آیتالله مجتبی تهرانی در تازهترین درس اخلاق خود، به ماجرای آبندادن «عبداللهبن حصین ازدی» از اشقیای دشت کربلا به کاروان حسینی و نفرین او توسط سیدالشهدا(ع) اشاره کرد...
نفرین رسولخدا بر کسری
«أَنَّ النَّبِیَّ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) کَتَبَ إِلَى کِسْرَى»؛ رسولخدا به کسری نوشت، «مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى کِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ أَمَّا بَعْدُ فَأَسْلِمْ تَسْلَمْ وَ إِلَّا فَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى»؛ نامه از محمد رسولخدا به کسری پادشاه ایران؛ اسلام بیاور تا سلامت بمانی و الّا با خدا و رسولش اعلام جنگ ده، «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى». همه در تاریخ نوشتند: «فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ الْکِتَابُ مَزَّقَهُ»؛ وقتی که نامه پیغمبر به دست کسری رسید پارهپارهاش کرد، «وَ اسْتَخَفَّ بِهِ»؛ توهین و بیاحترامی کرد؛ «وَ قَالَ مَنْ هَذَا الَّذِی یَدْعُونِی إِلَى دِینِهِ»؛ کسری گفت: این چه کسی است که مرا دعوت به دینش میکند؟ «وَ یَبْدَأُ بِاسْمِهِ قَبْلَ اسْمِی»؛ و اول اسم خودش را میآورد و بعد اسم من را، «وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِتُرَابٍ»؛ مشتی خاک برداشت، درون چیزی ریخت و برای پیغمبر فرستاد. وقتی خاک را آوردند و گفتند که او این کار را کرد؛ حضرت نفرینش کرد. این نفرینی که کرد معجزه بود. امّا اعجازش ابدالدّهری بود، یعنی بعد از کسری را هم فرمودند: «فَقَالَ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) مَزَّقَ اللَّهُ مُلْکَهُ کَمَا مَزَّقَ کِتَابِی»؛ خدا حکومتش را پاره پاره کند همانطور که نامه مرا پاره کرد، «أَمَا إِنَّهُ سَتُمَزِّقُونَ مُلْکَهُ»؛ به یارانش رو کرد فرمود: شما بدانید که بهزودی حکومتِ همین کسری را پارهپاره میکنید، «وَ بَعَثَ إِلَیَّ بِتُرَابٍ»؛ برای من مشتی خاک میفرستد؟! امّا بدانید، «أَمَا إِنَّکُمْ سَتَمْلِکُونَ أَرْضَهُ»؛ به زودی شما مالکِ ملک و زمین او میشوید.
معجزه نفرین پیامبر
توجه کنید! جریان چه بود؟ او را در آینده نفرین کرد و فرمود به دست شما تحقق پیدا میکند و درست بعد از وفات پیغمبر اتّفاق افتاد. امّا این چه بود؟ این از معجزات پیغمبر است و در ردیف آنهایی قرار میگیرد که پیغمبر نفرین کرده است. در ارتباط با آنها است و از معجزات است. ما نسبت به ائمه(علیهمالسّلام) هم داریم. به مناسبتی که میخواهم وارد توسّل شوم، جملاتی از حسین(علیهالسّلام) که کسی را در روز عاشورا نفرین کرده میگویم.
تیرِ نفرین حسین(ع) به جان دشمنِ خدا
شخصی به نام عبداللهبنحصین ازدی، به امامحسین رو کرد و گفت: «یَا حُسَیْنُ أَ لَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ کَأَنَّهُ کَبِدُ السَّمَاءِ»؛ میبینی که این آب مثل آسمان میدرخشد؟ «وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً»؛ بهخدا قسم شما از این آب حتّی یک قطره هم نمیچشید مگر اینکه همهتان از تشنگی میمیرید، «فَقَالَ الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام): اللَّهُمَّ اقْتُلْهُ عَطَشاً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُ أَبَداً»؛ نفرینش کرد؛ گفت: خدایا او را با تشنگی بکش و هیچگاه نبخش!
اثر نفرین
میدانید که حمیدبنمسلم واقعهنگار کربلا است و غالباً هم از او نقل میکنند. میگوید: بهخدا قسم او مریض شد و به عیادتش رفتم. استسقاء گرفته بود. میدانید استسقاء یعنی چه؟ یعنی عطش. تا گلویش آب میخورد، امّا بالا میآورد و میگفت: واعطشا! و باز میخورد. میگوید: آنقدر خورد تا مرد. نفرین امامحسین(علیهالسّلام) و اولیاء خدا اینطور است.....
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج