میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 24
:: باردید دیروز : 927
:: بازدید هفته : 951
:: بازدید ماه : 8931
:: بازدید سال : 46706
:: بازدید کلی : 650190
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 25 بهمن 1391

 

 

سردار باقر‌زاده گفت: آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی نصیحتی داشتند که بسیار کاربردی است و آن اینکه متدین باشید و مقدس نباشید.

به گزارش فارس، سردار محمد باقر‌زاده رئیس کمیته جست‌وجوی مفقودین دفاع مقدس ستادکل نیروهای مسلح صبح امروز در مراسم چهلمین روز درگذشت آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی در جمع خبرنگاران اظهار داشت: ایشان نصیحتی داشتند که مثل همه فرمایشاتشان بسیار کاربردی است و آن اینکه متدین باشید و مقدس نباشید که این برای حزب‌اللهی‌ها بسیار نصیحت خوبی است.
 
وی با تاکید بر اینکه آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی دین را به معنی واقعی کلمه قائل بودند، یادآور شد: ایشان می‌خواستند دین به معنای واقعی آن در جامعه حاکم شود و همه تلاش علمی و عملی‌شان در حاکمیت دین خداوند بود.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1963
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : گمنام
سه شنبه 19 دی 1391

 محیط شغلی، ممکن است هم نقش سازندگی داشته باشد و هم نقش تخریبی

 محیط شغلی، ممکن است هم نقش سازندگی داشته باشد و هم نقش تخریبی، این در ربط با نفس شغل است و ما در روایاتمان هم این مطلب را داریم. شغلی انتخاب کنید که بر روی روح شما نقش تخریبی نداشته باشد، بلکه بر عکس، شغلی انتخاب کنید که بر روی روح شما نقش سازندگی داشته باشد.
 
شغلم بد نیست، محیط شغلی‏ ام بد است
 
شغلم بد نیست، محیط شغلی ام بد است. این محیط، روی انسان نقش دارد. دقیقاً در معارف ما اینها آمده است. حالا من به عنوان نمونه عرض می‏ کنم که ما هم از نظر محیط شغلی و هم از نظر شهری در انتخاب شهر، به روایاتی برخورد می‏ کنیم که عجیب است. ما روایاتی داریم که از سعادت شخص این است که شغل او در شهر خودش باشد. روایت از زین‏ العابدین(صلوات‏ الله‏ علیه) است: «قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فِي بَلَدِهِ وَ يَكُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِينَ وَ يَكُونَ لَهُ وُلْدٌ يَسْتَعِينُ بِهِم» از سعادت فرد این است که محل کسب و کارش در شهر خودش بوده و با نیکان رفت و آمد داشته باشد و فرزندانی داشته باشد که کمک‏ کارش باشند.
 
جابه ‏جایی شغلی مخرب است!
 
به طور غالب این‏ طور است که اگر انسان در همان محیطی که زندگی کرده است، شغل او باشد، یک سنخ تقیّدات دارد. گاهی تقیّدات انسان در ربط با اعتقادات دینی‏ اش است، گاهی نه خیلی متدیّن نیست، امّا در آن محیط، حساب آبرویش را می‏کند. یک سنخ از خلاف‏کاری‏ ها را نمی‏ کند برای‏ این‏که از محیط زندگی‏ اش شرم می‏کند. اگر شغلش در محیط‏ زندگی‏ اش باشد، یک سنخ خلاف‏کاری را نمی‏ کند، این قید و بندها وجود دارد.
 
شغل در شهر خود مانع پرده دری است
 
از سعادت شخص این است که کارش در شهر خودش باشد و از شهرخودش بیرون نرود. روی این حساب نشده است. آیا می‏ توان هرکس را به هرجا فرستاد؟ می‏ دانید این کارها منشأ فساد است؟ برخی افراد از معارف دینی بی  خبر هستند و با این کارهایشان جامعه را هم به فساد می‏ کشند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: ثَلَاثَةٌ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ الْأَوْلَادُ الْبَارُّونَ وَ الرَّجُلُ يُرْزَقُ مَعِيشَتَهُ بِبَلَدِهِ يَغْدُو إِلَى أَهْلِهِ وَ يَرُوح» سه چیز مایه خوشبختی است؛ همسر همراه، فرزندان نیکوکار و شغلی که در شهر فرد باشد و فرد پس از کار، نزد خانواده ‏اش رفته و با آنها خوش باشد. چنین شخصی، صبح‏ ها چشمش در خانواده‏اش باز می‏ کند و بعد به سر کار می‏ رود. شب هم سر خانه و زندگی‏ اش بر می‏ گردد. آیا باز هم ممکن است خطا کند و به بیراهه برود؟
 
محیط کاری، شما را فریب ندهد
 
گفتیم بحث ما درباره محیط شغلی است. شغل هم که می‏ گوییم، یعنی شخص می‏ خواهد معیشتش را با این کار و حرفه بگذراند. سر و کارش با مسائل مادّی است. جایی که برای مسائل مادّی آماده شده، خیلی باید مراقبت شود که جلوات مادّیت زیادی نداشته باشد و انسان را فریب ندهد. محیط کاری، شما را فریب ندهد و -نعوذ بالله‏- ریشه ‏های رذایل اخلاقی را در شما زنده نکند، زیاده طلبی نیاورد، حرص و آز نیاورد.
 
حواست را باید در این محیط جمع کنی!
 
به تعبیری که در روایات است، در محل کسب که جایی است که انسان پول در می‏آورد، عوامل شیطانی برای تحریک ابعاد شیطانی انسان فراهم است؛ حواست را باید در این محیط جمع کنی!... ما در باب محیط کسب، روایات متعدده داریم. به عنوان نمونه روایتی است از پیغمبر که فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ» شرترین جا در میان قطعه‏ های زمین، مرکزی است که می‏ خواهی با مسائل مادّی رو به رو شوی و مال به دست بیاوری.
 
پاداش یاد خدا در کار
 
باز روایتی دیگر از پیغمبر اکرم است که فرمودند: «رُوی عن رسول الله(صل ‏الله‏ علیه ‏و آله ‏و سلم) قال: السوقُ دارُ سهوٍ و غفله» محل کسب، جایی است که آدم در آن غفلت می‏ کند، «فمن سبَّحَ فیها تسبیحهً کتب له بها الف الف حسنه» اگر انسان در این محیط، یک سبحان الله بگوید، یک میلیون حسنه برایش نوشته می‏ شود. یعنی اگر آدم به جایی برود که مظاهر مادّیت او را جذب می‏ کند و از خدا بی خبر می‏ شود و به یاد خدا باشد بسیار ارزش دارد.
 
ممکن است که خودِ شغل خوب باشد، امّا فضا، فضای مسمومی باشد
 
ممکن است که خودِ شغل خوب باشد، امّا فضا، فضای مسمومی باشد و یا بالعکس. به تعبیرساده ‏تر، بحث ما جوِّ غالب و فضای حاکم بر محیطی است که انسان در آن مشغول به کار است.اگر این جوّ و این فضا، فضای مادّیّت باشد، از نظر طبیعی این‏ طور است که آن عواملِ درونی انسان که با امور دنیوی و مادّی مرتبط است، زنده می‏شوند. این درون ما وجود دارد وهیچ شبهه‏ای نیست. به طور کلّی، هواهای نفسانی، وهمی، شیطنت و همه اینها در ما وجود دارد. اگر فضای حاکم، فضای مادّی باشد، هواهای نفسانیِ درون من را زنده می‏ کند و این را بدانید که شیطان، چه درونی و چه بیرونی، فرصت طلب است. در روایت داریم که شیطان فرصت طلب است. این فرصت طلبی در هر فضایی برای انسان کاربرد ندارد. اگر فضا با اهداف شیطانی، مساعد باشد، این فرصت طلبی خوب کاربرد دارد. اما اگر مساعد نباشد، آنجا است که شیطان به زحمت می‏افتد.
 
شیطان شکارچی باحوصله ‏ای است!
 
روایتی ازامام صادق(علیه‏السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: «إِنَّ الشَّيْطَانَ يُدِيرُ ابْنَ آدَمَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ» در بعض روایات به جای «یُدیر»، «یُدبّر» هم دارد«فَإِذَا أَعْيَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ». شیطان در هر چیزی دور انسان می‏ چرخد تا او را به دام اندازد و هنگامی که خوب خسته اش کرد، او را به سینه روی زمین می‏ خواباند و گردنش را می‏ گیرد.
 
وقتی که انسان خسته شود ...
 
حالا این فرصتی که شیطان به دست می‏ آورد، چه وقتی است؟ حضرت فرمودند: «فَإِذَاأَعْيَاهُ» یعنی وقتی که خسته ‏اش کرد، «جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ» او را به سینه روی زمین می‏ خواباند. وقتی بحث پول و مال است، بهترین فرصت است. در این زمان «فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ» از پشت گردنش را می‏ گیرد و دیگر او نمی‏ تواند تکان بخورد، همانجا شکارش می‏ کند.
 
جو کار، زمینه ساز اسارت شیطان است
 
در فضا و محیطی که جوّآن مادّیّت است، در فضایی که تو برای کسب معیشت رفتی و می‏ خواهی کار کنی و زندگی ‏ات را بگذرانی، چون بحث مال مطرح است، بهترین فرصت برای شیطان است. محیطِ شغلی بهترین محیط است برای این که تو صید شیطان باشی. شیطان اینجا صیدت می‏ کند. هر جا نتوانست تو را از پا در بیاورد، اینجا تو را از پا در می‏ آورد. لذا جوّ حاکم بر محیط که جوّ مادّیّت است، خود به خود زمینه ‏ساز است برای این که انسان اسیر شیطان شود. خود جوّ، که باید با آن مبارزه کنی.
 
کارنکردن غلط است، در کارت هم دینداری کن!
 
پس آیا بگوییم حالا که این طور است، نمی‏ رویم کار کنیم؟ نخیر؛ سنگر را که نباید خالی کنی، باید بایستی. اصلاً دین‏داری کار مشکلی است. دین‏داری خیلی کار مشکلی است، ظاهر سازی کارآسانی است امّا دین‏داری کار مشکلی است.
 
محیط‏ های سازنده
 
ما از نظر جو عکسش را هم داریم. همان‏طور که راجع به نفسِ شغل گفتم، همان راه را می‏ روم. راجع به شغل گفتیم یک صنف شغل‏ ها است مثل زراعت و چوپانی که اصلاً خود شغل سازنده است؛ در روایت هم داشتیم که این مشاغل مستحب هم هستند. عکسش هم وجود دارد، شغل‏ هایی داریم که مکروه هستند و از آنها نهی تنزیهی شده است. فضاها هم به همین صورت است که برخی فضاها تخریبی است، یعنی باید حواست را جمع کنی! و بر عکس، فضاهایی داریم که سازنده است. فضاهایی که با بُعد معنوی انسان هم‏سو هستند، نقش سازنده دارند؛ چون آن بُعد معنوی درونی را زنده می‏ کنند.
 
تأثیر محیط بر انسان
 
روایت دیگری از پیغمبر اکرم است که فرمودند:«قال رسول الله(صلی الله ‏علیه ‏وآله ‏و سلم): يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُعْطِيكَ مَادُمْتَ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ» پیغمبر اکرم خطاب به ابوذر می‏ فرمایند: تا موقعی که در مسجد هستی، هر نفسی که می‏کشی خدا یک درجه در بهشت تو را بالا می‏ برد. «وَ تُصَلِّي عَلَيْكَ الْمَلَائِكَةُ» ملائکه برایت درود می‏ فرستند. «وَ تُكْتَبُ لَكَ بِكُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِيهِ عَشْرُ حَسَنَات» هر نفس که می‏کشی ده حسنه برایت ثبت می‏ شود.
 
همه اینها برای محیط است. همان‏طور که برای اسباب داشتیم این هم راجع به محیط است. می‏خواهد بفرماید: محیط‏ هایی هست که انسان را از نظر بُعد انسانی‏ و الهی‏، زنده می‏ کند، توصیه می‏ شود که به این محیط‏ ها بروید و از آن طرف محیط‏ هایی هست که باید حواست جمع باشد یک وقت شیطان فریبت ندهد.
 
نوع برخورد هم‏کار با مراجعین، تأثیر می‏ گذارد!
 
من مطالب را خیلی جزئی می‏ گویم تا خیال نکنی مسأله هم‏کار شوخی بردار است. باید حواسم باشد که هم‏کارم با مردم به چه سبکی عمل می‏ کند؟ اینها خواه نا خواه اثر گذار است، یعنی خواه نا خواه از او روش می‏ گیرم... 
در معارف ما از نظر تربیتی، یعنی روش گرفتن انسان همه اینها حساب شده است. او با زبان بی‏ زبانی دارد به من روش می دهد و من هم بدون توجه روش می‏ گیرم. بعد از یک مدّتی این شخص دیگر آن شخص اوّل نیست، چون در این محیط کار می‏ کند. همان‏ طور که محیط تحصیلی و آموزشی، مؤثر است، همان‏ طور که محیط خانوادگی اثر می‏ گذارد، محیط شغلی هم مؤثر است. این محیط‏ ها روی انسان اثر می‏ گذارد، البته محیط‏ های خانوادگی و آموزشی قوی‏تر است.
 
مراقب مراجعین هم باش!
 
بعد می‏ رویم سراغ مراجعین که این‏جا مصیبت بالاتر است، چون رابطه، رابطه مستقیم است. چه مراجعینی به من مراجعه می‏ کنند؟ از چه طایفه‏ ای هستند؟ با چه شکل و قیاف ه‏ای می ‏آیند؟ بیش از این اشاره نمی‏ کنم. خودتان می‏توانید تطبیق دهید. آیا این مراجعین دیدارشان من را به یاد خدا می ‏اندازد یا من را به یاد شیطان می ‏اندازد؟ چه با قیافه‏ اش، چه با سخن گفتنش و امثال اینها کدام نیروی درونی من را تحریک می‏ کند؟
 
مراجعه کنندگانی که پیشِ انسان می‏ آیند، او را فاسد نکنند!
 
انسان حداقل باید آن محیطِ شغلی یا شغلی را انتخاب کند که مراجعینِ آن زنده کننده بُعدِ شیطانیِ انسان نباشند. گفتم حداقل؛ یعنی آن بُعد شیطانی را زنده نکند؛ لازم نیست که مراجعه کننده، بعدِ رحمانی و الهی را در انسان زنده کند. مثلِ معروفی است که می‏گویند: «مرا به خیرِ تو امید نیست، شر مرسان!» اصل و مهم این است... آنچه در محیط شغلی باید به عنوان معیار حداقلی رعایت شود این است که مراجعه کنندگانی که پیشِ انسان می‏ آیند، او را فاسد نکنند! این دعوت به انزوا نیست؛ این دعوت به رعایت حدود الهی است.قرآن می‏ گوید: «بگو: از روابط مخرِّب به خدا پناه می‏برم!»
 
بحثِ تربیت، یک بحثِ تدریجی‏ الحصول است و یکی پس از دیگری اثر دارد. خدا در آخرین سوره قرآن، یعنی سوره ناس که خطاب به خودِ پیغمبر هم هست، می‏فرماید: ‏«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ؛ مَلِكِ النَّاسِ؛ إِلهِ النَّاسِ؛ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذي يُوَسْوِسُ في ‏صُدُورِ النَّاسِ؛ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» این سوره به طورِ کلی برای روابطِ اجتماعی است. ای پیغمبر بگو: به خدا پناه می‏ برم که با افرادی که به من شر می ‏رسانند، مواجه نشوم.
 
حالا من از شما سؤال می‏ کنم شرّ چیست؟ «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذي يُوَسْوِسُ في ‏صُدُورِ النَّاسِ» شرّی که بُعدِ درونیِ شیطانی من را زنده می‏کند. در تفاسیر می‏گویند: خناس، شیطان است. توجه کنید این شیطان درونی است، حالا می‏خواهد پنهانی باشد یا آشکار. 
 
 اثری که این رابطه روی من می‏ گذارد، نباید نقشِ تخریبی داشته باشد
 
خدایا از این روابطی که من را خراب می‏کنند، به تو پناه می‏برم. من این بحث را به طور کلّی، یعنی اثر برخوردِ انسان با انسان مطرح کردم؛ روابطِ شغلی یکی از مصادیقِ آن می‏ شود. اثری که این رابطه روی من می‏ گذارد، نباید نقشِ تخریبی داشته باشد. بعدِ درونیِ شیطانیِ و هواهای نفسانی من را شکوفا و زنده نکند؛ این یک قانونِ کلّی است که یک مصداقِ آن محیطِ شغلی است. شما باید شغلی را انتخاب کنید که مراجعینی که به شما مراجعه می‏ کنند، بُعدِ شیطانی‏تان را تحریک نکنند. لازم نیست که قصدی در کار باشد؛ نخیر! اصلاً و ابداً قصد تأثیرپذیری مهم نیست.
 
انسان به راه ‏های جلب توجه آگاه است!
 
روایتی از علی(علیه ‏السلام) است که فرمودند: «صِيَانَةُ المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا».این‏که زن خود را بپوشاند و حفظ کند برای خودش و زیبایی ‏اش بهتر است. طرفین خودشان بهتر از همه می‏فهمند که در این روابط شغلی و کاری که مراجعه کننده دارند، رابطه‏ شان چگونه است؛ آیا رابطه با حفظ صیانت است، یا برای جلب توجه و پرده ‏دری است؟! طرفین خوب می‏داند که مراجعه‏ کننده جنسِ مخالف چه منظوری دارد. هر دو طرف می‏ دانند که فرد با چه پوششی چگونه آمده و چه غرضی دارد. از نظرِ رفتاری و حرکاتشان هم، هر دو خوب می‏فهمند که به دنبال چه هستند.
 
کم‏ کم رابطه با نامحرم برایت عادی می‏ شود
 
اگر این حداقل رعایت نشود، کم‏ کم رابطه با نامحرم برایت عادی می‏ شود و نعوذبالله یک سنخ محرمات اصلاً قباحتش از بین می‏ رود. به خاطر مراوده با نامحرم‏ ها به اقتضای شغل خود، دیگر قبحی سرت نمی ‏شود. البته فرض من در جایی است که همه جهاتِ شرعی به طورِ ظاهری حفظ می‏ شود والّا آنجاهایی که شرع رعایت نشود، دیگر وا مصیبت است

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2055
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده : گمنام
جمعه 15 دی 1391

 

آيت الله كاشف الغطاء یک شب برای نماز شب بیدار شد و پسر جوانش رو بیدار کرد تا به حرم امیرالمومنین علیه السلام برای نماز و عبادت بروند.

 

از خواب بیدار شدن سخت هست. پسرشون گفت امشب من آماده نیستم، صبح برای نماز صبح به حرم خواهم آمد! اما آیت الله کاشف الغطاء فرمود کار مهمی دارم و صبر میکنم که بیدار بشی تا با هم برای نماز شب حرکت کنیم.

 

كنار صحن مطهر حرم كه رسيدند آنجا مرد فقيرى را ديدند نشسته و گدايى ميكنه!
آن عالم بزرگوار ايستاد و از فرزندش سئوال کرد: " اين شخص در اين وقت شب براى چه اينجا نشسته است؟"

گفت:" براى گدایی از مردم "
فرمود:" آيا چه مقدار پول ممكن است از طرف رهگذران عايد او گردد؟"
گفت: " شايد (به پول امروز) حدود صد تومان
فرمود:" درست فكر كن ببين اين آدم براى يك مبلغ بسيار اندك كم ارزش دنيا آن هم محتمل در اين وقت شب از خواب و آسايش خود دست برداشته و آمده در اين گوشه نشسته و دست گدایی بسوى مردم دراز كرده است. آيا تو به اندازه ى اين شخص اعتماد به وعده هاى خدا درباره ى شب خيزان و متهجدان ندارى كه فرموده است:

فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (سجده 17)
پس هيچ كس نمى‌داند چه چيزى از روشنى چشم‌ها به پاداش آنچه انجام مى‌دادند برايشان نهفته شده است

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1893
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
دو شنبه 20 آذر 1391

شما ملاحظه فرماييد كه امام سجاد عليه الصّلاة والسّلام، آن مركز نورانيّت، آن معدن معنويت و كمال، زيْنِ همه عابدين عالم، در دعاهاى صحيفه سجاديه، با خود چگونه مواجه مى‌شود و خود را چطور در مقابل پروردگار عالم قرار مى‌دهد و استغاثه مى‌كند! در نيمه شب و بعد از نماز شب؛ آن هم نه نماز شبِ آدم معمولى و عادى، بلكه نماز شبِ سيّد سجاد، آن امام همام به پروردگار عالم رو مى‌كند و مى‌گويد: «و هذا مقام من استجبى‌ لنفسه منك و سخط عليها و رضى عنك». يعنى «پروردگارا! من به خاطر نفس خودم، به خاطر ضعفها و نقصهاى خودم از تو شرمنده‌ام. بر نفس خود خشمگينم و از تو راضى‌ام.» اين جمله را امام سجاد عليه‌الصّلاة والسّلام، به پروردگار عالم مى‌گويد: «فتلقّيك بنفس خاشعه و رقبة خاضعه.» بازنگرى در خود اين است، كه انسان، آسمان كمال را مرحله پس از مرحله طى مى‌كند و كامل مى‌شود. اگر انسانهاى والا پديد مى‌آيند و اگر معنويّات و زيباييها خود را ظاهر مى‌كنند و نشان مى‌دهند، همه بر اثر بازنگرى در خود و ديدن نقايص و عيبهاى خود است. برخلاف انسانى كه چشم را بر روى همه اين ضعفها ببندد؛ خود را فارغ بداند؛ مغرور به خود و مغرور به خدا شود؛ مغرور به اندك شعله نورانيّتى شود كه در وجود او و بالاخره در وجود هر انسانى هست و خود را نشان داده است و نهايتاً به همين قانع شود. بعضى افراد هستند كه به كمترين خيرى از خيرات در وجود خودشان قانعند. فردى كه چنين است، ديگر كمال را نمى‌تواند طى كند.

بيانات در ديدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌

۱۳۷۵/۰۱/۲۸

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2272
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 14 آذر 1391

1391

حجت‌الاسلام آقا تهرانی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، شب ششم محرم در ادامه بحث سبک زندگی اسلامی، مبنای تربیت در اسلام را ارتباط با خداوند و پذیرش مسؤولیت در مقابل خدا تا هنگامی که به مقام خلیفة اللهی برسد دانست و افزود: این خواسته خداوند است که انسان خلیفه‌اش در زمین باشد، انسان نیز این استعداد را دارد ‌که آیینه تمام نمای حق شود، استعداد مقامی  انسان بالاتر از آن چیزی است که امروز برای خود برنامه ریزی کرده است.

 وی کرامت را به دو نوع موهبتی و اکتسابی تقسیم کرد و اظهار داشت: خلقت انسان، کرامت موهبتی است که به بهترین شکل انجام گرفته است اما وظایف ما مربوط به کرامت اکتسابی است و به واسطه کسب یا عدم کسب آن است که ما را تشویق یا توبیخ می‌کنند.

 این استاد اخلاق، امام زمان(عج) را نمونه یک انسان کامل معرفی کرد و ابراز داشت: هدف این‌است که در نهایت به این مقام برسیم، ایشان نمونه‌ی به فعلیت رسیده ما انسانهاست، باید برای رسیدن به این مقام تلاش کنیم.

 وی نتیجه عدم حرکت به این سمت را حرکت به سمت پستی عنوان کرد و ابراز داشت: انسان در پستی تا جایی گناه روی گناه انجام می‌دهد که به قول قرآن جرأت می‌کند آیات خدا را تکذیب کند و به أسفل السافلین سقوط کند.

 حجت‌الاسلام آقا تهرانی با توصیه به محاسبه برای مشخص شدن جایگاه نفس در مدار بزرگ بین اعلی علیین و أسفل السافلین ادامه داد: دراین باره غرب برنامه‎ای ندارد و همچون منافقین فقط به استهزاء کفایت می‌کند، در اصل آن‌ها خلقت را مسخره و لهو و لعب می‌دانند و زندگیشان به بازی می‌گذرد.

 وی نسبت به مطالب انحرافی که  دشمن سعی دارد بین مسلمین رواج دهد و اصول اعتقادی شیعیان را سست کند هشدار داد و افزود: اجازه ندهید به مقدسات شما توهین شود، آن‌ها برای شما کلیپ درست می‌کنند، مواظب باشید که با انتقال بعضی کلیپ‌ها و بعضی انحرافات حتی به عنوان شوخی و خنده شریک جرمشان نشوید چرا که امکان دارد کسی با مشاهده آن تحت تأثیر قرار گیرد و منحرف شود.

 این استاد اخلاق حوزه گذران عمر به لهو ولعب را خصوصیت برنامه زندگی غربی معرفی کرد و ادامه داد: کاری نکنید که همه‌اش لغو باشد، برنامه ما با غرب فرق دارد، اسلام برای زندگی ابدی برنامه دارد و غرب فقط برای همین 60 ، 70 سال دنیا برنامه ریزی کرده است.

 وی با اشاره به آیه شریفه «أفحسبتم أنما خلقناکم عبثاٌ» که خلقت را هدفدار معرفی می‌کند، هدف از خلقت را رسیدن انسان به سعادت عنوان و اضافه کرد: در استعدادهای خود دقت کنید که چرا ما در هر چیز بهترین و کامل ترین را طلب می‌کنیم؟ مثلاً در علم می‌خواهیم به علم بی نهایت برسیم، آیا رسیدن به این خواسته‌ها در این دنیا ممکن است؟

 حجت‌الاسلام آقا تهرانی جاودانگی خواهی و کمال طلبی را علت وجود زندگی ابدی در جهان دیگر دانست و افزود: از ادامه آیه که می‌پرسد «خیال کردید به سوی ما باز نمی‎گردید؟» به حیات پس از مرگ یعنی زندگی در جوار الهی ـ که در آن بی نهایتِ استعدادهای انسانی اشباع می‌شود ـ رهنمون می‌شویم .

 وی دیدگاه غرب در این باره را تساهل و تسامح عنوان کرد و اظهار داشت: در دوران اصلاحات که این تفکر ترجمه و ترویج می‌شد آقای هابر ماس یکی از نظریه پردازان این تفکر به ایران آمد و گفت «این اشتباه است که شما به یک سری اصول مقید باشید و به خاطر آن جلوی دیگران بایستید، بهتر است جدی نگیرید»، این قضیه تا جایی جلو رفت که یکی از نمایندگان آن زمان گفت «از جهت دموکراسی ما به جایی رسیده‌ایم که اگر امام زمان هم بیاید می‌توانیم استیضاحش کنیم».

 این استاد اخلاق با اشاره به این‌که تساهل و تسامح بیماری اهل کوفه بود و غرب با ترویج آن می‌خواهد مسلمین دست از اصولی که به آن پایبند هستند بردارند گفت: مشکل عمر سعد همین بود که خیال کرد با تساهل و تسامح می‌تواند از جنگ میان حق یعنی حسین(ع) و باطل جلوگیری کند، برای همین با قصد میانجیگری به کربلا آمد و بین سپاه یزید و امام(ع) خیمه زد.

 وی با اشاره به آیه شریفه «فماذا بعد الحق الا الضَّلال» حق را خطی معرفی کرد که هرکس از آن خارج شود گمراه می‌شود و گفت: حضرت علی(ع) حتی به صورت ظاهری پا روی حق نگذاشت ، برای همین وقتی گفتند اگر به قرآن و سنت رسول و سنت خلیفه مقتول عمل کنی به تو رأی می‌دهیم فرمودند«به قرآن و سنت رسول عمل می‌کنم اما به سنت خلیه نه» و خلافت را از دست داد.

 حجت‌الاسلام آقا تهرانی تربیت را فنِ تشکیل عادات خوب و دور کردن عادات بد ذکر کرد و ادامه داد: خداوند وقتی قلب را خلق کرد آیینه ای صاف بود که خدا در آن منعکس می‌شد ولی کم کم زنگار گرفت و کدر شد، امیرمومنان(ع) می‌فرمایند «نفست را به وسیله ادب تزکیه کن همانطور که چوب به وسیله آتش تزکیه می‌شود.»

 وی با اشاره به گفتار حضرت امیر که فرمودند «اگر عمویم حمزه را به جای عمویم عباس و برادرم جعفر را به جای برادرم عقیل داشتم داستان حمله به خانه‌ام و جسارت به همسرم پیش نمی‌آمد» تصریح کرد: برای خود شخصیت قائل باشید، جعفر چون برای خود شخصیت قایل بود قبل از اسلام هم نه شراب خورده و نه به نامحرم نگاه کرده بود.

 وی افزود: وقتی علت شراب نخوردن و نگاه نکردن به نامحرم قبل از حرام شدن توسط اسلام را از جعفر پرسیدند پاسخ داد: دیدم وقتی کسی شراب می‌خورد از خود بی‌خود می‌شود و کارهای خلاف ادب انجام می‌دهد خوشم نیامد و چون دوست نداشتم کسی به ناموسم نگاه کند برای همین حریم ناموس دیگران را نگه داشتم.

 این استاد اخلاق با اشاره به حدیثی از امام علی(ع) درباب ادب گفت من این حدیث را در حالی که با خط بسیار زیبایی نوشته شده بود بر دیوار اتاق کار مقام معظم رهبری دیدم که « من نَصبَ نفسه اماما للناس فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» یعنی هرکس قصد رهبری بر مردم را دارد باید قبل از تعلیم دادن دیگران آموزگار قلب خود باشد، به عبارت دیگر رفتارش برگفتارش مقدم باشد.

 وی با اشاره به داستان پسرکی که مادرش او را نزد پیامبر آورد تا حضرت او را به نخوردن خرما نصیحت کنند و چون خود حضرت خرما خورده بودند این کار را به روز بعد موکول کردند گفت: حضرت امیر(ع) در ادامه حدیث کسی که مشغول تأدیب خودش شده را قابل تشویق تر از کسی که مشغول تأدیب دیگران است می‌داند، برخی عالمند اما عامل نیستند که این خیلی بدآموزی دارد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2515
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
سه شنبه 14 آذر 1391

1391

حجت‌الاسلام مرتضی آقا تهرانی در شب چهارم محرم در ادامه مبحث«سبک زندگی، سبک بندگی»، مسأله نظام خانواده در اسلام را بسیار مهم دانست: دیدگاه اسلام با غرب درباره نظام خانواده متفاوت است یعنی اسلام به خانواده به شکل گسترده نگاه می‌کند، حال آن‌که غرب مرکزیت زندگی را مبتنی بر زن و شوهر می‌داند.

وی محرمیت میان زن و شوهر را مخصوص آنان دانست و ادامه داد: ارتباط و محرمیت میان زن و شوهر به نحوی است که مرد و زن نمی‌توانند با دیگری آن رابطه را داشته باشند.

این استاد اخلاق این رابطه خاص را رابطه‌ای که انسان حتی با خود هم نمی‌تواند داشته باشد عنوان و اضافه کرد:اگر انسان چنین رابطه‌ای باخود برقرار کرد خود ارضایی می‌شود که ممنوع و حرام است.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی کمال انسان را در گرو ازدواج دانست و اضافه کرد: در روایات آمده است انسان با ازدواج نصف دینش کامل می‌شود و در برخی از روایات آمده ثلث و در برخی هم دو سوم آمده است.

وی ادامه داد: کامل شدن در دین بستگی به زوج دارد یعنی بعضی ازواج نصف دین انسان را کامل می‌کنند مثل شلوار که نصف بدن را می‌پوشاند و برخی ثلث و بعضی دو سوم.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی سن ازدواج در این دوران را خیلی بالا دانست و اظهار کرد: پیامبر می‌فرمایند « شرارُ أمتی عُزّابُها» بدترین امت من مجردها هستند، ازدواج در سن نزدیک به چهل به چه دردی می‌خورد وقتی می‌گوییم ازدواج کنید، سنت پیامبر است، می‌گویند پول نداریم، گفتیم زن بگیر نگفتیم پول پیداکن.

 

حجت‌الاسلام آقا تهرانی جامعه امروز ایران را که دارای اکثریت جوان است، در بهترین دوران خود معرفی کرد و اضافه کرد: این دوره کمال و باروری هر جامعه است که  غربی‌ها به آن دوران پنجره طلایی می‌گویند.

ایشان با تاکید بر کاربرد سبک زندگی دینی، از شهدا به عنوان الگوهای عینی در این زمینه یاد کرد و گفت: شهید ردانی پور از دوستان خوب من بود. یک روز دیدم بسیار ناراحت است. علت را جویا شدم، گفت: من مجردم و خوش ندارم وقتی شهید و با پیامبر (ص) رو به رو می شوم بگویند او مجرد است.

وی افزود: پس از چندی شهید ردانی پور ازدواج کرد، من شب عروسی ایشان مبلغی پول به عنوان هدیه ازدواج از بین طلاب جمع کردم و صبح زود به خانه ایشان رفتم تا این هدیه را تحویل دهم. درب منزلشان را که زدم مادرش در را باز کرد، گفتم با مصطفی کار دارم. گفت: مصطفی پس از نماز صبح عازم جبهه شد. همانجا یاد داستان حنظله غسیل الملائکه افتادم و اشک در چشمانم حدقه زد.

 

حجت الاسلام آقاتهرانی افزود: مصطفی یک کارت عروسی هم برای حضرت معصومه فرستاده بود و در آن از ایشان دعوت کرده بود تا در عروسی اش شرکت کند، خودش می گفت چند وقت بعد از عروسی به حرم کریمه اهل بیت(س) مشرف شدم و از آن حضرت گلایه کردم که چرا در عروسی من شرکت نکردید. همان شب آن حضرت را در خواب دیدم که به من گفت چرا گلایه می کنی؟ از کجا می دانی به عروسی ات نیامدم. من آمدم.

 

وی با ابراز تأسف از خود انتحاری ناشی از عدم توالد هشدار داد: به ما القا شده کاری کنیم که نسل بعد همه پیر باشند، آن‌وقت اسلام تشیع ولایت و نظام در مخاطره قرار می‌گیرد.

 

این استاد اخلاق توجه به تربیت فرزند را توجه به کیفیت در فرزند‌آوری دانست و اظهار داشت: اگر ده تا علامه طباطبایی داشته باشید بد است؟ بله اگر معتاد و تریاکی و دزد باشد یکی اش هم زیاد است.

وی با اشاره به این که تشکیل خانواده خواسته اسلام است و باید سبک و سمت زندگی را به سمتی که اهل بیت(ع) خواسته‌اند ببریم اضافه کرد: جالب است که امروز مال مهم است نه خانواده، برای همین تا بچه به سن فهمیدن می‌رسد ابتدا او را به مهد می‌فرستند، بعد پیش دبستانی، بعد مدرسه و بعد دبیرستان، پس این بچه پدر و مادر را کی ببیند؟ ما بچه را به دیگران می‌سپاریم و توقع داریم که با کیفیت رشد کند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی توجه به تربیت فرزند و رابطه پدر و مادر با فرزند را بسیار مهم دانست و تصریح کرد: وقتی علت تعطیلی پنج شنبه برای دانش ‌آموزان را از وزیر آموزش و پرورش پرسیدم پاسخ داد «برای اینکه بچه ها پدر و مادر را ببینند، معلم و مربی که پدر و مادر نمی‌شود».

وی توجه بزرگان به تربیت فرزند را الگوی پدر و مادر دانست و عنوان کرد: فرزند مرحوم کاشف الغطاء می‌گوید «پدر قبل از اذان برای نماز شب برمی‌خواست و نمازش را در حرم امیرالمومنین می‌خواند و بعد از طلوع آفتاب به خانه می‌آمد، ایشان مقید بود هر موقع که بیدار می‌شود ما را هم صدا کند، هرچند ما جوان بودیم و گاهی خواب را شیرین تر میدیدیم».

این استاد اخلاق نماز شب و سحر خیزی را راه رسیدن به کمال عنوان کرد و گفت: اگر می‌خواهید به جایی برسید اهل سحر خیزی باشید، حضرت اباعبدالله(ع) شب عاشورا به حضرت عباس فرمودند «برادر جان امشب را مهلت بگیر خدا می‌داند من چقدر نماز و استغفار و قرآن خواندن را دوست دارم».

وی با تأکید بر این که، تجربه نماز شب خواندن را داشته باشید و اگر سخت است خلاصه اش کنید تصریح کرد: این قدر مشکلاتتان را به مسؤولین می‌نویسید دوتا از مشکلاتتان را هم به خدا بگویید، کسانی که می‌گویند روزی ما تنگ است اهل نماز شب نیستند، یکی از نشانه های نماز شب وسعت رزق است.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی بعضی را به ظاهر مسلمان و در واقع بنده پول دانست و اضافه کرد: مشرک بودن کار درستی نیست پول که خدا نیست، بعضی می‌گویند پول نیست پس زن نمی‌گیرم.

وی افزود: خیلی از اوقات می‌نالیم که این هم زن و فرزند پس رزق کو؟ در حالی که ما بر سر سفره فرزندانمان نشسته ایم یعنی از رزق آنهاست که سفره ما پربرکت شده است.

این استاد اخلاق پست دانستن شهوت جنسی را رهبانیت مسیحیان دانست و عنوان کرد: بعضی می‌گویند من و شهوت جنسی؟ بله اگر حلال باشد و خدا بخواهد چرا که نه، آیا این را عبادت نمیدانید که در کنار همسر خود بنشینید؟

آقا تهرانی به نقل داستانی از برخود با رهبانیت در اسلام پرداخت و گفت: امام صادق می‌فرماید« عثمان از عظمت آیات عذاب درباره شهوت به وحشت افتاد و از خانواده دوری کرد و مشغول عبادت شد، همسرش خدمت رسول اکرم رسید و عرض کرد یا رسول الله عثمان روزها روزه میگیرد و شبها به عبادت مشغول است.

وی افزود:حضرت غضبناک شدند و برخواستند به طرف محل عبادت عثمان تا چشم عثمان بن مظعون به رسول اکرم افتاد عبادت را رها کرد و رسید خدمت رسول اکرم حضرت فرمودند عثمان خدا برای رهبانیت من را نفرستاده است.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی عثمان بن مظعون را از خواص اصحاب رسول خدا و چهاردهمین نفری که به پیامبر ایمان آورد معرفی کرد و افزود: از بس عثمان مورد علاقه حضرت امیر بود حضرت نام فرزندش را عثمان نهاد.

 وی افزود: حضرت در نهج البلاغه بلندی درباره عثمان بن مظعون فرمودند«کان لی فیما مضی أخ فی الله یعظم فی عینی صغر الدنیا فی عینه» ببینید اگر دنیا در چشمان شما بزرگ باشد شما کوچکید و اگر دنیا در چشم شما کوچک باشد شما بزرگ هستید. از بس این تعابیر بلند است بعضی فکر کردند درباره حضرت رسول اکرم است.

این استاد اخلاق ازدواج را سنت پیامبر عنوان کرد و افزود : رسول اکرم فرموده‌اند«فمن رغب عن سنتی فلیس منی» هرکس از این سنت روگردان است از من نیست، سعی کنیم سنت رسول اکرم را به حرام مخلوط نکنیم.

وی مثال اجر بر جنابت حلال را غسل ملائکه بر بدن حنظله دانست و افزود: وقتی رفتند سراغ بدن حنظله دیدند بدنش خیس است، وقتی به حضرت گزارش دادند ایشان فرمودند ملائکه حنظله را غسل دادند.

حجت‌الاسلام آقا تهرانی در پایان سخنان خود سه اصل در اسلام و یک مثال برای سبک زندگی غرب عنوان کرد و ابراز داشت: بنابر اصل اول خانواده اساس است درحالی که غرب خانواده را به شکل سنتی مضر می‌داند.

وی اصل دوم را گستردگی نظام خانواده در اسلام به حدی که گاهی پدران و مادران زوجین هم در این حیطه قرار می‌گیرند دانست و گفت: در نظام خانواده غربی، خانواده هسته‌ای است یعنی همین دو نفرند و بقیه مزاحمند که متاسفانه به نظر می‌آید در عمل، ما هم غربی زندگی می‌کنیم.

این استاد اخلاق شیوه اسلامی در ارتباط خانوادگی بر مبنای ایثار گذشت و دلدادگی زن و مرد به همدیگر را اصل سوم بیان کرد و ادامه داد: در غرب اصل لذت جویی حاکم است یعنی اگر این شخص لذت را تأمین کند و گرنه با دیگری.

آقا تهرانی داستان عجیبی از سبک زندگی غرب و ازهم پاشیدگی خانوادگی و جایگزین‌های دیگر به جای خانواده بیان کرد و گفت: در کشور کانادا در همان آپارتمانی که ما بودیم پیرزنی بود که به محوطه دانشگاه می‌آمد و برای پرندگان غذا می‌ریخت این پیر زن سگی داشت که همه جا همراه خودش می‌برد.

وی ابراز محبت به حیوانات افراد در غرب را نشانه احترام به شخصیت صاحب حیوان عنوان کرد و  گفت: یک بار من با این خانم در آسانسور برخورد کردم، وی سگش را رها کرد سمت من تا به او محبت کنم، دیدم الان خوش را به لباسم می‌مالد و برای‌نماز مشکل ساز می‌شود.

از پیرزن خواهش کردم او را بگیرد، پیرزن صدا زد پسرم بیا، با تعجب پرسیدم این پسر شمااست گفت از پسر، پدر و شوهر بهتراست.

 این نتیجه سبک زندگی غرب و دوری از نظام خانواده است که متأسفانه در حال رواج در کشور ما است.

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: سبک زندگی , رایه الهدی , دکترآقاتهرانی ,
:: بازدید از این مطلب : 3190
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 2 آذر 1391

آیت الله جوادی آملی با تمایز قائل شدن بین اسلامی کردن دانشگاه و دانشجوی مسلمان پروراندن بیان کرد: مسئله اسلامی کردن دانشگاه یک صورت مسئله است، معنای اسلامی کردن دانشگاه این نیست که دخترها از پسرها جدا بشوند، نماز اول وقت داشته باشیم، نمازخانه داشته باشیم، دعای کمیل شب جمعه داشته باشیم، دعای توسل شب چهارشنبه داشته باشیم، اینها مسلمان تربیت کردن است همه ما مسلمانیم این کارها را باید بکنیم اینها کار دانشگاه نیست اما اگر دانشگاه این کارها را بکند موفق‌تر است ولی معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست.

مهر نوشت: یکی ار مراجع تقلید شیعیان با تمایز قائل شدن بین اسلامی کردن دانشگاه و دانشجوی مسلمان پروراندن بیان کرد: اسلامی کردن دانشگاه غیر از تربیت دانشجوی مسلمان است.

آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار با جمعی از اعضای هیئت علمی و مسئولان دانشگاه علامه طباطبایی به موضوع اسلامی شدن دانشگاه از طریق اسلامی شدن دانش پرداخت و بیان کرد: دانشجویان این کشور امانت‌های فکری این مملکت‌اند.

این مرجع تقلید با بیان این مطلب که یکی از بهترین راه‌های تحقیق، تقریر صورت مسئله است اذعان داشت: اگر کسی موضوع را خوب بررسی کند، محمول را بررسی کند، ربط موضوع و محمول را بررسی کند، آنگاه از چند جهت می‌تواند برهان اقامه کند.

اسلامی شدن دانشگاه غیر از پرورش دانشجوی مسلمان است

 وی در ادامه با تمایز قائل شدن بین اسلامی کردن دانشگاه و دانشجوی مسلمان پروراندن بیان کرد:  مسئله اسلامی کردن دانشگاه یک صورت مسئله است، معنای اسلامی کردن دانشگاه این نیست که دخترها از پسرها جدا بشوند، نماز اول وقت داشته باشیم، نمازخانه داشته باشیم، دعای کمیل شب جمعه داشته باشیم، دعای توسل شب چهارشنبه داشته باشیم، اینها مسلمان تربیت کردن است همه ما مسلمانیم این کارها را باید بکنیم اینها کار دانشگاه نیست اما اگر دانشگاه این کارها را بکند موفق‌تر است ولی معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست.
 
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: اسلامی شدن دانشگاه غیر از پرورش دانشجوی مسلمان است. چهار موضوع باید کاملاً از حریم این بحث بیرون برود، هر علمی که برای اداره کشور ضروری است تحصیلش واجب است چون این علم جزء واجبات نظامی است آدم فرا می‌گیرد می‌شود اسلامی این نیست! هر استادی برای رضای خدا باید درس بگوید این یک عمل دینی است نه علم دینی، هر دانشجویی باید برای رضای خدا درس بخواند نه برای مدرک این یک عملِ دینی است نه علمِ دینی، کاربرد و خروجی علوم باید در نفع جامعه باشد نه به زیان جامعه این کار خوب است و واجب است و دینی است ولی یک عمل دینی است نه علم دینی.

وقتی دانشگاه اسلامی می‌شود که دانش اسلامی شود

  وی در ادامه افزود: وقتی دانشگاه اسلامی می‌شود که دانش اسلامی شود و باید دانش ثابت شود که اسلامی است؟ که این را باید از فلسفه سؤال کرد.

 آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که فلسفه وقتی وارد صحنهٴ علمی می‌شود اول سکولار است بیان کرد: سکولار یعنی بی‌تفاوت نه نفی دین، یک فیلسوف وقتی که می‌خواهد وارد بحث بشود و بحث کند که آیا جهان خود ساخته است یا مبدیی دارد این آزادانه بحث می‌شود اول عاری از هر دو تفکّر است نه الهی است نه الحادی مبادی بدیهی دارد.
 
وی ادامه داد: اجتماع نقیضین دارد، اصل تضاد دارد، اصل تناقض دارد، اصل دور دارد، اصل تسلسل دارد، اصل علیّت دارد که با این ابزار وارد بحث می‌شود اگر کج‌راهه رفت و الحادی شد آن وقت تمام علوم زیرمجموعه خودش را الحادی می‌کند فیزیک می‌شود الحادی، زمین‌شناسی می‌شود الحادی، طب می‌شود الحادی، داروسازی می‌شود الحادی، برای اینکه وقتی خدایی نیست و آغاز و انجامی نیست و قیامتی نیست الحادِ محض است همه می‌شود الحادی آن وقت آنچه در خارج است به نام طبیعت است ماورای طبیعت هم فسون و فسانه است طبیعت هم رهاست و هیچ متولّی ندارد لذا به شانس اکتفا می‌کنند و می‌گویند شانس آوردیم یا شانس نیاوردیم چون مبدأ فاعلی را نتوانست ثابت بکند.
 
 مفسر قرآن کریم اذعان داشت: ولی اگر فلسفه کج‌راهه نرفت و به لطف الهی به راه صحیح رفت اوّلین خدمتی که می‌کند به خودش خدمت می‌کند و فلسفه الهی می شود و بعد همه زیرمجموعه خودش را می‌کند دینی، برای اینکه ثابت می‌کند این نظمی که در عالم هست ناظمی دارد حکیمی دارد آفریدگاری دارد که این را اداره کرده و آفریده است و  آن خدایی که عالَم را آفرید این صحنه می‌شود فعل خدا، می‌شود خلقت، ما دیگر چیزی به نام طبیعت نداریم ممکن است کسی بگوید ما علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی داریم ولی وقتی می‌گوید طبیعی یعنی خلقت‌شناسی، چیزی در جهان به نام خلقت وجود دارد  که حکیم مدبّری آن را آفریده، چنین کسی هم آفریدگار است هم پروردگار.


 این مرجع تقلید ادامه داد: بنابراین علم دینی این شناسه خود را از معلوم می‌گیرد مستحضرید که علم ارزش خود را از معلوم می‌گیرد و روش خود را از معلوم می‌گیرد و شناسه خود را از معلوم می‌گیرد و همچنین ارزش خود را از معلوم می‌گیرد، حال آیا این علم دینی است یا غیر دینی نیست معلوم ما باید چه باشد جواب را باید از معلوم بگیریم معلومِ ما فعل خداست زیرا فعل خدا را تفسیر می‌کنیم چون فعل خدا را تفسیر می‌کنیم یقیناً دینی است.
 
 وی با اشاره به این نکته که سرّ اینکه مرحوم آقای قاضی و امثال قاضی توانستند علامه طباطبایی و این بزرگان را تربیت کنند این بود که اینان بندگیشان در زندگی مندرج بود ادامه داد: این آقایانی که با اصول آشنا هستند و شما هم آشنایید می‌دانید که عقل، حجّت الهی است و هیچ فرقی عقل و نقل ندارند اگر خبر زراره است روایت زراره است حجّت شرعی است اگر برهان عقلی است چه از راه تجربه، چه نیمه‌تجربی، چه تجرید کلامی، چه تجرید فلسفی، چه تجرید عرفان نظری همه اینها اگر برهانی شد حجّت شرعی می شود، حجّت شرعی یعنی عمل برابر آن واجب است و هیچ فرقی ندارد که این را زراره از امام نقل بکند یا کسی با تجربه بفهمد به شرطی که قیاس و خیال و گمان و وهم نباشد که منطق می‌خواهد ثابت کند که چه چیزی علم است و چه چیزی خیالِ علمی اگر علم بود و باور بود و حقیقت بود این می‌شود حجّت شرعی آن وقت مبادا کسی خیال کند که عقل در برابر وحی است، عقل در برابر نقل است نه در برابر وحی، عقل در برابر دین نیست، عقل در برابر نقل است ما دین را از دو راه می‌فهمیم یا می‌گوییم فلان راوی از امام چنین نقل کرد که این می‌شود نقل یا خودمان با کشف، تجربه یا تجرید به این مطلب رسیدیم عقل و نقل زیرمجموعه وحی‌اند و عقل در برابر وحی نیست، عقل در برابر شرع نیست و این تعبیر هم نارساست که این مطلب عقلی است یا شرعی باید بگوییم عقلی است یا نقلی و اگر عقلی شد عمل به آن واجب است.

آیت الله جوادی آملی عقل را در برابر نقل دانست و بیان کرد:عقل در برابر وحی نیست بلکه عقل در برابر نقل است یعنی آ‌ن وحی الهی که به وسیله انبیا آمده ما از دو راه می‌توانیم بفهمیم که خدا به پیغمبر چه فرمود یا از راه عقل می‌فهمیم یا از راه نقل می‌فهمیم بنابراین چه از راه عقل بفهمیم که دانشگاه اساسش این است چه از راه نقل بفهمیم که حوزه‌های اساسش این است هر دو می‌شود شرعی، هر دو می‌شود دینی و هر دو می‌شود امانت الهی دیگر نمی‌گوییم ما خودمان فهمیدیم برای خود ماست اگر ما برای خودمان بود برابر آن می‌توانستیم مختار باشیم عمل بکنیم یا عمل نکنیم در حالی که واجب است به آن عمل بکنیم اگر علم شد انسان واجب است که برابر علم عمل بکند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , فـــــــــرهنـگی , ,
:: برچسب‌ها: اسلامی کردن دانشگاهها , رایه الهدی , علامه جوادی آملی ,
:: بازدید از این مطلب : 2607
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 آبان 1391

 

آیت‌الله محمدعلی جاودان، استاد حوزه و دانشگاه و از علمای برجسته اخلاق تهران به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم توصیه‌هایی را بیان کرد.

این موارد به صورت تیتروار در ادامه می‌آید:

ـ انسان اگر می‌خواهد از ماه محرم استفاده کامل بکند، باید از یک سال گذشته خود مواظبت کرده باشد.

ـ دهه اول محرم منحصر به امام حسین(ع) است. اگر انسان بتواند باید هیچ‌کار غیرضروری مگر کارهای مربوط به امام حسین(ع) انجام ندهد.

ـ انسان در محرم باید خیلی از چشمش مراقبت کند. فرموده‌اند هر نگاهی که شخص به نامحرم بکند،‌ این یک تیر مسموم از تیرهای شیطان است. اگر آدم بتواند از چشمش مراقبت جدی کند، آن وقت می‌تواند برای امام حسین(ع) گریه کند.

ـ گاهی آدم گریه می‌کند اما دلش نسوخته است. اگر دل بسوزد و گریه کند، آن وقت قیمت دارد!

ـ مرحوم آیت‌الله حق‌شناس دستوری داشتند و می‌فرمودند: بروید روضه خلوت! گاهی ما دنبال جایی هستیم که روضه شلوغ و صدای خوش دارد و وقتی سینه می‌زنند تمام محله خبردار می‌شوند!

ـ از غذایتان مواظبت کنید. انسان هر چه بیشتر غذایش را مراقبت کند و غذای پاک و حلال بخورد، ‌در گریستن برای امام حسین(ع) توفیق بیشتری دارد.

 فارس 

 

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2582
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
شنبه 6 آبان 1391

رهبر معظم انقلاب درباره مقام معنوی مرحوم حاج‌میرزاجوادآقا ملکی تبریزى، بیان داشتند: او در زمان حیات خود، قبله اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجه اهل باطن و اهل معناست.

 میرزا جواد آقا ملکى تبریزى‏ - استاد اخلاق امام(ره)- در نجف، شاگرد چهره‏هاى برجسته‏اى بود که در نهایت به آخوند ملاحسینقلى همدانى‏ مى‏رسد که داستان زندگى او نیز داستان عجیب و شنیدنى است.
 
این عارف بالله بعد از شیخ انصارى‏ در مقام مرجعیت شیعه قرار گرفت، ولى مرحوم آیت‌الله سیدعلى شوشترى اجازه نداد که او مرجع تقلید شود و گفت: خدا شما را براى مرجع تقلید شدن نیافریده است، اگر طبل مرجعیت بزنید، قیامت گریبانت را مى‏گیرند، خدا تو را ساخته است که با این نفَس و علمى که به تو داده است، انسان بسازى، نه فقه و اصول بگویى!
 
از مرحوم ملکى آثار ارزنده‌اى از جمله اسرارالصلاة، المراقبات، اعمال السنة، رساله‌اى در فقه و رساله لقاء‌الله به جاى مانده است، این عالم ربانى سر انجام پس از یک عمر تلاش در راه تهذیب انسان‌ها در سحرگاه یازدهم ذى‌الحجه سال 1344 قمرى به دیار باقى شتافت و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.
 
 
 
 
* مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تبریزى از منظر رهبری
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهنمودهایی به مناسبت ماه رمبارک رمضان سال گذشته تحت عنوان «سی روز، سی گفتار» ایراد ‌کردند که در روز دهم به بحث «تکبر مانع تکامل» پرداختند. قسمتی از بیانات معظم‌له به مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزى اختصاص داشت که در ادامه می‌آید:
 
شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تبریزى معروف -که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحب‌دلِ زمان خودش بوده است- اوایلى که براى تحصیل وارد نجف شد، با این‌که طلبه بود ولى به شیوه اعیان و اشراف حرکت مى‌کرد.
 
نوکرى دنبال سرش بود و پوستینى قیمتى روى دوشش مى‌انداخت و لباس‌هاى فاخرى مى‌پوشید؛ چون از خانواده اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملک‌التجار بوده یا از خانواده ملک‌التجار بودند. ایشان طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آن‌که توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانه عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى -که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبله اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّى بزرگان مى‌رفتند در محضر ایشان مى‌نشستند و استفاده مى‌کردند- راهنمایى شد.
 
روز اولى که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیئتِ یک طلبه اعیان و اشراف متعین به درس آخوند ملاحسینقلى همدانى مى‌رود، وقتى‌که مى‌خواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلى همدانى، از آن‌ جا صدا مى‌زند که همان‌جا -یعنى همان دمِ در، روى کفش‌ها- بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همان‌جا مى‌نشیند. البته به او بر مى‌خورد و احساس اهانت مى‌کند، اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهى او را پیش مى‌برد. جلسات درس را ادامه مى‌دهد. استاد را -آن‌چنان‌که حق آن استاد بوده- گرامى مى‌دارد و به مجلس درس او مى‌رود.
 
یک روز در مجلس درس (یا) بعد که درس تمام مى‌شود، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى به حاج میرزا جوادآقا رو مى‌کند و مى‌گوید: برو این قلیان را براى من چاق کن و بیاور! بلند مى‌شود، قلیان را بیرون مى‌برد؛ اما چه‌ طور چنین کارى بکند؟! اعیان، اعیان‌زاده، جلوى جمعیت، با آن لباس‌هاى فاخر! ببینید، انسان‌هاى صالح و بزرگ را این‌ طور تربیت مى‌کردند، قلیان را مى‌برد به نوکرش که بیرون در ایستاده بود مى‌دهد و مى‌گوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او مى‌رود قلیان را درست مى‌کند و مى‌آورد به میرزا جوادآقا مى‌دهد و ایشان قلیان را وارد مجلس مى‌کند. البته این هم که قلیان را به ‌دست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینى بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلى مى‌گوید که خواستم خودت قلیان را درست کنى، نه این‌که بدهى نوکرت درست کند!
 
 
 
 
این، شکستن آن منِ متعرض ِ فضولِ موجب شرکِ انسانى در وجود انسان است. این، آن منیت و خودبزرگ‌بینى و خودشگفتى و براى خود ارزش و مقامى در مقابل حق قایل شدن را از بین مى‌برد و او را وارد جاده‌اى مى‌کند و به مدارج کمالى مى‌رساند که مرحوم میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى به آن مقامات رسید. او در زمان حیات خود، قبله اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجه اهل باطن و اهل معناست. بنابراین قدم اول، شکستن منِ درونى هر انسانى است که اگر انسان، دایم او را با توجه و تذکر و موعظه و ریاضت -همین‌طور ریاضت‌ها- پَست و زبون و حقیر نکند، در وجود او رشد خواهد کرد و فرعونى خواهد شد.
 
فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: بیت المهدی , رایه الهدی , میرزاجوادملکی تبریزی , امام خامنه ای ,
:: بازدید از این مطلب : 2890
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : گمنام
جمعه 5 آبان 1391

 در عظمت روز عرفه سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است؛ درباره اسرار این روز آمده است:

 
- روز عرفه نمودارى از روز قیامت است زیرا در روز عرفه همه حجاج با رنگ‌ها و شغل‌ها و مقام‌هاى گوناگون در یک مکان اجتماع کرده و به راز و نیاز خداوند مى‌پردازند؛ انسان وقتى آن جمعیت عظیم را در صحراى عرفات مى‌بیند، به یاد صحراى محشر روز قیامت مى‌افتد.
 
- حجاج پس از اعمال عمره تمتع، در فاصله زمانى که با اعمال حج دارند، ممکن است مرتکب گناه و معصیت شده باشند، لذا خداوند به آنان فرصتى داده است تا پس از احرام حج ، به صحراى عرفات آمده و استغفار نمایند تا آنان را ببخشد؛ پس روز عرفه ، روز استغفار و تضرّع به درگاه خداوند است.
 
شیخ صدوق در کتاب «اءمالى» روایتى را از امام حسن علیه السّلام نقل مى‌کند که آن حضرت فرموده است: شخصى یهودى خدمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آمد؛ این یهودى که داناترین افراد یهود بود، به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: اى محمد! من پیرامون ده کلمه از تو مى‌پرسم.
 
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «بپرس»
 
او چند سؤال را مطرح مى‌کند و درباره سؤال نهم مى‌گوید: چرا خداوند به بندگانش امر کرد تا بعد از ظهر در صحراى عرفات وقوف نمایند؟
 
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «بعد از ظهر، ساعتى است که حضرت آدم علیه السّلام در آن ساعت، مرتکب معصیت (ترک اولى) شد و خداوند بر امّت من واجب گردانید تا در بهترین مکان‌ها وقوف نموده و نزد او تضرّع و دعا نمایند تا بهشت را در اختیار آنان قرار دهد و آن ساعتى که مردم از عرفه مى‌روند (یعنى مغرب) ساعتى است که حضرت آدم علیه السّلام در آن ساعت از خداوند خویش سخنانى را فراگرفت و خداوند با رحمت خود بر او بازگشت و توبه او را پذیرفت؛ زیرا او توبه پذیر و مهربان است.»
 
و سپس پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «سوگند به پروردگارى که مرا به پیامبرى برگزید، خداوند براى آسمان دنیا در بى قرار داده است و نام آن، درب رحمت، توبه، حاجات، تفضّل، احسان، بخشش، کرم و عفو است و تمام کسانى که در عرفات اجتماع مى‌کنند، شایسته این صفات هستند؛ خداوند در آنجا صد هزار فرشته دارد که هر یک از آنان 120 هزار فرشته در خدمت دارند و نیز خداوند براى کسانى که در عرفات هستند، رحمت ویژه‌اى اختصاص داده است که بر آنان نازل مى کند و هنگامى که مى‌خواهند از صحراى عرفه خارج شوند، خداوند ملائکه‌اش را گواه مى‌گیرد که همه آنان را از آتش جهنم نجات دادیم و بهشت را براى آنان واجب گردانیدم و در این هنگام ، فرشته‌اى بانگ مى‌زند: از عرفه بروید در حالى که بخشیده شدید و شما مرا راضى کردید و من نیز از شما راضى شدم .»
 
صحراى عرفات و روز عرفه، مهلتى دیگر براى گناهکاران است؛ در این روز نباید از رحمت خداوند غافل شد و اگر کسى در این روز، گمان کند خداوند او را نمى بخشد، گناه کرده است؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى فرماید: «اءَعْظَمُ اءَهْلِ عَرَفات جُرماً مَنْ اِنْصَرَفَ وَهُوَ یَظُنُّ اءَنَّهُ لَمْ یَغْفِرُ لَهُ»؛ یعنى «در میان کسانى که به عرفات رفته‌اند، بزرگترین گناه را کسى مرتکب شده است که از عرفات برود و گمان کند خداوند او را نبخشیده است.»
 
_ در این اجتماع پرشکوه، همه افراد یکسان هستند؛ ثروتمندان و فقیر در یک مکان جمع گشته‌اند، فرمانروایان با فرمانبردارها، رئیس‌ها با مرئوس‌ها اجتماع کرده‌اند و این حکایت از مساوات و برابرى انسان‌ها در برابر خداوند دارد.
 
در این مکان، ثروت، شهرت، ریاست و قدرت هیچ معنایى نداشته و فضیلت محسوب نمى‌شود؛ زیرا همه افراد در برابر مالک اصلى ، قادر على الاطلاق و پروردگار جهان قرار گرفته‌اند و آنچه آنان داشته و دارند مانند عدم است زیرا اکنون از آنها جدا شده‌اند، بلکه تنها تقوا و پرهیزگارى است که براى افراد، فضیلت مى‌آورد.
 
- وقوف در عرفات، مکانى براى طهارت باطنى انسان‌هاست زیرا عرفات از محدوده حرم خارج است و بعد از وقوف در عرفات، باید به مشعرالحرام که در محدوده حرم قرار دارد، رفت و باید براى رفتن به حرم امن الهى و ورود به میهمانى خداوند نفس را از هرگونه آلودگى پاکیزه کرد و بهترین مکان براى طهارت نفس، «صحراى عرفات» است.
فارس

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2245
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
جمعه 5 آبان 1391

میرزا جوادآقا ملکی تبریزی می‌فرماید: در عرفه هر خیری از خداوند بخواهید، مستجاب می‌شود. اهمیت دعا در این روز، آن اندازه است که اگر روزه از دعا خواندن ناتوانش کند، نباید روزه بگیرد.

 علامه میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از عارفان و سالکان طریق الهی در کتاب شریف «المراقبات» درباره درک شب و روز عرفه، توصیه‌هایی را داشته است که توجه به آنها می‌تواند راهی نیکو را فرا روی انسان‌های مؤمن قرار دهد. 
 
روایت شده که هر کس در شب عرفه هر خیری از خداوند بخواهد، مستجاب می‌شود و کسی که در آن شب به طاعت خداوندی مشغول شود، پاداش صد و هفتاد سال عمل برایش داده می‌شود و آن شب، شب مناجات است و خداوند در آن شب، توبه هر کس را که توبه کند، قبول می‌کند و مستحب است در آن دعایی را بخواند که اینگونه شروع می‌شود. «الله یا شاهد کل نجوی»
 
می‌گویم: مبادا که از مضمون این مناجات عالی غفلت کنید! به جان خودم سوگند اگر اهلش باشی، علومی را در آن می‌بینی که شایسته است مسلمان عمری را در جهت کسب آن صرف کند و باید که آن را با روحت بخوانی، نه اینکه با بی‌حالی بخوانی و باید که در اسما و صفات و افعال خداوند متعال - که در مضامین آن نهفته است - فکر کنی. و اگر چنین بود بعضی از حقایق برایت مکشوف شد، یا شرح صدری برایت دست داد که توانستی مقداری از مقاصد آن را فهم کنی، به حقیقت آنچه گفتیم، شهادت خواهی داد.
 
و بنگر که مقصود از اسامی که خدا را در آن به آنها سوگند می‌دهی آیا اسمی است لفظی یا عینی؟ شاید اگر اندیشه کنی و دقت به خرج دهی، خواهی دانست مقصود از آن، اسمی است عینی. همچنین آنجا که می‌گویی: «و باسمک السبوح القدوس البرهان الذی هو نور علی کل نور و نور من نور و نور یضی‌ء منه کل نور اذا بلغ الارض انشقت»
 
همچنین از رسول اکرم(ص) 10 تسبیح روایت شده، مبنی بر این که هر کس هزار بار آن را بخواند، چیزی از خداوند جل و علا مسئلت نمی‌کند، مگر اینکه برایش عطا می‌کند، مگر اینکه قطع رحم و یا معصیتی را در آن شب بخواهد، همچنین زیارت حضرت امام حسین (ع) نیز استحباب دارد.
 
هر کس بتواند در آن روز در «عرفات» یا «کربلا» باشد آن مهمترین چیزی است که دعا در آن شایسته است و همانا آن روزی است که گویی اختصاصا به منظور دعا قرار داده شده. به مراقب است که به هر اندازه که بتواند، خود برای این موسم بزرگ و عمل در آن روز و آن محل آماده کند. عمده در آن، این است که شرایط مستجاب شدن دعا حاصل باشد.
 
اهمیت دعا در این روز، آن اندازه است که اگر روزه از دعا خواندن ناتوانش کند، نباید روزه بگیرد.
 
* نحوه سوگواری برای امام حسین(ع)
 
اما چیزی که در زیارت امام حسین (ع) مهم‌تر است، این است که سوگواری‌اش (با اظهار اندوه و ناله و گریه) را زیاد کرده، نالان و خاک‌آلود شود و رسیدن به مقام اصحاب حضرت در وفای به حق او و شهادت در رکابش را زیاد تمنا کرده و بگوید: «یا لیتنا کنا معکم» ای کاش ما نیز در رکاب شما می‌بودیم. و آن را از عمق قلب و با توجه به روحانیت امام (ع) بر زبان آورده، از فضیلت و انوار و برکات آن حضرت برای قبول شدن زیارتش استمداد بطلبد و از آن حضرت قبولی زیارت و دیگر اعمالش و ملحش شدن به اصحابش را بخواهد.
 
و باید بداند که درِ امام حسین درب رحمت واسعه است. سریع القبول و مقرون به رضاست، چون حضرت در حیات خود می‌فرمود: مثل احسان، مثل باران است ک هم به نیکوکار می‌بارد و هم به نانیکوکار.
 
و بدان که گشوده شدن درهای دعا از طرف شاه شاهان - جل و علا ـ آن کرامت والایی است که از طرف هیچ یک از مخلوقات حاصل نمی‌شود و همانا آن باب واسعی است گشوده شده در برابر همه درهای سعادت و آسان‌تر از همه درهاست و ر میان همه درهای سعادت، دری نیست که راه برای هر مطلوب باشد، از اغراض جزئی و کلی تا اغراض دین و دنیا و در همه آمال و آروزها محسوب باشد، مگر این در و حدی برای آن نبوده و دشواریی در آن نیست مانند گریه کردن، انگشتر به دست کردن و حمد و صلوات به پیامبر و خاندان او فرستادن و اعتراف به گناهان و مؤمنان را در دعای خود شریک کردن دادن و برای آنها بخشش خواستن و ختم عمل‌ها به صلوات، نماز و گفتن ذکر: ماشاء‌الله و لا قوة الا بالله.
 
* ذکر صلوات همراه با تعمق
 
و به هنگام صلوات فرستادن بر پیامبر و خاندانش بیندیش! به درستی که خداوند متعال صلوات او را به صلوات خود وصل کرده، و طاعتش را به اطاعت خود مقرون نموده است و نترس تا مبادا چیزی از برکات معرفتش را از کف داده، از فواید صلوات فرستادن به جنابش محروم شوی.
 
دعاهای مأثوره را بخوان، آن اندازه که نشاط و حضور قلبت اقتضا می‌کند و از تدبیر در آنها غفلت مکن و خصوص دعای امام حسین (ع) را با آنچه علامه حلی و سید جلیل القدر به آن الحاق کرده‌اند ترک نکن. آن دعا به فرض هم که از امام حسین علیه‌السلام نباشد، مضامینی عالی دارد پس در فهم معنای آن بسیار کوشش کن، زیرا آن مضمون‌ها، باعث بلندای فکر است.
 
همچنین دعاهای «صحیفه سجادیه» را ترک نکن و دعای حضرت امام صادق (ع) را نیز به آن ضمیمه کن و سپس حاجت‌هایی را که داری، مسئلت کن، در حق برادران مؤمنت دعا کن، خصوصاً هر کس که برایت علم دین یاد داده باشد و نیز پدر و مادرت و پدران و مادران‌شان و دیگر رحم‌ها و دارندگان حق‌ها و در آن حال که دعا می‌کنی، مبالغه به خرج ده تا هیئتت برای رحمت رحم‌کننده‌ترین رحم‌کننده‌ها جالب‌ترین باشد. اما در گریه و ابتهال و لباس زمخت پوشیدن و بستن دست‌ها مراقبه کن! سخنانت در مبالغه برای طلب رحم و عطوفت خداوند نرم‌ترین باشد.
 
* چگونه دعا کنیم؟
 
روایت شده که خداوند متعال خطاب به موسی کلیم‌الله (ع) اینگونه وحی کرد: یا موسی! هنگامی که به درگاه من دعا می‌آوری و مناجات می‌کنی، نقاب ترس و هراس را به چهره‌ات بیاویز! تواضع کن و صورت خود را به زمین (خاک) بسای و با کریم‌ترین عضوهای بدنت به من سجده نما! و به حال قیام، برایم قنوت بردار! آنگاه که صدایم می‌زنی، با قلبی لرزان و ترسان صدایم کن و تمام عمرت را در ابلاغ حکم‌های من و اجرای آن صرف نما!
 
و خطاب به عیسی (ع) چنین وحی کرد: یا عیسی از دیدگانت اشک جاری کن و با قلبی خاشع به نزد من بیا. یا عیسی! در سختی‌ها و مشقت‌ها به من پناه بیاور که همانا من به غم‌زدگان پناه و به بیچارگان جواب می‌دهم و همانا منم مهربان‌تر از مهربان.
 
و زمانی که به این حالات واقف شده و اراده کردی خدا را برای برای حوائجت بخوانی، اگر برادرانت را بر خودت ترجیح داده و آنان را با نامشان یاد نموده و قضای حاجت‌شان را از خدا خواسته و آنچه از نیازهایشان که می‌دانی، یک به یک مسئلت کنی، بدان که هرگز ضرر نکرده‌ای، بلکه نفع فراوان برده‌ای و به درستی که این از هر تجارتی برای تو سودمند‌تر است، چه آنان را در دعا به خودت مقدم داشته و با زبانی در حق خودت دعا کرده‌ای که خدا را به اندازه یک چشم به هم زدن معصیت نکرده چه تو با زبان فرشتگان معصوم، بلکه با زبان خداوند عالمیان دعا کرده و به عوض یک دعا، دعاهای بی‌شمار نموده‌ای.
 
* پاداش هزار برابری خداوند به کسی که در حق دیگران دعا کند
 
همچنانکه از ابن ابی عمیر از زید نرسی نقل شده است: ما با معاویه پسر وهب در حج بودیم و او دعا می‌کرد در دعایش دقت کرده و دیدیم یک کلمه برای خودش دعا نکرد، ولی تک‌تک مردمان را دعا کرد، با نام خود و نام پدرانشان، تا زمانی که مردمان پایین آمدند. پس به او گفتیم: ای عمو! به درستی که از تو به امری عجیب برخوردیم. گفت: چه چیزی شما را شگفت زده کرده است؟ گفتیم: همانا تو در این چنین محلی، برادرانت را به خودت ترجیح دادی و آنها را یک به یک یاد کردی گفت: ای برادر زاده! تعجب نکن، زیرا من از مولایم و مولایت و مولای هر مؤمن و مؤمنه‌ای که سوگند به خدا! اوست آقای گذشتگان و باقی ماندگان پس از پدرانش، شنیدم و اگر نشینده باشم، دو گوشم «کر» و دو چشمانم کور باد و به شفاعت محمد (ص) نرسم که فرمود:
 
هر کس پشت سر برادر مؤمنش به او دعا کند، فرشته‌ای از آسمان دنیا فریاد بر می‌دارد: صد هزار برابر آنچه به آن دعا کردی، برای خودت، ای بنده خدا و فرشته‌ای دیگر از آسمان دوم ندا در می‌دهد: دویست هزار برابر آنچه به او دعا کردی، برای تو، ای بنده خداوند! و... فرشته‌ای دیگر از آسمان هفتم ندا در می‌دهد: هفتصد هزار برابر آنچه دعا به آن کردی، برای توست، ای بنده خداوند و سپس خدای جل و علا خود ندا می‌دهد: همانا من، بی‌نیازی هستم که هرگز محتاج نخواهم شد! ای بنده خدا! برای توست هزار هزار برابر آنچه به آن دعا کردی.
 
حال، ای برادران! نفع کدام یک - از این دو شق - بیشتر است: آیا آنچه من اختیار کرده‌ام یا آنچه تو به آن امرم می‌کنی؟
 
در این مجال امری است شایان دقت و آن این که؛ همانا تو با دعایی که در حق برادرت می‌کنی، باید به واقع دوستدار او بوده و دیگر حق‌هایش را نیز ادا کنی، اما اگر دوستدارش نبوده و این کار را تنها در دعا انجام دهی، می‌ترسم چیزی از این روایت جلیل در حق تو راست نیاید.
 
سپس، بر دعا کننده لازم است براساس فرمایش امام صادق(ع) که می‌فرماید: ادب دعا را حفظ کن و بنگر چه کسی را می‌خوانی، چگونه می‌خوانی، و به چه منظور می‌خوانی! عظمت خداوند و کبریایش را محقق بدان.

فارس

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2004
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 3 آبان 1391

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
 
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
 
۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مبارکه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)
 
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مبارکه غافر آیه ۴۴) … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
 
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مبارکه کهف آیه ۳۹) پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
بحارالانوار، ج ۹۰، ۱۸۴ – ۱۸۵


رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1923
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
سه شنبه 25 مهر 1391

 

فضيلت تبرّا و تولاّى خالصانه

 

امام جواد(عليه السلام) روايتى بسيار شريف، پر مغز و پرمحتوا دارد كه قابل تأمّل است:

أوْحَى اللّهُ إِلَى بَعضِ الأَنبياءِ: امّا زُهدُكَ فِى الدّنْيَا فَتَعجِلُكَ الرَّاحَةَ، وَ امّا انقِطَاعُكَ إِلَىَّ فَتَعزُزكَ بِى، و لكن هَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّا. ( علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 69، ص 238، باب 36، ح 7.)

 

پيامبرى از پيامبران خدا توجّه يافت كه خدا نعمت بزرگى را به من عطا كرده كه در دنيا زهد دارم و عشق به دنيا را از دل من برداشته است. بالاتر از آن، حالت انقطاع الى اللّه به من داده است كه چه مفهوم بسيار والا، پرمعنا و پرمحتوايى است. انقطاع الى اللّه، يعنى به هيچ چيز جز خدا اميد نداشته باشى. سر و كارت فقط با خدا باشد. از همه چيز بريده و فقط به او پيوسته باشى. خيلى نعمت بزرگى است. وقتى كسى توجّه يابد كه خدا نعمتى به اين عظمت به او داده، لازمه اش اين است كه به ذهن او خطور كند به چه كسى چنين نعمتى داده شده است. چه نعمتى از اين بالاتر؟ نه دلبستگى به دنيا و نه اميد به كسى غير از خدا دارد. هيچ انسى با كسى جز خدا ندارد. خدا مى‌خواهد دست پيامبرش را بگيرد و باز هم او را بالاتر بياورد؛ از اين رو مى‌فرمايد: امّا زُهدُكَ فِى الدّنْيَا فَتَعجِلُكَ الرَّاحَةَ.

اين بى رغبتى كه به دنيا دارى و دنبال مال و مكنت دنيا نمى روى، باعث مى‌شود كه آسوده و راحت باشى؛ چون انسان هر قدر بيش‌تر به دنيا دل ببندد، گرفتارى و غصه اش بيش‌تر مى‌شود. درست است كه زهد، صفت بسيار خوبى است؛ امّا احتمال دارد كه فقط براى خدا نباشد؛ چرا كه زهد پاداش دنيايى، يعنى راحتى و آسودگى دنيايى را در پى دارد.

 

انقطاع الى اللّه چه؟ كسى كه هيچ توجّهى جز به خدا ندارد؛ به هيچ كس اميدى نمى بندد؛ درِ خانه هيچ كس نمى رود، و توجّه و سر و كارش فقط با خدا است، چه؟ امّا انقِطَاعُكَ إِلَىَّ فَتَعزُزكَ بِى؛ اين انقطاع تو سببِ مى‌شود كه با من عزّت بيابى؛ چون آدمى درِ خانه هركس برود، به هر اندازه‌اى كه ته دلش به ديگرى اميدى داشته باشد، همان اندازه ذليلش مى‌شود. انسان هر قدر از ديگران مستغنى‌تر باشد و به كسى اميدى نداشته باشد، عزيزتر مى‌شود. اگر كسى هيچ اعتنايى به ديگران نداشته باشد كه به او كمك كنند يا نكنند؛ چيزى به او بدهند يا ندهند؛ احترامش كنند يا نكنند. به همان اندازه عزّتش بيش‌تر مى‌شود؛ چون نيازى ندارد. چه لذّتى بالاتر از بى نيازى از همه خلق خدا؟ پس انقطاع إلى اللّه هم اثرى دنيايى براى خودت دارد. تو چيزى بالاتر بايد داشته باشىو لكن هَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّاً؛ آيا فقط به سبب من با كسى ارتباط برقرار كرده‌اى؟ كسى را فقط براى آن كه بنده من است، دوست داشته‌اى؟ آيا با كسى فقط به جهت اين كه با من دشمن است، دشمنى كرده‌اى؟ اين، از زهد و انقطاع الى اللّه هم بالاتر است.

 

شايد آن پيامبر خدا، مقام تولاّ و تبرّا را نيز دارا بوده است؛ امّا خداوند مى‌خواسته به او توجّه دهد كه تولاّ و تبرّاى خالصانه از زهد و انقطاع نيز مهم‌تر است. به طور طبيعى، هر فردى، شخصى را دوست مى‌دارد؛ امّا «أَو وَالَيتَ لِى وَلِيّاً؛ آيا يكى از اولياى خدا را دوست داشته‌اى يا نه؟ البتّه ممكن است كسى اولياى خدا را دوست بدارد؛ امّا به سبب منافعى كه براى خودش دارد؛ به طور مثال براى اين كه در قيامت او را شفاعت كنند. در اين صورت، ولىّ خدا را براى خودش دوست داشته است. نمى گويدأَو وَالَيتَ لِى وَليّى؛ بلكه مى‌فرمايدهَلْ عادَيتَ لِي عَدُوّاً أو وَاليتَ لِى وليّاً. چنين رابطه خالصانه‌اى، رابطه ولايت است. چيزى كه نزد خدا ارزش دارد، اين است كه على(عليه السلام)را از آن رو كه دوست خدا است، دوست بداريم و با دشمنان على(عليه السلام) بدان جهت كه دشمنان خدا هستند، دشمنى بورزيم؛ وگرنه چه كسى است كه على(عليه السلام) را دوست نداشته باشد. كافران هم اگر على(عليه السلام) را شناخته باشند، او را دوست مى‌دارند و به او عشق مىورزند؛ همان طور كه به هر كمال و جمالى عشق مىورزند، مگر آن كه على(عليه السلام) را نشناخته باشند. كدام انسان پاك فطرتى است كه على(عليه السلام) را دوست نداشته باشد؟ مهم اين است كه بكوشيم ارتباط ما با اولياى خدا، به ويژه با امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف،شعاعى از ولايت اللّه باشد. به اين جهت است كه خطاب به امامان عليهم السلام مى‌گوييم: مَن وَالاَكُم فَقَد وَالَى اللَّهَ وَ مَن عَادَاكُم فَقَد عَادَاللَّهَ؛ (قسمتى ديگر از زيارت جامعه كبيره)

هر كه ولايت شما را بپذيرد، ولايت خدا را پذيرفته است، و هر كه با شما دشمنى ورزد، با خدا دشمنى ورزيده است.

شعاع ولايتِ اولياى خدا به دوستانشان نيز سرايت مى‌كند. محبّان امام زمان(عليه السلام) را نيز از آن جهت دوست بداريم و تكريم كنيم كه دوستدار امام زمانند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 4122
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
نویسنده : گمنام
دو شنبه 24 مهر 1391

مرحوم علامه حسینی طهرانی می‌گفت: من نمی‌دانم این لفظ «اعتماد به نفس» از کجا آمده است. چرا اعتماد انسان به نفس باشد؟ اعتماد به نفس، در مقابل اعتماد به خدا، اعتماد به بت است!

 مرحوم علامه آیت‌الله سید محمدحسین حسینی طهرانی (1305 تهران ـ 1374 مشهد) از جمله نوادر اولیای الهی و عباد صالحین است که مطالب متعالی مکتب عرفان را در قالب وعظ و کتابت را در قالب دو کتاب به نام‌های «رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم» و «رساله لب‌اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب» در اختیار مشتاقان راه خدا قرار داده است.
این استاد فرزانه پس از طی مراتب سلوک در خدمت استاد اعظم و عارف واصل علامه طباطبایی و سپس مرحوم عارف بالله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی، در آخر رحل اقامت و اعتکاف را در عتبه ملکوتیه انسان العین و عین‌الانسان حضرت حاج سید هاشم حداد افکند و به سر منزل مقصود رسید و در حریم معبود وفود کرد.
 
 
نماز خواندن آیت‌الله بهجت بر پیکر علامه طهرانی در مشهد مقدس
 
 
 
مرحوم آیت‌الله سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب «آیین و رستگاری» در ادامه مبحث منظور و مقصود پروردگار از خلقت انسان می‌فرماید: 
 
بهشتی‌ها به جهنمی‌ها می‌گویند: «قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا؛ ما آنچه را که خدا به ما وعده داد از بهشت و رضوان و فضاهای واسعه، همه را حق و استوار یافتیم! آیا آنچه را هم که پروردگار شما به شما بیم داده بود و بر حذر داشته بود حق و استوار یافتید؟!
 
چنانچه می‌فرماید: «وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ»
 
غل همین کثافات را می‌گویند، مثلا شکر را که می‌خواهند آب کرده و شیرینی درست کنند، روی آن اول یک کثافاتی می‌گیرد، و بعد باید ماده‌ای به آن بزنند، مثل آن ماده‌ای که می‌زنند و تمام کثافات را می‌گیرد، پاک و صاف و طیب و طاهر می‌کنند. خدا قلوب مؤمنین را این طور از هر غل و تاریکی و کدورت بیرون می‌آورد.
 
بعد کم کم به جایی می‌رسد که انسان به همه اهل عالم حتی به کفار و اشقیا به نظر محبت و عطوفت نگاه کرده و برای آنها دلسوزی می‌کند، برای کافرها دلسوزی می‌کند، و می‌گوید: ای خدا بیا این فرد را هدایت کن! کافر است اما هدایتش کن.
 
زحمت می‌کشد آنها را هدایت کند، رحمت می‌کشد آنها را مسلمان کند. پیغمبر صلی‌الله علیه و آله و سلم جنگ می‌کردند، کشته می‌شدند کشته می‌دادند، برای اینکه آنها مسلمان شده، راه خودشان را پیدا کنند و بروند. انسان یک نظر رحمت واسعه‌ای به همه خلق پیدا می‌کند و برای همه خلق، خیر‌خواه است و هر کدام را به حسب درجه و مرتبه خود، خواهان است، دوست دارد که همه راه مستقیم و صراط انسانیت و اسلام را طی کنند و به خدا برسند و به سوی مقصد و ممشای صحیح قدم بردارند. دیگر هیچ غلی، حسدی، کبری، دغدغه‌ای، غشی، نگرانی‌ای در آن نفس نیست.
 
ما که در بیمارستان خوابیده بودیم، بعضی روزها برای ما ناهار می‌آوردند و از این دستمال کاغذی‌ها هم آنجا بود. خب! ما مقداری از یک دستمال را پاره می‌کردیم و جلوی خودمان می‌انداختیم. این سفره‌مان بود، بنده‌زاده هم آنجا بودند و غذاها را می‌گذاشتیم و یک لقمه می‌خوردیم. تا موقع غذا می‌شد من می‌گفتم: آسید‌محسن، این سفره را بیاور! این سفره را، به جان شما رئیس‌جمهور آمریکا هم ندارد. این سفره‌ای که ما اینجا می‌اندازیم و شما با کمال صفا و وفا و خوشی و با این دلشادی و بی‌غم و غصگی این جا نشسته‌اید، قسم به خدا رئیس‌جمهوری‌های دنیا ندارند! یعنی آنها نمی‌توانند یک سفره بیاندازند و بی‌فکر باشند.
 
پس اگر انسان عاقل است و می‌خواهد دنیا هم داشته باشد عیبی ندارد، انسان هر راهی می‌خواهد طی کند برای آسایش خیال است. وقتی می‌بیند آن راه خیالش را به هم می‌زند، شب با ناراحتی می‌خوابد، صبح با ناراحتی بلند می‌شود، هزار تا نقشه تزویرانه می‌کشد برای اینکه طرف را بکوبد؛ این چه زندگی است؟! این چه دنیایی است؟! حالا بفرمایید قصری هم از طلا به آسمان بردند! اگر انسان یک کاسه چوبین داشته باشد که در آن آب سرد گوارا بخورد بهتر است یا یک کاسه زرین داشته باشد و در آن خون قی کند؟ مگر این رئیس‌جمهور‌ها، این سلاطینی که خون قی می‌کنند و می‌میرند، در کاسه زرین خون قی نمی‌کنند؟! حالا آن بیچاره بدبختی که در روستا زندگی می‌کند و مؤمن و مسلمان است و یک کاسه چوبین دارد و با زن و بچه‌اش آب سرد گوارا می‌خورد و می‌گوید الحمد‌الله، این بهتر است یا آن؟ پس به خدا قسمت این دنیا‌پرست‌ها همه اشتباه کرده‌اند! همه!
 
اهل دنیا از کهین و از مهین/ لعنة الله علیهم اجمعین
 
این قید ـ اهل دنیا ـ در مقابل حیات اولیا، یعنی غیر اهل الله از کهین و از مهین؛ لعنة الله، یعنی دور باش. دورباش خدا بر اینها زده شده و اینها در این حیات دنیا گرفتارند، آن لعنت که برداشته بشود اینها باید به واسطه مجاهده، حجاب و پرده را از نفس خودشان بردارند، و با توفیقات پروردگار همه حرکت کنند و به این راه آیند و بگویند: «وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ* الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ» حمد اختصاص به آن خدایی دارد که ما را در این دار مقامه، در این جای درنگ، در این مقام مکین و مقام امین از فضل خودش آورد و در اینجا جا داد، اینجا کجاست؟ نه گرفتاریست، نه زحمت است، نه دغدغه است، نه ناراحتی فکر است؛ اینجا عالم امن است، اینجا عالم امان است، اینجا عالم سلام است. در اینجا از اسماء حسنای پروردگار، اسم سلام واقع است، السلام است «لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ» اینجا هیچ یک از آن گرفتاری‌ها نیست و این مقام انسان است که برود و آن مقام را درک کند و این مال آن کسانی است که در دنیا این راه را طی کنند.
 
اگر انسان در دنیا بخوابد و بگوید من در آخرت به مقامات می‌رسم، اشتباه است. دنیا عالم کار است، مثلا فرض کنید محصل که دانشکده پزشکی می‌رود، آنجا باید کار کند. اگر بگوید من دیپلمم را می‌گیرم آن وقت کار می‌کنم، این غلط است، اینجا باید کار کند. اگر کار کرد، دیپلم هم به او ندهند، او دارای علم و سرمایه است، هر کجای دنیا که برورد دارای سرمایه علمی هست. ولی اگر کار نکرد هزار تا دیپلم هم کاغذپاره است، باید برورد در دکان پایش بستنی بزند و بفروشد! به درد نمی‌خورد.
 
دنیا محل عمل است، خدا ما را آورده برای اینکه بیدار باشیم، بینا باشیم، به سوی پروردگار خوب حرکت کنیم. تمام آن مقاماتی که در قرآن مجید دستور داده، عنایت شده و بیان شده، از آن کسانی است که در دنیا کار کنند. «الیوم عمل و لاحساب و غدا حساب و لاعمل»‌ امروز، روز عمل است، حسابی نیست؛ فردا روز امتحان و حساب است و عملی نیست.»
 
هر عملی که ما انجام بدهیم، بهره و نتیجه‌اش داخل در خود عمل است؛ هر الله که از روی اخلاص بگوییم، لبیک پروردگار درون، این الله ماست؛ هر قدمی که به سوی پروردگار برداریم، آن نتیجه در خود نفس همین عمل منطوی و نهفته است.
 
خب! حالا می‌خواهیم به سوی خدا حرکت کنیم، بعد از اینکه خدا به ما تنبه داد، فکر داد، چشمانمان را باز کردیم، دیدیم ای عجیب! خورشید طلوع کرده و قافله همه رفته و ما مانده‌ایم؛ همه شب را تا صبح خوابیده‌ایم وای! قافله با ما بود! رفتند، و شاید هم الان رسیده باشند؛ چرا خورشید طلوع کرده؟! حالا به خدا می‌گوید: خدایا! من اینجا چه کنم؟ خورشید طلوع کرده! در این بیابان من هم غریب و تک و تنها هستم، جایی را نمی‌شناسم، خدایا! برس به درد من! خدایا! من به تو توکل کردم، بارم را به سمت تو انداختم، تفویض به سوی تو کردم، من عقب مانده‌ام، دست من را بگیر! این عالم یقظه و تنبه است.
 
خداوند به او مدد می‌کند، می‌گوید: حالا که چشمت بیدار شد و دیده از خواب برداشتی و متنبه شدی، ببین چقدر عقب ماندی! شب تا صبح خوابیدی، این را باید تدارک کنی! دیگر نباید بگیری بخوابی! اینجا بیابان است، آفت است، شیر است، پلنگ است، دزد است، باید حرکت کنی! به مدد الهی حرکت می‌کند و گریه می‌کند، انابه می‌کند و از آن مقداری که خوابیده، رجوع می‌کند به سوی پروردگار -توبه یعنی رجوع- و بازگشت می‌‌کند.
 
آن سیئاتی را که در نظر گرفته روی آنها مطالعه‌ای می‌کند و بر می‌گردد و می‌گوید: خدایا! من الان به اشتباه خودم اعتراف کردم و تو خدای منی، تو رب منی، تو مولای منی، تو آقای منی، تو سید‌ منی؛ من دیگر غلط می‌کنم بگویم اعتماد به نفس خود دارم، بلکه من اعتماد به تو دارم، اعتماد به خدا. در هیچ جای از قرآن اعتماد به نفس نیست.
 
* اعتماد به خدا باید جایگزین اعتماد به نفس شود
 
من نمی‌دانم این لفظ اعتماد به نفس از کجا آمده؟! چرا اعتماد انسان به نفس باشد؟ قرآن می‌گوید: اعتماد به خدا بکن! نفس را زیر پابگذار! این نفس را فدای پروردگار بکن! اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به خدا، این اعتماد به بت است در مقابل حقیقت؛ آن نفسی که نورانی و آیت خدا باشد اگر به او اعتماد کند اعتماد به خداست؛ آن نفسی که هنوز از مراحل اخلاص نگذشته، در پشت هزار تا سنگر محجوب است اگر به این نفس، اعتماد کند به هزار تا جهنم اعتماد کرده! و این اعتماد چه فایده‌ای برای او دارد؟!
 
لذا در قرآن مجید اصلا اعتماد به نفس نداریم بلکه اعتماد به خداست:
 
«وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ»، «وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ»، «وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُن لَّهُ وَلِیٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا»، «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ».
 
ترجمه همه این آیات این است: ای پیغمبر! قلبت را به خدا بده، «وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا» از همه عالم ببُر و خودت را متصل به خدا کن و به سوی خدا منقطع شو و کارت را با خدا یکسره کن! این حرکت می‌دهد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2335
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
دو شنبه 24 مهر 1391

علامت‌سوال‎های مهم رهبرانقلاب درمقابل«سبک‎زندگی» کنونی/ برای دستیابی به پیشرفت باید «سبک زندگی‎مان» را تغییر دهیم

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در جمع پرشور هزاران نفر از دانشجویان، دانش آموزان و دیگر جوانان خراسان شمالی، «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی خواندند و با دعوت از نخبگان و صاحبان فکر و اندیشه برای «پرداختن به این مفهوم مهم، آسیب شناسی وضع موجود سبک زندگی در ایران و چاره جویی در این زمینه» تأکید کردند: پیشرفت در علم و صنعت و اقتصاد و سیاست که بُعد ابزاری تمدن اسلامی را شکل می دهد وسیله ای است برای دستیابی به سبک و فرهنگ صحیح زندگی و رسیدن به آرامش، امنیت، تعالی و پیشرفت حقیقی.

به گزارش رجانیوز، ایشان، مفهوم پیشرفت را تداعی کننده حرکت، راه و صیرورت دانستند و افزودند: در هر برداشتی (چه مادی و چه معنوی) از مفهوم توقف ناپذیر پیشرفت، سبک زندگی، رفتار اجتماعی و شیوه زیستن اهمیت فراوانی دارد.
 
رهبر انقلاب برای تبیین بیشتر اهمیت سبک زندگی به تشریح جایگاه آن در تمدن نوین اسلامی پرداختند و افزودند: اگر پیشرفت همه جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم این تمدن دارای دو بخش ابزاری - و «حقیقی و اساسی» خواهد بود که سبک زندگی بخش حقیقی آن را تشکیل می دهد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای، تحقق هر دو بخش تمدن نوین اسلامی را ضروری خواندند و افزودند: بخش ابزاری، یا سخت افزاری این تمدن، موضوعاتی است که در فضای امروز، به عنوان نمودهای پیشرفت مطرح می شود از قبیل علم، اختراع، اقتصاد، سیاست، اعتبار بین المللی و نظائر آن.
 
ایشان، خاطرنشان کردند: در این زمینه البته پیشرفتهای خوبی داشته ایم اما باید توجه کرد که این پیشرفتها، وسایل و ابزاری است برای دستیابی به بخش حقیقی و نرم افزاری تمدن اسلامی یعنی سبک و شیوه زندگی.
 
رهبر انقلاب اسلامی، در تشریح مفهوم سبک و فرهنگ زندگی، به مسائلی نظیر خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف، اشاره کردند و افزودند: در واقع سبک زندگی به همه مسائلی بر می گردد که متن زندگی انسان را شکل می دهند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای، با اشاره به توجه عمیق اسلام به مفهوم سبک و فرهنگ زندگی افزودند: در معارف اسلامی، اصطلاح عقل معاش در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی است و در قرآن کریم نیز آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد.
ایشان با تأکید بر اینکه بدون پیشرفت در بخش حقیقی تمدن سازی نوین اسلامی یعنی «سبک و فرهنگ زندگی»، اهداف این تمدن بزرگ محقق نخواهد شد افزودند: متأسفانه ما در این بخش، پیشرفت چشمگیری نداشته و مثل بخش اول یعنی علم و صنعت و نظائر آن پیشرفت نکرده ایم.
 
رهبر انقلاب اسلامی، آسیب شناسی و علت یابی در زمینه عدم پیشرفت لازم در بخش سبک و فرهنگ زندگی را ضروری خواندند و با دعوت از اندیشمندان حوزه و دانشگاه، نخبگان سیاسی و فکری، دستگاههای مرتبط با فرهنگ و تعلیم و نیز جوانان خاطرنشان کردند: در این زمینه باید همه به خود نهیب بزنیم و ضمن تلاش جدی برای آسیب شناسی، به چاره جویی و جستجوی راههای علاج بپردازیم.
 
ایشان ابراز اطمینان کردند: اگر گفتمانی در زمینه آسیب شناسی و چاره جویی مشکلات موجود در سبک و فرهنگ زندگی بوجود آید، با توجه به نشاط و استعداد جوانان، حتماً درخشندگی ملت ایران در این زمینه نیز، چشم جهانیان را متوجه خود خواهد کرد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای، با توجه به نو بودن بحث "سبک زندگی" در ادبیات و فضای گفتمانی کشور، سخنان خود را با نوعی آسیب شناسی عینی ادامه دادند و به طرح سؤالات متعدد پرداختند.
 
چرا فرهنگ کار جمعی در ایران ضعیف است؟ چرا در روابط اجتماعی، حقوق متقابل رعایت نمی شود؟ چرا در برخی مناطق، طلاق زیاد شده است؟ چرا در فرهنگ رانندگی انضباط لازم رعایت نمی شود؟ الزامات آپارتمان نشینی چیست آیا رعایت می شود؟ الگوی تفریح سالم کدام است؟ آیا در معاشرتهای روزانه، همیشه به هم راست می گوییم؟ دروغ چقدر در جامعه رواج دارد؟ علت برخی پرخاش گریها و نابردباریها در روابط اجتماعی چیست؟ طراحی لباسها و معماری شهرها چقدر منطقی و عقلانی است؟ آیا حقوق افراد در رسانه ها و در اینترنت رعایت می شود؟ علت بروز بیماری خطرناک قانون گریزی در برخی افراد و بعضی بخشها چیست؟ چقدر وجدان کاری و انضباط اجتماعی داریم؟ توجه به کیفیت در تولیدات داخلی چقدر است؟ چرا برخی حرفها و ایده های خوب در حد حرف و رؤیا باقی می ماند؟ ساعات کار مفید در دستگاهها چرا  کم است؟ چه کنیم ریشه ربا قطع شود؟ آیا حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان در خانواده ها بطور کامل رعایت می شود؟ چرا مصرف گرایی، برای برخی افتخار شده است؟ و چه کنیم تا زن هم کرامت و عزت خانوادگیش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟
 
رهبر انقلاب اسلامی پس از طرح فهرست وار این سؤالات افزودند: دهها سؤال و مسئله اساسی دیگر نیز وجود دارد که همه آنها با سبک و فرهنگ زندگی مرتبطند و به علت اهمیت این مسائل در زندگی انسان است که قضاوت در مورد یک تمدن با توجه به پیشرفت آن در بخش سبک و فرهنگ زندگی صورت می پذیرد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای، پس از تبیین اهمیت عینی «سبک و فرهنگ زندگی»، به مبانی کارگشای این مبحث از منظر اسلام پرداختند و تأکید کردند: اسلام، «خردورزی، اخلاق و حقوق» را مایه های اصلی فرهنگ صحیح می داند و ما نیز باید بطور جدی به این مقولات بپردازیم وگرنه پیشرفت اسلامی و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت.
 
ایشان در ترسیم چگونگی شکل گیری سبک و شیوه زندگی افزودند: فرهنگ زندگی، متأثر از تفسیر ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم، سبک خاصی را به همراه می آورد.
 
ایشان، تحقق هدف اصلی تعیین شده در هر «مکتب و نظریه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی» را نیازمند اعتقاد و ایمان به آن هدف دانستند و افزودند: بدون اعتقاد جدی و تلاش هیچ هدفی محقق نمی شود.
 
رهبر انقلاب در همین زمینه به مغالطه ای اشاره کردند که برخی فیلسوف نماهای غربی و مقلدان داخلی آنها مطرح می کنند.
 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: این افراد می گویند جامعه را با ایدئولوژی و مکتب نمی شود اداره کرد اما تمام تجربیات تمدن ساز، نشان می دهد که مکتب، هدایت کننده و اداره کننده حرکات عظیم اجتماعی است و بدون داشتن مکتب و ایدئولوژی، و بدون «ایمان و تلاش و پرداخت هزینه های لازم»، هیچ تمدنی امکان تحقق نمی یابد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته برخی کشورها، مقلد تمدن غربند. این ها ممکن است به پیشرفتهای صوری نیز برسند اما زیانهای بی انتهای ذلت تقلید، آنها را دچار آسیبهای جدی می کند و ریشه آنها را از بین می برد بنابراین اگر طوفانی بپا شود توانایی استقامت ندارند.
 
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: برخلاف این کشورهای مقلد، ملتهایی که در مقابل تمدن غرب، مکتب توحید را انتخاب می کنند هم به پیشرفت حقیقی و همه جانبه دست می یابند و هم تمدنی عمیق و ریشه دار می سازند که فکر و فرهنگ آنها را در جهان گسترش می دهد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای با انتقاد از کسانی که در محیطهای شبه روشنفکری، ملت ایران را از شعارهای مکتبی می ترسانند، افزودند: آنها می خواهند ترس و واهمه خود را به مردم منتقل کنند به همین علت مدام می گویند شعارهای مکتبی، دردسر و تحریم و تهدید می آورد.
 
ایشان افزودند: اگر خوشبینانه به این گفته ها نگاه کنیم باید بگوییم این افراد از تاریخ بی خبرند.
 
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: در بحث سبک و فرهنگ زندگی، اسلام عزیز همه نیازهای انسان را برآورده می سازد و دانشوران حوزه و دانشگاه باید علاوه بر تلاش در فقه و حقوق، در بحث اخلاق اسلامی و عقل و سلوک عملی اسلام نیز کارهای متراکم و با کیفیت انجام دهند تا نتایج این تلاشها مبنای برنامه ریزی و تعالیم نسلها قرار گیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای بحث مهم امروز را با تأکید بر یک نکته اساسی دیگر ادامه دادند: پرهیز کامل از تقلید از سبک و سلوک زندگی در تمدن غربی.
 
ایشان خاطرنشان کردند: ما البته بنای بر غرب ستیزی نداریم اما براساس بررسی و تحقیق تأکید می کنیم که تقلید از غرب، هیچ ملتی را به جایی نمی رساند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای، با استناد به تجربیات مکرر چند قرن اخیر خاطرنشان کردند:  فرهنگ غرب، اصولاً فرهنگی مهاجم است و به هر دلیلی در هر کشوری رواج یابد بتدریج فرهنگ و هویت آن ملت را نابود می کند.
 
ایشان، با اشاره به عادی شدن گناه بزرگ هم جنس بازی در غرب، فروپاشی خانواده ها و بحرانها و مشکلات عمیق دیگر در کشورهای غربی و کشورهای مقلد فرهنگ غرب افزودند: پوسته فرهنگ غربی پیشرفت ظاهری است اما، باطن آن «سبک زندگیِ مادیِ شهوت آلودِ گناه آفرین هویت زدایِ ضد معنویت» است.
 
ایشان، با اشاره به تقلید از فرهنگ غربی در برخی مظاهر زندگی در کشور افزودند: باید با فرهنگ سازی لازم، یک حرکت تدریجی در زمینه اصلاح این مسئله ایجاد شود.
 
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، سوء استفاده گسترده غرب از ابزار هنر بویژه هنرهای نمایشی و سینما را مورد اشاره قرار دادند و افزودند: سیاستمداران  غربی با استفاده از این روش، بدنبال سلیقه سازی و ترویج سبک زندگی غربی در جوامع دیگر هستند.
 
رهبر انقلاب به استناد تحقیقات به عمل آمده افزودند: آنها در پروژه هایی تعریف شده، و با استفاده از جامعه شناسان، روانشناسان و مورخان، نقاط ضعف ملتها بویژه ملتهای اسلامی را بررسی می کنند و با شناخت راههای تسلط بر آنها، ساخت فیلمهای خاصی را به فیلم سازان سفارش می دهند که در این زمینه همه مسئولان و مردم باید از فرهنگ اصیل خود و کشور، مراقبت کنند.
 
رهبر انقلاب با اشاره به نکته ای دیگر، پرهیز همزمان از «سطحی گرایی و تحجر» و نیز سکولاریزم را ضروری دانستند و افزودند: برخی حرفها و تبلیغات ظاهر دینی دارد اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال می کنند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی تأکید کردند: انقلاب اسلامی دارای توانایی، ظرفیت و انرژی متراکمی است که می تواند همه موانع را از سر راه بردارد و تمدن «ممتاز، متعالی، برجسته و باشکوه» اسلامی را در مقابل چشم همه جهانیان برپا سازد.....
 
بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , فـــــــــرهنـگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2748
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه در دویست و بیست و دومین جلسه درس اخلاق به موضوع «منشأ تمام خیر و خوبی‌ها» پرداخت که بخش‌هایی از آن در ادامه می‌آید: 

 
*تنها نجات دهنده انسان
 
بشر در دنیا، در این عالم امتحان، دائم به مسائل خیر و شرّ پیچیده شده است و تمام آن‌ها را فردای قیامت در مقابل دارد، امّا همه خیر و شرّ به ید خود انسان است؛ چون در عالم به عنوان عالم اختیار، انسان‌ها مختارند آنچه که می‌خواهند انجام بدهند. پروردگار عالم تمام خوبی‌ها و بدی‌ها را تبیین فرموده است و انبیا عظام، حضرات معصومین(ع)، اولیاء الهی و در طی زمان تمام ابرار، حجج الهی، عرفای عظیم‌الشّأن و متخلّقین به اخلاق الهی، دائم به بشر خوبی‌ها و بدی‌ها را تذکار دادند؛ امّا هیچ کدام از انبیاء عظام، حجج الهی، اولیاء، عرفا و متخلّقین به اخلاق الهی، نمی‌توانند انسان را نجات دهند مگر عمل خود انسان.
 
این انسان است که می‌تواند فردای قیامت در مقابلش همه خوبی‌ها را یا همه‌ی بدی‌ها را بنگرد. این که تبیین خوبی‌ها و بدی‌ها من ناحیة الله تبارک و تعالی و از طرق انبیاء و اولیاء به انسان می‌رسد، طبیعی است، امّا بالصراحه خود ذوالجلال و الاکرام به انبیاء عظامش فرمود: شما بشیر و نذیرید، مبشراً و نذیرا هستید و هیچ کدام نمی‌توانید دست کسی را بگیرید.
 
*علّت عشق اولیای الهی به جنّت
 
از کجا معلوم می‌شود شرّ و خیر در پیش روی انسان است؟ فرمودند: «وَ لَنْ تَرَى الْخَیرَ وَ الشَّرَّ إِلَّا بَعْدَ الْآخِرَةِ» تمام این شرّ و خیر در آخرت معلوم و محسوس می‌شود. کلّ خیر جایگاهش بهشت است و کل شرّ جایگاهش جهنّم.
 
سلطان‌العارفین، آیت‌الله ملّافتحعلی سلطان‌آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌، آن عارف بالله، جمله بسیار عالی و زیبایی را تبیین فرمودند. ایشان فرمودند: اولیاء الهی از این جهت به بهشت علاقه‌مند هستند و از جهنّم بیزارند که می‌دانند بهشت جایگاه خوبی‌هاست. آن که عشق و علاقه‌اش خوبی است، فردای قیامت هم دوست دارد با خوبان عالم باشد و از آن‌جا که جایگاه خوبان عالم در بهشت است، «لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیرَ کُلَّهُ فِی الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ کُلَّهُ فِی النَّارِ» جنّت را نه به خاطر جنّت بلکه چون جنّت جایگاه همه خوبی‌هاست، به آن علاقه دارند.
 
توجّه! توجّه! اولیاء خدا این‌گونه‌اند. اگر در دعاها هم بیان می‌کنند: «و ادخلنا فی الجنة»، خدایا! ما را در بهشت داخل کن، به خاطر این است که آن‌جا جایگاه خیر است و آن که یک عمر در خوبی‌ها به سر برده، طبیعی است نهایتش هم در خوبی‌هاست. جایگاه تمام خوبی‌ها در بهشت است «لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیرَ کُلَّهُ فِی الْجَنَّةِ». پس علقه اولیاء عالم به بهشت به واسطه این نیست که در بهشت انهار، میوه‌های چنین و چنان، طعام، حور و ... است که آن‌ها برای اولیاء اصلاً مسئله‌ای نیست.
 
*سازنده بهشت و جهنم
 
آن مرد الهی و عظیم‌الشّأن، ملّای نراقی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) تعبیر بسیار عالی و زیبایی را راجع به این روایت دارند: «الْخَیرُ کُلُّهُ أَمَامَکَ وَ إِنَّ الشَّرَّ کُلَّهُ أَمَامَکَ وَ لَنْ تَرَى الْخَیرَ وَ الشَّرَّ إِلَّا بَعْدَ الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیرَ کُلَّهُ فِی الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ کُلَّهُ فِی النَّارِ»  ایشان می‌فرمایند: با تعبیر «لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیرَ کُلَّهُ فِی الْجَنَّةِ» و تعبیر اولی که فرمود: «الْخَیرُ کُلُّهُ أَمَامَکَ» معلوم می‌شود با هر خیری که تو انجام بدهی، جنّت‌ساز تویی.
 
ای انسان! هم می‌توانی جنّت ساز بشوی هم نار ساز. جنّت ساز، انسان است. خیر در پیش روی توست: «أَمَامَکَ» امّا چه زمانی آن را می‌بینی؟ «بَعْدَ الْآخِرَةِ». جایگاه و دیدن آن کجاست؟ «فِی الْجَنَّةِ». تمام خیر در بهشت است. اگر شرّی هم از انسان سر زد، در جهنّم و نار آن را می‌بیند. پس ای انسان! تویی که بهشت می‌سازی و تویی که جهنّم می‌سازی. 
 
*منشأ تمام خیر و خوبی‌ها
 
شیخ شهید عظیم‌الشّأن، آیت‌الله حاج شیخ فضل‌الله نوری(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن مرد الهی، عارف بالله و شهیدی که بالجد شناخته نشد، نکته بسیار عالی نسبت به خادم خودش آسیّد جعفر - که خود شهید شد - بیان کرده بود. از بس این مرد رها شده از همه مطالب بود، فرموده بود: من به حال او غبطه میخورم و امیدوارم خدا مرا مثل او آزاد قرار دهد که او هر آنچه که دارد از نفسش دور و بر وجودش مسلّط است - این‌ها نکات مهمّی است -
 
شهید مدرس(اعلی اللّه مقامه الشّریف)‌ هم همین حال را داشت، شناخته نشد. این‌ها را فقط از باب سیاسی می‌شناسند در حالی که این‌ها اولیا خدا بودند، عرض کردیم در کاشمر که این سیّد عظیم‌الشأن را تبعید کرده بودند، یک روزی مطرب‌های مست را آوردند که آقا را اذیّت کنند. جلوی آقا رقصیدند، آقا سر را سمت راست برگرداند، آمدند سمت راست، آقا سر را سمت چپ برگرداند، آمدند سمت چپ آقا. مست بودند و رقاصی می‌کردند. آقا سر را پایین انداخت، یکی آمد نشست و همان حالت نشسته رقصید. آقا هرچه کرد دید او رها نمی‌کند، فرمود: برقص تا برقصی. دیگر او نمی‌توانست نرقصد. آن‌ها خسته شده بودند، هرچه به این می‌گفتند بس است، دیدند نمی‌تواند، دست خودش نیست. نمی‌شد سوار ماشینش بکنند. از این بنزهای قدیمی داشتند. او را سوار آن خاورهای قدیم کردند، بردند. تا سر جاده نشده، همان حال می‌رقصید و مرد.
 
این مردان الهی هستند، صاحب نفس‌های الهی. به وجود مبارک ایشان سم دادند، یک سم بسیار مهلک که جگرها را پاره پاره میکرد، دیدند آقا ایستاد مجدّد نماز خواند - البته این‌ها دست قدرت خدا است. یک جا سم اثر می‌گذارد، یک جا اثر را می‌گیرد. مردان خدا هم تسلیم امر خدا هستند. پسندم آنچه را جانان پسندد -  تعجّب کردند که این سیّد عظیم‌الشّأن، شهید بزرگوار نماز می‌خواند. آقا را با عمامه‌اش خفه کردند.
 
ایشان هم گاهی نسبت به بعضی‌ها بیان می‌فرمودند: خدا من را مثل این‌ها قرار بدهد. از جمله در مدرسه سپه‌سالار - که ایشان آن‌جا درس می‌دادند و یک مقدار از نوشته‌های ایشان هست. ایشان در اصول مباحثی داشتند. مع‌الأسف هنوز هم نشده تنظیم شود و دروس ایشان را به صورت کتابی در بیاورند - ایشان نسبت به خادم مدرسه سپه‌سالار بیان کرده بودند: این مرد آزاد است. خدا من را مثل او قرار بدهد. گفتند: آقا! چطور آزاد است؟ فرموده بودند: از قید نفس دور است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مدرس , آیت الله قرهی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2403
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه السلام می آیند.

اگر حال داشتید به حرم بروید. زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخوانید.

هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می طلبید و می گویید:

أأدخل یا حجة الله؟ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس، - هم همین طور -

کسی مادرش را به کول می گرفت و به حرم می برد. چیزهای عجیبی را می دید.

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده ای داشت و می بایستی مورد عمل جراحی قرار می گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:

“غده خوب می شود. احتیاج به عمل ندارد!” ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

 همه زیارتنامه ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند: “از بعضی گریه ها ناراحت هستم!”

یکی از بزرگان می گوید، من به دو چیز امیدوارم:

اولاً قرآن را با کسالت نخوانده ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آن چنان می خوانند که گویی شاهنامه می خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.

ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده ام.

 حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:

در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!

 کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می باشد.

حرف آخر این که عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟

 حرف آخر این که:

عمل کنیم به هر چه می دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله بهجت , رایة الهدی , امام رض علیه السلام , آداب زیارت ,
:: بازدید از این مطلب : 2746
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 12 مهر 1391

گروهی دین خود را بازی قرار دادند
 
 
وی افزود: جوانان ما در روستاها بودند ولی رسانه‌ها این بازی و فوتبال را نشان دادند و آن‌ها را از روستا به شهر آوردیم و شغل‌های نازل به آن‌ها دادیم؛ مگر ما چقدر ورزش نیاز داریم، در درجه پنج و درجه ششم درست است، دنیا را دیگران دارند می‌گردانند؛ از وجود مبارک امام صادق(ع) پرسیدند پس از شما چه کسی به مقام امامت می‌رسد، فرمود «من لایلهو و لایلعب»، کسی که اهل بازیچه نیست، بازی یک حدی دارد؛ ورزش خوب است روزی یک ساعت نه این که دنیا به آن سمت رفته است، ایران پیام تازه دارد و این پیام تازه را باید به گوش جهانیان رساند.
 
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه ادامه داد: یک عده «اتخذو دینهم لهو و لعبا»، بعضی دین را بازی قرار دادند و با حیله‌های شرعی آبروی نظام را می‌برند و دین را بازیچه قرار دادند و بعضی هم اتخذو لهو و لعبا دینا، گروه دیگری بازی را دین قرار دادند، می‌بینی در سید ایام که نماز جمعه تهران است و از فضیلت کم ندارد، صدهزار نفر بی‌نماز جمع می‌شوند، آن که با بازیگری و ریش گذاشتن و با اختلاس سه هزار میلیاردی، آبروی نظام را می‌برد و آن که به بازی بیش از نماز و روزه اهمیت می‌دهد، دین خود را بازی قرار داده است.

 به نقل از رسا، حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: بعضی افراد دین را بازی قرار دادند و با حیله‌های شرعی آبروی نظام را می‌برند و دین را بازیچه قرار دادند و بعضی هم اتخذو لهو و لعبا دینا، گروه دیگری بازی را دین قرار دادند.
 
حضرت آیت الله جوادی آملی امروز در مسجد اعظم در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه به ادامه تفسیر سوره مبارکه قصص پرداخت و گفت: مقطع سوم زندگی موسی کلیم از مهاجرت به مدین شروع می‌شود، ایشان بعد از مهاجرت به مصر و قصد کشتن او از سوی دربار فرعون، به سرزمین مدین رفت که در آنجا نیز آل‌ابراهیم زندگی می‌کرد.
 
این استاد تفسیر حوزه علمیه ابراز داشت:  هر نعمتی را که خدا می‌دهد در عین حال که ممکن است پاداش اعمال گذشته باشد، آزمون الهی است، کاری در دنیا بدون مسؤولیت نیست، تنها در بهشت است که کار بدون مسئولیت وجود دارد، آنچه که به مادر حضرت موسی(ع) وحی شد، «و أوحینا إلی أم موسی» امتحان الهی است تا مادر موسی(ع) را نسبت به قدرشناسی و قدردانی از این نعمت بیازمایند، این طور نیست که خدا چیزی را به کسی بدهد ولی امتحان نباشد، اجلال و تعظیم با نعمت هماهنگ است.
 
وی با اشاره به آیه «فإذا الذی یستنصره بالأمس یستصرخه...» ادامه گفت: هرگز نمی‌شود خدا را فریب داد، آن مظلوم بنی‌اسرائیلی درصدد فریب دادن خدا یا پیامبر نبود، اگر در سوره مبارکه بقره سخن از فریب است و در آنجا فرمود منافقین درصدد فریب دادن هستند ولی آن‌ها خودشان را فریب می‌دهند و نمی‌دانند که خدا فریب نمی‌خورد. «یخادعون الله و الذین أمنو و مایخدعون إلا أنفسهم و ما یشعرون» کسی نمی‌تواند خدا را فریب دهد، زیرا «وعندالله مکرهم و لایحیق المکر السیئ الا بأهله».
 
حضرت آیت ‌الله جوادی آملی به قرائت آیه‌ «فلما أن أراد أن یبطش بالذی هو عدو لهما... » پرداخت و  ادامه داد: این «هو عدو لهما» به این قبطی برمی‌گردد نه به مظلوم بنی‌اسرائیل، زیرا اگر به بنی‌اسرائیلی بازمی‌گشت لازم نبود بگوید «هو عدو لهما»، آن مردی که دیروز به کمک قبطی شتافت فردا آن شخص قبطی را دید و از حضرت کمک خواست نسبت به یک قبطی دیگر، آن گاه وجود مبارک موسی فرمود «انک لقوی أمین»، «هو عدو لهما» مقصود اسرائیلی نیست، مقصود قبطی است که عدو حضرت موسی(ع) است؛ وجود مبارک موسی(ع) به مظلوم بنی‌اسرائیل فرمود تو گمراهی، الان موقعیت صبر توست نسبت به کسی که پایین‌تر از او هستی و قدرت مقابله با او را نداری.
 
 
حضرت موسی(ع) موحدانه زندگی می‌کرد
 
 
حضرت آیت ‌الله جوادی آملی بیان داشت: موسای کلیم(ع) از روشش پیدا بود که هم قدرت بدنی داشت، هم حامی مظلوم و مستعضف بود، قدرت بدنی داشت برای این که با یک مشت قبطی را از پا درآورد و هم توان آن را داشت که از مصر به تنهایی به طرف مدین حرکت کند، آن هم مهاجرت هراسناکی که شورای تأمین فرعون در تعقیب او بود و نیز وقتی که وارد مدین شد، به تنهایی از چاه آب کشیده و گوسفندان این دو تا بانو را سیراب کرد، همچنین حمایت حضرت موسی(ع) از مظلوم و مستعضف هم که در ماجرای مظلوم بنی‌اسرائیل و آب کشیدن برای دو بانو پیداست.
 
 
وی با اشاره به سومین ویژگی حضرت موسی(ع)، خاطرنشان کرد: بخش سوم خصیصه حضرت موسی(ع) این است که لحظه به لحظه می‌گوید خدایا، خدایا، در آیه 16 می‌‌گوید «رب إنی ظلمت نفسی»، در آیه 17 می‌گوید: «رب بما أنعمت علی» مدام رب رب می‌گوید، بعد از آن در حرکت به طرف مدین می‌گوید «رب نجنی من القوم االظالمین» و وقتی هم که در مدین است و نیاز آن دو بانو را برطرف کرده می‌فرماید «رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر»  و از این معلوم می‌شود حضرت موسی(ع) موحدانه زندگی می‌کند، در تمام امور ذات اقدس اله را می‌خواند تا از او کمک بگیرد و این به برکت همان «آتیناه حکما و علما» است که او را موحدانه تربیت کرده است.
 
 
حادثه تلخ گرانی کمرشکن است
 
 
این استاد عالی حوزه علمیه قم افزود: وقتی وارد ماء مدین شد، نگاه کرد و دید که چوپان‌های دیگر، هم قدرتی و نوبتی دارند و از چاه آب می‌گیرند و رعایت این دو بانو را نمی‌کنند، آن دوتا بانو هم خودشان جلو نمی‌آمدند و هم جلوی گوسفندان را می‌گرفتند که طرف آب نروند، خودشان پرهیز کردند از محرم و نامحرم؛ وجود مبارک موسی کلیم(ع) سوال کرد «ما خطبکما»، آن‌ها گفتند که پدری داریم پیر و به غیر از ما کسی ندارد و اگر این جا آمدیم دامداری می‌کنیم ننگ نیست، اما از اختلاط ننگ داریم و پدر ما هم کسی را ندارد.
 
 
وی با اشاره به آیه «فسقی لهما ثم تولی إلی الظل...»، اظهار داشت: در تاریخ نوشته‌اند، حضرت جلو رفت و سنگ بزرگی را کنار زد و در أسرع وقت گوسفندان این دو بانو را آب داد، حالا اینکه چطور نوبت گرفت با جد یا با خواهش و اینکه چرا این‌ها را محروم کردند، در قرآن نیامده است؛ هوا گرم بود و رفت به سایه درختی پناهنده شد و گفت «رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر» .
 
 
این مفسر قرآن با اشاره به معنای فقیر، ادامه داد: فقیر به معنای ندار نیست، فقیر به معنای کسی است که ستون فقراتش و فقار ظهرش شکسته است، ملتی که مشکل اقتصادی داشته باشد قدرت مقاومت ندارد و ستون فقرات این ملت شکسته است، چون ستون فقرات این ملت شکسته است به او می‌گویند فقیر و گرنه فقر به معنای نداری نیست. در آیه «وجوه یومئذ باصرة،‌ تظن أن تفعل بها فاقرة» حادثه کمرشکن را فاقره می‌گویند، فقیر در معنای اسم مفعول به کار می‌رود، اگر کسی گرسنه باشد ولو اینکه ایستاده باشد، فقیر است، زیرا قدرت ایستادگی ندارد و حادثه‌ تلخ گرانی کمرشکن است.  
 
 
شاخصه مدیران در نظام اسلامی
 
 
وی ادامه داد: وقتی آن دو بانو رفتند، پدر پیر آنان فهمید که زودتر آمده‌اند، در آیات قرآن اسم حضرت شعیب(ع) نیامده است، آنان نیز برای پدرشان ماجرای آب کشیدن حضرت موسی(ع) را گفتند«و قص علیه القصص» و گفتند که او نیرومند است و می‌تواند گوسفندان ما را تأمین کند و چه بهتر که او را اجیر کنی «یا أبت استأجره إن خیر من استئجرت القوی الأمین»، در قرآن ویژگی مدیریت اسلامی و مسؤول در یک نظام اسلامی را بیان کرده، گذشته از اوصاف عامه مسلمانی، اهل نماز بودن و روزه‌داری و معصیت نکردن، مدیر در جامعه اسلامی باید دو عنصر داشته باشد.
 
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه خاطرنشان کرد: اول این که درایت خوبی در کارش داشته باشد، دیگر این که پاک باشد، اگر کسی به جز شرایط عامه، در رشته‌ای متخصص نبود یا اگر تخصص داشت و طاهر نبود، ‌در نظام اسلامی مدیر محسوب نمی‌شود، «القوی الامین»، این وظیفه عمومی مدیران است که در هر رشته‌ای که مسؤولیت پذیرفتند باید نیرومند باشند و از طرفی هم امین باشند ولو موسای کلیم(ع) باشد، اگر در حد یک چوپانی و شبانی، نازل‌ترین و ساده‌ترین کار را به عهده بگیرد باید قوی و امین باشد و اگر مانند حضرت یوسف(ع) عالی‌ترین کار که صدارت است باشد باید «حفیظ علیم» قرآن هر دو را ذکر کرده ولی عمل به آن دشوار است.

این استاد عالی حوزه علمیه قم به بیان جایگاه اجتماعی زن در جامعه پرداخت و گفت: زن می‌تواند در خارج از خانه کار انجام دهد و حتی چوپانی هم برای وی ننگ نیست، اما باید توجه داشت که این دو دختر تنها نبودند و از اختلاط با نامحرم هم پرهیز داشتند، «حتی یصدر الرعاء و أبونا شیخ کبیر» این که می‌بیند ما این‌جا آمدیم این است که پدر ما پیرمردی است تنها، در قرآن ندارد که پدر این‌ها شعیب بود، اما این که قرآن ماجرای شان را ذکر کرد، نشان‌دهنده این است که این تربیت، تربیت صحیح است، اگر منشأ تربیت شعیب(ع) است، بر ما لازم است که راه انبیا را برویم، اگر پدرشان غیر شعیب(ع) بود آن معلوم است که از روش شعیب(ع) استفاده کرده و راه انیبا را ادامه داده است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 2050
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 6 مهر 1391

حضرت معصومه سلام الله علیها بانوی كرامت است و ائمّه علیهم السلام احترام ويژه‌ای برای او قائلند.

چند وقت پيش خانمي به هنگام خروج از حرم برای گرفتن كفشش به كفشداری حرم مراجعه كرد. كفشدار با ديدن شماره گفت: خانم محترم اين شماره مربوط به كفشداری حرم امام رضا علیه السلام است. آن خانم با تعجّب پرسيد مگر اين جا مشهد نيست؟ كفشدار پاسخ داد: اين جا قم است. زن تا اين جواب را شنيد، مضطرب شده و شروع به گريه كرد. خدّام اطرافش را گرفتند و دليل گريه اش را پرسيدند. زن گفت: چند ساعت پيش با شوهرم از نيشابور به زيارت آقا علی بن موسی الرّضا علیه السلام مشرّف شديم. پس از ورود به داخل حرم به آقا گلايه كردم كه من عمری است به زيارت شما می‌آيم. امّا زيارت خواهرتان روزی ام نشده است. شما وسيله رفتن به قم را برايم فراهم كنيد. حالا اينجا هستم. وقتی خادمين حرم با شوهر اين خانم تماس گرفتند، گفت: يك ساعت است در حرم امام رضا علیه السلام منتظر و نگران او هستم.

از زيارت و رفت و آمد مستمر به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دريغ نكنيد. اين سنّت بزرگان ماست، بزرگاني چون آيت الله بهجت كه زيارت روزانه و تعقيبات يك ساعته ی ايشان در حرم ترك نمي شد ، مرحوم آيت الله مرعشی رحمة الله علیه چندين سال، ساعتی قبل از اذان صبح، پشت درب حرم می‌نشست و اوّلين زائر هر روز حضرت معصومه سلام الله علیها بود. او كم انسانی نيست؛ عالم بزرگی است كه هزاران تأليف و تحقيق و شاگرد دارد و از آغاز جوانی اش به محضر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرّف گرديده است.



منبع : حدیث دل سپردن؛ استاد آقاتهرانی

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1602
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 6 مهر 1391

بعداز انقلاب برخی‌مسئولان با منش‌خود اسراف‌را به‌مردم یاد دادند/ از نهی رهبری متنبه نمی شوند!


 امیر تبریزی: چقدر سخت گذشت بر ما سه ماه تابستان. نه از گرما و گرانی و این جور چیزها؛ نه، مشکل ما چیز دیگری بود. مشکل ما فراق بود! هرچند شاید تصورش برای هر کسی میسر نباشد. خیلی ها که اصلاً زاویه دیدشان به دنیا و مافیها با امثال بنده متفاوت است. خیلی‌ها هم در شرایط مشابه نیستند و لذت وصال را نچشیده اند که درد فراق را بفهمند! 
 
اگر هر هفته پای کلام آقا و مقتدایت بنشینی و ادای شاگردها را در بیاوری، آن وقت مجبور شوی چند ماه از محبوبت دور باشی حال مرا می فهمی. هرچند که شاگرد باید به استاد بیاید ولی من کجا و استاد کجا، عجب قیاس ناجوری! 
 
حاشیه را کم کنم و بروم سر اصل مطلب؛ بالاخره پس از بیش از سه ماه، روز گذشته درس خارج فقه مقام معظم رهبری آغاز شد و فراق ما هم به اتمام رسید. خودم هم مانده ام که برای دیدار آقا می‌روم درس یا برای کسب علم شاید هم هر دو! همین چند روز پیش بود که به همسرم گفتم دیگر خیلی دلتنگ آقا شده ام، خدا کند زودتر درس شروع شود. 
 
البته یک درس آموزنده از این فراق و وصال گرفتم. ما آقا را تا حدودی شناخته ایم و اینگونه عاشقش شده ایم که برای دیدنش لحظه ها را می شماریم و تاب دوری اش را نداریم. معلوم می شود آن مولایی را که خود آقا هم بی تابش است و حتی در برابر دیدگان همگان برایش اشک می ریزد، خوب که نه، اصلاً نشناخته ایم! که اگر شناخته بودیم باید خیلی زودتر از این حرف ها از دوری اش دق کرده باشیم. ولی دق که نکردیم هیچ، دلتنگ هم نشدیم! آقای ما بویی از آن یار غایب دارد و اینچنین ما را مست خود کرده، ای کاش این تنبه باعث شود امام و مولا و حجت صاحب عصر را هم بیش از گذشته بشناسیم. 
 
حضرت آقا در جلسه اول نکات بسیار جالب و البته تأثر برانگیزی را خصوصاً در قالب شرح حدیث قبل از درس بیان فرمودند که به بخشهایی از آن اشاره می نماییم: 
 
بخش‌هایی از بیانات معظم له در ذیل روایت امام صادق(ع) قبل از آغاز اولین جلسه درس: 
 
«فی الکافی: عن الصادق علیه السّلام: «أدنى الاسراف هراقة فضل الإناء، و ابتذال ثوب المصون، و إلقاء النوى» (1) 
 
این روایت در باب اسراف است و نکته مقابل اسراف که اقتصاد است. اسراف یعنی زیاده روی و از حد معقول تجاوز کردن؛ اقتصاد یعنی میانه روی و روی خط معتدل حرکت کردن. البته معنای اسراف مخصوص مسائل اقتصادی و مالی نیست، برای همه جاست. «ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فى أمرنا» لکن این باب مخصوص اسراف در امور مالی است. 
 
حضرت سه چیز را ذکر می‌کنند که کمترین حدود اسراف است. غذایی که می‌خورید یا آبی که می‌آشامید، دور ریختن آنچه در ظرف باقی می‌ماند. حالا متاسفانه ما شنیدیم که در میهمانیهای بزرگ غذاها را دور می‌ریزند و حتی به خدمتکارها هم نمی‌دهند، اینها باید در جمهوری اسلامی حرام دانسته شود. تذکر هم دادیم ولی باز هم ظاهراً از نهی ما متنبه نشدند! 
 
دوم ثوب مصون یعنی آن لباس مرتب و خوب.شما در منزل یک لباس خوب دارید برای میهمانی. علت اینکه مصون می‌گویند ظاهرا برای این است که در کمد محفوظ است. ابتذال یعنی دم دستی کردن. یکی از مصادیقش دم دستی کردن لباسی است که برای میهمانی و نماز جمعه و... است اینکه با آن کار کنی، بنشینی، بخوابی. این ریزه کاریها و دقتها در تعالیم اهل بیت چقدر اهمیت دارد. 
 
سوم دور انداختن هسته میوه است. بعضی از هسته ها خودش قابل استفاده است مثل هندوانه و خربزه، بعضی هم خودش قابل استفاده نیست مثل خرما لکن برای غرس درخت مفید است. 
 
باید اول یاد بگیریم بعد هم به مردم یاد بدهیم. ما دو سه سال قبل بحث الگوی مصرف را مطرح کردیم. همین طور تابلو زدنددر خیابانها لکن باید کار بشود ولی آن کاری که باید بشود صورت نگرفت. باید فرهنگ سازی شود، فرهنگ سازی هم کار دولت نیست. قبل از انقلاب فرهنگ اسراف رایج بود متاسفانه بعد از انقلاب بعضی مسئولین با منش خود اسراف و تجمل را یاد دادند به مردم. لذا بد شده جامعه ما، مصرف آب غلط، نان غلط، برق چند برابر... باید یاد بگیریم و معتقد بشویم بگوییم و آنقدر تکرار شود که به صورت فرهنگ در بیاید.» 
 
در حاشیه: 
 
- موضوعی که از ابتدای امسال در درس معظم له مورد بحث و بررسی فقهی قرار گرفته است "هجو" است که با توجه به مرتبط بودن این مبحث با فعالیت‌های رسانه ای بسیار حائز اهمیت خواهد بود. رهبر معظم انقلاب در لابلای جلسه به این موضوع اشاره فرمودند: «ما امروز با رسانه های بی قید و بند با سایت‌ها و غیره مواجهیم لذا باید مشخص کنیم کدامش حلال است و کدام حرام.» 
 
- هرچند هنوز بحث آغاز نشده ولی معظم به چند نکته درباره هجو اشاره داشتند از جمله: 
 
- هجو در شعر و امثال آن صورت می‌گیرد. (هرچند در بعضی نثرها هم ممکن است هجو صورت بگیرد) 
 
- شامل عیبی می‌شود که در هجو شونده باشد وگرنه داخل در سایر عناوین محرمات خواهد شد. 
 
- عیوب واقعی هم در هجو با مبالغه فراوان و به صورت غیر مستقیم مطرح می‌شوند. 
 
- بعید نیست که کاریکاتور و فیلم و غیره هم شامل در حکم هجو شوند. 
 
- شعار هم اگر شعر محسوب شود داخل در همین عنوان است. 
 
- یکی از حاضرین در درس سؤالی را درباره متون نوشتاری و نبود هجو در آن پرسیدند که معظم له با لبخند فرمودند: «نمی‌نویسند!؟ نمی‌بینید مقالات را؟ مرتب دارند می نویسند!» 
 
- در لحظات پایانی درس حضرت آقا که گویا از همه شاگردانش مشتاق تر به درس است، فرمود: «دوستان ساعت را نگاه می‌کنند ظاهراً بقیه مبحث باید بماند برای بعد.» (2) 
 
پی نوشت: 
 
1- الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام؛ ج‌1، ص: 784 
 
2- جملات نقل شده از معظم له تا حد امکان تغییر نکرده اند ولی احتمال تغییرات جزئی به دلیل سرعت هنگام نوشتن وجود دارد.
 
منبع: جهان نیوز

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1650
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
شنبه 1 مهر 1391


به نقل از مهر، به مناسبت دهه کرامت و ایّام ولادت امام رئوف علی بن موسی الرضا(ع) حدیثی به شرح آیت الله مجتبی تهرانی در پی می آید:

روی عن ابی الحسن الرضا علیه السلام قَالَ: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَةٌ»

در روایتی از امام هشتم «صلوات‏ الله ‏علیه» منقول است که حضرت فرمودند: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ»، خداوند عزّوجلّ به سوی یکی از پیامبرانش وحی فرستاد که: «إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ»، آنگاه که اطاعت شوم و بنده فرمان من را عمل کند، خشنود می‏ شوم از اینکه او به فرمان من عمل کرد.

«وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ»، وقتی خشنود شدم، برکت می‏دهم. برکت در اینجا به معنای «مداومت در اعطاء همراه با میمنت است»؛ یعنی پیاپی نعمت‏هایم را همراه با میمنت به سوی او می‏ فرستم، تا در خوشی مصرف کند نه در ناخوشی.

«وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَةٌ»، این را هم بدانید که این پیاپی فرستادن نعمت‏ها، سقف ندارد. لذا برای ازدیاد نعمت، ‌آن هم نعمتی که همراه با میمنت است و در خوشی مصرف می‏شود، یک راه‏کار این است که انسان از خدا اطاعت کند.

کسانی‏که ادّعای ایمان می‏کنند امّا در اطاعت کاهل‏ند، بدانند: در روایات متعددّی داریم که معصیت گره به کار می‏اندازد امّا اطاعت، ازدیاد نعمت و مداومت در نِعَم الهیّه، همراه با میمنت و خوشی می‏آورد.

نکته دیگر اینکه: از خدا نعمت نخواه! بلکه از خدا نعمتی بخواه که خیرت در آن هست. بگو: خدایا! روزی‏ی به من عنایت کن که خیر و صلاح من در آن باشد و به کارم بیاید. چون ممکن است کنارش درد بیاید یا‌ در کنارش چاهی کنده شده باشد که همه را بریزی درونش و هیچ بهره ‏ای از آن نبری. لذا عاقل از خدا نعمتی می‏ خواهد که همراه با میمنت باشد و در خوشی مصرف شود. اگر چنین نعمتی می‏خواهی، از خدا اطاعت کن!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: بازدید از این مطلب : 1835
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391

به نقل از خبرگزاری دانشجو، مقام معظم رهبری شخصیتی نادر و برجسته است که بهره‌مندی از دانش و حکمت ایشان برای رهروان انقلابی بسیار کارگشاست.

کلاس‌های درس خارج فقه ساعت هفت صبح برگزار می‌شود و ایشان قبل از درس چند دقیقه‌ای بحث اخلاقی دارند که در این سلسله نوشتارها به بیان این نکات می‌پردازیم.

از امتیازات درس مقام معظم رهبری آن است که اجازه می‎دهند شاگردان بدون هیچ ترس و یا احساس ابهتی به راحتی سوالاتشان را بپرسند و ایشان نیز با صبوری پاسخ می‌دهند؛ همچنین در این کلاس حضور و غیاب جدی وجود دارد.

ایشان در این جلسه به شرح حدیثی از رسول گرامی اسلام پرداختند.

من مواعظ النبی صلى الله عليه وآله وسلّم:

خياركم احسنكم اخلاقاً، الذين يَألفون و يُؤلفون (1)

بهترين شما، كسانى هستند كه برخوردشان با مردم، از همه بهتر است؛ چهره‌اى گشاده دارند كه مردم رغبت می‌كنند با آنان انس و الفت بگيرند.

معناى روايت، اين نيست كه اگر كسى پاى‌بندِ عمل به تكليف شرعى نيست ولى خوش برخورد است بر كسى كه وظائف دينى خود را انجام مى‌دهد ولى گشاده‌رو نيست، ترجيح دارد.

بلكه مراد اين است که فرد مؤمنى كه وظائف خود را انجام مى‌دهد و حسن خلق هم دارد بر مؤمنى كه خوش اخلاق نيست برترى دارد.
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: بهترین مومنسن , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2283
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391

 

يك گام به سمت خدا برداريد، خداى متعال شما را به خود نزديك ميكند. آن كسانى كه به حقيقت، به معنويت، به خدا و به دين پشت كردهاند، خداى متعال از روى رأفت و رحمت، آنها را دعوت ميكند و فرا ميخواند؛ اين لطف و رحمت الهى است. جوانهاى عزيزمان نورانيتهائى را كه در اين ماه به دست آوردند، انشاءاللّه براى خود حفظ كنند؛ اين ذخيره را براى تمام طول عمر و لااقل براى اين يك سال تا عيد فطر آينده و تا ماه رمضان آينده، براى خود نگه دارند.انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذكر را، حضور در صحنههائى كه خداى متعال دوست ميدارد بندگانش در آن صحنهها حضور پيدا كنند - چه صحنههاى مربوط به درون خود ما، چه آنچه كه مربوط به گسترهى دنياى اسلام و جامعهى ما و امت اسلامى است - براى خود نگه داريم، حفظ كنيم؛ و خداى متعال هم بركت خواهد داد....

 

يك مسئله، مسئلهى روز قدس است. روز قدس، اين حركتى كه امام بزرگوار ما آن را آغاز كردند و بحمداللّه روزبهروز بهتر و سالبهسال گرمتر اين حركت ادامه دارد، يك حركت بسيار عميق و پرمعنائى است؛ اين فقط يك راهپيمائى نيست؛ خونى است كه در اين روز در رگهاى امت اسلامى ميدود؛ علىرغم كسانى كه ميخواهند مسئلهى فلسطين و ملت فلسطين به دست فراموشى سپرده شود، اين مسئله را روزبهروز زندهتر ميكند؛ و همين جور خواهد بود. وظائف سنگينى بر دوش مسئولان كشورهاى اسلامى است، كه اميدواريم خداوند همه را هدايت كند به آنچه كه وظيفهى آنهاست، و كمك كند كه بتوانند اين وظائف را انجام بدهند.

البته مسائل دنياى اسلام در اين برههى از زمان، مسائل بىنظيرى است. اين تحولاتى كه در دنياى اسلام اتفاق افتاده است، تحولات عجيب و تكاندهنده و تعيينكنندهى مسير امت اسلامى در آينده است. اميدواريم انشاءاللّه همچنان كه تاكنون ملتهاى اين منطقه توانستهاند كارهاى بزرگى را انجام بدهند و مسئولان كارهاى شايستهاى انجام دادهاند، اين آهنگِ رفتار همچنان ادامه پيدا كند و دشمنان امت اسلامى كه روزبهروز ترفندهاى خود را پيچيدهتر ميكنند و با همهى قوا، با همهى توان، از همهى اطراف وارد اين ميدان ميشوند، نتوانند بر همت امت اسلامى غلبه كنند؛ و البته انشاءاللّه نخواهند توانست غلبه كنند. روزگار تازهاى آغاز شده است، وضع جديدى در دنياى اسلام به وجود آمده است، و اين وضع بر روى زندگى همهى ملتهاى جهان بتدريج اثر خواهد گذاشت؛ «باش تا صبح دولتت بدمد»؛ انشاءاللّه.

سعى كنيم در تحليلهامان، در شناخت حوادث، دچار خطا و اشتباه نشويم. بدانيم كه آمريكا و صهيونيسم دشمنان امت اسلامىاند؛ سردمداران رژيمهاى جبار، دشمنان امت اسلامىاند. اگر ديديم در يك جائى آنها در يك جهت قرار گرفتند، بدانيم كه آن جهت، جهت باطلى است، جهت غلطى است؛ دچار خطاى در تحليل نشويم. آنها هرگز براى ملتهاى مسلمان دل نميسوزانند؛ هرچه بتوانند، تخريب ميكنند و در روندها اخلال ميكنند. امروز همين جنجالهائى كه آنها در واقع به راه مىاندازند، اگرچه گاه از زبان بعضى افراد غافل هم تكرار ميشود؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات نژادى و زبانى؛ اينها را عمده ميكنند؛ در حالى كه در اسلام اينها نيست؛ «انّ اكرمكم عند اللّه اتقيكم»؛(3) همه يكى هستند، همه با هم برادرند. بايد همه‌ى ما بيدار باشيم، بصير باشيم، چشمهامان را باز كنيم، دچار خطاى تحليل نشويم....


بقیه در ادامه مطلب...

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: بصیرت , اختلاف افکنی , روزقدس , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2602
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391

 

کسی که می‌تواند زبانش را کنترل کند به جایی می‌رسد

 

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان در شب عید فطر امسال و در هیئت عشاق الحسین (ع) شرق تهران، نکاتی درباره ماه رمضان و ضایع شدن اعمال بیان کرد که از نظر شما می‌گذرد:

عرایضم را با یک مثال شروع می‌کنم: این چراغ‌های مهتابی را که روشن می‌کنند، ابتدا روشن می‌شود، خاموش می‌شود، دوبار سه بار روشن و خاموش میشود، قدیم هفت – هشت بار خاموش روشن می‌شد، تا روشن شود. اوایل فاصله روشن و خاموش شدنش بیشتر بود، تا اواخر فاصله کمتر می‌شد و نهایتا روشن می‌شد و روشن می‌ماند.
 
 
انسان در ماه رمضان یک چیزی به دست می‌آورد. اگر انسان زیارت حضرت رضا (ع) برود یک چیزی به دست می‌آورد. اگر زیارت امام حسین (ع) برود یا مثلا ماه محرم و از این نمونه‌ها، یک چیزی گیرش می آید. انسان یک حالی دارد و احساس می‌کند که با قبل از ماه رمضان فرق داشته است، اگر بتوانیم این حالت را حفظ کنیم، ممکن است آن چراغ روشن شود و روشن بماند. باید یک ذره پایش زحمت کشید. آن چیزی که به دست می‌آوریم، مرحمت خداست، باید پایش بایستیم. حفظش کنیم. در این مورد درباره سفر حج روایت داریم، اما شامل دیگر نکات و حالات هم می‌شود.
 
 
می‌فرمایند اگر کسی سفر حج برود خدا یک روح جدیدی به او می‌دهد که تا گناه نکند این روح در او باقی می‌ماند.
 
 
من در سفر اول حج خود با یکی از دوستان همسفر بودم، این نور را در صورت او تا دو سال دیدم. اصلا صورتش با صورت دیگران فرق داشت. اگر این را حفظ کنیم، یک چیزی می‌شود. هرچقدر هم من پست باشم و اهل معصیت باشم، ماه رمضان یک طوری می‌شوم. چون از طرف من نیست، از طرف خدا یک چیزی به انسان داده می‌شود. باید پای این حالت بایستیم. با چشم و گوشمان کاری نکنیم این چراغ خاموش شود. به خاطر کم توفیقی ما نور خیلی کم است، اما اگر حفظ کردی، نور بعدی که بیاید می‌شود دوبرابر، پنج برابر. انسان یک زندگی دیگری پیدا می‌کند. عبارت را عوض میکنم و میگویم: قدر ماه رمضان را بدانید. قدر ماه رمضان به این است که من بعد از این، آنچه که در ماه رمضان گیرم آمده حفظ کنم. البته این حرفها تکراری است و همه این حرف‌ها را زده‌اند. باید یک ذره مواظبت بکنیم.
 
 
حرف زدن‌ها را مواظبت کنیم. نگاه‌ها را مواظبت کنیم. اگر قوه خیال را کنار بگذاریم، بی‌حساب و کتاب‌ترین عضو ما از نظر عمل ابتدا چشم است، بعد زبان است.‌ این چشم را کنترل کنیم؛ نمی‌گوییم بیست و چهار ساعت چشم بسته باشد، اما جاهایی که خدا راضی نیست، چشم را می‌بندیم. اگر این را مواظبت کنیم خیلی فرق می‌کند. ولو به اندازه یک ذره.
 
 
استاد ما آیت الله حق شناس می‌فرمود: "من رفتم پیش استادم." آن زمان ایشان جوان بود. به استادشان گفته بودند:"اجازه می‌دهید اعمالم را روی کاغذی بنویسم و خدمت شما بیاورم و شما ببینید درست هست یا نه." استادشان جواب داده بودند: باشه"
 
فردا که رفتند پیش ایشان، هشت صفحه نوشته بودند. استادشان گفت:"چقدر حرف زدی؟مگر من وقت دارم هشت صفحه را بخوانم؟" فردا شب که رفت خدمت استادش، فقط دو صفحه نوشته بود. شش صفحه از حرف زدنش را کم کرده بود. استادشان فرمودند:" تو به جایی می‌رسی." کسی که می‌تواند زبانش را کنترل کند به جایی می‌رسد.
 
 
که بعد هم رسید و اینکه کجا رسید نمی‌توانم عرض کنم. یک ذره مواظبت کنیم یک ذره بیشتر از قبل از ماه رمضان. هرکس یک زندگی قبل از رمضان داشته، اما برای بعد از ماه رمضان زندگی‌ام مقداری فرق کند. نگاه کردن، حرف زدن، غذا خوردن، هرجایی غذا نخوردن و ..
 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: حجت الاسلام جاودان , رایه الهدی , کنترل زبان ,
:: بازدید از این مطلب : 2400
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391

* دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ وارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ والعِصْمَةِ وطَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین»

خدایا، بپوشان در آن با مهر و رحمت و روزی کن مرا در آن توفیق و خودداری و پاک کن دلم را از تیرگی‌ها و گرفتگی‌های تهمت، ای مهربان به بندگان با ایمان خود!

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ غَشّنی بالرّحْمَةِ» می‌گوید: ای خدا، من را به رحمت خودت بپوشان! «غش» یعنی پوشاندن. اگر کسی به طرف معامله، گندم نشان دهد و جو بفروشد، در معامله «غش» کرده و آن معامله باطل است. در تاریکی این نوع معامله انجام می‌شود و به همین دلیل می‌گویند که معامله در تاریکی کراهت دارد.

وی ادامه داد: کسی که عیب جنس را بپوشاند، در معامله غش کرده است و حدیث داریم کسی که آب به شیر ببندد، مسلمان نیست. آنها که در معامله غش می‌کنند خیر نخواهند دید.

این استاد اخلاق در ادامه بیان می‌کند: حال در این دعا می‌گوییم که خدایا، همان‌طور که او در معامله عیب را می‌پوشاند تو هم به رحمت خودت عیب من را بپوشان!

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: از سال‌ها پیش روز بیست و نهم رمضان در میان خانم‌ها به روز «غشنی» معروف است و آنها در مساجد حضور می‌یافتند. اما فکر می‌کنند که این غشنی به معنای ضعف کردن است و با لحن ضعیف به خدا می‌گویند که خدایا من غش کردم، در حالی که این طور نیست و معنای پوشاندن می‌دهد.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز بعدی دعای روز بیست و نهم می‌گوید: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که به ما توفیق اعطا کند تا موفق به نماز شب و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی شویم. توفیق رفیقی است که به هر کس ندهندش.

وی در ادامه به حدیثی از امام جواد (ع) اشاره می‌کند و می‌گوید، امام جواد (ع) می‌فرماید: «مؤمن 3 خصلت دارد. اولین آنها این است که توفیق داشته باشد.» زیارت، کمک به مستحق، نماز شب، حضور در جشن‌های نیکوکاری، فعالیت در مدرسه‌سازی کمک به حوزه‌های علمیه و ... از توفیقاتی است که نصیب مؤمن می‌شود.

وی با ابراز ناراحتی از کسانی که بخشی از مال خود را در راه خدا انفاق نمی‌کنند تصریح می‌کند: این افراد توفیق ندارند و حتی توفیق زیارت حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) را هم پیدا نمی‎کنند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در بخشی از سخنان خود با بیان ویژگی‌های برجسته حضرت عبدالعظیم حسنی می‌گوید: حضرت عبدالعظیم از علما و محدثین و وکیل امام هادی بود. برخی قائلند که دشمنان، حضرت را زنده دفن کردند و وی را به شهادت رساندند.

وی ادامه می‌دهد: روزی دیدم آیت‌الله وحید خراسانی از قم برای زیارت به شهر ری آمدند. تقاضا کردم تشریف بیاورید در منزل و مسجد میهمان ما با باشند که گفت تنها برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) آمده‌اند. این را باید به تمام امامان جماعت بیان کنیم تا هم خودشان مشرف شوند و هم مریدان خود و مسجدی‌ها را به زیارت حضرت عبدالعظیم تشویق کنند.

وی در بیان ادامه حدیث می‌گوید: طبق حدیث امام جواد (ع) دومین خصلت مؤمن این است که گاهی خودش را موعظه کند و سومین خصلت این است که هر کس او را نصیحت کند قبول کند.

این عالم ربانی در ادامه شرح دعای روز بیست و نهم می‌گوید: در ادامه دعا از خدا می‌خواهیم که ما را ازگناهان حفظ کند و قلبمان را از آلودگی‌های شک برطرف کند و قلب ما گرفتار شک نباشد.

وی ادامه می‌دهد: آنها که قلبشان گرفتار شک است، ذکر «لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم» را زیاد تکرار کنند. این ذکر برای رهایی از وسوسه‌های شیطان بسیار مؤثر است.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی ادامه می‌دهد: ابوذر می‌گوید که رسول خدا (ص) فرموده: «ابوذر این ذکر را زیاد بگو که از گنج‌های بهشت است.» بعد از نماز های مغرب و صبح، هفت بار این ذکر را بیان کنید که جزو تعقیبات است ولی قبل از بیان هر یک از آنها باید یک بار «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید.

وی ادامه می‌دهد: دعای روز بیست و نهم را این‌گونه به پایان می‌رسانیم. ای خدایی که به بندگان مؤمنت رحم می‌کنی، این دعاها را درباره ما اجابت کن! خدا بسیار مهربان است. خدا نعمت‌هایی به ما می‌دهد که اصلاً ما از او نخواسته‌ایم و تقاضا نکرده‌ایم. به قدری ما را دوست دارد که هر چه در دلمان است را ولو اگر نخواهیم به ما می‌دهد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2822
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
سه شنبه 31 مرداد 1391

«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا، یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا»

و روزی که ستمکار (مشرک) دو دست خود را (از روی حسرت) به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با پیامبر همراه می‌شدم، ای وای بر من! کاش فلانی را دوست خود نمی‌گرفتم، رفیق من بعد از آن که حق از طرف خدا برای من آمد، مرا گمراه ساخت و شیطان هنگام امید انسان را رها می‌کند.

-اسلام برای دوستی و انتخاب دوست، سفارش‌های زیادی دارد و دوستی با افرادی را تشویق و از دوستی با افرادی نهی کرده است. برخی از عنوان‌های فرعی موضوع «دوست و دوستی» به این شرح است:

راه‌های شناخت دوست، مرزهای دوستی، ادامه‌ دوستی، قطع دوستی، انگیزه‌های دوستی، آداب معاشرت با دوستان و حقوق دوست که برای هر یک آیات و روایات بسیاری است و ما به گوشه‌ای از آنها اشاره می‌کنیم:

-اگر در شناخت کسی به تردید افتادید، به دوستانش بنگرید که چه افرادی هستند «فَانظُرُوا اِلی خُلَطائِهِ»

-تنهایی، از رفیق بد بهتر است.

-از پیامبر (ع) پرسیدند: بهترین دوست کیست؟ فرمود: کسی که دیدارش شما را به یاد خدا بیندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش یاد قیامت را در شما زنده کند.

-حضرت علی (ع) فرمود: هنگامی که قدرتت از بین رفت، رفقای واقعی تو از دشمنان شناخته می‌شوند.

-حضرت علی (ع) فرمود: رفیق خوب، بهترین فامیل است.

-در حدیت آمده است: دوستت را در مورد غضب، درهم، دینار و مسافرت آزمایش کن، اگر در این آزمایش‌ها موفق شد، دوست خوبی است.....

 

بقیه در ادامه مطلب.....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیین دوست یابی , احکام نگاه کردن , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2441
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

 

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گوید: استاد ما مرحوم آقای برهان می‌فرمودند که آدم باید گاهی مستحبات را هم نوبر کند! چطور مقید هستیم که خرما و ازگیل را نوبر کنیم، یک بار هم نماز جعفر طیار را نوبر کنیم.

* دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»

خدایا زیاد کن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات و گرامى دار در آن به حاضر کردن و یا داشتن مسائل و نزدیک گردان در آن وسیله‌ام به سویت از میان وسیله‌ها اى آنکه سرگرمش نکند اصرار و سماجت اصرار کنندگان!»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در آغاز سخنان خود می‌گوید: دعا برای کمال است. ما فکر می‌کنیم که دعا برای ثواب است؛ در حالی‌که برای کمال دعا می‌خوانیم، تمام مضامین دعا درس اخلاق و کمال هستند، آنها که عربی نمی‌دانند، می‌توانند به کتاب‌های دعای ترجمه‌دار رجوع کنند تا معنای این دعاها را بفهمند و خود را با آن مفاهیم تطبیق دهند.

وی تأکید می‌کند: دعاهای کمیل، ابوحمزه ثمالی و دیگر دعاها برای کمال است. امام در دعای ابوحمزه می‌فرماید: «خدایا، در میان بندگانت از من بدتر هم هست؟» این کمال است که آدم به علمش مغرور نشود. وقتی معصوم اینچنین می‌گوید، پس ما چه باید بگوییم؟! چرا باید به 2 رکعت نماز نافله شب تفاخر کنیم؟!

این استاد اخلاق می‌گوید: امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه می‌فرماید: «خدایا اگر من در این حال بمیرم چه کنم؟» از خدا بخواهیم هنگامی بمیریم که آمادگی داشته باشیم و دست خالی از دنیا نرویم.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ» می‌گوید: خدایا بهره من را از نوافل زیاد کن! یعنی اینکه به نمازهای مستحبی موفق باشم. استاد ما مرحوم آقای برهان می‌فرمودند که آدم باید گاهی مستحبات را هم نوبر کند. چطور مقید هستیم که خرما و ازگیل را نوبر کنیم، نماز جعفر طیار را هم نوبر کنیم.

وی تأکید می‌کند: آنها که اهل نماز شب نیستند، یک شب بیدار شوند و نماز شب بخوانند، ببینند که چه مزه‌ای می‌دهد. خواندن نماز امیرالمؤمنین(ع)، نماز فاطمه زهرا (س)، نمازهای امام زمان (عج) و انجام مستحبات سبب می‌شود که گناهان آدم بخشیده می‌شود.

این استاد اخلاق می‌گوید: صحیح نیست که کسی به مستحبات بی‌اعتنا باشد. آدم واجبات را باید به‌ جا بیاورد و در کنار آن مستحبات را اگر همیشه نتوانیم، باید نوبرانه انجام دهیم.

* ارث مساوی میان خواهر و برادر!

وی در توضیح فراز «واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ» اظهار می‌کند: در این بخش از خدا می‌خواهیم که مسایل شرعی خود را بدانیم، از خدا بخواهید تا مسئله‌های شرعی زیادی بدانید. خیلی مهم است که کسی از شما مسأله‌ای شرعی را بپرسد و شما پاسخ آن را بدانید.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی ادامه می‌دهد: مثلاً اگر پرسیدند که خواهر و برادر در چه صورتی به طور مساوی ارث می‌برند، بتوانید پاسخ دهید. جواب آن این است؛ آنجا که خواهر و برادر مادری باشند. اگر شخصی فوت کند و اولاد نداشته باشد، خواهر و برادر از او ارث می‌برند و خواهر و برادران مادری سهمشان ثلث ارث است که بینشان مساوی تقسیم می‌شود.

این استاد برجسته حوزه علمیه ادامه می‌دهد: در بخش بعدی دعا می‌خوانیم: خدایا، بین وسایل آن وسیله‌ای که من را زودتر به تو می‌رساند به من نزدیک کن! و بهترین وسیله برای نزدیکی به خدا اهل بیت (ع) هستند که ما حاجتمان را می‌خواهیم و آنها برآورده می‌کنند.

* به مادر امام زمان(عج) توسل کنید

آیت‌الله مجتهدی تهرانی اظهار می‌کند: بهتر است برای حاجات خود به «نرجس‌خاتون» متوسل شوید؛ چون مادر امام وقت است و اگر چیزی را نذر او کنید؛ از پسرش می‌خواهد تا حاجت آن شخص را برآورده کند و پسرش هم مجبور است تا به حرف مادر عمل کند.

وی در پایان می‌گوید: در آخر دعا می‌گوییم، ای خدایی که درخواست‌های مردم او را مشغول نمی‌کند، این دعاها را در حق ما اجابت کن! هر چند نفر با خدا حرف بزنند و از او درخواست داشته باشند، خدا مشغول نمی‌شود. اگر همه عالم با خدا حرف بزنند باز خدا مشغول نمی‌شود و این‌طور نیست که به حرف برخی گوش کند و به حرف عده‌ای دیگر نتواند گوش نکند.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , مستحب ,
:: بازدید از این مطلب : 2445
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

 

معیار توحید، توحید در ربوبیت و فرمانبری از خدا است، نه سجده تنها بر خدا. تنها سجده کافی نیست. من روزه می‌گیرم، حج می‌روم، نماز می‌خوانم، تمام دستورات را اجرا می‌کنم، اما غیر از اینها خدای متعال از انسان خواسته است در برابر ولیّ و امام زمان خویش کرنش کند. ابلیس که از درگاه خداوند متعال رانده شده برای این بود که زیر بار این نرفت. او در برابر امام زمان خویش سرتسلیم فرو نیاورد. انسان باید در برابر امام زمانش کرنش کند، این آخرین مرحله از توحید است.

اطاعت از فرمان امام توحید است، انسان‌پرستی نیست بلکه خداپرستی است. اینجاست که خداپرستی انسان به آخرین و بالاترین مرحله می‌رسد. در اینجا مشخص می‌شود که انسان موحد است یا خیر. توحید شیطان در اینجا شکست خورده است. ابلیس در برابر امام زمانش کوتاهی کرد. پذیرش امام زمان بالاترین مرحله توحید انسان است. انسان در اینجا به مرحله اعلای توحید می‌رسد.

آنچه در اسلام اتفاق افتاد این بود: آقایانی که بعد از پیغمبر قدرت را بر عهده گرفتند، هیچکدام نمی‌گفتند نماز نخوانید. همان روزی که پیامبر از دنیا رفت، سقیفه برپا شد و ظهر همه نماز جماعت خواندند. قاعدتاً اینطور بود که همه نافله هم می‌خواندند. پس ببینید هشت رکعت نافله ظهر را خوانده‌اند؛ نمازشان را هم به جماعت خوانده‌اند. نماز عصر را هم همانطور. اگر هم کسی در آن روز، روزه بود، روزه‌اش را نمی‌خورد. هم روزه را قبول داشتند، هم نماز را قبول داشتند، هم حج را قبول داشتند. پس چه چیز را قبول نداشتند؟ آنان امام زمانشان را قبول نداشتند!

خدای متعال فرموده بودند با قبول یک ولی و یک امام من از دین شما راضی هستم. اگر امامت را بپذیرید من نمازتان را می‌پذیرم و قبول دارم. اگرنه نمازتان قبول نیست. در آیه 3 سوره مبارکه مائده می‌فرماید: «رَضیتُ لکـُم الإسْلامَ دینا» من در اینصورت اسلام شما را قبول دارم. «الیَومَ أَکمَلتُ لَکـُمْ دینکـُمْ» دینتان را امروز کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم.

خداوند متعال فرمود من هم اکنون این دین را پسندیدم، اگر این قسمت از دین را کنار بگذارید، من دینتان را نمی‌پسندم. نکته بسیار مهمی است. دینتان را نمی‌پسندم. این دین اسلام، آن اسلامی که من می‌خواهم نیست. اسلام بدون امامت، اسلامی نیست که من می‌خواهم. اگر امام همراه این اسلام باشد من اسلامتان را می‌پسندم. اگر نباشد، نمی‌پسندم!

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی , توحید ,
:: بازدید از این مطلب : 2280
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

 

* دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین»

خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بارگران را، ای مهربان به بندگان شایسته خویش!

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ» می‌گوید: در این بخش از دعا می‌خوانیم، ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزی‌ام کن! از این دعا برخی احتمال می‌دهند که شب بیست ‌و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شیعه اعتقاد دارد که به احتمال قوی شب بیست ‌و سوم، شب قدر است و اعمال بیست ‌و سوم مهم‌تر از اعمال شب نوزدهم‌ و بیست‌ و یکم است. شب‌های نوزدهم و بیست‌ و یکم، یک غسل مستحبی دارند؛ اما شب بیست ‌و سوم دو غسل دارد. خواندن سوره‌های «دخان»، «روم» و «عنکبوت» در شب بیست ‌و سوم سفارش شده است.

وی می‌افزاید: برادران اهل تسنن به بیست ‌و هفتم اعتقاد دارند و این شب را احیاء نگه می‌دارند و اعمال شب قدر را به جا می‌آورند. شیعه هم البته شب بیست ‌و هفتم احیاء دارد؛ اما تنها در اول شب.

این استاد اخلاق با بیان اینکه برخی قایل به شب قدر بودن شب نیمه شعبان هستند، ادامه می‌دهد: اندازه‌گیری برنامه‌های ما اعم از سلامتی، عمر طولانی، رفاه، بلا، گرفتاری و هر پیشامدی در شب قدر اتفاق می‌افتد. شبی که مورد اختلاف است و حتی برخی، عید فطر را برای آن قائلند.

این عالم ربانی در ادامه اظهار می‌کند: برخی اولیاء، تمام سال را احیاء می‌گرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی درباره جایگاه شب قدر تصریح می‌کند: شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین می‌آیند تا مقدرات ما را معلوم می‌کنند. ملائکه می‌آیند و دور دل ما می‌گردند؛ اما جای خالی نمی‌بینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.

وی می‌افزاید: گوشه‌ای از آن جای محبت زن و بچه است. گوشه‌ای از آن جای محبت پول، ریاست و علاقه‌های گوناگون است و به همین دلیل ما فضای خالی در دل نداریم تا ملائکه در آن فرود بیایند.

وی در ادامه در خصوص فراز «وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ» می‌گوید: در جمله دوم دعا می‌خوانیم که خدایا امورات من را از سختی به آسانی مبدل کن!‌ غالب مردم گرفتار هستند. گرفتار همسایه بد، عروس بد، داماد بد و گرفتارهای دیگر و در این دعا از خدا می‌خواهیم که این گرفتاری‌ها و سختی‌ها را برای ما به آسانی مبدل کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در توضیح فراز «واقْبَلْ مَعاذیری» اظهار می‌کند: خدایا عذر من را بپذیر! گاهی کسی از شما غیبت کرده یا در عصبانیت حرفی می‌زند و عذرخواهی می‌کند؛ ما هم با این دعا به در خانه خدا می‌رویم و از او به خاطر کارهایی که انجام داده‌ایم عذرخواهی می‌کنیم. اگر کودکی از پدرش عذرخواهی کند، پدر منقلب می‌شود حالا که ما از خدا عذرخواهی کنیم، خدا بسیار بیشتر از والدین مهربان است و حتماً می‌بخشد.

وی با تاکید بر اینکه همیشه از خدا عذرخواهی کنید، در شرح بخش پایانی دعا می‌گوید: در آخر دعای روز بیست ‌و هفتم ماه رمضان می‌خوانیم «وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین» یعنی، خدایا گناهانم را محور کن! ای خدایی که به بندگان صالحت مهربانی! مهربانی خدا بسیار زیاد است. آدم هرگاه رو به خدا عذرخواهی می‌کند، خدا او را می‌پذیرد ولو اگر یک عمر نا اهل باشد. در گذشته جوان‌های منحرفی بودند که در ایام محرم، امام حسین (ع) از آنها دستگیری می‌کرد و در آخر محرم تمام گناهان خود را ترک می‌کردند. در شب‌های تاریک و در خلوت و تنهایی با خدا صحبت و از او عذرخواهی کنید. خدا دست شما را می‌گیرد و اصلاح می‌شوید.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی , شب قدر ,
:: بازدید از این مطلب : 2759
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

خدای متعال از ما دو توحید را خواسته است: یکی توحید در الوهیت و دیگری توحید در ربوبیت.

توحید در الوهیت یعنی اینکه تنها در برابر او سر به خاک بگذاریم و در مقابل هیچ کس دیگری سر به خاک فرو نبریم. اله یعنی معبودِ واحد. توحید در الوهیت یعنی توحید در معبود، یعنی من جز خدای واحد، هیچ کس دیگری را نمی‌پرستم. شیطان لعین و رجیم این‌گونه بود. یعنی توحید در الوهیت را داشت، او گفت من نمی‌خواهم غیر تو را بپرستم. اجازه بده من تنها در برابر تو سر به خاک بگذارم. بنابر این او از این امتحان سربلند بیرون آمده بود. اما یک مطلب دیگر وجود داشت و آن مرحله دوم توحید بود که آخرین مرحله است. کسی که آن توحید را بپذیرد، توحیدش تمام است و موحد است. اوست که موحدِ مقبول و فرمان‌بر است.

توحید در ربوبیت یعنی قبول اینکه قانون، قانونِ خداوند است. من جز در برابر قانون خداوند، در مقابل قانون دیگری سر فرود نمی‌آورم. هر چه او گفته می‌پذیرم و اطاعت می‌کنم. شیطان اله واحد را پذیرفته یعنی توحید در الوهیت داشت اما قانون خداوند متعال را نپذیرفت. خدای متعال فرموده بود آدم را سجده کن، اما شیطان از این امر سرباز زد و قانونی را که خداوند فرموده بود، قبول نکرد. ابلیس ربّ واحد را نپذیرفته بود.

اینکه جز در برابر خداوند سر به خاک نمی‌گذارد، این بسیار خوب است، اما این معیار توحید نیست. معیار توحید این است که فرمان خدا را گوش کند و پذیرا باشد. ما گاهی خدای نکرده، خدای نکرده گناه می‌کنیم. با فرمان خدا مخالفت می‌کنیم. اما قبول داریم این فرمان خداست و باید این فرمان را اجرا کرد و انکار نمی‌کنیم. اگر انکار کنیم مانند شیطان می‌شویم. شیطان خطاب به خداوند گفت: خدایا این فرمانی که تو دادی، فرمان درستی نبود. تو مرا از آتش خلق کردی و آدم را از خاک و آتش از خاک برتر است، حالا من چرا باید به این موجود پایین‌تر از خودم سجده کنم؟! اصلاً این دستوری که دادی درست نیست. تمام دستوراتت درست است، اما این یک قانون و فرمانت درست نیست. توجه کنید ابلیس گفت، اصلاً قانونت درست نیست نه اینکه فقط اجرا نکند.

این توحید یک توحید ناقص است. مشکلش هم این است که اگر شما این توحید را نپذیری تمام توحیدهای گذشته را هم خراب می‌کند. آن توحید الوهیتی را هم که کسب کرده بودی، بر باد می‌دهد. ابلیس 6 هزار سال سجده کرده، اما قیمت ندارد. چون فرمان خدا را نپذیرفت. اگر فقط یک دقیقه به فرمان خداوند متعال گوش فرا میداد و بر آدم علیه‌السلام سجده می‌کرد، در آن صورت همه چیزش قبول می‌شد. ما هم اگر خداوند متعال را به عنوان اله و معبود واحد قبول داشته باشیم، ولی قانونی از قوانین خداوند را انکار کنیم، هیچ عملی از اعمالمان مورد قبول واقع نمی‌شود، انگار اصلاً کاری نکرده‌ایم.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جاودان , رایه الهدی , ابلیس ,
:: بازدید از این مطلب : 2423
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
جمعه 27 مرداد 1391

* دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین»

خدایا قرار بده کوشش مرا در این ماه قدردانى شده و گناه مرا در این ماه آمرزیده و کردارم را در آن مورد قبول و عیب مرا در آن پوشیده‌، اى شنواترین شنوایان!

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً» می‌گوید: در این بخش از دعا می‌خوانیم، خدایا سعی و تلاش ما در ماه رمضان را بپذیر! واژه «مشکوراً» به معنای «تشکر کن» است و مقصود آن در این دعا «بپذیر» و «قبول کن» است.

وی می‌افزاید: آدم زحمت می‌کشد و روزه می‌گیرد، گرسنه و تشنه می‌شود؛ اما غذا و آب نمی‌خورد و کم‌خوابی ماه رمضان را تحمل می‌کند و اگر خدا تلاش‌های ما را قبول نکند، کاری از ما ساخته نیست. اگر زحمتی و رنجی کشیده شود و حاصلی در پی نداشته باشد، اتفاق ناگواری افتاده است.

این استاد اخلاق می‌گوید: ما باید غصه بخوریم که نکند اعمال ما را آفت بزند. مثلاً یک غیبت می‌تواند تمام زحمات ما را هدر دهد. اگر غیبت کنید 40 روز اعمال خوب شما در نامه اعمال شخص غیبت شونده نوشته می‌شود و اگر عمل خوبی نداشته باشید، گناهان آن شخص در نامه اعمال شما نوشته می‌شود. این روایت از معصوم (ع) است.

وی ادامه داد: باید به خودمان بپردازیم و ببینیم که خودمان چه کار کرده‌ایم؛ آیا هیچ عیبی نداریم؟ گل بی‌عیب خداست و ممکن نیست که ما عیب نداشته باشیم. در روایت آمده که «چه می‌شود انسان را، یک خار کوچک را در چشم رفیقش می‌بیند؛ اما شاخه‌ای که در چشم خودش رفته را نمی‌بیند».

آیت‌الله مجتهدی تهرانی تصریح می‌کند: این روایت کنایه از این است که انسان عیب‌های بزرگ خود را نمی‌بیند؛ اما عیب کوچک مردم را می‌بیند.

این عالم ربانی در ادامه اظهار می‌کند: این حدیث از معصوم (ع) است که خوش به حال کسی که عیب خودش را می‌بیند و به عیب کس دیگری کاری ندارد.

وی در ادامه در شرح «وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً» می‌گوید: در این فراز از دعای روز بیست‌ و ششم ماه رمضان خدا می‌خواهیم تا گناهان ما را بیامرزد و اعمالمان را قبول کند! از خدا می‌خواهیم تا گناهانی که پیش از ماه رمضان انجام داده‌ایم را ببخشد؛ چون ماه رمضان، فصل درآمد معنوی و کسب ثواب است، حتی خوابیدن و نفس کشیدن در این ماه عبادت محسوب می‌شود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی تأکید می‌کند: در ماه رمضان این همه درآمد وجود دارد و آیا امکان ندارد با این همه درآمد کسب شده، انسان جان خودش را از گرو دربیاورد؟ پیامبر اسلام در خطبه شعبانیه می‌فرماید: «پشتتان از گناه سنگین شده و به گرو رفته است و در ماه رمضان بدنتان را از گرو در بیاورید». وی ادامه می‌دهد: برخی هنگام نماز صبح نمی‌توانند به خاطر سنگینی بلند شوند که از آثار گناه است. شخصی به امام حسن عسگری (ع) گفت که هر شب قصد می‌کنم تا نماز شب بخوانم؛ اما نمی‌شود. امام فرمود: «گناه تو را زنجیر کرده است.» دلیل اینکه کسی دلش می‌خواهد نماز شب بخواند اما نمی‌تواند، انجام گناه است و با استغفار می‌تواند آن را رفع کند.

این استاد بزرگ اخلاق و حوزه در ادامه سخنان خود درباره بیدار شدن در هنگام سحر و استفاده کردن از برکات آن تأکید و بیان کرد: شعری هست که می‌گوید «هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد»، هر کسی که هنگام سحر خواب است، نمی‌داند که کیست و باید خود را پیدا کند. حدیث از معصوم (ص) است که می‌فرماید، عجب است که مردم به دنبال گمشده خود هستند اما به دنبال خود نمی‌گردند.

وی می‌گوید: وضو بگیرید و شب در تاریکی صد بار از خودتان بپرسید که من که هستم؟ شاید خودتان را پیدا کنید. اگر خودت را پیدا کردی هوس نماز شب پیدا می‌کنی.

وی در ادامه در شرح «وعَیبی فیهِ مَسْتوراً» می‌گوید: خدایا کاری کن تا عیب من مستور باشد و کسی از عیبم مطلع نباشد! خدا «ستارالعیوب» است و نگذاشته تا کسی از گناهان ما اطلاع پیدا کند. حدیث است اگر گناه بو داشت دو نفر کنار هم نمی‌نشستند. اگر عیب آدم عیان می‌شد کسی جنازه کسی را دفن نمی‌کرد.

آیت‌الله مجتهدی در شرح فراز پایانی دعا می‌گوید: در پایان دعا می‌گویم ای خدایی که از همه شنونده‌ها تو شنواتری! خدا همه چیز را می‌شنود. اگر یواش هر حرف بزنیم خدا باز هم می‌شنود. حضرت موسی (ع) به خدا گفت که خدایا، اگر نزدیکی من یواش صحبت کنم و اگر دوری بلند صحبت کنم؛ خدا فرمود: «من همنشین کسی هستم که یاد من باشد.» خدا شنواترین است؛ پس می‌گوییم، ای خدایی که از همه شنوایان شنواتری، این دعاها را درباره ما مستجاب کن!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی , نمازصبح ,
:: بازدید از این مطلب : 2301
|
امتیاز مطلب : 64
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391

به نقل از مهر، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی بعدازظهر یکشنبه در ادامه تفسیر سوره احزاب که در شبستان بزرگ امام خمینی(ره) حرم حضرت معصومه(س) برگزار شد اظهار داشت: منافقان بر اثر ضعف ایمان و یا نداشتن ایمان فکر می‌کردند هر لحظه ممکن است لشکر احزاب به آنها حمله کرده و زنان آنها را به اسارت ببرند.

این مرجع تقلید با بیان اینکه هر چه ایمان انسان قوی‌تر باشد شجاعت او بیشتر است، به سرنوشت برخی از اصحاب امام علی(ع) اشاره کرد و گفت: اگر تاریخ اصحاب امام علی(ع) جمع شود یک کتاب خواندنی می‌شود.

وی ادامه داد: امام علی(ع) چه مردانی را پرورش داد که هر کدام آنها از نظر دانش، سخاوت، ساده زیستی، ایمان و عشق به خاندان پیغمبر الگو بودند.

آیت‌الله مکارم شیرازی پیغمبر اسلام را الگویی برای همه مسلمانان دانست و تاکید کرد: شجاعت پیامبر در میدان جهاد عجیب بود و ایشان در میدان ساده‌زیستی سرمشق ما هستند.

وی با اشاره به ساده زیستی پیامبر در جشن ازدواج امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) اظهار داشت: پیامبر دستور داد مقداری خرما و روغن تهیه کردند و آستین مبارک را بالا زد و با دستان خودش حلوا درست کرد و دستور داد میان میهمانان توزیع شود اما اکنون بعضی از جشن‌های عروسی آنقدر پرخرج است که شب جشن عروسی، عزای آنها محسوب می‌شود.

این استاد برجسته حوزه تاکید کرد: بعضی‌ها می‌گویند اگر مراسم کم خرج باشد آبروی آنها می‌رود. آبرویی که به این مسائل بند است هر چه زودتر برود بهتر است.

آیت‌الله مکارم شیرازی یکی از مهم‌ترین موانع ازدواج را پرخرج بودن و پر رزق و برق بودن مراسم جشن و جهیزیه یاد کرد و گفت: در مراسم خواستگاری هم گفته می‌شود اتومبیل داماد از چه نوع اتومبیلی است؟ آیا خانه شخصی دارد؟ درآمدش چقدر است؟ در حالی که مراسم ازدواج باید ساده برگزار شود.

این مرجع تقلید از بالابودن هزینه پرداخت دستمزد به برخی ورزشکاران انتقاد کرد و گفت: ورزش امر ساده‌ای است و اگر در حد خود باشد باعث سلامتی می‌شود و باید در همه شهرهای کشور برنامه‌های ورزشی برای جوانان باشد اما وقتی ورزش تبدیل به حرفه‌ای می‌شود آسیب‌های به همراه دارد.

وی افزود: چه حقوق‌های کلانی به برخی از ورزشکاران می‌دهند و در جراید نوشته‌اند، اما اگر جوان دانشمندی در آزمایشگاه داروهایی که جلوی بیماری‌های خطرناک را گرفته کشف کند و ما را از کشورهای دیگر بی‌نیاز کند حقوق او قابل مقایسه با ورزشکاران نیست.

آیت‌الله مکارم شیرازی با بیان اینکه تا کی می‌خواهیم چشم و گوش بسته دنبال غربی‌ها باشیم، اظهار کرد: ریخت و پاش‌هایی که می‌شود نشان می‌دهد که تا رسیدن به حقیقت خیلی راه است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اجـــتماعــــــی , اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مکارم , رایه الهدی , ورزش , ازدواج ,
:: بازدید از این مطلب : 2357
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391

راه شناسایی رضایت خدا از بنده/ ویژگی مؤمن از نظر امام جواد(ع)
 

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گوید: اگر در مصیبت‌ها و نداری‌ها از خدا گله نکنیم و تسلیم خدا باشیم، یعنی اینکه ما از خدا راضی هستیم و خدا هم از ما رضایت دارد.

 

* دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین»

خدایا در این روز از تو درخواست می‌کنم آنچه را که رضای تو در اوست، و به تو پناه می‌برم از آنچه تو را پسند است و از تو توفیق می‌خواهم که در این روز به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانی نکنم، ای عطا بخش سوال‌کنندگان!

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ترجمه این دعا می‌گوید: در این دعا رو به پروردگار می‌گوییم؛ «‌ای خدا، من از تو چند چیز را در ماه رمضان سؤال می‌کنم، اول اینکه تو از من راضی شوی و زندگی من طوری باشد که از من رضایت داشته باشم. این توفیق است که آدم کارهای خود را به گونه‌ای انجام دهد که خدا از او راضی باشد و پناه می‌برم به تو از چیزهایی که تو را اذیت می‌کند، یعنی از گناه و اطاعت از شیطان و اطاعت از نفس.»

وی می‌گوید: اگر می‌خواهید بدانید که خدا از شما راضی هست یا نه، ببینید خودتان در ته دل از خدا راضی هستید؟ اگر راضی باشید، خدا هم از شما راضی است.

این عالم ربانی می‌افزاید: حدیث داریم که شما مانند بیمار هستید و خدا مانند دکتر و طبیب. همان‌طور که دکتر هر چه بگوید، بیمار می‌پذیرد، خدا هر چه به ما داد، ما هم باید رضایت داشته باشیم.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی ادامه می‌دهد: اگر در مصیبت‌ها و نداری‌ها از خدا گله نکنیم و تسلیم خدا باشیم، یعنی اینکه ما از خدای راضی هستیم و خدا هم از ما رضایت دارد. اما خیلی سخت است که انسان ذره‌ای گله‌ از خدا نداشته باشد.

وی در شرح فراز «وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ» دعای روز بیست و چهارم ماه رمضان می‌گوید: خدایا از تو توفیق می‌خواهم که در ماه رمضان اطاعت تو را کنم و گناه انجام ندهم! روایت داریم از امام نهم (ع) که فرمود: ‌مؤمن باید 3 خصلت داشته باشد. اول توفیق داشته باشد، دوم خودش را موعظه کند و سوم اینکه نصیحت دیگران را قبول کند.

این استاد اخلاق با اشاره به مال‌‌اندوزی برخی از مردم برای وراث، گفت: وارثان خود را به خدا بسپارید و نه به پول. حدیث داریم که اگر وارث خوب هستند، خدا خودش نگهبان آنهاست و اگر بد و دشمن خدا هستند؛ چرا برای دشمنان خدا زحمت می‌کشید؟

آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گوید: در پایان دعا برای استجابت دعا می‌گوییم؛ ای خدایی که به هر کسی که از تو چیزی سؤال می‌کند، تو جود می‌کنی و نسبت به او بخشش داری، دعای ما را استجابت کن! ما گاهی سائلین را رد می‌کنیم؛ اما خدا درخواست همه را می‌دهد و رد نمی‌کند؛ ولی گاهی چیزی که صلاح ما نیست را از خدا می‌خواهیم و خدا نمی‌دهد؛ البته آن خواسته را هم در قیامت برآورده می‌کند.

وی در پایان می‌گوید:‌در قیامت بندگان می‌پرسند؛ خدایا اینها که به ما می‌دهی، چیست؟ خطاب می‌آید که در دنیا خواستی صلاح نبود بدهیم و الان آن را برآورده می‌کنیم

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی , هیئت منتظران مهدی(عج) ,
:: بازدید از این مطلب : 2365
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
دو شنبه 23 مرداد 1391

 آیت‌الله تهرانی می‌گوید: وقتی می‌خواهی از خدا تقاضا کنی، نگاهی هم به سوابق گذشته‌ات بکن و بگو: خدایا! مرا ببخش. بعد با صدق نیت، استغفار کن...

 

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیکَ وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیکَ»

مروری بر مباحث گذشته

جملاتی که اوّل بحثم در مباحث دعا مطرح می‌کنم از علی(ع) است و از مناجات‌های ایشان است. بحث ما این بود که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعای به خیر برای خود و دیگران، حال چه مادّی باشد و چه معنوی و به‌ خصوص در لیالی قدر که به آن سفارش شده است.

عرض شد، در روایت موثّقّه زراره داریم که شب نوزدهم، لیله تقدیر بود. یعنی شبی که مسائل موجودات را نسبت به سال آینده بررسی و اندازه‌گیری می‌کنند و در آن روایت داشت که شب بیست و یکم لیله ابرام است؛ یعنی در امشب آنچه را نسبت به شخص بررسی و اندازه‌گیری کرده‌اند، ثبت و ضبط می‌کنند و بعد آنچه را که نسبت به سال آینده مناسب دیده‌اند، در شب بیست و یکم  قرار می‌دهند. عرض کردم اگر بنا باشد که بررسی و اندازه‌گیری‌ها بر محور سوابق باشد، یعنی براساس آنچه سال گذشته انجام داده‌ایم، سال آینده را برای ما ترسیم کنند، مصیبت است؛ لذا عرض کردم شب نوزدهم شب شرمندگی است.

ترمیم گذشته و ترسیم آینده

اینجا جمع شده‌ایم و خیلی ساده چه می‌خواهیم؟ بنده فکر می‌کنم که شما هم همین‌طور باشید. دو تا چیز می‌خواهیم. یک: ترمیم نسبت به گذشته، دو: ترسیمِ خوب نسبت به آینده.

چقدر بد بودیم! آیا می‌بخشی؟

ترمیم گذشته؛ به این معنا که ما بد کردیم و این قابل انکار نیست. سال گذشته این‌قدر گناه و خطا کردیم که خودمان نمی‌توانیم خطاهایمان را بشماریم، پس اوّلین چیزی که می‌خواهیم درخواست کنیم ترمیم گذشته است و آن اینکه: خدایا عفو کن! به تعبیری که در قرآن هم وجود دارد، «صفح جمیل» کن. خیلی ساده بگویم: خدایا! ندیده بگیر؛ امشب این‌طور با ما برخورد کن. صحیفه اعمالِ ما را که «نعوذ بالله»، به خطاهایمان آلوده شده است، پاک و تمیز کن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل باید تقاضای ترمیم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبیری که در روایات و از پیغمبراکرم برای لیله قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو کنید و به تعبیر اهل معرفت ستّاریتِ ناشی از غفّاریتِ خدا را بخواهیم. به طوری که هیچ‌گونه تبعاتی نسبت به خطاهای گذشته‌مان برای ما نباشد.

چه مقدار از گناهانم بخشیده می‌شود؟

بعد آن‌ وقت سراغ ترسیم می‌آییم. به این معنا که: خدایا! سال آینده را سال خوبی برای ما ترسیم کن، یعنی امر کن که سال خوبی باشد. در اینجا مطلب مهمّی است و به ذهن همه‌مان می‌آید که: ما ترمیم را از خدا تقاضا می‌کنیم و طلب عفو می‌کنیم؛ حالا سؤال پیش می‌آید: چون من یک موجود کوچک و محدود و کوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو می‌کند؟ بنابراین اوّل سؤال این است که آیا عفو می‌کند یا نه؟ و دوّم هم چقدر؟

سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمی‌دهد؟

روایتی است که عثمان‌بن‌عیسی از امام صادق(ع) نقل می‌کند.  راوی می‌گوید: «قُلتُ»؛ یعنی به حضرت عرض کردم: «آیتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا»؛ دو آیه در قرآن است که می‌خواهم ببینم مصداقی در خارج دارند یا ندارند؟ گشتم و مصداقی هم پیدا نکردم، «قَالَ وَ مَا هُمَا»؛ حضرت به او می‌گوید: آن دو آیه کدام است؟ در نقلی است که، «لا اَدری ما تَأویلُه»؛ نمی‌دانم که تأویل این دو آیه چیست؟ «وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ این آیه که من را بخوانید، از من درخواست کنید و من جوابگوی درخواست شما هستم، «فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً»؛ از خدا حاجت می‌خواهم امّا از اجابت خبری نیست و به تعبیر ما می‌خوانم ولی پاسخی نیست. امام صادق(ع) فرمود: «قالَ(ع) أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ»؛ تو فکر می‌کنی که خدا خلف وعده می‌کند؟ یعنی وعده می‌کند و بعد به آن عمل نمی‌کند؟ «قُلْتُ لَا»، نه! چنین چیزی نیست، «قَالَ فَمِمَ ذَلِکَ»؛ بگو پس چه‌طور شده که می‌خواهی و بعد هم می‌بینی به اجابت نرسید و می‌گویی چنین چیزی نیست؟ علّت آن چیست؟ حضرت به او می‌گوید: من علّت آن را به تو می‌گویم. «قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ»؛ به تو خبر می‌دهم.

استجابت دعای مطیعین

در اینجا حضرت انسان‌ها را دو گروه می‌کند، «مطیع‌ها» و «عاصی‌ها». گروه اوّل: «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ»؛ حضرت فرمودند: کسی که خدا را در آن امری که کرده اطاعت کند و بعد از خدا در آن جهتی که با او هم سو باشد، تقاضا کند، خدا جوابش را می‌دهد. «قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ»؛ امّا جهت دعا چیست؟

برای اجابت دعا چه کنیم؟

حضرت در اینجا مطیعین را کنار می‌گذارد و آن چیزی را که مبتلا به همه است و مربوط به عاصین است وسط می‌کشد. حضرت میفرماید: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ»؛ ابتدا نسبت به نعمت‌هایی که به تو عنایت کرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِی(صَلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمت‌هایش تشکّر کن و به پیغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ». مهم اینجا است. سراغ گناهانی که کردی برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف کن. بگو: خدا! بد کرد. تک‌تکِ معصیت‌ها را در ذهن خود بیاور، «ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا»؛ پس با این خطاهایت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ»؛ تک‌تکِ گناهانی که به یادت می‌آید، «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر که یادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِی عَلَیکَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آن‌هایی که در نظرت نیست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه کن.

بقیه در ادامه مطلب....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , رایه الهدی , توبه , استغفار ,
:: بازدید از این مطلب : 2123
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391

حضرت علی(ع) می‌فرماید: ای جوینده علم! عالم سه نشانه دارد: علم و حلم و سکوت و برای متظاهر به علم سه نشانه: با برتر از خود به ناروا نزاع می‌کند و به فروتر از خود به چیرگی ستم می‌کند و حامی ستمگران است.

کسب علم و برپایی جلسات علمی از جمله مواردی است که همواره از سوی ائمه اطهار علیهم‌السلام  مورد توجه قرار گرفته است به طوری که پاداش عالمان دینی، برتر از عبادت کنندگان ذکر شده است از این رو در شب قدر نیز می‌توان علاوه بر عبادت به کسب علم نیز پرداخت.

به همین مناسبت این نوشتار ما به بیان ارزش علم و پاداش گرامی داشتن علما از کتاب «مفاتیح‌الحیات» علامه جوادی آملی می‌پردازد.

ارزش علم و عالم

خدا درباره ارزش علم و عالم در قرآن می‌فرماید: بگو آیا کسانی که خدا و دین او را می‌شناسند با کسانی که خدا و دین او را نمی‌شناسند یکسانند؟ تنها خردمندان‌اند که حقایق را درمی‌یابند.

رسول گرامی (ص) نیز فرمود: برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهاردهم بر دیگر ستارگان است. در سخنی دیگر فرمود: از جبرئیل پرسیدم: آیا عالمان نزد خدا گرامی‌ترند یا شهیدان؟ گفت: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی‌تر است. زیرا پیروی عالمان از پیامبر(ص) است و پیروی شهیدان از عالمان.

یکی از عبادت‌های پرفضیلت تکریم عالمان است. در این بخش ذیل سه عنوان ارزش عالم، فضیلت طلب علم و تعلیم آن روایاتی عرضه می‌شود:

فضیلت نگاه به عالم و پاداش آن

پیامبر اکرم (ص) فرمود:‌ نگاه به چهره عالم عبادت است و نیز فرمود: نگاه به چهره عالم برای تو برتر از آزاد کردن هزار برده است.

فضیلت زیارت عالم و پاداش آن

حضرت رسول (ص) فرمود: هر کس دوست دارد به آزاد شدگان خدا از آتش بنگرد، به طالبان علم نگاه کند پس به آن که جانم در دست اوست، سوگند هیچ طالب علمی به خانه عالم (محل تحصیل) آمد و شد نمی‌کند،‌ مگر اینکه خدا برای هر قدمش یک سال عبادت می‌نویسد و برای هر قدم او شهری در بهشت بنا می‌کند و چون بر روی زمین راه می‌رود زمین برایش آمرزش می‌طلبد و شب و روز او در حالی سپری می‌شود که مورد مغفرت الهی قرار گرفته است و فرشتگان برای آنان شهادت می‌دهند که اینان آزاد شدگان خدا از آتش‌اند.

پاداش گرامی داشتن عالمان

رسول خدا (ع) فرمود: هر کس عالمی را گرامی بدارد مرا گرامی داشته است و هر کس مرا گرامی بدارد خدا را گرامی داشته و هر کس خدا را گرامی بدارد پایان کارش بهشت است.

از امام صادق (ع) روایت شده است که می‌فرماید: هرکس عالم دین‌شناس مسلمانی را گرامی بدارد در روز قیامت، خدا را در حالی ملاقات می‌کند که از وی راضی است.

ویژگی عالمان مورد احترام در قرآن

خشیت الهی: از میان بندگان خدا تنها عالمان‌اند که از خدا می‌هراسند و در برابر او خشوع می‌ورزند.

ابلاغ رسالت و نترسیدن: هم آنان که پیام‌های خدا را ابلاغ می‌کردند و از خدا می‌ترسیدند و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند و حسابرس بودن خدا را بس می‌دانند پس بایسته است که تنها از او پروا شود.

فروتنی و تسلیم در برابر قرآن: به آنان که علم داده شد باید بدانند که قرآن حق و از جانب خدای توست و به آن ایمان آورند و دل‌هایشان در برابر آن فروتن ونرم می‌شود.

گریه و مناجات: کسانی که پیش از آن به آن ها علم ارزانی شده است چون قرآن بر آنان خوانده شود به زمین می‌افتد و سجده می‌کنند و می‌گویند پروردگارمان منزه است. وعده پروردگارمان عملی خواهد شد. سجده می‌کنند و می‌گریند در حالی که بر خشوع آنها افزوده می‌شود.

رسول خدا (ص) با استناد به این آیه فرمود: آن که به علمی دست یافته که سبب گریه او نمی‌شود در حقیقت به علم غیر نافع رسیده است.

زمان شناسی و خود شناسی: امام صادق (ع) در معرفی عالمان مورد احترام می‌فرماید: صاحب فقه و خرد، دارای اندوه و حزن و بیداری در شب است. سر در جامعه بندگی نهاده و در تاریکی شب برپا می‌خیزد و در حالی به عمل می‌پردازد که خشیت الهی او را فرا گرفته و بیمناکانه خدا را می‌خواند و به شان خود توجه دارد ومردم زمان خود را می‌شناسد و از مطمئن‌ترین برادرانش وحشت دارد. خدا ارکان اینگونه عالم را استوار می‌کند و روز قیامت به او ایمنی می‌بخشد.

امیر مومنان (ع) همواره می‌فرمود: ای جوینده علم! عالم، سه نشانه دارد: علم و حلم و سکوت و برای متظاهر به علم سه نشانه: با برتر از خود به ناروا نزاع می‌کند و به فروتر از خود به چیرگی ستم می‌کند و حامی ستمگران است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: بازدید از این مطلب : 2088
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 22 مرداد 1391

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گوید: باید خودمان را شست و شو بدهیم تا لیاقت حضور در مهمانی خدا را داشته باشیم، پس اگر می‌خواهید از روزه ماه رمضان استفاده کنید، باید از گناه شست و شو پیدا کنید.

 

* دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان

«اللّهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین»

«خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه و پاکم کن در آن از عیب‌ها و آزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دل‌ها، اى چشم پوش لغزش‌هاى گناهکاران»

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ» می‌گوید: در این دعا ‌از خدا می‌خواهیم تا ما را از گناهان شست و شو دهد. اگر قصد رفتن به میهمانی داشته باشیم خودمان را شست و شو می‌دهیم و تمیز می‌کنیم، حالا ماه رمضان میهمان خدا هستیم آیا خودمان را و دلمان را از گناه تمیز کرده‌ایم؟

وی می‌افزاید: ماه رمضان ماهی است که شما را دعوت کرده‌اند به میهمانی خدا و رفتن به میهمانی مقدماتی دارد از جمله شست و شو دادن؛ اما در ماه رمضان کسی به فکر این نیست که خودش را تمیز کند.

راه‌پاک شدن انسان از گناهان

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: باید خودمان را شست و شو بدهیم تا لیاقت حضور در مهمانی خدا را داشته باشیم، پس اگر می‌خواهید از روزه ماه رمضان استفاده کنید باید از گناه شست و شو پیدا کنید.

این مجتهد و عالم ربانی در ادامه می‌گوید: برای اینکه از خدا بخواهیم تا ما را پاک کند، باید نیمه شب از خواب برخیزیم و مانند کودکان اشک بریزیم و گریه کنیم و چون خدا مهربان است ما را می‌بخشد.

وی در ادامه در شرح فراز «وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ» اظهار می‌کند: خدایا من را از عیبم پاک کن! عیب‌ها عبارتند از: تهمت، غیبت، دروغ، ریا، تکبر، حسد و ... بدانید که اگر عیب داشته باشیم، ثواب کامل اعمالمان نوشته نمی‌شود.

معنای چراغ قرمز و چراغ سبز دین

استاد بزرگ اخلاق در ادامه شرح دعای روز بیست و سوم در توضیح فراز «وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ» می‌گوید: در این بخش از دعای روز بیست و سوم ماه رمضان می‌گوییم؛ خدایا، دلم را آزمایش کن تا با اهل تقوا هماهنگ شوم! آنهایی که تقوای دل دارند، تقوای دل از تقوای زبان بهتر و ارزشمندتر است. ما گاهی زبانمان ترس خدا را اعتراف می‌کند، اما در دلمان ترس خدا نیست.

وی ادامه داد: در دین، چراغ قرمز به معنای حرام و چراغ سبز به معنای حلال است. حال خدا ترس کسی است که پشت چراغ قرمز بایستد و هنگامی که چراغ سبز شد، حرکت کند. البته نباید برای ترس از جریمه شدن پشت چراغ قرمز توقف کرد، بلکه باید برای احترام به قانون از آن عبور نکرد که این دو دارای ارزش‌های متفاوت هستند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین» می‌گوید: ای خدایی که همه لغزش‌های گناهکاران را اقاله می‌کند! این دعاها را درباره ما اجابت کن، اقاله یعنی اینکه شما از یک کاسبی جنسی را خریداری کرده‌اید و بعد از مدتی می‌خواهید آن را پس بدهید و مستحب است که آن کاسب جنس را پس بگیرد. این را اقاله می‌نامند، به خدا هم می‌گوییم خدایا گناهان ما را اقاله کن و ما را مفتکی و بدون هزینه بیامرز.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2824
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
یک شنبه 21 مرداد 1391

آیت‌الله جاودان از علمای اخلاق تهران می‌گوید: شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر می‌شود.

فردی از اصحاب حضرت صادق علیه السلام خدمت امام رسیدند و حضرت فرمودند: شب بیست و یکم و شب بیست و سوم چکار می‌کردی؟ عرض کرد خواب بودم. مگر خبری بود؟ حضرت فرمودند خوب این شب‌ها، شب بیداری و عبادت است. عرض کرد من خواب بودم. حضرت فرمودند نه تو یک کاری کردی که از همه برتر بود. گفت یادم نیست. فرمودند تشنه بودی و از خواب بیدار شدی. ظرف آب را که برداشتی یاد تشنگی امام حسین علیه السلام افتادی. یک قطره اشک از چشمت چکید. آن یک قطره اشکی که از سر اخلاص تمام و بی‌هیچ چشم‌داشتی از چشمانت چکید از تمام اعمالی که آن شب دیگران انجام دادند، برتر بود!

این بسیار قیمتی است. برای شب قدر صد رکعت نماز وارد است که بسیار خوب است و آثار مفصلی دارد. اما ممکن است اگر کسی یک لحظه‌ای دلش واقعا به خدا متصل شود، از صد هزار رکعت برتر باشد.

اگر کسی دلش برای امام حسین علیه السلام سوخت بسیار قیمتی است. هر کاری برای امام حسین علیه السلام انجام دهید به درد می‌خورد. قدیمی‌ها در روضه بر پیشانیشان می‌زدند. حالا این رسم برداشته شده است. حالا مثلا در یک روضه‌ای دو مشت بر سینه‌ات زدی؛ قیمتی است. فقط با اخلاص باشد. اگر اخلاصش درست باشد بسیار قیمتی است. اگر در ترازو بگذاریم ممکن است از همه اعمال ما برتر باشد.

در شب قدر به لطف و مرحمت خدا زیارت امام حسین را بخوانید. امیدواریم خدا از همه بپذیرد، مرحمت کند. قبلش هم توبه کنید و العفو گویید و مناجات بخوانید که امیدواریم ان‌شاء‌الله همه این کارها برایتان تا فردای محشر باقی بماند.

شب قدر شبی است که یک شب معادل هزار ماه است. یعنی هشتاد سال. اگر من امشب دو رکعت نماز خواندم مثل این است که هشتاد سال نماز خواندم. اگر یک مقدار صدقه دادم مثل این است که هشتاد سال صدقه دادم. برای سلامتی امام زمان صدقه بدهید که ارزشش بسیار بیشتر می‌شود. یک صلوات فرستادم مثل این است که هشتاد سال صلوات فرستادم. ارزش این را فراموش نکنید.

شاید این شب هشتاد ساله امشب باشد. سعی کنید به خواب و کسالت نگذرد، حوصله‌تان سر نرود. تحمل کنید. یک شب است. یک عمل با نشاط، صد هزار برابر عملی که از سر خستگی و بی‌حوصلگی باشد، ارزش دارد.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله جاودان , صدقه , شب قدر , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2563
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

* دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان

«اَللّهمَّ افتَح لی فیه ابوابَ فَضلکَ وَ اَنزل عَلَیّ فیه بَرَکاتکَ وَوَفّقنی فیه لموجبات مَرضاتک واسکنّی فیه بحبوحات جَنّاتکَ یا مجیبَ دَعوَه المضطَرّینَ»

«خداوندا! در این روز بر من درهای فضل و کرمت را بگشا و بر من برکاتت را نازل فرما و بر موجبات رضا و خشنودیت موفقم بدار و در وسط بهشت‌هایت مرا مسکن ده، ای پذیرنده دعای پریشانان و درماندگان!»

 

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اَللّهمَّ افتَح لی فیه ابوابَ فَضلکَ» می‌گوید: خدایا، درب‌های فضل خودت را به روی من باز کن! خدا به فضل خودش معامله می‌کند و اگر بخواهد به عدل خودش معامله کند، کار ما خراب می‌شود. برخی در دعای قنوت می‌خوانند «اللهم عاملنا به فضلک و لا تعاملنا بعدلک» کسی گفت که خدایا، من این همه دعا و نماز می‌خوانم؛ تازه منت سرم می‌گذاری، با من به عدلت معامله کن. تا اینکه محکوم به اعدام شد. از طرف پیامبر زمان به او گفتند که خودت گفتی خدا به عدلش با تو معامله کن. روزی یک مگس را اعدام کردی و خدا به عدل خودش معامله کرد؛ تو مگسی را معدوم کردی و خدا تو را اعدام می‌کند!

وی ادامه می‌دهد: در قرآن آیه‌ای است که هر پیش‌آمدی که برای شما اتفاق می‌افتد، محصول اعمال زشت خودتان است. با این حال خداوند خیلی از اعمال بندگان را ندید می‌گیرد. ندید گرفتن خیلی از کارهای ما توسط خدا، فضل است و اگر بخواهد همه کارهای ما را حساب کند، عدل است. یادتان باشد اگر خدا بخواهد به عدل با ما معامله کند، کار ما زار می‌شود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «وَ اَنزل عَلَیّ فیه بَرَکاتکَ» اظهار می‌کند: اینجا می‌خوانیم که خدایا برکات خودت را نیز بر ما نازل کن! برکات چیست؟ برخی عمر با برکت دارند، چه اهل علم چه غیر اهل علم. دستگیری و انجام کار خیر را برکت می‌نامند. معنی این فراز این است که عمر با برکت داشته باشیم. اگر پولداریم، کار خیر انجام دهیم و اگر عالمیم شاگرد تربیت کنیم و کتاب دینی بنویسیم.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: هر عالمی و آخوندی باید کار و تدریسی داشته باشد و نگوید که پیش‌نمازی مسجد، کار و شغل من است. عالم اگر تدریس، تألیف و تربیت شاگرد داشت، عمرش با برکت است.

این استاد برجسته اخلاق در ادامه بیان می‌کند: علامه مجلسی از جمله کسانی بود که عمر با برکت کرد و کتاب ارزشمند «بحار» ایشان 110 جلد است. از آنهایی که تازه به حوزه‌های علمیه می‌آیند تا تحصیل کنند، می‌خواهم که فقط پیش‌نماز نشوند و با کار و تلاش خودشان را به درجه حضرات جوادی آملی و حسن‌زاده آملی برسد.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در خصوص فراز «وَوَفّقنی فیه لموجبات مَرضاتک» تشریح می‌کند: خدایا، در کارهایی که سبب رضایت توست، من را موفق گردان! یادتان باشد که کارهای نیک، موجبات رضایت پروردگار را فراهم می‌کند. اگر بتوانیم به مستحقان کمک کنیم، برای دختران دم بخت بی‌بضاعت جهیزیه تهیه کنیم، مسبب رضایتمندی خداوند می‌شوم.

وی تأکید می‌کند: اگر من این دعا را بخوانم ولی کاری نکنم که خدا از من راضی شود، فایده ندارد.

این استاد اخلاق در شرح «واسکنّی فیه بحبوحات جَنّاتکَ» می‌گوید:‌ خدایا من را واسط بهشت ساکن کن! فلسفه وسط بهشت را نمی‌دانم و شاید اولیاء و انبیاء در آنجا ساکن هستند. به هر حال بهترین جای بهشت در وسط آن است که در دعای روز بیست‌ودوم ماه رمضان از خدا می‌خواهیم آن را نصیب ما گرداند.

وی در توضیح بخش پایانی دعا می‌گوید: در پایان دعا می‌خوانیم «یا مجیبَ دَعوَه المضطَرّینَ» یعنی ای خدایی که دعای بیچاره‌ها را اجابت می‌کند، این چند دعا را درباره من استجابت کن!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: شرح دعای ر , ز بیست ودوم , رایه الهدی , آیت الله مجتهدی تهرانی , بهشت ,
:: بازدید از این مطلب : 2239
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

انسان هرچه انجام می‌دهد یک روزی آن را می‌بیند. هرکاری که می کند آن را می‌بیند. یک ذرّه در عالم گم نمی‌شود. هم می‌دانیم و هم باید اعتقاد داشته باشیم و هم قرآن مکرر این را فرموده است.

در آیه 7 و 8 سوره مباکه زلزله می‌فرماید: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» یک معنای لغوی کلمه ذرّه مورچه‌های بسیار ریزی است که معمولا ما ندیدیم و به آنها ذرّه می‌گویند. معنای دیگر آن هم این است که معمولاً وقتی از روزنه‌ای آفتاب می‌تابد ذرات ریزی در هوا حرکت می‌کند که به آنها ذرّه می‌گوییم.

هرکس به وزن یک ذرّه خیر کند، آن را می‌بیند و آن گم نمی‌شود. مگر اینکه مثلا ظلمی که کرده است را حل کند. مثلا به کسی حرفی زده، بعد می‌رود آن را حل می‌کند. از طرف رضایت می‌طلبد و حقّش را ادا می‌کند. خب این چیزی باقی نمی‌ماند، این حل شده است. یا یک گناهی بین خودش و خدای خودش بوده و به طور جدّی توبه کرده، این هم حل می‌شود ان‌شاءالله.

ببینید دوستان توبه از پشیمانی شروع می‌شود. وقتی انسان پشیمان شد، توبه کرده است. آن وقت ممکن است شما برای امام حسین علیه السلام قطره اشکی بریزید و هرچه را که پشیمان شده بودید که فقط بین خودتان و خدا بوده بخشیده می‌شود. البته عرض کردم که باید بین خودتان و خدا بوده باشد. اگر بین شما و خلق بوده باید آن را حل کنید و جبران کنید و رضایت بطلبید. اگر بین شما و خدا بود هم عرض کردیم باید با پشیمانی جدّی همراه باشد. پشیمانی این است که من دیگر آن کار را نمی‌کنم. آن کار را ترک می‌کنم و هرگاه یادم می‌آید پیش خودم خجالت می‌کشم، ناراحت می‌شوم که چرا همچین چیزی اتفاق افتاده است. این پشیمانی جدّی است و پشیمانی هم توبه است.

اگر یک بهانه‌ای هم پیدا شود بسیار خوب است. مثلاً می‌گویند اگر شما به زیارت حضرت رضا علیه السلام بروید و یک قطره باران بر سرتان ببارد، گناهانت بخشیده می‌شود. اینها بهانه‌هایی است که ممکن است پیش بیاید و خدا آن چیزی که من از آن پشیمان شده‌ام را ببخشد.

کسی که ندانسته گناه کرده، تا برگردد می‌بخشند. اما برای من که می‌دانم سخت می‌گیرند. باید بسیار پیگیری کنم تا ان‌شاء‌الله خدا ببخشد. هیچگاه نا‌امید نشوید که ممکن است چیزی باشد و بخشیده نشود. هیچ وقت کسی اینگونه فکر نکند. انسان تا زنده است می‌تواند جبران کند.

در آیه 110 سوره مبارکه بقره می فرماید: «وَأقیمُوا الصَّلاة وَآتوا الزَّکاة وَما تُقدّمُوا لأنفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدوهُ عِندَ اللهِ» نماز را به پا دارید. زکات بدهید. وقتی شما کار خوبی انجام می‌دهید؛ یک کار خیری انجام دادید، یک غصه‌ای برطرف کردید، نمازی در نیمه شبی خواندید، صدقه‌ای دادید، «تَجِدوهُ عِندَ اللهِ» آن را نزد خدا می‌یابید. خودش را می‌یابید البته به شکل آخرتی خودش.

مثلاً اینجا دلی را خوش کردید، یک جوان زیبارویی به بهترین شکل ممکن، به بهترین سیما و بوی خوش در قبر به سراغ شما می‌آید و می‌گوید من آن دلی هستم که یک روزی خوش کردی. هر کاری نوع خودش را دارد. آنچه از خوبی پیش فرستادی را می‌یابید.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: توبه , آیت الله جاودان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2319
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

 آیت‌الله مجتبی تهرانی از علمای اخلاق می‌گوید: اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر می‌‌شود، ولو اینکهبرخی گناهکار نباشند. اگر میزان دعا و توبه پایین بیاید، آنجاست که «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء» صورت می‌گیرد...

 

 

 

 

 

 

 

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ‌‌ دُعَائِی‌‌ إِذَا دَعَوْتُکَ‌‌ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»

مروری بر مباحث گذشته

عرض شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعای به خیر کردن برای خود و دیگران، چه دنیوی و چه اخروی است. بحث در این بود که شخص دعا کننده برای غیر دعا کند و راجع به کفّار و مشرکین عرض شد که برای بعضی نباید دعا کرد و برای بعضی هم اشکال ندارد، امّا دعای آن‌‌ها دربارة مسلمان‌‌ها مستجاب می‌‌شود و مقبول است. این‌‌ها بحث‌‌هایی در باب دعا است، که مدار مسئله دعا را نسبت به دیگران خیلی وسیع می‌‌کند، به‌‌طوری که آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند لازم نیست مؤمن یا مسلمان باشد؛ اصلاً این‌‌طور نیست. آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند مشرک یا کافر یا ملحد باشد، فرق نمی‌‌کند. این را بحث کردیم و جهت آن را گفتم و روایاتش را هم خواندم.

 

استکثار: توسعه مدار دعا

عرض کردم، مدار دعا را خیلی توسعه می‌‌دهند و در روایات هم با عنوان «استکثار» مطرح می‌‌کنند؛ یعنی طلب کثرت کردن در دعا، به این معناست که از دیگران درخواست دعا کند. روایتی است از پیغمبراکرم که دارد: «قال رسول‌‌الله(صَلَّی‌‌اللهُ‌‌عَلیه‌‌وَ‌‌آلِه‌‌وسَلَّم): اسْتَکْثِرْ مِنَ النَّاسِ مِنْ دَعاءِ الخَیْرِ لَکَ»؛  مسئله عا برای خودت را زیاد طلب کن به این معنا که از دیگران تقاضا کن.

در گذشته بحثی راجع به آثار دعا کردم و به مناسبت ایّام قدر این تذکّر را می‌‌خواهم بدهم. در باب مسئه دعا، بُرد آن، از نظر بلاء و گرفتاری‌‌ها، روایات بسیاری داریم که قبلاً هم مفصّل بحث کرده‌‌ام و تکرار هم نمی‌‌کنم.

 

دافعیّت و رافعیّت دعا

دعا هم جنبة «دافعیّت» دارد و هم جنبة «رافعیّت». یعنی مثلاً من گرفتاری‌‌ای پیدا کرده‌‌ام که اسم آن را بلا می‌‌گذاریم. از خدا می‌‌خواهم که رفع کند و خدا هم لطف می‌‌کند و دعا را مستجاب می‌‌کند آن را رفع می‌‌کند؛ این را «رفع بلا» می‌‌گویند. دعا رافع بلا بود و گرفتاری حل شد.

دو: دافع بلا است. یعنی مثلاً فرض کنید، پیش خودم می‌‌گویم: یک‌‌وقت نکند ما هم گرفتار این مصیبت شویم. مثلاً کسی گرفتار شده و من خوف این را پیدا می‌‌کنم که نکند من هم مبتلا شوم. از خدا می‌‌خواهم «خدایا! ما را حفظ کن، خودم، همسرم، بچّه‌‌ام...» این چیزهایی که می‌‌گویم خیلی عادّی است و رواج دارد. خدا هم لطف و عنایت می‌‌کند و پیشگیری می‌‌کند که این را می‌‌گوییم «دفع». نمی‌‌گذارد این بلا و گرفتاری، متوجّه من بشود.

 

سطح دعا پایین بیاید، بلا زیاد می‌‌شود

سوّم؛ و آن مسئله من و دفع بلا و رفع بلا از من که مشخّصاً معلوم شد نیست. به‌‌طور کلّی اگر در یک جامعه سطح دعا پائین بیاید در اینجا است که سطح بلا و گرفتاری بالا می‌‌رود. یک رابطهاین چنینی دارد. اگر سطح دعا در جامعه پائین برود، سطح بلا بالا می‌‌آید و برعکس اگر دعا بالا برود، بلا پائین می‌‌آید. در اینجا بحث شخصی هم نیست. نسبت به کلّ جامعه گرفتاری‌‌های فراگیر وجود دارد. روایتی است از پیغمبراکرم: «قالَ رَسُول‌‌الله(صَلَّی‌‌اللهُ‌‌عَلیه‌‌وَ‌‌آلِه‌‌وسَلَّم): إِذَا قَلَ‌‌ الدُّعَاءُ»؛ هرگاه دعا کردن، کاستی پیدا کند؛ «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء»؛ آن موقع است که بلا فرود می‌‌آید.

 

دعای جمعی، برطرف کننده بلا

اگر ادعیّه وارده ماه رمضان را ببینید، خصوصاً آن‌‌هایی که بعد از نماز وارد شده، خیلی از آن‌‌ها جنبة شخصی ندارد: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ»؛ «اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ»؛ همة مریض‌‌ها، «اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ»؛ در اینجا هم بحث شخصی نیست. همه را سراسری، دعا می‌‌کند و اینجا جنبه‌‌‌‌های شخصی ندارد. دقّت کنید! از اوّلِ دعا را تا آخرش بخوانید، «أَشْبِعْ‌‌ کُلَ‌‌ جَائِعٍ‌‌ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ».  یا اینکه در ادعیّة ما وارد شده، «اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ المُؤمِنات».  

 

همه در قبال جامعه مسئولیم

این را بدانند! اگر در جامعه گناه فراگیر شود، بلا هم فراگیر می‌‌شود ولو اینکه من گناهکار نباشم. اگر دعا، اِنابه و توبه، سطحشان پائین بیاید، آنجا است که، «نَزَلَ‌‌ الْبَلَاء». رابطه‌‌ای بین این دو است. در اینجا بحث دافعه و رافعه نیست؛ این را کنار بگذارید. یک رابطة کلّی بین دعا و بلا در این روایت وجود دارد.

 

آثار فراگیر شدن گناه در جامعه

روایتی از علی(علیه‌‌السّلام) است که در آنجا دافعه و رافعه را توضیح می‌‌دهد و جلسة گذشته هم به مسئلة معصیت اشاره کردم. حضرت فرمود: «مَا زَالَتْ‌‌ نِعْمَةٌ وَ لَا نَضَارَةُ عَیْشٍ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوا»؛ هیچ نعمت و خرّمی و زندگی‌‌ای به زوال نمی‌‌آید مگر به سبب گناهانی که صاحبان آن مرتکب شده‌‌اند. اینجا بحث جامعه است که وقتی گناه فراگیر شد بیچاره می‌‌شویم؛ به چه کنم، چه کنم می‌‌افتیم و نان شب هم برای خوردن، نداریم، «إِنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ»؛ تصوّر نکنید! خدا هرگز به بندگانش ستم نمی‌‌کند. بلکه کارکرد دست من و تو، اثر وضعی آن است. «وَ لَوْ أَنَّهُمُ اسْتَقْبَلُوا ذَلِکَ بِالدُّعَاءِ وَ الْإِنَابَةِ لَمْ تَزُلْ»، اگر آن‌‌ها با دعا و توبه به استقبال نعمت‌‌ها می‌‌رفتند، این نعمت‌‌ها و خوشی‌‌ها رو به زوال نمی‌‌رفت. اینجا مسئلة دافعیّت است. یعنی دعا، انابه و توبه جلوی زوال نعمت را می‌‌گیرد. این همان است که به صورت کلّی مطرح شده بود،

امّا در اینجا علی(علیه‌‌السّلام) آن را باز کرد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذَا نَزَلَتْ بِهِمُ النِّقَمُ وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى اللَّهِ بِصِدْقٍ مِنْ نِیَّاتِهِمْ وَ لَمْ یَهِنُوا وَ لَمْ یُسْرِفُوا»، اگر زمانی که بلا نازل شد و گرفتاریِ فراگیر آمد؛ «وَ زَالَتْ عَنْهُمُ النِّعَمُ»، و نعمت‌‌هایشان گرفته شد، در اینجا با خلوص نیّت به خداوند پناه می‌‌بردند و سستی و زیاده‌‌روی و اسراف‌‌کاری را کنار می‌‌گذاشتند؛ اینجا دارد: «لَأَصْلَحَ اللَّهُ لَهُمْ کُلَّ فَاسِدٍ»؛ خدا همة تباهی آن‌‌ها را سامان می‌‌داد؛ «وَ لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ صَالِحٍ»؛ و آن چیزهایی که گرفته بود به آن‌‌ها برمی‌‌گرداند.

 

سخن علی(ع) در راستای رسول‌‌اکرم

یک رابطة تنگاتنگ و بی‌‌واسطه نشان می‌‌دهد. به تعبیر ما آنجا پیغمبر یک کبرای کلّی فرمود، که بدان! اگر دعا کم بشود، بلا نازل می‌‌شود. بحث شخصی نیست بلکه کلّ جامعه را مطرح می‌‌کند. اینجا امیرالمؤمنین علی(علیه‌‌السّلام) به صورت اصولی مطلب را باز می‌‌کند.

 

تو سزاوار چه هستی؟

اوّل بدان که کار خدا بی‌‌حساب نیست. اگر دیدی بلایی فرستاده این نتیجه اعمال خودِ تو است. بعد از آن هم حاضر نشدی به در خانه خدا بروی و توبه و انابه کنی و حاضر نشدی که دعا و استغفار انجام بدهی. حالا تو سزاوار چه هستی؟ غیر از این است که نعمت از تو گرفته شود و بعد هم به جای آن نغمت بیاید.

عرض کردم که بحث، بحث شخصی نیست. آن وقت‌‌ها تعبیرهایی می‌‌کردند و می‌‌گفتند که اگر بلا بیاید تر و خشک را با هم می‌‌سوزاند. البته اینجا هم بحثی دارد؛ این‌‌طور نیست که بی‌‌حساب و کتاب باشد بلکه حساب شده است. در صورتی که کسی به وظیفة خودش عمل کرده باشد در اینجا مطرح نمی‌‌شود امّا اگر عمل نکرده باشد آن هم جزء دیگران است.

 

اوّل سراغ موانع برویم و بعد توبه کنیم

غرضم این است که این همه به دعا سفارش کرده‌‌اند و آن هم قبل از درخواست امور مادّی، مسئلة دعا نسبت به مغفرت را بیان می‌‌کنند. می‌‌دانید این برای چه است؟ برای این است که اوّل می‌‌خواهند شست‌‌وشویمان دهند و آن آلودگی‌‌هایی که مانع نزول برکات خدا شده بود برطرف کنند.

بنابراین اوّل سراغ آن چیزهایی که مانع به استجابت رسیدن دعا شده بود می‌‌روند. ببینید که پیغمبراکرم با یک کبرای کلّی می‌‌فرماید: این را بدانید! مثل کفّة ترازو است که وقتی دعا بالا برود، بلا پائین می‌‌آید و وقتی دعا پائین بیاید، بلا بالا می رود. این رابطة بی‌‌واسطه و مستقیم، بین دعا و بلا است. اگر مثلاً دیدید که در یک روزی گرفتاری‌‌ای فراگیر و همگانی می‌‌شود، این را بدانید که از یک طرف معصیت صورت گرفته و از طرف دیگر هم، همه حاضر نشدند توبه و استغفار کنند و به درِ خانة خدا بروند و دعا کنند.

 

رفع گرفتاری با توسّل

سرّش را هم گفتم و آن اینکه برویم و اهل‌‌اللّهی را پیدا کنیم و با التماس به او بگوییم: آقا! خواهش می‌‌کنیم که برای ما دعا کنید تا از مردم رفع گرفتاری بشود، مردم بیچاره شدند. امّا آن دعا دیگر بردی که گفتیم ندارد، چون ما یک سنت الهی داریم: «اِذا قَلَّ الدُّعا نَزَلَ البَلاء»؛ این جنبة شخصی نیست بلکه جنبة عمومی دارد. عرض کردم، برویم و بگوییم: آقا! التماس دعا داریم؛ خیلی گرفتاریم و وضعمان بد است. راجع به همه نوع است هم مادّی و هم معنوی. البته هر کسی نوعی از گرفتاری دارد و بعضی‌‌ها هم مشترک هستند، یعنی در بلاء و گرفتاری اشتراک دارند.

 

دعای همگانی در شب قدر

لذا این مطالبی که عرض کردم برای این بود که از این لیالی‌‌قدر، کمال استفاده را بکنید تا از جامعة ما رفع بلا بشود. نمی‌‌گویم برای خودتان دعا نکنید، بلکه دعای همگانی یادتان نرود. آن وقت در اینجا است که ان‌‌شاالله خدا لطف خود را بیشتر خواهد کرد و رفع بلا خواهد کرد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله تهرانی , دعا , توبه , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2383
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

سه طایفه‌‌ای که شیطان با آنها کاری ندارد

 

 

 

 

* دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان

 

«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»

خدایا قرار بده برایم در آن به سوى خوشنودى‌هایت راهنمایى و قرار مده شیطان را در آن بر من راهى و قرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه، اى برآورنده حاجت‌هاى جویندگان!

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً» می‌گوید: ‌خدایا کاری کن، راهی برایم پیدا شود تا تو از من راضی شوی! باید توفیقاتی از ما سر بزند تا دلیل و راهنمایی باشد، برای اینکه خدا از ما راضی باشد.

وی می‌افزاید: حدیث داریم که اگر می‌خواهید بدانید خدا از تو راضی هست یا نه؛ به خودت نگاه کن، ببین تو از خدا راضی هستی یا گوشه دلت می‌گویی چرا فلانی دارد و من ندارم! اینکه گله می‌کنی که خدا چرا به من نداده و فلان کس داده نشان دهنده این است که از خدا راضی نیستی و خدا هم از تو رضایت ندارد.

این استاد اخلاق در ادامه اظهار می‌کند: شما مثل بیمار هستید و خدا مثل دکتر است. ساعت 10 صبح دکتر به اتاق بیمارستان می‌آید و دستور غذا را به مسئول آشپزخانه می‌دهد. در یک اتاق گاهی 8 بیمار می‌خوابند و دکتر می‌گوید به این بیمار چلوکباب دهید و به آن آقا غذا ندهید و به آن بیمار دیگر هم سوپ دهید. حالا آن بیماری که دکتر از غذا منعش کرده با دکتر نزاع نمی‌کند، چون می‌داند عمل جراحی خواهد شد و نباید غذا بخورد. نگاه تمام بیمارها به دکتر یکسان است و ما هم پیش خدا باید این‌جور باشیم.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: همان‌طور که دکتر صلاح مریض را هر چه باشد، می‌داند، خدای تبارک و تعالی هم هر چه صلاح ما باشد را می‌دهد. به یکی کمتر و به یکی بیشتر می‌دهد و ما نباید اعتراضی کنیم.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی تأکید می‌کند: اگر این روحیه را پیدا کردیم که هر چه خدا به ما دهد به همان راضی باشیم، خدا هم از ما راضی می‌شود؛ اما اگر در دلمان شکایت داشته باشیم که خدا به ما کم داده، به این معنی است که خدا هم از ما راضی نیست.

وی با بیان اینکه منشأ غیبت «حسد» است، می‌گوید: باید ریشه حسادت را بزنیم تا غیبت نکنیم. ما نوعاً گرفتار حسد و اخلاق رذیله هستیم و دچار غیبتیم، حالا در ایام رمضان نیت کنیم که اعضا و جوارحمان نیز روزه باشند تا اسیر غیبت و دیگر گناهان نشویم.

وی در ادامه می‌گوید: حدیث داریم که هر وقت روزه می‌گیرید کاری کنید تا گوشتان هم روزه باشد. غیبت و آواز حرام گوش ندهید، زبانتان غیبت نکند و زنان پوست صورت و موی خود را به نامحرم نشان ندهند. ولی متأسفانه ما روزه عام می‌گیریم و آخر ماه همان آدم اول ماه هستیم.

آیت‌الله مجتهد تهرانی می‌گوید: حدیث داریم کسانی که جاهلند و روزه حقیقی نمی‌گیرند و عبادت خالص انجام نمی‌دهند مثل حیوان آسیابان هستند. یعنی از صبح تا شب راه می‌روند؛ اما پیش نمی‌روند و غروب همان جایی هستند که صبح بودند.

وی در خصوص شرح فراز «وَلا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً» می‌گوید: در این بخش می‌خوانیم که خدایا کاری کن تا شیطان در ماه رمضان و ایام بعد از آن بر من راه پیدا نکند! حال چه کار کنیم تا شیطان بر ما راه پیدا نکند؟ حدیث داریم که شیطان با 3 طایفه کاری ندارد. آنهایی که یاد خدا می‌کنند، آنهایی که هنگام سحر بلند می‌شوند و استغفار می‌کنند و آنهایی که از ترس خدا هنگام سحر گریه و نابه می‌کنند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً» می‌گوید: خدایا بهشت‌ را منزل من قرار بده! منزل بازگشت و آسایشگاه ما را بهشت قرار بده! کسانی که شیعه علی (ع) و اهل بیت هستند، ان‌شاءالله جهنم نمی‌روند. امام صادق (ع) می‌فرماید: «ایمانتان را با خودتان بیاورید ما شفاعتتان می‌کنیم.»

وی تأکید می‌کند: آیاتی که درباره شفاعت آمده برای کسانی است که با ایمان از دنیا می‌روند. آیات قرآن که در آن شفاعت نیست برای کافران و مردودی‌هاست. ما تجدید می‌شویم و یکی دو نمره کم می‌آوریم؛ اما چون شیعه هستیم، شفاعت اهل بیت (ع) شامل حال ما می‌شود.

این استاد بزرگ اخلاق در شرح فراز پایانی می‌گوید: در پایان دعا می‌خوانیم «یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین» یعنی ای خدایی که حوائج طالبین را برآورده می‌کنی، یعنی هر کسی هر کاری که دارد به سراغ تو می‌آید و طلب می‌کند و تو حاجتش را می‌دهی، این دعاها را در حق ما اجابت کن!

 

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی , شرح دعا , ماه رمضان ,
:: بازدید از این مطلب : 3284
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391
شمشیر ایمان چیست/ نویدی که آیت‌الله شاه‌آبادی به امام خمینی(ره) داد
 

 مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه با بیان اینکه انسان با ایمان به شک و شبهه نمی‌افتد، با اشاره به روایتی از امام علی(ع) گفت: شمشیر ایمان این است که انسان یک آراستگی در باطن و ظاهر خود پیدا ‌کند.

«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ»

 

ایمان؛ محبوب و زینت بخش قلوب

قرآن کریم و مجید الهی پر از آیاتی است که بحث ایمان و مؤمنین در آن تشریح شده است و راجع به ایمان و این که انسان بداند همه کارها براساس ایمان شروع می‌‌شود، آیات متعدّدی دارد.

از جمله این آیات، آیه شریفه 7 سوره حجرات است. پروردگار عالم نسبت به مؤمنین می‌‌فرماید: «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ». خدا ایمان را محبوب شما قرار داد. لذا اگر ایمان محبوب انسان‌ها نباشد و دل‌های آن‌‌ها آراسته به ایمان نباشد، موحّد نمی‌‌شوند.

پس ایمان اصل است. اگر ایمان بود، به حقیقت توحیدشناسی به وجود می‌‌آید. انسان می‌‌داند که ذوالجلال و الاکرام یگانه است، پس همه کارهایش هم یگانه است. تفاوت پروردگار عالم با انسان‌ها و با هر مخلوق پروردگار عالم همین است که اصلاً ذوالجلال و الاکرام یگانه است. لذا همه مطالبش، رحمتش، مغفرتش، صادق الوعد بودنش، کرمش و ... یگانه و استثنائی است. برای همین است که باید ایمان، محبوب دل‌ها و زینت قلوب باشد، تا یگانگی توحید را درک کند.

.......

توطئه اسلام آوردن ظاهری عدّه‌ای از یهودیان شیراز

یک بار گروهی از زرتشتی‌ها در یزد اعلان اسلام کردند و گروهی هم از یهودی‌های شیراز با روحانیون خودشان آمدند و اسلام آوردند. این مطلب در تاریخ یهود است و من این‌ها را مطالعه کردم. در این‌جا نکته‌ای برداشت کردم که چرا اسلام آوردن این دو گروه باید در همان زمان به وجود آمدن فرقه بابیّه باشد. من در مباحث یهودشناسی که در ماه محرّم و صفر داشتیم، عرض کردم که اصلاً ما قائل به این هستیم که هر فتنه‌ای در عالم می‌شود، زیر سر یهود است.

لذا ششصد نفر از زرتشتی‌ها و حدود سیصد الی چهارصد نفر از یهودی‌ها آمدند به ظاهر اسلام آوردند. امّا شش ماه بعد گروه بابیّه به وجود آمد که بیان شد: بعضی‌ها از مسلمانان به پیامبری باب ایمان آوردند. امّا من مطالعه کردم، دیدم این‌هایی که ایمان آوردند، درست همین زرتشتی‌ها و یهودی‌های تازه مسلمان شده بودند و إلّا از خود مسلمین هیچ‌کدام به علی محمّد باب ایمان نیاوردند.

می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی این که یهود این‌ها را پرورش دادند و از اوّل دسیسه بود که شما بیایید اعلان کنید ما مسلمانیم و از آن طرف زرتشتی‌ها هم بگویند ما مسلمانیم. بعد از این بابیّه را به وجود بیاوریم و بگوییم: از خود مسلمان‌ها هم قبول دارند که او پیامبر است. لذا این توطئه‌ای بود که همه این‌ها زیر دست یهود است.

نفوذ ایمان در قلب

البته الآن بحث من این نیست. بحث ما بحث ایمان هست که امیرالمؤمنین(علیه الصّلوة و السّلام) در این روایت شریف فرمودند: پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «یَا عَلِیُّ اکْتُبْ»، ای علی! بنویس، گفتم: یا رسول الله! چه بنویسم؟ «فَقَالَ اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمَالُ» ایمان آن است که در قلب، جایگاه دارد. «وقر» به معنی شکافنده بودن و نافذ بودن هم هست. یعنی ایمان، قلب را می‌شکافد و در قلب انسان نفوذ دارد. به تعبیر دیگر سرسری نیست.

نشان آن هم اعمال انسان است؛ یعنی اعمال انسان دلالت بر این است که راست می‌گوید مؤمن است.

ایمان آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری و حضرت امام(ره) به مسائل غیبی

این جاست که حضرت سیّدالسّاجدین(علیه الصّلوة و السّلام) می‌فرمایند: من امید دارم و با عمل خودم هم نشان می‌دهم که پناه آوردم، «وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِکَ»؛ یعنی واقعاً قبول دارم که تو یگانه هستی و این ایمانم باعث شناخت یگانگی توست و همین است که می‌دانم تویی که یگانه‌ای، می‌توانی مرا ببخشی؛ چون تو صادق الوعدی و گفته‌ای: «اُدْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم» و من خلاف این را نمی‌بینم.

از وقتی حضرت سلطان‌العارفین(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به آیت‌الله العظمی شیخ فضل‌الله نوری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفتند: تو را در تهران به دار می‌زنند؛ دیگر به این قضیّه ایمان داشتند.

آیت‌الله سیّد عبدالله بهبهانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان نامه دادند و گفتند: آقا! این بیرق روس‌ها را بالای خانه‌ات بزن. گفتند: من زیر پرچم این‌ها نمی‌روم و بعد گفتند: آقا سیّد عبدالله این‌ها من را به دار می‌زنند. این نامه در دفتر اسناد انقلاب اسلامی با دست‌خط خود ایشان موجود است. از کجا می‌دانستند؟ چون ایمان داشتند.

لذا ایمان این خیلی مهم است. «الْإِیمَانُ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ» چون ایمان در قلوب جا کرده و نفوذ پیدا کرده است. در انقلاب هم آن زمانی که همه می‌گفتند معلوم نیست چه بشود، امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: ما پیروزیم.

خانم حدیدچی (دبّاغ) می‌گفت: از لبنان به دیدار امام (اعلی اللّه مقامه الشّریف) رفتم و علی‌رغم موانع، ایشان را دیدم. گفتم: وضع خیلی ناجور است. امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: نه، پیروزیم. وقتی بیرون آمدم، با خودم گفتم: ایشان خبر ندارند، یک کنج نشسته‌اند و در نجف دارند درس می‌دهند، اصلاً در ماجرا نیستند؛ چون سال‌هاست امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را از کشور بیرون کردند.

امّا امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌دانستند؛ چون آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ایشان وعده داده بودند که تو پیروز می‌شوی و امام(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به این مطلب ایمان داشتند. به این ایمان می‌گویند؛ یعنی درون قلب نافذ است.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله قرهی , رایه الهدی , دعای ابوحمزه ثمالی , آیت الله شاه آبادی ,
:: بازدید از این مطلب : 2314
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
شنبه 21 مرداد 1391

«غیبت» ثواب 40 روز را زایل می‌کند/ قبر انسان هر ‌روز 5 کلمه را فریاد می‌زند

*دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان

«اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الى خَیراتِهِ ولاتَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الى الحَقّ المُبین»

خدایا زیاد بگردان در آن بهره مرا از برکاتش و آسان کن راه مرا به سوى خیرهایش و محروم نکن ما را از پذیرفتن نیکی‌هایش، اى راهنماى به سوى حـق آشکار!

*شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ» می‌گوید: ‌خدایا کاری کن که از برکات ماه رمضان بهره‌ بسیار ببرم. حال برکات ماه رمضان چیست؟ خواندن دعا، عبادت کردن، تلاوت قرآن و قرائت دعاهایی مانند ابوحمزه از برکات رمضان است.

وی می‌افزاید: آنها که زبان عربی بلد نیستند، قرآن و مفاتیح ترجمه شده تهیه کنند و ترجمه آنچه را می‌خوانند، بدانند.

وی ادامه می‌دهد: ما در مفاتیح در دعایی می‌خوانیم که خدایا برای تاریکی قبرم گریه می‌کنم. خدایا برای تنگی لحدم گریه می‌کنم. آخر زندگی انسان قرار گرفتن در قبور است و حدیث داریم که شبانه‌روز، قبر ما 5 کلمه را صدا می‌کند. قبر صبح به صبح می‌گوید: من خانه تنهایی تو هستم، برای خودت انیسی پیدا کن با انجام کار خیر!

وی ادامه می‌دهد: قبر همچنین به ما می‌گوید که منم خانه تاریکی تو، یک چراغی برای خودت بفرست! می‌گوید: من خانه پر از کرم و عقرب توام، زهری بفرست تا کرم‌ها را بکشد!

قبری که پر از عقرب بود

این مدرس بزرگ اخلاق در ادامه اظهار می‌کند: در گذشته شخصی بود به نام حاج سعید حق‌گو، می‌گفت: در قم جنازه‌ای را بردیم تا دفن کنیم، قبر پر از عقرب بود و هرچه از آنها را می‌کشتیم باز هم در قبر می‌جوشیدند و در آخر خسته شدیم و جنازه را روی عقرب‌ها گذاشتیم و روی آن خاک ریختیم.

این استاد اخلاق می‌گوید: این صداهای قبر را بشنویم و در فکر مردن باشیم، ما آن‌چنان شیفته دنیا هستیم که بی‌هوش شده‌ایم و آدمی که بی‌هوش باشد،‌ هیچ نمی‌فهمد. از خدا بخواهیم ما را هوشیار کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه می‌گوید: خدایا کاری کن از برکات ماه رمضان استفاده کنیم. برخی استفاده نمی‌کنند و حتی برای سحر بلند نمی‌شوند. برای استفاده از برکات ماه رمضان باید هنگام سحر بیدار شد و دعا خواند و عبادت کرد. حتی آنان‌که مسافر هستند و یا به علت بیماری روزه نمی‌گیرند، هم وقت سحر بیدار شوند و بهره ببرند.

وی ادامه می‌دهد: بهره ماه رمضان بهشت و بهره‌های معنوی است. بهره‌‌هایی که خدا می‌دهد، معنوی‌اند که باید برای رسیدن به آنها دعا کرد.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه سخنان خود در شرح فراز «وسَهّلْ سَبیلی الى خَیراتِهِ» می‌گوید: خدایا راه من به سمت خیراتش را آسان کن. رمضان خیرات بسیاری دارد. آدم اگر بتواند افطاری دهد، خیرات کرده است. اگر تمکن مالی دارید، افطاری درست کنید و به فامیل خود به خصوص آنان‌که فقیر هستند، افطاری بدهید که از کارهای ثواب است.

وی با اشاره به اقداماتی که در دهه‌های قبل برای گرایش کودکان و جوانان به مسجد انجام می‌دادند، می‌گوید: در مساجد حتی درخت توت می‌کاشتند تا کودکان به هوای خوردن توت به مساجد بیایند؛ اما الآن کاری نمی‌کنند تا جوانان به مساجد روی بیاورند و مسجدها را بیشتر افراد مسن پر می‌کنند.

یک غیبت مساوی است با هدیه 40 روز حسنات به فرد غیبت شونده

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: در کار خیر افراد فقیر آبرومند شناسایی کنید و به آنها کمک کنید. از احوال همسایه‌هایتان با خبر شوید و اگر مستحق بودند به آنها کمک کنید. اگر کسی خبر نداشته باشد و همسایه‌اش گرسنه باشد مورد اعتراض قرار می‌گیرد و اگر باخبر باشد و کمک نکند، کافر است. حدیث داریم که کسی اگر همسایه‌اش گرسنه باشد، مسلمان نیست.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در تشریح «ولاتَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ» اظهار می‌کند: خدایا من را از قبول حسنات محروم نکن. اگر دعای ابوحمزه نماز شب و دعای سحر می‌خوانم و روزه می‌گیرم، حسنات و ثواب اینها را به من بده و من را محروم نکن. یعنی کاری نکنم که آن حسنات از بین برود؛ چون آدم یک غیبت کند، حسنات کاری که کرده از بین می‌رود.

وی می‌گوید: اگر کسی غیبت دیگری را بکند، تا 40 روز ثواب اعمال او در نامه اعمال آن شخص (غیبت شونده) نوشته می‌شود و این حدیث است. غیبت کردن، دروغ گفتن، نگاه کردن به نامحرم، گمان بد به کسی زدن باعث می‌شود که حسنات آدمی از بین برود.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در خصوص فراز پایانی دعای روز نوزدهم ماه رمضان می‌گوید: خدا ما را به دین حق یعنی دین اسلام و مذهب شیعه دوازده‌ امامی راهنمایی کرده است و اینکه شیعه مرتضی علی (ع) هستیم خیلی مهم است. خدایا این چند دعا را درباره ما مستجاب بفرما!

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: روز نوزدهم , آیت الله مجتهدی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2481
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
راهکار زدودن زنگار قلب/ هنگامی که دعا زود مستجاب می‌شود

 آیت‌الله مجتهدی در شرح دعای روز هجدهم ماه رمضان با بیان اینکه استفاده از برکات سحر در زدودن زنگار قلب انسان نقش دارد، راه شناخت عرفای حقیقی را بازگو کرد و بلند کردن دست‌ها هنگام دعا را عامل استجابت فوری آن دانست.

خبرگزاری فارس: راهکار زدودن زنگار قلب/ هنگامی که دعا زود مستجاب می‌شود

 

*دعای روز هجدهم ماه رمضان

«اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ بِنورِکَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین»

خدایا آگاهم کن در آن برای برکات سحرهایش و روشن کن در آن دلم را به پرتو انوارش و بکار به همه اعضایم به پیروی آثارش، به نور خودت، ای روشنی بخش دل‌های حق شناسان»

*شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ» می‌گوید: خدایا متوجه کن من را تا از برکات سحر ماه رمضان استفاده کنم. مردم از برکات سحر غالباً استفاده نمی‌کنند. در طول سال از سحر باید استفاده کرد به خصوص در ایام ماه رمضان. حافظ می‌گوید «‌آن گنج خداداد که خدا داد به حافظ / از ورد شب و روز و دعای سحری بود».

وی با بیان اینکه من مرید حافظ نیستم و برخی این شاعر را رد می‌کنند و برخی دیگر او را تأیید، اظهار می‌کند: در موارد مشکوک نظریه ندهید. من طرفدار و مرید حافظ نیستم؛ ولی اشعار او را می‌خوانم و گاهی تفأل هم می‌زنم. اگر هم حافظ، رد شود به این معنی نیست که کتاب او را نخوانیم.

این استاد اخلاق ادامه می‌دهد: در شب اول قبر ملائکه نمی‌پرسند «من حافظ»؟ اگر هم پرسیدند؛ می‌گویم نمی‌دانم. ولی ملائکه می‌پرسند که «من ربّک»، رب تو کیست؟ که در پاسخ باید گفت: «الله جل جلاله ربّی» اگر پرسیدند «من نبیّک» می‌گویم: «محمدٌ نبیی». نکیر و منکر این سؤال‌ها را می‌پرسند. سؤال دیگر «من امامک» است که در پاسخ باید گفت: «علیٌ امامی».

وی ادامه داد: وقتی که امیرالمؤمنین حضرت زهرا (س) را دفن کرد، بالای قبر ایستاده بود. نکیر و منکر این سؤالات را از حضرت زهرا (س) سؤال کردند و حضرت زهرا (س) خدا و پیامبر (ص) را معرفی کرد. گفتند؛ «من امامک» که در جواب گفت: «هذا فتی، هذا امامی» این جوانی که بالای سر من ایستاده امام من است.

وی تأکید کرد: خدا کند که خوب بتوانیم جواب بدهیم و اگر موفق نشویم به خوبی جواب دهیم چه کار باید کرد؟ یکی از دعاهایمان این باشد که خدایا هنگام مردن لال نمیریم، شهادتین را به زبان بیاوریم و دعای عدیله بخوانیم.

آیت‌الله مجتهد تهرانی ادامه می‌دهد: از برکات سحر استفاده کنید و حتی آنها که به دلایل شرعی روزه نمی‌گیرند نیز هنگام سحر بیدار شوند و دعا کنند و از برکات سحر بهره ببرند.

این استاد بزرگ اخلاق در ادامه سخنان خود فراز «ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ» را می‌خواند و می‌گوید: خدایا قلبم را به ضیاء سحر نورانی کن. سحر یک نور و روشنایی دارد و خدایا به آن روشنایی سحر قلبم را روشن کن. قلب‌های ما زنگ زده و چشم و گوش ما آلوده شده است؛ دیگر مانند گذشته با شور عبادت نمی‌کنیم. در ماه رمضان از خدا بخواهیم تا قلبمان را نورانی کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در توضیح «وخُذْ بِکُلّ أعْضائی الی اتّباعِ آثارِهِ» می‌گوید: خدایا کاری کن تا تمام اعضای من از آثار تو پیروی کند. در دعا هر دو دستتان را بلند کنید و هرچه می‌توانید دستان خود را بلند کنید. در این حالت خدا زودتر حاجت می‌دهد.

وی در پایان سخنان خود می‌گوید: در آخر دعا می‌خوانیم «بِنورِکَ» یعنی به نور خودت این دعای من را مستجاب کن. حال مگر خدا نور دارد؟ بله «الله نور سماوات والارض». در آخر هم می‌گوییم؛ «یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین» ای خدایی که قلب عارفین را نورانی کردی. اینها که عارف حقیقی هستند نه عارف زبانی. برخی ریش خود را می‌تراشند و سبیل می‌‌گذرانند و می‌گویند که من عارف هستم. از دل و عرفان و عشق دم می‌زنند. اینها بچه‌بازی است. عرفانی که توسط شخص تاریک چهره بیان می‌شود، چه عرفانی است؟ یک وقت امام (ره) از عرفان صحبت می‌کند و یک وقت آدمی که محاسن ندارد از عرفان صحبت می‌کند. اینها با هم متفاوت است. به هر حال، ای خدایی که قلب عارفین را نورانی کردی، این دعاها را درباره من مستجاب کن

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی تهرانی , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2180
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

 قرآن کریم در برخی آیات خود به رؤیاهای صادقانه اشاره می‌کند، همچنین در زندگی خود، افرادی را می‌شناسیم که در رؤیا از اموری مطلع شدند که دست انسان به صورت عادی به آن نمی‌رسد، مانند خوابی که به داد مرحوم شیخ عباس قمی رسید!

چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیر حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی از قرآن سپری کنیم.

 

* خواب و رویا

«إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ»

[یاد کن] زمانى را که یوسف به پدرش گفت: اى پدر من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم؛ دیدم [آنها] براى من سجده مى‏کنند.

- پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «الرؤیا ثلاثة: بشری من الله، تحزین من الشیطان والذی یحدث به الانسان نفسه فیراه فی منامه»؛ خواب بر سه قسم است: یا بشارتی از سوی خداوند یا غم و اندوهی از طرف شیطان و یا مشکلات روزمره انسان است که در خواب آن را می‌بیند.

برخی از دانشمندان و روانشناسان خواب دیدن را بر اثر ناکامی‌ها و شکست‌ها دانسته و به ضرب‌المثلی قدیمی استشهاد کردند که «شتر در خواب بیند پنبه دانه»، برخی دیگر خواب را تلقین ترس گرفته‌اند بر اساس ضرب المثلی که می‌گوید: «دور از شتر بخواب تا خواب آشفته نبینی» و بعضی دیگر خواب را جلوه غرائز واپس زده دانسته‌اند، اما علیرغم تفاوت‌هایی که در خواب‌ها و رؤیاها وجود دارد، کسی اصل خواب دیدن را انکار نکرده است و البته باید به این نکته توجه داشت که همه خواب‌ها با یک تحلیل قابل بررسی نیستند.

- مرحوم علامه طباطبایی(رض) می‌گوید: سه عالم وجود دارد، عالم طبیعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردی که دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پیدا می‌کند و به میزان استعداد و امکان، حقایقی را درک می‌کند. اگر روح کامل باشد، در فضای صاف حقایق را درک می‌کند و اگر در کمال به آخرین درجه نرسیده باشد، حقایق را در قالب‌های دیگر می‌یابد. همان‌طور که در بیداری شجاعت را در شیر و حیله را در روباه و بلندی را در کوه می‌بینیم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانی را به صورت تاریکی مشاهده می‌کنیم.

بحث ایشان را با مثالی تبیین می‌کنیم. کسانی که خواب می‌بینند سه دسته‌اند: دسته اول کسانی که روح کامل و مجردی دارند و بعد از خواب رفتن حواس با عالم عقل مرتبط شده و حقایقی را صاف و روشن از دنیای دیگر دریافت می‌کنند، این‌گونه خواب‌ها که دریافت مستقیم و صاف است، نیازی به تعبیر ندارد.

دسته دوم کسانی هستند که دارای روح متوسط هستند و در عالم رؤیا حقایق را ناصاف و همراه با برفک و تشبیه و تخیل دریافت می‌کنند، دسته سوم، کسانی اند که روح آنان به قدری متلاطم و ناموزون است که خواب آنها مفهومی ندارد، این نوع رؤیاها که قابل تعبیر نیستند، در قرآن به «أضغاث أحلام» تعبیر شده است.

قرآن در سوره‌های مختلف از رؤیاهایی نام برده که به وقوع پیوسته از جمله:

الف) رؤیای یوسف درباره سجده یازده ستاره و ماه و خورشید بر او که با رسیدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر و مادر در برابر او تعبیر گردید.

ب) رؤیای دو یار زندانی یوسف که بعداً یکی از آنها آزاد و دیگری اعدام شد.

ج) رؤیای پادشاه مصر درباره گاوهای لاغر و چاق که تعبیر به قحطی و خشکسالی بعد از فراخ شد.

د) رؤیای پیامبر اسلام(ص) درباره عدد اندک مشرکان در جنگ بدر که تعبیر به شکست مشرکان شد.

ه) رؤیای پیغمبر اکرم(ص) درباره ورود مسلمانان با سر تراشیده به مسجدالحرام که با فتح مکه و زیارت خانه خدا تعبیر شد.

و) رؤیای مادر حضرت موسی(ع) که نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب بیاندازد: «إِذْ أَوْحَیْنَا إِلی أُمِّک مَا یُوحَی‏، أَنِ اقْذِ فِیهِ فی التَّابُوتِ » که روایات بر این دلالت دارند که مراد از وحی در اینجا همان رؤیاست.

ز) رؤیای حضرت ابراهیم(ع) در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعیل(ع)

در زندگی خود نیز، افرادی را می‌شناسیم که در رؤیا از اموری مطلع شدند که دست انسان به صورت عادی به آن نمی‌رسد، حاج شیخ عباس قمی صاحب «مفاتیح الجنان» به خواب فرزندش آمد و گفت: کتابی نزدم امانت بوده آن را به صاحبش برگردان تا من در برزخ راحت باشم، وقتی بیدار شد، به سراغ کتاب رفت، با نشانه‌هایی که پدر گفته بود، تطبیق داشت؛ آن را برداشت، وقتی می‌خواست از خانه بیرون برود، کتاب از دستش افتاد و کمی ضربه دید، او کتاب را به صاحبش برگرداند و چیزی نگفت. دوباره پدرش به خواب او آمد و گفت: چرا به او نگفتی کتاب تو ضربه دیده است تا اگر خواست خسارت بگیرد و یا رضایت دهد؟

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , عقــــــــــــایـــد , ,
:: برچسب‌ها: شیخ عباس قمی , رایه الهدی , تعبیرخواب , رویاس صادقه ,
:: بازدید از این مطلب : 1767
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
خودتان دعا را بخوانید، نه اینکه از رادیو گوش بدهید

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی می‌گوید: توسل به «نرجس خاتون» مادر ولی وقت (عج) پیدا کنید، وقتی به پسرش بگوید که کسی به من متوسل شده، پسر مجبور است به حرف مادرش گوش دهد.

خبرگزاری فارس: خودتان دعا را بخوانید، نه اینکه از رادیو گوش بدهید

 

 

 

*دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان

«اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال و اقض لی فیه الحوائج و الامال یا من لا یحتاج الی التّفسیر و السّؤال یا عالماً بما فی صدور العالمین صلّ علی محمدٍ و آل الطّاهرین»

ای خدا! مرا در این روز به اعمال صالحه راهنمایی کن و حاجت‌ها و آرزوهایم را برآورده ساز. ای کسی که نیازمند شرح و سوال بندگان نیستی، ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی بر محمد و آل اطهار او درود فرست.

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال» می‌گوید:‌ خدایا من را راهنمایی کن تا اعمال صالح انجام دهم. برخی در این ماه وقت سحر بلند نمی‌شوند و نماز صبح خود را اول وقت نمی‌خوانند. باید سحر بلند شوید و دعا بخوانید، خودتان دعا را بخوانید نه اینکه از رادیو گوش بدهید. دعای افتتاح، دعای ابوحمزه ثمالی را بخوانید و از خدا بخواهید که شما را با بلاهایی مانند سیل و زلزله عذاب ندهد.

وی در ادامه می‌گوید: عالمانی که به روی منبر برای مردم صحبت می‌کنند، باید قال‌الباقر و قال‌الصادق بگوید و کاری به اخبار رادیو و تلویزیون و اتفاقاتی که در کوچه و خیابان می‌افتد، نداشته باشند.

این استاد اخلاق همچنین در شرح «واقض لی فیه الحوائج و الامال» می‌گوید: خدایا احتیاجات و آرزوهای من را برآورده کن. هر چه احتیاجات و آرزوهای شرعی دارم را برآورده کن. مانند اینکه آرزو می‌کنم عروس یا داماد خوب پیدا کنم. خانه‌ام کنار مسجد باشد و رفیق و هم مباحثه خوبی داشته باشم. اینها آرزوهای شرعی است.

وی ادامه می‌دهد: اگر امید داری که کسی دیگری دعایت را استجابت می‌کند، دعایت مستجاب نمی‌شود. اگر می‌خواهی که دعایت مستجاب شود؛ ببین در دلت اگر به هیچ کس امید نداری، خدا را صدا بزنی، خدا حاجتت را می‌دهد. توسل هم پیدا کنید مخصوصاً به «نرجس خاتون» که مادر ولی وقت (عج) است. وقتی به پسرش بگوید که کسی به من متوسل شده، پسر مجبور است به حرف مادرش گوش دهد. البته توسل به همه خوب است اما آنها مقداری طول می‌کشد.

آیت‌‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «یا من لا یحتاج الی التّفسیر و السّؤال» اظهار می‌کند: ای خدایی که احتیاج نداری من شرح بدهم. خدا خودش همه چیز را می‌داند و احتیاجی ندارد که ما تفسیر کنیم. نه تنها خدا به تفسیر و سؤال احتیاج ندارد، بلکه ائمه ما هم به آن احتیاج ندارند و از احوال ما باخبرند.

وی ادامه می‌دهد: در بخش بعدی دعا می‌خوانیم: «یا عالماً بما فی صدور العالمین» یعنی «ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی» حالا چرا خدا احتیاج ندارد به سؤال و تفسیر؟ برای اینکه عالم است و به هر چیزی که در دل مردم عالم است، خدا آگاه است؛ اما باید با خدا باشیم تا کار ما را درست کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در توضیح عبارت پایانی دعا می‌گوید: خدایا بر محمد و آل اطهار (ع) درود بفرست.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: آیت الله مجتهدی , رایه الهدی , شرح دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان ,
:: بازدید از این مطلب : 2377
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

حجت‌الاسلام والمسلمین جاودان گفت: شاید صد بار این حرف را از حاج آقای حق‌شناس شنیده بودیم که از محبوب‌ترین بندگان خدا کسی است که خدا او را در جنگ با خودش کمک می‌کند. 99 درصد ما متاسفانه اصلا با خودمان جنگی نداریم!

 

خودخوری برای پرهیز از شهوات

شاید صد بار این حرف را از حاج آقای حق‌شناس شنیده بودیم. فرمودند که از محبوب‌ترین بندگان خدا آن بنده‌ای است که خدای متعال او را در جنگی که علیه خودش دارد، کمک می‌کند. 99 درصد ما متاسفانه اصلا با خودمان جنگی نداریم! بعد فرمودند: «خَلعَ سرابیلَ الشَّهَوات» لباس شهوت را از تن به در آورده است.

حرف بسیار بزرگی است. مگر با یک روز شدنی است؟! مگر اصلا اگر خدا کمک نکند می شود؟ ما به شهوات عمل می‌کنیم و هیچ مشکلی هم نداریم و راحتیم، هرچه میلمان است و دوست داریم می‌خوریم و می‌گوییم و نگاه می‌کنیم. مشکلی هم برایمان پیش نمی آید.

کم‌خوری شهید مطهری

مشکلات جمع می‌شود و یک مرتبه می‌آید و انسان را خفه می‌کند. شهوات را یکی یکی باید کنار گذاشت. شاید افراد بسیار بزرگ بتوانند یکجا همه شهوات را کنار بگذارند. اما برای افراد معمولی باید کم کم شروع کرد. اول از کجا باید شروع کرد؟ از شکم.

بچه‌های مرحوم آقای مطهری می‌گفتند ایشان سر سفره که می آمد یک تکه نان جدا می کرد و همان را می‌خورد و دیگر کم و زیادش نمی‌کرد. اگر باز هم میل داشت، دیگر نمی‌خورد. از همین جا می‌توان شروع کرد. بیست سال است که ما داریم همین کار را می‌کنیم و مدام شکست می‌خوریم.

وای از آن وقتی است که انسان هیچ به فکر خودش نیست. این یک ذره کنترل میل و غذا در مقابل هزار هزار هوا و هوسی که من دارم هیچ چیز نیست. «خَلعَ سرابیلَ الشَّهَوات» اینجا می‌گوید تمام شهوات را از تنش در می آورد. آیا غذا نمی‌خورد؟! خیر غذا می‌خورد اما چون لباس شهوت را از تنش درآورده بهترین غذای عالم را هم که برایش بیاورند دیگر برایش هیچ خطری ندارد.

محبت درجه دو!

«وَ تخَلـّی مِنَ الهُموم إلا هَمّاً واحِداً» فقط یک غصه دارد. آن چیست؟ در آیه 165 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «وَالـّذینَ آمَنوا أشَدّ حُبّا للهِ» کسانی که به خدا ایمان دارند (یعنی ایمانشان قبول است و کارشناسان عالم آخرت امضا می کنند که ایمان دارند) آن کسی است که خدا را از همه چیز دیگر بیشتر دوست دارد. پس تنها این آدم می‌تواند فقط یک غصه داشته باشد. فقط این آدم. زیرا یک محبت درجه اول دارد پس یک غصه درجه اول دارد. غصه‌های دیگرش غصه‌های درجه دوم محسوب می‌شوند.

انسان غصه درجه دوم را فدای غصه درجه اول می‌کند. شما می‌بینی گرسنه‌ای و غذا هم نداری. می‌روی دنبال غذا یا نماز؟ غصه غذا را فدا می‌کنی و دنبال نماز می‌روی. بفرمایید محبت درجه دوم را برای محبت درجه اول فدا می‌کند.

داستان امام حسین علیه السلام را می‌دانید دیگر. زمانی که حضرت علی اکبر آمد و اجازه خواست ایشان بلافاصله اجازه داد. آیا ایشان به پسرشان محبت نداشتند؟ چرا محبت داشتند. اما آن را فدا می‌کنند و این محبت درجه دوم است.

بفرمایید که محبت فرعی است. یک محبت اصلی دارد و یک محبت فرعی. اگر محبت فرعی را نداشته باشد که انسان نیست. اگر بچه اش را دوست نداشته باشد که انسان نیست، اگر اینطور است، چنین آدمی می‌تواند به همّ واحد برسد. اگر شما چهل سال غصه یک چیز را خوردید، آیا می‌شود خدای متعال غصه‌ات را برطرف نکند؟! می گوید دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند.

غصه بزرگ پدر ابوذر

داستان ابوذر را برایتان عرض کرده‌ام. بر سر قبر پسرش گفت پسرم یک غصه‌ای برایت دارم که آن غصه آنقدر بزرگ است اصلا نمی‌گذارد غصه مرگت را بخورم. آن غصه بزرگ آن است که نمی‌دانم خدا می‌خواهد با تو چه کند. تو را می‌بخشد یا می خواهد سخت‌گیری کند. آخر یک دقیقه سخت‌گیری‌اش را هم نمی توانیم تحمل کنیم. فقط آن لحظه‌ای که می‌خواهند جان را بگیرند سخت نیست. بقیه‌اش هم سخت است. گفت من آنقدر آن غصه تو را دارم که غصه مرگت را یادم رفته. ببینید غصه اولش، غصه آخرتش بود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: کم خوری , خودخوری , آیت الله حق شناس , شهیدمطهری ,
:: بازدید از این مطلب : 2112
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

رسول خدا (ص) فرمود: برترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن به یتیمی نیکی می‌شود و بدترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن بر یتیم بدی می‌شود.

یکی از دیگر سنت‌های پسندیده در ماه مبارک رمضان، اکرام و تکفل یتیمان است که در آیات و روایات اسلامی، رهنمودهای فراوانی درباره آنها ذکر شده است که ما گزیده‌ای از آن را از کتاب شریف «مفاتیح‌الحیات» آیت‌الله جوادی آملی برای شما می‌آوریم.

 

 

یتیم‌نوازی

رسول خدا (ص) فرمود: خدا بر نیکی به یتیمان به سبب جدایی آنان از پدرانشان ترغیب فرمود، پس هر کس از آنان حفاظت کند خدا از وی حفاظت می‌کند. امیر مومنان (ع) هم فرمود: خدا را، خدا را درباره یتیمان در نظر داشته باشید تا مبادا دهانشان از غذایتان محروم شود و در حضور شما تباه شوند.

رسول خدا (ص) فرمود: برترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن به یتیمی نیکی می‌شود و بدترین خانه‌های شما خانه‌ای است که در آن بر یتیم بدی می‌شود.

یتیم‌نوازی پیامبر (ص)

عبدالله بن جعفر می‌گوید: به یاد دارم هنگامی که رسول خدا (ص) بر مادرم وارد شد تا خبر شهادت پدرم را به وی بدهد در حالی که به او می‌نگریستم او بر سر من و برادرم دست می‌کشید و اشک‌ها به گونه‌ای از چشمانش جاری بود که ازمحاسنش می‌چکید. سپس گفت: خدایا! جعفر به پاداشی نیکو رسیده است. تو در میان فرزندانش جانشین او باش؛ نیکوتر از جانشینی تو در میان فرزندان هر یک از بندگانت. سپس فرمود: ای اسماء! آیا به تو بشارت ندهم؟ گفت: آری، پدر و مادرم فدایت. فرمود: خدای عزیز برای جعفر دو بال قرار داد تا با آن‌ها، در بهشت پرواز کند.

یتیم‌نوازی علی (ع)

امیرالمومنین (ع) شبی از کنار خانه زن تهیدستی گذشت که فرزندانی خردسال داشت و آنان از گرسنگی می‌گریستند و مادرشان آنان را سرگرم می‌کرد تا بخوابند. آن زن دیگی بر اجاق نهاده بود که در آن جز آب چیزی نبود، تا آن‌ها بپندارند که در دیگ غذایی در حال پختن است.

علی (ع) از حال آن زن باخبر شد و با قنبر به سوی خانه خود رفت و ظرف کوچکی خرما و کیسه‌‌ای آرد و کمی روغن و برنج و نان برداشت و بر دوش کشید. قنبر از حضرت خواست تا وی آن را بر دوش گیرد. امام (ع) نپذیرفت. با رسیدن به خانه آن زن از او اجازه خواست و وارد شد، پس مقداری برنج و روغن در دیگ ریخت و پس از پختن آن، برای کودکان در ظرف غذا ریخت و به آنان فرمود: بخورید.

پس از سیر شدن آنان، امام (ع) بر دست و پای خود گرد اتاق می‌گشت و بع‌بع (تقلید صدای حیوان) می‌کرد. کودکان با مشاهده این حالت، خندیدند. پس از خروج از خانه، قنبر پرسید: سرورم! امشب رفتاری شگفت‌آور از تو دیدم و راز برخی از آن را دانستم؛ ولی سبب گردش تو در خانه بر روی دست و پا و تقلید صدای بع‌بع حیوان را نفهمیدم! امام (ع) فرمود: ای قنبر! چون وارد خانه شدم، کودکان از شدت گرسنگی می‌گریستند. دوست می‌داشتم وقتی از نزد آنان خارج می‌شوم، آن‌ها در حال سیری بخندند و دلیل دیگری نداشت.

تربیت یتیم

امام علی (ع) فرمود: یتیم را همانند کودک خود به ادب وادار.

سرپناه برای یتیم

از امام باقر (ع) روایت شده است که می‌فرمود: چهار چیز در هر کس باشد خداوند متعال برای او خانه‌ای در بهشت بنا می‌کند: کسی که به یتیمی پناه دهد، به ضعیفی رحم کند، با پدر و مادرش مهربان باشد و با برده و زیردست خود مدارا کند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: بدترین خانه ها , رایه الهدی , پیامبراعظم(ص) ,
:: بازدید از این مطلب : 1975
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
توصیه‌های حضرت عیسی(ع) برای انتخاب دوست/ پیش کدام عالم دینی برویم

 مرحوم آیت‌الله مجتهدی بیان داشت: حدیث داریم که پیش هر عالمی ننشینید مگر اینکه شما را از چند چیز به چند چیز دعوت کند: از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص و از رغبت به دنیا به زهد در دنیا!

خبرگزاری فارس: توصیه‌های حضرت عیسی(ع) برای انتخاب دوست/ پیش کدام عالم دینی برویم 

*دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان

«اَللّهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاْبْرارِ وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِ الْقَرارِ بِاِلهِیَّتِکَ»

خدایا موفقم دار در این ماه به همراهى کردن با نیکان و دورم دار در آن از رفاقت با اشرار و جایم ده در آن به وسیله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبودیت خود ای معبود جهانیان!

 

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح «اَللّهُمَّ وَفِّقْنى فیهِ لِمُوافَقَةِ الاْبْرارِ» می‌گوید: خدایا کاری کن که من با افراد خوب موافقت کنم. مثلاً اگر در جایی رأی‌گیری است. اگر شخصی خوب است با او موافقت کنم و اگر بد است، به او رأی ندهم و در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به افراد خوب رأی بدهم. در رأی‌گیری نگاه کنیم ببینیم چه کسی آدم خوبی است و خدمت خدا می‌کند به او رأی دهم، نه به آنهایی که به ما قول پست و مقام داده‌اند.

وی در ادامه به فراز بعدی دعا اشاره می‌کند و می‌گوید: «وَجَنِّبْنى فیهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ» خدایا کاری کن من با بدها رفیق نشوم. جوان‌ با الوات ـ حتی اگر پسر عمویش باشد ـ رفاقت نکند. حال چون «رحم» ‌است، سلام و احوالپرسی کند؛ اما رفاقت نکند. نمی‌شود قطع «رحم» کرد اما از متدینین رفیق انتخاب کنید.

این عالم ربانی در ادامه با اشاره به یک حدیث اظهار می‌کند: حواریون به حضرت مسیح (ع) گفتند که ما به چه کسانی رفاقت کنیم و حضرت مسیح فرمود: با 3 نفر، اول کسی که نگاه به او تو را به یاد خدا بیندازد. دوم کسی که حرف می‌زند علم شما را زیاد می‌کند. سوم کسی که با عملش رغبت شما به آخرت را زیاد کنید.

وی ادامه داد: هر کسی انسان را یاد خدا نمی‌اندازد و حتی هر عالمی هم یاد خدا را زنده نمی‌کند. از امام صادق (ع) سؤال کردند که آیا اینکه نگاه کردن به عالم عبادت است، صحت دارد؟ و امام در پاسخ فرمودند که کلیت ندارد. نگاه کردن به صورت عالمی عبادت است که تو را به یاد خدا بیندازد.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی تصریح می‌کند: حدیث داریم که پیش هر عالمی ننشینید مگر اینکه شما را از چند چیز به چند چیز دعوت کند؛ از شک به یقین، از ریاکاری به اخلاص، از رغبت به دنیا به زهد در دنیا.

وی تأکید می‌کند: با کسی نشست و برخاست کنید که دارای علم باشد و در مباحثه‌ها چیزی به شما بیاموزد و با کسی مجالست و مباحثت کنید که دارای علم باشد و در مباحثه‌ها چیزی به شما بیاموزد و مجالست و مباحثت با کسی که سواد ندارد بی‌فایده است. با کسی که علم می‌داند ولو اگر عمامه ندارد گفت‌وگو و رفاقت کنید.

این استاد بزرگ اخلاق ادامه می‌دهد: رفاقت با کسی که اهل عبادت و مستجاب است را سفارش می‌کنم. کسی که اهل نماز شب، زیارت، دعا و انجام مستحبات است.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَآوِنى فیهِ بِرَحْمَتِکَ اِلى دارِ الْقَرارِ بِاِلهِیَّتِکَ» بیان می‌کند: خدایا به رحمت خودت من را در بهشت جای بده. به خدایی خودت. از خدا می‌خواهیم که به حق خدایی خودش، ما را در بهشت جای بده.

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , آیت الله مجتهدی , شرح دعای روزشانزدهم ماه رمضان ,
:: بازدید از این مطلب : 2184
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391

در دعای روز پانزدهم ماه رمضان می‌خوانیم:

'اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِكَ یا أمانَ الخائِفین.'

'خدایا روزي كن مرا در آن فرمانبرداري فروتنان و بگشا سینه‌ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت ای امان ترسناكان.'

در دعای روز پانزدهم از خدا می‌خواهیم تا جزو مخبتین باشیم. مخبتین به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی كه فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است.


شرح فراز اول:

در فراز ابتدایی این دعا 'اللهم ارزقنی فیه طاعه الخاشعین' یعنی 'خدایا در این روز اطاعت بندگان خاشع وخاضع خود را نصیب من گردان' آمده است.

برای آنكه بدانیم خاشعین چه كسانی هستند، بهتر است اول در مورد متكبرین صحبت به میان آوریم؛ چرا كه خضوع و خشوع به طور كامل با تكبر و غرور تضاد دارد، به طوری كه هر آنچه كه در صفات متكبرین وجود دارد، ضد آن در خاشعین موجود است.

برای روشن شدن این موضوع اشاره می‌كنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی (ع) كه در مورد متكبران اینگونه فرمودند:
'آگاه باشید! زنهار! زنهار! از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان، آنان كه به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه هستند می پندارند و كارهای نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمت‌های گسترده خدا را انكار می كنند، تا با خواسته های پروردگار مبارزه كنند و نعمت‌های او را نادیده انگارند، آنان شالوده تعصب جاهلی و ستون‌های فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.'

امام علی (ع) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: 'كبر و خودپسندی چیزی است كه قلب‌های متكبران را همانند كرده، تا قرن‌ها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینه‌ها از كینه‌ها تنگی گرفت.' كه با توجه به این تذكرات مقدس از زبان امیر مومنان، درمی‌یابیم كه خضوع و خشوع همانند ظرفی است كه انسان به وسیله آن به جمع‌آوری رضا و خشنودی خداوند می‌پردازد و تكبر چون ظرفی است تو خالی كه هیچ چیزی در آن جز غرور و تكبر جای نمی‌گیرد و این خضوع و خشوع است كه انسان را به خدای خویش نزدیك می‌سازد؛ زیرا كه هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر می‌شود.

چنانچه حضرت علی (ع) فرمودند: 'تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تكبر و خودپسندی را زیرپا بگذارید ... و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشكریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشكریان و یارانی سواره و پیاده دارد.' پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست كه ما نیز در این روز از خداوند می خواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراه با خضوع و خشوع نصیب كند.


شرح فراز دوم

در بخش دیگر این دعا می خوانیم: 'و اشرح فیه صدری بانابه المخبتین بامانك یا امان الخائفین' یعنی 'و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمنی دل‌های ترسان.'

حال مخبتین چه كسانی هستند؟ در دعای این روز نكته اساسی كه به آن تاكید شده است، خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است به طوری كه در این روز از خداوند درخواست می‌كنیم آنچه را كه در صفات و اعمال خالصان و خاشعان و فروتنان وجود دارد، نصیب ما كند، اما در اینجا می‌خواهیم بدانیم مخبتین به چه معناست؟

مخبتین به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی كه فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است، حال شاید سوال كرد كه فروتنان چه كسانی هستند؟ كه در جواب باید بگوییم فروتنی یكی از صفات بارز مومنان تقواپیشه است كه شب و روز خود را به تقوا و پرهیزكاری می‌گذرانند. چنانچه حضرت علی (ع) در مورد صفت و نشانه یك پرهیزكار فرمودند: 'در دینداری نیرومند، نرمخو و دور اندیش است، دارای ایمانی پر از یقین، حریص در كسب و دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهیدستی آراسته، در سختی ها بردبار، در جستجوی كسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز كننده از طمع ورزی، است.'

با توجه به فرموده آن بزرگوار در می‌یابیم كه مخبتین همان پرهیزكاران هستند كه شب و روز خود را به ذكر و یاد خداوند به پایان می‌برند كه ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم شرح صدری را كه مردان پرهیزكار و فروتن دارند، به ما نیز عطا كند.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان , رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1814
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه