میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 875
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 1232
:: بازدید ماه : 39726
:: بازدید سال : 87036
:: بازدید کلی : 690520
نویسنده : گمنام
دو شنبه 19 تير 1391

رسانه‌های ماخیلی‏خوب توانستند انتخابات۱۳۸۸ایران را زیرسوال ببرند

 

«انتخابات در ایران دزدیده شده است» این جمله شاه کلید رسانه‌های غربی به ویژه آمریکا برای توصیف انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود و مانور تبلیغاتی شدیدی بر روی آن صورت گرفت تا ضمن توجیه آشوب‌های بعد از اعلام نتایج، بتوانند ایران را کشوری غیردموکراتیک و دیکتاتوری معرفی کنند.

بر مبنای همین استراتژی، تمرکز رسانه‌ای شدیدی روی ایران صورت گرفت؛ تا جایی که گفته شد فیلم کشته شدن مشکوک ندا آقاسلطان در یکی از کوچه‌های تهران به یکی از پربازدید‌ترین فیلم ها در شبکه های اجتماعی تبدیل شده است؛ موضوعی که بر تشکیک بیشتر بر این مساله و نحوه قتل وی می‌افزاید.

اما نقش تکنولوژی‌های رسانه‌های جدید را نباید در حوادث پیش و پس از انتخابات نادیده گرفت. شبکه‌های اجتماعی مانند توئیتر، فیس بوک و وبلاگ‌ها راهی ارتباطی را عوض کرد. از تصاویر برداشته شده توسط موبایل که بقیه رسانه‌ها نمی‌توانستند پوشش دهند تا فید‌های توئی‌تر برای سازماندهی آشوبگری و اغتشاشات گروهی، همه و همه خوارکی مناسب برای تبلیغات علیه انتخابات سال ۸۸ و وقایع پس از آن بود.

اما این تنها یک فرضیه از سوی نگارنده این مطلب نیست؛ بلکه در روزهای اخیر یکی از بزرگ‌ترین فعالان رسانه‌ای آمریکا هم تایید کرده که رسانه‌های غربی در ماجرای انتخابات سال ۸۸ ایران «عالی» کار کردند و توانستند یک انتخابات سالم با نتایج شفاف را به گونه‌ای دیگر جلوه دهند.

آقای «ادوارد هرمان» نام شناخته‌ شده‌ای در عرصه «تحلیل رسانه» است و به نوشته وبلاگ بامدادی، تالیفات متعددی دارد که شاید شناخته‌شده‌ترین آن‌ها تالیف مشترکی باشد که با آقای نوآم چامسکی انجام داده است به نام «تولید رضایت» (Manufacturing Consent). او اخیرا در مصاحبه با یک شبکه خبری، درباره تحقیقات خود در این زمینه صحبت کرده و به صراحت اعلام کرده که رسانه‌های غربی، واقعیت موجود در ایران را به نفع خود تحریف کردند.

او در بخشی از این مصاحبه کوتاه گفته است: «در واقع من فکر می‌کنم که ما خیلی خیلی خوب نشان دادیم که انتخابات (۱۳۸۸) ایران اگر چه خیلی ایراد‌ها داشت، اما یک انتخابات دزدیده شده نبود. و من فکر می‌کنم دلایل خیلی قابل قبولی وجود داشت که [آقای] احمدی‌نژاد واقعا در انتخابات پیروز شد و در هر حالتی برنده می‌شد. و بعد کاری که ما کردیم این بود که نشان دادیم که چطور لیبرال‌ها و چپ در آمریکا سوار قطار (نوعی پروپاگاندا) شدند درست مانند دولت‌های آمریکا و اسرائیل که در تلاش برای تغییر رژیم در ایران بودند و می‌خواستند از ایران هیولا بسازند در همه سطوح.»

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: ادوارد هرمان , انتخابات88 , فتنه88 , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1934
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 19 تير 1391

 

آيت‌الله صافي گلپايگاني از مراجع تقليد به‌تازگي در ديدار با يكي از شخصيت‌هاي نزديك به مجمع روحانيون مبارز بر حمايت از رهبر معظم انقلاب و پرهيز از تفرقه و حركت بر خلاف جهت‌گيري انقلاب و نظام تصريح كرده‌اند.

به گزارش رجانيوز، آيت‌الله صافي در اين ديدار با تأكيد بر ضرورت حمايت از منويات رهبري خاطر نشان كرده‌اند كه "...شما با تمام وجود از منويات آيت‌الله خامنه‌اي حمايت و پشتيباني كنيد، چرا كه پشتيباني شما مؤثر و تقويت رهبري است. مبادا خداي ناكرده افرادي شما را گول بزنند، چرا كه مردم با تمام وجود از نظام و راه مرحوم امام و خون شهدا پاسداري مي‌كنند و كسي نبايد بر خلاف جهت نظام و انقلاب حركت كند كه شكست مي‌خورد."

اين مرجع تقليد در بخش ديگري از سخنان خود يادآوري كرده است كه "دشمن از تفرقه ما خوشحال مي‌شود و جشن مي‌گيرد و منتظر چنين روزي است."

ايشان افزوده‌اند: "امروز پرچم نظام و قدرت نظام در برابر چشم دنيا و همه دشمنان اسلام به‌دست آيت‌الله خامنه‌اي است و تقويت ايشان، تقويت همه مسلمانان است."

آيت‌الله صافي همچنين تصريح كردند كه "امروز دنيا چشم به قدرت و صلابت رهبري ايران دوخته، بنابراين ما بايد اين صلابت را قدر بدانيم و كمك كنيم."

نكته قابل توجه اينكه، فرد ديدار كننده با آيت‌الله صافي گلپايگاني و مجمع روحانيون مبارز، توصيه‌هاي معنادار اين مرجع تقليد را كه خطاب به طيف سياسي اين افراد بوده است، تا كنون منتشر نكرده‌اند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: آيت‌الله صافي گلپايگاني , رایه الهدی , مجمع‌روحانيون ,
:: بازدید از این مطلب : 2118
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 19 تير 1391
نقش انجمن دانشگاه تهران، تاج زاده و فائزه هاشمي در آشوبهای ۱۸ تیر/ وقتي وزارت كشور خاتمي به بسيج مجوز راهپيمايي نداد

 

امير حسين ثابتی: 13 سال پس از كودتاي نافرجام 18 تير، همچنان بسياري از ابعاد اين حادثه تلخ در هاله اي از ابهام به سر مي برد و این در حالیست که بسیاری معتقدند ریشه حوادث 88 به راحتی در ماجرای سال 78 قابل جستجو و پیگیری است. در اين ميان جريان ضد انقلاب با انواع پروپاگانداي تبليغاتي سعي در فرار به جلو و بهره برداري از اين اتفاق عليه جمهوري اسلامي را دارد.

در اين زمينه، به سراغ سيد نظام الدين موسوي از دانشجويان انقلابي و فعال دهه 70 رفتيم تا روايت وي از زمينه هاي شكل گيري 18 تير و حوادث بعد از آن را بشنويم.

وي در اين برهه مسئول سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه تهران بوده و اكنون نیز مدیر عامل خبرگزاری فارس است و به‌واسطه حضور در بسیاری از وقایع حساس و مهم آن سال‌ها، خاطرات جذاب و ناگفته‌ای از دوران دانشجویی‌اش دارد.

گفتني است متن حاضر برگرفته از گفتگوي تفصيلي رجانيوز با موسوي در آذرماه سال 90 است كه در سالروز اين واقعه، رجانيوز بخشهايي از آن را منتشر مي سازد:

بعد از دوم خرداد فضای دانشگاه تهران چگونه بود؟

خيلي فضاي فعاليت براي دانشجويان انقلابي مهيا نبود، يعني جريان انقلابي در دانشگاه عملاً سركوب شده بودند. در این برهه من نیز بيشتر وقت خودم را در بسيج دانشگاه گذاشتم كه تازه شكل گرفته بود و به عنوان مسئول سياسي بسيج دانشگاه تهران فعال بودم.

سال 77 اصلاح طلبان حملاتي را به برخي نهادهاي نظام از جمله سپاه و بسيج را شروع كردند. اولين تجمعي كه بسيج داشت تحت عنوان "دفاع از امنيت ملي" شكل گرفت كه جلوي مسجد دانشگاه بود. از آن به بعد، تجمعات بسیج دانشجویی اصلی ترین وزنه نیروهای انقلابی برای فعالیت ها و تجمعات دفتر تحکیم وحدت شد که سال به سال از آرمان ها بیشتر فاصله می گرفت و تبدیل به اپوزیسیون می شد. حسن اين كار اين بود كه جماعتي از خود دانشجوها در برابر جريان انحرافي دفتر تحکیم ايستادند.

در تمام دانشكده‌ها، بسيج دانشجویی فعال شد چون تا قبل از آن بسيجي‌ها را به عنوان افراد منفعل مي‌شناختند ولي بعد ديدند كه نه، بسيجي‌ها اهل گفت‌وگو و مناظره هستند. يعني يك انرژي جدید آزاد شده بود. و جالب بود که در سال‌هايي مثل 78-77 تجمعات ما با آنها برابري مي‌كرد.

اما در بدنه اساتيد اين جنب و جوش نبود و يك سكوتي مشاهده مي‌شد كه شايد به دليل محافظه‌كاري و يا فشار دانشگاه بود. چون ما جوان‌ها در برابر فشارها مقاومت مي‌كرديم ولي اساتيد اين گونه نبودند. ما آن زمان تحت فشار بوديم. مثلاً در دانشكده، اساتيد نمره كم مي‌كردند يا نمي‌دادند و امثال اين. اما در كلاس‌ها فشار رواني عليه ما زياد بود، يعني مدام كنايه و تعريض بود كه اينها انصار حزب‌الله هستند و دانشجو نيستند، خشونت طلب هستند، حتي يادم هست در كتابخانه كوي عليه من شعار نوشته بودند كه فلانی خشونت طلب است! چنين فضايي بود اما بچه‌ها محكم در صحنه بودند و هر چه فضاي ضدارزشي و مخالفت با نظام توسط جريان مقابل پررنگ‌تر مي‌شد بچه‌هاي بيشتر به حقانيت خود پي مي‌بردند.

از مقطع 18 تیر و وقایع آن برهه هم بگویید.

ابتداي سال 78 طرح اصلاح قانون مطبوعات پيش آمد و روزنامه سلام مطرح كرد كه اين طرح پيشنهاد سعيد امامي بوده است. با شكايت وزارت اطلاعات دولت آقای خاتمی روزنامه سلام تعطيل شد. بعد از تعطيلي سلام، فضاسازی ها علیه این اقدام شروع شد. مثلاً یکی از روزنامه های‌شان صريحاً نوشت كه روزنامه سلام قلعه فتح نشدني جناح چپ بود كه با تعطيلي آن بدنه اجتماعي جريان چپ و اتحاديه دانشجويان دفتر تحكيم وحدت وارد صحنه خواهد شد.

کدام روزنامه؟

توس یا جامعه. يا مثلا روزنامه صبح امروز نوشت با اين اتفاقي كه به وقوع پيوست (تعطيلي سلام) سياست‌ورزي به پايان رسيده است. در همین فضا پنجشنبه شب، 17 تير در كوي دانشگاه تجمع برگزار شد. و قبل آن نیز يك تراكتي در كوي پخش شده بود مبني بر اينكه ما در اعتراض به تعطيلي روزنامه سلام تجمع مي‌كنيم. شخصي هم كه اين برگه‌ها را پخش كرد، آقای شفيعي نام داشت كه آن زمان اصلاً دانشجو نبود، بلكه كارمند جهاد كوي دانشگاه بود و جالب است همين فرد بعداً شد دبير كميسيون ماده 10 احزاب در وزارت كشور آقای خاتمی! يعني آقاي تاج‌زاده به او مسئوليت داد و هيچ برخوردي هم با او نشد.

تجمع از جلوي ساختمان 22 شروع شد. از طرفی چون ايام امتحانات بود، خيلي اقبالي به اينها نشد. يادم هست آن‌قدر از كم بودن جمعيت عصباني شدند كه شروع كردند به شعار دانشجوي بي‌غيرت، حمايت حمايت. نهايتاً حدود 150 نفر كه شدند و ديدند در كوي نمي‌توانند كاري كنند، بيرون رفتند. ما هم رفتيم ببينيم چه خبر است. اسم تجمع به نام انجمن نبود ولي فعالين آن، عناصر انجمن تهران و دفتر تحكيم بودند.

در خیابان نیز تا خيابان كارگر و سر چهار راه جلال رفته و دوباره برگشتند. نيروي انتظامي آمد و آنها را به سمت كوي هدايت كردند. روال هم هميشه همين بود كه وقتي تجمعي مي‌شد، مسئولين كوي با كلانتري محل تماس مي‌گرفتند. حدود ساعت 11:30، 12 شب بود. نيروي انتظامي تقاضا كرد برويد داخل كه عده‌اي رفتند و عده‌اي حدود 30-20 نفر بيرون ايستاده بودند و خيابان را بسته بودند كه عناصر انجمن اسلامي هم در بين اينها بودند.

اصرارهاي نيروي انتظامي نتيجه نداد تا اينكه چند سرباز نيروي انتظامي آمدند و خواستند به زور اين افراد را به داخل كوي هدايت كنند، چون خيابان را بسته بودند و يك حالت غيرعادي پيش آمده بود. و از همین جا بود كه فضا متشنج شد چون يكي از سربازها را گرفتند، كتك زدند كه ما و يكسري از بچه‌ها او را از دست آنها رها كرديم ولي كلاهش را ندادند و با حالت تمسخر به هوا پرت مي‌كردند. بعد از آن هم شروع كردند به سنگ پرت كردن به سوی نیروی انتظامی. اولين شيشه‌اي هم كه شكسته شد، ساعت بزرگ و شيشه‌اي سر در كوي بود. آن زمان آقاي كوهي مسئول كوي دانشگاه بود كه رفت با نيروي انتظامي صحبت كرد و دعوايي بين اينها اتفاق افتاد. اینطوری فضا باز هم متشنج‌تر شد. البته من معتقدم كه آنجا نيروي انتظامي مي‌توانست مدبرانه‌تر عمل كند يعني اگر آن زمان نيروي انتظامي مي‌رفت، شايد آن اتفاقات نمي‌افتاد اما بالاخره آنها مقصر اصلی بودند که به نیروی انتظامی حمله کردند. در آن شرایط ما حتي با يكسري از بچه‌ها رفتيم پيش فرمانده آنها و گفتيم كه اگر شما برويد اينها هم مي‌روند که به ما گفت نه و برخورد بدي هم با ما كرد. ما گفتيم بچه‌هاي بسيج هستيم ولی او با لحن تندی گفت اگر اصرار کنید، بازداشت می شوید!

لذا تنش ها هم ادامه یافت و بعد هم آقاي داود سليماني عضو حزب مشارکت كه معاون دانشجويي آن زمان دانشگاه بود، آمد و متاسفانه حضورش هم بيشتر تحريك‌كننده بود، چون مثلا به جای اینکه فضا را آرام کند، خطاب به دانشجویان می گفت اينها ما را كه نشسته‌ايم كتك مي‌زنند، واي به حال شما كه ايستاده‌ايد!

يعني ظاهر قصه اين بود كه مي‌خواهند قضيه را جمع كنند ولي باطن آن تحريك‌كننده بود. یا مثلاً يادم هست كه گفتند تجمع تمام است و برویم ولي‌ یکی از اعضای انجمن ساعت يك، يك و نيم نصف شب بلندگو آورد و قطعنامه‌اي را تحت عنوان قطعنامه پاياني تجمع خواند. بعدها ما مي‌گفتيم شما (انجمني‌ها) كه مي‌گوييد تجمع مال ما نيست پس چرا قطعنامه پاياني خوانديد؟ چون قطعنامه را باني تجمع مي‌خواند اما پاسخی نداشتند که بیان کنند چون رسما تجمع به نام آنها نبود، اما در عمل خودشان سازماندهی می کردند.

 

یا مثلا يكي از حرف‌هايي كه آن شب به دروغ مطرح شد این بود که انصار حزب‌الله آمده است، در حالي كه واقعاً آن موقع شب انصار حزب‌الله در كار نبود بلکه نیروهای اطلاعات نيروي انتظامي و... آمده بودند. هر چه زمان می گذشت سنگ‌پراني‌ها بيشتر شد و بعد يك عده آمدند وسط خيابان آتش روشن كردند. اين ديگر طبيعي نبود و بتدريج افرادي مي‌آمدند كه احساس مي‌شد حضورشان با هماهنگي و برنامه است. چون ما قبلاً هم تجريه تجمعات صنفي و سياسي را داشتيم و حتي در تجمعات سياسي دوم خردادي‌ها تا آن زمان نه شعار تند مي‌دادند و نه آتش روشن مي‌كردند. اما در اين تجمع احساس مي‌كرديم كه دارد از حالت عادي خارج مي‌شود و مي‌ديديم كه افرادي مي‌روند چوب و جعبه مي‌آوردند و آتش روشن مي‌كنند.

شعارها تندتر شد و جمعيت هم به حدود 400-300 نفر رسيد و به تذكرات نيروي انتظامي كه با بلندگو بيان مي‌شد، توجهي نمي‌شد. اين درگيري و كش و قوس‌ها تا سحر ادامه پيدا كرد و عده‌اي از مردم هم بيرون آمده بودند که ببینند چه خبر است. نزدیک سحر دیگر فضا بحراني و جنگي شده بود. اينجا بود كه نيروي انتظامي اعلام كرد اگر داخل كوي نرويد، ما با شما برخورد مي‌كنيم كه آمدند و برخورد كردند. تعدادي از دانشجویان و حتی افراد غیر دانشجو هم كه فرار كردند، داخل خوابگاه‌ها رفتند. مثلاً عده‌اي به خوابگاه‌ 15 و 14 رفتند و نیروی انتظامی هم پشت سرشان رفت به داخل خوابگاه. اين وسط اتفاقي كه افتاد و خوب نبود اين بود كه بي‌گناه و با گناه كتك خوردند و چه بسا آنهايي كه بي‌گناه بودند، بيشتر كتك خوردند. چون آنهايي كه در تجمع بودند و نقش اصلی آشوب ها را برعهده داشتند فرار كرده بودند ولي آنهايي كه مانده بودند تماشا مي‌كردند فكر چنين برخوردي را نمي‌كردند.

حتی جالب اينجا بود، خيلي از كساني كه آن شب كتك خوردند، بچه بسيجي‌ها و رزمنده‌ها بودند، چون ساختمان 15 و 14 عموماً بچه‌هاي ايثارگر بودند. آنهایی هم که چه مقصر و چه غیر مقصر از دست نیروی انتظامی فرار می کردند هم مي‌رفتند داخل اتاق اينها كه بعداً ما اينها را تحت عنوان "آسيب‌ديدگان اصلي كوي دانشگاه" به مراجعه قانونی مختلف معرفی کردیم تا حق تضییع شده شان را اعاده کنند.

با توجه به روایات نقل شده، گویا چند نفر از سربازان نیروی انتظامی توسط اوباش در کوی به گروگان گرفته می شوند. این صحت دارد؟

بله، سه نفر از سربازهاي آنها داخل ماندند و عده‌اي اينها را گرفته بودند و بار دوم براي پيدا كردن اينها، نيروي انتظامي به داخل کوی آمد و چون احساس كردند سه نفر گروگان دست داخل دارند اعمال‌شان تندتر شد. حالا شما اين را هم تصور کنید که عده ای از همان فرصت طلبان در داخل محوطه کوی، ميزها و يخچال‌ها و وسايل را آورده بودند و آتش مي‌زدند. افرادي كه اصلاً خیلی‌های‌شان دانشجو نبودند. مثلاً يك نفر از افرادي را كه در مسائل كوي از محورهاي اصلي خشونت‌ها و آتش‌زدن‌ها بود، مي‌شناسم كه دانشجوي اخراجي دانشكده علوم قضايي بود.

شما در نظر بگيريد كوي جايي است كه هميشه 10% الی 20% ساكنانش مهمان و غير دانشجو هستند اما جالب اينجاست دفتر مهمانان كه اسامي هر شب در آن ثبت مي‌شد، آن شب گم شده بود! یا مثلاً آقاي عزت ابراهيم‌نژاد كه به عنوان تنها كشته كوي از او ياد مي‌شود اصلاً در 18 تير كشته نشد، بلكه شب بعد از آن يعني 19 تير كشته مي‌شود. آن هم با سلاح كمري و در جريان درگيري‌ها و تازه ايشان اصلاً دانشجو نبوده، سرباز بوده كه بعضي مواقع مي‌آمده كوي پيش دوستانش و جالب است روز شنبه كه روزنامه همشهري عكس آشوب‌ها را منتشر مي‌كند، عكس ايشان جزو كساني است كه دارد سنگ پرت مي‌كند! و این عکس هنوز هم در آرشیو روزنامه همشهری موجود است. یا مثلاً احمد باطبي که عکس او همان موقع با یک پیراهن خونی به طور گسترده منتشر شد و الان هم مثلا به عنوان نماد کودتای 18 محسوب می شود، اصلاً دانشجوي دانشگاه تهران نبوده است و یا منوچهر محمدي كه اسمش مطرح شد، دانشجوي اخراجي رشته اقتصاد بود كه به دليل مشروط شدن اخراج شده بود.

در عوض خیلی از کسانی که نيروي انتظامي كه دفعه دوم داخل كوي آنها را بدون دلیل بازداشت كرد، بچه بسيجي‌ها بودند. مثلاً قائم مقام بسيج دانشكده تربيت بدني جزو كتك خورده‌ها بود كه می گفت از زير ميز، مرا بيرون كشيدند و با اينكه گفتم بسيجي هستم، كتكم زدند و يا مسئول بسيج دانشكده الهيات جزو بازداشتي‌ها بود.

روز 18 تیر چه اتفاقی افتاد؟

در صبح روز جمعه 18 تير، دوباره عده‌اي شروع به جمع شدن كردند. يك عده ساكنين كوي بودند كه آمدند جلوي مسجد تجمع كردند، در مقابل هم يك دسته از جريان‌هاي دفتر تحكيم و عناصر ضدانقلاب به تدريج شروع به تجمع كردند. جالب آنکه خیلی‌های‌شان اصلا دانشجوی دانشگاه تهران نبودند. به تدریج که شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب مثل عبدالله نوري، اكبر گنجي، مصطفی معين، سيدهادي خامنه‌اي، مصطفی تاج‌زاده، فائزه هاشمي و... آمدند، فضا ملتهب‌تر مي‌شد چرا که در اين فاصله، جريانهاي ضدانقلاب هم آمدند و احساس كردند مي‌توانند از فضا سوءاستفاده كنند.

تاج‌زاده هم در آن چند روز به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور دائما سوار ترك موتور بين وزارت كشور و كوي در حال رفت و آمد بود. واقعا يكي از سخت‌ترين روزهاي زندگی من همان صبح 18 تير بود. فضا ملتهب بود و بايد بچه‌ها را توجيه مي‌كرديم. يادم هست بچه‌ها مي‌گفتند سيد چرا؟ و دائما از من می خواستند تا علل همه وقایع را برای‌شان توضیح دهم. ما يك ستادي با دیگر بچه های بسیج تشكيل داديم تا حداقل بچه‌هاي خودمان را توجيه کنیم و واقعا هم کار سختی بود، چون هم باید فضا و مسئله را تبيين می کردیم و هم اينكه منصفانه قضاوت كرده باشیم. بعد از جلسه، اولين اقدام‌مان اين بود كه به بچه‌ها گفتيم شما كوي دانشگاه و مسجد كوي و حضور بين دانشجويان را رها نكنيد، ولو به قيمت اينكه كتك بخوريد. دوم اينكه ما باید مطالبه‌گر باشيم نه آنها.

از بعد از ظهر آن روز بود که تحكيمی ها مي‌خواستند سوار موج شوند. يكي از ايرادهاي جدي كه به اينها وارد بود، اين بود كه به دروغ اسامي كشته‌شدگان را منتشر كردند. اينها قرار بود شنبه جلوي سردر دانشگاه تجمعي داشته باشند و تراكتي كه پخش كردند عنوانش بود: «بِأيّ ذَنبٍ قُتِلَت؟» در حالي كه آن موقع كسي كشته نشده بود. شوراي صنفي دانشكده حقوق و علوم سیاسی نیز 13 نفر را به عنوان كشته شده های کوی دانشگاه مطرح كرد كه همان شب راديو اسرائيل اين خبر را بازتاب داد. از قضاي روزگار برخي از اين اسامي كه به عنوان كشته‌شدگان مطرح شده بودند، بچه‌هاي بسيج دانشجویی بودند. بعد ما زنگ زديم و پيگيري كرديم ديديم كه اصلاً ايشان تهران نيستند. همه آن 13 نفر را پيگيري كرديم و ديديم همه‌اش دروغ است و سریع هم صدا و سیما را در جریان گذاشتیم و صدا و سیما هم اعلام کرد كه اسامی 13 کشته حادثه کوی دانشگاه دروغ است.

به هر حال، از بعد از ظهر 18 تير، جريان‌هاي ضدانقلاب آمدند و تيپ‌هاي عجيب و غريبي مثل پيرمردهاي كراواتي را مي‌ديدي كه مشخص بود، دانشجو نيستند. اتفاق جالب اين بود كه آقاي موسوي لاري وزير كشور آمد و تلويزيون هم نشان داد كه شيشه ماشينش را شكستند و عمامه را هم از سرش برداشتند. اين نشان مي‌داد اين جرياني كه وارد ماجرا شده، جرياني است كه ديگر چپ و راست نمي‌شناسد.

روز یکشنبه 20 تیرماه بود که انجمن اسلامي دانشگاه اعلام كرده بود كه ما جلوي سر در دانشگاه تجمع داريم. تجمع شروع شد و جمعيت حدود سه هزار نفر دانشجو و غير دانشجو جلوي سر در دانشگاه و خيابان جلوي آن آمده بودند. آنجا اولين شعاري كه بچه‌هاي تحكيم شروع كردند اين بود كه "فرمانده كل قوا، پاسخگو پاسخگو". ببينيد خط را به كجا ‌بردند؟ یادم هست این شعار را برای اولین بار یکی از اعضای شورای مرکزی آن زمان تحکیم شروع کرد. ما رفتيم و با برخي‌شان صحبت كرديم كه اين قضيه چه ربطي به فرمانده كل قوا دارد؟ نيروي انتظامي زير نظر وزارت كشور است. با اين شعار، زمينه را براي ساختارشكني فراهم كردند و همانجا هم بيانيه دادند و چند شرط تعيين كردند كه اولا اجساد کشته شدگان کوی دانشگاه تحويل داده شود تا ما تشييع کنیم و فرمانده نيروي انتظامي وقت، آقاي لطفيان عزل شود و نهایتا هم نیروی انتظامی باید رسما عذرخواهی کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: 18تیر78 , اغتشاشات تهران , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2199
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 19 تير 1391

برای شهادت حاج احمد متوسلیان کسی سندی رو نکرده است/ احمد! اگر تو بودی فتنه 88 قطعاً 8 ماه طول نمی‌کشیدما در برابر به کار بردن این لفظ که شهید شد و تمام شد و پرونده را جمع کنید، می‌ایستیم و موضع می‌گیریم. باید آن ‌قدر غیرت و شرف داشته باشید که حداقل از اسرائیلی‌ها یاد بگیرید که یک خلبان پیزوری متجاوز به اسم رون آراد را که به لبنان تجاوز کرده، حزبالله زده طیاره‌اش را انداخته و خلبانش سقوط کرده، هنوز که هنوز است اسرائیلیها میگویند دست شما ایرانیهاست، باید جواب بدهید! هر اسرائیلی موظف است شمع روشن کند که امروز فارغالتحصیل شد، امروز مصاحبه کرد، امروز... یک جریان متجاوز و بیخود را زنده نگه می‌دارند، بعد خاک بر سر ما کنند. خاتمی! هاشمی! توی این مملکت سه دهه است که این قضیه پیش آمده. حداقل با پرونده به این خوبی بازی سیاسی کن، مطالبه داشته باش. مطالبه نداشتند. زمان احمدی‌نژاد در چهار سال اول که موتور پرانرژیش کار می‌کرد، مطالباتی مطرح شد و دیدید که لبنانی‌ها 4 صبح، بچه به بغل در شارع المزار به خاطر شماها کف خیابان بودند.

 

برگشتیم، اما برنگشتیم. بچه‌هایش یک اردوگاه زدند و شیربچه‌هایی که به دست چمران و امام موسی صدر پرورش پیدا کرده بودند، آمدند پیش بچه‌های احمد، یکی‌شان شد سیدعباس موسوی! یکی‌شان شد حاج رضوان معروف به عماد مغنیه که خواب اسرائیل را از چشمش ربود. وقتی ترورش کردند، اسرائیلی‌ها گفتند امشب راحت خوابیدیم. یک شیربچه دیگرش سیدحسن نصرالله «حفظه‌الله‌تعالی‌علیه». دشمنانتان برایتان اینها را نوشته‌اند. پرونده شما مفتوح است. یکی از چیزهایی که می‌گویند تروریست‌پرور هستید، مال این است که احمد و بروبچه‌هایش اینها را پرورش دادند که در جنگ 33 روزه در لبنان و 22 روزه در غزه، دنیا را به هم ریختند. پس باید افتخار کنیم که این احمد ماست و این آثار و تبعات اوست.
 
 
 
اما احمدجان! یار من! «یوسف! نیا! اینجا کسی یعقوب نیست/ لحظه‌ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست/ ای گل زیبای من از غربتت اشکی نریز؟ نازنین اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست».
احمدجان! از من می‌پرسی خودم به شخصه دعا می‌کنم اگر در زندان هستی، نیائی. پس برای چه مراسم گرفته‌اید؟ شما او را نمی‌شناسید، ولی من یک برهه زمانی کوچکی با او زندگی کرده‌ام. حاج منصور با او زندگی کرده و اخلاقش را و دیوانه‌بازی‌هایش را می‌داند. اگر بیاید، اتفاقی را که در فرودگاه می‌افتد برایتان می‌گویم. در عملیات بیت‌المقدس که مجروح شد، یک عصا دستش بود.
احتمالاً آن عصا هنوز دستش هست. سن چقدر؟ هفتاد و خرده‌ای. چشمش درست نمی‌بیند. او را توی فرودگاه آورده‌اند، من و منصور رفته‌ایم و زیر یک خم او را گرفته‌ایم. چشمش یک‌خرده‌ای می‌بیند. اولین سئوالی که می‌کند می‌پرسد: آقامنصور! کی مرا به فرودگاه جمهوری اسلامی می‌برید؟ می‌گویم: احمدجان! این فرودگاه جمهوری اسلامی است دیگر! می‌گوید شوخی نکن. چه‌جوری فرودگاه جمهوری اسلامی است؟ پس اینها کی هستند؟ این قد و قواره‌ها چی هستند؟ این تابلوها چی هستند؟ نگاه که می‌کنی می‌بینی همه خارجکی است! خودروی chairman گذاشته‌اند وسط فرودگاه و همه دارند به عنوان الگو و اسوهدورش طواف می‌کنند!
توی فرودگاه شهر خودش و زادگاه خودش ای دریغ از یک عکس یا یک تمثال از او.بنرهای شصتاد متری هست که نوشته فقط شلنگ ما را بخرید. شلنگ ما پاره نمی‌شود. کاسه توالت چینی یزد! اینها ارزش هستند. یزد سالار داشته از دست داده، طوری نیست. در ورودی شهر یزد به عنوان شهر سنتی و سوپر حزب‌اللهی این چیزها مهم نیست، کاسه توالت چینی مهم است.
احمدجان! اینجا خودش است. اگر احمد بتواند یکی از آن چک‌های آبدارِ محض رضای خدایش را می‌زند توی گوشم یا عصایش را بلند می‌کند و می‌زند توی فرق سرم. اگر عصایش چینی باشد دو تکه می‌شود، اما اگر اصل باشد، قطعاً فرق سر من دو تکه می‌شود!
از فردایی هم که توی این مملکت بیاید، هر روز یک جا دعوا راه می‌اندازد. امروز باید برود دانشگاه آزاد و بگوید: تو این بر و بچه‌ها را پرورش دادی که این ریختی کف خیابان‌ها هستند و دعوا! پس فردا جلوی در سیستم قضائی! آقا بس است، جمع کن این بساط ک.گ، د.م، ﻫ.ر. ح.خ را. پس کی می‌خواهی چهار تایشان را بگذاری سینه دیوار؟ نمی‌توانی، خودمان حکم را اجرا ‌کنیم و باز دعوا! پس فردا جلوی در خود سپاه! پس این بچه‌‌های مرا کی آموزش می‌دهید؟ به من کی نیرو می‌دهید توی بحرین بجنگم؟ پس چرا مسامحه می‌کنید؟ خلاصه هر روز دعواست. نیروهای آموزش‌دیده من کجا هستند؟ بچه‌های من کجا هستند؟ چرا آموزششان نمی‌دهید؟ چرا فشنگ نمی‌دهید؟ هر روز دعوا! صدا و سیما که دیگر هیچ! صدا و سیمایی که صبح جمعه‌اش در هفته گذشته سه تصنیف فواحش را عیناً بدون واوی کم و زیاد خواند، من دیوانه گوش می‌دهم و می‌گویم خاک بر سرم! چقدر خوب شد پسرم هایده را در آن مقطع درک نکرد! ولی این دارد خود تصنیفش را می‌خواند.
اگر من مسامحه‌گر هستم، احمد اگر بود کافه را به هم نمی‌ریخت؟ بیاید به هم نمی‌ریزد؟ سه سال پیش پدرش حاج غلامحسین از دنیا رفت. جنازه داشت می‌رفت، محمود احمدی‌نژاد هم پشت سرش. گفتم: «جنازه را بگذارید زمین» و رفتم بالای چهارپایه، گفتم: «دستتان درد نکند، انرژی هسته‌ای درست کردید. خدا پدرتان را بیامرزد. تیم قبلی داشتند همه چیز را می‌فروختند، شما آمدی احیا کردی. ماحصلش شد این اقتدار. انجمن رویان زدی، یک قطره می‌ریزی، ده هزار تا گوسفند یک اندازه پشمالوی سه کله بیرون می‌آید. تولید مثل انواع و اقسام حشرات و خزنده‌ها و جانورها. حاج‌غلامحسین! من همیشه خجالت می‌کشیدم از تو این سئوال را بپرسم، اما الان جلوی آقای رئیس‌جمهور و جلوی این جماعت می‌پرسم، چون توی دلم مانده. ای کاش می‌شد از تو پرسید که حاج‌غلامحسین! فرمول تولید بچه شیر چیست؟»
ولی مگر نظام دیوانه است بخواهد لنگه احمد تولید کند؟ امثال او تولید بشوند، هر روز در مملکت دعواست، همه جا دعواست، توی صف تاکسی، توی اتوبوس و... مگر آنها مثل من مسامحه می‌کنند و می‌گویند دست نگه دار، این‌ که نمی‌شود هر روز دعوا کنیم؟ خسته شدیم بابا! ولش کن! آخرش هم خدای نکرده خسته بشویم و بگوییم همه‌اش مال شما. خاک بر سرمان اگر این کار را بکنیم که شماها نکردید. توی 9 دی هم نکردید. باریکلا به همه شماها! آمدید بیرون و کف خیابان‌ مطالباتتان را داد زدید و اسفالتشان کردید، اما کار تمام نشد.
احمد! اگر تو بودی فتنه 88 قطعاً 8 ماه طول نمی‌کشید. بریزند توی خیابان و آبرو و ناموس امام و نظام و همه را ببرند؟ تو بودی با بر و بچه‌هایت همه‌شان را می‌کشیدی زیر و بر اساس مدل عملیات‌هایت به عقبه‌شان می‌زدی و رأس فتنه‌گرها را جمع می‌کردی. چیزی که اتفاق نیفتاد. دومرتبه جان گرفته‌اند و کُری می‌خوانند و دارند هارت و پورت می‌کنند. ما می‌آییم! باشد تا بیایید! می‌گذاریم دومرتبه بیایید!
به دلیل این‌ که احمد نبود، نتوانستیم عقبه را ببندیم و بعد دومرتبه مارمولک‌ها و جرثومه‌های فساد در مراکز اقتصادی، در مراکز سیاسی، در مراکز نظامی دارند وول می‌خورند و زِرت و پِرت می‌کنند.
احمد! «این قوم جهاد کرده آخر، سر باخت/ سر باخت ولی پی زر و زیور باخت» احمد! «این دور، دور بی‌تمکینی است/ در اصغر نباخت در اکبر باخت» اما احمدجان! سه دهه گذشت. این جماعت همه جا توی تبریز و یزد برایت مراسم گرفتند. کسی باور نمی‌کرد. حاج بخشی‌ها در مقطعی برایت نعره ‌زدند و با همه سختی‌ها خط را تا اینجا نگه داشتند.
خدا کند که نیایی، خدا کند که نیایی
«ای دل بشارت می‌دهم خوش روزگاری می‌رسد/ یا درد و غم طی می‌شود یا شهریاری می‌رسد/ ای منتظر غمگین مشو، قدری تحمل بیشتر»
اسرائیلی‌ها تحمل دارند. سه دهه که هیچ، شصت دهه نگهش می‌دارند تا سرِ وقتش معامله کنند. صبر آنها زیاد است. برنامه‌ریزی می‌کنند.
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: حاج احمدمتوسلیان , رایه الهدی , سردارسعیدقاسمی ,
:: بازدید از این مطلب : 2558
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
دو شنبه 19 تير 1391

خبرنامه دانشجويان- قهرمانان ملي، حكم شيرازه هويت يك جامعه را دارند و مردم يك جامعه هرقدر با اسوه ها ی خود بيشتر آشنا باشند، آن جامعه از گزند بحران هاي فرهنگي و اجتماعي بيشتر در امان مي ماند، چرا كه قهرمانان ملي، در واقع منابع اصلي ايجاد الگوي رفتاري و فرهنگي هستند.حال اگر این قهرمانان ملی پیوند عمیقی با ریشه ها و آموزه های اصیل اسلامی داشته باشند در پروراندن شخصیت های استوار یک جامعه مهدوی نقش به سزایی دارند.

 
 
این در حالی است که جوامع غربی به دلیلی تهی بودن از شخصیت های استوار فکری برای زنده نگاه داشتن رگه های فکری خود در جامعه دست به اسطوره سازی زده و هاليوود مهم ترين دستگاه ايجاد قهرمان هاي بدلي و جعلي است. جيمزباند، مردعنكبوتي، سوپرمن، هري پاتر، بتمن و ... همه نمونه هايي از اين اسطوره سازي ها هستند که وظیفه پرورش اهداف از پیش تعیین شده در ذهن مخاطب خود را دارند.

سینمای ایران اگرچه کمتر درباره سرداران دفاع مقدس تصویری داشته، اما دهه هفتاد را باید اغاز جدی پرداختن به زندگی سرداران و فرماندهان شهید دانست .زمانی که طرح به تصویر درآوردن زندگی دو خلبان شهید، شیرودی و کشوری از مدت‌ها قبل در گروه شاهد کلید خورده بود، و در نهایت پروژه ای که ساختش از سال 75 شروع شده بود تا سال 79 که این سریال روی آنتن رفت ادامه یافت، "سیمرغ" با کارگردانی حسین قاسمی‌جامی‌ به خاطر قصه‌ روان و واقع‌گرایانه و انتخاب بازیگران مناسبش محمد جوزانی در نقش شهید شیرودی، و سیدجواد هاشمی در نقش شهید کشوری و علی‌محمد طالبی در نقش شهید چمران که به لحاظ ظاهری هم به سیمای واقعی آنها شباهت داشتند مورد استقبال قرار گرفت.

شاید انظار می رفت «سیمرغ» آغاز به تصویر درآمدن چهره واقعی و ملموس سرداران جنگ باشد، اما این اتفاق تا مدتها نیفتاد و تلویزیون با سوق دادن مخاطب به اثار مفرح و شاد و در کنار ان توجه به سریال های خانوادگی این مقوله را تا مدتها نادیده گرفت و از نیمه های دهه هشتاد ساخت مستندهایی از زندگی سرداران باعث شد در حوزه فیلم و سریال هم اثاری از این دست ساخته شود.

"شوق پرواز" دومین مجموعه تلویزیونی با محوریت زندگی فرماندهان دفاع مقدس به کارگردانی یدالله صمدی و بازی شهاب حسینی در نقش شهید بابایی روی آنتن شبکه یک رفت و توانست با نمایش تاثیرگذاری از دشواری‌های زندگی این سردار بزرگوار، بخش‌هایی از تاریخ این سرزمین را ثبت کرده است.

فیلم سینمایی «مرغابی دشت سرخ» به کارگردانی علی‌اصغر شادوران اثر سینمایی دیگری است که زندگی سردار علی هاشمی را به تصویر می‌کشد، نقش علی هاشمی را پژمان بازغی بازی می‌کند.

سال ۱۳۶۲ شهید هاشمی قرارگاه نصرت را در منطقه هورالهویزه راه اندازی کرد و در شرایطی که عملیات‌های نظامی ایران به بن بست رسیده بود این قرارگاه توانست منطقه هورالهویزه و جزایر مجنون را برای عملیات آماده کند.وی در عملیات‌های بزرگ بدر و خیبر حضوری پررنگ داشت. روزهای آخر جنگ، ارتش عراق حملات خود را به جبهه‌ها آغاز کرد و در پی حمله‌ای که عراق در پشت قرارگاه نصرت داشت، شهید علی هاشمی و تعدادی از دوستانش به این منطقه عزیمت کردند و در هور به شهادت می‌رسند. سال ۱۳۸۸ پس از ۲۲ سال بقایای پیکر این شهید بزرگوار و تعدادی از همرزمانش به میهن برگردانده می‌شود.
 
سریال «در چشم باد» نیز که در نهایت به آزادسازی خرمشهر ختم می شد تنها به گوشه هایی از زندگی شهید حسن باقری می پرداخت.

اما جواد اردکانی را می توان اولین کارگردانی در سینما دانست که به شکل مستقیم و با یک فیلمنامه اقتباسی برگرفته از کتاب" خاک‌های نرم کوشک" به نویسندگی سعید عاکف درباره زندگی شهید عبدالحسین برونسی اثری را درباره یکی از فرماندهان شهید ساخت."به کبودی یاس"که برای اولین بار در بیست و هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمد برنده سیمرغ جلوه‌های وِیژه و نگاه ملی شد.

شهید برونسی یکی از فرماندهان گمنام دوره جنگ جزو اولین نفرات اعزامی به کردستان بود. او با رشادت های فراوان طی سال ها مبارزه از فرماندهی گروهان به فرماندهی تیپ هجدهم جوادالائمه(ع) رسید و ایثارگری های او زبانزد خاص و عام بود، تا آنجا که دشمن برای سرش جایزه تعیین کرده بود.وی سرانجام در اسفند 63 و در عملیات «بدر» به شهادت رسید.

اردکانی در این فیلم سعی کرده چند داستان مربوط و منفک را با هم روایت کند. رفت و آمد دوربین بین جبهه و پشت جبهه، نشان دادن زندگی بسیجی‌ها و پس زمینه‌های متفاوت اجتماعی، خانوادگی وفرهنگی شان از امتیازات فیلم است.و در این میان ما با برونسی فرمانده‌ای که لحظه‌ای در اصول خود تردید نمی‌کند روبروییم، او از جبهه به شهر می‌آید تا همزمان عملیات خیبر را جمع‌ کرده و برای عملیات بدر به جبهه برود اما با مسائلی روبرو می شود که چاره ای جز حل انها را ندارد.این فیلم پس از سه سال،زمانی که پیکر این شهید در اردیبهشت 90 نزد خانواده‌اش بازگشت اکران شد.

جواد اردکانی که کارش را با مجموعه تلویزیونی «آقای کفایت» شروع کرده و در کارنامه اش علاوه بر سریال های "غریبه" و "آینه های نشکن" فیلم های "چوری"،" قناری "و "سبیل مردانه" هم دیده می شود ،دغدغه ساخت فیلم سینمایی بر اساس زندگی سرداران شهید را ادامه داد.

وی که معتقد است که" تا قبل از «به کبودی یاس» در ژانر دفاع مقدس فیلمی با اسم و رسم و شخصیت محوری شهدا ساخته نشده بود ورود به این حوزه و ادای دین کارگردان به شخصیت های محوری جنگ را با ساخت پنجمین اثر سینمایی اش با نام " شور شیرین " که به برهه ای زندگی شهید کاوه پرداخته است، انجام داد.

شهیدمحمود کاوه معروف به شیر کردستان از فرماندهان سپاه مشهد بود که در سال 59 به جبهه کردستان رفت تا امنیت را به این منطقه برگرداند. او در طول مبارزاتش بسیاری از سران ضد انقلاب به هلاکت رساند به همین دلیل آنها برای به شهادت رساندن شهید کاوه جایزه بزرگی را تعیین کردند. داستان فیلم در سالهای 59 و 60 می گذرد و تمام سکانسهای فیلم در شهرهای مرزی و چریکی فیلمبرداری شده است. نقش شهید کاوه را جوانی مشهدی به نام محمد عمارلو بازی می‌کند که از نظر ظاهری شباهت زیادی به شهید کاوه دارد.
 
در این فیلم که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده رضا رویگری در نقش یکی از فرماندهان ارتش و ماه‌چهره خلیلی در نقش یک زن کرد حضور دارند.از دیگر بازیگران حرفه‌ای این فیلم می‌توان به شبنم قلی خانی، حسن شکوهی و جواد عزتی اشاره کرد. موسیقی «شور شیرین» توسط ستار اورکی ساخته شده و صداگذاری آن نیز توسط جهانگیر میرشکاری انجام شده است.

این فیلم که آغازش بر این نحو است که یکی از دوستان محمود کاوه، حمید میرابی به همراه خانواده اش عازم کردستان است تا در مراسم ازدواج پسرش شرکت کند مینی بوس آنها گرفتار کمین ضد انقلاب می شود و آنها اسیر می شوند .کاوه و نیروهایش درتلاش هستند تا به شکلی آنها را آزاد کنند و در واقع روایتگر برهه‌ای از اوایل تاریخ انقلاب اسلامی و حوادث اشغال کردستان و مخصوصاً منطقه بوکان و سقز توسط ضد انقلاب و حزب منحله دموکرات و باز پس‌گیری آن توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به فرماندهی محمود کاوه می‌باشد.

صحنه هایی از سر بریدن پاسدارها و همچنین قتل دست جمعی فرمانده آنان توسط حزب دموکرات از وقایعی است که از لنز دوربین اردکانی آن ها را به تصویر کشیده است .

شهيد نشدن قهرمان داستان و راست قامتي و فائق آمدن او بر دشمن از نقاط مثبت فيلم شور شیرین است و سينماي دفاع مقدس را که غالباً رنگ و بوي جنوب و خوزستان دارد و در آن كمتر به جبهه غرب و كردستان پرداخته شده است به سمت پرداختن به موضوعاتي چون غائله ضد انقلاب و كوموله و دموكرات می برد.

وی که به زودي فيلمي ديگر درباره شهيد شوشتري را در دست ساخت دارد می تواند معبرگشایی فرهنگی برای معرفی سرداران فرهنگ و عزت این کشور باشد و ساير فيلمسازها مي توانند باور كنند كه امكان كار در اين ميدان فراهم است.

حضور این فیلم و "روزهای زندگی "در گیشه های سینمایی که پر است از عشق هاي مثلثي و خيانت زن و شوهر بازآفرینی نقش هنر و سینما در ساختن هویت مستقل یک کشور است و سینمای دفاع مقدس را از افتادن در ورطه بی هدفی و استفاده از مضامین دیگر چون ملیت پرستی جناح داری سیاسی و حتی عشق برای جذاب شدن دیدن تاریخچه هویت یک ملت در امان سازد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: فـــــــــرهنـگی , ,
:: برچسب‌ها: برای صدها فرمانده شهید چند فیلم ساختیم؟ , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2312
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
یک شنبه 18 تير 1391

 به نقل از خبرگزاری دانشجو ، آیت الله مصباح در دیدار دانشجویان دانشگاه چمران اهواز با اشاره به اینکه برکاتی که از ناحیه امام عصر (عج) عاید مردم می شود دارای طیف های مختلفی است، گفت: فهم این مسئله بازگشت می کند به معرفت به مقامات اهل بیت(ع) و امام عصر(عج) آنچه همه ما از وجود امام می شناسیم این است که روزی متولد شده است و روزی هم از دنیا خواهد رفت، حال با عمری کوتاه یا بلند که البته در مورد امام زمان (عج)عمر طولانی صادق است.

وي افزود: امام عصر با کسانی مواجه می شود مثل همه آدمها و از عوامل طبیعی مثل همه انسان ها متاثر می شود؛ رابطه اش با مردم و کسانی که با او مواجه هستند و سایر مردمی که غایب هستند و حضور ندارند پیام هایی است که به آنها می رساند حال اینکه پیام خاص است و یا از طریق نایب است.

آیت الله مصباح یزدی عنوان کرد: غیبت صغری به این معناست که هنوز رابطه اساسی با آن حضرت فی الجمله ممکن است ولو به وسیله یک نفر؛ این گونه از برکات امام عاید مردم می شود که در سایه ائمه وجود داشته و در مورد امام زمان نیز بوده و هست.

این استاد حوزه با بیان اینکه یک نوع دیگر از برکات وجود مقدس ولی عصر که عاید مردم می شود در اثر توسلشان و تضرعاتی که می کنند است، تاکید کرد: مردم در پیشگاه الهی ایشان را واسطه قرار می دهند و به برکت ایده های ایشان و توجه ایشان مشکلات توسل کننده گان حل می شود، البته این توسلات ممکن است به خود پیامبر و ائمه اطهار که از دنیا رفته اند نيز انجام گیرد، اما ارتباط با وجود مقدس ولی عصر به خدا نزدیک تر است.

وی تصریح کرد: طبق بعضی از روایات وقتی به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) متوسل می شویم، آنها هم حواله به امام حی می کنند، نهایتا قضای حوائج و رفع مشکلات به دست آقا صورت می گیرد ولو توسل به سیدالشهدا و موسی بن جعفر باشد.

آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه از بسیاری از روایات برمی آید که غیر از این وجود جسمانی که ما برای پیامبر و اهل بیت(ع) معتقد هستیم یک نوع مرتبه ای وجودی دیگر دارد که فوق عوامل طبیعی و جسمانی است که از آن به مقام نورانیت تعبیر شده، عنوان کرد: برکاتی که نصیب مخلوقات می شود یک شعاعی از این نور است که تصور آن هم برای ما مشکل است، اما همه مسلمانان، بویژه شیعیان اعتقاد دارند که توسل به آنها موجب برآورد شدن حاجات می شود.

مدیر موسسه آموزشی پِژوهشی امام خمینی (ره) تاکید کرد: آنقدر روایات از شیعه و سنی در مورد این مطلب وجود دارد که اگر احصا شود فوق حد تواتر است که خدای متعال نور اهل بیت(ع) را در مرتبه مقدمه بر همه عوامل آفرید و همه برکات و فیوضات که در عالم نصیب موجودات می شود یک شعاعی از آن نور مقدس است.

وي با تاکید بر اینکه تصور این امر قدری برای ما مشکل است چه رسد به اینکه حقیقتش را دریابیم و کاملا تصدیق آگاهانه و عمیق داشته باشیم، گفت: ما حسب تقلید به کلمات اهل بیت(ع) می گوییم این واقعیت وجود دارد و در زیارت جامعه کبیره از امام هادی نیز نقل شده و یکی از گنج های معارف اهل بیت است.

آیت الله مصباح یزدي ادامه داد: در آیه ای می خوانیم که خداوند خطاب به اهل بیت(ع) که اطراف عرش الهی حلقه زده اند، سخن می گوید در حالی که ما نه عرش خدا را می دانیم؛ یعنی چی و نه نورآنها را و نه اینکه چگونه به دور نور اطراف عرش خدا حلقه زدند یعنی چه! ما حتی روح خودمان را هم درست نمی دانیم که چیست.

این استاد حوزه تصریح کرد: روحی که با ما حرف می زند و با ما ارتباط برقرار می کند و اینگونه درک کردن ها مخصوص روح است و متعلق به بدن نیست، اما خود ما نمی دانیم که این «ما» چیست، در حالی که کسانی از سر جهل و غرور می گویند این روح همان دستگاه مغز و اعصاب است و چیز دیگری نیست در حالی که آنها که در بحث های عقلی دقت دارند، اثبات می کنند که محال است آنچه را که من اراده می کنم یا به صفاتی که به خودم نست می دهم متعلق به این اعصاب یا سلول های مغز باشد.

وي با تصریح بر اینکه روح بدن را به حرکت در می آورد و آن را اداره می کند، خاطرنشان کرد: روح حرکات مغز را کنترل می کند و می تواند بر فعالیت های بدن تسلط پیدا کند، حتی نه بر بدن خود بلکه بر بدن دیگران هم تسلط دارد.

آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه وقتی ما روح مان را که عین خودمان است و همه آثار ماست می بینیم به همان مقدار باید متواضع باشیم، تصریح کرد: باید اعتراف کرد که چیزهای هست که ما نمی فهمیم، اما می دانیم که هست؛ موجودات مادی که می شناسیم و کم و بیش در بین آنها تصرف می کنیم و از آنها استفاده می کنیم، اما نمی دانیم چه هستند....
 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مصباح یزدی , رایه الهدی , شفا , امام رضا(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2462
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
یک شنبه 18 تير 1391

 به نقل از مهر، از آنجا که در مورد حادثه 18 تیر از همه تریبونها و بخشها اعلام نظر شده و کمتر به سخنان سردار نظری توجه شده ، برای احیای حق ایشان مصاحبه را منتشر می کند.

سردار فرهاد نظری که این روزها برای پیگیری پرونده خود در کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی به خانه ملت مراجعه می کند، در راهروی مجلس درباره شکایت از سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق و نتیجه آن، متذکر شد که هنوز پیگیر این پرونده است، گرچه تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده است.

وی در تشریح جزئیات پرونده خود در کمیسیون اصل نود مجلس هفتم اظهار داشت: رئیس کمیسیون اصل نود در نامه ای به رئیس جمهور سابق اعلام کرد این کمیسیون شکایت بنده را کاملا وارد دانسته و آقای خاتمی باید در این زمینه پاسخگو باشد و خسارات مادی و معنوی وارده به اینجانب، جبران و به نحو متقضی از اینجانب اعاده حیثیت شود.

فرمانده انتظامی اسبق تهران افزود: هنوز مسئوولان سیاسی و اجرایی دولت گذشته اقدام عملی در جهت تحقق خواسته کمیسیون اصل نود انجام نداده اند و این پرونده در کمیسیون مذکور در دوره های ششم و هفتم مجلس بر حقانیت بنده تاکید کرده و مکاتبات جهت قرائت گزارش کمیسیون در خصوص حادثه 18 تیر و شکایت بنده از آقای خاتمی در صحن علنی به نتیجه نرسیده است.

"بنده درخواست ارجاع پرونده شکایت خود از رئیس جمهور سابق به دستگاه قضایی را طرح کرده ام تا این مساله در دادگاه صالحه برابر با قانون خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار گیرد و از رئیس قوه قضاییه نیز می خواهم زمینه محاکمه مسوولان مربوطه در دولت سابق را جهت روشن شدن همه ابعاد حوادث کوی دانشگاه فراهم کند تا با صدور حکم عادلانه، عدالت عینی تحقق یابد".

از سردار نظری در خصوص علت به نتیجه نرسیدن شکایت او از رئیس جمهور سابق سئوال شد که او در پاسخ اظهار داشت: این نکته قابل تامل است که برخی مسئولان در گذشته بنده را در حوادث کوی دانشگاه قربانی این قضایا کردند . به اعتراف صریح خود آنها باید توجه کرد به خصوص نامه 9/11/80 سید محمد علی ابطحی معاون وقت حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور که خطاب به آقای خاتمی نوشته است "سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ به عنوان متهم اول مطرح شد و ... در نتیجه به دستور جنابعالی توبیخ و عزل گردید" و در سپس سطر دیگر نامه ادامه داده است "... در جریان کوی دانشگاه 5 نفر افسر ارشد دیگر از نیروی انتظامی در محل حاضر بودند که به دلایلی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی وارد آن حوزه نشدند؛ لذا در حق وی (فرهاد نظری) ظلم شده است".

وی افزود: در این مسائل کسی قربانی می شود که دارای پشتوانه سیاسی و وابستگی به حزب یا جریان خاصی نباشد و یا شاید بتوان گفت که علت اینکه پیگیری های اینجانب به نتیجه نمی رسد تنها بودن بنده در این قضایا و عدم حمایت جریان خاصی سیاسی می باشد.

به اعتقاد فرمانده انتظامی اسبق تهران، اصل موضوع کوی دانشگاه ناشی از جنگ قدرت بین دولتمردان و برخی جریانات سیاسی وقت بوده و آنها در یک معامله پشت پرده " سربازی که سال ها به عشق خدمت به مردم کشورش سرب های داغ را با جان خود سرد کرده تا خدشه ای به امنیت مردم وارد نشود و ثمره آن 7 بار مجروحیت، 16 مرتبه عمل جراحی سنگین و 70 درصد جانبازی مادام العمر بوده را قربانی کردند."

سردار نظری ادامه داد: آنها محاکمه ای صورت دادند که حتی اتهامی که متوجه ما به عنوان نیروهای پلیس کشور شد، بر اساس قانون گذشته و حال جرم محسوب نمی شود و بعد از سال 78 نیز در ادوار مختلف با شیوه های قوی تر وارد این عرصه شدند و از سوی دیگر در سیاستی دوگانه دولت مردان سابق و مسئولان وقت دبیر خانه شورایعالی امنیت ملی نه تنها فرماندهان ناجا را مورد مواخذه قرار ندادند، بلکه برای آنها تشویقاتی در نظر گرفتند اما هنوز حقایق به مردم گفته نشده و تصور می کنند مردم ایران آگاه نیستند.

از فرمانده انتظامی اسبق تهران بزرگ درباره اعتراف ابطحی به بی گناهی او و نظر سید محمد خاتمی در این زمینه سئوال شد که وی پاسخ داد: اسناد و مدارک و مکاتبات زیادی نزد بنده وجود دارد که آقایان به بی گناهی من اعتراف کرده اند؛ آقای خاتمی در تاریخ 27/11/80 طی نامه ای تاکید کرد "سابقه سردار نظری روشن و درخشان است و هیچ مسئله ای نباید باعث خدشه دار شدن آن سابقه شود" و ادامه می دهد "من هم معتقدم آنطور که باید و شاید ادای حق نشد، اما این به هیچ وجه به معنای تقصیر و گناه سردار نظری نیست و ما باید رای دادگاه در مورد ایشان مورد احترام قرار بدهیم."

سردار نظری در عین حال بر این نکته تاکید کرد آنچه که در سطور فوق گفته شده، صرفا در حد مکاتبات داخلی و آن هم به خاطر مکاتبات و پیگیری های او بوده و هیچگاه مسئولان دولت سابق حاضر به بیان این حقایق و واقعیت ها به صورت علنی نشده اند.

وی همچنین از اینکه رئیس جمهور سابق به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی و رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی که مسئولیت بخش های فرهنگی و دانشگاهی در تمام ابعاد را بر عهده داشت و در برابر مردم برای دفاع از ارزش های این مرز و بوم سوگند خوره بود اما در خصوص حوادث کوی دانشگاه از حقایق دفاع نکرد، به شدت انتقاد کرد.

"با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند".

این فرمانده اسبق ناجا تاکید کرد: امروز دست محبت به سوی آقای خاتمی دراز می کنم و از او می خواهم بر اساس پیمانی که با مردم بسته بود، یک بار برای همیشه به شعار خود برای گفتگو جامه عمل بپوشاند و به جای آنکه دوستان او مستقیم و غیر مستقیم با استفاده از تریبون های مختلف خادمین ملت را نزد مردم به عنوان مجرم معرفی کنند، حقایق را برای مردم روشن کنند.

وی افزود: مسئولان دولت گذشته از طرفی دانشجو و دانشگاه را ابزار سیاسی کرده و سکوی پرتابی جهت سهم خواهی بیشتر از قدرت قرار دادند اما رئیس جمهور سابق و سید بزرگواری که آن زمان سکاندار اصلاحات بود، بداند که به هرحال باید پاسخگوی وجدان خود و مردم باشد و فردا نیز در قیامت به عنوان تضییع کننده حق الناس پاسخگوی این جانب خواهد بود.

سردار نظری در بخش دیگری از این گفتگوی تفصیلی در واکنش به برخی مطالب که در روزهای اخیر به بهانه کالبد شکافی وقایع کوی دانشگاه در برخی رسانه ها مطرح شد، اظهار داشت: اولین سئوالی که در این زمینه مطرح می شود، این است که چرا کسانی که مدعی بازخوانی حوادث کوی دانشگاه هستند، بر 18 تیر تاکید دارند و از 17 تیر 78 هیچ سخنی نمی گویند؟
 

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: سردار نظری , رایه الهدی , اولین افشاگری‌ سردارنظری درباره 18تیر , 18تیر78 , اغتشاشات تهران ,
:: بازدید از این مطلب : 2070
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 18 تير 1391

حسن قشقاوی، معاون امور کنسولگری وزارت امورخارجه در گفت و گو با خبرگزاری دانشجو به بیان دیدگاه ها و نظرات خود پیرامون مسائل مختلف از جمله اعدام 18 زندانی ایرانی در عربستان و وضعیت دیگر زندانیان ایرانی در کشورهای دیگر پرداخت كه در ادامه مشروح اين گفت و گو را مي خوانيد.


**مسئله‌اي كه افكار عمومي و رسانه و قشر دانشجو را درگير خود كرده بحث اعدام ايرانيان در عربستان است. از زمان شروع اين ماجرا تاييد و تكذبيه‌هاي رسمي وزارت امور خارجه و معاون امور ايرانيان خارج از كشور را شاهد بوديم؛ مطالبي كه حقيقتاً تكذيب شد و مشخص شد اين اتفاق رخ نداده است. حال سوالي كه به عنوان مطالبه‌ مردمي و دانشجويي داريم این است كه وزارت امور خارجه با توجه به دروغ پردازي وزير امور خارجه سعودي و باور كردن اين دروغ از سوي ايران، دستگاه ديپلماسي چه جوابي براي اين مسئله دارد؟


قشقاوي: ابتدا بايد مواد خام اطلاعات اين پديده و واقعه را بگوييم. موضوع به شش سال قبل بر مي‌گردد كه اعلام مي‌شود لنج حامل مواد مخدر توسط پليس عربستان كه داراي سرنشينان ايراني بوده با بيش از دو تن مواد مخدر در حدود 2000 بسته بازداشت می شود.


از همان موقع پيگيري‌هایي انجام شد و يادداشتی رسمي كه معمول وزارت امور خارجه هاست و براساس كنوانسيون 1963 به محض دستگيري اتباع خارجي يادداشت‌ ارائه می شود، در خصوص این موضوع از سوی وزارت خارجه عربستان به دست ما نرسيد، اما در ملاقات ضمني بين سفير وقت ما در عربستان آقاي حسيني و مقامات سعودي اين موضوع خبر داده شد.


گرچه براساس كنوانسيون 1963 روند کنسولی قضيه در همان 6 سال قبل طي نشد، اما در عين حال سفارت تلاش كرد وكيل ويژه‌اي را در مرحله دادگاه تجديد نظر اخذ كند و این وکیل دفاعيه‌اي از هموطنان تنظيم و ارائه داد.


تلاشی نيز سفارت ما در ملاقات با نايف، وزير فقيد كشور عربستان و آقاي متكي با سعود الفيصل داشتند تا بلكه حكم اعدام صادر شده اجرا نشود.

بر اين اساس هموطنان ما طي اين 6 سال در حال انتظار اجراي حكم اعدام بودند، نه پروسه‌ دادرسي.

بايد به اين مسئله دقيقاً توجه كرد كه بنابر ملاحظات روابط دو جانبه يا سياسي حكم اجرا نشده بود و اينها در حال انتظار اجراي حكم در اين شش سال بوده‌اند تا مي‌رسيم به 26 فروردين ماه امسال که به يكباره از طرف يكي از افراد بازمانده يا خانواده‌ زندانيان كه البته بنده اصل و منشاء خبر را نمي‌دانم، خبري به سفارت ما داده شد كه اين زندانيان را از زندان دمام براي اجراي حكم اعدام انتقال داده اند.


خوشبختانه در آن موقع آقاي صالحي داخل کشور تشريف داشتند و به فاصله‌اي چهار يا پنج ساعت كه خبر رسيد با آقاي سعود الفيصل تماس گرفتند و ايشان هم در جواب گفتند اجازه دهيد بررسي كنيم و شما اين خبر را به من داده‌ايد و من به شما پاسخ مي‌دهم كه بعد از 24 ساعت سعود الفيصل با آقاي صالحي تماس گرفت و اعلام كرد ما روند اجراي حكم را متوقف كرديم.


در زمان مکالمه سعود الفیصل و صالحی ایرانیان اعدام شده بودند


حال اينجا يك نظري مي‌توان داد كه در حين تماس سعود الفيصل حكم اجرا شده كه در اين بين تحليل‌هاي مختلفي مي‌توان داشت؛ اينكه در زمان تماس واقعاً وي اطلاع نداشت و يا هماهنگي بين وزارت خارجه و وزارت كشور سعودي نبود و يا هر دليلي كه هر كس مي‌تواند بهر شكل تحلیل كند، اما آنچه كه مهم است اين بود كه ايرانيان اعدام شده بودند.

ضمن اينكه در طول اين 24 ساعت سفارت ما در عربستان فعال شد و با مقامات وزارت امور خارجه تماس گرفت و بنده هم سفیر عربستان را دو بار در طي قطعي شدن شايعه به يك خبر واقعي، احضار كردم حتي ادامه پیگیری کارها در روز پنجشنبه سبب شد كه سفير عربستان بگوید چطور يك روز تعطيل را انتخاب كرديد كه من گفتم به دليل اهميتی که قضيه براي ما دارد.

در احضار اوليه بنده يادداشتي اعتراضي به وي ارائه دادم و سفارت را در اين زمينه نيز فعال كرديم. دو اشكالي كه وارد هم نيست در خصوص موضع گيري من مي‌گيرند که بايد بگویم موضع‌گيري بنده كاملاً روشن است و بنده دقيقا گفته‌ام كه «چنين شايعه‌اي مطرح است و ما هنوز از صحت يا عدم صحت آن اطلاع نداريم.»


چرا سفیر عربستان را به خبرگزاری احضار نکردید؟

 

بقیه در ادامه مطلب

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: قشقایی , رایه الهدی , اعدام 18 ایرانی در عربستان ,
:: بازدید از این مطلب : 2005
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
یک شنبه 18 تير 1391

به نقل از مهر، سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی شب گذشته در حاشیه همایش بین المللی دکترین مهدویت در مرکز همایشهای صدا و سیما در پاسخ به سوال خبرنگار مهرمبنی بر اینکه طرح بیش از صد نفر از نمایندگان مجلس برای بستن تنگه هرمز را قابل تحقق می دانید، گفت: نمایندگان محترم نمایندگان ملت ایران هستند. هر نوع سخن و نامه نمایندگان و رای شان نشان دهنده پیام و رای ملت ایران است.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تصریح کرد: بنده به عنوان یک فرمانده ارشد نظامی جمهوری اسلامی ایران می گویم ما طرح بستن تنگه هرمز را داریم چرا که یک نظامی باید برای همه امور طرح داشته باشد و تنگه هرمز یکی از چهار یا پنج تنگه استراتزیک جهان است که در همه چیز جهان تعیین کننده است.

سرلشکر فیروزآبادی تاکید کرد: ملت شیعه به دلیل اینکه با عقلانیت عمل می کند راضی نمی شود که مجرای عبورانرژی چهل درصد جهان را دچار اختلال کند مگر اینکه منافع ما دچار اشکال جدی شود.

وی ادامه داد: کنترل ما بر تنگه هرمز کنترل هوشمند و عاقلانه است.

فیروز آبادی همچنین به تحولات سوریه اشاره کرد و گفت: آینده تحولات سوریه را بسیار خوب می بینم و ملت سوریه موفق خواهد شد.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به اینکه حاکمیت ملی در سوریه باقی می ماند ولی تحولات دموکراتیک و اسلامی در سوریه توسعه پیدا می کند، گفت: سوریه همچنان به عنوان خط مقدم مبارزه در مقابل اسرائیل و اشغالگران قدس خواهد ماند و ملت سوریه، مجلس جدید این کشور و آقای بشار اسد هم این موضوع را به خوبی درک می کنند.

وی به رزمایش موشکی اخیر سپاه اشاره کرد و گفت: ایران هیچگاه کشوری را تهدید نکرده است جز کسانی که قصد تهدید ما را داشته باشند و یا تهدید ما را به زبان بیاورند. رزمایش ما همانطور که از اسمش معلوم است رزم آزمایشی است. آزمایش تجهیزات و آزمایش مهندسی علم، آزمایش رزمندگان و آزمایش دقت سلاح ها و البته ما هیچ رزمایشی را بدون طراحی عملیات انجام نمی دهیم و تلاش می کنیم که رزمایش ها مطابق با عملیات واقعی باشد.
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: دفــاع و امنیت , ,
:: برچسب‌ها: فیروز آبادی , تنگه هرمز , بستن تنگه هرمز , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2372
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده : گمنام
یک شنبه 18 تير 1391

آن چه خواهید خواند ، خاطره ای است از برخوردی میان یکی از امرای ارتش با شهید حاج محمدابراهیم همت:

یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر 30 پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: «حاجی ! یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم.»
حاج همت گفت: «خیر باشد! بفرمائید! چه دلخوری؟»
امیر عقیلی گفت: «حاجی ! شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش، از کنار ما که رد می شوی، یک دست تکان می دهی و با سرعت رد می شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی های خودتان که رد می شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می دی، بوق می زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده می شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می شوی و میروی. رد میشی اصلا مارو تحویل نمی گیری حاجی، حاجی به خدا ما هم دل داریم.»
حاج همت این ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: «برادر من!اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه های شما که رد می شوم، این دژبان های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آرو آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوائی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند.
ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده می شوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره می خندم و سوار می شوم و باز آرام از کنارشان رد می شوم. آخر این بسیجی ها مشکوک بشوند.اول رگبار می بندند. بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند.
یک خشاب و خالی می کنند، بابای صاحب بچه را در می آورند، بعد چند تا تیر هوائی شلیک می کنند و آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می زنند ایست.»
این را که حاجی گفت، قرارگاه از خنده منفجر شد.



رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: حاج همت , رایه الهدی , ارتش , سپاه ,
:: بازدید از این مطلب : 2017
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

 

یک روز یک فرد معتاد به گناه نزد پیامبر(ص) آمد گفت: یا رسول الله می خواهم دیگر گناه نکنم و خوب شوم. حضرت فرمودند فقط دروغ نگو من هر شب حالت را می پرسم.

 

دزد رفت صبح هنگامی که می خواست دزدی کند یاد حرف پیامبر(ص) افتاد و با خود گفت اگر رسول خدا پرسید می توانم به ایشان بگویم دزدی کردم؟

 

سراغ مشروب رفت همین سوال تا اینکه همه گناهان را ترک کرد.

 

حجت الاسلام ماندگاری گقت: هنرپیشه ها خوشگلند اما ناپایدارترین زندگی را دارند. گرفتاری آنها عزیز شدن در چشم مردم است.

دروغ کلید هر گناهی است، روزی جوانی به حضرت عیسی گفت می خواهم در معیت شما باشم حضرت قبول کرد.

 

حضرت عیسی به جوان پولی دادند تا نان بخرد. جوان رفت و سه نان خرید، اما در راه یکی از نان ها را خورد موقعی که برگشت حضرت عیسی فرمودند: چندتا نان خریدی؟

 

جوان گفت: دو نان؛ این جوان با دروغ خود در مرحله اول رد شد، جوانان امام زمان(عج) می فهمد که تو دروغ می گویی.

 

این جوان با دروغش باعث شد که حضرت عیسی دوباره به او پول ندهد. هنگامی که دوباره گرسنه شدند حضرت عیسی(ع) چند پرنده را کشت و خوردند بعد از خوردن یک معجزه نشان جوان داد و فرمودند می خواهی پرندگان را به حالت اول برگردانم؟

 

جوان گفت: می شود؟ حضرت فرمودند بله به اذن خداوند پرندگان به حالت اول بازگشتندحضرت رو به جوان گفت: چند تا نان خریدی؟ جوان دوباره گفت: دو نان و دوباره دروغ گفت.

 

در منازل بعد دوباره به جوان معجزه نشان داد اما باز هم جوان با تعجب از دیدن معجزه ها دروغ می گفت و هر بار در پاسخ سوال حضرت عیسی در خصوص تعداد نان ها می گفت دو نان خریدم.

 

حضرت عیسی(ع) با جوان به خرابه ای رسیدند، حضرت عیسی(ع) از زیر خاک سه خشت طلا درآوردند جوان تا چشمش به خشت ها افتاد شروع به داستان درست کردن برای خود افتاد، حضرت عیسی(ع) فرمودند: هر کس راست بگوید این طلاها را به او می دهم، پرسید چندتا نان خریدی؟ جوان جواب داد سه نان؛ جوان برای بودن با حضرت عیسی(ع) راست نگفت اما برای طلاها راست گفت.

 

حضرت عیسی(ع) رو به جوان کرد و گفتند: تو برای من راست نگفتی بلکه برای طلاها راست گفتی طلاها مال تو و با من خداحافظ.

 

این جوان اینقدر بدبخت بود که با خود گفت طلا را به دست آوردم عیسی را برای چه می خواهم. بعضی ها هم نسبت به امام زمان(عج) این گونه اند.

 

غافل از اینکه اگر امام نداشته باشیم نور نداریم اگر نور امام زمان(عج) در خانه نباشد هر چه بخریم زودتر به زمین می خوریم.

 

یک روز کنار اتوبان تهران قم ایستاده و منتظر بودم یکی مرا با خود ببرد.

 

بعضی ها فکر می کنند ما بنز داریم یکی گفت حاج آقا بنزت کو؟ گفتم آخر صف بودم به من نرسید. بعضی ها شیشه ها را پایین می کشیدند و می گفتند چطوری مارمولک؟ می گفتم من خوبم تو چطوری؟

 

بعضی ها هم می گفتند بفرما آن وقت درماشین را قفل می کردند از این بلاها زیادسر ما در می آورند. ما فحش خور و متلک خورمان ملس است.

 

ناگهان یک بنز ایستاد و گفت حاج آقا بفرما. گفتم ما به ماشین شما نمی خوریم با پراید یا پژو می روم. راننده گفت دلم برای تو نسوخته برای خودم سوخته کارتان دارم....

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1603
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

وزير اطلاعات تاکيد کرد: بعضي با نفوذ در مجموعه‌هاي مختلف سعي دارند مجددا به صحنه بيايند، اما ما اين اجازه را به آنها نخواهيم داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، حجت الاسلام و المسلمين حيدر مصلحي در سخنان پيش از خطبه‌هاي نماز جمعه امروز تهران با تبريك ولادت امام زمان (عج)، بخش اول سخنان خود را به بيان ويژگي‌هاي انتظار حقيقي اختصاص داد و گفت: يكي از پرسش‌هايي كه درباره انتظار مطرح مي‌شود اين است كه وظيفه مسلمانان در زمان غيبت و آماده سازي زمينه‌هاي ظهور چيست؟ برخي عقيده دارند كه ما در حال حاضر هيچ وظيفه‌اي نداريم و هرگاه زمان ظهور فرا برسد اتفاق به وقوع مي‌پيوندد كه اين مغاير آيات و روايات اسلامي است.
 
وي ادامه داد: دسته‌اي ديگر معتقدند كه ايجاد شرايط ظهور از وظايف انكارناپذير مسلمانان و شيعيان است و مردم مي‌توانند با اعمال خود ظهور آن حضرت را نزديك تر كنند.
 
وزير اطلاعات يكي از وظايف منتظران فرج راكسب آمادگي‌هاي لازم بيان كرد و اظهارداشت: بايد توجه داشت كه آمادگي براي ظهور به شرايط زمان و مكان بستگي دارد كه در زمان ما به دليل حاكميت شيعي و حكومت ولايت فقيه اين وظيفه در ابتدا بر عهده حكومت است كه بايد دربالاترين آمادگي قرار داشته باشد تا بتواند به بهترين شكل در خدمت حضرت قرار گيرد.
 
مصلحي در ادامه تفكر مهدويت و انتظار را تفكري پويا و حركت زا دانست و گفت: برپايي انقلاب اسلامي الگوي همه حركت‌هاي آزادي خواهانه را ميسر كرده است كه طبق فرمايش مقام معظم رهبري انتظار تنها نشستن و اشك ريختن نيست، بلكه بايد خود را براي سربازي آن‌ حضرت آماده كنيم.
 
وي با اشاره به نام گذاري روز سرباز گمنام در روز ولادت امام زمان (عج) تصريح كرد: با توجه به اين موضوع لازم مي‌دانم گزارشي در خصوص فعاليت‌هاي سربازان گمنام امام زمان (عج) ارائه دهم؛ چرا كه حضور موثر و حفظ امنيت ملي از مهمترين حوزه‌هاي فعاليت نظام اسلامي است.
 
مصلحي درباره مهمترين محورهاي همجمه‌هاي دشمنان بيان كرد: دشمن به زعم خود جنگ نرم گسترده‌اي را با رويكردهاي مختلف و پيچيده دنبال مي‌كند كه حتي خط قرمزهاي اطلاعاتي در دنيا را رها كرده تا عليه انقلاب اسلامي به نتيجه برسد و در اين راستا تمامي حوزه‌هاي كشور را مورد توجه قرار داده است.
 
وزير اطلاعات با بيان اين‌كه اولين اقدام آنها اقدام ساختار شكنانه بود، گفت: دشمنان در ابتداي انقلاب با به وجود آوردن جنگ تحميلي سعي كرد، ساختار انقلاب را نابود كنند، اما در اين راه ناموفق بود و در راهبرد بعدي خود، سعي در تغيير رفتار و جنگ نرم داشتند.
 
وي افزود: آنها با تغيير رفتار در مسئولين كار خود را پيش گرفتند و مي‌خواهند گفتمان انقلاب اسلامي و اهداف والاي آن را مورد هدف قرار دهند كه در اين راستا به صورت به هم پيوسته و جبهه‌اي عمل مي‌كنند.
 
مصلحي درباره مهمترين اهداف دشمنان از جنگ نرم بيان كرد: حمايت از ضد انقلاب و جريان برانداز انقلاب و همچنين تلاش براي انشقاق و شكاف ميان مردم، انقلاب و نظام اسلامي از اهداف قابل توجه دشمنان است.
 
وزير اطلاعات اضافه كرد: اين شكاف‌ها حول شكاف‌هاي سياسي، اجتماعي و نسلي مي‌باشد كه امروزه با اقدامات بسياري سراغ برخي از مراكز ديني ما رفتند تا به جدايي دين از سياست بپردازند.
 
وي خاطر نشان كرد: آنها با شبه سازي، مشغول سازي، موضوع سازي كاذب و القا و تحريك در صدد رسيدن به اهداف خود هستند.
 
مصلحي ادامه داد: نمونه اين نوع رفتارها را مي‌توان در مذاكرات 1+5 مشاهده كرد. يكي از حركت‌هاي استكبار جهاني اين بود كه وضعيت اقتصادي كشور را متصل به روند مذاكرات نشان دهد، اما مسئولين انقلاب و نظام از چنين وضعيتي و اوضاع تحريم تنها به عنوان فرصت و پيشرفت‌هاي علمي و فناوري استفاده مي‌كنند.
 
وي با بيان اين‌كه براي افزايش فشار بر ايران اجماع سازي بين المللي وجود دارد، به تخريب جايگاه اسلام گرايي اشاره كرد و گفت: دلال‌هاي وهابيت براي نجات غده سرطاني خود در منطقه سعي مي‌كنند ايران هراسي را جايگزين اسرائيل هراسي كنند.
 
وزير اطلاعات با تاكيد بر الگوبرداري ساير ملل از ايران اسلامي و دكترين ايران تصريح كرد: بيداري اسلامي در سطح منطقه و جهان الگو گرفته از انقلاب اسلامي ايران است. با مروري بر تاريخ انقلاب اسلامي مي‌توان عمق اين فرهنگ و اعتقادات را دريافت كه دولت سازي‌هايي كه از اين بيداري قوت گرفت، هيچ كشوري حتي آمريكا را مصون نخواهد گذاشت.
 
مصلحي با بيان اين‌كه عده‌اي هنوز پيام بيداري اسلامي را درنيافته‌اند، اظهار كرد: حتي CIA و موساد مطرح كردند كه پيش بيني بيداري اسلامي و حوادث ناشي از آن را نمي‌كردند، اماعده‌اي سعي دارند القا كنند كه اين حوادث اتفاقاتي طراحي شده توسط امريكايي‌هاست.
 
وي با اشاره به اظهارات برخي سران آمريكايي و غرب بيان كرد: فضاي امنيتي براي اسرائيل از هر زمان ديگر ناامن تر است و نفوذ آن در منطقه خاورميانه به پايين ترين حد خود رسيده كه در چنين فضايي نمي‌تواند از منافع خود دفاع كند.
 
وزير اطلاعات با تاكيد بر اسلاميت، اسلام خواهي و آزادي خواهي مردم سراسر كشور اظهار كرد: اين موضوعات به روشني بر نفي استكبار جهاني صحه مي‌گذارد؛ چرا كه مردم در اين راستا از هيچ تلاشي فروگذار نخواهند كرد.
 
وي ادامه داد: وزارت اطلاعات مجموعه‌اي است بومي و بر اساس نياز انقلاب شكل گرفته و از نظام‌هاي اطلاعاتي ديگر كپي برداري نشده است.
 
مصلحي يكي از ويژگي‌هاي برجسته وزارت اطلاعات را ارتباطات مردمي آن دانست و خاطر نشان كرد: در خصوص دستگيري‌هاي اخير و خنثي كردن دو شبكه ترور و بمب گذاري بايد گفت كه اين موضوع با پشتيباني و هماهنگي بين سرويس‌هاي اطلاعاتي و ارتباطات مردمي شكل گرفته بود كه CIA، موساد و همچنين فرانسه، آلمان و بسياري از كشورهاي منطقه اين شبكه‌هاي بمب گذاري را پشتيباني مي‌كردند، اما وزارت اطلاعات طي مدت شش ماه توانست ميان آنها سرافكندگي و درهم ريختگي ايجاد كند.
 
وي يادآور شد:‌در حال حاضر ما در بعد داخلي و خارجي به موفقيت‌هاي زيادي رسيده‌ايم كه به دليل مسائلي نمي‌توان تمامي آنها را بيان كرد.
 
وزير اطلاعات در ادامه به قدرت سايبري كشور اشاره كرد و گفت: اوباما سه بار در صحبت‌هاي خود اعتراف كرد كه از پس قدرت سايبري ايران بر نمي‌آيد و به نتيجه نخواهد رسيد كه اين نكته بسيار قابل توجهي است.
 
مصلحي در پايان بااشاره به وضعيت عوامل ضد انقلاب داخل و خارج و جريان فتنه‌ بيان كرد: آنها همگي در درون خود دچار درهم ريختگي هستند و ما با لطف خدا به فتنه و ضد انقلاب اجازه نخواهيم داد فتنه 88 را تكرار كنند؛ بعضي با نفوذ درمجموعه‌هاي مختلف سعي دارند مجددا به صحنه بيايند، اما ما اين اجازه را به آنها نخواهيم داد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: دفــاع و امنیت , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , اطلاعات , مصلحی ,
:: بازدید از این مطلب : 2351
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

این روز ها که یادش می افتم این جمله اش در گوشم طنین انداز می شود : "من از خداي خود خواسته‌ام نه در جنگ ايران و عراق شهيد بشوم و نه به دست منافقين. بلكه با خداي خود عهد كرده ام كه شهادتم به دست شقي ترين افراد روي زمين٬ يعني اسرائيليها باشد. اين را هم مي دانم كه خدا اين تقاضاي مرا قبول مي كند..."

ولی هنوز برای ما روشن نیست که چه بر سرحاج احمد غیور قصه ما آمده است؟ دستگاه دیپلماسی ما هنوز در قبال این سوال جواب قانع کننده ای ندارند و کسی پیگیر گروگان های ما نیست.

حاج احمد متوسلیان ما کجاست؟

 

خبرنامه دانشجویان ایران: بیش از 10950 روز می‌گذرد، کودک 7 ساله‌ای بود که با وجود بیماری قبلی و ضعف بدنی در کنار تحصیل به شیرینی پزی پدر می رفت او بزرگ و بزرگتر شد و شد دانشجوی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت اما نه یک دانشجوی ساده ،او رابطه تنگاتنگی با تشکل های تازه تشکیل شده پیروان خط امام داشت و از همان موقع بود که به پخش اعلامیه های امام به صورت مخفی می پرداخت.

هنوز یک سال از فعالیت های او نگذشته بود که توسط ساواک دستگیر شد و به زندان فلک الافلاک خرم آباد برده شد و 5ماه به صورت انفرادی در آن آنجا زندانی شد .

بعد از آزادی نیز وی از اقدام علیه حکومت طاغوت دست برنداشت و با به ثمر رسیدن نهضت مردم ایران و تشكیل سپاه وارد سپاه شد. دوره سوم آموزش نظامی سپاه را در سعدآباد تهران گذراند و فعالیت خود را رسما در سپاه آغاز كرد .

در بهار سال 1358 و آغاز درگیري‌ های گنبد وی به آنجارفت. در بازگشت از درگیری گنبد و تشكیل گردان‌های رزمی سپاه، فرماندهی گردان دوم سپاه به او واگذار شد.

پس از فتح پاوه به حكم سردار بروجردی به سمت فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد . در این دوران وی طی عملیات‌های مختلف توانست ارتفاعات و مناطق حساس منطقه را پاكسازی كند. دراردیبهشت‌ 1359 بار دیگر كوله ‌بار سفر بست و راهی مریوان شد. و به دستور بروجردی مسئولیت آزادسازی این شهر را برعهده گرفت .

شهری كه مركز عمده فعالیت‌های ضدانقلابیون كومله بود. وی در این عملیات نیز سربلند خارج شد و توانست این شهر را نیز از تصرف دشمنان انقلاب آزاد كند .اگر بخواهیم از رشادت های او در این جبهه ها بگوییم می شود مثنوی70 من.

اما داستان حاج احمد قصه ما زمانی خواندنی تر می شود که روزی قرار بود رئیس جمهور وقت به مریوان سفر کند و ما بارها از زبان حاج احمد شنیده بودیم که :" بنی‌صدر ظاهر فریبی‌ کرده؛ شما در کردستان بودید و خیلی درگیر کار با بنی‌صدر نبودید. نمی‌دانید این آدم چه جانوری است " افرادی مثل حاج احمد از بینش سیاسی بالایی برخوردار بودن بارها از زبان حاج احمد شنیده بودم که می گفت : الان بنی‌صدر رئیس جمهور است نمی‌شود پیش همه این حرف‌ها را زد اما بگویم که این، آدم خائنی است؛ او آدمی نیست که بتواند کشتی انقلاب را جلو ببرد و به مشکل برمی‌خورد"

دایره مطالعات حاج احمد خیلی وسیع بود؛ او در سال 58 کتاب‌های اصول فلسفه و روش رئالیسم آیت‌الله طباطبایی و شهید مطهری را می‌خواند و به ما درس می‌داد. حاج احمد می‌گفت:«کسی که این همه سال در فرانسه درس خوانده نمی‌تواند بیاید رئیس جمهور این مملکت شود» او گاهی صحبت‌هایش را استناد می‌کرد که یک جا این حرف زده و جایی دیگر حرف دیگری زده و چون با امام مخالف است، من با او مخالفم....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: حاج احمد متوسلیان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1849
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی، فرزند عالم کامل سیدمحمد باقر موسوی گلپایگانی و از مراجع بزرگ بود.

 
وی از محضر پربرکت آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حایری نایینی و آیت‌الله بروجردی خوشه چید و به مرتبه عالی اجتهاد نایل شد، آیت‌الله گلپایگانی علاوه بر تاسیس مدارس علمیه، مؤسسات خیریه، مراکز درمانی، فرهنگی و تربیت شاگردان مکتب جعفری به تالیف آثاری گران‌بها نیز همت گماشت که از زمره آن‌ها «حاشیه بر عروة الوثقی»، «حاشیه بر وسیلة ‌النجاة»، «رسالة فی المحرمات بالنسب» و «رسالة صلوة الجمعه» است.
 
آیت‌الله گلپایگانی بعد از 30 سال که بر سکان مرجعیت تکیه داشت، در نهایت در روز جمعه 18 آذر ماه سال 1372 در سن 98 سالگی ندای حق را لبیک و به دیار باقی شتافت. آیت الله صافی گلپایگانی بر پیکر این مرجع تقلید در صحن بزرگ قم نماز گزارد و در کنار استادش (حائری) در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
 
 
 
 
 
*شهریه طلاب
 
سال‌ها پیش از انقلاب برای ملاقات محروم آیت‌الله گلپایگانی رفته بودم، شخصی محضرشان رسید تا مبلغی حدود 200 هزار تومان سهم امام بپردازد، آقا پرسید:
 
- شغل شما چیست؟
 
- قصابم
 
- در کجا؟
 
- در تهران
 
- با گوشت‌های ذبح غیراسلامی و یخ زده‌ای که در این ایام وارد کشور می‌شود و به فروش می‌رسد، چه می‌کنید؟
 
- ما فروشنده‌ایم، کاری به حلال و حرام گوشت نداریم.
 
آیت‌الله گلپایگانی با تغییری که در رنگ و صورتشان پیدا شد، فرمود: چطور مسایل شرعی مربوط به شغل خود را یاد نگرفته‌ای و دست به این شغل خطرناک زده‌ای؟! تو غذای مردم را تامین می‌کنی!
 
قصاب گفت: مردم خودشان مسئول خوراکشان هستند.
 
فرمود: مردم به بازار اسلامی مراجعه می‌کنند و شما از این مصونیت سوءاستفاده کرده بازار حرام‌خوری آماده می‌کنید و ذبح غیراسلامی در اختیار مردم قرار داده و مردم را به حرام‌خواری عادت می‌دهید. پول‌ها را از برابر من بردارید!
 
قصاب گفت: چرا؟
 
فرمود: این پول‌ها مشکوک و اموال حرام است و شما مسئول باز گرداندن آن به صاحبانشان هستید.
 
پرسید، حضرت آیت‌الله من سهم امام و خمس می‌پردازم و امیدوارم خداوند از این طریق مرا ببخشد.
 
آیت‌الله گلپایگانی فرمودند: این نه سبب نجات تو می‌شود و نه من اجازه دارم که جهت حوزه علمیه و طلاب و برای نشر اسلام مصرف کنم، ما در حوزه علمیه به طلاب شهریه پاک می‌دهیم که سهم امام سلام‌الله علیه است که طلاب نماز شبشان فراموش نشود، این پول حرام نماز صبح طلاب را نیز به قضا و فساد می‌کشد!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: ماجرای آیت‌الله گلپایگانی و مرد قصاب , رایه الهدی , هیئت منتظران مهدی(عج) ,
:: بازدید از این مطلب : 1984
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391
به گزارش فارس، در هیاهوی روزگار و مشکلاتی که ناخواسته هر روز بر سر راه انسان قرار می‌گیرند، ممکن است آنچنان که شایسته است به نماز توجه نکنیم لذا خواندن نمازی با توجه و خشوع، یکی از خواست‌های قلبی هر فرد مؤمن به شمار می‌رود.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در سخنان خود به بیان حالات و درجات نمازگزاران پرداخته است که توجه به آنها می‌تواند تلنگری برای افراد باشد تا بلکه بدانیم ما جزو کدامیک از نمازگزاران هستیم.
 
 
مراتب و درجات اهل نماز
 
 
برخی از افراد نماز را با خشوع می‌خوانند؛ «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» خشوع، ادب جسمی و روحی است.
 
رسول اکرم صلی الله علیه و آله دیدند شخصی در حال نماز با ریش خود بازی می‌کند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت هرگز این کار را نمی‌کرد.
 
 
بعضی نسبت به نماز مراقبند: «وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ»
 
بعضی کارها را به خاطر نماز رها می‌کنند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»؛ مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا باز نمی‌دارد.
 
 
عده‌ای با نشاط به سوی نماز حرکت می‌کنند: «فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ»؛ به سوى ذکر خدا بشتابید.
 
بعضی بهترین لباس را برای نماز می‌پوشند: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجدٍ».
 
گروهی عشق ثابتی به نماز دارند: «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ»؛ همان کسانى که بر نمازشان پایدارى مى‏کنند.
 
 
امام باقر علیه‌السلام فرمودند: مراد، دوام بر نمازهای مستحبی است همچنانکه مراد از «وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ» حفاظت و مراقبت از نمازهای واجب است.
 
عده‌ای دیگر برای نماز سحرخیزی دارند: «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ».
 
برخی شب را با نماز صبح می‌کنند: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا»؛ و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مى‏آورند.
 
و بعضی سجده‌ای همراه با اشک دارند: «سُجَّدًا وَبُکِیًّا».
 
نماز خاشعانه، اولین شرط ایمان
 
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛ قطعا مؤمنان رستگارند آنها هستند که در نمازشان خشوع دارند.
 
 
ناگفته نماند که در مکتب انبیا رستگار حتمی از معنویت سرچشمه می‌گیرد اما در مکتب طاغوتیان، رستگاری حتمی ریشه در زور و قدرت دارد.
 
فرعون فریاد می‌زد که «وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى»؛ در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت مى‏شود.
 
به هر حال هر کسی هر نوع کار خیر و خدمتی را که به مردم انجام دهد اما نسبت به نماز کوتاهی کند رستگار نخواهد شد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: نماز , مراتب درجات اهل نماز , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2029
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

 

جانباز است آن هم از نوع شیمیایی که بیش از 50 درصدش را بنیاد شهید تایید کرده است، با دو فرزند دلبند و همسر مهربانش که عوارض شیمیایی آنها را هم در برگرفته است، نمی‏داند به درد خودش برسد با فرزندانش؛ با یاد دوستان شهیدش و تصویر امام و آقا که کنارش گذاشته خوش است.

امان از آیین‏نامه و قانون اگر خروجی‏اش به درمان دردهای چند لایه یاران خمینی (ره) نینجامد. به بنیاد شهید چه ربطی دارد که فرزندان یک جانباز شیمیایی که پیش از شهادت پدر عوارض جنگ را از او به ارث برده‏اند؟ اصلا می‏خواست ازدواج نکند ...
 
می‌گفت 10 سال بعد از اینکه جانباز شدم ازدواج نکردم که نکند فرزندانم به عوارض ناشی از شیمیایی شدنم مبتلا شوند اما خدا می‌خواست که به واسطه فرزندانم هم امتحان شوم.
 
بنیاد شهید مصوبه‏ای دارد که جانبازان شاغل باید مشکل درمانی خود را از طریق محل کار خود حل کنند. خودش کارمند تامین اجتماعی بوده است اما حالا هزینه درمان خودش و فرزندانش بین بنیاد و شهید و اداره تامین اجتماعی سرگردان است.
 
می‏گفت وقتی به خانه‏شان رفتم، دیدم که هیچ کدام از اعضای خانواده رمقی به تن ندارند، جویای این وضعیت شدم، گفتند که چند وقتی است کپسول اکسیژن تمام شده است، پرسیدم: مگر کپسول اضافی ندارید؟ پاسخ دادند: داریم، اما چون در "زیر زمین" است کسی را نداریم که توان آوردن و به کار اندازی آن را داشته باشد...
 
می‏گوید: ديگر حتي همان جلوي در هم كسي به ديدنمان نمی‏آید. ديگر تماشايي نيستيم. شايد هم فراموش شديم...
 
روزي يك ساعت از عمرش را باید زير كپسول سپری کند، اكسيژن در خانه‏شان غنيمت است! می‏گوید: نوبتي نفس مي‌كشيم، زير كپسول!
 
حالا دو پسر دارد که هر دو مبتلا به تومور مغزی شده‏اند و همسری که او هم تحفه‏ای از عوارض شیمیایی همسرش دارد، همسری که دبیر دبیرستان بود اما مجبور شد تا خود را بازخرید کند و عرصه معلمی را با پرستاری از شوهر و فرزندانش عوض نماید.
 
با هر سرفه‏ای که می‏‏کند، یکی از تاول‏های بدنش سر باز می‏کند و خس خس سینه با سوزش بدنش توامان آتش به جانش می‏نشاند.
 
یعقوب دیلم همان رزمنده نوجوان که تمام هستی‏اش را در آستانه دلش قربانی کرد امروز قربانی برخی قوانین شده است.
 
شرح فداکاری‏های او
 
شرح فداکاری‏های او در دوران دفاع مقدس در کتابی با عنوان "زود پرستو شو بیا" به قلم: غلامعلی نسائی که بتازگی در اولین همایش انتخاب کتاب سال، توسط اراده کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان، به عنوان کتاب برتر شناخته شده است، به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در آن چهارده خاطره از جانبازان شیمیایی بیان شده است که هر یک امروز با مشکلات فراوانی گرفتارند.
 
در بخشی از این کتاب خاطرات این جانباز مظلوم شیمیایی تحت عنوان " هیچ کس مرا نبوسید؛ حتی دوستانم." آمده که در ادامه می آید:
 
فرمانده روي تل خاكي رفت و شروع كرد: مي‌خوام يك خبر بدي به شما بدم. دل‌ها همه ريخت. همه ساكت بودند. كسي جم نمي‌خورد. نمي‌دانم چگونه اين خبرو بدم. شما آمديد و دلتان را براي خدا روانه بهشت كرديد. تا همين‌جا هم كه آمديد اجرتان را بردين. كار خودتان را كرديد. تا اطلاع بعدي عمليات لغو شده و چند روز ديگه ان‌شاء الله... خيلي مختصر و كوتاه حرف زد و پايين آمد.
 
بچه‌ها ناراحت و دلگير بودند. صف‌ها به هم خورد. حوصله‌ها ناگهان سر رفت. هركه پيش خودش نق مي‌زد. آخه اگه بنا بود بخوريم، بخوابيم... چند وقته داريم مال بيت‌المال مي‌خوريم. همين‌طوري بي‌هدف. اين كه نشد. بعضي‌ها هم راضي بودن به رضاي خدا. البته فقط حوصله‌ها سر رفته بود، همين. مثل اين‌كه توي يك صف منتظر گرفتن چيزي باشي، بعد يك مرتبه بگن آقا تمام شد، بريد. حال همه گرفته شد. بد جوري بچه‌ها ناراحت شدن. دمغ و خسته و نااميد، رفتند داخل سنگر‌ها. بعضي‌ها هم رفتند بالاي كوه، لب چشمه. من رفتم داخل سنگر. سيد صادق هم آمد. كتري را گذاشتم تا چاي بخوريم. حمايلم را باز كردم و توي سنگر دراز كشيدم. صادق هم دراز كشيد. نه من نه صادق، يك كلمه حرف نمي‌زديم. چند دقيقه همين‌طور گذشت. هنوز كتري جوش نيامده بود. ناگهان احساس كردم صدايي از دور دست به گوشم خورد. از جا پريدم و دست صادق را گرفتم. به سرعت صادق را هم كشيدم از سنگر بيرون. صادق گفت: چه شده؟ ديوانه شدي؟ گفتم دلم يه هوايي داره. يه صدايي تو گوشم پيچيد. جلوي سنگر ايستادم. صادق هم كنارم. گفت: ديوانه كله خراب، بريم بابا. بريم چايي. سرم درد مي‌كنه. خسته‌ام يعقوب. بچه‌ها خيلي آرام بيرون قدم مي‌زدند. بعضي‌ها هم دور هم نشسته بودن و حرف مي‌زدند. به آسمان نگاه كردم. ابرهاي سفيد، تكه تكه در آسمان معلق بودند. تمام آسمان را ورانداز كردم. هيچ چيزي پيدا نبود. صادق گفت: دنبال چي مي‌گردي؟ گفتم: راستش توي سنگر كه دراز كشيده بودم، حس كردم صداي هواپيما و انفجار اومد. سيد گفت: خواب ديدي خير است ان‌شاءالله. ولي ناگهان باز همان صدا و باز همان انفجار در گوشم پيچيد: سيد! ديدي زدن؟ شنيدي؟ صداي هواپيما. صادق گفت: ول كن بابا. دستم را گرفت و كشيد داخل سنگر. من هنوز چشم‌هايم آسمان را رصد مي‌كرد. يك پايم داخل سنگر بود و يكي بيرون و سرم هنوز به آسمان كه خودم را بيرون سنگر ول كردم. گفتم: بيا اومدن. بچه‌ها همه حيران و ويران به آسمان نگاه مي‌كردن: نه، خودي نيست. سيد رفت روي تل خاكي و شروع به داد و فرياد: بچه‌ها بريد سنگر بگيريد. عراقيا اومدن. عراقيا اومدن. طوري داد مي‌زد كه تا يك كيلو مترهم صداش مي‌رفت.
 
 
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: جانبازشیمیایی , رایه الهدی , یاران خمینی کبیر ,
:: بازدید از این مطلب : 1717
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

 برای دریافت این فایل روی عبارت دانلود کلیک نمایید...

دوباره بساط طرب شد مهیا، دوباره رسیده شب شور و غوغا

شب می فروشی ، شب باده نوشی ، شب لب نهادن به لبهای صهبا
 
شب هو کشیدن ، گریبان دریدن ، شب پرکشیدن ، پریدن به بالا
 
چه شبها که زهرا دعا کرده تا ما ، همه شیعه گردیمو بی تاب مولا
 
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
 
مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل دل ای دل ، بزن دل به دریا
 
که دنیا به خسران عقبا نیرزد، به دوری ز اولاد زهرا نیرزد
 
و این زندگانی فانی، جوانی خوشی های امروز اینجا، به افسوس بسیار فردا نیرزد
 
اگر عاشقانه هوادار یاری ، اگر مخلصانه گرفتار یاری، اگر آبرو می گذاری به پایش، یقیناً یقیناً خریدار یاری
 
بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟، چه اندازه در ندبه ها زاری آری.
 
به شانه کشیدی غم سینه اش را ، و یا چون بقیه تو سربار یاری
 
اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری
 
به گریه شبی را سحر کردی یا نه ؟ چه مقدار بی تاب و بیمار یاری؟
 
اگر اشک داری به شکرانه اش ها، که مست نگاه گهر بار یاری
 
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست، اگر بی قراری بدان یار یاری
 
و پایان این بی قراری بهشت است، بهشتی که سرخوش ز دیدار یاری
 
نسیم کرامت وزیدن گرفته ، و باران رحمت چکیدن گرفته
 
مبادا بدوزی نگاه دلت را ، به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره بد، شدیداً گرفته
 
خدایا به روی درخشان مهدی، به زلف سیاه و پریشان مهدی
 
به قلب رئوفش که دریای داغ است ، به چشمان از غصه گریان مهدی
 
به لب های گرم علی یا علیش ، به ذکر حسین و حسن جان مهدی
 
به دست کریم و نگاه رحیمش، به چشم امید فقیران مهدی
 
به حال نیاز وقنوت نمازش ، به سبحان سبحان سبحان مهدی
 
به برق نگاه و به خال سیاهش، به عطر ملیح گریبان مهدی
 
به حج جمیلش به جاه جلیلش، به صوت حجازی قرآن مهدی
 
به صوت عراق و شبانگاه شامش، به آهنگ سمت خراسان مهدی
 
به جان داده های مسیر عبورش، به شهد شهود شهیدان مهدی
 
مرا دائم الاشتیاقش بگردان، مرا سینه چاک فراقش بگردان
 
تفضل بفرما بر این بنده بی سراپا ، مرا همدم و محرم و هم رکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان.
 
ندیدم شهی در دل آرایی تو، به قربان اخلاق مولایی تو
 
تو خورشیدی و ذره پرورترینی ، فدای سجایای زهرایی تو
 
نداری خماری به مشتاقی من ، ندیدم نگاهی به صهبایی تو
 
نداری خرابی به بی تابی من ، ندیدم سبوئی به مینایی تو
 
نداری ز کویت زمن بی نواتر، ندیدم کریمی به طاهایی تو
 
نداری گدایی به رسوایی من ، ندیدم نگاری به زیبایی تو
 
نداری مریضی به بدحالی من ، ندیدم دمی چون مسیحایی تو
 
نداری غلامی به تنهایی من ، ندیدم غریبی به تنهایی تو
 
نداری اسیری به شیدایی من، ندیدم کسی را به آقایی تو
 
امید غریبان تنها کجایی ؟ چراغ سر قبر زهرا کجایی ؟
 
تجلی طاها، گل اشک مولا، دل آشفته داغ آن کوچه غم ، گرفتار گودال خونین ، گرفتار غم های زینب ، سیه پوش قاسم، عزادار اکبر، گل باغ لیلا، پریشان دست الم گیر سقا، نفس های سجاد، نواهای باقر ، دعاهای صادق ، کس بی کسی های شب های کاظم ، حبیب رضا و انیس غریب جواد الائمه ، تمنای هادی ، عزیز دل عسکری ، پس نگارا بفرما کجایی ؟
 
پس نگارا بفرما کجایی؟ کجایی؟
 
دلم جز هوایت هوایی ندارد ، لبم غیر نامت نوایی ندارد
 
وضو و اذان و نماز وقنوتم ، بدون ولایت صفایی ندارد
 
دلی که نشد خانه یاس نرگس ، خراب است و ویران ، بهایی ندارد
 
مرا در کمندت بیفکن که دیگر ، گرفتار عشقت رهایی ندارد
 
خوشا آنکه غیر از ظهورت نگارا، شب قدر دیگر دعایی ندارد
 
ید اللی و حق به جز دست مشگل گشای تو مشگل گشایی ندارد
 
غلام توام از ازل تا قیامت ، که این بندگی انتهایی ندارد
 
بیا تا جوانم بده رخ نشانم، که این زندگانی وفایی ندارد
 
نگارا نگاهی که جز نوش لعلت ، دل زخم خورده دوایی ندارد
 
بیا تا نمردم به فکر دوا باش، به فکر علاج دل بی نوا باش
 
کریما ، رحیما، رئوفا ، عطوفا، نگارا ، بهارا،
 
بیا جان مولا ،بیا جان زهرا ، بیا جان زینب ، بیا جان سقا
 
سحر خیز مکه ، سحر خیز کوفه ، سحر خیز مشهد، سحر خیز کرب و بلا و مدینه
 
سحر یاد ما باش ...
 
سحر یاد ما باش...
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: محمود کریمی , دانلودمداحی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2080
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

برای ذخیره روی عبارت دانلود کلیک نمایید.

دانلود

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , مــــــداحــــــى , ,
:: برچسب‌ها: دانلود مداحی محمود کریمی , رایه الهدی , نیمه شعبان , مداحی ,
:: بازدید از این مطلب : 2608
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

از عکس و دوربین فراری بود


در ایام طلبگی در مشهد مقدس روزی چندی از آشنایان به من اطلاع دادند گه برای دیدنت داریم به مشهد می آییم.
من دیدم پول به اندازه ای ندارم که بتوانم پذیرایی در حد بالایی بکنم و خیلی دلم می خواست که توان آن را داشتم.دلم شکست وبه حرم امام رضا(ع) رفتم وعرض کردم که آقا حالا یک بار هم که می خواهند دیدن ما بیایند ما شرمنده شده ایم و نمی توانیم به خوبی پذیرایی کنیم.....

در برگشت از حرم در یکی از صحن ها با آیت الله مروارید برخورد کردم ایشان با لبخند گفتند که هان؟..تو هیچ وقت این موقع روز حرم نمی آمدی‌‌!

تا خواستم حرفی بزنم از جیبشان مقداری اسکناس بیرون آوردند و بدون اینکه بشمارند در جیب من گذاشتند.

*

آیت الله مروارید در ابعاد اخلاقی، نشانه زهد، پارسایی و ورع و مجسمه تواضع، خدمت و سعه صدر بود. وی مصداق روشن این آیه بود كه یار دیرینش آیت الله حاج میرزا جواد آقای تهرانی همواره تلاوت می كرد: «تلك الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا». او در تمام عمر، كسی را به خویش دعوت نكرد و با آن كه برخی از شاگردان او سال هاست كه مجتهدند، اعلام مرجعیت نكرد و رساله و حاشیه ننوشت. خشتی روی هم ننهاد و منصبی نخرید و با این كه از استوانه‌های حوزه در امور اجتماعی بود، از این كه او نخستین امضاء را در بیانیه‌های عالمان رقم زد، سرباز می زد؛ نه تنها در هیچ منظر اجتماعی خود را عرضه نداشت، بلكه از آن گریزان بود.

وی حتی از نگاه دوربین های عكاسی و فیلمبرداری نیز می گریخت و صورت خود را می پوشاند و تنها یكی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد. همین روحیه باعث گردید كه فرزندان وی نیز پا به وادی ترویج وی نگذارند. به این ترتیب، از این عالم عارف، تصاویر كمی در دست ماند؛ البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان، كار برای رسانه‌ها و علاقمندان هموار گشت و دیگر می شد به آسانی و بدون اطلاع یا ممانعت او، حضور پربركتش را ثبت كرد.

*

این عالم وارسته به شدت از عیب جویی بركنار بود. یكی از بازرگانان متدین كه سالیانی وی را برای نماز صبح به مسجد می‌برد، روزی كه شخصی گله كرده بود. حضرت آیت الله مروارید به او گفت كه در نوجوانی از ظلمی كه یكی از ارحام به او و خانواده‌اش كرده بود، نزد استاد و مربی خویش، حاج شیخ حسنعلی نخودكی، گلایه كرده بود. استاد فرمود: پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم؛ شما هم برای خدا این ها را اظهار نكن و بدین ترتیب، آیت الله مروارید، با نقل این سخن استاد كه خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل كرد، به دوست متدین خود تذكر اخلاقی داد.

*

آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید در روز هشتم شوال 1329 ق. در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد. پدرش، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید (1299ـ1338 ق) از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم ربانی، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی، رابطه دوستی و عقد اخوت داشت.

شهرت «مروارید» در این خاندان، به دلیل انتساب آنان به یكی از مشهورترین رجال ادب و هنر عصر تیموری، یعنی خواجه شهاب‌الدین عبدالله مروارید كرمانی (865 ـ955 ق) می‌باشد. عموی آیت الله مروارید، حاج شیخ اكبر مروارید نیز از عالمان و شاگردان محقق بزرگ، آخوند محمدكاظم خراسانی بوده است. جد مادری وی، عالم ربانی و صاحب كرامات آیت الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی (م 1329 ق) از شاگردان برجسته میرزای شیرازی و از عالمان نامدار قرن چهاردهم هجری در مشهد مقدس بوده است. نام حسنعلی به یاد آن اسوه تقوا و نیز به احترام حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی بر آیت الله مروارید نهاده شده است.

آیت الله میرزا حسنعلی مروارید در سال 1337 ق و در اوان 9 سالگی، پدر بزرگوارش را از دست داد و مطابق وصیت پدر، تحت نظارت دوست معتمد او، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودكی) و تربیت و تدبیر مادری وارسته و اهل تهجد قرار گرفت.

سرانجام این وجود پربركت، در 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 ق. برابر با چهاردهم مهر 1383 ش. پس از قرائت زیارت عاشورا كه همیشه بر آن مداومت می ورزید و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یاسین، در پی سكته قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت. پیكر پاك وی روی دست های هزاران مشتاق و ارادتمند و با حضور عالمان طراز اول و نمایندگان رهبری و مراجع و مسئولان مملكتی تشییع گردید و در حرم مطهر رضوی به خاك سپرده شد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , آیت الله مروارید ,
:: بازدید از این مطلب : 2259
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی در برنامه درس‌هایی از قرآن که شب گذشته (14 تیرماه) از شبکه اول سیما پخش شد، به بیان خاطره‌ای از نیمه شعبان در مدینةالنبی پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:

 
امام زمان(عج) ما را دوست دارد، چون امام رضا فرمود: «وَ أَشْفَقَ عَلَیْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم‏» (فقیه/ج4/ص418) یعنی امام زمان از پدر و مادر به مردم مهربان‌تر است. اینکه امام زمان می‌آید همه را قلع و قمع می‌کند، یک تصویر وحشتناک درست می‌کنند، این غلط است.
 
یک حدیث از امام زمان(عج) داریم که می‌فرماید: من هرگز شما را فراموش نمی‌کنم. والله من شما را فراموش نمی‌کنم!
 
نمی‌دانم این را در یکی از سخنرانی‌هایم گفتم. باز نمی‌دانم در تلویزیون هم گفتم یا نه؟ چون میانگین من هفته‌ای دو سفر می‌روم. یعنی سالی صد سفر. هر سفری هم چند سخنرانی، بالاخره نمی‌دانم چه چیزی را کجا گفته‌ام. ولی حالا چیز قشنگی است.
 
یک چنین شبی یعنی نیمه شعبانی من مدینه بودم برای عمره. فندق الدخیل، سمت راست قبرستان بقیع، پایینش مغازه است. رویش غذاخوری است. از طبقه دوم به بالا هم مسافرها! چندین کاروان جا دارد. پانزده ـ شانزده طبقه است. رفتم طبقه‌ دوم روی پاساژ غذا بخورم، یک مرتبه متوجه شدم نیمه شعبان مگر برای امام زمان(عج) نیست؟
 
پیش خودم گفتم: قرائتی یک کاری کن! چه کنم؟ برو همین مغازه‌ پایین، چند تا پیراهن، زیر پیراهنی بخر. برو پیش آشپزها، بگو: شما آشپز هستید. در هوای مدینه‌ داغ پای دیگ داغ، یک عیدی به شما بدهم. نفری یک پیراهن به این آشپزها بده!
 
خوب که طراحی کردم خواستم بلند شوم، متوجه شدم که پول ندارم. پولم تمام شده بود. حال من گرفته شد که چرا من پول ندارم نیمه شعبان یک کاری برای آقا بکنم؟ غذا خوردم.
 
چند دقیقه‌ای، بیست دقیقه شد یا نشد نمی‌دانم. یک کسی آمد کنار من نشست گفت: حاج آقا، آشپزها می‌آیند از شما تشکر کنند، هیچی نگو. نگاهشان کن.
 
گفتم: آشپزها از من برای چه تشکر کنند؟ گفت: من آن طرف نشسته بودم غذا می‌خوردم، به دلم برات شد که بروم مغازه‌های پایین، چند تا پیراهن و زیر پیراهنی بخرم و نزد آشپزها بروم و بگویم: عیدی نیمه شعبان است. منتهی اگر بگویم من عیدی دادم، کسی لذت نمی‌برد. بگویم قرائتی داده اینها بیشتر خوشحال می‌شوند. من به نیت تو این کار را کردم که اینها بیشتر خوشحال شوند. من به قصد تو این کار را کردم. حالا می‌آیند و می‌گویند: تشکر. نگو: چه پیراهنی، چه زیر پیراهنی، من خیط می‌شوم.
 
من ماندم گفتم: یا حجت بن الحسن، تو چه کسی هستی؟!
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: قرائتی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2030
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

برای ذخیره  این فیلم کوتاه در رایانه تان روی دانلود کلیک نمایید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , کلیپی از نوجوانان منتظر ,
:: بازدید از این مطلب : 1923
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391

امام مهدی(ع)؛ موجود موعود

نویسنده: آیت الله عبدالله جوادی آملی

ناشر: انتشارات اسرا

تا کنون کتاب ها و مقالات متعددی دربارة حضرت مهدی(ع) نوشته شده است امّا به رغم سعی و کوشش عالمانه و خالصانه ای که در شناخت و شناساندن آن حضرت، از سوی اشخاص و جریان های اسلامی صورت پذیرفته، همواره دام افراط و درة تفریط به روی این موضوع گسترده و گشوده بوده، هست و خواهد بود و تنها کسانی از ورطه این دو نجات یافته اند که توانسته اند به مستمسک «امام شناسی» واقعی تمسک جویند و از آن بهره مند شوند. با همین رویکرد اثر شریف و خواندنی امام مهدی(ع)، موجود موعود که مجموعه مباحث، گفتارها و نوشته های حضرت آیت الله جوادی آملی تدوین و با مقدمه ای گرانبها توسط نشر اسرا به بازار نشر عرضه شده است. در سه بخش این کتاب با عناوین امام شناسی، انتظار و از ظهور تا مدینه فاضله حاوی این مطالب است:

بخش یکم: امام شناسی

فصل یکم: امامت عام: چهرة فقاهتی امامت، امامت و نصب در نگاه امام رضا(ع)، برهان مهدوی بر عدم تعیین امام به دست مردم، حیات معقول ثمرة معرفت به امام(ع)، معیار زندگی جاهلانه، حیات و مرگ جاهلی در فرهنگ وحی، حیات انسان از دیدگاه قرآن، مراتب و نشانه های حیات عقلی، توقف شناخت امامت بر نبوت و فهم نبوت بر ادراک توحید، معرفت امام، بهترین راه مسلمان مردن، مفهوم واقعی معرفت امام، معرفت ثمر بخش و شناخت بی ثمر، حیات خداپسند در گرو معرفت امام، امامت نیاز بشر و نعمتی الهی، ملاک نیاز به پیامبر و امام، امامت منت و لطف همیشگی خدا.

فصل دوم: امامت خاص: استمرار ولایت از ابراهیم(ع) تا امام زمان(ع)، نیل همه فرزندان صالح ابراهیم(ع) به امامت، بشارت ائمه به وجود مبارک ولی عصر(ع)، ظهور کلمه طیبه، شجره مبارک مهدوی، نیمه شعبان شب قدر اهل بیت(ع)، راز همتایی شب میلاد امام زمان(ع) با شب قدر، عید میلاد امام عصر(ع)، راه معرفت امام زمان(ع)، والاترین راه شناخت امام عصر(ع)، قرآن و عترت یک حقیقت و دو ظهور، جلوه هایی از هماهنگی قرآن و عترت، امام معصوم پیشوای عقاید و اخلاق و اعمال، امام معصوم شاهد اعمال، ولای خاندان عصمت رکنی دینی، دشواری ادراک امام عصر(ع) و راه تسهیل آن، امام عصر(ع) مظهر «نور السّموات و الأرض»، مهدی(ع) سزاوارترین فرد به ابراهیم(ع)، خاتم اوصیا وارث منحصر به فرد کمالات، امام عصر(ع) مظهر علم و قدرت الهی، تأثیر صاحبان نفس، ظهور اسم هادی در وجود مهدی(ع)، هدایت دل ها به دست امام عصر(ع)، ولی عصر(ع) همسفر سالکان، قائد قافله عشق، آینه مهر و قهر، مهدی(ع) عامل تحقق دین الهی،...

بخش دوم: انتظار

فصل یکم: شعاع آفتاب: مطلق یا نسبی بودن غیبت امام عصر(ع)، حکمت و چرایی غیبت، اسرار غیبت، چگونگی بهره بردن از امام در این دوران، ضرورت نیابت در عصر غیبت، پندار واگذاری دفاع از دین به امام عصر(ع)، دعای امام صادق(ع) راهی بر اثبات ولایت فقیه، انقلاب اسلامی آینة انقلاب مهدوی...

فصل دوم: حقیقت انتظار: انتظار فرج، انتظار در مکتب اهل بیت(ع)، شرایط تحقق حقیقت انتظار، بهترین راه برترین انتظار...

فصل سوم: منتظر: برتری انتظار فرهیختگان، مراحل کمالی منتظران، رهیدن منتظران از ناامیدی، فضائل منتظران....

فصل چهارم: انتظار، ابعاد و تکالیف: آثار انتظار، تکالیف منتظران، ارتباط با امام عصر(ع) و ضرورت و چگونگی آن، وظایف شخصی منتظران، وظایف گروه ها

بخش سوم: از ظهور تا مدینه فاضله مهدوی(ع)

فصل نخست: ... تاظهور آفتاب: ضرورت ظهور، آثار عمومی ظهور، گاه قیام قائم، سیمای عمومی عصر ظهور، برخی رخدادهای هنگام ظهور

فصل دوم:دولت کریمه مهدوی: روزهای خوش فرج، از ظهور تا پیروزی، بهار دل انگیز قلوب، هندسه مدینه مهدوی، ویژگی های آرمانشهر مهدوی، کمال عقل نظری و عملی در حکومت مهدوی، جلوة بی نظیر دینداری در حکومت مهدوی(ع).

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جوادی املی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2074
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
جمعه 16 تير 1391

باشگاه خبرنگاران: حسین شريعتمداري درباره اظهارات سيد محمد خاتمي درخصوص روزنامه كيهان و طرح برخي ادعاها توسط اين چهره اصلاح‌طلب اظهار داشت: آقاي خاتمي مي‌گويد كيهان امروز با كيهاني كه ما دلمان مي‌خواست با آنچه آقاي خاتمي مي‌خواهد نسبتي ندارد؛ در اين باره بايد عرض كنم اينكه كيهان با آنچه آقاي خاتمي مي‌خواهد نسبتي ندارد باعث افتخار ماست و اگر كمترين نسبتي با ايشان داشتيم بايستي در حركت خود عميقا دچار ترديد مي‌شديم.

شريعتمداري افزود: اما كيهان با آنچه امام راحل مي‌خواستند همخواني دارد و اين آقاي خاتمي است كه با حضرت امام كمترين نسبتي ندارد مثلا ايشان در همين مصاحبه از نوشته‌هاي قبلي خود عليه نهضت آزادي ابراز پشيماني كرده است و حال آنكه حضرت امام‌(ره) به صراحت عليه نهضت آزادي موضع داشته و مي‌فرمايند «نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكاست و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است» و تاكيد مي‌فرمايند كه «نهضت آزادي صلاحيت هيچ مسئوليت دولتي يا قانونگذاري يا قضايي را ندارد.

مديرمسئول كيهان خاطرنشان كرد: حالا بايد از آقاي خاتمي پرسيد كيهان كه مواضع روشن و مستدلي عليه نهضت آزادي داشته و دارد،‌ با حضرت اما همخوان نيست يا شما كه دقيقا عليه نظر صريح آن حضرت موضع گرفته‌ايد؟

شريعتمداري در ادامه تصريح كرد: آقاي خاتمي در جريان فتنه آمريكايي ـ اسرائيلي 88 به گونه‌اي آشكار و بي‌پرده با منافقين، سلطنت‌طلب‌ها، ماركسيست‌ها و بهايي‌ها ائتلاف كرده بود؛ آيا حضرت امام (ره) طرفدار اين گروه‌هاي تروريستي و ضدانقلاب و اسلام بودند و آيا ‌جناب خاتمي مي‌تواند‌ ائتلاف اعلام شده خود با اين جريانات را انكار كند؟

مديرمسئول كيهان افزود: مگر حضرت امام نمي‌فرمودند هر چه فرياد داريد بر سر آمريكا بكشيد و مگر آمريكا و اسرائيل و انگليس دشمنان تابلودار امام و مرم اين مرز و بوم نبوده‌اند و در همان حال مگر آقاي خاتمي و دوستانش در جريان فتنه 88 به طور علني و آشكار در خدمت مثلث آمريكا، و اسرائيل و انگليس نبودند؟ مگر آقاي نتانياهو از خاتمي و دوستانش به عنوان بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران ياد نكرد؟ و مگر شيمون پرز درباره خاتمي و مدعيان اصلاحات با صراحت اعلام نكرد كه آنها به نمايندگي از سوي ما و آمريكا با نظام اسلامي درگير هستند؟ اين موارد كه قابل انكار نيست.

وي ادامه داد: بايد از آقاي خاتمي پرسيد آيا شما به دستور حضرت امام،‌ حداقل 2 بار با جرج سوروس سرمايه‌دار صهيونيست و عامل كودتاهاي مخملي ملاقات كرده بوديد؟ آيا اهانت به ساحت حضرت اباعبدالله (ع) در روز عاشورا، آتش زدن مسجد، قتل بسيجيان، شعار به نفع اسرائيل و آمريكا، اهانت به حضرت امام (ره) و دهها جنايت ديگر كه جناب خاتمي و دوستانش مرتكب شده‌اند، قابل انكار است و آيا آقاي خاتمي بعد از اين همه وطن‌فروشي و جنايت هنوز هم مدعي خط امام است؟!

شريعتمداري اظهار داشت: ما نياز آقاي خاتمي در حمله به كيهان را درك مي‌كنيم؛ ايشان حمله به كيهان را براي مصرف خارجي مي‌خواهد و اين حمله را براي سرويس‌هاي اطلاعاتي بيگانه و گروه‌هاي ضدانقلاب هم‌پيمان خود فاكتور مي‌كند چرا كه خاتمي بعد از شكست فتنه 88 با ماموريت جديد در پي نزديك شدن به نظام است و شركت وي در انتخابات مجلس نهم در حالي كه در انتخابات رياست جمهوري دهم ادعاي تقلب كرده بود، خشم گروه‌هاي ضد انقلاب را برانگيخته است، شما با مراجعه به نشريات و سايت‌هاي اين جريانات مي‌بينيد كه در يك كلام مي‌گويند آقاي خاتمي شما با كليد واژه تقلب ما را به خيابان‌ها كشيدي و اكنون آواره و پناهنده به كشورهاي خارجي كرده‌اي. اگر ادعاي شما درباره تقلب دروغ بود چرا باعث آوارگي ما شدي؟ و اگر هنوز آن ادعا را واقعي مي‌داني چرا در انتخابات مجلس نهم شركت كردي؟

مديرمسئول كيهان گفت:‌ خاتمي امروزه شخصيت تحقير شده است و براي فرار از اين تناقض به كيهان حمله مي‌كند و از اين طريق براي جريانات بيروني پالس مي‌فرستد كه ببينيد، من هنوز هم مثل دوران فتنه، ضد‌نظام هستم.

مديرمسئول كيهان در ادامه متذكر شد: آقاي خاتمي سعي داشت شركت در انتخابات مجلس نهم را به صورت نيمه پنهان انجام دهد تا مانند ساير اقدامات ايشان در هر دو سو قابل خرج كردن باشد. و به همين علت يك نقطه دورافتاده را براي راي دادن انتخاب كرد كه لو رفت و خاتمي ادعا كرد كه در انتخابات مجلس به جمهوري اسلامي ايران راي داده است كه اين دروغ محض است چرا كه ايشان و ساير اراذل و اوباش هم‌پيمان فتنه‌گران در جريان فتنه 88 به گونه‌اي آشكارا و مقابل دوربين‌ها قيد «اسلامي» را از تابلوي جمهوري اسلامي ايران خط زده و فيلم آن را به عنوان سند افتخار! براي بي‌بي‌سي و VOA فرستاده بودند بنابراين در حالي كه خاتمي آشكارا قيد اسلامي را خط مي‌زند، معلوم است كه نمي‌تواند راي پنهان خود را به جمهوري اسلامي داده باشد.

شريعتمداري يادآور شد:‌ آقاي خاتمي در انتخابات مجلس نهم به چند تن از نامزدهاي مدعي اصلاحات راي داده بود و اين نشان‌ مي‌دهد ايشان باور دارد كه تك‌تك‌ آراء خوانده شده و در نتيجه موثر خواهد بود و به همين علت ايشان و تقريبا همه آنهايي كه ظاهرا انتخابات را تحريم كرده بودند در انتخابات شركت كرده و به طور پنهان نام نامزدهاي اصلاح طلب را به صندوق انداختند كه البته انتخاب نشدند.

آيا ملاقات خاتمي با جرج سوروس صهيونيست و توطئه عليه مردم ايران، بداخلاقي است؟

شريعتمداري در پاسخ به اين پرسش خبرنگار باشگاه خبرنگاران كه خاتمي گفته است "بداخلاقي‌هاي جامعه كنوني توسط روزنامه كيهان اشاعه پيدا كرده است"، گفت: اين ادعايي است كه سرويس‌ها و رسانه‌هاي بيگانه عليه كيهان مطرح مي‌كنند و سوال ما اين است كه كدام خبر كيهان خلاف واقع بوده است؛ آيا ملاقات خاتمي با جرج سوروس صهيونيست و توطئه عليه مردم ايران، بداخلاقي است يا افشاي آن ‌از سوي كيهان؟ آيا روشنگري كيهان درباره كمك‌هاي مالي كلاني كه خاتمي براي فتنه 88 از ملك عبدالله سعودي و برخي سران كشورهاي اروپايي دريافت كرده بود، بداخلاقي است؟ و يا وطن‌فروشي ايشان و دوستانشان.


مدير مسئول كيهان گفت: ما كه غيب‌گو نيستيم بنابراين چگونه توانستيم تمام مراحل فتنه 88 را قبل از انجام آن پيش‌بيني كنيم؟ اين نشان مي‌دهد كه فتنه‌گران براساس فرمول شناخته شده كودتاهاي مخملي حركت مي‌كردند.

وي گفت: مثلا قبل از انتخاب رنگ سبز از سوي خاتمي و دوستانشان، كيهان انتخاب رنگ را پيش‌بيني كرده بود و يا وقتي خاتمي پيشنهاد رفراندوم داد بنده در يادداشتي پرسيدم آقاي خاتمي اين پيشنهاد شماست يا مايكل لدين. خاتمي البته پاسخي نداد ولي مايكل لدين به گونه‌اي ناشيانه و در دفاع از خاتمي به اين نكته اعتراف كرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , ,
:: برچسب‌ها: شریعتمداری , رایه الهدی , خاتمی , پاسخ شریعتمداری به نامه خاتمی ,
:: بازدید از این مطلب : 1914
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 16 تير 1391

شيخ محمد تقى بهلول که در دوره رضاخان قيام و خروش مردم مسلمان مشهد در مسجد گوهرشاد را هدايت كرد، پیرامون خصوصیات رهبر انقلاب می‌گوید: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زيادى را ديده ام؛ اما كسى را به لحاظ بى رغبتى به مقام و منصب دنيا، هم پاى «آقا» {آيت الله خامنه اي} نديده ام.

 
انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزديك مى‌بيند، حس مى‌كند كه ذره اى ميل به دنيا در او وجود ندارد.
 
واقعاً در اين مقطع، من هيچ كس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنيا، مثل او نمى شناسم.
 
آخرين بارى كه در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست كه قبل از انقلاب، يك شب در مسجد طرقبه منبر بوديد؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستيد از مسجد بيرون بياييد، چون تاريك بود، من آمدم دستتان را بگيرم و كمكتان كنم؛ اما دستتان را كشيديد و گفتيد: من چشمانم خوب مى بيند؛ تا جايى كه هنوز زير نور ماه، خاطره مى‌نويسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بينايى تان در همان حد هست؟
 
من گفتم: آقا! حالا زير نور خورشيد هم ديگر نمى توانم بنويسم.
 
بعد آقا گفت: اخيراً كمتر به ما سر مى زنيد. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ايران هستيد؛ من اگر وقت شما را بگيرم، مثل اين است كه وقت همه ايرانى ها را گرفته ام.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مـــردان خــــدا , ,
:: برچسب‌ها: بهلول , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1828
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده : گمنام
جمعه 16 تير 1391

پایگاه 598، چند سالی است که در بسیاری از جشن های مذهبی و بخصوص در اعیاد شعبان شاهد حضور خوانندگان و بازیگران و استفاده از موسیقی برای در تجلیل از آقا امام زمان (عج) هستیم. امری که موجب کشیده شدن ابتذال به مراسم های مذهبی و رفتارهای ناهنجار در جشن هایی چون نیمه شعبان می شود که تجربه ی تلخ آن سال گذشته در مراسم های نیمه شعبان شهرداری تهران و همچنین برخی از شهرستان ها اتفاق افتاد.


به همین منظور پایگاه 598 در گفتگویی با حجت الاسلام و المسلمین مسعود عالی از اساتید سطح عالی حوزه علمیه قم و کارشناس مسائل دینی به بررسی معضل و آسیب های استفاده از ابزار و افراد غیر مر تبط در ترویج فرهنگ دینی و مهدویت پرداخته است.

استاد مسعود عالی ضمن انتقاد از استفاده از موسیقی های غنا در برگزاری برخی از جشن های ایام نیمه شعبان و مهدویت بیان داشت: کسانی که عامل فرهنگ مهدویت نیستند وقتی که بخواهند مبلغ دین باشد طبیعی است که انحرافی در آن به وجود بیاید و بنابر این کسانی که خود فرهنگ دینی را دریافت نکرده اند زمانی که مبلغ این فرهنگ شوند نتیجه ای به جز انحراف از اهداف اصلی حاصل نمی شود.

کارشناس مسائل دینی گفت: متولیان فرهنگ عمومی ما و بلاخص صدا و سیما که در واقع رسانه نظام جمهوری اسلامی است اگر هدایت صحیحی شود جاهای دیگر هم درس می گیرند، مشکل ما این است که در رسانه عمومی و ملی الگو دهی صحیحی صورت نمی گیرد.

استاد سطح عالی حوزه علمیه قم افزود: این که چه کسی در کجا و درباره چه موضوعی برای الگو دهی قرار بگیرد بسیار مهم است و متاسفانه در صدا و سیما جایگاه ها قاطی شده است و در جشن های مذهبی با دعوت از هنرمندان و ورزشکاران و خوانندگان بیش از اندازه به آنها بهاء داده می شود و از جایگاه خودشان تبدیل می شوند به یک جایگاه الگو و این خیلی می تواند خطرناک باشد.

استاد مسعود عالی با توجه به خطر الگو شدن افراد غیر مرتبط در مسائل اعتقادی در رسانه ملی اظهار داشت: بسیاری از این افراد اصلا صلاحیت الگو شدن را ندارند و بخصوص آنجایی که بخواهند فرهنگ دینی تبلیغ شود و چنین افرادی بخواهند در مقام توصیه های اخلاقی بربیایند.


وی گفت: متاسفانه صدا و سیما ما به این مسائل دامن گسترده ای زده است و وقتی این چنین افرادی در صدا و سیما ما پررنگ شده اند در بسیاری از جشن ها از آنها دعوت می شود و تبدیل به مُبلغی برای جشن های مذهبی می شوند.

حجت الاسلام عالی خاطر نشان کرد: اگر بخواهیم این امور را از جایی تصحیح کنیم باید از صدا و سیما شروع کرد و متدینین باید از صدا و سیما مطالبه کنند و صدا و سیما یک سازمان آماری است و بر اساس میل مردم حرکت می کنند و اگر متدینین میلشان را نشان دهند درست می شود و اگر این اتفاق نیفتد به طرف دیگر می غلطد.

وی همچنین گفت: جایگاه افرادی که صلاحیت الگویی و تبلیغی در مهدویت را ندارند ابتدا باید در رسانه ملی تبیین شود هنرپیشه که تخصص تفسیر مسائل دینی را ندارد و او بازیگر است و یک فکر نیست و هنرمند متخصص در موضوع هنر و یا موسیقی است نه مهدویت و مسائل دینی .

عالی افزود: شکی نیست که از مقوله هنر باید در موضوع مهدویت استفاده کرد اما موسیقی دان متفکر مسائل مهدوی که نیست و باید در جایگاه خودش از او استفاده شود.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: نیمه شعبان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2037
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 16 تير 1391
 

 

عوامل بسیاری در بدحجابی و بی‌حجابی موثر است، اما بی‌غیرتی مردان نسبت به زنان و دختران خود و عقده‌گشایی روانی افراد را می‌توان از علت‌های اصلی بدحجابی در جامعه دانست.

به گزارش خبرگزاری فارس، بدحجابی در جامعه به معضلی برای خانواده‌ها و مسئولان بدل شده است، کارشناسان علت‌های بسیاری را در زمینه رواج بدحجابی موثر می‌دانند که مشکلات روحی و روانی، ناآگاهی و بی‌توجهی خانواده‌ها را می‌توان از مهم‌ترین این عوامل دانست.
 
مردانی که دین و ایمان ندارند، از غیرت هم بویی نبرده‌اند، این مردان در برابر عشوه‌گری‌های زنان و دختران خود در جامعه بی‌تفاوت هستند و بی‌شک این بی‌غیرتی‌ها از علت‌های اصلی رواج بدحجابی به شمار می‌رود.
 
 
زنان بدحجاب زندگی خانواده‌ها را خراب می‌کنند
تعصب‌های بی‌جا موجب گرایش دختران به خودنمایی می‌شود

 
عقده‌های روانی پسران در خانه موجب زن‌نمایی آنها می‌شود
مرد بی‌دین، بی‌غیرت است
بیماری‌های روانی منجر به بدحجابی می‌شود
 
گسترش ولنگاری در جامعه یکی از حربه‌های دشمن
بروز انوع انحرافات از پیامدهای بدحجابی است

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , فـــــــــرهنـگی , ,
:: برچسب‌ها: حجای , بدحجابی , , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2405
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 14 تير 1391

برای مشاهده تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک نمایید

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: بیت المهدی , هیئت منتظران مهدی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2593
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 14 تير 1391

آغاسی را به بهانه بلندی مو و ریشش بایکوت کردند

سعید قاسمی از سرداران دفاع مقدس از عملکرد مدیران صدا و سیما انتقاد و مدیریت آنرا دچار رخوت دانست.

به گزارش مهر؛ شب گذشته؛ 13 تیرماه اختتامیه نخستین جشنواره شعر و موسیقی ضداستکباری طبس با موضوع ویژه آمریکا در لانه جاسوسی آمریکا برگزار شد.
 
در بخش پایانی این برنامه سردار سعید قاسمی گفت: این جلسه شما در حالی ضدآمریکایی است که در بخشی از خاک آمریکا در حال برگزاری است و اصل دعوا و چالش همین جاست. اصل قصه انقلاب از همین‌جا شروع شد. اصل دعوای ما با اسکتبار جهانی که خامه‌اش آمریکای جنایتکار است از همین جا یعنی از لانه جاسوسی شروع شد.
 
وی محمد گلریز را که در این برنامه حضور داشت، خطاب قرار داد و گفت: اگر در دهه اول این کارهای موسیقی گل کرد و مردم با آنها زندگی کردند و گلبول خون انقلابیون و حتی غیرانقلابی‌ها شد، چرا پس از جنگ و دوران سازندگی و اصلاحات شاهد رخوت در این آثار هستیم.
 
وی در ادامه به طرح سوال‌هایی پرداخت و بیان کرد: آنها چنان کردند که اگر کسی اثری انقلابی و ارزشی بخواند جایی برای عرضه ندارد؟ چرا موسیقی‌های انقلابی را دیگر نمی‌شنویم؟ چرا در همه هنرمان و در تمام صداو سیمای ضرغامی‌مان رخوت می‌بینیم؟ مگر قرار نبود تا سه دهه این فعالیت‌ها ادامه یابد؟ چرا بعد از جنگ و شروع دوره‌های سازندگی و اصلاحات ما در آثار ارزشی هنری رخوت به وجود آمد؟ آیا ذائقه‌ها عوض شده یا ذائقه‌ها را عوض کرده‌اند؟ آیا سرودهای انقلابی دیگر جای انرژی دادن هست یا نیست؟ آیا شاعر برای سرودن شعر لیزری که برجک امریکا را بزند نداریم؟ آیا خواننده‌های ما پولی شده‌اند؟
 
قاسمی خاطرنشان کرد: اینها (مدیران صدا و سیما و ارشاد) ارزش‌های انقلابی را بلوکه کرده‌اند تا بفرموده بخوانند و بالاخره باید نشان بدهند که صداوسیما و ارشاد ما باید با هم یکی شود.
 
وی باز هم گلریز را خطاب قرار داد و به او وعده بهشت داد و گفت: تو برای دو کار صد درصد به بهشت می‌روی. اول اینکه در زمان جنگ صدای تو از بلندگوهای ماشین حاجی بخشی پخش می‌شد و دوم به خاطر اینکه از آهنگ شهید مطهر تو امام خمینی (ره) خشنود شد ولی دو دهه است آن سرودهایی که انرژی می‌داد دیگر نیست.
 
وی بازهم به انتقاد از صدا و سیما پرداخت و به بلوکه شدن دو دهه‌ای آغاسی در صدا و سیما به بهانه بلندی مو و ریش او اشاره کرد و گفت: آغاسی در صداوسیما بلوکه شد چون می‌گفتند موهای او تبلیغ درویشگری می‌کند اما امروز بدتر از آنها در صداوسیما هستند و صدای هیچ‌کس هم در نمیاد.
 
این مهندس راه و ساختمان بیان کرد: امام ما با هنر بیگانه نبود. او هنری می‌خواست که صیقل‌دهنده اسلام ناب محمدی باشد. او هنری می‌خواست که ضد اسلام امریکایی باشد. ولی چند روز پیش از برنامه صبح جمعه با شما تصنیف طاغوتی خوانندگان زن مبتذل قبل از انقلاب پخش شد. یا در رادیو جوان یک مجری زن مانند بسیار زننده حرف می‌زند. همه اینها به جوانان ما آموزش داده می‌شود. به قول شهید آوینی کار صداوسیما با کرام الکاتبین است.
 
سردار قاسمی در ادامه با اشاره به همراه نبودن موسیقی از نبود موسیقی درباره انقلاب‌های منطقه از جمله بحرین، یمن، فلسطین و همچنین شهید احمدی‌روشن و انرژی هسته‌ای و احمد متوسلیان و ... انتقاد و تاکید کرد: بنا ندارند این چیزها را پخش کنند و بایکوت هستید و وزیر ارشاد جرات ندارد آدم‌های دولت‌های قبلی را از ارشاد قیچی کند و احمدی‌نژاد هم نتوانست مافیای ارشاد را زمین بزند و دیگر هم وقتش تمام شده و نمی تواند کاری بکند
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , فـــــــــرهنـگی , ,
:: برچسب‌ها: سردارقاسمی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2305
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 14 تير 1391
 
همه ما فکر می‌کنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست‌کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان، به این سادگی که فکر می‌کنید نیست، بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم.

 

به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ راه صحیح‌خوردن میوه‌ها چیست؟ این است که میوه‌ها را بعد از صرف غذا نخورید. میوه‌ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است. اگر میوه‌ها را بعد از غذا بخورید، نقش مهمی در مسموم‌کردن سیستم بدنتان خواهند داشت. در چنین وضعیتی میوه‌ها بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تأمین می‌کنند که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیت‌های زندگی می‌شود. برای مثال در نظر بگیرید که ۲تکه نان و یک تکه میوه خورده‌اید؛ تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده‌ و روده‌تان شود اما به‌دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می‌شود. در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر می‌شود و به اسید تبدیل می‌شود.
 
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: علم و فنــاوری , ,
:: بازدید از این مطلب : 2232
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 14 تير 1391

 

برخي از اعمال که در اين اعياد شريف صورت مي‌پذيرد، مانند تهيه کيک‌هاي بزرگ، چراغاني‌هاي زيبا و شادباش گفتن، در برخي موارد کاملاً بي‌ارتباط به ميلاد شريف عصاره هستي است، به گونه‌اي که در چين کمونيست، ژاپن يا ساير ممالک الحادي و در عيدهاي موهوم و بي‌اساسي که هيچ بهره‌اي از حقيقت ندارند، اين اعمال انجام مي‌شود، در حالي که بايد اين جشنهاي بزرگ و ايام خجسته را به برنامه‌ها و اعمالي زينت داد که با مولود آن عيد پيوند داشته باشند و چون از دستاوردهاي ظهور حضرت بقية ا... الاعظم(عج) بلوغ عقول انسانها و کشف گنجينه‌هاي فهم بشر است، در چنين روزهايي خجسته سزاست به اموري پرداخته شود که رشد و تکامل فهم و عقل انسانها و منتظران آن حضرت را تأمين مي‌کند.آنجا که تلاش براي فهم و رشد عقل صورت مي‌گيرد، شايسته بزرگداشت عيد ميلاد حجة بن الحسن(عليه السلام) و جايگاه اهل انتظار است.

راز همتايي ليله ميلاد امام زمان(عج) با شب قدر

در ادامه اين نوشتار آمده است: انسان کامل معصوم که مصاديق منحصر آن عترت طاهره‌اند عِدل و همتاي قرآن حکيم است و براساس حديث متواتر ثقلين به هيچ وجه از يکديگر جدايي نمي‌پذيرند. قرآن تجلّي کتاب تدويني خدا و انسان کامل معصوم تجلّي کتاب تکويني اوست. همان‌طور که با نزول قرآن در ظرف زماني معيّن، آن ظرف معهود، قدر يافته و شب قدر مي‌شود، با تجلّي امام معصوم و تنزلش از مخزن غيب الهي در ظرف زمان معيّن، آن ظرف شخصي قدر پيدا مي‌کند و شب قدر مي‌شود، زيرا هرچند ممکن است زمان و زمين به واسطه صدورشان از منبع غيب الهي حَظّي از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مايه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مايه فخر مکان است همانا متمکّن است.

بر طبق اين بيان جامع، ميلاد ولي معصومي که معادل قرآن مجيد است، حقيقت او و نبوّت يا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود. و برهمين اساس آنچه درباره حضرت صديقه کبري، فاطمه زهرا(عليهاالسلام) و نيز درباره ميلاد حضرت خاتم الاولياء(عج) مبني بر تطابق حقيقت آن ذوات مبارک با ليلة القدر يا معرفي ميلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح مي‌شود، از سنخ تمثيل است نه تعيين، همچنان که در دعاي شب مبعث رسول اکرم صلي ا... عليه و آله و سلم سخن از جريان تجلي اعظم به ميان مي‌آيد: اللّهمّ إنّي أسئلک بالتجلّي الأعظم في هذه الليلة من الشّهر المعظّم والمرسل المکرّم.

(۷) روايات معصومان(عليهم السلام) نيز گوياي تبيين پيوند ناگسستني قرآن و عترت‌اند و همسو با حديث ثقلين، گواه جدايي ناپذيري اين دو حقيقت و احکام آنها از يکديگرند. همين پيوستگي در مقام معرفت نيز جريان دارد. ائمّه(عليهم السلام) براي معرفي خود از قرآن کمک مي‌گيرند و براي شناساندن قرآن از حقيقت خودشان سخن مي‌گويند، زيرا هيچ يک را بي ديگري نمي‌توان شناخت. از آنجا که حضرت خاتم الاوصياء حجة بن الحسن المهدي(عج) عصاره فضائل اهل بيت وحي(عليهم السلام) بلکه تمام انسانهاي کامل است، ظرف زماني تجلّي او از مخزن غيب الهي در نشئه مُلک در ميان ساير ايام مبارک و مواليد حجج الهي(عليهم السلام) برجستگي خاص و ويژه‌اي يافته است که در پرتو آن هم تراز ليالي قدر، بلکه شبي از شبهاي محتمل قدر به شمار مي‌آيد. گويا در عصر ما که زمان ولايت آن آخرين ولي معصوم است، مقدرات عالم در مراتبي رقم مي‌خورد که از شب ميلاد آن حضرت در نيمه شعبان آغاز مي شود و در شبهاي ماه مبارک رمضان يکي پس از ديگري تثبيت مي‌شود.



 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: مــهـــــدویــــت , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جوادی آملی , رایه الهدی , نیمه شعبان , اعمال ,
:: بازدید از این مطلب : 2324
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه