میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 330
:: باردید دیروز : 4030
:: بازدید هفته : 11548
:: بازدید ماه : 12480
:: بازدید سال : 62669
:: بازدید کلی : 928103
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392
روی عن علی (علیه‌‌‌السلام) قال:
«لا تَفرَح بِالغِنَاءِ وَ الرَّخَاءِ وَ لا تَغتَم بِالفَقرِ وَ البَلاءِ فَإِنَّ الذَّهَبَ يُجَرَّبُ بِالنَّارِ وَ المُؤمِنُ يُجَرَّبُ بِالبَلاءِ. »
روایتی از امیرالمؤمنین (علیه‌‌‌السلام) منقول است که حضرت فرمودند: به سبب دستیابی به اموال دنیا خوشحالی نکن! فرح و شادی نکن؛ اگر به ثروت وغنا رسیدی، خوشحال نشو؛ و اگر در زندگی احساس کردی که مثلاً گرفتاری نداری، همه کارهایت رو راست است و در کارهایت پیچیدگی نیست و مشکلی نداری، به این‌‌‌ها خوشحال نشو! «لا تَفرَح بِالغِنَاءِ وَ الرَّخَاءِ». از آن‌‌‌طرف، عکسش، اگر دستت خالی شد اندوهگین نشو، اگر از نظر مالی کمبود و فقر داری، اندوهگین نشو! اگر در زندگی‌‌‌ات مشکل و گرفتاری و بلاء پیش آمده، مغموم نشو! «وَ لا تَغتَم بِالفَقرِ وَ البَلاءِ». پس نه از ثروت و راحتی خوشحال شو و نه از فقر و بلا بدحال.
هر دو بخش روایت یک سیاق دارند. امّا حضرت بخش دوم روایت که دردآورتر است را توضیح می‌‌‌دهند. «فَإِنَّ الذَّهَبَ يُجَرَّبُ بِالنَّارِ»، این را بدان! طلا را به وسیلة آتش می‌‌‌آزمایند، برای امتحان کردن آن را در کوره می‌‌‌اندازند. «وَ المُؤمِنُ يُجَرَّبُ بِالبَلاءِ»، خدا هم مؤمن را به بلاء امتحان می‌‌‌کند و می‌‌‌آزماید. گرفتاری، کمبود مالی و پیچش‌‌‌هایی که در زندگی‌‌‌اش ایجاد می‌‌‌شوند. هر کدام یک نوع آزمایش الهی هستند. البتّه هیچ مانعی هم ندارد که بر اثر اعمال آزمایش‌‌‌ها شدّت و ضعف پیدا کنند.
می‌‌‌خواهم مطلبی را به طور کلّی عرض کنم: امیرالمؤمنین (علیه‌‌‌السلام) در این روایت بخشی از آزمایش‌‌‌های الهی را فرمودند. این را بدانید! سراسر زندگی دنیا، امتحان است. این جزء معارف ما است که سراسر زندگانی دنیا برای انسان‌‌‌ها امتحان و آزمایش الهی است. خدا لحظه به لحظه ما را امتحان می‌‌‌کند. چه نعمت بدهد و چه بگیرد، در هر دو صورت دارد امتحانم می‌‌‌کند. موقعی هم که نعمت می‌‌‌دهد، می‌‌‌خواهد ببیند چند مرده حلّاجی؟ کفران نعمت می‌‌‌کنی یا نه؟ وقتی ثروت و راحتی به دست آوردی، خدا یادت هست یا از یادت می‌‌‌رود. پس خدا همان موقعی که در رخاء وغناء هستیم، دارد ما را امتحان می‌‌‌کند . از آن طرف، وقتی هم که نعمتی را می‌‌‌گیرد، آنجا هم دارد ما را امتحان می‌‌‌کند. حواست جمع باشد!  من و شما همیشه سر کلاس امتحانات الهی هستیم.
این روایت در ارتباط با مؤمن است، به کفّار کاری ندارد، «وَ المُؤمِنُ يُجَرَّبُ بِالبَلاءِ». کفّار مثل حیوانات هستند که خدا علف‌‌‌ جلویشان می‌‌‌ریزد تا بخورند و لگد بیاندازند تا بعد به حسابشان برسد. امّا خداوند دارد لحظه به لحظه من و تو را که اعتقاد داریم و می‌‌‌گوئیم به خدا و مبدأ و معاد مؤمن هستیم، امتحان می‌‌‌کند تا ببیند راست می‌‌‌گوئیم که مؤمن هستیم یا نعوذ بالله دروغ می‌‌‌گوئیم.
غررالحکم ص 99 روایت 1716
 
شارح: مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1393
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392
روی عن رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم قال:
اَلَا وَ إِنَّ اَعْقَلَ النَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَاَصْلَحَهَا وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَا.
از پیامبر اکرم «صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم» روایت است که حضرت فرمودند:
عاقل‌ترین مردم کسی است که در او چهار خصوصیت باشد:
اوّل: پروردگارش را بشناسد و از او اطاعت کند، «عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطَاعَهُ». تعبیر به «عَرَفَ» غیر از «عَلِمَ» است. عَلِمَ یعنی «بداند»، عَرَفَ یعنی «بشناسد». این‏ها با هم فرق می‏کنند. موضوع در «عَلِمَ» جنبه مفهومی دارد، امّا در «عَرَفَ» جنبه مصداقی پيدا مي‏كند. «عرف» یعنی اينكه شخص، خدا و پروردگارش را احساس کرده باشد، نه اینکه خدا از نظر مفهومی در ذهن باشد. انسان گاهی در زندگی‌ وقتي با یک سری از مسائل برخورد می‌کند، می‌گوید: تازه خدا را شناختم! خود ما هم این‏‏طور هستیم، مثلاً وقتي می‌بینیم گره خیلی کوری که باور نمی‌كرديم به طرز عجیب و غریبی باز مي‏شود، می‌گوییم: واقعاً عجیب است، ما خدا را نمی‌شناختيم! می‏گوئیم: نمی شناختم «عَرَفَ»، نمی‏گوئیم: نمی‌دانستم «عَلِمَ».
حضرت می‌فرمایند: «عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ»، بنده‏اي كه پروردگارش را بشناسد؛ یعنی یک مقدار در زندگی هنگام برخورد با برخي از امور، خدا را شناخته باشد که خدایی وجود دارد، یک موجود برتری هست، کارها به دست او است و او است که زندگي مرا می‌چرخاند. حضرت می‌فرمایند: «رَبَّه»، پروردگارش را؛ یعنی کسی که او را پرورش می‏دهد بشناسد. «عَرَفَ رَبَّه فَأطاعَه»، وقتی پروردگارش را شناخت، پس اطاعتش می‏کند.
دوم: «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ»، هم دوست و هم دشمنش را بشناسد. بداند چه موجودی دشمن او است؛ بعد هم از فرمان‏های او سرپیچی کند، «فَعَصَاهُ». در اینجا «عَدُوّهُ» اشاره به شیطان است. هوای نفس افسار گسیخته است. حضرت می‌فرمایند: این را هم بفهمد که چقدر از اموراتي كه موافق هوای نفس بوده، انجام داده‏ و بعد هم پس‏گردنی‌اش را خورده ‏است. «وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاهُ»، دشمنش را بشناسد، بعد نسبت به او عصیان کند نه اطاعت.
سوم: «وَ عَرَفَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَاَصْلَحَهَا». اقامت یعنی جایی که انسان در آن می‌ماند. «اقامت» در مقابل «سفر» است. بفهمد جایگاه همیشگی‏اش کجا است و آن را آباد کند، «فَاَصْلَحَهَا». آباد کردن جایی که همیشگی نیست و گذرگاه محسوب مي‏شود، نشان از بی‌عقلی است؛ چون اینجا بحث «اَعْقَل النَّاس» است. انسان عاقل، گذرگاه را آباد نمی‌کند. این‏ را می‌گذارد و می‌رود.
چهارم: «وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحِيلِهِ فَتَزَوَّدَ لَهَا»، و بفهمد که به سرعت دارد کوچ مي‏كند و در حال رفتن است. ما آن به آن داریم به مرگ نزدیکتر می‏شویم! داریم از این دنیا کوچ می‏کنیم! هر لحظه ای که از ما می‌گذرد گامی است به سوی کوچ از دنیا.
حضرت نمی فرمایند: بفهمد که از دنیا می‌رود، بلکه می‌فرمایند: بفهمد که دارد سریع می‏رود. اگر این‏ را بفهمد و به آن برسد، آن‌وقت چه می‏شود؟ «فَتَزَوَّدَ لَهَا»، مي‏گويد: من که دارم می‌روم پس از اینجا برای خودم توشه بردارم و همراهم ببرم، چون بازگشتی وجود ندارد.
بحارالانوار ج74 ص 181
 
شارح: مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2479
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392
روي عن رسول الله(صلّياللهعليهوآلهوسلم) قال:
«حُبِّي وَ حُبُ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاط»
 روایتی از پیغمبر‌اکرم(صلّياللهعليهوآلهوسلم)  منقول است که حضرت فرمودند:
رابطة دوستی با اهل بیت من، «حُبِّي وَ حُبُ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ»،در هفت موقعیّت حسّاسی که هول و هراس آن مواقف خیلی بزرگ است، سودبخش است؛ یعنی انسان در آن جایگاهها روحش آرامش ندارد و در شدّت فشار قرار میگیرد، «فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ»، خود ما نیز گاهی میگوئیم: هول کردم؛ «أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ»، یعنی هول بزرگ میکند، بعد حضرت شمارش میفرماید:
اوّل؛ «عِنْدَ الْوَفَاةِ»، هنگام مرگ، هنگام مرگ انسان در فشار قرار میگیرد، در این موقعیّت آنچه برای او نافع است، رابطه دوستی با پیغمبر و اهل بیت او است.
دوم؛ «وَ الْقَبْرِ»، آنگاه که ازهاق روح میشود و روح از بدن خارج میشود، انسان وارد برزخ میشود. «وَ الْقَبْرِ»، یعنی انسان در برزخ هم تحت فشار است. آنچه که از آن فشار میکاهد، حبّ پیغمبر و حبّ به اهل بیت پیغمبر است.
سوم؛ «وَ عِنْدَ النُّشُورِ»، آنگاه که از برزخ عبور میکند و به عالم قیامت وارد میشود، از عالم برزخ برمیخیزد و به عالم قیامت وارد میشود، خُب وارد شد.
چهارم؛ «وَ عِنْدَ الْكِتَابِ» آنگاه که نامة عمل را به دستش میدهند هم تحت فشار قرار میگیرد، این موقع نیز هول بزرگ دارد.
پنجم؛ «وَ عِنْدَ الْحِسَابِ»، یک وقت نامة عمل را دستش میدهند، یک وقت بررسی میکنند و اعمالی که در آن هست را به رخت میکشند. آنجاست که باز هم تحت فشار عظیم و بزرگی قرار میگیری.
ششم؛ «وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ»، هنگام سنجش اعمال، آنجا هم زیر فشار قرار میگیری.
و بالاخره هفتم؛ «وَ عِنْدَ الصِّرَاط»، هنگام عبور از صراط هم همینطور است. انسان از این عالم که میخواهد عبور کند و به عالم قیامت برود، به قول ما تا منتهی الیه کار، هفت موطن را باید سیر کند. از اینجاها باید عبور کند که هرکدامش فشارهای بزرگ به انسان وارد می‌کند. هنگام مرگ است و قبر است و بعد هم نشر و برانگیخته شدن است و بعد موقع نامة عمل به دست دادن است و بررسی نامةحساب و بالاخره مسألة میزان و سنجش اعمال است و دست آخر عبور از صراط که ببیند به کجا میرسد.
همة این مواطن سخت فشار دارند. آنچه که از این فشارها میکاهد عبارت از حبّ به پیغمبر و حبّ به اهل بیت پیغمبر است، که اگر آن را همراه داشته باشد، برای او آرامش حاصل میشود.
من تقریباً روایت را ترجمه کردم، امّا یک تذکّر بدهم. در این که حبّ آنها نجات بخش انسان در همة مواطن بعد از دنیا است، شکّی نیست، امّا عمده این است که بتوانی این دوستی را آنگاه که زیر فشار قرار گرفتی، همراه داشته باشی. مهم این است که از این محبّتجدا نشوی. اگر این محبّت باشد، این پیوند، پیوند قلبی باشد، نجات بخش است. امّا خدا نکند که این محبّت سطحی باشد و عمق نداشته باشد. لذا انسان باید کوشش کند تا این پیوند عمق پیدا کند. چهکار کند که عمق پیدا کند؟ معصیت نکن!
بحار الانوار ج 7 ص248
 
شرح توسط مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2128
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392

باشگاه خبرنگاران: می خواهیم در خرید یک فلش مموری شما را راهنمایی کنیم و ملاک های یک فلش مموری خوب را به شما آموزش بدهیم تا یک خرید خوب و بهتری داشته باشید.

ملاک اول: حجم یا ظرفیت فلش شاید اولین چیزی باشه که موقع خرید به آن توجه می کنید. حجم­ های امروزی فلش ۲، ۴، ۸، ۱۶، ۳۲، ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایت است. معمولا ظرفیت­ های فلش مموری­ها به خاطر تکنولوژی ساخت توان­هایی از عدد ۲ هست.

ملاک دوم: نوع رابط که در گذشته USB ۱.۰ بوده اما امروزه بیشتر USB ۲.۰ , ۳.۰ هست که البته نسخه یو اس پی ۳ به شرطی که به پورت USB۳ وصل شود، سرعت بالاتری خواهد داشت.

ملاک سوم: تنوع ظاهری فلش که دیگر حرفی توش نمی­ماند و سلیقه­ای هست.

ملاک چهارم: در بعضی ازFlash Memory ها، برنامه­ های جانبی چون U۳ یا Utility دیده می شود که بیشتر برای محافظت از اطلاعات روی فلش کاربرد دارد.

ملاک پنجم: مارک تجاری و برند فلش هم ملاک خیلی مهم هست.

ملاک ششم: گارانتی و خدمات پس از فروش که حتی بعضی شرکت­ها بر روی بسیاری از حافظه های همراه، گارانتی ۳ بار تعویض درصورت خرابی ارائه می­دهند.

ملاک هفتم: خصوصیات ظاهری فلش مثل اندازه، وزن و رنگ هم می­تواند برای خیلی­ ها مهم باشد.

ملاک هشتم: بستر و پلت فرمی که فلش در آن کار می­کند. این روزها دیگر فلش روی تمام نسخه­های ویندوز، لینوکس و اپل شناسایی شده و به خوبی کار می­کند.

ملاک نهم: و البته مهم­ترین عامل انتخاب فلش برای خیلی از کاربران، قیمت مناسب فلش مموری هست. تقریبا امروزه با قیمت زیر بیست هزار تومان می­توانید فلش مناسب در بازار پیدا کنید.

البته ملاک های تخصصی تری هم می توانید روی جعبه و مشخصات فلش مموری­ها پیدا کنید، از جمله:

حداقل مدت نگهداری و ماندن داده­ها روی فلش مثلا حداقل ۱۰ سال، جریانی که فلش با آن سازگاره مثلا کمتر از ۱۰۴ میلی آمپر، دمای مناسب کار فلش، مثلا از ۱۰- تا ۵۵ درجه سانتی گراد، میزان رطوبت نسبی مثلا از ۲۰ تا ۹۰ درصد.

البته باید اضافه کنیم که ممکن هست یک فلش ظاهرا متعلق به یک مارک معروف باشد، اما واقعا در سایت آن شرکت حتی با جستجو هم نتوانید پیداش کنید و این یعنی آن جنس ممکن است تقلبی باشد!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: علم و فنــاوری , ,
:: بازدید از این مطلب : 2550
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 شهريور 1392

 امیرالمومنین امام علی علیه السلام به يكى از يارانش كه بيمار بود فرمود : خدا آنچه را كه از آن شكايت دارى (بيمارى) موجب كاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست اما گناهان را از بين مى برد، آن ها را چونان برگ پاييزى مى ريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان، و كردار با دست ها و قدم هاست، و خداى سبحان به خاطر نيت راست، و درون پاك، هركس از بندگانش را كه بخواهم وارد بهشت خواهد كرد .


متن حدیث:

قَالَ [عليه السلام] لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِى عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِى وَ الْأَقْدَامِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ.
 


«نهج البلاغه،حکمت 42»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 2684
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

جهت مشاهده وذخیره تصاویر در سایز اصلی بر روی آنها کلیک نمایید

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: 92شهیدگمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 1932
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

 به نقل از تسنیم، در روزگار کنونی که شعر آیینی به عنوان یکی از گونه‌های ادبی زیرشاخه‌های فراوان یافته و در ابعاد بسیاری گسترش یافته است، دیگر امروز نمی‌توان ادعا کرد که شعر آیینی تنها در شعر علوی،‌  عاشورایی و یا فاطمی خلاصه می‌شود،‌ پیروزی انقلاب و معطوف شدن توجه شاعران به شعر آیین یموجب شد تا این شاخه از ادبیات فارسی به صورت تخصصی رشد کرده و شاعران در همه زمینه‌های ممکن در این حوزه طبع‌آزمایی کنند.

گرچه ممکن است ابعادی از این کرانه وسیع دریای عصمت و طهارت کمتر دیده شده و یا از آن غفلت شده باشد‌، اما با توجه به رشد آگاهی‌ها در این عرصه و تأکیدات شاعران پیشکسوت و فرزانه انقلاب و در رأس همه آن‌ها رهبر فرزانه انقلاب اسلامی‌، هستند شاعرانی که تلاش کرده‌اند تا همه ابعاد این کرانه وسیع را با نگاهی جامع درنوردیده و تلاش کنند تا دیگر شاخه‌های شعر آیینی نیز رشد یابد. البته این مهم در میان شاعران پیشکسوت و مکتبی آیینی بیشتر دیده شده است.

امام صادق(ع) به دلیل تأثیراتی که در گسترش و توسعه اسلام و فقه شیعه داشته‌اند،‌ از جایگاه ویژه‌ای در میان شیعیان برخوردارند،‌ اگرچه شناخت از این امام همام آن‌چنان که باید و شاید در میان شیعیان وجود ندارد‌، اما در سال‌های اخیر شاعران و اندیشمندان تلاش کرده‌اند،‌ تا هر یک به فراخور ظرفیت گامی کوچ برای ارائه این شناخت به مخاطب بردارند.

غلامرضا سازگار از شاعران مداحی است که اشعار پرشماری درباره امام صادق دارد،‌  شعر ذیل یکی از این اشعار است که ارادت شاعر را به ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت نشان میدهد:

 

 ای پیر خرد طفل دبستان کمالت

ارباب بصیر همه مبهوت جلالت

دیدار الهی به تماشای جمالت

خلق دو جهان تشنۀ دریای زلالت

وجه‌اللهی و نیست نه پایان نه زوالت

وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار

****

ای گشته صداقت همه جا دور سر تو

روییده گل معرفت از خاک در تو

شب منتظر زمزمه‌های سحر تو

وحی است سراسر سخن چون گهر تو

عالم چو کف دست به پیش نظر تو

ای چشـم خـدای احـد قــادر دادار

تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره

گفتار حکیمانه‌ات افزون ز شماره

هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره

علم تو روان‌بخش کمال است هماره

دو مطلع الانوار تو حمران و زراره

یک جابر حیان تو و آن همه آثار

              ****
 

چون مهر که پیوسته کند جود خود انفاق

چون نور که سر برکشد از سینۀ آفاق

علم تو عیان است در اوراد و در اوراق

عقل و خرد و علم و فضلیت به تو مشتاق

در علم و ادب مؤمن طاقت همه جا طاق

هارون تو گل داد برون از شرر نار

                    ****

در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟

با نور تو بر مهر دل‌آرا چه نیاز است؟

با قطرۀ جود تو به دریا چه نیاز است؟

با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟

با درس تو بر علم اروپا چه نیاز است؟

ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار

                      ****

ای کرسی درس تو تجلای قیامت

آویزۀ گوش همه تا حشر، کلامت نوشیده همه

کوثر توحید ز جامت

در ملک خدا وحی خداوند، پیامت

بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت

گویی سخن اوست همه تیغ شرربار

                 ****

جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست

در ملک خدا نور به جز نور شما نیست

جز خط شما مشی شما مذهب ما نیست

این است و جز این نیست درست است و خطا نیست

درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست

آن نهضت پاینده از این درس دهد بار

خلقت، نه فقط خالق منان به تو نازد

مؤمن نه، خدا داند ایمان به تو نازد

فضل و ادب و دانش و عرفان به تو نازد

زهرا و علی، احمد و قرآن به تو نازد

والله قسم شاه شهیدان به تو نازد

کز هر سخنت نهضت دیگر شده تکرار

                      ****

تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت

هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت

بیداد عدو نیمه شب تار تو را کشت

گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت

بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت

هر روز از او شد به تن و جان تو آزار

                 ****

گه برد سوی قتلگهت پای پیاده

گه لب به جسارت به حضور تو گشاده

گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده

با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده

او بر روی تخت و تو سر پای ستاده

حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار

                     ****
 

ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت

صد قافله دل آمده زوار بقیعت

مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت

هرچند که ویران شده آثار بقیعت

باشد که شبی در پی دیدار بقیعت

«میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1430
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

 به نقل از مهر، شاگرد ایرانی مکتب امام صادق(ع) که پدر علم شیمی شد. «جابربن حیان» شاید یکی از معروف ترین شاگردان  امام صادق(ع) باشد. دانشمندی که در میان ۴هزار شاگرد پیشوای ششم شیعیان و در دوران شکوفایی علمی و کلاس های درس پرشمار امام صادق(ع) در علم کیمیاگری چهره شد و حالا سالهاست که از او به عنوان «پدر علم شیمی» یاد می شود. چهره ای که یکی از مشهورترین دانشمندان ایرانی نیز به شمار می رود.شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نمیشود و غربیها او را تحت عنوان «گبر» می شناسند.

پدر ایرانی شیمی

بوموسی جابر بن حیان، کیمیاگر برجستهٔ ایرانی، در سال ۱۰۰هجری شمسی در شهر توس از توابع خراسان متولد شد. پدر او  یک داروساز شناخته شده و از پیرو ان اهل بیت (ع) بود که به دلیل تلاش در بر اندازی حکومت بنی امیه دستگیر شد و به قتل رسید. جابر در زمان قتل پدرش کمتر از یک سال سن داشت. علاقه مندی جابر به حرفه و نوشته های باقی مانده از پدرش، سبب شد تا او نیز به داروسازی پرداخته و البته همزمان با ان، به یادگیری علوم دیگر هم بپردازد. برای همین، ایران را به مقصد عراق ترک کرد تا در کوفه، تحقیقات خود را دنبال کند.

 به همین دلیل به او صفت «کوفی» داده اند که البته اشاره به زادگاه او نیست.جابر، علاوه بر علم داروسازی، از کیمیاگران و فیلسوفان بنام عصر خود بود و البته بیشتر این شهرت را مرهون شاگردی پیشوای ششم شیعیان می دانست. ذبیح الله منصوری در کتاب ترجمه شده «امام صادق مغز متفكر شيعه» از قول جابر می نویسد: «همه این علم (شیمی یا کیمیاگری) را از محضر مولايم جعفر بن محمد(ع) آموخته ام.»  «برتلو» شیمیدان فرانسوی که به «پدر شیمی سنتز» مشهور است هم، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده و می گوید: «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت که ارسطو در منطق .» جورج سارتون می گوید: «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.»

جابر نخستین شیمیدان ایرانی است. اواولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد.

شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نمیشود و غربیها او را تحت عنوان «گبر» میشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است: «جابربن حیان پیشوای تدوین کنندگان فن کیمیاگری است. »

شاگرد، دوست و همراه امام ششم

جابربن حیان ، کتابی مشتمل بر هزار برگ و  ۵۰۰ رساله ، تالیف کرده است. جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری که نمیتوانست از او جدا ولی بی نیاز بماند. جابر میکوشید تا با راهنمایی استادش ، علم شیمی را از بند افسانه‌های کهن مکاتب اسکندریه برهاند و در این کار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید. برخی از کتابهایی که جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق ، کتاب نارالحجر ، خواص اکسیرالذهب ، الخواص ، الریاض و ... .

وی به آزمایش بسیار علاقه مند بود. از این رو ، می توان گفت نخستین دانشمند اسلامی است که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاح نامید. جابر اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه‌ای از زاج سبز ، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.

جابر سرانجام در سال 194 هجری شمسی در کوفه درگذشت

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1504
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

 مالک بن انس از علمای مشهور اهل سنت می‌گوید: هرگاه نزد جعفر بن محمد علیه السلام می‌رفتم او با احترام با مکن رفتار می‌کرد و تکیه گاه تقدیم من می کرد و می‌فرمود: ای مالک من تو را دست دارم. من از این سخن خشنود می‌شدم و خداوند را سپاس می‌گفتم.
او مردی بود که دائم مشغول یکی از این سه خصلت بود: یا روزه می گرفت یا نماز می خواند و یا در حال ذکر بود. او از بزرگان عباد و اکابر زهاد بود که از خدای عزوجل می‌ترسند.
ایشان بسیار حدیث می‌گفت. مجالست با او دل نشین و همراهی‌شان پر فایده بود.

از آدابش این بود که وقتی اسم پیغمبر صلی الله علیه و آله را در حضورش می بردیم رنگ چهره ایشان تغییر می کرد.

در یک سفر با امام با هم به مکه مشرف می شدیم، از مدینه خارج شدیم و به مسجد الشجره رسیدیم، لباس احرام پوشیده بودیم و می خواستیم لبیک بگوییم و رسما محرم شویم. همان طور سواره داشتیم محرم می شدیم، ما همه لبیک گفتیم، من نگاه کردم دیدم امام می خواهد لبیک بگوید اما چنان رنگش متغیر شده و آنچنان می لرزد که نزدیک است از روی مرکبش به روی زمین بیفتد، از خوف خدا.
من نزدیک شدم و عرض کردم: یا بن رسول الله! بالاخره بفرمایید، چاره ای نیست، باید گفت. به من گفت: من چه بگویم؟! به کی بگویم لبیک؟! اگر در جواب من گفته شود: «لا لبیک» آن وقت من چه کنم؟!


متن حدیث:

حدثنا محمد بن موسى بن المتوكل ره قالحدثنا علي بن الحسين السعدآبادي عن أحمدبن محمد بن خالد عن أبيه قال حدثنا أبوأحمد محمد بن زياد الأزدي قال سمعت مالك بنأنس فقيه المدينة يقول كنت أدخل إلى الصادق جعفر بن محمد (ع) فيقدم لي مخدة و يعرف لي قدرا و يقول لي يا مالك إني أحبك فكنت أسر بذلك و أحمد الله عليه قال و كان(ع) رجلا لا يخلو من إحدى ثلاث خصال إماصائما و إما قائما و إما ذاكرا و كان منعظماء العباد و أكابر الزهاد الذين يخشونالله عز و جل و كان كثير الحديث طيب المجالسة كثير الفوائد فإذا قال قال رسولالله (ص) اخضر مرة و اصفر أخرى حتى ينكره منكان يعرفه و لقد حججت معه سنة فلما استوتبه راحلته عند الإحرام كان كلما همبالتلبية انقطع الصوت في حلقه و كاد أن يخرمن راحلته فقلت قل يا ابن رسول الله و لا بدلك من أن تقول فقال يا ابن أبي عامر كيفأجسر أن أقول لبيك اللهم لبيك و أخشى أنيقول عز و جل لا لبيك و لا سعديك.


«امالی صدوق، صفحه 169»
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1716
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

به نقل از مهر، حجت الاسلام علیرضا پناهیان در جمع عزاداران صادق آل محمد(ع) که دیروز دوشنبه 11 شهریور همزمان با سالروز شهادت امام صادق(ع) در میدان فلسطین تهران برگزار شد گفت: ابومسلم خراسانی به اسم اهل بیت قیام کرد اما دستورات اهل بیت(ع) را در مسیر قیام خود عمل نمی کرد. او علیه بنی امیه و بنی مروان قیام کرد و نتیجه قیامش حکومت بنی عباس بود که البته بنی عباس کمتر از بنی امیه به ائمه ظلم نکردند.

وی افزود: ابومسلم نامه ای به امام صادق نوشت و در آن بیان کرد که ما داریم قیام برای شما می کنیم و داریم عرصه را برای شما فراهم می کنیم. امام در جواب فرمود تو آدم من نیستی و زمانه، زمانه من نیست.

وی تصریح کرد: این جواب امام نشان می دهد که امام نگاه به پاکی قدرت دارند. امام با این جواب به او می گویند که تو تقوی در شمشیر زدن نداری اگرچه به ظاهر برای ما شمسیر می زنی.

حجت الاسلام پناهیان تأکید کرد: با اینکه ابومسلم شعارهای اهل بیتی می داد و مردم را از دست سفاکان بنی مروان نجات می داد ولی حضرت می گوید تو آدم من نیستی و من تو را انتخاب نکرده ام. یعنی اهل بیت به هر قیمتی حاضر نیست که قدرت را در اختیار بگیرد و به دست آورد.

وی تصریح کرد: با اینکه امام صادق در آستانه تصاحب قدرت قرار داشت اما حضرت یاری افرادی چون ابومسلم را قبول نکرد و فرمودند یاری شما ظاهری است و شما باید پای تمام دین بایستید.

این محقق علوم دینی افزود: در تاریخ نقل شده که امام صادق 4 هزار شاگرد داشته است و شمار زیادی نیز شیعه ایشان بودند اما امام می گوید که اگر 17 نفر آدم داشتم قیام می کردم. این نشان می دهد که استاندارد امام صادق بالاست و هر خدمتی را از هر کسی نمی پذیرند.

وی افزود: در قسمت دوم جواب امام صادق به ابومسلم آمده که زمانه، زمانه من نیست. منظور امام این است که ما در زمانی حکومت می کنیم که مردم عمیقاً ما را فهمیده باشند و ما را بخواهند. یعنی حضرت برای فهم و درک مردم احترام قائل بودند. این نشان می دهد که ائمه چه میزان برای فهم و درک مردم احترام قائل بودند.

حجت الاسلام پناهیان تأکید کرد: این چیزی است که در دموکراسی های غربی به هیچ عنوان وجود ندارد. برای نمونه غرب با اینکه می داند هیچ احمقی باور نمی کند که دولت سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کرده اما برای فهم مردم اهمیت و ارزشی قائل نیست. دموکراسی یک فریب و یک اشرافیت مدرن است.

وی تصریح کرد: نمونه دیگر از رفتار امام صادق را نزد علی(ع) می بینیم و زمانی که مردم برای حکومت نزد حضرت آمدند او مردم را به نزد زبیر برد و به زبیر گفت من با تو بیعت می کنم. در واقع حضرت می دانست که مردم احساسی شده اند. البته این به معنای زهدفروشی حضرت نیست چرا که ائمه به دنبال زهدفروشی نبودند.

وی یادآور شد: در واقع حضرت وقتی مجبور می شود حکومت را می پذیرد و گرنه حضرت نیز قائل بود که زمانه، زمانه او نیست و می بینیم همان طلحه و زبیری که یار امام بودند مخالف حضرت شدند.

حجت الاسلام پناهیان تأکید کرد: لذا باید توجه داشت که حکومت دینی وابسته به معرفت حقیقی مردم است. ولی اگر حکومت دینی ایجاد شد وقتی کسانی چون خوارج و طلحه و زبیر مخالفت کردند و سد ایجاد کردند حضرت آنها را از دم شمشیر گذراند.

وی افزود: امام صادق با اینکه حکومت نکرد ولی نحوه حکومت را به ما نشان داد. امامان شیعه چنان بزرگوار هستند که چیزی را به مردم تحمیل نکردند. این عدم تحمیل فقط از جنبه اجتماعی و سیاسی نیست بلکه از جنبه فردی نیز هست. آنها افراد را به تبعیت و خدمتگزاری وادار نکردند.

پناهیان در پایان تصریح کرد: امام صادق افتخار احترام به حقوق انسانها و فهم و درک انسانهاست و همه مذاهب و روسای مذاهب به ایشان احترام می گذارند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1801
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

 


دانلود

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: سلحشور , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2728
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392



دانلود کنید

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: سلام من به بقیع , حاج منصور , شهادت امام صادق(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2553
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

 

جهت مشاهده و ذخیره تصاویر در سایز اصلی برروی آنها کلیک نمایید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: پوسترشهادت امام صادق علیه السلام ,
:: بازدید از این مطلب : 1810
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
سه شنبه 12 شهريور 1392

منطقه سيده زينب اين روزها به همت شيربچه هاي شيعه امن است. تقريبا همه محافظين حرم، خانواده هايشان در همان هتل ها زندگي مي کنند. در خيابان حرم، هميشه رزمنده هايي را مي بينم که اسلحه بر دوش، گرد و خاک جنگ گرفته، نان و سبزي و خرت و پرت خريده اند و به خانه مي روند، که تا نوبت بعدي پاسشان، استراحت کنند و کار کنند و خرج زندگي در بياورند.

 همان روزهاي اول درگيري در سوريه، مسلحين شبانه نزديک حرم حضرت زينب شدند و روي ديوار نوشتند "تساقطي مع النظام" يعني همزمان با نظام، فرو خواهي ريخت. همين شد که بچه شيعه ها از همه جا خودشان را رساندند به منطقه سيده زينب، و با اهالي منطقه همقسم شدند که از حرم و منطقه دفاع کنند. يادم هست با جواني صحبت کردم که مي گفت «ما به ارتش مراجعه کرديم اما جواب درستي نگرفتيم، خودمان رفتيم از بازار سياه با پولي که از مردم جمع کرده بوديم 50 قبضه اسلحه خريديم و شروع کرديم به نوبت کشيک دادن اطراف حرم».

هسته‌هاي اوليه مقاومت مردمي در مقابل فتنه سوريه در همين منطقه شکل گرفت. با جدي تر شدن بحران، و نا آرام شدن مسير فرودگاه و غوطه شرقي -که منطقه سيده زينب هم در همان منطقه قرار دارد، نظام سوريه توجه بيشتري به ماجراي مقاومت مردمي نشان داد و پس از مدتي، سازمان دفاع وطني در سوريه رسميت يافت.

بحران که در سوريه بزرگتر مي شد، محور قطر - عربستان تلاش بي پاياني براي شيعي-سني نشان دادن جنگ انجام مي‌دادند. آن ها از همان ابتدا نظام سوريه را يک نظام شيعي، در پيوند با نظام شيعي ايران و سازمان شيعي حزب الله جلوه مي دادند، و تلاش مي کردند قاطبه اهل سنت جهان را عليه اين محور تحريک کنند. در واقع در اين جنگ شيعيان زيادي به خاک و خون کشيده شده اند؛ اما تنها گروه مورد تعرض نبوده اند. سلفي هاي تکفيري که در قالب جبهه النصره القاعده درگير جنگ با نظام هستند، همه را مي کشند. براي آنها فرقي بين سني و شيعه و مسيحي وجود ندارد. آنها هرکس را آنطرف لوله تفنگشان ببينند مي کشند. حتي جايي خواندم که در موردي در اطراف حلب، آنها تعدادي از زنان تونسي که به فتواي علماي سلفي براي ارايه خدمات جنسي به خود القاعده به سوريه آمده بودند را به جرم فساد به رگبار بسته بودند.

شواهد اين همه گير بودن کشتار را در منطقه سيده زينب مي شود به وضوح ديد. از ابتداي درگيري ها خانواده هاي زيادي از مذاهب مختلف شيعه و سني، از همه جاي سوريه به اين منطقه پناهنده شده اند. مدير يکي از جمعيت هاي انسان‌دوستانه به من گفت «اين منطقه پيش از بحران حدود 2000 نفر سکنه داشت اما الان بيشتر از 30000 نفر در آن ساکن شده اند». اين خانواده هاي آواره، در هتل هاي اطراف حرم -که پيشتر پذيراي زوار ايراني عتبات سوريه بودند، زندگي مي کنند. يادم هست يک خانواده 8 نفره که دو شهيد هم داده بودند، در يک سوييت 30 متري زندگي مي کردند. پناه آوردن سني ها به منطقه تحت کنترل شيعه ها چه معني ديگري مي توانست داشته باشد؟ جز اينکه مسلحين تکفيري فقط ادعاي جنگ با شيعيان داشتند و در عمل همه را از دم تيغ مي گذراندند؟ 

منطقه سيده زينب اين روزها به همت شيربچه هاي شيعه امن است. تقريبا همه محافظين حرم، خانواده هايشان در همان هتل ها زندگي مي کنند. در خيابان حرم، هميشه رزمنده هايي را مي بينم که اسلحه بر دوش، گرد و خاک جنگ گرفته، نان و سبزي و خرت و پرت خريده اند و به خانه مي روند، که تا نوبت بعدي پاسشان، استراحت کنند و کار کنند و خرج زندگي در بياورند. يک بار فروشنده يک مغازه لباس زنانه، از من که خريدم طول کشيده بود عذر خواست و رفت توي پرو، تعجب کردم، اما وقتي با لباس نظامي آمد بيرون متوجه شدم. دوباره عذر خواست و گفت نوبت پاسش نزديک است و بايد به فلان جا برود. بيرونم کرد و در مغازه را بست و رفت.

پيشتر خط درگيري به خود حرم نزديک بود و مسلحين روزي چند بار به سمت حرم شليک مي کردند. يک بار يک موشک آرپي جي به يکي از گلدسته ها خورد، يک بار هم يک خمپاره آمد و خورد وسط حياط، کنار آن باغچه کوچکي که درخت پرتقال دارد و سه تا سنگ قبر هم وسطش هست. بعدتر که رفتم، بچه ها عمليات کرده بودند و خط را جلوتر برده بودند و ديگر گلوله ها به حرم نمي رسيد. گاهي البته هنوز هم خمپاره هاي دوربردتر مي زنند، که معمولا به سقف ساختمان هاي بلند مي خورد، تک و توکي هم به کف خيايان مي رسد که شهيد مي گيرد و مجروح مي گيرد.

بين اين شهيدها و زخمي ها از زن حامله و کودک چهار ماهه ديده ام تا پيرهاي سر سفيد. مردم اما جوري که به نوعي عادي شده باشد، دود و گرد انفجار که مي نشيند، جمع مي شوند و آوار جابجا مي کنند و زخمي و شهيد بيرون مي آورند، سر دستشان مي گيرند، و عموما يک چيز را بيشتر مي گويند:
"هيهات منا الذله"

اين شعارها را جاهاي مختلف دنيا شنيده ام، از مراکز مهم تشيع تا وسط پاريس. و بيشتر شيعه هايي که ديده ام، با غيرت بوده اند. غيرت مي خواهد که به هزار سختي خودت را برساني کنار حرم نوه پيغمبر، دختر علي، جانت را سپر گلوله کني که آسيبي به شعائر تشيع نخورد. حرم براي بچه هاي مدافع، يک چهارديواري آيينه کاري و کاشيکاري شده نيست، حتي از مکان هم فراتر رفته است. الان خانه عمه بزرگ، براي بچه شيعه ها نماد همه اهل البيت است. تا حالا، که شايد هر روز سنگرهاي بچه هاي خطوط پيشاني گلوله باران شده و مسلحين بارها به خطشان زده اند، حتي يکبار هم کسي فرار نکرده است. 

همه اين هايي که گفتم، معني اين نمي دهد که جنگ شيعه و سني است در سوريه. اهميت دارد که تاکيد کنم آن طرف خط تکفيري ها هستند. تکفيري ها ادعاي سنت دارند، اما عملکردشان هيچ سنخيتي با اسلام اهل سنت ندارد. آن ها بي محابا آدم مي کشند و جلوي دوربين سينه اش را مي شکافند و جگرش را مي خورند. آن طرف خط سلفي ها اسلحه هاي مدرن آمريکايي و اسراييلي دارند، و فرياد مي زنند ما تا آخرين شيعه را خواهيم کشت. شيعه ها هم هرجا باشند، ذلت نمي پذيرند. اسلحه برمي دارند و دفاع مي کنند. و با افتخار روي پيراهنشان مي نويسند "کلنا عباسک يا زينب" يعني همه ما عباس تو هستيم زينب.

***سید علی فاطمی
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2119
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 11 شهريور 1392

 پنجمین اجتماع «مدافعان حرم»، در شب شهادت امام جعفر صادق (ع) در حسینیه موسی‌ابن‌جعفر (ع) میدان خراسان برگزار شد. در این مراسم پس از سخنرانی حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی، معاون اول قوه قضائیه، حمید علیمی،‌ مداح اهل بیت(ع) سخنرانی کوتاهی برای حضار کرد.

حمید علیمی با تاکید بر اینکه پیامک‌هایی که در مورد محاصره حرم شریف حضرت زینب(س) و حرم شریف حضرت رقیه(س) برای مخاطبان ارسال می‌شود، همگی دروغ است گفت: حرم حضرت زینب (س) در وسط شهر قرار دارد و غیر قابل محاصره است. از حرم حضرت رقیه (س) نیز به شدت محافظت می‌شود. حتی خمپاره‌ای که چندی پیش به مسجدی در کنار این حرم اصابت کرد، دست‌ساز و غیر قابل پیش‌بینی بود و خرابی آن بسیار کم بود و سریع ترمیم شد.

وی افزود: اما شرایط زینبیه متفاوت است. در یک طرف زینبیه زندگی جریان دارد و در طرف دیگر جنگ است. به دلیل بافت شهری آنجا که دارای خانه‌های تو در توست جنگ بسیار سخت است. بیشتر مدافعان حرم کسانی هستند که در همان محل زندگی می‌کردند. مدافعان حرم برادران افغانی‌ شیعه هستند که در سوریه به دنیا آمده‌اند. هرکدام از مدافعین برای خود شیرمرد و یل هستند. چندی پیش در جنگی که در شهر اتفاق افتاد 60 نفر از این شیعیان توانستند 700 نفر از تروریست‌ها را بکشند. این در حالی بود که تنها دو نفر از نیروهای حزب‌الله شهید شدند.

این مداح اهل بیت(ع) با تاکید بر اینکه نباید به هر طریقی خود را به سوریه رساند گفت: دفعه اولی که من به سوریه رفتم، از خاک لبنان وارد این کشور شدم. من آشناهای سوری و لبنانی زیادی داشتم. نمی‌توان به راحتی وارد خاک سوریه شد، مخصوصا الان که مجاهدین خلق با تکفیری‌ها و ارتش آزاد همکاری می‌کنند. آنها ایرانی‌هایی را که به لبنان سفر می‌کنند را به تروریست‌ها تحویل می‌دهند و جایزه‌های کلانی می‌گیرند.

علیمی اضافه کرد: بدون حساب کتاب رفتن به سوریه اصلا درست نیست. این کار یا موجب شهادت بدون مبارزه و یا اسیر شدن می‌شود. در صورت اسارت هر ایرانی با 20 یا 30 نفر از تکفیری‌ها یا مبلغ کلانی پول معاوضه می‌شود که این به نفع دشمن است. در سوریه فقط کسانی را در جهاد شرکت می‌دهند که با موقعیت‌ جنگ در آنجا آشنا باشند. حتی لبنانی‌هایی که مسلط به زبان عربی هستند و دوره‌های حزب‌الله را دیده‌اند اجازه جنگ در سوریه را ندارند. آنجا همه چیز با حساب و کتاب است.

وی افزود: در آنجا من در یک گروه 35 نفره بودم. بعضی وقت ها این افراد به من می‌گفتند حتی تا یک هفته و 10 روز باید در خانه بمانم. عکس‌هایی که از من در سوریه منتشر شده توسط این دوستان گرفته شده است. دشمنان اسلام حتی از سایه ما شیعیان می‌ترسند. الان تبعه‌های 50 کشور مختلف در جبهه کفر در حال مبارزه هستند. جنایتی که در اینترنت شاهد آنها هستیم تنها بخش کوچکی از جنایت آنهاست. آنها حتی به پسربچه‌های 4 ماهه هم رحم نمی‌کنند و سر آنها را می‌برند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: برچسب‌ها: حمیدعلیمی , رایة الهدی , مدافعان حرم ,
:: بازدید از این مطلب : 2751
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 11 شهريور 1392
  • امام صادق عليه السلام:
  • «إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَلَم يُفَوِّض إِلَيهِ أَن يَكونَ ذَليلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالى يَقولُ (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؟ فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزا وَلا يَكونُ ذَليلاً قالَ إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَِنَّ الجَبَلَ يُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لايُستَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْ ءٍ»

  • خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنين است»؟ پس، مؤمن عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه] فرمودند مؤمن از كوه محكم تر است، زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.

  •  
  • التهذيب، ج6، ص179، ح367
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1162
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
یک شنبه 10 شهريور 1392

  امام جعفر صادق علیه السلام در بخشی از سفارش‌های خود به ابن جندب فرمودند: 

با كسى كه از تو بريده، وصل كن؛ به كسى كه چيزى به تو نداده، عطا کن؛ با كسى كه به تو بدى كرده، خوبى كن؛ به كسى كه به تو دشنام داده، سلام كن؛ باكسى كه با تو دشمنى كرده، انصاف داشته باش؛ و از كسى كه به تو ظلم كرده، در گذر؛ همچنان كه دوست دارى از تو در گذرند.
 
پس از گذشت خداوند از خودت عبرت بگير. آيا نمى بينى خورشيد خداوند برخوبان و بدان مى تابد و بارانش بر صالحان و مجرمان نازل مى شود؟ 
 
متن حدیث:
 
يابن جندب! صل من قطعك واعط من حرمك واحسن الى من اسإ اليك وسلم على من سبك و انصف من خاصمك واعف عمن ظلمك كما انك تحب ان يعفى عنك فاعتبر بعفوالله عنك  الاترى ان شمسه اشرقت على الابرار و الفجار و ان مطره ينزل على الصالحين و الخاطئين
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1744
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 8 شهريور 1392

راهکاری از امام صادق علیه السلام به ابی بصیر از لسان آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه

دانلود

 

" یاد مرگ " [بسیار می تواند موثر باشد]. در آیات و روایات و دعاها، به ما دستور داده اند که وقتی خیلی شیطان و نفس فشار می آورد، یکی از قوی ترین کارها، یاد مرگ است.

 " عن ابی بصیر قال شکوت الی ابی عبدالله علیه السلام الوسواس. فقال یا ابا محمد اذکر تقطع اوصالک فی قبرک و رجوع احبائک عنک اذا دفنوک فی حفرتک و خروج بنات الماء من منخریک و اکل الدود لحمک فان ذلک یسلی عنک ما انت فیه. " (کافی ج3 کتاب الجنائز باب النوادر ص255 ح20) ابی بصیر می گوید من به امام صادق علیه السلام از وسواس شکایت کردم. کلام امام صادق علیه السلام است ؛ دستورالعمل چه کسی بهتر از آن حضرت ؟! می فرماید : هر وقت سختی به آن جا کشید، به یاد بیاور که بندبند استخوان هایت از هم جدا    می شود. این دیگر حتمی و قطعی است. و آن لحظه را توجه کن که تو را دوستانت در آن چاله گذاشتند و برگشتند و آن وقت که در قبر افتادی، کم کم می بینی کرم ها از سوراخ های بینی ات رفت و آمد می کنند. چه وضع کثیف و بدترین ذلتی است که آن کرم ها در آن جا عرض اندام می کنند. و به یاد بیاور آن وقتی را که کرم ها گوشت تو را می خورند. چطور می شود که یک گوسفندی را سر می برند و گوشتش را سر سفره می گذاریم یا مرغی را پَر می کَنیم و آن را یک انسانی می خورد که نتیجه آن و قوه آن، علم و کار مفید است. اما پس از این همه، ما در سر سفره کرم هائی هستیم که حتی نگاه کردن به آن ها را هم دوست نداشتیم.

حضرت، درمان و دستوری می دهد. با یک دید عمیق اگر باشد، آن اوضاع و احوال، همه از بین می روند. این برایت آسایش و آرامش خاطر می آورد و در درگیری با دشمن، به کمک ات می رسد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 4002
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 7 شهريور 1392

 

جهت دریافت این فایل تصویری بر روی عکس کلیک نمایید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2046
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 7 شهريور 1392

  

۱- قالَ الاْمامُ سید الشهداء أبُوعَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن(عَلَیْه السلام) : 
إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَهً فَتِلْکَ عِبادَهُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَهً فَتِلْکَ عِبادَهُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَهٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَهِ.([۱])
حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.

۲- قالَ(علیه السلام): إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَه، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.([۲]) 
فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است.
و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد ـ گذشت نماید.
صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است.
۳- قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ (علیه السلام): مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یُعنیکَ.([۳]) 
از حضرت سؤال شد کرامت و فضیلت انسان در چیست؟
در پاسخ فرمود: کنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.
۴- قالَ(علیه السلام): النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.([۴]) 
فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند ـ .
پس اگر بلائى همانند خطر ـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، … ـ انسان را تهدید کند، خواهى دید که دین داران واقعى کمیاب خواهند شد.
۵- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسىءُ وَ لا یَعْتَذِرُ، وَ الْمُنافِقُ کُلَّ یَوْم یُسىءُ وَ یَعْتَذِرُ.([۵]) 
ضمن فرمایشى فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و کار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى هم نمى کند.
ولى فرد منافق هر روز مرتکب خلاف و کارهاى زشت مى گردد و همیشه عذرخواهى مى نماید.
۶- قالَ(علیه السلام): إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.([۶]) 
فرمود: کارها و أمور خود را همانند کسى تنظیم کن و انجام ده که مى داند و مطمئن است که در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد.
و در صورتى که کارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.
۷- قالَ(علیه السلام): عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.([۷]) 
فرمود: اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید که همانا قبر، خانه اى است که تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید که غفلت نکنید.
۸- قالَ(علیه السلام): لا تَقُولَنَّ فى أخیکَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْکَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیکَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.([۸]) 
فرمود: سخنى ـ که ناراحت کننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن که دوست داشته باشى که همان سخن پشت سر خودت گفته شود.
۹- قالَ(علیه السلام): یا بُنَىَّ! إیّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْکَ ناصِراً إلاّ اللهَ.([۹]) 
فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به کسى که یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد.
۱۰- قالَ(علیه السلام): إنّی لا أری الْمَوْتَ إلاّ سَعادَه، وَ لاَ الْحَیاهَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً.([۱۰]) 
فرمود: به درستى که من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بینم; و زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.
۱۱- قالَ(علیه السلام): مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ کَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.([۱۱]) 
فرمود: هرکس لباس شهرت – و انگشت نما از هر جهت – بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.
۱۲- قالَ(علیه السلام): أنَا قَتیلُ الْعَبَرَهِ، لایَذْکُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.([۱۲]) 
فرمود: من کشته گریه ها و اشک ها هستم، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى کند مگر آن که عبرت گرفته و اشک هایش جارى خواهد شد.
۱۳- قالَ(علیه السلام): لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ، وَ ذلِکَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ (علیه السلام) حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ (صلى الله علیه وآله)یَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.([۱۳]) 
فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم که شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون که پدرم امیرالمؤمنین علىّ (علیه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت نمود: کسى که پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.
۱۴- قیلَ لِلْحُسَیْنِ بن علىّ(علیه السلام): مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟ 
قالَ: مَنْ لَمْ یُبالِ الدُّنْیا فى یَدَیْ مَنْ کانَتْ.([۱۴])
از حضرت سؤال شد: با شخصیّت ترین افراد چه کسى است؟
در جواب فرمود: آن کسى است که اهمیّت ندهد که دنیا در دست چه کسى مى باشد.
۱۵- قالَ(علیه السلام): مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ کِفایَتِهِ.([۱۵]) 
فرمود: هرکس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.
۱۶- قالَ(علیه السلام): احْذَرُوا کَثْرَهَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَه یَجِدُها فی نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَهِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَهً لِکَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَه عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَیْرِ تَثْبیت.([۱۶]) 
فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید که همانا انسان به جهت یکى از چهار علّت سوگند یاد مى کند: در خود احساس سستى و کمبود دارد، به طورى که مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم که او را تصدیق و تأیید کنند، سوگند مى خورد.
و یا آن که گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران کند.
و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید.
و یا آن که سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت کرده است.
۱۷- قالَ(علیه السلام): أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما کَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، کانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّهِ.([۱۷]) 
فرمود: چنانچه دو نفر با یکدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یکى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى شود.
۱۸- قالَ(علیه السلام): وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَیْکُمْ، فَلا تَمیلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً.([۱۸]) 
فرمود: توجّه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانید; وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.
۱۹- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَم! اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ مَضْجَعَکَ بَیْنَ یَدَی اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیْکَ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْأقْدام.([۱۹]) 
فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنین بیاد آور که در پیشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر علیه تو شهادت خواهند داد، در آن روزى که قدم ها لرزان و لغزان مى باشد.
۲۰- قالَ(علیه السلام): مُجالَسَهُ أهْلِ الدِّناءَهِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَهُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَهٌ.([۲۰]) 
فرمود: همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت کاران موجب شکّ و بدبینى خواهد شد.
۲۱- قالَ(علیه السلام): إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ.([۲۱]) 
فرمود: به درستى که خداوند متعال دنیا ـ و اموال آن ـ را براى آزمایش افراد آفریده است.
و همچنین موجودات دنیا را جهت فناء ـ و انتقال از این دنیا به جهانى دیگر ـ آفریده است.
۲۲- قالَ(علیه السلام): لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَهِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا.([۲۲]) 
فرمود: کسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن که در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد ـ .
۲۳- قالَ(علیه السلام): لِکُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.([۲۳]) 
فرمود: براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد.
۲۴- قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ آیَهً مِنْ کِتابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ فى صَلاتِهِ قائِماً، یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ حَرْف مِأهُ حَسَنَه.([۲۴]) 
فرمود: هرکس آیه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نماید، خداوند متعال در مقابل هر حرفى از آن یکصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نماید.
۲۵- قالَ(علیه السلام): سَبْعَهُ أشْیاء لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِم: فَأوّلُها آدَمُ((علیه السلام))، ثُمَّ حَوّاء، وَ الْغُرابُ، وَ کَبْشُ إبْراهیم((علیه السلام))، وَ ناقَهُ اللهِ، وَ عَصا مُوسى ((علیه السلام))، وَ الطَّیْرُالَّذى خَلَقَهُ عیسىَبْنُ مَرْیَم (علیهما السلام).([۲۵]) 
ضمن جواب سؤال هاى پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودى که بدون خلقت در رحم مادر، آفریده شده اند، عبارتند از:
حضرت آدم (علیه السلام) و همسرش حوّاء.
و کلاغى که براى راهنمائى دفن هابیل آمد.
و گوسفندى که براى قربانى، به جاى حضرت اسماعیل(علیه السلام) آمد.
و شترى که خداوند براى پیامبرش، حضرت صالح فرستاد.
و عصاى حضرت موسى (علیه السلام).
و هفتمین موجود آن پرنده اى بود که توسّط حضرت عیسى (علیه السلام)آفریده شد.
۲۶- قالَ(علیه السلام): إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّهِ ما مِنْ صَباح إلاّ و تُعْرَضُ عَلَى اللهِ تَعالى.([۲۶]) 
فرمود: همانا ـ نامه کردار و ـ أعمال این امّت، در هر صبحگاه بر خداوند متعال عرضه مى گردد.
۲۷- قالَ(علیه السلام): إجْتَنِبُوا الْغِشْیانَ فی اللَّیْلَهِ الَّتى تُریدُون فیها السَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِکَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ کانَ جَوّالَهً.([۲۷])

۲۸- قالَ(علیه السلام): الرّکْنُ الْیَمانی بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّهِ، لَمْ یَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَ إنَّ ما بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ ـ الأسْوَد وَ الْیَمانی ـ مَلَکٌ یُدْعى هُجَیْرٌ، یُؤَمِّنُ عَلى دُعاءِالْمُؤْمِنینَ.([۲۸]) 
فرمود: رُکن یَمانىِ کعبه الهى، دربى از درب هاى بهشت است و مابین رکن یمانى و حجرالأسود ملک و فرشته اى است که براى استجابت دعاى مؤمنین آمّین مى گوید.
۲۹- قالَ(علیه السلام): إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا یَجُولانِ، فَلَقیا التَّوَکُلَّ فَاسْتَوْطَنا.([۲۹]) 
فرمود: عزّت و بى نیازى ـ هر دو ـ شتاب زده به دنبال پناهگاهى مى دویدند، چون به توکّل برخورد کردند، آرامش پیدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار دادند.
۳۰- قالَ(علیه السلام): مَنْ نَفَّسَ کُرْبَهَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ کَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.([۳۰]) 
فرمود: هرکس گره اى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.
۳۱- قالَ(علیه السلام): مَنْ والانا فَلِجَدّى (صلى الله علیه وآله وسلم) والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى.([۳۱]) 
فرمود: هر که ما را دوست بدارد و پیرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)مى باشد.
و هرکس با ما دشمن و کینه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) خواهد بود.
۳۲- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَمَ! أُذْکُرْ مَصارِعَ آبائِکَ وَ أبْنائِکَ، کَیْفَ کانُوا، وَ حَیْثُ حَلّوُا، وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلیل قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.([۳۲]) 
فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور آن لحظاتى را که پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتى بودند و سرانجام به کجا منتهى شدند و کجا رفتند.
و بیندیش که تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهى پیوست ـ پس مواظب اعمال و رفتار خود باش ـ .
۳۳- قالَ(علیه السلام): یَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أیّامٌ، کُلَّما مَضى یَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُکَ.([۳۳]) 
فرمود: اى فرزند آدم، بدرستى که تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر آنچه از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است ـ بنابراین لحظات عمرت را غنیمت شمار که جبران ناپذیر است ـ .
۳۴- قالَ(علیه السلام): مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَهِ اللهِ کانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.([۳۴]) 
فرمود: هرکس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، کارى را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناک و بیمناک مى باشد مبتلا مى گردد.
۳۵- قالَ(علیه السلام): الْبُکاءُ مِنْ خَشْیَهِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُکاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَهُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَهِ اللهِ.([۳۵]) 
فرمود: گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها یکى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است.
۳۶- قالَ(علیه السلام): لا یَکْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.([۳۶]) 
فرمود: بینش و عقل و درک انسان تکمیل نمى گردد مگر آن که ـ أهل حقّ و صداقت باشد و ـ از حقایق، تبعیّت و پیروى کند.
۳۷- قالَ(علیه السلام): أَهْلَکَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.([۳۷]) 
فرمود: دو چیز مردم را هلاک و بیچاره گردانده است:
یکى ترس از این که مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند.
و دیگرى فخر کردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.
۳۸- قالَ(علیه السلام): مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ شِئْتَ.([۳۸]) 
فرمود: هر شخصى که حقّ والدینش محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) ، و علىّ (علیه السلام) را که با شرافت و با فضیلت ترین انسان ها هستند، بشناسد و ـ در تمام امور زندگى ـ از ایشان تبعیّت و اطاعت کند; در قیامت به او خطاب مى شود: هر قسمتى از بهشت را که خواستار باشى، مى توانى انتخاب کنى و در آن وارد شوى.
۳۹- قالَ(علیه السلام): مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.([۳۹]) 
فرمود: هرکس رضایت و خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نماید گرچه همه افراد از او رنجیده شوند، خداوند مهمّات و مشکلات او را کفایت خواهد نمود.
و کسى که رضایت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور این شخص را به مردم واگذار مى کند.
۴۰- قالَ(علیه السلام): إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ کُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.([۴۰]) 
فرمود: شیعیان و پیروان ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ـ آن کسانى هستند که أفکار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى باشد.

 

منابع در ادامه مطلب می باشد

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 1718
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 7 شهريور 1392

 

برای دریافت وذخیره تصویر(رهبرانقلاب وعلیرضااحمدی روشن) در سایز اصلی برروی آن کلیک نمایید.

 

 

 

اي دو چشمانت چراغ شام يلداي همه
آفتاب صورتت خورشيد فرداي همه

اي دل دريايي‌ات كشتي نشينان را اميد
اي دو چشم روشنت فانوس درياي همه

خنده‌هاي گاه گاهت خنده خورشيد صبح
شعله لرزان آهت شمع شبهاي همه

اي پيام دلنشينت بارش باران نور
وي كلام آتشينت آتش ناي همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگي
سرو سرسبزي سزاوار تماشاي همه

گر كسي از من نشاني از تو جويد گويمش
خانه‌اي در كوچه باغ دل،‌ پذيراي همه

لاله‌زار عمر يك دم بي گل رويت مباد
اي گل رويت بهار عالم آراي همه 

حدادعادل 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: بازدید از این مطلب : 2184
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392

رُوِيَ عن عَليٍّ عليه السّلام قال:

اِنَّ سَخاءَ النَّفسِ عَمّا في اَيدِي النّاسِ لَاَفضَلُ مِن سَخاءِ البَذلِ[1]
ترجمه: روایت از علی علیه السلام منقولاست که حضرت فرمودند: گذشت و سخاوت نفس از آنچه را که در دست مردم است هر آینه افضل و بالاتر است از گذشت و سخاوت در بذل و عطا کردن به دیگران .
شرح حدیث
آیت الله مجتبی تهرانی(ره): سخاوت در اصل معنایش گذشت کردن است. شما یک چیزی را به کسی می بخشی، بذل می­کنی، از آن دل می­کنی، گذشت می­کنی می­دهی به او. سخاوت این است.
 
امیرالمؤمنین علیه السلام بر طبق این روایت می­فرمایند: سَخاء نفس یعنی گذشت درونی از آنچه که در دست دیگران است از امور دنیایی. اسم این را گذاشته سخاوت. چرا؟ چون مثل همان گذشت است. این چشم پوشی از آنچه در دست دیگران است فضیلتش بیشتر و بالاتر است از اینکه دست کنی در جیب خودت و پول به کسی بدهی. چرا؟ اگر انسان چشم­داشت داشته باشد نسبت به آنچه که از امور دنیایی در دست دیگران است و چشمش دنبال آن باشد، حداقل منشأ 3 رذیله در انسان می­شود:
 
 1- متوقع می­شوی که او به تو بدهد. توقع اینکه او به تو بدهد از آنچه که دارد این طمع است  و طمع هم از رذائل اخلاقی است.
2- به تو نمی­دهد. اینجا در دلت آرزو می­کنی چون من ندارم خدا از او بگیرد. نگاه کنید گام به گام پیش می­روم. اینها مال نفس است و تودلی است. اول به من بدهد می­شود طمع. بعد می­بینی به تو نمی­دهد. آرزو می­کنی که او هم نداشته باشد و از او هم گرفته شود. این اسمش چیست؟ حسد. این رذیله دوم. نگاه کنید گام به گام پیش می­روم . چند صورت که بیشتر ندارد.
3- نه توقع دارم به من بدهد نه میخواهم که از او گرفته شود. بلکه می­گویم خودم می­روم تلاش می­کنم که هر طور بشود بدست آورم. این چه می­شود؟ خودم را به آب و آتش می زنم. لا ابالی­گری در بدست آوردن مال . نه حرام سرم می­شود دیگر نه حلال. می خواهم مثل او بشوم. ببینید چقدر جمله گویا است.
 
 اِنَّ سَخاءَ النَّفسِ عَمّا في اَيدِي النّاسِ لَاَفضَلُ مِن سَخاءِ البَذلِ چشم پوشی کردن از آنچه را که در دست دیگران است از امور مادی و دنیایی، هر آینه بالاتر است ازاینکه دست کنی در جیبت یک چیزی به کس دیگری بدهی. فهمیدی؟ چون اگر آن چشم پوشی نشود منشأ رذائل اخلاقی است. یا مبتلا به طمع می­شوی یا حسد می­شوی یا لا ابالی­گری در بدست آوردن مال.
یکشنبه 16 اسفند 88 – 20 ربیع الاول 1431
 

.[1] غررالحکم، ص 381، حدیث 8645
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 3623
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392

«یکی از دوستانم کلاس‌های عرفان حلقه را به من معرفی کرد. بیماری پوستی داشتم. به من گفتند جن‌ها به همراه موجودات دیگر در تو رسوخ کرده‌اند! اوایل قصد داشتم دیگر شرکت نکنم؛ چون ترسیده بودم؛ اما دوستم نگذاشت. الآن مدت‌هاست که شب‌ها خواب راحت ندارم. وقتی تنها هستم، صداهایی می‌شنوم. همان اتفاقاتی که گفته بودند، دقیقاً همان‌ها برایم اتفاق می‌افتد! شوهرم می‌گوید این صداها را فقط شماها که دیوانتون کردن می‌شونید! این داستان‌ها برای شماهاست فقط!

دانلود فیلم اول

دانلود فیلم دوم 

حتی چند روز پیش بچه‌ام را به شکل موش بزرگ دیدم و جیغ زدم و پا به فرار گذاشتم و حتی با لباسی نامناسب به وسط کوچه پریدم که همسایه‌ها مرا جمع کردند!

مدتی است شوهرم با من سردی می‌کند و بچه‌هایم هم از من و کارهای من خسته شده‌اند. بعضی‌ها می‌گویند در این کلاس‌ها به آرامش رسیده‌اند، ولی به خدا مثل من زیادترند که صدمه دیده‌اند. در کل کلاس‌های خوبی نیست. قبل از عضویت در عرفان حلقه، نمازهایم را می‌خواندم، ولی حالا اصلاً نمی‌توانم و انگار نمی‌گذارند به نماز نزدیک شوم! شوهرم از این موضوع هم خیلی ناراحت است؛ ولی دست خودم نیست و نمی‌توانم نماز بخوانم.»

 

جملات فوق و جملاتی شبیه به این، اظهارات گرفتاران عرفان حلقه است. معنویت­های مسیحی، یهودی(کابالا)، دالایی لاما، اشو، سای بابا، یوگا، کاستاندا، اکنکار، پائولوکوئلیو، شیطان گرایی، تصوف، عرفان حلقه این روزها هدفگذاری اصلی خود را بر روی جوانان ایرانی قرار داده اند.

عدم آشنایی با معارف اسلام و عرفان های حقیقی و نیاز روزافزون جوانان به معنویت­ و خداگرایی سبب شده تا سودجویان و سوداگران با سواستفاده از پاکی جوانان، دام­های شیطانی خود را در فضای جامعه بگسترانند. گسترش روزافزون این فرقه­های انحرافی، لزوم توجه بیشتر مسئولین و نهادهای فرهنگی را به این مسئله می­طلبد. اهمیت پرداختن به این مسئله در حدی است که رهبر معظم انقلاب در سفر به استان قم در سال 89 دوبار به لزوم توجه به این مسائل پرداخته­اند. ایشان در دیدار طلاب و فضلای حوزه علمیه قم فرموده­اند:

... كسانى كه رشته‌هاى رفتارشناسى عمومى را مطالعه ميكنند و كار ميكنند، اين را تأييد ميكنند. امروز در همه‌ى دنيا اينجور است كه وضع نظام مادى و فشار مادى و ماديت، جوانها را بى‌حوصله ميكند؛ جوانها را افسرده ميكند. در يك چنين وضعى، دستگير جوانها، توجه به معنويت و اخلاق است. علت اينكه مى‌بينيد عرفانهاى كاذب رشد پيدا ميكند و يك عده‌اى طرفشان ميروند، همين است؛ نياز هست.

ایشان همچنین در دیدار اجتماع بزرگ مردم قم هم با اشاره به جنس بدلی عرفان های حقیقی می­فرمایند:

اينكه شما ملاحظه ميكنيد از سالهاى دهه‌ى 60، از دوران حيات بابركت امام، چه دشمنان بيرونى و چه مزدوران يا نوكران بى‌مزد و منت آنها از داخل، مقدسات دينى را، حقايق دينى را، بيّنات اسلامى را مورد ترديد و انكار قرار دادند، اين يك چيز تصادفى نبوده است؛ روى اين تكيه داشته‌اند. اين مسئله از ماجراى سلمان رشدى آغاز شد تا فيلمهاى ضد اسلام هاليوودى، تا كاريكاتورها، تا قرآن‌سوزى، تا حوادث گوناگونى كه عليه اسلام در اين گوشه و آن گوشه اتفاق افتاد، براى اينكه ايمان مردم را به اسلام و مقدسات اسلامى كم كنند. در داخل كشور، از طرق مختلف، پايه‌هاى ايمان مردم، بخصوص نسل جوان را متزلزل كنند؛ از اشاعه‌ى بى‌بندوبارى و اباحيگرى، تا ترويج عرفانهاى كاذب - جنس بدلى عرفان حقيقى - تا ترويج بهائيت، تا ترويج شبكه‌ى كليساهاى خانگى؛ اينها كارهائى است كه امروز با مطالعه و تدبير و پيش‌بينى دشمنان اسلام دارد انجام ميگيرد؛ هدفش هم اين است كه دين را در جامعه ضعيف كند.

 

این فرقه­های انحرافی عمدتا با دروغ، تقلب و توسل به راه­های شیطانی و سو استفاده از احساسات افراد، به سراغ کسانی می­روند که اطلاعات کمی در مورد عرفان­های حقیقی دارند. در این بین، عرفان حلقه از مهمترین و شایع­ترین نوع عرفان­های کاذب در کشور ما است که متاسفانه تا بحال افراد بسیاری را درگیر کرده­است. فیلم زیر بخشی از جلسه محمدعلی طاهری – سرکرده فرقه انحرافی عرفان حلقه که هم اکنون در زندان به سر می­برد – با شاگردان خود را نشان می­دهد.

 

نرم افزار «پیشوایان گمراهی»

خوشبختانه اخیرا به همت موسسه فرهنگی هنری خاکریز ایمان و اندیشه نرم افزاری آموزشی با عنوان «پیشوایان گمراهی» تولید شده که به بررسی و نقد عرفان­های کاذب می­پردازد. در این نرم‌افزار تلاش شده به جای جمع‌آوری آرشیوی مطالب پراکنده پیرامون فرقه‌های انحرافی و عرفان‌های نوظهور، عملاً یک دوره آموزشی مجازی منسجم همراه با دسته‌بندی و سیری منطقی طراحی شود. همچنین دقت لازم به عمل آمده است تا به جای پرداختن به جنبه‌های ظاهری این فرقه‌ها- که حتی گاهی ضمن تحریک کنجکاوی مخاطب به نوعی ترویج محسوب می‌شود- به شاخص‌های اصلی انحراف آن‌ها و مقایسه با عرفان حقیقی اسلامی پرداخته شود.

مخاطبین «پیشوایان گمراهی» نوجوانان، جوانان و در مجموع کسانی که خود در معرض تهدید از جانب فرقه‌های انحرافی و عرفان‌های نوظهور هستند نمی‌باشد، بلکه این نرم‌افزار آموزشی برای پدران و مادران، مبلغان، معلمان، مربیان و در مجموع کسانی که در یک جمع نقش تربیتی بر عهده دارند، تولید شده است.

 

 

محتوای نرم افزار

این نرم افزار در فصل اول شامل کلیاتی درباره جنبش­های نوپدید دینی (NRM) و شاخصه­های معنویت کاذب و معنویت حقیقی می باشد.

نقد و بررسی شبه معنویت­های مسیحی، یهودی(کابالا)، دالایی لاما، اشو، سای بابا، یوگا، کاستاندا، اکنکار، پائولوکوئلیو، شیطان گرایی، تصوف، عرفان حلقه و فرضیه جذب(راز) مواردی هستند که این مجموعه به آنها پرداخته است. به دلیل تولید محصولات مُتقن و فاخر درباره بهاییت ، وهابیت، فراماسونری و صهیونیزم در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ، در این نرم افزار به این 4 مورد پرداخته نشده است. نرم افزار شامل بیش از  600 دقیقه درسنامه و  130مقاله از برترین اساتید موجود در کشور می باشد.

 پیشوایان گمراهی شامل 15 فصل (در قالب 8 بخش) با سرفصل های مذکور است که در هر فصل مطالب در 6 عنوان زیر ارائه گردیده است:

1-درسنامه: شامل فایل صوتی و فایل ارائه استاد که همزمان با تدریس مطالب بصورت پاور پوینت ارائه می گردد.

2-چکیده درسنامه :چکیده ای از درسنامه استاد بصورت دسته بندی شده

3-پرسش و پاسخ: پرسش های مهم در حوزه مربوطه به همراه جواب بیان شده است.

4-منابع برای مطالعه بیشتر

5-آرشیو تصاویر همراه با توضیحات

6-آرشیو فیلم و مستند برای تعدادی از فصول

 

اساتید و کارشناسان

در این نرم افزار از برترین اساتید موجود در این حوزه استفاده گردیده است که تعدادی از آنها عبارتند از:

استاد حسن رحیم پور ازغدی، دکتر محمد تقی فعالی، حجت الاسلام خسروپناه، حجت الاسلام احمد حسین شریفی، حجت الاسلام مظاهری سیف و...

 

نحوه تهیه

علاقمندان جهت تهیه این نرم افزار می توانند برای تهیه عمده این نرم­افزار با شماره تلفن 66063805-021 تماس بگیرند و یا جهت خرید اینترنتی به سایت موسسه آرمان به آدرس www.armancenter.ir  مراجعه نمایند.

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: بازدید از این مطلب : 1854
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392
به گزارش خبرگزاری فارس ، حسن عباسی ظهر امروز در ششمین همایش اندیشه‌های آسمانی در مشهد گفت: امروزه مسجد نمادی از مکان‌های حیات‌بخش است و به انسان روح می‌بخشد.
 
مدیر اندیشکده یقین ادامه داد: مسجد می‌تواند جنبش اصالت در تمدن‌سازی بشر باشد و در ظهور امام زمان (عج) نقش اساسی دارد، همان‌طور که امام خمینی فرمودند: «مسجد سنگر است حفظ این سنگر مهم می‌باشد».
 
استاد دانشگاه تهران دلیل مشکلات امروز جامعه را دوری از مساجد و کارکردهای اصلی آن عنوان کرد و افزود: مردم با قلب‌های خود ایران را محمل انقلاب اسلامی ساختند و این انقلاب حاصل معرفت و اعتقاد دینی مردم است و مسجد کانون جامعه اسلامی
 
است.
 
عباسی به پیوست‌های ایمان در دین اسلام و تفاوت آن با مسحیت و یهودیت اشاره کرد و افزود: در ادیان یهود و مسیحیت مبحث ایمان به خدا مطرح است که این مضمون، لازم ولی ناقص است، در اسلام ایمان به خدا، ایمان به غیب، ایمان به ملائکه، ایمان به انبیا و ایمان به آخرت از جمله این بایستگی‌های پیوست است.
 
وی اظهار داشت: بی‌توجهی به مفاهیم والایی مانند ایمان به خدا، رسالت انبیا و روز جزا، مشکلات فرهنگی و ناهنجاری‌های اجتماعی بسیاری در جامعه به همراه دارد به‌طوری‌که این جامعه عاقبت خوبی نخواهد داشت.
 
مدیر مرکز دکترینال در ادامه به تخریب هدفدار وجهه اسلام در منطقه توسط مزدوران صهیونیست و آمریکا اشاره کرد و ادامه داد: کسانی که امروز انسان‌های بی‌گناه در سوریه، افغانستان،  پاکستان، ترکیه و عراق و مصر را به نام اسلام به قتل می‌رسانند، درپی ناکارآمد جلوه دادن اسلام شیعی و تخریب چهره اسلام هستند.
 
وی به تحولات ترکیه و گروه‌های اسلام‌گرا در این کشور اشاره کرد و گفت: امروزه تجلی اسلام در ترکیه لائیک تنها با پوشش روسری  همسر یکی از دولت‌مردان بروز دارد وگرنه رفتارشان منطبق با اسلام آمریکایی است.
 
استاد دانشگاه تهران یادآوری کرد که 10 سال است از حکومت اسلام‌گرای ترکیه می‌گذرد و از آنجایی که هیچ عالمی پشت سر این حکومت نیست در حال حاضر خود یکی از گردانندگان ناامنی و آشوب در منطقه هستند و بهترین رابطه را با عربستان و اسرائیل دارند و می‌خواهند اسلام موجود در ایران و لبنان را ناکارآمد نشان دهند.
 
وی به ایمان به کتاب و آیات الهی و همچنین ایمان به ملائکه اشاره کرد و آن را مهم دانست و اظهار تاسف کرد که در عصر حاضر اهانت‌های بسیاری علیه ملائک مقرب خداوند و حضرت جبرئیل (ع) شده و فرشتگان با زشت‌ترین چهره در سینمای غرب به تصویر کشیده شده‌اند.
 
مدیر اندیشکده یقین همچنین از اهانت به پیامبر (ص) در فیلم‌های سینمایی اشاره کرد و افزود: جای تاسف دارد پخش انیمیشن پاندای کونگ‌فوکار با قالب انمیشین و تصویری‌سازی مناسب ساخته شده و شما می‌توانید در بیشتر فروشگاه‌های کشور هم آن را بیابید درحالیکه در بخشی از این فیلم به حضرت موسی (ع) اهانت شده است و کودکان ما این نوع اهانت‌ها را می‌بینند و آن وقت انتظار داریم فرزندان ما دیندار و با تقوا باشند.
 
وی تاکید کرد: معارف دین و مفاهیمی مانند حق و باطل باید به وسیله تصویر به نسل امروز شناسانده شود؛ همان‌طورکه به زبان تصویر سعی در تخریب اسلام دارند.
 
عباسی همچنین با اشاره به هشدارهای برخی از مراجع، شیوه بخشی از سیستم اقتصادی بانک‌ها را ربا خواند و افزود: این قضیه با ایمان منافات دارد که اگر با این قضیه جدی برخورد نشود به مبانی اعتقادی و فکری خود پشت کرده‌ایم.
 
وی دراین باره توضیح داد: دلیل شکست اقتصادی در بانک‌های اروپایی همین ربا بوده و این نوع از بانکداری در برخی ساختارهای بانکی ما نیز گاهی به چشم می‌خورد.
 
استاد دانشگاه تهران، دلیل شکست انقلاب مصر را فقدان اصل امامت خواند و خاطرنشان کرد: بسیاری از مبارزان انقلاب اسلامی مانند شهید چمران و شهید نواب صفوی راه و رسم مبارزه را از اخوان الملسمین یاد گرفتند و افسوس که اخوان المسلمین بعد از 90 سال از به قدرت رسیدن در طول یک سال شکست خوردند که این به دلیل عدم شناخت اصل امامت بود.
 
وی در بخشی دیگری از سخنانش به عدم شناخت نظام پزشکی از مبحث روح در اسلام و فقدان روانشناسی دینی یا روانپزشکی مبتنی بر اسلام اشاره کرد و افزود: ترجمه غلط از روانشناسی در ایران و کپی‌داری نگاه غربی به کالبدشناسی رفتار افراد منجر شده به‌طوری‌که در دفاتر روانشناسی از افراد می‌خواهند اعتراف به گناه کنند در صورتی که این با ستار العیوب بودن خدا مغایرت دارد.
 
عباسی، اسلام حقیقی را مشتمل بر پشتیبانی از پنج اصل اساسی برشمرد و گفت: امروزه مسلمانان در صورتی موفق خواهند شد که پشتیبان ولایت فقیه به عنوان یک رکن حیاتی باشند وگرنه مانند مصر شکست می‌خورند.
 
وی افزود: اخوان المسلمین شکست خورد چراکه با دست دادن با استکبار جهانی و عربستان سعودی باعث ناآرامی و آتش‌افروزی در منطقه شدند و تا به امروز حدود 185 هزار انسان بی‌گناه در سوریه کشته و همچنین در خود مصر شیعیان بسیاری قتل عام شدند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2016
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392

ولادت

آیت الله علامه سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی، فقیه، حکیم و عارف کم نظیر و بزرگ شیعه و اسلام، روز 13 ذی حجه سال 1282 یا 1285 قمری در تبریز به دنیا آمد. پدرش آیت الله سید حسین قاضی طباطبایی از علمای معروف و همواره پناهگاه مردم و عاشقان اهل بیت بود.

تحصیلات

پدرش، او را به مکتب خانه سپرد تا با آموختن قرآن مراحل رشد و ترقی را به خوبی بپیماید. سید علی که از هوشی سرشار برخوردار بود، گوی سبقت را از دیگر هم کلاسی‌هایش می‌رباید و دروس مکتب خانه را به سرعت طی می‌کند؛ از طرف دیگر، پدرش او را با تکالیف الهی آشنا می‌سازد.

سید علی پس از گذراندن مراحل اولیه، جهت سیراب کردن روح تشنه خود به حوزه علمیه تبریز روی می‌آورد و از محضر اساتید آن حوزه بهره‌ها می‌برد.

استادان سید علی قاضی در تبریز

1. میرزا موسی تبریزی؛ وی از شاگردان شیخ انصاری و سید حسین کوه کمره‌ای بوده و کتاب اوثق الوسائل ـ که حاشیه بر رسائل شیخ انصاری است ـ را به نگارش در آورده است.

2. میرزا محمد علی قراچه داغی؛ وی در فقه و اصول تبحر داشته و در علوم تفسیر از تألیفاتی برخوردار بوده است.

3. پدر گرامی‌اش؛ ایشان به سبب علاقه و رغبت خاص، در زمینه علم تفسیر تبحر داشت؛ چنان چه سید علی آقا خود می‌گوید: تفسیر «کشاف» را در خدمت پدرش خوانده است.

4. میرزا محمد تقی تبریزی، معروف به «حجة‌الاسلام» و متخلص به «نیر»؛ سید علی آقا ادبیات عرب و فارسی را پیش این شاعر نامدار یاد گرفته و اشعار زیادی از ایشان نقل کرده است.

هجرت به نجف و استمداد از شاه نجف

روح سید علی که از دانش حوزه علمیه تبریز سیراب نشده بود به جانب حوزه کهن نجف اشرف تمایل پیدا می‌کند و وی با گروهی از اهالی تبریز به نجف اشرف مشرّف می‌شود.

زمانی که سید علی آقا قاضی به شهر نجف می‌رسد، به حرم علوی مشرف شده و از آن حضرت برای رشد و شکوفایی کمک می‌خواهد و خود را به آن امام همام می‌سپارد تا راهی را که رضایت خداوند در آن است، به وی نشان دهد و همیشه در تمام مراحل زندگی همراهی‌اش نماید.

این درخواست، مورد قبول امیر المومنین علیه‌السلام واقع شده و آن حضرت، راه سعادت و خوشبختی را به وی نشان می‌دهد؛ به گونه‌ای که از اساتید بزرگواری استفاده نموده و به درجات بالای علمی و معنوی نائل می‌شود.

استادان علامه قاضی در نجف اشرف

وی در نجف اشرف از محضر اساتید مبارز و زبده‌ای بهره مند شد؛ همانند آیات عظام:

1. محمد کاظم خراسانی (آخوند خراسانی) ؛ نویسنده کفایه الاصول.

2. میرزا فتح الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه) ؛ این فقیه نام آور بعد از رحلت میرزای شیرازی، رهبری نهضت ضد انگلیسی را به عهده گرفت.

3. میرزا حسین تهرانی؛ وی از علمای عارف بوده و در بین الطلوعین جمعه هنگامی که در مسجد سهله مشغول عبادت بود، به رحمت ایزدی پیوست.

4. شیخ محمد حسن مامقانی؛ ایشان از اساتید برجسته و متبحر علم رجال، درایه، تراجم و نسب به شمار می‌آیند.

5. سید محمد کاظم یزدی؛ یکی از آثار گرانبهای وی کتاب فقهی «عروه الوثقی» است.

6. فاضل شربیانی؛ وی در مکارم اخلاق و صفات پسندیده و دلسوزی به بینوایان، زبانزد مردم کربلا و نجف بود.

7. شیخ محمد بهاری؛ معظم له از اوتاد شاگردان عارف نامدار، ملا حسینقلی همدانی محسوب می‌شود.

8. سید احمد کربلایی؛ وی نیز از شاگردان ممتاز ملا حسینقلی همدانی به شمار می‌آید که در تهذیب نفس و عرفان، از کمالات والایی برخوردار بود.

بیشترین استفاده عرفانی مرحوم قاضی، از این عارف بزرگ بوده است. 

شاگردان علامه سید علی آقا قاضی

علامه قاضی شاگردان بسیار برجسته ای در عرفان و معنویت تربیت کرد که از جمله شاگردان وی عبارتند از:

1. آیت الله شیخ محمد تقی آملی؛ وی یکی از علمای بزرگ حوزه علمیه تهران بود و خود می‌گود که: «علوم ظاهری مرا غنی نکرد و عاقبت گمشده خود را در وجود سید علی قاضی طباطبایی یافتم.»

و آیت الله قاضی در خصوص وی می‌فرمود: «ایشان از جمله کسانی هستند که شرف دیدار با امام زمان علیه‌السلام را داشته است.

2. علامه سید محمد حسین طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان؛

شاید بتوان ادعا کرد، مهمترین و زبده‌ترین شاگرد مرحوم قاضی، علامه طباطبایی، فقیه، مفسر، فیلسوف و عارف بزرگ معاصر است.

علامه حسن زاده آملی می‌نویسد: روزی به محضر مبارک آیت اللّه حاج شیخ محمد تقى آملى در تهران مشرف شدم و ایشان فرمودند: «در میان شاگردان مرحوم آقاى قاضى، ایشان- یعنى استاد طباطبائى- و مرحوم سید احمد کربلائى کشمیرى از همه بهتر بودند» (در ادامه علامه حسن زاده آملی می‌‌نویسد: این بنده به حضور استاد آملى عرض کرده است: آقا آیا این سید احمد کربلائى کشمیرى همان سید احمد کربلائى معروف است؟ فرمود ایشان غیر از آن آقا بود. آن آقاى سید احمد کربلائى را اصلا ما ندیده‌‏ایم، که از شاگردان مرحوم ملا حسینقلى همدانى، و از اساتید حاج سید على قاضى بود، امّا این آقا سید احمد کربلائى کشمیرى است و از شاگردان مرحوم قاضى بود و جوان مرگ شده است.)

3. سید محمد حسن الهی طباطبایی؛ برادر علامه طباطبایی

4. محمد تقی بهجت؛

5. سید یوسف حکیم؛

6. سید محمد حسینی همدانی؛

7. شهید محراب، سید عبدالحسین دستغیب شیرازی؛

8. شیخ حسینعلی نجابت شیرازی؛

9. سید محمد هادی میلانی.

10. محمد رضا مظفر؛

11. سید عبدالاعلی سبزواری؛

12. میرزا علی غروی علیاری؛

13. سید شهاب الدین مرعشی نجفی؛

14. سید ابوالقاسم خوئی؛

15. حاج شیخ ابوالفضل خوانساری؛

16. شیخ عبدالحسین حجت انصاری؛

17. شیخ محمد ابراهیم شریفی زابلی؛

18. شیخ عباس قوچانی؛

19. شیخ علی اکبر مرندی؛

20. سید حسن مسقطی؛

21. سید هاشم حداد؛

22. سید عبدالکریم کشمیری؛

و ...

اجتهاد در 27 سالگی

سید علی قاضی در فقه و اصول نیز مجتهد مسلم و برجسته بود و در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسیده بود.

 

بقیه در ادامه مطلب.........

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: مردان خدا , آیت الله قاضی , رایه الهدی , هیئت منتظران مهدی , بیت المهدی , رحمان نوازنی ,
:: بازدید از این مطلب : 3715
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392
رُوِیَ عَنِ الباقِرِ عَلَیه ِالسَّلامُ قالَ:
مَن عَلَّمَ بابَ هُدیً فَلَهُ مِثلُ اَجرِ مَن عَمِلَ بِهِ وَ لا یُنقَصُ اُولئِکَ مِن اُجُورِهِم شَیئاً وَ مَن عَلَّمَ بابَ ضَلالٍ کانَ عَلَیهِ مِثلُ اَوزارِ مَن عَمِلَ بِهِ وَلا یُنقَصُ اُولئِکَ مَن اَوزارِهِم شَیئاً[1]
 
ترجمه حدیث: امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر کسی به شخص و یا اشخاصی عمل نیکی یاد بدهد و یا اینکه او را راهنمایی به کار نیکی بنماید و آن شخص یا اشخاص، به آن عمل نیک عمل نمایند، شخص یاد دهنده، تمام پاداش عمل کنندگان به آن عمل نیک را می­برد، بدون اینکه ذرّه­ای از پاداش آن اشخاص نزد خداوند کم گردد، و هرکس کار زشت و گمراهی را به کسی یا اشخاصی یاد بدهد و یا آنان را به عمل زشتی دعوت و یا راهنمایی کند، تمام گناه عمل کنندگان به آن کار زشت در نامۀ عمل او هم نوشته می­شود. بدون آنکه ذرّه­ای ازگناه عاملان به آن کار زشت کاسته گردد.
 
شرح حدیث: با راهنمایی و یا یاد دادن کار نیک به دیگران و با انجام آن کار نیک، یک دری از هدایت خیر و سعادت به سوی انسان باز می­شود. این تعلیم و یاد دادن، می­تواند زبانی، عملی و یا نوشتنی باشد و یا ممکن است تسلسلی باشد، یعنی این کار نیک را که به دیگری یاد داده است، او هم به دیگری یاد بدهد و همین کار ادامه پیدا کند تا روز قیامت؛ بدون اینکه عمل خیری انجام دهد، پاداش عمل کننده­ها برای او نوشته می­شود.
 برعکس، اگر انسان به دیگری یک راه گمراه، زشت، گناه، شیطنت، خدعه و نیرنگ را یاد بدهد، با انجام آن عمل زشت، دری از ضلالت به سوی او باز می­گردد. حتی ممکن است عمل زشتی را آن شخص انجام ندهد ولی دیگران را به آن عمل راهنمایی کند. در روایت داریم: "الدّالُ عَلَی الخَیرِ کَفاعِلِه[2] " و الدّالُ علی الشَّرِکَفَاعِلِه. ثواب و اجر راهنمایی کنده به خیر و نیکی همانند عمل کننده به آن است. و گناه راهنمایی کننده به کار زشت و شر به اندازه انجام دهندۀ آن کار زشت است.
راهنمایی و تعلیم انسان­ها به کار نیک -که پرسودترین تجارت دنیوی و اخروی است- کار انبیاء و اولیاء علیهم السلام است. برای همین هم تربیت فرزند، بستگان، دوستان، جامعه و... بسیار مهم است. انسان باید بداند که بی­توجهی به این امر مهم و به انحراف کشیده شدن نزدیکانش، گناه یا مغفرتش تا روز قیامت برای پدر، مادر، مربّی و... نوشته می­شود.

 


[1] اصول کافی، جلد 1، صفحه 35
 
[2] من لا یحضره الفقیه، جلد 4، صفحه 380
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2408
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 6 شهريور 1392
فیما اَوصَی بِهِ اَمیرُ المُؤمِنِینَ «علیه السّلام» اِبنَهُ:
یا بُنَیَّ اِنَّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ وَ اَشَدُّ مِن ذلِکَ مَرَضُ البَدَنِ وَ اَشَدُّ مِن ذلِکَ مَرَضُ القَلبِ وَ اِنَّ مِنَ النِّعَمِ سَعَةَ المالِ وَ اَفضَلُ مِن ذلِکَ صِحَّةُ البَدَنِ وَ اَفضَلُ مِن ذلِکَ تَقوَی القُلُوبِ[1]
 
ترجمه حدیث: در وصیّت­های حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای پسرم! از گرفتاری­ها وبلاهای انسان در دنیا، فقر و تنگ­دستی است، و سخت­تر از آن، بیماری جسمی است، و سخت­تر و بدتر، این است که انسان دلش بیمار باشد. از نعمت­های الهی به انسان در دنیا، داشتن مال و ثروت است و بهتر و بالاتر از آن، بدن صحیح و سالم داشتن است، امّا بالاتر ازآن دارا بودن تقوای قلبی است.
 
شرح حدیث: حضرت علی علیه السلام، گرفتاری­ها و خوشبختی­های انسان را در سه چیز خلاصه کرده و می­فرمایند دو قسمت از گرفتاری­های انسان مربوط به گرفتاری­های مادّی است که انسان مشاهده و حس می­کند؛ اوّل: فقر و تنگ دستی است. به این معنا که انسان از نظر مالی توانایی گذران زندگی خود را نداشته باشد. و دوّم هم بیماری جسمی می­باشد. امّا بخش سوّم گرفتاری انسان که محسوس و مشهود نبوده و از دو بخش قبل سخت­تر است؛ بیماری دل و قلب می­باشد. البته منظور، این قلب که عضوی از اعضای بدن است نیست، بلکه این بخش مربوط به گرفتاری روحی، روانی، درونی، دلی و قلبی او بوده و همان گرفتاری اعتقادی، اخلاقی، گناه ، معصیت و... می­باشد.
نعمت و خوش­بختی انسان هم دو بخش مادّی دارد: اوّل: اینکه به اندازۀ گذران زندگی باشد که محتاج کسی نشود و به آن اندازه از مال دنیا داشته باشد. دوّم: بدنی سالم داشته باشد، زیرا ممکن است انسان پول داشته باشد اما بیمار باشد و پول برای او فایده­ای ندارد.
 بخش سوّم، مربوط به قلب است که دارای ظرافت است. «تقوی القلب» یعنی پرهیز قلب از حبّ دنیا. یعنی این قدر به دنیا نچسبد. زیرا نعمت مال و سلامتی و فقر و بیماری گذرا می­باشد، ولی مرض و بیماری قلبی این طور است که اگر انسانی دارای این بیماری باشد، با این مرض ازدنیا می­رود. حضرت صادق علیه السلام در ذیل آیه"یَومَ لا یَنفَعُ مَالٌ وَ لابَنُونَ إلّا مَن أتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیمٍ[2]" می­فرمایند: « هُوَ القَلبُ الَّذی سَلِمَ مِن حُبِّ الدُّنیا[3] » قلب سلیم، دلی است که انسان از حبّ دنیا پرهیز کند. زیرا بیماری قلب تا قیامت با انسان باقی می­ماند. اگر انسان می­خواهد در دنیا و آخرت سعادتمند باشد، با دل سالم در دنیا زندگی کند و با دل سالم از دنیا برود.

 


[1]بحار الانوار، جلد 67، صفحه51
[2]سورۀ مبارکۀ شعرا، آیه 88-89
[3] مستدرک الوسائل، جلد 12، صفحه 40
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2137
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
سه شنبه 5 شهريور 1392
روی عن علی بن الحسین (علیهماالسلام) قال:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ: الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ.»
 روایتی از امام زین العابدین(صلواتاللهعلیه) منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن پنج نشانه دارد.[1] اوّل؛ «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ»، مؤمن حالت کنارهگیری از گناه دارد، آن هم در موقعی که غیر از خدا حاضر و ناظری نیست. اگر کسی در عَلَن معصیتی را ترک کند، مثلاً شرب خمر نکند یا نعوذ بالله با نامحرم نامشروع برقرار نکند، خوب است، امّا این ترک گناه در عَلَن، گویای این نیست که این فرد بهاصطلاح ایمان قوی داشته باشد.
اگر در جایی که جز خدا کسی نبود،‌ گناه را ترک کرد، آنجا معلوم میشود که ایمان در قلب او رسوخ کرده است و به تعبیر اهلش اعتقاد، از واردات قلبیّه او شده است، چون جز خدا هیچکس را حاضر و ناظر نمیبیند و خودش را در محضر الهی میبیند؛ لذا این ترک گناه خیلی ارزشمند است.
دوم؛ «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ»؛ وقتی مؤمن تنگ دست است، به مقدار توانش در راه خدا انفاق میکند و صدقه میدهد. این مورد نیز گویای این است که وابستگی مؤمن به خدا از نظر درونی قوی است. چون آن کسی که دستش خالی نیست بلکه از امور مادّی پر است و فراوان دارد، اگر چهار سنّار هم به این و آن کمک کند، خوب است، امّا خیلی هنر نکرده است. چرا؟ چون دستش پر است. اگر کمکی هم کند، چیزی از او کم نمیشود. اگر آنجایی که میبینی از تو کم میشود و نسبت به امور دنیایی تعلّق داری، آنجا انفاق کردی ارزش دارد، «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ».
سوم؛ «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، آنگاه که مصیبتی متوجّه مؤمن میشود، صبر میکند، تحمّل میکند، نعوذبالله زبان به شکایت از خداوند نمیگشاید. این صبر کاشف از این است که رابطه اش باخدا رابطهای معنوی و قوی است، «وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ»، این عمل ارزشمند است.
چهارم؛ «وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ»، حلم یعنی بردباری، آنگاه که نیروی خشمش برانگیخته میشود و عصبانی میشود، خودش را کنترل میکند و این حلم و بردباری کشف از ایمان او میکند. مؤمن هنگام خشم جلوی خودش را میگیرد تا خشم و غضبش افسار گسیخته نباشد. این هم یکی از نشانههای مؤمن بود.
پنجم؛ «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ»، معمولاً‌ کسانیکه مبتلا به دروغگویی میشوند، به خاطر یکی از این دو چیز است: یا جلب منفعت است یا دفع ضرر، ریشة دروغگویی ایندو هستند. شخص چون میترسد که منفعتی را از دست بدهد، دروغ میگوید. مثلاً مشتری آمده، برای آنکه نکند از دستش بدهد به او دروغ می گوی ، از خوف اینکه منفعتی را از دست بدهد دروغ میگوید، یا از آنطرف، از اینکه ضرری متوجّهاش شود، بیم دارد. آنجا خوف از دست رفتن منفعت بود، این یکی خوف از جلب ضرر است، لذا دفع ضرر هم علّت متوسّل شدن به دروغ میباشد. اوّلی جلب منفعت بود، دوّمی دفع ضرر. «وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ». آنجایی که مؤمن بیم دارد نفعی از دستش برود یا ضرری متوجّهاش شود، بازهم راست میگوید.
 لذا حضرت پنج مورد از نشانههای خیلی مهمّی مؤمن را فرمودند و اگر انسان واقعاً‌ دارای این خصلتها باشد، از نظر ایمانی بهترینِ افراد است.
بحار الانوار ج64 ص293
چهار شنبه 21 تیر 91 – 21 شعبان 1433


[1] . ما راجع به نشانه های مؤمن و علامات مؤمن روایات بسیار داریم و تعداد زیادی هم در آن شمارش شده. در این روایت حضرت پنجتایش را مطرح می فرماید.

 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1834
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
سه شنبه 5 شهريور 1392
 
چقدر بد بودیم! آیا می‌بخشی؟
ترميم گذشته؛ به اين معنا كه ما بد كرديم و اين قابل انكار نيست. سال گذشته اين‌قدر گناه و خطا كرديم كه خودمان نميتوانيم خطاهايمان را بشماريم پس اوّلين چيزي كه ميخواهيم درخواست كنيم ترميم گذشته است و آن اینكه: خدايا عفو كن! به تعبيري كه در قرآن هم وجود دارد، «صفح جميل» کن. خيلي ساده بگويم: خدایا! نديده بگير؛ امشب اين‌طور با ما برخورد كن. صحيفۀ اعمالِ ما را كه «نعوذبالله»، به خطاهايمان آلوده شده است پاك و تميز كن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل بايد تقاضاي ترميم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبيري كه در روايات و از پیغمبراکرم برای لیلۀ قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو كنيد و به تعبير اهل معرفت ستّاريّتِ ناشي از غفّاريّتِ خدا را بخواهيم. به طوري كه هيچ‌گونه تبعاتي نسبت به خطاهاي گذشتهمان براي ما نباشد.
چه مقدار از گناهانم بخشیده می‌شود؟
بعد آن‌وقت سراغ ترسيم ميآييم. به این معنا كه: خدايا! سال آينده را سال خوبي براي ما ترسيم كن، يعني امر كن كه سال خوبي باشد. در اينجا مطلب مهمّی است و به ذهن همهمان ميآيد كه: ما ترميم را از خدا تقاضا ميكنيم و طلب عفو ميكنيم؛ حالا سؤال پیش می‌آید: چون من يك موجود كوچك و محدود و كوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو ميكند؟ بنابراین اوّل سؤال اين است كه آيا عفو ميكند يا نه؟ و دوّم هم چقدر؟
سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمی‌دهد؟
روايتی است كه عثمان‌بن‌عيسي از امام صادق(عليهالسّلام) نقل ميكند.[2] راوي ميگويد: «قُلتُ»؛ يعني به حضرت عرض كردم: «آيَتَانِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا»؛ دو آيه در قرآن است که می‌خواهم ببينم مصداقي در خارج دارند يا ندارند؟ گشتم و مصداقي هم پیدا نکردم، «قَالَ وَ مَا هُمَا»؛ حضرت به او ميگويد: آن دو آيه كدام است؟ در نقلي است كه، «لا اَدري ما تَأويلُه»؛ نميدانم که تأويل اين دو آيه چيست؟ «وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ این آیه که من را بخوانيد، از من درخواست كنيد و من جوابگوي درخواست شما هستم، «فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً»؛ از خدا حاجت ميخواهم امّا از اجابت خبري نيست و به تعبير ما ميخوانم ولی پاسخي نيست. امامصادق(عليهالسّلام) فرمود: «قالَ(عليهالسّلام) أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ»؛ تو فكر ميكني كه خدا خلف وعده ميكند؟ يعني وعده ميكند و بعد به آن عمل نميكند؟ «قُلْتُ لَا»، نه! چنين چيزي نيست، «قَالَ فَمِمَ ذَلِكَ»؛ بگو پس چه‌طور شده كه ميخواهي و بعد هم ميبيني به اجابت نرسید و می‌گویی چنين چيزي نيست؟ علّت آن چيست؟ حضرت به او ميگويد: من علّت آن را به تو ميگويم. «قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ»؛ به تو خبر ميدهم.
استجابت دعای مطیعین
در اينجا حضرت انسانها را دو گروه ميكند، «مطيعها» و «عاصيها». گروه اوّل: «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ»؛ حضرت فرمودند: كسي كه خدا را در آن امری كه كرده اطاعت كند و بعد از خدا در آن جهتي كه با او هم سو باشد تقاضا كند، خدا جوابش را ميدهد. «قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ»؛ امّا جهت دعا چيست؟
برای اجابت دعا چه کنیم؟
حضرت در اينجا مطيعين را كنار ميگذارد و آن چيزي را كه مبتلا به همه است و مربوط به عاصين است وسط ميكشد. حضرت ميفرمايد: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ»؛ ابتدا نسبت به نعمتهايي كه به تو عنايت كرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ(صَلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمتهايش تشكّر كن و به پيغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ». مهم اینجا است. سراغ گناهاني كه كردي برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف كن. بگو: خدا! بد كرد. تک‌تکِ معصيتها را در ذهن خود بياور، «ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا»؛ پس با اين خطاهايت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِكَ»؛ تک‌تکِ گناهاني كه به يادت ميآيد، «أَوْ بِمَا ذَكَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر كه يادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِيَ عَلَيْكَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آن‌هايي كه در نظرت نيست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَعَاصِيكَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه كن.
گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!
«وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ گناهاني كه كردهاي و يادت است به ذهن بياور، نه اینکه به زبانت بياوری و بعد در مورد آن‌هايي هم كه يادت نيامد بگو: خدايا! همۀ خطاهايم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار كه ديگر اين كارها را نكني. «وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ نيّت كن كه ديگر اين كارها را نميكنم، «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ»؛ از گناهانت به خاطر پشيماني واقعيات پوزش بطلب. «وَ صِدْقِ نِيَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ يَكُونُ مِنْ قَوْلِكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ فَأَعِنِّي عَلَى طَاعَتِكَ».[3]
دیگر اشتباه نمی‌کنم!
«ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ معنايش درست بر جای خود است، امّا اين در صورتي است كه جهت دعا هم فراموش نشود. يعني چه؟ يعني وقتی ميخواهي از خدا تقاضا كني، نگاهی هم به سوابق گذشتهات بكن. اگر اشتباه کرده‌ای، اوّل معذرت خواهي بكن و بگو: خدایا! من را ببخش و بعد هم وقتی كه ميگويي بد كرده‌ام، نيّتت اين باشد كه ديگر خطایی مرتکب نشوی و بعد با صدق نيّت، استغفار كن.
خدا از دل من آگاه است
خدا ميفهمد که من از ته دل طلب بخشش می‌کنم یا نه؟ او شرمندگي من را بهتر از خودم درك ميكند. حتّي در روايت است که وقتی هنوز استغفار نكردي هم تو را ميآمرزد. مهم اين است که امشب خدا به دل من و تو نگاه ميكند. اين متن روايت است كه: هنوز که استغفرلله را نگفته‌ای، صحيفه را پاك و تطهيرمان ميكند. خدا اين است.
پذیرش آنی توبه در ماه رمضان
امّا باید اشاره کنم امتیازهای بسيار مثبت دیگری براي جواب‌گويي خداوند نسبت به غفران گناهانمان يعني ترميم گذشته و ترسيم خوب آينده هم داریم. چند روايت را ميخوانم. يكي از آن‌ها را شب نوزدهم خواندم که این امتيازها را در امشب هم است. اوّل: روايتي از پيغمبراكرم كه: «يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ سُؤْلَهُ»؛ هر شب از ماه رمضان خدا سه بار ميفرمايد: آيا كسي هست که از من درخواستي كند تا به او بدهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا كسي هست توبه و رجوع به من بكند تا بپذيرم؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛[4] كسي هست که از من پوزش طلبد؟ اینکه لااقل بگويد: خدايا! من بد كردم. همين که بگويد بد كردم، بلافاصله ميآمرزد.
خداوند از هيچچيز فروگذار نميكند
امتياز ديگري كه به‌خصوص براي امشب داريم اینکه شبِ جمعه است. نسبت به شب جمعه مسائل خاص خود را دارد. از امام باقر(عليهالسّلام) است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ» امام باقر(عليهالسّلام) فرمودند: خداوند متعال، خودش، هر شبِ جمعه از فوق عرش، از اوّل شب تا آخر ندا ميدهد، «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لِدِينِهِ أَوْ دُنْيَاهُ»؛ آيا عبد و بندۀ مؤمني كه به من ايمان دارد وجود دارد تا از من براي دين و دنياي خود درخواست كند كه من جوابش را بدهم؟ «قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»، اگر تا وقتی که طلوع فجر نشده از من درخواست كند، من هم جوابش را می‌دهم. چه براي دنيايش بخواهد و چه براي آخرتش. خداوند هيچ چيزي فروگذار نميكند. «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ» آيا بندۀ مؤمني هست كه تا قبل از طلوع فجر توبه كند و من توبهاش را قبول كنم؟ روايت مفصّل است تا اينجا كه: «فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛[5] يعني از سر شب تا طلوع فجر خدا اين ندا را ميدهد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2470
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
سه شنبه 5 شهريور 1392

حجت الاسلام حسینی قمی در برنامه سمت خدا در مورد اسامی قیامت نکاتی گفت که گزیده ای از سخنان ایشان را می  خوانید:


*بعضی پرسیده اند که اگر ما گناهی از دیگری دیدیم آیا می توانیم آنرا به خانواده و دوستانش بازگو کنیم؟ ما حق نداریم گناهی که انجام داده ایم به احدی بگوییم، حالا چطور حق داریم که در مورد گناهان دیگران صحبت کنیم؟ فردی که مرتکب گناه می شود حتی نمی تواند آنرا برای امام زمانش بازگو کند. پس وقتی ما نمی توانیم اسرار  خودمان را آشکار کنیم، حتما هم اجازه نداریم اسرار دیگران را آشکار کنیم.
 
*درکتاب کافی کلینی داریم: فردی نزد امام علی (ع) آمد و گفت :من عمل خلافی مرتکب شده ام، حد الهی را بر من جاری کن. امام چهار بار روی از او برگرداند و خشمگین شدند و فرمودند: چقدر زشت است که انسان گناهش را نزد دیگران بگوید. چرا گناهت را به من می گویی مگر بین خود و خدایت توبه نکرده ای؟ حضرت فرمود: به خدا قسم اگر او بین خود و خدا توبه می کرد بالاتر از این بود که پیش من اعتراف کند و من حّد را بر او جاری کنم. این فکر اشتباه است که با اعتراف به گناهان سبک می شویم. ما باید با توبه کردن نزد خدا سبک بشویم.

*ممکن است خانم یا آقایی، قبل از ازدواج یا بعد از ازدواج رابطه ی نامشروعی داشته است. آنها حق ندارند که این مطلب را بگویند و اگر بگویند حرام است. نباید راحت گناهان خودمان یا دیگران را بیان کنیم. روایت داریم که پیامبر(ص) از خدا تقاضا کرد که خودش به حساب امتش برسد ولی خداوند قبول نکرد و فرمود: من نسبت به بندگانم مهربانتر هستم و خودم به حساب آنها رسیدگی می کنم. با این روایت، یوم تبلی السرائر چه معنایی دارد؟ قرآن می فرماید که در قیامت خداوند باطن ها را آشکار می کند. اگر در دنیا از کار دیگران پرده پوشی کنیم خداوند هم در قیامت از کار ما پرده پوشی می کند. اما اگر اسرار دیگران را آشکار کنیم در قیامت خداوند همه ی سِّرهای ما را به دیگران نشان می دهد. اگر مردم در دنیا از نیش زبان یا قلم ما در امان نباشند، مطمئن باشیم که در قیامت خداوند کارهای ما را پرده پوشی نمی کند.
 
*از آقایی پرسیدم که برادرتان کجاست؟ او گفت: برادرم به فلان اتهام در زندان است. من ناراحت شدم و می خواستم بگویم که چرا به من گفتی که برادرت در زندان است. من نباید براحتی خبر زندان شدن دوستم را بگویم. در کافی روایتی از امام صادق(ع) داریم :اگر کسی خبر مومنی را پخش کند که آبروی او را ببرد یا از چشم مردم بیندازد، خداوند او را به ولایت شیطان منتقل می کند و شیطان هم او را نمی پذیرد.
 
*گاهی ما می خواهیم در مناسک حج به شیطان سنگ بزنیم ولی می بینیم که ما خودمان از شیطان هستیم. در بعضی مواقع شیطان هم ما را نمی پذیرد. آیا چنین شخصی می تواند انتظار داشته باشد که خداوند در قیامت کارهای او را پرده پوشی کند؟ آیا او آبروی کسی را حفظ کرده است که در قیامت خداوند آبرویش را حفظ کند؟
 
*مرحوم شوشتری دارد که امام حسین (ع)در برابر نیزه نفرین نمی کردند ولی وقتی زخم زبان می زدند، نفرین می کردند. زخم شمشیر خوب می شود ولی زخم زبان به آسانی خوب نمی شود. سعی کنیم که زخم زبان نزنیم و دل کسی را نشکنیم. ممکن است که فردی خطا کند آیا باید آن را همه جا پخش کرد؟ مثلا پیامک یا بولوتوثی به شما می رسد که فلانی کار خطایی انجام داده است آیا شما باید آنرا برای همه بفرستید؟ بعضی ها دنبال این پیامک ها می گردند.
 
*شیخ بهایی دارد که امام صادق(ع) یکی از یارانش را دید که چیزی دستش بود. امام پرسید چه چیزی خریده ای؟ گفت: شیر خریده ام و به خانه می برم. او شراب خریده بود ولی نمی توانست به امام بگوید. امام گفت: مقداری از این شیر را در کف دست من بریز. وقتی او ظرف را سرازیر کرد، در دست امام شیر آمد. درحالیکه طرف فکر می کرد الان شراب به دست امام می آید. پس امام از تصرف ولایی خودش استفاده کرده و شراب را به شیر تبدیل کرد تا آبروی فردی حفظ شود. ما گاهی شیر مردم را تبدیل به شراب می کنیم.
 
*ممکن است که فردی خلاف کند و بعد توبه کند. ولی وقتی کار خلاف او پخش شد، با خودش می گوید: حالا که همه فهمیدند ما خلاف کردیم، پس کار از کار گذشته است و به کار خلاف خودش ادامه بدهد.  پخش کننده این خبر در گناه فرد سهیم است. گاهی ما به این کارها عادت کرده ایم و منظوری هم نداریم. مثلا گناه غیبت و تهمت چه لذتی دارد؟ مثلا کسی کار خلافی می کند، توبه می کند و به مسجد می آید ولی وقتی ما گناه آنها را پخش می کنیم او از ما دور می شود. پس پرده پوشی خداوند برای کسانی است که در دنیا پرده پوشی می کنند. تمام فرد فرد ما باید جانشین خدا روی زمین باشیم. آیا خدا آبروی کسی را می برد؟ بعضی ها زبانشان در اتهام زدن و آبرو بردن خیلی دراز است و بعد آن را توجیه می کنند و می گویند که وظیفه ی شرعی ماست که اینها را بگوییم.
 

منبع: فرهنگ نیوز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2800
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه