|
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
|
روزی امیرالمومنین (ع) بر جمعی وارد شدند، از آنها سؤال فرمود: آیا میدانید امیدبخشترین آیه قرآن کدام است؟ هر کس به فراخور حال خویش آیهای را عنوان کرد، در نهایت امام به نقل حدیثی از پیغمبر(ص) در این باره پرداخت....
چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیر حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی از آن سپری کنیم...
* امیدبخشترین آیه
«وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ»
و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبیها، بدیها را از میان مىبرد، این براى پند گیرندگان پندى است. ( هود، 114)
-حضرت علی(ع) بر جمعی وارد شده و از آنها سؤال فرمود: آیا میدانید امیدبخشترین آیه قرآن کدام است؟ هر کس به فراخور حال خویش آیهای را عنوان کرد:
بعضی گفتند: آیه «إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ»؛ یعنی خداوند جز شرک گناهان دیگر را میبخشد.
بعضی دیگر بر آن بودند که این آیه است: «وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِیمًا» یعنی هر کس خلافکار و ظالم باشد ولی استغفارکند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.
عدهای اظهار داشتند آیه «یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»؛ یعنی ای بندگان من که در حق خود اسراف کردهاید، از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه گناهان را می بخشد.
تعدادی هم نظر به این آیه داشتند «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ» کسانی که اگر کار زشتی انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خدا می کنند و برای گناهان خویش استغفار میکنند و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد، بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا شنیدم که امید بخشترین آیه در قرآن این آیه است: «َأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»، سپس پیامبر ادامه داد: یا علی سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته میشود و زمانی که رو به قبله کند، پاک میشود، یا علی مثال اقامه کننده نمازهای روزانه مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو دهد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
رایه الهدی ,
قرائتی ,
قرآن ,
امیدبخشترین آیه قرآن ,
:: بازدید از این مطلب : 2207
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 17 مرداد 1391
|
به نقل از جلسات درسهایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی
* گواهان دادگاه قیامت
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أُوْلَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ»
و چه کسى ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بندد آنان بر پروردگارشان دروغ عرضه مىشوند و گواهان خواهند گفت اینان بودند که بر پروردگارشان دروغ بستند هان لعنتخدا بر ستمگران باد. (هود،18)
دادگاه قیامت گواهان بسیار دارد:
الف) خداوند که شاهد بر همه اعمل ماست. «وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»
ب) پیامبر اکرم، «فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّة بِشَهِید وَجِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً»، چگونه است حال آنها در آن روز که برای هر امتی گواهی بیاوریم و تو را گواه بر آنها قرار دهیم.
ج) امامان معصوم، «کَذَلِکَ جَعَلْنَـاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَی النَّاسِ» ما شما را امت میانه قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید، طبق روایات مراد از امت امامان معصومند، زیرا سایر افراد امت، از علم و عصمت لازم برای گواهی در آن روز برخوردار نیستند.
د) فرشتگان، «وَ جَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ»، در قیامت همراه هر انسانی دو فرشته میآید، یکی او را سوق میدهد و یکی شاهد بر اوست.
ه) زمین، «یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»، در قیامت زمین اخبار خود را بازگو میکند
و) وجدان، «اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا»، نامه عملت را بخوان و خود قضاوت کن که با تو چه برخورد شود.
ز) اعضای بدن، «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ»، روز قیامت زبان و دست و پا به سخن آمده و علیه انسان گواهی میدهند.
ح) زمان، امام سجاد در دعای ششم صحیفه سجادیه میفرماید: «هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ، وَ هُوَ عَلَیْنَا شَاهِدٌ عَتِیدٌ»، امروز روز جدیدی است که در قیامت گواه اعمالی است که در آن انجام میدهیم.
ط) عمل، «وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» در قیامت اعمال انسان تجسم یافته و در برابر او نمودار میشوند.
*اهل بیت، کشتی نجات
«وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»
و [نوح] گفت در آن سوار شوید به نام خداست روانشدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است
ابوذر، صحابی بزرگ رسول خدا در حالی که حلقه در کعبه را گرفته بود، با صدای بلند میگفت: ای مردم! با دو گوش خود شنیدم که پیامبر میفرمود: «مَثَلُ أهلِ بَیتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها نَجی وَ مَن تَخَلَّفَ عَنها هَلَکَ»، اهل بیت من همچون کشتی نوح اند که هر کس بر آن سوار شد، نجات یافت و هر که از آن دوری گزید هلاک شد.
البته این حدیث پیامبر را دیگر بزرگان صدر اسلام همچون ابوسعید خدری، ابن عباس، عبدالله بن زبیر و انس بن مالک نیز نقل کردند و در کتب معروف اهل سنت آمده است. اگر این حدیث متواتر را در کنار حدیث متواتر دیگری بگذاریم که پیامبر فرمود: مسلمانان 73 فرقه میشوند و تنها یک فرقه از آنها اهل نجات هستند، «فرقه ناجیه» روشن میشود که خود پیامبر مصداق فرقه ناجیه را اهل بیت خود معرفی کرده و فرموده است: «مَن رَکِبَها نَجی» که کلمه «نجی» مفسر همان کلمه «ناجیه» است. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
قرائتی ,
گواهان قیامت ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2461
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391
|
آیتالله مجتبی تهرانی در تازهترین درس اخلاق خود، به ماجرای آبندادن «عبداللهبن حصین ازدی» از اشقیای دشت کربلا به کاروان حسینی و نفرین او توسط سیدالشهدا(ع) اشاره کرد...
نفرین رسولخدا بر کسری
«أَنَّ النَّبِیَّ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) کَتَبَ إِلَى کِسْرَى»؛ رسولخدا به کسری نوشت، «مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى کِسْرَى بْنِ هُرْمُزَ أَمَّا بَعْدُ فَأَسْلِمْ تَسْلَمْ وَ إِلَّا فَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى»؛ نامه از محمد رسولخدا به کسری پادشاه ایران؛ اسلام بیاور تا سلامت بمانی و الّا با خدا و رسولش اعلام جنگ ده، «وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى». همه در تاریخ نوشتند: «فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ الْکِتَابُ مَزَّقَهُ»؛ وقتی که نامه پیغمبر به دست کسری رسید پارهپارهاش کرد، «وَ اسْتَخَفَّ بِهِ»؛ توهین و بیاحترامی کرد؛ «وَ قَالَ مَنْ هَذَا الَّذِی یَدْعُونِی إِلَى دِینِهِ»؛ کسری گفت: این چه کسی است که مرا دعوت به دینش میکند؟ «وَ یَبْدَأُ بِاسْمِهِ قَبْلَ اسْمِی»؛ و اول اسم خودش را میآورد و بعد اسم من را، «وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِتُرَابٍ»؛ مشتی خاک برداشت، درون چیزی ریخت و برای پیغمبر فرستاد. وقتی خاک را آوردند و گفتند که او این کار را کرد؛ حضرت نفرینش کرد. این نفرینی که کرد معجزه بود. امّا اعجازش ابدالدّهری بود، یعنی بعد از کسری را هم فرمودند: «فَقَالَ(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) مَزَّقَ اللَّهُ مُلْکَهُ کَمَا مَزَّقَ کِتَابِی»؛ خدا حکومتش را پاره پاره کند همانطور که نامه مرا پاره کرد، «أَمَا إِنَّهُ سَتُمَزِّقُونَ مُلْکَهُ»؛ به یارانش رو کرد فرمود: شما بدانید که بهزودی حکومتِ همین کسری را پارهپاره میکنید، «وَ بَعَثَ إِلَیَّ بِتُرَابٍ»؛ برای من مشتی خاک میفرستد؟! امّا بدانید، «أَمَا إِنَّکُمْ سَتَمْلِکُونَ أَرْضَهُ»؛ به زودی شما مالکِ ملک و زمین او میشوید.
معجزه نفرین پیامبر
توجه کنید! جریان چه بود؟ او را در آینده نفرین کرد و فرمود به دست شما تحقق پیدا میکند و درست بعد از وفات پیغمبر اتّفاق افتاد. امّا این چه بود؟ این از معجزات پیغمبر است و در ردیف آنهایی قرار میگیرد که پیغمبر نفرین کرده است. در ارتباط با آنها است و از معجزات است. ما نسبت به ائمه(علیهمالسّلام) هم داریم. به مناسبتی که میخواهم وارد توسّل شوم، جملاتی از حسین(علیهالسّلام) که کسی را در روز عاشورا نفرین کرده میگویم.
تیرِ نفرین حسین(ع) به جان دشمنِ خدا
شخصی به نام عبداللهبنحصین ازدی، به امامحسین رو کرد و گفت: «یَا حُسَیْنُ أَ لَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ کَأَنَّهُ کَبِدُ السَّمَاءِ»؛ میبینی که این آب مثل آسمان میدرخشد؟ «وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً»؛ بهخدا قسم شما از این آب حتّی یک قطره هم نمیچشید مگر اینکه همهتان از تشنگی میمیرید، «فَقَالَ الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام): اللَّهُمَّ اقْتُلْهُ عَطَشاً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُ أَبَداً»؛ نفرینش کرد؛ گفت: خدایا او را با تشنگی بکش و هیچگاه نبخش!
اثر نفرین
میدانید که حمیدبنمسلم واقعهنگار کربلا است و غالباً هم از او نقل میکنند. میگوید: بهخدا قسم او مریض شد و به عیادتش رفتم. استسقاء گرفته بود. میدانید استسقاء یعنی چه؟ یعنی عطش. تا گلویش آب میخورد، امّا بالا میآورد و میگفت: واعطشا! و باز میخورد. میگوید: آنقدر خورد تا مرد. نفرین امامحسین(علیهالسّلام) و اولیاء خدا اینطور است.....
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
نفرین ,
کربلا ,
آب ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2328
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
جمعه 12 مرداد 1391
|
مرحوم آیتالله مجتهدی با توصیه خواندن «دعای مُجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه رمضان،به نقل از استاد خویش گفت: در این دنیا هر شخصی به میزان خود دارای غم است. اگر یک روز گفتی که من غصهای ندارم، بدان که اجلت نزدیک است!
*دعای روز دوازدهم ماه رمضان
«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین»
اى خدا در این روز مرا از پلیدى و کثافات پاک ساز و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن و بر تقوى و پرهیزکارى و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یارى خود اى مایه شادى و اطمینان خاطر مسکینان.
* شرح فرازهای دعا
مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی در ابتدای شرح دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان، ضمن توصیه به خواند دعای «مجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه مبارک، در خصوص مضامین بلند عرفانی و آمیزههای عمیق ادعیه اسلامی میگوید: دعا تنها برای دستیابی به ثواب نیست، بلکه اصل دعا خواندن برای رسیدن به کمال است.
تناول غذاهای حلال در استجابت دعا تأثیرگذار است
این مجتهد فقید در شرح «اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ» میگوید: در این دعا از خدا میخواهیم ما را از کثافات پاک کند. منظور از «کثافات»، چرک گناه و معصیت است. انسان اگر اهل معصیت باشد، بوی بدی به خود میگیرد و اگر مؤمن باشد، خوشبو خواهد بود. «اویس قرن» هنگامی که به ملاقات پیامبر (ص) آمده بود، فضای خانه رسولالله (ص) را معطر کرده بود و فردای آن روز که پیامبر (ص) به خانه خویش باز گشت، فرمود: «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیمَن»، یعنی پیامبر (ص) رایحه خوش اویس را استشمام کرده بود.
وی در ادامه با تأکید بر برطرف کردن بوی تعفن روح میافزاید: در حال حاضر زمانه به گونهای است که طهارت واقعی نداریم و همه چیز شبههناک است. در طول سال انواع غذاهای حرام و شبههناک را خوردهایم و «ماه رمضان» فرصتی برای شستوشوی باطنی است. تناول غذاهای حلال در استجابت دعا تأثیرگذار است.
راههای از بین بردن زنگار قلب
این عارف برجسته با اشاره به عبارت «الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ» که «کثافات و پلیدی گناه» است، ادامه میدهد: گناه آدمی را کثیف میکند و دل را زنگار میگیرد. برای اینکه زنگار قلب را از بین ببریم باید سحرها قرآن بخوانیم. در روایت آمده است که قلب انسان زنگ میزند، همانطوری که آهن زنگ میزند، پس قلبتان را با استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید. همچنین کمک کردن و دستگیری از یتیمان هم زنگار دل را از بین میبرد.
رابطه رسیدن اجل با غم و اندوه
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح عبارت «وَصَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ» میگوید: در این بخش از دعا از خدا میخواهیم که ما را در برابر قضا و قدر خویش راضی کند. بنابراین از خدا درخواست میکنیم که خدایا مرا بر تقدیر خودت صابر قرار بده! مراد از «کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ»، قضا و قدر حتمی الهی است. هر کس در لوح محفوظ قضا و قدری دارد که نمیداند صلاح او در آن امر است. این استاد اخلاق ضمن اشاره به بیتی با مضمون «دل بیغم در این عالم نباشد / اگر باشد بنیآدم نباشد» گفت: در این دنیا هر شخصی به میزان خود دارای غم و مشکل است. استادم (مرحوم شیخ علیاکبر برهان) میگفت: اگر یک روز گفتی که من غصهای ندارم، بدان که اجلت نزدیک است! سید بن طاوس به فرزندش میگوید: پسرم خانه که میسازی، بگذار گوشهای از آن خرابه باشد تا بدون غصه و دغدغه نمانی.
خواندن نمازشب، ملاک دوستی/ ماهی برای تمرین تقوا
این مجتهد فقید در شرح «وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى» میگوید: در این بخش از دعا از خدا میخواهیم که ما را موفق به تقوی کند. تقوا به معنی این هست که اگر کسی از اعمال ما با خبر شود، طوری زندگی کرده باشیم که ناراحت نشویم. ماه مبارک رمضان فرصتی برای تمرین تقوا است.
این مجتهد فقید در شرح عبارت «وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ» گفت: در این بخش از دعا از خدا میخواهیم که خدایا ما را با خوبان و ابرار همنشین کند. باید به این نکته توجه داشت که با چه کسی همنشین میشویم چانچه در شعری داریم: «با بدان کم نشین که صحبت بد / گر چه پاکی تو را پلید کند». حتی طلاب در زمان قدیم توجه میکردند با طلبهای که اهل نماز شب نیست، همحجره نشوند.
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی به فراز پایانی دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان یعنی «بعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین» اشاره میکند و میگوید: خدایا به کمک و یاری خودت این چهار دعای من را مستجاب کن، ای کسی که روشنی چشم فقرا هستی. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
رایه الهدی ,
آیت الله مجتهدی تهرانی ,
دعای مجیر ,
:: بازدید از این مطلب : 2481
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
جمعه 11 مرداد 1391
|
خواندن به موقع دعای مجیر تمام گناهان را میآمرزد
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی بر خواندن دعای «مُجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه رمضان تأکید داشت، چرا که به گفته «علامه کفعمی» هر که این دعا را در وقتش بخواند، گناهش آمرزیده مىشود، هرچند به عدد دانههاى باران، برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد!
دعای مجیر در بین دعاها از جایگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت شده و دعایى است که آن حضرت هنگامى که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند، جبرئیل آورد و علامه کفعمى[*] در «بلد الامین» و «مصباح» این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده است.
از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده مىشود، هرچند به عدد دانههاى باران و برگهاى درختان و ریگهاى بیابان باشد!
و خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بىنیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
دعای مجیر ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2555
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391
|
راز اجازه همکلامی با خدا/ آغاز راه عرفان کجاست؟
مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: اگر دیدید که در خلوت به نماز، نافله و نماز شب علاقه دارید، بدانید پروردگار عالم شما را انتخاب کرده است، امّا اگر دیدید در خلوت این علاقه نیست، بدانید یک جایی لنگ میزند.
«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی»
غوغایی در سکوت اولیاء!
اولیاء الهی کارشان به جایی میرسد که دیگر دائم سخن میگویند، حتّی سکوتشان به صورت ظاهر سکوت است امّا در درون سکوتشان، غوغایی است که دائم با پروردگار عالم به سخن مشغولند. اتّفاقاً باید اینطور بیان کرد: این که میگویند سکوت به عنوان طلا است و تصوّر میشود اولیاء خدا ساکتترین انسانها هستند، درست نیست. اولیاء خدا در درون، کسانی هستند که بیشتر سخن میگویند و دائم به ذکر خدا مشغولند، مدام ذکر سبحان الله، الحمدلله، الله اکبر، لا اله الّا الله و ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد و ... را میگویند. همه اینها یعنی اتّصال با خدا و سخن گفتن با پروردگارعالم که اولیاء این حال را دارند.
اتّفاقاً میشود گفت گروهی که بیشترین سخن را بیان میکنند، متّصلین به پروردگار عالم هستند. آنها میدانند حضرت حقّ، شنوندهترین شنوندگان است «یا أسمَعَ السّامِعین». لذا اینها هم چه در دلشان و چه به زبانشان، بیشتر با خدا سخن میگویند؛ حتّی در عالم خواب دیده شده اسم پروردگار عالم و اسم مولا را میآورند. اینها دائم با خدا در نجوا و صحبت هستند.
دعا و فراموش کردن حاجات!
در این فراز از دعا اینگونه بیان میفرماید: «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» درست است که من استحقاق این را ندارم که تو سخن من را بشنوی امّا تو کسی هستی که به لطف و محبّتت، وقتی به تو متوسّل میشوم، دعای من را- که همان سخن گفتن با پروردگار عالم است - میشنوی.
اصلاً وقتی انسان بداند که در دعا دارد با خدا صحبت میکند و با حضرت ذوالجلال و الاکرام هم کلام میشود، دیگر خود به خود اجابت را میبیند. اگر انسان بفهمد همین سخن گفتن با پروردگار عالم بالاترین حلاوت و شیرینی را دارد، دیگر به دنبال چیزی نیست. دنبال کدام حاجت باشد برتر از این که ذوالجلال و الاکرام توفیقی داده است که او با حضرت حقّ سخن بگوید و هم کلام با خدا شود؟!
در مثال مناقشه نیست؛ اگر یکی از بزرگان، علمای ربّانی، اعاظم، مراجع و یا رهبر معظّم شما را دعوت کند به این که دقایقی با او سخن بگویید و صحبت کنید، دیگر در آنجا اصلاً متوجّه نیستید که چه چیزی برایتان آوردند و چه چیزی نیاوردند. حتّی اگر چیزی هم بیاورند، آنقدر لذّت سخن گفتن با آن کسی که دوستش دارید، برایتان مهم است که اصلاً از هر خوردنی و هر نوشیدنی دست میکشید. فرصت را غنیمت میشمارید، چون میدانید لحظات مغتنمی است، لذا بهره میبرید.
پروردگار عالم در دعا همین حالت را برای ما قرار داده است که ما با حضرتش سخن بگوییم. پس همین سخن گفتن، اجابت است. دیگر برتر از این چه چیزی است که توفیق داشتیم صحبت کنیم و بهترین کس که شنوندهترین شنوندگان عالم است، حرف ما را بشنود؟! ملاک همین است، اجابت همین است. دیگر انسان میگوید: خودت را خواستم، خودت را یافتم، دیگر چه چیزی میخواهم؟! البته انسان میداند من کجا و آن درگاه کبریایی توکجا؟!
دعا و عفوِ آنی!
حضرت در اینجا همین را بیان میفرمایند. «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی»، در دعا به لطف و کرم تو متوسّل شدهام، بدون آن که من لایق باشم که تو شنونده دعای من باشی و سخن من را بشنوی. «وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی» یا من را مستوجب عفو و بخششت قرار بدهی - عزیزان! در این تأمّل کنید -
اولیاء خدا میگویند: همینقدر که اجازه داده شد با حضرت حقّ سخن بگوییم، یعنی خودش همان لحظه، بخشش را فراهم کرده است - به این تعبیر خوب دقّت کنید، تعبیر بسیار مهم و عالی و عرفانی از اولیاء خداست - پس همینقدر که ما توفیق دعا و سخن گفتن با حضرت حقّ پیدا کردیم، همین خودش دلالت بر این است که ما مورد عفو حضرت حقّ قرار گرفتیم.
یعنی اگر نمیخواست ما را ببخشد، توفیق سخن گفتن با خودش را هم به ما نمیداد. میخواهد، دوست دارد، لذا همین که توفیق پیدا کردیم «خدا» بگوییم، یعنی زمینه بخشش فراهم شده است. البته خودش هم این توفیق را فراهم کرد که ما در دل شب دور هم جمع شویم. پس همینقدر که توفیق پیدا کردیم «خدا خدا» بگوییم، خود این بخشش و عفو است، خود این لطف و کرم حضرت حقّ است، ولو به این که من لایق نیستم. درست است من استحقاق این را ندارم که سخن من را بشنوی امّا وقتی من را دعوت کردی، یعنی میخواهی من را بیامرزی.
بوی تعفّن دهان گناه کار و شنیدن دعای او!
و این که بیان میشود «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» یک معنای دیگری را میخواهد به ما تذکار دهد و آن این است: اگر به خودم باشد، مستحق این نیستم با همه این گناهان، با همه این بدیها و پلشتیها و زشتیها، حرف من را بشنوی امّا تو من را آوردی و خودت کاری کردی که حرف بزنم، دعا بخوانم و تو هم بشنوی.
پس یک معنای دیگرش این است: من نیستم که توفیق سخن گفتن با تو را پیدا کردم و تو وظیفهات نیست که سخن من را بشنوی امّا این تویی که من را آوردهای و این تویی که خودت شنوای این سخنی، پس من نیستم. اگر به من باشد، من استحقاقش را ندارم. با این همه بار گناه، با این همه کثافات چگونه میتوانم به درگاه تو بیایم و خدا خدا بگویم؟! با این دهانی که پر از گناه شده و بوی تعفّن میدهد، خدا گفتن و شنیدن صحبت من اصلاً محال است امّا خدا اینقدر کریم است که میشنود.
عذر میخواهم دیدید اگر یک کسی دهانش بوی بدی بدهد و در مقابل کس دیگری صحبت کند، آن شخص اذیّت میشود و یا خودش را عقبتر میبرد یا با مالیدن بینیاش و بالاخره به یک حالتی اظهار میکند که بوی تعفّن دهان تو دارد من را اذیّت میکند.
حالا من با این دهانی که پر از گناه، غیبت، تهمت، سخنچینی و ... است، میخواهم بگویم: خدا! طبیعی است درست است میخواهم به تو توسّل کنم امّا من اصلاً استحقاق این را ندارم که تو شنونده کلام من باشی و با این حال تو را اذیّت میکنم. امّا به قدری تو کریمی که به روی من نمیآوری، بلکه بر عکس شنونده خوبی هم هستی و نه تنها به رویم نمیآوری، بلکه میگویی بنده من! سخن بگو. این حالی است که در این فراز «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» بر ما تبیین شده است.
در یک مجلس خصوصی در محضر یکی از علماء و مراجع (رحمة اللّه علیه) بودیم، یک آقایی وارد شد، تابستان بود و هوا گرم بود، این بنده خدا عادت داشت گیوه هم میپوشید، پای او بو میداد، به محض آمدن و نشستن او، بعضیها یک طوری نشان دادند امّا آن مرد بزرگوار و الهی، برای این که هم میدید خودش اذیّت میشود و هم این حال را از بین میبرد، گفت: آقایان! اگر کسی عطر یاسی، چیزی دارد، بدهد؛ چون یک کسی یک عطری زده که خیلی به مشام ما خوشایند نیست و با آن، انس ندارم.
امــــــّا پروردگار عالم نمیگوید: یک عطری بزن و بیا. میگوید: با همین زبان تو را میپذیرم. اتّفاقاً بعد از این دعاست که همنشینی با حضرت حقّ، ما را معطّر میکند امّا عجیب است ذوالجلال و الاکرام مذنب را با همین حال گناهش میخرد و شنونده کلام اوست.دیگر میخواهید کجا بهتر از این پیدا کنید که یک کسی که این همه در راهش بدی کردید، شما را در آغوش رحمت و لطفش بپذیرد و آنگاه بگوید: بگو، من میشنوم.
بهترین شنونده
در این فراز همین مطلب را میگوییم: ما میدانیم استحقاق این که سخن ما را بشنوی، نداریم، «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» امّا تو شنوندهای و بهترین شنونده هم هستی. ببینید چنان شنوندهای هم هست که بیان میشود: «یا من لا یغلطه السائلون»، همه هم که در آن واحد حرف بزنند او را به اشتباه نمیاندازند.
مثل آن لحظاتی که انسانها دور هم در دل شب «الهی العفو» میگویند که فرمودند: مثل حالت بال زدن زنبورها هست و هر کسی در «الهی العفو» خود، یک جملهای به خدا میگوید و با پروردگار عالمش زمزمهای دارد امّا آن کسی که خطابش میکنیم: «یا اسمع السامعین»، همان حضرت حقّ، آن سامع بزرگ، کسی است که به اشتباه نمیافتد و همه را میشنود - در این باید تأمّل کرد -
بستن راه شیاطین و باز کردن راه بندگان در ماه مبارک
پس واقعاً جا دارد انسان خدای اینچنینی را رها کند و جواب مثبت به نفس امّارهاش و شیاطین بدهد؟! اینقدر حضرت حقّ به بندگانش علقه دارد که چون میداند معالأسف این بندگان عوض این که به فرمان حضرت حقّ لبیک بگویند، سریعتر به شیطان و نفس امّاره لبیک میگویند، برای همین فرمود: شیاطین را در این ماه غل و زنجیر کنید.
آنوقت در این ماهی که شیاطین غل و زنجیر میشود، ببینید چقدر دعا و نماز هست. بیشترین دعاها و نمازها در این ماه مبارک است. نمازهایی با سور مختلف که مثلاً بیان میشود: دو رکعت، پنجاه سوره توحید در هر رکعتش و ... . برای این که پروردگار عالم میگوید: من شیاطین را به غل و زنجیر کشاندم، حالا وقت این است که تو با من سخن بگویی.
یعنی پروردگار عالم راهها را از یک طرف به روی انسان باز میکند و از یک طرف بر روی شیطان میبندد که انسان با خدا سخن بگوید، گرچه استحقاق این که پروردگار عالم کلام او را بشنود، ندارد امّا این خدای کریم و رحیم، شنونده خوبی است. با همه بدیها، پستیها و رذالتهایی که انسان دارد ولی باز سخن او را میشنود و تفاوتش با دیگران همین است که بهترین شنونده است.
عرض کردم وقتی فردی وارد شد و پایش بو میداد، آن مرد الهی فرمودند: این آقا عطری زده که خیلی خوشایند ما نیست و به مزاج و شامه ما خوش نمیآید، اگر عطر گلی دارید بزنید تا فضا معطّر شود. افراد دیگر با ادا و حالاتی که داشتند، میخواستند او را متوجّه کنند ولی ایشان چون میخواست آن حال نباشد، این را بیان کرد که خودش هم اذیّت نشود امّـــــــــا پروردگار عالم حتّی این را هم نمیگوید. سخنان ما را از این دهان پر از گناه، دهانی که دروغ گفته، تهمت زده، غیبت کرده، سخنچینی کرده و ... که بوی تعفّن میدهد، میشنود، گرچه استحقاقش را نداشته باشد، «مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی».
آغاز عرفان
جدّا اگر کسی بخواهد خداشناس شود همانطور که در سالهای گذشته هم عرض کردم، باید بداند: جدّاً این دعای ابوحمزه آغاز عرفان هست و انسان حضرت حقّ را میشناسد و به ذوالجلال و الاکرام معرفت پیدا میکند. دیگر ما خدایی برتر از این خدا، کجا میتوانیم پیدا کنیم؟! انسان باید جدّاً شرمنده شود.
این که اولیاء گاه در نالههایشان تازه میفهمیدند چقدر فقیر هستند، همین است. ظاهراً هم همینطور است، هر که بالاتر برود، بیشتر آن ذلیل و فقیر بودن خودش را میفهمد، «أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ» . انسان هرچه بالاتر میرود، آن خاضع بودن و مسکین و مستکین و مستجیر بودن خودش را خوب میفهمد و بیشتر درک میکند که هیچ است و هیچ است و هیچ.
امثال ما که ادّعا داریم، تازه اگر دو رکعت نماز بخوانیم، طلبکار خدا هم هستیم و حتّی میخواهیم منّت هم بر سرش بگذاریم که چه کسی بهتر از من؟ بندگان دیگرت را ببین! من که تازه نماز هم میخوانم، روزه هم میگیرم، من که اهل عبادت هم هستم، ببین بیرون چه خبر است! چه گناهکارهایی هستند! امّا من چه؟!
پس ما منّت هم میگذاریم که این منم که آمدم. یادمان میرود که لطف او بوده که من را آورده، یادمان میرود که اصلاً بنا نیست سخنمان را بشنود، ولی خودش این کار را کرده، خودش زمینه را فراهم کرده که حرف بزنم و خودش هم بهترین شنونده است.
ما یادمان میرود امّا اولیاء الهی میفهمند. آنها هرچه بالا میروند، بیشتر میفهمند و برای همین اظهار میکنند که ما عاجزیم و ناله میزنند و فغان می کنند که خدایا ممنونیم و بعضی مواقع میگویند: ای کریم! اینقدر خجلیم که دوست داریم زمین دهان باز کند و ما را فرو ببرد، چقدر تو کریمی که من مذنب را هرطوری شده جلو میآوری.
طرب همیشگی اولیاء از اجازه هم کلامی با خدا!
عرض کردیم خود همین دعا یعنی سخن گفتن انسان با پروردگار عالم؛ یعنی قرآن صاعد و همین اجابت است، لذا همین بس است که خودش توفیق سخن گفتن با اوست، دیگر چه میخواهیم؟! منزل میخواهیم؟! ماشین میخواهیم؟! چه میخواهیم؟! این که من تو را دارم که برتر از همه چیز هستی، این که تو سخن من را میشنوی، این که اصلاً اجازه میدهی با تو صحبت کنم، برای من بس است.
به مثالی که زدم دقّت کنید، شما وقتی پیش یک بزرگی مثلاً رهبر عظیمالشّأن میروید و میخواهید فقط با او حرف بزنید، دیگر اصلاً کاری ندارید چه دادند و چه میخواهید بخورید و ...، وقت را غنیمت میشمارید برای این که حرف بزنید؛ چون میبینید شنونده خوبی است که به حرفتان توجّه هم میکند. لذا اصلاً علاقهتان به حرف زدن بیشتر میشود. اولیاء خدا اینطور هستند، وقتی میبینند پروردگار عالم شنونده خوبی است، دائم مشغول به ذکر هستند، ذکر درونی، ذکر لسانی، ذکر فعلی که این خودش اجابت است. این که در را باز گذاشته تا من با او حرف بزنم، اجابت است. دیگر بالاتر از این میخواهم؟!
همین که من توفیق دارم با او سخن بگویم، این اجابت است. خدا کند انسان این را بفهمد، چون فهم و درک آن مهم است. اگر بفهمد، خدا گواه است در طرب همیشگی است، همیشه خوشحال است و حاضر است همه چیزش را بدهد - گرچه همه چیز هم متعلّق به خودش است امّا به صورت ظاهر میگوییم - و با خدای خود سخن بگوید. چون او اینقدر کریم است که لطف کرده و سخن من را میشنود، حالا حاضرم هرچه هم خودش داده و به من گفته که اینها مال تو است، تقدیم خودش کنم امّا او سخنم را بشنود و فقط شنونده باشد.
راه تشخیص منتخبین پروردگار عالم برای هم کلامی با خودش
دعا را کم ندانیم، جدّاً دعا و نماز توفیقی میخواهد. آیتالله العظمی بهاء الدینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یک نکته بسیار عالی و خوب را تبیین میفرمودند، ایشان میفرمودند: اگر دیدید که در خلوت به نماز و نافلهها و نماز شب علاقه دارید، بدانید پروردگار عالم شما را انتخاب کرده است برای این که با او سخن بگویید و او بشنود. امّا اگر دیدید در خلوت این علاقه نیست، بدانید یک جایی لنگ میزند.
گاهی میشود انسان ساعتها وقتش را برای حرفهای بیهوده یا دیدن فیلمهای بیهوده و نستجیربالله، نعوذبالله فیلمهای حرام و ... تلف میکند که اصلاً به درد او نمیخورد. مگر اینها چه چیزی به او میدهد؟! لذا گاهی انسان برای حرفهای بیهوده و دیدنهای بیهوده وقت تلف میکند امّا حال نماز و عبادت ندارد؛ یعنی پروردگار عالم او را برای سخن گفتن با خودش انتخاب نکرده است. اگر این را بفهمیم و از این دید وارد بشویم، تمام است.
آن کسانی که توفیق نماز شب، دعا، مناجات با پروردگار عالم، خواندن قرآن کریم و مجید الهی، ذکر و ... دارند، دلالت بر این است که حضرتش آنها را برای خودش انتخاب کرده. اگر همین لحظات را بفهمد که الآن خدا مرا انتخاب کرده، تمام است. من که استحقاق این را که من حرف بزنم و حضرت حقّ بشنود، ندارم، پس معلوم میشود که خدا لطف کرده است. امّا اگر دیدم این حال را ندارم، معلوم میشود که خدا انتخاب نکرده است.
نورانیّت برخی از افراد در شب های قدر!
ما باید این حال را بفهمیم. چون در دعا نکاتی نهفته شده که یکی از آن چیزهایی که در باب دعا بیان میکنند، این است که دعا مختص به آن کسی است که همیشه در همه حالات به یاد خدا باشد.
وجود مقدّس خاتم رسل، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) جمله بسیار زیبایی را بیان میفرمایند. میفرمایند: «تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ فِی الرَّخَاءِ یَعْرِفْکَ فِی الشِّدَّة» تو خودت را در حال راحتی و آسایش به خدا نشان بده و به خدا بگو: من همیشه میخواهم با تو حرف بزنم - اصلاً آسایش حقیقی این است که انسان با خدا حرف بزند – آنوقت در آن لحظهای هم که یک گرفتاریهای ظاهری هست، خدا تو را میشناسد.
برحسب این روایات معلوم میشود که آن کسانی که این شبها اهل مناجات و دعا هستند و با این که کار هم دارند و روز هم سر کار میروند، منتها بعدازظهر ساعاتی را میخوابند که شب بیدار باشند، با آنهایی که فقط شب قدر بیدارند، متفاوتند.
مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: یک مرتبه آیتالله دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمود: هوای فلانی را داشته باشید. فردی که میگفتند، یکی از جوانها بود. گفتیم: چطور؟ گفتند: دیشب ما با آقا (یعنی ابالعرفا(اعلی اللّه مقامه الشّریف)) بودیم، ایشان فرمودند: این جوان خیلی نورانی است. بعد معلوم شد که در شبهای ماه مبارک رمضان ساعاتی را برای مناحات اختصاص میداده، حالا در آن زمان هم که به این سبک و مجالس اینگونه هم نبوده، بحمد الله بعد از انقلاب مجالس زیاد شده. ولی در آن زمان هم او در شبها یکی دو ساعتی را بیدار بوده و برای خودش حالاتی داشته است. برای همین فرموده بودند: هوای او را داشته باش؛ یعنی نورانیّت او بیشتر معلوم میشود.
معلم اخلاق، مفسّر قرآن، مرحوم حاج میرزا علی اصغر صفّار هرندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: آیتالله شیخ محمّد تقی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: در شبهای احیا که روی منبر مینشینم، میبینم بعضیها نورانیترند، میفهمم اینها کسانی هستند که تا قبل از شب قدر، هر شب اهل مناجات و شبخیزی بودند. لذا پروردگار عالم این افراد را بیشتر دوست دارد و ملائکه هم آنها را بیشتر میشناسند. برای همین است که خدا به آن کسی که دائم با پروردگار عالم هست، بیشتر عنایت دارد و این لطف خداست که پروردگار عالم انسان را انتخاب میکند.
معلوم است آنهایی که در خلوت، آن حال را ندارند، انتخاب نشدند. بعضیها را دیدید، حاضرند ساعتها پای فوتبال و ... وقت بگذارند، امّا ده دقیقه، یک ربع، بیست دقیقه به دعا و مناجات نمیپردازند. یا حاضر هستند بنشینند دور هم حرف بزنند و از این طرف و آن طرف بگویند، حالا چه غیبت باشد و چه نباشد امّا حاضر نیستند عبادت کنند. معلوم است خدا انتخابشان نکرده است. گاهی به دلایلی تا صبح هم بیدار هستند امّا دریغ از یک صفحه قرآن خواندن! دریغ از چند رکعت نماز خواندن! انتخاب نشدند و اجازه ندارند صحبت کنند. وقتی صحبت میکنید؛ یعنی انتخاب شدید و این نکته مهمّی است. یک موقع میبینند صبح شده، آن هم یک نماز چون تکلیف است میخوانند و بعد از آن هم میافتدند چون شب تا صبح بیدار بودند.
اصلاً گویی شیطان ملعون نمیگذارد به عبادت بپردازند. البته عرض کردیم در ماه مبارک رمضان، شیطان غل و زنجیر است، منتها انسان خودش به جایی میرسد که یک موقع میبینی برای خودش شیطانکی شده است. باید خیلی مواظبت کرد. انشاءالله پروردگارعالم ما را جزء کسانی قرار بدهد که دائم توفیق سخن گفتن با خودش را داشته باشیم.....
متن کامل این شرح در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
شرح دعای ابوحمزه ثمالی ,
رایه الهدی ,
آیت الله قرهی ,
:: بازدید از این مطلب : 2360
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 13 مرداد 1391
|
شرط اجابت فوری دعا/ شیطان از چه چیزی بدش میآید
«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ»
تنها عامل امید انسان گنهکار
دعا با امید به اجابت آنی
البته در دعا هم به ما همین را گفتند. گفتند: وقتی میخواهید دعایتان مستجاب شود، باید امید داشته باشید. وجود مقدّس پیغمبر اکرم(صلوات اللّه و سلامه علیه) فرمودند: «ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَةِ» پروردگار عالم را بخوانید، در حالی که یقین دارید اجابت میکند؛ یعنی با امید جلو بیایید. «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ» هم همین است که انسان امید داشته باشد که پروردگار عالم اجابت میکند و این نکته مهمّی است.
وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) هم میفرمایند: «إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ» حضرت عجب تعبیر زیبایی بیان میفرمایند، میفرمایند: موقعی که شما دعا میکنید، باید با دلی دعا کنید که امید داشته باشید پروردگار عالم اجابت میکند. «فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ» یعنی وقتی دعا میکنی به سمت قلبت برو و رو به آن بیاور، «وَ ظُنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ» و بدان که اصلاً حاجت تو دم درب خانه وجودی تو هست.
عرفای عظیم الشّأن، اولیاء خدا یک تعبیر بسیار زیبایی را بیان کردند. آنها میفرمایند: منظور این است که انسان بداند وقتی دعا میکند، درب خانه کریم آمده، دست را بالا برده، میگوید: «یا کریمُ یا رب»، «إنَّکَ جوادٌ کریم» و ... . پس وقتی اینطور شد، حتماً باید امید داشته باشد که تا گفت، اجابت در او هست؛ چون درب خانه کسی آمده که کریم است. اگر کریم را بشناسیم، یقین داریم که حضرت حقّ، ذوالجلال و الاکرام آن را مرحمت میکند؛ چون درب خانه کریم آمدیم و با دیگران فرق میکند و تفاوت دارد.
امید بنده به کرم خدا و فریاد شیطان!
اولیاء الهی میگویند: کرم حضرت حقّ را باید ترویج کرد. در کتاب احادیث القدسیّه و همچنین در کتاب کلمه الله هست که خود حضرت ذوالجلال و الاکرام به داوود نبی(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) خطاب میکند: داوود! وقتی مردم را میخواهی به سوی من بخوانی، به مردم بگو همان لحظهای که اراده کردید به سمت پروردگار عالم بیایید، بدانید پروردگار عالم کریمانه با شما برخورد میکند. یعنی به تعبیری نترسید، نلرزید، و نگویید اصلاً مگر ممکن است خدا دیگر جواب من را که این همه گناه کردم، بدهد، مأیوس نباشید، خود یأس گناه است. با کسی دارید برخورد میکنید که کریم است، طوری با تو برخورد میکند که اصلاً خودت هم یک موقع به شک میافتی که نکند من گناه نکردم! اینقدر کریمانه خدا دارد با من برخورد میکند! و تفاوتش با دیگران این است.
پروردگار عالم اینطور برخورد میکند و تمام امید دعاکنندگان باید همین باشد. میدانم دعا از ناحیه توست، میدانم باید توسّل کنم، میدانم استحقاق ندارم که تو بخواهی صدای من را بشنوی، میدانم استحقاق عفو تو را هم ندارم امّا آن چیزی که سبب میشود باز هم به سمت تو بیایم، این است که به کرامت تو امید دارم «بَل لِثِقَتی بِکَرَمِک»، تازه امید هم دارم که سیئات من را به حسنات تبدیل میکنی. پس از این منظر باید به دعا نگاه کنیم، با این دید اولیائی، با این دید عرفایی، اگر با این دید نگاه کردیم هر لحظه که بخواهیم، به درب خانه خدا میرویم. این همان چیزی است که شیطان از آن بدش میآید. شیطان اتّفاقاً میخواهد ما را مأیوس کند، شیطان میخواهد بگوید: دیگر بس است، یک بار، دو بار، ده بار، صد بار، هزار بار دیگر خدا تو را نمیپذیرد، چرا فکر کنی خدا تو را میپذیرد؟!
امّا در نهایت این فراز یعنی: من میدانم نباید بشنوی، خوب هم میدانم، چون اینقدر غرق گناهم که هر که نداند خودم میدانم و بهتر از دیگران خودم را میشناسم، من میدانم در درونم چه خبر است، میدانم چه گناهانی را در خلوت و جلوت کردم، امّا آن چیزی که به من امید میدهد که به سمت تو بیایم، کرم توست. دارد که شیطان اینطور مواقع فریاد میزند و میگوید: نشد! او میخواهد بنده به سمت پروردگار عالم نرود؛ برای همین میخواهد ما را مأیوس کند.
ما با جواب مثبت دادن به نفس امّاره خود گناه کردیم و حالا وسواس الخنّاس یک وسوسه دیگری میکند و آن این که مدام میگوید: تو فکر میکنی دیگر خدا تو را میپذیرد؟! خیر، تو چقدر گناه کردی و بعد توبه کردی و باز هم گناه کردی، پروردگار عالم تو را نمیپذیرد.....
بقیه در ادامه مطلب.....
آنچه که عامل میشود انسان امید به اجابت دعا داشته باشد، کرم حضرت حقّ است که برای انسان به عنوان یک دستاویز مهم است. کرم حضرت حقّ، ثقه و مورد اطمینان و اعتماد انسان است، «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ». بشر بارها گناه و خلاف کرده، آن هم گناهانی که گاه، هر کدام از آنها انسان را به هلاکت میاندازد. امّا لطف و کرم پروردگار عالم، انسان را از عذاب و گرفتاری نجات داده است.
انسان میفهمد، با وجود این گناهان که یکی و دو تا و سه تا و ده تا و هزار تا نیست و دائم بشر در حال گناه است، باید پروردگار عالم در قهر ابدی با انسان باشد امّا برعکس است و هر موقع پروردگار عالم را بخوانیم، جواب میدهد.
ما مستحقّ جواب دادن نبودیم، امّا چون او کرم دارد، آن جود و کرمش عامل میشود که با وجود گناهانمان، حضرتش به ما عنایت داشته است. در این فراز «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ» همین را بیان میفرماید، میفرماید: من گناه کردم، من استحقاق این که تو دعایم را بشنوی، ندارم. تو خود عامل شدی دعا کنم. مستحقّ جواب دادن نبودم، مستوجب عفو تو هم نبودم، امّا همه این مطالب چرا مرا به اینجا کشانده است؟ چون من به کرم تو امید دارم، «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ»، این کرم تو برای من ثقه است، در حقیقت این کرم تو برای من امید است و توجّهم را به سوی تو جلب میکند. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله قرهی ,
رایه الهدی ,
شرح دعای ابوحمزه ثمالی ,
:: بازدید از این مطلب : 2321
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
جمعه 9 مرداد 1391
|
حجتالاسلام والمسلمین جاودان از علمای اخلاق تهران ضمن اشاره به هراس حضرت خدیجه از فشار قبر گفت: رسول خدا قبل از اینکه ایشان را دفن کنند، در قبرشان خوابید تا خدا فشار قبر را از خدیجه کبری(س) بردارد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان و به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات حضرت خدیجه کبری(س) نکاتی را بیان کرد که در پی میآید.
در زمان رسول خدا، پیامبر پرچم دعوت و تبلیغ را به دوش گرفته اند. اصلا پیامبر آن کسی است که باید پرچم تبلیغ را به دوش بگیرد. وظیفه دارد و به عهده دارد که پرچم تبلیغ دین خدا را به دوش بگیرد.
اگر کسی پرچم تبلیغ دین خدا را بر دوش بگیرد از اطراف و اکناف همینطور تیر و سنگ به سویش میبارد. انواع دشمنیها از در و دیوار عالم برایش میریزد. باید کسی را داشته باشد که خودش را سپر کند.
اگر پیامبری کسی را داشت که خودش را سپر کند، کار تبلیغ او به سرانجام میرسد. پیامبر این سپر را داشت که حضرت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بودند. گفته اند ایشان ثروتمندترین زن عرب بود. حتی گفتهاند ایشان ثروتمندترین ثروتمند عرب بودند. هیچ زنی به ثروتمندی ایشان نبود؛ حضرت خدیجه جریان تجاری بسیار عظیمی داشت. ایشان تا آخرین ذره ثروتشان را در راه اسلام صرف کردند.
آن سه سالی که مسلمانان و پیامبر و بنیهاشم در شعب ابیطالب محاصره هستند، نان نباید به آنجا میرفت. یک ذره چیزی نباید از آنجا بیرون میرفت. یک ذره هم نباید به آنجا وارد میشد. ما گاهی در ایام جنگ قطعهای میخواستیم و باید به پنج برابر قیمت از فلان جا میخریدیم.
آنها هم باید گندم را مثلا به پنج برابر قیمت میخریدند. هرکس گندمی به آنها میفروخت در معرض نابودی بود و دیگر قریش با او معامله نمیکرد؛ او را راه نمیدادند؛ کاملا در معرض خطر بود. خب با این شرایط باید اجناسش را بسیار گران حساب میکرد. تمام ثروت حضرت خدیجه اینگونه مصرف شد. گندم می خریدند تا این جمعیت زیادی که در شعب ابی طالب بودند یک نانی داشته باشند تا بخورند.
میگویند اگر کسی بیرون این شعب می ایستاد، صدای کودکان را که از گرسنگی ناله میکردند می شنوید!
قریش قرار گذاشته بودند که به آنها چیزی نفروشند، از آنها چیزی نخرند، به آنها دختر ندهند و از آنها دختر نگیرند. هیچ ارتباطی نداشتند. همه چیز قطع بود. وقتی حضرت خدیجه اموالش را صرف میکرد اصلا فرض برگشت نداشت. ما رفته ایم یک جا و در محاصره ایم و تا نفر آخر کشته می شویم یا از گرسنگی میمیریم. هیچ کس هم نیست ما را دفن کند. اصلا فرض اینکه ما بیرون می آییم و فردا پیروز می شویم وجود نداشت. به این شعب که رفتند از همه چیزشان گذشتند. این خیلی مهم است.
هر مسلمانی که به شعب آمده بود فرض برگشت، پیروزی، زنده ماندن و سربلند بیرون آمدن برایش وجود نداشت. مانند داستان اصحاب حضرت حسین (علیه السلام). که فرمودند هرکس بماند فردا کشته میشود. یک مرد در این خیمه ها نمی ماند. آنجا هم چنین حالتی را داشت. نه اینکه پیغمبر فرموده باشند همه شما کشته می شوید اما فرض دیگری هم وجود نداشت.
در هر صورت یک جمعیت صد یا دویست نفره به شعب آمده بودند که فرض برگشت نداشتند. تا آخرین نفس می مانند.
همه اموال حضرت خدیجه در شعب ابی طالب مصرف شد. دقت کنید ندادند که چیزی بگیرند. در داستان شهدای کربلا هم در زیارت عاشورا فرموده «بذلوا مهجهم دون الحسین». می گویند بذل آن دادنی است که برگشتن برایش وجود ندارد. نمی دهد که بعد چیزی بگیرد. اگر می دهد که چیزی بگیرد بذل نیست. بذل آن است که فقط می دهد. اصلا یادش نیست که بعد چه می شود.
چنین افرادی به جایی می رسند. می گویند کار به جایی رسیده بود که پیغام فرستاد. ایشان سی سال با رسول خدا زندگی کرده بودند اما باز از ایشان حیا می کردند. پیغام فرستاد که لباسی از خودتان را بدهید تا مرا کفن کنند. حالا معنای این درخواست این بود که ایشان حتی کفن هم نداشت یا اینکه می دانست یک روز قیامتی هست و میخواست آن لباس را برای آن روز بردارد.
ایشان گفت آقا من خیلی از فشار قبر میترسم. رسول خدا قبل از اینکه ایشان را دفن کنند آمد در قبرشان خوابید. پیامبر فرمود من از خدا خواستم فشار قبر را از شما بردارد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
ماجرای خوابیدن پیامبر(ص) در قبر حضرت خدیجه(س) ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1938
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391
|
مدیر حوزه علمیه الامام القائم(عج) تهران با استناد به حدیثی از امام باقر(ع) گفت: در آخرالزمان از پولهای حرام دو گرفتاری برای مردم پدید میآید، نخست آنکه قیمتها بالا میرود و دوم آنکه مزه و لذت میوهها و غذاها از بین میرود
آیتالله سید عبدالجواد علمالهدی در سال 1309 هجری شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی تحصیلات حوزوی را از سن 11 سالگی در حوزه علمیه «نواب» این شهر آغاز کرد و ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، اصول فقه، تفسیر قرآن و عقاید کلامی نسبت به توحید، نبوت و معاد را فرا گرفت.
سید عبدالجواد در سال 1325 نیز به همراه برادرانش برای هجرت از خراسان، عازم قم شد و برای فراگرفتن تحصیلات قرآنی بالاتر، از اساتید حوزه علمیه قم بهره برد. وی سطح عالی دروس حوزوی را در محضر اساتیدی مانند آیتالله العظمی بروجردی(مدت 10 سال) در مدرسه فیضیه قم گذراند. علمالهدی به موازات درس آیتالله العظمی بروجردی، به همراه آیتالله شهید سعیدی از سال 1331 در درس استاد امام خمینی (ره) شرکت کرد و تا سال 1342 که ایشان را تبعید کردند از محضر حضرت امام بهره برد.
* اثرات منفی ربا، نزولخوری و مال شبههناک در جامعه چیست؟ آیا اینها با هم رابطه طولی دارند یا در عرض یکدیگر هستند؟
-هر دو رابطه طولی و عرضی در این خصوص وجود دارد. بنده تنها طاغوت اول و دوم را به یاد دارم و به خاطر دارم حکومت اجنبی که بر سر کار آمد، بزرگترین خیانتی را که به بازار مسلمانان کرد ترویج ربا بود و متاسفانه آثار آن در جامعه ما ماندگار شده است.
امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «بدانید در آخرالزمان ربا آنچنان بازار مسلمین را پر میکند که هوا و فضا پر کرده است» ما تا چه اندازه به هوا و اکسیژن برای زنده ماندن نیاز داریم؟ ربا و نزول نیز به همین مقدار در جامعه رواج پیدا کرده است.
همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «در آخرالزمان از پولها و کسبهای حرام، دو گرفتاری برای مردم پیدا میشود: نخست آنکه قیمتها بالا میرود و سپس لذت میوهها و غذاها از بین میرود»؛ سابقا میوهها یک لطافتی داشت حالا گرانی به جایی رسیده است که هر مؤمن پاک کارمند و یا بازاری، اگر نخواهد آن حقوقی که به دست میآورد را با حرام مخلوط کند در رفع مایحتاج همسر و فرزندانش دچار مشکل میشود.
به فضل پروردگار، سه مؤسسه خیریه داریم، خدا میداند که بعضی از مواقع به دلیل گرانی برای تامین مایحتاج اولیه آنها میمانیم.
* در این احادیثی که عنوان کردید قید «آخرالزمان» را به کار بردید، لطفا توضیحاتی از ویژگیهای این دوران بفرمائید.
ـ کتاب «معجم احادیث الامام المهدی(ع)» مجموعه احادیثی است که بر وجود مقدس حضرت مهدی(عج) اشاره دارد و مواردی از جمله؛ میلاد، علائم جسمانی، قد و قامت، سن، اینکه حضرت به کجا میرود و چه میکند و چگونه در آسمانها حرکت میکند همگی در این کتاب آمده است.
امام زمان علیهالسلام انگشتر حضرت سلیمان(ع) به دست دارد و عصای موسی(ع) نیز همراه اوست و تمام آثاری که حضرت عیسی(ع) داشته است در حضرت حاضر است و او اولین فردی است که با حضرت مهدی(عج) بیعت میکند.
درباره مسیحیت آمده است که وقتی مسیحیان، عیسی(ع) را همراه حضرت مهدی(عج) میبیند همگی دربست به امام زمان (ع) ایمان میآورند، کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس یکجا متوجه وجود مقدس امام زمان(ع) میشوند و فقط یهود با ایشان میجنگد که امام زمان(ع) یهود را از فلسطین (خانه مادری حضرت) بیرون میراند.
امام زمان(ع) 120 سال همانند ابراهیم (ع) خلیل عمر میکند و تمام انسانها به صورت یکنواخت به اسلام تشرف مییابند و تمام معادن زیرزمینی استخراج میشود. معدنی نمیماند که همگی آشکار میشود و در چند سال اول وضعیت مردم طوری میشود که در روی کره زمین فقیری باقی نمیماند.
جوانی تحصیلکرده در همین حوزه علمیه آمد و به گفت هر چه فکر کردم یک آقایی به نام صاحبالزمان و امام زمان وجود دارد اما میبینیم هیچ نقشی ندارد.
*پاسخ شما چه بود؟
-به او گفتم: عزیزم شما اول توجه کن ببین آمدن حضرت بقیهالله کار خودش است یا کار خداوند؟ گفت: ممکن است کار خداوند باشد. به او گفتم: اگر کار خداست اندکی هم به خود فکر کنیم آیا این جمالی که خدا به تو عطا کرده است آیا تو آن را از خداوند درخواست کرده بودی؟ پاسخ داد: نه و گفتم آیا حاضری تمام تهران را به نام تو بزنیم تا یکی از چشمان زیبایت را به ما بدهی؟ جواب داد: خیر، گفتم: پس معلوم میشود سرّی در کار است که شما برای وجود خودت اینقدر ارزش قائل هستی! حال آیا این نظام جهان صاحب نمیخواهد، همیشه باید حکومتی با ظهور امام معصوم باشد چرا که بعضی از حکومتها باطنی هستند، زمین ما پر از ملائکه و اجنه و ارواح است و آنها صاحب میخواهند.
از این رو خداوند متعادل نیز یک عبدی از عباد خود را ذخیره کرده است که هم اکنون سن مبارک ایشان 1178 سال است. مگر خداوند حضرت عیسی(ع)، خضر(ع) و ادریس (ع) را نگه نداشته است؟ سپس آن جوان به فکر فرو رفت ...
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیتالله سید عبدالجواد علمالهدی ,
حوزه علمیه الامام القائم(عج) ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1820
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391
|
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان از علمای اخلاق تهران معتقد است: وقتی کسی حقی بر خدای متعال ندارد در نتیجه هیچکس طلبی از خدای متعال ندارد؛ هر چه به او دادهاند بر اساس فضل الهی است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی جاودان در سخنانی کوتاه درباره فضل و بخششهای خداوند متعال گفت: پاداش های اخروی همه از سر فضل الهی است نه از سر عدل خداوند، قرآن مکرر می گوید: «وَ لوْلا فضْلُ اللهِ عَلیْکُمْ وَ رَحْمَتهُ وَ أنَّ الله رَؤُوفٌ رَحیمٌ»؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود درحالیکه خدا رئوف و مهربان است [مجازات سختى در انتظارتان بود]
یا میفرماید: «وَ لوْلا فضْلُ اللهِ عَلیکُمْ وَ رَحْمَتهُ ما زَکی مِنکُم مِّنْ أحَدٍ أبَدًا وَ لکِنَّ اللهَ یُزَکـّی مَن یَشاءُ وَاللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»؛ اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمیشدید، ولى [این] خداست که هر کس را بخواهد پاک میگرداند و خدا[ست که] شنواىِ داناست.
همچنین در سوره نور آیه 10 میفرماید: «وَ لوْلا فضْلُ اللهِ عَلیْکُمْ وَ رَحْمَتهُ وَ أنَّ اللهَ توَّابٌ حَکیمٌ» و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود و اینکه خدا توبهپذیر سنجیدهکار است [رسوا میشدید] یعنی بدون فضل خدا هیچکس به هیچ چیز نمیرسد.
هر کسی میرسد به هر مقامی از جمله امامت و عصمت؛ و هر پاداشی هر کسی که مییابد به فضل خدای متعال است. اصلا کسی حقی بر خدای متعال ندارد که بخواهیم بگوییم چون آن حق، ناحق گشته است ظلمی اتفاق افتاده!
در یکی از ادعیه آمده است: «کل نعَمِک ابتداءٌ»: همه نعمتهای تو نعمتهای ابتدایی است. یعنی نعمتی است که در برابر آن کسی کاری انجام نداده است. وقتی کسی حقی بر خدای متعال ندارد در نتیجه هیچکس طلبی از خدای متعال ندارد. هر چه به او دادهاند بر اساس فضل الهی است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
حجت الاسلام جاودان ,
فضل الهی ,
حقوق الهی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2171
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 9 مرداد 1391
|
شرح فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله قرهی
«وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی»
پروردگار عالم انسان را از همه راهها مأیوس میکند تا انسان توجّه به خدا را داشته باشد. عرض کردیم که این استغاثه جعل است «وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی» که جعل هم قرارداد حقیقی است. یعنی کسی که فهمید و توجّه به پروردگار عالم کرد، دیگر دائم استغاثهاش به پروردگار عالم هست، میداند راه همین است.
منتها این مطلب گاه در سختیها به انسان معلوم و مشهود میشود. البته عرض کردیم اولیاء خدا دیگر سختی نیاز ندارند، بلکه فقط ما را در تنگنا قرار میدهند که باورمان شود فقط خداست. مثلاً دچار یک مریضی لاعلاج میشویم که دیگر اطباء اعلان کنند از دست ما کاری بر نمیآید و آن موقع یاد خدا میافتیم. تا قبل از آن امید داشتیم که میگویند فلان پزشک متخصّص و حاذق و مجرّب است، در حالی که نمیدانستیم او وسیله است، ولو به این که بسیار هم حاذق است. لذا احساس میکردیم که او شفابخش است، در حالی که او تشخیص درد را میدهد و میگوید: این دارو به درد شما میخورد، نه بیشتر.
اتّفاقاً گاهی میشود پزشک میگوید: این داروی توست امّا اشتباه تشخیص میدهد. پزشک میگوید: امکان دارد استثناء باشد؛ چون گاهی این داروها روی بعضی از افراد اثر نمیگذارد، در میلیون، یک نفر اینطور است و ... . اتّفاقاً خود پزشک هم باید بفهمد تعبیرش کاملاً غلط است؛ چون این قدرتنمایی ذوالجلال و الاکرام است که دارد هم به خود پزشک و هم به مریض میگوید: گرچه باید به دنبال درمان بروی امّا شفا در دست من است.
البته انسان باید به دنبال درمان هم برود. حضرت داوود (علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوة و السّلام) مریض شد و دعا میکرد. پروردگار عالم فرمود: اگر دستهایت را اینقدر بالا ببری که کتفهایت خسته شود و دستها بیافتد، دعایت را مستجاب نمیکنم، من درد دادهام، درمان را هم دادهام، باید دنبال درمان بروی. پس شفا چیست؟ شفا یعنی بدانی نهایت قضیّه باز خداست و إلّا نمیخواهد بفرماید که دنبال درمان نرو و فقط بگو: خدایا! تو شفا بده. درمان هست، دارو هست، تشخیص درمان هست امّا باید بدانیم نهایت قضیّه خداوند تبارک و تعالی است.
اولیاء خدا میدانند همه چیز به دست خداست و همه این بساطها را هم خودش چینش کرده، خودش درد را داده، خودش طبیب درست کرده، خودش درمان را درست کرده، خودش دارو را درست کرده، همه اینها متعلّق به خودش است و باید با همین جورچینی که ذوالجلال والاکرام درست کرده، جلو رفت امّا باید بدانیم که همه چیز به ید قدرت اوست، اگر نخواهد یک موقعی با همان دارو که دیگری به ظاهر با آن خوب شد، من خوب نمیشوم.
اولیاء خدا میدانند امّا ما نمیدانیم، امیدمان به دارو است، امیدمان به آن پزشک حاذق است امّا اولیاء با این که دارند به سمت پزشک میروند و قائل به این هستند که هر چیزی تخصّصی میخواهد و خود را در اختیار پزشک قرار میدهند امّا در درون خودشان، همان لحظهای هم که دارند میروند میدانند پزشک هیچ کاره است و همه چیز اوست.
البته نه این که این جسارت به پزشک باشد، پزشک کار خودش را میکند و وظیفهاش را دارد انجام میدهد. تشخیص درمان را میدهد، دارو را هم مینویسد امّا اولیاء میدانند یک دستی فوق این هست که اگر نخواهد در این دارو اثربخشی برای من باشد، اصلاً آن اثر را نمیگذارد. اینها این را میفهمند و نکتهاش اینجاست. نه این که بگویند تشخیص پزشکان، درست نیست. اگر این عقیده را داشتند، نمیرفتند. آنها میدانند باید به سمت پزشک بروند و میدانند راهش فقط همین است امّا مهم این است که آنها در درون خودشان، حتّی همان لحظهای هم که دارند حرکت میکنند، میدانند فوق اینها ذوالجلال و الاکرام است که همه مطالب به ید قدرت اوست.
استغاثه و توجّه به خدا در خوشیها!
پروردگار عالم میخواهد این توجّه دائمی باشد. منتها چون ما توجّه نداریم گاهی اینطور گرفتارمان میکند امّا اولیاء الهی همیشه این توجّه را دارند. لذا فرق اولیاء با ما این است: آنها همیشه این توجّه را دارند که هه چیز پروردگار عالم است. «وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی»، در هر حاجت و مطلبی میداند توجّه باید به سمت پروردگار عالم باشد و آن رشد و نمو و آن حال را برای این مسئله پیدا کند. اگر این حال شد، درک میکند.
حالا که اینطور شد، دیگر استغاثه هم دائمی است. وقتی فهمید که توجّه باید به یک طرف باشد، معلوم است آن را در خودش قرار میدهد و این جعل، همیشگی است «وَ جَعَلتُ بِکَ استِغاثَتی»، نه این که فقط در موقعی که به مشکل بر میخورم، استغاثه کنم.
یک تعبیر زیبایی را آیتالله العظمی بجهت(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن بهجتالقلوب داشتند، فرمودند: اولیاء خدا در راحتی بسا بیشتر از غم و ناراحتی و مشکلات استغاثه میکنند. یعنی استغاثه اولیاء خدا در راحتی بیشتر است؛ چون یک مقدار هم میترسند که نکند پشت این راحتیها چیزی باشد. آنها میدانند همیشه باید به پروردگار عالم پناه برد، نه فقط وقتی در مشکلات افتادیم.
روایات هم ضمنی این را تأیید میکنند. یعنی فرمایش ایشان بر اساس روایات است. چون در روایات هم داریم: بندهای، بنده صالح خداست که در خوشیها هم یاد پروردگار عالم باشد، همانطور که در مشکلات به یاد پروردگار عالم میافتد. منتها عرض کردیم ما معالأسف در خوشیها به یاد خدا نیستیم. این مشکلات را ذوالجلال و الاکرام برای ما به وجود میآورد که ما یاد پروردگار عالم را فراموش نکنیم.
مشکلات؛ لطف خدا به بنده!!!
ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) از این که وقتی مشکلات بر پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میآمد، میفرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»، یک تفسیر بسیار زیبایی داشتند. تعبیر ایشان این بود: آن بندگان خاص خدا میدانند این مشکلات، لطف خدا به آنهاست که میخواهد کاری کند بنده خدا هیچگاه ذوالجلال و الاکرام را فراموش نکند.
یعنی خود مشکلات، ظاهرش مشکل است، امّا دل مشکلات را که بشکافی، بطن مشکلات این است که قاعده، قاعده لطف است. لطف پروردگار عالم شامل حال انسان میشود که او ذوالجلال و الاکرام را فراموش نکند. کما این که خودش فرموده است: یک عدّه را دیگر رها میکنیم، آنها در خوشی هم هستند امّا به آنها آنقدر مهلت میدهیم که اصلاً دیگر خدا یادشان برود «أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً». آنجایی که دیدیم یک لحظه گوشمالیمان میدهند، آن گوشمالیها دلالت بر لطف است. یعنی این قاعده، قاعده لطف است.
بعد ایشان میفرمودند: حالا آن بنده خاصّ خدا با توجّه به این مطلب یادش میافتد و میگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ»؛ یعنی خدا در همه حالات مرا فراموش نکرد....
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله قرهی ,
رایه الهدی ,
مشکلات ,
استغاثه ,
:: بازدید از این مطلب : 2403
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
|
درجات رفاقت/ دعایی که انسان را از زیر آوار زلزله نجات میدهد
مرحوم آیتالله مجتهدی در شرح دعای روز نهم ماه رمضان با بیان اینکه دوستی دارای 100 درجه است، شرط استجابت دعا را کمک به زیردستان میداند، چرا که در این حالت رحمت خدا شامل حال انسان میشود....
*دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
«اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ»
خدایا قرار ده برایم در این روز بهرهای از رحمت وسیعت و راهنماییام کن در این ماه بهسوی دلیلهای درخشانت و مرا بهسوی موجبات خوشنودی همه جانبهات سوق ده به حق محبتت ای آرزوی مشتاقان.
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ» میگوید: خدایا، من را از رحمت واسعه خودت نصیب گردان. برای استجابت این دعا باید چه کنیم؟ باید به زیردستمان کمک کنیم. اگر وضع مالی کسی خوب است، برای دختران دمبخت مستمند جهاز تهیه کند. در این صورت دعا درباره او مستجاب میشود و اگر زلزله شود، زیر آوار نمیماند؛ چون رحمت خدا شامل حال او شده است.
این استاد برجسته اخلاق در ادامه در شرح «وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ» میگوید: خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت. خدا دلیلهای روشنی دارد که ما را به آن ادله روشن، هدایت میکند. هر ظالمی که به جزای اعمالش میرسد، عبرتی برای ما است، آدم با دیدن این عبرتها میتواند خداشناس شود.
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ» میگوید: من را به سمت موجبات خوشنودی و رضایت خودت ببر. از من راضی باش، هر چند که بد کردم و عمرم را به بطالت مصرف کردم. حالا آمدهام و من را به سمت رضایت خودت ببر. از من خشنود شو و رضایت جامع داشته باش.
وی تأکید میکند: باید تمام عیبها را از خود دور کنم، و با غیبت نکردن، حلال کردن مال و... این دعا دربارهام مستجاب شود. تا مردم از ما راضی نشوند، خدا از ما راضی نمیشود.
آیتالله مجتهدی تهرانی باره «بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ» در دعای روز نهم ماه مبارک رمضان میگوید: این دعاها را درباره من مستجاب کن، به حق دوستی خودت ای آروزی مشتاقان. اینطور میگوییم چون خدا نسبت به ما دوستی دارد و خدا صد برابر محبت والدین به اولاد، ما را دوست دارد. روایت است که دوستی صد درجه دارد که 99 بخش آن مخصوص خدا است و یک درجه آن بین مخلوقات تقسیم شده و خدا در همان یک بخش نیز، سهم دارد. خدایا این دعاها را به محبت خودت درباره ما مستجاب کن. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
شرح دعای روز نهم ماه رمضان ,
رایه الهدی ,
آیت الله مجتهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2425
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 8 مرداد 1391
|
آیتالله تهرانی با بیان اینکه کیفیت دعا برای مستضعف و معاند متفاوت است، گفت: مستضعفان افرادی هستند که حق را میشناسند اما به بیراهه رفتهاند، مثل «حر بن ریاحی» که در نهایت منش امام حسین(ع) او را نجات داد.
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ»
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و بازگو کردن کلام خدای متعال است که از مصدر وحی نازل شده. ماه، ماه دعا و ماهی است که عبد از ربّش هر آنچه را که میخواهد، میتواند درخواست کند. این ماه، ماه راز و نیاز است. بعضی از اهل معرفت میگویند: ماه ناز هم هست.
بحث ما در باب دعا به اینجا رسید که انسان از خدا چه برای خود و چه برای دیگران طلب خیر کند. امّا گفتیم که نسبت به مشرکین و کفّار دعا و طلب خیر نکنید! این در معارف ما هم وجود دارد. در جلسه گذشته از یک طرف این بحث را مطرح کردم و به آیات مربوط به آن هم اشاره کردم. از طرف دیگر عکس این را هم مطرح کردم و گفنم: مجاز هستید که آنها را نفرین کنید. در جلسه گذشته گفتم که این بحث را فهرستوار خواهمگفت.
طرح اشکال: چرا برای همه دعا نکنیم؟
امّا در این جلسه مطلبی را به صورت پرسش مطرح میکنم. برخی اشکال میکنند که اگر دعا، طلب خیر کردن از خداوند است که در آن هم شبههای وجود ندارد، پس چه مانعی دارد که انسان برای انسان دیگر، ولو اینکه با او همعقیده نیست، طلب خیر کند؟ این مگر چه اشکالی دارد؟ به خصوص اینکه در بُعد عقیدتی باشد؛ اصلاً از خدا بخواهد که او را هدایت کند. آیا این بد است؟
تبیین اشکال
اشکال را طوری مطرح کردم که تقریباً همه فهم باشد. چه مانعی دارد که انسان برای انسانی دیگر، که با او هم عقیده نیست طلب خیر کند، به خصوص راجع به بُعد عقیدتی، که از خدا بخواهد آن شخص را هدایت کند تا کجرویاش درست شود. این چه اشکالی دارد؟ این نسبت به بخش اوّل مطلبِ جلسه گذشته و دو آیهای که راجع به مشرکین و کفّار بیان شد. در آنجا خطاب به پیغمبر می فرماید که نه خودت و نه آنها که ایمان آوردهاند، برای آنها دعا نکنید! آیه شریفه این بود: «ما کانَ لِلنَّبِیِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى»، اگر چه آنها از خویشاوندانش هم باشند.
یا در دین با تو برادرند، یا در انسانیّت با تو برابر
در آثار اسلامی ما مؤیّد این مطلب وجود دارد. به عهدنامه علی(علیهالسّلام) به مالکاشتر مراجعه کنید: «الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ»، خطاب به مالکاشتر مینویسد: از نظر درونی یعنی قلبی، «أَشْعِرْ قَلْبَکَ»، دل خویش را جایگاه رحمت و مهر و لطف برای مردم قرار بده و همچون جانوری درّنده بر ایشان مباش، که خوردنشان را غنیمت بشماری؛ زیرا آنان دو دستهاند یا در دینِ تو، با تو برادرند و یا در آفرینش، با تو برابر.
با دیگران اینطور باش
به تعبیر ما یکی از مصادیق بارز رحمت، محبّت و لطف عبارت از این است که برای شخصی خیرخواهی کنی، تا به راه راست هدایت شود و از راه نادرستی که انتخاب کرده دست بردارد؛ این را میگوییم راه هدایت و سعادت. بهترین رحمت و بهترین محبّت، لطف به او است. میگوید: رفتار تو با دیگران اینطور باشد ولو اینکه از نظر اسلامی با او برادر نیستی. دیدید که علی(علیهالسّلام) میگوید: رفتار تو با آن کسی هم که برادر دینی تو نیست باید اینطور باشد. به او هم باید محبّت داشته باشی!
رحمت فراگیر خداوند
به تعبیری اگر مقداری گستردهتر، به خصوص نسبت به اولیای خدا وارد شویم میبینیم که آنها، همه مظهر صفات الهیّه هستند و یکی از بارزترین و فراگیرترین صفات الهی، رحمت خدا است، یعنی همان مهربانی و لطفی که فراگیر است، شمولیت داشته و استثنا هم ندارد. در آیات میخوانیم: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً»، «فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ»، پروردگار تو، دارای رحمتِ فراگیر است. کنار نگذاشته است. «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ»، خدا صریحاً میگوید: رحمت من فراگیر است و متوجّه همه میشود. حتّی این را در باب صفات جمال و جلال داریم که رحمت از صفات جمال است. آنجا داریم که، اصلاً رحمت حق و خداوند بر غضبش سبقت گرفته است.
رحمت خدا بر غضبش برتری دارد
امام موسیکاظم(علیهالسّلام) در روایتی فرمود: «وَ عَلِمُوا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالى الْحَلِیمَ الْعَلِیمَ»، تا به اینجا میرسد که: «وَ کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»، بر خودش نوشته که باید نسبت به محاسبههای خودش رحمت داشته باشد، «فَسَبَقَتْ قَبْلَ الْغَضَبِ». در ادعیه هم داریم: «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»، به تعبیر من وقتی خدا این گونه است شما چه میگویید که برای مشرک و کافر طلب خیر نکنید؟ بهتر از این نمیتوانستم اشکال را مطرح کنم..... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله تهرانی ,
رایه الهدی ,
دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 2439
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
|
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
|
از آیات و روایات اسلامی بر میآید که در میان عبادات مستحبّی، هیچ عبادتی به پای شب زنده داری نمیرسد و عبادت شبانه نزدیکترین راه رسیدن به مقام قرب الهی است.
در آیات و روایات بسیار به تهجد و شب زنده داری توصیه شده است. خداوند به پیامبر(ص)می گوید: و پاسى از شب را [از خواب برخیز، و] قرآن [و نماز] بخوان! این یک وظیفه اضافى براى توست؛ امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد.(اسرا ،79) و در سوره مزمل می فرماید: "إِنَّ رَبَّک یَعْلَمُ أَنَّک تَقُومُ أَدْنى مِن ثُلُثىِ الَّیْلِ وَ نِصفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَک وَ ..." پروردگارت مىداند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مىخیزند...
ارزش و فضیلت شب زنده داری
از آیات و روایات اسلامی بر میآید که در میان عبادات مستحبّی، هیچ عبادتی به پای شب زنده داری نمیرسد و عبادت شبانه نزدیکترین راه رسیدن به مقام قرب الهی است. قرآن مجید، راز و نیاز شبانه را نشانه مؤمنان واقعی میداند و به توصیف حالت عاشقانه آنان پرداخته، میفرماید: «تَتَجَافی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقوُنَ. یعنی پهلوهایشان شبانه از بستر تهی میشود و با بیم و امید، پروردگارشان را میخوانند و از آنچهروزی شان کردهایم میبخشند.
برکات تهجد و شب زندهداری
امام صادق(ع) میفرماید: «رسول اکرم(ص) به امیر مؤمنان (ع) فرمود: سفارش هایی به تو میکنم، آنها را حفظ کن! سپس گفت: خدایا او را یاری فرما! آنگاه فرمود:« بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، برتو باد به نماز شب!» در این حدیث رسول خدا (ص) بهترین و سودمندترین عمل را به بهترین انسان سفارش کرده و سه بار نیز بر آن تأکید فرموده است. همچنین آن حضرت میفرماید: «شَرَفُ الرَّجُلِ قِیَامُهُ بِالَّلیْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْنَائُهُ عَنِ النَّاس. یعنی شرف مرد به شب خیزی اوست و عزّتش در بی نیازی از مردم نهفته است. همچنین آن حضرت ، شب زنده داری را شرط ورود به جرگه پیروان خاص و شیعیان ویژه دانسته، میفرماید: "لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُصَلِّ صَلاَةَ اللَّیْل"
عبادات شبانه آثار ارزشمند دیگری نیز برای پرستشگر و جامعه در پی دارد؛ همانطور که در قرآن مجید میخوانیم: «فَلاَتَعْلَمُ نَفْسٌ مَا اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانوُا یَعْمَلوُنَ. یعنی هیچ کس نمی داند چه پاداش های مهمی - که مایه روشنی چشم هاست - برای آنها نهفته است و حضرت صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرماید: «هیچ کار نیکویی نیست که بنده آن را به جای آورد جز آن که پاداشی در قرآن برایش بیان شده مگر نماز شب که خداوند به سبب عظمت آن، ثوابش را بیان نکرده است.
شبزنده داری؛ دری از ابواب خیر و برکت
امام صادق (ع) از پدرانش از رسول اکرم (ص) نقلمیکند که فرمود: سه چیز مایه آرامش مؤمن است؛ عبادت در آخر شب ، دیدار برادران دینی و افطار روزه.
مردی خدمت رسول اکرم (ص) پیامبر به او فرمود: آیا می خواهی درهای خیر و برکت را به تو نشان دهم؟ عرض کرد، آری، آن حضرت فرمود: « اَلصِّیَامُ جُنَّةٌ وَ الصَّدَقَةُ تَذْهَبُ الْخَطیِئَةَ وَ قِیَامُ الرَّجُلِ فی جَوفِ اللَّیْلِیُنَاجی رَبَّهُ» روزه - که سپر (آتش دوزخ) است - و صدقه - که جرم و گناه را میزداید و شب خیزی مرد در دل شب برای مناجات با پروردگارش. امام صادق (ع) در این باره میفرماید: «ملتزم نماز شب باشید که سنّت پیامبران و عادت شایستگان پیش از شماست و بیماری را از جسمتان بیرون میکند».
همچنین آن حضرت شب زنده داری را موجب نورانیت خانه عنوان فرموده و میفرماید: خانه هایی که شب هنگام در آنها نماز با تلاوت قرآن گزارده، میشود، برای ساکنان آسمانمیدرخشند همانطور که ستارگان آسمان برای ساکنان زمین میدرخشند. امام صادق از رسول اکرم (ص) نقل میکند که فرمود: «فَکَمَا تُزیِلُ مَا یَکُونُ مِنْ تَلَوُّثِ اَسْنَانِکَ مِنْ مَطْعَمِکَ وَ مَأْکَلِکَ بِالسِّوَاکِ کَذَالِکَفَاَزِلْ نَجَاسَةَ ذُنُوبِکَ بِالتَّضَرُّعِ وَ الْخُشوُعِ وَ التَّهَجُّدِ وَ الْاِسْتِغْفَارِ بِالْاَسْحَارِ.
ارتباط شب زندهداری با مسؤولیت
از آیات و روایات استفاده میشود که تهجّد و مناجات شبانه، ارتباط مستقیم با فعّالیت های روزانه دارد و هر یک از دیگری تأثیر میپذیرد. قرآن مجید ضمن سفارش پیامبر (ص) به تهجّد و تلاوت قرآن، از نزول قرآن و مسؤولیت خطیر رهبری سخن گفته، سپس میان مسؤولیت و شبزندهداری ارتباط برقرار کرده، میفرماید: «اِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِیَ اَشَدُّ وَطْئاً وَاَقْوَمُ قَیِلاً اِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویِلاً. مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت تر است، تو در روز تلاش مستمرّ و طولانیخواهی داشت!
قرآن مجید در سوره نبأ روز را برای تلاش و امرار معاش و شب را هنگام استراحت و آرامش میداند و از آن به لباسو پوشش تعبیر می کند که باید انسان ها از فعالیت های روزانه دست بکشند و به تمدید اعصاب و رفع خستگی بپردازند و افسردگی و آزردگی جسم و روح خویش را درشب ترمیم کنند.
در فرهنگ دینی، شب از ویژگی خاصّی برخوردار است و به مؤمن فرصت میدهد تا دور از چشم دیگران به تحکیم ارتباط خود با آفریننده هستی بپردازد، با او راز و نیاز کنند، معبود خویش را در خلوت شبانه بپرستد و وظیفه بندگی را دور از غوغای روزانه به جایآورد. به همین دلیل اوج عرفان و قرب الی اللّه در شب انجام میگیرد.
رمز موفقیت همه انبیاء و اولیاء و صالحان و علماء مناجات در دل شب بوده است، اکثر عنایات ربّانی بر انبیاء عظام در سحرگاهان روی داده است. بزرگ ترین بنده خدا - حضرت محمّد (ص) در شب به معراج میرود، حضرت موسی (ع) 40 شب بهمیقات میرو، قرآن مجید در شب نازل میشود و دهها مطلب دیگر نشان از اهمیّت و ویژگی شبزنده داری و نقش اساسی آن در سازندگی و تقویت روحی مؤمن است و به اومیآموزد که برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه، حکیمانه، و مستقل، باید نیمه شبها از بستر خواب برخیزد و به بندگی خالصانه بپردازد و از منبع علم و قدرت، توش وتوان بگیرد تا با سالم سازی ارتباط خویش با خدا، ارتباط انسانی و سالم با بندگان وآفرینندگان او برقرار سازد و به تعبیر امام عارفان و مولای متقیان علی (ع)" هر کس میانه خود و خدا را اصلاح کند، خداوند رابطه او با مردم را اصلاح میکند".
آداب و فواید شب زندهداری
پرستش و نیایش، تار و پود شبخیزی را تشکیل میدهد و اخلاص و قرب الی الله جهت گیری آن را تعیین میکند و هر کسی در هر موقعیتی می تواند به آن اقدام کند. چنانکه متداولترین نوع آن ، نماز خواندن، ذکر و تسبیح، تلاوت قرآن، دعا و مناجات و مانند آن است. همچنین احسان و انفاق شبانه نگهبانی از کیان اسلام و پاسداری از مرزهای سرزمینهای اسلامی از زیباترین مصادیق شب خیزی است.
همه عبادات در قرآن دارای پاداش هستند مگر عبادت در شب که خداوند پاداش آن را بیان نفرموده است و هیچ کس جز خداوند بر پاداش آن علم ندارد که این نشانگر اهمیت و ارزش عبادت در شب است. برای حضور قلب بیشتر انسان و اینکه وظایف سنگینی را که از ناحیه خداوند بر عهده اش است، بهتر انجام دهد، عبادت شبانه برای او قرار داده شد.
شب زنده داری دارای فواید و آثار بسیاری است که از جمله آنها رسیدن به مقام محمود (شفاعت) است. علاوه بر آن موجب بخشیده شدن گناهان و جلب رزق و رفع مشکلات و گرفتاری در دنیا و روشن شدن قبر و مونس انسان در تاریکی قبر در عالم برزخ و آزادی از آتش جهنم، عبور از پل صراط، ورود به بهشت و برخورداری از درجات عالی بهشت می شود.
با توجه به اهمیتی که شب زنده داری دارد شایسته نیست که انسان از آن غفلت ورزد و آن را ترک کند ولی اگر بنا به دلایلی امکان آن وجود ندارد که هر شب به عبادت شبانه بپردازد، حداقل شب های مهم و پرفضیلت را از دست ندهد. شب هایی نظیر: شب جمعه که گناهان در آن بخشیده می شود، شب نیمه شعبان که برترین شب ها بعد از شب قدر است، شب قدر که سرنوشت یک ساله انسان در این شب تعیین می شود، شب عید فطر که این شب کمتر از شب قدر نیست و شب عید قربان که اگر کسی این شب را برای خشنودی خدا زنده بدارد در روزی که دل ها می میرند، دل او نمی میرد.
شب در قرآن
کلمه «لیل» بیش از 20 بار در آیات قرآن کریم ذکر شده است و یک سوره به نام «اللیل» یعنی شب وجود دارد که در این سوره خداوند سبحان به شب قسم یاد فرموده است. از آیات قرآن چنین برداشت می شود که شب بنا بر مصالحی که برای انسانها داشته، قرار داده شده است. و در جایی دیگر از قرآن خداوند میفرماید: «اناانزلناه فی لیله القدر»؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و شب قدر شبی است که از هزار ماه یعنی حدود 84 سال که یک عمر میباشد، برتر است.
در قرآن کریم بیش از10 مورد، این مسأله یاد شده و با عباراتِ گوناگون از سحرخیزان و شب زندهداران، تجلیل و تمجید شده است.«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ، فَلا تَعَلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْلَمُونَ»؛ پهلوهاى آنان از بسترها تهى مىشود و از جایگاه خودشان بر مىخیزند و پروردگارشان را از روى بیم و امید مىخوانند و از آنچه به آنان دادهایم انفاق مىکنند، کسى نمىداند که به پاداش اعمال آنها چه چیزهایى که باعث چشم روشنى است، براى آنها ذخیره شده است.
بسیاری از بزرگان و عرفا در عرصه شب با ذکر و تلاوت قرآن و نماز و تهجد و تفکر در آفرینش به درجات بالای انسانی رسیدهاند. نه فقط رزق و روزی مادی دریافت کردهاند بلکه بر سفرههایی نشستهاند که سرشار از مائدههای آسمانی و روزیهای روحانی بوده و از این رهگذر احتیاجات مادی و معنوی دنیا و آخرت خویش را تأمین کردهاند.
خداوند در آیههای آخر سوره بنی اسرائیل می فرماید:«و من الیل فتهجد به نافله لک عسى ان یبعتک ربک مقاماً محمودا»؛ به آنهایی که نماز شب می خوانند و تهجد می کنند من مقام محمود و پسندیده می دهم.
مقام محمود چیست ؟
مقام محمود چنانکه از لفظش پیداست معنى وسیعى دارد که شامل هر مقامى که درخور ستایش باشد، می شود ولى مسلماً در اینجا اشاره به مقام ممتاز و فوق العاده اى است که براى پیامبر در سایه عبادتهاى شبانه و نیایش در دل سحر حاصل میشده است.
مفسرین در مورد مقام محمود گفتهاند که این مقام همان شفاعت کبرى پیامبر است. در تفسیر عیاشى از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) می خوانیم که در تفسیر جمله «عسى ان یبعثک ربک مقاما محمودا» فرمود: «هى الشفاعة». بعضى از مفسران معتقدند که جمله «عسى ان یبعثک» دلیل بر این است که این مقامى است که خدا در آینده به تو خواهد داد. مقامى است که ستایش همگان را برمىانگیزد، زیرا سودش به همگان می رسد، (چرا که محمود در جمله بالا مطلق است و هیچگونه قید و شرطى ندارد).
این احتمال نیز وجود دارد که مقام محمود همان نهایت قرب به پروردگار است که یکى از آثارش شفاعت کبرى می باشد. گرچه مخاطب در این آیه ظاهراً پیامبر (ص) است، ولى از یک نظر می توان حکم آن را تعمیم داد و گفت همه افراد با ایمان که برنامه الهى روحانى تلاوت و نماز شب را انجام می دهند سهمى از مقام محمود خواهند داشت، و به میزان ایمان و عمل خود به بارگاه قرب پروردگار راه خواهند یافت، و به همان نسبت می توانند شفیع و دستگیر واماندگان در راه شوند. زیرا مىدانیم هر مؤمنى در شعاع ایمان خود از مقام شفاعت برخوردار خواهد بود، ولى مصداق اتم و اکمل این آیه شخص پیامبر (ص) است.
نماز شب و سحرخیزی از منظر قرآن مجید
در قرآن کریم ۱۱۲ مرتبه در ۴۵ سوره درباره نماز اوامری آمده است و نیز در ۱۷ آیه درباره نماز شب و دعوت بندگان برای برپا داشتن آن آمده است و این همه نشان از اهمیت فراوان خلوت شبانه با معبود محمود دارد.
در میان نوافل، «نماز شب» جایگاه خاصى دارد و تاکید فراوانى که در آیات قرآن و احادیث درباره آن است، به مراتب بیش از نمازهاى دیگر مستحب است و به همین جهت، اولیاء خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به تهجد و عبادت نیمه شب مىپرداختند. تا آنجا که نماز شب را خداوند، بر بنده محبوبش حضرت محمد (ص) واجب ساخته و چنین فرمان داده بود: «و من اللیل فتهجد به نافلة لک»؛ بخشى از شب را به عنوان نافله به تهجد بپرداز.
احادیث و روایاتی در مورد نماز شب
امام صادق(ع) در این باره می فرماید: نماز شب چهره را زیبا، اخلاق را نیکو، بو را خوش، روزی را فراوان و قرض را ادا میکند، غم رامیزداید و دیده را جلا میکشد. این روایت تصریح میکند که شبزندهداری تأثیر مستقیم و عمیق در جسم وجان، اخلاق و رفتار، حتی مقام معیشتی افراد دارد.
مردی خدمت امیرمؤمنان (ع) عرض کرد: "من، توفیق شب زنده داری رانمییابم!" امام فرمود: «تو کسی هستی که گناهانت تو را به زنجیر کشیده است. امام صادق(ع) در حدیثی می فرماید: شرف مؤمن، نماز شب است و عزتش آزار و اذیت نکردن مردم. ایشان در حدیثی دیگر می فرماید: پاداش نماز شب آن قدر زیاد است که خداوند می فرماید: « هیچ کس پاداشی را که برای آنان در نظر گرفته شده نمی داند» همانطور که در آیه ی 17 سوره سجده می خوانیم : مردان خدا برای انجام نیایش سحرگاهان و نماز شب، از بستر گرم فاصله می گیرند و به نماز شب مشغول می شوند، پاداش آنان غیر از بهشت و حوریان و ... چیزهایی است که خداوند برایشان ذخیره کرده که موجب روشنی دیدگانش است.
حضرت محمد (ص) به جبرئیل (ع) فرمودند : مرا پند ده. جبرئیل گفت: ای محمد !هر چه می خواهی عمر کن ولی بدان که سرانجام خواهی مرد، و به هر چه می خواهی دل ببند اما بدان که از آن جدا خواهی شد و هر عملی می خواهی بکن لیکن بدان که عملت را خواهی دید و بدان که برتری مؤمن به خواندن نماز شب و عزتش به خودداری از ریختن آبروی مردم است. و پیامبر خدا حضرت محمد(ص) فرمود: کسی که نماز شب بخواند در روز آبرومند خواهد زیست.
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: « سه چیز از عنایات مخصوص خداوند است: نماز و نیایش شبانگاهی، باز کردن روزه روزه دار و دیدار برادران. و باز آن حضرت می فرماید: نماز شب، گناهان روز را می زداید. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
نماز شب ,
تهجد ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1956
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
|
ماه رمضان فرصتی دوباره است تا انسان به مصحف آسمانی نگاهی دوباره داشته باشد تا علاوه بر قرائت روزانه قرآن کریم، با دقت بیشتری به بیان و اهداف آیات توجه کند. پس چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیر حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی از آن سپری کنیم.
*امانت و انواع آن
«إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا»
همانا خداوند فرمانتان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید و هرگاه میان مردم داوری کردید، به عدل حکم کنید، چه نیک است، آنچه خداوند شما را به آن پند میدهد، بیگمان خداوند شنوای بیناست.
امانتداری و رفتار عادلانه و دور از تبعیض، از نشانههای مهم ایمان است، چنانکه خیانت به امانت، علامت نفاق است، در حدیث است: به رکوع و سجود طولانی افراد نگاه نکنید، بلکه به راستگویی و امانتداری آنان بنگرید.
در روایات متعدد، منظور از امانت، رهبری جامعه معرفی شده که اهلش اهل بیت (ع) هستند، این مصداق بارز عمل به این آیه است.
آری، کلید خوشبختی جامعه، بر سر کار بودن افراد لایق و رفتار عادلانه است و منشأ نابسامانیهای اجتماعی، ریاست نااهلان و قضاوتهای ظالمانه است.
حضرت امیر (ع) فرموده است: «من تقدّم علی قوم و هو یری فیهم من هو افضل، فقد خان الله ورسوله والمؤمنین»، هر کس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد و پیشوا شود، در حالی که بداند افراد لایقتر از او هستند، قطعاً او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است.
خیانت در امانت شامل کتمان علم، حرفه و حق، تصاحب اموال مردم، اطاعت از رهبران غیر الهی، انتخاب همسر یا معلم نااهل برای فرزندان و غیره میشود.
امام باقر و امام صادق علیهماالسلام فرمودند: اوامر و نواهی خدا امانتهای الهی است، امام صادق (ع) در تفسیر این آیه فرمود: خداوند امر فرموده که هر امامی آنچه در نزدش است، به امام بعد از خود بسپارد.
امانت سه گونه است:
الف) میان انسان و خدا (وظایف و واجباتی که بر انسان تعیین شده است)
ب) میان انسان و دیگران (اموال یا اسرار دیگران نزد انسان)
ج) میان انسان و خودش (مثل علم و عمر و قدرت که در دست ما امانتند)
* پرسشهای قیامت
«یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»
پس قطعاً از مردمی که (پیامبران) به سویشان فرستاده شدند، سؤال و بازخواست خواهیم کرد و قطعاً از خود پیامبر (نیز) خواهیم پرسید. (اعراف، 26)
*قیامت از چند چیز سؤال میشود:
الف) از نعمتها؛ (ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) در روایات متعددی، رهبری و ولایت را نیز از مصادیق نعمت مورد سؤال در آیه برشمردهاند.
ب) از قرآن و اهلبیت (ع)؛ پیامبر (ص) فرمود: از مردم سؤال میشود که با قرآن و اهلبیت (ع) من چگونه عمل کردید؟ «ثم اسألهم ما فعلتم بکتاب الله و باهل بیتی»
ج) از رفتار و کردار (لَنَسئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ)
د) از اعضا و جوارح (إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً)
هـ) از پذیرش و عدم پذیرش رسولان؛ (یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإنْسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ ...) چنانکه در جای دیگری از رهبران دینی نیز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال میشود. (یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ...)
و) از عمر و جوانی که چگونه سپری شد.
ز) از کسب و درآمد؛ چنانکه در روایات میخوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سؤال و بازخواست میشود: «شبابک فیما أبلیته وعمرک فیما أفنیته ومالک مما اکتسبته وفیما أنفقته» در مورد عمر و جوانی که چگونه آن را گذراندی و درباره مال و دارایی که چگونه به دست آوردی و در چه راهی مصرف کردی. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
حجت الاسلام قرائتی ,
رایه الهدی ,
قیامت ,
پرسش های قیامت ,
عقاید ,
:: بازدید از این مطلب : 2356
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
|
آیتالله مجتبی تهرانی با اشاره به اینکه شرط دعا برای پدر و مادر این است که آنان موحد باشند، به این پرسش پاسخ داد که آیا میتوان برای انسان کافر دعا کرد یا نه؟
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق در پنجمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی میآید:
أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیکَ وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیکَ»
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعای خیر کردن چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران، به این معنا است که از خود و دیگران رفع گرفتاری کند یا نسبت به خود و دیگران جلب منفعت؛ که به این «دعای خیر» گفته میشود. امّا نعوذبالله! دعای به ضرر و شرّ کردن چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران مورد نهی است. یعنی نه به ضرر خودش دعا کند و نه به ضرر دیگران که عرض کردم مراد از دیگران مؤمنیناند.
دو دسته دعا در مورد کافر و مشرک
وارد بحثی در باب مشرک و کافر میشوم، که جلسه گذشته گفتم مطرح خواهم کرد. نسبت به اینها دو تصویر هست. یک؛ دعای خیر کردن برای آنها و دو؛ دعا به شرّ کردن؛ یعنی نفرین کند. اولی با دومی فرق میکند. اینجا معلوم است که دعا به خیر کردن یعنی چه؛ یعنی آن چیزهایی که انسان برای جلب منفعت یا دفع ضرر طلب میکند را «دعای خیر» مینامند که در اینجا برای مشرک و کافر این را میخواهد. دوم؛ بحث دیگری است و آن دعا به شرّ کردن است؛ چون گفتم این هم دعا است، یعنی نفرین کردن مشرک و کافر.
دعای خیر نکنید!
امّا تقسیم اول، مورد نهی است. دعا به خیر نسبت به مشرک مورد نهی است. در قرآن خطاب به پیغمبر اکرم است: «ما کانَ لِلنَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى»، یعنی بر پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند، سزاوار نیست که برای مشرکین بعد از اینکه معلوم شد مشرکند، دعای خیر کنند. البته طلب غفران کردن بخشش است و خیر هم هست. چه خیری بالاتر از غفران؟ البته بعداً خواهم گفت که قیدی در آیه دارد و من نخواندم که میگوید: وقتی معلوم شد اینها اهل آتش و جهنمی هستند دیگر نباید این کار را کرد.
طلب آمرزش برای کافران اثری ندارد
اینها برای مشرک بود امّا برای کافر این را میگوید: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقین»، هر دو در سوره توبه است. به پیغمبر میگوید: اگر برای اینها استغفار کنی یا طلب آمرزش نکنی، برای اینها مساوی است. حتی اگر هفتاد بار برایشان طلب آمرزش کنی، هیچ فایدهای ندارد. اینها آمرزیده نمیشوند، چون به خداوند و رسولش کفر ورزیدند. خداوند گروه فاسق را هدایت نمیکند. در اینجا آیه اول در مورد مشرکین بود و آیه دوم در مورد کافران.
بالاترین دعای خیر، غفران است
بالاترین دعا از نظر خیر عبارت از غفران است. در دعاها هم گفتیم که شما هر چه از خدا بخواهید اول طلب غفران کنید. اینجا همان را مطرح میکند که اتفاقاً متناسب با مشرک و کافر است. بعداً این مطالب را شرح خواهم داد. اینجا فقط فهرستوار مطرح میکنم.
در اینجا دعای پیغمبر هم ارزشی ندارد!
اینها معیار دارد و بی جهت نیست. به پیغمبر میگوید: اگر هفتاد بار هم طلب آمرزش کنی، خدا اینها را نمیآمرزد. دیگر بالاتر از پیغمبر کسی هست که طلب آمرزش کند؟ بالاتر از پیغمبر برای دعا کردن نداریم. دعای خیر برای مشرک و کافر ارزشی ندارد. گرچه اینجا مسأله غفران است، ولی عرض خواهم کرد که در حال شرک و کفر از غفران خبری نیست؛ مگر اینکه خودِ فرد برگردد.
روایت: شرایط دعا برای پدر و مادر کافر
چند روایت میخوانم. این روایت را علیبنجعفر از امام هفتم، موسیبنجعفر(صلواتاللهعلیه) نقل میکند. میگوید: «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مُسْلِمٍ وَ أَبَوَاهُ کَافِرَانِ»، از موسیبنجعفر(علیهالسّلام) در مورد شخص مسلمانی که پدر و مادرش، هر دو کافرند پرسش کردم. دقت کنید! این روایات انتخابی است. اینجا پدر و مادرش هر دو کافرند، «هَلْ یصْلُحُ لَهُ أَنْ یسْتَغْفِرَ لَهُمَا فِی الصَّلَاةِ»، آیا اگر این بچّه در نماز برای پدر و مادرش طلب غفران کند، صلاح و خیر است؟ «قَالَ علیهالسّلام إِنْ کَانَ فَارَقَهُمَا وَ هُوَ صَغِیرٌ لَا یدْرِی أَسْلَمَا أَمْ لَا فَلَا بَأْسَ»، اگر این بچه از پدر و مادرش جدا شده باشد، در حالی که صغیر و کوچک بود؛ امّا حالا که از آنها جدا شده نمیداند که این دو اسلام آوردند یا نیاوردند دعا کردن اشکالی ندارد. مگر میشود چنین حالتی اتفاق بیفتد؟ در گذشته اتفاق میافتاد که بچهای را در جنگ اسیر میکردند و به غلامی میگرفتند. این بچّۀ صغیر در میان کفار و دشمنان بود و پدر و مادرش هم کافر بودند، اما بچّه اسلام میآورد. وقتی از پدر و مادرش جدا میشد صغیر بود و بعد هم خبر نداشت که آنها مسلمان شدند یا نه؟ حضرت میگوید اگر اینطور است، «فَلَا بَأْسَ»، دعا کند و اشکالی ندارد، «وَ إِنْ عَرَفَ کُفْرَهُمَا»، امّا اگر خبر پیدا کرده که آنها بر حرف خودشان ایستادهاند و هنوز کافرند، «فَلَا یسْتَغْفِرُ لَهُمَا»، استغفار نکن، «وَ إِنْ لَمْ یعْرِفْ فَلْیدْعُ لَهُمَا»، اگر نمیداند، دعا اشکالی ندارد، امّا اگر بداند دعا نکند. این برای هر دوی پدر و مادر است.
دعا، تنها برای موحّد
در روایت دیگری است: «کَتَبَ رَجُلٌ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ»، شخصی به امامعسگری(علیهالسّلام) نوشت: «یسْأَلُهُ الدُّعَاءَ لِوَالِدَیهِ وَ کَانَتِ الْأُمُّ غَالِیةً»، از حضرت سؤال کرد که: میخواهم برای پدر و مادرم دعا کنم امّا مادرم از غلات است، «وَ الْأَبُ مُؤْمِناً»، ولی پدرم مؤمن است، «فَوَقَّعَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَکَ»، حضرت نوشتند: خدا پدرت را رحمت کند. امّا مادرش را دعا نکردند. عملاً، چقدر زیبا به او یاد دادند. این در مورد مادر، امّا در مورد پدر هم هست. «وَ کَتَبَ آخَرُ»، شخص دیگری به امامعسگری (علیهالسّلام) نوشت: «یسْأَلُ الدُّعَاءَ لِوَالِدَیهِ»، برای پدر و مادرم دعا میکنم، «وَ کَانَتِ الْأُمُّ مُؤْمِنَةً وَ الْأَبُ ثَنَوِیاً»، مادرم مؤمن است ولی پدرم دوگانهپرست است. مادرم یگانهپرست است؛ حضرت فرمودند: «فَوَقَّعَ رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَتَکَ».
برای ظالم دعای خیر نکنید
خواستم بگویم که، این را هم در آیات و هم در روایات داریم که دعای خیر برای مشرک و برای کافر نهی شده است. البته این هم باید توضیح داده شود که برای ظالم هم چنین دعای خیری نکنید؛ که بگویید: خدا طول عمرت دهد. در روایت از رسولاکرم است: «قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): مَنْ دَعَا لِظَالِمٍ بِالْبَقَاءِ»، اگر کسی دعا کند و از خدا برای ستمگری طول عمر را بخواهد، «فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یعْصَى اللَّهُ فِی أَرْضِهِ»، او دوست دارد که در زمینِ خداوند نافرمانی او بشود. البته این مطلب مخصوص و منحصر به چیز خاصی بود. امّا مقابل این مطلب. یعنی چه؟
دعا به شرّ مخصوص چه کسانی است؟
به ضرر مشرک یا کافر دعا کنیم. مثلاً بگوییم: خدایا! مرگش بده. این چه؟ بحث مفصّلِ من اینجاست. داریم به اول بحثی که برای ماه مبارک رمضان در نظر گرفته بودم نزدیک میشویم. در اینجا خودِ خدا و هم پیغمبراکرم و هم ائمّه(علیهمالسّلام) این کار را کردهاند و اگر بخواهم اشخاصی که نفرین کردهاند مطرح کنم جلسات زیادی طول میکشد. فعلاً کلیت را میگویم. این مطلب معیار هم دارد.
نفرینِ خدا به شخص
خدا؛ هم نفرین شخصی کرده، یعنی اسم شخص را برده است و هم نفرین گروهی کرده. شخصی مثل این: «تَبَّتْ یدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ»، بریده باد. خدا ابولهب را نفرین کرده. جزء آیات ما است. ابولهب رأس المشرکین بود و خدا نفرینش کرد.
نفرینِ خدا به گروه
نفرین گروهی هم کرده: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ». این را میدانید که اصحاب اخدود چه کسانی بودند. در زمان پیغمبر آن افرادی بودند که چالههایی بر سر راه میکندند و در آن آتشی نهفته میکردند که وقتی مسلمانها رد میشدند، بیفتند و بمیرند. در اینجا میگوید مرگ باد بر اصحاب اخدود. خدا شعار میدهد. مرگ بر اصحاب اخدود، «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ». نفرین، هم شخصی داریم و هم گروهی. امّا اینها معیار دارد. توجه کنید! از روی هوای نفس نیست، بلکه معیار دارد و معیارهای الهی در آن است. که انشاءالله آن را بحث خواهم کرد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتبی تهرانی ,
رایه الهدی ,
دعا ,
نفرین ,
:: بازدید از این مطلب : 2326
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
شنبه 7 مرداد 1391
|
رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: وای بر مسلمانى که در هفته یک روز را قرار ندهد که در آن روز، امر دین و آئین خود را بفهمد و بیاموزد، و از (معارف) دین خویش پرسش کند.
* ماه مبارک رمضان حداقل فایدهاش این است که انسان خوشفهمتر میشود. چون فرمودهاند اثر روزه حکمت است و حداقل حکمت خوش فهمی است. اگر انسان در ماه مبارک رمضان عمق برخی معانی را درک نکرد در سایر اوقات نیز نخواهد فهمید.
* متاسفانه برخی از مذهبیهای ما نیز معارف دینی را خوب متوجه نشدهاند، چه رسد به دیگران. به کسب معرفت هم اهمیت ندادهاند و به آگاهیهای پراکندهای که در ذهنشان جمع شده است اکتفا میکنند. اینها در بحرانها دچار مشکل خواهند شد و چه بسا در امتحانات آخرالزمان یا دچار ریزش شوند و یا هزینه رشد جامعه دینی را افزایش دهند و یا حرکت را کند کنند.
* امروزه تمام افراد مذهبی، حزباللهیها و تمام مسئولینی که یک عمر بر اساس اعتقادات و معارف خود خدمت کردهاند، همه باید از کممایگی و یا عدم آگاهی از معارفِ کلیدی نگران باشند. گاهی اوقات انسان اشتباهاتِ فاحشی را در آدمهایی میبیند که از نظر ایمان و علائق دینی مشکلی ندارند اما به خاطر نداشتنِ یک آگاهی و معرفت کلیدی و ساده دچار اشتباه فاحش شده است. امروز مسائل پیچیدهتر شدهاند و نیاز به معارف عمیق و دقیق بیشتر شده است.
* رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: «وای بر هر مسلمانى که در هفته یک روز را قرار ندهد که در آن روز، امر دین و آئین خود را بفهمد و بیاموزد، و از (معارف) دین خویش پرسش نماید؛ أُفٍ لِکُلِ مُسْلِمٍ لَا یَجْعَلُ فِی کُلِ جُمْعَةٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ فِیهِ أَمْرَ دِینِهِ وَ یَسْأَلُ عَنْ دِینِهِ وَ رَوَى»(محاسن/1/225) مؤمن باید حداقل هفتهای یک روز خود را به کسب معرفت اختصاص بدهد و کسب معرفت هم باید مداوم باشد نه مقطعی.
* بسیاری از بیدینیها و بیبند و باریها به خاطر عدم آگاهی درست و حساب شده از معارف دینی است. بسیاری اوقات این آگاهیهای دمِ دستی که همه میدانند کارگشا نیست، گاهی جوانان با چند کلمه سطحی و ساده به راحتی متقاعد نمیشوند. این نتیجه رشد عقل از طرفی و تهاجم دشمنان دین از طرف دیگر است. ما باید برای نیازهای نو و نیازهای نسل جوان، پاسخ نو و عمیق داشته باشیم؛ پاسخی که از معارف دینی ما قابل استخراج است.
* ما آگاهیهای پراکنده فراوانی برای برنامهریزی رشد و تربیت خودمان و دیگران در ذهن داریم و تا کنون تذکرات فراوان، توصیهها و دستورالعملهای اخلاقی و تربیتی بسیاری را شنیدهایم و به یاد داریم. اما لازم است داشتههای ذهنی خود در زمینه معارف دینی را نظم و سامان دهیم و یک شبکه مرتبی از معارف در ذهن خود ایجاد کنیم.
* منظم شدن آگاهیها و معارف انسان را از حالت عوامی خارج میکند و به عالم بودن نزدیک میکند و در غالب موارد دین داری راحتتر و لذتبخشتر خواهد کرد چون راه روشتر میشود و انسان متقاعدتر انگیزه حرکت پیدا میکند.
* اگر معارف دینی و آگاهیهای ما منظم باشد مقاومت در برابر شیطان بیشتر خواهد شد. نه تنها هجمههای فرهنگی و ماهوارهها و... به جامعه ما آسیب نخواهد زد، بلکه فرصتی خواهد بود برای اینکه ما درمان دردهای جوامع غربی را پیدا کنیم و به آنها منتقل کنیم. و حتی جوانان غربی را روشن و بیدار کنیم.
شما را به مطالعه بقیه این سخنان شیوا و کاربردی در ادامه مطلب دعوت می نمایم... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
پناهیان ,
مهدیه ,
رایه الهدی ,
دین گریزی جوانان ,
:: بازدید از این مطلب : 2181
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 5 مرداد 1391
|
آیتالله مجتبی تهرانی با تاکید بر اینکه انسان نباید حتی اموال خود را نفرین کند، بیان کرد: وقتی برای خود دعا میکنی از خدا خیر بخواه نه شر، نفع بخواه نه ضرر! زیرا تا دعا میکنید، فرشتگان بلافاصله میگویند: آمّین!
آیتالله مجتبی تهرانی در دومین از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «دعا» پرداخت که مشروح آن در پی میآید:
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به دعا بود. عرض کردم انسان، در سیر زندگی دنیوی و در سراسر زندگی خود با پرتگاههایی مواجه است. او نسبت به این پرتگاهها احتیاج به پناهگاه دارد، تا از آن مدد بگیرد و سقوط نکند. از این استمداد جستن، به دعا و درخواست از یک نیروی حاکم بر مادّیت تعبیر میشود؛ چون نیروهای مادّی، قابلیت این را ندارند تا برای انسان نسبت به پرتگاههایی که در زندگی با آنها مواجه میشود، اعمّ از پرتگاههای معنوی و مادّی، پناهگاه باشند. لذا باید به یک نیروی حاکم بر نیروی مادیت متوسّل شود تا آن نیرو بتواند او را از سقوط نجات دهد.
راه حلّ مشکلات، در زندگی دنیوی
من در این جلسه مطلبی را برای حلّ مشکلات انسان در زندگی دنیوی، عرض میکنم. ما در باب دعا داریم که انسان باید هم برای «دفع ضرر» و هم «جلب منفعت»، چه مادّی و چه معنوی، دعا کند. خیلی هم به آن سفارش شده است. در مقابل، از اینکه انسان در زندگی دنیوی خود «نعوذبالله»! برای «جلب ضرر»، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران دعا کند، نهی شده است. من برای اینکه بگویم میشود انسان این کار را انجام دهد، روایتی به ذهنم آمد که بعد از بیان مطلبم به آن اشاره خواهم کرد.
درخواست ضرر، یا بر اثر غفلت است و یا سرخوردگی!
انسان، در زندگی خود، یا بر اثر «غفلت» و یا بر اثر «سرخوردگی»، درخواست «جلب ضرر» میکند؛ این دو مطلب است:
درخواست ضرر بر اثر غفلت
یک؛ «غفلت» از اینکه وقتی من با مشکلی برخورد کردم، مشکلگشایی مافوق این ابزار مادّی وجود دارد که اگر من دستم را به سوی او دراز کنم، مشکل من را حلّ خواهد کرد؛ اسم این دعا است. به تعبیر دیگر؛ وقتی غفلت از دعا و درخواست از خدا در انسان به وجود میآید، بر اثر آن میبیند به بنبست رسیده است، لذا برای خودش آرزوی ضرر و حتّی آرزوی مرگ میکند.
بدتر از مرگ چیست؟!
در روایتی دیدهام که از حضرت سؤال میکنند: آقا! بدتر از مرگ چیست؟ الآن به هر کس بگویید بدترین چیز چیست؟ میگوید: مردن و مرگ. این سؤال را از حضرت میپرسند که بدتر از مرگ چیست؟ حضرت میگوید: بدتر از مرگ، آن چیزی است که وقتی به سراغت آمد، آرزوی مرگ کنی! چقدر زیبا میفرماید! یعنی آن مسئله آنقدر تلخ است که مرگ نزد آن، برای تو شیرینتر میشود. چقدر زیبا! گاهی انسان بر اثر غفلت، برای خودش درخواست ضرر میکند.
درخواست ضرر بر اثر سرخوردگی
دو؛ «سرخوردگی». از دعا غفلت نکرده، اعتقاد هم دارد، ولی ایمانش ضعیف است؛ مثلاً فرض کنید مرتّب از خدا درخواست میکند، بعد میبیند گرهاش باز نشد، میگوید: ای خدا مرگم بده! من در این مورد، چهارده روایت دیدهام که اگر فرصت کنم، که به این چهارده روایت اشاره خواهم کرد. بر اثر سرخوردگی از دعایی که مستجاب نشده، میگوید: خدا مرگم بده! این سرخوردگی، معمولاً و غالباً انسان را به وادیای میکشد که برای خودش درخواست ضرر میکند. ولی اینکه انسان، نسبت به خود و نسبت به دیگران تقاضا و درخواست ضرر کند، در معارف ما نهی شده است؛ یعنی دعا نباید علیه کسی باشد حتّی خود انسان! اصطلاحاً به چنین دعایی «نفرین» میگویند.
تا دعا میکنید فرشتگان میگویند: آمّین!
در جلسه گذشته گفتم. «رُوِی عن رَسوُلِالله(صلاللهعلیهوآلهوسلم) قال: لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ وقتی برای خودت دعا میکنی، از خدا خیر بخواه نه شرّ! نفع بخواه نه ضرر! رفع ضرر بخواه نه جلب ضرر! «لا تَدعُوا عَلی اَنفُسِکُم اِلّا بِخَیر»؛ این تعبیر، استثنا از نفی است، یعنی بی برو برگرد باید همین باشد، «فَاِنَّ المَلائِکَه یؤَمِّنون عَلی ما یقوُلوُن»؛ تا دعا میکنید، فرشتگان بلافاصله میگویند: آمّین! فهمیدی چهکار کردی؟ آنها میگویند: آمّین! بعد هم تو پشیمان میشوی!
حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید!
در یک روایت دیگر است از پیغمبراکرم که درباره درخواست ضرر است هم نسبت به خود و هم دیگران، «رُوِی عن رَسوُلِالله(صَلاللهعَلیهِوَآلِهِوَسَلَّم) قال: لا تَدعوا عَلی اَنفُسِکُم وَلا تَدعوا عَلی اَولادِکُم»؛ اولاد خود را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی خَدَمِکُم»؛ خدمتگذارانتان را نفرین نکنید! «وَلا تَدعُوا عَلی اَموالِکُم»؛ حتّی اموالتان را هم نفرین نکنید! عجب! آنها جاندار بودند، اینها بیجان هستند، توجّه کنید! اینکه بگویید: ای کاش این را نداشتم! این من را بیچاره کرد! این فلان شد و از این قبیل حرفها. بروید خودتان را اصلاح کنید، آنها تقصیری ندارند! من یک وقتی راجع به دنیا بحث کردهام؛ ما خیال میکنیم دنیا در و دیوار و امثال اینها است، نه! دنیا اینها نیست، دنیا چیز دیگری است. من نمیخواهم بحث را منحرف کنم.
درخواست نکنید جوانتان جوانمرگ شود!
مطلبی در روایت مطرح شده که چه بسا این مطلب از جهت جنبههای طبیعی، آن موقع نیز مورد ابتلاء بوده است. پیغمبراکرم در روایتی دارد که: «قالَ رَسوُلِالله(صَلیاللهعَلَیهوَآلِهوَسَلَّم): لا تَمَنّوا هَلاکَ شِبابِکُم وَ اِن کانَ فیهِم غَرام»؛ از خدا درخواست و تمنّا نکنید تا جوانتان جوانمرگ شود، چون میبینم در این شرّ وجود دارد؛ به اصطلاح ضرر دارد، «فَاِنَّهُم عَلی ما کانَ فیهِم عَلی خِلال»؛ یک بحث منطقی است، چون آنها با همان حالی که دارند از چند حال خارج نیستند، یک: «اِمّا اَن یتُوبوُا فَیتوُبُ الله عِلَیهِم»؛ چه بسا این شخص فردا پشیمان شود و توبه کند، خدا هم توبه او را قبول کند، دو: «وَ اِمّا اَن تُردِیهُمُ الآفاق»؛ از آن طرف، ممکن است موجب شود این آسیبهایی که میبینی اصلاً از بین برود. این زمینها همه به طور کلّی از بین برود. به طور کلّی، شرّها از بین برود. ضرری که از ناحیهی او وجود دارد، همه از بین برود. میفهمد، توبه میکند، یا اصلاً دیگر زمینهاش از بین میرود. این دو تا هم مربوط به ضرر است. از آن طرف، ممکن است در جادّهای بیافتد و در آن شروع کند به خدمت کردن. «وَ اِمّا عَدُوّاً یقاتِلوُه»؛ همین کسی که تو میگفتی: خدا مرگش بدهد! ممکن است درگیری و جنگی ایجاد شود؛ ممکن است دشمن کافری به مسلمانها حمله کند و او به جبهه برود و بجنگد، «وَ اِمّا حَریقاً فَیدفِعوا وَ اِمّا ماءً فَیصُدّوُا»؛ ممکن است حادثهای پیش بیاید و او جلوی آن را بگیرد و ... حضرت دانه دانه، شروع میکند به گفتن. همه اینها خدمات است.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مجتبی تهرانی ,
رایه الهدی ,
دعا ,
:: بازدید از این مطلب : 3226
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 5 مرداد 1391
|
نکاتی چند از استاد آقاتهرانی برای درک بهتر و استفاده بیشتر از ماه مبارک رمضان
1. ماه مبارك رمضان ماه خدا و موسم عبادت است.
2. معرفت به حق رمضان و مهماني الهي.
3. معنی روزه گرفتن، درك اخلاص در همه حركات و سكنات است.
4. ماه مبارك رمضان بهار دعاء و تلاوت قرآن است.
5. به جا آوردن نوافل (نمازهاي مستحبي).
6. تطهير قلب به توبهای صادقانه.
7. تطهير طعام، لباس، مكان و همه حركات و سكنات (به پرداخت خمس مال و اداء دين و بدهكاريها)
8. تحصيل شرايط دعا و مناجات كند.
9. رسول خدا بر سجدههاي طولاني در اين ماه سفارش فرمودهاند.
10. دعا براي ولي عصر ارواحنافداه در خلال شب و روز بگويد: «الّلهمّ اَرِنا فيهِ، وَ في اَهلِ بَيتِهِ، وَ شيعَتِهِ وَ رَعِيّتِهِ، وَ عامَّتِهِ وَ خاصَّتِهِ ما يَأمَلُ، وَ في اَعدائِهِ ما يَحذَرونَ، وَ مُنَّ عَلَينا بِطاعَتِهِ وَ رِضاهُ، وَ اَلحِقنا بِشيعتِهِ المُقَرّبين، وَ اَولِيائِهِ السّابقينَ، وَ صلّ عَلَيهِ وَ عَلي آبائِهِ الطّاهِرينَ، بِجَميعِ صَلَواتِكَ، يا اَرحَمَ الرّاحِمينَ». (1)
11. دعا و طلب بخشش براي پدر و مادر ، معلم و برادران و نيز خواهران و همسايگان و هر كه بر او حقّي دارد، كرده و تمام مؤمنين را در دعاي خود شريك سازد.
12. خوردن سحري مستحب است.
13. هر روز و شب توسل و سلامي مجدد به محضر معصوم آن روز داشته باشد و درخواست رحمتشان كند.
14. به نشاط و گرفتاري و ضعف و توانش نگريسته و از نوافل و مستحبات برترين را اختيار كند.
15. دعاهاي بعد از نمازها و و اول شب را ترجيح دهد و چون «يا عَليُّ يا عَظيمُ..»، دعای افتتاح، دعای سحر «اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُكَ مِن بَهائِكَ ...»، دعای ابی حمزه را به عدد نشاط هر شب و بعضي از دعاهاي روز را ترك نكند.
16. نمازهای وارده در جمعهها را به جای آورد.
17. تلاوت سوره قدر در سحر و افطار.
18. افطاری دادن به روزه داران.
19. اهل علم، امامت جماعت و وعظ ضمائق را پس از پند و اندرز خويش مهم بدانند.
1. پروردگارا ! آن چه آن بزرگوار آرزو دارند به ما بنما در خود آن حضرت، در اهل بيتشان، و شيعيان و زيردستانشان، و نيز آن كه از عوام و يا خواص ايشان است. و در باره دشمنانشان هر چه را از آن دوري ميكنند. و بر ما به طاعت و فرمانبرداري و رضاي ايشان منت بگذار. و ما را به شيعيان مقرب و اولياء سبقت گرفته ايشان ملحق ساز. و بر او و بر پدران پاكشان به تمام درودت سلام بفرست. اي از همه مهربانتر.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
ماه رمضان ,
رمضان کریم ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 1709
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 4 مرداد 1391
|
در ماه مبارک رمضان قضیهاى اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آنقضیه در ابهام الى الابد مانده است براى امثال ماها و آن نزول قرآناست. نزول قرآن بر قلب رسول اللّه در لیلة القدر، کیفیت نزول قرآنو قضیۀ چه بوده است و روح الأمین در قلب آن حضرت قرآن را نازلکرده است و از طرفى خدا اَنْزَلْنٰاهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ[1] این نزول قرآن درقلب پیغمبر در لیلة القدر کیفیتش چیست؟ باید بگویم غیر از خودرسول اکرم و آنهایى که در دامن رسول اکرم بزرگ شدند و موردعنایت خداى تبارک و تعالى، عنایات خاص او بودند، براى دیگران مطلقاً در حجاب ابهام است که مسأله تنزّل چى است، نزول در قلب چى است، روح الامین چى است، کیفیت وارد شدن روح الامین با قرآن در قلب رسول اللّه چى است، «لَیْلَةِ الْقَدْرِ» چى است؟ اینها مسائلى است که به نظر سطحى یک مطالب آسانى است و گاهى هم یک حرفهایى گفته شده است؛ لکن به شما عرض کنم کیفیت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است براى امثال ما، و کیفیت نزول ملائکة اللّه در لیلة القدر و ماهیت لیلةالقدر. (صحیفه امام؛ ج 17، ص 489)
* * *
قرآن را متنزل کرده است در ماه رمضان. قرآن نازلهاى است که پس از عبور از حجابهاى نور، وارد شده است در ماه مبارک رمضان، آن هم بر قلب مبارک رسول خدا، و از آن جا باز متنزل شده است تا رسیده است به آن جایى که با زبان گفته مىشود. (صحیفه امام؛ ج 18، ص 498)
* * *
ماه مبارک رمضان که ماه مبارک است ممکن است براى این باشد که ماهى است که ولى اعظم؛ یعنى رسول خدا واصل شده است و بعد از وصول، ملائکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او ملائکه نازل مىشوند؛ به قدرت ولى اعظم است که قرآن نازل مىشود و ملائک نازل مىشوند. ولىّاعظم، به حقیقت قرآن مىرسد در ماه مبارک و شب قدر، و پس از رسیدن، متنزل مىکند به وسیلۀ ملائکه ـ که همه تابع او هستند ـ قرآن شریف را، تا به حدى که براى مردم بگوید. (صحیفه امام؛ ج 19، ص 285)
* * *
ماه رمضان مبارک است؛ براى اینکه نزول وحى در او شده است یا به عبارت دیگر، معنویت رسول خدا وحى را نازل کرده است. (صحیفه امام؛ ج 20، ص 248)
* * *
این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینهامقدمهو آرایشى است که انسان به حسب قلب خودش مىکند براىاینکه مهیا بشود برود مهمانى؛ مهمانى خدا، مهمانىاى که در آنجاسفرهاى که پهن کرده است، قرآن مجید است و محلى که در آنجا ضیافت مىکند مهمش «لیلة القدر» است و ضیافتى که مىکند ضیافت تنزیهى و ضیافت اثباتى و تعلیمى [است]. نفوس را از روز اول ماه مبارک رمضان به روزه، به مجاهده، به ادعیه مهیا مىکند تا برسند به آن سفرهاى که از آن باید استفاده کنند و آن «لیلة القدر» است که قرآن در آن نازل شده است. (صحیفه امام؛ ج 13، ص 33)
* * *
«لیلة القدر» را که قرآن در آن نازل شده است، همۀ سعادت عالَم در آن شب نازل شده است و از این جهت، از همۀ شبهاى عالَم بالاتر است. (صحیفه امام؛ ج 13، ص 36)
* * *
خداى تبارک و تعالى به واسطۀ سعۀ رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزّل داده تا به این عالم ظلمانى و سجن طبیعت رسیده و به کسوۀ الفاظ و صورت حروف درآمده. (آداب الصلوة؛ ص 184)
* * *
در کیفیّت نزول قرآن در حدیث است که: جملةً واحده در «بیتالمعمور»، و در ظرف بیستوسه سال بر رسول خدا وارد شده.[2] و ورود در «بیت المعمور» نیز نزول بر رسول خداست. (آداب الصلوة؛ ص 343)
* * *
قرآن مراتب دارد، هفت بطن یا هفتاد بطن از براى قرآن است؛ از این بطون تنزّل کرده است تا رسیده است به جایى که با ما مىخواهد صحبت کند. (تفسیر سوره حمد؛ ص 136)
* * *
قرآن که نازل مىشود به قلب رسولاللّه، چطور همهاش یک دفعه نازل مىشود به قلب رسول اللّه. قرآن اگر همین است که سى جزوِ اینطورى است که نمىشود یک دفعه وارد بشود به قلب، آن هم این قلبهاى معمولى؛ [لکن]قلب یک باب دیگر است و قرآن یک حقیقتى است، و این حقیقت هم به قلب وارد مىشود.
قرآن سرّ است، سرِّ سرّ است، سرِّ مستسرّ به سرّ است، سرّ مقنع به سرّ است، و باید تنزل کند، بیاید پایین، تا اینکه برسد به این مراتب نازله؛ حتى به قلب خود رسول اللّه که وارد مىشد، باز تنزل بود، یک تنزلى کرده بود تا به قلب وارد مىشد. بعد هم از آنجا بایدنازل بشود تا برسد به آنجایى که دیگران هم بفهمند. (تفسیر سوره حمد؛ ص 165)
* * *
اگر نبود امر خدا و لزوم اطاعت از امر خدا، باید بگویم انسان، آنکه حظ ضعیفى از معرفت دارد، جرأت به اینکه بایستد و عبادت کند خدا را نداشت؛ لکن او جرأت داده است، همان طورى که متنزل کرده است همۀ معارف را تا رسانده است به اینجا؛ قرآن را نازلش کرده، پشت ستارهایى، اَستارى پشت سر هم هى وارد کرده، نازل کرده، نازل کرده تا رساندهاش به یک الفاظى که موافق با فهم بشر باشد، و آن هم این الفاظ باز موافق با فهم بشر نیست. (صحیفه امام؛ ج 17، ص 525)
* * *
قرآن ـ در روایات است این ـ نازل شده است به منازل مختلف، کلیاتش سبع و الى سبعین و الى زیادتر، تا حالا رسیده است به دست ماها به صورت یک مکتوب. (صحیفه امام؛ ج 20، ص 113)
* * *
[1] «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»؛ (قدر/ 1).
[2] اصول کافى؛ ج 2، ص 629، «کتاب فضل القرآن»، «باب النوادر»، ح 6.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
امام خمینی ,
رایه الهدی ,
هیئت منتظران مهدی ,
ماه رمضان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2767
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 1 مرداد 1391
|
ابا بصیر خدمت امام صادق علیه السلام رسید واز گرفتاریهای دنیا گله کرد امام صادق علیه السلام فرمودند سه چیز را یاد کن تا مشکلات دنیا را فراموش کنی......
برای دانلود روی عکس کلیک نمایید رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
ســـــخنرانـــی ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
درس اخلاق آیت الله مجتهدی تهرانی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2681
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 1 مرداد 1391
|
مرکز خبر حوزه نوشت:
اين مرجع تقليد در اين جلسه با اشاره به ویژگیهای کلی سوره ضحی، اظهار كرد: این سوره مکی است و ویژگی سورههای مکی، کوتاه بودن آیات و مضمون آنهاست.
وي با اشاره به تفسیر آیه اول این سوره افزود: 39 سوره در قرآن با قسم آغاز میشود که سوره ضحی یکی از آنهاست و در تفسیر قسمهای قرآن باید مقسم به، مقسم علیه و رابطه این دو را شرح دهیم.
آيتالله سبحانی ادامه داد: در این سوره به شب هم قسم خورده است و باید توجه کنیم که تاریکی و شب هم مثل نور نعمت است و اگر همیشه نور وجود داشته باشد و تاريکی نباشد، زندگی نخواهد بود.
اين استاد حوزه علمیه قم با اشاره به تفسیر اهل سنت از آیه شریفه «مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى» اظهار كرد: اهل سنت میگویند چون نزول قرآن بر پیامبر(ص) چند روز قطع شد، مردم خیال کردند خداوند از پیامبر روی گردانده است و لذا این آیه نازل شد.
وي با رد نظر اهل سنت، گفت: مبنای این فکر غلط است و در اصل بنا نبوده که قرآن هر روز نازل شود، بلکه طی 23 سال نازل شده است.
آیتالله سبحانی تصریح کرد: نزول تدریجی قرآن مایه قوت قلب پیامبر(ص) است و بیانگر استمرار توجه خداوند به ایشان است بر خلاف تورات و انجیل که یکباره نازل شدهاند.
به گزارش ايسنا به نقل از مركز خبر حوزه، وي در پایان گفت: در ماه مبارک رمضان سورههای کوچک قرآن را تفسیر میکنیم تا حاضران آنها را حفظ کرده و علاوه بر قرائت در نمازهای خود، آنها را نشر دهند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله سبحانی ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2265
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 25 تير 1391
|
مهمترین راهبردی که در نبرد رسانهای میتوانیم اتخاذ کنیم گرفتن نقطهضعفهای حریف است. ما امروز در جهان با پدیدهی نوظهور بیبندوباری و بیحجابی مواجه نیستیم، بلکه بیحجابی، به نتایج شوم خودش رسیده است. کسی نیست که از این فرصت برای تقویت بنیانهای حجاب و عفاف استفاده کرده باشد.
برخی این شبهه را وارد میکنند که بر اساس نص صریح قرآن حجاب مخصوص زنان مؤمن است و زنان غیرمسلمان یا افرادی که ایمان معمولی دارند میتوانند حجاب نداشته باشند. این افراد همچنین معتقدند که حکومت نباید در این خصوص دخالت کند. نظر شما در رابطه با این شبهه چیست؟
ممکن است صریحاً حکمی در رابطه با اینکه حکومت باید در امر حجاب دخالت کند (به صورت خاص و جزئی) نداشته باشیم، ولی طبیعتاً حکومت دینی فلسفهای دارد و بر اساس آن فلسفه وظایفی بر عهدهاش هست که یکی از آن وظایف زمینهسازی برای رشد معنوی آحاد جامعه و ایجاد امنیت روانی لازم برای برخورداری از حیات طیبه است. در شرایطی که کسانی راهِ از بین بردن امنیت روانی یا رشد معنوی جامعه را ترویج بیحجابی میدانند و با انواع و اقسام ابزارها به اغواگری میپردازند تا زمینههای فساد را در جامعه تقویت کنند، طبیعتاً حاکمیت دینی وظیفه پیدا میکند که نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان دهد.
یکی از دلایل اینکه در صدر اسلام حکومتها دستورالعمل روشنی برای دخالت در امر حجاب نداشتند میتواند این باشد که اساساً حجاب به عنوان یک امر فرهنگی در میان مسلمانان و حتی جوامع غیراسلامی کموبیش رواج داشت و غیر از برخی موارد، حجاب به عنوان یک امر ارزشی در جامعه مطرح بود. در چنین شرایطی، بیحجابیهای فردی صرفاً باعث محدودیت فرد میشد که معمولاً فرهنگِ علاقهمندِ به حجاب آن جامعه میتوانست با آن مقابله کند و نیازی به دخالت حکومت دینی نبود.
این در حالی است که ما امروز با پدیدهی حجاب یا بیحجابی به عنوان یک موضوع نسبتاً جدید مواجه هستیم و بر اساس مصالح جامعه و عموماتی که امنیت و سلامت جامعه را حفظ میکنند، حکومت دینی مجبور است که در امر حجاب دخالت کند.اگر شما به سخنان حضرت امام (رحمت الله علیه) و دیدگاههای ایشان در این باره مراجعه کنید، میبینید که امام (رحمت الله علیه) با پدیدهای که توسط رژیم طاغوت آغاز شده بود، یعنی فساد و در نقطهی شروع آن بیحجابی، برخورد میکنند و در چند سخنرانیشان صریحاً متذکر میشوند که حکومت باید در اجباری بودن حجاب دخالت کند.
خیلی از امور در احکام اسلامی هستند که ممکن است صریحاً برایشان دستوری نباشد؛ ولی تابع مصالح و مفاسد، چه در زمینهی فردی و چه در زمینهی اجتماعی، دستوراتی برای آنها صادر شده است. زمانی نه تنها در مورد سیگار عکسالعمل خاصی از طرف فقها دیده نمیشد، بلکه بالاتر از سیگار هم در بین مسلمانان رواج داشت و حکمی دربارهی آنها صادر نشده بود، ولی اخیراً میبینید که بعضی از فقها حتی نسبت به حرمت سیگار هم فتاوایی دادهاند. چون امروز سیگار آغازگر جریانی است که منجر به فساد و تباهی جامعه میشود.
در حال حاضر انواع مواد مخدر صنعتی به بازار آمدهاند و ریشهی سلامت جامعه را از بین میبرند. طبیعتاً فقها نسبت به این مسئله حساسیت نشان میدهند. این نظر شخصی فقیه یا سلیقهی فردی حاکمان نیست، بلکه هر مسلمانی که ببیند موضوعی به سلامت او یا جامعه ضرر میزند، به صورت جدی باید برای خودش حریمهایی قائل شود. دین از او چنین انتظاری دارد. بحث باید پیرامون مصالحی باشد که اقتضا میکند حاکمیت در امر حجاب دخالت کند. مطمئناً اگر در این باره بحث شود، خیلیها متقاعد میشوند که ورود حاکمیت دینی به این مسئله امر معقولی است. در فضای بینالمللی امروز که با بیبندوباری زمینهی به استثمار کشیدن ملتها فراهم میشود، دخالت حکومت در این عرصه مشروع به نظر میرسد.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اجـــتماعــــــی ,
فـــــــــرهنـگی ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
استادپناهیان ,
رایه الهدی ,
حجاب ,
:: بازدید از این مطلب : 2889
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
|
نویسنده : گمنام
شنبه 24 تير 1391
|
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که در کشور حضرت ولی عصر(عج) وضع حجاب رضایت بخش نیست، گفت: دلیل این وضع این است، چون لذت عفت را هنوز به خوبی نچشیده ایم.
به نقل از رسا، حضرت آیتالله جوادی آملی، در جمع روحانیان و جمعی از بانوان محجبه در مسجد روستای احمد آباد دماوند، با اشاره به آیات و روایات در خصوص مسأله عفاف و حجاب، گفت: در این روایات دینی شباهت انسان عفیف همانند یک فرشته بیان شده است.
وی با اشاره به این که دستورات قرآت و روایات دینی هزاران راه برای تبدیل انسان به فرشته را معرفی کرده است، افزود: صاحب جواهر بیان می کند انسان با روزه داری شبیه فرشته می شود.
فرشتگان فراشان محفل علمی هستند
مفسر برجسته قرآن کریم در ادامه سخنان خود با بیان اینکه ایران قبل از اسلام به هیچ عنوان عظمت امروز نظام اسلامی را نداشت، ادامه داد: اسلام راستین به همراه خود چیزی آورد که جایگاه و شرایط ایران را به کلی تغییر داد.
حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه فرشته ها فراش های محفل علمی هستند، گفت: ملائکه به عنوان فراش های مراکز علمی بال های خود را برای عالم پهن می کنند.
وی با بیان اینکه فرشته ها بال های خود را در سه جهت پهن می کنند، گفت: آنها می خواهند به طالبان علم بفهمانند که درس خواندن برای آن است که طالب علم پر درآورد و شکوفا شود.
حضرت آیتالله جوادی آملی ادامه داد: نخستین وظیفه طالبان علوم دینی و دانشگاهی این است که بال درآورند و برای پرواز برای حرکت در مسیر تعالی و سعادت آماده شوند.
وی با بیان این که اگر کسی بال در نیاورد و استعدادش شکوفا نشود حق استاد را ادا نکرده است، تصریح کرد: یادگیری آیین بال زدن و پرواز کردن دومین وظیفه طالبان علوم است.
حضرت آیتالله جوادی آملی، تعیین مسیر حرکت را سومین و مهمترین وظیفه طالبان علوم عنوان کرد و افزود: هدف ملائکه از پهن کردن بال های خود این است که به ما بفهمانند به جای پرواز در جهت، باید از جهت پرواز کنیم.
عفت مخصوص بانوان نیست
وی در ادامه سخنان خود با ابراز تأسف از وضعیت پوشش برخی آقایان در جامعه دینی، گفت: عفت تنها برای زنان نیست و مردان نیز وظیفه دارند این مسأله مهم دینی را رعایت کنند.
این مفسر برجسته قرآن کریم ادامه داد: کسی که عفیف و پاکدامن است، لذت عفت خود را بیش از آنکه از چشم و گوش بچشد، از دل خود خواهد چشید.
وی در ادامه سخنان خود با بیان این که در کشور حضرت ولی عصر(عج) وضع حجاب رضایت بخش نیست، خاطرنشان کرد: دلیل این وضع این است، چون لذت عفت را هنوز به خوبی نچشیده ایم.
برخورد انتظامی با بدحجابی خوب اما کافی نیست
حضرت آیت الله جوادی آملی همچنین با تقدیر از زحمات نیروی انتظامی در راستای برخورد با مظاهر بدحجابی در جامعه دینی، متذکر شد: مسأله بدحجابی در جامعه با بگیر و ببند حل نخواهد شد.
وی، برخورد انتظامی با مظاهر بدحجابی در جامعه آخرین مرحله دانست و تصریح کرد: کار نیروی انتظامی خوب است، اما اساس کار این نیست.
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه برای شهدا برای این شهید شدند تا ارزش های دینی در کشورمان گسترش یابد و تقویت شود، ادامه داد: اگر کسی در مسیر معارف دینی گام بردارد به جای پذیرش حجاب از روی ترس و اجبار از روی حیا عفاف و حجا را حفظ می کند. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
احـــــــــــکـــام ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
حجاب وعفاف ,
رایه الهدی ,
آیت الله جوادی آملی ,
:: بازدید از این مطلب : 2858
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
نویسنده : گمنام
جمعه 23 تير 1391
|
تقصیرهاوکوتاهی های گذشته رادربقيه ي این ماه جبران کن،و به آنچه برای توسودمنداست روی آور؛و هر دِین وامانتی برعهده داری، ادا کن و گناهانی راکه انجام می دادی ترک کن و ازخدا بترس...
۱ - از امام صادق علیه السلام نقل شده است که:
هر کس سه روز از آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به ماه مبارک رمضان متصل سازد،
خداوند متعال ثواب روزه ي دو ماه متوالی را برای او بنویسد.
۲ - اباالصلت هروی می گوید:
جمعه ي آخر ماه شعبان خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. حضرت فرمود:
ای اباصلت!
اکثر ماه شعبان رفت و امروز جمعه آخر ماه است،
پس تقصیرها و کوتاهی های گذشته را در بقيه ي این ماه جبران کن،
و به آنچه برای تو سودمند است روی آور؛
بسیار دعا کن و استغفار نما و قرآن را بسیار تلاوت کن و از گناهان خود توبه نما،
تا وقتی که ماه رمضان داخل می شود خود را برای خدا خالص ساخته باشی
و هر دِین و امانتی بر عهده داری، ادا کن
و کینه ي هر کس که در دل داری بیرون نما
و گناهانی را که انجام می دادی ترک کن
و از خدا بترس
و در امور پنهان و آشکار خود بر خدا توکل نما،
که هر کس بر خدا توکل کند،
خداوند امور او را کفایت می نماید،
و در بقيه این ماه این دعا را بسیار بخوان:
ألّـلهُمَّ إن لَم تـَکـُن غـَفـَرتَ لـَنا فیما مَضی من شَعبانَ ، فـَاغفـِر لـَنا فیما بـَقـِیَ مِنهُ.
امام علیه السلام در ادامه فرمود: خداوند به احترام و عظمت ماه مبارک رمضان ،
بنده های بسیاری را در ماه شعبان از آتش جهنم آزاد می گراند. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2354
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
|
نویسنده : گمنام
جمعه 23 تير 1391
|
احكام الهي مانند نواميس الهي هستند و خداوند متعال ناموس، آبرو؛ محرمات و حريمي دارد مانند ما كه حريم و محرماتي داريم و اجازه نميدهيم كسي به حريم ما وارد شود.
در همه جاي دنيا همينگونه است و كسي اجازه داخل شدن به حريم ديگران را نميدهد.
خداوند متعال هم مرزهايی دارد كه ورود به اين مرزها را نميدهد و در اين كار استثنا هم ندارد مثلا اگر پسر پيامبر ربا بخورد به او ماشاءالله و باركالله نميگويد زيرا ربا براي او و همه افراد حرام است.
دروغ گفتن نيز حرام است و هركس كه دروغ بگويد از مقام خود سقوط ميكند و براي خداوند آن فرد فرقي ندارد.
زنان پيامبر اكرم (ص) هر دو مورد اعتراض هستند و در قرآن آمده است كه زنان پيامبر حكم مادران جامعه ما را دارند اما زماني كه دو تا از همسران پيامبر اكرم (ص) مانند عايشه اشتباه ميكنند خداوند با يك سوره به آنها حمله ميكند و آنها را هم تهديد دنيوي و هم اخروي ميكند به اين معنا كه همسر پيامبر شدن براي افراد مصونيت نميآورد.
كارهاي ما به ما ميگويد كه ما چه كسي هستيم، ما بايد خود را كنترل كنيم و از آتش دور نگه داريم و انسان بايد حواس خود را جمع كرده كه كارهاي حرام انجام ندهد و به حريمها نزديك نشود.
گناهان داراي مراتبي هستند كه به دو دسته گناهان كبيره و صغيره تقسيم ميشوند.
گناهان كبيره ويژگيهايی دارند؛ اولا اگر گناهي عادي شود كبيره است مانند رشوه خوردن، پارتيبازي كه در ادارات عادي شده است و يا مانند بدحجابي كه در تهران امري طبيعي و عادي است و كسي آن را بد نميداند و شايد براي خانومي كه مانتوي آن تنگتر و چسبانتر باشد باعث افتخار است و اينها جزو گناهان كبيره شدهاند؛ دوم گناه كند و آنگاه گناه خود را گناه نداند يعني هم از خودمان و هم از مردم طلبكار هستيم.
گناه كبيره گناهي است كه انسان آن را مرتكب شده و پس از آن خوشحالي كند.
ما نتوانستهايم از هيچ راهي بدحجابي مردم را توجيح كنيم و وقتي گناه علني شود جزو گناهان كبيره محسوب ميشود و به گناه علني فحشا ميگويند.
ما نباید وارد حريم خدا شويم زیرا معصيت آدم را به جایي نميرساند.
ما قرب به خدا را جدي نميگيريم بلكه آدمها براي ما مهم بوده و اين حركتي اشتباه است.
خواهران! جدي تلاش كنيد كه به خداوند نزديكتر شويد چون در عرفان، احساس، علاقه و عشقي كه در خانمها وجود دارد باعث نزديكتر شدن آنها به خداوند ميشود.
نباید به جایی برسیم که الگوي ما غربيها شوند نه قرآن، وظيفه شما در اين جامعه با اين اعمال بيشتر است و شماها با جوانان صحبت كنيد.
ما مردها نيز خرابكاريهاي خودمان را داريم هيچكس با معصيت به جاي نرسيده بلكه با اطاعت بي چون و چراي خدا به مقام و سطح بالاتري ميرسيم.
بحث حجاب و عفاف و عفت را جدي بگيريد و با آنهايي كه بيحجابي را تبليغ ميكنند صحبت كنيد ما اين همه شهدا را براي چه دادهايم آيا قيام كردهايم كه دوباره كارهاي قبلي خود را انجام دهيم؟
من در امريكا موسسه بزرگي داشتم و خانمي فرانسوي كه جوان و مجرد بود در ماه شعبان به آمريكا آمده بود و به من گفت؛ ميخواهم با اسلام آشنا شوم، مرا راهنمايي كنيد كه من گفتم وقت ندارم ولي كتاب «شيعه در اسلام» نوشته علامه طباطبايي را به وی معرفي كردم.
بعد از يك هفته وی آمد و گفت كه من همه كتاب را خواندم و ميخواهم شيعه شوم من جواب دادم كه نميشود و يك كتاب ديگر به او معرفي كردم و قصد داشتم تا جشن امام حسين (ع) آن را طول بدهم تا يك جشن مفصلي براي او بگيريم كه وی گفت نه و بايد الان مرا مسلمان كنيد كه من گفتم قصد ما اين است كه براي شما يك جشن مفصلي بگيريم.
در مراسم شيعه شدن وی كه در حال كسب مقطع دكتري بود يك مقالهاي نوشت و در آن اعلام كرد كه من مسلمان هستم و پس از گفتن شهادتين مسلمان شد و اسم سكينه را براي خود انتخاب كرد.
پدر و مادر اين دختر جوان به امريكا آمدند و ديدند كه دخترشان ديگر همانند زمان گذشته نيست و جالب اينجاست كه افرادي كه در خارج از ايران مسلمان ميشوند تمام احكام را اجرا ميكنند و ميگويند حكم خداوند است.
پدر و مادر آن دختر به زور او را وادار ميكردند كه بايد حجاب را كنار بگذاري كه زير بار نرفت و كار به جايي رسيد كه دست بر روي آن بلند كردند.
پس از مدتي از من پرسيد در مقابل اين همه آزار و اذيتها من چه كاري ميتوانم بكنم و من در تماس با يكي از مراجع به او گفتم اگر خطر جاني دارد مقداري كوتاه بيايد كه گفت؛ اگر كوتاه نيايم شهيد محسوب ميشوم؟
اگر آدم بخواهد خود را بپوشاند آيا از به جبهه رفتن شهدا سختتر است؟
ما به شهدا افتخار ميكنيم و آرزويمان اين است كه لحظهاي جاي آنها باشيم.
ديديد كه چگونه شهدا لحظهاي كوتاه نيامدند و شماها بايد خود و ديگران را حفظ كنيد.
منبع : خبرگزاری دانشجو
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
احـــــــــــکـــام ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 3265
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 21 تير 1391
|
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی آیتالله صافی گلپایگانی متن نامه به این مرجع تقلید و پاسخ وی به این شرح است:
مرجع عزیز و عالیقدر آیت الله صافی گلپایگانی
سلام علیکم؛
من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیدهام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه میکنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمیدانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه میداند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمیدانستند؟!
آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟چرا ما زنان باید تاوان دلهای مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پیجوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.
آیتالله صافی گلپایگانی در پاسخ این نامه بیان داشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمه الله
دخترم! انشاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشههای نیک و درست را در خود پرورش دهید.
نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.
نوشتهاید پیجوی حقیقت هستید و نصیحت میخواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجرّه، از زمین تا آسمان و کهکشانها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت میشوند، آب و هوا، باغ و سبزهزارها و درختها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاهها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بیآنکه ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل میکنند، این همه گلها، این همه میوهها و این همه ... و این همه ...، همه انسان را نصیحت میکنند؛ همه حقیقت و حق را نشان میدهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیونها و میلیونها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.
بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پردههای جهالت را هرچه میتوانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.
مسئله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمیشود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.
این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه میشود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.
حجاب و پوشش و چادر و جداییهایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت میشود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات میدهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعهای محکم است.
در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.
خانهداری زن از اشرف کارها است. زن خانهدار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهدهدار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.
بعض افراد بیاطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا میکنند، و یک زن را میبینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است امّا هزاران زن را که در نهایت محرومیتهای اقتصادی گوناگون هستند نمیبینند.
امروز در غرب، کار فساد بیحجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در دادهاند.
در غرب طبق اخباری که خبرگزاریها منتشر میکنند زنها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهای ارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی میشوند.
ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالمترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاصیافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.
در احکام شرع جنبههای جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتریدادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامهای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور دادهاند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.
همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامهای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمیکنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشتهاند.
دخترم راجع به حجاب، راجع به تواناییهای زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقلپسند با کرامت، کتابهای بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشتهاند.
من به شما توصیه میکنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را میخواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامهها رعایت کنید.
خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقلپسند برساند، والسلام.
لطف الله صافی/مشهد مقدس رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
احـــــــــــکـــام ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
پاسخ خواندنی آیتالله صافی به نامه یک دختر جوان درباره حجاب ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2911
|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 18 تير 1391
|
به نقل از خبرگزاری دانشجو ، آیت الله مصباح در دیدار دانشجویان دانشگاه چمران اهواز با اشاره به اینکه برکاتی که از ناحیه امام عصر (عج) عاید مردم می شود دارای طیف های مختلفی است، گفت: فهم این مسئله بازگشت می کند به معرفت به مقامات اهل بیت(ع) و امام عصر(عج) آنچه همه ما از وجود امام می شناسیم این است که روزی متولد شده است و روزی هم از دنیا خواهد رفت، حال با عمری کوتاه یا بلند که البته در مورد امام زمان (عج)عمر طولانی صادق است.
وي افزود: امام عصر با کسانی مواجه می شود مثل همه آدمها و از عوامل طبیعی مثل همه انسان ها متاثر می شود؛ رابطه اش با مردم و کسانی که با او مواجه هستند و سایر مردمی که غایب هستند و حضور ندارند پیام هایی است که به آنها می رساند حال اینکه پیام خاص است و یا از طریق نایب است.
آیت الله مصباح یزدی عنوان کرد: غیبت صغری به این معناست که هنوز رابطه اساسی با آن حضرت فی الجمله ممکن است ولو به وسیله یک نفر؛ این گونه از برکات امام عاید مردم می شود که در سایه ائمه وجود داشته و در مورد امام زمان نیز بوده و هست.
این استاد حوزه با بیان اینکه یک نوع دیگر از برکات وجود مقدس ولی عصر که عاید مردم می شود در اثر توسلشان و تضرعاتی که می کنند است، تاکید کرد: مردم در پیشگاه الهی ایشان را واسطه قرار می دهند و به برکت ایده های ایشان و توجه ایشان مشکلات توسل کننده گان حل می شود، البته این توسلات ممکن است به خود پیامبر و ائمه اطهار که از دنیا رفته اند نيز انجام گیرد، اما ارتباط با وجود مقدس ولی عصر به خدا نزدیک تر است.
وی تصریح کرد: طبق بعضی از روایات وقتی به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) متوسل می شویم، آنها هم حواله به امام حی می کنند، نهایتا قضای حوائج و رفع مشکلات به دست آقا صورت می گیرد ولو توسل به سیدالشهدا و موسی بن جعفر باشد.
آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه از بسیاری از روایات برمی آید که غیر از این وجود جسمانی که ما برای پیامبر و اهل بیت(ع) معتقد هستیم یک نوع مرتبه ای وجودی دیگر دارد که فوق عوامل طبیعی و جسمانی است که از آن به مقام نورانیت تعبیر شده، عنوان کرد: برکاتی که نصیب مخلوقات می شود یک شعاعی از این نور است که تصور آن هم برای ما مشکل است، اما همه مسلمانان، بویژه شیعیان اعتقاد دارند که توسل به آنها موجب برآورد شدن حاجات می شود.
مدیر موسسه آموزشی پِژوهشی امام خمینی (ره) تاکید کرد: آنقدر روایات از شیعه و سنی در مورد این مطلب وجود دارد که اگر احصا شود فوق حد تواتر است که خدای متعال نور اهل بیت(ع) را در مرتبه مقدمه بر همه عوامل آفرید و همه برکات و فیوضات که در عالم نصیب موجودات می شود یک شعاعی از آن نور مقدس است.
وي با تاکید بر اینکه تصور این امر قدری برای ما مشکل است چه رسد به اینکه حقیقتش را دریابیم و کاملا تصدیق آگاهانه و عمیق داشته باشیم، گفت: ما حسب تقلید به کلمات اهل بیت(ع) می گوییم این واقعیت وجود دارد و در زیارت جامعه کبیره از امام هادی نیز نقل شده و یکی از گنج های معارف اهل بیت است.
آیت الله مصباح یزدي ادامه داد: در آیه ای می خوانیم که خداوند خطاب به اهل بیت(ع) که اطراف عرش الهی حلقه زده اند، سخن می گوید در حالی که ما نه عرش خدا را می دانیم؛ یعنی چی و نه نورآنها را و نه اینکه چگونه به دور نور اطراف عرش خدا حلقه زدند یعنی چه! ما حتی روح خودمان را هم درست نمی دانیم که چیست.
این استاد حوزه تصریح کرد: روحی که با ما حرف می زند و با ما ارتباط برقرار می کند و اینگونه درک کردن ها مخصوص روح است و متعلق به بدن نیست، اما خود ما نمی دانیم که این «ما» چیست، در حالی که کسانی از سر جهل و غرور می گویند این روح همان دستگاه مغز و اعصاب است و چیز دیگری نیست در حالی که آنها که در بحث های عقلی دقت دارند، اثبات می کنند که محال است آنچه را که من اراده می کنم یا به صفاتی که به خودم نست می دهم متعلق به این اعصاب یا سلول های مغز باشد.
وي با تصریح بر اینکه روح بدن را به حرکت در می آورد و آن را اداره می کند، خاطرنشان کرد: روح حرکات مغز را کنترل می کند و می تواند بر فعالیت های بدن تسلط پیدا کند، حتی نه بر بدن خود بلکه بر بدن دیگران هم تسلط دارد.
آیت الله مصباح یزدی با بیان اینکه وقتی ما روح مان را که عین خودمان است و همه آثار ماست می بینیم به همان مقدار باید متواضع باشیم، تصریح کرد: باید اعتراف کرد که چیزهای هست که ما نمی فهمیم، اما می دانیم که هست؛ موجودات مادی که می شناسیم و کم و بیش در بین آنها تصرف می کنیم و از آنها استفاده می کنیم، اما نمی دانیم چه هستند....
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله مصباح یزدی ,
رایه الهدی ,
شفا ,
امام رضا(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2575
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
شنبه 17 تير 1391
|
به گزارش فارس، در هیاهوی روزگار و مشکلاتی که ناخواسته هر روز بر سر راه انسان قرار میگیرند، ممکن است آنچنان که شایسته است به نماز توجه نکنیم لذا خواندن نمازی با توجه و خشوع، یکی از خواستهای قلبی هر فرد مؤمن به شمار میرود.
حجتالاسلام والمسلمین قرائتی در سخنان خود به بیان حالات و درجات نمازگزاران پرداخته است که توجه به آنها میتواند تلنگری برای افراد باشد تا بلکه بدانیم ما جزو کدامیک از نمازگزاران هستیم.
مراتب و درجات اهل نماز
برخی از افراد نماز را با خشوع میخوانند؛ «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» خشوع، ادب جسمی و روحی است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله دیدند شخصی در حال نماز با ریش خود بازی میکند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت هرگز این کار را نمیکرد.
بعضی نسبت به نماز مراقبند: «وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ»
بعضی کارها را به خاطر نماز رها میکنند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ»؛ مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا باز نمیدارد.
عدهای با نشاط به سوی نماز حرکت میکنند: «فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ»؛ به سوى ذکر خدا بشتابید.
بعضی بهترین لباس را برای نماز میپوشند: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجدٍ».
گروهی عشق ثابتی به نماز دارند: «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ»؛ همان کسانى که بر نمازشان پایدارى مىکنند.
امام باقر علیهالسلام فرمودند: مراد، دوام بر نمازهای مستحبی است همچنانکه مراد از «وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ» حفاظت و مراقبت از نمازهای واجب است.
عدهای دیگر برای نماز سحرخیزی دارند: «وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ».
برخی شب را با نماز صبح میکنند: «وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا»؛ و آنانند که در حال سجده یا ایستاده شب را به روز مىآورند.
و بعضی سجدهای همراه با اشک دارند: «سُجَّدًا وَبُکِیًّا».
نماز خاشعانه، اولین شرط ایمان
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛ قطعا مؤمنان رستگارند آنها هستند که در نمازشان خشوع دارند.
ناگفته نماند که در مکتب انبیا رستگار حتمی از معنویت سرچشمه میگیرد اما در مکتب طاغوتیان، رستگاری حتمی ریشه در زور و قدرت دارد.
فرعون فریاد میزد که «وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى»؛ در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت مىشود.
به هر حال هر کسی هر نوع کار خیر و خدمتی را که به مردم انجام دهد اما نسبت به نماز کوتاهی کند رستگار نخواهد شد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
نماز ,
مراتب درجات اهل نماز ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2133
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 13 تير 1391
|
شب نیمه شعبان، شب بسیار مبارکى است. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که از امام محمدباقر علیهالسلام در مورد فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد؛ امام فرمود آن شب بعد از لیلة القدر افضل شبها است. در آن شب خداوند به بندگان، فضل خود را عطا مىفرماید و ایشان را به مَنّ و کَرَم خویش مىآمرزد. پس سعى و کوشش کنید در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن شب، که آن شبى است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلى را از درگاه خود تا زمانی که مطلب گناهی را درخواست نکند؛ دست خالى برنگرداند. و آن شبى است که قرار داده حق تعالى آن را از براى ما به مقابل آن که قرار داده شب قدر را براى پیغمبر ما صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله. پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خداى تعالی و از جمله برکات این شب مبارک آن است که ولادت با سعادت حضرت صاحب عصر امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر این شب سال دویست و پنجاه و پنج در سامراء واقع شده و باعث مزید شرافت این شب مبارک شده است .
براى شب نیمه شعبان چند عمل وارد شده است:
۱- غسل، که باعث تخفیف گناهان مىشود.
۲- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار. و در روایت است که هر کس این شب را احیا دارد؛ نمیرد دل او در روزى که دلها بمیرند.
۳- زیارت امام حسین علیه السلام است که افضل اعمال این شب
و باعث آمرزش گناهان است و هر کس بخواهد با او مصافحه کند روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر زیارت کند آن حضرت را در این شب و اَقَلِّ زیارت آن حضرت آن است که به بامى برآید و به جانب راست و چپ نظر کند پس سر به جانب آسمان بلند کند و زیارت کند آن حضرت را به این کلمات: “اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللّهِ وَ بَرَکاتُهُ.” و هر کس در هر کجا باشد در هر وقت که آن حضرت را به این کیفیت زیارت کند امید است که ثواب حجّ و عُمره براى او نوشته شود .
دعا و نیایش
۴- خواندن دعایی که شیخ و سیّد نقل کردهاند و به منزله زیارت امام زمان صلوات الله و سلامُه عَلَیْهِ است
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مــهـــــدویــــت ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
اعمال شب وروز نیمه شعبان ,
رایه الهدی ,
احیاء ,
:: بازدید از این مطلب : 2313
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
جمعه 9 تير 1391
|
ملاقات با ملکالموت
ملکالموت، اولملک پروردگار است، ابتدا که بر محتضر وارد میشود، آنهایی که مؤمنند، باید یک چشمروشنی برای او آماده کرده باشند: «واعدّ القری لیومه النّازل به»، خوب شما چه آماده کردهاید؟ در قبر خطاب میآید: «عبدی ماذا صنعت فی امانتی؟»، میتوانیم جواب دهیم؟ من ریاست کردم، من دنبال مقام بودم، من مشغول داد و ستد بودم، من مشغول فلان بودم، وامصیبتا! لا نجاة، اینها جواب نیست و نجاتی در کار نیست، قال رسولالله صلیالله علیه وآله: «أیما عبدٍ اطاعتی لم اکله الی غیری و أیما عبدٍ عصانی و کلته إلی نفسه ثمّ لم أبال فی أی وادٍ هلک».
*نفس دائماً خواستار آسایش و راحت طلبی است
این دل باید متوجه باشد، اما دائماً رو به راحتی، رو به آسایش، رو به عذرهای غیر موجه میآورد، «أن القلوب تزیغ»، در این صورت دل کج میشود، یعنی هی میخواهد، عمرت را به حالت تردید بگذرانی، «و تعود الی عماها و رداها». آن وقت به سوی کوری و گمراهی اولیهاش باز میگردد، همانطور که اولش کور بود، اولش از حقایق چشمپوشی کرده بود، حالا هم به کوری و ضلالت باز گشته و همهاش تو را به وادی هلاکت راهنمایی میکند، «إنّه لم یخف الله من لم یعقل عن الله»، کسی که افکار و عقایش را از خدا نگیرد، کسی که تعقل نکند و صفات پروردگار را نشناسد، از خدا نخواهد ترسید. - البته فرمودهاند: «لا تتکلموا فی ذات الله»، در افعال خدا، توحید عبادتی تعقل کنید - و کسی که برنامه پروردگار را یعنی دینش را نفهمید و تعقل نکند، به معرفت درست و ثابت نمیرسد: «و من لم یعقل عنالله لم یعقد قلبه علی معرفة ثابتة».
* یکی از رموز مستجاب نشدن دعاها
وقتی از امام صادق علیهالسلام سئوال شد: یابن رسولالله چرا دعاهای ما پذیرفته نمیشود؟ حضرت فرمودند: «لأنکم تدعون من لا تعرفونه»، زیرا شما کسی را میخوانید که نمیشناسید و از برنامههایش خبر ندارید، داداش جون!
در یک روایت دیگر دارد: آن کسی بر معرفت صادق است که قولش به فعلش مطابق باشد، سرّش با علانیهاش یکی باشد، دو تا نباشد، داداش جون!
بیخود نگفت که: «فیا طوبی للثّابتین علی أمرنا»، زمانی که امام (عج) در پس پرده غیبت است، بیاید و در آن زمان خوشا به حال کسانی که به راه و رسم ما ثابت و پایدار میمانند، در بعضی از روایات 5 مرتبه، در بعضی از روایات 7 مرتبه دارد: «طوبی لهم ثمّ طوبی لهم»، خوشا به حال آنها...
پس معلوم شد که ما باید از خدا بخواهیم که فکر و عقاید ما را حفظ کند: «ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب»، پروردگارا! بعد از اینکه خودت توفیق معرفت به ما عنایت فرمودی، خود تو هم کمک بکن که قلب ما به کوری بر نگردد، خوب این دعا؛ اما چیزی که هست باید جدیت بکند داداش جون!
باید راه برود و حرکت بکند، اگر بخواهی راه را بروی، فعلاً این ماه وقت سیر کردن و راه رفتن است: «طوبی للذّاکرین، طوبی للطّائعین»، خوشا به حال ذکر کنندگان، خوشا به حال اطاعت کنندگان از خدا، «أنا جلیس من جالسنی و مطیع من أطاعنی و غافر من استغفرنی»؛ اگر بخواهی خودت را درک بکنی، اگر بخواهی خودت را دریابی، همین ماه! ماه رجب، که فرمود: »ان لربکم فی ایام دهر کم نفحات الا فتعرّضوا لها»، برای شما در ایام روزگار و دهر شما کششهایی است، افاضاتی است، پروردگار، شما را تکان میدهد؛ اما «طوبی للمتعرّضین»! آن اشخاصی که خودشان را در معرض قرار بدهند.
*کنترل نفس، بهترین کار
یکی از رفقا اظهار کرد: همان شب اول که تو گفتی چه عملی در این ماه بهتر است، شایستهتر است؟ گفتی: نفس اماره را لجام کردن از همه کارها بهتر است که در باب نفس فرمود: «إنّ النّفس لأمارة بالسوء إلّا ما رحم ربیّ و لا حجاب أظلم و أوحش بین العبد و بین الرّبّ من النّفس و الهوی»، این حجاب را من اول باید بردارم، در این میدان باید مبارزه کنم و برای از بین بردن این دو «و لیس لقتلهما و قطعهما سلا و آلة مثل الافتقار الی الله و الخشوع و الجوع و الظمإ بالنهار و السّهر بالیل»، یعنی برای مقابله و مبارزه با نفس، باید نیمه شب بلند بشود، باید بلند بشود، من را بخواند؛ ببین رمز موفقیت همین است که انسان کسی را کارهای نداند، توجهش فقط به خدا باشد و بس!
وقتی که سئوال میکنند: یا رسولالله، توکل را برای ما بیان بفرمایید؟، میفرماید: «العلم بأنّ المخلوق لا یضرّ ولاینفع ولایعطی ولایمنع و استعمال الیاس من الخلق»، خیلی مهم است؛ وقتی انسان علم پیدا کرد که مخلوق صد درصد هیچ کاره است، نه نفعی میرساند و نه ضرری:
گر گزندت رسد به خلق مرنج / که از نه رحات رسد ز خلق و نه رنج
از خدا دان خلاف دشمن و دوست/که دل هر دو در تصرف اوست
علم، منع از نقیض میکند، یعنی صد درصد؛ دیگر یک ذره هم احتمال بر خلاف نمیدهد؛ اگر تو به این مرحله رسیدی، توکل پیدا کردهای و متوکلی.
آن وقت ببین حالا ما این افعال را چه طور انجام میدهیم؟! همانطور که امام میفرماید: شما با زبانتان توکل را بیان میکنید، اما لقلقه لسان است! من میگویم که «توکلت علیالله»؛ اما باز میگویم فلانی نگذاشت معامله ما به آخر برسد!، فلان کس نگذاشت معامله خانه درست بشود، فلان کس مشتری من را منصرف کرد، اینها شهادت فعلی و عملی است، کاشف فعلی و عملی بر عدم توکل گوینده است، «فاذا کان العبد کذلک لا یعمل لاحدٍ سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احدٍ سوی الله»، وقتی که این طور شد، بنده دیگر امید و رجاء غیر از پروردگار ندارد، باید هر کاری که ما میکنیم، همین ماه بکنیم.
آن رفیق گفت: همان شبی که تو آن حرف را زدی، تصمیم گرفتم با استعانت از پروردگار امیال نفسانی را خاموش کنم، گفت: همان شب دیدم، نشان دادند، گفتند: این افعی یا اژدها خود تو هستی، این نفس تو است؛ بعد یک چوب بلندی به من دادند و گفتند: بکن در دهان این اژدها! اطراف دهانش را من سوراخ کردم و همان شب فرمودند که پروردگار - انشاءالله - تو را مورد عنایت و تفضل خودش قرار میدهد.
با عنایت نظری کن که من دل شده را/ نرود بیمدد لطف تو کاری از پیش
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله حق شناس ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2216
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 8 تير 1391
|
مسئله حجاب، یک مسئله ذوابعاد در زوایای روح و جانِ انسان و جامعه، دین و حکومت است. ساده نگری و تقلیل بحث در اجباری بودن یا اختیاری بودن و در نهایت مذمت نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در ایفای نقش و کارویژهاش نوعی فرار از تأمل و توجه کافی به این حوزه ارزشمند و متعالی است.
سال هاست، طرح بحث حجاب از سوي متفكران ديني بر عبارت مشهور استاد شهيد مرتضي مطهري مبني بر «حجاب محدوديت نيست، مصونيت است» استوار شده است. اين ديدگاه بر ويژگي هاي روان شناختي انسان تكيه دارد و وجود حائل ميان «آتش ذاتي تنوع طلبانه نوع مردان» و «حرير و ديباي آسيب پذير لطافت زنانه» را امري عقلي و طبيعي مي داند.
گفتمان مصونیت محور معتقد است، حجاب مانع و محافظی در برابر هوس مردمان است. این گفتمان تهدید محور بیش از آن که بر رشد و تعالی فرد تکیه داشته باشد می خواهد، از داشته ها محافظت کند. لذا برای روح بلند آدمی و برخی کنجکاوی هاي كودكانه زنانه و هیجان هاي غيرقابل انكار عصر جديد از تأثيرگزاري كمتري برخوردار است. این نگاه به دنبال تمرکز بر غیرت مردانه و استفاده از حیای زنانه است. دشمن نيز با علم به اين ويژگي هاي ذاتي خداوندي، غیرت زدایی از مردان و حیازدایی از زنان را در برنامه خود قرار داده و بعضاً موفقيت هاي خوبي را در پوشاندن اين شاخصه هاي فطري انسان بدست آورده است.
اما يكي از اساتيد فنِ تبليغ و تبيينِ مفاهيم اسلامي از زاويه جديدي به مسئله حجاب پرداخته اند. ايشان در سخنراني هاي متعددي فرموده باشند كه بنده هيچ گاه براي لزوم و اهميت حجاب سخنراني نخواهم كرد، و در عمل هم به اين رويه خود پايبند بوده اند. چرا كه معتقدند بايد الگوي حركتي زن را در ابعادي چون حضرت زينب كبري در اسارت با آن وضع نگفتني نشان داد، تا مقدمات اولي خود به خود و به صورت پيش فرض حل شود و از محل بحث خارج باشد. در اين روش تبلیغ به معنای رساندن و ابلاغ كردن اهميت دارد نه آن كه فرد با بمباران تهديدات محتمل آينده به سر كردن چادر و پوشاندن سر و وضع خود مجاب كرد.
بلكه استاد پناهيان تلاش مي كند اسطوره متعالي انساني حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها را در هيبت يك زن انقلابي تمام عيار ولي يكه و تنها، بر مخاطب معلوم كند. نويسنده مي توان در ادامه بانويي استاد دانشگاه، را بازنمايي كند كه در برابر مقام معظم رهبري پاي خود را دراز كرده است. چرا كه او همسر شهيد شهرياري، كسي است كه در راه نجات همسر جانباز شده است و اين نائب امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه به نيابت به عيادت و تسلّي اين خانم و بچه هايش آمده است.
از سوي ديگر اين نگاه در ذات خود یک نگاه مصونیتزای بسیار قویتر نيز دارد. حجاب باعث مي شود، مبرزّات زنانه پوشانده شود و زن در اجتماع فارغ از زنانگي اش ديده شود. فرصت انسانیت، فرصت زن بودن فارغ از جنسیت. این نگاه به صورت ضمني به مخاطب نشان خواهد داد كه وقتي بر زنانگي هاي خود تكيه كند، نباید منتظر احترام و تکریم و تعامل فرای جنسیت خود را داشته باشد. حتی از دید همجنسان به عنوان يك نمونه ديگر از تناسب اندام، رنگ بندي اعضای صورت و سليقه مندي در انتخاب لباس ديده مي شود.
«حجاب مايهى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانهى ماديگرايان، مايهى اسارت زن نيست. زن با برداشتن حجابهاى خود، با عريان كردن آن چيزى كه خداى متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك ميكند، خودش را سبك ميكند، خودش را كمارزش ميكند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگين شدن كفهى آبرو و احترام اوست؛ اين را بايد خيلى قدر دانست و از اسلام بايد به خاطر مسئلهى حجاب تشكر كرد؛ اين جزو نعمتهاى الهى است.» حضرت آيت الله خامنه اي حفظه الله در ديدار با جمعى از مداحان سراسر كشور ۱۳۹۱/۰۲/۲۳
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
مسئله حجاب ,
رایه الهدی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1708
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 6 تير 1391
|
«إذا نزلت بالرّجل النازلة والشديدة فليصم»
از آنجا كه در مسير زندگي دشواري و مشكلات وجود دارد، دستور داده اند در شدايد و مشكلات روزه بگيريد.يعني اگر ما در هر نمازي چند بار از خداي سبحان استعانت مي كنيم و مي گوييم ﴿إيّاك نعبد وإيّاك نستعين﴾ راه كمك رساني را هم خدا بيان فرموده است. ولي اين چنين نيست كه بگوييد: كمك كن! و ما رايگان كمك برسانيم. اگر سخن از ﴿إيّاك نستعين﴾ است، راهش را هم قرآن به ما آموخته كه: ﴿واستعينوا بالصّبر والصّلوة﴾ و اين صبر به «صوم» تفسير و تطبيق شده و در حديث آمده است كه: «إذا نزلت بالرّجل النازلة والشديدة فليصم» هرگاه براي كسي مشكل يا حادثهٴ خاصي پيش آمد بايد براي دفع يا رفع آن روزه بگيرد.
نه تنها در جنگ، بلكه اگر مشكلات ديگري هم براي انسان پيش آيد، بايد براي حل آن مشكل، روزه گرفت.
اين روزه چه نقشي دارد كه مشكل را حل ميكند؟ انسان را به كجا مي رساند كه بر مشكل پيروز ميشود؟ تازه اين امساك ظاهري است؛ امّا روزه، حكمت هايي دارد كه روح را به مقام بالا ميرساند و روح بلند بر طبيعت فايق است.
اگر كسي براي خدا روزه گرفت چون كارها به دست اوست مشكل را حل ميكند كه فرموده اند: «يا مُسهّل الا قمور الصّعابِ» . قرآن هم فرمود: ﴿وأمّا من أعطي واتّقي ٭ وصدّق بالحُسني ٭ فسنُيسِّره لليسري﴾ ما كارها را براي افرادي كه در مسير مستقيم اند، راحت ميكنيم. آنگاه نمونه هايش را هم به عنوان انبياي عظام براي ما بيان فرمود.
وقتي موساي كليم الله از خداي سبحان درخواست ميكند: ﴿ويسّر لی أمري﴾ در پاسخ مي فرمايد: ﴿قال قد أُوتيت سؤْلَكَ يا موسي﴾ تو براي براندازي طاغوت فرعون از ما آسان كردن امور را طلب كردي، ما هم آن را به تو داديم. آنچه را كه از ما خواستي به تو داديم؛ شرح صدر، روان بودن بيان، شركت در رسالت و وزير بودن برادرت را، و نيز خواستي كه او را از وحي خاص برخوردار كنيم، همه را عطا كرديم.
دربارهٴ رسول خدا هم فرمود: ﴿ألمْ نشْرح لك صدْرك ٭ ووضعْنا عنك وِزْرك ٭ الّذي أنْقض ظهْرك ٭ ورفعنا لك ذكْرك﴾ آيا به تو شرح صدر نداديم و بار گران را كه بر پشت تو سنگيني مي كرد برنداشتيم و نام تو را بلندآوازه نكرديم؟
اين راهها را قرآن در اختيار ما گذاشته است؛ زيرا باطن روزه به قدري نيرومند است كه انسان را بر جهان طبيعت ـ به اذن خدا ـ پيروز ميكند.
برگرفته از کتاب حکمت عبادات حضرت آیت الله جوادی آملی،ص137 رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
روزه ,
آیت الله جوادی آملی ,
رایه الهدی ,
مشکلات ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2563
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 6 تير 1391
|
به گزارش خبرآنلاین، رییس ستاد اقامه نماز افزود : خداوند درقرآن می فرماید«اولوالالباب کسانی هستند که دعای آنها مستجاب می شود و فرقی هم نمی کند که مرد باشند یا زن بنابراین زنان از اولو الالباب هستند» وی افزود: متأسفانه در جامعه می گویند که خداوند زن را از دنده چپ مرد آفرید یا فلانی از دنده چپ بلند شده است و یا زن ناقص العقل است در حالی که در قرآن از زن به عنوان اولو الالباب یاد شده است «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَاب».
وی در ادامه خاطر نشان کرد: در قران کریم دو آیه وجود دارد که کلمه«لا تقتلوا» در آن است و این دو مورد مانع کشته شدن دو پیامبر شده است، یکی از این کلمات را برادر حضرت یوسف به کار برد و مانع کشته شدن حضرت یوسف شد و دیگری را همسر فرعون استفاده کرد و از کشتهشدن حضرت موسی ممانعت کرد، بنابراین نهی از منکر زن فرعون مانع از کشته شدن یک پیامبر شد. رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
حجت الاسلام قرائتی ,
ریه الهدی ,
هیئت منتظران مهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2347
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 4 تير 1391
|
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلامَةُ الصّابِرِ فى ثَلاثٍ: أوَّلُها أن لا يَكسِلَ، وَالثّانيَةُ أن لا يَضجَرَ، وَالثّالِثَةُ أن لا يَشكُوَ مِن رَبِّهِ تَعالى؛ لأِنَّهُ إذا كَسِلَ فَقَد ضَيَّعَ الحَقَّ، وَ إذا ضَجِرَ لَم يُؤَدِّ الشُّكرَ، وَإذا شَكا مِن رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَد عَصاهُ؛
صبور سه نشانه دارد : اول آن كه سستى نمى كند ، دوم آن كه افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن كه از پروردگار خود شِكوه نمى كند ؛ زيرا اگر سستى كند، حق را ضايع كرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شكر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شكوه كند او را معصيت كرده است .
علل الشرايع، ج2، ص498، ح1
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
إنَّ المَعونَةَ تَتى مِنَ اللّه عَلى قَدرِ المَؤونَةِ وَإنَّ الصَّبرَ يَتى مِنَ اللّه عَلى قَدرِ المُصيبَةِ؛
براستى كه كمك از جانب خداوند به اندازه هزينه مى رسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتارى مى آيد.
كنزالعمال، ج6، ص347، ح15993
امام على عليه السلام :
إنّكَ إن صَبَرتَ جَرَت عَلَيكَ المَقاديرُ وأنتَ مَأجُورٌ ، وإن جَزِعتَ جَرَت عَلَيكَ المَقاديرُ وأنتَ مَأزورٌ؛
اگر صبر كنى مقدرات الهى بر تو جارى مى شود و اجر خواهى بُرد و اگر بيتابى كنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهكار خواهى بود.
جامع الأخبار، ص316، ح882
امام صادق عليه السلام :
اَلحِلمُ سِراجُ اللّه ... وَالحِلمُ يَدورُ عَلى خَمسَةِ أَوجُهٍ: أَن يَكونَ عَزيزا فَيَذِلَّ أَو يَكونَ صادِقا فَيُتَّهَمَ أَو يَدعُوَ إِلَى الحَقِّ فَيُستَخَفَّ بِهِ أَو أَن يُؤذى بِلا جُرمٍ أَو أَن يُطالِبَ بِالحَقِّ وَيُخالِفوهُ فيهِ، فَإِن آتَيتَ كُلاًّ مِنها حَقَّهُ فَقَد آصَبتُ... ؛
بردبارى چراغ خداست... پنج چيز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزيز باشد و خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند، بى گناه باشد و اذيت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار كنى، بردبار هستى...
بحارالأنوار، ج71، ص422، ح61
امام رضا علیه السلام:
لا یستَکمِلُ عَبدٌ حقیقةَ الایمانِ حَتَّى تَکونَ فیهِ خِصالُ ثَلاثٍ: اَلتَّفقُّهُ فِى الدّینِ وَحُسنُ التَّقدیرِ فِى المَعیشَةِ، وَالصَّبرُ عَلَى الرَّزایا؛
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.
بحار الانوار، ج 78، ص 339، ح1
امام على عليه السلام :
لَيسَ الحَليمُ مَن عَجَزَ فَهُجِمَ وَإِذا قَدَرَ انتَقَمَ، إِنَّمَا الحَليمُ مَن إِذا قَدَرَ عَفا وَكانَ الحِلمُ غالِبا عَلى كُلِّ أَمرِهِ؛
كسى كه چون ناتوان شود هجوم برد و چون قدرت يابد انتقام گيرد بردبار نيست، بلكه بردبار كسى است كه قدرت داشته باشد اما گذشت كند و بردبارى بر تمامى امور او غالب باشد.
غررالحكم، ج5، ص91، ح7529
امام على عليه السلام :
إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم فَإِنَّهُ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومٍ إِلاّ أَوشَكَ أَن يَكونَ مِنهُم؛
اگر بردبار نيستى خود را بردبار جلوه ده، زيرا كمتر كسى است كه خود را شبيه گروهى كند و بزودى يكى از آنان نشود.
نهج البلاغه، حكمت 207
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
صبر ,
حلم ,
و بشرالصابرین ,
صابرین ,
حلیم ,
بردبار ,
رایه الهدی ,
هیئت منتظران مهدی ,
احادیثی در مورد صبر وحلم ,
:: بازدید از این مطلب : 2257
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 1 تير 1391
|
ماه شعبان یکی از سه ماه پر فضیلتی است که هر انسان مؤمنی میتواند از آن برای نزدیک شدن به خداوند و پیامبر او یاری جوید و خود را در چشمه سار این ماه پاک نماید و به سوی کمال رود و این سخن مولای متقیان امام علی(ع) را درباره این ماه پر فضیلت به کار بندد که فرمودند: «از آن روز که پیام پیامبر(ص) را درباره شعبان شنیدهام هرگز روزه آن ماه را از دست ندادهام و اگر خدا بخواهد هرگز نیز آنرا از دست نخواهم داد.»
از پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز نقل است که آن حضرت این ماه را روزه میداشت و به ماه رمضان وصل میکرد و میفرمود: «شعبان ماه من است هر که یک روز از این ماه را روزه بدارد بهشت بر او واجب میشود.»
از حضرت امام صادق (ع) نیز نقل است که چون ماه شعبان فرا میرسید حضرت امام سجاد(ع) اصحاب خود را جمع میکرد و میفرمود: «ای گروه اصحاب من میدانید این چه ماهی است، این ماه شعبان است و حضرت رسول (ص) میفرمود: شعبان ماه من است پس روزه بدارید این ماه را برای محبت پیغمبر خود و تقرب به سوی پروردگار خود که از پدرم حسین (ع) شنیدم که فرمود: از پدرم امیرالمؤمنین(ع) شنیدم که هر که ماه شعبان را برای محبت پیغمبر خود تقرب به سوی خدا دوست بدارد خدا او را نزدیک گرداند به کرامت خود در روز قیامت و بهشت را بر او واجب نماید.»
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اخلاق و عرفان ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
ماه شعبان ,
فضیلت ماه شعبان ,
رایه الهدی البرز ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2575
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 1 تير 1391
|
به نقل از رجانیوز
خدا و کودک من
بعضی از والدین فکر میکنند وقتی کودک از وجود خدا میپرسد، دنبال یک دلیل عقلی و پیچیده است؛ درحالیکه چه بسا آنها با یک دلیل ساده قانع شوند.
خیلی مهم است که برای معرفی خدا به کودکمان، از ویژگی محبت و رحمت خدا به آفریدههایش صحبت کنیم؛ چون این مسئله برای کودک ملموس است. او محبت مادرش را به خودش خیلی خوب درک میکند. بنابراین، وقتی میگوییم خدا همهی آدمها و حیوانات و هر چیزی که تو می بینی، دوست دارد و به آنها محبت میکند، با این تعریف از خدا، کودک در دلش احساس نزدیکی به خدا میکند و او را دوست خواهد داشت.
کودکان با انگیزههای گوناگون از شما سؤال میکنند؛ گاهی از سر کنجکاوی، گاهی برای جلب توجه، زمانی هم برای برقراری رابطه با مادر و پدرش. والدین باید دقت کنند که سؤال بچه به چه منظوری است تا جواب درست بدهند.
در اینجا به چند جواب خوب برای سؤالهای متفاوت بچهها دربارهی خدا اشاره میکنیم:
- مامان، خدا چه رنگیه؟
- عزیزم به من بگو توپی که باهاش بازی میکنی، چه رنگیه؟
- سفیده.
- آفرین. برگ درختها سبزه. گلهای توی باغچه قرمزن. میدونی چرا ما میفهمیم درخت و گل و توپ چه رنگی هستن؟ چون ما اونها رو میبینیم، ولی اگه چیزی رو نبینیم، میشه بگیم چه رنگیه؟ مثلا تو به من بگو عقلت چه رنگیه. میتونی بگی من که دوستت دارم، چه رنگیه؟ یا وقتی خوشحال میشی، چه رنگیه؟ عزیزم، خدا هم همینطوره؛ خدا دیده نمیشه تا بگیم چه رنگیه.
- مامان، چطوری خدا که بزرگه، توی قلب من هم جا میشه؟
- عزیزم، تو چقدر منو دوست داری؟
- یه عالمه!
- چطوری یه عالمه دوست داشتن و محبت توی دل کوچیک تو جا شده؟ خدا هم همینطوری توی دل ما جا میشه.
- مامان، میشه با خدا تلفنی صحبت کنیم؟
- ببین گلم، مگه تو نگفتی خدا توی قلب ماست؟ پس دستت رو بگذار روی قلبت. ببین خدا چقدر بهت نزدیکه! ما به کسی تلفن میزنیم که ازش دور باشیم و نتونیم صداش رو بشنویم. حالا که اینقدر خدا به ما نزدیکه، پس ما هر وقت که دلمون بخواد، میتونیم باهاش صحبت کنیم........
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
سوالات کودکان ,
رایه الهدی ,
خدا وکودکان ,
:: بازدید از این مطلب : 1995
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
|
نویسنده : گمنام
پنج شنبه 1 تير 1391
|
بسمالله الرحمنالرحیم
دعا، وسيلهى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطهى انسان ضعيف و جاهل با منبع فياض علم و قدرت است، و بشر بىرابطهى روحى با خدا و بدون عرض نياز به غنى بالذات، در عرصهى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما يعبؤا بكم ربىّ لولا دعاؤكم»1.
بهترين دعا آن است كه از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصيرتى عارفانه به نيازهاى انسان انشا شده باشد، و اين را فقط در مكتب پيامبر خدا (صلّىاللَّهعليه والهوسلّم) و اهلبيت طاهرين او - كه اوعيهى علم پيامبر(ص) و وراث حكمت و معرفت اويند - مىتوان جست. ما بحمداللَّه ذخيرهيى بىپايان از ادعيهى مأثورهى از اهلبيت (عليهمالسّلام) داريم كه انس با آن، صفا و معرفت و كمال و محبت مىبخشد و بشر را از آلايشها پاكيزه مىسازد.
مناجات مأثورهى ماه شعبان - كه روايت شده اهلبيت (عليهمالسّلام) بر آن مداومت داشتند - يكى از دعاهايى است كه لحن عارفانه و زبان شيواى آن، با مضامين بسيار والا و سرشار از معارف عالىيى همراه است كه نظير آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمىتوان يافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نيست. اين مناجات، نمونهى كاملى از تضرع و وصف حال برگزيدهترين بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.
مناجاتهاى پانزدهگانه كه از امام زينالعابدين حضرت علىبنالحسين (عليهالسّلام) نقل شده، گذشته از خصوصيت بارز دعايى مأثور از اهلبيت (عليهمالسّلام)، اين مزيت را داراست كه به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.
خداوند به همه توفيق استفاضه و خودسازى به بركت اين كلمات مبارك را عنايت فرمايد.
آمين.
69/10/1
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. قُلْ مَا يَعْبَؤُاْ بِكُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَآؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَاماً. بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگار من برای شما وزن و ارزشی قائل نيست (زيرا سابقهی خوبی نداريد). شما حقّ را تكذيب كردهايد و به زودی كيفر تكذيبتان دامن شما را خواهد گرفت. سوره مباركه فرقان آیه رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1953
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
سه شنبه 30 خرداد 1391
|
امیر مؤمنان(ع) میفرماید: برای پیامبر(ص) غذایی آوردند، آن حضرت انگشت خود را در آن فرو برد و چون دید داغ است، فرمود: بگذارید سرد شود که برکتش بیشتر شود؛ خدا غذای داغ به ما نداده است.1
امام حسین(ع) میفرماید: هرگاه رسول خدا(ص) غذایی میخورد، میگفت: «اللهم بارک لنا فیه و ارزقنا خیرا منه؛ خدایا! در آن برای ما برکت قرار ده و بهتر از آن را روزیمان فرما» و هرگاه شیری مینوشید، میفرمود: «اللهم بارک لنا فیه و ارزقنا فیه؛ خدایا! در آن برای ما برکت قرار ده و روزیمان را در آن قرار ده».2
امام صادق(ع) میفرماید: رسول خدا(ص) از هنگام بعثت تا پایان عمر خود هرگز در حال تکیه زدن غذا نخورد و پیوسته مانند برده غذا میخورد و مانند برده مینشست، ایشان این کار را برای تواضع و فروتنی در برابر خدا انجام میداد3، همچنین میفرماید: پیامبر اکرم(ص) برای خوردن و آشامیدن و برداشتن چیزی را با دست چپ نمیپسندید.4
راوی گوید: رسول خدا(ص) برای خوردن، آشامیدن و وضو از دست راست خود استفاده میکرد
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
دعای پیامبر هنگام خوردن غذا ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2422
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
یک شنبه 28 خرداد 1391
|
امام علی(ع) میفرماید: ایستاده آب ننوشید، چرا که درد بیدرمان آورد، مگر اینکه خدای عزوجل بهبودی بخشد! امام صادق(ع) نیز آدابی برای نوشیدن بیان و عنوان میکنند هر که آنها را رعایت کند خداوند او را مستحق بهشت میکند.
امام صادق علیه السلام میفرماید: هر کس در آب آشامیدن این آداب را رعایت کند خداوند او را مستحق بهشت کند: وقتی که ظرف آب را نزدیک دهان آورد بسمالله بگوید، سپس بنوشد و پیش از سیراب شدن، ظرف را از دهانش دور کند و حمد خدا بگوید، سپس دوباره بنوشد و ظرف را از دهانش دور کند و حمد خدا بگوید سپس بنوشد و ظرف را دور کند و حمد خدا را بگوید.
رسول خدا (ص) میفرمایند: دستانتان را بشوئید آنگاه در آنها آب بنوشید چرا که هیچ ظرفی پاکیزهتر از دست نیست.۵
امام صادق (ع) با تفکیک میان نوشیدن در شب و روز، در حقیقت سخن حضرت امیر (ع) را تفسیر کرده و میفرماید: ایستاده آب نوشیدن در روز غذا را گوارا میکند و در شب زردآب میآورد.
امام صادق (ع) میفرماید: نگاه کردن به آب، چهره را نورانی و شاداب میکند.۱۵
بقیه در ادامه مطلب... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آداب نوشیدن آب ,
آب ,
رایه الهدی ,
نوشیدنی ,
:: بازدید از این مطلب : 2846
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
جمعه 26 خرداد 1391
|
پیامبر اعظم(ص) درباره یکی از مصادیق بارز بیغیرتی میفرماید: هنگامی که زنی آرایشکرده از خانه خارج شود و شوهرش نیز به این کار راضی باشد، به ازای هر قدمی که زن بر میدارد، خانهای در آتش برای شوهرش بنا میشود.
به گزارش فارس، خودآرایی و خودنمایی در انظار عموم از رفتارهای ناهنجار در جامعه است که ارتباط مستقیمی با کجرویهای جنسی دارد. این موضوع مختص به زنان نیست و در مردان نیز به گونههای مختلف انجام میپذیرد.
قرآن کریم، خودنمایی و خودآرایی زنان در منظر عمومی را «انحراف جنسی» میداند و در آیه 31 سوره مبارکه نور، عبارت «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» (زنان زیورهاى خود را آشکار نسازند) را دو مرتبه تکرار میکند.
مرحوم «فیض کاشانی» در تفسیر این آیه، زینت را به معنای عام زیبایی بدنی، آرایش جسمانی و زیورهای ظاهری میداند و معتقد است که؛ خودنمایی چه آشکار ساختن زیباییهای طبیعی باشد و چه به نمایش گذاشتن آراستگیها و زیورآلات، رفتار ناهنجار جنسی است.
از پیامبر اعظم(ص) نیز روایت شده که زنان طناز و عشوهگر که دل و دین مردان هوسران را میربایند، «دامهای شیطان» هستند. مراد از طنازی و عشوهگری با مرور برخی روایات دیگر مشخص میشود که از جمله آنها: پوشیدن لباس نازک، گفتار با لحن نازک و تحریککننده[1] و راه رفتن با عشوه و ناز است، چرا که موجب تحریک مردان و به تعبیر روایات «زنای چشم»[2] میشود.
در قرآن کریم بر حفظ نگاه تأکید ویژهای شده است و در آیات 30 و 31 به صورت جداگانه به زنان و مردان این نکته را گوشزد میکند: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»؛ به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزهتر است زیرا خدا به آنچه مىکنند آگاه است. «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»؛ و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست.
شما را به مطالعه بقیه این متن در ادامه مطلب دعوت می نماییم رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
اجـــتماعــــــی ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
بی غیرت کیست؟ ,
غیرت ,
هیئت ,
مرد ,
حجاب ,
رایه الهدی ,
کرج ,
:: بازدید از این مطلب : 2706
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 24 خرداد 1391
|
يك بانوي اسپانيايي در تماس تلفني با برنامه احكام الاسلام شبكه جهاني الكوثر، به صورت مستقيم و در اين برنامه زنده شهادتين را گفت و تشرف خود را به دين مبين اسلام اعلام كرد.
«لورينا اگوتره نگرتي» كه مقيم كشور كويت است در تماس تلفني با برنامه زنده احكام الاسلام اين شبكه با گفتن شهادتين به دين مبين اسلام تشرف يافت. وي در پاسخ به سؤال مجري برنامه در خصوص دلايل گرويدنش به اسلام گفت: با شناخت اسلام حس بسيار خوبي در درونم ايجاد شد و احساس كردم كه خداوند متعال نوري را در دلم بوجود آورد و اكنون دوست دارم درباره اسلام بيشتر بدانم.
گفتني است تاكنون افراد زيادي در برنامه هاي مختلف شبكه جهاني الكوثر تشرف خود را به اسلام اعلام كردند كه آخرين نمونه آن تشرف خانم «مونيكا ويت» از فعالان جنبش وال استريت بود.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
مسلمان شدن بانوي اسپانيايي در برنامه زنده شبكه الكوثر ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2067
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
|
نویسنده : گمنام
شنبه 20 خرداد 1391
|
ترس» و «حرص» و «بخل» با روح ایمان سازگار نیست، چرا که مۆمن، متّکى به خداست و آن کس که چنین تکیه گاهى دارد ترسى به خود راه نمى دهد، و بخیل و حریص نیست زیرا او به فضل و کرم الهى امیدوار مى باشد.
"ترس" و "ترسو بودن" خصوصیتی است که در وجود هر کس باشد مشمئز کننده و عذاب اور است، مخصوصا اگر سنی از انسان گذشته باشد. در احادیث اسلامى نکوهش از این رذیله اخلاقى بازتاب گسترده اى دارد از جمله:
1ـ امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: «لاَیَکُونُ الْمُۆْمِنُ جَبَاناً وَ لاَحَریِصاً وَ لاَشَحِیحاً؛ انسان با ایمان نه ترسوست و نه حریص و نه بخیل»!(بحارالانوار، جلد 72، صفحه 301)از این تعبیر به خوبى استفاده مى شود که «ترس» و «حرص» و «بخل» با روح ایمان سازگار نیست، چرا که مۆمن، متّکى به خداست، و آن کس که چنین تکیه گاهى دارد ترسى به خود راه نمى دهد، و بخیل و حریص نیست زیرا او به فضل و کرم الهى امیدوار مى باشد، و با این حال حرص و بخلى به او راه نمى یابد.
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
ترس ,
حرص ,
بخل ,
رایه الهدی ,
خصلت ,
مومن ,
:: بازدید از این مطلب : 1759
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
شنبه 20 خرداد 1391
|
آنچه در زیر می خوانید حکایتی شنیدنی از امیر المومنین ع در خصوص آثار منفی ترک بسم الله در زندگی روزمره خودمان است.
عبد الله بن يحيى نزد امير مؤمنان (ع) آمد در جلوی آن حضرت يك تخت بود حضرت فرمود؛ بنشین! وقتی عبدالله بن یحیی بر روی تخت نشست ،آن تخت چرخيد و او با سر بر زمين خورد و سرش به شدت زخمی شد و خون از آن روان شد .
پس آن حضرت آبى خواست و خون سر عبدالله بن یحیی را شست سپس او را نزد خود فرا خواند حضرت دست بر آن كشيد و آب دهن بر زخم او ماليد، فورا زخم بهم چسبيد و گويا هيچ آسيبى بدان نرسيده، سپس فرمود: اى عبد الله سپاس خدا را كه محو گناهان شيعه ما را در دنيا به گرفتارى آنها در دنیا مقرر داشت، تا طاعتشان سالم بماند و مستحق ثواب آن باشند.
عبد الله گفت: اى امير مؤمنان بواسطه این سخن به من فائده رساندى و به من علمی آموختی و لی اگر صلاح بدانید آن گناهى را كه به خاطر آن در اين مجلس گرفتار بلا شدم معرفی کن تا دوباره مرتکب آن گناه نشوم ؟
حضرت فرمود؛ این بلائی که به آن گرفتار شدی به خاطر این بود که هنگام نشستن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* نگفتى و خدا اثر شوم اين ترك وظيفه را در قالب چنین بلایی به تو نشان داد .تا تو را از آن بی ادبی پاک کند.
سپس حضرت فرمود: رسول خدا بمن فرمود؛ هر كار مهمى كه در آن بسم الله گفته نشود ناتمام است .
عبدالله بن یحیی می گوید عرض کردم: پدر و مادرم به قربان شما یا امیرالمومنین(ع) از اين پس«بسم الله» گفتن را رها نمی کنم. سپس حضرت فرمود؛ در اين صورت از آن بهرهمند میشوى و بوسیله آن خوشبخت میگردى.
منبع :آداب و سنن-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ص: 194 رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
بسم الله ,
بسم الله الرحمن الرحیم ,
آثار ,
رایه الهدی ,
کرج ,
البرز ,
هیئت ,
منتظران مهدی ,
هیئت منتظران مهدی ,
امام علی ,
امیرالمومنین(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 2349
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
|
نویسنده : گمنام
شنبه 19 خرداد 1391
|
آیةالله بهجت رحمةالله علیه، در پاسخ به سوالی فرمودند: برخی گمان میکنند که دعا، کار پیرزنها و پیرمردها و عجزه [ناتوانان] است، آنها که نمیتوانند در میدان جنگ و جهاد شمشیر بزنند؛ ولی معلوم میشود مساله از این بالاتر است.
در روایت درباره شرایط استجابت دعا آمده است: "من دعا و هو لایحس سوی الاجابة استجیب له"، یعنی هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجایب میشود. ایشان در ادامه میفرمایند: گویا حالتی در ما پیدا شده شبیه به یاس از اجابت، که دعای ما فقط به زبان و لقلقهی لسانی است؛ نه دعای برخاسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت. قلب متیقن و دل شکستهای میخواهد که دعایش مثل تیر به هدف برسد، به گونهای که دعا کنیم و اجابت آن را بفهمیم و یا حداقل به ما وعدهی استجابت آن را بدهد، ولو بعد از چهل سال، همچنان که درباره حضرت یعقوب علیهالسلام ظاهرا دارد [محقق شد].
بنابراین فرموده آیةالله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعاکننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متیقن و دل شکسته میخواهد. (کتاب پرسشهای شما و پاسخهای آیةالله بهجت، جلد دوم) رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
مـــردان خــــدا ,
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: برچسبها:
آیت الله بهجت ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2469
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
چهار شنبه 17 خرداد 1391
|
این رویداد در نیمه ماه رجب یا شعبان سال دوم هجرت اتفاق افتاد؛ زمانی که پیامبر در محله بنی سلمة بن عوف نماز ظهر میخواند، وحی شد به سوی کعبه نماز بخواند و پیامبر دو رکعت باقیمانده را به آن سوی نماز خواند.
براساس آیه فوق، یکی از اهداف ـ علاوه بر منکوب کردن یهودیان ـ درهم کوبیدن منافقانی بود که با یهودیان هم آوا شده بودند.
در هر صورت، اعلام این دستور الهی چنان برای یهود شکننده بود که عدهای از اشراف خود را نزد پیامبر فرستادند که: اگر قبلهات را برگردانی، از تو پیروی خواهیم کرد. که خداوند در آیهای از سوره بقره پاسخ مجدد به آنها داد و فرمود:
"برای اهل کتاب هر برهان و نشانهای که بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد و تو نیز از قبله آنها پیروی نمیکنی و آنها هم پیرو قبله یکدیگر نخواهند بود. هرگاه پس از آگاهی پی خواهشهای ایشان بروی، از ستمکاران خواهی بود".
بقیه در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1705
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
|
نویسنده : گمنام
دو شنبه 14 خرداد 1391
|
من همينجا به مسئولين مربوط - در اين امور اعتكافها - يك سفارشى بكنم: اگرچه كه اجتماع هزاران نفر در جاهاى مختلف يك فرصت خوبى است و شنيدهايم بعضى از مسئولين مساجد، در اين فرصتها برنامههاى جمعىاى ميگذارند كه مثلاً افراد، بيشتر استفاده بكنند؛ لكن من ميخواهم عرض بكنم اين برنامههاى جنبى مراكز اعتكاف، جورى نباشد كه با خلوت هر كدام از معتكفين منافات پيدا كند.
اين اعتكافى كه جوانها انجام ميدهند، در واقع دارند با خدا خلوت ميكنند. اعتكاف بيشتر يك كار فردى است؛ ايجاد يك ارتباط با خداست. جورى نشود كه برنامههاى جمعى اين مراكز اعتكاف، حال خلوت و حال ارتباط فردى و قلبى با خدا را در افراد ضعيف بكند يا بگيرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند اين جوانها قرآن بخوانند، نهجالبلاغه بخوانند، صحيفهى سجاديّه بخوانند.
بخصوص من در اين ايام اعتكاف، صحيفهى سجاديه را توصيه ميكنم. اين صحيفهى سجاديه واقعاً كتاب معجزنشانى است. خوشبختانه حالا ترجمه هم شده و ترجمههائى هست. سال گذشته ترجمهى خوبى از صحيفهى سجاديه را به من دادند و آن را ديدم؛ ترجمهى بسيار خوبى است. از اين معارف موجود در دعاهاى حضرت علىبنحسين (سلام اللَّه عليه) در صحيفهى سجاديه، استفاده كنند؛ بخوانند؛ تأمل كنند.
اينها فقط دعا نيست؛ درس است؛ اين كلمات امام سجاد - و همهى ادعيهاى كه از ائمه (عليهمالسّلام) مأثور است و بدست ما رسيده است - پر است از معارف.
پس ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در اين راه، ماه تشبه به اميرالمؤمنين است. با خدا ارتباطمان را قوى كنيم تا در ميدانهاى زندگى بتوانيم با ارادهى محكم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر ميدانى بشويم.
اعتكاف، نشانهی جهتگیری صحیح ماست
بهترين جوانان، آنهایی هستند كه صاحب فكر و با انديشه باشند
اعتكاف يكى از رويشهاى انقلابى است
بقیه در ادامه مطلب....
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2071
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
|
نویسنده : گمنام
شنبه 13 خرداد 1391
|
سؤال: پاره ای از مردم خود را حقّ و یا مدار حقّ می دانند و گروهی دیگر را ناحقّ می خوانند و در مقابل آن ها نیز گروه مقابل را ناحقّ، و خود را بر حقّ می شمارند، و هر کدام برای حقانیّت خود و ردّ دیگری، دلایلی دارند. معیار شناخت حقّ و ناحقّ چیست؟
جواب: "اِعرِف الحَقَّ، تَعرِف أهلَه" حق رابشناس! تا که اهل حق را بشناسی. توجّه باشد که جز حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) انسان مطلقی نداریم. هر کس می تواند، در موضوعی درست فکر کند و یا خدای نکرده به باطل افتد. در واقع همیشه باید با دلیل و منطق مطلبی را پذیرفت و یا ردّ کرد. که گویند باید نوکر دلیل بود! اگر حجت عقلی – علمی بر ما تمام گشت، می پذیریم و گرنه هر که و هر چه باشد، ممکن است درست گفته و یا به خطا افتد.
بیش از این که به افراد بنگریم باید به بیانات و گفته های آن ها توجّه کرد. اشکالی ندارد که شخص آدم وارسته ای باشد، از دروغ، غیبت و تهمت پرهیز کند، ولی به اشتباه و خطا افتد.
شاخص و میزان حق و باطل:
بحث شناخت حقّ و باطل، بحث چندان ساده ای نیست بلکه از پیچیدگی خاصّی برخوردار است که باید به دقت به آن پرداخت، و آن این که تشخیص حقّ و باطل با کدام میزان و معیار است. بنابر عقیده ما، میزان در تشخیص حق و باطل، اوّل وحی الهی است که اینک در قرآن تجلّی یافته و دیگری عقل است که به لطف الهی همه از آن بهره مندیم. البته تفسیر قرآن توسط سنّت تحقق می یابد که گاه توسّط بیان، امضاء، تقریر و یا رفتار پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) ارائه داده می شود...........
بقیه در ادامه مطلب... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
پـرســــــــمـان ,
,
:: برچسبها:
رایه الهدی ,
حق ,
معیارشناخت حق ,
:: بازدید از این مطلب : 2709
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
|
نویسنده : گمنام
شنبه 13 خرداد 1391
|
انتقاد یعنی این که کسی چیزی می گوید یا این که رفتاری دارد که ما آن را نقد و بررسی می کنیم. نقد و بررسی به نفسه هیچ اشکالی ندارد، حتی در اصل دین هم شما حق نقد و بررسی دارید. تنها باید شرایط نقد و بررسی را ملاحظه کرد و سپس پاسخش را بشنوید و بایستید جواب بگیرید. گاهی از اوقات غرض از انتقاد، خراب کردن دیگری است که کاری ناپسند و خلاف اخلاق و یا شرع است و گاهی کسی را نقد می کنند تا فعالیّت، تلاش و کارش بهتر شود که این گونه برخورد بسیار خوب و پسندیده است.
امّا مقام معظم رهبری (دامت برکاته) در حدّ مشکلات نظام و برنامه های راهبردی نیز مشاورانی دارند که برای همین امر در جلسات عدیده ای حضورشان می رسند و وقتی موضوعی مطرح شود، جناب ایشان با توجه به نظر کارشناسان و اصول جدی پیرامون آن موضوع، نظر قاطع خود را بیان می کنند.
چیزی که مهم است این است که خداوند متعال در قرآن می فرماید: «إذاقضی الله و رسوله أمراً ماکان لهم الخیرة فی أمرهم»(سوره احزاب آیه 36) وقتی که خدا و رسولش کاری را به شکل قاطع بیان فرمودند دیگر جای اختیار برای مردم نیست. یعنی تا پیامبر در مقام مشورت خواهی از این وآن است، شما می توانید نظر مشورتی بدهید و ایشان را کمک کنید که خیلی هم خوب است و پیشنهادات و نظرات مختلف مطرح می شود، و در واقع این خود یکی از وظائف امّت اسلامی است که در لسان روایات بیان شده است که باید"النصیحة لأئمة المسلمین" خیرخواهی نسبت به امامان مسلمین داشته باشند. امّا در نهایت باید کسی باشد که حرف آخر و تصمیم نهایی و قاطع را بگیرد که پس از آن بدون هیچ انتظاری آن دستور عملیاتی شود. در دوران حضور امام معصوم و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بر مبنای عقل و قرآن این امر اتفاق می افتاد و در دوران غیبت نیز مقام ولایت فقیه این کار را انجام می دهند. بنابراین، اگر مقام ولایت فقیه حکمی دادند دیگر پس از آن حکم چیزی نباید گفت، و این حکم برای همگان واجب الاطاعه است حتی برای کسانی که خودشان صاحب نظر باشند. که حکم حاکم بر نظر همگان و حتی صاحب نظران و کارشناسان نیز مقدم و نافذ است. ناگفته نماند که به اعتقاد بنده فصل الخطاب بودن مقام ولایت کف ولایت پذیری است نه سقف آن که برخی این گونه پنداشته اند و مع الأسف برخی این کمترین را هم برنتابیده و به اسلام و مسلمین آن آورده اند که قرن ها دیگر انسان ها بر آن آتش، سوخته اند و ساخته اند.
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
امامت و ولایت ,
عقــــــــــــایـــد ,
پـرســــــــمـان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 2922
|
امتیاز مطلب : 80
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
|
نویسنده : گمنام
شنبه 13 خرداد 1391
|
چرا خداوند و ملايکه، بر محمد و آلش درود می فرستند؟
چرا برخی از فقهاء اسلامی پس از شنیدن نام پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیهوآله) تلاوت صلوات را واجب تلقی فرموده اند؟
چرا قبل و بعد هر جمله و یا بند بند برخی از دعاها و به ویژه برخی از دعاهاي صحيفه سجادیه با ذکر صلواتي همراه شده است؟
با این که دعاهاي ماه شعبان، از جمله مناجات شعبانيه ودعاهای صلوات بر اهل بیت (علیهم السلام) از طریق خود حضرات معصومین (علیهم السلام) ارايه شده، چراباز خود ایشان، برخود صلواتی هدیه می کند؟ و مگر امامان ما خود از اهلبيت (علیهم السلام) نبوده اند؟ چون جواب اخیر مثبت است، پس چرا خودشان بر خود درود و صلوات می فرستاده و از اين تكرار چه منظوری داشته اند؟
چرا دعا تحت حجاب است و صلوات آن را از حجاب در می آورد؟
پاسخ در ادامه مطلب.... رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج
:: موضوعات مرتبط:
عقــــــــــــایـــد ,
پـرســــــــمـان ,
,
:: برچسبها:
صلوات ,
رایه الهدی ,
:: بازدید از این مطلب : 2773
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
|
|