میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 29
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 272
:: بازدید ماه : 9662
:: بازدید سال : 106721
:: بازدید کلی : 972155
نویسنده : گمنام
شنبه 3 خرداد 1393

آیت الله بهجت(ره): وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(ع) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(ع) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(ع)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.

در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عج) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند!

در این ما فوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عج) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(ع) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟! ""

تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان(ع) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟

پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(ع) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند. (اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم".(1)

بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(ع) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: "ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند."

نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند.

علاوه بر اینکه امام زمان(ع) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.

آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است. "یامولای هذایوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"(2)

حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان(ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم؟ نگران کدام یک می شویم؟

آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(ع) را نرنجانی؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت، نمازت را خواندی؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم، آیا رنگ و بوی امام زمان(ع) را می دهد؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(ع) را می رنجاند؟ آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان(ارواحنا فداه) باشد؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(ع) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند؟ و خلاصه اینکه آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(ع) می پسندد؟

دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(ع) بیرون می آمدم، دیدم شخصی فریاد می زند؟ آی دزد، پولم را دزدیدند و …، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند، با خودم گفتم: الان اگر کسی فریاد بزند: امام زمانم نیست، امام زمانم نیامد و …، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند: او دیوانه شده است.

همه این ها یک طرف که اینگونه نیستیم، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان(عج)، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده(3)، طلبکار هم هستیم.

به هر حال یادمان نرود که علاوه بر اینکه امام زمان(ع) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.

 

پی نوشت ها:

1- اصول کافی ، کتاب الحجه ، ح31

2- مفاتیح الجنان –زیارت روز جمعه امام زمان(ع)

3- حضرت ولی عصر(ع) می فرمایند: "نحن صنایع الله و الخلق بعد صنایعنا". الاحتجاج ،شیخ طبرسی،ج2، ص466
منبع:شبستان

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1445
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 3 خرداد 1393

 وقتی افراد در یک جامعه به سمت زیاده خواهی و دنیاطلبی روی بیاورند آفات گوناگونی هم در پی خواهد داشت که بدون شک یکی از آنها رشوه است. چرا که در چنین جامعه ای عده ای می خواهند زودتر از دیگران و پیش از موعد مشکل و کارشان حل شود و به موفقیت برسند. لذا چاره ای نمی بینند جز اینکه با پرداخت مبالغی به افرادی که کار دست آنهاست حتی تقاضای باطل خود را جلو ببرند. در طرف مقابل هم در بین متصدیان امور برخی به حقوق و مزایای خویش راضی نیستند و دنبال راه های میان بر برای پول در آوردن هستند. نتیجه این فعل و انفعال این می شود که گناه بسیار بزرگ رشوه در جامعه گسترش می یابد.

در همین رابطه توجه به دو فتوای زیر از رهبر معظم انقلاب ضروری است:

س ۱۲۴۸ :اگر شخصى براى انجام کار قانونى خود مجبور به پرداخت مبلغى به کارمندان يکى از ادارات شود تا کار قانونى و شرعى او را به راحتى انجام دهند زيرا اعتقاد دارد که اگر اين مبلغ را نپردازد، کارمندان آن اداره کار او را انجام نخواهند داد، آيا عنوان رشوه بر اين مبلغ صدق مى‏کند؟ و آيا اين عمل حرام است يا اينکه اضطرارى که باعث پرداخت آن براى انجام کار ادارى او شده، عنوان رشوه را از آن بر مى‏دارد و در نتيجه حرام نخواهد بود؟

ج: پرداخت پول يا اموال ديگر از طرف فرد مراجعه‏ کننده به کارمندان ادارات که مکلّف به ارائه خدمات ادارى به مردم هستند، و حتماً منجر به فساد ادارات خواهد شد، عملى است که از نظر شرعى حرام محسوب مى‏شود و توهّم اضطرار، مجوّز او در انجام اين کار نيست.

*****

س ۱۲۴۹: قاچاقچيان به بعضى از کارمندان مبالغى پول در برابر چشم‏پوشى آنان از مخالفت و نقض قانون پرداخت مى‏ کنند و در صورتى که کارمند درخواست آنان را قبول نکند تهديد به قتل مى‏شود. در اين صورت کارمند چه وظيفه‏اى دارد؟

ج: دريافت هرگونه مبلغى در برابر تغافل و چشم‏پوشى از اَعمال خلاف قانون قاچاقچيان جايز نيست.

نتیجه:

آنچه از دو فتوای فوق بدست می آید این است که نه کارمندان حق دارند در شرایط بعضاً سخت و دشوار به تقاضای باطل خلافکاران پاسخ مثبت بدهند و نه کسی که کارش در اداره یا سازمانی به مشکل برخورده است مجوز دارد با پرداخت مبلغی کارش را پیش ببرد. و این حکم استثناء پذیر هم نیست حتی در صورت تهدید جانی! و همین امر نشان دهنده شدت مبغوضیت این گناه نزد خدای متعال است.


منبع:تراز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
شنبه 3 خرداد 1393

خرمشهر که پس از 35 روز مقاومت، در تاریخ 4 آبان ماه 1359 اشغال شده بود پس از 575 روز در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361 در جریان عملیات بیت المقدس آزاد شد.

 

 

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1805
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 

شكر خدا، تو داناي بدون آموزگار هستي و تو بانوي فهيمي هستي كه فهماننده‌اي نداشته‌اي...

 

 

 صبر، نياز به يك پشتوانه معرفتي دارد؛ يعني انسان بايد حقيقت امور را بشناسد تا بتواند صبر كند، اگر انسان بداند كه در پس آنچه برايش اتفاق مي‌افتد، چه حقيقت و حكمتي نهفته است،‌ آن‌گاه در برابر سختي‌ها صبر و شكيبايي مي‌كند كه اين امر در حضرت زينب(س) مصداق مي‌يابد.

حضرت زينب(س) از جمله افرادي در خاندان رسول‌الله(ص) هستند كه نام شريفشان را خود خداوند متعال تعيين كرده‌اند؛ يعني اين فرزند بزرگوار اميرالمؤمنين علي(ع) از ابتداي تولدشان مورد توجه خاص خداوند متعال بوده‌اند، ايشان تحت تعاليم الگوهاي بالاي انسانيت؛ يعني در كنار خاندان وحي تربيت شدند و يكي از توصيفات حضرت زينب(س) اين بود كه پيامبر اكرم(ص) درباره ايشان فرمودند: «او شبيه همسرم خديجه(س) است».

ويژگي ممتاز بانوي صبر و استقامت

ويژگي‌هاي حضرت زينب(س) اين بود كه تا حدي كه توان داشت، به خانواده خود، چه به برادرانش و چه به همسرش عبدالله بن جعفر خدمت مي‌كرد، به طوري که در تاريخ آمده كه هيچ‌گاه خلاف خواسته شوهر خود كاري انجام نداد و البته تمام اين‌ها را از مادرش حضرت فاطمه(س) آموخته بودند.

جمله اي در بيان مقام علم لدني حضرت زينب(س)

امام سجاد(ع) جمله معروفي درباره حضرت زينب(س) دارند، كه به ايشان مي‌فرمايند: أنْتِ الْحَمْدُ للهِ عالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَيرُ مُفَهِّمَة؛ شكر خدا، تو داناي بدون آموزگار هستي و تو بانوي فهيمي هستي كه فهماننده‌اي نداشته‌اي.

حضرت زين‌العابدين(ع) در اين جملات به صراحت اعلام مي‌كنند كه عمه‌شان حضرت زينب(س) علم لدني دارند؛ يعني خداوند متعال مستقيما علم الهي را در وجود اين بانوي بزرگوار قرار داد و ايشان بدون اين‌كه تحت تعليم ظاهري قرار بگيرند، واجد علوم الهي شدند.

عفت و حجب و حياي حضرت زينب(س)

نقل است كه يكي از همسايگان اميرالمؤمنين(ع) در كوفه مي‌گويد: «من پنج سال در همسايگي ايشان زندگي مي‌كردم، اسمي از زينب(س) شنيدم، ولي شخصيت او را نديدم» يعني آنقدر حيا و عفت حضرت زينب(س) زياد بود كه حتي در برابر چشمان نامحرمان ظاهر نمي‌شد.

ايشان در تمام جنگ‌ها همراه اميرالمؤمنين(ع) و امام حسن(ع) بود و بردباري بسيار زيادي داشت .

ايشان صبر و رضا را از پدر و برادر خود آموخته بود، صبر پدر را در فقدان حضرت زهرا(س) و صبر برادر را در برابر دشواري‌هاي كربلا ديده بود، همان‌طور كه امام حسين(ع) مي‌فرمايد: «إلهِي صَبْراً بِقَضَائِكَ، تَسْليماً لِأمْرِكَ؛ خدايا من، در برابر قضاء تو صبر مي‌كنم و در برابر امر تو تسليم هستم» حضرت زينب(س) نيز در برابر امر و تقدير الهي كاملاً صبور و شكيبا بود.

حضرت سيدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر گفتند: «مرا در نماز شبت دعا كن» وقتي امام معصوم(ع) به كسي بگويد مرا دعا كن، جايگاه چنين فردي بسيار بالا و متعالي است و اين نشان مي‌دهد كه حضرت زينب(س) به جايگاه عصمت بسيار نزديك بوده‌اند.

آرامش خواهر به واسطه دعاي برادر

اگرچه حضرت زينب(س) در واقعه عاشورا بسيار بي‌تابي مي‌كردند، ولي امام حسين(ع) دعا كردند كه خداوند آرامش و سكينه را بر قلب ايشان فرود آورد و بدين ترتيب، ايشان آرامش پيدا كردند و تمام سختي‌ها و مصيبت‌هاي كربلا را تحمل كردند و توانستند پيام كربلا را به گوش كساني‌كه از آن غافل بودند و از ترس، به ياري سيدالشهداء(ع) نيامدند، برسانند.

رضايت و تسليم محض در برابر پيشگاه خداوند

وقتي حضرت زينب(س) پيكر آغشته به خون برادر را ديدند، به خداوند عرضه كرد: أللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذا الْقُرْبان؛ پروردگارا اين قرباني را از ما بپذير» و حضرت با اين جمله نشان دادند كه رضايت و تسليم در برابر امر الهي در گفتار و شخصيت او موج مي‌زند .

يکي ديگر ازجملات حضرت زينب(س) كه نشان‌دهنده صبر بالاي ايشان است، اين جمله است كه فرمودند:ألْحَمْدُ للهِ الَّذي أكْرَمَنَا بِالشَّهَادَةِ؛ سپاس خدايي را كه ما را با شهادت گرامي داشت، حتي حضرت زينب(س) هنگامي‌كه فرزندان خود را در كربلا از دست داد، از خيمه بيرون نيامدند و اين نشان مي‌دهد كه روح اين بانوي بزرگوار، چقدر باعظمت بوده است.
جز زيبايي هيچ نديدم !

پس از واقعه كربلا، هنگامي‌كه يزيد به حضرت زينب(س) گفت: «آيا ديدي خداوند با شما چه كرد و در كربلا چه به سرتان آمد؟» حضرت در جواب يزيد فرمودند: «مَا رَأيْتُ إلَّا جَمِيلاَ؛ من چيزي جز زيبايي نديدم. اين جمله بسيار پر معناي حضرت زينب(س) نشان‌دهنده مقام صبر و رضاي اين بانوي با عظمت است كه هميشه تسليم امر و قضاي الهي بودند و هيچ‌گاه به درگاه الهي شكوه و شكايت نكردند.

زينب (س) حافظ پيام عاشورا بود!

سخنراني حضرت زينب(س) در كوفه كه هيچ مردي جرأت بيان آن سخنان را نداشت، حقيقتا براي همه بهت‌‌آور بود، اگر سخنراني حضرت زينب(س) در كوفه نبود، قطعا حضرت سيدالشهداء(ع) نمي‌توانستند پيام خود را به گوش جهانيان برسانند.

چگونه مي‌توان از اين صبر و شكيبايي حضرت زينب(س) الگو گرفت؟

صبر، نياز به يك پشتوانه معرفتي دارد؛ يعني انسان بايد حقيقت امور را بشناسد تا بتواند صبر كند، اگر انسان بداند كه در پس آنچه برايش اتفاق مي‌افتد، چه حقيقت، معنا و حكمتي نهفته است،‌ آن‌گاه مي‌تواند در برابر سختي‌ها و ناملايماتي كه برايش رخ مي‌دهد، صبر و شكيبايي كند.

نكته ديگر براي الگو گرفتن از صبر و شكيبايي حضرت زينب(س) توجه به جايگاه صابرين در قرآن كريم است، آنجا كه خداوند متعال مي‌فرمايد: إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ؛ شكيبايان پاداش خود را بى‏ حساب [و] به تمام خواهند يافت. (سوره مباركه زمر، آيه شريفه 10)

 

 منبع:جام

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1943
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

دخت والاي علي(ع) و فاطمه (س)، عاشورا و صحنه خونين كربلا را پشت سر گذارده و سرانجام وارد مدينه النبي شده استبديهي است حالت زينب(س) با قبل از عزيمت از مدينه به سوي عراق و كربلا تفاوت پيدا كرده است.

زينب (س) با آن عظمتي كه از اول دامن زهرا(س) و از تربيت علي(ع) به دست آورده بود در عين حال زينب بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است، يعني زينب بعد ازكربلا يك شخصيت و عظمت بيشتري دارد.

آمادگي شهر مدينه به واسطه حضور زينب(س)

اكنون كه زينب(س) پس از آن همه مصائب و ارات به شهر پيغمبر(ص) وارد شده و مردم مدينه به استقبال خاندان پاك پيامبر آمده اند، ديگر آرام ندارد، زينب چه در مسجد و چه در خانه يا در هر اجتماعي سخن مي گويد، ستم هاي آل اميه فاسد را براي مردم مدينه بازگو مي كند، شهادت مظلومانه برادرش حضرت حسين(عو فرزندان و برادران و ياران با وفايش را به دست مزدوران سفاك اموي بيان مي كند.

فرياد شيون از مردم مدينه بلند مي شود، در اثر خطابه هاي پرشور و افشاگرانه زينب(س) شعله هاي بيداري در مردم مدينه برافروخته مي شود.

فرماندار مدينه كه خود از مزدوران اموي است، براي فرمانده ناپاكش يزيد، گزارش سخنان زينب(س) و بيداري و شورش مردم مدينه را مي نويسد. با گفتار زينب(س) اوضاع كاملاً متشنج مي شود نه تنها مردم آماده نهضت و قيام عليه حاكمان فاسد اموي مي شوند، بلكه زمامداران ناپاك و همان كساني كه به غلط تصور مي كردند با شهادت حسين فاتح و پيروز خواهند شد و اين باصطلاح پيروزي را جشن مي گرفتند، اكنون مي كوشند كه گناه اين جنايات وحشتناك را به گردن ديگري بيندازند.

يزيد اين حاكم فاسد و عياش مي گفت: «خدا لعنت كند زاده مرجانه را!» و عبيد زياد اين ديكتاتور خون آشام، گناه را به گردن فاسد و تبهكار ديگري به نام عمر بن سعد مي انداخت... هيچ جاي مدينه و مكه، حتي كوفه و شام براي ظالمان و خودفروخته گان اموي جاي امني نبود.

گاهي حتي همسرانشان از آنها روي گردان و متنفر مي شدند...

آري، همه اين ها، در نتيجه سخنان توفنده و خطابه هاي آتشين زينب كبرا قهرمان كربلا، چه در كوفه و شام و چه در مدينه بود.

قيام هاي متعدد در نتيجه خطبه هاي آتشين زينب(س)

قيام توابين به رهبري «سليمان بن صرد خزائي» و قيام مختار و به همراه آنان، ابراهيم فرزند برومند و شجاع مالك اشتر نخعي و عبدالله، فرزند حنظله غسيل الملائكه در اثر خطابه هاي آتشين و سخنان پر شور شير زن كربلا، زينب(س) به وقوع پيوست و حدود 4 سال بيشتر نگذشته بود كه علاوه بر مجازات عاملين و آمرين فاجعه كربلا، طومار حكومت ننگين اموي در هم پيچيده شد و همان گونه كه زينب(س) در كاخ پوشالي يزيد، خطابه به آن عنصر ناپاك چنين فرمود: «فكد كبدك واسع سعبك ... لا تمحو ذكرنا ...»

يزيد! هر آنچه مي خواهي مكر و فريب و سعي خود را به كار گير ... اما توان آن را هرگز نداري كه ذكر خبر ما را از يادها بيرون ببري ... دوران زندگي و عيش تو به سرعت فناپذير و از بين رفتني و جمع تو رو به زوال و پريشاني استروزي فرا مي رسد كه منادي حق فرياد بر مي آورد كه : «لعنت خدا بر ستمكاران و بيدادگران باد.» آري، اين پيشگويي زينب كاملاً به حقيقت پيوست. اما عمر زينب نيز پس از واقعة عاشورا طولاني نشد، قريب به يكسال و نيم پس از عاشورا، يعني در روز 15 رجب سال 62 هجري زينب(س) (از نظر ظاهر) خاموش شد، ولي سخنانش مسير تاريخ را تغيير داد.

محل دفن حضرت زينب(س)

در محل دفن آن حضرت بزرگوار اختلاف است. بعضي مانند: مرحوم سيد محسن امين در اعيان الشيعه محل دفن حضرت زينب (س) را مدينه دانسته و برخي ديگر مانند سيد يحيي بن حسن عبيدلي نسابه در كتاب اخبار الزينبيات محل دفن را در مصر و عده اي از مورخين محل دفن آن بانوي قهرمان را در شام مي دانند.

تفاوتي ندارد كه محل دفن در كجا بوده است. تفاوتي ندارد كه خورشيد كجا غروب كرده است. آنچه اهميت دارد شعاع آن آفتاب روشنايي بخش است كه در طول زمان غروب نمي كند.

 

منبع:تبیان

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1931
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی در شب وفات پیام آور کربلا، حضرت زینب کبری(س) که در شبستان امام خمینی(ره) حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برگزار شد، ضمن تبیین جایگاه امامت در جامعه و نقش آن در هدایت انسان ها، به نیاز جامعه به امام معصوم اشاره کرد و گفت: بهترین راه در پیش روی ما برای رسیدن به آموزه های ناب اسلامی و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام؛ درک امام زمان(عج) است.

امام جمعه موقت تهران به تبیین دلایل غیبت حضرت ولی عصر(عج) اشاره و اذعان نمود: از جمله دلایل غیبت امام زمان(عج) بی وفایی مردم است. همان مسئله ای که موجب شد حضرت علی  علیه السلام و سایر ائمه اطهار علیهم السلام به شهادت برسند.

وی قلت شیعیان را دلیلی دیگر در این عرصه معرفی کرد و گفت: این از دردهای حضرت حجت(ع) است که در میان شیعیان ازدواج به تأخیر افتد و افراد تمایلی به داشتن فرزند و تولید مثل نداشته باشند؛ این مسئله موجب قلیل شدن شیعیان می گردد.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی خاطرنشان کرد: کسی به عشق به امام زمان(عج) دارد و دعا در فرج ایشان می کند؛ باید به فکر جوانان و فراهم آوردن تسهیلاتی در این عرصه باشد.

وی با بیان این که حضرت زهرا سلام الله علیها در سن 9 سالگی ازدواج کرده و تا سن 18 سالگی که از دنیا رفتتد، برترین فرزندان را تربیت کردند، گفت: اینکه دختر منتظر است درس و دانشگاه را تمام کرده و بعد از آن شغلی پیدا کند تا در ادامه درآمدی برای خود داشته باشد؛ این کار سن ازدواج او را به تأخیر می اندازد.

امام جمعه موقت تهران چنین کاری را خلاف سیره حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی کرد و گفت: خداوند نفقه زن را بر مرد واجب گردانید، ولی در چنین شرایطی زن برای خود کسب درآمد کرده و مرد برای خود؛ چنین مسئله ای موجب کم شدن قوام زندگی می شود.

وی تصریح کرد: خداوند بر اساس توانایی جسمی و روحی بندگانش؛ خلقت زن و مرد را به گونه ای قرار داده که زن در خانه به خانه داری و فرزند داری و شوهر نیز به کسب و کار در خارج از خانه اشتغال داشته باشند.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی در ادامه سخنان خود به تبیین کراماتی از حضرت زینب سلام الله علیها پرداخت و گفت: حضرت زینب سلام الله علیها به اندازه ای با حیا بودند که وقتی حضرت علی علیه السلام مسئله خواستگاری جناب عبد الله بن جعفر را با ایشان مطرح کردند؛ در برابر پدر شرمسار شدند.

وی حضرت زینب سلام الله علیها را الگوی حیا معرفی کرد و با بیان این که زن بی حیا قابل تحمل و زندگی نیست، ادامه داد: حضرت زینب سلام الله علیها در عین حیا، از پدرشان خواستند تا شرطش را با خواستگار مطرح کند؛ نخست این که روزی یک بار امام حسین علیه السلام را ببیند.

امام جمعه موقت تهران با بیان این که در چنین سنینی مطرح کردن این مسئله نشان از آگاهی این بانو نسبت به حوادث آینده دارد، افزود: امام مداری این بانو به اندازه ای بود که یک روز هم نمی توانست نبود امام زمان(ع) خود را تحمل نماید.

وی شرط دوم ازدواج حضرت زینب سلام الله علیها را همسفری با امام حسین علیه السلام در تمامی سفرها معرفی کرد و گفت: گویی حضرت زینب سلام الله علیها نسبت به رسالتی که در حماسه حسینی بر عهده داشت؛ آگاه بود و چنین شرایطی را در ازدواج قرار داد.

 


منبع:حوزه

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1857
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است که حتى شیطان هم از انجام دهنده  آن دو بیزارى مى جوید.

شیطان از رفتارهاى زشت و اعمال خلاف استقبال مى کند؛ ولى برخى از رفتارهاى ناروا آن قدر زشت و پلیدند که شیطان هم آن ها را تأیید نمى کند.

یکى از این اعمال ، نابود کردن وجهه افراد در جامعه و ریختن آبروى آن ها به وسیله بهتان یا تهمت است .تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد.

موضع ابلیس در برابر تهمت و بهتان
امام جعفر صادق (ع ) در این زمینه مى فرمایدمن روى على مؤمن روایه  یرید بها شینه و هدم مروءته لیسقط من اعین الناس اخرجه الله من ولایته الى ولایه الشیطان، فلا یقبله الشیطان
اگر کسى سخنى را بر ضد مؤمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ (ولى) شیطان هم او را نمى پذیرد.

 

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1937
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

حجت الاسلام والمسلمین موحدی در گفت وگویی با اشاره به جعلیاتی که در روایات و احادیث وجود دارد و شیعه را تهدید می کند، بیان کرد: متاسفانه جعلیات بسیاری از روایات و احادیث در این زمانه وارد اسلام و شیعه شده است که سند ندارد و ثابت نشده است و می تواند تهدیدی برای شیعه محسوب شود.

او با بیان اینکه این جعلیات توسط جریاناتی وارد شده و به عنوان یک جریان مسلم دینی از آن یاد می شود، بیان کرد: این مساله بزرگترین ضربه برای شیعه است زیرا وقتی می گویند، شما که همواره به دنبال دلیل و برهان هستید پس چرا برای برخی موارد اصل و سند ندارید، ضربه ای به ما خواهد بود.

موحدی با ابراز نگرانی از آینده شیعه تصریح کرد: خدا می داند که آینده چه خواهد شد. اگر این جریانات به عنوان دین و مذهب مطرح شود، بزرگ ترین ضربه است. چراکه اگر ایرادی بر ما وارد کنند ما جوابی نخواهیم داشت لذا باید به چیزی بپردازیم که مسلم باشد و سند آن قرص و محکم باشد تا آنچه سند ندارد و مسلم نیست به عنوان شعائر مذهبی جا نیفتد. از این رو باید نسبت به این مسایل برخورد شود و باید در این راه از کلام امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه استفاده شود.

او در پایان، بیان هر آنچه با دلیل و قرص و محکم است را از افتخارات شیعه دانست و گفت: یکی از افتخارات شیعه این است که هر چیزی که با دلیل، محکم و منطق است را بیان می کند اما الان برخی شبهات مطرح است که موجب می شود تا باقی کارها و مسایلی که مطرح می کنیم هم زیر سوال رود.



منبع:شفقنا

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1902
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

امام صادق عليه السّلام فرمودند: 

مؤمن ستمديده ‏اى را هيچ مؤمنى يارى نمى‏ نمايد، مگر اين كه اين كار براى او برتر از يك ماه روزه و اعتكاف در مسجد الحرام است. هيچ مؤمنى نيست كه بتواند برادر مؤمنش را يارى نمايد و او را يارى كند، مگر اين كه خداوند در دنيا و آخرت او را يارى خواهد نمود. هيچ مؤمنى نيست كه بتواند برادر مؤمنش را يارى نمايد و او را يارى نكند، مگر اين كه خداوند در دنيا و آخرت او را يارى نخواهد نمود. 

امام باقر عليه السّلام فرمودند: 
كسى كه نزد او از برادر مؤمنش غيبت شود و او از برادر مؤمنش دفاع كرده و به او كمك كند، خداوند در دنيا و آخرت او را يارى خواهد نمود. و كسى كه نزد او از برادر مؤمنش غيبت شود و او بتواند به او كمك كند ولى او را يارى نكرده و از او دفاع نكند، خداوند او را خوار و بى‏ مقدار مى ‏نمايد.



پی نوشت:
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ترجمه بندرريگى، ص318

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1896
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

یکی از سوالاتی که دربین جوان هادرآستانه ازدواج مطرح می شود مسئله شیر بها است که دراین جانظر مراجع تقلید را دراین خصوص مطرح می کنیم 

سوال: گرفتن شیربها توسط پدر یا نزدیکان دختر چه حکمی دارد؟

امام خمینی(ره):

اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.

(تحریرالوسیله، 1382، ج2، ص 298، م9)

(استفتائات، 1382، ج 3، ص 190، س 38)

آیة الله بهجت(ره):

اگر جزو مهریه باشد یا به عنوان جعاله (تعهد به پرداخت مالی معین، در برابر انجام دادن کاری حلال و درخور اعتنای عقلاء ـ فرهنگ فقه، ج3، ص90) باشد یا شرط ضمن عقد باشد، لازم الوفاء است. (در غیراین صورت) مربوط به تراضی طرفین است.

(استفتائات 1386، ج4، ص 49، 4723 و 2725) 

آیة الله تبریزی(ره):

گرفتن شیربها مورد اشکال است ولی اگر به صورت شرط ضمن عقد برای غرض صحیح دیگری شرط هبه کنند برای پدر دختر و غیره یا در مقابل عمل مباح برای غیر دختر مالی را به عنوان جعاله و مانند آن قرار دهند جایز است.

(استفتائات، 1385، ج1، ص 263، م 1628و ج2، ص 328، س 1351)

آیة الله خوئی(ره):

اگر در متن عقد شرط شود که زوج بدهد، صحیح و پرداختن آن لازم است.

(استفتائات، ص 314، س 1051)

آیة الله سیستانی(دام ظلّه):

اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.

(منهاج الصالحین، 1427هـ ق، ج3، ص 94، م 301 و سوال شفاهی از دفتر)

آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):

اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.

(هدایة العباد، 1420هـ ق، ج2، ص 457، م9)

(جامع الاحکام، 1385، ج2، ص 26، س1306)

آیة الله فاضل لنکرانی(ره):

اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به  او می بخشند، حلال است.

(الاحکام الواضحه، 1426هـ ق، ص 290، م 1732)

(جامع المسائل، ج1، ص 395، س 1497)

آیة الله گلپایگانی(ره):

اگر شیربها را در مقابل عملی مثل سعی در ازدواج می گیرد یا با رضایت به او می بخشند، حلال است.

(مجمع المسائل، 1412هـ ق، ج2، ص 168، س 469)

(هدایة العباد، ج2، ص 360، م 1262)

آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):

اگر به صورت شرط ضمن عقد به هنگام خواندن عقد نکاح قید شود، جایز است.

(استفتائات جدید، ج1، ص 242، با استفاده از س 854 و ص 245، با استفاده از س 868)

آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):

اگر به عنوان جعاله یا هبه باشد، اشکال ندارد.

(هزار و یک مساله فقهی، 1383، ج2، ص 188، س 626)

 

منبع:جام

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: احـــــــــــکـــام , ,
:: برچسب‌ها: احکام , شیربها , حکم گرفتن شیربها , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2529
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

در اخبار حضرت موسى(ع) وارد شده است كه: قوم موسى به او گفتند: اى موسى از خدايت بخواه كه دستورى بما دهد كه هرگاه ما آن دستور العمل را انجام دهيم خدا از ما راضى گردد. و خداوند تبارك و تعالى به موسى(ع) وحى فرمود كه به آنها بگو از من راضى شويد هر پيش آمدى كه از طرف من به شما مى‏ رسد به آنها راضى باشيد تا من نيز از شما راضى شوم . 

و فى اخبار موسى عليه السلام انهم قالوا سال لنار بك امر اذا نحن فعلناه يرضى به فاوحى الله تعالى اليه قل لهم يرضون عنى حتى ارضى عنهم

و نظيره ما روى عن نبينا صلى الله عليه و آله : انه قال: من احب ان يعلم ما له عند الله عزوجل فلينظر مالله عزوجل عنده. فان الله تعالى ينزل العبد منه حيث انزله العبد من نفسه.

و نظير اين روايت مذكور از پيغمبر ما صلى الله عليه و آله نيز روايت شده است كه حضرت فرمود:كسى كه دوست دارد كه بداند مقام و رتبه ‏اش نزد خدا چگونه است بايد نظر كند كه عظمت خدا در نزد او چگونه است كه آيا از فعال خدا راضى هست يا اينكه موقع پيش آمدهاى سخت از كارهاى خدا نگران است زيرا هر طورى كه خدا در نزد بنده مقام و منزلت داشته باشد خداوند نيز همانطور به به مقام و منزلت مى‏ دهد.

 

پی نوشت:

مسكن الفؤاد/ شهيد ثانى

منبع:جام

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1790
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

مردی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد گناهانم بسیار شده اند
و اعمال نیکم اندک است.
پیامبر(ص) فرمودند:
سجده های بسیار به جای آور.
چرا که سجده گناهان را آنچنان می ریزد که باد برگهای درختان را می ریزد.

 

 

پی نوشت:
بحارالانوار جلد 85 صفحه 162

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1732
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

محدّثين و مورّخين به نقل از امام جعفر(ع) آورده اند: روزى هشام بن عبدالملك ، پدرم امام محمّد باقر(ع) را نزد خود احضار كرد.

و چون حضرت به مجلس هشام وارد شد، پس از مذاكراتى در مسائل مختلف ، هشام ما را به همراه چند ماءمور مرخّص ‍ كرد. از مجلس هشام بن عبدالملك خارج و راهى منزل شديم ، در بين راه به ميدان شهر برخورديم كه عدّه بسيارى در آن ميدان تجمّع كرده بودند، پدرم از مامورين هشام - كه همراه ما بودند - سؤ ال نمود: اين ها چه كسانى هستند؟ و براى چه اين جا جمع شده اند؟

يكى از مأمورين گفت: اين ها علماء و رُهبانان يهود هستند، كه سالى يك بار در همين مكان تجمّع مى كنند و پرسش و پاسخ دارند؛ و آن كه در وسط جمعيّت نشسته ، از همه بزرگ تر و عالم تر مى باشد.
آن گاه پدرم حضرت باقرالعلوم(ع) صورت خود را پوشاند و در ميان آن جمعيّت نشست ؛ و من هم نيز صورت خود را پوشاندم و كنار پدرم نشستم .

مأمورين نيز در اطراف ما شاهد كارهاى ما بودند، در همين بين عالم يهودى از جايش بلند شد و نگاهى به اطراف انداخت و سپس به پدرم حضرت باقرالعلوم عليه السلام خطاب كرد و گفت : آيا تو از ما هستى ، يا از امتّ مرحومه ؟

پدرم اظهار داشت: از امّت مرحومه هستم.
پرسيد: از علماء هستى يا از جاهلان ؟
پدرم فرمود: از جاهلان نيستم .
عالم يهودى مضطرب شد و گفت : سؤ الى دارم؟
امام فرمود: سؤ الت را مطرح كن ، گفت : دليل شما چيست كه مى گوئيد: اهل بهشت مى خورند و مى آشامند بدون آن كه موادّ زائدى از آنها خارج گردد؟

فرمود: شاهد و دليل آن ، جنين در شكم و رحم مادر است ، آنچه را تناول نمايد جذب بدنش مى شود و موادّ زائدى خارج نمى شود.
عالم يهودى گفت : مگر نگفتى كه من از علماء نيستم ؟

پدرم فرمود: گفتم كه من از جاهلان نيستم .
سپس آن عالم يهودى گفت :: كدام ساعتى است كه نه از ساعات شب محسوب مى شود و نه از ساعات روز؟ فرمود: آن ساعت ، بين طلوع فجر و طلوع خورشيد است .

عالم يهودى اظهار داشت : سؤ ال ديگرى باقيمانده است كه بر جواب آن قادر نخواهى بود؛ و آن اين كه كدام دو برادر دوقلو بودند كه هم زمان به دنيا آمدند و همزمان هلاك شدند، در حالتى كه يكى از آن دو، پنجاه سال و ديگرى صد و پنجاه سال عُمْر داشت ؟ پدرم فرمود: آن دو برادر دوقلو به نام عزيز و عُزير بودند، كه در يك روز به دنيا آمدند؛ و چون عمر آنها به بيست و پنج سال رسيد، عُزَير سوار الاغى بود و از روستائى به نام أ نطاكيه گذر كرد، در حالتى كه تمامى درخت ها خشكيده و ساختمان ها خراب و اهالى آن در زمين مدفون بودند، گفت : خدايا! چگونه آن ها را زنده مى نمائى ؟

در همان لحظه خداوند جانش را گرفت و الاغ هم مُرد و اجسادشان مدّت يك صد سال در همان مكان ماند و سپس ‍ زنده شد و الاغ هم زنده شد و به منزل خود بازگشت ولى برادرش عزيز او را نمى شناخت و به عنوان ميهمان او را به منزل راه داد و خاطره هاى برادرش را تعريف كرد و سپس افزود: بر اين كه او صد سال قبل از منزل بيرون رفت و برنگشت .

سپس عُزير كه جوانى بيست و پنج ساله بود خود را به برادرش عزيز كه پيرمردى صد و بيست و پنج ساله بود معرّفى كرد و با يكديگر بيست پنج سال ديگر زندگى كرده و يكى در سنّ پنجاه سالگى و ديگرى در سنّ صد و پنجاه سالگى وفات يافت .

عالم يهودى ناراحت و غضبناك شد و از جاى خود برخاست و گفت : تا اين شخص در ميان شما باشد من با شماها سخن نمى گويم ، مأمورين هشام اين خبر را براى هشام گزارش دادند و هشام دستور داد كه هر چه سريع تر ما را به سوى مدينه منوّره حركت دهند.

 

 پی نوشت:

بحارالا نوار: ج 46، ص 309 - 312 ، تفسير علىّ بن ابراهيم : ج 1، ص 88.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1968
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

دانستیم که بنی‌اسرائیل پس از نجات از دست فرعون و عبور از دریا، با بهانه ظالم بودن مردم بیت‌المقدس و به دلیل عجین شدن خوی بردگی و بی‌ارادگی، از دستور خداوند برای استقرار در این شهر سرباز زدند و به همین دلیل 40 سال در بیابان «تیه» ماندند.

پس از مدت بنی‌اسرائیل مأمور شد که وارد شهر بیت‌المقدّس شده و به معبد درآیند و موقع داخل شدن به مسجد، کلمه‏ مبارکه «حِطّة» را بگویند. «حطّة»به معناى ریزش گناهان و طلب عفو و اظهار توبه است. در تفسیر اطیب‌البیان آمده است که مراد از باب، دروازه‏ شهر نیست، بلکه درب مسجد است که الآن هم به نام «باب‌الحطّة» معروف است و مراد از «سُجّداً» نیز سجده‏ شکر، بعد از ورود به مسجد است.




پیام آیات در تفسیر نور

1- براى ورود به مکان‏‌هاى مقدّس، احترام مخصوص لازم است.«ادخلوا...سجداً»

2- استغفار، براى گناهکار مایه‏ آمرزش و براى نیکوکار اعتلاى درجه است. «نغفر لکم خطایاکم و سنزید المحسنین»

3- جزاى تحریف گران قوانین الهى، قهر و عذاب است. «رجزاً من السماء»

4- همه‏ پاداش‌‏ها و کیفرها مربوط به آخرت نیست، بلکه بعضى از کیفرها در همین دنیا صورت می‌پذیرد. «فانزلنا... رجزاً من السماء»

5 - اگر کج‏روى براى انسان عادت شد، قهر الهى فرا می‌رسد. «کانوا یفسقون»

6- ظلم و گناه، زمینه‏‌ساز تغییر و تحریف قانون است. «فبدّل الّذین ظلموا»

 

منبع:فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2011
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

دلم گرفته از این انتظار طولانی

به پشت پرده غیبت چقدر می مانی

 

سرم فدای قدمهای تو بگو امشب

کجا برای غم عمه روضه میخوانی؟

 

فدای شال سیاهت که دور گردن توست

چقدر مثل دل عمه ات پریشانی

 

 به یاد غربت زینب دو دیده ات خون است

دلت شکسته ترین شد امامِ بارانی

 

به گوشه ای ز نگاهت بیا بخر ما را

به پای درد دل عمه ات ببر ما را

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2230
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

امام علی(ع) : 

الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ مَتَی تُکْثِرْ قَرْعَ الْبَابِ یُفْتَحْ لَک
دعا سپر مومن است و هرگاه زیاد دری را کوبیدی به رویت گشوده می شود.

 

پی نوشت:

الکافی،ج2،ص468

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1951
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 پیامبر(ص) در حدیثی فرمودند که "رد کردن سکه‌ای کم ارزش که از حرام باشد نزد خداوند برابر با انجام 70 هزار حج پذیرفته شده است."

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحسن موسوی آملی در گفت‌وگویی، اظهار کرد: کسب درآمد هنگامی حلال است که فرد کاسب به همه فرمان‌های الهی عمل کند و همه آنچه را که نهی شده ترک کند.

وی ادامه داد: کسانی که اموالشان به حرام آلوده می‌شود، یا دانسته و با میل خود به سمت مال حرام می‌روند و یا ندانسته و ناخواسته و برخی دیگر نیز از روی غفلت به سمت این کار می‌روند. آن دسته از کسانی که دوست ندارند درآمدشان آلوده به حرام شود، باید سعی کنند علت‌های ناپاک شدن مال به حرام را شناسایی کرده و از آن دوری کنند.

این استادیار دانشگاه مازندران تصریح کرد: امام علی(ع) به پیروان خود سفارش فرمودند که پیش از تجارت فقه تجارت را بیاموزند نیز هشدار دادند که هر کس بدون آموختن احکام تجارت، به خرید و فروش بپردازد، خود را در ورطه حرام انداخته است.

موسوی آملی افزود: آموختن دستورات الهی در کسب و کار مختص تاجران نیست. بلکه هر کسی که برای امرار معاش خود به کسب درآمد می‌پردازد، لازم است که بایدها و نبایدهای شریعت اسلام را فراگیرد. فرقی ندارد که فرد در شغل دولتی باشد یا در شرکت و کارخانه‌ای کار کند و یا شغلی آزاد داشته باشد.

وی در ادامه گفت: هر مسلمانی باید بکوشد که در مسیر کسب درآمد هیچ حقی را پایمال نکند. فرقی ندارد که این حق، حق خداوند باشد، یعنی یکی از واجبات الهی را ترک کند یا کار حرامی را مرتکب شود یا اینکه حق مردم باشد یعنی که در مقابل آنچه از آنها گرفته است کالا یا خدمات مناسب را ارائه نکند و یا اینکه حق طبیعت باشد، یعنی اینکه در مسیر کسب درآمد به یکی از ارکان طبیعت آسیب برساند.

این استادیارد دانشگاه مازندران اظهار کرد: رعایت نکردن حقوق هر یک از موارد ذکر شده می‌تواند کسب انسان را از حالت حلال خارج ساخته و او را آلوده به مال حرام نماید. اما آن گروهی از افراد که نه از روی ناآگاهی بلکه از روی غفلت و یا فریب مظاهر دنیا، از طریق کسب حلال خارج شده‌اند، باید سعی کنند با یادآوری آموزه‌های قرآن و اهل بیت(ع) درباره برکات مال حلال و زیان‌های مال حرام به مسیر حق بازگشته، از اعمال ناپسندی که موجب آلودگی مال می‌شود، دست شسته و درصدد جبران گذشته برآیند.

موسوی آملی خاطرنشان کرد: چنین افرادی باید بدانند که پیامبر گرامی اسلام به کسانی که می‌توانند از طریق حرام به جمع مال بپردازند ولی برای انجام فرمان الهی آن را رها می‌کنند وعده داده است که "هر کس لقمه حرامی را از خود دور سازد، نزد خداوند دوست داشتنی‌تر از آن است که هزار رکعت نماز مستحبی بخواند".

این استادیار دانشگاه مازندران در پایان گفت: همه ما در هر شغل و منصب و مقامی که هستیم باید بدانیم که بنا بر آموزه‌های دین شریف اسلام، کسب مال حرام آثار بسیار بدی را به بار خواهد آورد. مال حرام موجب اجابت نشدن دعاها است. چنان که امام صادق(ع) فرمود: "هر کس که دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید کسبش را پاک گرداند". مال حرام مانع قبولی نماز می‌شود. چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "کسی که لقمه‌ای از مال حرام بخورد، تا 40 روز نماز او مورد قبول نیست" و از همه این آثار منفی، دردناک‌تر این است که پیامبر اکرم(ص) در سخنی می‌فرماید: "خداوند بهشت را بر بنده‌ای که از مال حرام تغذیه کرده است، حرام نموده است".

 

منبع:ایسنا
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1798
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

بخش وسیعی از روایات امام رضا (ع) به نقل از امام علی (ع) روایت شده است. یکی از شیوه های بارز و برجسته در روایات امام رضا (ع)، نقل حدیث با سلسله سند پیشوایان معصوم قبلی تا شخص رسول گرامی است. آن بزرگوار بدین گونه هم جریان زلال رهبری فکری و فرهنگی امت اسلامی را معرفی می کند و هم اندیشه های اصیل قرآنی و نبوی را به جامعه اسلامی عرضه می دارد. به عنوان مثال امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین (ع) نقل می کند که آن بزرگوار فرموده است: « دنیا سراسر جهل و ناآگاهی است، مگر آنجا که کانون علم است. و علوم هم حجت [بر انسان] است مگر آنچه بدان عمل گردد. و اعمال، تمام ریا و برای نمایش است مگر آنچه از روی اخلاص باشد. و اعمال همراه با اخلاص هم در خطر است تا انسان بنگرد که پایان کار چگونه خواهد بود

بزرگترین فضیلت 

روزى مأمون به امام رضا (ع) گفت : بزرگترین فضیلت امیر المؤمنین (ع) که قرآن هم بر آن دلالت داشته باشد، چیست؟ امام (ع)فرمود: آیه مباهله است که خداى عز و جل فرموده است: «پس هر که در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند، بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت‌خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. » (سوره آل‌عمران-آیه 61)
در جـریـان مباهله چهره درخشان على (ع)به روشنى دیده مـى شـود آنـجـا کـه در این آیـه ، وجـود مـقـدّس عـلى (ع)بـه عـنـوان جـان رسول خدا صلّى ا... علیه و آله و سلّم معرّفى شده است « وَاَنْفُسَنا» و این مطلب نشان دهـنـده وصـول آن حـضـرت بـه درجـه نـهـایـى کـمـال اسـت ، تـا آنـجـا کـه در کـمـال مـقـام و عـصـمـت ، مـسـاوى و همسان پیامبر صلّى ا... علیه و آله و سلّم ذکر شده و خـداونـد مـتعال ، او و همسر و فرزندانش ـ با وجود خردسالیشان ـ را حجّت و نشانه صدق نـبـوّت پـیـامـبـر صـلّى ا... عـلیـه و آله و سـلّم و بـرهـان و دلیـل روشـن دیـنـش قـرار داد و تـصـریـح کـرد کـه حـسـن و حـسین علیهماالسلام پسران پـیـامـبـرنـد و مـقصود از زنان در خطاب آیه « وَنِسائَنا»، فاطمه ـ سَلامُ ا...ِ عَلَیْها ـ مى‌بـاشد که پیامبر(ص) در مباهله و احتجاج ، آنان را با خود آورد. و این جریان ، فضیلت ویژه اى است براى على (ع)که هیچ کس از امّت ، در این فضیلت با او سهیم نیست و در مفهوم معنوى آن ، احدى همسان و همگون على (ع)و یا نزدیک به آن نیست و این نیز از ویژگیهاى منحصر به فرد مقام امیرمؤمنان على (ع)همچون سایر ویژگیهایى است که قبلاً خاطرنشان شد.

کشتی نجات
امام رضا (ع)در حدیثی امام علی (ع) را کشتی نجات معرفی کرده اند. آن حضرت به نقل از پدران خویش از امیرالمؤمنین نقل فرمود که رسول اکرم (ص) فرموده است: «هر کس دوست دارد بر کشتی نجات نشیند و به ریسمان مستحکم چنگ زند و حبل ا... استوار را بگیرد، باید پس از من رهبری علی (ع) را بپذیرد و با دشمنان او دشمن باشد و به امامان هدایتگر از فرزندان او اقتدا کند، آنان جانشین من، اوصیای من و حجتهای الهی بر خلق پس از من و سروران امت من و راهنمای پارسایان به سوی بهشت اند. حزب آنان حزب من و حزب من حزب ا... عزوجل است و حزب دشمنان ایشان حزب الشیطان است

معیار شناخت ولایت
امام رضا(ع) با بیانات مختلفی که به مناسبتهای مختلف ایراد کرده اند، در پرتو تبیین و تفسیر آیات قرآن، هم قرآن را از مهجوریت رهایی می بخشیدند و هم جایگاه ولایت را در سند مقبول همه فرقه های اسلامی تبیین می کردند. در این زمینه اسماعیل بن علی بن زرین برادرزاده شاعر معروف و انقلابی (دعبل خزاعی)از پدرش نقل می کند که امام رضا(ع) فرمود: از پدرم موسی بن جعفر، شنیدم که فرمود از امام صادق(ع) و ایشان از امام باقر و ایشان از امام سجاد(ع) و آن بزرگوار از سید الشهداء و آن حضرت از امیرالمؤمنین شنیده است که رسول خدا(ص) این آیه را تلاوت فرمود: «اصحاب جهنم و بهشت مساوی نیستند. اصحاب بهشت رستگارانند.» 
سپس توضیح داد که اصحاب بهشت کسانی هستند که مرا اطاعت کنند و در برابر علی(ع) تسلیم باشند و ولایت او را بپذیرند. و یاران جهنّم آنان اند که ولایت علی را ناخوش دارند و با او نقض پیمان کنند و با او بجنگند

علی(ع)؛ قرآن ناطق
مطابق روایات فراوانى که ذکر آن در منابع شیعی و سنی نقل شده است امام على(ع) و همچنین فرزندان او لسان و کتاب ناطق الهى و قرآن ناطق هستند. از جمله ابوبصیر می گوید: درباره آیه «هَذَا کِتابُنا ینطقُ عَلَیکُم بالحق»؛ از امام صادق(ع) پرسش کردم، ایشان فرمودند: «قرآن سخن نمى‏گوید: لیکن محمد و اهل بیت او(ع) ناطق به کتاب - یعنى قرآن - مى‏باشند.و نظایر آن که درباره امام على(ع) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) در روایات آمده است، مى‏فهماند که آنان مفسر واقعى قرآن، مظهر علم الهى و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند؛ چنان‏که به مناسبت‏هاى مختلف روایات گوناگونى درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده‏اند. از این‏روست که شیعیان به اهل‏بیت عصمت و طهارت(عقرآن ناطق مى‏گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح مى‏باشنددر روایات اهل سنت نیز آمده است. این موضوع در روایات امام رضا (ع)هم ذکر شده و آن حضرت علی (ع)را به عنوان « النّاطِقُ بِالقُرآنِ» یاد کرده انددر روایات اهل سنت نیز آمده است که «مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ»؛ مراد على بن ابى‏طالب است که به تفسیر، تأویل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود.

 

پی نوشت ها:

1- عیون اخبار الرضا(ع)
2- بحارالانوار - دفاع از تشیع، بحثهاى کلامى شیخ مفید (ره)

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1992
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

بحث نهی از منکر و انذاری که آقا در این دیدار مطرح فرمودند این بود که در محیط هیئات ومحیط مذهبی،مسوولان ومداحان باید مراقب باشند تمامی اعمال و رفتار‌ها و ضوابط براساس شرع مقدس باشد و از خارج از شرع اتفاقی در هیئت‌ها نیافتد.

 

حاج محمود ژولیده شاعر اهل بیت(ع) و جانباز دوران دفاع مقدس با اشاره به دیدار مداحان با مقام معظم رهبری و مباحثی که در این نشست از سوی ایشان مطرح شد،اظهار کرد: حضرت آقا در دیدار اخیر خود با مداحان یک بحث ایجابی و یک بحث سلبی و به عبارتی یک بحث امربه معروف و نهی از منکر و یک انذار و بشارت برای مداحان و هیئتی‌ها داشتند.

 

مسئولیت ویژه برای مداحان

وی افزود: در بحث بشارتی و معروفی،ایشان یک فضا و ماموریت جدیدی را برای مداحان تعریف و تبیین کردند و آن مقابله با مهاجمه دشمن علیه مکتب تشیع بود و این فرمایش ایشان خیلی جدید و تعیین کننده برای جامعه مداحان بود به ویژه برای کسانی که می گویند ما فقط باید بخوانیم و کاری با مسائل دیگر نداشته باشیم.

این شاعر و ذاکر اهل بیت(ع) با بیان این که مقام معظم رهبری به صورت جدی بحث مهاجمه دشمن علیه مکتب تشیع و معارف اهل بیت(ع) را مطرح کردند،گفت: ایشان فرمودند در مقابله با مهاجمه دشمن  باید از این منبر و مجلسی که در انحصار ما منبری‌ها و شما مداحان است استفاده کنیم. بنابراین ایشان مسوولیت ویژه‌ای برای مداحان تعریف کردند که خیلی باید حواسمان جمع باشد و مصادیق مهاجمه را بشناسیم، چرا که حضرت آقا معیارها را نشان می‌دهند و ما باید برویم دنبال مصادیق آن و ببینیم این توطئه‌ها و مهاجمه‌ای که دشمن علیه شیعه می کند چیست؟

 

پرهیز از هرگونه عمل غیر شرعی در هیئت‌ها توصیه نهی‌از منکری رهبری به هیئتی‌ها

حاج محمود ژولیده خاطرنشان کرد: بحث نهی از منکر و انذاری که آقا در این دیدار مطرح فرمودند این بود که در محیط هیئات ومحیط مذهبی،مسوولان ومداحان باید مراقب باشند تمامی اعمال و رفتار‌ها و ضوابط براساس شرع مقدس باشد و از خارج از شرع اتفاقی در هیئت‌ها نیافتد.

وی همچنین با اشاره به بخش دیگری از بیانات مقام معظم رهبری در این دیدار،تصریح کرد: ایشان کلمه "محیط" را درباره هیئت‌ها به کار بردند، لذا وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم چندین مصداق موضوع کلمه "محیط است" که از دکوراسیون و تزئینات برای شادی وعزا تا صوت و اکوهای مداحی به ویژه در ارتباط با کسانی که ارقام نجومی برای صوت هیئت هزینه می‌کنند، یا آوردن بعضی از آلات و ابزاری که جایشان در هیات نیست می‌تواند،جزو مصداق کارهای غیر شرعی محسوب شود.

مباحث آقا تجزیه و تحلیل شود

این شاعر اهل بیت(ع) تاکید کرد:به عنوان خادم هیئتی‌ها و مداحان پیشنهادم این است، حتما مباحثی که حضرت آقا فرمودند، تجزیه و تحلیل شود و مصادیق این سخنان دربیاید و مشخص شود مثلا چندین مورد مصداق کار غیر شرعی یا در بحث مهاجمات دشمن وجود دارد.

حاج محمود ژولیده در پایان گفت: این دو نکته از نظر من برجسته ترین نکات این دیدار بود. البته نکات زیاد دیگری نیز در این دیدار از طرف ایشان مطرح شد که بایستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به آنها عمل شود چرا که فرمایشات حضرت آقا برای همه فصل الخطاب است.

 

 منبع: تسنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2844
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

" تشرفات مرعشیه" شامل کیفیت ملاقات‌های آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی با امام زمان(عج) است که در قالب چهار حکایت یا خاطره از وی نقل شده است.

در بخشی از این کتاب آمده است:
جلالت قدر و صدق و صفای حضرت آیة‌الله مرعشی نجفی(ع) بر عموم مردم در این زمان پوشیده نیست و همگان را نسبت به این عالم بزرگ اعتمادی است که ما را بر آن داشت تا چهار تشرف از این بزرگ مرد نقل کنیم:
تا اذان صبح، دو سه ساعتی بیشتر نمانده بود. برای چندمین بار در بسترم از این پهلو به آن پهلو شدم.لشکری از فکر و خیال از جلوی چشمانم رژه می‌رفت و خواب از دیدگانم می‌ربود. با خود گفتم:
- امشب، شب جمعه است و متعلق به آقا امام زمان(ع) خوب است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. گر چه کمی خطرناک است و ممکن است از ناحیه بعضی از آدم‌های بی‌ سر و پا و ولگردی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. آن‌ها حاضرند به خاطر اندکی پول به خاطر عداوت با شیعیان، هر جنایتی را مرتکب شوند. شاید بهتر باشد که دوستانم را از خواب بیدار کنم و به همراه آن‌ها به سرداب بروم. اما نه ممکن است حالش را نداشته باشند یا مجبور شوند توی رودربایستی با من بیایند. از این‌ها گذشته، در حضور آن‌ها، نمی‌توانم آن طوری که دلم می‌خواهد با اقا درد دل کنم پس بهتر است...
با این افکار به آهستگی از جایم برخاستم، وضو گرفتم، عبا، قبا و عمامه‌ام را پوشیدم و پاورچین پاورچین، از حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته‌ای را که روی طاقچه؟ راهرو بود در جیب گذاشتم و راه سرداب مقدس را در پیش گرفتم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری فضا را در آغوش خویش می فشرد. تنها صدای واق-واق چند سگ ولگرد از کمی آن طرفتر به گوش می‌رسید که انگار بر سر مرداری به جان یکدیگر افتاده بودند. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه‌ای ایستادم و اطراف را پاییدم. تنها دو- سه نفر گِدا را دیدم که در کنار دیوار خوابیده بودند. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم. آهسته از یکدیگر دور شدند. پا به داخل سرداب گذاشتم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. انعکاس صدای پاهایم در درون سرداب، مرا کمی به وحشت می‌انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را از جیبم درآوردم و روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. هنوز دقیقه‌ای بیش نگذشته بود که صدای پای شخصی را شنیدم که از پله‌ها پایین می‌آمد. صدای پاهایش در درون سرداب می‌پیچید و فضای ترس‌آلودی ایجاد می‌کرد.
خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و غول پیکری را دیدم که خنجری در دست راست داشت و از پله‌ها پایین می‌آمد و می‌خندید برق چشمان و دندان‌ها و خنجرش، ترس مرا صد چندان کرد قلبم شروع کرد به تند تند زدن انگار می‌خواست از قفسه سینه‌ام درآید! دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود می‌دیدم. احساس می‌کردم لب‌ها و گلویم خشک شده‌اند؛ عرق سردی بر پیشانی‌ام نشست. نمی‌دانستم چکار کنم؟! همین که پای مرد خنجر به دست به کف سرداب رسید،‌نعره زنان به سوی من حمله کرد در همان لحظه به دلم افتاد که شمع را خاموش کنم. فوت محکمی به شمع کردم و پای گذاشتم به فرار آن مرد هم در تاریکی شروع کرد به دویدن به دنبال من خواستم فریاد بزنم اما نمی‌توانستم، صدای نعره وحشیانه مرد خنجر به دست در فضای سرداب می‌پیچید و من همچون بچه آهوی بی‌پناهی که در یک اتاق به چنگ شیری افتاده باشد به این سو و آن سو می‌گریختم. ناگاه مرد مهاجم به من رسید و دست انداخت و گوشه عبای مرا گرفت و با قدرت به سوی خود کشید دیگر واقعا درمانده شده بودم به یاد آقا امام زمان(ع) افتادم همان آقایی که به خاطر استمداد از او به آن سرداب خطرناک پا نهاده بودم من به آنجا آمده بودم تا آقا مشکلاتم را برایم حل کند، اما انگار مشکلی بس بزرگتر،‌ دامنگیرم شده بود. با تمام وجود فریاد زدم:
- یا امام زمان!
و صدایم در درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد. هنوز استغاثه‌ام به آخر نرسیده بود که مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم کرد و نهیبی بر او زد:
- رهایش کن! و بلافاصله مرد عرب ژولیده قوی هیکل، همچون تنه درخت بزرگ خشکیده‌ای که ریشه‌اش را با تبر زده باشند، بی‌هوش و بی‌حس نقش زمین شد و خنجرش به کناری افتاد من هم که تمام نیرو و توانم را از دست داده بودم دچار ضعف و رعشه شدم. در حالی که می‌لرزیدم به زانو درآمدم و به رو نقش زمین شدم، دیگر هیچ نفهمیدم!
- آقای سید شهاب الدین!... آقای سید شهاب الدین!...
کم کم متوجه شدم، چشمانم را باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم بر زانوی مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت. عجب طعم و مزه‌ای داشت!‌ هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بودم مزه آن خرماها هنوز هم زیر دندان‌هایم هست.
- خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند،‌تنها به اینجا بیایی بهتر است بیشتر احتیاط کن. متأسفانه این چند نفر شیعه هم که در سُرَّ مَن رأی هستند ملاحظه غربت عسکریین را نمی‌کنند. خوب است آن‌ها حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند این باعث می‌شود که شیعیانی که برای زیارت و دعا به اینجا می‌آیند احساس امنیت بیشتری بکنند.
این حرف‌ها را همان آقای عرب مهربان زد. بعدش هم حرف کتاب "ریاض العلماء" میرزا عبدالله افندی را پیش کشید و گفت:
- ای کاش این کتاب پیدا شود و در اختیار اهل علم و مردم دیگر قرار بگیرد. این کتاب خیلی – خیلی ارزشمند است...
حرف‌هایش به اینجا که رسید، یک لحظه، در فکر رفتم که:
- این مرد عرب بادیه نشین از کجا میرزا عبدالله افندی و کتابش را می‌شناسد؟! اصلا او از کجا در یک چشم بر هم زدن، پیدایش شد؟! از همه مهم‌تر، مرا از کجا می‌شناخت و نام مرا از کجا می‌دانست؟!
چگونه با یک نهیب او، این مرد قوی هیکل عرب، بی‌هوش شد؟! و... 
هنوز در این افکار غوطه ور بودم که ناگهان متوجه شدم که از آن مرد مهربان خبری نیست. تازه فهمیدم که خرماهایی که به من داده بودند هسته نداشتند محکم با دو دست زدم بر سرم و نالیدم که:
ای وای! خاک عالم بر سرم، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجة بن الحسن المهدی(ع) بوده و ساعاتی نیز با او حرف زده‌ام و او را نشناخته‌ام.
غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، مثل دیوانه‌ها از سرداب به قصد حرم عسکریین خارج می‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم، هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود...
شایان ذکر است، "تشرفات مرعشیه" نوشته حسین صبوری در 7 هزار نسخه و 32 صفحه ازسوی انتشارات صبوری روانه بازار نشر شد.
 

منبع:شبستان
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2075
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

دین اسلام که اساسش بر محور اعتقاد، اخلاق و احکام است و می کوشد از طریق این مبانی روح بشر را از هر گونه آلایش و ناپاکی تطهیر کند برای جسم و بهداشت آن نیز دستورالعمل هایی دارد؛ آنچنان که حضرت رسول (ص) می فرمایند: با هر ابزار که می شود از نظافت و پاکیزگی پاسداری کنید، زیرا بنیان اسلام بر نظافت و بهشت برای فرد نظیف آماده شده است. (الجامع الصغیر، ج 1، ص 517)
از این رو، محافظت و مراقبت در نظافت و بهداشت فردی و عمومی مورد تاکید دین است و راهکارهایی هم در این باره پیشنهاد شده است.
رسول خدا (ص) می فرمایند: اسلام پاکیزه است، پس خود را پاکیزه کنید چراکه جز پاکیزه به بهشت وارد نشود. نظافت از ایمان است و ایمان با صاحبش در بهشت هستند.(بحارالانوار، ج 59، ص 291)
امام صادق (ع) نیز در احادیثی می فرمایند: پاکیزگی از اخلاق پیامبران است. هر گاه خدای سبحان نعمتی به بنده ای داد دوست دارد اثر آن را بر او ببیند. پرسیدند: چگونه؟ فرمودند: لباسش را پاکیزه، خودش را خوشبو، خانه اش را سفید و آستانه خانه اش را جارو کند. (مکارم الاخلاق، ص 41)
امیرالمومنین (ع) می فرمایند: بوی بد و آزاردهنده را با آب بزدایید و خود را وارسی کنید (به پاکیزگی و نظافت خود حساس باشید) که خدا بندگان چرکین و آلوده اش را که همنشینانش از نشست با او کراهت دارند، دشمن دارد. (کتاب الخصال، ص 620)
بر پایه روایتی کعبه از بوی بد نفس های مشرکان به خدا شکوه کرد. خدای متعال وحی فرمود: قومی را جایگزین آنان می کنم که با چوب مسواک نظافت می کنند. پس از فرستادن پیامبرش محمد (ص) جبرئیل را بر او نازل کرد که مسواک و خلال کند. (مکارم الاخلاق، ص 50)
چون نظافت و بهداشت محبوب خدا است و بوی خوش از مصادیق نظافت و بهداشت است، حبیب خدا، پیامبر اکرم (ص) آن را دوست دارد، از این جهت آن گرامی فرمودند: از دنیای شما بوی خوش محبوب من است و نور چشم من در نماز است. (مفاتیح الحیاه، ص 126)

 

منبع:قدس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1998
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

پیامبر گرامی اسلام در روایتی سه اثر شوم لقمه حرام را بیان فرموده‌‌اند. 

قَالَ النبی(ص)  : مَنْ أَكَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً وَ كُلُّ لَحْمٍ يُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ وَ إِنَّ اللُّقْمَةَ الْوَاحِدَةَ تُنْبِتُ اللَّحْم.

پيغمبر(ص) فرمود : هر کسی يك لقمه حرام بخورد.

1- چهل روز نمازش قبول نيست

2- چهل صبح دعايش اجابت نشود

3-هر گوشتى  که ازلقمه  حرام برويد، دوزخ برای آن سزاوارتر است  و يك لقمه هم گوشت را می روياند.

 

پی نوشت:

بحار الأنوار ج‏63، ص: 315

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1844
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

نکاتی از سخنرانی حجت الاسلام سعیدی را بخوانید

*امام جواد به واسطه ی شهادت حضرت رضا علیه السلام در سن 9 سالگی به امامت می رسند، بزرگی و بزرگواری ایشان باعث می شود که جمعیت شیعه نسبت به ایشان جذب شوند و اعتماد پیدا بکنند، کسانی هم بودند که شک کردند در امامت حضرت.

*برخی نظریات تاریخ مصرف دارد و زمانی می رسد که آن باطل می شود، ولی روایات و سخنان اهل بیت تاریخ مصرف ندارد، همیشه زنده و جاری  و راهنماست، اگر خودمان را به صفاتی که آنها خواسته اند شبیه کنیم، ادم همیشه زنده می ماند.

*اگر اخلاق و رفتار ما محمدی نباشد، زنده هستیم ولی بوی مردار می دهیم.

*امام فرمودند: سه چیز است که رضایت خدا را در خود دارد، اولی کثرت اسغفار، استغفار یعنی طلب غفران از خدا کردن، یکی از راه های استغفار دستگیری ازدیگران است، هیچ وقت آدم گناهش را نباید کوچک بشمرد.

* دوم چیزی که حضرت فرمودند: همنشین خوب، رفیقی که اگر کار اشتباهی کردی نهی کند، همه جا با ما پای کار نباشد، بگوید این کار خطاست تو را هم نمی گذارم بروی.

*امام جواد در حدیثی دیگر فرمودند: رفیق بد آن است که همیشه با تو همراهی می کند.

*سومین چیز، کثرت صدقه است، صدقه پول دادن به یک نیازمند در خیابان نیست، حضرت می فرماید: برداشتن سنگ از جلوی پای مومن صدقه است، یعنی اگر مشکلی از کسی حل بکنی این صدقه است، حضرت می فرماید: صدقه بلای محتوم را از بین می برد، و این بسیار عجیب است که بلایی که برای آدم نوشته شده است را از بین می برد.

*حضرت امام جواد(ع) می فرماید: بیشتر مردم بخاطر گناهانشان می میرند و نه اجل هایشان، یعنی اینقدر گناه کرده اند که اجل را جلو انداخته اند.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2010
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393
نکاتی از سخنان حجت الاسلام صمدی را بخوانید؛

*صعصعة بن صوحان این چنین تعبیر می کند که وقتی در کنار حضرت امیر علیه السلام راه می رفتیم از شدت تواضعشان ، تفاوتی میان ما و ایشان احساس نمی شد ؛ اما آن چنان هیبتی از ایشان در دل ما بود که انگار غلامانی بودیم که به اسیری می رویم.

*اگر در این چند روز به اعتکاف نمی رویم، از آنجاکه مؤمن شکارگر لحظه هاست، باید ایام البیض را قدر بدانیم و روزه بگیریم و سعی کنیم به زیارت سیدالکریم رفته و یا اگر توانایی نداریم، با خواندن زیارت عاشورا، امام حسین علیه السلام را زیارت کنیم. 

*خوش اخلاقی کلید همه ی خوبی هاست، خداوند در قرآن خطاب به رسولش می فرماید: "إنک لعلی خلق عظیم" درباره ی امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمایند: او خوش اخلاق ترین فرد است. همچنین می فرمایند او باظرفیت ترین و پرتحمل ترین است.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امام علی علیه السلام فرمودند: خوشبخت واقعی کسی است که تو را دوست داشته باشد و اطاعت کند. معصومین می فرمایند : دروغ می گوید کسی که اظهار محبت به ما می کند اما کاری انجام می دهد که در شأن دشمنان ماست، نه در شأن ما

 *از چیزهایی که مایه ی نجات انسان می شود یکی موعظه پذیری و نصیحت شنوی است، دیگر داشتن حالت خوف و رجاء یعنی با وجود انجام کارهای نیک همیشه نگران و امیدوار عاقبت مان باشیم و دیگری اینکه قدرت تحمل خود را بالا ببریم.

 

*نفس انسان باید مداوم در معرض موعظه باشد امام علی علیه السلام در نامه ی 31 نهج البلاغه (که حتما باید خوانده شود) خطاب به جوانان می فرمایند : دلت را با موعظه زنده نگاه دار.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1943
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393

 هشتمین و آخرین تجمع مدافعان حرم به نیت ثامن‌الحجج علی بن موسی‌ الرضا(ع) با حضور حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در پایتخت برگزار می‌شود.

به گزارش روابط عمومی ستاد مدافعان حرم ، هشتمین و آخرین تجمع مدافعان حرم با حضور عاشقان حضرت زینب(س) در حسینیه امام موسی بن جعفر(ع) میدان خراسان تهران با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان برگزار می‌شود.
 
این مراسم معنوی روز جمعه 26 اردیبهشت ماه جاری بعد از اقامه نماز مغرب و عشا به همت هیأت‌الرضا و ستاد مدافعان حرم به نیت ثامن‌الحجج علی بن موسی الرضا(ع) برپا می‌شود، در این مراسم عبدالرضا هلالی و جمعی از مداحان و ذاکران اهل بیت عصمت و طهارت به ذکر مصیبت عمه سادات عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب(س) کبری می‌پردازند.
 
به گزارش فارس، پس از پیروزی‌های اخیر جبهه مقاومت در سوریه و  شکست جبهه کفر و تسلیم شدن هزاران نفر از تروریست‌های تکفیری برنامه ستاد مدافعان حرم تغییر یافته و به زودی مدافعان حرم با حضور در حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) اجر معنوی خویش را دریافت کرده و به کار مرمت وبازسازی اماکن مقدس می‌پردازند.
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1780
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393

ذره بودم که آفتابم کرد

خاک پای ابوترابم کرد

از ازل تا همیشه آینه ها

محو رخسار آن جنابم کرد

عقل من می رسید شکر خدا

جزء دیوانه ها حسابم کرد

آن قدر روی دست خود ماندم

تا ید الله انتخابم کرد

عشق او گاه آتشم می زد

غم دوری اش عذابم کرد

در نجف سینه بیقرار از عشق

گفت «لا یمکن الفرار» از عشق

زخمی ام التیام می خواهم

التیام از امام می خواهم

السلام علیک یا ساقی

من علیک السلام می خواهم

گاه گاهی کمی جنون دارم

من جنونی مدام می خواهم

من نمکدان شکسته ام آقا

بی مرامم، مرام می خواهم

لحظه ی مرگ چشم در راهم

از تو حُسن ختام می خواهم

در نجف سینه بیقرار از عشق

گفت «لا یمکن الفرار» از عشق 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2208
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393

امام علی(ع)-مدح  

 

باید این نفس سرکش ما را ، با کمند تو در حصار کشید

بعد با حلقه های گیسویت ، باید این صید را به دار کشید

دل ما را به زور آدم کن! ، جنبه ی اختیار در ما نیست

کافی است اینهمه بلایی که ، دلم از دست اختیار کشید

صحبت از عشق تو اگر باشد ، کاری از اختیار ساخته نیست

جذبه ی چشم تو دلم را در ، دام "لایمکن الفرار" کشید

تو همانی که حضرت خالق ، از همان روز اول خلقت

تا سحرگاه روز سیزدهم سر راه تو انتظار کشید

حضرت آدم و خلیل و ذبیح، و ابابیل و آسمان و زمین ...!

میهمانی عزیزم می آید، خالق از کلّ خلق کار کشید

درب کعبه برای مولا نیست نفس مشرکان به آن خورده

شأن مولا أجلِّ از اینهاست، جور آن درب مستجار کشید

کار خلقت فقط ازآن خداست من نگفتم تو خالقی اما

تو "یداللهی" و خدا با دست، جلوه ی "لیل و النّهار" کشید

دست تو نقش زد خلایق را هر کسی را برای کاری ساخت

سهم ما شد که نوکری بکنیم، ایل ما منّت نگار کشد

دست تو، تیغ تو به جای خودش، اسم تو سست می کند پا را

تا شنیدند "حیدر" آمده است، دشمن از وحشتش هوار کشید

هیبت حیدرانه ی مولا ترس در قلب لشکر اندازد

تهِ لشکر فرار کردند از نعره ای که طلایه دار کشید!

عبدود که بزرگ این قوم است عددی نیست در مصاف علی

زرد شد رنگ چهره اش و قتی اسد الله ذوالفقار کشید

شب تشخیص مرد از نامرد، شیر خفته میان بستر بود

ترس از مرگ پای ترسو را با پیمبر به سوی غار کشید

آن شرابی که بامداد الست، دست حیدر به کاسه ی ما ریخت

تا خودِ لحظه ی "یَموت یَرَنی"، حال و روز مرا خمار کشید

چاره ای نیست دست ما بسته است که خدا گفته خودکشی ممنوع!

ورنه با اینهمه جلال و جمال، کار ما هم به انتحار کشید...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2038
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393

 

 

 

در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند.

خبرنگاران آمده اند تا از خلباني كه ركورددار بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان دارد، مصاحبه كنند

خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟

خلبان خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد ، این را گفت و به راه افتاد.

 خبرنگاران حیران ایستادند. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده

او همانطور که آستینهایش را بالا مي داد و می رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.

پيامبر مكرم اسلام مي فرمايند: أحبّ الأعمال إلى اللَّه الصّلاة لوقتها

محبوبترين عمل نزد خداوند، نماز در اول وقت است [نهج الفصاحة ؛ صفحه: 167]

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 2220
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393
 

 

 

 

مردی همسر و سه فرزندش را ترک گفته و در پی روزی خود و خانواده اش، راهی سرزمینی دور شد...

 فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و دوری او برایشان بسیار دشوار بود... مدتی بعد، پدر نامه ای به همسر و فرزندانش فرستاد. نامه که به خانه رسید، بچه ها یکی یکی آنرا در دست گرفته و بوسیدند و گفتند: این نامه از طرف عزیز ترین کسمان است. سپس بدون اینکه پاکت را باز کنند و نامه را بخوانند، آنرا در کیسه مخملی زیبایی قرار دادند.

هر چند وقت یکبار هم نامه را ازکیسه درآورده و به آن چشم می دوختند. سالها گذشت...پدر برای دیدن همسر و فرزندانش به خانه برگشت ولی به جز یکی از پسرانش کسی را در خانه نیافت.

از او پرسید: مادرت کجاست؟

پسر: مدتی پس از رفتنت سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم حالش وخیم تر شد و مرد.

پدر: چرا؟! مگر نامه اولم را باز نکردید؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی گذاشته بودم!!

پسر: نه... نامه را باز نکردیم.

پدر: برادرت کجاست؟

پسر: بعد از فوت مادر کسی نبود که زیر پر و بالش را بگیرد و نصیحتش کند.او هم قاطی دوستان ناباب و گمراهی شده و روز و شب را با آنان می گذراند...

پدر: مگر نامه دومم که در آن از او خواستم پیش من بیاید و با دوستان ناباب نگردد را نخواندید؟!

پسر: نه...

 پدر:این دیگر چه وضعیتی است ! خواهرت کجاست؟

پسر: باهمان پسری که از مدتها خواستگارش بود ازدواج کرد.الان هم اصلا احساس خوشبختی نمی کند و زندگی سختی دارد.

پدر با عصبانیت تمام گفت: یعنی او هم نامه من را نخواند؟! من که در نامه هایم نوشته بودم این پسر آدم آبرو دار و خوشنامی نیست و من با ازدواج او با دخترم مخالفم!

پسر: نه... نامه ها را بوسیده و در یک قوطی مخملی، تمیز و مرتب نگهداری کرده ایم... اما تاحالا هیچ کدام را نخوانده ایم.

به حال این خانواده فکر کردم و اینکه چگونه از هم پاشید و خوشبختیش را از دست داد، آنهم فقط به خاطر اینکه بچه ها نامه های پدرشان را نخواندند و به بوسیدن و تقدیسش اکتفا کرده و به آنچه پدرشان درآن نوشته عمل نکردند.سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت.وای بر من...

رفتار من با نامه های خدا دقیقا مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است.

و خداوند در همان نامه ها خطاب به من كه از قرآن فاصله گرفته ام ؛ مي فرمايد:

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ [ طه / 124]

و هر كس از ذكر من [قرآن و نماز و...] روى گردان شود، زندگى(سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‏كنيم!

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1668
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393
(به بهانه 13 ؛ 14 ؛ 15 رجب ؛ ايام البيض)

 

از ابن مسعود راجع به ايّام البيض سؤال كرده و گفتم: سبب ناميدن اين ايّام به «ايام البيض» چيست و چگونه شنيده ‏اى؟

ابن مسعود گفت: از نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى‏ فرمودند:

هنگامى كه جناب آدم عليه السّلام عصيان پروردگارش را نمود منادى از عرش ندا داد:

اى آدم از جوار رحمت من بيرون شو زيرا كسى كه عصيان مرا كند در جوار من نيست، آدم گريست و فرشتگان نيز گريستند، پس حق عزّ و جل جبرئيل را نزد آدم فرستاد.

جبرئيل آدم را در حالى كه سر تا پا سياه شده بود به زمين فرود آورد، فرشتگان وقتى آدم عليه السّلام را با اين هيئت ديدند به ضجّه در آمده و گريستند و سخت ناليده و به درگاه حق تعالى عرضه داشتند: پروردگارا مخلوقى را آفريدى و از روح خود در او دميدى و فرشتگانت را به سجده كردنش وادار نمودى حال با يك گناه رنگ سفيدش را به سياهى مبدّل فرمودى!؟

منادى از آسمان ندا كرد: امروز را براى پروردگارت روزه بگير، آدم عليه السّلام آن روز را كه موافق با روز سيزدهم از ماه بود روزه گرفت، پس ثلث سياهى از حضرت محو و زائل گشت سپس منادى در روز چهاردهم نداء كرد: امروز را براى پروردگارت روزه بگير، جناب آدم عليه السّلام آن روزه را هم روزه گرفت و ثلث ديگر از سياهى زائل گرديد، روز پانزدهم باز منادى نداء كرد و حضرتش را به گرفتن روزه دعوت نمود، حضرت آن روز را هم روزه گرفتند، ثلث ديگرش نيز سفيد گشت و بدين ترتيب تمام سياهى او زائل گرديد و به همين خاطر اين ايّام به ايّام البيض موسوم شد چه آنكه در همين ايّام حق تعالى سفيدى آدم را به وى بازگرداند،بعد منادى از آسمان نداء كرد

 

اى آدم اين سه روز را براى تو و فرزندانت قرار دادم، كسى كه اين ايّام را در هر ماه روزه بدارد گويا تمام دهر را روزه گرفته است.

علل الشرائع-ترجمه ذهنى تهرانى، جلد ‏2، صفحه : 235

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2627
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه