مهمترین راهبردی که در نبرد رسانهای میتوانیم اتخاذ کنیم گرفتن نقطهضعفهای حریف است. ما امروز در جهان با پدیدهی نوظهور بیبندوباری و بیحجابی مواجه نیستیم، بلکه بیحجابی، به نتایج شوم خودش رسیده است. کسی نیست که از این فرصت برای تقویت بنیانهای حجاب و عفاف استفاده کرده باشد.
برخی این شبهه را وارد میکنند که بر اساس نص صریح قرآن حجاب مخصوص زنان مؤمن است و زنان غیرمسلمان یا افرادی که ایمان معمولی دارند میتوانند حجاب نداشته باشند. این افراد همچنین معتقدند که حکومت نباید در این خصوص دخالت کند. نظر شما در رابطه با این شبهه چیست؟
ممکن است صریحاً حکمی در رابطه با اینکه حکومت باید در امر حجاب دخالت کند (به صورت خاص و جزئی) نداشته باشیم، ولی طبیعتاً حکومت دینی فلسفهای دارد و بر اساس آن فلسفه وظایفی بر عهدهاش هست که یکی از آن وظایف زمینهسازی برای رشد معنوی آحاد جامعه و ایجاد امنیت روانی لازم برای برخورداری از حیات طیبه است. در شرایطی که کسانی راهِ از بین بردن امنیت روانی یا رشد معنوی جامعه را ترویج بیحجابی میدانند و با انواع و اقسام ابزارها به اغواگری میپردازند تا زمینههای فساد را در جامعه تقویت کنند، طبیعتاً حاکمیت دینی وظیفه پیدا میکند که نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان دهد.
یکی از دلایل اینکه در صدر اسلام حکومتها دستورالعمل روشنی برای دخالت در امر حجاب نداشتند میتواند این باشد که اساساً حجاب به عنوان یک امر فرهنگی در میان مسلمانان و حتی جوامع غیراسلامی کموبیش رواج داشت و غیر از برخی موارد، حجاب به عنوان یک امر ارزشی در جامعه مطرح بود. در چنین شرایطی، بیحجابیهای فردی صرفاً باعث محدودیت فرد میشد که معمولاً فرهنگِ علاقهمندِ به حجاب آن جامعه میتوانست با آن مقابله کند و نیازی به دخالت حکومت دینی نبود.
این در حالی است که ما امروز با پدیدهی حجاب یا بیحجابی به عنوان یک موضوع نسبتاً جدید مواجه هستیم و بر اساس مصالح جامعه و عموماتی که امنیت و سلامت جامعه را حفظ میکنند، حکومت دینی مجبور است که در امر حجاب دخالت کند.اگر شما به سخنان حضرت امام (رحمت الله علیه) و دیدگاههای ایشان در این باره مراجعه کنید، میبینید که امام (رحمت الله علیه) با پدیدهای که توسط رژیم طاغوت آغاز شده بود، یعنی فساد و در نقطهی شروع آن بیحجابی، برخورد میکنند و در چند سخنرانیشان صریحاً متذکر میشوند که حکومت باید در اجباری بودن حجاب دخالت کند.
خیلی از امور در احکام اسلامی هستند که ممکن است صریحاً برایشان دستوری نباشد؛ ولی تابع مصالح و مفاسد، چه در زمینهی فردی و چه در زمینهی اجتماعی، دستوراتی برای آنها صادر شده است. زمانی نه تنها در مورد سیگار عکسالعمل خاصی از طرف فقها دیده نمیشد، بلکه بالاتر از سیگار هم در بین مسلمانان رواج داشت و حکمی دربارهی آنها صادر نشده بود، ولی اخیراً میبینید که بعضی از فقها حتی نسبت به حرمت سیگار هم فتاوایی دادهاند. چون امروز سیگار آغازگر جریانی است که منجر به فساد و تباهی جامعه میشود.
در حال حاضر انواع مواد مخدر صنعتی به بازار آمدهاند و ریشهی سلامت جامعه را از بین میبرند. طبیعتاً فقها نسبت به این مسئله حساسیت نشان میدهند. این نظر شخصی فقیه یا سلیقهی فردی حاکمان نیست، بلکه هر مسلمانی که ببیند موضوعی به سلامت او یا جامعه ضرر میزند، به صورت جدی باید برای خودش حریمهایی قائل شود. دین از او چنین انتظاری دارد. بحث باید پیرامون مصالحی باشد که اقتضا میکند حاکمیت در امر حجاب دخالت کند. مطمئناً اگر در این باره بحث شود، خیلیها متقاعد میشوند که ورود حاکمیت دینی به این مسئله امر معقولی است. در فضای بینالمللی امروز که با بیبندوباری زمینهی به استثمار کشیدن ملتها فراهم میشود، دخالت حکومت در این عرصه مشروع به نظر میرسد.