. (۴)

حضرت امام خمینى قدس سره، با روشن‏ بینى الهى خود، اخلاص و توانایى حضرت آیت الله خامنه‏ اى را در اندازه‏ هاى رهبرى ملت مى‏ دیدند و گاه به اشاره و گاه به تصریح این موضوع را مطرح مى‏فرمودند.

حجت الاسلام و المسلمین، مرحوم حاج سید احمد آقا خمینى (ره) نقل مى‏کنند:

وقتى که آیت الله خامنه‏ اى در سفر کره (شمالى) بودند، امام گزارشهاى آن سفر را از تلویزیون مى‏دیدند.از آن منظره‏ دیدار از «کره‏» استقبال مردم و با سخنرانیها و مذاکرات خود در آن سفر خیلى جالب بود و امام گفته بودند، الحق ایشان شایستگى رهبرى را دارند. (۵)

حجت الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى نیز یک نمونه دیگر از اشارات حضرت امام را بیان مى‏کنند:

در جلسه ‏اى با حضور سران سه قوه، آقاى نخست وزیر (موسوى) و حاج احمد آقا در محضر امام بحث ‏شد.حرف ما با حضرت امام این بود که اگر این قضیه اتفاق بیافتد، (۶) ما بعدا با قانون اساسى مشکل داریم، زیرا ممکن است‏خلاء رهبرى پیش بیاید.ایشان گفتند: «خلا رهبرى پیش نمى‏ آید و شما آدم دارید.» گفتم: «چه کسى؟» ایشان در حضور آقاى خامنه ‏اى گفتند: «این آقاى خامنه‏ اى‏» . (۷)

خانم زهرا مصطفوى دختر گرامى حضرت امام (ره) مى‏گویند:

من مدتها قبل از برکنارى قائم مقام رهبرى شخصا، از محضر امام درباره رهبرى پرسیدم و ایشان از آیت الله خامنه ‏اى نام بردند و پرسیدم که آیا شرط مرجعیت و اعلمیت در رهبرى لازم نیست، و ایشان نفى کردند و از مراتب علمى ایشان پرسیدم و صریحا فرمودند که (ایشان اجتهادى را که براى ولى فقیه لازم است، دارد) . (۸)

در مجلس خبرگان اضطرارى، که پس از رحلت‏ حضرت امام (ره) تشکیل شد، بحث روى شوراى رهبرى بود که هم حضرت آیت الله خامنه ‏اى و هم حجت الاسلام والمسلمین آقاى هاشمى رفسنجانى با آن موافق بودند، اما قضاى الهى چیز دیگرى بود و فضاى مجلس خبرگان، گویا به نداى هاتف غیبى، با نام آیت الله خامنه‏ اى معطر گردید و اصرار مقام معظم رهبرى در آن مجلس، مبنى بر عدم پذیرش این مسؤولیت، به رغم استدلال هایى که مى‏فرمودند، مقبول نیفتاد و رداى مبارک رهبرى امت‏ بر دوش تواناى ایشان قرار گرفت.

بعد از رحلت امام (ره)، در آن روز اول که در مجلس خبرگان شرکت کردند، بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم.و بالاخره اسم این بنده‏ حقیر به میان آمد و بحث کردند چه کسى را انتخاب کنیم و اتفاق کردند بر این که این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب بکنند.من فعالیت کردم.مخالفت جدى کردم، نه این که مى ‏خواستم تعارف بکنم.خدا خودش مى‏ داند که در دل من، در آن لحظات چه مى‏ گذشت.

رفتم آن‏جا ایستادم و گفتم: «آقایان صبر کنید، اجازه بدهید!» - اینها همه ضبط شده و موجود است، هم تصویر و هم صداى آن هست - شروع کردم به استدلال کردن که من را براى این مقام انتخاب نکنید.هر چه اصرار کردم قبول نکردند.هر چه من استدلال کردم، آقایان مجتهدین و فضلاء که در همان‏جا بودند، استدلالهاى ما را جواب دادند.من قاطع بودم که قبول نکنم، ولى بعد دیدم که چاره‏اى نیست.چرا چاره‏اى نبود؟ زیرا به گفته‏ افرادى که من به آنها اطمینان دارم، این واجب، در من متعین شده بود، یعنى اگر من این بار را برندارم، این بار زمین خواهد ماند، این بود که گفتم قبول مى‏کنم.چون دیدم بار بر زمین مى‏ماند، براى این که بار بر زمین نماند آن را برداشتم.اگر کس دیگرى آن‏جا بود یا من مى ‏شناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول مى‏ کردند، یقینا من قبول نمى‏ کردم که این بار را بردارم.

بعد هم گفتم: پروردگارا توکل بر تو و خدا هم تا امروز کمک کرد. (۹)

در شرایطى خبرگان رهبرى، با سرعت و دقت، و استفاده از اشاره‏هاى گره گشاى امام راحل و فضاى معنوى ایجاد شده توسط مقلب القلوب، اقدام به انتخاب شایسته حضرت آیت الله خامنه ‏اى نمودند و معظم له نیز با توکل به خداى متعال آن را پذیرفتند، که دشمن نقشه‏ هاى شومى را براى پس از امام پیش‏بینى کرده بود و در تبلیغات مستمر رادیوها و مطبوعات بیگانگان در مدت چند روزه دوران بیمارى حضرت امام، کاملا این امر مشخص بود.

«فاینانشال تایم‏» چاپ لندن در تاریخ ۳ خردادماه ۶۸ «یازده روز پیش از رحلت امام (ره) نوشت:

با رحلت آیت الله خمینى، شکاف بزرگى در راس سیستم سیاسى ایران ایجاد خواهد شد، بیانیه هاى رسمى و نیز گزارشهاى رسانه ‏هاى خبرى ایران، حاکى از آن است که پرکردن این شکاف، امکان‏پذیر نخواهد بود. (۱۰)

«رادیو بى بى سى‏» گفت:

خلایى را که درگذشت آیت الله خمینى در سطح رهبرى ایران به وجود آورده، مشکل مى‏ توان جبران کرد. (۱۱)

«رادیو امریکا» با شادى و شعف اعلام کرد:

مرگ آیت الله خمینى قطعا به بى‏ ثباتى عظیمى در ایران منجر خواهد شد و برخى پیش‏بینى مى‏کنند که این وضع، احتمالا شعله یک جنگ داخلى را در ایران خواهد افروخت. (۱۲)

اما خوابى که دیده بودند، این بود که گروه‏ هاى داخلى را به اغتشاش و جنگ داخلى تشویق و ترغیب کنند و از سویى گروهک دست نشانده منافقین، یک تجاوز و جنگ خونین را به کشور تدارک دیده و به علامت آنان وارد معرکه شود.منافقین لحظه رحلت امام (ره) را زمان به قدرت رسیدن خود تلقى کرده و سرکرده آنان در گردهمایى از نیروهاى نظامى خود در ۷ خردادماه ۶۸ گفته بود:

نیروهاى نظامى سازمان، باید براى شرایط مرگ [امام] خمینى آماده باشند.مرگ [امام] خمینى به عنوان بالاترین نقطه آمادگى در مردم ایران، براى استقبال از عملیات نظامى ما خواهد بود [! ! ] . (۱۳)

روزنامه «الشرق الاوسط‏» که توسط سعودیها منتشر مى‏شود، در ۱۴ خرداد ۶۸ مى‏نویسد:

چریکهاى مسعود رجوى که از حمایت عراق برخوردارند، طرحهایى را براى انجام یک تهاجم عمده در طول مرزها به فاصله چند ساعت پس از رحلت آیت الله خمینى، تدارک دیده‏اند. (۱۴)

بنى صدر خائن و فرارى، در مصاحبه با آسوشیتدپرس مدعى شد که:

«درگذشت [امام] خمینى، این مساله را محتمل مى‏کند که وى [بنى صدر] بزودى به کشور بازگشته و احتمالا وارد دولت‏ شود» . (۱۵)

حضرت آیت الله خامنه ‏اى، در تشریح و توضیح توطئه دشمنان براى پس از رحلت امام بزرگوار (ره)، به شعور و تقواى مردم و معجزه الهى در خنثى کردن این توطئه‏ ها اشاره مى‏کنند و مى‏فرمایند:

با رحلت امام خمینى (ره) طیف وسیع دشمنان اسلام - که در صفوف مقدم معارضه با جمهورى اسلامى بودند - این امید را پنهان نکردند که جمهورى اسلامى در غیاب پدید آورنده و پروراننده‏ى خود، نیروى دفاع و رشد را از دست‏بدهد و چون کودکى بى ‏صاحب، احساس ضعف و درماندگى کند، یا بکلى از پاى درآید و یا به ناچار به دامان این و آن پناه برد! در محاسبات تنگ نظرانه‏ى دشمنان - که همه بى استثنا اسیر محاسبات صددرصد مادى بود و از فهم روابط معنوى و برکات ایمان و تقوا بى‏نصیبند - نمى‏گنجد که معجزه‏ الهى در طلیعه‏ قرن پانزدهم، یعنى حکومت صلاح و دین و حیات دوباره‏ى ارزشهاى اسلامى، آن قله‏ى مرتفعى باشد که دست آلوده‏ى بندگان هوا و هوس به آن نرسد و دیپلماسى زر و زور از به دام افکندن آن، عاجز بماند. (۱۶)

حضور ده میلیونى مردم در تشییع بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران و هادى و مرشد خود، و انتخاب بموقع و شایسته آیت الله خامنه ‏اى، معجزه الهى را به نمایش گذاشت و دشمن یک بار دیگر ناکام شد.هرچند دشمنان دلخوش کرده بودند که حضرت آیت الله خامنه‏اى از اداره نظام در میان این همه دشواریها، توطئه‏ ها و خباثت هاى جهانى و داخلى، ناتوان مانده و دیر یا زود سکان نظام از دست ولایت فقیه عادل، مجتهد، آگاه، مدیر و مدبر خارج شده و به آرزوى چند ساله خود خواهند رسید! اما گذشت زمان، این دلخوشى را نیز رنگ یاس زد و دوست و دشمن معترف شدند که خلا حضرت امام خمینى (ره) از لحاظ اداره کامل نظام جمهورى اسلامى و حفظ صلابت، اقتدار و عزت آن و مواضع اصول ى‏اش، توسط خلف صالح وى، کاملا پر شده است، که در مباحث آینده به مواردى از این قدرت، درایت و هدایت اشاره خواهیم داشت.

حضرت آیت الله العظمى خامنه ‏اى در آیینه کلام حضرت امام خمینى قدس سره

به یقین، گلى را که در بوستان امام خمینى قدس سره پرورش یافته است، کسى بهتر از باغبانش نمى‏شناسد و عطر کلام او که چنین گلى را پرورش و به انقلاب اسلامى، مسلمانان و مستضعفان جهان هدیه کرده است، شیرینتر و دلنوازتر است و به همین دلیل، در آیینه کلام امام، که به مناسبتهاى مختلف، به رغم سیره و روش خود که افراد را در حیاتشان نمى‏ستودند الا بندرت، برجستگی هاى مقام شاگرد صالح خود را بر شمرده‏اند، به تماشاى ویژگی هاى علمى و عملى مقام معظم رهبرى مى ‏نشینیم.

بازوى تواناى جمهورى اسلامى و خورشید روشنى بخش آن

این جانب که از سالها قبل از انقلاب با جناب عالى ارتباط نزدیک داشته‏ام و همان ارتباط...بحمد الله تا کنون باقى است، جناب عالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى‏دانم و شما را چون برادرى که آشناى به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبدارى مى‏کنید، مى‏دانم، و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مى‏دهید. (۱۷)

عالم به دین و سیاست و مبارز در خط مستقیم اسلام

خداوند متعال بر ما منت نهاد که افکار عمومى را براى انتخاب رئیس جمهورى متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام و عالم به دین و سیاست هدایت فرمود. (۱۸)

دعوت کننده به صلاح و سداد

اینان [منافقین] آن قدر از بینش سیاسى بى نصیب‏اند که بى‏درنگ، پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت، به این جنایت دست زدند و به کسى سوء قصد کردند (آیت الله خامنه‏اى) که آواى دعوت او به صلاح و سداد، در گوش مسلمین جهان طنین‏انداز است. (۱۹)

سرباز فداکار جبهه ‏هاى دفاع و خدمتگزار ملت مظلوم

من به شما، خامنه‏اى عزیز، تبریک مى‏گویم که در جبهه‏هاى نبرد، با لباس سربازى و در پشت جبهه، با لباس روحانى، به ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالى، سلامت‏شما را براى ادامه خدمت‏به اسلام و مسلمین خواستارم. (۲۰)

معلم آموزنده و خطیب تواناى جمعه‏ ها

سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب و خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمایى دلسوز در صحنه انقلاب هستید. (۲۱)

سازش ناپذیر با دشمنان و رحیم با دوستان

ایشان...به حکم قرآن کریم، اشداء على الکفار و رحماء بینهم بوده‏اند. (۲۲)

خدمتگزار صادق

چهار سال صادقانه...خدمت نمود و این پس از خدماتى بود که قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود.جزاه الله خیرا. (۲۳)

متفکر و دانشمند

این جانب...با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام آقاى سید على خامنه‏اى (ایده الله تعالى) راى ملت را تنفیذ نمودم. (۲۴)

فرزند امام

من آقاى خامنه اى را بزرگش کردم. (۲۵)

به جاى استاد مطهرى

البته باید اشخاصى که هم گوینده هستند، بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد مى‏ کنم که آقا سید على آقا بیایند.خامنه ‏اى.شما ممکن است ‏بروید پیش ایشان، از قول من بگویید ایشان بیایند به جاى آقاى مطهرى، بسیار خوب است.ایشان، فهیم است، مى‏تواند صحبت کند، مى‏ تواند حرف بزند. (۲۶)

سیره امام (ره) نیز عنایت ویژه معظم له به آیت الله خامنه ‏اى است که یک مورد آن را در این‏جا نقل مى‏کنیم و در سایر بخشها به تناسب نمونه‏ هاى دیگر خواهد آمد:

حضرت امام بر اساس تقید به نظم و انضباط در کارها، همان‏گونه که اشاره شد، همیشه بعد از خلاصه اخبار ساعت هشت صبح را براى انجام کارهاى دفتر و مهرکردن قبوض مقرر کرده بودند و تقریبا هیچ‏گاه تغییرى در این برنامه نمى دادند، و حتى در روزهایى که احیانا به دلیل کسالت‏ یا سردى شدید هوا و یخبندان به اتاق کارشان نمى‏ آمدند، ما مجاز بودیم در اتاق زندگى ‏شان مشرف شویم تا به هر صورتى که بود، کارهاى دفتر و مراجعین مربوطه، تاخیر و تعطیل نشود و براى این که نظم و وقت‏ به هم نخورد، همان‏گونه که به مناسبت دیگر معروض شد، اگر هم مساله خاصى را پیش‏بینى مى‏ کردند که مانع از حضور بموقعشان باشد، از روز قبل خبر مى ‏دادند.

بعد از اتمام این بخش از کارها، برنامه عقد و سپس دستبوسى انجام مى‏گرفت و بعد از آن، اگر ملاقات خصوصى براى مسؤولان و شخصیت هاى مختلف پیش‏بینى شده بود، انجام مى‏شد.با این همه، چند برنامه استثنایى نیز اتفاق افتاد که حضرت امام دستور دادند کل برنامه‏ ها تاخیر شود که یکى از آنها موردى بود که در فصل چهارم ذکر شد (۲۷) و مورد دیگر، مربوط به حضرت آیة الله خامنه‏ اى بود که وقتى حضرت امام مطلع شدند ایشان اول وقت، یعنى در ساعت هشت‏ براى ملاقات در دفتر حضور یافته‏ اند، دستور دادند شما کارهایتان را بگذارید براى بعد و بدین ترتیب، برخلاف معمول، اول ملاقات حضرت آیة الله خامنه ‏اى انجام شد و بعد از آن، ما مشغول کارمان شدیم.

در آن زمان، ما متوجه دلیل این امتیاز و عنایت ویژه حضرت امام نسبت‏به آیة الله خامنه‏ اى نبودیم، ولى دیرى نپایید که با مرور زمان، نمونه ‏اى دیگر از آینده‏نگرى و ژرف اندیشى امام نمودار شد. (۲۸)

ویژگیهاى مقام معظم رهبرى و انتخاب شایسته خبرگان در کلام آیات عظام و حجج اسلام

آیت الله العظمى اراکى (رحمة الله علیه) در پیامى به مقام معظم رهبرى فرمودند:

انتخاب شایسته حضرت عالى به مقام رهبرى جمهورى اسلامى ایران، مایه دلگرمى و امیدوارى ملت قهرمان ایران است. (۲۹)

آیت الله العظمى بهاء الدینى (رضوان الله علیه) :

...از همان زمان، رهبرى را در آقاى خامنه‏ اى مى ‏دیدم، چرا که ایشان ذخیره الهى براى بعد از امام بوده است.باید او را در اهدافش یارى کنیم.باید توجه داشته باشیم که مخالفت‏با ولایت فقیه، کار ساده‏اى نیست.هنگامى که میرزاى شیرازى بزرگ، مبارزه با دولت انگلستان را از طریق تحریم تنباکو آغاز کرد، یک روحانى با او مخالفت کرد و میرزا با شنیدن مخالفت او، وى را نفرین کرد.همان نفرین باعث ‏شد که نسل او از سلک روحانیت محروم شوند.پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالم به دل او ماند. (۳۰)

آیت الله مهدوى کنى، درباره انتخاب خبرگان رهبرى گفته‏ اند:

این الهامى بود از الهامات الهى و هدایتى بود از هدایت معنوى روح حضرت امام (رضوان الله علیه) که هنوز این ملت را رها نکرده و این رحمتى بود از طرف خداوند که در کوران این مصیبت جانکاه، با تعیین آیت الله خامنه‏ اى که از یاران صدیق امام و از یاران خوشنام و خوش سابقه بوده و مجتهد و عادل است، به عنوان رهبرى نظام جمهورى اسلامى ایران، آرامشى توام با اعتماد و اطمینان بر کشور و امت فداکار حاکم گردید. (۳۱)

آیت الله خزعلى:

انتخاب آیت الله خامنه‏اى به رهبرى جمهورى اسلامى، که فردى پخته و عالم و با سیاست و مدبر مى ‏باشد، در خارج دشمنان را در سکوت و ابهام فرو برد و در داخل، آرامش فراهم ساخت. (۳۲)

آیت الله مشکینى، ریاست مجلس خبرگان رهبرى:

...حضرت مستطاب آیت الله حاج سید على خامنه‏اى - مد ظله العالى - واجد مقام فقاهت و اجتهاد و قدرت استنباط احکام شرعیه که تصدى مقام معظم رهبرى بدان نیازمند است، مى‏باشد، چنانچه معظم له حائز سایر شرایط ولایت است. (۳۳)

آیت الله فاضل لنکرانى، مرجع تقلید:

بنده به عنوان کسى که هم عضو مجلس خبرگان هستم و هم این که آشنایى با آیت الله خامنه‏اى دارم، عرض مى‏ کنم که ایشان اهل نظر و اهل اجتهاد هستند.بیست‏سال پیش وقتى در مشهد، در مسجد گوهرشاد با ایشان برخورد کردم، آن موقع ایشان از مدرسین محترم مشهد بودند.پرسیدم چه چیزى تدریس مى‏کنید، فرمودند: مکاسب.مکاسب از مهمترین و مشکلترین کتب علمى ماست.به نظر من ایشان یک فقیه و یک مجتهد است.کسى که در سالهاى طولانى در جهان سیاست، استادى چون امام امت داشته است و خودش نیز داراى استعداد سرشار است، چنین فردى داراى مقامات بلندى از درک سیاسى است.دوران هشت‏ ساله ریاست جمهورى ایشان، یک شاهد قوى براى مطلب است.سفرهایى که ایشان به کشورهاى خارج داشته اند، به عنوان یک سیاستمدار در صحنه‏ هاى سیاسى جهان درخشیده است. (۳۴)

آیت الله جوادى آملى، مدرس حوزه علمیه قم:

اجتهاد و عدالت‏ حضرت آیت الله جناب آقاى حاج سید على خامنه ‏اى - دامت ‏برکاته - مورد تایید مى ‏باشد.لازم است امت اسلامى - ایدهم الله - در تقویت رهبرى معظم له در بذل نفس نفیس، در هیچ‏گونه نثار و ایثار دریغ نفرمایند. (۳۵)

آیت الله ابراهیم امینى، مدرس و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم:

حضرت آیت الله خامنه‏اى - دامت‏برکاته - در فقاهت و اجتهاد، به مرتبه‏اى است که براى تصدى مقام ولایت و رهبرى، صلاحیت کامل دارد. (۳۶)

آیت الله مومن، عضو مجلس خبرگان رهبرى و مدیر حوزه علمیه قم:

هنگام راى‏گیرى در مجلس خبرگان براى رهبرى حضرت آیت الله خامنه‏اى - دامت‏برکاته - اجتهاد معظم له با قیام هیات شرعیه نزد این جانب ثابت ‏بود، ولى بعدا به واسطه حضور در جلسات مباحثه فقهى، شخصا به اجتهاد ایشان پى بردم و اکنون شهادت مى‏ دهم که معظم له، مجتهدى عادل و جامع الشرایط مى‏باشد. (۳۷)

آیت الله امامى کاشانى:

آیت الله خامنه‏اى به تمام رموز سیاست و حکومت آگاه بوده و شخصى با ورع، با تقوا، محبوب، مخلص، عالم و داراى بنیه فقهى هستند. (۳۸)

آیت الله یزدى، عضو فقهاى شوراى نگهبان:

حضرت آیت الله حاج سید على خامنه‏اى، رهبر انقلاب جمهورى اسلامى ایران - دام ظله الشریف - فقیهى والا مقام و مجتهدى عالى مقام هستند که بر علوم مؤثر در استنباط، تسلطى بسیار بالا دارند.زاید بر لغت، ادبیات، اصول، حدیث و تفسیر، حتى در رجال و درایه که در استحکام فتوا نقشى بسزا دارد، خود استاد و عالمى هستند. (۳۹)

آیت الله مصباح یزدى، مدرس حوزه علمیه قم:

من اگر بخواهم درباره شخص ایشان و ویژگیهایى که خداى متعال به ایشان عطا فرموده و امتیازاتى که به ایشان لطف کرده، صحبت کنم، حقش را نمى‏توانم ادا کنم، ولى در چند جمله کوتاه عرض بکنم که، ایشان فقاهت را توام با تقوا، تیزهوشى و فراست را توام با بردبارى و سعه صدر، مدیریت را همراه با تعبد و پایبندى به اصول و مبادى اسلامى، فکر روشن و ثاقب و درنشان را با دوراندیشى و تشخیص مصالح دراز مدت امت اسلامى، حزم و احتیاط را توام با شجاعت و شهامت، بهره‏مندى از علوم مختلف اسلامى را همراه با ذوق و گرایشهاى هنرى اصیل، اعتماد به نفس را همراه با توکل بر خداى متعال، تلاش و جدیت و نظم و برنامه‏ریزى را توام با توسل به ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف و ائمه اطهار، و در یک کلمه، همه شرایط و مزایاى مدیریت را با روح عبادت و بندگى و اخلاص جمع مى‏کند. (۴۰)

آیت الله حائرى شیرازى، امام جمعه شیراز:

آیت الله خامنه‏اى، صالحترین فرد براى رهبرى هستند. (۴۱)

آیت الله خامنه ‏اى علاوه بر تمام ویژگیها، یک عالم آگاه به مسائل اسلامى است و از سیاست و درایت‏ خاصى برخوردار است. (۴۲)

آیت الله یوسف صانعى، مرجع تقلید:

آیت الله خامنه‏اى، نه تنها مجتهد مسلم مى‏باشد، بلکه فقیه جامع الشرایط واجب الاتباع مى‏باشد. (۴۳)

حجت الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام:

انتخاب آیت الله خامنه‏اى به رهبرى جمهورى اسلامى، دست‏آوردى عظیم و نشات گرفته از رهنمودهاى حضرت امام است... ایشان با اکثریت‏خیلى بالایى در جلسه خبرگان راى آوردند.انصافا راى بجایى هم بود و نقطه مهمى که فکر مى‏ کنم براى ما اهمیت دارد، آشنایى ایشان با مسائل کشور است.از همه صلاحیت ها، نظیر مبارز بودن، عالم بودن، داشتن عدالت و غیره که بگذریم، یک کسى که ده، دوازده سال در کوران مسائل کشور بوده و الآن ایشان جزئیات امور مملکت را مى‏ داند.براى ایشان الآن همه چیز نقد است.معناى رهبرى هم همین است که بتواند با اطلاعات قبلى خودش نظر بدهد و سیاستى را که بخواهد، تعیین کند.من کاملا راضى هستم، یعنى وقتى به وجدانم مراجعه مى ‏کنم، مى ‏بینم ما هیچ راهى بهتر از آنچه انجام شد، نداشتیم.هر فرض دیگرى، یعنى اگر شورا داشتیم، یک سرى مشکلات به وجود مى ‏آمد.اگر فرد دیگرى هم به غیر از آیت الله خامنه‏ اى مى ‏آمد، دچار مشکل مى‏ شدیم...خداوند ما را هدایت کرد. (۴۴)

و در جاى دیگر اشاره دارند که:

راه امام، با انتخاب آیت الله خامنه‏اى به رهبرى جمهورى اسلامى، بیمه و تضمین گردید. (۴۵)

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد آقا خمینى (ره) :

حضرت امام بارها از جناب عالى به عنوان مجتهدى مسلم و بهترین فرد براى رهبرى نام بردند. (۴۶)

انتخاب شایسته و بسیار خداپسندانه حضرت عالى، باعث شادى تمام دوستداران اسلام و انقلاب اسلامى در جهان گردید.حضرت عالى از چهره‏ هاى درخشان انقلاب اسلامى ایران بوده و همواره مورد تایید و تکریم امام عزیزمان بوده ‏اید. (۴۷)

حجت الاسلام و المسلمین واعظ زاده خراسانى، دبیر کل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى:

با توجه به معلومات فقهى و اصولى، و ذوق و سلیقه وى در استنباط احکام الهى و بخصوص در مورد حوادث مستحدثه و مسائل مبتلا به عصر حاضر، ایشان فقیه برجسته‏ اى است و بر بسیارى از معاصران خود برترى دارد. (۴۸)

وى با روش نویسندگى و تحقیق و نگارش روز، کاملا آشنا و داراى مطالعات فراوانى است، و بسیار شیوا و سنجیده سخن مى‏گوید و مى‏ نویسد، و در این دو فن، از هرگونه اغراق، غموض، شذوذ و انحراف مبراست.تاکنون مقالات و کتبى چند و سخنرانی هاى فراوان داشته ‏اند.طرحهاى مختلف تحقیقاتى از قبیل دایرة المعارف فقهى، مرکز تحقیقات فقهى - کلامى، مجمع جهانى تقریب، کمیته فقهى مسائل مستحدثه، مؤسسه کامپیوتر و سایر طرحها و مؤسسات تحقیقات را تاسیس و هدایت کرده ‏اند.این همه براى اثبات روش و گرایش وى کافى است. (۴۹)

وى برخلاف برخى از روشنفکران، در عین علاقه به وحدت اسلامى و توجه به جهان اسلام و دلسوزى براى عامه مسلمانان - که تشکیل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى شاهد آن است - ذاتا به اهل بیت عصمت و طهارت و توسل به آنان، و زیارت قبور و نشر معارف و علوم ایشان، علاقه ‏مند و براى اشاعه ولایت و محبت اهل بیت ( علیهم السلام) در بین مسلمین جهان، بسیار اصرار دارند. (۵۰)

حجت الاسلام و المسلمین عبد الرضا ایزدپناه، سردبیر مجله حوزه:

هنگامى که آیت الله خامنه‏ اى درس مکاسب و رسائل و بعدها درس کفایه را در حوزه شروع کردند، در مدتى کوتاه، درسهاى ایشان در زمره بهترین درسهاى حوزه قرار گرفت.حقیر در درس کفایه ایشان شرکت مى‏ کردم.برخى درس کفایه معظم له را از درسهاى اساتیدى که چندین دوره کفایه گفته بودند، رساتر و بهتر مى‏دانستند.با دقتى خاص به مطالب نگاه مى‏ کردند و با تسلطى اعجاب برانگیز، نظریات مرحوم آخوند - صاحب کفایه - را نقد مى‏ کردند. (۵۱)

ایشان در مسجد کرامت، نماز جماعت مى‏خواندند.جمعیتى عظیم از دانشگاهیان، بازاریان و طلاب در این نماز شرکت مى‏کردند. پررونق‏ترین مساجد آن روز مشهد، به پاى جمعیت این مسجد نمى ‏رسید.آن هم جمعیتى که بیشتر آنان، جوانان و تحصیل کرده‏ها بودند.ایشان همگان را به نماز توجه مى‏دادند و تشنگان معارف ناب محمدى صلى الله علیه و آله سلم را سرمست مى‏ کردند. روح وصف ‏ناپذیرى بر آن مسجد حاکم بود. (۵۲)

حجت الاسلام و المسلمین قرائتى، مسؤول ستاد اقامه نماز:

در زمان طاغوت، ایشان سفرى با قطار داشتند، به من فرمود: چون توقف کامل قطار سبب قضا شدن نماز مى‏شد، من از پنجره قطار بیرون پریدم تا نمازم قضا نشود. (۵۳)

ساده‏زیستى، وارستگى و قناعت ایشان از نوع زندگى ایشان پیداست.حجت الاسلام و المسلمین قرائتى مى‏گوید:

براى عقد دخترم به منزل شخصى ایشان رفتیم.فرش قالى خانه آقا، نخ ‏نما شده بود. (۵۴)

یکى از قاریان کشور:

سالهاست که قاریان، حافظان، متولیان کارهاى قرآنى و اساتید قرآن، در ماه مبارک رمضان به حضور مقام معظم رهبرى مى ‏رسند که معمولا دو ساعت پیش از افطار، مجلس شروع شده و تا افطار ادامه مى ‏یابد.گاهى حدود پنج ‏ساعت مى ‏نشینند و قرآن استماع مى ‏کنند.انسان وقتى علاقه وافر ایشان به قرآن و التذاذ روحى معظم له را از استماع قرآن مى ‏بیند، این آیه به ذهنش مى ‏آید که:

«انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ایاته زادتهم ایمانا» (۵۵)

ایشان نقش محورى در بسط فرهنگ قرآنى در جامعه داشته و دارند و تلاش بى‏ وقفه معظم له که در راه توسعه فرهنگ قرآنى، به قدرى است که ما الآن شاهدیم چگونه آموزش قرآن در جامعه بسط پیدا کرده و قاریان ممتاز و فراوانى در سطح دانشگاهیان، دانش‏آموزان و حتى خردسالان داریم. (۵۶)

آینده نشان داد که حقیقتا خبرگان رهبرى، به هدایت ‏خداوند و رهنمودهاى حضرت امام قدس سره برترین و صالح ترین را انتخاب کرده است و راه امام در وجود رهبرى ایشان تداوم یافت و بیمه شد.پیامها و بیانات معظم له، نقطه امید دشمن را کور و امیدهاى ملت‏ بزرگ ایران را شعله ‏ورتر کرد.فریاد رساى ملت که خطاب به امریکاى جنایتکار فرود مى ‏آید، بخوبى نشان از تداوم راه امام دارد.

پى ‏نوشت‏ها:

۱- حدیث ولایت، ج چهارم، ص ۲۳۸.

۲- حدیث ولایت، ج دوم، ص ۴۱.

۳- سوره‏ى اعراف، آیه‏ى ۱۴۵.

۴- حدیث ولایت، ج اول، صفحه‏هاى ۱۸۲ و ۱۸۳.

۵- روزنامه رسالت ۱۶/۳/۶۸.

۶- قضیه مورد اشاره، عزل آقاى منتظرى از قائم مقامى رهبرى توسط حضرت امام خمینى قدس سره بود.

۷- روزنامه جمهورى اسلامى ۲۰/۳/۶۸.

۸- پیشین ۲/۹/۷۶.

۹- روزنامه جمهورى اسلامى ۲۴/۹/۷۳.

۱۰- مجله پاسدار اسلام، ش ۹۱.

۱۱- روزنامه رسالت ۱۶/۳/۶۸.

۱۲- ویژه‏نامه جمهورى اسلامى ۲۱/۴/۶۸، ص ۴۰.

۱۳- مجله پاسدار اسلام، ش ۹۱، ص ۴۸.

۱۴- ویژه‏نامه جمهورى اسلامى ۲۱/۴/۶۸، ص ۴۰.

۱۵- پیشین.

۱۶- روزنامه اطلاعات ۱۵/۴/۶۸.

۱۷- صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۷۳.

۱۸- پیشین، ج ۱۵، ص ۱۷۹.

۱۹- پیشین ص ۴۱.

۲۰- پیشین.

۲۱- پیشین.

۲۲- پیشین، اولین حکم تنفیذ ریاست جمهورى آیت الله خامنه‏اى ۱۷/۷/۶۰.

۲۳- پیشین، حکم تنفیذ دومین دوره ریاست جمهورى ۱۲/۶/۶۴.

۲۴- اولین حکم تنفیذ ریاست جمهورى ۱۷/۷/۶۰.

۲۵- صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۳۹.

۲۶- پیشین، ج ۷، ص ۱۰۳.

۲۷- این مورد، مربوط به ملاقات چهار تن از معممین سالخورده است.

۲۸- محمد حسن رحیمیان، در سایه آفتاب، ص ۱۹۰.

۲۹- روزنامه جمهورى اسلامى ۲۲/۳/۶۸.

۳۰- کتاب آیت‏بصیرت، صفحه ۱۳۱.

۳۱- روزنامه رسالت ۲۳/۳/۶۸.

۳۲- پیشین.

۳۳- درر الفوائد فى اجوبة القائد آیت الله العظمى خامنه‏اى، ص ۱۰.

۳۴- روزنامه رسالت ۲۲/۳/۶۸.

۳۵- درر الفوائد فى اجوبة القائد، ص ۱۹.

۳۶- پیشین ص ۲۱.

۳۷- پیشین ص ۲۳.

۳۸- نسل کوثر، ص ۸۸، مصاحبه با مرکز تحقیقات اسلامى سپاه ۶/۱۱/۷۲.

۳۹- درر الفوائد فى اجوبة القائد، ص ۱۵.

۴۰- نسل کوثر، ص ۸۷.

۴۱- روزنامه رسالت ۳۰/۳/۶۸.

۴۲- نسل کوثر، ص ۸۸.

۴۳- درر الفوائد فى اجوبة القائد، ص ۱۷.

۴۴- روزنامه اطلاعات ۲۰/۳/۶۸.

۴۵- روزنامه رسالت ۲۳/۳/۶۸.

۴۶- روزنامه رسالت ۱۶/۳/۶۸.

۴۷- پیشین.

۴۸- نسل کوثر، ص ۸۸.

۴۹- پیشین.

۵۰- پیشین، ص ۹۴.

۵۱- پیشین، ص ۸۹.

۵۲- پیشین، ص ۹۱.

۵۳- پیشین.

۵۴- پیشین، ص ۹۲.

۵۵- سوره انفال آیه ۲.

۵۶- نسل کوثر، ص ۹۰.

ماخذ: کتاب: زندگینامه مقام معظم رهبرى ص ۲۲۳ گردآورى و تدوین: مؤسسه فرهنگى قدر ولایت 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1326
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393
 
نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام قاسمیان را بخوانید:
 

*آنچه به عنوان حزب در دین قابل قبول است که تبدیل به حزب الله شود. حزب الله تعریف قرآنی دارد در سوره مائده آیه 54 تا 56 که به آیات ولایت معروف است آمده؛ ای مومنین اگر مرتد شوید، منظور ارتداد از اصل دین نیست؛ منظور جریان رهبری و ولایت که در دین است، می باشد. خدا کسانی را می فرستد که اینها خدا را دوست دارند و خدا هم اینها را دوست دارد در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری هم نمی ترسند.

*از پیامبر می پرسند: اینان چه کسی هستند که می آیند و جهاد می کنند و جلوی ارتداد را خواهند گرفت و از اصحاب ولایت خواهند شد؟ حضرت محمد(ص) به سلمان اشاره می کنند و می فرمایند: اینها می آیند که اهل ولایت هستند و مانع ارتداد در اصل ولایت هستند.

در آیه بعد تعریف ولی آمده است علی و اولاد علی که در زمان غیبت جایگاه خالی ولی در سمت اجتماعی را باید تعریف کرد که جایگاه خالی شأن اجتماعی امام معصوم را باید کسی پر بکند.

*ولایت چیزی است که به تصریح قرآن همه در همه جای دنیا قبول دارند اما بحث این است که ولایت چه کسی را قبول دارند؟ همه امام و ولی دارند قرآن می فرماید: یَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِامامِهم». روز قیامت روزی است که هر کسی را به اسم امامشان می خوانند.

*فرق ما با خارجی ها این است که ما جریان ولایت را در خودمان شفاف و روشن توضیح می دهیم ولی آنها توضیح نمی دهند. آنها هم ولی دارند اما ولایت آنها ولایت کفر است! نکته مهم این است که ما ولایت چه کسی را قبول داریم و بر اساس ولایت چه کسی عمل می کنیم.

*کسی که تسبیح به دست گرفت و انگشتر عقیق بزرگ دست کرد حزب اللهی نیست، و من یتول الله و رسوله و الذین امنوا فان حزب الله هم الغالبون، کسی که ولایت را اخذ کرد اگر در مدار ولی حرکت کرد می شود حزب الله و این حزب الله همیشه غالب است.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1379
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

 

حجت‌الاسلام رحیمیان مطرح کرد؛

ماجرای درخواست خانواده شهید مغنیه از "آقا"/ شوخی مقام معظم رهبری با یک پدر شهید/ هر چهار پسر آقا مستاجرند

زهرا مصطفوی، دختر امام (ره)، بعد از عزل آقای منتظری برای آینده رهبری احساس نگرانی می‌کند و به امام می‌گوید که شما الان کسی را ندارید، امام بلافاصله و قاطعانه می‌فرمایند داریم، همین آقای خامنه‌ای

ماجرای درخواست خانواده شهید مغنیه از
به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان از اعضای اصلی بیت امام خمینی (ره) که به انجام امور محوله از سوی امام (ره) مشغول شد و مدیریت امور مالی و وجوه شرعی و مسئولیت امور ارزی مربوط به امام(ره) را به عهده داشت. وی همچنین مسئولیت بخشی از گزارش‌ها و نامه‌های مربوط به امام (ره) را تا لحظات آخر زندگی با برکت ایشان بر عهده داشتند.

حجت‌الاسلام رحیمیان بعد از رحلت حضرت امام (ره) همواره در کنار مقام معظم رهبری بود و تا سال 1371 به عنوان قائم مقام بنیاد شهید انقلاب اسلامی نقش ایفا می‌کرد تا اینکه در مرداد ماه همان سال از سوی مقام معظم رهبری به عنوان نماینده ولی فقیه و از سوی رئیس جمهور وقت به عنوان رئیس بنیاد شهید منصوب شد. از سال 83 نیز پس از ادغام نهادهای ایثارگری و تشکیل بنیاد شهید و امور ایثارگران با حکم مجدد مقام معظم رهبری به عنوان نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید منصوب شد. وی شهریورماه 92 با حکم مقام معظم رهبری به تولیت مسجد مقدس جمکران منصوب شد.

با توجه به ارتباط نزدیک حجت‌الاسلام رحیمیان با امام (ره) و رهبر معظم انقلاب، به دفتر وی در مسجد مقدس جمکران رفتیم تا با وی در مورد سیره عملی و شخصیتی امام خامنه‌ای به گفت‌وگو بپردازیم.

متن زیر مشروح گفت‌وگوی تسنیم با حجت‌الاسلام والمسلمین رحیمیان است:

تسنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. از اینکه فرصتی را به ما دادید تا بتوانیم از اظهارات و نظرات شما استفاده کنیم کمال تشکر را داریم. آقای رحیمیان با توجه به اینکه شما در بیت امام (ره) بودید و ارتباط نزدیکی با امام (ره) و مرحوم حاج احمدآقا داشتید جمله صریحی از امام را در مورد علم و یا ویژگی‌های مقام معظم رهبری از امام (ره) شنیده‌اید؟ یا اینکه حضرت امام بخواهند در مورد جانشینی خود توصیه‌ای داشته باشند؟

رحیمیان: بسم الله الرحمن الرحیم. هدف حضرت امام در درجه اول جا انداختن نظام با شاخص‌هایش، بدون وارد شدن به مصادیق آن بود. اگر قرار بود امام صریحا برای خودشان جانشین تعیین کنند، به یک سنتی تبدیل می‌شد که برای امام خیلی مطلوب نبود و احیانا در دنیا هم مطلوبیت لازم را نداشت.

ماجرای درخواست خانواده شهید مغنیه از

امام، بلاتشبیه مثل قرآن که شاخص‌ها را تبیین می‌کند و در حقیقت سعی می‌کند مردم، جامعه و ساختار نظام اسلامی  به رشدی برسند، تلاش کردند تا به فرایند جانشینی بر اساس معیارها و شاخص‌ها دست پیدا کنیم؛ نه مانند حکومت‌های سلطنتی و دیکتاتوری که در زمان حیاتشان سعی می‌کنند آنچه را که اعتقاد دارند چه به حق و چه نابحق بر مردم تحمیل کنند.
امام درواقع سعی می‌کند سطح درک و تفکر جامعه، از مسئولین و نخبگان تا مردم را تا آنجا که وظیفه را تشخیص بدهند بالا بیاورد، به گونه‌ای که می‌گوید اگر روزی خمینی هم از این راه برگردد، مردم برنمی‌گردند. این یعنی می‌خواهد سطح درک  و نگاه مردم را به جایی برساند که شخص‌گرایی که شاخص‌ها را فراموش کنند، نباشند.

زهرا مصطفوی، دختر امام (ره)، بعد از عزل آقای منتظری برای آینده رهبری احساس نگرانی می‌کند و به امام می‌گوید که شما الان کسی را ندارید، امام بلافاصله و قاطعانه می‌فرمایند داریم، همین آقای خامنه‌ای

بر این اساس امام طبعاً بنایش نبود که به روشنی و با صراحت در این زمینه سخنی بگوید و به صورتی بر جامعه  تکلیف کند اما در عین حال قطعا شنیده‌اید و مطلبی است که برای همه روشن شده است که از همان 14 خرداد سال 68 آنچه که در مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبری بعد از امام اتفاق افتاد، از طرق مختلف از اظهارات امام نقل شد.

مورد دیگری علاوه بر آن موردی که در خبرگان مطرح شد، از قول زهرا مصطفوی دختر حضرت امام است که ایشان مستقیماً از خود حضرت امام شنیده بود و چند سال پیش هم طی مصاحبه‌ای از وی در مجله پاسدار اسلام چاپ شد. وقتی که خانم زهرا مصطفوی بعد از عزل آقای منتظری برای آینده رهبری احساس نگرانی می‌کند و می‌گوید برای آینده کسی را نداریم، امام بلافاصله و قاطعانه می‌فرمایند داریم، همین آقای خامنه‌ای.

از سوی دیگر خود برخوردهایی که ما از امام نسبت به مقام معظم رهبری شاهد بودیم، برخورد متفاوتی بود. مثلا معمولا هرروز 8 صبح ما خدمت امام (ره) بودیم که کارهای مربوط به دفتر و شأن مرجعیت امام و کارهایی که برعهده ما بود و باید به خدمت امام ارائه می‌کردیم انجام می‌شد. برنامه ما ثابت بود و بقیه ملاقات‌ها بعد از آن نیم ساعت، چهل دقیقه‌ای بود که ما خدمت ایشان بودیم.

تا آنجا که یادم هست درطول آن ده سال 2 بار امام برنامه ما را بهم زدند و فرمودند بگذارید برای بعد.یک مورد برمی‌گشت به دیدار با علمایی که هم سن و بعضا سن‌شان بالاتر از امام بودند. برای آن پیرمردها بالا رفتن از سربالایی دفتر مشکل بود که بروند بالا و بعد داخل بیایند و وقتی امام متوجه شدند فرمودند جمع کنید تا آقایان بیایند.

یک مورد هم درباره مقام معظم رهبری بود که وقتی متوجه شدند ایشان آمده است فرمودند جمع کنید تا ایشان وارد شوند. این برخورد کاملا متفاوتی بود. خیلی‌ها می‌آمدند و می‌نشستند تا برنامه ما انجام شود و احیانا ملاقات حسینیه انجام بگیرد تا نوبت آنها شود تا خدمت امام (ره) برسند. این یک استثنا بود در برخورد امام با مقام معظم رهبری بود که من خودم شاهد آن بودم.

نتیجه آن شاخص‌هایی که امام تعیین کردند، حتی اگر آن تاییدات و اشارات امام هم نبود، سیر تکاملی که خبرگان ما پیدا کرده بودند، بعد از خطایی که نسبت به آقا منتظری اتفاق افتاد، به جایی رسید که به صورت طبیعی بعد از رحلت امام  وجه غالب و اکثریت قاطع خبرگان در جمع بندی‌شان به این گزینه رسیدند و می‌دانید آن روز در مجلس خبرگان رهبری تنها کسی که با این گزینه مخالفت کرد، شخص مقام معظم رهبری بود.

 

مقام معظم رهبری پشت تریبون آمدند تا مانع شوند و با عصبانیت عبایشان را کشیدند و قاطعانه و جدی مخالفت کرد و از این انتخاب ابراز نگرانی و ناراحتی کردند. البته مسئله خدا و عنایتی را که امام زمان به این انقلاب و نظام دارد را نباید نادیده گرفت. خدا نمی‌گذارد به انقلاب و نظامی که صدها هزار شهید و جانباز دارد و خون 220 هزار شهید پای این نظام ریخته شده آسیبی برسد. صاحب این انقلاب و نظام کس دیگری است. (همراه با گریه) خودشان سناریویی را اجرا کردند که این انقلاب صاحب دارد و او آن  را تدبیر می‌کند.

شما ده سال تلاش کردید  کسی را رهبر کنید، جانشین کنید، قائم مقام کنید ولی آن کسی که  صاحب اصلی انقلاب است به زبان حال گفت می‌دانم این به در نمی خورد، بنابراین سناریویی را اجرا می‌کنم تا او کنار برود و زمینه‌ای را فراهم کرد تا کسی در این جایگاه قرار بگیرد که از عهده کار بر بیاید و کشتی انقلاب  و رسالت سنگین بعد از رحلت امام که به مراتب پیچیده‌تر و سخت‌تر از دوران امام بود را به ساحل مقصود برساند.

تسنیم: آقای رحیمیان در آن زمان خیلی از شخصیت‌های دیگری مطرح بودند ولی مقام معظم رهبری از سوی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چه شاخصه‌های علمی، مدیریتی و شخصیتی داشتند که رأی قاطع مجلس خبرگان بر روی ایشان بود؟

رحیمیان: ببینید  در یک سطحی شاهد بودند. پرونده پاک و بی‌آلایش زندگی یک فرد را که در دوران طلبگی، در دوران شورای انقلاب و دوران ریاست جمهوری هیچ تغییری در آن به وجود نیامده است. امام هم همینطور بودند، منهای مسائل حفاظتی از نظر زندگی شخصی، زندگی امام در دوران طلبگی، دورانی که مدرس بودند، دوران مرجعیت و دوران رهبری  تغییری در آن به وجود نیامده بود. این یکی از مشخصه‌های مقام معظم رهبری بود که همه به آن اذعان دارند.

بعد از 25 سال امروز هم دنیا شاهد آن است حتی دشمنان این را اذعان دارند. هر چهار پسر مقام معظم رهبری در این کشور مستأجر هستند و زندگی شخصی و خانوادگی ایشان، زندگی پاک، بی آلایش و تأثیرناپذیر از شرایط  و امکاناتی که برایشان پیش آمده است.

نکته دوم که بی ارتباط با نکته اول نیست، مسئله تدین و تقوای فوق العاده مقام معظم رهبری است. این هم برای همه محرز بود که از نظر التزام به مبانی دین و تمسک به احکام الهی  برو برگرد ندارد، یعنی همه وجودشان اسلام و توجه به خدا و احکام الهی است.

مسئله دیگر عدالت ایشان بود و هست. در عدالت ایشان هیچ کس شبهه‌ای نداشت. می خواهم بگویم حتی بعضی‌هایی که امروز در یک شرایط منفی بسیار بدی قرار گرفتند، نمی‌خواهم اسم بیاورم، یکی از همین‌هایی که در حصر است، در زمانی که احیاناً از آقا دلخور بود، خودش با قاطعیت به من می‌گفت که ما شایسته‌تر و با تقواتر از ایشان نداریم. یعنی از نظر تقوا و سایر شایستگی‌ها متعین بود و هست.

هر چند در اصلاحیه قانون اساسی  با نظر خود حضرت امام مسئله مرجعت برداشته شد و حضرت آقا در آن مرحله در جایگاه مرجعیت نبود ولی در اجتهاد ایشان شبهه‌ای نبود. یعنی عموم فضلا و خبرگان آگاهی داشتند که ایشان در مشهد یکی از بهترین مدرسان "رسائل" و "مکاسب" شیخ انصاری  بودند. این را ما از اساتیدمان دریافت کردیم که آن کسی که بتواند به خوبی این دو کتاب را تدریس کند قطعا مجتهد است، درحالی که این مربوط به دوره سی سالگی ایشان بوده است، یعنی اجتهاد مقام معظم رهبری بر می‌گردد به دوران طلبگی و حضور ایشان در حوزه در مشهد.

مقطعی که در قم بودند علاوه بر آن که جزو شاگردان حضرت امام بودند، به صورت خصوصی از شاگردان مرحوم آیت الله شیخ مرتضی یزدی پسر بزرگ مرحوم شیخ عبدالکریم یزدی بودند. معروف  بود که آقا مرتضی جزو نوابغ حوزه بود و ایشان از نظر علمی و استعدادی اعتقاد خاصی به مقام معظم رهبری داشتند که حتی من این نکته را از قول صبیه آقا شیخ مرتضی یعنی همسر حاج آقا مصطفی شنیده بودم که ایشان برای من تعریف‌های فوق العاده و مکرر از علاقه و اعتقاد حاج آقا مرتضی نسبت به مقام معظم رهبری داشتند.

 

به هرحال، بُعد علمی و اجتهاد ایشان برای هیچکس پوشیده نبود. این جامعیت از نظر علمی، قدرت بیان، خط فکری و سیاسی، برآزندگی به جایگاه رهبری همان چیزی که خود امام هم وقتی ایشان در سفر پاکستان بود به زبانش جاری شد که "می‌برازد به او رهبری".

تسنیم: در سفری که رهبر معظم انقلاب به پاکستان داشتند و آن استقبال از ایشان صورت گرفت، امام فرمودند...؟

رحیمیان: بله! سفر ایشان به پاکستان را در تلویزیون داشتند نگاه می‌کردند، آن  استقبال عظیم مردمی از ایشان را و آن ابهت وشوکت و عظمتی که در چهره ایشان به عنوان نماد عظمت جمهوری اسلامی و روحانیت شیعه در آنجا متجلی شد، بر زمان امام جاری شد که "می برازد بر او رهبری".

منظور، این چیزهایی بود که بر حسب شاخص‌های ظاهری عموم خبرگان به آن دست پیدا کرده بودند، از نظر جامعیت. ببینید این جامعیت در رهبری خیلی مهم است. خود حضرت امام هم در منشور برادری تصریح دارند که فقط مسئله مجتهد بودن در فقه و اصول کفایت نمی‌کند و شناخت دشمن و شناخت مسائل زمان نیز باید مورد توجه باشد. یعنی وقتی کسی می خواهد زمام جامعه اسلامی را با این همه دشمن خارجی و پیچیدگی‌های شرایط  زمان  در دست بگیرد، به صورت طبیعی اجماعی حاصل شد که هیچ کسی معدلش از نظر جامعیت به اندازه مقام معظم رهبری نیست. می‌خواهم بگویم حتی بعضی مخالفین گذشته و معاندین امروز به این مسئله مکرر اذعان کرده‌اند و من با گوش خودم شنیده‌ام. این لایه ظاهری قضیه بود.

البته لایه دومی هم در قضیه وجود دارد که به نظر من اصل مطلب آن است. این که خدا و امام زمان (عج) صاحب این انقلاب هستند. من از بعضی از خبرگان سؤال کردم که وقتی شما در 14 خرداد 68 به مقام معظم رهبری رأی دادید. این درخشش و نقش آفرینی بی بدیل مقام معظم رهبری در ادامه راه امام و صیانت از انقلاب در تصور شما می گنجید؟

آن شاگرد برجسته امام که الان بیمار است، انشاءلله خدا حفظ‌شان کند، اذعان داشت که دست دیگری هم در کار بود و ما را هدایت کرد و امروز بعد از پشت سر گذاشتن این همه طوفان‌ها می‌فهمیم که آن موقع ما نبودیم، دست دیگری بود که دل‌ها و ذهن‌ها را هدایت کرد و به جایی سوق داد که بتواند نقش هدایتگری این کشتی را در این طوفان‌ها به عهده بگیرد.

می‌خواهم بگویم که این قضیه برای ما ثابت شد که  صاحب انقلاب کس دیگری است. گفت 10 سال شما تلاش کردید برای کس دیگری، او به درد نخورد و ما او را کنار زدیم ودل‌ها را جهت دادیم به سمت آن کس که به درد می‌خورد تا او را برگزینند و انقلاب دوام پیدا کند و به این همه عظمت و شکوه برسد و راه امام ادامه پیدا کند و بسیاری از آرمان‌های حضرت امام در طول این مدت به وقوع بپیوندد.

امام خیلی چیزها را جهت داد و هدایت کرد ولی در زمان خودشان مسئله جنگ و انواع مسائل دیگر نگذاشت که آن آرمان‌های امام محقق شود. بسیاری از آرمان‌های امام به دست جانشین ایشان با پیگیری ایشان محقق شد. پیگیری مقام معظم رهبری بود که امروز در عرصه توسعه انس و ارتباط با قرآن در عرصه علمی و تکنولوژی، در خودکفایی  بسیاری از عرصه ها، در تسخیر فضا، در عرصه شکل‌گیری منسجم نیروهای نظامی و بسیجی و در عرصه مبارزه با اسرائیل و دشمنان. در واقع آن ایده‌ها و آرمان‌های امام بود که با هدایت جانشین امام به جنگ 33 روزه و پیروزی حزب‌الله علیه اسرائیل انجامید و همچنان این روند در عرصه‌های مختلف در حال ادامه و شکوفایی بیشتر است.

تسنیم: همانطور که اشاره کردید یکی از شاخصه‌های رهبر معظم انقلاب مدیریت ایشان در بحران است. بعد از اینکه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در کسوت رهبری قرار گرفتند کشور هر چند سالی در بحران‌های فتنه قرار گرفت. در این بحران‌هایی که دشمنان به دنبال براندازی نظام بودند چه شاخص‌هایی در تدبیر و درایت مقام معظم رهبری بود که کشور توانست از این بحران‌ها عبور کند. مثلاً در فتنه سال 88 تدابیر مقام معظم رهبری به چه صورت بود که با کمترین هزینه بحران فتنه 88 را پشت سر گذاشتیم؟

رحیمیان: ببینید مدیریت مقام معظم رهبری دقیقا مبتنی و بر گرفته از قرآن است و منطبق با شیوه‌های مدیریت حضرت امام است. زیرا خاستگاه امام قرآن بود و هم خاستگاه تفکر آقا قرآن است. خاستگاه یکی است، هدف یکی است، بنابراین راهبردهای بین خاستگاه‌ها و رسیدن به هدف هم به صورت طبیعی انطباق دارد.

"إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا" وقتی که مبنا خدا باشد، تقوای الهی باشد و شاخص‌های قرآنی باشد خدا چشم را باز می‌کند، قدرت تشخیص خیر و شر عنایت می‌کند. وقتی کار برای خدا و منبعث از اوامر الهی باشد اطمینان و آرامش قلب ایجاد می‌کند. آدمی که متصل به خداست،  قطره‌ای که متصل به دریاست هیچ وقت دچار تزلزل و ترس و وحشت نمی‌شود. آرامشش برقرار است.

در سخت‌ترین شرایط هم آرامش امام را دیدیم و هم آرامش مقام معظم رهبری را که سرِ سوزنی در آن تزلزل یا دستپاچگی وجود ندارد. شاخصه آن هم شاخصه‌های قرآنی خیلی روشن است و بنابراین به فرمول‌های خیلی روشنی دست پیدا می‌کند. یکی از مسائل مهم در فتنه‌ها این است که عامه و توده مردم نسبت به واقعیت پی ببرند که ظرافت‌های خاص خود را دارد. در همین فتنه 88 با گذشت زمان مشخص شد که مدبرانه‌ترین کار آن چیزی بود که انجام شد. یعنی این تدبیر، مدارا و حفظ آرامش بود که حدود ده‌میلیون آدم که روز اول فریب شعارهای فریب‌کارانه آنها را خوردند، کم‌کم چشم‌شان باز شد، برگشتند و متوجه شدند نظام فریبکار نیست، بلکه اینها فریبکار هستند؛ متوجه شدند نظام متقلب نیست.

فهمیدند و اذعان کردند و حتی دشمنان اذعان کردند که در این گستردگی بیش از ده‌میلیون امکان تقلب در انتخابات نیست. متقلب آنهایی بودند که دم از امام زدند ولی دروغ گفتند و مردم را فریب دادند. مدعی خط امام و احیای خط امام بودند ولی از کسانی که عکس امام را پاره کردند و کسانی‌که شعارهای اصلی امام را زیر سوال بردند، دفاع کردند. خودشان چتر ادعاهای خود را باز کردند تا در زیر آن چتر شعار «نه غزه و نه لبنان» سر بدهند. چتری را گشودند که در زیر آن چتر «جمهوری ایرانی» بگویند. چتری را گشودند که در زیر آن چتر روز ماه رمضان آشکارا روزه‌خواری کنند.

چتری را باز نگه‌داشتند که در زیر آن چتر روز عاشورا آن جنایت‌ها را مرتکب شوند. چتری را باز نگه‌داشتند که در زیر آن چتر اصل ولایتِ فقیه را نفی کنند. این مدارا باعث شد که کم‌کم طیف گسترده‌ای از مردم که رأی داده بودند به این آقایان، براساس این‌که اینها می‌خواهند احیاگر خط امام باشند، چشم‌شان باز شد و راه صحیح را انتخاب کردند و غیر از یکی دو روز اول دیگر حضور پیدا نکردند و آنهایی ماندند که آن فجایع را در روز 16 آذر، روز قدس و روز عاشورا پدید آوردند. آنها کسانی بودند که اصلا رأی نداده بودند؛ نه به موسوی، نه به کروبی و نه به هیچ‌کس دیگر. آنها با ساماندهی شبکه‌های اجتماعی و دستگاه‌های جاسوسی غرب زیر چتر آقای موسوی و کروبی، آن فجایع را آفریدند و این آقایان تا آخر حاضر نشدند حساب خود را از این‌ها جدا کنند.

تسنیم: نمونه‌هایی از شاخصه‌های مدیریت ایشان را در بحران‌ها به خصوص در فتنه 88 به صورت مصداقی می‌توانید ذکر کنید؟

رحیمیان: اولاً خطبه بسیار جالب و روشنگر ایشان در نماز جمعه و ثانیاً ملاقاتی که با خود این آقایان گذاشتند و به تفصیل با ایشان صحبت کردند.

ایشان واقعاً حوصله زیادی به خرج دادند. البته شرایط سنی ایشان با شرایط سنی امام فرق می‌کرد. اگر امام بود حوصله این را نداشت که چهار ساعت و چند ساعت وقت بگذارد که نمایندگان این کاندیدا بیایند و بعد از آن بگوید هر چه می‌خواهد دل تنگتان بگویید و ملاحظه هیچ‌چیز را هم نکنید و آنها هم هر چه می‌خواستند گفتند و باز مقام معظم رهبری در آنجا پدرانه، صمیمانه و محبت‌آمیز دعوت به قانون و حرکت در چارچوب قانون کردند. بعد از آن مقام معظم رهبری در جریان انتخابات از اختیارات خاص خود در یک مورد استفاده کردند؛ البته خارج از مدار طبیعی قانون که آن هم البته براساس قانون بود و آن تمدید مدت رسیدگی به شکایات به نفع آنها بود.

یعنی اگر مقام معظم رهبری در یک‌مورد از اختیارات قانونی خود استفاده کرد، جایی بود که به نفع آنها بود. پنج روز فرصت رسیدگی به شکایات را تمدید کرد و توصیه‌هایی که به شورای نگهبان کردند و براساس آن توصیه‌ها شورای نگهبان یک هیات شش نفری را انتخاب کرد و رأی شورای نگهبان به‌عنوان افراد بی‌طرفی که خیلی‌های‌شان با این آقایان رفاقت و ارتباط داشتند که حلقه وصلی باشد برای ترمیم و خلأیی که این آقایان ایجاد کردند. بنده هم یکی از آن شش نفر بودم و ظرف آن چند روز همه تلاش‌مان را کردیم که آقایان بیایند و هر شبهه‌ای دارند، بگویند.

حالا گفتید تقلب؛ اگر ثابت شد تقلب شده، مدارک و اسناد را بررسی کنیم. می‌گویید تقلب نشده بلکه تخلف شده است. بسیار خوب مصادیق تخلف را بررسی کنیم. در جلساتی که ما با شورای نگهبان داشتیم قرار بر این شد که اگر واقعا به نقطه‌ای رسیدیم که از نظر قانون باید انتخابات ابطال شود، ابطال شود و شورای نگهبان هیچ حرفی نداشت. مکرر عرض کردم که آقایان مشت بسته خود را تا آخر برای کوبیدن نظام بسته نگه داشتند اما هرگز این مشت را باز نکردند چون اگر باز می‌شد معلوم می‌شد که چیزی جز توطئه علیه نظام در آن نیست. این فرایندی که مقام معظم رهبری طی کرد هم خطاب به کل مردم و هم خطبه‌های نماز جمعه، جلساتی که با کاندیدا و نمایندگان کاندیدا گذاشت، توصیه‌هایی که به شورای نگهبان کرد و همچنین تمدید مدت بررسی شکایات، شکل‌گیری هیات شش نفره و به صورت مستمر و پیگیر تبیین قضایا و مسائل و باز هم برخوردهای ایجابی و مثبت به عموم این افراد.

می‌خواهم به صراحت بگویم که بعضی‌ها که ادعا می‌کنند آنها را منزوی کردند، کسی آنها را منزوی نکرد و همه تلاش بر این بود که آنها در صحنه حفظ شوند. آنها خودشان انزوا را برگزیدند و کسی آنها را طرد نکرد و خودشان طرد شدند. کسی آنها را جدا از انقلاب نکرد و آنها خودشان جدایی و راه جدایی را انتخاب کردند. به نظر من مقام معظم رهبری برای اتمام‌حجت هیچ‌چیز کم نگذاشت؛ هم برای تبیین صورت مساله و واقعیت قضیه برای مردم و هم برای جذب این افرادی که در جریان فتنه قرار گرفتند و تا آخر هم ماندند که البته محدود هستند.

این را می‌دانم و برای من قطعی و روشن است که مقام معظم رهبری دلش نمی‌خواهد کسی جهنمی شود و از دایره انقلاب خارج شود. در طول این مدت تمام تلاشش را کرده که این افراد در متن انقلاب و متن نظام حفظ شوند. نتیجه آن هم این بوده که عموم کسانی که با انقلاب بودند امروز هم با نظام و مقام معظم رهبری هستند. اعضای شورای نگهبان که منتخب و منصوب امام بودند الان هم با آقا هستند. ائمه جمعه، نمایندگان و حتی بعضی از اعضای مجمع روحانیون که تا آخر هم عضو مجمع بودند مقام معظم رهبری آنها را حفظ کرده است. مرحوم آقای صدوقی پسر مرحوم شهید صدوقی امام جمعه یزد تا وقتی که رحلت کرد با اینکه عضو مجمع روحانیون بود ولی نماینده آقا و امام جمعه یزد بود. چندین نفر دیگر از آقایانی که یا عضو بودند، یا گرایش داشتند و در این مجموعه‌ها بودند، مقام معظم رهبری آنها را تا آخر حفظ کرد.

حتی آقای طاهری را در اصفهان و برای حفظ ایشان خیلی تلاش شد ولی دست‌هایی بود که عمدا ایشان را جدا کردند. حتی نامه‌ای که ایشان برای مقام معظم رهبری نوشت نامه‌ای بود که همه‌چیز را دگرگون می‌کرد. آن نامه را در خانهایشان پاره کردند و نگذاشتند. می‌خواهم عرض کنم وجه غالب علما و مراجع، مدرسین حوزه‌های علمیه و ائمه جمعه برجسته ما و منسوبین حضرت امام همچنان هستند.

اگر چهار تا معدود و انگشت شمار خودشان راه جدایی را انتخاب کردند این را تعمیم دهند که یاران امام منزوی شدند. این دروغی بزرگ است و یاران امام هرگز منزوی نشدند. آن کسانی منزوی شدند که خودشان منزوی شدند و راهی را طی می‌کنند که خودشان جرأت نمی کنند پایشان را در حرم امام رضا(ع) بگذارند. جرأت نمی‌کنند قدمشان را در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و حرم حضرت معصومه(س) بگذارند. جرأت نمی‌کنند در راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن شرکت کنند. خودشان اینگونه خواستند و منفور مردم و منفور جامعه شدند. مانند لایه‌ای که کرم ابریشم به دور خود می‌تند تنیده‌های اطرافشان آدم‌هایی خاصی مثل خودشان هستند و فکر می‌کنند که همه دنیا آنها و همه دنیا مثل آنها هستند. همین که پایشان را  بیرون بگذارند و به جامعه و خیابان بیایند، آن‌وقت می‌بینند چه اتفاقی می‌افتد.

 

تسنیم: مقام معظم رهبری برخوردهای رئوفانه‌ای را با فتنه‌گران داشتند، به گونه‌ای که برخی از زندانیان به دستور ایشان آزاد شدند. شما نمونه‌هایی از این موارد را به یاد دارید؟

رحیمیان: بله! بله! موردی بود که کسی به‌خاطر توهین به ایشان دستگیر و سپس آزاد شد. امام هم همین‌گونه بود. شاید من صدها مورد خدمت امام گزارش دادم که کسانی به امام توهین و بعد طلب استغفار کرده بودند. نامه نوشته بودند که آن زمان نفهمیدیم، غیبت کردیم، تهمت و حرف بد راجع به شما زدیم. تا من می‌گفتم و جمله تمام نشده بود امام شروع به دعا کردن می‌کرد. حالا اینجا آن طرف نامه نوشته و اظهار پشیمانی کرده بود. اما اینجا آن طرف زندانی نامه ننوشته بود که اظهار توبه کند. مادر یا بستگان زندانی، نامه نوشته بودند که بچه ما به‌خاطر این قضیه دستگیر شده است. آقا نگفتند اگر استغفار کند؛ گفتند - چه پشیمان شده و چه نشده باشد به‌خاطر توهین به من - آزادش کنید.

تسنیم: از برخورد رئوفانه مقام معظم رهبری مصداق‌های دیگری که در این دوره 25 ساله باشد، خاطره‌ای دارید؟

رحیمیان: حالا این نسبت به کسی است که به ایشان توهین کرده است. نسبت بعضی از آقایان که به‌اصطلاح جزو آدم‌هایی هستند که شاید آرم خاصی بر آنها خورده و از منظر خیلی‌ها مثل ما آدم‌های منفوری هستند که حاضر نیستیم با ایشان احوالپرسی کنیم. من مکرر شاهد بودم که آقا آنها را در آغوش می‌گیرد و با آنها معانقه می‌کند و آنچنان گرم و صمیمانه با آنها برخورد می‌کند که من اصلاً متعجب می‌شوم. انگار رفیق شش دانگ و خالص و مخلص حضرت آقا هستند.

تسنیم: از کسانی که مخالفین است؟

رحیمیان: از کسانی که جزو مخالفین هستند و ما اصلا به آنها اعتقاد نداریم، مخالف‌شان هستیم و دوست‌شان نداریم ولی آقا با مهربانی و عطوفت برخورد می‌کند. یکی دیگر از دوستان ما که حالا متأسفانه وضعیت خوبی ندارد خودش می‌گفت وقتی من پیش ایشان می‌روم و در حضور ایشان قرار می‌گیرم احساس می‌کنم کنار امام و در عالم دیگری هستم.

وقتی بیرون می‌آیم، حالا تصورش نسبت به اطرافیان  یک چیز دیگر است، می‌بینم که انگار همه‌چیز به من سیخ و میخ می‌زند. آنجا که می‌روم انگار همان‌چیزی است که آرزو دارم و می‌خواهم و به آن اعتقاد دارم. همان و خودِ خودش است و همان امام است. حالا این‌که آقا نسبت به خوبان، خانواده شهدا و متدین و... آقا چگونه هستند خود یک داستان دیگری است.

تسنیم:  برخی از کسانی که از نزدیک با مقام معظم رهبری در ارتباط هستند، می‌گویند یکی از شاخصه‌های رهبری این است مقام معظم رهبری همه جریانات اعم از مخالفین و موافقین همه را در زیر چتر خود نگه می‌دارد و برخورد پدرانه‌ای دارد و در هیچ جناح و دسته‌ای هم قرار نمی‌گیرد. آقای حسینیان می‌گفت در جریان دوم خرداد حضرت آقا به ما تذکر می‌دادند و به جریان اصلاحات هم تذکر می‌داد. این نقش مقام معظم رهبری با چه راهبردی است؟ اگر نمونه‌هایی را دارید یا حتی خاطره‌ای دارید که این جریانات مختلف را مدیریت می‌کنند، بفرمایید.

رحیمیان: از نظر اسلام مسئله چپ و راست و این چیزهایی که وارداتی و تعبیرات واراداتی غربی است مطرح نیست. برای ایشان شاخص اصلی مسئله انقلاب، امام، قرآن و اسلام است؛ فرقی نمی‌کند. اگر کسی اسمش راست باشد و خارج از مدار دین باشد از نظر آقا مغضوب و مطرود است. حالا اسمش هر چه می‌خواهد باشد. در عین حال ممکن است کسی چپ باشد اما معتقد به راه امام و ملتزم به نظام، قانون اساسی و اصول خط امام باشد. من هیچ تفاوتی بین این افراد در جناح‌ها در قبال رهبری به هیچ‌وجه مشاهده نکردم و اصلا غیر قابل تصور است که رهبری برخلاف آنچه دشمن القا می‌کند عمل کند.

این دروغ است و این دسته‌بندی هایی است که رسانه‌های غربی و صهیونیستی القا می‌کنند و منافقین داخلی به آن دامن می‌زنند. این در حالی است که مقام معظم رهبری در جایگاه رهبری هیچ تفاوتی بین جناح‌ها قایل نیست؛ مگر بر اساس شاخص‌ها. یعنی یک آدم فاسق که اسمش راست باشد به همان اندازه منفور است که آدمی که اسمش چپ باشد و مرتکب گناهی و سقوط شود. من همین الان نفرات متعددی از کسانی که اسم جناح چپ بر آنهاست را می‌شناسم که از حدود بیست سال پیش تا به حال مقلد مقام معظم رهبری بوده‌اند و همواره وجوهات‌شان را از طریق بنده برای مقام معظم رهبری پرداخت می‌کنند.

می‌خواهم بگویم که این ارتباط دو طرفه است و حالا اسمش در طیف‌بندی‌ها و دسته‌بندی‌ها می‌گویند این چپ است ولی مقلد آقا است. فرد حساب سال خودش را دارد و خمس آن را به آقا پرداخت می‌کند. تقلیدش هم از آقا است. این حکایت از آن دارد که رهبری متعین در یک طیف خاص نیست. آقا به‌عنوان مرجع تقلید از هر دو طرف مقلدان فراوان دارد. به‌عنوان رهبر، رهبر همه جامعه است؛ حتی غیر مسلمانان. نگاه رهبری حتی برای اقلیت‌های اهل کتاب که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده‌اند به گونه‌ای است که نسبت به آنها هم جایگاه پدری و نقش پدری دارد.

همان‌طور که ما در قانون با افتخار می‌گوییم که براساس قانون اسلام یهودی، مسیحی، و مجوس می‌تواند برای تعیین سرنوشت خود در انتخابات شرکت کند رهبر هم برای تعیین سرنوشت خود هم می‌تواند یک رأی به صندوق بیندازد و چیزی فراتر از اینها است. همان نمازی که فرد مسلمان می‌خواند رهبر هم همان نماز را می‌خواند. همه در برابر قانون الهی و در چارچوب دین و قانون اساسی یکسان هستند. این را مردم شاهد هستند و خوشبختانه القائات دشمنان بی‌نتیجه مانده است؛ چراکه البته دشمن بیشتر از ما پی برده است که نقش ولی‌فقیه و ولایت فقیه اساسی‌ترین نقش در حدوث و بقای انقلاب بوده، هست و خواهد بود.

همه تمرکز دشمن زدن این ستون است اما گذشت زمان ثابت کرد که مردم ما بلکه همه مردم آزادی‌خواه جهان، شیعیان و مسلمانان، روز به روز اعتقاد و پیوندشان با این مبدأ الهی مستحکم‌تر شده و می‌شود و نشانه‌های آن را هم دیدیم در تدبیری که در همین انتخابات سال 92 انجام دادند همه دنیا تصور می‌کردند که بعد از فتنه 88 دیگر در ایران امکان برگزاری انتخابات نباشد ولی امکان‌پذیر شد. همه فکر می‌کردند انتخاباتی پر از آشوب خواهد شد و زمینه‌هایی که در فتنه 88 فراهم شد. اتفاقا آرام‌ترین انتخابات بعد از دوران انقلاب برگزار شد به گونه‌ای که حتی قطره‌ای خون از دماغ کسی نریخت. انتخاباتی انجام شد که یک حضور فوق‌العاده، هم کمیت و هم کیفیت حضور فوق‌العاده بود.

همه دنیا اعلام کردند برنده واقعی انتخابات، مردم و شخص رهبری بود. با شیوه مدیریتش در انتخابات دنیا به‌گونه‌ای نتیجه‌گیری کرد که بهترین و شیواترین و دقیق‌ترین تدبیرها برای مدیریت کشور اعمال شد و همه آن تبعات منفی و القائات خبیثانه سال 88 القا شده بود خنثی شد. انتخاباتی که پیروزش با هفت دهم درصد اختلاف مشخص شد؛ چون بنده هم جزو شورای اجرایی نظارت بر انتخابات بودم و آنجا لحظه به لحظه آمار رسید. اصلا تصور اینکه یک سرِ سوزن مسئله‌ای و واقعیتی نادیده گرفته شود به ذهن احدی خطور نمی‌کرد. با هفت دهم درصد یعنی کمتر از یک درصد که یک کاندیدایی رأی اضافه آورد از پنجاه درصد.

برای دنیا ثابت شد که در این کشور حتی برای کمتر از یک درصد کسی انتخابات را زیر سوال نمی‌برد. همه تبریک گفتند. همه ملتزم به قانون هستند و این‌که سیزده میلیون رأی را جابجا کنند اصلا برای  این نظام امکان‌پذیر نیست. هفتصد هشتصد هزار نفر آدمی که همیشه هم ثابت بودند و در بسیاری از صندوق‌ها هم چپ و راست ندارد. به‌علاوه نمایندگان کاندیداها این اوج عظمت انقلاب و نظام و ثبات و پایداری نظام و نقش بی‌بدیل رهبری را در هدایت نظام به اثبات رساند. گام به گامش از جمله گام  انتخابات سال 88 و از جمله مساله چگونگی مدیریت برخورد با غرب و دشمنان کینه توزمان در مسئله مذاکره 1+5 که باز به یقین بازنده این مذاکرات غرب است و برنده این مذاکرات ایران اسلام و در رأسش رهبری برنده خواهد بود.

تسنیم: با اجازه شما آخرین سؤالم را در مورد برخورد رهبر معظم انقلاب با خانواده شهدا بپرسم. مخصوصا برخوردی که با خانواده شهید عماد مغنیه داشتند...

رحیمیان: از سفر لبنان برگشته بودم . خدمت آقا رسیدم عرض کردم خانواده شهید مغنیه درخواست سجاده شما را دارد و آقا بلند شدند و مهر و سجاده و هر آنچه در آن بود، همه را تا زدند و گفتند به آنها بدهید. یا روزهای چهارشنبه هم که ملاقات معدود دارند و خانواده شهدا می‌آیند. در جلسه ای پدر شهیدی از محبت فوق‌العاده‌ای که داشت آقا را اذیت کرد و آمد که دست آقا را ببوسد انگشتر آقا را گرفت و بنا کرد به کشیدن. آقا به شوخی گفتند داری دست و انگشت مرا از جا می‌کنی! [با خنده] با زور انگشتر آقا را از دستش درآورد و گوش هم نکرد که آقا دردش می‌آید و آن انگشتر را گرفت. یکی دیگر چفیه را گرفت. یکی گفت آقا عبایتان را به من دهید آقا وقتی از جلسه بیرون رفت بدون عبا، چفیه و بدون انگشتر بود. با آن اذیتی که پدر شهید از روی محبت کرد  فکر کردیم مثلاً ممکن است آقا حوصله‌اش سر رفته باشد و ملاقات با خانواده شهداء فاصله‌ای بخورد و دیدیم آقا باز هفته بعد برای خانواده شهدا ملاقات گذاشته است. این انس آقا است.

در بجنورد یک شب خدمت آقا رفتیم و تعدادی زیادی خانواده شهید را در منازلشان دیدار کردند. آخر شب که به محل اقامت آقا برگشتیم و می‌خواستیم جدا شویم و از ماشین پیاده شویم، آقا فرمودند کیف کردید؟ یعنی خودش آنقدر از دیدار خانواده شهدا کیف کرده بود که از ماهم این سوال را فرمودند. می‌خواهم بگویم یکی از بالاترین لذت های مقام معظم در  معاشرت هایشان دیدارهایشان با خانواه شهدا و جانبازان است. یک دنیا خاطره داریم که وقت جداگانه‌ای را می طلبد از آن عشق متقابل امام و امت آن عشق متقابل که امام نسبت به خانواده شهدا دارند و آنها هم نسبت به آقا دارند. واقعا فضای بی‌نظیری است. در عالم ائمه را کنار بگذارید و در دنیای امروز مادی فکر نکنم چنین صحنه‌هایی که من مشاهده کردم با امام و خانواده شهدا و این آقا و مردم و مخصوصا خانواده شهدا صحنه‌هایی این چنین در صفحه روی زمین وجود ندارد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1359
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

  آیت‌الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی در خاطره ای از امام خمینی (ره) می گوید: در جریان آغاز نهضت، صبح 15 خرداد بود که از دستگیری امام مطلع شدم. جریان هم از این قرار بود که من به اتفاق یکی از رفقا داشتیم از جلسه‌ای بیرون می‌آمدیم که دیدیم وضعیت شهر کاملاً‌غیرعادی است. یک نفر به ما رسید و گفت: «دیشب در قم آقای خمینی را گرفته‌اند.» وقتی این خبر را شنیدم، حالت کسی را داشتم که ناگهان به برق وصل شده باشد و خیلی وحشت کردم، چون ایشان بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی زیر بار مرجعیت نرفته بودند و کسی که مرجع نباشد، طبیعتاً‌قانونی ندارد. شدیداً نگران بودیم که نکند کاری را که در مورد فداییان اسلام کردند، در مورد ایشان هم تکرار کنند، چون ما آنها را هم از نزدیک دیده بودیم و می‌شناختیم؛ ولی خوشبختانه علما از شهرها آمدند و مرجعیت ایشان را اعلام کردند و همین موجب شد که دستگاه نتواند کاری بکند. حضور علمای بلاد در تهران، بسیار اثار خوبی داشت و بعضی از آنها بسیار استقامت کردند، چون رژیم فشار می‌آورد که برگردند. مرحوم آقای میلانی را که می‌خواستند برای اعتراض به تهران بیایند، برگردانده بودند؛ ولی ایشان از راه دیگری خودشان را به تهران رساندند. در همان ایام یادم هست یک روز مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع) بود و آقای میلانی در منزلی که اقامت داشتند، مجلس روضه‌ای را برگزار کرده بودند. قرار بود مرحوم آقای کافی به منبر برود، بلافاصله مأمورین آمدند و ممانعت کردند و گفتند شما حق ندارید جلسه بگیرید. آقای میلانی گفتند: «روز شهادت امام صادق(ع) است و این آقا می‌خواهد برود و فقط در فضایل و مناقب ایشان صحبت کند.» آنها به جد گفتند که نمی‌شود. آقای میلانی با عصبانیت به آقای کافی گفتند: «پس دعا کنید آقا!» مرحوم کافی با آن تیزی و زرنگی‌ای که داشت، دعای فرج امام زمان (عج) «الهی عظم‌البلاء...» را خواند و در خلال آن تقریباً‌یک شبه منبری رفت. این حرکت ایشان بسیار برای من جالب بود.

سرانجام تندروی

یکی دو سال بعد به صورت قاچاقی رفتیم عراق و خدمت امام هم رسیدیم. از آن دوران چند خاطره جالب دارم. ایشان ظهرها در مسجد شیخ انصاری نماز می‌خواندند. من هم علاقه‌مند بودم که در آن سفر، نماز همه مراجع من‌جمله نماز امام را درک کنم. یکی از روحیاتی که امام داشتند این بود که در عین انقلابی بودن، از کسانی که در کسوت روحانیت، فقط کارشان شعار دادن و رفتارهای احساساتی بود و به علم و تهذیب چندان اهمیتی نمی‌دادند، خوششان نمی‌آمد. یادم هست پس از یکی از نمازهای ظهر، یکی از همین سنخ افراد که اسم نمی‌برم، از جا بلند شد که بین دو نماز سخنرانی سیاسی تندی بکند و امام با اشاره دست و خیلی جدی به او گفتند بنشین! و نگذاشتند که او حرف بزند. این برخورد ایشان بسیار برایم جالب بود، چون بعدها دیدم که بعضی از این تندروها چه سرنوشتی پیدا کردند.

یکی از همین افراد که گذارش به مدرسه ما هم افتاد، گودرزی،مؤسس گروه فرقان بود. این فرد، اول به مدرسه ما آمد و طلبه‌ها را تحریک می‌کرد و مانع از درس خواندن آنها می‌شد و حرف‌های بی‌ربطی را اشاعه می‌داد. یک روز سر درس با لحن تندی به او گفتم: «برو بیرون منافق!» و از مدرسه بیرونش کردم. او نزد بعضی از پیش نمازهای تهران رفته و غیبت مرا کرده بود. بعدها که او رفت و گروه فرقان را تشکیل داد و آقای مطهری را به شهادت رساند، افرادی که گودرزی نزد آنها غیبت مرا کرده بود، آمدند و از من حلالیت طلبیدند. کسانی که انقلابیگری‌شان احساسی و بی‌مبناست، خطرساز هستند و امام متوجه این امر بودند.

کتابها فروشی است

نکته جالب دیگر در آن سفر این بود که امام از جمله مراجعی بودند که رساله و کتاب‌هایشان را به هیچ کس مجانی نمی‌دادند و می‌فروختند. یادم هست پسر دایی ما، آقای حسن حبیبی، آن زمان در فرانسه بود و از من خواسته بود یک دوره تحریرالوسیله امام را در نجف تهیه کنم و برایش بفرستم. من به خودم گفتم که می‌روم خدمت امام و از خودشان می‌گیرم و می‌فرستم. رفتم و از امام این کتاب را درخواست کردم و نکته جالب اینجاست که فرمودند: «من مقیدم کتاب به فروش برود.» و با همین عبارت به من فهماندند که در آنجا کتاب مجانی به کسی داده نمی‌شود. من هم رفتم و آن را از کتابفروشی‌های نجف خریدم و برای آقای دکتر حبیبی فرستادم. ایشان هم چند وقت بعد نامه‌ای‌برایم نوشت و تشکر کرد.

صدها هزار تومانت کجاست؟

ما گاهی حامل پیغام‌ها و التماس دعاهای مردم به امام هم بودیم. مخدره‌ای در محله ما زندگی می‌کرد و دختر بیماری داشت. به من گفت: «گوشواره‌ای دارم که نذر کرده‌ام برای شفای دخترم به حضرت امام بدهم. به ایشان بفرمایید دعا کنند دختر من خوب بشود.» آن روز آقای لواسانی هم در جلسه بود و وقتی که من مطلب را گفتم، مطایبه‌ای کرد که موجب خنده امام شد. اما دعا کردند و آن دختر هم شفا پیدا کرد و مادرشان گوشواره را داد که ما بردیم دادیم خدمت امام. یک بار در یکی از ملاقات‌های خصوصی عرض کردم که ما دوست داریم همراه طلاب مدرسه و اهل محل و کسبه، دسته‌جمعی خدمت شما برسیم. 

ایشان فرمودند: «مانعی ندارد.» ما پیگیر بودیم تا اینکه یک روز آقای توسلی به من زنگ زد و گفت: «حدود صد نفر تشریف بیاورید!» ما قرارمان این نبود. من هم با حالت اعتراض‌آمیز گفتم: «بسیار خوب! من به رفقا می‌گویم که نشد.» آقای توسلی گفت: «تهدید می‌فرمایید؟» گفتم: «خیر! واقعیت این است. من چطور می‌توانم مردم را جدا کنم؟ به همه آنها وعده داده‌ام که آنها را به دیدن امام می‌برم.» ظاهراً ایشان رفته و از امام سؤال کرده بود و امام فرموده بودند همه طلبه‌ها و اهالی مسجد ایشان بیایند. ما آن روز تعداد زیادی اتوبوس گرفتیم و همه طلبه‌ها و اهل محل رفتیم دیدار ایشان. در حاشیه این دیدار اتفاق جالبی افتاد و آن این بود که در محله ما پیرمرد زحمتکشی که ظاهراً مقنی هم بود، به قدری عاشق امام بود که بارها به من گفته بود: «اگر مرا پیش امام ببری، صد هزار تومان به تو می‌دهم.» من معمولاً‌به ایشان می‌گفتم: «شما به آقای لواسانی مراجعه کنید.» می‌گفت: «به آقای لواسانی مراجعه ولی تا به حال نشده.» وقتی قرار شد نزد امام برویم، این فرد را در بازارچه دیدم. صدایش زدم و پرسیدم: «دیدن آقا رفتی؟» گفت: «نه . گفتم: «صدهزار تومانت کجاست؟» گفت: «آماده است.» گفتم: «فردا بردار بیاور.» که البته ما پول این آقا را هم گذاشتیم روی کمک‌هایی که به جبهه می‌کردیم و دادیم به دفتر امام. شب وقتی به مسجد برگشتیم، این آقار را دیدم و پرسیدم: «آقا را خوب دیدی؟ خوش گذشت؟» گفت: «به اندازه یک کربلا رفتن به من مزه داد.»

مجله گزارش تاریخ

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1353
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به بازنشر خاطره‌ای از آیت‌الله خامنه‌ای در آخرین روزهای حیات حضرت امام خمینی رحمه‌الله پرداخت که در ادامه می‌آید:

ایشان تا آخرین لحظات حیاتشان، ذکر و نماز و دعا را از دست ندادند. حاج احمد آقا فرزند عزیز حضرت امام می‌گفتند: پیش از ظهر روز آخر حیات امام(رحمه‌الله)، ایشان روی تخت دایماً نماز می‌خواندند. مدتی گذشت، بعد پرسیدند: ظهر شده است؟ گفتم: بلی. آن وقت خواندنِ نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع کردند. بعد از اتمام نماز، مشغول ذکر گفتن شدند و تا لحظاتی که در حالت اغما بسر می‌بردند، مرتب پشت سر هم می‌گفتند: «سبحان‌الله و الحمدلله و لااله‌الّاالله والله‌اکبر، سبحان‌الله و الحمدلله ولااله‌الّاالله والله‌اکبر». این کار برای ما درس است. ما که رهبرمان را دوست داریم، باید به کارها و روحیات او توجه کنیم و از آن درس بگیریم.

بیانات در مراسم بیعت فرماندهان و اعضای کمیته‌های انقلاب اسلامی‌ 1368/03/1

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1445
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393

همه چیز آخرت را حتی یک برگش را باید من خودم بسازم، یک برگ، انشاالله در باغ های سرنوشت شما هزاران درخت باشد، حالا درخت آخرت، هر دانه برگش را باید خودت بسازی...

 

جلسه هیئت محبان العباس علیه السلام در شب ولادت حضرت امام حسین علیه السلام باحضور جمع کثیری ازمحبین اهل بیت برگزار گردید.

در ابتدای این جلسه حجت الإسلام والمسلمین استاد محمد علی جاودان به ایراد سخن پرداختند، سپس ذاکرین اهل بیت علیهم السلام به مدیحه سرایی پرداختند.

متن کامل بیانات استاد جاودان را اینجا بخوانید؛

در ادامه نکاتی از سخنرانی استاد جاودان را بخوانید: 

* من از سرمایه ای که برای عالم آخرت لازم است چقدرش را دارم؟ عمل لازم است، چقدر دارم؟ اخلاق لازم است، چقدر دارم؟ اعتقادات لازم است، من چقدر دارم؟ حداقل اعتقادات یقین است، یقین یعنی چه؟ یعنی توپ به آن ببندی تکان نمی خورد. توپ یعنی چه؟ یعنی صد تا شبهه وارد کنند دست نمی خورد.

* ترازوهای آخرتی با ترازوهای این عالم فرق می کند، اینجا مثلا فرض کنید، یک کسی یک سال نماز می خواند، نماز قضای پدر فلانی را، این مقدار به او می دهند، این همین که شکل و قیافه نماز را شما درآوردی و خم و راست شدی، درست است، به تو مزدت را می دهند. آنجا اینطوری نمی دهند.

* امام حسین علیه السلام نگاه کردند به یارانشان گفتند: کسی بدهکار مردم نباشد، بخواهد بیاید در لشکر ما، یکی گفت: من بدهکارم، می روم برای شهادت در راه امام حسین، فرمود نه اگر بدهکاری نیا. یعنی بدهکاری اینقدر مهم است، زنش گفت: من عهده دار می شوم بدهکاری او را، فرمودند: زن چگونه می تواند عهده دار بشود، یک کسی باشد که دستش به مالی برسد، تو چطور می توانی بدهکاری مالی او را گردن بگیری؟

* من فرصت دارم، وسایل لازم را دارم، برای یک ساختمان، ساختمان چند طبقه؟ همتت چقدر است؟ حداقل یک طبقه است، کمتر از یک طبقه نداریم، تا بی نهایت طبقه شما می توانی بسازی برای ساختمان آینده، سرنوشت آینده خودت را می توانی تا بی نهایت طبقه بسازی، همه وسایل ها هم هست، همت می خواهد به صورت جدّی.

* ما آنجا را جدی نمی دانیم، اما اینجا را جدی می دانیم، تمام شرائط جدی بودن اینجا را مراعات می کنیم.یک کسانی هستند که ما معتقدیم که آنها به داد ما می رسند، درست است دیگر؟ یک کسانی هستند به داد ما می رسند، قرآن سه اصطلاح به کار برده است: ولی، به کار برده است، در آخرت، نصیر و شفیع، این ولی را باید شما تحصیل کرده باشید، از آن طرف نمی آید، اینها ولی اند، اما نه این معنای ولی که ما می گوییم، ولی اند بر کل عالم، همه عالم زیر سیطره ولایت امام حسین علیه السلام است، اما ولی من هست یا نیست؟ ولی را باید تحصیل کنم، یعنی کاری کنم که ایشان ولایت مرا بپذیرند، یعنی عهده دار ولایت من بشود، یعنی ولی، آن سرپرستی من را بپذیرد.هر کسی را سرپرستی نمی کنند.

* نصیر؛ من یک پایم لنگ است، نمی توانم در آخرت راه را طی کنم، یک نفر باید کمک بکند، باید این را هم در اینجا به دست بیاورم، شفیع را من باید تحصیل کنم، ببینید همه اینها تحصیل کردنی است.

* همه چیز آخرت را حتی یک برگش را باید من خودم بسازم، یک برگ، انشاالله در باغ های سرنوشت شما هزاران درخت باشد، حالا درخت آخرت، هر دانه برگش را باید خودت بسازی. هیچ چیزی نیست که برای آدم بیاورند، اگر هم بیاورند، مال کاری است که انجام دادی، بیمارستان ساختی، صد سال یا دویست سال این بیمارستان مانده، خب هر روزی که این بیمارستان به داد مردم می رسد، برای من هم چیزی می آورند، این را هم باز خودم کردم، چیزی نیست آنجا که کسی برای آدم بیاورد، من پدرم فلان است، می آید به دادم می رسد، نه نیست.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1609
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
جمعه 16 خرداد 1393
دکتر باقی در گفتگویی با نسیم گفت: حضرت آقا بر بالین آیت‌الله مهدوی‌ سوره حمد قرائت کردند و به همه نیز توصیه قرائت این سوره را داشتند.

دکتر باقی از اعضای تیم پزشکی آیت‌الله مهدوی‌کنی در خصوص وضعیت ایشان افزود: به خاطر انتقال ایشان به بیمارستان مشکلی پیش آمده که نمی‌توان به آن صدمه مغزی گفت. پزشکان تشنج‌های پدید آمده را مهار کردند. شرایط قلب آیت الله مهدوی کنی ثابت است و پایدار مانده و امیدواریم شرایط ایشان رو به بهبود برود 
 
منبع: نسیم
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1492
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه