میعادگاه : کـــرج . محمدشهر . ابتدای عباس آباد.بیت المهــــــــدی (عج

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 3414
:: کل نظرات : 51

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 7
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 121
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 1050
:: بازدید ماه : 9030
:: بازدید سال : 46805
:: بازدید کلی : 650289
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 14 دی 1391

بسياري از ما حجت الاسلام مرتضي آقاتهراني را بيشتر و پيشتر به عنوان سخنران و استاد اخلاقي كه دوره‌هاي آكادميك را هم پشت سر گذاشته، مي‌شناختيم كه در دوره‌اي هم استاد اخلاق هيئت دولت بود؛ روحاني خوش بياني كه ورود به عالم سياست و قرار گرفتن در كسوت كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي، از فعاليت‌هاي تبليغي‌اش كم نكرد و همچنان يكي از روشنگران محافل مذهبي تهران در مناسبت‌هاي ويژه سال است.

با رئيس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در خصوص ويژگي‌هاي فتنه 88 و جايگاه نخبگان و مردم در اين فتنه گفتگو كرديم. اين مصاحبه که در نشریه شماره اول " قرارگاه" چاپ خواهد شد، در ادامه مي‌آيد:
 
 
 
در تحليل كلي از فتنه 88 ريشه هاي شكل گيري اين فتنه را در چه چيز هايي مي دانيد؟
 
نظر بنده بر خلاف نظر بسياري از افراد كه فتنه 88 را به طور مجزا مورد بررسي قرار مي دهند و روي آن بحث مي كنند، اين است كه اين فتنه به هيچ وجه بي ارتباط با مسائل قبل از خود نبوده و بايد گفت كه اين فتنه نيز مانند بسياري از حوادث تاريخي يك جريان است و بايد در بستر اتفاقات قبل و بعد از خود بررسي شود.
 
برخي به عنوان مثال ماجراي كربلا را يك حادثه مي‌دانند. حادثه اي كه فردي به نام يزيد امام حسين (ع) را به شهادت رساند و بعد هم ماجرا تمام شد. اين طور نيست. اين جريان مطمئناً با مسائل پيش از خود از بعثت پيامبر (ص) گرفته، تا به قدرت رسيدن ايشان، هجرت ايشان به مدينه و پس از آن خانه نشيني و دوران خلافت اميرالمومنين (ع) مرتبط است. اين جريان تاريخي را بايد با هم ديد. يعني موجي است كه از يك جا شروع مي شود، ادامه  مي يابد و به طور طبيعي در جاهايي نيز فراز و فرودهايي دارد.
 
قرآن هم در اين باره مي گويد: «وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذينَ مِن قَبلِهِم» ما پيشينان شما را هم به فتنه انداختيم. «وَ لَيَعلَمَنَّ الَّذينَ كَذَّبوُا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبين» تا روشن شود كه چه كسي راست مي گويد و چه كسي دروغ. از اين آيه معلوم مي شود كه هدف از اين فتنه ها، تشخيص راستي ادعاهاي افراد است. در سوره عنكبوت داريم. «أحَسِبَ الناس اَن يَترَكُوا اَنّ يَقُولُوا امَنّا وَ هُم لا يَفتَنُون» يعني مردم گمان نكنند كه وقتي يك ادعايي كردند ما آن ها را رها مي كنيم. مي خواهيم ببينيم شما راست مي گوييد يا دروغ. يعني وقتي مي گوييم ما مومن هستيم بايد ثابت كنيم. البته شكل اين امتحان و ابتلا در زمان ها و مكان ها و براي اشخاص مختلف متفاوت است. يعني قصه كربلا يك شكل خاصي دارد كه بايد در كتاب هاي تاريخ خوانده شود. اميرالمومنين (ع) هم چهار جنگ جانانه با دشمنان خود داشته است. آن ها را هم بايد مطالعه كنيم و ببينيم چگونه بوده است.
 
 ولي در عين حال بايد بدانيم كه تمام اين موارد يك جريان بيش نيست كه در اشكال مختلف بروز كرده است. يعني وقتي عمروعاص در مقابل اميرالمومنين (ع) است، به يك صورت است، وقتي معاويه است به يك صورت و وقتي نهروانيان هستند صورت ديگري دارد. شكل آن تفاوت مي كند ولي در واقع بستر آن ها يكي بيشتر نيست.
 
پس در اين صورت آيا مي توان انتظار داشت كه در آينده نيز فتنه هاي ديگري در راه باشد؟
 
بله، يك فتنه همواره بوده، هست و خواهد بود. نبايد گمان كنيم كه در آينده از اين فتنه ها نخواهيم داشت. قطعاً داريم. زيرا از وعده هاي خداوند و جزو سنن الهي است كه وقتي عده اي گفتند ما اين انقلاب را قبول داريم. ما حزب اللهي هستيم، بايد نشان دهند. خيلي از ما اين ادعا را مي كنيم. در كلام مي گوييمولايت فقيه. بايد در عمل هم نشان دهيم. مي گوييم ولايت اهل بيت. بايد نشان دهيم كه كدام راست مي گوييم. چقدر راست مي گوييم؟ و چقدر حاضريم براي آن مايه بگذاريم و هزينه بدهيم.
 
مي فرماييد "بايد در عمل ادعاي خود را اثبات كنيم"، اين عمل بايد چه ويژگي هايي داشته باشد تا راستي ادعاي ما را اثبات كند؟
 
يك جا زمينه پيش مي آيد كه در اين راه جان بدهيم. ولي يك جا فقط بايد شعار بدهيم. گاهي هم بايد بياييم وسط درگيري ها و زد و خوردها. گاهي هم به شكل اقتصادي، اجتماعي و نظامي بروز مي كند. اما بايد بدانيم كه اين ابتلائات وجود دارد و هر كسي امتحان مي شود.
 
نكته بعد كه بايد به آن توجه كنيم اين است كه هر فتنه نسبت به فتنه بعد آسان تر است. چون نتيجه فتنه امتحان است.
 
البته برخي خود فتنه را امتحان مي دانند. اما بنده فكر مي كنم كه برايند فتنه ها، امتحان هاي مختلفي است. چون فتنه به طلايي كه در بوته امتحان قرار گرفته، اطلاق مي شود. يعني وقتي طلا و اضافات آن را آن قدر حرارت مي‌دهند تا طلا به حالت مذاب درآيد و طلا از غير طلا جدا شود. به اين طلاي مذاب فتنه مي گويند. ما البته در روايات تعابيري داريم كه مي گويد: «ما همه را در غربال مي اندازيم و همه را به بلا و امتحان درگير مي كنيم»
 
اين امتحان و آزمون الهي براي غربال كردن كساني كه به راستي وعده دادند، چه ويژگي هايي دارد؟
 
اين امتحان هم مانند ساير امتحانات قواعدي دارد. اول اينكه امتحان اول از همه امتحانات ساده تر است و امتحان هاي بعدي سخت تر مي شود.
 
دومين ويژگي اين است كه معمولاً كساني كه امتحان مي دهند صورت مسائل و سئوالات را نمي دانند. قابل پيش بيني هم نيست. يعني اگر سئوالات را بدانيم كه امتحان نيست.
 
علاوه بر اين امتحان افراد به اشكال مختلفي است. ابعاد امتحان هم هميشه يكسان نيست. گاهي امتحان شيمي است، گاهي رياضي و گاهي فيزيك. اصلاً موضوعات و مولفه هاي امتحانات متعدد با هم فرق مي كند. در اين بين از آنجا كه ابعاد وجودي انسان ابعاد متنوع و متعددي است، در اين امتحانات هم هر دفعه ممكن است يك يا چند بعد انسان به چالش كشيده شود. يعني امتحان گاهي درباره مال است، گاهي شهرت، گاهي مقام.
 
آيا مصاديقي از اين ويژگي هاي امتحانات الهي در اين فتنه ها سراغ داريد؟
 
بله، اگر دقت كنيم در سال 78 هم شبيه همين فتنه البته با تفاوت هايي پيش آمد. پس از فتنه 88 با حدود 30 نفر از نمايندگان خدمت مقام معظم رهبري (دامت بركاته) رسيديم. حضرت آقا در آن جلسه به همين موضوع اشاره كردند. ايشان فرمودند كه در سال 78 عين همين فتنه پيش آمد، اما آنجا با يك اشاره جلوي آن گرفته شد. ولي اين امتحان بيشتر از قبلي طول كشيد.
 
 ما در فتنه 88 حدود 9 ماه درگير بوديم. پس هر چه در اين امتحان جلوتر مي رويم، امتحان سخت تر مي شود. ريزش ها دقيق تر مي شود. اين جريان ها چيزي شبيه غربال است. يعني ابتداي امر، تنها نخاله هاي خيلي بزرگ در غربالي كه سوراخ هاي درشت دارد مي ماند. ولي هر چه جلوتر مي رويم غربال ريزتر و دقيق تر مي شود و خلوص بيشتري را مي طلبد.
 
اين يعني حركت مستمر و گذر از فتنه هاي پي در پي مجاهده و مقاومت بيشتري را مي طلبد. آدم بايد بتواند خود را تثبيت كند كه پاي آن گفته و قولي كه داده از قبيل اسلام و انقلاب متعهدانه بايستد و كوتاه نيايد.
 
در اينجا تفاوتي بين مردم و نخبگان سياسي وجود ندارد. يعني نخبگان هم به اين گردونه وارد شدند. منتهي خيلي از آن ها قبول نشدند. صحبت هاي مقام معظم رهبري در آن برهه را ببينيد. ايشان فرمودند كه افراد شفاف و علني بگويند، روشن حرف بزنند، موافقت و مخالفت ها معلوم باشد. ولي خيلي از همين آقايان يكي به نعل مي زدند، يكي به ميخ. شايد با خود تصور مي كردند كه ببينند چه مي شود. برخي هم ممكن بود توجيهات ديگري داشتند. مثلاً مي گفتند كه مي خواستيم طرفين را صلح بدهيم.
 
پس امتحان براي تك تك افراد وجود دارد. منتهي قطعاً سئوالات يكي نيست. چون درجات و رتبه ها فرق دارد و توقعات الهي از ما يكي نيست. يعني كسي كه هيچ ادعايي ندارد با كسي كه عمري از اين نظام منتفع شده است، هرگز يكي نيستند و توقع از آن ها هم يكي نيست.
 
يكي از مسائلي كه در فتنه 88 نمود بيشتري داشت، اين بود كه مردم كمتر از نخبگان مصطلح سياسي پيروي كردند، علت اين مسئله را در چه چيز مي دانيد؟
 
چون آن جا نخبگان مصطلح سياسي اشتباه كردند. مگر اشتباه كنندگان چه كساني بودند. در راس فتنه همين كساني بودند كه مردم سال ها به آن ها اعتماد كرده بودند و دوره هاي مختلف اين ها را با راي خود به مجلس و دولت آورده بودند. گاهي برخي از اين ها چند دوره در مجلس بودند و حتي رياست مجلس را بر عهده داشتند.
 
اين افراد بارها خود را به امام (ره) و مقام ولايت منتسب كرده بودند، ولي الان مردم ديدند كه اين افراد حتي در الفباي ولايت پذيري لنگ مي زنند. اين جا اگر قرار باشد مردم يك طرف را ترجيح بدهند مطمئناً خود را از اين ها جدا مي كنند و به طرف ولي فقيه مي آيند. همان طور كه آمدند.
 
از آنجا كه اين فتنه ها را يك جريان عنوان كرديد، عمق ريشه هاي اين جريان چه قدر است كه در اين فتنه توانستند در يك مقطع هر چند كوتاه عده اي را به خيابان بياورند؟ چگونه فتنه هاي قبل، ما را واكسينه نكرد؟ اين ريشه ها سياسي است، يا فرهنگي و فكري؟
 
پاسخ شما را به اين صورت مي دهم. وقتي در تاريخ دقت مي كنيم، مي بينيم كه امت حضرت موسي(ع) بيشتر انسان هايي ظاهربين بودند كه كمتر عميق نگاه مي كردند. به تعبيري مي توان گفت كه حس گرا بودند. هر چيزي را كه مي ديدند قبول مي كردند، ولي چيزي را كه از ديدن آن عاجز بودند قدرت تفكر درباره آن را نداشتند. نمي توانستند فكر كنند و به صورت استدلالي بپذيرند.
 
خداوند متعال پيامبري را براي اين قوم مي فرستد كه عصای خود را به اژدها تبديل كند. اين قوم هم ايمان مي آورند. ولي اين نوع ايمان يك خطر دارد. چون اگر معجزه حضرت موسي (ع) ظاهري بود، گوساله سامري هم در ظاهر بانگي از خود در مي آورد. همين افراد وقتي هم كه از رود نيل گذشتند و از شر فرعون نجات پيدا كردند به قومي رسيدند كه «يَعكُفُون الاصنامَ». در برابر بت ها معتكف بودند.
 
 اين ها هم به موسي (ع) گفتند: «إجعَل لَنا الِهَه كَما لَهُم الِهَه» يعني براي ما هم خدايي قرار ده مانند خدايي كه اين ها دارند. مي بينيد كه چنين انساني هميشه در مخاطره است. پس نوع استدلال خيلي اهميت دارد. اينكه شما چرا از ولايت الهي پيروي مي كنيد.
 
در صورت امكان اين بحث را بيشتر توضيح دهيد؟ مصداق امروزي اين مسئله چيست؟
 
بعضي از ما ممكن است به اين دليل كه امام (ره) استاد و بزرگتر ما بوده و يا اينكه مسئوليت و پست هايي را به ما داده است، از ايشان اطاعت كنيم و به اين خاطر ايشان را قبول داشته باشيم. چه زماني معلوم مي شود كه اين عمل ما خالص است يا نه؟ زماني كه يك آقايي بيايد كه هم سن و سال و هم سابقه ما باشد و بگويند كه ايشان ولي فقيه است. مي گوييم "ما كه هم سن هستيم". "سابقه سياسي ما با هم يكي است بلكه سابقه من بيشتر است".
 
اما كسي كه عمق را مي بيند متوجه مي شود كه ولايت اينگونه نيست. ولايت به بزرگي و كوچكي و خويش و قومي نيست. اگر كسي به اين منصب رسيد، ولي به من مسئوليتي نداد، اگر اصلاً من را قبول نداشت، باز هم اين فرد تفاوتي با امام (ره) ندارد. آيا ما از باب ولايت امام (ره) را دنبال مي كرديم يا به دليل ديگر؟ اگر از باب ولايت باشد كه ايشان هم ولايت دارد.
 
همه علمايي كه مي گفتند امام (ره) ولي است مي گويند كه ايشان ولي است. حال آيا اطاعت از ولي واجب است يا نه؟
 
اما اگر اين مسئله لحاظ نشد و موارد ديگري مورد توجه قرار گرفت، انسان به چالش مي افتد. به نظر من در اين امتحان ها، ولايت معناي واقعي خود را  بروز داد.  پس اگر استدلال يك عده براي قبول ولايت فقيه استدلال خاصي بود، نتوانستند كنار بيايند. فردي خودش ولايت فقيه درس مي داد و چند جلد كتاب ولايت فقيه نوشته بود، اما تمام اين ها مربوط به زمان امام (ره) بود. وقتي كه امام از دنيا رفت، ايشان مشكل پيدا كرد.

افراد چگونه مي توانند از انحراف خود در اين زمان هاي حساس جلوگيري كنند؟
 
بايد بدانيم كه اگر امام امام است، فرقي بين امام هشتم و نهم (عليهما سلام) نيست. ممكن است امام هشتم (ع) سنشان از شما بيشتر باشد. به حَسَب ظاهر اين درست است، اما اگر امام هشتم فرمودند كه بعد من امام جواد (ع) امام است ديگر تفاوت ندارد كه ايشان هفت سال دارد يا 9 سال يا 10 سال. ولايت فقيه هم اينگونه است.
 
مقام معظم رهبري در خصوص نهم دي فرمودند «مطمئن باشيد كه نهم دي ماه امسال در تاريخ ماند . . . در شرايط كنوني كه شرايط غبارآلودگي فضاست اين حركت مردم اهميت مضاعفي داشت» به نظر شما اين اهميت مضاعف از چه نظر است؟
 
معمولا در فتنه هوا غبارآلود است. مثل مه است. تشخيص برّا نيست، مگر اينكه بصيرت انسان زياد باشد و "نافذالبصيره" باشد. مانند قمر بني هاشم (ع) كه امام سجاد (ع) در تعريف ايشان مي فرمايد: «عموي ما عباي نافذالبصيره بود» يعني بصيرت او نافذ بود، مانند اينكه به عمق بحث فرو مي رفت. حال فرض كنيد به جاي دو امان نامه، هزار امان نامه براي ايشان مي آمد. عباسي كه ما مي شناسيم، با 10 هزار امان نامه هم آن طرف برو نيست. چون او ايمان قاطعي دارد و نمي توان او را از معركه خارج كرد. براي اين هر چه امتحان سخت تر شود، اين افراد بيشتر جلا مي يابند. هر چه آتش شعله بيشتري داشته باشد، اين ها بيشتر خودنمايي مي كنند. درباره خود اباعبدا... (ع) هم آمده است كه: «هر چه به عصر عاشورا نزديك تر مي شديم امام شاداب تر به نظر مي آمد» چرا؟ چون ايشان يقين داشت كه درست مي رود و گام به گام مسئله براي او شفاف تر ميشد.
 
اما برخي ولي فقيه را اين طور  نمي بينند و مي گويند حد و اختيارات ولي فقيه در حد قانون اساسي است، يعني ولايت و حاكميت او را به دليل قانون اساسي مي دانند. در حالي كه قانون اساسي ارزشش به ولي فقيه است. قانون اساسي كه از آسمان نيامده و چون ولي فقيه آن را امضا كرده اعتبار يافته است. ولي فقيه هم مشروعيتش به نظر ما نيست. البته ما تلاش مي كنيم تا او را پيدا كنيم. ولي وقتي او پيدا شد ديگر مشروعيتش را بايد خداوند بدهد كه اصل ولايت از آن اوست. ولايتي كه به پيامبر (ص) اعطاء كرده و سپس به امام معصوم (ع) و در دوران غيبت و در شرايطي كه در روايات ذكر شده است، به ولي فقيه كه اين شرايط را دارد ولايت اعطاء مي شود. پس مشروعيت مربوط به خداوند است نه به قانون اساسي و تظاهرات و آمدن و نيامدن ما.
 
كساني بودند كه گمان مي كنند تابع ولايتند و مردم هم آن ها را ولايت مدار مي دانند و كسي حدس نمي زد كه اين ها مي شوند سران اين فتنه. اصلاً خود من هم احتمال نمي دادم. اگر فرضاً يك سال پيش مي گفتند كه فتنه اي مي آيد و فلاني و فلاني سران آن هستند، من مي گفتم كه اين خواب بي تعبير است.
 
اما ديديم كه اين افراد در مقابل نظام صف آرايي كردند و بسياري از افراد دچار ابهام و شك و ترديد شدند. اين ابهام ها ادامه داشت تا زماني كه اتفاقات عاشورا رخ داد و قضايا مقداري به داستان محبت  اباعبدا... (ع) نزديك شد. در اين زمان هر كس كه كوچكترين ابهامي داشت، ابهام او برطرف شد. يعني اگر اين افراد به اسلام و انقلاب تعهد داشتند نبايد اجازه مي دادند كه كار به اينجا برسد. بايد جلوي آن را مي گرفتند. ولي گويا براي برخي هدف وسيله را توجيه مي كند و اين يكي از مشكلات سياسيون است.
 
 
نيروي هاي فرهنگي و جوانان كه به تعبير مقام معظم رهبري در مقابله با فتنه نقشي اساسي داشتند، امروز چه وظيفه اي دارند؟
 
جوانان و نيروهاي فرهنگي بايد مانند زمان انقلاب، جنگ و بعد از آن باشند. زمان امام خميني (ره) اگر اطاعت بي چون و چراي مردم از ولي فقيه نبود قطعا دشمن بر ما مسلط مي شد. داستان جنگ هم كه پيش آمد، علت اصلي پيروزي ما وجود ولي و اطاعت جوانان از شخص ايشان بود. در برهه هاي بعد هم عين همين است. اين مسئله را مي توان وجه مشترك همه اتفاقات دانست، البته با همان تفاوت هاي ظاهري كه بيان شد.
 
به اعتقاد بسياري از افراد شخص مقام معظم رهبري در به پايان رساندن جريان فتنه نقش محوري داشتند. به نظر شما اين تاثيرگذاري چگونه ايجاد شده و ايشان چه ويژگي بارزي در مديريت اين مسائل دارند؟  
 
ما زماني بحث ولايت فقيه را در كتاب ها مي خوانديم و بحث علمي مي كرديم، آيه و حديث مي خوانديم و استدلال مي آورديم. اما الان ديگر اين طور نيست. يعني پس از حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبري خودشان را خوب نشان دادند. شما ببينيد كه چه قدر از آن طرف مرزها از ايشان تعريف و تمجيد صورت مي گيرد؟
 
من خودم در دانشگاه بينگهمتن آمريكا يك استاد راهنما داشتم كه استاد عرفان بود. ايشان با اينكه حتي نمي توانست اسم مقام معظم رهبري را درست تلفظ كند، بارها از ايشان تعريف مي كرد. مي گفت: «ايشان خيلي باهوش است، مديريتش را ببينيد» البته نمونه هايي هم مي آورد. به عنوان مثال آمريكا يك قانوني دارد كه وقتي 25 سال از يك حادثه مي گذرد اسناد آن را از حالت طبقه بندي خارج مي كنند و آن را منتشرمي كنند. مقام معظم رهبري هم پس از انتشار اسناد كودتاي 28 مرداد و مشخص شدن اينكه آمريكا در اين كودتا دست داشته است، خطبه اي در نماز جمعه خواندند. ايشان فرمودند كه آمريكا اگر طالب رابطه با ايران است براي اينكه صداقت خود را اثبات كند خسارت هايي كه در آن كودتا به كشور ما وارد كرده است را بدهد. آن وقت اين استاد ما مي گفت: «ببينيد اين انسان حسابگر، مدير و فهيم را. اين ها در كشورهاي غربي هر كار كه مي كنند آخر به تله او مي افتند. مشخص است كه او فردي مدير و مدبر است و حساب شده حرف مي زند»
 
نمونه ديگري هم دارم كه مربوط است به آن جمعه طلايي كه مقام معظم رهبري در ايام فتنه، خودشان نماز جمعه تهران را اقامه كردند. من پنجشنبه در قم خدمت آقايان مراجع بودم تا هم از محضرشان استفاده كنم و هم اگر اطلاعي از حوداث دارم به ايشان عرض كنم. بنا بود شنبه هم جلسه اي خدمت آيت ا... مكارم باشم. پس از آن خطبه به يادماندني مقام معظم رهبري شنبه خدمت آقاي مكارم رسيدم. همين كه وارد شدم ايشان فرمودند: «ببينيد ولايت فقيه را. فكر نمي كردم كه ولايت فقيه بتواند اين قدر كار كند. ديديد. همه چيز را تمام كردند.» و واقعاً همين طور بود.
 
كسي اگر آن زمان را به خاطر بياورد، وضعيت به گونه اي بود مثل اينكه همه چيز دارد از هم مي پاشد. اما ولي فقيه نشان داد كه به معناي واقع كلمه ستون محكم نظام است. پس اگر كسي خواست كوچكترين ضربه اي به اين موضع وارد كند، نبايد شك كرد كه مي خواهد ضربه اي به اصل نظام بزند. بنابراين آن كساني كه در آن موقع در مقابل اين جايگاه ايستادند، توبه كنند. آن هايي كه سكوت كردند بين خود و خدايشان توبه كنند. شفاف باشند. مقام ولايت هم همين را مي خواهند. مخصوصاً كساني كه مردم روي آن ها حساب مي كنند و توقع خاصي از آن ها دارند. بنده به خاطر دارم كه آن زمان قبل از مسئولين، قوه قضائيه و نيروي انتظامي بچه حزب اللهي ها وارد ميدان شدند. مسئولين متاسفانه خيلي دير آمدند. البته يك عده كه نيامدند. اين ها در تاريخ ثبت است. كسي كه مي خواهد انكار كند روزنامه هاي آن روزها را ببيند. شما داستان كربلا را هم ببينيد. كساني هستند كه روز يازدهم آمدند. با نيامدنشان چه فرقي داشت. طرف دلش را خوش كند كه ما آمديم.
 
البته برخي خيال مي كنند كه سكوت در اين مواقع بهتر است. در اين صورت بايد به تمام كساني كه براي ياري اميرالمومنين (ع) نيامدند «ماشاا...» گفت. يا كساني كه در زمان امام حسن سكوت كردند. مخصوصاً كساني كه نخبه اند، روي آن ها حساب مي شود و تريبون در اختيار دارند.

 رجانیوز

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , رایة الهدی , rayatehoda , rayatelhoda , ir , vhdi hgind , ,
:: بازدید از این مطلب : 2577
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 23 مهر 1391

بدون حضور روحانیت، انقلاب اسلامی، هیچ گاه به پیروزی نمی رسید/امروز همانند جنگ احزاب ملت در مقابل فشارها ایستاده است

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی(چهارشنبه) در دیدار علماء، فضلا، روحانیون و طلاب استان خراسان شمالی، با اشاره به تفکیک ناپذیری روحانیت از نظام اسلامی و فرصت عظیمی که پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار روحانیت، برای گسترش معارف دینی قرار داده است، تأکید کردند: روحانیت و حوزه های علمیه باید با تلاش علمی مضاعف و مجهز شدن به معارف عمیق دینی و آشنایی با اندیشه های نو و ارتباط مستمر با نسل جوان بویژه دانشجویان، در جهت خدمت به نظام اسلامی و تقویت آن حرکت کنند.

 

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به مخاطبان گسترده و میلیونی ِروحانیون بواسطه تشکیل نظام اسلامی، افزودند: روحانیت و حوزه های علمیه سربازان این نظام هستند و هیچ گاه نمیتوانند خود را جدا از نظام اسلامی تصور کنند. 
 
ایشان هرگونه تفکری را که روحانیت را جدای از نظام اسلامی بداند، سکولاریسم خواندند و تأکید کردند: حوزه های علمیه نمی توانند سکولار و نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت باشند.
 
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به فتوای مراجع محترم تقلید مبنی بر حرام قطعی بودن تضعیف نظام، خاطر نشان کردند: در حالیکه سیاست سرویس های امنیتی دشمنان نظام اسلامی اعم از امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، القاء وجود فاصله میان روحانیت و نظام است، هیچ روحانی نمیتواند خود را جدای از نظام اسلامی بداند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای نظام اسلامی را نیز مرتبط با روحانیت دانستند و افزودند: بدون حضور روحانیت، انقلاب اسلامی، هیچ گاه به پیروزی نمی رسید زیرا روشنفکران و گروهها و احزاب غیر اسلامی، توانایی و نفوذ و مقبولیت روحانیت را در سطح کشور نداشتند. 
 
ایشان با اشاره به وظایف سنگین روحانیت در شرایط کنونی، پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) را اسوه روحانیت دانستند و خاطر نشان کردند: امروز نیز همانند شرایط جنگ احزاب در دوران پیامبر(ص)، همه دشمنان ملت ایران در سطح بین المللی و منطقه ای، دست به دست یکدیگر داده اند، تا ایستادگی و عزم راسخ این ملت را بشکنند اما همانگونه که در آن جنگ، مومنان به خود ترس و تردید راه ندادند، ملت ایران هم با تلاش برای افزایش قدرت و توانایی های خود، در مقابل فشارها ایستاده است.
 
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در جنگ احزاب عده ای منافق و سست ایمان، مومنان را مورد عتاب و خطاب قرار میدادند که چرا کوتاه نمی آیید و سیاست خود را عوض نمی کنید اما یاران واقعی پیامبر(ص) در پاسخ به آنها می گفتند: ما از این فشارها تعجب نمی کنیم و نمی هراسیم و به راه خود ادامه خواهیم داد.
 
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: فشارها تا زمانیکه در مقابل خواسته دشمنان سر تعظیم فرود آورده نشود، ادامه خواهد داشت و تنها راه تأثیر نپذیرفتن از این فشارها ، قدرتمند شدن در ابعاد مختلف است.
 
ایشان مصداق قدرتمند شدن روحانیت را، درس خواندن عالمانه و تعمق در معارف دینی با نیت رسیدن به مدارج برجسته علمی دانستند و خاطر نشان کردند: روحانیت در کنار کسب علم باید همواره مقید به تدیّن، تهذیب اخلاقی، فرائض و نوافل، و تلاوت قرآن باشد.
 
رهبر انقلاب اسلامی ارتباط صمیمی و با روی خوش، با جوانان و پاسخگویی به سوالات و نیازهای فکری آنان را یکی از وظایف مهم روحانیون برشمردند و افزودند: لازم است روحانیون و ائمه جماعات، کانون های فرهنگی مساجد را با همکاری بسیج رونق بخشند و ضمن حضور تأثیرگذار در مساجد و نمازهای جماعت، معارف دینی و مناقب اهل بیت علیهم السّلام را برای مردم بیان کنند.
 
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به استعداد خیز بودن استان خراسان شمالی و یادآوری جایگاه برخی علمای برجسته این منطقه، خاطرنشان کردند: خراسان شمالی با چنین جایگاهی زمینه تأسیس یک حوزه ی علمیه ی کامل و دارای سطوح عالی را دارد.
 
ایشان علما و فضلای سراسر کشور بویژه خراسان شمالی را به هجرت از حوزه های علمیه قم و خراسان و شهرهای بزرگ، به مناطق خود توصیه کردند و افزودند: تنها راه ارتقاء کمّی و کیفی حوزه های علمیه کشور طرح هجرت است که باید بصورت عملی اجرا شود.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , اجـــتماعــــــی , ,
:: برچسب‌ها: امام خامنه ای , رایة الهدی , rayatelhoda ,
:: بازدید از این مطلب : 2818
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
نویسنده : گمنام
دو شنبه 27 شهريور 1391

آقا در بین صحبت هایش فرمود:
 
«تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.»
 
وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.
 
دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت:
 
«حتما باید شما اون عکس رو ببینید.»
 
سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: «شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار.»
 
که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.
 
کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.
 
آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که «موسسه میثاق» منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.
 
عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:
 
«شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست ... الله اکبر ... من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.»
 
ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم «حسین بهزاد» افتادم.
 
چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و ...
 
به آقا گفتم:
 
«آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.»
 
آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم:
 
« این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است.»
 
با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:
 
« الله اکبر ... عجب ... سبحان الله ... سبحان الله »
 
دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.
 
 
تصویر شهید هادی ثنایی‌مقدم

بقیه در ادامه مطلب....

 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ایثـار و شهادت , ,
:: برچسب‌ها: rayatelhoda , ir ,
:: بازدید از این مطلب : 2687
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : گمنام
یک شنبه 26 شهريور 1391

نام شریفش جعفر، کنیه اش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایش فاضل، قائم، طاهر، کافل، منجی و مشهورترین آنها صادق بود. در روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجری قمری در سن شصت و پنج سالگی در مدینه چشم از جهان فرو بست و در کنار پدر و جد خود، امام باقر و امام سجاد (علیهما السلام) و عموی جدش امام حسن مجتبی (علیه السلام) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش 26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنار جدش امام سجاد (علیه السلام) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر (علیه السلام) گذراند.

مدت امامت آن امام همام 34 سال بود که حدود هجده سال آن (132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن (148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان.
 
بندگی شایسته

امام صادق (علیه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. چون روزه می گرفت بوی خوش به کار می برد و بعد از ماه رمضان بی درنگ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را می پرداخت.

شبهای قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش و عبادت می گذراند. چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند و هرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز یافتند. آن حضرت ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد.

امام صادق (علیه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر می دانست. از این رو به هنگام نیایش مجذوب خداوند می شد. مالک بن انس می گوید: “با امام صادق (که بر او درود خدا باد) حج گزاردم، به هنگام تلبیه هرچه می کوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو می ماند و چنان حالتی به او دست می داد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چاره ای نیست باید لبیک گفت. فرمود:

چگونه جرات کنم لبیک بگویم، می ترسم خداوند بگوید: “نه لبیک “ چون زبان به لبیک می گشود، آن قدر آن را تکرار می کرد که نفسش بند می آمد. قرآن را بسیار بزرگ می داشت و آن را در چهارده بخش قرائت می فرمود.
 
شجاعت بی نظیر

امام صادق (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) بود و در شجاعت بی نظیر. او شجاعت و پایداری را از پدران خود به ارث برده بود. در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشت. روزی منصور، خلیفه عباسی، از مگسی درمانده شد و از وی پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: “تا جباران را خوار کند.”

وقتی “داوود بن علی، فرماندار مدینه، معلی بن خنیس را کشت، شمشیر برگرفته به کاخ امارت رفت; حقش را مطالبه کرد; و قاتل “معلی “ را به قصاص کشت.

وقتی که فرماندار اموی مدینه در حضور بنی هاشم و در خطبه های نماز علی (علیه السلام) را دشنام داد و همه بنی هاشم سکوت کردند، امام (علیه السلام) چنان پاسخ کوبنده ای به او داد که فرماندار بی آنکه خطبه را تمام کند راه خانه پیش گرفت.

ماموران حکومت خانه اش را به آتش کشیدند،در میان شعله های آتش قدم می زد و می فرمود: “من فرزند ابراهیم خلیلم “

مهابت در عین گذشت

امام (علیه السلام) مهابتی خدادادی داشت، چهره اش نورانی بود و نگاهش نافذ. عبادت بسیار سبب شده بود ابهتش دلها را جذب کند. عظمت و مهابت وی چنان بود که ابو حنیفه بر منصور وارد شد و امام (علیه السلام) حضور داشت، به گفته خودش چنان تحت تاثیر هیبت امام (علیه السلام) قرار گرفت که مهابت منصور با آن همه خدم و حشم در برابر آن هیچ بود.

یکی از دانشمندان علم کلام، که بسیار بر خود می بالید و خود را برای مناظره با آن حضرت آماده کرده بود، چون چشمش به امام افتاد چنان تحت تاثیر قرار گرفت که حیران ماند و زبانش بند آمد.

امام با وجود شجاعت و مهابت و قوت قلبی که داشت، در برخورد با مردم و خدمتکارانش بسیار بردبار و با گذشت بود و بدی را با نیکی پاسخ می داد. روزی شخصی که، امام را نمی شناخت، او را به دزدی متهم کرد. امام (علیه السلام) وی را به خانه برد و هزار درهم به او داد. چون شخص شرمنده و عذرخواه بازگشت و درهمها را پس آورد، امام آن را نپذیرفت.

گاه حتی بیش از این گذشت نشان می داد، به نماز می ایستاد و برای بدکننده از خدا آمرزش می طلبید.
 
مولایی همجون بردگان

امام (علیه السلام)، با همه شرافت نسب و جلالت قدر و برتری دانشی که داشت، بسیار متواضع بود و در میان مردم چون یکی از آنان بود. به دست خویش خرما وزن می کرد. باغ خود را بیل می زد; آبیاری می کرد. چهارپا سوار می شد. و اجازه نمی داد حمام را برایش قرق کنند. چون بندگان بر زمین می نشست و غذا می خورد. و خود از میهمانانش پذیرایی می کرد. روزی برای دلجویی و دیدار به منزل یکی از بنی هاشم می رفت که کفشش پاره شد. کفش پاره را به دست گرفت و با یک پای برهنه تا مقصد رفت. یتیمان را نوازش و سرپرستی می کرد.

 رفتارش با دیگران، حتی خدمتکاران بسیار ملایم و مهربانانه بود. خوشرو و خوش رفتار بود و ملایمت و نرمی معیار رفتارش شمرده می شد. روزی غلامش، که در پی کاری رفته بود، دیر کرد. امام (علیه السلام) در پی اش گشت و وقتی پیدایش کرد خوابیده بود. نه تنها با او درشتی نکرد، بلکه کنارش نشست و او را باد زد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: “تو را نشاید هم شب بخوابی هم روز، شب بخواب و روز کار کن.”
 
صبر ایّوب وار

امام صادق (علیه السلام) در برابر سختیها و مصیبتها بسیار پایدار بود. در برابر سختیهایی که حکومت برایش ایجاد می کرد و گاه حتی شبانه به منزلش می ریختند و به مرگ تهدیدش می کردند، استوار بود. او در غم از دست دادن فرزندان بسیار صبور بود. روزی با میهمانانش بر سر سفره بود که خبر در گذشت پسر بزرگش اسماعیل را آوردند. با آنکه اسماعیل را بسیار دوست داشت نه تنها بی تابی نکرد، بلکه با میهمانان نشست، لبخند زد، پیش میهمانان غذا گذاشت و آنها را به خوردن تشویق کرد و از روزهای دیگر بهتر غذا خورد. میهمانان از این که او را غمگین ندیدند تعجب کردند و سبب را پرسیدند. حضرت فرمود: “چرا چنین نباشم، راستگوترین راستگویان به من خبر داده است که من و شما خواهیم مرد.”

وقتی کودکش مریض شده بود، غمگین بود و چون کودک درگذشت، اندوه را به کناری نهاد و به جمع یاران پیوست. پرسیدند: “تا کودک بیمار بود، غمگین بودی و چون درگذشت، غم از چهره زدودی “؟ فرمود: “ماخاندانی هستیم که پیش از وقوع مصیبت اندوهگین می شویم و چون فرمان حق در رسد به قضا رضا می دهیم و تسلیم فرمان حق هستیم.

در فراق از دست دادن یاران و خویشاوندان اشک می ریخت، ولی پیوسته راست قامت بود. در شهادت عمویش “زید بن علی بن الحسین (علیهما السلام)” گریست. در گرفتاری، شکنجه ها و شهادت عموزادگانش گریست، ولی همچنان پایدار ایستاد.

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: امامت و ولایت , ,
:: برچسب‌ها: rayatelhoda ,
:: بازدید از این مطلب : 2504
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده : گمنام
یک شنبه 4 تير 1391
  • رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
  •  
  • فرصت را برای اعمال نیک بیش از آنکه فتنه هایی مانند پاره های شب تاریک پدید آید غنیمت شمارید در آن هنگام انسان صبح مومن است و شب کافر می شود شب کافر است و روز مومن می شود و دین خود را به عرض ناچیز دنیا می فروشد

  • نهج الفصاحه ، حدیث 1075
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: اخلاق و عرفان , ,
:: برچسب‌ها: رایه الهدی , هیئت منتظران مهدی , rayatelhoda , ir , رحمان نوازنی , پیامبر اکرم(ص) , فتنه ,
:: بازدید از این مطلب : 2335
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
نویسنده : گمنام
جمعه 2 تير 1391

ولادت سید الشهدا (ع)

 

باز از عرش غزل های مرا آوردند

شیشه ناب عسلهای مرا آوردند

باز آغوش در آغوش دلم را بردند

طعم شیرین بغل های مرا آوردند

باز "هم هیئتیان "من و جشن ارباب

باز هم بچه محل های مرا آوردند

باز هم کرببلا ، عشق ، زیارت ، ارباب

باز هم خیر العمل ها ی مرا آوردند

 

برای مشاهده تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک نمایید. 

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: شـــعرآیینــــی , ,
:: برچسب‌ها: حاج رحمان نوازنی , شاعرایینی , جناب آقای رحمان نوازنی , رایه الهدی , rayatelhoda , ir , rayatelhoda , lxb , ir , رحمان نوازنی , شعر ویژه ولادت امام حسین علیه السلام ,
:: بازدید از این مطلب : 2434
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 1 تير 1391

فليم جديدترين ويروسي است كه توسط سيستم هاي امنيتي غربي عليه جمهوري اسلامي ايران طراحي شده است، پس از انتشار خبر کشف بدافزار اینترنتی جدید با نام flame (شعله) و موفقیت مرکز ماهر در ایران در ارائه نسخه پاک کننده آن، بسیاری از منابع غربی اذعان می کنند که این بدافزار یک محصول اسراییلی است.

ظاهرا شرکت نرم افزاری کسپراسکی در روسیه کاشف فلیم بوده است. ویتالی کاملیوک، کارشناس ارشد بدافزار در شرکت نرم افزارهای امنیتی کاسپرسکی کاشف فلیم است. وی به عنوان عضوی در یک گروه کارشناسی به دنبال کد بدافزاری رایانه ای بود که گفته می شد اطلاعات رایانه های داخل ایران را از بین برده بود.

بر خلاف استاکس نت فقط برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات طراحی شده است. این ویروس تواناییهایی بیش از این دارد. این ویروس از صفحه نمایشگر رایانه عکس می گیرد و میکروفون رایانه را روشن می کند تا مکالمات محیط ضبط شود. بعدا اطلاعات گردآوری شده به منبع منتشر کننده ویروس منتقل می شود.

تیم مارر و دیوید وینستاین، روز 10 خرداد در فارین پالیسی نوشتند: «بنا بر اعلام کاسپرسکی بدافزارهای دیگری هم وجود دارند که می توانند صدا را ضبط کنند اما نکته اصلی در مورد فلیم کامل بودن آن است، یعنی توانایی آن برای به سرقت بردن اطلاعات از شیوه های بسیار متنوع».

همچنين مارک کلایتون روز 10 خرداد درباره شیوه عمل فلیم در کریستین ساینس مانیتور نوشته است: «کارشناسان می گویند به علت بزرگی و پیچیدگی ویروس فلیم کشف کامل برنامه آن و این که چه کارهایی انجام داده است سال ها زمان می برد. با این حال، از یافته هایی که تاکنون بدست آمده مشخص شده است که ویروس فلیم می تواند از طریق یو اس بی، بلوتوث یا دیگر ابزارها در یک شبکه گسترش پیدا کند. در دستگاه های آلوده، این ویروس می تواند برای اجرا شدن منتظر نرم افزارهای خاصی شود و سپس به تصاویر دست یابد، میکروفون های داخلی را برای ضبط مکالمات روشن کرده و ئی میل ها و چت ها را رهگیری کند. این ویروس می تواند اطلاعات بدست آمده را بسته بندی و رمزگذاری کرده و آنها را برای رایانه های مشخصی در سراسر جهان بفرستد».

به زبان فنی می توان گفت ویروس فلیم مانند یک «کرم» عمل می کند به این صورت که بدون نیاز به دخالت انسان گسترش می یابد و برای رساندن اطلاعات ربوده شده به دست گردانندگانش کانال هایی را برای خود باز می کند....

رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج

:: موضوعات مرتبط: ســـــیاســـــی , علم و فنــاوری , ,
:: برچسب‌ها: ویروس , استاکس نت , فلیم , رایه الهدی البرز , rayatelhoda ,
:: بازدید از این مطلب : 2560
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 114 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
شکر ،خدارا که درپناه حسینم(ع)،گیتی ازاین خوبتر،پناه ندارد........................... ....هرکسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت/ زان میان پروانه را در اضطراب انداختی / گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما / سایه دولت بر این کنج خراب انداختی.../ اللّهم عجّل لولیّک الفرج........ ...با عرض سلام و تحیّت خدمت شما بازدید کننده گرامی به اطلاع می رساند که """برنامه ی هفتگی هیئت کربلا (محمدشهر- عباس آباد - کرج ) به شرح ذیل می باشد: پنجشنبه شب ها ساعت21 با مداحی " حاج رحمــــــــان نـوازنـــــــی "/ لازم به توضیح است مراسماتی که بصورت مناسبتی برگزار می گردد از طریق سامانه پیام کوتاه به اطلاع عموم بزرگواران می رسد. سامانه پیام کوتـــــــــاه این هیئت نیز با شماره 30008191000002 پل ارتباطی بین ما و شما می باشد.لطفا نقدها و پیشنهاد های خود را و همچنین پیامک های مهـــــــــدوی و دلنوشته هایتان را جهت انعکاس در این تارنما برای ما ارسال نمایید.ضمنا جهت عضویت در این سامانه عبارت * یازهرا * را به شماره فوق پیامک نمایید. التماس دعا.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه